(صفحه(12(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 2 خرداد 1389- شماره 19651

ايران برنده اصلي انتخابات عراق بوده است
متن گزارش مؤسسه تحقيقات خاور نزديك واشنگتن درباره جنگ نرم با ايران (قسمت آخر)
نسخه آمريكا براي سران فتنه
نگاهي به كتاب «بررسي تطبيقي نظريه هاي ولايت فقيه»



ايران برنده اصلي انتخابات عراق بوده است

مترجم: علي مظاهري
روزنامه گاردين با تصريح به اينكه ايران برنده اصلي انتخابات عراق بوده است تأكيد كرد احزاب شيعه تحت حمايت ايران گوي سبقت را از احزاب سكولار و فراقومي ربوده اند.
روزنامه گاردين با درج اين مطلب در مقاله اي به قلم سيمون ديزادل در پايگاه اينترنتي خود نوشت اظهارات تند اياد علاوي درباره دخالت ايران در انتخابات عراق و مذاكرات مربوط به تشكيل دولت پايه و اساس محكمي دارد اما ازطرف ديگر اين اظهارات شايد يك اعتراف ضمني به اين نكته باشد كه احزاب شيعه تحت حمايت ايران گوي سبقت را از حزب سكولار و فراقومي او يعني العراقيه ربوده اند.
فرماندهان نظامي و مقامات آمريكايي و برخي سياستمداران عراقي مي گويند ايران به طور سازمان يافته تبليغات انتخاباتي ماه مارس را دستكاري كرده و هدف آن نيز ضربه زدن به حاميان عرب سني اياد علاوي بوده است يكي از تاكتيك ها استفاده از كميسيون به اصطلاح بعثي زدايي بود كه با هدف ريشه كن كردن حاميان سابق صدام و رد صلاحيت بسياري از نامزدهاي العراقيه تشكيل شد.
همانطور كه ديويد ايگناتيوس ستون نويس آمريكايي اخيراً گزارش داد تهران هزينه مالي تبليغات انتخاباتي دو گروه شيعه را كه ائتلاف ملي عراق را مي سازند تأمين كرده است.
در ماه هاي منتهي به روز انتخابات ايران هر ماه نه ميليون دلار به مجلس اعلاي اسلامي عراق و هشت ميليون دلار به حزب تحت رهبري مقتدي صدر پرداخت مي كرده است.
ايران همچنين از نوري مالكي نخست وزير كنوني و رهبر حزب دولت قانون خواسته است با ائتلاف ملي عراق متحد شود البته مالكي در ابتدا اين پيشنهاد را نپذيرفت و ترجيح داد به تنهايي مبارزه كند اما بعد از ترس برتري اياد علاوي نظر خود را تغيير داد اين دو حزب اعلام كرده اند در پارلمان متحد مي شوند كه در اين صورت برتري دو كرسي العراقيه بي اثر مي شود.
باتوجه به عمق و گستره زد و بندهاي پنهاني ايران در عراق تحليلگران در ابتدا پيروزي ناچيز علاوي را يك شكست حيرت انگيز براي تهران تلقي كردند اما اين قضاوت الان رنگ باخته است.
مايكل نايتس از مؤسسه محافظه كار واشنگتن در فارن پاليسي نوشته است ايران دست در دست نمايندگان خود در مجلس اعلا با موفقيت براي چهار سال ديگر مانع از تشكيل يك دولت نيرومند ملي در بغداد شده است.
با محتمل شدن بيش از پيش افول حزب علاوي نايتس آينده عراق را تيره و تاريك مي بيند و مي گويد اگر روند كنوني ادامه يابد دولت بعدي عراق جمعيت عرب سني را به حاشيه مي راند و فاقد انسجام كافي براي اداره مؤثر امور و محيط ايده آلي براي جولان دادن ايران در عراق بعد از خروج آمريكا خواهد بود.
اسامه النجيفي از حزب العراقيه نيز ايران را به ايجاد اتحاد ميان احزاب شيعه متهم كرده و گفته است اتحاد ميان حزب قانون و حزب ائتلاف ملي قابل پيش بيني بود و فشارهاي ايران در اين راه وجود داشت اما به هرحال جنگ هنوز ادامه دارد العراقيه در پارلمان حضور دارد و نمي توانند آن را ناديده بگيرند تحليلگران مستقل نيز در خصوص فروپاشي معامله احزاب شيعه هشدار داده اند.
