دروغ هاي بزرگ غرب

«ميشل كولون» نويسنده و روزنامه نگار بلژيكي در كتاب خود تحت عنوان «صحبت درباره اسرائيل» به دروغ هاي بزرگ كه از سوي رسانه هاي غربي به منظور توجيه موجوديت اسرائيل ساخته و پرداخته شده است اشاره مي كند.
كولون براي اثبات دروغ هاي غرب با 20 دانشمند از مليت هاي مختلف از جمله چامسكي گفت وگو كرده و از همه خواسته تا تعصبات را كنار گذاشته تا حقايق پشت پرده براي مردم آشكار شود.
كولون اولين دروغ رسانه هاي غربي را متوجه تأسيس رژيم اسرائيل به دنبال ادعاي قتل عام يهوديان در خلال جنگ جهاني دوم دانست، وي سنگ بناي رژيم اسرائيل را در سال 1897 ميلادي و در نتيجه برگزاري نخستين كنگره يهود در «باسل» سوئيس عنوان كرد.
كولون همچنين مسئله راندن يهوديان از سرزمين هاي اجدادي خود حدود 70سال پس از ميلاد مسيح را افسانه عنوان مي كند و معتقد است كه اصلا چنين اتفاقي روي نداده است.
به گفته كولون سومين دروغ رسانه ها درباره اسرائيل اين است كه وقتي مهاجران يهودي، فلسطين را اشغال كردند اين منطقه يك سرزمين خالي از سكنه بود. اين در حالي است كه شواهد و مداركي وجود دارد مبني بر اين كه فلسطينيان در قرن نوزدهم به كشاورزي مشغول بوده و توليدات كشاورزي خود را به بسياري از كشورهاي جهان از جمله فرانسه صادر مي كردند.
اين روزنامه نگار بلژيكي معتقد است دروغ چهارم غربي ها اين است كه فلسطينيان به ميل و رضايت خود كشورشان راترك كرده اند اما مورخان يهودي نيز اعتراف كرده اند كه فلسطينيان از سرزمين هاي خود رانده شده اند.
كولون با رد دموكراسي و قانون در اسرائيل به دروغ پنجم رسانه هاي غربي اشاره مي كند و مي گويد اسرائيل تنها رژيمي است كه هيچ قانوني آن را محدود نمي كند و هر كاري كه بخواهد انجام مي دهد.
به گفته كولون اسرائيل تنها يك قانون را خوب مي شناسد و آن هم قانون آپارتايد و نژادپرستي است.
وي ششمين دروغ رسانه هاي غربي را درباره تلاش آمريكا براي برقراري دموكراسي در خاورميانه مي داند. به گفته وي آمريكا سالانه سه ميليارد دلار كمك مالي در اختيار اسرائيل قرار مي دهد كه اين رژيم از اين كمك هاي مالي براي بمباران كشورهاي همسايه استفاده مي كند.
كولون با اشاره به كمك هاي نظامي اروپا و آمريكا به اسرائيل، ادعاهاي موجود درباره تلاش آمريكا و اروپا براي دستيابي به توافق صلح ميان اسرائيل و فلسطين را رد مي كند و آن را دروغ هفتم مي خواند.
اين نويسنده بلژيكي با اشاره به دروغ هشتم رسانه هاي غربي در اسرائيل دين يهود را از رژيم اسرائيل جدا دانسته و انتقادها از اسرائيل را دليلي براي اختلاف ميان اديان مختلف نمي داند.
كولون دروغ نهم را كه فلسطينيان عامل خشونت و تروريسم در منطقه خاورميانه هستند رد و تأكيد مي كند كه اسرائيلي ها با اشغال سرزمين هاي فلسطيني عامل اصلي خشونت در منطقه به شمار مي آيند.
كولون در انتها خواستار اعمال فشار بين المللي بر اسرائيل و متحدانش مي شود تا از اين راه حقايق پيرامون جنايات رژيم صهيونيستي منتشر شده و هويت اصلي اين رژيم براي همگان آشكار شود.
