(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 4 شهريور  1389- شماره 19727

توطئه هاي اسرائيل پاتك هاي حزب الله
27 جنايت مشهور رژيم صهيونيستي
ويژگي هاي سيدحسن از زبان پدر



توطئه هاي اسرائيل پاتك هاي حزب الله

فريده شريفي
در 14 فوريه سال 2005 (25 بهمن 1383) يكي از سرنوشت سازترين حوادث در لبنان به وقوع پيوست و نقطه عطفي در تاريخ سياسي اين كشور رقم زد.
بر اثر وقوع انفجاري در يكي از خيابان هاي اصلي بيروت رفيق حريري نخست وزير فقيد لبنان و 20 تن از همراهان وي كشته شدند و آرامش نسبي 14 ساله اي كه پس از پايان جنگ داخلي در اين كشور برقرار شده بود دستخوش تغييرات اساسي گرديد.
با ترور رفيق حريري، ثبات، امنيت و وحدت اين كشور ضربه سختي خورد و در اين ميان علاوه بر دولت هاي غربي، سوءاستفاده برخي گروه هاي داخلي باعث پيچيده تر شدن بحران شد.
از ابتداي اين حادثه انگشت اتهام به سوي مقامات ارشد سوريه نشانه رفت و سپس ضربه زدن به حزب الله نيز آغاز شد.
به موازات وقوع اين حادثه تروريستي فشارهاي بين المللي نسبت به سوريه افزايش يافت و ارتش سوريه در همين سال (2005) به تدريج خاك لبنان را ترك كرد و به حضور 29 ساله نظاميان سوريه در خاك لبنان پايان داده شد.
علاوه بر خروج نيروهاي سوري از لبنان، برگزاري انتخابات پارلماني، روي كار آمدن احزاب مخالف سوريه، تشكيل كميته حقيقت ياب درباره ترور حريري توسط سازمان ملل، ترور دو تن از روزنامه نگاران لبناني به نام هاي «سمير قصير» و «جرج حاوي» كه از منتقدان سرسخت حضور سوريه در لبنان بودند، كشته شدن «جبران تويني» نماينده پارلمان و سردبير روزنامه «النهار» و نيز ترور «پير جميل» وزير صنايع سابق لبنان و فرزند «امين جميل» رئيس جمهور اسبق لبنان از تحولات جاري پس از حادثه ترور حريري بود.
تهاجم گسترده رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان در تابستان 2006 كه با هدف نابودي كامل حزب الله صورت گرفت دقيقا در راستاي ضربه نهايي به حزب الله بود كه با مقاومت سرسختانه رزمندگان حزب الله به شكست مفتضحانه رژيم صهيونيستي منجر شد.
هدف اسرائيل از تحميل جنگ ماه ژوئيه 2006 بر لبنان، نابودي حزب الله و فراهم كردن زمينه مناسب براي اجراي طرح ها و توطئه هاي آمريكا و اسرائيل در خاورميانه بود، ليكن به هدف خود نرسيد و حزب الله كه فاقد تجهيزات و ادوات يك ارتش كلاسيك بود جنگي نابرابر را در برابر ششمين ارتش قدرتمند دنيا اداره كرد. در اين جنگ بيش از 3465 فروند موشك به سوي مناطق صهيونيست نشين شليك شد كه علاوه بر ايجاد ناامني رواني براي صهيونيست ها حزب الله برتري و ابتكار عمل را در ميدان جنگ در دست گرفت.
اكثر مقامات نظامي و سياسي رژيم صهيونيستي به شكست در اين جنگ و متقابلا توانمندي نظامي حزب الله اذعان كردند.
پس از اين شكست مفتضحانه، رژيم صهيونيستي با حمايت آمريكا تلاش همه جانبه اي را براي مخدوش كردن چهره حزب الله در زمينه هاي ديگر آغاز كرد: مسئله خلع سلاح حزب الله.
در قطعنامه 1701 كه از سوي آمريكا و فرانسه در شوراي امنيت ارائه و با اجماع اعضاي آن تصويب شد، بندي در مورد اجراي قطعنامه 1559 درنظر گرفته شد كه يكي از مهم ترين مفاد اجرايي آن متعلق به خلع سلاح گروه هاي شبه نظامي در لبنان است.
از سوي ديگر، رژيم صهيونيستي براي نابودي حزب الله به ترور اشخاص روي آورد و پس از چند بار ناكامي در ترور سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله «عماد مغنيه» فرمانده ارشد نظامي حزب الله را در سوريه ترور كرد.
سيدحسن نصرالله در واكنش به اين ترور، رژيم صهيونيستي را مسئول نخست اين ترور اعلام و به خون مغنيه سوگند ياد كرد كه خون وي پايمال نخواهد شد و حزب الله انتقام خون او را خواهد گرفت.
