جام جهاني و گوي شيشه اي (يادداشت روز)

حال آقاي اوباما اين روزها هيچ خوب نيست. نه كه خوب نباشد، بلكه خيلي هم بد است. آن قدر بد كه هر كس به او برسد، ناخودآگاه خواهد گفت «خدا بد نده آقاي اوباما». اما خدا كه بد نمي دهد بايد ديد رئيس جمهور آمريكا خود چه بلايي سرخويش و كشورش آورده است. يكطرفه به قاضي نرويم ممكن است كساني متقابلا بگويند حال اوباما خيلي هم بد نيست، لااقل ظاهرش كه اين طور نشان مي دهد. او ژست آدم هاي پيروز را مي گيرد. بالاخره هرچه باشد توانست از شوراي امنيت قطعنامه اي عليه ايران- يكي از بزرگ ترين دردسرهايش- بگيرد و بعد هم كنگره از سويي و اتحاديه اروپا از سويي ديگر، با بيانيه ها و مصوباتي به كمكش آمدند. اما واقعيت كدام است؟
1-دوشنبه اي كه سپري شد، در حاشيه نشست گروه 20، خبرنگاران از رئيس جمهور آمريكا پرسيدند سرنوشت پرونده افغانستان و وعده خروج 5ساله از افغانستان چه مي شود؟ پاسخ اوباما اين بود: «من گوي شيشه اي ندارم كه پاسخ شما را بدهم. اكنون بحث و جدل ها در خصوص افغانستان اين است كه يا ما برخيزيم و بلافاصله اين كشور را ترك كنيم زيرا هيچ شانسي براي حصول نتيجه مثبت در افغانستان ديده نمي شود يا اينكه به طور نامحدود در افغانستان بمانيم. سياست چيزي بين اين دو است]!؟[ تاريخ ژوئيه 2011 براي خروج سربازان از افغانستان به اين معنا نيست كه آمريكا ناگهان چراغ ها را خاموش خواهد كرد و اجازه خواهد داد كه درهاي پشت سرش بسته شوند». اين جملات در حالي ادا شد كه نظاميان اشغالگر در زمينه افزايش تلفات خود ركورد شكسته بودند و طي 6ماهه اول سال ميلادي 2010، تعداد كشته هاي آنها به 210 نفر رسيده بود.
اوباما در حالي چنين گنگ با خبرنگاران سخن مي گفت كه چند روز پيش ژنرال چهار ستاره استنلي مك كريستال را به عنوان «ژنرال ياغي» از فرماندهي نيروهاي ناتو و ائتلاف اخراج كرده بود. اكنون ژنرال مك كريستال، ياغي تر از طالبان به نظر مي رسيد كه بي پروا و گستاخانه سياست هاي اوباما را در افغانستان به هم كوبيده و گفته بود «ترسوها در كاخ سفيد نشسته اند. كساني چون جوبايدن معاون رئيس جمهور، دلقك و حيوان هايي زخم خورده هستند. بحران افغانستان را با فرمول هاي غربي نمي توان حل كرد. وقتي با اوباما ملاقات كردم، او اصلا شناختي از من نداشت و از بحران افغانستان سردر نمي آورد. ملاقات با او مأيوس كننده بود.» به گفته «رابرت گيبس» سخنگوي كاخ سفيد «ژنرال مك كريستال اشتباه بدي را مرتكب شد، اوباما از اقدام او عصباني است. بايد اوباما را مي ديديد كه چه قدر عصباني است.» و به تعبير رابرت گيتس وزير كاركشته دفاع «من مصاحبه مك كريستال را با نگراني خواندم، او اشتباه جدي و بزرگي را مرتكب شد.»
2-شوراي امنيت با پيگيري آمريكا از اوت 2006 (مرداد1385) تا 10 ژوئن 2010 (20خرداد 1389) پنج قطعنامه با شماره هاي نسبتا رند 1696، 1737 (دسامبر 2006-آذر85)، 1747 (مارس 2007-اسفند86)، 1803 (مارس 2008-اسفند 87) و 1929 (20 خرداد 1389) عليه ايران صادر كرده است و اين غير از بيانيه هاي 1835 و 1887 است. مي گويند قوي ترين دليل براي يك شيء، وجود آن شيء است. اين مطلب اساسا نياز به استدلال ندارد كه قطعنامه هاي مذكور در طول 4 سال اخير و به عبارتي در طول سه دهه گذشته، راه به جايي نبرده هيچ كه نقش مشوق و محرك براي پيشرفت هاي مضاعف ايران را نيز ايفا كرده است. اما استدلال ديگري در ميان است كه دلالت هاي مهمي را با خود دارد. از قطعنامه شماره 1696 تا قطعنامه شماره 1929 چه قدر فاصله است؟ شوراي امنيت در مدت كمتر از 4سال 233 قطعنامه صادر كرده است يعني به طور متوسط سالي 58 قطعنامه، يا به عبارتي، هر ماه 5قطعنامه. يعني شوراي امنيت هر 6روز يك قطعنامه هوا كرده است تا گرهي از كار آمريكا و انگليس و صهيونيسم بين الملل بگشايد.
