(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 30  مرداد 1389- شماره 19722

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
سوخت گذاري نيروگاه بوشهرايستادگي نتيجه داد
رهبر معظم انقلاب در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام: تعمد در مخالفت با همدلي مسئولان،خلاف شرع است
لذت تكلّم با دوست حقيقي
پيام تسليت رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت حجت الاسلام درچه اي



با حضور مسئولان اتمي ايران و روسيه امروز انجام مي شود
سوخت گذاري نيروگاه بوشهرايستادگي نتيجه داد

سرويس سياسي-
سرگئي كرينكو رئيس روس اتم امروز وارد تهران مي شود تا به همراه دكتر علي اكبر صالحي رئيس سازمان انرژي اتمي كشورمان براي آغاز عمليات سوخت گذاري نيروگاه بوشهر عازم بوشهر شوند.
در همين زمينه، روز گذشته رئيس روس اتم با تاكيد بر پايبندي روسيه به تعهداتش اظهار كرد كه راه اندازي فيزيكي نيروگاه اتمي بوشهر تحت نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي آغاز خواهد شد.
به گزارش خبرگزاري «ريانووستي»، كرينكو در ديدار با ولاديمير پوتين- نخست وزير روسيه- اظهار كرد كه راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر ثابت مي كند كه روسيه همواره به تعهداتش عمل مي كند.
كرينكو خاطرنشان كرد كه راه اندازي فيزيكي نيروگاه اتمي با حضور ناظران آژانس بين المللي انرژي اتمي و تحت نظارت آنها در تاريخ 21اوت (30مرداد) آغاز خواهد شد.
رئيس «روس اتم» تصريح كرد؛ آنها مخازن حاوي سوخت را كه ما بيش از يك سال پيش پس از توافق با تمامي شركاي خود در دنيا (به ايران) ارسال كرديم باز خواهند كرد و سوخت در راكتور بارگذاري خواهد شد.
در همين حال، وزارت امور خارجه روسيه روز جمعه با انتشار بيانيه اي با اشاره به اينكه روز شنبه سوخت گذاري در راكتور نيروگاه هسته اي بوشهر آغاز مي شود، اعلام كرد: نيروگاه بوشهر از نظر رعايت نظام منع گسترش سلاح هسته اي بي نظير است.
به گزارش ايرنا، در اين بيانيه آمده است: تمامي مراحل استفاده از نيروگاه و تحويل سوخت هسته اي به آن و بازپس گرفتن سوخت مصرف شده، تحت نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي انجام خواهد گرفت.
اين بيانيه افزوده است: براساس ارزيابي هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي، پروژه نيروگاه هسته اي بوشهر نمونه بارزي از استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي است.
همچنين رسانه هاي خبري روسيه روز جمعه در گزارش هايي راه اندازي نيروگاه هسته اي بوشهر را كه قرار است امروز طي مراسمي آغاز شود، رويداد مهم و تاريخي در روابط مسكو و تهران دانستند.
روزنامه رسمي «راسيسكايا گازتا» در گزارشي در اين زمينه نوشت: روز 21ماه اوت نيروگاه هسته اي بوشهر آغاز به كار مي كند و «سرگئي كرينكو» رئيس شركت دولتي «روس اتم» روسيه، گزارشي از اهداف صلح آميز نيروگاه هسته اي بوشهر را به «ولاديمير پوتين» ارائه كرد.
اين روزنامه به نقل از كرينكو، راه اندازي نيروگاه بوشهر را واقعه مهم و تاريخي خواند كه تحت نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي انجام مي گيرد.
روزنامه «ستاره سرخ» در مقاله اي بقلم «واديم ماركوشين» نوشت: روز شنبه روند سوخت گذاري نيروگاه هسته اي بوشهر در ايران آغاز خواهد شد و اين روند تا سه هفته بطول خواهد انجاميد.
در اين مقاله به نقل از «سرگئي نويكوف» سخنگوي شركت دولتي «روس اتم» خاطرنشان شده است: سوخت گذاري در رآكتور هسته اي، «گام برگشت ناپذير» است و با اين اقدام، نيروگاه هسته اي بوشهر به عنوان واحد انرژي هسته اي شناخته خواهد شد.
ستاره سرخ با اشاره به اينكه نيروگاه هسته اي بوشهر تحت نظارت دقيق آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار دارد.
خبرگزاري ريانووستي نيز در چند روز اخير چند گزارش درباره راه اندازي نيروگاه هسته اي بوشهر منتشر كرده و در آن، اين واقعه را تاريخي و حائز اهميت فراوان در روابط دو كشور دانسته است.
اين منبع خبري افزود: شركت روسي «اتم استروي اكسپورت» پيمانكار اصلي نيروگاه هسته اي بوشهر است كه واحد اول اين نيروگاه به قدرت يكهزار مگاوات را براي راه اندازي آماده كرده است.
نيروگاه بوشهر
با رعايت آخرين استانداردها
در همين ارتباط، محمود جعفري مجري طرح نيروگاه اتمي بوشهر گفت: اين نيروگاه با بهره گيري از آخرين تكنولوژي ايمني به گونه اي ساخته شده است كه به صورت ذاتي خود كنترلي است.
وي همزمان با آغاز روند راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر در گفت وگو با ايرنا افزود: اين امر باعث شده تا امكان وقوع حادثه در اين نيروگاه در حد بسيار پايين باشد يعني 10 به توان منفي 6 امكان حادثه در نيروگاه اتمي بوشهر وجود دارد.
وي اظهار داشت: اين موضوع به منزله اين است كه در طول عمر نيروگاه اتمي بوشهر كه حدود 40 سال است، احتمال اينكه حادثه اي در نيروگاه اتفاق بيفتد، بسيار پايين خواهد بود.
اين مقام مسئول بيان كرد: حتي نيروگاه اتمي بوشهر به گونه اي تنظيم شده است كه به حادثه اي مثل حادثه هاي به وقوع پيوسته در نيروگاه هاي ديگر از جمله حادثه رآكتيو شماره چهار نيروگاه چرنوبيل اكراين در 26 آوريل 1986 در نيروگاه بوشهر غيرممكن است.
جعفري افزود: اگر آن حادثه هايي هم كه براي نيروگاه اتمي بوشهر پيش بيني شده است، اتفاق بيفتد، اين نيروگاه به صورت ويژه زمينه كنترل آن را دارد.
مجري طرح نيروگاه اتمي بوشهر گفت: كره فلزي نيروگاه اتمي بوشهر توانايي اين را دارد كه تمام مواد راديو اكتيو را در داخل خود نگه دارد و به هيچ وجه اجازه خروج مواد راديواكتيو را به بيرون نمي دهد و همه آنها را در يك محفظه كه برايش پيش بيني شده است نگهداري مي كند تا اينكه مورد كنترل هاي ويژه قرار گيرد.
وي با اشاره به اينكه اقدامات مختلفي در زمينه مسايل ايمني نيروگاه اتمي بوشهر انجام شده است اظهار داشت: اين نيروگاه تاكنون دو بار توسط سازمان هاي منطقه اي حفاظت از محيط زيست دريايي خليج فارس و درياي عمان (راپمي) مورد بازديد و بازرسي قرار گرفته است.
جعفري گفت: اطلاعاتي كه از وضعيت نيروگاه در اختيار آنها قرار گرفت احساس اطمينان كردند كه مسايل ايمني در نيروگاه اتمي بوشهر رعايت شده هيچ گونه حادثه اي امكان ندارد اتفاق بيفتد كه آلودگي آن به بيرون نشت كند و اگر هم حادثه و مشكلي نيز باشد، قابل مهار است.
مجري طرح نيروگاه اتمي بوشهر با بيان اينكه حتي اثر فعاليت اين نيروگاه روي آبزيان نيز كنترل شده است افزود: نيروگاه به گونه اي تنظيم شده است كه آبي كه از دريا گرفته مي شود تا بخواهد به دريا برگشت داده شود حدود كمتر از يك درجه گرما را به دريا منتقل مي كند.
آخرين جزئيات راه اندازي نيروگاه بوشهر
از سوي ديگر، محمد احمديان مديرعامل شركت ساخت و راه اندازي نيروگاه هاي اتمي (سورنا) به تشريح جزئياتي از راه اندازي نيروگاه بوشهر پرداخت و اظهار داشت: بعد از اينكه سوخت از محلي كه به طور موقت در حال نگهداري است، به ساختمان رآكتور منتقل شود كه انشاء الله اين اقدام در هفته آينده صورت خواهد گرفت، زماني براي بازبيني از مجتمع هاي سوخت و حصول اطمينان از اينكه آنها در شرايط مناسب هستند، لازم خواهد بود و بعد حمل اين مجتمع ها به داخل قلب رآكتور است كه اين اتفاق در اواخر شهريور ماه خواهد افتاد.
وي در گفت وگو با ايرنا تصريح كرد: بعد از انتقال تمامي مجتمع هاي سوخت به داخل قلب رآكتور، بحث بحراني شدن آن و شروع فعل و انفعالات هسته اي را خواهيم داشت كه اين مسئله در اواخر مهر ماه خواهد بود و بدنبال آن رآكتور شروع به توليد انرژي خواهد كرد.
مديرعامل شركت ساخت و راه اندازي نيروگاه هاي اتمي با بيان اينكه براساس استانداردهاي موجود روند توليد انرژي در نيروگاه هاي هسته اي بتدريج افزايش مي يابد، خاطر نشان كرد: زماني كه راكتور به حدود 40 درصد از قدرت نامي خود برسد، بخار وارد توربين خواهد شد و شروع مرحله توليد برق را خواهيم داشت و در اين مقطع به شبكه سراسري توليد برق وصل خواهد شد و پيش بيني ما اين است كه اين موضوع براي اواخر آبان خواهد بود.
احمديان در پاسخ به اين سوال كه چه زماني نيروگاه بوشهر به ظرفيت كامل خود خواهد رسيد، گفت: براي اينكه اين نيروگاه به ظرفيت كامل برسد نياز به تست هاي مختلف كارايي دارد. در آن مقطع ما ديگر اقدامات خاص فني نداريم و تا انتهاي سال جاري اميدوار هستيم كه اين نيروگاه به قدرت نامي و ظرفيت كامل خود برسد.
