(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 2 خرداد 1389- شماره 19651

موسوي كه بود ؟!

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




موسوي كه بود ؟!

چهارمين دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات نيز با اعتراف برخي از سران اصلاح طلبان همراه شد. گرچه چهره هاي سرشناس زيادي در اين دادگاه حضور داشتند و اعترافات جالبي را اظهار نمودند، اما پرداختن به دو موضوع توجه بسياري را به خود جلب نمود. يكي در خواست نماينده دادستان براي انحلال حزب مشاركت و سازمان مجاهدين و ديگري افشاي نقش مهدي هاشمي و جاسبي در انتخابات توسط حمزه كرمي و مسعود باستاني كه از نزديكان مهدي هاشمي بود.
همچنين سعيد حجاريان (نظريه پرداز اصلاحات) در اين جلسه با اشاره به نقش حزب مشاركت، ضمن اعلام استعفاي خود از اين حزب به دليل انحراف، بيان داشت: «من هم در اين انتخابات با ارائه تحليلهاي ناصواب مرتكب خطاهاي سهمگين شده ام كه از آنها تبري مي جويم. » سعيد شريفي (از اعضاي حزب مشاركت) نيز با افشاي پشت صحنه ستادهاي موسوي گفت: «تندترين مخالفان نظام با موسوي همراهي كردند. »1 كيان تاج بخش نيز با بيان نقش دولت سازندگي در استحاله فرهنگي با تأكيد بر ارتباط و ديدار سيد محمد خاتمي در سال 85 با جورج سوروس (رئيس بنياد سوروس ) در نيويورك، اغتشاشات پس از انتخابات را نتيجه برنامه ريزي درازمدت دانست. هدايت الله آقايي (عضو حزب كارگزاران) در اعترافات خود بر كليد خوردن موضوع تقلب در انتخابات در خارج از كشور و دامن زدن به آن توسط برخي در داخل حتي در نماز جمعه تأكيد كرد. شهاب الدين طباطبايي (عضو حزب مشاركت و رئيس ستاد 88) با بيان اين مطلب كه از همان ابتداي فعاليتهاي انتخاباتي، موسوي و اطرافيانش دچار عارضه توهم پيروزي بودند، گفت: «اي كاش كه همان طور كه بنده اشتباهات خود را پذيرفتم، دوستاني كه با اطلاعيه ها و مواضع خود سبب مسائل پس از انتخابات شده اند عواقب كار خود را مي پذيرفتند. محسن صفايي فراهاني (رئيس اجرايي جبهه مشاركت) با بيان اين كه مانند حجاريان ديگر كار سياسي نخواهم كرد از محرز بودن پيروزي دولت موجود (نهم) در انتخابات خبر داد. 2
گرچه برخي فكر مي كردند اعترافات متهمان اغتشاشات پس از انتخابات، محدود به ابطحي و عطريانفر مي شود و ديگر چهره ها لب به سخن نمي گشايند؛ اما سخنان تكان دهنده جمعي از شخصيتهاي مطرح دوم خردادي در دادگاه، جريان مدعي اصلاحات را دچار تزلزل كرد. به طوري كه اختلاف ميان بزرگان جبهه مذكور در جلسات خصوصي آنان نيز گوياي اين موضوع بود. اصلاح طلبان بر اين باور بودند كه بايد به نحوي از پخش افشاگري دوستان خود جلوگيري به عمل آوردند. 3 اما رئيسي (معاون اوّل قوّه قضاييه) در مراسم توديع و معارفه رئيسان سازمان زندانها بر ادامه روند رسيدگي به پرونده متهمان حوادث پس از انتخابات تأكيد كرد. 4
موسوي رهبر اپوزيسيون
اما چرا موسوي براي رهبري اپوزيسيون و انقلاب رنگي در ايران انتخاب شد؟ و اين كه چرا كروبي و رضايي براي اين كار انتخاب نشدند؟ محسن رضايي از چهره هايي است كه از اوايل انقلاب به عنوان فردي نظامي و معتقد به انقلاب و امام(ره) شناخته مي شده است. وي كه پس از مسئوليت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام مشغول به كار شد و در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري نيز شركت كرد و بعدها به دلايلي انصراف داد. در جريان انتخابات دهم انتقادهايي را از دولت نهم نمود. رضايي كه به اعتقاد بسياري، همان حرفها و تخريبها و اهانتهاي موسوي و كروبي را بويژه در مناظره هاي تلويزيوني با زبان ديگر مطرح مي كرد، اما به رهبري و نظام معتقد بود و حداقل در بسياري از موارد اين گونه نشان داد.