اما اگر اين اتفاق نيز رخ دهد ايران هنوز برنده خواهد بود عراق ضعيف و متفرق كه در عين حال خيلي هم هرج و مرج زده نيست هدف اصلي ايران است همچنين ايران مي خواهد كه طرح هاي آمريكا براي حفظ كشوري كه در سال دو هزار و سه اشغال كرد به عنوان يك متحد نزديك تجاري و منطقه اي بعد از خروج ناكام بماند كاهش نفوذ سني ها نيز در راستاي هدف ايران در دور كردن عربستان سعودي از عراق است.
تركيه ديگر بازيگر اصلي خارجي در عراق نيز با رژيم ايران همسو است. هدف مشترك آنها خاموش كردن جاه طلبي هاي ملي گرايانه كردهاست. اين روزنامه نوشت نقش طولاني مدت ايران در تأمين اسلحه و حمايت مالي و آموزشي ازگروه هاي مسلح عراقي ديگر نگراني آمريكا و رهبران عراقي است. حملات مرگبار ديروز به سني ها نسبت داده شده است مقامات آمريكايي مي گويند سپاه پاسداران ايران از شورشيان سني نيز حمايت مي كند.
در پايان اين مقاله آمده است البته ايران با بازي در عراق ممكن است خود را به خطر اندازد همانطور كه علاوي مي گويد ادامه يا رشد بي ثباتي سياسي در عراق حضور آمريكا را در اين كشور طولاني تر مي كند و حتي ممكن است باعث شود آمريكا به صورت مستقيم رو در روي ايران قرار گيرد شايد تهران روزي آرزو كند كه كاش كمك مي كرد نيروهاي آمريكايي زودتر از عراق خارج شوند.
منبع: گاردين

 



متن گزارش مؤسسه تحقيقات خاور نزديك واشنگتن درباره جنگ نرم با ايران (قسمت آخر)
نسخه آمريكا براي سران فتنه

در قسمت پيشين قسمت نخست از گزارش مؤسسه تحقيقات خاور نزديك واشنگتن درباره جنگ نرم با ايران را تقديمتان كرديم. اين گزارش به قلم «مايكل آيزنشتات» كارشناس ارشد و مدير مؤسسه «مطالعه نظامي و امنيتي واشنگتن» است. آيزنشتات همچنين متخصص مسائل امنيتي اعراب- رژيم صهيونيستي و خليج فارس بوده و در حوزه هايي چون نيروهاي نظامي خاورميانه، تسليحات جنگي متعارف و نامتعارف، گسترش تسليحات هسته اي در منطقه و سياست هاي آمريكا در
خاور ميانه به نهادهاي آمريكايي مشاوره مي دهد.
اين گزارش به خوبي بيانگر ميزان كينه توزي شيطان بزرگ با انقلاب اسلامي و به كار گرفتن تمام ابزارها و نيرنگ ها براي مقابله با آن است.
¤ ¤ ¤
پيشنهادها: افزايش فشار آمريكا
همانگونه كه قبلا نيز اشاره شد، جمهوري اسلامي به احتمال زياد سياست هاي كنوني خود را تغيير نخواهد داد. مگر اينكه احساس كند براي متوقف كردن فشارهاي خارجي و داخلي- كه ممكن است تهديدي براي موجوديتش باشند- بايد با خواسته هاي خارجي در حوزه مسائل هسته اي موافقت كند. بدين ترتيب، بايد هدف مبارزه ارتباطاتي استراتژيك اين باشد كه از سوءظن رژيم، نگراني هاي آن در مورد قدرت و تداوم مخالفت و اختلافات دروني آن حداكثر بهره اخذ شود تا مقامات ارشد ايران قانع شوند كه سياست هاي داخلي و خارجي آنها عكس العملي شديد پديده آورده كه ممكن است موجوديت رژيم آنها را تهديد كند. در اين مبارزه و برنامه ارتباطاتي بايد اصول زير مورد توجه باشند:
ادامه مذاكرات با ادامه فشار عليه ايران
سياست هاي دولت اوباما در مورد مذاكره، باعث شده تهران از تعادل خارج شود. اين مسئله موجب گرديده ديگر دشمني وجود نداشته باشد كه به خاطر مشكلات و مسائل كشور مورد سرزنش واقع شود و يا به عنوان تهديدي خصم آميز نمايانده شود كه نيازمند تمهيدات امنيتي داخلي باشد. به همين دليل واشنگتن بايد به سياست مذاكره ادامه دهد تا در همين حين مطمئن شود كه مخالفين فضايي، براي تنفس مي يابند- يعني فضاي سياسي لازم براي تظاهرات و سازماندهي، دورنگه داشتن رژيم از حالت تعادل و ابقاي احتمال تغييرات دروني، اين تغييرات، در صورت وقوع، مي توانند عرصه سياست و روابط قدرت را در منطقه خاورميانه به طور مثبتي دگرگون كنند.