مديرعامل شركت ساخت و راه اندازي نيروگاه هاي اتمي با بيان اينكه ايمني نيروگاه و انجام تست هاي لازم از آن در اين مرحله براي سازمان انرژي اتمي از رسيدن به حداكثر ظرفيت و توان توليد مهم تر است، تاكيد كرد: بعد از بحراني شدن نيروگاه ديگر عجله اي براي اينكه خيلي سريع آن را به قدرت نامي برسانيم، نداريم.
وي افزود: استفاده با حوصله و براساس مسائل فني هم مي تواند در عمر نيروگاه مفيد باشد و هم اينكه ما مطمئن تر مي توانيم از آن استفاده كنيم.
غني سازي براي سوخت نيروگاه بوشهر ادامه مي يابد
رئيس سازمان انرژي اتمي كشورمان تاكيد كرد كه غني سازي براي توليد سوخت نيروگاه اتمي بوشهر و ديگر نيروگاه هايي كه قرار است در آينده در ايران ايجاد شود، ادامه مي يابد.
علي اكبر صالحي در گفت وگو با كارگروه هسته اي ايرنا با اشاره به رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب، درخواست كاخ سفيد مبني بر ضرورت تعليق غني سازي توسط ايران بدليل تامين سوخت نيروگاه اتمي بوشهر توسط روسيه را رد كرد و اظهار داشت: اين منطق معيوب است.
معاون رئيس جمهور با بيان اينكه عمر بالقوه نيروگاه اتمي بوشهر 60 سال است ولي ما عمر آن را 40 سال در نظر گرفته ايم ، تصريح كرد: با اين فرض كه ما سوخت 10 سال نيروگاه بوشهر را از روس ها خواهيم گرفت براي 30 و يا 50 سال بعدي آن چه بايد بكنيم؟
رئيس سازمان انرژي اتمي خاطرنشان كرد: قراردادي كه ما با روس ها داريم به اين مفهوم نيست كه ما الزما مي بايستي كه سوخت خود را از روس ها خريداري كنيم بلكه تفاهم نامه اي است كه اگر ما تقاضاي سوخت كنيم، آنها اين نياز ما را برآورده كنند.
وي گفت: در حال حاضر سوخت قلب رآكتور را براي يك سال در اختيار داريم ولي يك سوم آن هر سال بايد عوض شود.
صالحي افزود: از هم اكنون در حال باز كردن ال سي ها-ضمانت نامه هاي بانكي - و جلو بردن كار براي دريافت سوخت مورد نياز نيروگاه بوشهر در سال آينده هستيم.
معاون رئيس جمهور با بيان اينكه اگر تمامي سانتريفيوژها در سايت نطنز نصب شود، توانايي توليد سالانه 30 تن اورانيوم غني سازي شده را دارد، تاكيد كرد: اين بدان معناست كه سايت نطنز توان تامين نياز يك نيروگاه هسته اي مانند بوشهر را در يك سال دارد ولي هنوز به اين مرحله نرسيده و چند سال ديگر وقت لازم است.
رئيس سازمان انرژي اتمي تصريح كرد: غربي ها خود نيز مي دانند كه درست نمي گويند ولي چون قدرت رسانه اي دارند اين گونه اظهارات را مطرح مي كنند كه با چند استدلال منطقي همه اظهارنظر هاي آنها زير سوال مي رود.
وي با اشاره به مصوبه مجلس در رابطه با زمينه سازي دولت براي توليد 20 هزار مگاوات برق هسته اي افزود: مسائل صنعتي نياز به يك پيش نيازهايي دارد و در طي چند سال آينده غني سازي ايران كاملا معنا پيدا مي كند. ما بايد نيروگاه هاي جديدي بسازيم كه آنها نياز به تضمين هاي تامين سوخت دارند.
تاخير در راه اندازي نيروگاه بخاطر سياسي كردن يك پروژه كاملا فني بود
علي اصغر سلطانيه سفير و نماينده دايم جمهوري اسلامي ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي تاخير در راه اندازي نيروگاه بوشهر را ناشي از سياست هاي غيرمنطقي غرب در سياسي كردن يك پروژه كاملا فني و با اهداف صلح آميز دانست.
سلطانيه در گفت وگو با ايرنا، با تاكيد بر اينكه پروژه نيروگاه اتمي بوشهر در تاريخ صنعت هسته اي و صنايع بطور كل منحصر به فرد است گفت: با توجه به اينكه تمام مراحل چرخه هسته اي شامل اكتشاف و استخراج اورانيوم، تبديل و غني سازي اورانيوم، ساخت ميله هاي سوخت راكتورها و نيز راكتور تحقيقاتي در ايران بطور كامل وجود دارد، با راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر، كشورمان جزو اندك كشورهاي جهان است كه مشرف و مسلط بر چرخه كامل سوخت هسته اي محسوب مي گردد.

 



رهبر معظم انقلاب در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام: تعمد در مخالفت با همدلي مسئولان،خلاف شرع است

رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با مسئولان و كارگزاران نظام در روز چهارشنبه 27 مرداد 1389 به تبيين آخرين سياست ها و استراتژي هاي نظام جمهوري اسلامي پرداختند. با توجه به اهميت فرمايشات ايشان، متن كامل آن در ادامه مي آيد.
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاه و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابي القاسم محمّد و علي اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّه اللّه في الأرضين.
در دعاهائي كه چه در صحيفه مباركه سجاديه، چه در بقيه دعاهاي مأثور براي ماه رمضان وارد شده است، صفاتي براي اين ماه ذكر شده كه هر كدام از اين صفات و خصوصيات، قابل تأمل و تدبر است:«شهر التّوبه و الانابه » - كه من در مورد اين توبه و انابه، بعد چند جمله اي عرض خواهم كرد - «شهر الاسلام »، كه در دعاي صحيفه مباركه سجاديه است. مراد از اسلام هم همان چيزي است كه در آيه شريفه آمده است: «و من يسلم وجهه الي اللّه و هو محسن فقد استمسك بالعروه الوثقي ».(1) اسلام الوجه للّه، يعني دل و جان را تسليم كردن؛ در مقابل اراده الهي و حكم الهي و شريعت الهي، رام قرار دادن. «شهر الطّهور ». طهور يا به معناي پاك كننده است - يعني ماهي كه در آن، عنصر پاك كننده اي وجود دارد كه به انسان طهارت و پاكيزگي مي دهد - يا به صورت مصدر ذكر مي شود؛ يعني شهر پاك شدن از آلودگي ها و از آلايشها. «شهر التّمحيص ». تمحيص يعني خالص شدن. فلز قيمتي آميخته با فلزهاي ناهم ذات را وقتي كه در كوره مي گذارند - مثلاً طلا را - اين را تمحيص مي گويند. يعني جدا كردن ذات پاكيزه انساني از ناخالصي ها و ناپاكي ها. اينها خصوصياتي است كه درباره اين ماه ذكر شده است.
ماه رمضان ماه خلاصي از بند عوامل مادي
به نظر انسان اينجور مي آيد كه ماه رمضان در بين ايام سال و ماه هاي سال، حكم اوقات نماز را دارد در شبانه روز. يعني همان طوري كه در شريعت مقدس اسلامي براي ما كه محصور و محدود به عوامل ماده هستيم، يك فرصتهائي گذاشته شده است كه آن فرصتهاي نماز است - وقت صبح، وقت ظهر، وقت عصر، وقت مغرب، وقت عشا، يك زنگ بيدارباش است، يك خلوت دادن به خود براي ايجاد نورانيت در دل و نفس است؛ ساعات نماز را در شبانه روز براي ما قرار دادند، براي اينكه غرق نشويم؛ از اسارت ماده يك لحظه اي بيرون بياييم، نفسي تازه كنيم، به ياد معنويت بيفتيم، يكسره غرق در ماديات نباشيم - به نظر مي رسد كه در دوره سال هم ماه رمضان يك چنين وضعيتي را دارد؛ نفس كش روح انساني و روح ملكوتي انسان است؛ فرصتي است كه با اين رياضت طولاني يكماهه، نفس از تخته بند عوامل مادي كه ما را احاطه كرده است، خلاصي پيدا كند، نجاتي پيدا كند؛ يك نفسي بكشد، نورانيتي پيدا كند. شارع مقدس، ماه رمضان را براي اين قرار داده است. خوب، اين فرصتي است.
ماه توبه و انابه
در ميان خصوصياتي كه ذكر شده است - كه البته همه مهم است - آنچه كه نظر بنده را جلب مي كند و حالا بين من و شما كه مسئولين كشور هستيم، در ميان گذاشته مي شود، اين «شهر التّوبه و الانابه » است؛ ماه توبه است، ماه انابه است. توبه يعني بازگشت از يك راه غلط، از يك كار غلط، از يك فكر غلط. انابه يعني رجوع الي اللّه، بازگشت به سمت خدا. اين توبه و انابه، به طور طبيعي يك معنايي را در خودش مندرج دارد. وقتي مي گوييم از راه خطا برگرديم، معنايش اين است كه نقطه خطا را، راه خطا را شناسايي كنيم؛ اين خيلي مهم است. ما همين طور كه داريم حركت مي كنيم، غالباً اينجور هستيم كه از كار خودمان، از خطاي خودمان، از تقصيري كه مي كنيم، غفلت مي كنيم؛ توجه نمي كنيم به اشكالي كه در كار خودمان وجود دارد. اين خود، هم خود شخصي است، هم خود جماعي؛ ملت خودمان، حزب خودمان، جريان خودمان، جناح خودمان. هرچه كه به خود انسان ارتباط پيدا مي كند، عيوب آن غالباً مورد غفلت قرار مي گيرد؛ لذا ديگران عيب ما را بايد به ما بگويند.
