(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 9 خرداد 1389- شماره 19657

پشت صحنه رفتارهاي سياسي جشنواره كن
ارزيابي عملكرد مديريت خانه سينما-1 غلبه منافع فردي بر مصالح صنفي
ادعا!
برنامه مروري بر فيلم هاي اكران نشده اردكاني
بازي رايانه اي هم به شبكه خانگي مي آيد
آغاز انتشار سري جديد «پيل بان»
نقد و نظري به نمايش كا ظرفيت هاي تئاتر در يك نمايش



پشت صحنه رفتارهاي سياسي جشنواره كن

جواد شمقدري رويكرد پررنگ سياسي اين دوره از جشنواره فيلم كن عليه كشورمان را تلاشي براي جبران شكست هاي دولت اين كشور در مقابل ايران دانست.
رويكرد ضدايراني جشنواره فيلم كن همچنان حاشيه ساز است. به طوري كه معاونت سينمايي وزير ارشاد به رغم ديدار و گفت و گو با دبير اين جشنواره، نسبت به رفتارهاي او به شدت معترض است.
جواد شمقدري چند روز پيش در برنامه تلويزيوني هفت درباره جشنواره كن گفت: اين دوره جشنواره كن يكي از سياسي ترين دوره هاي تاريخ اين جشنواره بود و در همه زمينه ها در حاشيه و متن آن رفتارهاي سياسي ديده شد كه مهم ترينش همان داستاني بود كه در نشست فيلم آقاي كيارستمي پيش آمد كه يك شوي سياسي بود و من همانجا بر اين قضيه تأكيد كردم. يا اهداي جايزه به فيلم تايلندي كه باتوجه به مسايل سياسي موجود در تايلند و قدرت گيري جنبش هايي كه به آمريكا نزديك هستند، اهداي نخل طلا به اين فيلم (كه هيچ كارشناس و منتقدي روي آن اتفاق نظر نداشت)، بر انتخاب سياسي و غيرهنري كن صحه مي گذاشت.
شمقدري گفت: اين كه بيايند يك فيلمساز ايراني را كه در زندان است به عنوان داور جشنواره كن انتخاب كنند و بعد برايش صندلي خالي بگذارند، نشان سياسي بودن اين جشنواره است.
البته ما اين را مي دانيم كه بخش زيادي از بودجه جشنواره كن را وزارت خارجه فرانسه مي دهد و باتوجه به اينكه ساركوزي رئيس جمهور فرانسه در سال هاي اخير بارها مقابل ايران شكست خورده، شايد آنها با اين كارها مي خواستند شكست خود را در جشنواره كن جبران كنند. در اين شرايط ما بايد به كن مي رفتيم تا با اين هجمه مقابله كنيم و بايد در صحنه باشيم.
معاون امور سينمايي ادامه داد: قرار بود در كن و پس از شب نشست خبري فيلم كيارستمي، يك نشست خبري داشته باشم اما بعد از ملاقات اوليه من با ژاكوب، گويا او فهميد كه قرار است حرف هاي تازه اي گفته شود. ما هماهنگي هاي خود را از تهران انجام داده بوديم و آنجا هم 48 ساعت پيگير بوديم و حتي رايزني فرهنگي ايران هم خيلي تلاش كرد اما سرانجام نشست برپا نشد.
وي با اشاره به تلاش عباس كيارستمي براي گذر از جوسازي هاي سياسي موجود در نشست خبري فيلمش گفت: او تلاش كرد تا از كنار فضاسازي آنها بگذرد و فضا را ختم به خير كرد... بگذريم از اين كه انتقاداتي هم داشت و به نظرم سينماگر بايد بتواند آزادانه حرفش را بزند، اما حرف هايي را بزند كه جايش آنجا باشد...
وي با انتقاد از ورشكستگان سياسي كه با امكانات بيت المال ايران فيلمساز شده اند و الان در فرانسه لانه كرده اند و در فرانسه پشت اين جريانات نشسته اند، گفت: درآن جلسه يك خبرنگار ايراني كه غيرت و تعصبي به كشورش نداشت جلسه را به هم ريخت و طوري وانمود كرد كه فيلمساز ايراني اعتصاب غذا كرده و درحال مرگ است كه درادامه آن ژوليت بينوش هم آن بالا اشك ريخت و...
