(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 13 تير 1389- شماره 19685

در «امتداد 52» بخوانيد مين ها در خليج فارس به فرمان خدا عمل مي كنند!
مروري بر خاطرات سرهنگ خسرو جهاني
 41 هواپيماي دشمن را ساقط كردم دوتايش را با يك موشك!
امام(ره) : مهران را هم خدا آزاد كرد فتحي كه فراموش شده است
زخم سيب
...با ستاره ها



در «امتداد 52» بخوانيد مين ها در خليج فارس به فرمان خدا عمل مي كنند!

«امتداد» خردادماه پربار بود، همراه با ضميمه اي مفصل به مناسبت «آغاز بيست و دومين سالگرد ولايت حضرت آيت الله خامنه اي».
ضميمه اش اواخر خرداد به دستمان رسيد و خودش هفته گذشته از داغي تيرماه، اما با اين حال دلمان نيامد از معرفي اش بگذريم.
ضميمه كشكولي از مطالب گوناگون درباره حضرت آقاست و شايد تنها ضعف آن تكراري بودن روايات است و از مطالب دست اول خبري نيست. اما جمع شدن همين روايت هاي تكراري در يك مجموعه، خود حسن كمي نيست و در اين بيابان براي جان مشتاقان حكم مايه حيات است.
شماره 52 امتداد هم خواندني كم ندارد. از مصاحبه با حجت الاسلام مهدي طائب تا گزارشي خواندني از شهداي روستاي فردو و پرونده اي خواندني درباره حضرت روح الله.
سخنراني منتشر نشده اي از سردار شهيد «علي هاشمي» درباره وضعيت جنگ در اواخر آن، روايت حاج علي اكبر كياني از قرارگاه سري نصرت و مصاحبه اي با سيدسعيد موسوي-رزمنده و نويسنده دفاع مقدس- از ديگر مطالب خواندني اين شماره امتداد است.
آنچه در ادامه مي خوانيد برشي از سخنراني سردار هور- شهيدعلي هاشمي- است.
مين ها در خليج فارس به فرمان خدا عمل مي كنند!
يكي از اهداف به وجود آوردن جبهه خليج فارس و حضور علني آمريكا و انگليس و فرانسه و شوروي- كه البته شوروي بعداً كنار كشيد- و ورود كشورهاي مرتجع منطقه به آنجا همين است. يعني هدف اصلي شان اين است كه نگذارند دنيا متوجه شود كه ايران، پيروز جنگ است. مي خواهند ما را درگير خودشان كنند و ضرباتي را هم مانند جمعه خونين مكه، به ما وارد كنند. يعني از بيرون ضربات سياسي بياورند و از داخل هم به صدام كمك كردند تا در جبهه هاي مختلف حمله كند كه به جزيره جنوبي و فاو و شلمچه حمله كرد. چرا كه ريگان، گوش او را پيچانده بود! خودشان هم در خليج فارس وارد شدند. هدف اصلي همه اين ها همان تغيير ارزيابي درباره موازنه قوا به نفع جمهوري اسلامي است.
آمريكا حاضر است جنگ تا چندين سال ديگر ادامه پيدا كند، اما نه به نفع جمهوري اسلامي بلكه يكي اين بزند و يكي آن! امروز حضور اين ها در خليج فارس، براي فشار آوردن به ما براي عقب نشيني در برخي مواضع است. طبيعي هم هست كه ما شايد نتوانيم با ناوگان آمريكا كه اين همه هواپيما و كشتي و نفت كش دارد، يك جنگ نظامي بكنيم. هر چند كه همه حملات ما تا به حال با توكل به خداوند متعال بوده است، ولي واقعيت اين است كه يك جنگ صرفاً نظامي، براي ما ممكن نيست. خودشان هم اين را مي دانند. ولي ما مي بينيم كه آن كه تاكنون اوضاع خليج فارس را پيش برده خداوند متعال بوده است. لذاست كه از هواپيما تا هلي كوپتر تا قايق و كشتي و نفت كش هاي آن ها و حتي نيروي ما در سواحل، شناور است. شناور يعني اينكه همه چيز به دست اراده الهي است.
