(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 6 تير 1389- شماره 19679

سينما در وبلاگ
هاليوود چگونه بشر را به سمت نابودي مي برد؟
ملاحظاتي درباره اكران محدود نگاهي به دفترچه سياست هاي سينمايي-3
جشنواره فيلم دفاع مقدس در هشت استان
توليد نماهنگ «مادر» توسط بسيج هنرمندان
ملكوت در ماه رمضان
فيلم مروج همجنسگرايي توليد در داخل نمايش در لس آنجلس



سينما در وبلاگ

آهاي انگليسي! با من طرفي
سعيد مستغاثي در يادداشتي به ياد سريال «دليران تنگستان» در وبلاگش نوشت: آهاي انگليسي! تو، با من طرفي. د بيا بيرون لعنتي... اين آخرين جمله اي است كه رئيس علي دلواري (فرمانده مجاهدان تنگستان و دشستان عليه مهاجمان انگليسي) در سريال ماندگار «دليران تنگستان» خطاب به نظامي انگليسي مي گويد كه پشت درختي پنهان شده، درحالي كه سربازان هندي، يكي يكي جلوي گلوله قرار گرفته و بر زمين مي افتند. اين صحنه، پس از هجوم ناجوانمردانه و گسترده ارتش بريتانيا به سواحل جنوبي ايران در خليج فارس و بندر بوشهر كه با پيشرفته ترين سلاح مخرب اعم از ناوهاي جنگي و توپ و تيربار انجام گرفت، به تصوير درمي آيد كه تنها عده اي جوان پاكباز، مومن و وطن پرست تنگستاني با تفنگ هاي بسيار ابتدايي فارغ از حكومت مركزي قاجار (كه در آن روزگار تحت نفوذ فراماسون هاي انگليسي قرار داشت) در مقابل ارتش متجاوز ايستادگي كردند.
رئيس انجمن منتقدان ادامه داد: سريال تلويزيوني «دليران تنگستان»، تنها تلاش تصويري است كه براي روايت آن مبارزه دليرانه و در عين حال مظلومانه در سال هاي اوايل دهه 50 توسط همايون شهنواز و دوستانش جلوي دوربين رفت و الحق كه تا همين امروز تصاويرش عليرغم همه محدوديت هاي ابزاري و فني، همچنان گيرا و تأثيرگذار است. علاوه بر اينكه تنها تصويري است كه از دلاوران تنگستان و قيام ضداستعماري شان به رهبري رئيس علي دلواري عليه اشغالگران انگليسي برجاي مانده است. سريالي مملو از عشق و حماسه و حادثه و روايات تكان دهنده تاريخي.
كاراكتر، بازي و تيپ مرحوم محمود جوهري (بازيگر نقش رئيس علي كه اولين و آخرين نقش اصلي و مهم زندگي اش را ايفا كرد و در همان زمان، طي يك تصادف رانندگي همراه همسرش به ديار باقي شتافت)، حضور شهروز رامتين در نقش خالو حسين، موسيقي فضاساز احمد پژمان و صداي روايت گر هوشنگ لطيف پور و... از ديگر رموز ماندگاري سريال «دليران تنگستان» بود كه در آن روزگار نسل پرشور ما را پاي جعبه جادويي مي كشاند كه مملو از گمراهي و تباهي بود.
اين مستندساز در بخش ديگري از اين نوشته آورده: نكته قابل ذكر اين است متأسفانه باز هم در اغلب عرصه هايي كه ذكر شد، آنكه همراه اشغالگران و استعمارگران بود و به نام ايراني بر عليه منافع ملت و كشورش حركت كرد، دسته اي از به اصطلاح شبه روشنفكران و متجددين بودند كه در تاريخ معاصر ما، عنوان ملي گرا را هم يدك مي كشند. بايستي به تاريخ مراجعه كرد و بدون تعصب به مطالعه آن نشست. در تاريخ آمده است، دليران تنگستان كه با دست تقريباً خالي و بدون پشتيباني دولت مركزي در برابر ارتش تا دندان مسلح انگلستان مقاومت مي كردند (چون در جنگ مابين تنگستاني ها و انگليسي ها براي دفاع از خاك ايران، در كمال حيرت و شگفتي، دولت مركزي اعلام بي طرفي كرده بود!!!) اما به درخواست كنسول انگليس (ماژور هوور) از والي فارس، دولت مركزي هم در سركوب آنها مشاركت ورزيد!! شايد موجب تعجب برخي باشد كه والي فارس در آن زمان «مصدق السلطنه» يا همان دكتر محمد مصدق بود.
