(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 31  تير 1389- شماره 19662

تظاهرات مردمي عليه توطئه گران تاكر محل نشست بيلدربرگ را لو مي دهد

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تظاهرات مردمي عليه توطئه گران تاكر محل نشست بيلدربرگ را لو مي دهد

ليك لنير1، ايالت جورجيا
بيلدربرگ در سال 1997 وعده كرد: «در جهان جديد بدون مرز، تفاوت هاي نژادي و فرهنگي از بين خواهد رفت.»
در روزهاي 15-12 ژوئن سال 1997، بيلدربرگ در نشست خود پشت درهاي بسته و در پناه نگهبان ها در اقامتگاه دورافتاده اما مجلل رنسانس پاين آيل 2 در 90كيلومتري آتلانتا ]مركز ايالت جورجيا[، پيشرفت چشمگير در راه تحقق دولت جهاني را جشن گرفت.
رهبران حاضر حركت جديد در راه سازگاري نژادي، در ايالات متحده، را گامي مهم در آماده سازي اذهان عمومي براي پذيرش جهان بدون مرز خواندند.
كيسينجر در نشست آن سال بيلدربرگ گفته بود كه براي حفاظت از اين دولت جهاني، انعقاد پيمان هاي جديد جهت گسترش ناتو و دادن قدرت به روسيه بود، باعث خواهد شد تا اين سربازان بتوانند خارج از اروپا فعاليت كنند.
كيسينجر با اشاره به نشست هاي پيشين بيلدربرگ گفته بود ناتو عملا به ارتش جهاني سازمان ملل تبديل شده است. اين امر زماني تحقق يافت كه سربازان آمريكايي در بوسني كلاه آبي به سر گذاشتند و تحت فرمان فرماندهي اروپايي خدمت كردند، كه به شوراي امنيت سازمان ملل گزارش مي داد، و كنگره و رئيس جمهور هيچ كاره بودند.
حالا با گسترش ناتو و نقش جديد روسيه، كه به ناتو اجازه مي داد به هر نقطه از جهان سرباز بفرستد، گام مهم ديگري برداشته شده بود.
كيسينجر در آن زمان گفت كه احتمال دارد نخستين ماموريت ناتو خارج از اروپا و در نقطه اي بحران زده در آفريقا باشد، شايد كنگو. وي افزود: «بدين ترتيب اضطراب ملي گرايان كمتر از زماني مي شود كه ناتو در كشوري در آمريكاي مركزي مداخله مي كرد.»
سخنراني ديگر از كلينتون براي بهره برداري از فضايل سازگاري نژادي ستايش كرد. در سال 1997، كلينتون كميته اي را براي بررسي روابط نژادي تعيين و در 14 ژوئن 1997، سخنراني افتتاحيه دانشگاه كاليفرنيا در سن ديه گو را در تمجيد از برادري ايراد كرد. در آن سخنراني به آمريكايي ها گفته بود آماده روزي شوند كه در آن آمريكا كشوري با اكثريت غيرسفيدپوست باشد. كلينتون همچنين در اين سخنراني، كه مصادف با نشست بيلدربرگ بود، خواستار عذرخواهي كنگره از برده داري شده بود.
در اين نشست بيلدربرگ، سخنران آمريكايي با مو و پوست تيره كه به نظر مي رسيد دهه 50 سالگي را طي مي كند، به همين شكل نظم نوين جهاني را ستود. وي پيش بيني كرد: «در سال هاي پيش رو كه آمريكايي هاي سفيدپوست با آمريكايي ها آفريقايي تبار و آسيايي تبار ازدواج مي كنند و بچه دار مي شوند، خوشبختانه تمايزهاي نژادي و فرهنگي از بين مي رود.»
وي گفت: «هم زمان با پيشرفت اين فرايند زيست شناختي، مردم هرچه بيشتر جهان بدون مرز را پذيرا خواهند شد، جهاني كه در آن دولت- ملت عتيقه اي تاريخي محسوب مي شود.» اين كلمات با موضوع بوم شناسي هماهنگ بود كه در سال هاي اخير هدف والاي بيلدربرگ و كميسيون سه جانبه بود.