يك ميني كه دو تا سه ماه در آب به اين وسعت مانده بود و چهارصد پانصد كشتي در آن مدت از كنارش عبور كرده اند و به هيچ كدام نخورده است، بعد از چند ماه در اوج هارت و پورت و ادعاهاي بزرگ روس ها به اولين كشتي پر سر و صداي آن ها برخورد مي كند و رسوايي بزرگي براي آنها ايجاد مي كند و آن ها را از منطقه به بيرون پرتاب مي كند! يعني خداوند متعال فقط با يك مين، يكي از دو قدرت بزرگ جهاني را از خليج فارس بيرون مي كند! تا جايي كه آنها تا به حال جرأت نكردند پايشان را به تنگه هرمز بگذارند. چطور؟ توسط يك مين الهي! يك ميني كه به فرمان خدا عمل كرد. ميني كه براساس تقدير خداوند دو سه ماه در گوشه اي ماند تا بتواند به موقع عمل كند. در اين آبهاي پرخروشي كه كشتي هاي به اين عظمت را جابجا مي كنند يك مين به آن سبكي به اذن خدا مي ماند و درست در زماني كه روس ها شروع مي كنند به هارت و پورت و فشار بر ايران مي آورند، آن موقع عمل مي كند! كه اگر روس ها مي آمدند و مستقر مي شدند قطعاً كار بسيار سخت تر مي شد. چون روس ها مدام رجز مي خواندند و علم مقابله با ايران و حمايت از نفت كش هاي كويتي را برداشته بودند. در چنين شرايطي يك مين، همه كاسه كوزه هاي آن ها را به هم ريخت. همين مين الهي بود كه ناو «استار» آمريكايي را هم زد و آبروي آن ها را هم برد. اين مين ها را خداوند نگاه داشته بود تا سر راه اينها بكارد و آبروي اين قدرت هاي مادي را ببرد.
امروز شما در جبهه غرب داريد عمليات هاي محدودي چون نصر و فتح كه خيلي محدود هستند را انجام مي دهيد. اما مي بينيم كه سه حركت مذبوحانه در مقابل اين حركت هاي محدود و كم تلفات ما انجام شد. نظامي هاي عراقي مذبوحانه پاتك كردند و كشته بسيار دادند. گاهي اوقات براي پاتك ها توجيهات نظامي وجود دارد و دستاوردهايي براي عراق دارد. اما وقتي نيروهاي ما در ارتفاعات بالاي سر عراقي ها مي باشند، پاتك آن ها به معناي قتل عام خودشان است، چطور اين كار توجيه مي شود؟! امروز به جاي خاك و خاشاك اطراف قله هاي غرب، جسد عراقي افتاده است و ديده مي شود! هر روز شايد هزار نفر كشته مي دهند و باز دارند پاتك مي كنند! چرا اين كار را مي كنند؟ چون نگذارند اين ذهنيت كه قدرت الان دست ايراني هاست شكل بگيرد. اقدام دوم شان هم شدت دادن به مسائل خليج فارس است. هر روز يكي از قدرت هاي دنيا اعلام مي كند كه دارد به خليج فارس مي آيد. اقدام سوم هم شروع جنگ شهرهاست كه دشمن در طي آنها دارد مراكز صنعتي و اقتصادي ما را مي زند.
تنها راه نجات ما هم تداوم عمليات هاست؛ چون امروز تمام راه ها براي ما بسته شده است. چون اگر روزي يك برادر سياسي اميد آن را داشت كه از راه سياسي به نتيجه برسد امروز ديگر اين اميد وجود ندارد. امروز تمام پل هاي پشت سر ما شكسته شده است. هيچ راهي براي صلح وجود ندارد. امروز فشارهاي قدرت هاي استكباري، به شكلي است كه بايد منتظر يك سري تغيير و تحولات عظيم در منطقه باشيم. اين ها خودشان فهميده اند كه صدام رفتني است و بحثشان با ما چيز ديگري است.
امروز اگر مي بينيد كه ليبي و سوريه كه دو تا از كشورهاي همپيمان ما بودند هم دارند با فشار شوروي از ما دور مي شوند و حتي بعضاً به سمت عراق سوق داده مي شوند، به همين خاطر است. امروز فشار جدي به انقلاب اسلامي وارد مي شود و همه نزديكان ما را دارند از بين مي برند. اگر امروز پدر و مادر ما را در مكه قتل عام مي كنند، آن هم بخشي از اين اقدامات است و برنامه جدايي نمي باشد. اين ها همه يك برنامه مفصل حساب شده براي جلوگيري از انقلاب اسلامي است. اخباري هست مبني بر اينكه حتي دو ماه قبل از آن حادثه فرماندهان ضد شورش آمريكايي و فرانسوي به آنجا رفته و وضعيت خيابان ها را بررسي كرده اند. اين ها درست در كنار تلاش هايي بود كه پنج كشور بزرگ دنيا در سازمان ملل داشتند عليه ما شكل مي دادند. در چنين وضعيت وحشيانه و ددمنشانه اي تنها راه ما اين است كه بجنگيم و عمليات انجام بدهيم.