مستغاثي در پايان نوشته: در قسمتي از سريال «دليران تنگستان» كه متجاوزين انگليسي در حال قتل و غارت مردم بي پناه بوشهر هستند و تصوير نشان مي دهد، در محاصره شعله هاي آتش، كودكي گريان مي گريزد، صداي هوشنگ لطيف پور را مي شنويم كه مي گويد «... ايراني را مي كشد، به حقوق سياسي و اجتماعي او تجاوز مي كند، هندي را به كشتن مي دهد، به كشتن ايراني وامي دارد و به اين ترتيب در ميان دو قوم شرقي همسايه تخم كين مي پراكند. يعني زهر طرف كه كشته شود، سود استعمار است...» حالا امروز هم وقتي به تلويزيون بي بي سي فارسي نگاه مي كنم و گفته مي شود كه چگونه از 6ماه پيش از برپايي اين كانال ماهواره اي، به شكار بچه هاي ما پرداختند و اينك اين جوانان ساده دل را تحت عنوان خبرنگار و مجري و گزارشگر، در مقابل دوربين خود قرار مي دهند تا بر عليه ملت و سرزمين مادري و دين و هويت و فرهنگ خود سخن بگويند و به عنوان مزدوران تهاجم نوين استعمار به ايران و ايراني (كه اين بار با شكل و فرم تازه اي انجام مي پذيرد)، باز هم چهره هاي اصلي انگليسي را پنهان كنند، بي اختيار به ياد همان صحنه شهادت رييس علي دلواري در سريال «دليران تنگستان» مي افتم؛ در همان صحنه اي كه رييس علي با تأسف، هندي هايي را نظاره مي كرد كه ناخواسته پيشقراول ارتش متجاوز قرار گرفته، جلو مي آيند و مورد اصابت گلوله قرار مي گيرند. در همين صحنه زمزمه رييس علي را مي شنويم كه با به زمين افتادن هر سرباز هندي، مي شمرد: «... يه هندي، يه هندي ديگر، بازهم يه هندي و...» و آنجا است كه از پشت سنگرش بيرون مي آيد، از ته دل فرياد مي زند و با همان جمله معروفش، انگليسي لعنتي را به هماوردي خواند. دوربين در اين لحظه، به روي فرمانده انگليسي كه پشت درختي پنهان شده، زوم كرده و وي را نشان مي دهد كه چگونه مزورانه صحنه نبرد را نظاره مي كند و... چقدر دوست دارم امروز و در اين ميدان متفاوت جنگ نرم، با همان خشم رييس علي، طراحان و گردانندگان اصلي اين جنگ را خطاب قرار داده و آن جمله معروف را فرياد بزنم كه: «... آهاي انگليسي! تو، با من طرفي. د بيا بيرون لعنتي...»
درچشم باد محافظه كار
محمد تقي فهيم در وبلاگ «سينماي نجيب» به بهانه پايان مجموعه تلويزيوني درچشم باد تصريح كرد: اين سريال نگاه محافظه كارانه اي به تاريخ دارد.
وي در وبلاگ خود نوشت: مجموعه «درچشم باد» به لحاظ ساختاري، منهاي ريتم كند اثر كه آنچنان هم بي ارتباط با شيوه مرسوم توليدات تلويزيوني نيست و يا برخي جزئيات مانند ديده شدن تصوير هنرپيشه هاي سريال هاي كره اي بر روي كيف مدرسه دختر بچه ها، در مجموع كاري فاخر، برجسته و قابل دفاع است.«درچشم باد» همچنين به لحاظ قابليت هاي فني و هنري در بين مجموعه هاي هم رده خود- به لحاظ موضوعي و تعداد قسمت ها- درسال هاي اخير، اثري در خور توجه و نمونه است. البته انتظاري مغاير با اين تعريف هم از مسعود جعفري جوزاني با توجه به كارنامه خوب او در سينما نمي رفت.