خبرگزاري قدس

جنگ نابرابر در عراق

گردآوري و تنظيم: فريده شريفي
جنگ افروزي آمريكا در عراق پيامدهاي ناگواري هم براي مردم عراق و هم معماران آن داشته است. اين تجاوز كه در ماه مارس سال 2003 ميلادي به وقوع پيوست براي جرج بوش رئيس جمهور پيشين آمريكا به يك افتضاح سياسي، اقتصادي و اجتماعي تبديل شد. دولت بوش تحت عنوان مبارزه با تروريسم عراق را اشغال كرد و در نتيجه آن آسيب هاي روحي فراواني به مردم عراق و نظاميان آمريكايي وارد آمد كه با گذشت هفت سال همچنان از اين آسيب ها رنج مي برند.
به گفته كارشناسان ملت آمريكا در جريان اشغال عراق حداقل سه برابر بيشتر از جنگ ويتنام آسيب ديده اند.
آنچه درپي مي آيد بررسي آثار و پيامدهاي روحي و رواني جنگ عراق است.
افزايش بيماري هاي روحي و رواني مردم عراق حاصل پديده خشونت، بي ثباتي، حملات نظامي و ناآرامي هايي است كه بر اثر اشغال اين كشور توسط نظاميان آمريكايي به وجود آمده و درك آن از سوي جوامع ديگر سخت است.
روزي نيست كه جنگ عراق قرباني جديدي نداشته باشد. بيشتر اختلالات رواني و بيماري هاي روحي مردم بي گناه عراق ناشي از حضور اشغالگران آمريكايي در كشور و ترورهايي است كه توسط گروه هاي مسلح مورد حمايت پنتاگون انجام مي شد.
تعداد بيماران رواني كه به بيمارستان الرشاد، تنها بيمارستان بيماران رواني در عراق مراجعه مي كنند تنها در نيمه اول سال 2010 به نسبت مشابه سال گذشته 10 درصد افزايش يافته است.
با توجه به افزايش تعداد بيماران رواني و نبود گنجايش كافي در بيمارستان مسئولان مجبورند كه بيماران را به منازلشان باز گردانند.
جمعيت پزشكان بيماران رواني در عراق هشدار دادند كه تعداد پزشكان متخصص در زمينه بيماري هاي رواني در عراق از 100 نفر تجاوز نمي كند و آنها مجبور به درمان بيش از 30 ميليون عراقي هستند. اين وضعيت آنقدر اسفبار است كه بسياري از اين بيماران بدون نسخه پزشك، خود را درمان مي كنند.
«اسماء شاكر» كه به علت بيماري روحي تحت معالجه قرار دارد در اين باره مي گويد: طي پنج سال گذشته سه بار منزلم تخريب شده كه جديدترين آن دو هفته پيش بوده به همين دليل هميشه در حالتي از ترس و نگراني زندگي مي كنم.
وي اضافه مي كند، همسرم پايش قطع شده و فرزند 12 ساله ام از ترس خانه را ترك نمي كند و هميشه منتظر وقوع يك حادثه ناگوار هستيم...
«جبار عبدالزهرا» مهندس
43 ساله كامپيوتر نيز يكي ديگر از شهروندان عراقي است كه مي گويد خاطرات تلخ گذشته را هيچگاه فراموش نمي كند.
وي مي گويد شش سال پيش زماني كه بين نيروهاي آمريكايي و شبه نظاميان محلي در بغداد درگيري شديدي در گرفت به همراه دو برادرم در تيراندازي دو طرف گير افتاديم و راهي براي فرار نداشتيم به همين دليل به شدت زخمي شديم.
جبار اضافه مي كند تا صبح در گوشه اي پنهان شدم تا آتش جنگ فروكش كند و بتوانم برادر مجروحم را به بيمارستان منتقل كنم اما به محض رساندن برادرم به بيمارستان وي به خاطر شدت جراحات درگذشت و غم و اندوه فراوان براي من به جا گذاشت.
