(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 10 مرداد 1389- شماره 19705

تارهاي سوخته يك شبكه عنكبوتي
نگاهي به شبكه ماهواره اي تلويزيوني فارسي- وان (بخش نخست)
مسئله سوژه يابي در سينماي ايران سينماي ما آن ها را نمي بيند!
به بهانه تشكيل شوراي عالي سينما فرصتي براي رفع مشكلات بنيادين
تحليلي بر تمركز بي بي سي فارسي و صداي آمريكا بر جنگ و تحريم
هياهوي رسانه اي و ديگر هيچ !
استقبال مستند سازان از جشنواره فيلم دفاع مقدس
شهاب حسيني؛ از سرباز جنگ فرهنگي تا محبوب ترين بازيگر
سريال سوري «قدس قبله اول» ماه رمضان در سيما
شكست فيلم هاي هاليوودي در فرانسه



تارهاي سوخته يك شبكه عنكبوتي
نگاهي به شبكه ماهواره اي تلويزيوني فارسي- وان (بخش نخست)

محمد آرمان
ويكتوريا زني 50 ساله است و مادر سه فرزند. شوهر او صاحب شركتي قدرتمند و موفق است. ويكتوريا كه روز را صرف باغباني و امور معمولي مي كند و خود را مادري ايده آل مي داند، در بيست و پنجمين سالگرد ازدواجش پي مي برد كه شوهرش به او خيانت مي كند. اين حادثه عميقاً به او صدمه مي زند تا اينكه با خبرنگاري جوان آشنا مي شود...»
اين خلاصه سريال جذاب ويكتورياست كه هر روز (شنبه تا چهارشنبه) دارد از كانال فارسي وان پخش ميشود. دو سريال ديگري هم كه مانند اين سريال هر روز پخش ميشود (با نامهاي «همسر يا دردسر» و «جسور و زيبا») محتوايي با همين مضمون دارند يعني خيانت زن و مرد، جدا شدن زن و مرد از يكديگر و زندگي با ديگر افراد و...!
برنامه «ريموت كنترل» هم كه مجري آن بقول يكي از دوستان دو دختر يكي بلوند و ديگري بلك! مي باشد و اعلام كرده اند موزيك ويدئوهاي درخواستي را پخش مي كند، فقط اقدام به پخش موزيك ويدئوهاي خارجي مي نمايند و بعضاً خيلي عجيب غريب و ترسناك!
اين نمونه اي از انتشار رسانه اي تبليغات سريالها و برنامه هاي شبكه فارسي وان است. موج رسانه اي روزهاي اخير كه در پي امواج ماهواره اي شبكه فارسي زبان «فارسي وان» در كشور ما به وجود آمده گوياي فضاي نحيف، لرزان و آسيب پذيري است كه در عرصه تاثيرگذاري رسانه اي در كشور ما و به ويژه در ميان خانواده ها و خاصه نسل جوان وجود دارد. آنچه تحت عنوان پديده «فارسي وان» مطرح مي شود، صرفاً يك شبكه تلويزيوني فارسي زبان خارجي نيست. اين تنها لايه اي ظاهري از وضعيتي است كه در اتمسفر رسانه اي در عرصه سرگرمي سازي و مخاطب يابي سريال هاي ملودرام و... ديده مي شود.
اساساً و حقيقتاً فارسي وان چيست؟ يك شبكه ماهواره اي كه صرفاً به پخش سريال هاي خارجي با دوبله فارسي براي مخاطبان فارسي زبان مبادرت مي كند؛ سريال هاي عموماً- و نه همگي- كم مايه و جزو آثار نازل و غيرقابل دفاع تلويزيوني، عموماً محصول كشورهايي مثل كره و از جهت دوبلاژ هم به شكلي فجيع و غيرقابل تحملند.
مضمون سريال ها بيشتر حول فضاي روابط انساني، مجادلات خانوادگي، رويكردهاي جوانانه در مباحثي مثل دوستي و عشق و خيانت و شوخي و هجو و هزل و طنز و... و نيز شكل و شمايلي از درام و ملودرام در قالب سريال هاي ويتريني است.
به لحاظ شكل ظاهري، در اين سريال ها، جذابيت ها و جلوه هاي شيك و براقي براي مخاطب تدارك ديده شده؛ به نوعي كه «ويترين» و مختصات آن مي تواند تعبير مناسبي براي اين برنامه ها باشد.