شمقدري ادامه داد: در ادامه براي برپايي نشست خبري ما برنامه ريزي كرديم و حتي 80 خبرنگار هم ثبت نام كردند اما به ما گفته شد كه درجشنواره كن، سالن خالي وجود ندارد و ما بايد يك سالن را از آمريكايي ها اجاره كنيم!... شايد هم به نوعي، مي خواستند ما را در تقابل با آنها قرار دهند... به هرحال اين نشست منتفي شد و بعد هم كه من به ژيل ژاكوب نامه نوشتم و درآن تاكيد كردم كه مواظب فريبكاري ها باشد و به او گفتم كه شما گرفتار دروغ پردازي شده ايد.
شمقدري با اشاره به پس گرفتن حرف هاي ژيل ژاكوب بر اثر فشارها، گفت: آقاي ژاكوب، در زمان ملاقات با من، مانع حضور تصويربردار و خبرنگار ايراني در جلسه شد و حالا پس از درج سخنان اخير وي درخبرگزاري فرانسه، معلوم شد كه وي آن روز نگران گفت و گوي خودش با من بوده است! اگر آقاي ژاكوب همچنان معتقد است حرف هاي ديگر زده است، اگر صداي جلسه را ضبط كرده است، مي تواند آن را دراختيار رسانه ها قراردهد.
نقش موثر منتقدان و مرجع هاي اصولگرا درفروش فيلم ها
يك كارشناس سينما، رد يا تاييد يك فيلم از سوي منتقدان و مراجع اصولگرا را بر فروش آن فيلم موثر دانست.
محمد تقي فهيم درباره اين كه برخي مي گويند منتقدان ايراني نقشي در فروش فيلم ها ندارند، ابراز داشت: به نظر من اين گفته درباره منتقدان دگرانديش و موسوم به جريانات شبه روشنفكر كاملا صادق است، اما درباره منتقدان مذهبي و نمايندگان رسانه هاي اصولگرا صحت ندارد و به تاكيد معتقدم كه دراين جا مطابق عرف سينماي غرب، منتقدان مذهبي در سرنوشت فيلم در گيشه تاثير آشكاري دارند.
فهيم كارشناس ومنتقد سينما در دفاع از ادعاي خود مي گويد: اثبات اين مسئله كار سختي نيست. مي توان با مرور تاريخ سي ساله و اتفاقات سينماي ايران، شكست يا پيروزي فيلم ها درگيشه را بررسي و خصوصا همين فيلم هاي چند سال اخير را درنظر گرفت تا ديد كه چه عوامل تبليغي به جز رسانه ملي در سرنوشت فيلم ها تاثير داشته است.
فهيم دراين زمينه به فيلم مريم مقدس در دوره قبل اشاره كرد كه چون مرجع هاي كارشناس مذهبي در سينما آن را تأييد كردند، علي رغم مخالفت شبه روشنفكران فروش قابل توجهي كرد.
اين منتقد ادامه داد:فيلم تلخي مانند «طلا و مس» اگر حمايت منتقدان مذهبي را به دنبال نداشت، بي اغراق خيلي كم تر از اين تماشاگر جذب مي كرد، درحالي كه با تاييد آن توسط بر و بچه هاي مذهبي كارشناس سينما، اين فيلم به رغم خاص بودن اش درجايگاه يك فيلم پر مخاطب قرار مي گيرد و نيز «اخراجي ها» نمونه اي ديگر در زمينه فيلم هاي بدنه است كه اگر از سوي مذهبيون طرد و نفي مي شد، اتكاي به بقيه جريانات برايش يك شكست را درپي مي آورد.
فهيم در ادامه تحليل خود مي افزايد: متقابلا فيلمي مانند «به رنگ ارغوان» كه خيلي ها پيش بيني فروش چند ميلياردي براي آن مي كردند، به خاطر نقدهايي كه توسط بر و بچه هاي مذهبي بر آن صورت گرفت، به شدت با افت تماشاگر روبه رو وحتي با هزينه هاي الان يك اثر شكست خورده محسوب مي شود. كما اين كه بر اين باورم جمله معروف روزنامه نگاري مانند حسين شريعتمداري درباره فيلم «به رنگ ارغوان» ضد تبليغي قوي تر از آگهي هاي تجاري تلويزيون بود و ضربه سهمگيني بر بخش اقتصادي در اين فيلم وارد كرد.
به گزارش فارس ، اين منتقد قديمي با اشاره به اين كه آنچه جواد شمقدري درمراسم معارفه خود مبني بر مخاطب 100 ميليوني سينماي ايران درسال عنوان داشت يك واقعيت در دسترس است، افزود: اين اتفاق با توليد آثار هويتمند و پذيرفتني از سوي نمايندگان مرجع مردم انبوه در طيف مذهبي ها محقق مي شود.