اين شهروند عراقي هنوز هم نمي داند چرا زماني كه افراد را در لباس نظامي مي بيند ترس و وحشت تمام وجودش را پر مي كند و مي خواهد از كنار آنها فرار كند.
واقعيت اين است كه خشونت در عراق بسيار طولاني شده و با زندگي مردم غيرنظامي در هم آميخته و روز آنان بدون جنگ و خونريزي سپري نمي شود.
روانپزشكان عراقي معتقدند تعداد شهرونداني كه براي معالجه به مراكز درماني رواني مراجعه مي كنند بسيار كمتر از كساني هستند كه در جامعه از بيماري هاي رواني رنج مي برند و امكان مراجعه به مركز درماني را ندارند.
«محمد الوزري» يكي از پزشكان عراقي در اين زمينه مي گويد، مردم عراق هر روز شاهد بمب گذاري هايي هستند كه به تكه تكه شدن بدن همشهريان يا اعضاي خانواده و بستگان آنها منجر مي شود، يا دائم در ترس حمله شبه نظاميان و يا خشونت هاي مشابه آن به سر مي برند.
وي اضافه مي كند، زماني يك مرد به من مراجعه كرد و گفت، من تجربه اي تلخ از بمب گذاري در ماشين دارم و از نزديك شاهد سوختن انسان هاي بي گناه بودم به همين دليل مي خواهم غذا بخورم و بوي گوشت به مشامم مي رسد و حالم بد مي شود و از خوردن غذا منصرف مي شوم.
«اياد حمدان سعد» دبير 35 ساله و اهل بغداد است كه9 نفر از اعضاي خانواده و بستگانش را از دست داده و مي گويد دوسال پيش درحال رفتن به كلاس انفجار در محله ما سبب مرگ والدين و اعضاي خانواده ام شد و حالا هر وقت چشمان خود را مي بندم در اطرافم اجساد والدين و بستگانم را مي بينم.
«علي كريم» يكي از بيماراني است كه در بيمارستان رواني بستري است. درسال 2007 مردان مسلح او را ربودند و براي آزادي اش باج خواستند و پدر 50 ساله اش نيز پس از پرداخت باج راهي مراكز روان درماني شد. كريم از صحبت كردن امتناع مي كند فقط گاهي اوقات زماني كه مادر يا همسرش براي ملاقات او مي آيند، زمزمه كنان مي گويد مردان مسلح دوباره به تعقيب من مي آيند.
هنوز آمار دقيقي از عراقي هايي كه استرس هاي ناشي از جنگ آمريكا را تحمل مي كنند اعلام نشده است تنها درسال 2006-2007 در بررسي سلامت رواني عراقي ها توسط سازمان بهداشت جهاني و وزارت بهداشت عراق مشخص شد كه بيش از 50 درصد از جمعيت عراق به نوعي از اختلالات رواني رنج مي بردند اماتنها 35 درصد از بيماران به مراكز درماني مراجعه كرده اند.
وزارت بهداشت عراق همچنين اعلام كرد كه آثار رواني جنگ عراق به كودكان و نوجوانان نيز سرايت كرده و تمايل آنان براي خودكشي افزايش پيدا كرده است.
براساس اين گزارش ميانگين خودكشي درعراق نيز طي سالهاي گذشته افزايش چشمگيري داشته و از خانواده ها به كودكان سرايت پيدا كرده است.
ازسوي ديگر، تجاوز آمريكا به عراق علاوه بر هزينه هاي سرسام آور نظامي كه براي اين كشور در برداشته هزينه هاي جاني زيادي نيز به بارآورده كه ملت آمريكا بايد اين هزينه ها را پرداخت كند چرا كه بيشتر سربازان آمريكايي كه به كشور خود بازمي گردند دچار آسيب هاي روحي و جسمي وخيمي شده اند.
به غير از نظاميان آمريكايي كشته شده در جنگ عراق 35 تا 55 هزار مجروح آمريكايي از صدمات رواني رنج مي برند و برخي از اين مجروحان با چنان آسيب هاي شديدي به وطن بازمي گردند كه حتي بانيان اين جنگ هم پيش بيني آن را نمي كردند.
