(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 4 شهريور  1389- شماره 19727

مفهوم آزادي در مكتب اسلام
بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد
پيشينه انقلاب مخملي در ايران
دست هاي نامرئي -9

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مفهوم آزادي در مكتب اسلام
بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد

نوشته : مهدي جمشيدي
7- برخي معتقدند كه در اسلام، انسان آزاد است و موظف به «اطاعت» از كسي نيست و براي اثبات اين ادعا به آياتي از قرآن استناد مي كنند. در ذيل، دسته اول آيات موافق با اين ادعا و دسته دوم آيات مخالف با اين ادعا هستند:
دسته اول، آيات موافق:
«لست عليهم بمصيطر»31
«اي پيامبر! تو بر مردم سيطره و تسلط نداري.»
«... و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما انت عليهم بوكيل»32
«اي پيامبر! ما تو را نگهبان و حافظ مردم قرار نداده ايم و تو وكيل مردم نيستي.»
«ما علي الرسول الاالبلاغ...»33
«بر پيامبر وظيفه اي جز ابلاغ نيست...»
«انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا»34
«ما راه را نشان داده ايم، هر كس خواست ايمان آورد و هر كس خواست انكار كند.»
دسته دوم، آيات مخالف:
«و ما كان لمومن ولا مومنه اذا قضي الله و رسوله امرا ان يكون لهم الخيره من امرهم...»53
«هيچ مرد و زن مؤمن را در كاري كه خدا و رسول حكم كنند اختياري نيست ]كه رأي خلافي اظهار كنند[...»
«النبي اولي بالمؤمنين من أنفسهم...»36
«پيامبر از خود مؤمنين نسبت به آنها اولي و سزاوارتر است...»
«فلا و ربك لا يؤمنون حتي يحكموك فيما شجر بينهم ثم لايجدوا في انفسهم حرجاً مما قضيت و يسلموا تسليما»73
«نه، سوگند به پروردگارت كه ايمان نياورند، مگر آنكه در نزاعي كه ميان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حكمي كه تو مي دهي هيچ ناخشنود نشوند و سراسر تسليم آن گردند.»
روشن است كه آيات الهي، منزه از تناقض گويي هستند و اين دو دسته از آيات، متناقض با يكديگر نيستند. با بررسي صدر و ذيل و سياق آيات دسته اول مشخص مي شود كه مورد اين آيات، «كفار» هستند و خداوند در اين آيات، پيامبر را دلداري مي دهد كه در قبال كفر اينان، ناراحت و رنجور مباش، وظيفه تو ابلاغ حقيقت است و ايمان آوردن مردم تكليف تو نيست؛ چرا كه آنها آزاد و مختار هستند اما آيات دسته دوم ناظر به مؤمنين است كه چون ايمان آورند، بايد بدون چون و چرا از احكام الهي و حتي دستورات شخص پيامبر اكرم(ص) پيروي كنند38.
8- برخي نيز با استناد به آيه «لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي»93 (در دين خدا اجباري نيست، همانا هدايت از گمراهي آشكار است، بيان مي كنند كه همانطور كه انسان در پذيرش اصل دين مختار است، در عمل كردن يا نكردن به احكام آن نيز مختار است اما اين تصوري باطل است؛ زيرا وقتي كسي اسلام را پذيرفت، معنايش اين خواهد بود كه معتقد به اين دين و ملتزم به احكام آن است، ولي اگر خود را در عمل به احكام آن آزاد بداند؛ معنايش اين خواهد بود كه خود را ملتزم به انجام احكام آن نمي داند و اين چيزي جز تناقض ميان اعتقاد و عمل نيست!
حقيقت اين است كه آيه مذكور، «آزادي در مرحله قبل از پذيرش دين» را بيان مي كند، نه «آزادي در مرحله پس از پذيرش دين»40. درباره شأن نزول اين آيه آمده است كه پيش از اسلام، مردم يثرب فرزندان خود را براي تعليم و تربيت به يهوديان يثرب سپرده بودند، چون يهوديان اهل علم و ادب بودند. پس از آنكه پيامبر اكرم(ص) در مدينه حاكم گرديد، هنگامي كه يهوديان تصميم گرفتند از مدينه خارج شوند، برخي از فرزندان اهل مدينه نيز كه به آنان خو گرفته بودند، قصد كردند تا همراه آنان رهسپار شوند، در اين حال، در مقابل رفتار بعضي از اهل مدينه در زمينه مجبور نمودن فرزندانشان به سكونت در مدينه و ايمان آوردن به اسلام، اين آيه نازل شد41.