اين منتقد با تاكيد بر اين كه تحريف زدايي از تاريخ مهم ترين كار كرد و وظيفه اي است كه مي توان براي يك مجموعه تلويزيوني تاريخي متصور بود ادامه داد: اگر مجموعه اي نتواند دراين راستا به جريان سازي بپردازد به جد مي توان گفت كه كار مهمي انجام نداده است. اگر قرار باشد يك مجموعه تلويزيوني را به صرف چشم نوازي و زيباشناسي تصويري و يا حتي به لحاظ زيبايي شناسي محتوايي- از قبيل تعاريفي چون فداكاري، دوستي، ايثارو... ارزشيابي كنيم، معيار و ملاك درستي را به كار نگرفته ايم، چه آنكه چنين مفاهيمي جزو مسلمات اخلاقي اكثر قريب به اتفاق فرهنگ ها بوده و ترويج آن در فيلم هاي سينمايي و مجموعه هاي تلويزيوني ديگر كشورها نيز رعايت مي شود. درست به همين دليل ما انتظار ديگري از يك مجموعه فاخر ايراني كه هزينه قابل توجهي براي توليد آن صرف شده داريم. با اين ديد، اولين و مهم ترين انتظار، نگاه درست و فارغ از تحريف به تاريخ است. تاريخ كشور ما براساس نگاه هاي سياسي، منافع طبقات حاكم و همچنين دخالت هاي بيگانه همواره دستخوش تغييراتي به نفع جريان قدرتمند جامعه بوده است. متاسفانه «چشم باد» دراين مقوله آنچنان كه بايد و شايد عمل نكرد و شايد درست ترين تعريف اين باشد كه مجموعه فوق در قبال تحريف هاي صورت گرفته درتاريخ معاصر ايران دست به عصا و محتاطانه رفتار كرد.
وي ادامه داد: در شرايط كنوني اگر مجموعه اي با اين مشخصات، در راستاي اهداف سياسي و ايدئولوژيك كشور حركت نكند، تنها مي توان گفت يك نقص و بي توجهي بزرگ را شاهد بوده ايم. اگر قرار است به چنين مفاهيمي بي توجه باشيم، بهتر است همان مجموعه هاي تلويزيوني توليد شده توسط ديگر كشورها را كه اتفاقاً فارغ از مفاهيم انساني و اخلاقي نيز نيستند خريداري كرده و به روي آنتن بفرستيم.فهيم در پايان اضافه كرد: «در چشم باد» مي توانست نقش استعمار در سركوبي مبارزات مردمي و همسويي دربار با اين اقدام در دوره پهلوي اول را بسيار بهتر و جسورانه تر از چيزي كه نشان مان داد به تصوير بكشد. روشن كردن زواياي پنهان آن دوران كم ترين كاري بود كه مي شد از مجموعه اي همچون «در چشم باد» انتظار داشت. يا حتي چگونگي و روند شكل گيري و قدرت يافتن امپرياليزم آمريكا در ايران و به حاشيه رانده شدن استعمار پير انگليس توسط آمريكايي ها از جمله مواردي بود كه مجموعه فوق مي توانست با ديدي موشكافانه تر به آن نگاه كند.
آژانس شيشه اي آمريكايي
محمدمهدي خالقي هم در وبلاگ زمبور در يادداشتي درباره فيلم «آواتار» نوشت: آواتار فيلم به ظاهر پيچيده اي است. جلوه هاي ويژه بصري با جديدترين تكنولوژي روز به اضافه حرفهاي گنده- و البته باسمه اي- پست مدرنيستي.
اين منتقد و مستندساز در تحليل اين فيلم برگزيده اسكار نوشته: بخش هاي منتقدانه آواتار به ساختارهاي ليبرال سرمايه داري، با قطعه اي از خود فيلم خنثي مي شود. مثلا تفكرات ضد جنگ فيلم با فضاي نظامي اغراق آميز درباره توانايي هاي نداشته ارتش آمريكا به فراموشي سپرده مي شود. درست مثل آژانس شيشه اي كه ما فقط يكي مي سازيم و آمريكايي ها سالي چند تا. در ميان ناوي ها فقط آنهايي متمدن ترند و بويي از خصايص انساني برده اند كه انگليسي بلدند. بيشتر هم زن ها انگليسي بلدند و نه همه. دختر پادشاه، همسر پادشاه و... يعني كارگردان تفاوت طبقاتي نظام ليبرال- سرمايه داري را به پاندورا هم تعميم مي دهد.
در بخش ديگري از اين وب نوشت آمده: آواتار در يك رويكرد استراتژيك، در حال ترسيم رابطه آينده آمريكا با جهان سومي هاست. وارد شدن از در دوستي و نشان دادن هويج، نزديك شدن به آداب و رسوم اديان مختلف، نفوذ در آنها و استحاله شان. يعني همان سياست غرب در انتخابات رياست جمهوري ايران با نمادهاي مذهبي و انقلابي. در سطحي ديگر فيلم با انتقاد خفيف به سياستهاي جنگ طلبانه بوش، سياستهاي اوباما درباره خروج آمريكاييها از عراق را پي مي گيرد. درست مثل فيلم هارت لاكر.

