(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 24 تير 1389- شماره 19692

طراحي توافقنامه تجارت آزاد در نشست بادن بادن

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




طراحي توافقنامه تجارت آزاد در نشست بادن بادن

به رغم لجاجت ظاهري بوش و سنانو، مردان بيلدربرگ همچنان خودپسندانه- و حتي متكبرانه- مطمئن بودند كه دولت آمريكا از دستورهاي آنها اطاعت مي كند.
حرف هاي يك آمريكايي كوچك اندام را شنيدم كه به بغل دستي خود، در يكي از جلسات نشست بيلدربرگ در روز 12 مه، اطمينان خاطر مي داد و مي گفت: «به شما مي گويم، ما نبايد در مورد طرح محيط زيست يا موضوع ماليات نگران عملكرد جورج باشيم. وي به روش خاص خود، هرآنچه بتواند انجام خواهد داد.»
اين آمريكايي به همكار اروپايي اش گفت: «سياست داخلي اقتضا مي كند كه بوش كارهاي خاصي انجام دهد، اما نتيجه كار مطلوب خواهد بود- خواهيد ديد.»
اين شخص آمريكايي چندبار به «مشكلات با جناح راست آمريكا» اشاره كرد، موضوعي كه آن سال دل مشغولي بيلدربرگي ها بود.
حضور معاون رئيس جمهور در اين نشست خبر بدي براي كساني بود كه مصرانه از بوش خواسته بودند كويل را از برنامه نامزدي خود در سال 1992 كنار بگذارد. اين امر سبب شد كه اين نخبگان بين المللي وعده بوش را براي حفظ كويل در برنامه نامزدي و نيز امكان انتخاب كويل را به مقام رياست جمهوري در سال 1996 جدي بگيرند.
در اين حال، دستور كار جهاني گروه بيلدربرگ و كميسيون سه جانبه روشن بود.
قرار بود ماليات ها، به شكلي، براي آمريكايي ها افزايش يابد. قرار بود كسر بودجه دستاويز كسب درآمدهاي جديد باشد. اما در طول تاريخ، هرگز از افزايش ماليات براي كاهش كسر بودجه استفاده نشده است، زيرا كسر بودجه به نفع بانك هاست. از افزايش ماليات، بدون استثنا، براي هزينه هاي جديد استفاده مي شود، كه به نفع سرمايه گذاران و بورس بازان بين المللي است. قرار بود از درآمدهاي جديد براي اهداف زير استفاده شود:
¤ استفاده از آن همچون تور ايمني براي بانك داران بين المللي، با فرستادن ميلياردها دلار اخذ شده از ماليات پردازان به كشورهاي جهان سوم تا اين كشورها بتوانند بهره بدهي هاي خود را به بانك ها بپردازند.
¤ فرستادن ميلياردها دلار براي كشورهاي داراي اقتصاد نابسامان، به منظور اجراي طرح هاي جديد زيست محيطي، كه سرمايه گذاران انتظار داشتند از رهگذر آن منافع هنگفتي به جيب بزنند و
¤ فرستادن ميلياردها دلار ديگر به كشورهاي بلوك شرق براي كمك به آنها در بازسازي اقتصاد، پس از بيش از هفت دهه سيطره ويرانگر كمونيسم. از رهگذر طرح هاي مشترك از قبل برنامه ريزي شده و خريد شركت هايي كه پيشتر متعلق به دولت بود، و حالا به بهاي پايين فروخته مي شد، سود كلاني نصيب اين بين المللي گرايان مي شد.
بادن- بادن، آلمان
خوانندگان در سال 1991 از پيش مي دانستند كه آمريكا وارد جنگ مي شود. معلوم شد اين جنگ درواقع تهاجم به يوگسلاوي در زمان رياست جمهوري بيل كلينتون است كه در نشست سال 1991 بيلدربرگ شركت كرد و در سال 1992 به رياست جمهوري برگزيده شد.
گروه بيلدربرگ براي جنگي ديگر ظرف پنج سال بعد برنامه ريزي مي كرد. اين خبر ناگوار را منبع آگاهي- يكي از كاركنان بلندپايه بيلدربرگ كه پنهاني در تحقيقاتم همكاري مي كرد- از پشت ديوارهاي محصور هتل باديشر هوف1 داد. در آن زمان، وي از درون گروه همكاري مي كرد و همكاران وي حكم منابع ارتباطي را داشتند.
