(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 17 شهريور 1389- شماره 19736

قايق هاي تندرو و موشك هاي ساحلي ايران و تنگه هرمز- بخش دوم
نبرد رسانه اي و دكترين امنيت ملي آمريكا



قايق هاي تندرو و موشك هاي ساحلي ايران و تنگه هرمز- بخش دوم

منبع: موسسه امنيت جهاني استراتفور
مترجم: محمد جعفري
در قسمت پيشين نخست اين مقاله كه هفته گذشته در همين صفحه منتشر شد، نويسنده به جايگاه تنگه هرمز و اهميت آن در استراتژي بازدارنده جمهوري اسلامي ايران پرداخته بود.
قسمت حاضر نيز مانند قسمت قبلي حاوي مطالبي است كه نمي توان آنها را كاملا تاييد كرد. اگرچه نويسنده با بكارگيري ترفندهايي، سعي داد پاشنه آشيل آمريكا در خليج فارس را مخفي كند اما با همه اينها در اغلب موارد،به ناچار به توانايي هاي بالقوه و بالفعل ايران اذعان كرده است. اين نكته نيز قابل تامل است كه به اعتراف نويسنده، اطلاعات طرف مقابل از ايران ناقص بوده و همين مسئله تهديدي جدي عليه آنهاست.
ايران خوب مي داند كه نيروي دريايي اش با نيروي دريايي قدرتمند آمريكا قابل قياس نيست. بنابراين تكيه اين كشور در بستن تنگه هرمز بر روي تجهيزات نامتقارن اش از جمله قايق هاي موتوري سريع السير و تسليحاتي چون موشك هاي ضدكشتي و مين هاي دريايي است. در بخش دوم استراتفور به بررسي اين خطر بزرگ و واضح اما محدود براي ترافيك حمل و نقل در تنگه هرمز مي پردازد.
كشور ايران علاوه بر قايق هاي موشك انداز تندروي خود كه بخش مهمي را در نيروي دريايي اين كشور تشكيل مي دهند، همچنين داراي قايق هاي موتوري سريع السير و درعين حال ريز نقشي است كه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به استخدام گرفته شده اند. اسم اين قايق ها هنگامي بر سر زبان ها افتاد كه درسال 2008 براي حمله به كشتي هاي جنگي آمريكايي در تنگه مورد استفاده واقع شدند.
براي استفاده از اين قايق ها تكنيك هاي متنوعي وجود دارد اما بهترين و متداول ترين روش استفاده گروهي، محاصره و سردرگم كردن نيروهاي دشمن است. سناريويي كه ايراني ها به نمايش مي گذارند استفاده از اين قايق هاي تند و تيز و كوچك براي حمل آر. پي .جي و ديگرتسليحات بزرگ در قايق هاي بزرگ تر و يا استفاده از حملات انتحاري با مواد منفجره است. اگرچه حملات گروهي آر. پي. جي در مقابل كشتي هاي جنگي آمريكايي كه هريك معادل 10000 تن آر. پي. جي هستند چندان خطرناك بنظر نمي رسند اما نيروي دريايي آمريكا مي گويد كه تاكتيك حملات انتحاري براي كشتي هاي جنگي شان و همچنين تانكرهايي كه قصد عبور و مرور در تنگه هرمز را دارند بسيار خطرناك است. در اينجا مثالي كه بلافاصله از ذهن عبور مي كند ناوشكن موشك انداز «يو اس اس كول» (DDG67) است كه در خليج عدن يمن در اكتبر سال 2000 در يك عمليات انتحاري توسط يك قايق كوچك منهدم شد. در آن زمان ناوشكن «كول» درحال لنگر انداختن در اسكله در آبهاي باريك يك بندر بود و نيروهاي دفاعي آن بدليل قوانين و محدوديت هايي كه وجود داشت نتوانستند به سرعت عمل كنند. در تنگه هرمز كشتي هاي جنگي آمريكا مشغول به جنگ خواهند بود و لذا قوانين محدود كننده كمتري برايشان وجود خواهد داشت و به دقت به هرگونه قايقي كه به آنها نزديك شود شليك خواهند كرد.