 



هاليوود چگونه بشر را به سمت نابودي مي برد؟

آرش فهيم
در بدو اختراع سينما شايد كمتر كسي مي پنداشت كه اين ابزار در دوره اي از تاريخ ، همچون اسلحه ، تبديل به ابزاري براي هموار سازي جنگ و تروريسم مي شود. آري ! سينماي جهان امروز بيش از هر زمان ديگري توجيه گر اعمال ضد بشري دولت هاي شيطاني و ديكتاتور هاي نظامي شده است.
متاسفانه جريان عمده نقد فيلم در كشور ما نه تنها به بازكاوي اين مسئله نمي پردازد بلكه سعي دارد تا مخاطب را به استغراق در زرق و برق هاي آثار توليد شده توسط ماشين هاي رسانه اي نظام سرمايه داري جهاني وادار كند. اين در حالي است كه رسالت هر صاحب قلم آزاد انديشي در عرصه نقد فيلم است كه «واقعيت» زننده و زشتي را كه پشت ظاهر زيباي آثار سينمايي مخفي شده است به مخاطب خود معرفي كند.
در شرايطي كه شاهد به وقوع پيوستن تراژدي هاي روزانه اي از سوي دولت هاي غربي عليه بشريت هستيم ، فيلم هاي توليد شده توسط هنرمندان و كمپاني هاي آمريكايي اين شرايط را به گونه اي ديگر نمايش مي دهند. البته از يك نگاه ، اين همه وفاداري هاليوود (دستگاه تبليغاتي نظام سلطه) به مالكانش تحسين برانگيز است. وفاداري
فاجعه بار و نابود كننده! كافي است به چند نمونه از فيلم هاي برجسته ماه هاي اخير سينماي آمريكا بپردازيم تا عمق اين فاجه مشخص شود.
آمريكاي منجي
يكي از اين فيلم ها «گنجه درد» به كارگرداني كاترين بيگلو و با موضوع جنگ عراق است. فيلمي كه در اسكار سال 2010 توانست 6 جايزه ، از جمله جايزه بهترين فيلم را كسب كند. اتفاقي كه بسيار تعجب بر انگيز بود. چون اين فيلم فاقد ويژگي هاي هنري و تكنيكي فوق العاده اي است و همين مسئله سبب شد تا عوامل سياسي را ، مهم ترين علت انتخاب آن از سوي آكادمي اسكار بدانيم.
در اين فيلم سربازان آمريكايي به عنوان دليراني شجاع به نمايش در مي آيند كه براي خنثي كردن بمب هايي كه معلوم نيست (واقعا معلوم نيست؟) چه كساني به جان مردم بي گناه عراق مي اندازند خود را با خطر همراه مي كنند. فيلم سعي دارد به مخاطب خودش اين گونه القا كند كه نيروهاي نظامي ايالات متحده ايثارگراني هستند كه براي مهار خشونت عليه مردم عراق - خشونتي كه به زعم آمريكايي ها ايران نيز يكي از مدافعان آن است- در عراق حضور دارند. فيلم تصويري انسان دوستانه از سربازان آمريكايي نشان
مي دهد. اوج تحريف واقعيت جنگ عراق در فيلم «گنجه درد» آنجاست كه نشان مي دهد عراق كشوري نا امن و مملو از خشونت و ترور و بمب گذاري است و اين شرايط حضور نظامي آمريكا در آن كشور را الزام آور مي كند! اين در حالي است كه هيچ اشاره اي به منشا اصلي اين خشونت هاي ضد انساني كه خود آمريكا و نظاميانش است در اين فيلم نمي شود. جالب اين است كه در هيچ يك از صحنه هاي فيلم خود سربازان آمريكايي شروع كننده درگيري نيستند! حتي آنجا كه جان آن ها به شدت به خطر مي افتد ، باز هم حاضر نمي شوند به طرف مقابل آتش بكشند.
يكي از رويكرد هاي فيلم «گنجه درد» نوع نگاه به بوميان كشور هاي جهان سوم است. اين نگاه پيرو سنت حاكم بر هاليوود است . در غالب
فيلم هاي آمريكايي بوميان ، موجوداتي در حد فاصل انسان و حيوان هستند كه خودشان بدون اتكا به غربي هاي پيشرفته توانايي اداره خودشان را ندارند. در فيلم «گنجه درد» نيز همين نوع نگاه به بوميان حاكم و غالب است. در اين روايت هاليوودي ، ساكنان سرزمين عراق نه انسان هايي كه با فرهنگ و باور هاي خاص خود مشغول زندگي هستند ، بلكه ارواح خطرناك و مخوفي به نمايش در مي آيند كه بدون داشتن هيچ گونه فرهنگ و سنتي فقط در حال جنگ و كشتار هستند. ارواحي كه هر لحظه ممكن است از غيب ظهور كنند و فرزندان پاك و زيباي آمريكا را به خطر بياندازند. به اين ترتيب هيچ اشاره اي به فجايع جنگ 7 ساله آمريكا در عراق ، كشته و زخمي شدن ده ها ميليون انسان و بي خانماني ده ها ميليون انسان بي گناه در اين فيلم نمي شود و دغدغه فيلم خود سربازان آمريكايي و جانفشاني هاي آن ها براي دموكراسي است!
به اين ترتيب «گنجه درد» نيز مانند بسياري ديگر از
فيلم هاي آمريكايي كه درباره جنگ عراق ساخته شده اند ، تنها يك نمايش و برنامه تبليغاتي براي توجيه اشغالگري و تطهير اشغالگران است و بس!
آخرالزمان به روايت هاليوود