اگر خودمان اصلاح مي كرديم، نوبت به ديگران نمي رسيد
اگر خودمان مي فهميديم و اصلاح مي كرديم، نوبت نمي رسيد به ديگران؛ احتياج نبود كه ديگران به ما بگويند. اين توبه و انابه كه فرمودند، قدم اوّلش اين است كه به عيب كار توجه كنيم، بفهميم كجاي كار ما اشكال دارد؛ خطامان كجاست، گناهمان كجاست، تقصيرمان كجاست. از شخص خودمان هم شروع كنيم، تا بعد برسيم به دايره هاي جماعي وسيع تر. اول شخص خود را محاسبه كنيم، ببينيم كجا اشتباه كرديم؛ اين وظيفه همه است. از ما آدمهاي معمولي كه تقصير و گناه و خطا در كارمان زياد است، بگيريد تا انسانهاي برجسته، تا بندگان صالح خدا، حتّي تا اولياءاللّه؛ آنها هم همين جورند، آنها هم احتياج به استغفار دارند، آنها هم احتياج به توبه دارند. روايتي است از نبي مكرم اسلام (صلّي اللّه عليه و اله و سلّم)، كه اين حديث را هم شيعه نقل كرده اند، هم اهل سنت نقل كرده اند. از قول حضرت نقل شده است كه فرمود: «انّه ليغان علي قلبي»؛ دل من را غبار مي گيرد، ابر مي گيرد. «يغان »، «غين » به معناي«غيم » است؛ يعني ابر. مثل روي خورشيد را، روي ماه را كه ابر بپوشاند، يك حالت تيرگي نسبي، جلوگيري از آن درخشش. فرمود:«ليغان علي قلبي»؛ گاهي دل مرا آن حالت ابرآلودگي و مه آلودگي فرا مي گيرد. «و انّي لأستغفر اللّه كلّ يوم سبعين مرّه »؛ در هر روزي من هفتاد مرتبه استغفار مي كنم. پيغمبر اين جمله را مي فرمايد؛ آن روح ملكوتي، آن ذات پاك. در يك روايت ديگر - كه اين از طرق ماست - دارد كه «كان رسول اللّه صلّي اللّه عليه و اله يتوب الي اللّه في كلّ يوم سبعين مرّه ». اينجا ديگر تعبير توبه دارد. از قول امام صادق (عليه السّلام) نقل شده است كه پيغمبر روزي هفتاد مرتبه توبه مي كرد، «من غير ذنب »؛ بدون اينكه گناهي كرده باشد. خوب، پيغمبر كه معصوم است؛ از چي توبه مي كند؟ مرحوم فيض (رحمه اللّه عليه) مي گويد: «انّ ذنوب الأنبياء و الأوصياء عليهم السّلام ليس كذنوبنا بل انّما هو ترك دوام الذّكر و الاشتغال بالمباحات ». ممكن است در كوچه و بازار و زندگي معمولي براي نبي و ولي لحظه غفلتي پيش بيايد؛ آن چيزي كه اكثريت زندگي ما را تشكيل مي دهد، براي او ممكن است يك لحظه اي پيش بيايد، مشغول و سرگرم به يك امر مباحي بشود؛ خود همين براي پيغمبر استغفار دارد. بنابراين، اين مخصوص ما نيست؛ اين براي همه است.
استغفار براي كارگزاران ضروري تر است
خوب، اين براي كارگزاران وظيفه لازم تري است. يعني من و شما كه در بخشي از كارهاي كشور مسئوليتي داريم يا تأثيري داريم، در يك حوزه خاص اجتماعي نفوذي داريم، وظيفه مان در امر استغفار و توبه الي اللّه و انابه الي اللّه سنگين تر است؛ خيلي بايد مراقب باشيم. گاهي حتّي در زيرمجموعه من و شما يك تخلفي صورت مي گيرد؛ اگر به نحوي اين تخلف مستند به ما باشد، ما مسئوليم. مثل اينكه مثلاً كوتاهي كرديم در ابلاغ، كوتاهي كرديم در گزينش اين شخص، كوتاهي كرديم در برخورد با تخلفات، اين موجب شده است كه تخلفي به وجود بيايد. «قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها النّاس و الحجاره ».(2)
روزه براي تقوا است
پس نتيجه اين شد كه در ماه رمضان در حد توان خودمان بايد مراقبت كنيم، رفتار خودمان را تصحيح كنيم؛ فكرمان را، قولمان را، عملمان را تصحيح كنيم؛ بگرديم اشكالاتش را پيدا كنيم، آن اشكالات را برطرف كنيم. اين تصحيح در چه جهتي باشد؟ در جهت تقوا. در آيه شريفه روزه مي فرمايد: «لعلّكم تتّقون »؛(3) روزه براي تقواست. بنابراين، اين تلاشي كه در راه ماه مبارك رمضان انجام مي گيرد، در جهت تقوا باشد.
در باب تقوا من يك جمله اي اينجا يادداشت كرده ام كه عرض بكنم. غالباً وقتي گفته مي شود تقوا، پرهيزگاري، ذهن انسان مي رود به رعايت ظواهر شرع و محرمات و واجباتي كه دم دست ماست؛ نماز بخوانيم، وجوهات شرعي مان را بدهيم، روزه بگيريم، دروغ نگوييم. البته اينها مهم است، همه اش مهم است؛ ليكن تقوا ابعاد ديگري هم دارد كه غالباً ما از اينها غفلت مي كنيم. در دعاي شريف مكارم الاخلاق يك فقره اي در توضيح اين ابعاد ديگر هست: «اللّهم صلّ علي محمّد و اله و حلّني بحليه الصّالحين و البسني زينه المتّقين »؛(4) از خداي متعال درخواست مي كند كه پروردگارا! مرا با زيور صالحان زيور بده و با لباس پرهيزگاران ملبس كن. خوب، اين لباس پرهيزگاران چيست؟ آن وقت اين شرح جالب است: «في بسط العدل »؛ لباس پرهيزگاران در گستردن عدالت، «و كظم الغيظ»؛ در فرو بردن خشم، «و اطفاء النّائره »؛ در فرو نشاندن آتش؛ آتشهايي كه بين افراد جامعه برمي افروزند. اينها تقواست. «و ضمّ اهل الفرقه »؛ افرادي كه از شمايند، اما جدا شدند، سعي كنيد اينها را گرد بياوريد. اين جزو موارد تقواست، كه در دعاي شريف مكارم الاخلاق - دعاي بيستم صحيفه مباركه سجاديه - به آن اشاره شده است. اين دعا، بسيار دعاي مهمي است.
اصلاح ذات البين و برتري عدالت
من عقيده ام اين است كه همه، بخصوص كارگزاران، بايد اين دعا را بخوانند و در مضامينش دقت كنند؛ تعليم دهنده است.«و اصلاح ذات البين»؛ به جاي آتش افروزي، خبرچيني، اين را به جان آن انداختن، آن را در پوستين اين انداختن، اصلاح ذات البين كنند؛ بين برادران مؤمن، برادران مسلمان، ايجاد ائتلاف كنند؛ اينها تقواست. ببينيد، اينها همه، مسائل امروز ماست. گستردن عدالت، عدالت قضائي، عدالت اقتصادي، عدالت در گزينشها، عدالت در تقسيم منابع و فرصتهاي كشور بين گروه ها، عدالت جغرافيائي، اينها مسائل خيلي مهمي است؛ اينها همه نيازهاي ماست. گستردن عدالت، بالاترين رقمهاي تقواست؛ اين از يك نماز خوب، از يك روزه روز گرم تابستان بالاتر است. روايتي است كه فرمود: هر اميري - امير يعني همه شماها؛ هر كسي يك دستگاهي دارد كه در آن فرمان مي راند، حكم او در آنجا نافذ است - كه روزي را به عدالت حكم كند، مثل اين است كه هفتاد سال عبادت كرده؛ اينها خيلي مسائل مهمي است؛ اهميت عدالت را، رفتار عدالت آميز را به ما نشان مي دهد.
فرو بردن خشم در مقابل دوستان
فرو بردن خشم در مقابل دوستان. بحث اينجا دوستان است. البته در مقابل دشمنان بايد غيظ داشت؛ «و يذهب غيظ قلوبهم ».(5) در مقابل آن دشمني كه با هويت شما، با موجوديت شما مخالف است، آنجا خشم مي شود خشم مقدس؛ آن اشكالي ندارد. نه، در جمع مؤمنين، در بين افرادي كه مأمور به رفتار مسلماني با آنها هستيم، خشم و حالت عصبانيت نبايد باشد. خشم به انسان ضرر مي زند. تصميم گيري با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، كار كردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ اين چيزي است كه ماها متأسفانه خيلي ابتلاء پيدا مي كنيم. جلوگيري از اين خشم، خشمي كه موجب انحراف مي شود، موجب خطاي در فكر و عمل مي شود، يكي از موارد تقواست؛ «و كظم الغيظ ».
ماموريت عده اي براي آتش افروزي
كار ديگر، «اطفاء النّائره ». بعضي ها آتش افروزي هاي سياسي و جناحي مي كنند. عده اي كأنه براي اين كار مأموريت دارند. من مي بينم در داخل كشور خودمان كه يك عده اي مي خواهند اصلاً عناصر گوناگون را، جناحهاي مختلف را، افرادي از هر يك از جناحها را به جان هم بيندازند و اختلاف ايجاد كنند؛ كأنه اصلاً از آتش افروزي خوششان مي آيد؛ اين خلاف تقواست. تقوا اين است: «اطفاء النّائره ». همچنان كه در يك محيط مادي و فضاي مادي، شما يك آتش افروزي را اطفا مي كنيد، بايد در فضاي انساني و معنوي و اخلاقي هم آتش سوزي ها را مهار و اطفا كنيد. و همين طور: «و ضمّ اهل الفرقه ».