از سوي ديگر، از آنجا كه پذيرش دين و ايمان آوردن واقعي به آن، «امري قلبي و باطني» است؛ به طور منطقي اجبار و اكراه در آن راه ندارد. از اين رو، قرآن نيز در اين باره حكم به عدم اجبار داده است.
برخي نيز اين آيه را چنين معنا كرده اند كه از نظر قرآن، عقايد كاملا آزاد است و انسان مي تواند پيرو هر عقيده اي باشد و اين كار، منع شرعي ندارد. علامه طباطبايي در پاسخ به اين شبهه، سه نكته مهم را مطرح كرده اند:24
اول، «آيه مذكور در صدد بيان اين مطلب است كه چون واقعيت و حقانيت اسلام، روشن و آشكار است، لازم به كاربرد اجبار و تحميل در پذيرش دين نيست. در واقع، جمله دوم، علت جمله اول است.»
دوم، «اكراه و اجبار فقط در اعمال ظاهر و حركات بدن تأثير دارد اما اعتقادات قلبي از منطقه نفوذ آن خارج است. ]...[ در واقع، جمله لا اكراه في الدين، يك حقيقت تشريعي است كه متكي به يك حقيقت تكويني است و از قبيل حكم ارشادي است؛ يعني كسي را مجبور به پذيرفتن دين حق نكنيد، چه اينكه ممكن نيست از راه اجبار به مقصود خود برسيد.»
سوم، «اين آيه شريفه، مردم را دعوت به ترك تقليد در عقايد و پيروي از منطق و استدلال مي كند، چه اينكه عقيده اي كه از روي اكراه صورت مي گيرد، حتماً جنبه تقليدي دارد.»
9- در بحث مكاسب محرمه در كتب فقهي اسلام آمده است كه خريد و فروش «كتب ضاله» (نوشته هايي كه حاوي افكار گمراه كننده و ضلالت آميز هستند) حرام است. استاد مطهري در اين باره مي نويسد: «اسلام منبع مشروع درآمد را صرف تمايلات مردم نمي شمارد، بلكه علاوه بر زمينه تمايلات و مطلوبيت، موافقت با مصلحت را نيز شرط مي داند، به عبارت ديگر، اسلام وجود تقاضا را براي مشروعيت عرضه، كافي نمي داند. از اين رو، در اسلام پاره اي از كار و كسب ها، مكاسب محرمه خوانده شده است. ]... به عنوان مثال،[ خريد و فروش كتاب ها، فيلم ها يا هر عملي كه به نحوي ضلالت و گمراهي جامعه را ايجاد كند، حرام و نامشروع است.»43
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.31 سوره غاشيه، آيه .22
.32 سوره انعام، آيه .107
.33سوره مائده، آيه .99
.34 سوره انسان، آيه .3
.35 سوره احزاب، آيه .36
.36 سوره احزاب، آيه .6
.37 سوره نساء، آيه .65
.38 محمدتقي مصباح يزدي، پرسش ها و پاسخ ها، جلد سوم، قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1377، صص20-.17
.39 سوره بقره، آيه .256
.40 پرسش ها و پاسخ ها، جلد سوم، ص .19
.41 پيرامون جمهوري اسلامي، صص 111-.110
.42 بررسي هاي اسلامي، ص .52
.43 مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، جلد سوم: وحي و نبوت، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نوزدهم، 1384، ص .122
پاورقي

 



پيشينه انقلاب مخملي در ايران
دست هاي نامرئي -9

نويسنده: محمد عبدالهي
«سوزان مالوني»، كارشناس امور ايران در مركز تحقيقاتي بروكينگز در واشنگتن - كه آشنايي كامل به زبان فارسي دارد - در حاشيه ي گزارش آتلانتيك مي نويسد:
«تقسيم گروه هاي سياسي داخل ايران به اصلاح طلبان خوب و محافظه كاران بد كه معمولاً در واشنگتن انجام مي شود و در اين گزارش نيز وجود دارد، تقسيم بندي منحرف كننده اي است. در هر دو گروه افراد پراگماتيست و راديكال در خصوص امور بين المللي وجود دارند. نتيجه ي اين گونه ذهنيت ها اين خواهدشد كه كما في السابق سياست هاي دولت آمريكا در آب هاي متلاطم مسايل سياسي داخلي ايران برمبناي تقويت يك گروه و تضعيف گروه ديگر تنظيم شود. ما بايد اين را قبول كنيم كه براي مدت كوتاهي هم كه شده جمهوري اسلامي، با تمام تناقضات و منازعات آن، پابرجا خواهدماند، سياست ما بايد كل رژيم را در بر بگيرد.»90