وي گفت آب و هواي آلوده مرز نمي شناسد و مردم همه جا اين حقيقت را مي پذيرند كه تأسيس يك سازمان فراملي در چارچوب سازمان ملل «ابزاري ضروري براي حفظ سفينه زمين است.»
سخنراني ديگر، كه اروپايي و حدوداً 60 ساله بود، نيز به موضوع نژاد پرداخت و به نظرسنجي اخير گالوپ اشاره كرد كه نشان دهنده ميزان بالايي از پذيرش در ايالات متحده بود. اين نظرسنجي نشان داد 61 درصد آمريكايي هاي سفيدپوست طرفدار ازدواج با نژاد سياهپوست هستند. در سال 1958، فقط 4 درصد سفيدپوستان طرفدار ازدواج با سياه پوستان بودند و اين رقم در سال 1994 به 45درصد رسيده بود. در تازه ترين نظرسنجي گالوپ، 93 درصد سفيدپوستان گفتند در انتخابات رياست جمهوري به كانديداي سياه پوست رأي مي دهند، در حالي كه اين نسبت در سال 1958، 35 درصد و در سال 1987، 77 درصد بود.
سخنران ديگري اعلام كرد به رغم نتايج اين نظرسنجي، بسياري از آمريكايي هاي سفيدپوست طبقه متوسط به احتمال زياد نه با سياه پوست ازدواج مي كنند و نه در انتخابات رياست جمهوري به كانديداي مرد سياه پوست رأي مي دهند.
سخنراني ديگر گفت: «بگذاريد عمرشان را به تماشاي تلويزيون و خوردن سيب زميني سرخ كرده بگذرانند- آنها را دورانديش خواهيم كرد.» اين گفته ها با خنده تأييد حضار روبرو شد.
ژنرال كالين پاول، تنها مرد سياه پوستي كه در مقام رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا خدمت كرد، در اين نشست مهمان ويژه بيلدربرگ در اقامتگاه رنسانس پاين آيل بود تا به تحقق اهداف دوگانه بين المللي گرايي و تثبيت نقش ناتو در مقام ارتش جهاني سازمان ملل براي استقرار در هر نقطه اي از جهان كمك كند.
محبوبيت پاول، كه از زمان جنگ خليج فارس به چهره اي سرشناس بدل شد، از رهگذر توجه و تبليغ دائمي رسانه هاي اصلي در ميان آمريكايي ها در حيطه شگفت انگيز 90درصد باقي مانده است.
يكي از شركت كنندگان بيلدربرگ گفت: «جنگ اول خليج فارس فقط براي پديدآوردن پاول ارزشمند بود.»
پيوستن پاول به بيلدربرگ طبيعي بود. سال ها پيش، كه وي هنوز رئيس ستاد مشترك بود، من در ارتباط با موضوع خدمت سربازان آمريكايي تحت فرمان فرماندهان خارجي با پاول گفت وگو كردم. پاول خود را جمهوري خواه راكفلري مي خواند. وي از اين اقدام غيرقانوني دفاع كرد.
پاول به همكاران جديد خود در بيلدربرگ قول داد براي تحقق سازگاري جهاني و سازمان ملل- ناتوي نيرومند تلاش خواهد كرد.
استفناپولوس گفت: «كالين پاول براي كمك به غلبه بر وسواس دائمي آمريكايي هاي حاشيه نشين به حاكميت ملي و پذيرش جهاني كه در حال شكل گيري است، ارزش زيادي دارد.» استفناپولوس براي دومين بار در نشست بيلدربرگ شركت مي كرد.
نگراني هايي درباره حاميان پت بوكنان ملي گرا در آمريكا و ژان ماري لوپن3 ملي گرا در فرانسه ابراز شد. تجمع خوانندگان اسپات لايت و افراطيون دست راستي، در بيرون ورودي هاي محل برگزاري نشست، بيلدربرگي ها را ناراحت كرده بود.
شخصي با صداي آرام، كه به اعتقاد منابع داخلي راكفلر بود، گفت: «با مسئله مخالفان عدالت اجتماعي بايد به طور جدي برخورد كرد. اما مي توان آنها را منزوي و مهار كرد؛ نسل كاملي در حال ظهور است كه با نگاهي سرشار از صلح و رفاه براي همگان به جهان مي نگرد.»