جذب حداكثري با معيار اصول و ارزش ها و نصيحت افراد ضعيف الايمان
ما عرض كرديم جذب حداكثري، دفع حداقلي. البته معيار و ميزان، اصول و ارزشهاست. انسانها از لحاظ ايمان در يك حد نيستند. ما در بين خودمان آدمهايي داريم ضعيف الايمان، آدمهايي داريم كه ايمانشان قوي تر است. بايد راه بياييم. نمي شود ضعيف الايمان را دفع كرد، نمي شود فقط به كساني چشم دوخت كه قوي الايمانند؛ نه، ضعفا را هم بايد در نظر داشت. كساني كه خودشان را قوي مي دانند، آن كساني را كه ضعيف مي دانند، ملاحظه كنند، مراعات كنند، دفع نكنند. آن كساني كه جزو مجموعه هستند، ليكن بر اثر اشتباه و غفلت كنار افتادند، جدا افتادند، اينها را به خود بياورند؛ اينها را نصيحت كنند، دلالت كنند، راه را به آنها نشان بدهند، آنها را برگردانند. اينها مسائل اساسي است. پس اينها شد تقوا، اينها شد راه هاي توبه و انابه؛ «شهر التّوبه »، «شهر الانابه ». منتها جالب اين است كه روزه و اين ماه، يك عمل جمعي است؛ يك عمل فردي نيست. يعني همه روزه ايم، همه داخل اين ماهيم، همه سر اين سفره نشستيم؛ همه افراد جامعه اسلامي، امت اسلامي. وقتي كه مي خواهيم اين نصايح را، اين توصيه هاي مهم كتاب و سنت را عمل كنيم، اگر همه خود را مخاطب آن بدانيم، ببينيد در دنياي اسلام چه اتفاقي مي افتد؛ در دايره محدودتر در كشور چه اتفاقي مي افتد. قدر اين ماه را بايد دانست. قدر دانستنش هم به همين است كه واقعاً ماه را ماه توبه قرار بدهيم، ماه انابه قرار بدهيم، ماه تطهير قرار بدهيم، ماه تمحيص قرار بدهيم؛ برويم به سمت اين چيزها. خوب، حرف اصلي ما، عرض اصلي ما توي اين جلسه همين بود كه عرض كرديم.
جبهه بندي قديمي با برخي تغييرات
درباره قضاياي كنوني كشورمان آقاي رئيس جمهور گزارش خوب و مبسوط و مشروح و مفيدي دادند. اگر بخواهيم قضاياي كنوني كشورمان را تحليل درست بكنيم و در تحليل، به خطا دچار نشويم، بايد از اينجا شروع كنيم كه يك جبهه بندي قديمي اي بين ايران اسلامي و بين يك مجموعه اي وجود دارد. از عمر اين معارضه و منازعه و جبهه بندي، سي و يكي دو سال مي گذرد؛ جديد نيست. البته اين جبهه مقابل ما تغييراتي هم ديده، ولي ما تفاوتي نكرده ايم. ما حرفمان همان حرف است، اصولمان همان اصول است، راهمان همان راه است. يك خطي را با سرعت گرفتيم، داريم حركت مي كنيم. اهدافمان را مشخص هم كرديم. اين اهداف، از اول هم در فرمايشات امام و در پايه هاي انقلاب، مشخص و معلوم بوده است. داريم به قدر توان جلو مي رويم. ليكن جبهه مقابل تغييراتي داشته است، كم و زياد شده؛ كساني بودند، خارج شدند؛ كساني نبودند، داخل شدند. امروز در اين جبهه بندي، دو پديده به چشم مي خورد: يك پديده اين است كه طرف مقابل ما، جبهه مقابل ما نسبت به قبل دچار ضعف است؛ يعني حركت جبهه مقابل، حركت به سمت نزول بوده است؛ ضعيف شده است. پديده دوم اين است كه جبهه ما به سمت قوّت است؛ يعني حركت ما حركت رو به تقويت بوده. اين دو پديده، دو پديده قابل استدلال است؛ يعني حرف شعاري نيست، متكي به واقعيات است.
دروغي به نام جامعه جهاني
يك نكته كوتاهي را من در مورد جبهه مقابل عرض بكنم. جبهه مقابل يعني چه؟ تبليغات آن جبهه به خودش اسم«جامعه جهاني » گذاشته، كه اين يك دروغ بزرگي است؛ به هيچ وجه جامعه جهاني نيستند؛ يك تعداد معدودي از كشورها هستند. محور اصلي دشمن هم عبارت است از رژيم صهيونيستي و كشور ايالات متحده آمريكا؛ بقيه يا از لحاظ سياستها تابعند، يا دچار رودربايستي اند، يا دچار ضعف مفرطند و كاري نمي توانند بكنند. عدد زيادي بر محور اين دو عنصر اصلي مجتمع نيستند؛ نه امروز، نه سالهاي گذشته. ادعاها را رها كنيد؛ واقعيتها اين چيزي است كه عرض مي كنم.
رژيم جعلي صهيونيستي را قبول نداريم
خوب، ملاك چيست در اينكه ما اين دو تا دولت را يا اين دو مجموعه را مخالفين اصلي خودمان در اين جبهه بندي مي دانيم؟ اين مخالفت چيست؟ ببينيد، دو جور مخالفت است: مخالفتهاي بنياني، مخالفتهاي سطحي. مخالفتهاي سطحي مثل مخالفتهاي ارضي، مخالفت بر اثر مسائل تجاري، مخالفت در بعضي از سياستهائي كه بين دو كشور وجود دارد. مخالفت بنياني، مخالفت با موجوديت است؛ يعني دو كشوري كه موجوديت يكديگر را قبول ندارند. در مورد رژيم صهيونيستي وضع ما اينجوري است. ما موجوديت رژيم صهيونيستي را قبول نداريم؛ ما معتقديم اين رژيم يك رژيم جعلي است، يك رژيم تحميلي است، يك عارضه زشت در طبيعت منطقه خاورميانه است، كه اين عارضه هم بلاشك از بين خواهد رفت؛ يعني ترديدي در اين نيست كه آن باقي نمي ماند. به هر حال با هويت او، با موجوديت او مخالفيم. آن رژيم هم با موجوديت نظام اسلامي مخالف است. ايران را در صورتي كه تحت كنترل يك نظام طاغوتي باشد، دوست دارند؛ اما با نظام اسلامي بشدت مخالفند. مخالفت بنياني يعني اين.
معناي تغيير رفتار آمريكايي ها
در مورد آمريكا: نگاه ايالات متحده آمريكا به نظام اسلامي، نگاه نفي موجوديت است؛ اين را در طول سالها كاملاً فهميديم. البته خودشان مي گويند نخير، تغيير رفتار. تغيير رفتاري كه آنها مي گويند، اگرچه هميشه هم روي آن پافشاري ندارند، معنايش نفي هويت است. يعني آن رفتارهاي اصلي اي كه شاخص اسلامي بودن است، بايد تغيير پيدا كند. ما هم نگاهمان به آمريكا، نفي موجوديت استكباري آمريكاست؛ و الا رژيم آمريكا و دولت آمريكا يك كشوري است مثل بقيه دولتها. استكباري بودن آمريكا، سلطه جهاني بودن، ابرقدرتي آمريكا، از نظر ما مردود است؛ ما قبول نداريم. پس اين شد مخالفت بنياني. اين مخالفت بنياني هم گاهي اوقات فعال است، گاهي آرام است. ممكن است اين مخالفت بنياني را بعضي ديگر از كشورها هم در دنيا داشته باشند، بين ما و آنها اين مخالفت وجود داشته باشد؛ اما اين مخالفت، مخالفت فعال نيست؛ به دلائلي آرام است. دلائلي آنها دارند، ممكن است دلائلي ما داشته باشيم. مخالفت اين دو دولت، مخالفت فعال است. پس اين شد جبهه مخالف. اين جبهه مخالف در حال حركت به سمت ضعف و تنزل است. يعني اگر با سي سال قبل از اين مقايسه كنيم؛ مقايسه كنيم وضع سياسي او را، وضع اقتصادي او را، وضع اجتماعي او را، نفوذ و حضور او را در دنيا، بوضوح خواهيم ديد كه تنزل كرده و رو به ضعف آمده است. در اين خصوص، مواردي را من اينجا يادداشت كرده ام.
محروم بودن جبهه مقابل انقلاب از عقبه مردمي
جبهه مقابل ما از عقبه مردمي در دنيا بكلي محروم است. يعني شما هيچ كشوري را پيدا نمي كنيد كه مردم آن طرفدار رژيم ايالات متحده آمريكا يا رژيم غاصب صهيونيستي باشند. اينها هيچ جا عقبه مردمي ندارد؛ حتّي آنجاهايي كه دولتهايشان متعصبانه از اينها دفاع مي كنند، مردمشان نسبت به اينها مخالفند؛ با اينكه خيلي شان غير مسلمانند. همين امروز توي روزنامه ها ديديد. رئيس رژيم صهيونيستي به يكي از كشورهاي اروپايي رفته، مردم به شكل هزاران نفر - آنطور كه توي خبرها بود - جمع شدند و خطاب به او گفتند كه برو گم شو، برو بيرون! همه جا همين جور است؛ هرجا مي روند، همين است. پس اينها هيچ عقبه مردمي ندارند. حالا رژيم صهيونيستي كه به جاي خود؛ رژيم آمريكا با همه قدرتش، با همه نفوذ سياسي و اعمال قدرتي كه مي كند، وضعش همين جور است. علاوه بر اين، جبهه مقابل ما در بين ملتها منفورند. فقط اين نيست كه طرفداري از آنها وجود ندارد؛ نفرت از آنها وجود دارد: پرچمشان را آتش مي زنند، عكسشان را آتش مي زنند، آدمكشان را زير پا مي اندازند. اين، وضع آنهاست.
ناكامي آمريكا در عراق و افغانستان
از حوادث اخير نظامي اي كه راه انداخته اند، تجربه تلخي دارند. آمريكا از افغانستان تجربه تلخي دارد، از عراق تجربه تلخي دارد؛ ناكام شدند. در قضيه فلسطين، فعاليت و تلاش سياسي آمريكا به جايي نرسيده است؛ ناكام شدند. صهيونيستها هم كه منفوريتشان و شكستشان در جنگ 33 روزه و در حمله به غزه، براي همه روشن و آشكار است.
ركود سنگين و وضع بد اقتصادي جبهه مقابل
جبهه مقابل ما همچنين در وضع اقتصادي بدي قرار دارد. با همه تلاشهايي كه كردند، هنوز نتوانستند اين بختك سنگين ركود اقتصادي و وضع بد اقتصادي را برطرف كنند. البته مي گويند كارهايي شده است، ليكن نخير، هنوز كار درستي انجام نشده است؛ هنوز زير فشار اقتصادي اند. تدابيري كه به كار گرفته اند - تزريق پولهاي فراوان و هنگفت به مراكز مالي - افاقه اي نكرده است؛ هنوز در وضع اقتصادي بسيار بدي هستند.
