(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 31 خرداد 1389- شماره 19675

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
ايستگاه آخر يا پله اول ؟! (يادداشت روز)
كيهان و خوانندگان
نصف ! (گفت و شنود)
آمريكا چگونه به برزيل و تركيه خيانت كرد
جمعي از نمايندگان مجلس: تحريم ها باعث رشد و بالندگي كشور شده است
خون در رگ جناب بهاءالله به جوش آمد! (خبر ويژه)
مجله انگليسي: سياست هزار رنگ اوباما عليه ايران شكست خورده است (خبر ويژه)
نمي خواهم نااميد كنم اما اوضاع اپوزيسيون خيلي خيط است (خبر ويژه)
چرا كسي منو نمي گيره؟! (خبر ويژه)



ايستگاه آخر يا پله اول ؟! (يادداشت روز)

شايد تعجب كنيد- و تعجب آور نيز هست- كه ديروز در جلسه علني مجلس شوراي اسلامي، طرحي با 134 رأي موافق! در مقابل 72 رأي مخالف به تصويب رسيد كه چه نمايندگان موافق طرح خواسته باشند و چه نخواسته باشند بايد آن را «طرح پايمال 250 هزار ميليارد توماني بيت المال» ناميد!
اين طرح اگرچه نام فريبنده و عنوان غلط انداز «طرح حمايت از تأسيس و تقويت مؤسسات و مراكز آموزش عالي غير دولتي» را با خود دارد ولي نگاهي- هر چند گذرا- به متن و حواشي آن نشان مي دهد كه با محوريت خروج دانشگاه آزاد اسلامي از نظارت قانوني نظام و بازگذاشتن دست گردانندگان - چند نفره و تاكنون ثابت- آن براي ادامه دخل و تصرف هاي بعضاً بي حساب و كتاب در مديريت و سرمايه نجومي اين دانشگاه تهيه و به مجلس شوراي اسلامي ارائه شده است.
چند هفته قبل- 4/3/89- طي يادداشتي با عنوان «زيارت قبول»! به تصميم چند نفره هيئت مأسس دانشگاه آزاد اسلامي براي قانوني كردن مديريت بي ضابطه و خلاف قانون خود بر اين مركز بزرگ آموزشي اشاره كرده و مغايرت و تضاد آن را با مباني شناخته شده اسلامي و قوانين جاري، بازگو كرده بوديم و از آنجا كه مصوبه ديروز مجلس شوراي اسلامي، نقض آشكار همان قوانين و ضوابط است، پرداختن دوباره به تمامي آن موارد را ضروري نمي دانيم و تنها به بيان چند نكته درباره اين مصوبه و مسائل پيراموني آن بسنده مي كنيم.
1- تمامي نمايندگاني كه به طرح ياد شده رأي مثبت داده اند- و يا اكثريت قريب به اتفاق آنها- از مغايرت آشكار اين طرح با قوانين جاري و موازين خالي از ابهام شرعي باخبر بوده اند. بنابراين به وضوح مي دانند كه مصوبه ديروز آنها با مخالفت شوراي نگهبان روبرو خواهد شد. اكنون سأال اين است كه چرا با وجود اطلاع كامل از مخالفت شوراي نگهبان، به طرح مورد اشاره رأي مثبت داده اند؟!
شواهد و قرائني در دست است كه نشان مي دهد طراحان اصلي اين طرح- بخوانيد پروژه پايمال250 هزار ميليارد توماني بيت المال- اين پروژه را به صورت پلكاني و با پيش بيني رد آن از سوي شوراي نگهبان طراحي كرده و در پي آن بوده و هستند كه بعد از ارجاع طرح از شوراي نگهبان و اصرار دوباره نمايندگان بر مصوبه ياد شده، تصميم نهايي درباره آن به مجمع تشخيص مصلحت نظام واگذار شود. اما، چرا؟ و طراحان اين پروژه از مجمع تشخيص مصلحت نظام به عنوان آخرين ايستگاه چه انتظاري دارند؟!
2- جناب آقاي هاشمي رفسنجاني علاوه بر رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، رئيس هيئت مأسس و رئيس هيئت امناء دانشگاه آزاد نيز هست و طي چند ماه اخير، بارها بر ضرورت عملياتي شدن آنچه در مصوبه ديروز مجلس آمده است، تأكيد ورزيده اند. به عنوان نمونه- و فقط يك نمونه- بعد از اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد در شوراي عالي انقلاب فرهنگي و ابلاغ آن به هيئت مأسس دانشگاه كه مطابق قانون، اجراي آن براي اين دانشگاه الزامي بوده است، آقاي هاشمي رفسنجاني در ديدار با گروهي از مدعيان اصلاحات و متهمان آزاد شده آشوب هاي خياباني، مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را «حركتي خلاف شرع و قانون اساسي»! معرفي مي كند و از اقدام آقاي جاسبي در وقف دانشگاه آزاد اسلامي با عنوان «حركتي خيرخواهانه» ياد مي كند. و البته توضيح نمي دهند كه كجاي مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي غيرقانوني! و كدام بخش آن با شرع مقدس مغايرت دارد!
با توجه به اين ديدگاه و نگاه بارها اعلام شده آقاي هاشمي رفسنجاني بسيار بديهي است كه طراحان پروژه ياد شده به ايستگاه آخر و پله پاياني پروژه پلكاني خود اميد بسته و پيشاپيش از داوري نهايي مجمع تشخيص مصلحت نظام به نفع مصوبه غيرقانوني و غيراسلامي ديروز مجلس شوراي اسلامي باخبر بوده و اطمينان كامل داشته باشند!
3- اين نوشته در پي آن نيست كه خداي نخواسته جناب آقاي هاشمي رفسنجاني را به داوري ناعادلانه و يا جانبداري بلاوجه در قضاوت متهم كند ولي ايشان به عنوان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام -اگرچه فقط صاحب يك «رأي» هستند ولي- از جايگاه موثرتر و برجسته تري در مقايسه با ساير اعضاي مجمع برخوردارند و دقيقاً به همين علت و از آنجا كه يكي از دو سوي ماجرا، يا به بيان ديگر، يكي از طرفين دعوا تلقي مي شوند، احتمال خروج نتيجه داوري مجمع تشخيص مصلحت نظام از انصاف و عدالت دور از انتظار نيست. مخصوصاً آن كه اولا؛ جناب رفسنجاني به عنوان رئيس هيئت موسس و هيئت امناي دانشگاه آزاد، علي رغم مصوبه قانوني شوراي عالي انقلاب فرهنگي و لازم الاجرا بودن آن، از اجراي مصوبه نه فقط خودداري ورزيده اند، بلكه تلاش گسترده و همه جانبه اي نيز براي مقابله با اين مصوبه داشته و دارند. و ثانيا؛ گزارش هاي موثق و مستند كه به بخش هايي از آن بدون ذكر نام و جزئيات اشاره خواهيم كرد حاكي از آن است كه دنبال كنندگان پروژه ياد شده، به منافع شخصي و حزبي خود بيشتر از مصالح نظام مي انديشند و اين دو عامل در كنار هم اجازه خوشبيني نسبت به فرجام عادلانه طرح مورد اشاره و رعايت مصالح نظام در قضاوت نهايي را سلب مي كند! اگرچه ايستگاه آخري كه به آن اميد بسته اند، بازگشت به پله اول است.