اما سه فيلم ديگر مورد بررسي در اين نوشتار ، جزو آثار آخرالزماني محسوب مي شوند. «آواتار» ديگر فيلمي است كه در جشنواره اخير اسكار جوايزي را كسب كرد و به دليل داشتن جلوه هاي ويژه خاص ، مورد استقبال جهاني نيز قرار گرفته است. آواتار جديدترين فيلم سينمايي جيمز كامرون و پر هزينه ترين فيلم تاريخ سينماي جهان است. داستان فيلم راجع به سال 2154 است. زماني كه به روايت فيلم ، آمريكا قصد دارد با استفاده از منابع طبيعي سياره اي به نام پاندورا كره زمين را نجات دهد. مركز انرژي در اين سياره يك درخت است . اما مهم ترين مانع بر سر راه آنها ، موجودات بومي آنجا است كه يكي از قبيله هاي آنها به نام آواتار، درخت مذكور را به عنوان يك پديده مقدس
مي انگارند. به همين دليل يكي از نيروهاي آمريكا به نام جيك سالي مأمور مي شود كه با در اختيار گرفتن كالبدي مشابه آن موجودات بومي ، درون آنها نفوذ كند و زمينه را براي دسترسي به درخت مقدس فراهم نمايد. اما رفته رفته به زندگي در ميان آن قبيله خو مي گيرد و از آنها در مقابل ارتش مهاجم زميني حمايت مي كند. در اين فيلم هم سنت نجات بخش بودن آمريكايي ها رعايت شده است. به اين ترتيب كه قبيله آواتار به دست يك كهنه سرباز آمريكايي از گزند تخاصم دشمنان در امان
مي ماند. قبيله آواتار نه با اتكاي به قوا و هويت خويشتن بلكه با راهنمايي و هدايت يك بيگانه و اسلحه هاي او نجات مي يابند. به همين دليل آواتار القاگر منجي بودن آمريكاست.
اين روال تمام فيلم هاي آمريكايي است. حتي اگر منشأ يك مصيبت خود آمريكا معرفي شود و حتي اگر آمريكا مورد انتقاد قرار گيرد ، باز هم خود آمريكا محل فرج مي شود يا يك آمريكايي به عنوان منجي
نقش آفريني مي كند . همچنانكه در فيلم آخرالزماني ديگري به نام «2012» اين نگاه بر قرار است. در اين فيلم هم مركز و محل آغاز و پايان و حتي نجات انسان ها آمريكاست. اين فيلم تصويري از شايعات درباره نابودي كره زمين در سال 2012 است ؛ زماني كه با روي دادن زلزله هاي مهيب ، فوران مواد مذاب از دل زمين و بالا آمدن آب درياها كره زمين زير آب
مي رود.
از جمله مهم ترين تفكراتي كه در فيلم «2012» تنيده شده است ، نقش منجي گرايانه آمريكا و به طور كلي آنگلوساكسون هاست. در اين فيلم شخصيت «كرتيس» كه يك نويسنده آمريكايي است و از نظر ظاهري نيز شاخص هاي نژاد آنگلوساكسون ها را داراست ، عامل اصلي نجات نسل بشر
مي شود. علاوه بر اين ، در اين فيلم ، اين دولت آمريكاست كه كشتي نجات را مي سازد و باعث مي شود كه پس از پايان تاريخ ، حيات تازه اي روي كره زمين آغاز شود.
اما نكته قابل توجه ديگر در اين فيلم كه البته بسيار رو و سطحي پرداخته شده است ، حضور محوري و تاثير گذار رئيس جمهور ايالات متحده آمريكاست. رئيس جمهوري كه اتفاقاً سياه پوست است و
مي تواند نماد باراك اوباما محسوب شود. در اين فيلم مي بينيم كه رئيس جمهور آمريكا هميشه در كنار مردم است و با اين كه امكان نجات و فرار از حادثه براي او فراهم است اما در ميان شهروندانش مي ماند. همين رئيس جمهور است كه دستور ساخت كشتي نجات را مي دهد. گويي به زعم فيلم «2012» رئيس جمهور آمريكا حضرت نوح در عصر فعلي است و هر كس كه مي خواهد از شر و نابودي در امان بماند بايد سوار كشتي او شود!
دربرابر خدا
اما اين نگاه در فيلم هاي ماورايي هم وارد شده است. «لژن» از جمله جديد ترين آثار هاليوود به كارگرداني اسكات استوات است. اين فيلم با درونمايه اي ماورايي نيز در حيطه آثار آخرالزماني
مي گنجد .
لژن (سپاه) روايت مقطعي است كه خدا از انسان نااميد شده و تصميم مي گيرد نسل بشر را نابود كند! به همين مناسبت گروهي از فرشتگان مامور مي شوند تا اين تصميم را عملي كنند. در اين ميان ميكائيل كه فرماندهي
فرشته ها را برعهده دارد از اين فرمان سرپيچي كرده و از انسان ها دفاع مي كند!
درباره مضامين و
جهان بيني حقير و موهن اين فيلم جاي مباحث فراوان است اما از آن ها گذشته و به موضوع اصلي ، يعني منجي نشان دادن آمريكا و توجيه جنگ افروزي آن مي پردازيم.
ميكائيل در اين فيلم در حقيقت نمادي از دولت آمريكاست. كافي است بار ديگر در داستان فيلم تعمق شود؛ تهاجم فرشته هايي كه عهده دار تحقق فرمان خدا هستند براي نابودي انسان ها و مقاومت ميكائيل به عنوان فرشته اي استقلال يافته از درگاه باري تعالي در برابر
آن ها. اين برداشت زماني اثبات مي شود كه مي بينيم ميكائيل براي نبرد با لشكر خدا ، از سلاح هاي آمريكايي استفاده مي كند. فيلم لژن در واقع نمادي سينمايي از تهاجم نظامي آمريكا به خاور ميانه است.