دكتر «جفري دريزن» يكي از مشاوران نظامي آمريكا دراين باره مي گويد؛ حتي اگر آمريكايي ها فردا عراق را ترك كنند آثار و پيامدهاي ناشي از اين جنگ قرن ها به طول مي انجامد چرا كه ارتش آمريكا حتي براي زنده نگه داشتن مجروحان جنگي خود كه در شرايطي وخيم به سر مي برند آمادگي ندارد.
وي اضافه مي كند در ازاي هر قرباني نيروي دريايي آمريكا به طور متوسط 15 تن زخمي شده اند و با اينكه برخلاف جنگ هاي گذشته، تعداد كمتري از سربازان آمريكايي با گلوله كشته مي شوند اما مواد انفجاري كه در جنگ عراق به كار رفته صدمات جبران ناپذيري را در بدن اين افراد ايجاد كرده كه ادامه حيات آنها را بامشكلات بسياري روبرو كرده است.
براساس آخرين مطالعات تحقيقاتي پنتاگون، بيش از يك سوم سربازاني كه به آمريكا بازگشت اند به روانشناسان مراجعه كرده اند كه در يك سوم موارد مشكلات جدي تشخيص داده شده است و در بسياري از موارد هم آسيب ها شناخته نشده اند.
بيماري هاي روحي، اضطراب، استفاده از الكل و مواد مخدر و خشونت هاي خانوادگي از جمله آسيب هايي است كه سربازان بازگشته از جنگ عراق به آن مبتلا شده اند.
پنتاگون همچنين اعلام كرد كه 80 درصد از مجروحاني كه به كشور بازگشته اند درمعرض خطر ابتلاء به نوعي صرع قرار دارند كه به «صرع پساجراحتي» معروف است.
ازسوي ديگر، وزارت بهداشت آمريكا با انتشار پژوهشي اعلام كرد كه آثار رواني جنگ عراق از سربازان آمريكايي به خانواده هايشان نيز سرايت پيدا كرده و آنان نيز دچار آسيب هاي روحي شده اند و از هم پاشيدگي كانون خانوادگي يكي از رايج ترين آسيب هايي است كه سربازان به هنگام بازگشت با آن مواجه مي شوند.
در هر صورت تمامي مؤسسات تحقيقي، نهادها و مراكز پزشكي و درماني آمريكا متفقا به اين نتيجه رسيده اند كه هزينه هاي جنگ عراق يا افغانستان براي ملت آمريكا آنقدر زياد بوده كه مردم آمريكا به هيچ وجه حاضر نيستند درگير جنگي ديگر شوند و فرزندان خود را به ميدان هاي جنگ بي حاصل بفرستند. آيا معماران جنگ در آمريكا از جنگ ويتنام عبرت نگرفته اند؟

اقتدار حزب الله و درماندگي غرب

زهرا عباسي
آمريكا براي تخريب وجهه حزب الله لبنان در حال پياده كردن قواعد جنگ نرم است.
«جفري ويلتمن» معاون كنوني وزير خارجه آمريكا و سفير سابق اين كشور در لبنان اخيراً در مقابل نمايندگان كنگره اعتراف كرد كه آمريكا از سال 2006 تاكنون بيش از 500ميليون دلار هزينه كرده كه بخش عمده آن براي تخريب چهره حزب الله به كار گرفته شده است.
پس از پايان جنگ 2006 كه به شكست رژيم صهيونيستي و پيروزي مقاومت منجر شد آمريكا به نيابت از اسرائيل وارد عمل شد اما اين بار در جبهه فرهنگي وتهاجم رسانه اي عليه حزب الله.
آمريكا نمي خواست كه پيروزي حزب الله بر جهان عرب و جهان اسلام تأثيرگذار باشد به همين دليل جنگ سخت رسانه اي و سياسي براي تخريب چهره مقاومت نزد ملت ها را آغاز كرد.