منبع آگاه اصلي دست كم روزي يك بار و گاه دوبار مرا مي ديد. نشست سري ساليانه نخبگان جهان، 9-7 ژوئن، در اين شهر ييلاقي برگزار شد.
درحالي كه بيلدربرگي ها نقشه هاي جنگ را تدوين مي كردند، مسئول برج مراقبت هوايي در فرودگاه خصوصي بادن- بادن، ورود تعداد زيادي پرواز از بروكسل را گزارش مي كرد، كه مقر ناتو است و در آن زمان، جيمز بيكر، وزير خارجه وقت آمريكا، در اين شهر به اتحاد شوروي وعده كمك مي داد.
در يكي از آن هواپيماها كه رهسپار نشست بيلدربرگ بود، مانفرد ورنر2، دبيركل ناتو در سال 1991، نشسته بود.
در نشست بيلدربرگ مكررا بيان شد كه در سال هاي آينده «صدام هاي ديگري» داريم كه بايد به سرعت و با قاطعيت با آنها برخورد كرد. آنها به صدام حسين اشاره مي كردند كه از رهبري كشور نفت خيز عراق ساقط شد.
هدف گروه بيلدربرگ تشكيل يك ارتش جهاني بود كه در فرمان سازمان ملل باشد. به علاوه، هدف درازمدت بيلدربرگ اين بود كه سازمان ملل به دولت جهاني بدل شود و همه كشورها در انقياد آن قرار بگيرند.
آنچه در تبديل سازمان ملل به يك دولت جهاني قدرتمند نقش اساسي داشت، كه به قول برخي از شركت كنندگان بيلدربرگ با اسمز3 (يك تحول بيولوژيك) تحقق مي يافت، اعطاي «قدرت اعمال قانون» بود.
كيسينجر در خلال يكي از همان جلسات گفت: «ارتش سازمان ملل بايد بتواند در هر نقطه اي از جهان به سرعت عمل كند و نبايد تأخيرهاي ناشي از تصميم گيري هر كشور براي مشاركت براساس ملاحظات كوته بينانه در نقش آفريني آن تأثير بگذارد.»
كيسينجر و ديگران از چگونگي اجراي جنگ خليج فارس ابراز خرسندي و تأكيد كردند مجوز جنگ را سازمان ملل به درخواست بوش، پيش از طرح آن در كنگره، صادر كرده بود.
اين حقيقت كه رئيس جمهور ابتدا موضوع را در سازمان ملل مطرح كرد، درحالي كه قانون اساسي اختيار اعلام جنگ را به كنگره داده است، گامي مهم در «دور كردن آمريكايي ها از ملي گرايي» تلقي شد.
سخنران هاي بيلدربرگ مي گفتند اگر بتوان آمريكايي ها را متقاعد كرد كه تصميم هاي مربوط به اعلام جنگ را به سازمان ملل واگذار كنند و اجازه دهند مردان جوانشان با لباس متحدالشكل سازمان ملل و در جنگ زير پرچم سازمان ملل كشته شوند، «ملي گرايي كوته بينانه» در انگليس، فرانسه و كشورهاي ديگر از بين خواهد رفت.
سخنراني گفت: «طرح جنگ خليج فارس اين هدف را به اندازه سال ها به پيش برد.» وي گفت نگرش آمريكايي ها، كه پس از كشته شدن 000،58 نفر در جنگ بدفرجام ويتنام، از فرستادن نيروهاي خود به ميادين نبرد در كشورهاي ديگر اكراه داشتند، كاملا تغيير كرده است.
وي خاطرنشان كرد بوش، از نظر روان شناسي، كار خوبي كرد كه به كنگره و ساير رهبران اجازه داد بيم خود را از احتمال از دست دادن بين 000،20 تا 000،40 سرباز آمريكايي ابراز كنند، درحالي كه خود مي دانست تلفات جاني به مراتب كمتر خواهد بود.
يكي گفت وقتي مجموع تلفات نيروهاي ائتلاف فقط 378 نفر بود و آمريكايي ها شنيدند و خواندند كه در طول يك هفته جنگ زميني فقط چهار آمريكايي كشته شده اند، بسيار خوشحال شدند، گويي اين يك مسابقه ورزشي بين المللي بود.
ديگري گفت چنين ماجراجويي براي ايجاد ذهنيت لازم براي سال هاي فراروي آمريكايي ها ضروري بود.