حالت حيرت و ندانم كاري آمريكايي ها
در سياستهاي خاورميانه اي خودشان، چه در فلسطين، چه در سوريه، چه در لبنان، ناكام مانده اند. اشتباهات فاحشي كه كردند، دولتمردان آنها را از حالت تصميم گيري عاجز كرده است؛ يك حالت حيرتي دارند. حقيقتاً امروز آمريكايي ها نمي دانند در افغانستان چه كار بايد بكنند و چه كار خواهند كرد. بين خودشان اختلاف است. نمي توانند تصميمي بگيرند كه مطمئن باشند اين تصميم به سود آنهاست. از افغانستان خارج بشوند، يك جور بدنامي و بدبختي براي آنها دارد؛ در افغانستان بمانند، يك جور ديگر براي آنها ناكامي و بدبختي دارد. عين همين قضيه در مورد عراق هم كم و بيش هست؛ نمي دانند چه كار بايد بكنند. دخالت هم مي كنند، فعاليت هم مي كنند، به جائي هم نمي رسند. اعتماد به نفس مسئولينشان امروز از گذشته بسيار كمتر است. آمريكاي امروز را مقايسه كنيد با آمريكاي دوران ريگان در اوائل انقلاب؛ آن اعتماد به نفسي كه آن روز آنها داشتند، اينها ندارند؛ آن توانايي هائي كه آن روز داشتند، اينها ندارند؛ آن نفوذي كه آن روز آنها داشتند، اينها ندارند. پس دشمن در خط نزولي است و امروز در موضع ضعف است.
حركت صعودي نظام جمهوري اسلامي
اين طرف قضيه، اين پديده دوم، عكس است. جمهوري اسلامي و نظام اسلامي در يك حركت صعودي دارد حركت مي كند. منحني به سمت بالاست؛ در همه قسمتها همين جور است. ما از لحاظ پيشرفتها وضع بسيار خوبي داريم. من چندي پيش در يك جلسه اي آماري را نقل كردم - البته آمار فرنگي هاست - گفتم رشد پيشرفت علمي در ايران، يازده برابر متوسط جهان است؛ اين خيلي چيز مهمي است. البته اين معنايش اين نيست كه ما در پيشرفت علمي به سطح كشورهاي پيشرفته علمي رسيده ايم؛ نه، اين معنايش اين است كه حركت ما به سمت جلو، يك حركت شتابنده اي است؛ اين براي يك ملت خيلي چيز بزرگ و خبر باارزشي است. اگر همين پيشرفت را ادامه بدهند، طولي نمي كشد كه ملت ما و جوانان ما به سطوحي كه بايد برسيم، خواهند رسيد. در زمينه هاي علمي اينجور است، در زمينه هاي فناوري هم همين جور است، در زمينه ساخت و سازهاي در كشور هم همين جور است. رئيس جمهور محترم الان آمارهايي دادند؛ اين آمارها درست است. در زمينه ساخت و سازها، در بخش صنعت، در بخش انرژي، در بخش راه و ترابري، در بخشهاي گوناگون، كارهاي برجسته اي دارد مي شود.
روحيه بالا و جوانان با انگيزه
نسبت به سي سال قبل از اين كه ما شروع كرديم، حتّي نسبت به بيست سال قبل از اين، امروز خيلي پيشرفته تريم. ليكن پيشرفتها فقط در اين زمينه هاي مادي نيست؛ در زمينه هاي اجتماعي و معنوي هم همين جور است. امروز روحيه ما خيلي خوب است. در كشور ما روحيه بالاست. جوانهاي ما باانگيزه اند. ميدان سياسي، ميدان پرشور و نشاطي است. وقتي انتخابات راه مي افتد، چهل ميليون شركت مي كنند، 25 ميليون انتخاب مي كنند؛ اينها خيلي چيزهاي مهمي است، اينها پديده هاي مهمي است. بله، به دنبال انتخابات، عوارض تلخي پيش آمد؛ روي عوامل خودش. هركدام از اين حوادث، يك عاملي دارد؛ ليكن اصل اين حضور مردمي خيلي چيز بزرگي است، خيلي پيشرفت مهمي است. مخالفين ما توقع داشتند كه بعد از اينكه سي سال از شروع انقلاب مي گذرد و ما حدود سي تا انتخابات داشتيم، يواش يواش انتخابات در كشور ما، براي ملت ما از دهن بيفتد، از چشم مردم بيفتد؛ ديگر خيلي شور و شوقي به انتخابات نباشد؛ ليكن نخير، انتخابات جدي بود؛ حركت، حركت عمومي بود؛ اينها پيشرفت است.
عقبه بي نظير نظام جمهوري اسلامي
عقبه نظام جمهوري اسلامي در بين كشورها بي نظير است. هر كشوري كه امروز مسئولين ارشد ما مسافرت كنند، با استقبال مردم، با هيجان احساسات مردم مواجه مي شوند؛ اين نسبت به هيچ كشور ديگري نيست. اين مخصوص امروز هم نيست؛ از اوائل انقلاب همين جور بوده است. مسئولين كشور، هر جا مسافرت كردند، رؤساي جمهور با استقبال مردم در كشورهائي كه هيچ وجه مشترك هم بعضاً از لحاظ زبان و نژاد و منطقه جغرافيائي با ما نداشتند، روبه رو شدند؛ يعني مردم جمع مي شوند، اظهار ارادت مي كنند. عقبه مردمي نظام جمهوري اسلامي، امروز از قبل اگر بيشتر نباشد، كمتر نيست.
اميد ما به آينده
اميد ما به آينده، اميد سرشاري است. ما اميدوار نبوديم كه بتوانيم اين ساخت و سازهائي كه امروز مي كنيم، به اين زودي به اين ساخت و سازها دست پيدا كنيم. خداي متعال تفضل كرد. امروز جوانهاي ما در زمينه علم، در زمينه فناوري كارهائي مي كنند كه خيلي براي ما، براي كساني كه پانزده سال پيش، بيست سال پيش، بيست و پنج سال پيش مي خواستند براي آينده فكر كنند، از نظر آنها دور بود، اما تحقق پيدا كرد. اين، اميد ما را به آينده زياد مي كند. اميدمان سرشار است.
تجربه هاي موفق
تجربه هاي سياسي مان، تجربه هاي موفقي است. ما به عكس جبهه مقابل كه تجربه اش در خاورميانه شكست خورد، در عراق شكست خورد، در افغانستان شكست خورد، در مناطق مختلف شكست خورد، در هر جايي كه وارد شديم، تجربه هاي ما موفق بوده. در همين جاهايي كه اسم آوردم، در آن حدي كه جمهوري اسلامي وارد شده است، وظيفه خود دانسته است، موضعي گرفته است، اقدامي كرده است، ما با موفقيت همراه بوديم؛ اين را همه اعتراف مي كنند. همان رقباي ما هم از اين جهت بسيار ناراحتند. يكي از موفقيتهاي ما هم اين است كه امروز دشمنان ما در حصار نفرت جهاني محصور و محبوسند؛ اين جزو موفقيتهاي ماست. پس اين دو پديده چشمگير است؛ يعني منحني جبهه مقابل رو به نزول است، منحني ما رو به صعود است. اينجوري وقتي كه مقايسه كنيد، همه قضاياي كشور را با اين نگاه كه نگاه كنيد، مي توانيد درست تحليل كنيد. خوب، ما نسبت به اين جبهه بندي فكر مي كنيم، تحليل مي كنيم، تدبير مي كنيم، مي نشينيم برنامه ريزي مي كنيم؛ دشمن هم عيناً همين جور است. دشمن هم مي نشيند، نسبت به جمهوري اسلامي، نسبت به آنچه كه بايد با جمهوري اسلامي انجام بدهد، ضربه هايي كه بايستي حواله بكند، برنامه ريزي مي كند. دشمن نسبت به ما، هم از موضع تهاجم، هم از موضع تدافع، برنامه ريزي دارد. ما هم يك برنامه ريزي هايي در مقابل دشمن داريم. همه بايد با هم اينها را بفهميم، همه بايد با هم در ميدان عمل پيش برويم؛ همچناني كه بحمداللّه تا امروز هم همين جور بوده است.
برنامه هاي دشمن و شعار مذاكره
من يك اشاره گذرايي بكنم به آنچه كه دشمن انجام مي دهد. برنامه هايش اينهاست: فشار اقتصادي، تهديد نظامي، جنگ رواني براي اثرگذاري بر روي افكار عمومي؛ هم در داخل كشور، هم در سطح بين المللي؛ اينها كارهايي است كه دارند مي كنند. ايجاد اختلال سياسي و خرابكاري در داخل. بلاشك هستند در داخل، مراكزي كه الهام مي گيرند از دشمن؛ با هدايت دشمن، با الهام از دشمن، اينها مشغول كارهايي هستند؛«انّ الشّياطين ليوحون الي اوليائهم ليجادلوكم ».(6) هستند بلاشك، مراكزي وجود دارند. در كنار همه اين كارها، آمريكايي ها شعار مذاكره را هم از دست نمي دهند! حالا تحريمهاي يكجانبه هم هست، قطعنامه هست، تهديد نظامي هم هست، اما مذاكره هم مطرح مي شود؛ ه ي مكرر در مكرر: ما حاضريم با ايران بنشينيم مذاكره كنيم! خوب، اين تدابير جبهه مقابل ما، تدابير در واقع دشمن ما، هيچكدام جديد نيست.
تهديدها جديد نيست
به نظر من يكي از نكاتي كه بايد به آن توجه كرد، اين است كه هيچكدام از اينها جديد نيست، كه بي سابقه باشد. تحريمها سابقه 30 ساله دارند و تهديد نظامي هم در همه دوره هاي قبل از اين دوره وجود داشته است. بنده به شما عرض مي كنم و بيشتر از همه كس من مي دانم؛ در دوره به نظرم رياست جمهوري كلينتون بود كه تهديد نظامي به قدري شديد بود كه رئيس جمهور محترم آن روز به من غالباً اين را مي گفت كه مثلاً بياييم فكري بكنيم، كاري بكنيم؛ حيف است كه بيايند حمله كنند، كارهايي را كه انجام داديم، ساخت و سازهايي را كه انجام داديم، بزنند از بين ببرند؛ يعني احتمال حمله كم نبود؛ تهديد مي كردند و مي گفتند. در همين دوره رياست جمهوري قبل از دوره نهم، تهديدهاي نظامي گاهي به قدري شديد مي شد و تكرار مي شد از طرف دشمن كه حسابي دست اندركاران داخلي را دچار رعب مي كرد. جلساتي وجود داشت كه حالا فراوان خاطراتي از آن وقت ما داريم؛ من از آن وقت يادداشتهايي دارم. تهديد نظامي هميشه بود؛ اينجور نبود كه وجود نداشته باشد. تبليغات عليه ما از اول انقلاب بود. هر چيزي را كه توانستند، در داخل مورد اتهام قرار دادند؛ از شخص امام گرفته تا مردم، تا اجتماعات مردم، تا نماز جمعه مردم را مورد اهانت، مورد تهمت و نسبتهاي خلاف قرار دادند در تبليغات جهاني، با امكانات فراواني كه در تبليغات داشته اند؛ مخصوص امروز نيست؛ امروز هم البته هست، ليكن در گذشته كمتر از امروز نبوده، مواردي بيشتر هم بوده.