آمريكا به منظور دستيابي بدين هدف بايد از حق مردم براي تظاهرات صلح آميز پشتيباني كند، و با صداي رسا به نقض حقوق بشر توسط تهران اعتراض كند. در همين حين بايد مواظب باشد كه انتظارات غيرواقعي نيافريند و يا مخالفين را در نظر ايرانيان غيرمتعهد به اين مخالفت ها، بي اعتبار نسازد. واشنگتن بايد اعتراضات را با ظرافت هر چه تمام به اصول اخلاقي شيعه- مبارزه با استبداد و بي عدالتي- پيوند زند و به اين ترتيب با حمايت از حق مخالفين براي مقاومت در برابر جمهوري اسلامي، از زبان رژيم عليه خودش استفاده نمايد.
محدود ساختن بيشتر آزادي عمل ايران
دولت آمريكا به منظور محدودتر ساختن حوزه آزادي عمل ايران مي تواند اقدامات زير را انجام دهد:
«تشديد نگراني هاي رژيم در مورد اتكا بر نيروهاي اطلاعاتي از طريق، مثلا، ارائه گزارش نارضايتي در ميان نيروهاي رده پايين امنيتي در مورد نقش سركوبگرانه شان.
«محكوم كردن محاكمه ها.
«انتشار آگاهي و برنامه در مورد قربانيان برجسته رژيم.
«كمك بي صدا به گروه هاي تبعيدي ايراني كه ويدئوهاي اينترنتي در مورد خشونت نيروهاي امنيتي پخش مي كنند.
¤تشديد بحران در داخل جمهوري اسلامي براي بازداشتن آنها از اتخاذ اقدامات مؤثر
آمريكا براي افزايش تنش در داخل رژيم و نيروهاي امنيتي بايد گزارش هايي را به صورت گلچين شده منتشر كند و اين ادعا را طرح كند كه چگونه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از ارتباطات خود بهره مي برد تا اقتصاد كشور را كنترل كند. اين اقدامات مي توانند باعث شوند كه نارضايتي در ميان نيروهاي امنيتي و نظامي كه از نظر اقتصادي امتيازات خاصي ندارند، افزايش يابد، علاوه بر اين، در صورت اعمال تحريم هاي جديد در مورد واردات محصولات نفتي پالايش شده، واشنگتن بايد برنامه اي اطلاعاتي آغاز كند تا به مردم ايران اعلام نمايد كه ايران مسئول سختي هاي به وجود آمده است نه دولت آمريكا يا جامعه بين المللي.
اين مبارزه استراتژيك ارتباطاتي بايد به دقت تنظيم شود. دولت آمريكا بايد با توسل به اقداماتي چند در ميان چندين خواسته و الزام ظاهرا متضاد تعادل برقرار كند، اين اقدامات عبارتند از: اتخاذ موضعي متعهدانه و درگيرانه تر بدون تأييد ادعاهاي ايران در مورد دخالت خارجي، ياري رساني غيرمستقيم به اپوزسيون بدون تهييج سهوي آنها به اقدامات مبالغه آميز، و افزايش محتاطانه فشار بر روي ايران بدون اينكه باعث شود اين كشور واكنش شديد داخلي و يا خارجي نشان دهد.
¤رهبري عمومي رئيس جمهور
اوباما نقشي اساسي در اين مبارزه اطلاعاتي خواهد داشت. اوباما مي تواند به مانند ديگر رؤساي جمهوري كه در دوران جنگ سرد فن خطابه را به كار مي گرفتند تا تأثير زيادي وارد كنند (براي مثال، سخنراني جان اف. كندي با عنوان «من يك برليني هستم» و يا سخنان احساساتي رونالد ريگان در مورد» در هم كوبيدن اين ديوار»)
اين قدرت را داشته باشد كه از طريق كلمات و اسناد وقايع ايران را تغيير دهد
ارسال پيام هاي مناسب و مطابق با مخاطبين و موقعيت ها
در پيام هاي ارسالي از جانب اوباما و يا ديگر مقامات رسمي آمريكا بايد چندين اصل و تاكتيك مدنظر گرفته شود.
«بين رژيم و مردم ايران تمايز قائل شويد و منازعه بر سر سياست هاي ايران را به صورت منازعه اي بين تهران و جامعه بين المللي تعريف نماييد نه بين ايران و «غرب»- تعبيري كه مطابق روايت رژيم درباره «برخورد تمدن ها» است.