 



مروري بر خاطرات سرهنگ خسرو جهاني
 41 هواپيماي دشمن را ساقط كردم دوتايش را با يك موشك!

علي عباسي مزار
شايد مهم ترين ويژگي جنگ پرورش آدم هايي بود كه در شرايط عادي، آدم هايي متوسط مي شدند. شايد مشهورترين مثال براي اين ادعا شهيد حسن باقري(غلامحسين افشردي) باشد كه كوره جنگ از او بعنوان خبرنگاري جوان و گمنام، فرماندهي استراتژيست و بزرگ ساخت.
از اين دست رويش ها در گردنه جنگ كم نيست و سرهنگ بازنشسته خسرو جهاني يكي از اين نمونه هاست.
افسر سرافراز ارتش جمهوري اسلامي ايران كه افتخار جانبازي را نيز دارد، كارنامه اي بس درخشان در دفاع از اين آب و خاك داشته و روايتش از آن دوران بسي شنيدني است.
فارغ التحصيل جنگ
فرداي 31 شهريور 59 كه مزدوران بعثي و حاكمان سرسپرده بغداد به كشورمان حمله و با 12 لشكر تا دندان مسلح به كشورمان تجاوز كردند قرار بود ما جلو رئيس جمهور وقت يعني بني صدر كه فرماندهي كل قوا را نيز برعهده داشت، رژه رفته و فارغ التحصيل شويم و به درجه افسري نائل شويم كه در روز سي ويكم اين اتفاق افتاد و مراسم فارغ التحصيلي هم انجام نشد. شهيد نامجو به محضر امام(ره) رفتند و از ايشان خواستند تا پيش از آماده شدن نيروهاي مسلح بسيج و سپاه دانشجويان دانشكده افسري وارد كارزار شوند و پيام امام را كه با اين مسئله موافقت كرده بودند را در صبحگاه به دانشجويان رساندند و همه را شور و شعف خاصي فرا گرفت.
سوم مهر به لشكر 92 زرهي اهواز پيوستيم چهار مهر مجدد تقسيم شديم و در پل مارد و خرمشهر با ارتش بعثي عراق درگير و به مدت 34 روز به همراه مردم سلحشور خرمشهر به دفاع از اين شهر پرداختيم. اما از آنجايي كه مردم تجربه جنگ را نداشتند و مسئولين بعضا درگير مسائل پس از انقلاب بودند به ناچار خونين شهر را ترك كرديم و آخرين مكاني كه ترك شد مسجد جامع خرمشهر بود؛ اما باز از پاي ننشستيم.
معادله مجهول زمين و زمان!
رسته من پدافند زمين به هوا، رادار و سيستم موشكي سامانه هاگ است و اين دوره را در سال 1355 و 56 در آمريكا (دوره زبان را در تگزاس و دوره تخصصي را در ايالت الپاسو) گذرانده ام و خوشحالم كه توانستم از آموخته ها و تجربياتم در جهت دفاع از كشورم استفاده كنم.
پدافند هوايي در جنگ به عنوان بسيج ارتش انجام وظيفه مي كرد؛ در زمان پيش از انقلاب وظيفه پدافند هوايي، دفاع از مناطق نظامي بود. پس از انقلاب نيروهاي پدافند هوايي با رژه اي كه جلو امام رفتند، وفاداري خود را به امام ثابت كرده و براي انجام وظيفه اعلام آمادگي كردند. پس از تسخير جاسوسخانه آمريكا و شرايط حساسي كه وجود داشت، كار حراست از بيت امام و به علاوه آن دفاع از پالايشگاه ها، صداوسيما و نقاط حساس ديگر به عهده پدافند هوايي نهاده شد. در زمان جنگ هم با اصرار پدافند هوايي، به منظور پاكسازي هوايي مناطق جنگي به اين منطقه اعزام شدند و با موافقت امام(ره) تعدادي از تجهيزات از نقاط حساس كم و به مناطق جنگي برده شد.
در ابتداي جنگ منطقه در اختيار ليبرال ها بود و بني صدر كه فرمانده كل قوا نيز بود عامل مهم تفرقه و چنددستگي ميان رزمندگان در جنگ بوده و هرگاه كه منطقه اي به اشغال دشمن درمي آمد، اين آقا مي گفت كه ما زمين مي دهيم و زمان را مي خريم.
سهم من هشت هواپيما بود
اولين سال جنگ با ناكامي همراه بود، اما در سال دوم ما چهار عمليات پي درپي را داشتيم كه با موفقت همراه بود. اولين عمليات، «ثامن الائمه» بود كه طي آن حصر آبادان شكسته شد.
دومين عمليات «طريق القدس» بود كه امام آن را «فتح الفتوح» ناميدند و در اين عمليات 600 كيلومتر از اراضي اشغالي و 70 روستا از كشورمان آزاد شد و 13 هواپيما و چهار بالگرد نيز در اين عمليات منهدم شدند و بنده در آن زمان فرماندهي سايت سه دزفول را برعهده داشتم كه دو فروند هواپيما و يك فروند بالگرد در اين عمليات توسط اين جانب منهدم شد.