حجم تبليغات گسترده سياسي و رسانه اي غرب ظرف چهار سال گذشته صرفاً براي ضربه زدن به وجهه حزب الله بوده است.
جنگ نرم مكمل قدرت نظامي آمريكا و رژيم صهيونيستي است كه با طراحي كارشناسان آمريكايي و مجريان سفارت آمريكا در بيروت به مرحله اجرا درمي آيد.
از سوي ديگر «كروكر» سفير سابق آمريكا در لبنان نيز طي اظهاراتي ديگر اعلام كرد كه تجربه حمله اسرائيل در سال 2006 به لبنان ثابت كرد كه با اقدام نظامي نمي توان اين حزب را نابود كرد زيرا اين حزب در عمق و جان مردم شيعه اين كشور نفوذ كرده است.
وي پيشنهاد كرد كه بايد براي ازبين بردن حزب الله به غير از تخريب وجهه سياسي آن به تقويت دولت لبنان به ويژه ارتش آن پرداخت چراكه اگر دولت لبنان قدرتمند وتوانا باشد و به ارتش قدرتمند هم تكيه داشته باشد در اين صورت حضور مقاومت در كشور كمرنگ خواهد شد و نگاه ها از حزب الله متوجه ارتش و دولت خواهد شد. به همين دليل است كه آمريكا به عناوين مختلف سعي در تقويت ارتش دارد و مبلغ 600ميليون دلار براي تغيير ارتش و نيروي انتظامي لبنان هزينه كرده است تا اين نيروها را تحت كنترل خود درآورد و كاري كند كه ارتش خطري براي امنيت اسرائيل نباشد.
به همين دليل تلاش هاي آمريكا براي ضربه زدن به وجهه حزب الله از چند جهت شدت گرفت؛ در زمينه نظامي، سياسي، تبليغاتي، فرهنگي و...
برنامه ريزان آمريكا همچنين به ترويج و گسترش مواد مخدر در لبنان به ويژه جوانان نزديك به حزب الله پرداختند و تلاش كردند كه فرهنگ مقاومت را با فرهنگ هاي وارداتي ديگر يعني روي آوردن به مواد مخدر و فساد عوض كنند.
درواقع آنچه امروز به عنوان مبارزه با مواد مخدر توسط سازمان هاي آمريكايي موجود در لبنان اعلام مي شود با هدف رواج فحشا و فساد در ميان قشر جوان جامعه و دور كردن آنها از مقاومت صورت مي گيرد، درحالي كه اين تلاش ها راه به سويي ندارد زيرا جوانان لبناني بيش از هر زمان ديگر در صف اول مقاومت عليه تهديدات رژيم صهيونيستي قرار دارند.
به عبارت ديگر، طرح هاي فتنه انگيز آمريكا در لبنان و صرف ميلياردها دلار براي تخريب وجهه مقاومت نه تنها از اعتبار و اقتدار حزب الله كم نكرد بلكه روزبه روز بر اقتدار آن در تمام زمينه ها افزوده است.
قبل از اعتراف آمريكا به وجود طرح ها و برنامه هايي براي تخريب وجهه حزب الله، سيدحسن نصرالله دبيركل اين حزب به وجود طرحي سازماندهي شده براي وارد كردن بيشترين خسارت به وجهه اين حزب در عرصه داخلي و بين المللي آگاه بود. در واقع اين اقدام آمريكا درست پس از شكست در عمليات نظامي درسال 2006 ميلادي عليه لبنان صورت گرفت.
سيدحسن نصرالله در هشتم ماه مه سال 2008 اعلام كرده بود كه پس از جنگ 33 روزه با طرح هايي براي تخريب وجهه حزب الله رو به رو هستيم كه براساس آن صدها ميليون دلار در جوامع عربي و اسلامي به رسانه ها و شبكه هاي ماهواره اي، نويسندگان و روحانيون براي تحقق اين هدف اختصاص داده مي شود.