نتيجه چيست؟ آيا گرفتاري هاي آمريكا و هم پيمانانش در قبال افغانستان يا فلسطين و عراق و لبنان كم شده است؟ اين گرفتاري ها نه تنها كم نشده اند بلكه بيماري هاي صعب العلاج جبهه غرب عود هم كرده است. عراق اكنون مشخصا در جبهه متحدان استراتژيك ايران قرار دارد. كار اسرائيل با فلسطين هم به آنجا كشيده كه ديوانه وار و هراسان، بي آبرويي آتش گشودن به كاروان كمك هاي غذايي و دارويي بين المللي را به جان مي خرد يا آن افتضاح بين المللي را در ترور المبحوح در دوبي به بار مي آورد. اكنون اين تركيه سكولاريزه و آتاتوركي عضو ناتو است كه ساز معارضه با اسرائيل و آمريكا مي زند و عملا در بلوك اسلامي كه ايران عضو شاخص آن است، مي ايستد. از ديگر سو عمق استراتژيك نفوذ ايران نه فقط در ونزوئلا و بوليوي (حياط خلوت آمريكا) بلكه به كشور قدرتمندي چون برزيل گسترش يافته است. ايران در همين دو سه ماه اخير، قدرت ديپلماتيك خود را در حد فاصل تهران (بيانيه تهران) و نيويورك (كنفرانس بازنگري ان پي تي و بيانيه ضداسرائيلي و ايران مدار آن) به رخ كشيد. اسلامگرايان عراق و تركيه و فلسطين و لبنان كه سر به شورش گذاشته اند. لولاداسيلوا نيز كه هم مسير روساي جمهوري ونزوئلا و بوليوي شده و شورشي محسوب مي شود. آن هم از ژنرال مك كريستال كه علنا ياغي به حساب مي آيد و به قول بي بي سي، در فضاي تحت فشار «گل به دروازه خودي مي زند». آيا با مزاج ليّن و قريحه خوش! شوراي امنيت كه به ركورد صدور يك قطعنامه كاغذي در 6 روز رسيده، مي توان اين شورش و انقلاب جهاني را فرو نشاند؟ يك ژنرال 4ستاره مهاجم، پرسابقه و كارآزموده چه قدر بايد تحت فشار بوده باشد كه به دروازه خودي گل بزند و اراجيف بار اوباما و جوزف بايدن كند؟ اين را تماشاگران جام جهاني فوتبال بهتر از هر كس ديگري درك مي كنند. آيا اسب هاي درشكه به سربالايي نرسيده اند كه همديگر را گاز مي گيرند؟ رشته امور چه قدر بايد از دست سياستمداران آمريكا در رفته باشد كه 20روز پس از صدور قطعنامه عليه ايران، لئون پانتا رئيس سازمان سيا و مايكل مولن رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا و... مانند يك گروه اركستر منظم اين ترجيع بند را تكرار كنند كه «تحريم ها ايران را متوقف نخواهند كرد».
3- تيم اوباما، كلينتون، گيتس و پانتا به ويژه مقابل ايران در حال تلو تلو خوردن هستند. اوباما و تيم وي با ژست سياستمداران زيرك و توانمند كه بر امور تسلط دارند و صاحب سبك و استراتژي هستند، پا به ميدان گذاشتند اما 18 ماه پس از رونمايي دولت جديد، به نظر مي رسد، هر چرخ سياست و ديپلماسي و استراتژي آمريكا رو به يكي از 4 جهت اصلي دارد و به جاي هم افزايي نيرو در حال فرسايندگي و گريز از مركز است. اكنون در سياست آمريكا نه «استحكام» و «انسجام» ديده مي شود و نه سردرگمي آن اجازه مي دهد تا كسي خيال كند پشت فرمان اين سياست، راننده با فراستي هم وجود دارد.
لابي هاي سرمايه و قدرت، و اتاق فكرهاي سياست در آمريكا پس از يك دهه جنگ سخت و آشكار و نشان دادن مشت چدني بر اين راهبرد توافق كردند كه مشت چدني را جز بر اعتبار و آبرو و اقتدار خويش نكوبيده اند، بنابراين بايد جنگ نرم- خدعه و فريب- پيشه كرد و دستكش مخملين پوشيد. اما آنچه طي يك سال اخير از هيئت حاكمه آمريكا و هم پيمانان اروپايي آنها ديده مي شود، جز نقض غرض نيست. قرباني كردن شبكه خاكستري و نيمه مخفي- كه طي 20 سال در ايران دست و پا كرده بودند- در آشوب خياباني و كودتاي مخملي، دست يازيدن به سياست سبعانه ترور، ربودن افتضاح آميز اتباع ايراني، صدور قطعنامه خصمانه تحريم اقتصادي عليه ملت ايران، مانور تبليغاتي روي گزينه حمله نظامي و تهديد به حمله اتمي از سوي اوباما به وضوح نشان مي دهد او بد آورده است. كدام نشانه حقارت آميزتر از اين كه آمريكا گروهك مرده و تروريستي منافقين را دوباره زير پر و بال مي گيرد و از آن سو دستگاه اطلاعاتي فرانسه- ايستگاه نيابتي سيا در پاريس- سران همين گروهك را وادار مي كند تا در كنار جان بولتون و خوزه ماريا ازنار با لباس و بادكنك بنفش، در تاورني پاريس بالماسكه راه بيندازند؟! معناي اين «بنفش» جز اين است كه آن بالماسكه «سبز» از خاصيت افتاده و با نقاب سبز ديگر نمي توان از پس جمهوري اسلامي برآمد؟ مقاله اخير فريد زكريا (از مشاوران دولت اوباما) در واشنگتن پست كه در اردوگاه ضدانقلاب آشوب برپا كرد و از مرگ جريان سبز در برابر اقتدار و محبوبيت جمهوري اسلامي خبر مي داد، همين را شهادت مي دهد.
بندهاي اين نوشتار را مي توان تا 4 و 5 و 6 ادامه داد. اما آنچه در بحبوحه اين كارزار پيروز جبهه خودي در برابر جبهه دشمن شايسته تأكيد و يادآوري است، عنايت به تداوم جنگ و پيچيدگي ها و ظرافت هاي آن است. خيال پايان جنگ يا مواجهه آسان طلبانه با پيچيدگي هاي آن مي تواند صحنه جنگ مغلوبه احد را بازسازي كند. به يقين فتنه سال 88 مرد و با اين چهره ديگر سر بلند نخواهد كرد. اما فتنه گران اصلي كه همان دشمنان شماره يك ملت ايران در جبهه استكبار هستند و هر از چند گاهي بازيگراني را در داخل به بازي مي گيرند، سر جاي خود هستند. دشمن شماره يك و نشان شده هاي خيانتكار آنها نبايد در غوغا و غبار مجادلات كم مايه گم شوند يا «رفقا» و «رقبا» جاي دشمنان و سرپنجه هاي آنان نشانده شوند.
بايد قاطع و شجاعانه در ميان ميدان حاضر بود. هيچ عرصه اي نبايد از اين شجاعت و قاطعيت خالي بماند. در برابر دشمنان و بدخواهان بايد كه سرسخت و نفوذناپذير بود. اما اين دليري و سرسختي و مجاهدت و عزم و اهتمام هيچ مباينتي با «صبر» و «بصيرت» ندارد كه عين آن است. بصيرت است كه به شجاعت جهت و هويت مي دهد و صبر است كه به دليري رنگ و بوي ايمان و اطاعت مي بخشد. اين «مصلحت» معطوف به «تكليف» است كه اصولگرايي تراز ولايت را از انواع جزميت هاي ايدئولوژيك فاشيستي و ليبراليستي و كمونيستي و سلفي و طالباني و خوارجي ممتاز مي كند. اصولگرايي تراز ولايت است كه تصلب در آن راه ندارد و انعطاف را چاشني «پيش روندگي مدام» مي كند تا چون آب، سختي سنگ را بشكافد و سر برآرد. و همين اصولگرايي است كه از جنگ و صلح و قيام و قعود ائمه مظلوم شيعه به عزت جهاني امروز رسيده و اين تازه طليعه ماجراست تا صبح دولت حق حضرت بقيه الله الاعظم(عج) بدمد.
فضيلت هايي چون «1-شجاعت و قاطعيت و عزم 2-بصيرت 3-اتقان و سداد (استحكام انديشه و عمل) 4-صبر و تحمل 5- حزم و مصلحت و دورانديشي 6-وحدت مبتني بر اخوت و الفت و همدلي 7-عدالت و انصاف 8-مرزبندي و سخت گيري با دشمن» را بايد به تأسي از اولياي شيعه در نقطه اعتدال به هم رساند. جمع اين فضايل و اصول، تكليف هميشگي اصولگرايان است و در كوران فتنه هاي پيچيده، تكليف مضاعف آنها. انسان جاهل است كه به تعبير اميرمؤمنان «او را نمي بيني مگر در افراط و تفريط». انسان بصير چون با شاخص ولايت ره مي سپارد، نه كندروي مي كند و نه تندروي، نه عقب مي ماند و نه پيش مي افتد. با عمل خويش ميدان مانور مولا را وسعت مي دهد نه اينكه مضيقه فراهم كند. چنين با ظرافت و دقت- و استوار- قدم از قدم برداشتن، سخت اما شيرين است. چنين قدم هايي بود كه امروز ابرقدرت ها را به خاك مذلت نشانده است. و اين قدم هاي ظريف است كه نگذاشت فتنه گران ياغي و ستمگر، مظلوم جلوه كنند، آن گونه كه برنامه داشتند. در هيچ صحنه اي «اشدّاء علي الكفار رحماء بينهم» را نبايد از خاطر برد. آنها كه مؤمن تر و اصولگراترند در مراعات و پاييدن ضعيف ترها، مسئول ترند. شكر اخلاص بيشتر، فروتني و دستگيري فكري و عاطفي ديگران است، نه پراكندن آنها. وحدت زيرپرچم ولايت بي بديل ترين ارزش هاست.
و سرانجام اينكه:
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آيد
محمد ايماني