در عمليات «كربلاي دو»، 2200 كيلومتر از اراضي كشورمان از اشغال دشمن خارج شد و در اين عمليات 25000 نفر از نيروهاي دشمن كشته و 15000 نفر نيز به اسارت درآمدند؛ 27 هواپيما و سه بالگرد در اين عمليات منهدم شد كه سهم بنده شش هواپيما و يك بالگرد بود.
بالش بصره
عمليات «بيت المقدس» يا «كربلاي سه » كه گل سرسبد عمليات ها است، با آزادسازي خرمشهر همراه بود؛ شهري كه صدام گفته بود: «ايرانيان از ديوار آهنيني كه من به دور خرمشهر كشيده ام، نمي توانند عبور كنند و اگر بتوانند، من كليد شهر بصره را به آنها مي دهم»، و در جاي ديگر خطاب به نظاميان عراق گفته بود: «خرمشهر بالشي است كه بصره بر روي آن آرميده است و اگر خرمشهر را از دست بدهيد، ننگ را براي عراق خريده ايد»، در اين عمليات 5400 كيلومتر از مناطق تحت اشغال آزاد و 53 فروند هواپيما انواع مختلف توپولوف ، ميگ 23، ميگ 21، ميگ 19 و سخوي هفت و نيز سه فروند بالگرد منهدم و يك بالگرد نيز به غنيمت گرفته شد.
در آزادسازي خرمشهر، رزمندگان و كساني كه در سايت به كار مشغول بودند، شور و شعف خاصي داشتند. اين شور و هيجان به گونه اي بود كه رزمندگان از ما اجازه مي خواستند تا بروند و دو ركعت نماز شكر به جا آورند. كار به گونه اي شد كه ما افراد را به صورت شيفتي و ساعتي به مسجد جامع خرمشهر مي فرستاديم تا نمازشكر بخوانند و بيايند.
بمباران هيچ
پدافند هم پيداست و هم ناپيدا! پيدا از اين نظر كه با غرش جنگ افزارهايشان همه متوجه مي شوند كه پدافند در منطقه حضور دارد، ناپيداست از اين نظر كه سايت هاي موشكي در جاهايي مستقر مي شوند كه از ديد دشمن پنهان باشند. ما در بعضي از عمليات ها زماني كه سايت موشكي لو مي رفت و مجبور مي شديم به سايت هاي ديگر جابه جا شويم، سايت هايي را كه با چوب و آهن ساخته بوديم و به آنها سايت دامي مي گفتيم، ترك مي كرديم و به سايت ديگر مي رفتيم و گاه پيش مي آمد كه روزها و گاه يك هفته هواپيماهاي عراق مهمات گيري مي كردند و سايت هاي متروكه را بمباران مي كردند.
يانكي هاي انگشت به دهان
ما در جنگ فرماندهان خوب و لايقي داشتيم يكي از اين فرماندهان شهيد سرلشكر منصور ستاري بود (فرمانده نيروي هوايي). مردي بسيار مبتكر، مدبر و خلاق و از مومنين مورد تاييد امام و رهبري بود. وي به نحوي با تجهيزات برخورد مي كرد و تغييرات را در سيستم ايجاد مي كرد كه حتي شركت سازنده سامانه موشكي كه شركت ريتيان آمريكا بود، تعجب كرده بود كه اين چه تغيير و تحولي است، اينها چه كردند، من كه به اين صورت اين تجهيزات را به اين صورت به آنها نفروخته بودم، اينها به چه صورت عمل مي كنند كه موشك را در هوا منهدم مي كنند، اينها به چه صورت موشك هوا به زمين دشمن را منحرف مي كنند؟!
من در عمليات هاي مختلف آياتي از سوره فتح را به وضوح ديدم كه دسته دسته و گروه گروه از سنگرهايشان بيرون مي آمدند و از ارتش صدام مي بريدند و به آغوش ارتش و سپاه مي آمدند.
هر رزمنده 200 گلوله!
عمليات بدر و خيبر پايه اي بود براي عمليات هاي بعدي، عمليات خيبر در سوم اسفند 1362 با رمز «يا رسول ا...»(ص) در استان هاي بصره، العماره و جزاير مجنون برگزار شد. منطقه عملياتي بدر و خيبر پوشيده از نيزار با ارتفاع يك تا هفت متر بود. 52 حلقه چاه نفتي در اين منطقه بود كه به دست نيروهاي ما افتاده بود، اولين تجربه سايت دامي ما در اين عمليات بود. هفت فروند هواپيما و 9 فروند بالگرد، تعداد زيادي تانك، نفربر و خودروهاي سبك و سنگين به غنيمت نيروهاي ما درآمد. ما در عمليات خيبر، داراي دو سايت موشكي «پيروزي» در «جفير» و «هجرت» در جنوب «هورالهويزه» بوديم. ما در اين عمليات كه با