خرابكاري هاي داخلي مخصوص امروز نيست
خرابكاري هاي داخلي مخصوص امروز نيست. در سال 82 بعد از قضاياي عراق - حمله اشغالگران به عراق - اينجا در تهران چند روزي اغتشاش شد. آن زن سياهپوست مشاور رئيس جمهور آمريكا كه بعد شد وزير خارجه او، صريحاً اينجور گفت: ما از هر اغتشاشي و شورشي در تهران حمايت مي كنيم؛ اين را صريح اعلان كرد. اميدوار شده بودند، خيال كردند كه حالا حادثه اي در تهران دارد اتفاق مي افتد؛ اين مال سال 82 است. آن روز بود، قبل از آن روز هم كم و بيش شبيه آن بود، بعد از آن هم بود؛ سال 88 هم نظائرش را، شبيه اش را، ديگر همه يادشان است، ملاحظه كرديد، ديديد. آنچه كه امروز به صورت تهديد وجود دارد، جديد نيست. من درباره هر كدام از اين موارد يك كلمه اي عرض مي كنم.
مذاكره در سايه تهديد و فشار، مذاكره نيست
اما در قضيه مذاكره كه اين را زودتر از همه بگوييم؛ بد نيست كه حرف مذاكره مي زنند. اين پيشنهاد البته جديد نيست. از قبل هم دولتهاي آمريكا به ما پيشنهاد مي دادند براي مذاكره؛ ما هم هميشه اين پيشنهاد را رد كرده ايم. البته دلائلي وجود دارد، اما يك دليل واضح اين است كه مذاكره در سايه تهديد و فشار، مذاكره نيست. يك طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهديد بكند و فشاري بياورد و تحريمي بكند و يك دست آهني اي را نشان بدهد و از آن طرف هم بگويد خيلي خوب، بنشينيم پشت ميز مذاكره! اين مذاكره، مذاكره نيست. اينجور مذاكره اي را ما با هيچ كس نمي كنيم. لذا آمريكا هميشه با اين چهره براي مذاكره وارد ميدان شده است.
2 تجربه كوتاه مدت
دوتا تجربه كوتاه مدت هم داريم: يكي مذاكرات در مورد مسائل مربوط به عراق بود، كه من در سخنراني عمومي گفتم كه ما اين مذاكره را قبول مي كنيم و رفتند مذاكره كردند؛ يكي هم در دولتهاي قبل بود، درباره يك موضوعي كه آمريكايي ها پيغام دادند يك مسئله امنيتي مهمي هست، دولت دو سه دور مذاكره كرد. آمريكايي ها معمولاً در مذاكره اينجورند كه وقتي در مقابل استدلال متين كم مي آورند، وقتي نمي توانند استدلالي كه قابل قبول و منطقي باشد، ارائه كنند، متوسل مي شوند به زورگويي. و چون زورگويي روي جمهوري اسلامي اثر ندارد، يكطرفه اعلان مي كنند كه مذاكرات تعطيل! خوب، اين چه جور مذاكره اي است؟ اين تجربه را هم ما داريم. در هر دو مورد اينجوري شد.
ما اهل مذاكره ايم؛ اما نه با آمريكا
البته در آن مورد قبلي، بنده اين را پيش بيني مي كردم. از كيفيت مذاكرات مي فهميدم اينها دارند به چه مسيري مي روند؛ گزارشش را براي من مي فرستادند؛ دو سه جلسه با هم مذاكره كرده بودند. بنده همان وقت به وزارت خارجه گفتم اين مذاكره را قطع كنيد. هنوز اقدام نكرده، آنها يكجانبه اقدام كردند؛ اينجوري اند. بنابراين نه، ايني كه گفته مي شود؛ رئيس جمهور محترم و ديگران مي گويند ما اهل مذاكره ايم، بله، ما اهل مذاكره ايم؛ اما نه با آمريكا. علت هم اين است كه آمريكا صادقانه مثل يك مذاكره كننده معمولي وارد ميدان نمي شود، مثل يك ابرقدرت وارد مذاكره مي شود. ما با چهره ي ابرقدرتي مذاكره نمي كنيم. ابرقدرتي را بگذارند كنار، تهديد را بگذارند كنار، تحريم را بگذارند كنار، براي مذاكره يك هدف و نهايت مشخصي فرض نكنند كه بايد مذاكره به آنجا برسد. من در چند سال قبل در شيراز، در سخنراني عمومي اعلام كردم، گفتم ما قسم نخورده ايم كه تا آخر مذاكره نكنيم؛ مذاكره نمي كنيم، به خاطر اين عوارض است؛ به خاطر اين است كه اينها مذاكره كننده نيستند؛ اينها مي خواهند زور بگويند؛ مثل آن الواطي كه وارد مي شد توي دكان، عسل دوست داشت؛ مي پرسيد شيشه عسل چند است؟ مي گفت مثلاً صد تومان، دست طرف را مي گرفت فشار مي داد، اين كاسب بيچاره مي ترسيد ديگر؛ زير فشار او مي گفت: خوب، هر چه شما بگوييد! مي گفت سي تومان، مي گفت خيلي خوب! اين كه مذاكره نشد، اين كه معامله نشد. اگر مي توانند دست ديگران را فشار بدهند، آنها را وادار كنند كه از صد تومان بيايند به سي تومان، جمهوري اسلامي نه، زير بار اين فشارها نخواهد رفت؛ او هم به سبك خود به هر فشاري پاسخ خواهد داد. به زورگويي متوسل نشوند، از نردبان ابرقدرتي كه نردبان پوسيده اي هم هست، پائين بيايند، اشكالي ندارد؛ اما تا وقتي كه آنجور است، امكان ندارد.
ما از حق چرخه سوخت كوتاه نخواهيم آمد
اما در قضيه هسته اي، چرخه توليد سوخت حق ماست و ما از اين حق كوتاه نخواهيم آمد و دست برنخواهيم داشت؛ اين حق ماست. ما مي خواهيم سوخت را توليد كنيم. چندين هزار مگاوات، ما به سوخت هسته اي نياز داريم. نيروگاه هاي هسته اي بايد به وجود بيايد. خوراك اين نيروگاه ها بايد در داخل توليد بشود. اگر قرار شد براي خوراك اين نيروگاه ها به خارج متوسل بشويم و محتاج باشيم، امور كشور نخواهد گذشت؛ بايد داخل بتواند خودش توليد كند. بنابراين حق ماست و دنبال اين را خواهيم گرفت. آنها در جواب مي گويند خوب، ايران احتياج دارد به سوخت هسته اي، ما برايش تأمين مي كنيم؛ بانك جهاني درست بكنيم، چه مي كنيم، تأمين مي كنيم. اين حرف، حرف مهملي است، حرف بي معنا و بي وجهي است.
اشتباه آمريكا و غرب ما را به غني سازي 20 درصد سوق داد
در همين ماجراي جريان تبادل سوخت 20 درصد، معلوم شد كه چقدر اينها صادقند(!) ما نياز داشتيم براي اين نيروگاه كوچك و آزمايشي، به سوخت بيست درصد. خوب، اين چيز معمولي هم هست، در دنيا مي گيرند، ما هم قبلها، چندين سال قبل از اين، پانزده شانزده سال قبل از اين خودمان گرفته بوديم؛ اين را خريده بوديم و هيچ مشكلي هم وجود ندارد. اينها به مجرد اينكه حس كردند ايران به اين احتياج دارد، شروع كردند به بازي درآوردن و اين را تبديل كردند به يك مسئله. خود اين به نظر من اشتباه بزرگي بود از طرف آمريكا و غرب؛ اشتباه كردند در قضيه سوخت 20 درصد اينجوري عمل كردند.
ثابت شد آمريكا قابل اطمينان نيست
اولاً با اين كارشان ما را تشويق كردند كه ما خودمان برويم سراغ سوخت20 درصد. ما نمي خواستيم؛ ما تصميم نداشتيم سوخت 20 درصد توليد كنيم؛ ما همان سه و نيم درصد برايمان كافي بود؛ اما با اين كار، اينها ما را تشويق كردند، وادار كردند، به ما تفهيم كردند كه بايد برويم سراغ 20 درصد؛ و رفتيم. اين اشتباه اوّلشان بود. اشتباه دوم اين بود كه به همه دنيا ثابت كردند، مدلل كردند كه آمريكا و بقيه كساني كه اين سوخت را مي توانند توليد كنند، قابل اطمينان نيستند براي اينكه انسان سوختش را به اميد اينها بگذارد. چون تا مورد احتياج قرار گرفت، همه مدعاهاي خودشان، همه خواسته هاي خودشان را فهرست مي كنند، مي گويند: آقا! بايد اينها را عمل كنيد تا ما اين سوخت را به شما بدهيم! خوب، اين كه معامله نشد. بنابراين در مسئله هسته اي حرفي ندارند، منطقي ندارند. ما هم راه را پيدا كرده ايم، داريم حركت ميكنيم؛ ان شاءاللّه همين راه را هم ادامه خواهيم داد.
ميدان مقابله فقط منطقه ما نيست
در قضيه تهديد نظامي هم كه البته بعيد است چنين حماقتي را بكنند؛ ليكن اگر چنانچه چنين تهديدي به وجود بيايد، همه بايد بدانند كه ميدان اين مقابله فقط منطقه ما نيست؛ ديگر ميدانش گسترده تر خواهد بود.