رسانه هاي صهيونيستي پس از گذشت بيش از دو سال اعلام كردند كه در پي تهديد نصرالله، اسرائيل تدابير شديد امنيتي را براي وزرا و مقامات بلندپايه خود اتخاذ كرده است به طوري كه اين تدابير سالانه ميليون ها دلار براي تل آويو هزينه دارد.
اقدام ديگر آمريكا براي تخريب وجهه حزب الله و متقابلا بهبود وضعيت رژيم صهيونيستي نزد افكار عمومي جهان، صرف ميلياردها دلار هزينه تبليغاتي براي مخدوش كردن چهره حزب الله نزد رسانه هاي منطقه اي و فرامنطقه اي بود.
كنگره آمريكا با تصويب بودجه اي چند ميليون دلاري مبارزه رسانه اي گسترده اي را عليه حزب الله آغاز كرد، ليكن سخنراني هاي به موقع دبيركل حزب الله لبنان تمامي اين توطئه هاي رسانه اي را نقش برآب كرد و مبارزه براي نابودي حزب الله در اين جبهه فرهنگي نيز ناكام ماند.
به موازات تلاش رژيم صهيونيستي با حمايت پشتيبانان غربي اش براي نابودي حزب الله، اقدامات غيرانساني رژيم صهيونيستي در محاصره غزه و ظلم و تعدي نسبت به 5/1ميليون فلسطيني بي گناهي كه بيش از سه سال در محاصره، محروميت و گرسنگي به سر مي برند، چهره اين رژيم را نزد جهانيان روزبه روز منفورتر كرد، تظاهرات جهاني در كشورهاي مختلف جهان نسبت به اقدامات ددمنشانه رژيم صهيونيستي همچنان در حال گسترش بود كه سران تل آويو با دستور حمله به ناوگان آزادي غزه رسوايي جديدي براي خود به بار آوردند و انزجار عمومي را نسبت به خود افزايش دادند.
در حمله به كشتي هاي امدادرساني به غزه موسوم به ناوگان آزادي 9 تبعه ترك كشته و ده ها فعال صلح طلب زخمي شدند. و پيامدهاي اين حادثه تروريستي براي رژيم صهيونيستي به گونه اي بود كه كارشناسان سياسي منطقه و جهان اذعان داشتند كه اين حمله ناجوانمردانه از جنگ 33 روزه عليه لبنان و جنگ 22 روزه عليه غزه رسوايي و بدنامي بيشتري براي رژيم صهيونيستي به بار آورد.
سران رژيم صهيونيستي اعلام كردند كه حادثه ناوگان آزادي فشارهاي جهاني عليه اسرائيل را افزايش داده و به جاي اينكه ما غزه را محاصره كنيم جهان ما را محاصره كرده است.
اوج اين درماندگي و استيصال را مي توان در اظهارات شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي يافت كه اظهار داشت، كشورهاي جهان ما را به خاطر سياست هايمان محكوم مي كنند و اكنون يك جبهه جهاني رودرروي ما قرار گرفته است.
وي اعتراف كرد كه نفرت جهاني روز به روز از اسرائيل بيشتر مي شود و اسرائيل هر روز منزوي تر از روز پيش شده است.
پس از بي آبرويي بزرگي كه در نتيجه حمله به ناوگان آزادي براي رژيم صهيونيستي به وجود آمد سران تل آويو به تكاپوي شديدي افتادند كه فشارهاي جهاني عليه خود را كاهش دهند و سناريوهاي مختلفي از سوي تئوريسين ها و برنامه ريزان رژيم صهيونيستي عنوان شد كه در اين ميان بازگشت به پرونده ترور حريري و نابودي حزب الله به اتفاق آراء از سوي سران و مسئولان رژيم صهيونيستي مورد موافقت قرار گرفت و تلاش همه جانبه اي براي اين منظور صورت گرفت. دادگاه جنايي بين المللي درباره ترور رفيق حريري سپتامبر آينده حكم اوليه خود را درباره متهم اصلي اين ترور صادر مي كند و رژيم صهيونيستي تلاش دارد تا با نفوذ در اين دادگاه اتهاماتي را عليه حزب الله وارد كند.
درواقع رژيم صهيونيستي با استفاده از فضاي موجود مي خواهد اين طور القا كند كه لبنان در آستانه انفجار قرار دارد و با اعلام حكم دادگاه مبني بر متهم كردن حزب الله اوضاع داخلي اين كشور به هم خواهد ريخت و جنگ داخلي پيش خواهد آمد.
