(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 13 تير 1389- شماره 19685

وسعت رزق با حسن نيت
نتيجه شكر نعمت
تأثير مهرورزي و خوش رويي
حكمت هاي قرآني
خروج از بحران مصرف با بهره گيري از الگوهاي اسلامي
افزون يافتگان در قرآن



وسعت رزق با حسن نيت

قال الباقر(ع): من حسنت نيته زيدفي رزقه
امام باقر (ع)فرمود! كسي كه خوش نيت باشد روزيش افزون مي گردد.(1)

1- تحف العقول، ص 305

 



نتيجه شكر نعمت

مسمع بن عبدالملك نقل كرده است: در سرزمين مني در محضر حضرت صادق(ع) به خوردن انگور مشغول بوديم. ناگاه فقيري وارد شد و از آن حضرت درخواست كمك كرد. حضرت فرمود: مقداري انگور به او بدهيد.
هنگامي كه انگور به او دادند، از گرفتن خودداري كرد و آن را برگرداند و گفت اگر پول بدهيد مي گيرم! امام صادق(ع) فرمود: خدايت عطا كند، فقير رفت و برگشت و گفت انگور را بدهيد. آن حضرت فرمود: خدايت عطا كند! آنگاه نيازمندي ديگر آمد و درخواست كمك كرد، حضرت سه دانه از خوشه برداشت و به او دادند. فقير سه دانه انگور را گرفت و گفت: «الحمدلله رب العالمين الذي رزقني» حمد و سپاس و ستايش ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است. آن پروردگاري كه اين سه دانه انگور را روزي من قرار داد. حضرت به او فرمودند: صبر كن، سپس هر دو دست خود را پر از انگور كردند و به او دادند، دوباره گفت: «الحمدلله رب العالمين».
باز حضرت به او فرمودند: صبر كن، پس به خادم خود فرمود: چه اندازه درهم و دينار نزد توست؟ خادم بيست درهم آورد و گفت به همين اندازه درهم نزد ما مانده است. حضرت بيست درهم را به فقير داد، چون بيست درهم را گرفت گفت: «الحمدلله هذا منك وحدك لاشريك لك» همه سپاس و ستايش ويژه خداست. خدا اين عطا و بخشش از حضرت توست، تويي يگانه اي كه شريك و همتا نداري. حضرت صادق(ع) به او فرمود: صبر كن، سپس پيراهن مبارك را از بدن درآورده به او عطا كردند و فرمودند: اين پيراهن را بپوش. چون پيراهن را پوشيد گفت: «الحمدلله الذي كسائي وسترني يا ابا عبدالله و قال جزاك الله خيرا» همه سپاس، ستايش ويژه خداست كه مرا لباس پوشانيد و عرضه داشت يا ابا عبدالله خدا تو را جزاي خير دهد، با همين دو كلمه كوتاه از آن حضرت سپاسگزاري كرد و بيرون رفت.(1)
ــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 11، ص 116

 



تأثير مهرورزي و خوش رويي

پـرسش:
مهرورزي و خوش رويي انسان در سلوك فردي و اجتماعي چه تاثيراتي را به همراه دارد؟
پاسخ:
به طور طبيعي اخلاق حسنه وصفات پسنديده انساني و الهي نقش تعيين كننده اي دركسب محبوبيت و مقبوليت فردي و اجتماعي افراد دارد. كه از جمله آنها به دو صفت مهرورزي و خوش رويي مي توان استناد كرد.
مهرورزي
اين سخن معروف است كه محبت، محبت مي آورد. اگر علاقه و دوستي خود را نثار كسي كردي، او هم خواهان و دوستدار تو مي شود. از اين رو گفته اند: براي كسي بمير كه برايت تب كند.
اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد:
«بالتودد تكون المحبه » (غررالحكم و دررالكلم، ج2، ص200)
محبت در سايه مهرورزي فراهم مي آيد:
مولوي چه زيبا در اين مورد گفته است :
از محبت خارها گل مي شود
وز محبت سركه ها مل مي شود
از محبت دار تختي مي شود
وز محبت بار بختي مي شود
از محبت سجن گلشن مي شود
وز محبت خانه روشن مي شود
از محبت خار سوسن مي شود
بي محبت موم آهن مي شود
از محبت نار نوري مي شود
وز محبت ديو حوري مي شود
خوش رويي
يكي از عوامل محبت آفرين، تبسم و خوش رويي است. ديل كارنگي مي گويد:
تبسم، اشعه آفتاب است براي افسردگان و بهترين پادزهر طبيعي است براي ناراحتي بنابراين اگر مي خواهيد مردم شما را دوست بدارند، تبسم كنيد. (آيين دوست يابي ص118)
چون گل شكفته باش دراين انجمن كه صبح
تسخير كرده روي زمين را به نوش خند
پيشوايان دين پانزده قرن پيش به راز و رمز محبوبيت پرداخته اند. اميرالمأمنين(ع) مي فرمايد:
البشاشه حباله الموده ؛ (نهج البلاغه، قصار 592)
خوش رويي، ريسمان مودت است.