هم مضمون و هم ساختار در شبكه فارسي-وان پيروي از يك مدل سكسشوال مي كند. داستان ها پيرامون «ارتباط» شكل مي گيرد و ظواهر در تطبيق با يك روند غيرداستاني، تدبير شده اند.
«صورت» در مصادف با مضامين متضاد با شئون «عرفي» - و نه حتي الزاماً اخلاقي - شكل يافته و شمايل بازيگران، نه در حد و اندازه كاراكترهاي يك آفرينش هنري بلكه در مقياس مانكن هاي تك بعدي جلوه يافته.
اين صورت، در نوع دوبلاژ اين سريال ها هم نهفته و پيداست. چرا دوبله اين سريال ها اينقدر ضعيف و ذليل و نازل است؟ دليل آن روشن است... «ديالوگ» در اين فرمت نه خاصيتي دارد و نه دليلي و نه هدفي. مگر آنكه بتواند تبادر و تداعي سكسشوال مانكن ها را تكميل و حمايت كند.
كاتاليزور ديالوگ هاي «مبتذل» و «مستهجن»- دقت كنيم كه برخلاف فهم آقاي سعيد سهيلي معناي اين دو يكي نيست و كاملاً با هم فرق دارد!- در امتداد تصوير، كاركردي صرفاً تشديدكننده دارد. ديالوگ هايي كه بي نياز از نقل و توضيحند. از اين جنس مثلاً: «سعي كن شلواركت تنگ نباشه تا...»
مصداق تام و تمام اينكه همه چيز يك سريال به همه چيزش بيايد. فقط مي ماند همان خاصيت سكسشوال به همراه كاتاليزورهاي متني و بطني و فرامتني اش كه به مقادير لازم و كافي و وافي هست.
پوشش كاراكترهاي زن عميقاً و دقيقاً «مانكني» و است و مصداق اتم «جلوه».
گريم بازيگران، لباس ها، حركات و سكنات و البته ديالوگ ها، عميقاً و شديداً «زرد» زردي از سر و روي آدم ها مي بارد و چهره ها ساخته و پرداخته لحظات (...) هستند.
خب! ما با چنين فضا و موقعيتي روبرو هستيم. در اين شرايط گفتن و سفتن از هنر و آفرينش هنري و كم و كيف علي الاغلب سريال هاي اين شبكه، اساساً كار غلطي است.كدام خانواده و باچه بار و كيفيتي از «تربيت» و «اخلاق» ممكن است با سريال هاي شبكه فارسي-وان دچار لغزش و خسران و تكان شود؟
اينكه مي گويند سريال هاي اين شبكه مخل اخلاق و منافي عفت و باعث دريدگي دل و ديده مخاطبان مي شود، پيش و بيش از آنكه به سريال ها برگردد به مخاطبين برمي گردد.
آيا بايد به صورتي غيرمستقيم به خودمان بفهمانيم كه پشتوانه اخلاقي و ميزان حيا و عفت و شم تربيتي و حس عاطفي و علقه و صبغه روحي و رواني خانواده ها و جامعه تا اين حد دچار تزلزل شده و تا اين ميزان آسيب پذير گشته؟
فارسي-وان با تمام معايب و زشتي ها و پلشتي هايش، يك موقعيت و محك است براي درك فضاي امن روحي و رواني خانواده ها و آيينه ايست براي تشخيص ميزان استحكام و قدرت اعتبار عقبه تربيتي آدم هاي جامعه ما.
اينكه شبكه هاي ماهواره اي از نوع فارسي-وان براي نسل نو و قشر جوان و نوجوان به خودي خود مضر است جاي هيچ ترديدي نيست. اما اوج فاجعه در جايي است كه اين شبكه و امثالش، صرفاً به عنوان يك مكمل و تمام كننده در اين بيراهه عمل كنند و هزار و يك ايراد و اشكال مديريتي و برنامه اي ديگر به عنوان عوامل اصلي تر در به انحراف كشيده شدن جوانان موثر باشد كه هست.
بايد ديد جايگاه واقعي امثال فارسي -وان در تكميل پازل تخريب روحي-رواني جامعه تا كجاو به چه اندازه است.