هماهنگي ارتش و سپاه انجام شد، نيروهاي زيادي را به دليل بمباران شيميايي از دست داديم. كارشناسان نظامي طي يك بررسي اعلام كردند حجم خمپاره ها، راكت ها و سلاح هاي شيميايي به گونه اي بوده كه براي هر رزمنده ما 200 گلوله شليك شده بود. عمليات بدر در 20 اسفند 1363 در منطقه عمومي هورالهويزه و شرق رود دجله آغاز شد. در عمليات بدر ما سايت هجرت را كه در عمليات خيبر لو نرفته بود، همچنان در اختيار داشتيم و فرماندهي اين سايت در اين عمليات بر عهده من بود. در اين عمليات همچنين شش هواپيما و پنج بالگرد مورد هدف قرار گرفت كه از افتخارات من انهدام سه فروند بود.
حكايت سه برادر
خاطره اي به ياد ماندني از شهيد مهدي باكري دارم. همانطور كه مي دانيد برادر بزرگتر ايشان علي باكري توسط ساواك به شهادت رسيده بود و حميد نيز در عمليات خيبر به شهادت رسيد. شهيد مهدي باكري در يادداشتي نوشته بود: «برادر عزيزم حاج علي، شما توسط ساواك به شهادت رسيديد، اما جنازه تان به ما تحويل داده نشد و مادر ما نمي داند كه در چه قطعه اي و بر سر چه قبري بايد بنشيند و اشك بريزد. برادر عزيز و بزرگوارم حميد باكري شما در منطقه عمليات خيبر به شهادت رسيديد به گونه اي كه سر از تنتان جدا شد و در آب هاي هورالهويزه از نگاه ها پنهان شديد و جنازه اي هم به دست مادر نرسيد. من آرزو مي كنم همانند شما به شهادت برسم و كسي براي حمل جنازه من متحمل زحمت نشود.» سرانجام نيز در عمليات بدر ايشان در رود دجله مجروح شد و زماني كه ايشان را با قايق به عقب مي بردند، قايق مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و ايشان نيز به شهادت رسيد و مفقودالاثر شد و به خواسته دل خود رسيد.
14 هواپيما
در كربلاي پنج زدم
عمليات كربلاي پنج در 20 بهمن 1364 با رمز «يازهرا(س)» آغاز شد. منطقه عمليات، جنوب «كوشك» تا دهانه «فاو» بود. دو سايت و سامانه موشكي به نام هاي «كوثر يك » در منطقه «قفاس» و «كوثر دو» در حوالي «چوبيده» و سايت «سربندر» هم سايت ثابتي بود كه كار پوشش سايت هاي ما را بر عهده داشت و منطقه عقبه نيروهاي خودي را نيز پوشش مي داد كه آسيب پذير نباشند. آزادي بيش از 800 كيلومتر مربع از اراضي مرزي، شهر فاو، اسكله فاو، تاسيسات نفتي شمال غرب فاو، كارخانه نمك، قطع ارتباط عراق با اسكله هاي «البكر» و «الاميه» و تامين امنيت كشتي راني شمال خليج فارس از دستاوردهاي اين عمليات است. درگيري 78 روز به طول انجاميد، بسيار سخت و طولاني. شما مي دانيد كه هر چه عمليات طولاني تر شود، توان رزمندگان كاهش پيدا مي كند. در اين عمليات، 17 هزار نفر كشته و 25 هزار نفر به اسارت نيروهاي خودي درآمدند. در اين عمليات 14224 سورتي پرواز توسط سايت هاي موشكي ما شناسايي شدند كه همه آنها در منطقه عملياتي كربلاي پنج در حال پرواز بودند، كه اگر اين تعداد هواپيما در جلو خورشيد پرواز كنند ايجاد سايه مي كنند. 367 فروند وظيفه بمباران مناطق عملياتي و 96 فروند، وظيفه بمباران مناطق غيرجنگي را بر عهده داشتند. و ساير هواپيماها نيز مهمات خود را در منطقه خارج از عمليات خالي مي كردند و متواري مي شدند. 74 فروند هواپيما و 10 فروند بالگرد در اين عمليات توسط سايت هاي موشكي هاگ سرنگون شد كه سهم بنده 14 فروند هواپيما و دو فروند بالگرد بود.
انهدام دو هواپيما با يك موشك!
از ديگر افتخاراتم هدف قرار دادن دو فروند هواپيما با يك موشك است. همچنين در عمليات «والفجر» مقدماتي يك موشك زمين به زمين كه به سمت دزفول شليك شده بود، توسط موشك زمين به هواي من مورد هدف قرار گرفت و منهدم شد كه مورد تقدير قرار گرفت و بازتاب رسانه هاي غربي را در پي داشت. متن كامل تقديرنامه به اين شرح است:
از معاونت عملياتي فرماندهي پدافند
به فرماندهي ستاد جنگ ارتش جمهوري اسلامي