 



حكمت هاي قرآني

عباسعلي كامرانيان
علل و عوامل گرفتاريها
مردي به نزد عارفي آمد و از روزگار نامناسب خويش شكايت كرد. عارف به او گفت: از اول زندگي روزگارت نامناسب بود يا اينكه مدتي است احساس گرفتاري مي كني؟
مرد گفت: نه، از اول زندگي روزگار خوبي داشتم. به روال معمول و حتي بهتر از خيلي از مردم زندگي مي كردم و گرفتاري هاي فعلي را هم نداشتم، اما نمي دانم چرا چند سالي است كه روزگار با من سر ناسازگاري دارد!
عارف گفت: روزگار هر كس، نتيجه وضعي عملكرد، نيات و رفتارها و گفتارهاي او و ديگران است بنابراين، منصفانه نيست كه ما خود و ديگراني كه مسبب وضع و حالمان است را تبرئه كنيم و گناه را به گردن روزگار بيندازيم و...
مرد گفت: نمي دانم اما اينقدر مي دانم كه حال و روز خوبي ندارم، كارهايم به سامان نمي آيد و از در و ديوار برايم مشكل مي بارد!
عارف گفت: اگر مشاهده مي كنيم كه روزگار خوبي داشته ايم و امور زندگي مان بر وفق مراد بوده است اما اكنون اين نعمتها از زندگي ما رفته است، بايد در نيات و اعمالمان علت آنرا جست وجو كنيم!
مرد اظهار داشت: چگونه؟
عارف ادامه داد: گاهي به دليل نيت خير، كارهاي خوب، ايمان خالص، دعاي ديگران و... خلاصه دلايل كاملاً منطقي كه حاكي از وجود معنويت و پاكي در زندگي ماست، نعمتهاي الهي به سوي مان سرازير مي شود. در واقع ما با رويكرد به فضايل، زمينه جلب رحمت خداوند سبحان را در وجود و زندگي خويش فراهم كرده ايم!بنابراين، كارهايمان بسامان، زندگي مان روبراه و آسايش و آرامشمان برقرار است.اما اگر در حاليكه در چنين وضعيتي هستيم به گناه رذايل تمايل پيدا كنيم و كم كم از معنويت و فضايل فاصله بگيريم - هرچند كه امر بر خودمان هم توسط نفس اماره مان و شيطان مشتبه شود و نخواهيم تغيير وضعيتمان را باور كنيم و خيال كنيم كه همان فردي هستيم كه قبلاً بوده ايم! - به همان نسبت نعمتها، آسايشها و آرامشها از زندگي ما فاصله مي گيرند و پس از مدتي متوجه مي شويم كه: اي داد و بيداد! چه بوديم و چه شديم!!
مرد گفت: عجب! واقع امر اين است كه من قبلاً توجه خاصي به معنويت و عبادت و صادقانه زندگي كردن و لقمه حلال و... داشتم، اما فعلاً مدتي است كه حالات سابق را ندارم. درست است من عوض شده ام كه روزگارم عوض شده است!عارف گفت: خداوند متعال در آيه 53 سوره انفال در اين خصوص فرموده اند: ذالك بان الله لم يك مغيرا نعمه انعمها علي قوم حتي يغيروا ما بانفسهم... اين بخاطر آن است كه خداوند، هيچ نعمتي را كه به گروهي داده، تغيير نمي دهد؛ مگر آنكه آنها (احوال) خودشان را تغيير دهند.
سپس زيرلب زمزمه كرد:
روزي انسان بود در آسمان
مي شود تقسيم در كل جهان
ما فراهم مي كنيم ارزاقتان
اشتها بخشيم وقت شامتان
بهر روزي، سوي ما رو آوريد
جمله ي بتها بريزيد، بشكنيد!
رزقتان هم مادي و هم معنوي است
رازق اين هر دو هم، تنها يكي است...(1)

1- مثنوي گل روي خدا - ص 77

 