4- براساس برخي اخبار و گزارش هاي موثق كه با شواهد و قرائن فراواني نيز همراه است، تعداد قابل توجهي از نمايندگان در موافقت با مصوبه ديروز مجلس، انگيزه اي بيرون از سوگند تعريف شده نمايندگي داشته اند. و از آنجا كه مصوبه ديروز مجلس، مغايرت آشكار و غيرقابل انكاري با قوانين جاري، مباني اسلامي و مصالح بديهي نظام داشته است، تلقي ياد شده دامنه گسترده اي يافته و مي تواند سلامت و صلابت مورد انتظار مردم از نمايندگان محترم را مخدوش كند، بنابراين پيشنهاد مي شود؛
الف: اسامي 134 نماينده محترمي كه به مصوبه ديروز رأي مثبت داده اند براي اطلاع عموم اعلام شود. اين پيشنهاد كمترين دليل موجهي براي مخالفت ندارد، زيرا انتظار آن است و از نمايندگان محترم مجلس انتظاري جز اين نمي رود كه هر يك از آنها توضيح قانع كننده اي براي رأي مثبت خويش داشته باشند. مثلاً توضيح بدهند كه در خروج مديريت دانشگاه آزاد اسلامي از حلقه مديريتي ثابت كنوني چه خسارت و زيان غيرقابل جبراني براي مصالح نظام ديده اند كه با گردش قانوني اين مديريت مخالفت ورزيده اند؟ و يا در نظارت قانوني و تعريف شده شوراي عالي انقلاب فرهنگي بر مديريت دانشگاه آزاد يعني نظارت نظام بر گردش كار اين دانشگاه چه اشكال و ايرادي را وارد دانسته اند كه در پي رد مصوبه رسمي و قانوني اين شورا درباره اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد برآمده و ادامه مديريت قبلي همراه با خروج اين مديريت از نظام قانونمند آموزش عالي را خواستار شده اند؟ و يا در وقف اموال و دارايي هاي 250 هزار ميلياردتوماني دانشگاه آزاد چه ضرورتي را احساس كرده اند كه بر آن اصرار ورزيده اند؟! مگر نه اينكه اين اموال و دارايي هاي نجومي متعلق به بيت المال است؟ و در صورت وقف شدن نيز مطابق قوانين جاري و ضوابط شرعي نمي تواند بيرون از مالكيت نظام باشد؟ ممكن است بفرمايند كه بعد از وقف اموال، هيئت موسس كنوني مي تواند متولي آن باشد و در نتيجه مديريت -بخوانيد حاكميت- مديران كنوني بر اين نهاد ملي و متعلق به اموال عمومي حفظ شود؟! كه در اينصورت بايد گفت؛ حق توليت واقف فقط هنگامي است كه اموال وقف شده دارايي و ملك شخصي خود او باشد و آنچه برخي از اعضاي هيئت موسس دانشگاه آزاد ادعا كرده اند، يك قانون شكني آشكار و غيرقابل اجراست. يا به بيان ديگر، يك «اشتباه عمدي»! و صدالبته، نيازمند اصلاح است!
به يقين، نمايندگان موافق مصوبه براي رأي مثبت خود و پرسش هايي كه به برخي از آنها اشاره شد، توضيح و پاسخ قانع كننده اي دارند، بنابراين نبايد از اعلام اسامي خود نگران باشند، بلكه اعلام نام نمايندگان موافق و توضيحات آنها مي تواند شبهات پديد آمده پيرامون انگيزه هاي شخصي آنان در موافقت با مصوبه ياد شده را برطرف كند.
ب: گفته مي شود و براي اين گفته، شواهدي نيز ارائه مي شود كه برخي از نمايندگان موافق مصوبه ديروز مجلس، روابطي غيرمجلسي و بيرون از مسئوليت نمايندگي با دانشگاه آزاد داشته اند. مثلا فلاني و فلاني و فلاني بي آن كه فرصت حضور در دانشگاه آزاد را داشته باشند، عضو هيئت علمي فلان واحد اين دانشگاه در حوزه انتخابيه خويش و يا فلان واحد ديگر هستند! و يا مدرك تحصيلي خود را بدون طي مراحل و رعايت ضوابط تعريف شده و قانوني، از دانشگاه آزاد كسب كرده اند! و يا... و يا...
براي رفع اين شبهات كه به توهم نزديكتر است و درباره نمايندگان محترم باوركردني نيست، پيشنهاد مي شود، موارد ياد شده با دقت مورد بررسي قرار گيرد و اگر مثلا، فلان نماينده عضو هيئت علمي فلان واحد دانشگاه آزاد اسلامي است، عضويت ايشان با صلاحيت علمي لازم و تعريف شده براي اين عضويت مقايسه شود. و يا همخواني گردش كار طي شده براي كسب فلان درجه علمي از دانشگاه آزاد با قوانين مربوطه مورد ارزيابي قرار گيرد...
اين پيشنهادها به معناي ترديد در صلاحيت ها نيست، بلكه موافقت برخي از نمايندگان با مصوبه ديروز به اندازه اي تعجب آور است كه براي رفع شبهات پديد آمده، اين بررسي ها و ارزيابي ها ضروري است و صد البته، آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است؟!
5- درباره مفاد و محتواي مصوبه ديروز- كه به يقين غيرقانوني بوده و قابل اجرا نيست- اگرچه گفتني هايي هست ولي مي گذاريم و مي گذريم، و از آن ميان تنها به نكته اي همراه با گلايه از رياست محترم مجلس بسنده مي كنيم و آن، اين كه؛ براساس يك رويه تاكيد شده از جانب حضرت امام(ره) و تاييد شده از سوي رهبر معظم انقلاب، چنانچه موضوعي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تصويب برسد، مجلس شوراي اسلامي حق ورود به آن را ندارد. به يقين برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر علي لاريجاني از اين رويه غافل نبوده اند، مخصوصا آن كه جناب آقاي دهقان عضو محترم هيئت رئيسه طي يك اخطار قانوني به آن اشاره داشتند. بنابراين بايد پرسيد، چرا جناب لاريجاني اجازه ورود به موضوعي را دادند كه با مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي مغايرت آشكار داشت و تأسف آورتر اين كه بعد از اخطار قانوني جناب آقاي دهقان، عضو محترم هيئت رئيسه مجلس، رياست محترم اين اخطار را به رأي گذاشتند!