 



ارزيابي عملكرد مديريت خانه سينما-1 غلبه منافع فردي بر مصالح صنفي

علي برزگر پيشوا
خانه سينما، يكي از نهادهاي سينمايي كشورمان است كه به عنوان مجمعي صنفي، موظف به حمايت از حقوق مادي و معنوي سينماگران است. اما اين نهاد، در عملي ساختن اين هدف تا چه حد موفق بوده است؟ اين مسئله و همچنين حواشي فراوان يكي دو سال اخير خانه سينما، بهانه اي شد تا در سلسله گفت وگوهايي با هنرمندان سينما و اعضاي خانه سينما، به ارزيابي عملكرد مديريت اين نهاد صنفي بپردازيم.
غفلت از منافع صنفي سينماگران
يك هنرمند، مديريت حاكم بر خانه سينما را در پيگيري منافع صنفي سينماگران ناموفق دانست.
مسعود اطيابي، تهيه كننده و كارگردان و از اعضاي سابق هيئت مديره خانه سينما گفت: مديريت خانه سينما در دوره اخير كمتر به پيگيري منافع صنفي پرداخته و بيشتر به حواشي و نظرات شخصي مديريت توجه كرده است.
او بيان داشت در دو سال اخير، عملا هيچ فعاليتي مرتبط با منافع اعضاي صنوف انجام نگرفته و خانه سينما در اين دوره از اين ناحيه، آسيب جدي ديده است.
وي افزود: گزارش هاي ارائه شده از سوي مديريت خانه سينما بسيار كلي است و ارزيابي آن نشان مي دهد كه عملكرد صحيحي صورت نگرفته است.
كارگردان «صبح روز هفتم» درباره علت اين مشكلات اظهار داشت: يكي از دلايل به تفكرات مدير خانه سينما برمي گردد كه نيروها را طبقه بندي مي كند. اين در حالي است كه در جايگاه صنفي، طبقه بندي نيروها معني ندارد. بلكه در جايگاه حرفه اي است كه مي توان آدم ها را طبقه بندي كرد.
وي تصريح كرد: خانه سينما، به عنوان يك مجمع صنفي، مثل يك خانواده و يا يك ملت، بايد منافع مشترك را دنبال كند. اما مديريت فعلي خانه در اين زمينه تلاش نمي كند.
اطيابي با بيان اين كه «محمدمهدي عسگرپور، شخصيت هنري محترمي دارد، اما به عنوان مدير خانه سينما انتقادات بسياري به او وارد است» گفت: اين مدير، در عمل افرادي را كه به خودش وابسته هستند اعضاي تحت پوشش به حساب مي آورد و مابقي گويي عضو خانه سينما نيستند. اين كار برخلاف اساسنامه و آئين نامه هاي مختلف اين خانه است. نه در اساسنامه و نه در هيچ يك از آئين نامه ها، ذكر نشده كه مدير خانه سينما مي تواند اعضا را به گروه هاي درجه يك، دو و سه دسته بندي كند.
كارگردان «خروس جنگي» تصريح كرد: همه اعضاي خانه سينما داراي منافع مشترك هستند و به عنوان مثال اگر قرار بر اعطاي بن هاي رفاهي است، مي تواند در اختيار افراد ضعيف تر به لحاظ اقتصادي قرار بگيرد و خدمات فرهنگي به آدم هاي باجايگاه اقتصادي بهتر.
اطيابي در ادامه به تعاملات بين المللي خانه سينما پرداخت و گفت: در اين مورد، بيشتر نحوه رپورتاژ و جنبه تبليغاتي مورد توجه مديريت خانه سينما بوده است. به طوري كه در گزارش ها نوعي اغراق ديده مي شود كه اين درست نيست.
وي به سفر گروهي از سينماگران آمريكايي به ايران با دعوت خانه سينما اشاره كرد و افزود: سفر اين گروه به كشورمان هيچ حاصلي براي ما نداشت و چيزي به سينماي ما اضافه نكرد. در گزارش هاي تهيه شده نيز به دستاوردهاي آن اشاره اي نشده و معلوم نيست كه حاصل آن چه بوده است.