«به طعنه زدن ها و شماتت هاي احمدي نژاد و آيت الله خامنه اي با استهزاء و تحقير واكنش دهيد تا چهره رژيم تنزل يابد و ظاهر داراي اعتماد به نفسي كه رژيم سعي در جلوه دادن آن دارد فرو بريزد.
«از ادبيات رژيم عليه خودش استفاده كنيد. زماني كه ]آيت الله[ خامنه اي دم از شكستن دندان آمريكا، سيلي به صورتش و كبود شدن چشمش سخن مي گويد اوباما نيز مشخص سازد كه اين مردم ايران هستند كه دندان شان توسط رژيم مي شكند، بر صورتشان سيلي زده مي شود و چشمشان با ضربه حكومت كبود و متورم مي گردد.
مقايسه هايي در مورد تلاش هاي شاه براي سركوب مخالفين در 1979- 1978 و تلاش هاي كنوني جمهوري اسلامي انجام دهيد تا حس انقلاب را در مردم بيدار كنيد.
تأكيد كنيد كه اقدامات و كلمات رژيم باعث شده آبرو و اعتبار ايران در جامعه بين المللي به شدت آسيب ببيند. بنابراين اين اقدامات و اظهارات توهيني به ملت ايران محسوب مي شوند.
]ادعاي[ فساد و عدم پاسخگويي رژيم را پررنگ كنيد، يعني مسائلي كه باعث شده اند ده ها ميليارد دلار از خزانه دولت ناپديد شوند. قبل از انتخابات 2009، اين فساد و عدم پاسخگويي يكي از مهمترين دلايل نارضايتي مردم عليه حكومت بود.
با تأكيد بيان كنيد كه چگونه در زمانه اي كه بسياري از ايرانيان براي امرار معاش دچار مشكل هستند رژيم پول مردم را خرج جنبش ها و سازمان هايي چون حماس و حزب الله مي كند، مسئله اي كه تنها باعث شده مشكلات و رنج هاي مردم منطقه افزايش يابد. همچنين بيان داريد كه اين نوع همكاري ها ايران را تبديل به يك دولت منفور كرده و مي تواند روزي كشور را به ورطه يك جنگ فاجعه بار بكشاند.
از نزديكي احمدي نژاد و برنامه هاي هسته اي رژيم بهره ببريد تا بدين وسيله تلاش هاي حكومت براي ايجاد گزينه تسليحات هسته اي را غيرمشروع جلوه دهيد. اين گزينه را به عنوان يكي از بخش هاي اصلي تلاش تهران براي مقابله با خواسته هاي عمومي و باقي ماندن بر سر قدرت با استفاده از زور معرفي كنيد و اعلام داريد كه از نظر رژيم يك ايران هسته اي در مقابل فشارهاي بين المللي در حوزه حقوق بشر، آسيب پذيري كمتري خواهد داشت.
به نگراني هايي چون خيانت آمريكا به اپوزسيون داخلي در ازاي انجام معامله اي هسته اي با رژيم پاسخ دهيد. توضيح دهيد كه حل و فصل منازعه هسته اي به سود مردم ايران خواهد بود زيرا باعث خواهد شد كشور بيشتر در جامعه بين المللي ادغام شود و در اين حين واشنگتن خواهد توانست با برقراري ارتباطات منظم و هر روزه رژيم را براي رعايت حقوق بشر مداوما تحت فشار قرار دهد.
«براي مخاطبين در عراق، حوزه خليج فارس، شرق درياي مديترانه و افغانستان مشخص سازيد كه مردم ايران اسلام و نوع حكومت ارائه شده از جانب رژيم را نمي خواهند. علاوه بر اين، خشم پديد آمده در ميان عراقي ها بعد از اشغال ميدان نفتي فكه توسط ايران، زمينه اي مناسب پديد آورده تا پيام هاي ضد تهران در عراق و يا ديگر جاهاي منطقه مخابره گردد.
مداوما سؤال هايي در مورد ثبات، موجوديت بلندمدت و قابليت اعتماد به رژيم به عنوان يك حامي و شريك مطرح كنيد، تا در ميان گروه هاي مقاومت اعراب و رژيم هاي منطقه و خارج از آن شك و ترديد ايجاد شود.
حتي يك روز هم نبايد سپري شود كه در آن مقامات رسمي آمريكايي مخاطبين ايراني و منطقه را با استفاده از اين اصول هدف قرار ندهند.