رضايي با وجود اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوري و ادعاي اين كه رأي وي بالاتر از اينها بوده است، ولي با ارسال نامه اي به شوراي نگهبان با بيان اين كه «با توجه به وضعيت سياسي - امنيتي و اجتماعي كشور و شرايط حساس و تعيين كننده كه از نتايج انتخابات مهمتر است»، انصراف خود را از پيگري شكايتهاي مطرح شده اعلام كرد و حتي وي در مراسم تنفيذ رياست جمهوري احمدي نژاد حضور پيدا كرد. اگرچه اميدوار رضايي (برادر محسن رضايي و نماينده مجلس هشتم) شركت محسن رضايي را در تنفيذ احمدي نژاد، احترام به رهبري دانست و نه تأئيد احمدي نژاد، 5 اما به هر حال علي رغم اعتراضاتي كه رضايي به برخي مسائل و انتخابات رياست جمهوري داشت، وي پايبندي خود را به نظام و رهبري به اثبات رساند. پس با توجه به سوابق در رويكرد رضايي، وي نمي توانست به عنوان رهبر اپوزيسيون مطرح باشد.
از سوي ديگر مهدي كروبي كه سوابق سياسي بسياري را از جمله رياست دو دوره مجلس شوراي اسلامي و نمايندگي حضرت امام (ره) در كميته امداد و بنياد شهيد و. . . را در كارنامه خود دارد و همواره در سخنان خود در انتخابات رياست جمهوري از آن ياد و بدان افتخار مي كرد، در جريان انتخابات دهم اگرچه شعار تغيير بويژه تأكيد بر تغيير قانون اساسي را مي داد و به همين علت مورد توجه رسانه هاي ضدانقلاب قرار داشت، اما هيچ گاه وي به عنوان رهبر اپوزيسيون معرفي نشد. شايد در ظاهر القأ اين كه موسوي رأي آورتر است از سوي برخي حاميان موسوي و همچنين روحاني بودن كروبي دليل بر آن بود. ولي مهمتر از آن ايستادگي و مقاومت كروبي در برابر تندروهاي افراطي اصلاح طلبان بويژه در مجلس ششم بود. وي كه در زمان رياست مجلس ششم بارها در مقابل افراطيون دوم خرداد و در ماجراي تحصن و استعفاي دسته جمعي و بسياري از اقدامات آنان ايستاده بود، در دوران رقابتهاي انتخاباتي دهم رياست جمهوري نيز بارها بر اين نكته تأكيد كرد كه «در كابينه من مشاركت و مجاهدين جايي ندارند. »6
بدين ترتيب بود كه كروبي به عنوان شيخ اصلاحات نشان داد از عناصر تندرو در اصلاحات كه وجود آنها را دليل رويگرداني مردم از اصلاحات مي دانست، دوري كرده و با ايشان تفاوت دارد.
از آن جا كه طراحان انقلاب رنگي به حمايت از عناصر افراطي از درون جريان اصلاح طلب جامعه مي پرداختند، لذا كروبي كه در انتخابات دهم نيز مورد حمايت اصلاح طلبان واقع نشد و حتي مجمع روحانيون مبارز كه سالها كروبي رياست دبيركلّي آن را برعهده داشت از وي حمايت نكرد، نمي توانست به عنوان رهبر اپوزيسيون باشد.