حسين شريعتمداري

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان

¤ اگر فقط روزنامه ها از قول مسئولان تيتر بزنند كه در جواب تهديدات آمريكا ما هم دست به اقدام مي زنيم و در عمل كاري نشود فايده اي ندارد. چه اشكال دارد كه اولين اقدام عملي خود را از احضار سفيران كشورهاي غربي شروع كنيم تا باورشان بشود ما در حرفي كه زده ايم جدي هستيم.
نيل چي از اصفهان
¤ در سفر استاني رياست محترم جمهوري و هيئت همراه به استان كهكيلويه و بويراحمد براي حل مشكل خود دستوراتي گرفته ايم ولي وقتي به مراجع ذي ربط مراجعه مي كنيم ترتيب اثر نمي دهند. چرا؟
افشار
¤ پيشنهاد مي كنيم كودك يك ساله اسير در كاروان آزادي بعنوان نماد صلح طلبي در جهان معرفي و تبليغ وسيع شود.
0700---0937
¤ براي جامعه ايثارگر مشخص كنند كه عاقبت لايحه جامع ايثارگران چه شد چرا مجمع تشخيص مصلحت اين لايحه را از بلاتكليفي بيرون نمي آورد.
2749---0912
¤ افزايش 6 درصدي به حقوق كارمندان دولت هيچ مشكلي از مشكلات عديده آنان را حل نمي كند و باري را هم از روي دوش اين جماعت برنمي دارد.
يك بازنشسته
¤ در برنامه يك جهان، يك جام كه به پخش مستقيم بازي هاي جام جهاني فوتبال اختصاص دارد، سرود ملي برخي كشورهاي متخاصم با ايران پخش مي شود و مجري برنامه نيز تاكيد مي كند كه به احترام سرود ملي آن كشور، سكوت مي كنيم. از توليدكنندگان اين برنامه تقاضا مي شود كه در اين روند تجديدنظر شود.
يك شهروند
¤ متاسفانه روي جلد بسياري از مجله ها عكس هاي خانم هاي بازيگر به شكل نامناسبي چاپ مي شود. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تقاضاي رسيدگي مي شود.
سليمان بلغار
¤ شركت ايران خودرو در اتومبيل هاي صفر كيلومتر از لاستيك چيني استفاده مي كند. اين در حالي است كه محصولات داخلي بسيار باكيفيت تر هستند.
فاطمي از تهران
¤ نيروي انتظامي در حالي بابت پلاك جديد 25 هزار تومان دريافت مي كند كه همان پلاك قديم را تحويل مي دهد. لازم است كه بابت اين مبلغ دريافتي، پلاك نو صادر كنند. همچنين محل انجام اين كار در نقطه اي بسيار دور است. مي توان براي سهولت نمايندگي هاي شركت هاي خودروسازي را مامور به اين امر نمود.
فاطمي از تهران
¤ شركت هاي بيمه، صاحبان وسايل نقليه را كه به دلايل مختلف اتومبيل خود را بيمه نكرده باشند به هنگام مراجعه براي بيمه به پرداخت مبلغ معادل يك سال حق بيمه شخص ثالث جريمه مي كنند در حالي كه طبق قانون جريمه كردن خودروهاي فاقد بيمه از وظايف پليس راهنمايي و رانندگي است. اميدوارم اين مشكل در جهت تشويق صاحبين وسايل نقليه فاقد بيمه مرتفع بشود.
جهاني
¤ رياست محترم جمهوري 2 ماه پيش در روز ولادت حضرت زينب سلام الله عليها و روز پرستار قول استخدام 23 هزار پرستار را دادند ولي با گذشت 2 ماه هيچ خبري از اجرايي شدن آن دستور نيست.
عبدالله منصوري از كرمانشاه
¤ تلويزيون دائم تبليغ مي كند كه صاحبان خودروهاي مدل 56 تا 58 جهت از رده خارج كردن خودروهاي خود اقدام نمايند ولي بنده به سه نمايندگي مراجعه و آنها از پذيرش به دليل عدم ابلاغيه خودداري نمودند. از مسئولين امر تقاضا مي شود تكليف ما را روشن نمايند.
حسين زيادزاده
¤ يكسال است كه فارغ التحصيل رشته عمران هستم به دنبال كار مي گردم همه جا مي گويند سابقه كار. از مسئولان امر تقاضا مي شود مرا راهنمايي كنند.
6032---0912
¤ بنده به عنوان يك راننده تاكسي براي پرداخت قبض تلفن به بانكهاي دولتي مراجعه و از تحويل قبض خودداري نمودند. كسي كه قادر به پرداخت الكترونيكي نيست چگونه بايد مشكل خود را حل نمايد.
غلامي
¤ دستگاه سي تي اسكن بيمارستان شهرستان ميانه خراب شده و افراد مبتلا به سكته مغزي، براي درمان، با آمبولانس، مسافتي طولاني را طي كرده و به بيمارستان تبريز منتقل مي شوند. اين مسئله فشار فراواني را بر اين بيماران وارد كرده و حتي آسيب هاي جبران ناپذيري به آنها تحميل مي كند. از وزارت بهداشت تقاضا مي شود رسيدگي شود.
نصيرزاده از ميانه
¤ بنده 9-8 سال پيش ساختماني خريده ام كه حالا قصد فروش دارم. به شهرداري مراجعه و پس از بررسي پرونده اظهار داشتند كه شما تخلف داريد. گفتم تخلف چيست؟ گفتند داخل كوچه شما چند درخت بريده شده است؟! گفتم شايد قبل از خريد من آنها را بريده اند! به دفتر شوراي شهر رفتم پيشنهاد دادند كه با شهرداريها كنار بيايم؟! و گفتند اگر تو هم شكايت كني پس از 2 سال دوندگي باز محكوم به پرداخت مي شوي؟! واقعا اين چه قانوني است؟
بيگ زاده
¤ با وجودي كه مسجدسليمان در كنار سد قرار دارد اما متاسفانه مردم از كم آبي و قطع مكرر برق رنج مي برند. از مسئولين امر تقاضا مي شود فكري براي شهر ما بنمايند.
1277---0916
¤ هفته پيش به منطقه نياسر كاشان مسافرت كرديم. با اين كه در ورودي آن منطقه از هر خودرو 500 تومان دريافت مي كردند، اما به هيچ وجه به وضعيت بهداشتي آنجا رسيدگي نمي شود. لطفا رسيدگي شود.
سلطاني
پاسخ روابط عمومي نيروي انتظامي
در پاسخ به مطالب مندرج در صفحه 2 مورخه 28/2/89 روزنامه تحت عنوان «مغازه هاي فروش فيلم و سي دي» به اطلاع ميرساند: پليس نظارت بر اماكن عمومي اعلام نموده كليه رده هاي تابعه پليس نظارت بر اماكن عمومي در سراسر كشور در راستاي پاكسازي صنوف از مظاهر علني فساد و محصولات فرهنگي (فيلم و سي دي) طرح هاي نظارتي و كنترلي را به مرحله اجرا درآورده اند كه نتايج حاصله حاكي از برخورد با متخلفين مي باشد. عليهذا خواهشمند است چنانچه مصاديقي از واحدهاي صنفي متخلف در اختيار مي باشد، اعلام تا مورد بررسي قرار گيرد.
پاسخ روابط عمومي نيروي انتظامي
در پاسخ به مطالب مندرج در صفحه 2 مورخه 15/1/89 روزنامه تحت عنوان «استفاده از شيشه هاي خالي مشروبات الكلي» به اطلاع ميرساند: فرماندهي انتظامي تهران بزرگ اعلام نموده عوامل پليس به آدرس اعلامي اعزام و با توجه به تعداد زياد فروشگاهها، برخي از واحدهاي صنفي را مورد بازديد قرار دادند كه مورد خاصي مشاهده نگرديد. عليهذا خواهشمند است چنانچه آدرس دقيق تري از محل وجود دارد اعلام تا اقدامات لازم صورت پذيرد.