ضمنا تلاش شد توصيه هاي جين شارپ گزينش شده و به مرحله ي اجرا در آيد. شارپ در يكي از مصاحبه هاي خود ضمن تأكيد بر اينكه دولت ايالت متحده بايستي بودجه اي را براي حمايت از چنين اقداماتي در ايران تخصيص دهد، در خصوص ميزان تأثيرگذاري كتاب خودش مي گويد:
«كار ما اثر بسيار مهمي در ايران داشته است. البته متأسفانه هنوز حركت كاملاً موفقيت آميز نداشته است... اين كار خطرناكي است ولي مردم به اندازه اي شجاع بودند كه اين امور را انجام دهند.»91
نقش رسانه ها در انقلاب هاي مخملي
طراحان انقلاب رنگي بيش از هر چيز، امكانات نويني را كه روند جهاني شدن در اختيار بشر امروز نهاده است، به خدمت مي گيرند. در دنياي كنوني، مسأله ي اصلي، تأثير به افكار عمومي است و حلقه مركزي براي اين تأثير، رسانه هاي جمعي و ارتباطات جهاني هستند. دست اندركاران انقلاب مخملي ماهرانه با امكانات تكنولوژي و ارتباطات مانند اينترنت آشنايي دارند. سايت هاي انتقادي را عليه نظام سياسي هدف سازمان مي دهند، پيام هاي كوتاه را از طريق تلفن هاي همراه رد و بدل مي كنند. همچنين از تلويزيون و ... استفاده مي كنند. كاركرد مهم رسانه هاي نوين كه كنترلشان دشوار است، تأثير بر افكار عمومي و بسيج آن ها است.
به طور كلي يكي از ويژگي هاي مشترك انقلاب هاي مخملي، نقش خاص رسانه هاي نوين و فناوري هاي جديد است. رسانه ها، نقش وصل كننده ساير ويژگي ها را دارند و ارتباط بين احزاب، جنبش هاي دانشجويي، بنيادها و سازمان هاي غير دولتي و به ويژه توده هاي مردم را با همديگر تسهيل مي كنند.92:
پيشينه انقلاب مخملي در ايران
پيشينه انقلاب مخملي در ايران را بايستي در رويدادهاي پنهان اوايل دهه ي 70 جستجوكرد. با فعال شدن گروه هاي معاند داخلي و وجود ضرورت هماهنگي بيشتر ميان اپوزيسيون خارج و داخل، در سال 1373 «كنفرانس همبستگي هامبورگ» از سوي سازمان سيا و سرويس اطلاعاتي آلمان و سران چپ ضد انقلاب، از جمله حسن ماسالي(طراح كنفرانس برلين و يكي از صحنه گردانان كنفرانس هامبورگ در سال 68) برگزار شد كه «عزت الله سحابي» به همراه شماري از عناصر معاند داخلي در آن شركت كردند. در همين ايام، «ابراهيم يزدي»- سركرده گروهك غير قانوني نهضت آزادي- طي اظهاراتي در آمريكا، هماهنگي اين گروهك را بااپوزيسيون خارج اعلام كرده و اظهارداشت:
«اكثريت ايراني ها خواستار سرنگوني رژيم ملاها هستند. مخالفت با رژيم در ماه هاي اخير ابعاد گسترده اي يافته است و نيروهاي سياسي- ملي كه پاسداري از مصالح كشور و ملت را در صدر هدف هاي خود قرارداده اند، هر روز محبوبيت بيشتري پيدا مي كنند.... صداي آزادي خواهان و طالبان دموكراسي و حاكميت ملي روز به روز رساتر مي شود»93
«محمد توسلي»94 -از اعضاي نهضت آزادي- نيز در يكي از جلسات داخلي اين گروهك، طي سخناني كه نشان از هماهنگي با گفتمان و الگوي رفتاري اپوزيسيون خارج نشين داشت، تصريح كرد:
«ما به مبارزه ي علني، آرام و مسالمت آميز اعتقاد داريم و معتقديم بايد از درون همين حاكميت تحولات ايجاد كرد و نظام را استحاله كرد.»95
با برگزاري كنفرانس همبستگي هامبورگ و تاكيد گروه هاي معاند داخلي برگفتمان و الگوي رفتاري مبتني بر راهبرد استحاله، اين حلقه عملاً به ضدانقلابيون و اپوزيسيون خارج از كشور متصل مي گردد. اين فرآيند بر روي منحني پروژه ي استحاله، حد فاصل سال هاي 69 تا 73 را نمايش مي دهد.96 بعد از اين بود كه جريان موسوم به ائتلاف ملي - مذهبي براي نقش آفريني در عمليات براندازي جمهوري اسلامي، به طور جدي وارد ميدان شد.