اما ميرحسين موسوي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، هشت سال نخست وزير ايران بود، اقداماتي را انجام داد كه حتي مورد عتاب حضرت امام(ره) قرار گرفت. موسوي كه در طول زمان تبليغات انتخاباتي همواره به دليل استعفاي سال 67 مورد انتقاد بود در اين خصوص گفت: «من فقط يك بار استعفا كردم، آن هم به دليل پايان جنگ و گرفتن اختيار تعزيرات حكومتي از من بود كه بشدّت نيز مورد عتاب امام(ره) قرار گرفتم. ولي در پرخاش ايشان لطف زيادي مشاهده كردم و مطمئن باشيد اين بار استعفأ نخواهم كرد. » اما علي رغم اين كه اكثر رسانه ها به استعفأ سال 67 اشاره كردند، ولي هاشمي رفسنجاني در كتاب خاطرات خود تعداد اين استعفاها را بيشتر شمرده است. در مجلدات منتشر شده از خاطرات ايشان استعفاي اوّل به سال 62 برمي گردد. هاشمي در ذيل خاطرات روز يكشنبه نهم بهمن ماه مي نويسد: «شب در دفتر رئيس جمهور، آقاي رئيس جمهور گفتند مهندس موسوي ]نخست وزير[ آمده و به خاطر عدم توافق روي وزير مسكن، پيشنهاد استعفا داده كه آيت الله خامنه اي مخالفت كرده و گفته اند كه وجود اختلاف به هر حال هست و با اين مقدار اختلاف نبايد كنار رفت و قابل حل است. » طرح استعفا در حالي است كه كشور از سوي وزير امور خارجه آمريكا رسماً تهديد به عمليات پيشگيرانه شده بود و شرايط جنگ نيز، همچنان حاكم بود. هاشمي رفسنجاني ذيل خاطرات روز 12 ارديبهشت ماه آن سال به اين استعفأ اشاره مي كند. اين بار نيز كمي بودجه و عدم هماهنگي با رئيس جمهور وقت يعني حضرت آيت الله خامنه اي، بهانه استعفأ فراهم مي آورد. اما اين بار ميرحسين به جاي اين كه مستقيماً پيش رئيس جمهور يا امام برود، خدمت آقاي هاشمي مي رسد. اما سومين استعفا مربوط به سال 1367 است، در نيمه شهريور ماه 67 يعني ايام كوتاهي پس از پايان جنگ تحميلي روزنامه جمهوري اسلامي كه توسط يكي از نزديك ترين دوستان نخست وزير اداره مي شد، تيتر «مهندس موسوي استعفا داد» را انتخاب كرد. اين استعفا پس از پذيرش قطعنامه و پايان يافتن عمليات مرصاد و آغاز گفتگوهاي آتش بس بين ايران و عراق بود و درواقع استعفاي ميرحسين موسوي با صبح اوّلين روز مذاكرات دكتر ولايتي در ژنو همراه شد و جالب تر آن كه از راديو نيز اعلام گشت. دكتر اسدالله بادامچيان در جلسه پرسش و پاسخي در قم، در پي اصرار دانشجويان بر بيان زواياي استعفا گفت: «در اواخر جنگ بود كه امام خميني(ره) از ميرحسين خواست يك كاري را انجام دهد، كه ميرحسين نيز به دليل اين كه وزراي وي با نمايندگان مجلس تعامل نداشتند، از اين كار سرباز زد. پس از آن ميرحسين سه روز به درون يكي از خانه هاي آشنايان رفت و بيرون نيامد. . . روز سوم كه حاج سيد احمد خميني با تماس با مراكز مختلف از يافتن او نااميد شده بود، به افراد مختلف مي سپرد كه امام فرموده اند به ميرحسين بگوييد بيايد كه اگر نيايد نامه اي تنظيم كرده ام و در اختيار رسانه ها قرار مي دهم كه اگر پخش شود، براي او ديگر دنيا و آخرت نمي ماند. روز سوم ميرحسين تا ساعت 11 به محضر امام مي رسد و امام نامه اي ديگر نوشتند و ميرحسين نيز استعفا داد. »