خروج از بحران مصرف با بهره گيري از الگوهاي اسلامي

مهري غياثوند محمدخاني
بحران مصرف درهر جامعه اي يكي از بزرگترين آفات فردي واجتماعي به حساب مي آيد. اينكه چگونه مي توان مردم را از مصرف بي رويه برحذر داشت و الگوي مناسب و معقول مصرف را متناسب با نيازهاي فردي و اجتماعي جايگزين ساخت. يكي از مهم ترين فرايندهاي ايجاد جامعه توسعه يافته به شمار مي آيد كه دراين راستا نويسنده براين عقيده است بهره گيري از الگوهاي اسلامي بهترين و كارآمدترين ساز وكارهاي برون رفت از بحران مصرف و رعايت اصل اعتدال و ميانه روي را پيش روي ما قرار خواهد داد. اينك با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم.
ايران با وجود داشتن تمدن بزرگ ايراني و اسلامي و بهره داشتن از سيره نبوي(ص) و ائمه معصومين(ع) در زمره مصرف گراترين كشورهاي جهان به شمار مي رود به نحوي كه با نگاهي گذرا به آمار مقايسه اي مصرف ايران با ديگر كشورها به ويژه كشورهاي پيرو مكاتب مادي گرايي چون ليبراليسم و كمونيسم مي توان فهميد كه ما امروز دچار مصرف گرايي وحشتناكي شده ايم كه زنگ هاي خطر را برايمان به صدا درآورده است.
اصلاح الگوي مصرف صرفا يك مسئله اقتصادي نيست، بلكه داراي ابعاد فرهنگي و اجتماعي است كه مي تواند به عنوان پيش شرط اوليه، شرايط را براي خودسازي انسان و مهار تمايلاتي نظير خودخواهي، حرص، طمع و تجمل گرايي ايجاد و با رياضت اختياري، موجبات شكوفايي معنوي آدمي و درنتيجه ايجاد يك جامعه اسلامي سالم و پويا را فراهم آورد.
لذا بايد امروز ملت ايران دركنار دولتمردان خود با درك اين واقعيت و احساس مسئوليت نسبت به اصلاح الگوي مصرف رايج به عنوان يك تكليف ملي وشرعي با نزديك شدن به الگوهاي اسلامي، گام هاي عملي را دراين جهت بردارند.
زيرا از حيث شرعي، دوري از اسراف، و «قناعت در مصرف» از مهمترين دغدغه هاي پيشوايان دين بوده است. و همين امر ضرورت برگشت به الگوهاي مصرف در اسلام و اهميت تجديدنظر در پرونده مصرف گرايي كشور را دوچندان مي كند.
بازگشت به اصول و آموزه هاي مصرفي اسلام، نقش بسزايي دراصلاح الگوي مردم دارد و تكيه بر اين اصول مصرفي همچون قناعت، ميانه روي و اعتدال در مصرف و پرهيز از اسراف و تبذير مي تواند گامي بزرگ در مسير توسعه و بالندگي ايران عزيز براي رسيدن به جايگاه واقعي خود در افق چشم انداز بيست ساله باشد.
رفاه و توسعه اقتصادي پايدار جامعه، راهي جز اصلاح الگوي مصرف ندارد. زيرا اگر الگوي مصرف اصلاح نشود، مصرف بي رويه موجب تباهي منابع سرمايه گذاري و مانع مشاركت همگان در هزينه هاي عمومي و بهبود توزيع درآمد مي شود و بدون سرمايه گذاري و مشاركت همگاني توسعه پايدار امكان پذير نيست. درهمين راستا عدم نهادينه كردن روش صحيح مصرف منابع كشور موجب كاهش ارتقاي شاخص هاي زندگي و بالارفتن هزينه ها مي گردد و درنتيجه عدالت اجتماعي به عنوان اصلي ترين وظيفه حاكميت ديني محقق نمي گردد.
لذا همه پيروان قرآن و علاقمندان به پيشرفت و بالندگي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي ملت ايران بايد توان خود را به كار گيرند تا بتوانند با همت و كار مضاعف فرايند تحقق اصلاح الگوي مصرف را هرچه بيشتر تقويت نمايد.
لزوم آشنايي با الگوي مصرف قرآني و روايي
بي ترديد نخستين گام در تقويت اين حركت آشنايي دقيق با روش هاي الگوي مصرف از منظر قرآن كريم، سيره نبوي وعلوي و احاديث معصومين است تا به عنوان سرفصل هايي براي استخراج الگوهاي مصرف مورد مطالعه و تحقيق قرارگيرد.