شركت كنندگان بيلدربرگ، به روش محتاطانه خاص خود، تأثيرگذاري بر رئيس جمهور براي آغاز جنگ را مرهون تلاش هاي خود مي دانستند. و به يكديگر قول مي دادند كه سازمان ملل در سال هاي آينده، با رخدادهاي بيشتري روبه رو مي شود. آنها با الفاظ غيرمستقيم تري مي گفتند گروه بيلدربرگ و كميسيون سه جانبه مي توانند به موقع «رخداد» ايجاد كنند. بارها كلمات
«ظرف پنج سال» شنيده شد.
گام مهم ديگري براي تأسيس دولت جهاني قدرتمند، شناخته شده و پذيرفته شده، قدرت وضع ماليات است. سازمان ملل با استفاده از سهميه هايي فعاليت مي كند كه هر كشور مي پردازد. اما اين امر مانع از آن نشد كه اين بين المللي گرايان طرح هاي متعددي براي ماليات آمريكايي ها عرضه نكنند.
اعضاي كميسيون سه جانبه در نشست خود، در آوريل 1991 در توكيو، از سازمان ملل خواستند كه به ازاي هر بشكه نفتي كه منشأ آن خليج فارس بود، 10سنت ماليات وضع كند. قرار بود اين طرح «موقتي» اعلام شود كه فقط تا زماني طول مي كشد كه كويت بازسازي و نيازهاي غذايي كردها، تا هنگام خودكفا شدن، تأمين شود.
بيلدربرگي ها اين اقدام گروه برادر خود را تأييد كردند. آنها مي دانستند كه وقتي مردم به مالياتي عادت كنند، هرگز آن ماليات لغو نمي شود. ده سنت، به ازاي هر بشكه، تأثير ناچيزي بر بهاي بنزين داشت و اين امكان وجود داشت كه در سال هاي بعد، با افزايش مناسب، به سراسر جهان تعميم يابد.
آنها با رضايت يادآوري مي كردند كه سازمان ملل بخشي از فلسفه وضع ماليات را از قبل به اجرا درآورده است. در آن زمان، سازمان ملل 30درصد سود نفت عراق را غرامت برمي داشت و ايالات متحده، براي كمك به اين سازمان، اين موضع را اتخاذ كرده بود كه اين نسبت به 50درصد افزايش خواهد يافت.
از مجموع چيزهايي كه گفته شد، راهبرد بيلدربرگ پديدار شد: ماليات را بر «آدم بد» تازه پاگرفته اي تحميل كنيد كه بايد تحمل كند، و از درآمد آن براي مقصودهاي بشردوستانه مانند تأمين غذاي كردها استفاده كنيد. ميزان ماليات اوليه را آن قدر پايين نگاه داريد كه مردم از وصول آن آگاه نباشند، بعد آن را بالا ببريد.
براساس طرح سري بيلدربرگ كه در اين نشست به بحث گذاشته شد، هم زمان با تجهيز سازمان ملل به ارتش جهاني و تبديل ماليات مستقيم به منبع درآمد ديگري براي آن، جهان را مي توان براي سهولت اداره به «مناطق» عمده تقسيم كرد. اروپاي غربي از پيش آماده مي شد كه در سال 1993 مرزها را بردارد. قرار بود اروپا تا سال 1996 پول رايج واحدي داشته باشد. اروپاي شرقي و اتحاد شوروي نهايتاً در اين طرح گنجانده مي شدند. قرار بود اتحاد شوروي دست نخورده باقي بماند و كشورهاي اسير4 براي هميشه تحت انقياد بمانند. مواجهه با 15 كشور كوچك تر بسيار پيچيده بود.
فشار بيلدربرگ بر كنگره براي تصويب پيمان تجارت آزاد با مكزيك، گامي ديگر براي تثبيت موقعيت نيمكره غربي به عنوان يكي از آن مناطق بود. تجارت آزاد با كانادا نخستين گام و با مكزيك گام دوم بود. قرار بود از آن پس همه كشورهاي آمريكاي لاتين گنجانده شوند.
براي سال هاي بعد، راه اندازي جنبش پول واحد براي نيمكره غربي برنامه ريزي شده بود كه شبيه پول رايج جامعه اقتصادي اروپا و نهايتاً دولت جهاني با پول جهاني بود.
همچنين در عرصه اقتصاد جهاني آن زمان، فشار بيلدربرگ بر دور اروگوئه از صحبت ها درباره موافقت نامه عمومي تعرفه و تجارت5(گات) احساس مي شد. حتي در زماني كه بيلدربرگ با حضور 120 سرمايه گذار و رهبران سياسي بزرگ جهان تشكيل جلسه داده بود، مذاكره كنندگان گات اعلام كردند كه روحيه همكاري و اراده جديدي براي رسيدن به توافق ايجاد شده است.