سران تل آويو با اين برنامه ريزي تمام توجهات منطقه اي و جهاني را به لبنان و به سوي حزب الله سوق دادند و سعي كردند كه از زير بار فشارهاي بين المللي رهايي يابند. اين درحالي است كه افشاگري به موقع سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان و ارائه مدارك و اسناد متعدد هرگونه توطئه رژيم صهيونيستي و حاميان غربي اش را ازبين برد و دست صهيونيست ها را بيش از پيش در اين حادثه تروريستي برملا كرد.
سيدحسن نصرالله با افشاي جزئيات ترور رفيق حريري شواهدي از دخالت اسرائيل در اين ترور را نشان داد كه رسانه هاي صهيونيستي نيز از غافلگير شدن خبر دادند.
اين رسانه ها اعلام كردند كه حزب الله لبنان اطلاعات دقيقي از اطلاعات محرمانه نظامي، هواپيماهاي جاسوسي، جاسوسان اسرائيلي و... در اختيار دارد كه هرگونه محاسبات استراتژيك اين رژيم را با تغيير و تحول مواجه خواهد كرد.
بسياري از رسانه هاي منطقه و خارج از منطقه نيز اعلام كردند كه سيدحسن نصرالله افق هاي جديدي درباره پرونده ترور حريري نشان داد.
مواجهه هوشمندانه دبيركل حزب الله لبنان با مسئله ترور حريري توطئه آمريكا و رژيم صهيونيستي براي نابودي حزب الله را بي اثر كرد و پس از گذشت پنج سال از اين حادثه بارديگر ثابت شد كه واشنگتن با همراهي لابي صهيونيسم به راحتي از لبنان و حزب الله دست برنمي دارد و همچنان مي خواهد دولت لبنان را با خود همراه و همقدم سازد و حزب الله را بي اعتبار كند.
از سوي ديگر، توانمندي حزب الله در مقابله با اين توطئه شوم باعث شد كه تمامي سران احزاب و گروه هاي سياسي داخلي، شخصيت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي اذعان كنند كه مديريت حزب الله بر جريان ها و تحولات به گونه اي است كه حزب الله بر اسرائيل مسلط است نه اسرائيل بر حزب الله!
درواقع حزب الله نشان داد كه يك تغيير راهبردي جدي در منطقه ايجاد شده است كه در طول 20سال گذشته تصور آن نمي رفت. پيش از اين احساس مي شد كه نفوذ اسرائيل در منطقه گسترش پيدا خواهد كرد و طرح نيل تا فرات كه ناموس اسرائيل است (و براي همين شعار آن را روي پرچم خود قرار داده اند) تحقق خواهد بخشيد. درحالي كه حزب الله به عنوان يك قدرت مبارز و متعهد در صحنه سياسي لبنان ظاهر شد و آمريكا و اسرائيل و همه جهان غرب با همكاري يكديگر هركاري كردند و هرطور عمل كردند نتوانستند در برابر حزب الله بايستند. درواقع مقاومت حزب الله ثابت كرد كه مقاومت تنها يك روش مقابله با رژيم صهيونيستي نيست بلكه يك راهكار و يك جنبش فراگير براي مبارزه با قدرت هاي استعماري است.
امروز مقاومت نه تنها در لبنان بلكه در فلسطين و غزه كاري كرده كه اسرائيل روزبه روز منزوي تر مي شود. اين نفرت جهاني، زمامداران صهيونيستي را دچار چالش كرده و همين مسئله مي تواند زمينه فروپاشي رژيم صهيونيستي را از درون فراهم سازد.

 



27 جنايت مشهور رژيم صهيونيستي

اشاره
انتشارات الزيتونه در بيروت با انتشار كتابي 113 صفحه اي علاوه بر پوشش تمامي جنايات اسرائيل عليه ملت فلسطين از زمان اشغال اين كشور در سال 1948 ميلادي به تشريح كامل مشهورترين اين جنايت ها حتي از زمان جنگ جهاني دوم در سال 1945 پرداخته و 27 جنايت را در فهرست مشهورترين جنايات اسرائيل از حيث ابعاد فاجعه برشمرده است.
¤ ¤ ¤
1- انهدام هتل ملك داوود: هتل ملك داوود در قدس كه در سال 1330 ساخته شده بود و در دوره جنگ جهاني دوم مركز فرماندهي ارتش انگليس و آرشيو بسياري از اقدامات آژانس يهود در اشغال تدريجي فلسطين محسوب مي شد در ژوئيه 1946 به دست گروه هاي تروريستي صهيونيستي هاگانا، ايرگون و اشترن با 350 كيلوگرم مواد منفجره، به طور كلي ويران شد.