¤ بي اعتبارسازي روايت هاي تهران
تهران مداوما تلاش مي كند تا جمهوري اسلامي را به مانند يك قدرت در حال اوج گيري ترسيم نمايد. از طرف ديگر سعي دارد آمريكا را يك نيروي فرسوده معرفي كند كه سعي مي كند ايران و امت اسلامي را با دور نگه داشتن از تكنولوژي هسته اي و ديگر تكنولوژي هاي پيشرفته ضعيف نگه دارد؛ اما اين جنگ را باخته است.
آمريكا بايد با پررنگ كردن ضعف هاي اساسي رژيم به مقابله با اين روايت بپردازد، ضعف هايي چون: نبود مشروعيت و حمايت مردمي، شكست رژيم در توسعه كارآمد بخش نفت و گاز كشور (با توجه به نبود سرمايه گذاري خارجي عظيم در اين بخش ها دورنماي توسعه بسيار غيرمحتمل به نظر مي رسد) و شكست رژيم براي متنوع سازي اقتصادي و يا ايجاد اشتغال معنادار براي 800000 جوان ايراني كه هر ساله از دانشگاه ها فارغ التحصيل مي شوند. واشنگتن بايد هميشه و با صداي بلند تأكيد كند كه اگر ايران نگراني هاي جامعه بين المللي را در مورد مسائل هسته اي اش برطرف كند، آمريكا نيز براي برطرف كردن نيازهاي تكنولوژيكي غيرنظامي ايراني ها آماده است.
¤ تسهيل فعاليت هاي بخش خصوصي
سازمان هاي خصوصي آمريكايي به برخي از بخش هاي ايران بسيار بيشتر از دولت آمريكا دسترسي دارند، اين سازمان ها اهدافي را دنبال مي كنند كه مي توانند در خدمت نيات دولت آمريكا قرار گيرند: آژانس هاي خبري مي خواهند اطلاعات را بيرون بياورند؛ دانشگاه ها مي خواهند وارد جريان ارتباط، معاوضه دانشجو و گفتمان متقابل شوند؛ و شركت هاي سرگرمي مي خواهند موسيقي و تصاويري را ارائه كنند كه مردم مي خواهند اما رژيم نمي خواهد. واشنگتن مي تواند كارهاي زيادي براي تشويق و افزايش اين فعاليت ها انجام دهد، براي مثال سفر دانشجويان، استادان و اعضاي بخش سرگرمي ايران را به آمريكا تسهيل كند. دولت همچنين بايد با بخش خصوصي به مشورت نشسته، موانع موجود را يافته و براي آنها راه حل ارائه كند، براي مثال راه هايي را بيابد كه از طريق آنها بتوان تحريم هاي آمريكا را به نوعي اعمال نمود كه ارتباطات بين مردم تسهيل گردد.
¤ ايجاد هماهنگي بين تمهيدات ديپلماتيكي، نظامي و اقتصادي
گفته مي شود كه 80 درصد ارتباطات استراتژيك را عمل و 20 درصد بقيه را كلمات تشكيل مي دهند. اگرچه عمل رساتر از كلمات است اما كلمات مي توانند تأثير اقدامات را تشديد و بيشتر كنند. بنابراين آمريكا بايد در ميان اظهارات و اقداماتش در قبال ايران هماهنگي پديد آورد. براي مثال بين تلاش هاي وزارت خزانه داري (يعني تلاش براي پررنگ كردن ريسكي كه معامله با ايران مي تواند براي اعتبار شركت ها پديد آورد) و برنامه مبارزه استراتژيك ارتباطاتي- كه بر نقض حقوق بشر توسط تهران و نقش شركت هاي گوناگون ايراني در تروريسم سپاه پاسداران و فعاليت هاي هسته اي تأكيد مي كند- مي توان يك همكاري مثمر ثمر بوجود آورد.
¤ مبارزه با فشارهاي ايران
سرانجام، برنامه ارتباطات استراتژيك آمريكا بايد به گونه اي باشد كه ايران نتواند از برنامه هسته اي كه به آرامي در حال پيشرفت است، از نيروهاي در حال رشد موشكي و يا از نيروهاي نظامي متعارف خود به عنوان اهرم فشار استفاده كند. بدين منظور دولت آمريكا بايد اصولي چند را رعايت كند.
«عدم مبالغه در مورد تهديدات ايران. مقامات آمريكايي نبايد در مورد توانايي هاي نظامي و دستاوردهاي تكنولوژيكي ايران در حوزه برنامه هاي هسته اي مبالغه كنند- اين امر تنها بر اعتبار تهديدات ايران مي افزايد و بدين ترتيب بر تأثير تبليغات آنها مي افزايد- بجاي اين كار بايد توانايي هاي ايران را زياد جدي نگيرد و البته در حين انجام اين كار هم نبايد به تلاش هاي آمريكا براي جلب توجه جامعه بين المللي به تهديدات ايران آسيب وارد كند.