 



نصف ! (گفت و شنود)

گفت: شهردار شهر «يولاق» در جمهوري آذربايجان، بخشي از مسجدجامع اين شهر را فروخت!
گفتم: بايد اين خبر هرچه زودتر به گوش اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي برسد!
گفت: اين ماجرا به شوراي عالي انقلاب فرهنگي چه ربطي دارد؟!
گفتم: بايد از شهردار «يولاق» دعوت كنند كه به ايران بيايد.
گفت: به ايران بيايد كه چه بشود؟!
گفتم: كه به عنوان رئيس دانشگاه آزاد انتخاب شود تا حداقل نصف اين دانشگاه براي ملت باقي بماند!

 



متن نامه اوباما به داسيلوا منتشر شد
آمريكا چگونه به برزيل و تركيه خيانت كرد

در حالي كه باراك اوباما پيش از بيانيه 3 جانبه تهران در نامه اي خطاب به همتاي برزيلي خود از تبادل سوخت حمايت كرده بود بلافاصله پس از امضاي اين بيانيه تغيير موضع داد و به دنبال آن قطعنامه ضد ايراني 1929تصويب شد.
به گزارش فارس، متن كامل نامه رئيس جمهور آمريكا خطاب به لوئيس ايناسيو لولا داسيلوا رئيس جمهور برزيل پيش از برگزاري نشست 3 جانبه تهران، آنكارا و برازيليا و امضاي بيانيه تبادل سوخت به شرح ذيل است:
جناب آقاي لوئيس ايناسيو لولا داسيلوا،
رياست جمهوري برزيل،
آقاي رئيس جمهور عزيز
مي خواهم بدين وسيله از شما براي نشست اخير با «رجب طيب اردوغان» نخست وزير تركيه طي كنفرانس امنيت هسته اي واشنگتن قدرداني كنم. در اين نشست، زماني را براي تمركز بر ايران، موضوع فراهم سازي سوخت هسته اي راكتور تحقيقاتي تهران، و همچنين نيت تركيه و برزيل براي همكاري در جهت يافتن راه حلي قابل قبول سپري كرديم. من متعهد شدم كه با جزئيات كامل به ايده هاي شما پاسخ گويم. من به دقت مذاكرات مان را بررسي كردم و مايلم كه توضيحي دقيق در رابطه با ديدگاهم در اين زمينه ارائه كنم و مسيري رو به جلو پيشنهاد دهم.
من با شما موافقم كه راكتور تحقيقاتي تهران فرصتي است براي هموار كردن گفت وگوهايي وسيع تر در پرداختن به نگراني هاي اصلي تر جامعه بين المللي درباره فرصتي قابل درك براي آغاز اعتمادسازي و ايجاد اطميناني متقابل، و در نتيجه به وجود آوردن زمان و فضايي براي يك فرآيند ديپلماتيك موثر. به اين دليل است كه آمريكا شديداً از پيشنهاد مطرح شده توسط «محمد البرادعي» مديركل پيشين آژانس بين المللي انرژي اتمي حمايت كرده است.
پيشنهاد آژانس بين المللي انرژي اتمي طوري تنظيم شده بود كه منصفانه و هماهنگ باشد و همچنين به گونه اي بود تا هر دو طرف اعتماد و اطمينان لازم را به دست آورند. براي ما، توافق ايران در خصوص انتقال يكهزار و 200 كيلوگرم اورانيوم با درصد غناي پائين خود به خارج از اين كشور اعتمادسازي خواهد كرد و از تنش هاي منطقه اي نيز به وسيله كاهش ذخاير اورانيوم با درصد غناي پائين اين كشور، خواهد كاست. مي خواهم تاكيد كنم كه اين مسئله براي آمريكا اهميتي اساسي دارد. براي ايران، اين كشور سوخت هسته اي درخواست شده براي تضمين ادامه فعاليت راكتور تحقيقاتي تهران به منظور توليد ايزوتوپ هاي پزشكي مورد نياز را دريافت خواهد كرد، و ايران با استفاده از مواد هسته اي خود نيت هسته اي صلح آميز خود را نيز به نمايش خواهد گذارد. علاوه بر تقابل مداوم ايران با قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل كه حكم مي كرد كه اين كشور غني سازي اورانيوم خود را متوقف كند، ما آماده شده بوديم تا از اين پيشنهاد كه با استفاده از اورانيوم غني شده ايران، سوخت هسته اي براي اين كشور فراهم مي آورد، حمايت كنيم و اقداماتي را در رابطه با آن انجام دهيم كه اين امر تمايل ما براي خلاق بودن در پيگيري راهي به منظور ايجاد اعتماد دو طرفه را نشان مي دهد.
در طول روند مذاكرات صورت گرفته، ما همچنين متوجه تمايل ايران براي ارائه تضمين ها شديم. در نتيجه گروه من بر تضمين اين موضوع متمركز شد كه پيشنهاد آژانس، چندين مورد اقدامات لاينفك را نيز شامل شود. اين اقدامات عبارت بودند از اعلام ملي آمريكا در خصوص حمايت، براي فرستادن نشانه اي مشخص از جانب دولت من در خصوص تمايل ما براي تبديل شدن به يك امضاكننده مستقيم و احتمالاً حتي ايفاي نقشي مستقيم تر در روند توليد سوخت، نقشي مهم براي روسيه و فرض آژانس در خصوص در اختيار گرفتن كامل مواد هسته اي از طريق روند توليد سوخت. در واقع، پيشنهاد آژانس بين المللي انرژي اتمي، تضمين هاي قابل توجه و چشمگير و همچنين تعهداتي از جانب آژانس، آمريكا و روسيه مطرح مي كرد. دكتر البرادعي صراحتاً سال گذشته اعلام كرد كه آمريكا بخش قابل توجهي از ريسك موجود در پيشنهاد آژانس را در نظر خواهد گرفت.
همان طور كه ما ] در اين نشست اخير[ بحث كرديم، ايران به نظر مي رسد كه در حال دنبال كردن راهبردي باشد كه براي ايجاد ذهنيت «انعطاف پذيري»، بدون موافقت با اقداماتي كه مي تواند براي ايجاد اطمينان و اعتماد متقابل آغاز شود، طراحي شده است. ما شاهد اين موضوع بوده ايم كه نشانه هايي از انعطاف پذيري را به شما و ديگران القا مي كند، اما رسماً بر موضعي غيرقابل قبول از طريق مسيرهاي رسمي به سوي آژانس بين المللي انرژي اتمي تاكيد دارد. ايران به طور مداوم پيشنهاد آژانس را رد كرده است و اصرار دارد كه اورانيوم با درصد غناي پائين خود را تا زمان تحويل سوخت هسته اي در داخل اين كشور نگه دارد. اين موضعي است كه ايران رسماً در ماه ژانويه سال 2010 و مجدداً نيز در ماه فوريه به آژانس بين المللي انرژي اتمي ابلاغ كرده است.
ما از شما، تركيه و ديگر كشورها شنيديم كه ايران به پيشنهاد خود مبني بر نگه داشتن اورانيوم با درصد غناي پائين در داخل اين كشور تا زمان تبادل همزمان اورانيوم با سوخت هسته اي همچنان اصرار مي ورزد. همان طور كه «جيمز جونز» مشاور امنيت ملي آمريكا در نشست ما تأكيد كرد، يك سال زمان نياز خواهد بود تا هرگونه حجمي از سوخت هسته اي توليد شود. بنابراين، قدرت اعتمادسازي پيشنهاد آژانس براي آمريكا كاملاً از بين رفته و خطرات ديگري پديدار خواهد گشت. نخست، ايران قادر خواهد بود تا در طول اين مدت، اورانيوم با درصد غناي پائين ذخيره كند كه همين امر نيز آنها (مقامات ايران) را قادر خواهد ساخت تا ذخايري از اورانيوم با درصد غناي پائين برابر با حجم مورد نياز براي توليد 2 يا 3 سلاح هسته اي را در مدت يك سال به دست آورند. دوم اينكه هيچ تضميني وجود نخواهد داشت كه ايران در نهايت با تبادل نهايي موافقت كند. سوم اينكه، محافظت آژانس از اورانيوم با درصد غناي پائين ايران در داخل اين كشور، جاي هيچ پيشرفت قابل سنجشي را در وضعيت كنوني براي ما باقي نمي گذارد و آژانس نمي تواند مانع از اين شود كه ايران مجدداً كنترل اورانيوم خود را در هر زماني عهده دار شود.
يك توافق اساساً مهم وجود دارد كه قبلاً پيشنهاد شده است. ماه نوامبر گذشته، آژانس پيشنهاد ما را به ايران ابلاغ كرد كه عبارت بود از اعطاي مجوز به ايران براي ارسال يكهزار و 200 كيلوگرم از اورانيوم با درصد غناي پائين خود به يك كشور سوم- به ويژه تركيه- در بدو فرآيند تبادل سوخت، كه به عنوان ضمانتي در طول روند توليد سوخت باشد تا در صورت عدم موفقيت ما براي تحويل سوخت به ايران، اين كشور بتواند اورانيوم خود را باز پس گيرد. ايران هيچ گاه اين توافق را دنبال نكرد و هيچ توضيح قابل قبولي براي رد اين توافق نيز ارائه نكرد. چنانچه ايران تمايل نداشته باشد اين پيشنهاد را براي نشان دادن اين موضوع كه اورانيوم با درصد غناي پائين اين كشور براي اهدافي صلح آميز و غيرنظامي است، بپذيرد، من معتقدم كه اين امر سؤالاتي حقيقي را درباره نيات هسته اي ايران مطرح خواهد كرد. من از برزيل درخواست مي كنم تا براي تحت تاثير قرار دادن ايران در خصوص فرصت به وجود آمده از طريق پيشنهاد به امانت گذاردن اورانيوم اين كشور در تركيه مادامي كه سوخت هسته اي در حال توليد است، تلاش كند.
در طول اين روند، به جاي اعتمادسازي، ايران با رويكردي كه براي نزديك شدن به اين فرصت داشت، اعتماد موجود را نيز تضعيف كرد. به همين دليل است كه من درباره اين موضوع كه ايران براي تعامل با برزيل با حسن نيت، آمادگي داشته باشد، ابراز ترديد كردم و به شما در طول ديدار اخيرمان هشدار دادم. به منظور آغاز يك روند ديپلماتيك و سازنده، ايران بايد تعهد سازنده اي را براي تعامل از طريق مسيرهاي رسمي به آژانس بين المللي انرژي اتمي ابلاغ كند- كاري كه ايران موفق به انجام آن نشده است. در اين ضمن، ما تحريم ها را نيز براساس جدول زماني كه من تهيه كرده ام، دنبال خواهيم كرد. من همچنين به وضوح اعلام كرده ام كه باب تعامل با ايران را همچنان باز نگه خواهم داشت. همان طور كه مي دانيد، ايران تا اينجا موفق نشده است پيشنهاد من را براي انجام گفت وگويي فراگير و بدون شرط بپذيرد.
مشتاقانه در انتظار فرصت بعدي ديدار با شما هستم تا همان طور كه براي مثال در شوراي امنيت، چالش برنامه هسته اي ايران را در برابر امنيت جامعه بين المللي مورد بررسي قرار مي دهيم، در رابطه با اين موضوعات نيز بحث و گفت وگو كنيم.
ارادتمند شما
باراك اوباما
 