2- ديرياسين: ديرياسين نام روستايي كوچك نزديك قدس است تعداد ساكنان اين روستا در سال 1948 نزديك به 700 نفر بودند. در سال 1948 اين روستا شاهد هجوم 3 گروه مسلح به نام ارگون به سركردگي مناخيم بگين، گروه اشترن به سركردگي اسحاق شامير و گروه هاگانا به سركردگي ديويد بن گوريون بود. در اين يورش كه با مقاومت ساكنان روستا همراه بود 250 نفر كه بيشتر آنها را زنان، كودكان و سالمندان تشكيل مي داد كشته شدند. همچنين در اين حمله فجايع ديگري از جمله تجاوز جنسي، مثله كردن، پاره كردن شكم زنان باردار و منفجر كردن منازل نيز رخ داد.
3- اللد و الرمله ژوئن 1348 شبه نظاميان صهيونيست با حمله به اين دو روستا جز 25 خانواده فلسطيني ديگر هيچ فلسطيني را زنده نگذاشتند. 176 فلسطيني در اين جنايت به شهادت رسيدند.
4- الطنطوره: اين روستا در جنوب شهر اشغالي حيفا واقع است و در 23 ماه مه 1948 شاهد بزرگترين جنايت صهيونيست ها عليه اهالي روستا بود. وقايع فاجعه بار اين روستا از سال 1948 تا سال 2000 ميلادي سري باقي ماند تا اينكه يك اسرائيلي به نام «تدكاتس» در پايان نامه دوره كارشناسي ارشدش با استفاده از آرشيو ارتش صهيونيستي فاش كرد كه در اين روستا 200 فلسطيني قتل عام شدند.
5- الدوايمه: اين روستا در استان الخليل واقع است و در اكتبر سال 1948 شاهد هجوم وحشيانه شبه نظاميان صهيونيست بود كه در پي آن 500 نفر به قتل رسيدند كه از اين بين 200 نفر متعلق به روستاهاي ديگري بودند كه در اين روستا پناه گرفته بودند.
6- قبيه: روستاي قبيه در 22 كيلومتري شمال شرقي قدس و 44 كيلومتري غرب رام الله واقع است و ساعت 7 بعدازظهر 14 اكتبر سال 1953 مورد حمله و اشغال نظاميان صهيونيست درآمد. اين هجوم كه نظاميان صهيونيست با لباس مبدل صورت دادند به رهبري آريل شارون انجام گرفت كه طي آن 69 زن و مرد و كودك فلسطيني به قتل رسيدند.
7- كشتار حولا: روز سي ويكم اكتبر سال 1948 بامداد نيروهاي اسرائيلي به سركردگي مناخيم بگين به حولا شهر كوچكي در لبنان حمله بردند. در اين حمله نيروهاي اسرائيلي مردان شهر را اعدام و منازل مسكوني را منهدم كردند. همچنين ده ها نفر از كشته شده ها را در گورهاي دسته جمعي دفن كردند. اين فاجعه باعث مهاجرت اكثر اهالي اين منطقه به بيروت شد. در اين كشتار 90 لبناني كشته شدند.
8- كفرقاسم: در روز بيست و نهم اكتبر سال 1956 كفر قاسم روستايي نزديكي شهر قلقيليه در فلسطين هدف حمله نيروهاي صهيونيستي قرار گرفت. در اين حمله كه در ساعت 5 عصر و هنگام بازگشت اهالي روستا از مزارع صورت گرفت 49 نفر كشته شدند. اين كشتار با شعار «بدون عاطفه باش تا خدا رحمتت كند» به وقوع پيوست.
9- كشتار حانين: نيروهاي اسرائيلي در 26 نوامبر سال 1967 بعد از حدود 3 ماه از محاصره روستاي حانين در لبنان وارد اين روستا شدند و اقدام به قتل ساكنان با تبر كردند. همچنين منازل را آتش زده و آنها را با خاك يكسان كردند.
10- كشتار عيترون: عيترون نام شهري كوچك در جنوب لبنان است. اين شهر در سال 1975 براثر انفجار يك بمب كه توسط نيروهاي اسرائيلي كار گذاشته شده بود 9 كودك كشته شدند.
11- كشتار بنت جبيل: در سال 1976 نيروهاي اسرائيلي پنجشنبه بازار شهر كوچك بنت جبيل در لبنان را بمباران كردند. اين بمباران به كشته شدن 23 و زخمي شدن 30 نفر منجر شد.
12- كشتار اوزاعي: در سال 1978 نيروهاي هوايي اسرائيل واحدهاي مسكوني و مؤسسات تجاري منطقه اوزاعي در نزديكي بيروت را هدف قرار دادند. در اين حادثه 26 نفر به قتل رسيدند و 30 واحد مسكوني كاملا ويران شد.
13- كشتار راشيا: در سال 1978 توپخانه اسرائيل 15 لبناني را كه به سمت كليساي شهر كوچك راشيا روانه بودند به قتل رساند.