 



مسئله سوژه يابي در سينماي ايران سينماي ما آن ها را نمي بيند!

آرش فهيم
با مروري اجمالي بر سينماي ايران و آثار توليد شده در آن، مي توان نوعي تكرار و يكنواختي را در آن ديد. آثاري كه روي پرده سينماها مي آيند، غالباً از موضوعات شبيه به هم برخوردارند، به جز برخي استثناها.
فيلم هاي كمدي و عامه پسند ما، عموماً تداوم جريان موسوم به فيلمفارسي هستند. نمونه اخير چنين آثاري «شير و عسل» است كه گويي ملغمه ايي از تمام آثار فيلمفارسي قبلي است.
اين وضعيت درباره بيشتر فيلم هاي يكي دو ماهه گذشته نيز صادق است. «هفت دقيقه تا پاييز» حرف تازه اي براي گفتن ندارد و موضوعي را دستمايه خودش قرار داده كه چندين فيلم ديگر هم به آن پرداخته بودند. «بيداري روياها» نيز يك موضوع تكراري را كه قبلاً در فيلم شب هاي زاينده رود به تصوير كشيده شده بود ، به نمايش درآورده است. «چهل سالگي» نيز يك روايت رمانتيك درباره قشر مرفه بي درد است و البته روايتي مغرضانه نيز از تاريخ انقلاب اسلامي با آن درآميخته - موضوع عاشقانه فيلم بسيار نخ نما و كليشه اي است و نوع نگاهش به انقلاب نيز مشابه همان نگاهي است كه در فيلم هاي «صد سال به اين سال ها» و «طهران، تهران» آمده بود.
البته اين فقط موضوع فيلم ها نيست كه يكسان است، بلكه فضاي حاكم بر آثار، زبان دراماتيك آن ها، شخصيت پردازي ها و از همه بدتر ايدئولوژي غالب بر آن ها- كه عمدتاً باز توليد زندگي اشرافي و متجددانه است- در يك دايره بسته شكل مي گيرد. حتي فيلمسازان ما به خود زحمت اندكي فاصله گرفتن از تهران را نمي دهند و از اين رو، «تهرانيزه» بودن يكي از بيماري هاي مزمن سينما در ايران شده است. ضمن اين كه حتي در ترسيم تهران نيز كمتر شاهد تصاويري متفاوت از اين كلان شهر هستيم.
آنچه از تهران در فيلم هاي ايران نمايش داده مي شود آپارتمان هاي شيك، اتوبان، كافي شاپ،
پارك و... است.
اين اوضاع فقط به روزهاي اخير محدود نمي شود و مخاطبان سينما در تمام طول سال با ترسيم موضوعات شبيه به هم مواجه هستند. هر از گاهي فيلم هايي مثل «طلا و مس» ظاهر مي شوند و «خرق عادت» مي كنند. «عادت» يكي از آسيب هاي فرهنگ است و مانع نوزايي و عامل ركود مي شود. سينماي امروز ايران عرصه اي عادت زده است كه تنوع و تكثر در آن بسيار كمياب شده و اين در حالي است كه شرايط اجتماعي ما به گونه اي است كه سينماگران ما با فوران سوژه روبه رو هستند.
ايران از معدود كشورهاي دنياست كه داراي اين حجم از اتفاق و تنوع و فراز و نشيب است. در كشوري زندگي مي كنيم كه از پرخبر و پرحادثه ترين جوامع جهان محسوب مي شود؛ فقط كافي است يكي دو سال اخير را در نظر بگيريم تا متوجه شويم در همين مقطع كوتاه زماني، ايران در راس اخبار رسانه هاي جهان قرار داشت و هر روز يك اتفاق تلخ يا شيرين براي اين كشور رخ مي داد.
به جز شرايط روز، كشوري با يك تاريخ عظيم، مملو از شخصيت ها و مسائل جذاب و جغرافيايي ثروتمند و مكثر داريم. همه اين عوامل، ايران را به يك منبع غني براي كار فرهنگي، هنري و اجتماعي تبديل كرده است.