نمايندگان مجلس شوراي اسلامي: شروط ايران براي انجام مذاكرات هسته اي منطقي است

رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شروط اعلام شده از سوي ايران براي انجام مذاكرات هسته اي را، منطقي دانست و گفت: بايد نقطه پاياني بر روند غيرقابل قبول گروه 1+5 كه از سويي مذاكره و از سوي ديگر قطعنامه صادر مي كند، گذاشت.
علاء الدين بروجردي در گفت وگو با ايرنا به تصميم ايران براي تاخير در آغاز مذاكره با گروه موسوم به 1+5 اشاره كرد و گفت: علت اين كار بسيار روشن است زيرا غرب و در راس آن آمريكا با گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي هنوز واقعيت هاي اين نظام را به لحاظ اقتدار و استقلال درك نكرده اند وگرنه در قبال ايران اينگونه عمل نمي كردند.
وي در ادامه به شرط ديگر ايران مبني بر هدف گذاري براي مذاكرات نيز اشاره كرد و گفت: روندي كه امروز غربي ها در قبال برنامه صلح آميز هسته اي ايران پيش گرفته اند روشي كاملاً معيوب، غيرقابل قبول و مردود است زيرا از يك طرف مذاكره مي كنند اما از سوي ديگر در پي صدور قطعنامه و اعمال تحريم هستند.
بروجردي تاكيد كرد شرط ايران در اين زمينه به اين معني است كه بالاخره غربي ها بايد اعلام كنند آيا با هدف حل مشكل مي خواهند با ايران مذاكره كنند و يا مذاكره را براي اعمال فشار بيشتر بر جمهوري اسلامي ايران مي خواهند.
مذاكره با چند كشور معدود صحيح نيست
يك عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس هم گفت: پيشنهادات جمهوري اسلامي ايران در قالب حتي انتقادات جدي در همين راستاست كه بتوان از مجموعه مذاكرات ثمر مناسبي را گرفت.
جواد جهانگيرزاده در ارزيابي از شروط ايران براي گفت وگو با غرب به ايسنا گفت: تاكيد بر روي مسئله عدم تمركز بر روي چند كشور به عنوان كشورهاي 1+5 براي مذاكره منطقي ترين روش است. كشورهايي مانند ايتاليا، برزيل و تركيه كشورهايي هستند كه مي توانند وارد مباحث و مسائل مربوط به مذاكرات هسته اي شوند و بتوانند نقش خود را ايفا كنند.
وي انحصاري كردن مذاكرات با چند كشور معدود را اصلي ترين جنبه آسيب پذيري مجموعه مذاكرات دانست و گفت: در بحث مشخص شدن نظر مذاكره كنندگان با ايران در خصوص تعهد خود به چارچوب هاي NPT بايد گفت به نظر مي رسد خيلي از اين كشورهاي مذاكره كننده دنبال يافتن يا انقياد در يك چارچوب مذاكراتي نيستند، بلكه مي خواهند راه بسيار بازي وجود داشته باشد كه هرگونه راه پسروي يا پيشروي برايشان مفتوح باشد و از اين گشايش راه براي پيش بردن مقاصد خود استفاده كنند.
صداقت غربي ها
زير سؤال است
يك عضو ديگر كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي هم با اشاره به اعلام شرايط جديد مذاكره از سوي جمهوري اسلامي ايران، گفت: به نظرم اين ساده ترين خواسته اي است كه آقاي احمدي نژاد بيان كرده اند.
محمود احمدي بي غش در گفت وگو با ايسنا با بيان اين كه به نظر مي رسد با طرح اين مسئله، آقاي احمدي نژاد مي خواست عدم صداقت غربي ها را به افكار عمومي دنيا بفهماند، افزود: در حالي كه ايران به دنبال انرژي صلح آميز است با دشمني هاي بزرگ غربي ها رو به روست، اما همين غربي ها حاضر نيستند كشوري كه عضو ان.پي.تي نيست و بمب هسته اي دارد را وادار به تبعيت از قانون كنند.
شروط به نفع ايران است
معاون امور بين الملل حزب مؤتلفه اسلامي هم گفت: شروط جديد جمهوري اسلامي ايران براي مذاكره با غرب به گونه اي است كه كشورهاي غربي به هر شكل كه به آنها پاسخ دهند بازهم به نفع ايران خواهد بود.
حميدرضا ترقي، معاون امور بين الملل حزب مؤتلفه اسلامي در گفت وگو با ايسنا درباره شروط جديد رئيس جمهور كشورمان با تيم مذاكره درباره مسئله هسته اي ايران اظهار كرد: به نظر مي رسد شروط اعلام شده باب مذاكره را فعلاً ببندد و مذاكرات را به زمان ديگري موكول كند تا وضعيت مواضع اين كشورها در قبال جمهوري اسلامي ايران مشخص و روشن شود.
وي ادامه داد: اين شروط براساس اقتدار و اثبات جمهوري اسلامي و دست برنداشتن مواضع بحق ايران اتخاذ شده است و از سوي ديگر اين شروط تودهني به رفتارهاي دوگانه، غيرمنطقي و غيرقانوني كشورهاي عضو شوراي امنيت به خصوص آمريكا و انگليس است.
ترقي اضافه كرد: طبيعتاً مذاكره با ايران مي بايست به همراه اصلاح رفتارهاي غربي ها باشد و تا زمانيكه رفتارشان را اصلاح نكنند نمي توان بر سر ميز مذاكره نشست و مذاكره كرد.

بوق (گفت و شنود)

گفت: راستي چرا شيرين عبادي كه مدعي دفاع از حقوق بشر است، در جريان حمله وحشيانه اسرائيل به كاروان آزادي و شهادت سرنشينان آن هيچ موضعي نگرفت و مدتي غيبش زده بود.
گفتم: مگر شيمون پرز و ساير صهيونيست هاي برنده جايزه صلح نوبل موضع گرفتند كه شيرين عبادي موضع بگيرد؟! اسرائيل زيپ دهان عبادي را كشيده بود.
گفت: پيرزن فلك زده بدجوري خودش را به اسرائيلي ها فروخته. خب! حالا كه پيداش شده، چي گفته؟!
گفتم: به حكم اعدام 5 تن از تروريست هاي پژاك و گروهك تندر كه ده ها نفر را به شهادت رسانده بودند، اعتراض كرده است!
گفت: ولي هرچي هست، حق نمك اسرائيلي ها رو نگه مي دارد و نه فقط هيچوقت به جنايات اسرائيل اعتراض نمي كند، بلكه از همه تروريست ها مخصوصا آنها كه مسلمانان را مي كشند، با همه وجود حمايت مي كند.
گفتم: يارو مي خواست ماشين بخره، سوارش شد كه امتحان كنه، ديد همه جاش صدا ميده، به بنگاهيه گفت؛ اين كه همه جاش صدا ميده! بنگاهيه گفت؛ در عوض بوقش صدا نميده!