14- كشتار كونين: نيروهاي اسرائيلي در سال 1978 روستاي «كونين» در لبنان را مورد هدف قرار دادند. در اين حمله 29 نفر كه اكثراً كودك بودند، كشته شدند.
15- كشتار عدلون: در سال 1978 كماندوهاي اسرائيلي مستقر در ساحل عدلون در لبنان 20 نفر از افرادي را كه در 2 ماشين در حال حركت بودند هدف قرار داده و به قتل رساندند.
16- كشتار عباسيه: در سال 1978 نيروي هوايي اسرائيل مسجدي را در شهر كوچك عباسيه در لبنان كه تعدادي از خانواده ها در آنجا پناه گرفته بودند را هدف قرار داد. در اين بمباران هوايي 112 نفر كه بيشتر آنها زن و كودك بودند كشته شدند.
17- خان يونس: خان يونس در نوار غزه واقع است. اين روستا در دو نوبت به فاصله 9 روز هدف حملات اشغالگران صهيونيست قرار گرفت. يكي در 3 نوامبر 1956 كه 500 فلسطيني و ديگري 12 نوامبر كه 270 فلسطيني به شهادت رسيدند.
18- صبرا و شتيلا: در سال 1982 نيروهاي اسرائيلي با همكاري برخي از نيروهاي نظامي لبناني دست نشانده با نقشه وزير جنگ آن زمان آريل شارون به اردوگاه هاي صبرا و شتيلا در نزديكي بيروت كه برخي از پناهندگان فلسطيني را در خود جاي داده بودند حمله كردند و حدود 800 نفر فلسطيني به اضافه تعدادي لبناني را به قتل رساندند.
19- جنايت اردوگاه البرج الشمالي اين اردوگاه در لبنان واقع است. هواپيماهاي صهيونيستي در هفتم ژوئن سال 1982 با حمله به اين اردوگاه با استفاده از بمب هاي فسفري 94 فلسطيني را در اين اردوگاه به خاك و خون كشيدند. اين حمله در واكنش مقابله جوانان اردوگاه در برابر حمله نظاميان پياده صهيونيستي به اردوگاه صورت گرفت.
20- عيون قاره: صبح روز بيستم ماه مه 1990 يك نظامي صهيونيستي به روي كاروان كارگران فلسطيني در منطقه صهيونيست نشين ليتسيون (عيون قاره) آتش گشود كه در نتيجه آن هشت كارگر فلسطيني شهيد و 16 نفر ديگر زخمي شدند.
21- كشتار نمازگزاران الاقصي: براثر درگيري نمازگزاران فلسطيني با گروه يهودي متعصب امناي كوه هيكل در تاريخ هشتم اكتبر سال 1990، سربازان اسرائيلي وارد ماجرا شدند و نمازگزاران را به گلوله بستند. در نتيجه اين گلوله باران 21 نفر كشته، 150 نفر مجروح و 270 نفر بازداشت شدند. همچنين از حركت آمبولانس ها جلوگيري شد و برخي از پزشكان و پرستارها نيز در هنگام امدادرساني مورد هدف قرار گرفتند. كشته شدگان و مجروحان تا 6 ساعت پس از پايان درگيري روي زمين بودند.
22- كشتار قانا: در 30 ژوئيه 2006 (ميلادي) در جريان جنگ 33 روزه اسرائيل و لبنان روستاي قانا مورد حمله و بمباران نظاميان رژيم اشغالگر قدس قرار گرفت.
برخورد دو بمب به يك ساختمان مسكوني چهارطبقه در مركز روستاي قانا به كشته شدن 54 شهروند غيرنظامي از جمله بيش از 37 كودك و زخمي شدن بسياري انجاميد. بسياري از فقيران و كودكان معلول كه قادر به فرار از منطقه نبودند در اين ساختمان مي خوابيدند. خاخام هاي صهيونيست گفتند براساس حكم تورات، كشتار مردم در قانا در جنوب لبنان مباح است.
در زمان وقوع جنگ 33 روزه، خاخام ها ضمن اعتراض به انتقادها و محكوميت هاي جهاني عليه جنايت قانا، مدعي شدند بنا به قوانين كتاب مقدس يهوديان، در زمان جنگ هيچ بي گناهي در صف دشمن وجود ندارد. آنها افزودند: هرگونه حرف درباره اخلاق در شرايط كنوني باعث تضعيف روحيه نظاميان و مردم! اسراييل مي شود.
خاخام هاي صهيونيست همچنين در جنگ موسوم به 22 روزه غزه نيز حكمي درباره كشتار غيرنظاميان لبناني و فلسطيني در غزه صادر كرده و مدعي شدند بنا به احكام تورات، كشتار زنان و كودكان در زمان جنگ مباح است.