اين كارگردان همچنين درباره اعزام گروههايي از خانه سينما به جشنواره كن توضيح داد: مديريت خانه سينما اصرار دارد كه هر سال مسافرين زيادي را به كن بفرستد. در سفر اول از طرف هيئت مديره به كن، گزارش داديم كه اين مسافرت به جز تحقير كشورمان هيچ تاثيري ندارد. تبليغاتي كه درباره جشنواره كن صورت مي گيرد دروغين است و حضور اعضاي خانه سينما با صرف هزينه بسيار زياد در آن در حد سياهي لشكر است و تنها يك گردش توريستي بيهوده محسوب مي شود و در نهايت به تحقير نمايندگان ملت ايران مي انجامد.
اطيابي تصريح كرد: خود بنده يك بار حضور در جشنواره كن را تجربه كرده ام و ديگر حاضر به رفتن به اين جشنواره نخواهم بود. چون باز هم تاكيد مي كنم؛ فقط تحقير است و تحقير است و تحقير! متاسفانه گزارش هاي خانه سينما از جشنواره كن، به خصوص از بخش هاي بازار و نمايش فيلم دروغ است. اي كاش خانه سينما چند گزارش واقعي مي داد تا بتوان اين مسافرت ها را آسيب شناسي كرد. بهتر است سفرهاي آموزشي جايگزين اين سفرهاي توريستي شود.
وي در ادامه مسائل پيش آمده مابين خانه سينما و معاونت سينمايي وزارت ارشاد را از ديگر اشتباهات مديريت اين نهاد دانست و گفت: مديريت خانه سينما، دعواي شخصي با جواد شمقدري را تبديل به دعواي خانه با معاونت سينمايي كرده. در حالي كه اعضاي خانه سينما با معاونت سينمايي دعوايي ندارند و اگر مشكلي هم باشد از طريق پيگيري هاي رسمي و قانوني سعي در برطرف كردن آن مي كنند، نه با درگيري.
كارگردان فيلم «مصائب دوشيزه» منشأ اصلي اين اختلافات را سياسي دانست و توضيح داد: وقتي اين اختلافات را رصد مي كنيم، مي بينيم كه در ابتدا، از ناحيه معاونت سينمايي هيچ دعوايي پيش نيامد. بلكه اين خانه سينما بود كه بمباران را شروع كرد.
وي كنار كشيدن يكي از اعضاي خانه سينما از داوري جشنواره فيلم فجر را مصداق اين موضوع دانست و گفت: اين گونه رفتارهاي مديريت خانه سينما، تحميل نظرات سياسي به اعضا است. در حالي كه آن ها نمايندگان كلان سينماي ايران محسوب مي شوند.
اين كارگردان، درگيري هاي پيش آمده در كانون كارگردانان خانه سينما را نيز نتيجه مديريت غلط خانه سينما دانست.
وي همچنين با انتقاد از عملكرد بازرس خانه سينما گفت: از بازرس محترم خانه سينما گله بيشتري دارم. از مصاحبه هايي كه انجام داده معلوم است كه وظايفش را به درستي نمي شناسد. وظيفه بازرس، بازرسي از عملكرد هيئت مديره و تطبيق آن با آئين نامه است. اما او به جاي اين كار، به پي گيري در صفوف مي پردازد كه ارتباطي با بازرس ندارد.
اطيابي در ادامه به عواقب رفتارهاي مديريت خانه سينما پرداخت و اظهار داشت: عملكرد اين مديريت باعث آسيب پذير شدن خانه سينما شده است و نتيجه اش اين شده كه سيستم حرفه اي سينما در حال از بين رفتن است و منافع فردي بر منافع صنفي غلبه يافته.
وي ادامه داد: امروز شاهد عقب گرد اهالي سينما از دانش روز هستيم. از مديريت خانه سينما سئوال دارم كه در اين دو سال، چه اقدامي براي آموزش اهالي سينما و آشنايي آن ها با فناوري ها و تكنيك هاي روز نموده است؟ اين در حالي است كه يكي از مهم ترين وظايف خانه سينما، مجهز كردن اعضايش به دانش روز است.