جمعي از نمايندگان مجلس: تحريم ها باعث رشد و بالندگي كشور شده است

جمعي از تحليل گران سياسي و نمايندگان مجلس ضمن بي تاثير خواندن تحريم هاي جديد عليه ايران، تاكيد كردند كه اين تحريم ها باعث رشد و بالندگي جمهوري اسلامي ايران شده است.
در همين رابطه حجت الاسلام حسين ابراهيمي عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با بيان اينكه تاكنون چندين قطعنامه عليه ايران صادر شده است و پس از انقلاب هم كشور ما در تحريم آمريكا بود به ايرنا گفت: رشد، ترقي و بالندگي جمهوري اسلامي در همين تحريم ها بوده است.
ابراهيمي اضافه كرد: اين تحريم ها گرچه ممكن است براي ما زحمت ايجاد كند اما بلايي كه بر سر خود آنها مي آورد، بيشتر خواهد بود.
وي به ادامه روند غني سازي 20 درصد اورانيوم به دست متخصصان داخلي اشاره كرد و گفت: آنهايي كه با صدور قطعنامه درصدد هستند موانعي را بر سر راه پيشرفت ايران ايجاد كنند، روسياه مي مانند.
عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس همچنين به تلاش آمريكا براي صدور قطعنامه 1929 عليه جمهوري اسلامي ايران اشاره كرد و گفت: صدور قطعنامه ضد ايراني در شوراي امنيت سازمان ملل، آمريكا را نزد افكار عمومي جهان منفور كرد.
فاطمه آليا ديگر عضو اين كميسيون هم با بيان اينكه قطعنامه 1929 هيچگونه تاثيري بر زندگي روزمره مردم نخواهد داشت خاطرنشان كرد: اگر چنانچه بخواهند اين قطعنامه را عملياتي كنند غيرت ملي مردم ايجاب مي كند كه مقابله به مثل صورت گيرد.
وي با بيان اينكه قطعنامه 1929 موجب تقويت وحدت و انسجام ملي خواهد شد، گفت: در اين موضوع تمام جناح هاي سياسي و سليقه هاي مختلف هم نظر هستند و حتي اين موضوع موجب تقويت جبهه مقاومت ضد آمريكايي نيز در دنيا شده است.
آليا با بيان اينكه اينگونه اقدامات عمليات رواني در راستاي جنگ نرم است، گفت: چنانچه بخواهند بخشي از بندهاي قطعنامه 1929 به طور مثال بازرسي كشتي ها يا منهدم كردن آنها را اجرا كنند، به طور قطع جمهوري اسلامي با قدرت مقابله به مثل خواهد كرد.
حسن هاني زاده كارشناس مسائل سياسي نيز در اين خصوص اظهار داشت: آنچه مسلم است اينكه جمهوري اسلامي ايران از طريق بيانيه تهران تمام فشارهاي سياسي را شكست و آمريكا را خلع سلاح كرد.
هاني زاده با سياسي خواندن قطعنامه سياسي 1929، تاكيد كرد كه كشورهاي جهان نيز به اين موضوع اشراف كامل دارند و اين قطعنامه را غيرقابل اجرا مي دانند.
اين كارشناس مسائل بين الملل خاطرنشان كرد كه به رغم فشارهاي موجود جمهوري اسلامي ايران با تكيه بر منابع محلي و بومي خود و يك سلسله فعاليت هاي ديپلماتيك خواهد توانست در برابر فشارهاي آمريكا ايستادگي كند.
علاءالدين بروجردي رئيس كميسيون امنيت ملي هم كه در حاشيه جلسه علني مجلس در جمع خبرنگاران سخن مي گفت، اظهار كرد: بايد نقطه پاياني بر سياست غربي ها گذاشت و ما نبايد اجازه استمرار اين سياست را بدهيم كه آنها رفتار غيرمنطقي و غيرقانوني خودشان را در قبال صدور قطعنامه و با سوءاستفاده از موقعيت عضويت دائم در شوراي امنيت ادامه دهند و بعد درخواست مذاكره يا ارتباطات گسترده تر داشته باشند.
وي افزود: من فكر مي كنم دور بعدي مذاكرات جمهوري اسلامي و مقامات غربي حتما پيش مرحله اي خواهد داشت كه ما تكليف اين وضعيت را روشن كنيم.