23- حرم ابراهيمي در الخليل: باروخ گلدشتاين و گروهي از شهرك نشينان شهرك صهيونيست نشين كريات اربع در بيست و پنجم فوريه سال 1994 هنگام نماز صبح وارد مسجد الاقصي مي شوند. گلدشتاين، پشت يكي از ستون هاي مسجد مي ايستد و منتظر مي شود تا نمازگزاران سجده كنند. پس از آن به سوي ايشان تيراندازي مي كند. گلوله ها و تركش هاي نارنجك، باعث زخمي شدن بيش از 350 نفر مي شود. نظاميان ارتش اسرائيل، هنگام اين كشتار، درهاي مسجد را مي بندند و از فرار نمازگزاران جلوگيري مي كنند. همچنين به هيچ كس اجازه نمي دهند تا براي نجات مجروحان به داخل حرم برود. در همين زمان، گروهي نيز در خارج از مسجد كشته مي شوند. عده اي نيز در حين تشييع جنازه شهدا به خيل شهدا مي پيوندند و در اين كشتار 50 نفر به شهادت مي رسند كه 29 نفر از آنها از نمازگزاران حرم بودند.
24- انتفاضه الاقصي: در تاريخ بيست و هشتم سپتامبر سال 2000 آريل شارون از مسجدالاقصي بازديد كرد. اين بازديد به علت اعتراض جوانان فلسطيني كامل نشد. روز بعد از اين حادثه كه مصادف با روز جمعه بود نيروهاي اسرائيلي اقدام به گشودن آتش روي نمازگزاران كردند كه بر اثر آن 7 نفر كشته و 25 نفر زخمي شدند. اين درگيري به انتفاضه دوم مردم فلسطين منجر شد. و همچنان اين كشتارها در قرن بيستم و يكم ادامه دارد.
25- ارودگاه جنين: ارتش خونريز اسرائيل در 29 مارس 2002 حمله گسترده اي را به اردوگاه جنين واقع در كرانه باختري آغاز كرد. پس از دو هفته محاصره اردوگاه جنين و شروع جنگ شديد بين نيروهاي مقاومت فلسطين و اسرائيل، نيروهاي اشغالگر به رياست شائول موفاز با تانك هاي خود وارد آنجا مي شوند. آنان با تهاجم گسترده به اين اردوگاه پس از اتمام مهمات نيروهاي مقاومت آنجا را تسخير مي كنند. سپس آنها وارد اردوگاه مي شوند و بسياري از جوانان اردوگاه را اعدام مي كنند. سپس تانك هاي اسرائيل وارد شده، برخي خانه ها را تخريب مي كنند. تعداد شهداي اين واقعه، حدود 200 نفر است. هنوز تعداد شهداي دفن شده در گورهاي جمعي، مشخص نيست.
26- غزه: رژيم صهيونيستي پس از پيروزي حماس در انتخابات پارلماني فلسطين در ژانويه سال 2006 در اقدامي نژادپرستانه با هدف تنبيه مردم فلسطين به ويژه مردم نوارغزه كه بيشترين آراي حماس از اين منطقه بود اقدام به محاصره كامل زميني و هوايي اين منطقه كرد. در پي اين محاصره كشنده اسرائيلي ها حتي از خروج بيماران فلسطيني براي مداوا به خارج جلوگيري كردند كه طي آن تا اواسط سال 2010 نزديك به 380 فلسطيني جان خود را از دست دادند. در خلال اين سال ها به ويژه در اواخر سال 2008 تا اواسط ژانويه سال 2010 اسراييل جنگي خانمان سوز را عليه غزه راه انداخت كه به تجاوز 22 روزه شهرت يافت. در اين جنگ 1450 شهروند فلسطيني به شهادت رسيدند و ساختار زيربنايي نوارغزه آسيب جدي ديد. قاضي گلدستون كه بعدها از سوي سازمان ملل مامور شد كه اين جنايات را بررسي كند ثابت كرد كه اسراييل مرتكب جنايت جنگي و جنايت عليه بشريت شده است.
27- حمله به ناوگان آزادي: در بامداد روز دوشنبه 31 مه سال 2010 در برابر چشمان افكار عمومي جهان نيروي دريايي ارتش صهيونيستي در اقدامي كه دزدي دريايي لقب گرفت در آب هاي بين المللي به كشتي بين المللي حامل كمك هاي انسان دوستانه به نوارغزه حمله كرد و 9 شهروند تركيه را به قتل رساند و ده ها نفر را زخمي كرد. تمامي 750 سرنشين اين كشتي ها بازداشت و به بندر اشدود منتقل شدند.