آمريكايي ها براي جان انسان ها ارزش قائل نيستند
در قضيه تبليغات آمريكائي ضد جمهوري اسلامي هم، به نظر من واقعاً ناحق ترين كاري است كه دشمنان ما مي كنند؛ چون بدترين ناقض حقوق بشر، خود آمريكايي هايند. واقعاً اينجوري است. آنجايي كه دنبال يك منفعتي هستند، جان انسانهاي بي شمار برايشان مي شود بي ارزش، اصلاً هيچ حقي قائل نيستند؛ آنجايي كه نوبت خودشان مي شود، طلبكار مي شوند. در همين حمله اشغالگرها به عراق، به بصره، بمبهاي ده تني زدند! كه خود آمريكايي ها به آنها مي گفتند، مادر بمبها. ده تن! مردم زيادي را، غيرنظاميان زيادي را، بچه ها و زنان زيادي را كشتند؛ هم در بصره كشتند، هم در جاهاي ديگر كشتند. همان روزها چند تا خلبان آمريكائي ساقط شده بودند، رژيم بعثي عراق اينها را آورد توي تلويزيون و با آنها مصاحبه كرد. فرياد آمريكايي ها بلند شد كه آقا! خلاف قوانين بين المللي عمل كرديد؛ اسير جنگي را نبايد بياورند مصاحبه كند! يعني اينجور؛ اين دوگانه نگاه كردن، دوگانه قضاوت كردن.
بزرگترين ناقض دموكراسي
بزرگترين ناقض دموكراسي، خود اينهايند. در بسياري از جاها نتايج مردم سالاري ها و انتخابات مردمي واضح را آمريكايي ها به هم زدند. يك نمونه اش غزه است - حكومت حماس - نمونه هاي قبلي هم در جاهاي ديگر دارد كه من نمي خواهم اسم بياورم. بدترين ها خودشان هستند. اما به هر حال اينها هست.
تدابير جمهوري اسلامي
آنچه كه لازم است به آن توجه شود، اين است كه اين حملات، اين دشمني ها جديد نيست و جمهوري اسلامي هم در مقابل همه اينها تدابيري دارد. در مقابل تحريم، خوشبختانه مسئولين تدابير بسيار مستحكم و خوبي گرفتند. من درخواست كردم از رئيس جمهور محترم كه وزراي اقتصادي بيايند گزارش بدهند؛ آمدند آنچه را كه در مقابل قطعنامه شوراي امنيت - كه تحريم هست - و بعد تحريمهاي يكجانبه آمريكا و اروپا تصميم گيري كردند، گفتند، كه تصميم گيري هاي بسيار درستي است؛ كارهاي بسيار خوبي است و ان شاءاللّه تصميم مسئولين بر اين است كه اين تحريم را تبديل كنند به فرصت. واقعاً هم بايد همين جور باشد كه به يك فرصت تبديل شود.
درباره مديريت واردات به دولتي ها سفارش كردم
ما بايد توليد ملي را افزايش بدهيم، تقويت كنيم؛ عادت كنيم به مصرف توليدات داخلي؛ عادت كنيم به بالا بردن كيفيت توليدات داخلي، كه البته در اين مورد مسئولين دولتي و همچنين قانونگذاران وظايف سنگيني دارند. من نسبت به مسئله مديريت واردات به دولتي ها سفارش كردم؛ الان هم تأكيد مي كنم. من نمي گويم واردات متوقف بشود؛ چون يك جاهايي لازم است كه واردات انجام بگيرد؛ اما واردات بايد مديريت بشود. يك جايي واردات مطلقاً نبايد بشود؛ يك جاهائي بايد انجام بگيرد. با مديريت، واردات انجام بگيرد. البته مسئولين محترم دولتي به من گفتند كه قوانيني كه مجلس تصويب كرده، به ما اجازه نمي دهد جلوي واردات را بگيريم؛ من خواهش مي كنم اين قضيه را حل كنند. اگر واقعاً قانوني وجود دارد كه دولت را ممنوع مي كند از جلوگيري از واردات، اين قانون را اصلاح كنند؛ جوري باشد كه مديريت بشود. بايد توليد ملي بالا برود.
عقل گرايي در تصميم گيري ها
تدبير خردمندانه بايد در اين زمينه ها گرفته بشود. خرد خيلي مهم است. عقل گرايي در تصميم گيري ها بسيار حائز اهميت است. تصميم، خردمندانه و شجاعانه. خردمندي را به معناي ترس و گريز و عقب نشيني نبايد معنا كرد. خردمندي همراه با شجاعت. انبياء خردمندترين انسانها بودند. در روايتي از پيغمبر اكرم است كه: «ما بعث اللّه نبيّا و لا رسولا حتّي يستكمل العقل »؛(7) هيچ پيغمبري را خدا مبعوث نكرد، مگر آن وقتي كه عقل او كامل شده باشد. اما همين پيغمبر، بيشترين جهاد را، بيشترين مبارزه را، بيشترين خطرپذيري را مي كند؛ يعني شجاعت با عقل مداري بايد همراه باشد؛ با عزم راسخ و بدون تزلزل، با نگاه به دوردستها و با حفظ اتحاد و همدلي.
تعمد درمخالفت با وحدت مسئولين بخصوص در سطح بالا خلاف شرع است
من روي اتحاد تكيه مي كنم. اتحاد و همدلي بين مسئولين كشور يك فريضه است. تعمد در مخالفت با آن، امروز يك خلاف شرع است؛ بخصوص در سطوح بالا. همه به اين توجه داشته باشند. دشمن از اختلافات كوچك، يك مسئله بزرگ مي خواهد بسازد؛ نبايد بگذاريد. اينجور نيست كه هر اختلافي بين دو مسئول يا بين دو دستگاه، فاجعه اي باشد؛ نه، بالاخره ممكن است مجلس در يك زمينه اي جهتگيري اي داشته باشد، دولت جهتگيري ديگري داشته باشد، عقايدشان، سلايقشان مختلف باشد؛ اينها فاجعه نيست. اما اين اختلافات را تبديل كردن به شكافهاي غير قابل پر شدن و زخمهاي غير قابل علاج، خطاي بسيار بزرگي است.
شوراي نگهبان مناقشه دولت و مجلس را با تفكيك قوا برطرف كند
البته يك چيزهائي هم مستمسك قرار مي گيرد. ما حالا از چندي پيش از شوراي محترم نگهبان خواستيم جلسه اي را تشكيل بدهند، مواردي را كه بين دولت و مجلس محل گفتگو و مناقشه است، مشخص بكنند و حدود اختيارات قوا معلوم بشود، كه اين تفكيك قوا - كه يكي از اصول قانون اساسي است - تحقق پيدا كند. حفظ اتحاد، تمسك به اصول، رعايت كامل اصول، همان چيزي است كه امام بزرگوار ما هميشه به آن توصيه مي كردند.
جوري حرف نزنيم كه مردم به مسئولين بي اعتماد شوند
توجه به ترفندهاي دشمن و بازي نكردن طبق نقشه دشمن. يكي از كارهائي كه دشمن مي كند، بي اعتماد كردن مردم نسبت به مسئولين است. ما بايد مواظب باشيم خودهامان جوري حرف نزنيم كه مردم به مسئولين كشور، مسئولين دولتي، مسئولين قضائي، مسئولين قوه مقننه بي اعتماد بشوند؛ كه اين بي اعتمادي ناحق است؛ دشمن اين را مي خواهد. ما نبايد خودمان عمل كنيم. من مي بينم گاهي اوقات بي دليل، بي جهت در آمارهائي كه ارائه مي شود، خدشه مي شود؛ خوب، چرا؟ چرا در آمارها خدشه هاي بيجا و بي مورد مي شود؟ آماري است يك دستگاه مسئول دارد مي دهد، حرفش مسموع است. و از اين قبيل چيزهائي كه موجب بي اعتمادي است و نااميدي است.
سوءظن به وعده الهي
و توجه به قدرت الهي و صدق وعده الهي؛ كه اين اساس همه كارهاست كه مطمئن باشيم به وعده الهي. خداي متعال كساني را كه سوءظن به وعده ي او دارند، سوءظن به او دارند، لعنت فرموده است؛«و يعذّب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظّانّين باللّه ظنّ السّوء عليهم دائره السّوء و غضب اللّه عليهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصيرا »؛(8) يعني خداي متعال كساني را كه سوءظن به وعده الهي دارند، مذمت مي كند. خداي متعال فرموده است كه «لينصرنّ اللّه من ينصره »؛(9) »أوفوا بعهدي أوف بعهدكم».(10) در راه خدا حركت كنيد، خداي متعال كمك مي كند. حالا اين فقط هم وعده ي الهي نيست. ما اگر آدمهاي ديرباوري هم باشيم، آدمهاي كورباطني هم باشيم كه نتوانيم درست وعده ي الهي را قبول كنيم، تجربه ما به ما اين را نشان مي دهد. كدام از عناصر اصلي انقلاب و دوستان انقلاب و طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب، چهل سال قبل از اين، احتمال مي دادند كه يك چنين اتفاقي در كشور بيفتد؟ يك حادثه به اين عظمت، يك بناي به اين رفعت به وجود بيايد؟ كي احتمال مي داد؟ اما شد؛ به خاطر توكل به خداي متعال، به خاطر عزم راسخ، به خاطر نهراسيدن از مرگ، نهراسيدن از شكست، پيش رفتن به نام خدا و توكل به خدا اتفاق افتاد. بعد از اين هم همين خواهد شد.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، رضوان و رحمت و مغفرت خود را بر روح امام بزرگوار كه ما را وارد اين راه كرد، فرو ببار. پروردگارا! شهداي عزيز را در عالي ترين درجات قرار بده. پروردگارا! ملت ايران را به آرزوهاي بزرگ خود، به هدفهاي بزرگ خود برسان. پروردگارا! دست دشمنان را از اين ملت و اين كشور كوتاه كن. پروردگارا! خدمتگزاران به نظام را، كساني كه با اخلاص و علاقه در خدمت اين مردم هستند، همه اينها را مشمول رحمت و بركت و توفيق خودت قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمه اللّه و بركاته
----------------
1) لقمان: 22 2) تحريم: 6 3) بقره: 183 4) صحيفه سجاديه، دعاي 20
5) توبه: 15 6) انعام: 121 7) مشكاه الانوار، ص 251 8) فتح: 6
9) حج: 40 10) بقره: 40

 



لذت تكلّم با دوست حقيقي

وقتي از وجود مبارك حضرت امير (ع) سئوال كردند كه: عاقل كيست؟ حضرت فرمود: عاقل كسي است كه هر چيزي را در جاي خودش قرار بدهد؛ به حضرت عرض كردند: ص ف لنا الجاه ل ؟ فرمود: قلت، فعلت(1). به حضرت عرض كردند: شما جاهل را معرفي كنيد كه جاهل كيست، فرمود: من گفتم! اين گفتن يك راه معرفت جدالي است كه تعرف الاشياء ب اضداد ها كه در منطق ملاحظه فرموديد. اين تعرف الاشياء ب اضداد ها يك راه برهاني نيست، امّا يك راه جدلي خوبي است.اگر شما يكي از دو ضد را شناختيد، ضد ديگر هم معلوم مي شود، چون ديگر بر خلاف اين است. جهل بر خلاف عقل است؛ اگر كسي واقعاً عقل را شناخت، جهل را مي شناسد؛ عاقل را شناخت، جاهل را مي شناسد. اين ما را ارشاد كرده به آن راه منطقي كه تعرف الاشياء ب اضداد ها. پس عاقل كسي است كه هر چيزي را در جاي خود قرار بدهد؛ چنين انساني هم مي شود خليفه خدا.