حضرت امام(ره) در متن خود، اگرچه كه به تاريخ 15 شهريور است، اما 16 شهريور در روزنامه عصرگاهي جمهوري اسلامي و فرداي استعفاي ميرحسين، به چاپ رسيده است، امام خطاب به او فرمودند: «جناب آقاي موسوي نخست وزير محترم، نامه استعفاي شما باعث تعجب شد. حق ّ اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد، لااقل من و يا مسئولين رده بالاي نظام را در جريان مي گذاشتيد. در زماني كه مردم حزب الله براي ياري اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه مي برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست وزيري در چارچوب اسلام و قانون اساسي به خدمت خود ادامه دهيد. در صورتي كه نسبت به بعضي از وزرا به توافق نمي رسيد چون گذشته عمل شود. اين حق ّ قانوني مجلس است كه به هر وزيري كه مايل بود، رأي دهد. تعزيرات از اين پس در اختيار مجمع تشخيص مصلحت است كه اگر صلاح بداند به هر ميزان كه مايل باشد، در اختيار دولت قرار خواهد داد. همه بايد به خدا پناه ببريم و در مواقع عصبانيت دست به كارهايي نزنيم كه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده كنند. مردم ما از اين گونه مسائل در طول انقلاب زياد ديده اند. اين حركات هيچ تأثيري در خطوط اصيل و اساسي انقلاب اسلامي ايران نخواهد داشت. از آن جا كه من به شما علاقه مندم، ان شأالله عندالملاقات مسائلي است كه گوشزد مي نمايم». 7
اگرچه ميرحسين موسوي در واكنش به نامه حضرت امام(ره) ضمن اعلام تبعيت از ايشان اظهار داشت: «اين جانب عزّت و مصلحت را در تبعيت از مقام معظّم رهبري مي دانم و استعفاي خود را كه با انگيزه دلسوزي براي اسلام و انقلاب و مصلحت كشور تقديم نموده بودم، پس مي گيرم» اما استعفاهاي پياپي موسوي آن هم بدون هماهنگي و ناگهاني، بر سر مسايل جزيي چون عدم توافق روي وزير مسكن و يا كمي بودجه و ايجاد محدوديت دولت در تعزيرات و. . . از او شخصيتي بي ثبات و متزلزل و دم دمي مزاج در اذهان باقي گذارد. موسوي كه سابقه اختلاف در زمينه هاي گوناگون با رئيس جمهور وقت حضرت آيت الله خامنه اي نيز دارد و سرانجام منجر به حذف پست نخست وزيري در جريان بازنگري قانون اساسي شد، ظاهراً موجب دلخوري وي نيز شد كه همه اينها سابقه اي منفي در ذهن تاريخ انقلاب اسلامي نهاد و از اين رو طراحان انقلاب رنگي در ايران كه در صدد بودند تا در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري براندازي