با اين حال، سينماگران ما، اين موضوعات را بسيار كم مي بينند. به همين دليل به ندرت مي توان تصويري واقعي از ايران و ايراني در فيلم هاي 10، 12سال اخير ايران ديد. متأسفانه اين بيماري علاوه بر اين كه گريبان سينماي عامه پسند و تجاري ما را گرفته، سينماي به اصطلاح روشنفكري و جشنواره اي ما را نيز مبتلا كرده است.
به طوري كه غالب آثار اين دسته نيز كليشه اي هستند. ملاك فيلم هاي شبه روشنفكري سينماي ايران، نه مردم، فرهنگ، آداب، شكست ها و پيروزي ها اين كشور، كه ذائقه جشنواره هاي خارجي است. همچنانكه ملاك سينماي سرگرم كننده ما نيز گيشه و سود اقتصادي است.
عادت زدگي و تكرار در سينماي ايران، نه تنها خودش يك آسيب محسوب مي شود، بلكه نشانه و پيامد آسيب هاي ديگري هم هست. عدم ترسيم موضوعات متنوع و ضروري در سينماي ما بيش از هر چيز نشان دهنده عدم ارتباط سينماگرانمان با جامعه و فراز و نشيب هاي آن است. از تجاري سازان كه انتظاري نيست، اما اين همه بيگانگي و فاصله نخبگان و خواص سينمايي ما با مردم، فرهنگ بومي و آرمان هاي ملي اين كشور هشداردهنده است؛ هم براي خود اين طيف از هنرمندان و هم سينماي كشورمان.
جريان سينمايي موسوم به هنري يا مخاطب خاص، در پيله مسائل شخصي، عقده ها، سطحي نگري ها و تلخ كامي هاي فيلمسازان اين جريان محصور است؛ عقيم و نابارور است و هيچ گاه نخواهد توانست موجبات پويايي و شكوفايي فرهنگي را فراهم كند.
تمام اين شرايط گوياي اهميت تقويت «جريان سوم» در سينماي ايران است؛ جرياني كه نه در پي گيشه است و نه جشنواره هاي غربي بلكه مقصودش مردم است.
همان جرياني كه يك بار، در ابتداي دهه 60 سينماي ايران را احيا كرد و به آن هويتي تازه و شخصيتي قابل احترام و معظم بخشيد. همچنانكه در دهه اول انقلاب، اين فيلمسازان جوان متعهد و انقلابي بودند كه باعث زنده شدن سينماي ما شدند، امروز نيز محتاج روئيدن نسل جديدي از سينماگران هستيم كه پيوندي باطني و عقيدتي با آرمان هاي ملي اين كشور دارند. تنها راه تعالي سينماي ايران همين است و بس! فقط كساني مي توانند جايگاه سينماي ايران را ترقي ببخشند و آن را از دايره بسته تكرار و عادت خارج كنند كه پرورش يافته و عاشق فرهنگ، مردم و آرمان هاي ملي ما باشند. با اين حال، نمي توان دست روي دست گذاشت و چشم انتظار رويش نسل جديد آرمان خواه ماند و به وضع موجود دل بست. بايد ضمن فراهم كردن بستر پرورش چنين فيلمسازاني، از سرمايه موجود نيز نهايت بهره را برد.
طراحي يك استراتژي عملياتي براي تغيير رويكرد سينماي ايران، جهت مندتر شدن سياست هاي حمايتي و هدايتي دولتي، دقت در تقسيم بودجه و از همه مهم تر تشكيل كار گروه هايي براي يافتن سوژه هاي متفاوت، جذاب و مسئله مند كه فيلمسازان كشور بتوانند بر مبناي آن ها آثاري را توليد كنند، از جمله ابتدايي ترين راه حل هاست. به نظر مي رسد كه مديران كنوني سينماي ايران، قابليت ايجاد چنين شرايطي را دارند.
بعد از تحرير:
انتقادات مطرح شده در اين نوشتار، به منزله نااميد بودن از سينماي ايران نيست. به طوري كه در طول سال جاري چند فيلم متفاوت، با موضوعاتي بديع و ساختاري جذاب به نمايش درخواهد آمد.
از جمله اين فيلم ها مي توان به «ملك سليمان» و «نفوذي» اشاره كرد كه حتماً در روزهاي نمايش خود، خون تازه اي به رگ هاي سينماي ايران خواهند دميد.