البته اين نبايد بدان معني باشد كه به صورت سطحي نگرانه به موضوع نگاه شود و احيانا با تحجر و سقوط در عقب ماندگي به دين مترقي اسلام ضربه زده شود. بلكه بايد با انطباق احكام نبوي و فرامين ائمه و نيز رجوع به مفاهيم و راهكارهاي متعالي قرآن كريم شيوه هاي صحيح و نوين براي جامعه استخراج كنيم و درعين حال نيز افق نگاهمان به نقطه تعالي و پيشرفته بشر كه جامعه آرماني مهدويست نيز باشد و تمامي برنامه هايمان در توازن با اين افق استخراج و طرح ريزي شوند كه دراين صورت توفيق حقيقي را به همراه خواهدداشت. چرا كه منابع اسلامي لبريز از احكام راهگشايي است كه اگر برنامه ريزان كشور و طراحان الگوهاي مصرف دربخش هاي مختلف به آن رجوع كنند مي توانند مترقي ترين الگوها را نه تنها براي جامعه ايران اسلامي، بلكه براي كل ملت هاي مسلمان و جامعه بشري طراحي كنند.
اعتدال معجزه زندگي
قرآن ميانه روي را الگوي مصرف و عامل پايداري خانواده و جامعه معرفي مي كند. لذا يكي از تدابير مهم اسلام براي تامين زندگي و جلوگيري از فقر ارائه الگوي مصرف است.
در اين راستا يكي از مهمترين مسائل زندگي كه رعايت آن موجب آسايش و آرامش فرد و جامعه شده و باعث گشودن گره هاي مشكلات و برطرف شدن بسياري از نابساماني هاي اجتماعي و اقتصادي مي گردد و از آن مي توان به معجزه زندگي ياد كرد مسئله اعتدال در امور است.
در 23 آيه خداوند با بيان اينكه اسراف و مسرفين را دوست ندارد و ايشان از هدايت او بدورند، اين حقيقت را آشكار مي كند كه اسراف موجب مي شود تا شخص مسرف، با وجود دارا بودن همه فضايل اخلاقي و اعمال صالح، نتواند به مقام حب و قرب الهي برسد.
اسلام، اين مترقي ترين نسخه پروردگار براي زندگي سعادتمندانه آدمي، نمونه هاي يك زندگي سعادتمندانه اسلامي- پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)- را اين چنين طراحي و ترسيم مي كند كه اين افراد در زندگي خود با وجود اينكه در اوج بهره مندي از مواهب الهي و در مصدر قدرت و ثروت قرار دارند هيچگاه از مدار تعادل و ميانه روي خارج نمي شود.
نقش زنان در مقوله مصرف
اسلام در مقوله مصرف توجه ويژه اي به موضوع خانواده دارد، خانواده مهمترين و اصلي ترين مركز براي اصلاح و تربيت است و زن به عنوان يكي از دو ركن اساسي خانواده در سازماندهي و مديريت، نقش اساسي ايفا مي كند و به دليل جايگاه مادري و همسري عمده منابع مصرف را در اختيار دارد لذا براي اين جايگاه چه اسوه و الگويي بهتر از زندگي حضرت فاطمه زهرا(س) مي توان مثال زد.
روحيه ساده زيستي و قناعت از صفات بارز اولياي خدا به ويژه حضرت زهراي مرضيه(س) است كه زنان مي توانند با تاسي به ايشان نه تنها خود را از قيود تجملات دنيوي مبرا سازند بلكه در تعيين نگرش خانواده و در نهايت جامعه به مقوله مصرف بسيار اثربخش باشند و بتوانند با سازماندهي و مديريت صحيح ميان درآمد و مصرف، توان برقرار كرده و در واقع نقش كليدي در استفاده بهينه از منابع را عهده دار شود و با برنامه ريزي و اجراي صحيح آن، در رشد اقتصادي خانواده و نهايتا توسعه اقتصادي جامعه و برنامه هاي كلان تاثيرگذار باشد.
فاطمه(س) دختر پيامبر، حاكم بلامنازع مدينه مي توانست از زندگي توام با تجمل و رفاه در سالهاي حضورش در مدينه برخوردار باشد اما با زندگي كوتاهش كه با نهايت صرفه جويي و قناعت همراه گشت مسيري روشن فراروي زن مسلمان قرار مي دهد و از اين منظر بهترين سرمشق براي زنان جامعه در راستاي تحقق شعار اصلاح الگوي مصرف است.
امروز تجمل گرايي، بكارگيري حجم قابل توجه اسباب و آلاتي كه حتي در طول سال احساس نياز به آنها احساس نمي شود، پرهزينه كردن مجالس و ميهماني باعث شده تا خانواده به عنوان اصلي ترين مركز انسان سازي و تربيت نيروي خلاق و پويا از وظيفه اصلي خود بازمانده و حتي در شرايطي بنيان خانواده در معرض آسيب و انحطاط باشد و زنان مي توانند در تغيير اين شرايط و حركت به سمت الگوهاي ديني نقش مهمي ايفا كند.