ديدار صميمانه خانواده شهداي هفتم تير با رئيس جمهور

رئيس جمهور شهداي هفتم تير را پرچمداران مبارزه با نظام استكباري و امپراطوري طاغوت دانست.
محمود احمدي نژاد عصر سه شنبه در ديدار اعضاي ستاد و خانواده شهداي هفتم تير با قدرداني از ايثار خانواده معظم شهيدان هفتم تير و شهداي انقلاب اسلامي اظهار كرد: حادثه هفتم تير در نقطه اوج انقلاب اسلامي به وقوع پيوست و سنگين ترين ضربه را به طاغوتيان وارد كرد.
احمدي نژاد با بيان اين كه نظام استكباري بزرگ ترين مانع در برابر حركت هاي آزادي بخش اسلامي است و تا اين مانع برداشته نشود راه براي تحقق آرزوي تاريخي انبياي الهي باز نخواهد شد، گفت: شهداي هفتم تير پرچم داران مبارزه با نظام استكباري و امپراتوري طاغوت بودند.
رئيس جمهور خاطرنشان كرد: حادثه عظيم هفتم تير در حقيقت دستگاه پالايشگري را در درون انقلاب اسلامي تعبيه كرد كه به طور مستمر انقلاب اسلامي را از آسيب ها و انحراف پالايش مي كند، همان طور كه حادثه كربلا دستگاه پالايشگري در پيكر اسلام بود كه اسلام را از آن به بعد در مقابل انحرافات صيانت كرد.
احمدي نژاد حادثه هفتم تير را تضمين تداوم انقلاب دانست و گفت: خون شهداي هفتم تير هرگونه آلودگي و انحراف را در نظام اسلامي با افتخار از دامان انقلاب خواهد زدود و آنچنان استحكامي در انقلاب ايجاد كرده كه با قدرت به پيش مي رود.
وي خاطرنشان كرد: امروز به فضل الهي جرثومه بزرگ ترين طاغوت تاريخ در حال انهدام است و هياهوهايي كه به راه انداخته اند، براي تسلي بخشيدن به خودشان است. نظام استكباري امروز در همه بخش ها و ابعاد به ويژه از لحاظ نظري در بن بست كامل قرار دارد و رئيس جمهور جديد آمريكا نقش ماسك سلف پيشين خود را ايفا مي كند.
احمدي نژاد افزود: امروز جمله بلند شهيد بهشتي كه گفت: «از ما عصباني باشيد و از عصبانيت خود بميريد» به زمزمه همه بشريت تبديل شده است و بي شك اگر انتخاباتي آزاد و با نظارت ملت ها و دولت هاي مستقل در همه كشورهاي دنيا حتي آمريكا برگزار شود، بي ترديد حاكمان نظام استكباري بر مسند قدرت نخواهند بود.
رئيس جمهور اضافه كرد: امروز سنگين ترين و سياه ترين دوران استكباري و تاريخي جهان به واسطه انقلاب اسلامي و شهداي هفتم تير به پايان رسيده و دوران جديدي در حال شكوفايي است. از اين رو مسئوليت داريم، پيام و راه شهيدان را به عنوان تنها راه و مسير سعادت واقعي به جهانيان معرفي كنيم و اين همان چيزي است كه بشريت به آن نياز دارد.

نامزد مفقود منافقين نمرده بود، شرمنده صهيونيست ها بود (خبر ويژه)

نامزد گروهك منافقين براي جايزه نوبل پس از مدت ها لكنت زبان، دوباره سر حرف آمد و از تروريست هاي اعدامي وابسته به گروهك هاي پژاك و تندر حمايت كرد. اين در حالي است كه شيرين عبادي در ماجراي حمله جنايتكارانه صهيونيست ها به كاروان بين المللي امدادرساني به غزه سكوت مطلق اختيار كرده بود و كوچك ترين دفاعي از شهداي مظلوم عضو اين كاروان صلح نكرد.
اين سلطنت طلب فراري در گفت وگو با راديو فرانسه به آيت الله آملي لاريجاني رئيس قوه قضائيه حمله كرد و گفت كارنامه قوه قضائيه در يك سال گذشته مثبت نبوده است. عبادي 5 عضو گروهك هاي تروريستي پژاك و تندر را كه چند هفته پيش اعدام شدند، «زنداني سياسي» جا زد و با وجود اطاله دادرسي آنها كه بعضاً بيش از دو سال طول كشيد، مدعي شد روند قانوني در رسيدگي به پرونده آنها طي نشده است.
تحريك عواطف براي تروريست هاي جنايتكار در حالي است كه اين عنصر سلطنت طلب در زمان رژيم طاغوت، علناً مردم انقلابي را كه به خيابان آمده و در راه مبارزه با طاغوت جانبازي مي كردند اوباش توصيف مي كرد و حق به جانب رژيم پهلوي مي داد. به تصريح الهه هيكس از گزارشگران آمريكايي حقوق بشر، عبادي توسط عبدالكريم لاهيجي (وكيل وابسته به گروهك تروريستي منافقين و معروف به كريم بغدادي) به وي معرفي و از اين طريق نامزد جايزه صلح نوبل در سال 2003 شد تا در آخر صف جنايتكاراني چون شيمون پرز، اسحاق رابين، هنري كيسينجر، انور سادات و... قرار گيرد. عبادي بنابر اعتراف خود بارها از دولت هاي بيگانه و از جمله فرانسه و آلمان پول دريافت كرده است. فرانسه هم اكنون تبديل به پايگاه گروه تروريستي منافقين شده است.