 



ملاحظاتي درباره اكران محدود نگاهي به دفترچه سياست هاي سينمايي-3

زهره يزدان پناه
نكته قابل توجه ديگر در سياست هاي سينمايي مدون معاونت سينمايي، مفاد بند 4/2 با عنوان تشكيل «شوراي عالي سينما» است كه در زيرمجموعه بخش2 با عنوان رويكردها قرار دارد. در مفاد اين عنوان آمده است كه «متعاقب اهداف، وظايف و ساختار تشكيلاتي اين شورا در شوراي هنر، مراتب به شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي تصويب نهايي منعكس خواهدشد.»
نكته قابل توجه مندرج در سياست هاي سينمايي پيرامون «شوراي عالي سينما» اين است كه به رغم اينكه اين شورا هنوز به تصويب نهايي شوراي انقلاب فرهنگي نرسيده است، اما نه تنها در موارد قابل توجهي از بندهاي مندرج در سياست هاي سينمايي معاونت سينمايي، اجراي مفاد عناوين مربوطه به طرح در «شوراي عالي سينما» موكول شده است و پيگيري مفاد مربوطه به عنوان دستور جلسات اين شورا مطرح شده است، بلكه حتي معاونت محترم سينمايي طي مصاحبه خود با خبرنگاران، با اطمينان كامل، اولين دستور جلسه اين شورا را نيز، اعلام كرده اند. ايجاد طرح شهرك و دهكده هاي سينمايي و تلويزيوني (مفاد بند 2/5 از زيرمجموعه بخش 5 با عنوان زيرساخت ها)، افزايش سالن ها و پرديس هاي سينمايي (مفاد بند 1/5 از زيرمجموعه بخش5 با عنوان زير ساختها)، لزوم جلب سرمايه گذاري خارجي و جنبه هاي ملي آن براي جبران عقب ماندگي كشور در ابنيه ها و زيرساخت هاي سينمايي (مفاد 5 با عنوان زيرساخت ها)، ساماندهي مراكز خدمات سينمايي (مفاد بند3/5 از زيرمجموعه بخش5 با عنوان زيرساخت ها)، هماهنگي كامل فعاليت هاي فيلمسازي وزارتخانه ها، نهادها، ارگان ها و مراكز دولتي و نيمه دولتي و هرگونه سرمايه گذاري در سينما با معاونت سينمايي و پيگيري اين امر از طريق شوراي عالي سينما (مفاد بند 3/6 از زيرمجموعه بخش 6 با عنوان بايسته ها)، پيگيري طراحي الگوهاي مشخص به اقتضاي ويژگي هراستان براي افزايش زيرساخت هاي سينمايي، رونق توليد و مجموعه امور مربوط به سينما و ابلاغ آن به استانها به منظور استفاده بهينه از امكانات موجود و توزيع عادلانه منابع اعتباري (مفاد بند 2/6 از زيرمجموعه بخش6 با عنوان بايسته ها) و... از جمله نمونه هايي است كه پيگيري و اجراي آنها در سياست هاي سينمايي مدون معاونت سينمايي، به «شوراي عالي سينمايي» ارجاع شده است و از دستور جلسات شورايي قرار داده شده است كه هنوز هويت كامل و مناسب و قانوني پيدانكرده است. كمترين اشكال جدي اين طرح، جداسازي سياست هاي سينمايي و اجراي آن از بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه مسئوليت غني سازي، ارتقاء ذائقه و سطح فرهنگي و فرهنگ سازي در جامعه را به عهده دارد، است و آسيب هاي ناشي از تداخل وظايف در اين دو حوزه و مراكز تابعه آنان در دولت هاي مختلف با گرايش هاي سياسي مختلف و عدم نظارت مناسب در اين حوزه، به عنوان پيامدهاي اين طرح در درازمدت، به فرهنگ از جمله حوزه سينماي ايران خواهد زد.
نكته بعدي در سياست هاي سينمايي مدون معاونت سينمايي، مفاد بند 11/3 با عنوان اكران محدود (در زير مجموعه بخش 3 با عنوان شيوه هاي اجرايي) است. در مفاد اين عنوان آمده است كه: «براي توليدات سينمايي با موضوع خاص يا آن دسته از آثاري كه تابع شرايط ويژه هستند، اكران با اعمال محدوديت انجام خواهد شد كه اين شامل: محدوديت نمايش براي سنين خاص، مناطق خاص، يا محدوديت تبليغات و... مي باشد.»