اسراف در مصرف
اسراف در اسلام مصاديق مختلف دارد، يكي از شاخه هاي آن كه در آيات مختلف نهي شده اسراف در مصرف است، مانند: اسراف در خوردن و آشاميدن، اسراف در به دور ريختن غذاهاي اضافي، اسراف در صرف هزينه هاي گزاف در امور تجملي و تزييني و تشريفات بي محتوا و... حتي اگر براي عبادت زياده روي شود مثلاً در وضو يا غسل، آب بيش از حد عقلي و طبيعي مصرف گردد، اسراف است، بر همين اساس پيامبر (ص) فرمود: «في الوضوء اسراف، و في كل شيء اسراف» در وضو و در هر چيزي مي تواند اسراف راه يابد.
و امام صادق (ع) در ضمن نهي از دور افكندن هسته خرما، و نكوهش اسراف كاران فرمود: «حتي ته مانده آب ظرفي را به دور نريزيد كه اسراف است.»
در سالهاي اخير مشكل كم آبي در پي بروز خشكسالي مداوم ضرورت استفاده بهينه از منابع آبي كشور را دو چندان كرده است چرا كه كاهش ذخاير آبي كشور و افت سفره هاي زيرزميني در سالهاي اخير باعث شد تا اين موضوع به بحراني براي كشور بدل شود به نحوي كه بسياري از روستاها از نعمت آب آشاميدني سالم بي بهره اند و در بخش قابل توجهي از شهرهاي كشور نيز مردم از آب به صورت جيره بندي استفاده مي كنند و همين امر توجه به مقوله صرفه جويي در مصرف آب را به عنوان امري اجتناب ناپذير كرده است. در حالي كه تنها با بازگشت به فرهنگ ديني اين كشور مي توان فهميد، از جزيي ترين موارد خواه يك هسته خرما باشد يا يك قطره آب نمي توان گذشت چرا كه قابليت بازگرداني به چرخه توليد را داراست.
رعايت اعتدال در مصرف به قدري مهم است كه امام علي (ع) درك لذت ايمان واقعي را منوط به آن دانسته و فرموده اند: «انساني كه اين سه خصلت را نداشته باشد، حقيقت ايمان را نخواهد چشيد: ژرف انديشي در علم دين، شكيبايي در حوادث، اندازه گيري نيكو در امر معيشت،» امام كاظم (ع) نيز فرموده اند: «هيچ انساني با ميانه روي نيازمند نمي شود.» از همين رو امام صادق (ع) فرموده است: «ضمانت مي كنم كسي كه ميانه روي كند، فقير نشود.»
از اين رو لزوم دوري از اسراف در اسلام به حدي مورد توجه ائمه معصومين (ع) و بزرگان دين است كه اميرالمومنين علي (ع) در بستر شهادت فرزندانش را به صرفه جويي در زندگي توصيه مي فرمايد:
دين مقدس اسلام بهره برداري مشروع از نعمتهاي الهي و زيباييهاي زندگي را مباح و روا و اسراف و زياده روي را حرام و ناروا مي داند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايي و كارآيي خود، در برابر جامعه مسئوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراي مسئوليت و تعهدات اجتماعي خود باز مي ماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مي زند.
امير مؤمنان علي (ع) آنان را كه از راه اعتدال به سوي افراط يا تفريط كشانده مي شوند، جاهل خوانده مي فرمايد: «لاتري الجاهل الا مفرطا أو مفرطا» هميشه جاهل را نمي نگري جز اين كه يا زياده روي مي كند، و يا كم مي آورد.
نقل است كه شخصي به نام عباسي به محضر امام رضا(ع) مشرف شد و پيرامون شيوه صحيح مصرف در خانه نسبت به هزينه زندگي همسر و فرزند و ساير شؤون سؤال كرد، حضرت رضا(ع) در پاسخ فرمود: «بايد مصرف تو به گونه اي باشد كه بين دو كار ناپسند (اسراف و سخت گيري) قرار گيرد.»
عباس پرسيد: منظورتان از اين سخن چيست؟ فرمود: آيا سخن خدا در قرآن را نشنيده اي كه اسراف و سخت گيري را ناپسند مي شمرد و (در وصف بندگان ممتاز خداوند) مي فرمايد «والذين اذا انفقوا...» بندگان خداي رحمان كساني هستند كه هرگاه انفاق كنند، نه اسراف كنند نه سخت گيري، بلكه ميان اين دو (حد اعتدال) را مي گيرند» بنابراين در مورد معاش و هزينه زندگي اعضاي خانواده، در خريد و مصارف، ميانه رو باش.