 



به بهانه تشكيل شوراي عالي سينما فرصتي براي رفع مشكلات بنيادين

مهم ترين خبر سينماي ايران در روزهاي اخير ، تشكيل شوراي عالي سينما است. اين شورا از آن رو مهم تصور مي شود كه شخص اول اجرايي كشور ، يعني رئيس جمهور در راس آن قرار دارد. اين اولين بار است كه چنين فرصتي براي سينماي كشور فراهم شده كه عالي ترين مدير كشور به آن نزديك شود و در يك شورا براي رفع مشكلات آن چاره انديشي نمايد. اما اولويت هاي شوراي عالي سينماي ايران چيست؟ تعدادي از سينماگران كشورمان در گفت و گو هايي به طرح اين مسئله پرداختند.
تعريف مباني
يك كارگردان سينماي ايران گفت: شوراي عالي سينما بايد مباني سينما را در كشور تعريف كند تا بتوان بر اساس آن حركت هاي بعدي را در سينما انجام داد .
عباس رافعي در گفتگو با سوره سينما، با اشاره به ضرورت تشكيل شوراي عالي سينما در كشور افزود: سينماي ايران سالهاست كه دچار بيماري شده و چون مباني اين سينما مشخص نيست هركس دارويي براي اين سينما تجويز مي كند كه هيچ كدام هم موثر نيست. ولي شوراي عالي سينما مي تواند اين روند را اصلاح كند.
وي اضافه كرد: اگر مباني و ريشه ها در سينماي ايران مشخص شود پس از آن مي توان نسبت به برنامه ريزي براي آموزش ، تحقيق و گسترش امكانات تلاش كرد.
رافعي با بيان اينكه « سينماي ايران به يك درمان كارآمد نياز دارد» تصريح كرد: نمي توان به ظاهر سينما پرداخت اما فكري به حال مسايل بنيادي آن نكرد ، سينماي ايران به يك درمان موثر و پايدار نياز دارد كه احساس مي كنم شوراي عالي سينما بايد اولويت خود را در اين راه قرار دهد.
وي ابراز اميدواري كرد: با تشكيل اين شورا بتوان اقدامات موثري در جهت پيشرفت سينماي ايران و جهاني كردن اين سينما گام برداشت .
ارتقاي محتوا
يك تهيه كننده نيز معتقد است: شوراي عالي سينما مي تواند با بهره گيري از ظرفيت هاي موجود در حوزه نويسندگي و تحقيق فيلمنامه در كشور از تشكيل كارگاه هاي انديشه و هنر براي محتوا بخشي به موضوع فيلم نامه نويسي در سينما كمك كند
محسن علي اكبري افزود : يكي از نيازها و دغدغه ها اساسي در حوزه سينماي ايران ، بحث محتواي آثار توليدي است كه شوراي عالي سينما بايد به عنوان يكي از اولويت هاي خود به اين بحث بپردازد .
وي ادامه داد : تشكيل كارگاه غني فيلمنامه نويسي در كشور و همچنين ارائه فيلمنامه هاي ارزشي و فرهنگي به فيلم سازان از طريق اين كارگاه مي تواند تاثير بسزايي در ارتقاي محتواي فيلم هاي توليدي در سينما داشته باشد كه اين بخش نياز به حمايت و پيگيري شوراي عالي سينما دارد .
اين تهيه كننده سينما با بيان اينكه « سينماي ايران در بخش سخت افزاري و تجهيزات نيازمند يك بازسازي است» ، گفت : بسياري از تجهيزات موجود در حوزه سينما مربوط به سالهاي قبل است كه براي ساخت آثار ارزشمند سينمايي نياز به تجهيزات به روز و مدرني وجود دارد كه در اين تجهيزات يا بايد از خارج وارد شود يا امكان توليد آن در كشور فراهم شود كه در هر دو بخش نياز به حمايت مراجع عالي دارد كه شوراي عالي سينما يكي از اين مراجع است .
وي اضافه كرد : اگر مي خواهيم براي مخاطبان جهاني حرفي براي گفتن داشته باشيم بايد علاوه بر رجعت به اصول و ارزش هاي فرهنگي ايراني و اسلامي خود ، از تكنولوژي روز نيز در بيان اين فرهنگ بهره ببريم كه اين امر نيازمند حمايت است .
علي اكبري تاكيد كرد : حضور بالاترين مقام اجرايي كشور در رأس شوراي عالي سينما مي تواند نويد يك حركت ارزشمند در سينما باشد تا رييس جمهور با بهره گيري از نظرات كارشناسي سينماگران بتواند به حل مشكلات اين بخش كمك كند.
آشتي مخاطب با سينما
تهيه كننده ديگري نيز گفت : شوراي عالي سينما با بهره گيري از توان جمعي اعضاي اين شورا بايد در جهت آشتي دادن مخاطب با سينما تلاش كند
ابراهيم اصغري ، با مثبت ارزيابي كردن تشكيل شوراي عالي سينما به رياست رييس جمهور، افزود : به هرحال مسايل سينما آنقدر پيچيده است كه مشكلات آن نياز به همكاري بين بخشي در سطح مقامات عالي كشور دارد.
وي ادامه داد : شوراي عالي سينما به عنوان بالاترين نهاد تصميم سازي سينمايي كشور بايد با بهره گيري از توان كارشناسي و تخصصي خود به طور عملي به مسايل و مشكلات سينما بپردازد .
اصغري با بيان اينكه در حوزه اكران مشكلات جدي در سينماي ما وجود دارد ، گفت : شوراي عالي سينما بايد مشكلات اكران سينما را پيگيري كند زيرا مشكل اكران در سه حوزه كمبود سالن هاي سينما ، نابرابري اكران و كاهش مخاطب وجود دارد.
اين تهيه كننده سينما افزود : شوراي عالي سينما مي تواند با يك برنامه ريزي اصولي و حمايت گسترده نهادهاي مسئول ، يك حركت جدي را در راستاي سالن سازي انجام دهد .
وي اضافه كرد : همچنين اين شورا بايد با مداخله جدي در بحث اكران فيلم ها ، نابرابري و بي عدالتي هاي موجود را از بين ببرد .زيرا در شرايط فعلي بسياري از فيلم هاي فرهنگي و ارزشي مجالي براي اكران و عرضه پيدا نمي كنند.
اصغري با بيان اينكه « شوراي عالي سينما مي تواند مخاطب را با سينما آشتي دهد» ، تاكيد كرد : در سالهاي اخير به دليل اكران ناعادلانه اي كه در سينما وجود داشته بخش زيادي از مخاطبان از سينما فراري شده اند كه دولت مي تواند با يك برنامه ريزي مناسب ، اين مخاطبان را به سينما برگرداند.
وي تصريح كرد : به عنوان يك راهكار در اين راستا مي توان پيشنهاد داد كه شوراي عالي سينما در بخشنامه اي از ادارات دولتي ، دستگاه هاي اجرايي و نهادهاي نظامي و انتظامي بخواهد با در نظر گرفتن تسهيلات مناسب كارمندان خود را به ديدن فيلم هاي فرهنگي و ارزشي تشويق كنند و وقتي پاي اين كارمندان با خانواده هاي خود به سينما باز شود براي ديدن فيلم هاي ديگر هم به سينما مي آيند كه اين مي تواند يك راهكار خوب براي آشتي دادن مخاطبان با سينما باشد .
اصغري در پايان ابراز اميدواري كرد كه شوراي عالي سينما به نحو مناسبي از ظرفيت فكري و كارشناسي در حوزه سينما براي حل مشكلات اين بخش استفاده كند .