طراحان و هدايت كنندگان سناريوي براندازي، در جستجوي راه كارهايي براي تسريع روند عمليات استحاله و دست يابي به اهداف آتي، نيازمند افراد و جريان هايي بودند كه در نقش ميانجي و كاتاليزور( تسريع كننده) ظاهرشوند و با رفتارهاي اجتماعي و سياسي گمراه كننده - ضمن پيچيده ساختن عمليات - فرآيند تغيير حاكميت از درون را عينيت بخشند. بروز آسيب هاي سياسي، فرهنگي و اعتقادي در نزد برخي طيف هاي درون نظام - كه ريشه در رسوبات امانيستي و التقاط در ميان نظر آنان و تحميل اراده ي عناصر نفوذي داشت- بستر مناسبي را براي يارگيري دشمن از درون ساختار تشكيلاتي آن ها، فراهم ساخت. با رحلت حضرت امام خميني(ره) ظهور و بروز اين آسيب ها بيش از پيش نمايان شد.97 رفتارهاي منافقانه، تئوريزه كردن گفتماني مبتني بر نئوليبراليسم، تلاش براي تغيير محيط سياسي و تخريب انسجام اجتماعي و وحدت ملي98، دشمن را به موفقيت در عمليات سر پل گيري از درون حاكميت اميدوارتر ساخت.
فرآيند مذكور كه از سال 1368، با خروج تدريجي و نيمه علني از مدار آرمان ها و انديشه هاي امام عظيم الشان راحل و عدول از اصول و مباني انقلاب اسلامي آغاز شده بود، با تشكيل محفلي موسوم به حلقه ي كيان99 درسال 74 به نقطه ي تكوين خود رسيد.
پيوند با بنيادهايي همچون «كيان» و سازمان «سيرا» و ارتباط با هسته هاي مطالعاتي اپوزيسيون خارج از كشور از يك سو و گرايش به سمت «نهضت آزادي» و گروه ملي گرا از سوي ديگر، اين محفل را عملاً به حلقه ي ميانجي و جريان كاتاليزور، تبديل نمود. بر اين اساس «نشريه ي پر»، متعلق به «بنياد ضد انقلابي پر»، در ارزيابي خود درباره نقش «تجديد نظرطلبان حلقه ي كيان»، طي مقاله اي مي نويسند:
«شايد كسي در جستجوي ميانجي به ساختار هيئت حاكمه جمهوري اسلامي ايران و گروه بندي هاي اجتماعي و سياسي آن طيف مي نگرد، حداقل بر روي دو گروه تأمل مي كند. گروه اول نهضت آزادي و ... ،گروه دوم سروش و پيروانش در مجله كيان.»100
ظهور اين جريان التقاطي و پيوند تئوريك آن با اپوزيسيون داخل و خارج از كشور، طراحان و هدايت گران پروژه ي استحاله ي جمهوري اسلامي را به موفقيت استراتژي خود اميدوارتر ساخت به طوري كه هوشنگ امير احمدي اعلام داشت:
«مهمترين اتفاقي كه در دهه آينده در ايران رخ خواهد داد، در ارتباط با تحول روحانيت و رابطه اين نهاد با دولت است... گفتمان رابطه دين و دولت با اين پيش زمينه معني مي يابد. بطور مشخص اين گفتمان... در ميان روشنفكران مذهبي و بخشي از روحانيت در مورد بخش دين در حكومت و امكان تحويل آن... شكل گرفته است. عبدالكريم سروش از سخنگويان اصلي اين جريان است... سروش به طور منطقي با هرگونه تفسير مطلق از دين مخالف است. اين روشنفكر مدرن گرا بر اين باور است كه خردگرايي بايد جلوي ايدئولوژي را بگيرد و اينكه حكومت ديني تنها و تنها در جامعه ديني ميسر است.»101
در همين ارتباط مجيد تهرانيان - از همكاران آژانس اطلاعاتي آمريكا و از كارگزاران پروژه ي استحاله كه از طريق سيرا با محفل كيان ارتباط برقرار نمود- طي گفتگويي با صداي آمريكا اظهارداشت:
«يك تحول بسيار مهمي كه به عقيده ي من دارد صورت مي گيرد، در زمينه هاي تفكر در ايران است. يكي از كساني كه شايد پيشاهنگ اين تحولات باشد آقاي عبدالكريم سروش است كه از منتقدين در طرز تفكر امتزاج دين و سياست است... من فكر مي كنم كه اگر اين طرز تفكر گسترش بيابد، رفته رفته مسأله ي ولايت فقيه مورد دستورالعمل هاي جديدتري قرارخواهدگرفت و نتايج سياسي مهمي در پي خواهد داشت.»102