در حقيقت امام حسن عسگري(ع) نيز بر همين اساس در نامه اي به يكي از شيعيان خود او را به توانگري بشارت داده و توصيه كرده اند: بر تو باد به ميانه روي و اعتدال و بر حذر باش از اسراف، زيرا اين عمل از كارهاي شيطان است.
اسراف در انفاق به عنوان امري مذموم
در اسلام اسراف نه تنها در مصرف بلكه در انفاق نيز منفور است. روايت شده فقيري به محضر پيامبر(ص) آمد و تقاضا كرد كه آن حضرت پيراهنش را به او ببخشد. پيامبر(ص) پيراهنش را از تن خود بيرون آورد و به او داد، و چون پوشش ديگر نداشت، در خانه به طور عريان نشست و حتي براي نماز جماعت بيرون نرفت، كافران در غياب پيامبر، آن حضرت را سرزنش كردند و به او چنين تهمت زدند كه خواب و لهو، آن حضرت را از نماز بازداشته است. در اين هنگام اين آيه نازل شد: «ولا تجعل يدك مغلوله الي عنقك و لا تبسطها كلي البسط فتقعد ملوما محسورا» هرگز دستت را بر گردنت زنجير نكن (بخل نورز) و بيش از حد (اعتدال نيز) دست خود را مگشاي تا مورد سرزنش قرار گيري و از كار فروماني.
براساس همين آيات و دستورهاي الهي، پيامبر(ص) فرمود: «ما من نفقه احب الي الله من نفقه قصد، و يبعض الاسراف» هيچ انفاقي در پيشگاه خدا محبوب تر از انفاق معتدلانه نيست، خداوند اسراف در انفاق را دشمن دارد.
و همين امر نشان دهنده اين معنا است حتي امر پسنديده اي چون انفاق كه مرتبا در قرآن و احاديث از آن به عنوان يك امر حياتي براي بقا و حيات جامعه اسلامي نام برده مي شود در صورتي كه از حد بگذرد و موجبات تنگدستي فرد را فراهم آورد و به كرامت انساني او از اين رهگذر آسيب رساند مذموم است.
يكي از مصاديق اسراف
يكي از مصاديق اسراف كه در قرآن و احاديث و روايات متعدد بر لزوم دوري از آن تاكيد شده و پرداختن به آن را موجب دوري از خدا برشمرده اند شكمبارگي و پرخوري است.
از پيامبر اسلام(ص) در اين باره روايت كرده اند كه حضرت فرموده اند: «شكمبارگي اسباب نافرماني خداوند است. كم خوري از پاكدامني و پرخوري از اسراف است.»
از امام علي(ع) نقل مي كنندكه: «از پرخوري دوري كنيد كه موجب قساوت قلب، تنبلي در نماز و سبب تباهي بدن است.»
«از پرخوري بپرهيز كه هركس پيوسته پرخوري كند دردهايش فراوان شود و خواب هاي پريشان ببيند.» البته همه مي دانيم كه پرخوري يكي از مصاديق اسراف است.
مفسر بزرگ ما، مرحوم «طبرسي» در «مجمع البيان» مطلب جالبي نقل مي كند كه هارون الرشيد طبيبي مسيحي داشت كه مهارت او در طب معروف بود: روزي اين طبيب به يكي از دانشمندان اسلامي گفت: من در كتاب آسماني چيزي از طب نمي يابم. درحالي كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان، او در پاسخش چنين گفت: خداوند همه دستورات طبي را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است: «كلوا والشربوا و لاتسرفوا: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد» و پيامبر ما نيز طب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: «المعده بيت الادواء والحميه راس كل دواء و اعط كل بدن ما عودته: «معده خانه همه بيماري هاست و امساك سرآمد همه داروهاست و به آن چه بدنت را عادت داده اي (از عادات درست) آن را از او دريغ ندار.
طبيب مسيحي هنگامي كه اين سخن را شنيد، گفت: قرآن شما و پيامبرتان براي جالينوس (طبيب معروف) طبي باقي نگذارده اند. كساني كه اين دستور را ساده فكر مي كنند، خوب است در زندگي خود آن را بيازمايند تا بااهميت و عمق آن آشنا شوند و معجزه رعايت اين دستور را در سلامت جسم و تن خود ببينند.
اسراف در عرصه حكومت