اين بند از سياست هاي سينمايي مدون معاونت سينمايي، از مواردي است كه بدون كارشناسي مناسب و حتي قبل از اعلام سياست هاي سينمايي مدون معاونت سينمايي، به منصه اجرا گذاشته شده است. شاهد مثال آن مصاحبه اي است كه مديركل محترم اداره نظارت و ارزشيابي معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي (جناب آقاي عليرضا سجادپور)، در رابطه با صدور پروانه نمايش محدود براي برخي فيلم ها كرده است. ايشان در آن مصاحبه اعلام كرده اند كه براي فيلم هايي كه به برخي از آسيب هاي اجتماعي حاد مي پردازند، ممكن است براي اكران در شهرستان ها نياز به همفكري با مقامات استان باشد كه اكران آنها انجام شود يا خير؟! به همين دليل براي چنين فيلم هايي پروانه نمايش محدود صادر مي شود و براي اكران آن در استان بايد مجوز شوراي فرهنگ عمومي از آن استان دريافت شود. اگر در نتيجه اكران هم اعتراضي برانگيخته شود، مي توان به مجوز شوراي فرهنگ عمومي رجوع شود. بنا به گفته عليرضا سجادپور، اين طرح اطمينان بيشتري براي خانواده ها و فيلمساز در استان ايجاد مي كند. اين مصاحبه سجادپور در راستاي مصاحبه هاي ديگر ايشان در خصوص واكنش مردم اردبيل در مورد اكران فيلم «تسويه حساب» (ساخته تهمينه ميلاني) در شهر اردبيل انجام گرفته است. بنا به گفته سجادپور، به رغم توافق قبلي اداره نظارت و ارزشيابي وزارت ارشاد با مقامات ارشاد استان اردبيل مبني بر عدم اكران اين فيلم در آن استان، اكران اين فيلم در اردبيل با اصرار يكي از سينماداران شهر اردبيل و نيز اصرار تهيه كننده اين فيلم، انجام گرفته است كه با مخالفت مردم اين شهر مواجه مي شود. توافق ميان مديركل اداره نظارت و ارزشيابي با مقامات استاني وزارت فرهنگ و ارشاد نشان مي دهد كه نظر شوراي فرهنگ مورد اشاره جناب آقاي سجادپور، از اهميت چنداني برخوردار نيست و بلكه مهم «حق و تو»اي است كه اين توافق مي تواند داشته باشد. از سوي ديگر سؤال قابل طرح در اين خصوص و مفاد بند 11/3 با عنوان اكران محدود (زير مجموعه بخش 3 با عنوان شيوه هايي اجرايي) مندرج در سياست هاي سينمايي مدون معاونت سينمايي، اين است كه چه تفاوتي ميان شهرهاي ايران اسلامي وجود دارد كه برخي فيلم هاي قابل تأمل از نظر محتوا (ازجمله تسويه حساب) در برخي شهرها قابليت اكران مي تواند داشته باشد و در برخي از شهرها قابليت اكران نمي تواند داشته باشد؟!
آيا ملاك تصميم شوراهاي معاونت سينمايي براي تصويب فيلمنامه و صدور پروانه ساخت و نيز، ملاك تصميم مديركل محترم اداره نظارت ارزشيابي براي صدور مجوز نمايش، واكنش مردم كه بنا به دلائل مختلف نوع و سطح ذائقه هاي فرهنگي آنان در شهرها ي مختلف متفاوت باشد، است يا تعهد اخلاقي و مسئوليت قانوني و ديني اين مسئولين محترم، براي پاسداري از ارزش هاي اسلامي و حفظ و صيانت افكار و انديشه هاي فرهنگي و اعتقادي مردم در حوزه فرهنگ و هنر هفتم به عنوان تأثيرگذارترين زبان هنري؟!
(لازم به يادآوري است كه نمونه چنين برخورد و اقدامي از سوي مديركل محترم اداره نظارت و ارزشيابي معاونت سينماي وزارت ارشاد در طي بيست و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم هاي فجر در خصوص فيلم غيراخلاقي و مبتذل آتشكار (ساخته محسن اميريوسفي) نيز، اتفاق افتاد كه جناب آقاي سجادپور، - در راستاي نمايش آن براي اهالي رسانه - ضمن نمايش آن در جمع مهمانان خارجي و اجازه نمايش محدود در سينما براي مردم، اجازه اكران عمومي اين فيلم را منوط به نظر اهالي رسانه نموده و به اين ترتيب، از خود سلب مسئوليت كرده بودند!)