وي تاكيد كرد، حزب الله امروز به لحاظ اجتماعي و سياسي و جايگاه مردمي و قدرت نظامي قوي تر از گذشته است و همين مسئله باعث ترس و نگراني مقامات تل آويو و واشنگتن شده است و از هر كوششي براي ضربه زدن به حزب الله دريغ نمي كنند.
در همين رابطه حزب الله لبنان نيز اعلام كرد كه در حال بررسي شكايت قضايي از دولت آمريكا براساس اظهارات ويلتمن است.
حزب الله لبنان همچنين در حال بررسي شكايت از كساني است كه اين كمك ها را دريافت كرده اند.
اين در حالي است كه دولت لبنان در قبال نقض آشكار حاكميت ملي لبنان كه ويلتمن به آن اعتراف كرد سكوت كرده و هنوز موضعي نگرفته است. «نواف موسوي» عضو فراكسيون وفاداري به مقاومت در مجلس لبنان فهرستي از كساني كه اين پول ها را دريافت كرده اند تهيه و تاكيد كرده كه اين موضوع رسوايي بدي براي آمريكا است وهرگونه سكوت و بي توجهي نسبت به اين مسئله تحريك قومي و مذهبي است و براي شعله ور ساختن اختلافات داخلي و بهره بردن از اين فضاي متشنج صورت مي گيرد.
در هر صورت آمريكا و اسرائيل امروز بهتر از هر زمان ديگر به اين واقعيت پي برده اند كه از دست حزب الله در امان نيستند و اين جنبش در تمامي زمينه ها آمادگي مقابله با طرح هاي شوم و تفرقه افكنانه آنها را دارد.
در زمينه نظامي هزاران موشك حزب الله شهرهاي رژيم صهيونيستي را نشانه گرفته اند و مبارزان آماده و تازه نفس در انتظار مقابله با هر نوع حملات نظامي هستند. در زمينه فرهنگي و تبليغاتي نيز رسانه هاي غرب تاكنون به هيچ موفقيتي براي تخريب وجهه سياسي حزب الله دست نيافته اند و بالعكس افشاگري هاي حزب الله باعث شده كه رژيم صهيونيستي در انزواي بين المللي قرار بگيرد. از همه مهمتر جايگاه مردمي حزب الله است كه از پشتيباني و حمايت آحاد مردم به ويژه جوانان برخوردار است.
از سوي ديگر، حزب الله لبنان همكاري و هماهنگي خوبي با ارتش و دولت دارد كه همين مسئله باعث شده كه معادله مردم - ارتش و مقاومت آمادگي كامل با هر نوع توطئه اي را داشته باشند.
اقتدار و توانايي حزب الله در تمامي زمينه ها در حالي است كه رژيم صهيونيستي با جنايات و زورگويي هايي كه در حق مردم فلسطين روا مي دارد هر روز بر انزجار جهاني نسبت به خود مي افزايد.
حمله به ناوگان آزادي و كشتار ده ها فعال خارجي حامي فلسطين حادثه اي نيست كه به اين زودي ها از اذهان جهانيان پاك شود و اگر طراحان و برنامه ريزان سياسي و نظامي رژيم صهيونيستي مي دانستند كه اين حادثه به ظاهر كوچك داراي عواقب و پيامدهاي اينچنين عظيمي است كه تا سال ها ادامه خواهد داشت هيچگانه دست به اين حمله نابخردانه نمي زدند.
امروزه رژيم صهيونيستي آنقدر منزوي و منفور شده است كه در خود رژيم صهيونيستي هم مقامات و مسئولين براي ادامه حيات به تكاپو افتاده اند.
رژيم صهيونيستي براي ادامه حيات خود به نفس نفس افتاده و از هر اقدامي براي نجات خود استفاده مي كند و دست به دامن آمريكا و كشورهاي غربي شده است اما تلاش هاي اربابان اين رژيم هم راه به جايي نمي برد و توطئه هاي آنها همچنان محكوم به شكست است.