دوري از اسراف نه تنها در امورات فردي و زندگي شخصي بلكه در نحوه حكومت داري نيز مورد توجه ائمه معصومين(ع) است حتي اگر به اندازه اندك ناچيزي جوهر از بيت المال مسلمين باشد.
اميرمؤمنان علي(ع) براي كارگزاران خود چنين نامه مي نوشت: «ادقوا اقلامكم، و قاربوا بين سطوركم، و احذفوا عن فضولكم، واقصدوالمعاني، و اياكم والاكثار، فان اموال المسلمين لاتحتمل الضرر» سر قلم ها را نازك تر كنيد، و بين سطرها را نزديك نماييد، و از استخدام واژه هاي زايد بپرهيزيد، و معاني را هدف قرار دهيد، و از پرچانگي و زياده روي دوري نماييد، زيرا نبايد به ثروت مسلمانان آسيب برسد.
ياسر خادم نقل كرده است كه: روزي غلامان امام رضا(ع) ميوه مي خوردند، ولي هنوز آن را به طور كامل نخورده، به گوشه اي مي انداختند، آن حضرت اين كار اسراف كارانه آنها را ديد و خشمگينانه به آنها فرمود: «سبحان الله! اگر شما به اين ميوه ها نياز نداريد، انسان هايي هستند كه نياز دارند، چرا دور مي ريزيد؟ آنها را نگه داريد و به نيازمندان بدهيد.»
بعد از گذشت دهه اول انقلاب به واسطه سياستهاي غلط اقتصادي و فرهنگي سالهاي پس از جنگ تحميلي و به تبع آن تغيير ذائقه مردم؛ و همچنين رويكردهاي جديد دشمن در مقابله نرم افزاري با انقلاب اسلامي به يك باره تمام دستاوردهاي ده سال اول انقلاب كمرنگ شد و بار ديگر تجمل گرايي و مصرف گرايي در كشور ترويج شد و كشور پس از جنگ به دليل سياستهاي غلط به دام تجمل گرايي و اسراف افتاد و ملت يك فرصت تاريخي را از دست داد. بروكراسي رايج اداري، عدم توجه به هدر رفتن زمان به عنوان طلايي ترين فرصت توسعه، بالا رفتن هزينه هاي جاري و حجيم شدن دولت، تجمل گرايي و اسراف، عدم توجه به توليد داخلي و در نتيجه عدم توليد ثروت، واردات بي رويه، ترويج فرهنگ مصرف گرايي از طريق رسانه ملي و تبليغات محصولات خارجي و... از محصولات سياست نادرستي بود كه موجب شد تا امروز كشور با بحران مصرف روبرو گردد.
لذا در اين شرايط بايد خود دولت شروع كننده باشد چرا كه نهادينه كردن فرهنگ از وظايف ذاتي هر حاكميتي است دولت مي تواند با سياست گذاري هاي درست بار ديگر با احياي فرهنگ صرفه جويي و قناعت زمينه تحول اقتصادي را در همه زمينه ها فراهم آورد.
قناعت راه عملي براي جلوگيري از اسراف
راه عملي كه اسلام در پيكار با خواسته هاي نفساني براي اجتناب از اسراف، معرفي مي كند قناعت است از اين رو امام باقر(ع) فرمودند: «با دوري از حرص و طمع به ميدان قناعت وارد شو.» امام علي(ع) نيز فرموده اند: «هيچ گاه قناعت پيش نيايد جز آنكه حرص و طمع از ميان برود.»چرا كه اسراف بر هم زننده تعادل و موازنه بين دخل و خرج و ضايع كننده توانايي مالي زندگي و امكانات حيات است و حال آنكه قناعت عامل عزت، بي نيازي، خودكفايي، آرامش روحي و رضايت ابدي است.
قناعت و صرفه جويي در هزينه هاي زندگي مايه بقا و توانايي مالي در زندگي و حافظ مناعت و شخصيت انساني آدمي است. و اسراف و مصرف بي رويه در زندگي از درآمدهاي زندگي سيلابي مي سازد كه اگر مهار نشود، هر اندازه كه متراكم و انبوه هم باشد علاوه بر هدر رفتن سرمايه دنيوي، صدمات جبران ناپذيري بر شخصيت و كرامت انساني وارد مي سازد.
در پايان چه زيبا و زيبنده است توجه به اين دعاي دلنشين امام زين العابدين(ع) در صحيفه سجاديه «اللهم صل علي محمد و آل محمد و احجبني عن السرف و الازدياد و قومني بالبذل و الاقتصاد و علمني حسن التقدير و اقبضني بلطفك عن التبذير و اجر من اسباب الحلال رزقي» پروردگارا بر محمد و آل محمد درود بفرست و مرا از اسراف و زياده روي بازدار و به بخشش و ميانه روي استواري عطا فرما و مرا بياموز كه اندازه نگاه دارم و به لطف خود مرا از تبذير نگاه دار و از راه حلال روزي مرا مقرر فرما.