خليفه خدا از آن جهت كه خليفه خداست، مستخلف عنه را نشان مي دهد، آثار خدائي را نشان مي دهد؛ البتّه تمام اين بحث ها در مقام سوّم است، يعني مقام فعل خدا، فيض خدا، ظهورات الهي؛ نه مقام هويت مطلقه و نه مقام ا كتناه صفات ذات. آنوقت چيزي با جمال تر از فيض خدا نيست ! او نور السّموات و الأرض است (2).
اينكه وجود مبارك امام باقر (ع) دستور داد در دعاي سحرهاي ماه مبارك رمضان بخوانيم: اللّهمّ نّي اسئلك م ن بهائ ك، م ن جمال ك، م ن جلال ك (3)؛ شما عزيزان اين دعا را هم البتّه يا حافظيد، حتماً حافظيد؛ يا اگر حافظ نيستيد، حفظ بكنيد؛ در نماز شبتان،دراين 5 ـ 6 تا قنوتي كه هست، اين دعا را تقسيم مي كنيد، مي خوانيد. حالا برخي از علماي نجف كه دعاي ابوحمزه ثمالي را در نماز شب مي خواندند، نه ما آن توفيق را داريم، نه در صدد آن بر مي آئيم؛ آنها راه مشكلي است ! كساني هم بودند كه سوره مباركه بقره را در نماز مي خواندند؛ نه تنها اينها حافظ بودند، اصلاً با متكلّم گفتگو مي كردند. احساس خستگي نمي كردند، با اينكه سنّشان هم زياد بود !
چه جور شما مي بينيد دو تا دوست وقتي به هم رسيدند، 2 ساعت مي نشينند، حرف مي زنند؛ خسته نمي شوند ! اينها از گفتگوي با خدا، مناجات با خدا، خواندن كلام او لذّت مي بردند. با اينكه پيرمرد بودند، سوره مباركه بقره را هم در ركعت اوّل يا دوّم نمازشان مي خواندند. ما هم همين جوريم؛ منتها ما كارهاي حيواني داريم، با افراد ديگر كه دوست بدني ما هستند؛ 2 ساعت مي نشينيم، گپ مي زنيم،احساس خستگي هم نمي كنيم، چون با دوست دنيائي مان حرف مي زنيم، او هم با دوست الهي اش سخن مي گويد. چرا ما خسته نمي شويم ؟ براي اينكه با دوست داريم حرف مي زنيم؛ او هم خسته نمي شود واقعاً !
علّت ارمغان آوردن آينه براي حضرت يوسف (ع)
يك داستاني را بعضي اهل معرفت نقل كردند كه آن داستان يك وسيله خوبي است براي پي بردن؛ خيلي از داستان ها ساختگي است، مثل اينكه فيلم را مي سازند، امّا
اي برادر قصّه چون پيمانه اي است
معني اندر وي ب سان دانه اي است
دانه معنا، بگيرد مرد عقل
ننگرد پيمانه را گر گشت نقل (4)
اصلاً هنرمند آن است كه يك چيزي را ببافد تامطلبي را در اين بافته خود نشان بدهد. اين سريال ها، اين فيلم ها؛ خيلي ها ساختگي است! قصّه رأي و برهمان هم ساختگي است، كارهاي كليله و دمنه هم ساختگي است، داستان هاي ساختگي است. آن كه منزّه از ساختگي است، داستان هاي قرآن كريم است. اين داستان ها را ساختند براي اينكه ما آن معنا را از لابلاي اين داستان در بياوريم.
آن داستان ساختگي اين است؛ يكي از دوستان يوسف صديق (ع) مدّتي محجور بود، بعد گفت كه من بايد به ديدار يوسف صديق بروم و با دست خالي نروم، هديه اي ببرم، زاد و راهي داشته باشم. يك زاد و توشه اي تهيّه كرد، يك سوغاتي براي يوسف (ع) تهيّه كرد كه وقتي به پيش دوست رسيد، اين سوغات را به او بدهد. وقتي ملاقات حاصل شد و پيش يوسف صديق آمد؛ گفت: مي دانيد كه من دوست سابق شما هستم، مدّتي شما را نديدم، دلم مي خواست شما را ببينم و با دست خالي هم نيآمدم؛ سعي كردم كه براي شما يك ارمغاني بياورم، يك تحفه اي بياورم. فرمود: چه آوردي ؟ گفت: يك آينه تا شما خودت را در آئينه ببيني و لذّت ببري.
ما اگر واقع خودمان را ببينيم، ن شاء الله اگر اهل حفظ قرآن باشيم، آن نور را مي بينيم وچه لذّتي بالاتر از اين ؟! و اگر ن شاء الله خليفه خدا بوديم، آن جمال محض و جلال صرف را در مقام فعل مي بينيم و چه چيزي از اين بالاتر: ما ذا وجد من فقدك و ماذا فقد من وجدك. براي يوسف صديق چه تحفه و ارمغاني بالاتر از آينه ؟! براي ما چه ارمغاني بالاتر از آينه ؟!
مؤمنان، آينه حق نماي خداي سبحان
گفتند: المؤم ن م رآه المؤم ن(5). اين را به چندين جهت معنا كردند؛ معناي ظاهري اش اين است كه مؤمن مرآه مؤمن است؛ وقتي اينها كنار هم مي نشينند، يا كمال خود را در ديگري مي بينند، يا نقص خود را در آينه ديگري مي بينند، خودشان را اصلاح مي كنند؛ يا بالأخره نصيحتي كه ديگري مي كند، مثل غمّازي آينه است و مانند آن؛ امّا آنها كه يك مقدار بالاتر از سطح عادي فكر مي كنند، مي گويند: يكي از اسماي حسناي ذات أقدس له ( مؤمن ) است:سلام مؤم ن مهيم ن عزيز جبّار متكبّ ر(6). در بخش پاياني سوره مباركه حشر يكي از اسماي حسناي ذات أقدس له « مؤمن » است؛ آن مؤمن آينه اين مؤمن است. كسي بخواهد خودش را خوب بشناسد، در آينه الهي مي بيند؛ به نقصش پي مي برد و خودش را اصلاح مي كند؛ خودش آينه اوست، او را مي بيند و لذّت مي برد. اين حفظ قرآن اين است ! خدا غريق رحمت كند شيخنا الاستاد حكيم الهي قمشه اي را كه مي فرمود آئينه شو تا بردت سوي دوست. قرآن اين است، اين حفظ قرآن اين است، اين آيات الهي اين است !! اين نور است به تمام معني الكل م ه؛ تشبيه نيست ! و اتّب عوا النّور الّذ ي انز ل معه، اين نور است.
ادراك درون خود و ديگران، در فروغ نور تابناك قرآن كريم
انسان همانطوري كه با نورخورشيد، ظاهر را مي بيند، با نور قرآن هم، درون را مي بيند. وقتي با نور شد؛ درون خودش را مي بيند، درون ديگري را مي بيند. مي بيند هر چيزي در عالم سر جاي خودش است، آيا اين هم مي تواند چنين كارها را بكند يا نه؛ آنوقت جمال الهي را در اين آينه مي بيند و هيچ لذّتي براي انسان بالاتر از شهود جمال الهي نيست ! اگر هيچ لذّتي براي يوسف صديق بهتر از آن آينه نيست، اين يك تمثيلي است و لا غير؛ مهم تر و بالاتر از آن اين است كه هيچ لذّتي براي مؤمن به اندازه حفظ قرآن و نورانيّت قرآن نيست كه در آينه كلام، آن متكلّم را ببيند !! چه لذّتي براي او بهتر از اين ؟! طوبي لكم و حسن مآب.
بيانات آيت الله جوادي آملي (مدظلّه العالي) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعي از حافظان قرآن، دانشجويان همدان، طلاب و اقشار مختلف مردم ـ قم ؛ خرداد 1385
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) نهج البلاغه/ حكمت 225 (2) نور/ 35 (3) مفاتيح الجنان/ دعاي سحر
(4) مثنوي معنوي/ دفتر دوّم/ بيت 3622 و 3623
(5) تحف العقول/ 173 ـ وصيّته (ع) ل كميل بن زياد مختصره (6) حشر/ 23
خوان حكمت در ماه مبارك رمضان هر روز منتشر مي شود.

 



پيام تسليت رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت حجت الاسلام درچه اي

حضرت آيت الله العظمي خامنه اي با صدور پيامي درگذشت حجت الاسلام سيدتقي درچه اي را تسليت گفتند.
متن پيام مقام معظم رهبري به شرح ذيل است:
بسم الله الرحمن الرحيم
درگذشت روحاني مبارز جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيدتقي درچه اي را به بازماندگان و خانواده و علاقمندان آن مرحوم مخصوصا آقازادگان و اخوان محترم ايشان تسليت مي گويم.
اميد است مبارزات صادقانه آن مرحوم در دوران اختناق و خدمات ايشان در دوران جمهوري اسلامي مأجور و موجب رحمت الهي و علو درجات آن مرحوم گردد.
سيدعلي خامنه اي
28/5/89

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14