راكفلر و كيسينجر از اقدامات گورباچف در سال 1991 تمجيد كردند. آنها وي را راهنمايي مي كردند و به راحتي به او دسترسي داشتند.
در آن سال، گورباچف اعلام كرده بود به پيشكشي 100ميليارد دلاري از غرب- عمدتاً ايالات متحده- نياز دارد تا بتواند به زمامداري ادامه دهد. بيلدربرگ مي دانست اين امر به بوش اجازه مي داد كه در برابر آمريكايي ها قيافه بگيرد و بگويد خير، فقط 20ميليارد دلار و آن هم فقط در شرايطي كه گورباچف درست رفتار كند.
روز 11ژوئن، يعني دو روز پس از نشست بيلدربرگ، بوش از سر لطف موضع خود را تغيير داد- شش هفته پس از آنكه اعلام كرده بود اتحاد شوروي لياقت دريافت اعتبار را ندارد و به اين ترتيب در برابر جناح راست كرنش كرده بود- و اعلام كرد ايالات متحده وام 5/1 ميليارد دلاري به كمونيست ها را براي خريد گندم تضمين خواهد كرد. «ضمانت وام» تقريبا مترادف پيشكشي بود.
فرانك موري6، روزنامه نگار پرآوازه اي كه از سال ها قبل و از زمان فعاليت وي در نشريه واشنگتن ايونينگ استار7 وي را مي شناختم، كه اكنون ديگر منتشر نمي شود، در روزنامه واشنگتن تايمز نوشت كه اين اقدام «نخستين گام از اقداماتي براي آسان سازي تجارت و اعطاي كمك اقتصادي به مسكو بود.»
كاخ سفيد همچنين بر مخالفت خود با اقدامات كنگره براي ارسال هرگونه كمك مستقيم به جمهوري هاي عضو اتحاد شوروي تاكيد مي كرد. اين اقدام باعث مي شد، بدون آنكه ديوارهاي سست و لرزان كمونيسم در داخل اتحاد شوروي تحكيم شود، تلاش آنها براي كسب آزادي تقويت شود.
در سال آينده، قرار بود از ميلياردها دلار كه از ماليات پردازان آمريكايي دريافت شده بود، براي حفظ اتحاد شوروي استفاده شود و تسلط آن بر عضو اتحاد شوروي تداوم يابد.
روز 8 ژوئن 1991، در دومين روز نشست سه روزه بيلدربرگ، جيمز بيكر، وزيرخارجه آمريكا كه در ژنو به سر مي برد، پرداخت دلارهاي آمريكا را به گورباچف وعده مي داد و تأكيد مي كرد آمريكا كشورهاي اسير را به حال خود رها مي كند.
اما با وجود معلوم بودن شركت مقامات بلندپايه وزارت خارجه و دفاع و كاخ سفيد در بيلدربرگ، معلوم نشد كه آيا بيكر جزو معدود نفرهايي بود كه دير رسيدند و پشت حصار نگهبان ها پنهان شدند.
نگهبان ها و كاركنان ديگر همگي در پاسخ به سؤالاتي كه درباره حضور هر كس مطرح مي شد، فقط مي گفتند: «نمي دانم».
البته گورباچف مي خواست كشورهاي اسير را همچنان برده و بخشي از اتحاد شوروي نگاه دارد. ايالات متحده موضعي گرفته بود كه براساس آن پيش بيني مي شد ميلياردها دلار از پرداختي هاي ماليات پردازان آمريكايي در آينده از طريق بانك جهاني و صندوق بين المللي پول در اختيار كرملين قرار گيرد تا از عوارض مواجهه با 15 كشوري كه استقلال خود را مجددا به دست آورده بودند، در امان باشد. اين موضع آمريكا وي را تقويت مي كرد.
بيلدربرگي ها درست چند روز پيش از آغاز هفته كشورهاي تحت سلطه بر اين خوش رقصي صحه گذاشتند. قبلا در اين هفته براي آزادي ملل دربند ناقوس كليساها را به صدا درمي آوردند و دعا مي خواندند.

1 Badischer Hof
2- Manfred Woemer
3- Osmosis
4 Captive Nations
5 The Uruguay Round of talks on the General Agreement on Tariffs and Trade GATT
6Frank Murray
7 Washington Evening Star

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14