تاراج قبل از واگذاري ... و ديگر هيچ (خبر ويژه)

برخي گزارش ها از برنامه ريزي غيرقانوني براي جابجايي اموال دانشگاه آزاد توسط تيم حاكم حكايت مي كند.
به گزارش «جهان»، فرمان جابجايي بعضي امكانات سرمايه اي و املاك سرگردان و دارائيهاي سرمايه گذاري شده و... صادر گرديده و به زودي تحركات بسيار زيادي در اين رابطه انجام خواهد شد. ظاهراً برخي چهره ها از فضاي شلوغ كنوني نهايت بهره برداري را كرده و طرح اموال قابل تصاحب را در برنامه كاري خود لحاظ نموده اند. با توجه به اينكه مسئولين اين دانشگاه در گذشته احتمال حسابرسي و بازرسي ها را مي داده اند با ترفندي فريبكارانه بسياري از اموال دانشگاه آزاد را به نام افراد ثبت نموده اند كه در اوضاع كنوني در طرح تملك و جابجايي ها قرار گرفته و از اموال منها خواهد شد.
اين گزارش مي افزايد: براي اينكه از دستبرد به اموال بيت المال و تبعات بعدي جلوگيري شود لازم است هرگونه نقل و انتقال اموال و دارائيهاي اين دانشگاه ممنوع گرديده و سريعاً اين دارائيها سرپرستي گردند.
اگرچه برخي متوليان دانشگاه آزاد اخيراً تلاش كردند با راه اندازي نمايش هايي نظير جلسه هيئت موسس و... چنين القا كنند كه مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي درباره اساسنامه جديد بر زمين مانده اما خبر جديد به وضوح نشان مي دهد كه حضرات در تدارك وضعيت پس از واگذاري دانشگاه هستند.

راديو سيا... راديو سيا... به گوشم! (خبر ويژه)

روابط روزنامه هاي زنجيره اي با رسانه هاي دولتي آمريكا و انگليس و برخي كشورهاي مغرض اروپايي به صورت كاملا اوپن درآمده است به نحوي كه در برخي موارد اين روزنامه ها به شكل شعبه هاي ايراني رسانه هاي معاند خارجي عمل مي كنند.
روز گذشته در حالي كه روزنامه شرق سرمقاله اي به قلم سعيد رضوي فقيه (عضو مشاركتي ستاد كروبي! و از عناصر سابقه دار در آشوب ها به هنگام عضويت در دفتر تحكيم) در توصيف «ضرورت وحدت و فضيلت اعتدال» به چاپ مي رساند، همزمان سايت راديو فردا ارگان رسمي سازمان جاسوسي آمريكا مصاحبه با وي را درباره آقاي هاشمي رفسنجاني، مجلس خبرگان و انتقاد از عدم قاطعيت كافي آقاي هاشمي به اندازه موسوي و كروبي! منتشر كرد. مصاحبه راديو فردا با رضوي فقيه را «مراد ويسي بيامه» همكار فراري روزنامه سلام و روزنامه هاي زنجيره اي بعدي انجام داده بود. ويسي همان كسي است كه نامه جعلي و دروغ با امضاي سعيد امامي را دريافت و در روزنامه موسوي خوئيني ها (سلام) منتشر كرد و باني آشوب هاي خياباني تيرماه 78 شد.
همسر رضوي فقيه هم اكنون همكار دايمي سايت هاي ضدانقلابي نظير روزنت و جرس است و با آشوبگران همكاري دارد.
دهها تن از همكاران روزنامه هاي زنجيره اي (سلام، جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان، آفتاب امروز، صبح امروز، شرق، اعتماد، اعتماد ملي، هم ميهن، كارگزاران، سرمايه، آفتاب يزد و...) هم اكنون پس از فرار از كشور با رسانه هاي ضدانقلابي نظير راديو فردا، بي بي سي، صداي آمريكا، راديو فرانسه، دويچه وله، روزنت، جرس، راديو زمانه، گويانيوز همكاري دارند و در عين حال ارتباطات خود را با برخي روزنامه هاي داخلي و سايت هايي نظير كلمه، پارلمان نيوز، ايلنا و امروز حفظ كرده اند.
روزنامه زنجيره اي شرق تاكنون چند بار به خاطر تخلفات عديده توقيف و مجددا به خاطر رافت اسلامي اجازه انتشار يافته است، با اين حال گويا ترك عادت موجب بيماري است.
شرق آخرين بار به خاطر مصاحبه با يك ضدانقلاب فراري و ترويج كننده هم جنس گرايي (ساقي-ق) توقيف شد.

فوربس: اين جامعه جهاني است يا لانه ماري كه به قطعنامه بها نمي دهد؟! (خبر ويژه)