 



افزون يافتگان در قرآن

محمد قربان زاده
پاداشهاي دو چندان خدايي
يكي از صفات مؤمنان رستگار، افزون يافتگان يا همان «مضعفون» به تعبير قرآني است. اينان به سبب برخي از رفتارهاي خاص به ويژه در حوزه عمل اقتصادي به اين صفت ستوده شدند.
خداوند در آيه 39 سوره روم مي فرمايد: و ما اتيتم من ربا ليربو في أموال الناس فلا يربو عندالله و ما آتيتم من زكاه تريدون وجه الله فاولئك هم المضعفون؛ و آنچه از ربا مي دهيد تا ]براي شما[ در مالهاي مردم بيفزايد پس ]بدانيد كه[ نزد خدا افزون نمي شود، و آنچه از زكات مي دهيد كه ]بدان وسيله[ خشنودي خداي را مي خواهيد پس ايشان داراي پاداشي چند برابر هستند.
با نگاهي به كاربردهاي واژه مضاعف در آيات قرآني اين معنا به دست مي آيد كه اين افزايش در امور مالي و پاداش هاي دو چندان در دنيا و آخرت به سبب فعاليت مثبت اقتصادي چون صدقه، احسان، قرض الحسنه است. (بقره، آيه 245و آل عمران، آيه 130 و نيز حديد، آيه 11) بنابراين كساني كه در مسئله اقتصادي فعاليت هايشان را تنها در راستاي وجه الهي به جا مي آورند و انجام مي دهند، اميدوار به پاداش هاي مضاعف در اصل سرمايه و سود دو چندان آن هستند.
علامه طباطبايي(ره) در ذيل آيه مي نويسد: كلمه «ربا»، به معناي نمو مال و زياد شدن آن است و جمله «ليربوا...» اشاره به علت اين نامگذاري مي كند، كه چرا ربا را ربا خواندند. بنابراين، مراد اين است كه: مالي كه شما به مردم داده ايد تا اموالتان زياد شود، نه براي اينكه خدا راضي شود- اين قيد را از ذكر اراده وجه خدا در عبارت مقابل آن مي فهميم- آن مال نزد خدا زياد نمي شود و نمود نمي كند و ثوابي از آن عايدتان نمي شود، براي اينكه قصد قربت نداشته ايد.
فرق ربا و زكات
و مراد از «زكات»، مطلق صدقه است و معنايش اين است كه: آن مالي كه براي رضاي خدا داديد، و اسراف هم نكرديد، چند برابرش عايدتان مي شود، كلمه «مضعف» به معناي دارنده چند برابر است و معناي كلام اين مي شود كه: چنين كساني آنهايند كه «يضاعف لهم»، مالشان و يا ثوابشان چند برابر مي شود. پس مراد از «ربا» در مفهوم كلي آن اين است كه چيزي را به كسي عطا كني و قصد قربت نداشته باشي، و مراد از صدقه (زكات) آن مالي است كه براي رضا خدا بدهي.
علامه طبرسي در مجمع البيان در ذيل آيه آورده است: آنچه را به منظور بهره وري بيشتر از ثروت هاي مردم و جلب افزايش در پاسخ هديه شما از سوي آنان، به ديگران مي پردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد، نزد خدا فزوني نخواهد يافت، چرا كه اين بخشش ها و هديه ها، براي بازگشت ثروت و هديه بيشتر است، نه براي خدا.
در مورد مفهوم واژه «ربا» در آيه شريفه دو نظر است: 1- از نظر «ابن عباس» و «طاوس» و طبق روايت رسيده از حضرت باقر(ع) منظور از واژه «ربا» در آيه مورد بحث، بهره هاي روا و عادلانه و هديه هايي است كه فردي براي ديگري مي دهد و در برابر آن سود و بهره و عوض بيشتري دريافت مي كند، اين سود و بهره نه پاداشي دارد و نه گناه به شمار مي رود. 2-اما به باور «حسن» و «جبايي» منظور، همان «ربا» و بهره اي است كه اسلام آن را تحريم مي كند؛ با اين بيان، آيه مورد بحث بسان اين آيه است كه مي فرمايد: «يمحق الله الربي و يربي الصدقات؛ خدا از بركت ربا مي كاهد و بر صدقات مي افزايد...
پاداش دو چندان به صدقه دهندگان
در خصوص آيه: و ما آتيتم من زكاه تريدون وجه الله فأولئك هم المضعفون و آنچه را به عنوان زكات و حقوق محرومان مي پردازيد و در انجام آن خشنودي خدا را مي خواهيد و هيچ انتظار پاداشي از دريافت دارندگان نداريد، بدانيد كه چنين كساني دو چندان گيرندگان پاداش خود خواهند بود و خدا پاداش اينان را افزون مي سازد. به باور عده اي از مفسران منظور اين است كه: اين گروه هستند كه در كارهاي شايسته پيشي جسته اند و كار نيك بسياري انجام مي دهند. و به باور پاره اي ديگر، منظور اين است كه: اين گروه از انسانها با پرداخت حقوق محرومان و كمك به آنان، در اين جهان به ثروت و امكانات خويش مي افزايند و در سراي آخرت نيز پاداشي چند برابر خواهند داشت.
در روايت هم آمده است كه: با پرداخت زكات و حقوق محرومان و ياري رساني به بينوايان، از ثروت و دارايي انسان كاسته نمي شود.
اميرمؤمنان(ع) در اين مورد مي فرمايد: فرض الله الايمان تطهيراً من الشرك، والصلوه تنزيها عن الكبر، و الزكوه تسبيباً للرزق، و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق...، و صله الارحام منماه للعدد... خدا ايمان و توحيدگرايي را واجب ساخت تا مردم از پليدي هاي شرك و بيداد پاك گردند و نماز را واجب ساخت تا از خودپسندي و كبر دور شوند و زكات و پرداخت حقوق محرومان را لازم شمرد تا وسيله فزوني روزي گردد و روزه را واجب ساخت تا اخلاص مردم را بيازمايد... و ارتباط با خويشان را مقرر فرمود تا بسيار و همياري و تعاون در ميان آنان بيشتر شود...
گفتني است كه آيه مورد بحث در آغاز به صورت خطاب و در ادامه به شكل خبر آمده است كه از ديدگاه فرهنگ و ادبيات عرب خود نوعي فصاحت به شمار مي رود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14