 



جشنواره فيلم دفاع مقدس در هشت استان

يازدهمين جشنواره فيلم دفاع مقدس به نشان نمادين هشت سال دفاع مقدس به صورت همزمان در هشت استان كشور برگزار مي شود.
مهدي حقيقي مدير امور استان هاي جشنواره با اعلام اين مطلب افزود: به منظور تلاش براي بازشناسي نقش پرفروغ دوران دفاع مقدس و انعكاس سيماي غرورآفرين و مقاومت مردان و زنان آزاده و قهرمان ايران اسلامي و ساير ملل يازدهمين جشنواره بين المللي فيلم مقاومت با رويكرد انقلاب و دفاع مقدس در هفته بزرگداشت دفاع مقدس در استان كرمان و همزمان در هشت استان ديگر ميهن اسلامي برگزار مي شود.
وي ادامه داد: ستاد برگزاري جشنواره در راستاي تعامل و تبادل افكار، عدالت پروري و تقسيم فرصت ها و به منظور بسترسازي براي گسترش فرهنگ و هنر دفاع مقدس و انتقال ارزش ها و گنجينه هاي ماندگار هشت سال حماسه و غرور ملي تاريخ اين سرزمين در صدد برآمد تا ابعاد برگزاري اين رويداد را در استان هاي مختلف كشور گسترش دهد.
مدير امور استان هاي جشنواره فيلم دفاع مقدس خاطرنشان ساخت: پس از برنامه ريزي براي برگزاري همزمان جشنواره در استان ها هماهنگي و رايزني هاي لازم براي فراخوان ميزباني به عمل آمد و آيين نامه اجرايي آن براي مديران كل فرهنگ و ارشاد اسلامي و استانداري هاي كشور ارسال شد و بر آنيم با استقبال عزيزان فرهنگ دوست و علاقه مند به حوزه دفاع مقدس از ميان استان هاي داوطلب هشت استان را انتخاب نماييم.

 



توليد نماهنگ «مادر» توسط بسيج هنرمندان

نماهنگ مادر توسط معاونت فرهنگي اجتماعي سازمان بسيج هنرمندان و با مشاركت سازمان حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در بهار 89 توليد شد.
نماهنگ ما در گوشه اي از دفاع مقدس فرزندان اين مرز و بوم و مادران مجاهد اين عصر را به زبان هنر بازگو مي كند.
اين نماهنگ با كارگرداني علي صبوري و به زبان مازندراني و زيرنويس فارسي و لاتين تهيه شده است.

 



ملكوت در ماه رمضان

مجموعه تلويزيوني «ملكوت» جهت پخش در ماه مبارك رمضان در حال توليداست.
به گزارش خبرنگار كيهان، اين سريال به كارگرداني محمدرضا آهنج، فيلمنامه احمدرضا معتمدي و به تهيه كنندگي محسن شايانفر در 30 قسمت 30 دقيقه اي از شبكه دوم سيما پخش خواهد شد.
مجموعه «ملكوت» داراي موضوعي ماورايي است و به زندگي مردي متمول به نام فتاح مي پردازد كه در ابتداي ماه مبارك رمضان بر اثر سانحه اي به بيمارستان منتقل مي شود و اين در حالي است كه بستگان وي در تلاشند تا او را به زندگي برگردانند.
گفتني است، اين سريال، اولين تجربه مناسبتي كارگردان و تهيه كننده آن به حساب مي آيد.

 



فيلم مروج همجنسگرايي توليد در داخل نمايش در لس آنجلس

فيلم غيراخلاقي «عرق سگ» ساخته حسين كشاورز است كه در داخل كشور توليد شده ، به تازگي در جشنواره لس آنجلس حضور داشته است.
به گزارش جهان، فيلم «عرق سگ» به كارگرداني حسين كشاورز تنها فيلم ايراني بود كه در جشنواره امسال فيلم لس آنجلس، در رده بندي فيلم هاي بلند و داستاني حضور داشت.
فيلم ضد ايراني «عرق سگ» كه به صورت غيرقانوني، اما آزادانه و در سايه غفلت مسئولان و نهادهاي نظارتي در خيابان هاي ايران فيلم برداري و توليد شده، درباره زندگي هفت جوان در ايران امروز است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14