«فاش سازي ادعاهاي نادرست. واشنگتن بايد ادعاهاي مبالغه آميز ايراني ها در مورد دلاوري هاي تكنولوژيكي اين كشور را فاش نمايد. براي مثال، مقامات آمريكايي مي توانند در ملأ عام به افشاگري در مورد عكس هايي بپردازند كه تغيير داده شده اند و يا حقيقت را در مورد ويدئوهاي ساختي مانورهاي نظامي برملا سازند تا اعتبار سخنگويان دولتي را كاهش دهند و باد حباب ادعاهاي تهران در مورد «قدرت برتر» بودن ايران را خالي نمايند.
«پررنگ كردن هزينه اي كه بايد توسط مردم ايران پرداخته شود. معمولا مقامات آمريكايي در مقابل آزمايش هاي موشكي، مانورهاي نظامي و اقدامات مناقشه آميز ايران به اظهار نگراني بسنده مي كنند. اما آنها بايد بيان دارند كه چگونه اين اقدامات مي تواند ايران را منزوي سازد و مدارك بيشتري براي مردم ايران ارائه كنند تا نشان دهند رژيم منابع ملي را در برنامه هايي حيف و ميل مي كند كه براي تهديد همسايه ها و بر قدرت ماندن زمامداران كنوني طراحي شده اند.
«اطمينان دادن و تحذير كردن. واشنگتن براي قانع كردن ايران به اينكه تسليحات هسته اي امنيتش را تقويت نكرده بلكه آن را به خطر خواهند انداخت، بايد متخصصين روابط عمومي، عمليات هاي اطلاعاتي و ديپلماسي عمومي را در فعاليت هاي منطقه اي اش وارد سازد. براي مثال، هيچگاه چنين متخصصيني با كارشناس هاي دفاع موشكي تبادل اطلاعات نكرده اند (تا تبليغات مبالغه آميز در مورد توانايي هاي نظامي ايران را خنثي سازند و يا به شهروندان كشورهاي متحد آمريكا در منطقه در مورد تمهيدات اتخاذ شده براي مقابله با تهديدات موشكي ايران اطلاعات دهند). اين وضعيت علي الخصوص بايد در مواردي كه آمريكا اميدوار است با حضور خود، همكاري هاي نظامي، انتقال تجهيزات نظامي و ايجاد يك سيستم دفاع موشكي منطقه اي به متحدين خود قوت قلب بخشيده و تهران را مرعوب كند، رعايت گردد. تمام اقدامات انجام شده در حوزه امنيتي بايد براساس تأثير روانشناختي آن در تهران و همچنين در خيابان ها و پايتخت هاي ديگر دول منطقه ارزيابي شود.
نتيجه گيري
غياب يك برنامه ارتباطات استراتژيك پيچيده و قوي كه مي تواند فشاري مضاعف وارد آورد هنوز هم يكي از كمبودهاي اصلي در برنامه هاي آمريكا در مقابل ايران محسوب مي شود. هيچ ضمانتي وجود ندارد كه چنين برنامه اي- در تبعيت از تمهيدات مختلف ديپلماتيكي، اقتصادي و نظامي- باعث خواهد شد تهران برنامه هاي غني سازي اورانيوم و يا ديگر سياست هاي مسئله انگيزش را متوقف سازد. آمريكا در استراتژي هاي مرتبط با بازداشتن تهران از توسعه تسليحات هسته اي، برحذر داشتن رژيم از سركوب خشونت آميز اپوزسيون داخلي و يا تسهيل فعاليت ها اپوزسيون بايد از مؤلفه هاي قوي اطلاعاتي بهره ببرد، در غير اينصورت استراتژي مربوطه محكوم به شكست خواهد بود. به همين دليل آمريكا بايد توانايي هاي خود را در حوزه اطلاعاتي ارتقاء دهد، حوزه اي كه تاكنون كمترين ارزش را در تلاش هاي مرتبط با مذاكره با ايران، حمايت از اپوزسيون و مقابله با قدرت و نفوذ رژيم، به خود اختصاص داده بود.

 



نگاهي به كتاب «بررسي تطبيقي نظريه هاي ولايت فقيه»

انتخاب يا انتصاب؟
محسن شاهوردي
تاثيرات پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار جمهوري اسلامي، تنها به حوزه سياست محدود نشد و ساحت جديدي نيز در برابر متفكران و انديشمندان قرار داد و موضوعات جديدي را مطرح كرد. شايد در اين ميان بتوان بحث ولايت فقيه را يكي از كليدي ترين و پرمناقشه ترين مباحث دانست. علت اين امر نيز روشن است؛ عمارت جمهوري اسلامي بر اين پايه بنا شده و بدون شناخت آن نمي توان به درك درستي از جمهوري اسلامي رسيد.