مسعود اطيابي به مديريت خانه سينما توصيه كرد كه سفرهاي توريستي به جشنواره هاي خارجي به صفر برسد و هزينه آن صرف حضور اهالي سينما در ورك شاپ ها براي آشنايي با تكنولوژي روز دنيا شود.
وي در پايان، تنها راه اصلاح وضعيت خانه سينما را تغيير هيئت مديره آن دانست و گفت: دوستان، قصد دارند برگزاري مجمع عمومي و تغيير هيئت مديره را به بعد از جشن سينما موكول كنند. اما طبق قانون، اين مجمع بايد در زمان مقرر برگزار شود.
اطيابي افزود: بايد مديريتي بر خانه سينما حاكم شود كه داراي برنامه باشد و منافع تمام اهالي سينما را پوشش دهد. سايرين هم بايد تابع برنامه هايي باشند كه منافع جمعي را در نظر مي گيرد.
خانه سينما يا اتاق جنگ؟
يكي از شگفتي هاي مديريت اخير خانه، شكايت از يكي از هنرمندان اين عرصه به دليل انتقاد از وضعيت موجود سينما است.
در حالي كه مديريت خانه سينما حساسيتي در قبال حقوق مادي و معنوي اعضايش ندارد، شكايت از يك هنرمند، به بهانه دفاع از حيثيت سينما مضحك مي نمايد.
فرج الله سلحشور، كارگرداني كه از سوي خانه سينما مورد اتهام قرار گرفته در اين باره گفت: خوشحالم كه خانه سينمايي كه مخالف حركت هاي ارزشي است از من شكايت كرده. اگر خانه سينمايي صالح و انقلابي از بنده شكايت مي كرد، جا داشت كه شرمنده شوم. اما شكايت اين خانه سينما را نشانه حقانيت خودم مي دانم.
وي تصريحكرد: بنده اكثريت هنرمندان سينما را افرادي فرهيخته و بازوهاي فرهنگي و هنري كشور مي دانم. كافي است نشانه اين احترام را از عوامل سريال «يوسف پيامبر» بپرسيد تا آن ها بگويند نگاه من به هنرمندان سنيما چيست. اما متاسفانه برخي از جريانات ناسالم سينما، مانع حر كت اين هنرمندان در راه درست هستند. من خانه سينما را جداي از اهالي سينما مي دانم.
سلحشور با انتقاد از عملكرد مديران خانه سينما تصريح كرد: آن ها در عمل خانه سينما را تبديل به اتاق فرمان جنگ عليه ارزش ها كرده اند.
وي افزود: هنوز فراموش نكرده ايم كه چند سال پيش چند نفر از هنرمندان سينما از طرف خانه سينما به بنياد سوروس اعزام شدند. در دوره اخير هم ديديم كه مديريت خانه سينما بدون هماهنگي با مسئولين، تمام قوانين، ارزش ها و باورهاي جامعه ما را زير پا گذاشته و چند نفر از هنرمندان اسكار را دعوت كردند. هنرمنداني كه نقش مهمي در توزيع فرهنگ فاسد هاليوود و ساخت فيلم عليه ايران داشته اند. آيا خانه سينما موظف نيست كه اين مسئله را در نظر بگيرد كه اين مملكت موافق اين حركت هست يا نه؟كارگردان سريال محبوب «يوسف پيامبر» در پايان اظهار داشت: بنده اصلا خانه سينما را به رسميت نمي شناسم. يك نهادي است كه بدون اجازه قانون و از سوي دولت هاي سازشكار قبلي اختياراتي را يافته و در عمل، مدافع ابتذال بوده است.يكي از شگفتي هاي مديريت اخير خانه، شكايت از يكي از هنرمندان اين عرصه به دليل انتقاد از وضعيت موجود سينما است.
در حالي كه مديريت خانه سينما حساسيتي در قبال حقوق مادي و معنوي اعضايش ندارد، شكايت از يك هنرمند، به بهانه دفاع از حيثيت سينما مضحك مي نمايد.