نسل راكفلر و پسرعمويش سناتور جان دي راكفلر (دمكرات از ويرجينياي غربي)، كه در اين نشست حضور داشت، از «رفاه براي همگان» تعريف خاصي دارند.
اين تعريف عبارت است از پايين آوردن سطح زندگي آمريكايي ها و هم زمان بالا بردن سطح زندگي در كشورهاي فقير تا اقتصاد جهان تثبيت شود- در عين حال كه قدرت و ثروت راكفلر افزون مي شود.
ديگران، مهاجرت بيشتر از كشورهاي فقير آمريكاي لاتين به ايالات متحده را، به منظور كمك به اقتصاد زير فشار اين كشورها و نيز عرضه نيروي كار ارزان براي صنايع آمريكا لازم دانستند. بنابراين، نفتا ستوده شد و از خواسته برادران آنها در كميسيون سه جانبه براي تأسيس سازمان در قالب سازمان ملل براي حكميت در مسائل مربوط به مهاجرت حمايت شد. اين امكان وجود داشت كه با دستور چنين سازمان فراملي، آمريكا مجبور شود مهاجر نامطلوبي را بپذيرد.
يكي از آمريكايي ها گفت: «برخي از ما سال آينده از پيشرفت خود شگفت زده مي شويم.»
بازي بيلدربرگ معلوم شد
كلينتون، در سال 1997، از دستور بيلدبرگ اطاعت كرد و به سازمان ملل وعده داد كه موافقت نامه هاي بين المللي الزام آوري براي كاهش دي اكسيد كربن و ساير گازهاي گلخانه اي تدوين كند.
هدف نهايي تشكيل سازمان فراملي جديد در قالب ديوان سالاري سازمان ملل است كه بتواند براي اجراي چنين تعهداتي در ايالات متحده و ساير كشورها حضور داشته باشد. اين جزء كوچكي از طرح كلي ايجاد دولت جهاني است.
رئيس جمهور قبلا وعده كرده بود: «مردم آمريكا و كنگره را متقاعد مي كنم كه مشكل تغييرات اقليمي، واقعي و قريب الوقوع است.» اما همان طور كه به وي دستور داده شده بود، از اعلام علني تعهد به اهداف مشخص نشست اقتصادي سران در دنور4 ]مركز ايالت كلرادو[ خودداري كرد. اين خودداري در واقع نمايش سياسي بود براي آمريكايي هايي كه از سرخ كردن همبرگر در حياط خلوت يا استفاده از چمن زن هاي برقي لذت مي برند.
دانشمنداني كه به مطالعاتي اشاره مي كنند كه نشان مي دهد چيزي به اسم «گرم شدن جهان» وجود ندارد و اقتصادداناني كه هشدار مي دهند كه مشاغل آمريكا در نتيجه امضاي موافقت نامه هايي مانند نفتا به جنوب منتقل مي شود، نيز اهداف نمايش اكراه آميز كلينتون بودند.
اقتصاددان ها هشدار دادند از آنجا كه كشورهاي فقير تا سال 2010، از كاهش گازهاي گلخانه اي به ميزان 15 درصد، كه هزينه بسيار بالايي دارد، معاف شدند، فرار صنايع از آمريكا براي اجتناب از پرداخت هزينه هاي گزاف، باعث مي شود هزاران شغل در اين كشور از بين برود.
اتحاديه ملي توليدكنندگان 5 و فدراسيون كار آمريكا - كنگره سازمان هاي صنعتي 6 ] بزرگ ترين انجمن اتحاديه هاي كارگري آمريكا[ - در ائتلافي غيرمحتمل هشدار دادند كه معاف كردن چين، كره و ساير كشورهاي در حال توسعه خروج مشاغل از آمريكا را در پي دارد. بسياري از اعضاي اتحاديه ملي توليدكنندگان صاحبان مشاغل كوچك هستند و نبايد آنها را با شركت هاي بين المللي اشتباه كرد كه در بيلدربرگ نماينده دارند.
جري جاسينوسكي 7 رئيس اين اتحاديه روز 26 ژوئن، در كميته فرعي امور مالي سنا گفت: «ميليون ها آمريكايي شغل خود را از دست مي دهند و توليدكنندگان آمريكايي در بازار جهاني به سختي ضربه مي خورند.