شريف لك زايي در كتاب «بررسي تطبيقي نظريه هاي ولايت فقيه» از منظر تئوريك به سراغ اين موضوع رفته است. همانطور كه در مقدمه كتاب تصريح شده، مهم ترين هدف نويسنده تبيين دو نظريه عمده درباره نظريه ولايت فقيه است، نظريه اي كه مقام ولايت فقيه را انتخابي و نظريه ديگر كه آن را انتصابي مي داند.
اعتقاد به هر كدام از اين ديدگاه ها الزامات و تبعات خود را دارد و در سطوح پايين تر باعث تغييراتي در نوع حكومت و عملكرد حاكميت مي شود.
در فصل اول كه به كليات اختصاص دارد، پس از بررسي اجمالي نظام سياسي ديني، نويسنده از دو منظر مباحث كلامي- اعتقادي و اصولي-فقهي به سراغ نظريه ولايت فقيه مي رود و سپس مشروعيت نظام سياسي را در اين نظريه بررسي مي كند.
لك زايي در كتاب خود، در تبيين نقاط افتراق و اشتراك نظريه انتصاب و انتخاب ولايت فقيه، امام خميني را نماينده نظريه انتصاب و حسينعلي منتظري را نماينده نظريه انتخاب معرفي مي كند. (البته نويسنده معتقد است نظر حضرت امام را بايد مورد موشكافي دقيق تري قرار داد و اعتقاد ايشان به نظريه انتصاب، جاي تامل و سوال دارد.)
فصل دوم با عنوان ساختار نظام سياسي و فرايند قدرت، شرايط رهبري، حوزه اختيارات و وظايف و فرايند قدرت در نظريه ولايت فقيه را بررسي مي كند.
فصل بعدي رابطه ميان حكومت و شهروندان را مورد بحث قرار مي دهد و فصل چهارم نيز نسبت نظريه ولايت فقيه با سه موضوع جامعه مدني، مطبوعات و احزاب را تبيين مي كند.
كتاب «بررسي تطبيقي نظريه هاي ولايت فقيه» با 262 صفحه حجم، توسط نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي منتشر شده است. با هم بخشي از فصل اول كتاب را مرور مي كنيم.
¤¤¤
مشروعيت در نظريه انتصاب
بر مبناي اين نظريه، فقيهان با توجه به دو ركن علم (دانش و فقاهت) و عدالت (پارسايي) از جانب ائمه به مقام ولايت بر جامعه اسلامي منصوب شده اند. اين انتصاب، الاهي است و مردم در مشروعيت آن هيچ نقشي ندارند؛ همان گونه كه در مشروعيت ولايت رسول اكرم(ع) و امامان معصوم هيچ نقشي نداشته اند.
در اين نظريه نصب به اين معناست كه در عصر غيبت، فقيه واجد شرايط علمي و عملي از جانب شارع مقدس به سمت هاي سه گانه افتا، قضا و ولايت منصوب و تعيين شده است. مردم در سمت افتا و قضا، فقيه را انتخاب نمي كنند كه وكيل آنان براي به دست آوردن فتوا يا استنباط احكام قضايي و اجراي آنها باشد. از ديد اين نظريه مسئله ولايت و رهبري جامعه نيز همين گونه است و مردم مسلمان او را وكيل خود براي حكومت نمي كنند. فقيه، نايب امام معصوم است و بنابراين داراي ولايت افتا، ولايت قضا و ولايت سياسي در جامعه است.
عبارت فوق با توجه به قرينه سازي ولايت فقيه در سياست با افتا و قضاوت، روشن مي سازد كه فقيه نقشي همانند وكالت عهده دار نيست، زيرا وكالت با وفات موكل باطل مي شود، اما ولايت اين گونه نيست؛ بدين معنا كه اگر يكي از امامان معصوم فردي را در مسئله اي وكيل خويش قرار دهد، پس از شهادت يا رحلت آن امام، وكالت شخص باطل مي شود، مگر آن كه امام بعدي وكالت او را تأييد و امضا كند؛ اما در ولايت چنين نيست و اگر كسي منصوب از سوي امام و از جانب او بروقف ولايت داشته باشد، با رحلت آن امام، ولايت اين شخص باطل نمي شود مگر اين كه امام بعدي او را از ولايت عزل كند. هم چنين در توكيل، اصالت از آن موكل است و وكيل فقط اجراكننده منويات موكل مي باشد؛ در حالي كه در حكومت اسلامي تنها قانوني كه بايد اجرا شود همانا قانون و مقررات شارع مقدس است و نه منويات غيراو.