فلسطين؛ درد مشترك مردم جهان در گفت و گو با دانشمند كانادايي عنوان شد

«دنيس رانكورت» دانشمند شناخته شده كانادايي در زمينه مطالعات فيزيك است و بيش از 100 مقاله در مجلات علمي منتشر كرده است. وي تا قبل از اينكه سكوت خود را بشكند و عليه ظلم و ستم اسرائيل در فلسطين و نيز لابي اسرائيل در كانادا و آمريكا صحبت كند استاد فيزيك در دانشگاه اتاوا بود. اين استاد فيزيك چند ماه پيش در يكي از جلسات درس خود سخناني عليه رژيم صهيونيستي عنوان كرد كه جاسوسان موساد در كلاس درس فورا ماجرا را گزارش دادند و او را پس از اخراج از دانشگاه بازداشت كردند.
وي اخراج خود را حاصل انديشه ها و اظهارات ضد اسرائيلي اش عنوان كرد و فاش ساخت كه رئيس دانشگاه اتاوا كه سابقاً وزير دادگستري بوده است نماينده لابي اسرائيل در دانشگاه اتاواست.
اين استاد دانشگاه مي گويد اسرائيل بايد از سركوب ملت فلسطين دست بردارد و فلسطينيان بايد هرچه سريع تر به سرزمين مادري شان باز گردند. خبرگزاري قدس با اين فيزيكدان گفت وگويي انجام داده كه پيش روي شماست.
¤ انگيزه شما در دفاع از فلسطين و مخالفت با نژاد پرستي چيست؟
- به عنوان يك استاد دانشگاه تصميم گرفتم از دروغ هاي حكومتي فاصله بگيرم و به حقايق دست پيدا كنم به همين منظور اولين مسئله اي كه در مسائل جهاني توجه مرا به خود جلب كرد مسئله فلسطين و مبارزات مردمي براي احقاق حقوق از دست رفته شان بود.
انگيزه من آزادي و آزادشدن از دروغ سران حكومت بود.
¤ مردم آمريكا كم كم دارند درباره مسئله فلسطين و ظلم اسرائيل حساس مي شوند به نظر شما دليل اين مسئله چيست؟
- در آمريكا و كانادا يك تغيير رويكردي رخ داده است و جنبشي در حال شكل گيري است كه مخالف حضور نامشروع لابي اسرائيل در دولت و رسانه هاي مختلف است.
اين مسئله را مي توان در ميان دانشگاهي مشاهده كرد، چرا كه روز به روز بر تعداد منتقدان لابي اسرائيل وخود اسرائيل افزوده مي شود. اين مسئله در جامعه رسانه اي نيز مشاهده مي شود زيرا اخبار مخابره شده كمتر دستكاري مي شوند، همچنين در ميان دانشجويان، تشكيل جنبش دانشجويي «دانشجويان مخالف آپارتايد اسرائيل» و نيز انجمن «هفته مخالفت با آپارتايد اسرائيل» گام هاي بزرگي در اين مسير برداشته اند جنبش هاي كارگري نيز روز به روز قطعنامه هاي تندتري در حمايت از فلسطين تصويب مي كنند.
فعالان آزادي هاي مدني، جامعه هنرمندان و جنبش هاي آزادي خواهي اجتماعي نيز در اين مسيرگام برمي دارند.
همچنين جامعه وكلا، ادعاي دروغين يهودي ستيزي لابي اسرائيل را به چالش كشيده اند.
بدين ترتيب مشاهده مي شود كه روز به روز بر تعداد شهروندان ايالات متحده و كانادا كه مخالف سياست هاي تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي هستند افزوده مي شوند و مخالفت آنها با مواضع متجاوزانه لابي اسرائيل روز به روز شديدتر مي شود.
واقعيت اين است كه ما در جنگ افكار عمومي عليه صهيونيسم پيروز شده ايم و اين مسئله به ما كمك مي كند كه تا حدودي دولت خود را كه خادم اسرائيل شده است در كنترل خود داشته باشيم و با انتقادهايي كه از دولت مي كنيم اجازه ندهيم بيش از اين دنباله روي سياست هاي نژاد پرستانه رژيم صهيونيستي باشد.