كلينتون به سازمان ملل قول داده بود تا زمان برگزاري نشست گرم شدن جهان، در دسامبر 1997، در كيوتو در ژاپن، تعهد مشخصي را بپذيرد.
رئيس جمهور همچنين اتهام سازمان ملل به آمريكا را پذيرفت و تصديق كرد اين كشور چهار درصد جمعيت جهان را دارد، اما بيش از يك پنجم گازهاي گلخانه اي جهان را توليد مي كند.
رئيس جمهور، با ايجاد ترس بي سابقه در مردم، استدلال كرد اگر ايالات متحده اقدام نكند، حدود 000/16 كيلومتر از فلوريدا و لوئيزيانا از بين مي رود، كشاورزي فلج مي شود، مردم فقير بر اثر فشار گرما از بين مي روند و بيماري هاي عفوني اين سرزمين را نابود مي كند.
در اواخر آن سال، مقام ناشناسي از وزارت خارجه آمريكا به من گفت: «اين تلاشي آشكار براي ترساندن آمريكايي ها به منظور واگذاري استقلال ملي خود بود.»
در جورجيا به تاكر توجه خاصي مي شود
امسال كاسه صبر گروه امنيتي بيلدربرگ لبريز شد و مهمان نوازي جنوبي آنها در مورد من به پايان رسيد.
اسم او را «سايه» گذاشته بودم. اين نام گذاري نه فقط به علت وجود سرودي براي كودكياري با اين نام، بلكه به آن دليل بود كه سگي به نام سايه، مرا به هنگام صرف صبحانه سرحال مي آورد. و سايه بيلدربرگ و سايه سگ شبيه هم بودند.
در اقامتگاه رنسانس پاين آيل هر جا مي رفتم، سايه (از نوع بيلدربرگي) پنهاني حضور داشت. سرگرمي جالبي بود. با آسانسور به طبقه پنجم مي رفتم كه شركت موردن 8 (آنها كارهاي پيشتباني بيلدربرگ را، هر وقت كه در آمريكاي شمالي جلسه داشت، برعهده داشتند) و نيز محل استقرار كاركنان پيش قراول در آن قرار داشت.
در جست و جوي اطلاعات سواري مي كردم. من كه مي دانستم سايه با آسانسور ديگر به دنبال من مي آيد، پياده نمي شدم و به سرسراي هتل بر مي گشتم، دقيقه اي صبر مي كردم و دوباره بدون سايه سوار آسانسور مي شدم و به طبقه پنجم مي رفتم.
سر به سر سايه مي گذاشتم. وقتي نهار يا قهوه مي خوردم، بيني ام را داخل كيفم مي كردم، گويي باتلفن صحبت مي كنم. مي دانستم سايه گوش مي كند.
مي گفتم: «سايه، به دقت گوش كن. مي خواهم مطلب با اهميتي بگويم كه نبايد از شنيدن آن غافل شوي.»
هميشه لحظه اي حساس به دست مي آيد. يكبار وقتي سايه صفحه اي از نشريه آتلانتا كانستيتوشن را ورق مي زد و وانمود مي كرد در حال خواندن است، براي مدت زيادي، فراموش كرد ورق زدن را تمام كند. يك بار، پس از گذاشتن گوشي تلفن دستش نزديك گوشش بود. بار ديگر، به مدت طولاني فراموش كرده بود خم شود و چند ورق كاغذ را كه از روي ميز روي زمين سرسراي هتل ريخته بود، بردارد.
ازميخ كوب كردن سايه لذت مي بردم.
سايه، افراد آگاهي را كه روز اول حضورم در هتل رنسانس كمكم كردند، ترسانده بود. در مكالمات جداگانه، سه نفر از آنها گفتند كه مجبور شده بودند سند اسقاط حقوق امضا كنند و سابقه آنها بازبيني شده بود. همچنين به من گفتند هركدام از كاركنان هتل كه كمتر از يك سال سابقه كار داشتند، در روزهاي نشست بيلدربرگ نمي توانستند كار كنند. اين اداي دين به كساني است كه جرئت داشتند، در طول نشست بيلدربرگ، شخصاً با من ديدار يا تماس تلفني برقرار كنند و به اين ترتيب مانند چشم و گوش من عمل كردند.