 



تحليلي بر تمركز بي بي سي فارسي و صداي آمريكا بر جنگ و تحريم
هياهوي رسانه اي و ديگر هيچ !

رضا فرخي
چند روز پيش شبكه فارسي صداي آمريكا برنامه مستندي را درباره آخرالزمان وپيشگويي هاي مسيحيت ويهود ومبحث مطرح شده دراين باره دركتاب مكاشفات يوحنا پخش كرد.موضوع قابل توجه دراين مستند خود بحث آخرالزمان نبود ، چرا كه اين بحث در خيلي از رسانه ها و در بسياري از اديان مطرح شده است ،نكته قابل تامل كه دراين مستند به چشم مي خورد وبه گونه اي از ديگرمباحث پررنگ تر مي نمود ربط دادن مسلمانان وعلي الخصوص مسئولان كشورهاي مسلمان ودرراس آنها ايران به اين مسئله بود. در تمام مدت دراين مستند دائماً واژه دجال به صورت غير مستقيم به سران كشورهاي مسلمان وايران ارتباط داده مي شد .حتي هنگامي كه صحبت از جنگ بزرگ هسته اي در هارمجدون طبق مكاشفات يوحنا مي شد دائماً سعي شده كه ايران را آغاز كننده اين جنگ بزرگ هسته اي معرفي كند.
اين غوغاي رسانه اي درغرب به بحث تهديدات نظامي جديد غرب عليه ايران وپرونده هسته اي بي ارتباط نيست . به طور كلي چنين بحثي وچنين جنگي بيشتر از سوي اوانجليست ها (صهيونيست هاي مسيحي) و سرمايه داران صهيونيست مطرح است كه دائماً عاملين اصلي ومسببان تمام جنگ ها دردنيا هستند ،از سوي ديگر ارتباط آشكار اين مستند با ميل هميشگي غرب به جنگ افروزي زماني روشن تر مي شود كه به تيترهاي اخبار بي بي سي فارسي وصداي آمريكا درچندماه اخير توجه مي كنيم،در تمام مدت ، به خصوص يك ماه اخير دائم جمله: «آيا ايران به دنبال انرژي هسته اي براي بدست آوردن سلاح هسته اي و جنگ افروزي در منطقه است.» از سوي اين رسانه ها تكرار شده است .به نظر مي رسد استراتژي جديد غرب براي جلوگيري از دستيابي ملت ايران به انرژي هسته اي صلح آميز همين غوغاي رسانه اي است كه بر اساس آن ، ايران نمادي از خشونت نشان داده مي شود كه انرژي هسته اي منجر به قدرت مند شدن بيشتر آن شده وبه اين ترتيب اين نماد خشونت مي تواند دردنيا ومنطقه به جنگ افروزي بپردازد. دجال سازي از ايران كه يك امر مضحك است درپي همين استراتژي به كار گرفته مي شود.
نكته قابل توجه دراين مستند تكيه بسيار زياد آن بر پيش گويي هاي كتاب مكاشفات يوحنا بود كه در آن دائماً از دجال سخن مي گويد و دركنار اين موضوع در اين مستند كارشناسان به صورت رمز گونه اي به صورت مداوم اين موضوع را مطرح مي كردند كه اين دجال از سوي مسلمانان وايران است ودر اين بين به صورت متناوب برآينده سياه وتاريكي كه دراين پيش گويي ها آمده است تاكيد مي كردند وبه نوعي سعي دارند كه اين دجال را كه باعث اين همه نابودي براي بشر است را ايران جلوه دهند تا به نوعي باعث نفرت مخاطب جهاني از اين دجال ساختگي آنها شود.درحالي كه همه به خوبي مي دانند كه به وجود آوردن فضاي جنگ وآتش افروزي هميشه از سوي غرب وصهيونيسم دنبال شده است وحتي اگر اين جنگ هاي متمادي را بر طبق گفته آنان نشانه هاي آخرالزمان بدانيم اين صهيونيست ها بوده اند كه تاكنون به دنبال تحقق اين نوع آخرالزمان بوده اند. البته جاي تعجب هم نيست ، چرا كه هدف آخرالزمان آنها سروري قوم يهود است كه دراين راه رسانه هاي خبري وهالييودي خدمات ارزنده اي را براي آنها انجام داده اند ودر اين روند هم آنها هر كسي وهر كشوري را كه برسر راه تحقق اين هدف خود ببينند از سوي رسانه هاي وابسته مورد هجوم قرار مي دهند. حال بايد دقت كرد در پس اين همه هجمه تبليغاتي چه اهداف رسانه اي وسياسي نهفته است!كافي است در مرحله اول وبراي بدست آمدن تحليل آغازين از اين موضوع كمي به اين توجه كنيم كه استراتژي جديد غرب ، ايران هراسي وگسترش آن در بين همه كشورهاي دنياست ودراين راه بركسي پوشيده نيست كه رسانه ها ابزاري فوق العاده توانمند براي اين امر هستند . رسانه هايي مانند بي بي سي ، فرانس 24 و صداي آمريكا نقش مهمي را در اين عرصه بر عهده دارند وآنها هم براي اين موضوع برنامه هاي قابل توجهي را تدارك ديده اند .يكي از اين برنامه ها اين بوده كه آنان به صورت روزانه حتي اگر خبر خاصي هم دردست نداشتند خبري را درباره بحث انرژي هسته اي ايران وخطر ناك بودن آن بيان مي كنند كه براي جذاب تر كردن اين بحث از كارشناسان مختلفي در برنامه هاي تحليلي خود استفاده مي كنند،تكرار روزانه اين موضوع تا حدودي مي تواند بر ذهن مخاطبان نا آگاه تاثير بگذارد اما بايد به اين نكته هم توجه كرد كه وظيفه ماست كه به مخاطبان آگاهي دهيم كه اين يك جنگ تبليغاتي برنامه ريزي شده است . براي درك بهتر اين موضوع كافي است جوعمومي رسانه هاي غربي را از هفته پيش درنظر بگيريم ،درآغاز هفته از سوي رسانه هاي غربي وسايت هاي اينترنتي خبري پخش مي شود با اين عنوان كه يكي از مقامات بلند پايه CIA اعلام كرده كه گزينه حمله نظامي به ايران روي ميز