سرگرد خسرو جهاني
در طي هشت 8 سال جنگ تحميلي به بيش از 74 ماموريت جنگي اعزام شده و پذيراي مسئوليت هاي متعددي بوده ايد كه به علت جديت در امور محوله جبهه و جنگ به چهار سال ارشديت از طريق مسئولين نيروي هوايي نائل گرديده ايد و علت آن انهدام بيش از 41 فروند هواپيماي متجاوز دشمن و به اسارت در آوردن 9 خلبان ارتش متجاوز عراق است؛ مضافا به اين كه در طول جنگ در 36 مرحله مبادرت به شناسايي محل هاي مختلف سايت هاي هاگ و احداث آنان نموده ايد كه در دفاع هوايي از كشور جمهوري اسلامي ايران امري غيرانكار بوده است. ضمنا در حين اجراي عمليات هوايي در دو مرحله موفق به انهدام دو فروند هواپيما با يك تير موشك به صورت مجاورتي گرديده و در مرحله بعدي در سال 1361 موفق به انهدام يك موشك هوا به زمين دشمن متجاوز گرديده كه منجر به جنجال تبليغاتي دشمن شده است.
معاون عملياتي فرماندهي پدافند هوايي
سرتيپ دوم ستادجمشيد مينويي
روزي شهيد ستاري به من گفت: «جهاني، تو با اين ارشديت هايي كه مي گيري به ما خواهي رسيد و حتي از ما جلو خواهي زد و فرماندهي را از ما خواهي گرفت.»
سربازها عزيزند
زماني كه فرمانده سايت موشكي در منطقه عملياتي «محرم» واقع در «دشت عباس» بودم، روزي شهيد ستاري كه در آن زمان سرهنگ بودند، وارد سايت شدند و به من گفتند: «سروان جهاني! فرمانده ها را جمع كن كه من با آن ها صحبتي دارم.» من ديدم كه ايشان برخلاف هميشه عصباني هستند.وقتي كه همه در اتاق توجيه جنگ قرار گرفتند، ايشان فرمودند: «هركسي كه وارد منطقه جنگي مي شود، كرامت خاصي دارد و براي همه ما عزيز و ارجمند است. شنيده ام كه با سربازها بد برخورد مي شود. جناب جهاني براي اين ها بگو كه در يك جنگ افزار، خرج گذار و كساني كه مهمات را حمل مي كنند، بيسيم چي و حتي تيرانداز سرباز است. ما بايد به آن ها حرمت بگذاريم. آن ها امانت هاي پدرها و مادرهايشان در نزد ما هستند. اين ها بايد هميشه شاد و خرسند باشند. خداي ناكرده نبايد شما به گونه اي باشيد كه جاي صدام را براي آن ها بگيريد. اين ها عزيزان ما هستند و به ياري ما آمده اند. اين ها مي توانند از ميدان جنگ فرار كنند، اما چقدر عزيز و بزرگوارند كه مردانه ايستاده اند و مردانه به رزم ادامه مي دهند.» بعد هم مبلغي را به من دادند و گفتند كه بين سربازها توزيع كنم تا زماني كه به مسافرت مي روند، محتاج كسي نباشند.
افتادگي آموز
شهيد بابايي انسان مومن و مخلصي بود به گونه اي كه اگر كسي در كنار ايشان انجام وظيفه مي كرد، فكر مي كرد كه با يك معصوم طرف است. شهيد بابايي معاون عملياتي نيروي هوايي بود و حتي فرماندهي نيروي هوايي ارتش به ايشان پيشنهاد شده بود كه امتناع مي كردند، روزي اين شهيد بزرگوار از گشت زني پيرامون منطقه عملياتي مي آمدند كه چهره اي خسته و پژمرده داشتند و با اين وضعيت وارد سايت موشكي شدند. چند تن از نيروهاي تعميرات و نگهداري و يكي از افسران عمليات، مشغول تعمير رادار بودند. يكي از اين افسران كه شهيد بابايي را نمي شناخت پرخاش كرد و گفت كه چرا يك غريبه وارد سايت شده است؛ من به سمت ايشان دويدم و گفتم: جناب سرهنگ بابايي! سروان بهمن طهماسبي شما را نمي شناختند. ايشان گفتند: «اشكالي ندارد؛ ايشان هم دلسوز هستند و نمي خواهند كه اطلاعات سري اينجا به دست ناشناس بيفتد. به ايشان نگوييد كه من كه هستم.» موقع ناهار، شهيد بابايي مشغول خوردن نهار بودند كه باز همان سروان وارد شد و مي خواست كه فرياد بكشد؛ من به آرامي به او گفتم كه ايشان سرهنگ بابايي معاون عمليات نيروي هوايي هستند و او نيز از كاري كه كرده بود، ترسان و لرزان شده بود؛ اما شهيد بابايي خونسردانه سر خود را بالا آوردند و گفتند بفرماييد ناهارتان را بخوريد.