مجله آمريكايي فوربس اعلام كرد «جامعه به اصطلاح جهاني در مسائلي نظير قطعنامه تحريم ايران، مانند لانه ماري با 192 عضو عمل مي كند كه هر كدام از آنها بيش از هر چيز در خدمت منافع خود هستند.»
فوربس نوشت: وقتي شوراي امنيت قطعنامه تحريمي جديد خود را عليه ايران وضع كرد، باراك اوباما آن را به عنوان «سخت ترين تحريم هايي كه تاكنون دولت ايران با آن روبرو شده» مورد تقدير قرار داد. وي گفت اين قطعنامه «يك پيام صريح درباره تعهد جامعه بين المللي به توقف اشاعه تسليحات هسته اي ارسال مي كند.»
اما تاكنون اين اتفاق نيافتاده است. جامعه به اصطلاح جهاني مانند لانه ماري با 192 عضو عمل كرده كه هركدام از آنها بيش از هر چيزي در خدمت منافع خود هستند. اگر اوباما اكنون مي خواهد بر سر تحريم ها به عنوان ابزاري براي توقف برنامه هسته اي ايران شرط بندي كند، اين ايالات متحده و نه سازمان ملل است كه بايد رهبري واقعي را بر دوش بگيرد. دليل ساده اش هم اين است كه سازمان ملل هرگز اين قدم را برنخواهد داشت. ايران كشوري است كه عليرغم تحريم هاي قبلي ايالات متحده و سه قطعنامه قبلي سازمان ملل در سال 2006، 2007 و 2008، همچنان به غني سازي اورانيوم ادامه داده است. ضعف قطعنامه هاي سازمان ملل در اين است كه از يكپارچگي لازم و نظامي كارآمد براي حمايت از آن برخوردار نيستند. لفظ «الزام آور» به كار رفته از سوي شوراي امنيت سازمان ملل، به اعضاي آن بستگي دارد كه بايد قوانين خاص خود را براي كسب همكاري داخلي به كار ببندند. بنابراين آنها بر خود نظارت مي كنند و گزارش آن را به خود مي دهند!
اين مجله آمريكايي افزود: در قضيه تحريم كره شمالي، گروه كارشناس سازمان ملل براي اجراي نظارت بر روند اجراي تحريم ها هنوز اندر خم بررسي گروه حاكم داخلي كره شمالي و شريك اصلي تجاري آن چين است. آنها هيچ قدرت تنبيهي در اختيار ندارند.
فوربس با اشاره به تلاش آمريكا براي تحميل سياست هاي خود به ديگر كشورها در زمينه تحريم تاكيد كرد: جايي كه گستره قوانين آمريكا پايان مي پذيرد، مشكلات بزرگ قاره شروع مي شود. فهرست كردن تحريم ها بر روي كاغذ توسط سازمان ملل بدون اينكه اوباما راهي احترام آميز - و اگر نشد راهكاري جدي تر - براي جلب همكاري ديگر اعضاي دخيل پيدا كند.
مجله يو اس نيوز هم در تحليل ديگري با تاكيد بر اينكه «توقف برنامه هسته اي ايران ممكن نيست»، نوشت: با وجود آن كه دامنه تحريم ها در سالهاي اخير گسترش يافته اما مانع از فعاليت ايران نشده است.

دانشگاه آزاد چه را تكذيب مي كند؟! (خبر ويژه)

چند روز پس از انتشار خبر ويژه كيهان درباره جلسه هيات موسس دانشگاه آزاد كه با حضور ميرحسين موسوي تشكيل شده و در آن، موضوع مالكيت خصوصي و ميراث داري فرزندان هيات موسس مطرح شده بود مركز اطلاع رساني دانشگاه آزاد روز گذشته اقدام به ارسال جوابيه اي بي نام و نشان و بدون امضا به برخي جرايد كرده است. در جوابيه با تاخير دانشگاه آزاد، بدون اشاره به مستندات ارايه شده در متن خبر و نيز بدون اشاره به كيهان و به گونه اي مبهم، انتشار اين گونه اخبار به دور از عدل و انصاف(!!) توصيف شده است. شايعه خواندن خبر برگزاري جلسه مذكور و سخنان آقاي هاشمي رفسنجاني و نيز دعوت از موسوي در حالي است كه در به اصطلاح جوابيه اين دانشگاه هيچ اشاره اي به مخالفت حجت الاسلام قمي به عنوان معترض حضور ميرحسين موسوي نشده است! نويسندگان اين جوابيه همچنين مشخص نكرده اند كه حضور شاهدان در جلسه و روايت ايشان از رخدادها و سخنان مطرح شده در جلسه را چگونه توجيه مي كنند؟!
نكته جالب آن است كه مركز اطلاع رساني دانشگاه آزاد در جوابيه مذكور اعلام كرده رئيس دانشگاه آزاد از هيچ كسي دعوتي براي شركت در جلسه به عمل نياورده است. اين دروغ فاحش دانشگاه آزاد در حالي است كه براساس اطلاع موثق كيهان ميرحسين موسوي در پاسخ به اعتراض شديد آقاي قمي پس از حضور در جلسه اظهار داشته است: « من به دليل اصرار فراوان آقاي جاسبي در جلسه حضور يافته ام!» پس از اين مشاجره، آقاي هاشمي نيز از آقاي قمي درخواست مي كند به اعتراض خويش پايان دهد.
جزئيات بيشتر جلسه مذكور در صورت اصرار دانشگاه آزاد به تكذيب اصل موضوع، درآينده به اطلاع خوانندگان محترم خواهد رسيد.

دستخوش اوباما به خوش رقصي مدودف (خبر ويژه)