نرم را دنبال نمايند و از آب گل آلوده ماهي بگيرند، با اعلام كانديداتوري موسوي، چشم طمع به وي دوختند. بويژه اين كه موسوي در چند روز مانده به برگزاري انتخابات دهم در مصاحبه خود با مجله تايم از دگرگوني ماهيت ساختار قدرت و فشار به رهبري سخن گفت و نتيجه اين فرآيند را وابسته به پيروزي و يا شكست در انتخابات ندانست! وي در پاسخ به سؤالي مبني بر اين كه در ايران، در جايگاه رياست جمهوري، شما به اندازه رهبر (معظّم انقلاب) آيت الله خامنه اي قدرت نخواهيد داشت. بخصوص در حوزه سياست خارجي و امنيت ملي؟ مؤكداً ابراز داشت كه تجمعات خياباني چشمگير هفته هاي گذشته احتمالاً ماهيت ساختار قدرت را به نحوي بنيادين دگرگون خواهد ساخت و وقتي رهبري هم تظاهرات خياباني را ببينند قطعاً عقب نشيني خواهد كرد. موسوي در جواب اين كه؛ اگر انتخابات را ببازيد آن وقت چه مي شود؟ گفت: «تغيير از مدتي قبل آغاز شده است. تنها بخشي از آن به پيروزي در انتخابات مربوط مي شود و بخشهاي ديگر ادامه خواهند يافت و هيچ عقبگردي در كار نخواهد بود. » اين مجله در تاريخ 12 ژوئن 2009 (22 خرداد 88) با تيتر «مردي كه مي تواند احمدي نژاد را شكست دهد» اين گفتگو را منتشر و از قول موسوي نوشت: «درواقع دگرگوني و تغيير در ساختار قدرت با فشار بر رهبري در جهت پذيرش بيشتر افكار عمومي رخ خواهد داد. »8
ميرحسين كه دلايل ورود وي به عرصه انتخابات دهم در پرده اي از ابهام قرار داشت، مدعي شد شرايط را به نحوي بحراني مي بيند كه حاضر شده سكوت بيست ساله خود را بشكند! وي هيچ گاه حاضر نشد كه به سؤالات جدّي منتقدين خود در اين رابطه كه چرا علي رغم حوادث تلخ اتفاق افتاده در دوران سازندگي و دوران اصلاحات، احساس خطر نكرده است؟! پاسخي قانع كننده ارائه دهد!
جريان افراطي دوم خرداد نيز كه در ابتدا با پذيرش ميرحسين به عنوان گزينه اوّل اين جريان اكراه داشت با بررسي سوابق و روحيات ساختارشكنانه وي بزودي متوجه شد كه گزينه پيشنهادي از محافل پشت پرده اين جريان، بسيار مناسب تر از آن است كه قبلاً فكر مي كرد و حتي خيلي بهتر از محمد خاتمي خواهد توانست اهداف ساختارشكنانه اين جريان را رهبري نمايد! لذا حمايت گسترده خود را از ميرحسين موسوي اعلام كردند. جريانهاي افراطي چون سازمان مجاهدين، حزب مشاركت، برخي اعضاي حزب كارگزاران، مجمع روحانيون مبارز و حتي برخي وابستگان و خانواده آقاي هاشمي رفسنجاني، هدايت ستادهاي ميرحسين موسوي را در دست گرفته و براي رسيدن به خواسته هاي خود موسوي را به بازي گرفتند.
اگرچه مقام معظّم رهبري در خطبه هاي تاريخي خود در 29 خرداد همه چهار نامزد را اعضاي خانواده نظام اسلامي خواندند، اما فشارها براي بيرون كشيدن موسوي از دايره نظام با طرح شبهه در سلامت انتخابات كليد خورده بود!