 



خون در رگ جناب بهاءالله به جوش آمد! (خبر ويژه)

انتشار گزارش روزنامه نيويورك تايمز در كيهان، وزير ارشاد فراري دولت اصلاحات را به تقلا و مغالطه انداخت.
نيويورك تايمز اخيراً در تحليلي به قلم رئول مارك گركت (عضو سابق سازمان سيا در امور خاورميانه) نوشت «جريان سبز در ايران همان جريان سكولاري است كه آمريكا به ويژه بعد از 11 سپتامبر منتظر ظهور آن در خاورميانه بود ... اوباما با حمايت از اين جريان مي تواند احتمال براندازي رژيم اسلامي و ضدصهيونيستي ايران را افزايش دهد. روشنفكران حامي جنبش سبز در ايران عاشق كارل پوپر هستند كه تئوري هاي او پاسخي به استبداد مذهبي حاكم بر ايران است. محمد خاتمي تحت تاثير تئوري هاي پوپر بود و البته عبدالكريم سروش كه احترام خاصي براي پوپر قائل است. وقتي به وقايع سال گذشته ايران نگاه مي كنم، فوراً كارل پوپر، ارتش دموكراسي و رحانيون روشنفكر به نظرم مي آيد. جريان سبز مي تواند روشنفكران و روحانيون مخالف حكومت و افراد پاكسازي شده را گردهم متحد كند... اين يك نبرد درون اسلام است و ما واقعاً مي خواهيم طرفي كه طرفداران كارل پوپر هستند برنده شود».
به دنبال انتشار اين تحليل در كيهان- كه البته ترجيع بند همه رسانه هاي آمريكايي و انگليسي و اسرائيلي است- بهاءالله مهاجراني رئيس حلقه ماسوني لندن بر آن شد بدون درج محتواي گزارش نيويورك تايمز و رئول مارك گركت، به مغالطه دراين باره بپردازد. وي مي نويسد: روزنامه كيهان و كارمندان سابق سازمان سيا كه اتفاقاً صهيونيست هستند و در مغز استخوان محافظه كاران جديد قرار مي گيرند، هر دو يك وظيفه را مثل يك قيچي انجام مي دهند. كيهان مدعي است جنبش سبز آمريكايي-اسرائيلي است. مامور سابق سيا در روزنامه نيويورك تايمز و هرالدتريبيون هم در مقاله اي مي نويسد، جنبش سبز هماني است كه آمريكا پس از 11 سپتامبر در ايران و خاورميانه انتظار داشته است. در واقع نسبت اين دو پاس دهنده و آبشارزن در واليبال است و نمونه اين همكاري ها بين ماموران سيا و شخصيت هاي سياسي نئوكان مثل مك كين و از سوي ديگر كيهان، اندك نيست.
مهاجراني مي افزايد «پرسش اين است كه مامور سيا كه بعد در موسسه آمريكن اينترپرايز كار كرده و ايراني ها را تروريست مي خواند و از حمله به ايران در زمان بوش حمايت كرد، چرا چنين حرفي مي زند؟ او به خوبي مي داند كه متهم كردن جنبش سبز به آمريكايي بودن، درست همان چيزي است كه حكومت ايران و رسانه هايش مي خواهند. نئوكان ها و اسرائيلي ها دولت احمدي نژاد را ترجيح مي دهند. آمريكا اگر با دموكراسي موافق بود، دولت مصدق را سرنگون نمي كرد و از حكومت وابسته پهلوي حمايت نمي كرد. امثال گركت براي ضربه زدن به جنبش سبز از جنبش حمايت مي كنند. مك كين هم به عنوان قهرمان جنگ در بمباران مردم ويتنام، براي دموكراسي در ايران دغدغه اي ندارد. در يك كلام مقاله گركت و سخنراني مك كين از همان جنس نعل وارونه است».
درباره اين مغالطه چند سويه بايد گفت: 1- اگر مهاجراني واقعاً با صهيونيست ها و نئوكان ها (نومحافظه كاران تندرو طرفدار حمله به ايران) مشكل دارد چه شد كه دو ماه پيش به صورت مخفيانه در «انستيتو واشنگتن» كه موسسه اي ماهيتاً صهيونيستي-نومحافظه كار است حضور به هم رساند و سخنراني كرد؟ آيا كيهان براي وي دام گذاشته بود كه آمريكايي و صهيونيستي معرفي اش كند؟ 2- مارك گركت افسر سابق سيا و عضو بنياد دفاع از دموكراسي، كه دشمني وي با ملت ايران آشكار است به درستي مي گويد كه جريان اپوزيسيون مدعي اصلاحات از مكتب پوپر پيروي مي كند، آيا اين دروغ است؟ تمام نشريات زنجيره اي كه با حمايت مهاجراني (وزير وقت ارشاد) منتشر مي شدند، نظريات پوپر در حوزه هاي نسبيت گرايي فكري، نفي تقدس ارزش هاي ديني و انكار توطئه را ترويج مي كردند. آقاي سروش كه به تصريح مهاجراني، هم اينك يكي از 5 عضو «اتاق فكر جنبش سبز در خارج» است، مريد پوپر به شمار مي رود و پوپر هم اصالتاً صهيونيست و عضو حلقه ناتوي فرهنگي است... با كافران چه كارت، گر بت نمي پرستي؟!3- پس از حضور مهاجراني در نشست «انستيتو واشنگتن» ( به همراه كساني چون حسين باستاني مشاركتي و فرخ نگهدار عضو مركزيت فدائيان خلق)، اخيراً هم مراسمي با ميزباني «بنياد ملي دموكراسي» در ساختمان دي برن كنگره آمريكا برگزار شد كه پيام اوباما توسط مشاور وي در حمايت از جنبش سبز خوانده شد و سپس جان مك كين سناتورضدايراني و جمهوري خواه سخنراني مورد نظر آقاي مهاجراني را در حمايت از جنبش سبز ايراد كرد. در آن نشست هم دست بر قضا شبه اصلاح طلبان مدعي جنبش سبز و هم قطاران آقاي مهاجراني-كساني نظير علي اكبر موسوي خوئيني، فريبا داودي مهاجر، علي افشاري، مهرانگيزكار، عباس ميلاني، اكبر عطري، مهناز افخمي و عباس ميلاني- حضور داشتند. اينها را هم جمهوري اسلامي و روزنامه كيهان مجبور كرده بود در خدمت اوباما و مك كين درآيند؟! 4-از لطيفه هاي بي مزه تاريخ، يكي هم سوگواري آقاي مهاجراني براي كودتاي 28مرداد و سرنگوني دولت ملي و روي كار آمدن دولت پهلوي است؛ كسي كه حمايت هاي دو رژيم كودتاگر انگليس و آمريكا در خون و گوشت و پوست وي جاري است. مهاجراني در خيانت و نوكري براي دولت لندن چنان گوي سبقت را از بقيه عناصر فراري ربود كه حتي صداي مزدوري خانه زاد چون عليرضا نوري زاده را هم در گويانيوز درآورد. وزير ارشاد دولت اصلاحات تا بدانجا ننگ و عار را به جان خريد كه در حوادث سال گذشته تبديل به ريپورتر و خبرنگار دايمي شبكه بي بي سي (شبكه متولي كودتاي 28 مرداد 1332) شد و پس از آن هم شبكه جرس- نسخه ايراني نما و ضعيف تر بي بي سي- را راه اندازي كرد... دفاع عنصر بدنامي چون مهاجراني از فتنه سبز همان است كه گفته اند يك داغ دل بس است براي قبيله اي! 5- اما درباره حمايت علني صهيونيست ها و دموكرات ها و جمهوري خواهان آمريكا از فتنه سبز، بايد يادآوري كرد سال گذشته وقتي هنوز تن آقاي مهاجراني داغ بود و در توهماتي نظير «درازگوش تروا» غلت مي خورد و او را خيال برداشته بود كه فتنه سبز مي تواند از پس جمهوري اسلامي برآيد، همين جناب از دولت اوباما انتقاد كرد كه چرا به اندازه كافي از آشوبگران حمايت نمي كند! آن روزها عناصر ورشكسته ضدانقلاب از همان حمايت ها، هيجان و روحيه مي گرفتند چرا كه اساساً بناي كارشان بر حمايت آمريكايي-انگليسي-صهيونيستي بود اما حالا كه داغي و هيجان از تنشان بيرون رفته، به صرافت افتاده اند كه يادي هم از ايران و استقلال آن كنند! اغر بخير جناب مهاجراني. 6- به گمان كيهان، موجودي مذبذب و ژلاتيني چون مهاجراني ارزش بحث سياسي را ندارد. كسي كه از نسبيت، وجه اخلاقي آن را زودتر از هر وجه ديگري مي فهمد و همزمان به چند زن بي خبر و فريب خورده خيانت مي كند و كسي كه آسان تر از تعويض كفش و جوراب، اعتقاداتش را نو مي كند و هر روز در نقض گفته ها و ادعاهاي ديروز خود عمل مي كند و... كسي كه حضور در سياست را حاصل خوردن شير درازگوش در كودكي مي شمارد و از سياست كناره مي گيرد اما ناگهان دوباره هوس سياست مي كند و تئوري درازگوش تروا را با آن فضاحت در 22 بهمن پيش مي كشد و اسباب خنده و طعن خود را فراهم مي كند... آري براي چنين كسي بايد ترحم ورزيد كه به قول تقي زاده«المأمور معذور».