 



ادعا!

پژمان كريمي
كساني كه در برابر اسلام و نظام سياسي برآمده از اسلام مي ايستند، اساسا و به طبع، به فضائل اخلاقي پايبند نيستند. در نتيجه به راحتي و به گفته اي به مانند «آب خوردن» دروغ مي گويند! مظلوم نمايي مي كنند و به هوچي گري روي مي آورند.
يكي از دروغ هاي مخالفان اسلام و نظام اسلامي، مانند مدعيان اصلاح طلبي، نداشتن تريبون است.
ادعاي نداشتن تريبون، بيشتر وقتي با صداي بلندتري فرياد مي شود كه برخي نشريات مدعي اصلاح طلبي، به دليل ارتكاب جرائم امنيتي و تخطي از قانون مطبوعات با حكم مراجع قضايي توقيف و يا لغو پروانه مي گردند.
اما بايد دانست، مخالفان و ايستادگان در برابر اسلام و نظام اسلامي، با دروغ «نداشتن تريبون» تنها در پي فريب مردم و مظلوم نمايي اند.
اين افراد، تنها و تنها داراي 45 ايستگاه تلويزيوني و 45 هزار ايستگاه راديويي و پايگاه اينترنتي در سطح بين المللي اند كه روز و شب مواضع خصمانه آنها را منتشر مي سازند.
در طي حوادث پس از انتخابات دهم رياست جمهوري، نامزد شكست خورده و مدعي تقلب، ادعا كرده بود، من تريبوني ندارم. و كيست كه نداند همين آقاي مدعي نداشتن تريبون، به مدد هزاران ايستگاه تلويزيوني و راديويي و پايگاه اينترنتي، مانند «بي بي سي»، «صداي آمريكا»، «راديو اسرائيل»، تلويزيون «العربيه»، سايت «جرس» و... ديدگاه هاي خود را منتشر مي كرد و به سازماندهي و تهييج هوادارانش به دست اين رسانه ها دل سپرده بود و همچنان دل سپرده است. حال؛ اما بضاعت رسانه اي جمهوري اسلامي چه بود؟
آيا جز اين بود كه تنها رسانه ملي و چند روزنامه و نشريه داخلي اصولگرا يك تنه در برابر هزاران شبكه راديويي و تلويزيوني بيگانه ايستادند و هر «دروغ» و «نيرنگ» آنها را پاسخ گفتند؟!
ايستادگان در برابر نظام اسلامي اساسا فهم اين را ندارند كه پيش از اينكه تعدد رسانه ها تعيين كننده جلب نظر مخاطبان باشد، اين كلام حق است كه دل ها را به خود وامي دارد. اين كلام حق است كه به دل ها خوش مي نشيند نه دروغ هايي كه در قالب تكنيك هاي بديع رسانه هايي به سوي اذهان بي رحمانه شليك مي شود و تنها اذهان و دل هاي بيمار را جذب و مسخ مي سازد!.
بله! ايستادگان در برابر نظام جمهوري اسلامي، هزاران هزار تريبون دارند كه براي ترويج دروغ هاي آنها البته كم و سترون!.

 



برنامه مروري بر فيلم هاي اكران نشده اردكاني

فيلم هاي اكران نشده جواد اردكاني در حوزه هنري و به همت مدرسه كارگاهي فيلمنامه نويسي نمايش داده مي شود.
گفتني است، براساس برنامه اعلام شده، دوشنبه 17خرداد «چوري»، سه شنبه 18خرداد «قناري» و در آخرين روز برگزاري اين برنامه، چهارشنبه 19خرداد «سبيل مردونه» از ساعت 17 در تالار سوره حوزه هنري نمايش داده مي شود.
ورود براي علاقه مندان آزاد است.

 



بازي رايانه اي هم به شبكه خانگي مي آيد

بازي هاي رايانه اي نيز از اين پس مثل فيلم هاي داراي مجوز وارد شبكه نمايش خانگي مي شوند.
ماده 2 آيين نامه موسسات ويديو رسانه با موافقت وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و در راستاي سياست هاي جديد حوزه سينمايي به ويژه قلمرو نمايش خانگي، اصلاح شد. با اصلاح ماده دوم آيين نامه موسسات ويديو رسانه، از اين پس اين موسسات نيز مي توانند در پوشش همين آيين نامه به فعاليت هاي خود ادامه دهند.
در اين ماده با تاكيد بر تامين و تملك حقوق نمايش خانگي در اشكال مختلف به بازي هاي ويديويي و رايانه اي به عنوان اثر ديداري (بصري) در حوزه نمايش خانگي هويت مستقل مي دهد.

 



آغاز انتشار سري جديد «پيل بان»

نخستين شماره از سري جديد مجله «پيل بان» نشريه تخصصي انيميشن منتشر شد.
اين نشريه به سردبيري محمدتقي فهيم، دور جديد فعاليت خود را با بررسي فعاليت هاي مربوط به حوزه انيميشن آغاز كرد.
از جمله مطالب اين شماره از پيل بان مي توان به «جايگاه انيميشن در اصلاح و ارتقاي فرهنگ عمومي»، «انيميشن در سال 88 و چشم انداز آن در سال 89»، «جست و جو براي يافتن اراده توليد 100 فيلم انيميشن»، «درباره انيميشن ضدصهيونيستي گلعاد شاليط» به همراه ويژه نامه اي با موضوع بازي هاي رايانه اي و تحليل كارتون ها و انيميشن هاي روز ايران و جهان اشاره كرد.