دولت هاي غربي، خوش رقصي هاي مسكو در چالش هسته اي با ايران را به شيوه خود تلافي كردند.
دادگستري آمريكا ديروز اعلام كرد 11 نفر را به اتهام جاسوسي براي روسيه در خاك آمريكا بازداشت كرده است. بنابر اعلام اين نهاد رسمي، افراد ياد شده از سال ها قبل در دهه 1990 ميلادي براي مأموريت جاسوسي بلندمدت به آمريكا اعزام شده بودند تا مانند شهروند عادي در اين كشور زندگي كنند.
همزمان ويتالي چوركين نماينده روسيه از اقدام دولت آلمان در توقيف محموله اي كه قرار بود به نيروگاه آب سبك بوشهر منتقل شود، خبر داد. اين تجهيزات از سوي روسيه خريداري شده بود.
اين اتفاقات در حالي رخ مي دهد كه پي جي كراولي سخنگوي وزارت خارجه از اقدام روسيه به خاطر عدم انتقال موشك هاي اس-300 فروخته شده به ايران تشكر كرد، و گفته بود: قطعنامه جديد شوراي امنيت شامل فروش سيستم هاي دفاع موشكي و اس-300 به ايران نمي شد اما امتناع روسيه در عدم تحويل اين موشك هاي پيشرفته جاي قدرداني دارد.
به دنبال بازداشت گستاخانه 11 نفر در آمريكا و متهم كردن مسكو به جاسوسي، وزارت خارجه روسيه در بيانيه اي اعلام كرد: اين اتفاق، اهداف ناشايستي را دنبال مي كند. از نظر ما طرح چنين ادعاهايي هيچ مبنايي نداشته و ما علت آن را درك نمي كنيم. اين كار شايسته جنجال هاي دوران جنگ سرد است. اين اتفاقات كه در كنار Reset اعلام شده توسط خود دولت آمريكا در روابط با روسيه رخ مي دهد، باعث تأسف عميق است.
ويتالي چوركين هم در اعتراض به اقدام دولت آلمان در توقيف محموله خريداري شده از سوي روسيه گفت ما به شوراي امنيت شكايت كرده ايم. اين اقدام كه از قطعنامه شورا فراتر مي رود، قابل قبول نيست.
رويتر هم به نقل از چند ديپلمات سازمان ملل گزارش داد روسيه پيش از اين به اعضاي كميته تحريم شوراي امنيت اعلام كرده كه از توقيف تجهيزات مذكور و بازجويي از عوامل اين معامله خشمگين است.
روس ها در ماجراهايي نظير گرجستان و قرقيزستان و اوكراين، ضربات متعددي را از جانب آمريكا دريافت كردند اما با اين همه به خيال منافع آني، منافع استراتژيك خود را در منطقه مورد تهديد قرار دادند.

ترور شخصيت شهيد بهشتي توسط پدرخوانده هاي منافقين (خبر ويژه)

رئيس گروهك موسوم به ملي- مذهبي در ادامه روند تحريف تاريخ مدعي شد: مرحوم بهشتي مخالف اصل ولايت فقيه بود!
سايت ضدانقلابي جرس مصاحبه اي را از سحابي منتشر كرد كه در مقدمه آن قيد شده بود «اين مصاحبه سال گذشته حوالي هفتم تير توسط خبرنگار روزنامه اعتماد تهيه شده بود اما مجال انتشار در روزنامه مذكور را نيافت و نسخه اي از آن در اختيار جرس قرار گرفته است.»
سحابي در اين گفت-وگو، به طور تلويحي حق را به جانب گروه هاي تروريستي چون فرقان و منافقين داد و مدعي شد آنها چون حذف شده بودند و فضا بسته شد(!) به ترور روي آوردند. وي گفت «اين اتفاقات به دنبال تشكيل مجلس خبرگان و تغيير قانون اساسي رخ داد چرا كه بسياري از فعالان دچار سرخوردگي شدند». اين در حالي است كه هم «جمهوري اسلامي» و هم قانون اساسي آن با راي قاطع و اكثريت قريب به اتفاق ملت به تصويب رسيده بود و انجام جنايت هاي تروريستي معنايي جز ديكتاتوري و جنگ با مردم ندارد.
اين مسافر كنفرانس برلين اذعان كرد: مرحوم بهشتي ليبرال هايي را كه مقابل راديكال ها و انقلابيون قرار داشتند، ضدانقلاب و طرفدار آمريكا مي دانست.
وي در اين مصاحبه با تحريف حقايق مدعي شد: ما سر بحث ولايت فقيه (اصل4) اين بحث را نمي پذيرفتيم. همان زمان در مباحث شب هفت مرحوم طالقاني اين بحث را كه ولايت فقيه كشور را دوگانه مي كند مطرح كردم و فرداي آن روز خيلي از روحانيون در مجلس كه از دوستان بودند مرا مورد بي مهري قرار دادند تا جايي كه ترسيدم برايم مشكلي به وجود آيد ولي مرحوم بهشتي- كه در حال صحبت با جمعي از جوانان بودند و من از كنار ايشان رد مي شدم- سريع به طرف من آمدند و با بنده ابراز همدردي كردند و گفتند بهتر است اين دردها را در سينه نگاه داريد. مرحوم بهشتي نيز با اين اصل موافق نبودند اما به من توصيه كردند الان شرايطي نيست بتوانيم اين مباحث را مطرح كنيم(!)
ايراد اين تهمت بزرگ به شهيد مظلوم آيت الله بهشتي كه در حيات خود نيز مغضوب منافقين قرار گرفت، در حالي است كه شهيد بهشتي از شاگردان و ياران پاكباخته حضرت امام خميني و از نظريه پردازان و مدافعان اصلي «ولايت فقيه» در مجلس خبرگان قانون اساسي بود و جان گرامي خويش را نيز در راه دفاع منطقي و مستدل از جمهوري اسلامي و ولايت فقيه گذاشت. يك نشانه روشنش هم اين است كه او مغضوب منافقيني قرار گرفت كه همان ها اكنون هم در اردوگاه گروهك ملي- مذهبي و نهضت آزادي زير پرچم آمريكا و انگليس و اسرائيل هستند.
خداوند بر درجات امام راحل عظيم الشأن (ره) بيفزايد كه منافقين را فرزندان عزيز امثال بازرگان معرفي مي كرد. اكنون هم سران گروهك هاي مدعي ملي- مذهبي به همراهي حلقه ماسوني «جرس» وابسته به مهاجراني همان روند ممتد ترور شخصيت شهيد بهشتي را ادامه مي دهند.