 



امام(ره) : مهران را هم خدا آزاد كرد فتحي كه فراموش شده است

مهران، شهر مهربانان دهم تير ماه 1365 از چنگال نيروهاي بعثي آزاد شد. سالگرد اين فتح بزرگ چند روز قبيل بود. رسانه هاي ما چقدر به اين موضوع پرداختند؟ اصلاً كسي يادي كرد؟ جاي اين روز تاريخي در تقويم ما كجاست؟ اين فراموشي را به پاي توطئه استكبار بگذاريم يا كم كاري خودمان؟ در اهميت اين فتح همين بس كه امام(ره) فرمود؛ مهران را هم خدا آزاد كرد. اگر مي خواهيد بيشتر از اهميت اين عمليات موفقيت آميز بدانيد، مطلب زير را دنبال كنيد.
آزادسازي شهر مهران به منزله شكست استراتژي دفاع متحرك عراق بود . شكستي كه رژيم عراق در گام اول خود با عدم موفقيت در تأمين اهداف مورد نظرش با آن رويارو شد و سرانجام با از دست دادن مهران ، چشم اندازي جديد از ناتواني و ضعف اين كشور در موضع آفند و پدافند ترسيم و نمايان گرديد . خبرگزاري فرانسه در پي آزادسازي شهر مهران ، گزارش داد:
« ناظران در خليج فارس عقيده دارند كه اشغال مهران به دست قواي ايران ، شكست پذيري رژيم عراق- به ويژه استراتژي نظامي جديد آن موسوم به دفاع متحرك - است.»
در ميان مناطقي كه در تصرف دشمن قرار گرفت ، شهر مهران از اهميت خاص سياسي- تبليغاتي برخوردار بود و براي عراق به عنوان جبران شكست فاو و نيز عامل افزايش دهنده روحيه نيروهاي آسيب ديده ارتش عراق تلقي مي شد ؛ لذا آزادسازي آن ، گذشته از اينكه شكست دشمن در استراتژي تازه خود محسوب مي شد ، آسيب هاي عمده ديگري را در آن مقطع و بعد از آن متوجه ارتش عراق كرد . چنانكه وقتي مهران بازپس گرفته شد ، رسانه هاي گروهي جهان به انحاء مختلف به بعد رواني مسئله اشاره كردند . از جمله نشريه فارين ريپورت ، چاپ لندن ، نوشت :
«مهران به خودي خود فاقد اهميت است ، تهاجم به مهران نه از جهت استراتژيكي ، بلكه از نقطه نظر رواني ، واجد اهميت مي باشد.»
راديو آمريكا نيز به نقل از كارشناسان نظامي اظهار كرد :
«شكست عراق ممكن است از نظر رواني اثر مهم و شگفت انگيزي داشته باشد ؛ چرا كه عراقي ها بيشتر به خاطر جبران شرمساري ناشي از تصرف بندر عراقي فاو به دست ايراني ها دست به حمله زده بودند.»
همچنين خبرگزاري جمهوري اسلامي به نقل از راديو بي بي سي گزارش داد :
«برخي از مفسران و ناظران آگاه به مسائل نظامي اعتراف كردند كه با آزادسازي مهران ، ايران نشان داد كه توانايي پيشروي هاي محدود را دارد حال آنكه عراق نشان داده است كه نمي تواند در مقابل اين گونه تهاجمات در خاك ايران ايستادگي كند و در نتيجه يك بار ديگر به پشت مرزهاي دفاعي كه در نقاط
فوق العاده آسيب پذيري در اطراف مرز ساخته عقب نشيني كرد.»
گذشته از اين درهم شكسته شدن خطوط دفاعي عراق در فاو و ناتواني اين كشور در
بازپس گيري آن ، رژيم صدام را نزد غرب و حاميان منطقه اي خود به طور اساسي به زير سوال كشيد و اين واقعيتي بود كه حاكمان بغداد مايل به تن دردادن به آن نبودند و به منظور اثبات توانايي و حفظ برتري خود ، مبادرت به اتخاذ استراتژي موسوم به دفاع متحرك نمودند . براين اساس به خوبي روشن است كه شكست مهران مي تواند چه تبعاتي در بي اعتمادي حاميان و متحدين رژيم بغداد فراهم آورد.
روزنامه نيوزويك چاپ آمريكا پس از آزادسازي مهران نوشت :
«بازپس دادن مهران(پس از فاو) ، اعتماد مقامات آمريكايي را به رژيم عراق به شدت كاهش داد و گفته مي شود كه آمريكا كمك هاي تسليحاتي خود را به اين رژيم محدود كرده است.»
فتح فاو به دست قواي نظامي ايران ، موقعيت و فضايي جديد در جنگ به وجود آورد كه توأم با واقع نگري از سوي رسانه هاي جهاني درباره توانايي هاي بالفعل و بالقوه جمهوري اسلامي و نيز ناتواني رژيم عراق مبني بر ادامه جنگ و رويارويي با تهاجمات ايران بود . تثبيت وضعيت يادشده قطعاً نيازمند پيروزي هاي ديگري بود كه تنها قسمتي از آن با فتح مهران و پس زدن نيروهاي دشمن تأمين گرديد.
در اين باره آنچه كه در رسانه هاي غربي منعكس شد عمدتاً حول محور توانايي و برتري نظامي ايران دور مي زد ، گذشته از اين ، حفظ برتري در فاو و انجام عمليات در مهران ، نشان دهنده نوعي افزايش توان نظامي ايران تلقي شد ؛ به طوري كه راديو بي بي سي به نقل از مفسر بخش شرقي خود گفت :
« اگرچه تسخير مهران از نظر تعيين نهايي جنگ نقش قاطعي نخواهد داشت اما نيروهاي ايراني نشان دادند كه ضمن حفظ مواضع خود در فاو ، در مقابل حمله هاي پي در پي عراق مي توانند نيروهاي عراقي را از بخش مركزي جبهه نيز بيرون برانند و خطر مهمي را در آينده جنگ ترسيم نمايند.»
در همين زمينه خبرنگار ديگري از راديو آمريكا با مشاهده تحركات اخير در ايران در خصوص فراخوان نيرو و نيز اظهارات مقامات تهران ، از نقشه هاي آينده ايران خبر مي دهد و مي گويد :