¤ جهان براي بازداشتن اسرائيل از بي رحمي ها و تجاوزاتش چه بايد بكند؟
- كشورهاي داراي حسن اراده بايد فلسطين را به عنوان كشوري مستقل به رسميت بشناسند و در غزه سفارت برپا كنند و اقداماتي قاطع براي مبارزه با ظلم و ستم رژيم صهيونيستي اتخاذ كنند.
ما محتاج سلسله اي از اقدامات متنوع و قاطع توسط افراد، سازمان ها و كشورها هستيم تا با نظامي گري و اشغالگري اسرائيل مبارزه كنيم.
اين اقدام با همكاري، هماهنگي و همصدايي كشورها با يكديگر انجام خواهد شد. يك عنصر مهم در تمامي اين اقدامات وجود دارد و آن اين است كه ظلم و جنايات رخ داده رابا صدايي رسا فرياد بزنيم و رسوا كنيم. اهل ظلم و ستم و اشغالگري براي اينكه به اقدامات تجاوزكارانه شان تداوم ببخشند لازم است كه صورتي از مشروعيت براي خود بسازند و حفظ كنند و ما بايد مدام به تخريب اين چهره دروغين بپردازيم.
¤ به نظر شما آيا سازمان ملل نهادي مؤثر براي مهار رژيم بي رحم اسرائيل است؟
- متأسفانه كشور كانادا در حال حاضر در ضديت با حقوق فلسطينيان در سازمان ملل به جرگه آمريكا و اسرائيل پيوسته است. اين تغيير موضع ديپلماتيك به دست سفير وقت كانادا در سازمان ملل يعني «آلن راك» صورت گرفت كه هم اكنون رئيس دانشگاه اتاواست و مرا به خاطر مواضع سياسي ام اخراج كرد.
سازمان ملل توان مخالفت با سلطه و نظامي گري آمريكا را ندارد و رژيم هايي كه از حمايت آمريكا برخوردارند براي خود اين حق را قائل مي شوند كه هر ظلم و ستمي در حق ديگر ملت ها روا دارند.
¤ نظر شما درباره حماس و مقاومت چيست؟
- حماس يك جنبش سياسي مشروع و نماينده ديدگاه مردم فلسطين است. تلاش اسرائيل، آمريكا و كانادا براي تخريب چهره اين جنبش بيهوده است و راه به جايي نخواهد برد چرا كه حماس در شرايط بسيار دشوار از حقوق فلسطينيان دفاع كرده است. مردم فلسطين به وجود حماس نياز دارند چرا كه حماس بهتر از هر گروه و جنبشي منافع فلسطيني ها را درك مي كند و با اشغالگري هاي رژيم صهيونيستي مبارزه مي كند.
ادعاهاي مقامات آمريكايي درباره حماس تنفرآور است چرا كه آمريكا هيروشيما را بمباران اتمي كرد و آن همه فجايع و جنايات به راه انداخت و جنايت خود را توجيه كرد، حال چگونه است كه جهان بايد به خاطر چند مورد عمليات شهادت طلبانه عليه اسرائيل در مقابل اين جنبش كوچك بسيج شود.
آيا افكار عمومي دنيا نبايد متوجه جنايات رژيم صهيونيستي بشود و فقط بايد به دفاع مردم فلسطين از تماميت ارضي، حقوق از دست رفته و هويتشان معطوف شود و فلسطينيان را تروريست بدانند؟ اين نوع نگاه دورويي و نفاق بزرگي است.
آمريكا و اسرائيل براي تجاوزات و جنايات خود هميشه توجيهي دست و پا مي كنند در حالي كه حماس دارد از خود دفاع مي كند و نه تنها حماس بلكه هر كسي كه ظلمي عليه او اعمال شود حق دفاع از خود را دارد.
آينده فلسطين آينده جهان خواهد بود و به زودي تمامي مردم جهان سرنوشتشان با مردم فلسطين گره خواهد خورد و درد و رنج اين ملت مظلوم درد مشترك همه جهانيان خواهد شد.