اقدامات انجام شده توسط تيم مشورتي موسوي دقيقاً اقداماتي بود كه جين شارپ در كتاب خود «از ديكتاتوري تا دموكراسي» (كه در گذشته بدان اشاره شده) پيشنهاد كرده بود. حمله همه جانبه به دولت روي كار، بهره جويي از مؤلفه هايي چون فريب، تهمت، سياه نمايي، اتهام دروغگو بودن رئيس جمهور، تقلب در انتخابات، ابطال انتخابات، زير سؤال بردن جايگاه قانوني شوراي نگهبان، نپذيرفتن هيچ منطقي و حرفي، اردوكشي خياباني هواداران و آشوب و بلوا از اقداماتي بود كه مي توان بدان اشاره كرد كه منطبق با پروژه هاي انقلاب رنگي مي باشد. بر همين اساس ميرحسين موسوي به عنوان رهبر اپوزيسيون معرفي شد و مورد حمايت بيگانگان و عناصر ضد انقلاب واقع شد. طراحان انقلاب رنگي در ايران ضمن تلاش براي تضعيف پايه هاي مشروعيت نظام از طريق پررنگ كردن برچسب خيانت به آرأ مردم از طرف نظام اسلامي و تلاش براي تضعيف جايگاه ولايت فقيه، با مطرح كردن ميرحسين موسوي به عنوان رهبر اصلاحات و ليدر طيف اپوزيسيون ضمن دادن جهت و سمت و سوي به فعاليتهاي حاميان موسوي، سيزده ميليون رأي دهنده به مهندس موسوي را مخالفين نظام جلوه داده و سعي در ايجاد و هدايت اپوزيسيون عليه نظام كردند. در اين باره سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي طي يادداشتي نوشت: « مردم ايران بايد به مبارزه مدني روي آورند. همه مخالفان احمدي نژاد كه احساس خطر مي كنند دست اتحاد به هم بدهند. موسوي هم اگر واقعاً معتقد است رئيس جمهور اوست، بايد رهبري مبارزه را به دست بگيرد و همه گروههاي ناراضي را دور خود جمع كرده و پيكار را گسترش دهد. مخالفان، به اعتصاب و مختل كردن مديريت، قطع آب و برق حتي حمله به پمپ بنزين دست بزنند. روزهاي آينده سرنوشت ساز است!»9 در همين رابطه رضا پهلوي فرزند محمدرضا و فرح همسر شاه ملعون ايران و مسعود رجوي و مريم رجوي از سركردگان سازمان منافقين با ارسال پيامهايي با ابراز خرسندي و حمايت از حركتهاي پس از انتخابات رياست جمهوري در ايران، از جوانان و دانشجويان خواستند تا به راه خود ادامه بدهند. همچنين عليرض نوري زاده (روزنامه نگار فراري مقيم آمريكا) در گفتگو با راديو زمانه ضمن حمايت از وقايع پس از انتخابات گفت: «آقاي موسوي و كروبي اگر در وجودشان ذره اي وفاداري به آرمانهايي كه اعلام كرده اند باشد، نبايد عقب نشيني كنند. اين جا ديگر حق ّ شخصي نيست به قول معروف (حق ّالناس) است! آقاي موسوي و كروبي و رضايي حق ّ ندارند از اين حق ّ بگذرند. اگر آنها و خاتمي اين شايستگي را داشته باشند كه اين حركت را رهبري كنند، جنبش زيبايي كه بدون خونريزي و خشونت ( براندازي نرم ) آغاز شده اند سرنوشت ايران را تغيير دهد. »10 سايت ضد انقلاب گلوبال خطاب به نامزدهاي شكست خورده نوشت: «اميد است اين بار آقايان به وعده ها پشت نكنند و تا ابطال انتخابات، در مقابل هيچ مقامي كوتاه نيايند». 11 همچنين محسن مخملباف از سينماگران ايران و مقيم آمريكا كه در انتخابات دهم و در شبكه هاي مختلف ضد انقلاب حضور پررنگي داشت و از حاميان سرسخت ميرحسين موسوي بود. با چاپ مقاله اي در روزنامه گاردين نوشت: «ما اوبامايي مي خواهيم كه بتواند براي مشكلات ايران راه حل بيابد. هرچند قدرت در دست (آيت الله) خامنه اي باقي خواهند ماند، اما رئيس جمهوري مانند موسوي مي تواند رهبر را تضعيف كند. »
1-ايران، 4/6/.1388
2- كيهان، 4/6/.1388
3- همان، 16/6/.1388
4- همان، 15/6/.1388
5- آفتاب يزد، 13/5/.1388
6- ايران، 24/1/.1388
7- صحيفه نور، جلد 21، صفحه 11، به تاريخ 15/6/.1367
8- كيهان، 3/4/.1388
9- كيهان، 25/3/.1388
10- كيهان، 27/3/.1388
11- ايران، 27/3/.1388

 

(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14