منبع: خبرگزاري قدس

 



ويژگي هاي سيدحسن از زبان پدر

پدر و مادر سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان كه محبوب ترين رهبر جهان عرب به شمار مي آيد در كوچه پس كوچه هاي باريك ضاحيه بيروت در يك خانه ساده زندگي مي كنند. درباره زندگي سيدحسن نصرالله مي گويد، سيدحسن را سالي يك بار مي بينيم و در صورت ضرورت، با وي از طريق تلفن گفت وگو مي كنيم، زيرا تدابير امنيتي زيادي براي وي وجود دارد و شرايط دشوار و سخت است. آنان فرزندشان را «سيدحسن» صدا مي زنند و تصوير نقاشي شده از او را در گوشه اتاق گذاشته اند، بالاي سرشان عكس امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري به همراه نوه شهيدشان هادي نصرالله را مي توان مشاهده كرد، تصوير شهيد عماد مغنيه و محمود احمدي نژاد از ديگر تصاويري است كه در خانه پدرومادر دبيركل حزب الله لبنان ديده مي شود. پدر سيدحسن نصرالله ويژگي هاي فرزندش را اين طور شرح مي دهد:
پس از ازدواج با همسرم كه از خانواده سادات بودند در 20سالگي، در خواب ديدم كه دو سيد نوراني به خانه ما آمدند و در كنار من نشستند و گفتند، تو چند فرزند مي خواهي؟ گفتم هر تعداد كه خدا بخواهد. آنان پاسخ دادند فرزند نخست تو حسن، دومي حسين و سومي زينب است و سپس رفتند، فرداي آن شب موضوع را براي همسرم تعريف كردم و به وي گفتم كه تو از اين به بعد «ام حسن» هستي. سيدحسن فرزند بزرگ من است كه از آغاز، كودكي قانع بود و سرگرمي او بازي فوتبال و رفتن به جلسه علما و قرائت كتاب بود و حافظه اي بسيار قوي داشت.
حافظه او به قدري قوي بود كه در هر محفلي كه شروع به صحبت مي كرد اعجاب همگان را برمي انگيخت چنانكه در 14سالگي به دعوت شيخ روستاي بازوريه در آنجا سخنراني كرد كه اعجاب همه را برانگيخت.
سيدحسن از همان زمان كه كودكي چهار ساله بود عمامه بر سر مي گذاشت و از پسرعموها و كودكان همسال خود مي خواست با هم نماز جماعت بخوانند.
قدري كه بزرگتر شد با علامه سيدمحمد حسين فضل الله آشنا شد كه تازه از عراق بازگشته بود و در منطقه برج حمود براي كمك به شيعيان جمعيت «خانواده و برادري» را تاسيس كرده بود و در درس هاي وي نيز شركت مي كرد.
حادثه مهم زندگي سيدحسن در اين دوره كه تازه 14ساله شده بود تصميمش براي رفتن به عراق براي تحصيل علوم ديني بود و من با اين كار مخالف بودم زيرا انتظار داشتم كه پسر بزرگم مهندس و يا وكيل شود اما وي معتقد بود كه تحصيل علوم ديني و علوم روز منافاتي با هم ندارند و از گمراهي انسان جلوگيري مي كند.
سيدحسن به عراق رفت و در درس آيت الله شهيد سيد «محمدباقر صدر» شركت كرد و با دستان مبارك ايشان بود كه عمامه بر سر گذاشت. اطرافيان سيدمحمد باقر صدر براي من تعريف كردند كه سيدمحمد باقر صدر علاقه خاصي به سيدحسن نصرالله داشت و به وي گفته بود كه مقام و شأن تو در آينده عالي است و از ياران امام زمان(عج) خواهي بود.
پسرم اين مسئله را به دليل تواضعش از من پنهان كرد ولي من از درجه شيفتگي سيدمحمد باقرصدر به او آگاه شدم.
سيدحسن در بازگشت از عراق به لبنان رفت و در 19سالگي ازدواج كرد در حالي كه از مال دنيا چيزي نداشت و من نيز در موقعيتي نبودم كه به وي كمك مالي كنم. من به اتفاق علامه فضل الله براي خواستگار وي رفتيم در بين راه علامه فضل الله به من گفت، نگران مشكل مالي نباش، درست است كه پسر تو 19ساله است اما به اندازه يك انسان 35 ساله عقلش مي رسد و قادر به اداره يك ملت است.
من و مادرش هر شب در نماز شب براي توفيق و سربلندي سيدحسن و مصون ماندن وي از توطئه ها دعا مي كنيم ولي راضي به مشيت الهي هستيم.