آمريكا واسرائيل است ودرجلسات آنها اين موضوع مطرح مي شود وحتي درروزهاي مياني هفته اين خبر پخش مي شود كه آمريكا براي افزايش نيروهاي خود در خليج فارس برنامه دارد . اين خبرها دائماً سعي دارد ذهن مخاطب را مشوش كرده و حس جنگ را به او القا كند ، درحالي كه در دنياي خارج از رسانه وبه نوعي در عرصه واقعي عمل هيچ خبري نيست وهيچ اتفاق خاصي هم رخ نداده است. اما درپايان هفته خبر از دور تحريم هاي جديد عليه ايران از رسانه ها پخش مي شود ،به يك باره مخاطبان آگاه به اين موضوع پي مي برند كه تمام جنجال ها يك هياهوي رسانه اي بود كه به صورت هماهنگ از سوي شبكه هاي غربي به نمايش گذاشته شد. چرا كه اگر آنها به دنبال جنگ هستند چرا دوباره درباره تحريم صحبت مي كنند؟ پاسخ كاملاً روشن است : ودور هميشگي تحريم ،جنگ ،جنگ ،تحريم ودوباره ... يك بازي رسانه اي است. اين دور خبري تكراري مدتهاست كه از سوي رسانه هاي كشورهاي غربي دنبال مي شود وتنها هدف آنها تشويش اذهان عمومي مخاطبان است كه دراين بين مي توانند از اين آب گل آلود ماهي بگيرند وبه نوعي پيام را به مخاطب القا كنند.وحتي بسياري از كارشناسان رسانه از اين استراتژي با عنوان REPET AND PRESS ياد مي كنند واين استراتژي را شامل دو عنصر اصلي تكرار وفشار مي دانند ،يعني دائماً اين خبر هر روز با ساز وبرگي جديدتر اجرا مي شود كه نمونه اين استراتژي را در برنامه جديد بي بي سي فارسي كه هر روز وبه صورت هفته اي پخش مي شود مي توان ديد(برنامه اي با عنوان تاثير تحريم ها برايران) كاملاً مشخص است كه هيچ چيز جديدي اتفاق نيفتاده است تنها بي بي سي فارسي مثل هميشه سعي دارد با برجسته كردن يك خبر در ذهن مخاطب بحران سازي كند وبه نوعي مخاطب را در آستانه يك بحران قرار دهد .وبراي اين كار آنقدر تكرار مي كند كه ديگر به نوعي مي توان گفت درگيري ذهني مخاطب با اين مسئله باعث مي شود كه او اين خبر را كه پر از هياهو وبزرگنمايي است را تا حدودي باور كند.اما همه كارشناسان مي دانند كه يكي از اصول آمريكا براي مبارزه با مخالفانش جنگهاي رواني تكراري است كه از آن به عنوان CREAT CRYSIS IN MIND يادمي مي شود .هدف اصلي اين استراتژي ، سياه نمايي براي مخاطب است تا جايي كه سعي مي كند او را به دشمني براي كشور خود تبديل كند. يعني روي ذهن مخاطب نروهاي خبري تكرار مي شود كه به نوعي اين موضوع به او القا مي شود كه مسئولان كشور او دشمنش هستند . اين راهبرد رسانه اي تخريبي قبلها هم توسط آمريكا در مورد كشورهايي چون ويتنام ، افغانستان وعراق تكرار شده وبايد اعتراف هم كرد كه درصورت غفلت رسانه هاي ما ومسئولان تا حدودي مي تواند درالقاي اهداف خود موثر باشد ، چرا كه نقطه اصلي مقاومت يك كشور يعني ذهن وافكار شهروندان آن كشور را مورد هدف قرار مي دهد و از بعد رواني روي ذهن مخاطب تاثير خواهد گذاشت .از سوي ديگر بايد فكر اساسي براي اين خبر پراكني هدف دار رسانه هاي غربي كرد ، چرا كه با گسترش ماهواره ها در كشور نمي توان به صورت فيزيكي با آن برخورد نمود، بلكه بايد مخاطبان آن را در كشور اقناع كرد كه اينها رسانه هايي هستند كه هيچ گاه به منافع ملت ايران نمي انديشند واز هر فرصتي براي تخريب چهره ملت ما استفاده خواهند كرد .
اما دراين بين ماهم از اين موضوع غافل باشيم كه نبايد از كنار اين موضوع يعني خبر پراكني هاي هدف دار آنها بي تفاوت عبور كنيم . به نظر مي رسد در حال حاضر بهترين استراتژي رسانه اي درمقابل اين موج ايران هراسي تاكيد دائم سياسي ورسانه اي بر مسالمت آميز بودن برنامه هسته اي است واينكه ايراني هميشه باعث صلح وآرام درجهان است مي باشد.
حتي مي توان دراين زمينه فيلم هايي با كيفيت بالا توليد كرد ؛ فيلم هايي كه مي تواند جايگزيني مناسب براي فيلم هاي طنز بيهوده و بوچي باشد كه اين روزها ساخته مي شود. موضوعي كه در بعد مبارزه رسانه اي به وسيله سينما بسيار مهم به نظر مي رسد.چرا كه هنگامي كه به فيلم هاي سينمايي ضد ايراني هاليودي نگاهي مي اندازيم تنها راه مبارزه را در سينمايي
مي بينيم كه در كشور ما از هدف اصلي خود دور شده است . چرا كه با همين امكانات موجود مي توان حرف هاي بسياري براي گفتن داشت . اين موضوع تنها محدود به سينما نيست بلكه شبكه هاي ايراني كه روي ماهواره ها درحال فعاليت هستند هم بايد اهرم هاي محكمي باشند براي مقابله بااين جنگ خبري همه جانبه اي كه هر روز با نام تازه اي وبه روشي نو از سوي غرب پي گيري مي شود . چنانكه تا ديروز درخبرها ايران را به داشتن سلاح هسته اي محكوم مي كردند ، اما امروز دركنار اين شايعه پراكني با روش هايي همچون ساختن مستند مي خواهند ايران را در افكار عمومي دنيا دجال معرفي كنند. هرچند كه اين تلاشها ره به جايي نخواهد برد ، اما ما هم بايد وظيفه خود را به درستي انجام دهيم.