 



نقد و نظري به نمايش كا ظرفيت هاي تئاتر در يك نمايش

علي اكبر باقري ارومي
نمايش «كا» را در ابتدا يك نمايش پرظرفيت مي دانم. نمايشي كه هم در متن، هم در بازي و هم در اجرا مي تواند ظرفيت هاي فني و تكنيكي خلاقانه تري را بكار گيرد.
از ويژگي هاي اين نمايش مي توان روي قابليت انعطاف پذير آن تاكيد كرد. بنابراين ،از اين منظر وقتي به اين نمايش مي نگري، راحت تر مي تواني روي شكل و شمايل آن، روي بازي بازيگران و ساختار كلي نمايش و نمايش نامه دقيق شوي و پيام آن را از وراي مجموعه اين زوايا دريابي.
بنابراين ما ابتدا از متن نمايشي آغاز مي كنيم؛ متن نمايشي چه مي خواهد بگويد؟! در بروشور به متن كا (نام نمايش) چنين اشاره مي شود كه: «در باور مصريان باستان، موجود اثيري همزاد بشر است كه پس از مرگ به سراغ كالبد وي مي آيد تا با حلول در آن زندگي تازه اي را در دنياي پس از مرگ خود آغاز كند.» در واقع اين موضوع فرار، نمايش را تشكيل مي دهد. موضوعي كه بهانه اي قوي و پرظرفيت است كه مي تواند توان اجرايي عوامل فني آن را بالا ببرد. بررسي عوالم پس از مرگ هميشه براي ما انسانها جالب بوده است و داستان اين نمايش حول محور همين موضوع قرار مي گيرد. يعني عوالم مرگ و تاثير محتوم آن بر سه نفري كه خادمان اربابي مرده اند كه طبق سنتهاي مصر باستان همراه با او به خاك سپرده شده اند تا زماني كه او زنده شد خدمتگزار او باشند. البته در مقابل انديشه اي قرار داده شده است كه راه نجات از اين مرگ را جستجو مي كند.
اينجا در واقع تضاد بين شخصيت ها شرط اصلي است كه بايد وجود داشته باشد و وجود آن به عنوان شرط اصلي پيش برندگي نمايش قلمداد مي شود. نوع انتخاب شخصيت ها نيز در نمايش دقت نظر نويسنده را مي رساند. دختري خدمتكار كه كنيز ارباب بوده با زندگي پررمز و راز دوران اسارت خويش را گذرانده، برده جواني كه همسرش به دست ارباب ربوده شده و درصدد انتقام دائمي از او برمي آيد و سرانجام خدمتكار ويژه ارباب كه حالا هم مي خواهد همان رويه را ادامه داده و در واقع او حالا هم مي خواهد خود را فداي ارباب كند انساني است جبرگرا و نمي خواهد از آن تخطي بكند. در اين ميان دختر كنيز بخاطر زجر زيادي كه كشيده به دنبال راه فرار است. داستان اين نمايش با اين توصيفات سرشار از تضاد بوده و شخصيت هاي آن در نزاعي پيدا و پنهان روند آن را براي تسلط و استفاده از ديگري شكل مي دهند.
داستان نمايش علاوه بر اين خصوصيات، شاخصه هاي ديگري هم دارد كه اشاره به آنها نيز در واقع اضلاع ديگر داستان را تكميل مي كند. يكي مكاني است كه داستان در آن اتفاق مي افتد كه بخوبي انتخاب شده و اين كار به شكل دهي شناخت ما از داستان و شخصيت شناسي آن كمك ويژه اي مي نمايد و در واقع ما را به يك مكاشفه و شهود اختيار يا جبر مي رساند كه البته خاتمه آن غلبه جبرگرايي ناخودآگاه است. انتخاب مكاني مرموز مانند قبور نهفته در دل خاك در اهرام مصر باستان با آن همه پيچيدگي و رمزآلود بودن، به عنوان مكان اصلي تجلي نمايش جلوه اي تحسين آميز به آن بخشيده و البته ضلع ديگر اين كار نگاه به تاريخ است؛ با ذكر اين مساله كه يك نمايش نامه تاريخي صرف را بر روي صحنه نمي بينيم. بلكه بردن نگاه مخاطب به سمت سنت هاي تاريخي را نيز دارد و آن تاريخ قدرت و ظلم و بررسي ابعاد آن از منظر شخصيت هاست. البته نكته قابل تامل در اينجا حاكميت دادن به جبر و پذيرفتن مرگ و صدالبته نداشتن تقدس و مبهم ماندن شخصيت هاست كه البته خطر غلتيدن به طرف سطح و دوري از عمق را در پي دارد.