«نقشه كلي ايران در حال حاضر اين است كه كليه منابع خود را بسيج كند تا از فرصت اخير خود بهره برداري كند و ايران را به يك پيروزي سريع در جنگ نايل سازد ، به ويژه آنكه محسن رضايي فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تأكيد كرده كه اگر به عراق فرصت داده نشود كه پس از شكست هاي اخير تجديد قوا كند ، ايران مي تواند اميدوار باشد امسال جنگ را به پيروزي خاتمه بدهد. از سوي ديگر آيت الله خامنه اي نيز در خطبه هاي نماز جمعه تهران اعلام كرد كه رژيم تهران از اين پس به حملات محدود اكتفا نخواهد كرد و قصد دارد با يك حمله گسترده آخرين ضربه را بر عراق وارد آورد.»
البته برخي از خبرگزاري ها اين موضوع را به ديده ترديد مي نگريستند. تحليل گران ديگر دليل حساسيت خود را به انعكاس اخبار در خصوص احتمال اجراي عمليات گسترده تر از سوي ايران ، به خاطر مشاهده نقل و انتقالات و به ويژه افزايش اعزام نيرو مي دانستند.
اين دسته از مفسران معتقد بودند كه تمركز اين نيروهاي نامتجانس و بي حركت نگاهداشتن آنان براي مدتي طولاني مقدور نخواهد بود و رژيم تهران ناچار خواهد گرديد يا آنان را به عمليات و تحرك وادارد و يا به شهر و روستاهايشان بازگرداند و در مقابل ، ترديد نمي توان داشت كه عمليات گسترده نيروهاي ايراني ، اعراب را اعم از موافق صدام يا مخالف وي در وضعي غيرعادي و حتي نقطه انفجار قرار خواهد داد ... آزادشدن شهر مهران از دست سربازان عراقي با وجود اهميتي كه مي توان بر آن قائل شد براي ايجاد تحولي اساسي و كارساز در جنگ 6 ساله كافي به نظر نمي آيد . اما در عين حال كافي است كه نگراني دلهره آوري را در سران عرب برانگيزد ، زيرا اين پيروزي محدود مي تواند مقدمه اي باشد بر حمله بزرگ كه دولتمردان اسلامي تهران مدت ها است از آن سخن مي گويند . دراين باره خبرنگار روزنامه فايننشال با چاپ نقشه اي از منطقه عملياتي ، گزارش داد :
«نيروهاي مسلح ايران ، سربازان عراقي را از يك شهر مهم بيرون رانده اند . اين شهر يكي از استراتژيك ترين نقاط در جبهه 733 مايلي است و براي هرگونه تلاش ايران جهت حركت به سمت بغداد بهترين گذرگاه است.»
پيروزي ايران در عمليات كربلاي يك از ابعاد مختلف مورد توجه مفسران و ناظران آگاه قرار گرفت . مفسر راديو بي بي سي از منظري ديگر به درايت فرماندهان ايراني در تغيير تاكتيك نظامي اشاره كرد و گفت :
« رهبران نظامي ايران كه در گذشته اتكاي زيادي به نيروهاي پياده نظام داشتند ، از تلفات سنگين اين شيوه جنگ ظاهراً درس گرفتند . به گونه اي كه استراتژي فعلي آنان بيشتر به تشخيص نقاط ضعف ارتش عراق در امتداد جبهه ها متمركز شده است . بنابراين اگر ايران در چندين حمله محدود به پيروزي برسد ، احتمال درهم كوبيدن خطوط دفاعي عراق محرز است ، گرچه معلوم نيست كه با كمبود سلاح هاي سنگين بتواند ابتكار عمل را در اين مسئله به دست آورد يا نه؟»
خبرنگار بي بي سي نيز تصريح مي كند كه تصرف شش هفته قبل مهران به دست ارتش عراق كه نشانه تغيير روش اين كشور در جنگ بود و اميدوار بود آن را در ازاي فاو معامله كند ، سودي در برنداشت.
حتي با وجود حملات متقابل در منطقه فاو نتوانست نيروهاي ايراني را از شبه جزيره فاو بيرون براند . لذا از دست دادن مهران براي دولت عراق شكست ديگري محسوب مي شود .
از سوي ديگر طارق عزيز ، معاون نخست وزير و وزير امور خارجه عراق ، در اولين واكنش رسمي ، بدون اشاره به شكست نيروهاي ارتش كشورش در منطقه عملياتي مهران ، خواستار انزواي ايران در محيط بين المللي شد . او از تمام كشورهاي جهان خواست رژيم ايران را از خانواده جهاني منزوي كنند و از مجهز كردن تهران به سلاح و تجهيزات نظامي و متخصصان فني خودداري كنند تا بدين وسيله رژيم تهران را براي پايان جنگ و بازگشت صلح به منطقه تسليم اراده انساني نمايند.
اما برخي مفسران اين اميد عراق را برباد رفته اعلام نمودند. گزارشگر صداي آمريكا در تفسير خود درباره بازتاب عمليات و تلاش هاي ديپلماتيك عراق گفت :
«بر سر اين شهر تاكنون چندين بار جنگ
در گرفته و شهر عملاً منهدم شده است . البته اين شهر از نظر استراتژيك اهميت چنداني ندارد ، اما بغداد كوشيد با اشغال مجدد آن و از طريق طرف هاي ثالث، تهران را به مبادله مهران با شبه جزيره فاو در جنوب عراق ، كه ايران آن را در فوريه تصرف كرده بود ، تشويق كند ، ولي ايران علاقه اي به اين كار نشان نداد و اساساً حاضر نيست تا زماني كه دولت صدام حسين بر سركاراست انجام گفت و گوهاي صلح را بررسي كند.»

 



زخم سيب

مين
گم شدم!
گروه تجسس هم
پيدايم نكرد
حتي بعد سال هاي بيقراري!
و مين ها در دلم
هر سال
يكي يكي خنثي مي شود
هربار، جمعه ها
تا مرز مجنون
نه، مرز جنون
پيش مي روم
فانوسقه هايت را
مي بندم
شايد نشكند كمرم!
¤ فيروزه يزدان بخش

 



...با ستاره ها

...ضروري ترين مطلب كه در حال حاضر محتاج به توضيح مي باشد، اطاعت از امر ولايت فقيه است.... خصوصاً در شرايط خاصي كه همه منافقان، نقاب از چهره برگرفته اند و بعد از مدتها شيطنت و عوام فريبي در مقابل ولايت مطلقه اش به خيال خود صف كشيده اند، غافل از آنكه تندباد توفنده ايمان و اخلاص است رزمنده ما ، شجره خبيثه آنها را به زودي و به ياري حق سرنگون خواهد كرد.
شهيد حميدرضا ابوالاحراري

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14