 



مجله انگليسي: سياست هزار رنگ اوباما عليه ايران شكست خورده است (خبر ويژه)

يك مجله انگليسي، سياست دولت اوباما در قبال ايران را شكست خورده توصيف كرد و با پيش بيني اين احتمال كه وي مجبور خواهد شد با ايران اتمي زندگي كند، نوشت: جهان ديگر مثل سابق نيست.
مجله پروسپكت (prospect) در تحليلي با موضوع قطعنامه شوراي امنيت نوشت: شوراي امنيت قطعنامه چهارم تحريم عليه ايران را به تصويب رساند، اين نشانه اي از تغيير رفتار اوباما بود. او تاكنون نقش هزاررنگي را مقابل ايران بازي كرده بود كه از زمان كارتر بي سابقه است. او سياست «پتك بر سر كوبيدن» را كه بوش تعقيب مي كرد كنار گذاشته و پيام ويدئويي به مردم ايران داد. اكنون تغيير رفتار اوباما نشانه شكست سياست اوست اما در پشت پرده، برنامه هسته اي ايران ادامه دارد و ديپلمات ها به دوران جديد بازدارندگي فكر مي كنند و اين كه آيا نمي توان با ايران هسته اي زندگي كرد؟
اين مجله انگليسي با مرور چالش هسته اي يك سال گذشته با ايران افزود: مسئله هسته اي به غرور ملي ايرانيان تبديل شده است. احمدي نژاد رئيس جمهور، قطعنامه اخير را مثل دستمال بي استفاده اي كه بايد به سطل آشغال انداخت، توصيف كرد. و البته شايد هم همين گونه باشد چرا كه تحريم ها به شريان هاي حياتي ايران كاري ندارد و ايران در اين وضع اطمينان دارد كه مي تواند با فشارها مقابله كند.
پروسپكت با ابراز ترديد در كارآمدي تحريم اقتصادي يا اقدام نظامي مي نويسد: ريسك اقدام نظامي عليه تاسيسات هسته اي كه در همه جاي ايران پراكنده اند، بسيار بالاست به ويژه كه نيروهاي آمريكا در عراق و افغانستان اهداف راحتي براي ايران هستند. سياست مهار و خنثي سازي به جايي نرسيده و حمله نظامي هم دور از دسترس است. پس حالا ديپلمات ها مي توانند به مسئله اي كه به آن فكر نشده، بيانديشند؛ چطور مي شود با ايران اتمي كنار آمد. هرچند واشنگتن حتي از فكر كردن به اين ماجرا هراسان شود اما شايد خيلي هم وحشتناك نباشد. حتي شايد روابط با ايران هم رو به بهبود رود. البته سخت است ولي خوب ديگر روابط بدتر از ايني كه هست نمي شود.
مجله انگليسي در پايان نوشت: اشتباه نكنيد. ايران مجهز به بمب اتمي خواستني نيست و بهتر است نباشد چرا كه جغرافياي سياسي خاورميانه را به شكل گسترده اي عوض مي كند و به بد و بدتر مي رساند. اما به همان شكل واقع گرايانه آمريكايي، شايد برخي ديپلمات ها در وزارت خارجه لبخند بزنند و بگويند كه جهان ديگر مثل سابق نيست.