در طول عمرم دوبار براي جان فرزندم ترسيدم يك بار كه از عراق بازگشته و لبنان در آغاز جنگ داخلي بود و ما در محله مسيحي نشين زندگي مي كرديم سيدحسن با لباس روحاني به آنجا آمد و آن زمان مسيحيان افراطي به جان مسلمانان در جنگ داخلي رحم نمي كردند و من حقيقتا از اينكه بلايي بر سر او بياورند ترسيدم.
بار ديگر هنگامي بود كه با هواپيما از لبنان به عراق رفت و خبردار شديم كه يك هواپيما در فرودگاه بغداد منفجر شده است و من با توجه به شرايط آن زمان گمان مي بردم كه او نيز در آن پرواز بوده است.
رابطه سيد حسن با مردم صميمي است و هر درخواستي كه از وي شود نه نمي گويد بلكه مي گويد صبر كن و به خدا توكل كن من به خاطر داشتن چنين فرزندي افتخار مي كنم و از خداوند مي خواهم تمامي مسلمانان را در راه رسيدن به خواسته هايشان پيروز و موفق گرداند.
سيدحسن دو سال پيش به من گفت، دو حزب وجود دارد يكي حزب الله و ديگري حزب شيطان و هر كس مي خواهد از سرگرداني نجات پيدا كند بايد حزب الله را انتخاب كند.
ويژگي هاي مديريتي سيدحسن نصرالله
آيت الله سيد مجتبي حسيني نماينده ولي فقيه در لبنان درباره ويژگي هاي مديريتي سيدحسن نصرالله مي گويد: سيدحسن نصرالله از شايستگي هاي اخلاقي سياسي و صلاحيت مديريتي فراواني برخوردار است و به مرور زمان توانست جايگاه خود را در حزب الله ميان شيعيان و ساير مسلمانان منطقه تقويت كند.
در فضاهاي سياسي افراد بسياري وجود دارند كه سياستمدار، مدير، مدبر و توانمند هستند ولي اخلاص كامل ندارند و وقتي كه وارد عرصه سياسي مي شوند دنبال منافع شخصيشان مي روند، رقيبان خود را كنار مي زنند، مسئله پست و مقام را اصل مي دانند و در نهايت، اخلاص را از دست مي دهند خيلي از افراد هم اخلاص دارند ولي تدبير و مديريت لازم براي اداره امور سياسي را ندارند.
سيدحسن نصرالله در عين حال كه مردي بسيار متدين، متعهد و معتقد به ولايت فقيه است از ويژگي هاي بسيار ارزشمندي برخوردار است يكي از اين ويژگي ها صبر و بردباري است، صبر و بردباري در برابر كساني كه از درون جامعه لبنان مي خواهند از پشت خنجر بزنند، اگر انسان در مقابل اين توطئه ها صبور نباشد و واكنش نشان دهد بي ترديد ميدان را از دست مي دهد و باعث بروز اختلاف و تشنج در جامعه مي شود دبير كل حزب الله در برابر دولت لبنان، احزاب مخالف و برخي از نمايندگان غربگراي پارلمان همواره خويشتنداري نشان مي دهد و به گونه اي عمل مي كند كه حزب الله به انزوا كشيده نشود يا بهانه اي عليه حزب الله به كسي داده نشود و وحدت ملي حفظ شود، اينها از نقاط قدرت رهبري حزب الله است. در حقيقت اين صبر نشأت گرفته از ايمان است اگر ايمان سياستمداران ضعيف باشد بالاخره رسوا مي شوند و هر اندازه زيركانه عمل كنند روزي دستشان رو مي شود مگر اينكه براي خدا كار كنند.
ويژگي ديگر دبير كل حزب الله، اخلاص در عمل و توكل بر خداست، اين طور نيست كه محاسبات ايشان صددرصد مادي باشد.
اگر انسان فقط محاسبات مادي را درنظر بگيرد نمي تواند در مقابل قوي ترين قدرت منطقه يعني اسرائيل و حاميانش بايستد اين نشان مي دهد كه سيدحسن نصرالله از اخلاص و توكل بسيار بالايي برخوردار است.
سيد مي داند كه هدف همه تلاش هاي او نزديكي به درگاه خداوند است. اخلاص، تواضع و بردباري در معاشرت هاي خصوصي ايشان كاملا روشن است. مديريت و حسن تدبير ويژگي ديگر سيدحسن نصرالله است، اخلاص و توكل بر خدا به تنهايي كفايت نمي كند. حسن تدبير در اداره بحران يكي از اصول اجتناب ناپذير اسلام است. موفقيت گسترده و پيروزي و سربلندي حزب الله لبنان و مسلمانان جهان بيانگر اوج تدبير حكيمانه سيدحسن نصرالله در برخورد با گرايش هاي گوناگون سياسي لبنان و سازماندهي مقاومت در بحران هاي اخير بوده است.
منبع: خبرگزاري ها

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14