 



استقبال مستند سازان از جشنواره فيلم دفاع مقدس

315 عنوان فيلم مستند براي بخش فيلم هاي مستند مسابقه سينماي ايران، جشنواره دفاع مقدس رسيده است.
پس از جمع بندي نهايي بخش فيلم هاي مستند جشنواره دفاع مقدس در مجموع 315 اثر براي اين بخش جشنواره رسيده است.
بر پايه اين خبر، از بخش مستند جشنواره دفاع مقدس استقبال قابل توجهي از سوي فيلمسازان نام آشناي كشور به عمل آمده است.
فيلم هاي مستند ارسالي در جشنواره، پس از ارزيابي و بررسي توسط هيات انتخاب جشنواره، جهت حضور در بخش مسابقه معرفي خواهند شد.
يازدهمين جشنواره بين المللي فيلم مقاومت، انقلاب و دفاع مقدس از 25 شهريور تا 2 مهر همزمان با هفته بزرگداشت دفاع مقدس در ايران و چند كشور جهان برگزار مي گردد.

 



شهاب حسيني؛ از سرباز جنگ فرهنگي تا محبوب ترين بازيگر

بر اساس يك نظر سنجي ، شهاب حسيني به عنوان پر طرفدار ترين بازيگر سينما معرفي شد.
در نظر سنجي يك روزنامه تخصصي سينما ، شهاب حسيني با كسب 6/ 57 درصد بالا تر از افرادي چون محمدرضا گلزار، بهرام رادان ، امين حيايي و محمدرضا فروتن قرار گرفت.
گفتني است شهاب حسيني در ديدار با رهبر انقلاب خود را سرباز جنگ فرهنگي معرفي كرده و گفته بود : هنرمندان، سربازان عرصه فرهنگ هستند و بايد همچون «رزمندگان شجاع، مبتكر و مصمم دفاع مقدس»، به وظيفه سنگين خود در عرصه فرهنگ عمل كنند.

 



سريال سوري «قدس قبله اول» ماه رمضان در سيما

تلويزيون قصد دارد در ماه رمضان امسال سريال سوري «قدس قبله اول» را براي بينندگان خود به نمايش درآورد. سريالي كه توليد سال 2008 است و تاكنون در چندين شبكه ديگر در منطقه خاورميانه به نمايش درآمده است.
به گزارش فارس، اين سريال كه پيش از اين در شبكه المنار، قطر، شبكه تلويزيون فلسطين، كويت، ليبي و الجزائر پخش شده است، نوشته هنرمند اردني بكر قباني و به كارگرداني »احمد دعبيس« كارگردان سوري و بازي عبدالهادي الصباغ در نقش حاج امين الحسيني، عبدالكريم قواسمي در نقش شيخ مأمون التميمي و سامر المصري در نقش عزالدين قسام است.
اين سريال كه سي قسمت دارد به بررسي مرحله مهمي از تاريخ
بيت المقدس از بيانيه بالفور در سال 1917 تا سقوط نهايي اين شهر به دست اشغالگران رژيم صهيونيستي در جريان جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل در سال 1967 مي پردازد.
اين سريال به ابعاد زندگي اجتماعي مردم فلسطين و جنبش هاي سياسي اين دوره بر اساس واقعيت هاي تاريخي در جريان حكومت انگليس بر مردم فلسطين تا جنگ سال 1967 و آنچه كه بر اين شهر گذشته است، مي پردازد. اين سريال توانسته است بين واقعيت هاي تاريخي و شخصيت هاي معروفي چون عزالدين قسام و حاج امين الحسيني و شخصيت هاي معروف انگليسي و يهودي و داستان درام خود رابطه برقرار كند. سريال «قدس قبله اول» هم اكنون در بخش دوبله صدا و سيما به سرپرستي جسين خدادادبيگي در حال دوبله است.

 



شكست فيلم هاي هاليوودي در فرانسه

فرانسوي ها با وجود فيلم هاي پرفروش و سه بعدي هاليوودي در نيمه اول 2010 ميلادي ترجيح مي دهند فيلم هاي محصول كشور خود را تماشا كنند.
به گزارش سينما پرس، آمار منتشر شده توسط مسئولان سينماي فرانسه نشان مي دهد كه با حضور گسترده و فراگير فيلم هاي هاليوودي به روي پرده سينماهاي اكثر كشورهاي دنيا از جمله فرانسه، مردم اين كشور اروپايي ترجيح مي دهند كه فيلم هايي را تماشا كنند كه به وسيله فيلم سازان كشور خودشان تهيه و توليد شده اند.
بنابر گزارش پايگاه اطلاع رساني ورايتي، با مقايسه آمار به دست آمده در نيمه اول سال جاري و 6 ماه اول سال گذشته اين نتيجه حاصل مي شود كه آمار تماشاي فيلم هاي فرانسوي در اين كشور اروپايي با رشد چشمگيري همراه بوده است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14