 



نمي خواهم نااميد كنم اما اوضاع اپوزيسيون خيلي خيط است (خبر ويژه)

عناصر اپوزيسيون حامي فتنه سبز با وجود تلاش براي خويشتنداري و نگفتن تعابير نااميد كننده درباره اين جريان، از وخامت حال فتنه گران خبر مي دهند.
مهرانگيز كار (از عناصر سلطنت طلب فراري و همسر سيامك پورزند) در گفت وگو با سايت گذار هر چند كه مي گفت «بعضي وقت ها اميدوارم و بعضي وقت ها كاملاً نااميد» اما اظهار داشت: ممكن است شيوه اي كه حكومت براي برخورد انتخاب كرده جواب بدهد. برخلاف شايعات اين حكومت از لحاظ بين المللي هم اصلاً در جايگاه بدي نيست. جنبش هم درگير بحران و درگير مشكلات است. كساني كه اسمشان را بگذاريم رهبران جنبش مرتباً، بيانيه مي دهند و حرف مي زنند. ما از نظر رهبري اپوزيسيون در بحران هستيم و هنوز داخل و خارج نتوانسته اند روي يك محور مشترك همسو شوند.
وي كه اخيراً پاي قرائت بيانيه اوباما و سخنان جان مك كين در يكي از ساختمان هاي كنگره آمريكا نشسته بود، اضافه كرد: جنبش هم به لحاظ ماهيتي، هم از حيث رهبري و هم از لحاظ فشار در مخاطره است. از لحاظ خارجي هم شرايط سياسي منطقه چنان نيست كه جامعه جهاني ] آمريكا و غرب[بتواند جنبش را تقويت كند.
سهراب رزاقي هم كه روزگاري در دولت اصلاحات و به عنوان مدير مركز مطالعات سياسي وزارت كشور مشغول شبكه سازي براي جريان اپوزيسيون بود، در گفت وگو با دويچه وله تاكيد كرد: درباره اينكه چه نوع جامعه مدني مي خواهيم، جنبش سبز سكوت كرده است اما دولت تمركزش را بر ساختن جامعه مدني گذاشته و مي كوشد آن را سامان دهد، مثلاً گسترش ده ها هزار كانون فرهنگي مساجد يا تشكيل ستاد حمايت از سازمان هاي مردم نهاد در وزارت كشور.
وي افزود: من چندان با آقاي موسوي موافق نيستم كه شبكه هاي اجتماعي مورد نظر توسعه پيدا كرده اند، حتي مي توان گفت بسياري از شبكه هاي موجود در يك سال گذشته تخريب شده اند و آنچه وجود دارد در حد شبكه هاي مجازي است نه شبكه هاي اجتماعي واقعي. من در حال حاضر چندان پويايي و شادابي كه در بيانيه آقاي موسوي اشاره شده، در اين حوزه نمي بينم چون اگر پويايي وجود داشت ظهور و بروز خودش را بايد به شكلي نشان مي داد كه متأسفانه ما اين بروز و ظهور را نمي بينيم.

 



چرا كسي منو نمي گيره؟! (خبر ويژه)

از رقيب ناكام آراي باطله در انتخابات سال گذشته چه خبر؟ اخبار موثق از افسردگي شديد كروبي به ويژه پس از سپري شدن سالگرد انتخابات بي هيچ حادثه اي حكايت مي كند.
افراد آگاه مي گويند كروبي به دنبال سپري شدن توأم با آرامش سالگرد انتخابات (22 خرداد) و سپس سالگرد تحركات گروهك هاي جبهه ملي و منافقين (25 و 30 خرداد) دچار افسردگي مضاعف شده است به ويژه اينكه او و دوستش از سر لاعلاجي، با محاسبه ريزش كامل عقبه اجتماعي فتنه مجبور شدند راهپيمايي خود اعلام كرده را پيشاپيش لغو كنند و در عين حال در بيانيه لغو راهپيمايي تلويحاً اذعان كنند كه حركات 8 ماهه پس از انتخابات تا 22 بهمن اقداماتي غير عقلاني بوده است. اين اقدام سردرگم و پر از تناقض باعث شده اپوزيسيون ورشكسته همه كاسه كوزه ها را بر سر كروبي و موسوي بشكند و آنها را متهم به ترس و خيانت و هدر دادن فرصت ها؟! كند.
براساس اين گزارش، استيصال كروبي هنگامي كامل شد كه وي برخلاف برنامه ريزي، موفق به بازداشت! و شانه خالي كردن از باري كه زير آن مانده بود، نشد. برخي از عناصر ضد انقلاب در محافل خودماني و همچنين رسانه هاي زنجيره اي مكرراً گفته اند كه اگر كروبي و موسوي كبريت بي خطر نبودند و براي رژيم فرصت سازي نمي كردند تا حالا بايد دستگير مي شدند.
ظاهراً زير اين فشار سنگين چند جانبه بود كه كروبي روز گذشته براي چندمين بار به سيم آخر زد و بيانيه اي مالامال اهانت و فحاشي را منتشر كرد. وي در اين بيانيه، به جاي اينكه به خوش خدمتي هايش به رژيم صهيونيستي و آمريكا و گروهك هاي ضد انقلاب اشاره كند، به ولايت فقيه حمله كرد و از اينكه رهبري نگذاشته رأي ملت و تبلور جمهوريت به غارت فتنه گران جاه طلب رود، ابراز خشم كرده است. اين در حالي است كه وي با روشن شدن نتايج و آگاهي از توهم موسوي، فرصت طلبانه وارد معركه شد و 330 هزار رأي خود - كمتر از يك درصد كل آرا- را با 13 ميليون رأي داده شده به موسوي هم سنگ كرد و او هم مدعي تقلب در انتخابات شد تا توضيح ندهد با حيثيت خود چه كرده كه تا اين حد نزد افكار عمومي سقوط كرده است. او سپس دروغ بزرگ تر تجاوز را به استناد كساني كه بعدها معلوم شد اجير شده MI6 انگلستان هستند و به انگليس پناهنده شده اند، مطرح كرد كه در قافيه اين ادعا هم ماند.
اكنون بايد ديد در شرايطي كه ضد انقلاب به كروبي به چشم مهره اي سوخته مي نگرد و نظام هم وي را فرصتي براي سنجش شخصيت واقعي فتنه گران تلقي مي كند، رفيق دو سر... شهرام جزايري با فلاكت خودساخته و افسردگي متعاقب آن تا كجا مي تواند دست و پنجه نرم كند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14