از يك منظر نصب به دو معناست: يكي نصب خاص، يعني تعيين يك شخص معين به ولايت و حكومت از جانب پيامبر يا امام علي(ع)، مانند نصب مالك اشتر نخعي به حكومت مصر از جانب امام علي(ع)؛ ديگري نصب عام، يعني تعيين فقيه جامع شرايط مقرر در فقه براي افتا، ضاوت و رهبري سياسي بدون اختصاص به شخص معين يا زمان معلوم. بنابراين نصب فقيه جامع شرايط يك نصب عام است. به هرحال مشروعيت بخشي به فقيه از ناحيه نصب الاهي است.
قائلان اين نظريه مجموعه دلايل عقلي و نقلي براي اثبات ادعاي خود آورده اند. ازجمله مهم ترين روايات موردتمسك در اين نظريه، مقبوله عمربن حنظله است. امام خميني نيز به اين روايت در ضمن ساير روايات ائمه اشاره مي كند. در اين حديث، عمربن حنظله روايتي از امام صادق(ع) درباره حل و فصل دعاوي ميان شيعيان چنين روايت مي كند:
از امام صادق(ع) درباره دو نفر از دوستانمان (يعني شيعه) كه نزاعي در مورد قرض يا ميراث بين شان بود و براي رسيدگي به قضات (حكومت طاغوت) مراجعه كرده بودند، سؤال كردم كه آيا چنين كاري رواست؟ فرمود: «هركه در مورد دعاوي حق يا ناحق به ايشان مراجعه كند در حقيقت با طاغوت (يعني حكومت نامشروع و ناروا) مراجعه كرده است و هرچه را كه به حكم آنها بگيرد درحقيقت به طور حرام مي گيرد؛ گرچه آنچه را كه دريافت مي كند حق ثابت او باشد، زيرا كه آن را به حكم و با رأي طاغوت و آن قدرتي گرفته كه خدا دستور داده است به آن كافر شود.
خداي متعال مي فرمايد: «يريدون أن يتحاكموا الي الطاغوت و قدر امروا أن يكفرو به». پرسيدم چه بايد بكنند؟ فرمود: «بايد نگاه كنند ببينند از شما چه كسي است كه حديث ما را روايت كرده و در حلال و حرام ما مطالعه نموده و صاحب نظر شده و احكام و قوانين ما را شناخته است... بايستي او را به عنوان قاضي و داور بپذيرند، زيرا من او را حاكم بر شما قرار داده ام.»
اما نقش مردم در اين نظريه در حد پذيرش ولايت فقها و فعليت دادن و كارآمد كردن ولايت و حكومت آنهاست و مردم از هيچ گونه حق مشروعيت بخشي برخوردار نيستند. در اين جا پيامبر(ص)، امم و فقيه به طور بالقوه شايستگي دارند، اما اجراي فعلي و تحقق عملي مناصب سه گانه، متوقف بر اقبال و پذيرش مردم است. درواقع كار ويژه مردم در مقام اثبات و تحقق و اجرا، درباره اصل دين، نبوت، امامت و نصب خاص، مهم و كليدي است تا چه رسد به ولايت فقيه كه نصب عام است. همان گونه كه ذكر شد، اين نظريه مقام ثبوت و مشروعيت را از مقام اثبات كه قدرت عيني و كارآمدي ومقبوليت است جدا مي كند. درنتيجه براي اداره كشور و برقراري نظم و امنيت اگر مورد پذيرش مردم قرار نگيرد و آنان حضور نداشته باشند، رهبري الهي در مقام اثبات و خارج محقق نمي شود.
ازجمله قائلان اين نظريه امام خميني است كه در شمار نخستين عالمان و فقيهاني است كه به تأسيس نظام سياسي ديني مبادرت ورزيد و موفق گرديده پيش از ايشان ملااحمد نراقي و شيخ محمد حسن نجفي صاحب جواهر و در زمان ايشان آقاي بروجردي و آقاي گلپايگاني نيز نظريه انتصاب را مطرح كرده بودند، اما نظريه امام خميني از حيث اختيارات وسيع تر است و به ولايت مطلقه فقيه مشهور شده است. آقاي جوادي آملي و آقاي مصباح يزدي نيز كه از جمله شارحان و قائلان اين نظريه اند، تلاش هايي را براي بسط و تبيين اين نظريه انجام داده اند.

 

(صفحه(12(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14