و سرانجام ضلع چهارم نمايش نامه كه عبارت باشد از گفتگوهاي شخصيت ها كه مناسب يك نمايش تاريخي مي باشد و فضاي اين نمايش را بخوبي به تماشاچي القا مي كند. البته نمايشنامه مي توانست از داشته هاي خود بهتر از اين استفاده كند و در چهارچوب وظايف خود به هر يك از آنها نگاه كند؛ از تم و موضوع گرفته تا شخصيت ها. مثلا افزودن يك شخصيت ديگر، شخصيتي كه غيرملموس و القاگر سايه مرگ بر سر اين سه شخصيت باشد مي توانست به پيشبرد و شفاف سازي داستان خيلي كمك كند. گفتيم موضوع داستان نيز مي توانست كامل تر باشد. توضيحي كه پيرامون آن لازم است بدهم اين است كه در داستان دوبار مرگ اتفاق مي افتد؛ يك مرگ غيرواقعي و يك مرگ واقعي.
نكته ظريف در اينجاست كه اگر نويسنده مي خواست مبارزه با مرگ محتوم را تعميم دهد اين مساله را مي توانست در ابعاد عميق تري مورد مكاشفه قرار دهد چنانچه مرگ فريبكارانه برده مي توانست در مورد دختر نيز تعميم يافته و حتي شامل خدمتكار ويژه نيز گرديده و بعد آن مرگ محتوم دامنگيرشان شود. اما فشرده شدن متن در محدوده زماني خاص، باعث مي شود نويسنده اين ظرفيت داستاني را نديد بگيرد و نتيجه آنكه نمايش نامه ابتر مي شود.
اين امر منجر به ناقص شدن تم و متعاقب آن موضوع مي شود و تماشاچي را سردرگم كرده. تماشاچي تا با موضوع اخت مي شود و با آن انس مي يابد نمايش پايان مي يابد و هنوز در ارتباط كامل قرار نگرفته مجبور است آن را قطع شده ببيند. در اينجا بايد متذكر شد كه تعليق (گره) و ايجاد آن همانقدر در نمايش نامه موثر است كه گره گشايي از آن! وقتي اين دو تناسبي با هم نداشته باشد مسلم است كه يك جاي كار اشكال دارد. در اين نمايش نيز هرچند گره افكني ها منطقي است ولي ناتمام مي ماند، چون گشوده شدنش در تناسب با آن قرار ندارد.رحمت اميني كارگردان اين نمايش، ساليان سال است كه در عرصه نقد و تحليل و تدريس تئاتر حضوري فعال دارد و البته پيش از اين نيز خود را معمولا با كارهايي كه پرپرسوناژ باشد محك نزده است. اين نمايش نيز از همان نمونه كارهاي وي است، حال بايد پرسيد واقعا اميني از اين همه ظرفيت و تجربه اي كه در اختيار وي است به نحو احسن استفاده مي كند؟
در واقع ظرفيت نهفته در نمايش كا آنقدر وسيع است كه مي تواند از عبور تماشاگران از پلكان زيرزمين تئاتر شهر آغاز و بعد از در ورودي سالن كارگاه نمايش تا صحنه اجرايي را شامل شود. اين ظرفيت هايي كه اميني مي تواند از آنها بسود نمايش خود استفاده كند و از آنجا مضمون تئاتر خويش را در ذهن تماشاچي شكل دهد شايد استفاده از آن سايه كه گفتيم و شايد استفاده از آقاي نفر در لابي ها بتواند پيشنهاد خوبي براي استفاده از ظرفيت هاي نهان اين نمايش بشد.
از آنجا كه اميني خود از منتقدين است مطمئنا مي تواند اين روحيه را داشته باشد كه از نظرات سازنده در اصلاح روند كار خود استفاده كند. مي توان گفت كه اگر خلاقيت هاي بازيگران را آزاد كرده و در چهارچوب ساختار اصلي كار به آنان اجازه بروز و ظهور دهد، به نتايج بهتري برسد.
اميني البته هوشمندي خود را در طراحي صحنه و استفاده از تجربه بازيگراني خوب نشان داده است ولي مي تواند عملكردي بهتر از اين هم داشته باشد.

 

(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14