در روز سوم نشست آن سال بيلدربرگ، به طرف يكي از منابع آگاه خودم رفتم كه تنها نشسته بود. اما وي با اين كلمات كه بلند بر زبان آورد، از من استقبال كرد:
«من هيچ چيزي به شما نمي گويم!»
آنگاه اين كارمند به جلو خم شد و به آرامي گفت: «من در همان مكان و زمان شما را مي بينم و تا آنجا كه بتوانم، به شما كمك مي كنم.»
اين منبع مي دانست كه ديوار هم گوش دارد. سايه و همدستانش با موفقيت، برخي- اما نه همه- منابع بيلدربرگ را ترسانده بودند. نمي دانم منبع ياد شده از اين امر مطلع بود يا نه. بيلدربرگ غروب همان روز رويكردي مستقيم در پيش گرفت:
«آقاي تاكر، مي توانم با شما صحبت كنم؟»
با هم روي نيمكتي بيرون رستوران اصلي اين اقامتگاه نشستيم.
اين مرد كه قد و قامت متوسط با موهاي مشكي داشت و به نظر مي رسيد 03ساله باشد، گفت: «اسم من جيم پن9 است، رئيس مأموران امنيتي هتل.»
دوستانه گفتم: «مطمئنم كار شما عالي است.»
پن گفت: «بيلدربرگ از حضور شما در اينجا بسيار ناخشنود است.»
پاسخ دادم: «تعجبي ندارد. سال هاست اين بچه ها را در سراسر اروپا و آمريكاي شمالي دنبال مي كنم و هيچ وقت به گرمي از من استقبال نكرده اند.»
پن گفت: «من وظيفه شما را مي فهمم، اما كاركنان مرا ناراحت مي كنيد وقتي از آنها مي خواهيد به جلسات بيلدربرگ دقيق شوند و گاه كاغذهايي را از سطل آشغال درآورند. و به آنها در قبال جاسوسي، وعده پاداش مي دهيد.»
من گفتم: «ببينيد آقاي پن. اگر بيلدربرگ سرنوشت يكي از كاركنان اينجا را به دليل فعاليت هاي من خراب مي كرد، هرگز خودم را نمي بخشيدم. اما پاداش هايي كه مي گوييد، چيزي جز خوردني هاي ساده نيستند- شايد يك ساندويچ و پپسي- كه تنها لطفي است كه روزنامه نگاري مي تواند به يك منبع اطلاعات كند.»
پن گفت: «آنها خيلي ناراحت اند؛ آنها افراد ساده و سخت كوشي هستند كه از اين رويداد، شگفت زده اند.»
من تأييد كردم: «مطمئنم همين طور است. بيلدربرگ قبل از اين هرگز در اينجا تشكيل جلسه نداده است و بعد از اين هم در اينجا ديدار نخواهد كرد، يا دست كم تا 03 سال ديگر كه كاملا نسل جديدي از كاركنان آمده باشند.»
پن گفت: «بايد از رفتن نزد كاركنان من و درخواست اطلاعات خودداري كنيد.»
من گفتم:«هرگز از آنها نخواستم كاري انجام دهند، جز اينكه فقط هوشيار باشند و حقوق خود را، براساس اصلاحيه اول قانون اساسي آمريكا بدانند.»
پن گفت: «از شما مي خواهم اين كار را نكنيد.»
مشخصا قول ندادم كه اين كار را نكنم و پاسخ دادم: «به حرف هاي شما فكر مي كنم.»
به نظر مي رسيد كه پن عصباني و درعين حال از تمام شدن اين مكالمه شادمان است.
«متشكرم، آقاي تاكر.»
«شب به خير، آقاي پن.»
1Lake Lanier
2 The Renaissance Pine Isle Resort
3 Jean- Marie Le Pen
4 Denver
5 The national Association of Manufacturers NAM
6 The AFL-CIO American Federation of Labor and Congress of Industrial Organizations
7 Jerry Jasinowski
8 The Murden Co
9 Jim Penn
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14