وي در اظهارنظر ديگري پيرامون نقش سروش گفت:
«عبدالكريم سروش يكي از چهر هاي درخشان واژگوني تفكرات جمهوري اسلامي ايران است. ما به او بسيار دل بسته ايم، او كاملاً حرفهاي ما را ميزند. دقيقاً راه ما را مي رود. از همه ي ما جلوتر است. حتي مخاطب بسياري در مسئولان نظام دارد. اگر ما ضدانقلاب هستيم، او از همه ي ما ضديتش بيشتر است. او حتي نظام لاييك تركيه را بر جمهوري اسلامي ترجيح مي دهد.»103
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
90 .مرتضي قمري وفا، براندازي درسكوت، انتشارات مؤسسه ي كيهان، صفحه هاي 294-299
91 .براندازي نرم، بخش (2)، دستورالعمل هاي سازمان سيا، براندازي در سكوت http://barandaziblogfacom
92 . نقش رسانه ها در شكل گيري انقلاب هاي رنگي، پيشين
93 . نشريه ضد انقلابي نيمروز، چاپ خارج از كشور، شماره 291، 27/8/73
94 . يكي از عناصر نهضت آزادي كه با نام مستعار محمد توكلي با سفارت آمريكا در تهران ارتباط داشت. اسناد اين همكاري پس از تسخير لانه جاسوسي منتشر شد.
95 . نفوذ و استحاله، معاونت سياسي قرارگاه ثارالله، چاپ چهارم. صفحه 19
96 . انتشار نامه 90 نفر در سال 1369، عليه حاكميت ديني و رهبري نظام از اين منظر قابل ارزيابي است.
97 . مخالفت با حكم سلمان رشدي، طرح موضوع مذاكره ي مستقيم با آمريكا با انتشار مقاله ي عطاالله مهاجراني در روزنامه ي اطلاعات، تغيير محيط فرهنگي جامعه و حاكم ساختن تسامح و تساهل در بخشي از اركان فرهنگي كشور، اشاعه ي آراي دين ستيزانه كارل پوپر و اقبال برخي از طيف هاي درون نظام به اين تفكرات و... از جمله آسيب هايي است كه در طي آن سال ها بروز يافت..
98 .اقدام براي حضور در دومين مجلس خبرگان رهبري و پي گرفتن اغراض جناحي بعضاً كينه توزانه، تلاش براي عدم برگزاري انتخابات خبرگان، پس از ناكامي در اجراي سناريوي موصوف، علي رغم فراخوان آحاد مردم براي عدم شركت در انتخابات مذكور، كناره گيري از مديريت سياسي، اقتصادي و...(خروج خفيف از حاكميت) و خدشه دار نمودن حاكميت ديني، مخالفت با سياست هاي كلان و تبيين شده نظام و ناظر بر تلاش تجديدنظرطلبان براي تغيير محيط سياسي و تخريب انسجام اجتماعي و وحدت ملي است.
99 . طيف هاي تشكيل دهنده ي حلقه(107 نفره) موسوم به كيان عبارت بودند از: طيف كيهان فرهنگي (شمس الواعظين، هادي خانيكي، رخ صفت، رضا كفاش تهراني، شامخي)، سازمان مجاهدين انقلاب (تاج زاده،محسن آرمين، فيض الله عرب سرخي، هاشم آغاجري)، مركز مطالعات استراتژيك و تحريريه ي روزنامه ي سلام (عبدي، علوي تبار، حجاريان) طيف موسوم به فرهيختگان و روشنفكران به اصطلاح ديني (جلسه اي كه توسط سروش در منزل جلايي پور برگزار مي شد)، نهضت آزادي و ملي مذهبي (محسن سازگارا، مقصود فراستخواه، عليرضا رجايي، غلامعباس توسلي و....)، عناصر وابسته به باند مهدي هاشمي و جريان منتظري (عماد الدين باقي؛ فاضل ميبدي، اكبر گنجي و....)، طيف لاييك (شهلا شركت و ...) و تعدادي از ديگر عناصر اطلاعاتي و امنيتي (جهت مطالعه بيشتر در مورد حلقه كيان به متن كتاب رجوع شود .)
100 . نشريه پر،شماره 121،بهمن ماه 1374
101 . نشريه ايران فردا، شماره 27،به نقل از (نيمه پنهان)جلد ده، صفحه 238
102 . هفته نامه كيهان هوايي، 18/8/1373
103 . نشريه سيري در مطبوعات، شماره 27، صفحه 31
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14