علاوه بر اين كشتي هاي جنگي مدرن- اگرچه به چابكي قايق هاي ريز نخواهند بود- بيش از حد انتظار مسلح به انواع تسليحات هستند. كشتي هاي رزم سطحي نه تنها از تفنگ هاي دريايي پنج اينچي استفاده مي كنند بلكه عموما داراي چندين مسلسل سنگين 50 كاليبري هستند و لذا مي توانند تمام محيط را پوشش دهند. اين كشتي هاي جنگي مسلح به توپ هاي «بوش مستر» 25 ميليمتري هستند كه هركسي مي تواند آنها را بخوبي سوار بر ميانه ناوشكن هاي كلاس «آلريگ بورك» در تنگه هرمز نيز ببيند. بعلاوه سلاح هاي فالانكس (Phalanx) كه براي درگيري هاي نزديك بكار مي رود بعنوان خط نهايي مبارزه با موشك هاي ضدكشتي طراحي شده اند و در حال بروزرساني و تجهيز به سنسورهاي مادون قرمز و اپتيك هستند تا در مقابل اهداف سطحي مورد استفاده قرار گيرند.
بعلاوه، جثه كوچك قايق هاي سپاه پاسداران باعث مي شود كه آنها تنها مقدار محدودي از مواد منفجره را حمل كنند. آنها تنها قادر به وارد ساختن يك ضربه مي باشند كه در اين صورت اين ضربه بايد به گونه اي وارد شود كه هدف مورد نظر (كشتي) از ادامه فعاليت بازداشته شود و نبايد بطور حتم باعث غرق شدن كشتي شود. ناوشكن «يواس اس كول» مثال خوبي از اين تاكتيك است. همچنين فاصله بين خط ساحلي جايي كه اين قايق ها در آنجا به كمين مي نشينند و محورهاي كشتي راني در تنگه، حائز اهميت است (تقريبا 10 مايل دريايي) و حتي با ديد محدودي كه وجود دارد جنگ افزارهاي سوار بر روي كشتي هاي مدرن آمريكايي از برتري قابل توجهي برخوردار خواهند بود. هنگامي كه درگيري شروع شود كشتي هاي جنگي آمريكايي متوجه حركت گروهي قايق هاي كوچك خواهند شد و لذا تلفات بسياري را براي آنها به بار خواهد آورد خصوصا كه هرچه آنها به كشتي هاي جنگي نزديك شوند بيشتر به خود آسيب خواهند زد.
با وجود اينكه يك تانكر بزرگ توانايي دفاعي يك كشتي جنگي آمريكايي را ندارد اما جثه بزرگ آن خود نقش دفاعي را بازي مي كند. موج سينه اي كه توسط كشتي غول پيكر توليد مي شود كار را براي قايق هاي كوچك دشوار مي كند و آنها نمي توانند براحتي با بدنه كشتي تماس برقرار كنند، حركت كشتي جريان هاي قدرتمندي را به سمت پاشنه كشتي هدايت مي كند. اگرچه اين مسئله تماس قايق هاي كوچك را با بدنه غيرممكن نمي كند اما برايشان دردسرساز خواهد بود. با وجود سهولت كنترل و تند وتيز بودن اين قايق هاي كوچك، مسافتي كه آنها مي توانند طي كنند نيز حائز اهميت است. اين قايق ها چنان طراحي نشده اند كه بتوانند دوازده مايل را طي كنند و لذا قايق راني تا وسط تنگه خود مسئله ساز است. بعلاوه نفت خام براحتي مشتعل نمي شود و لذا در صورت كارگر واقع شدن حملات قايق هاي تندرو، تانكر هاي غول پيكر مي توانند در واقع چند انفجار را تحمل كنند. فضاي اين تانكر پارتيشن بندي شده است و لذا با وجود وارد شدن آسيب به يك بخش ميزان كلي تلفات محدود مي شود. مدت يك دهه است كه در تانكرهاي جديد از بدنه هاي دولايه استفاده مي شود و تا سال آينده تمام تانكرها به اين لايه ايمني مجهز خواهند شد. اين ويژگي ها نه تنها تأثيرگذاري قايق هاي كوچك بلكه موشك هاي ضدكشتي را نيز محدود مي كند. شايد اين قايق ها بتوانند با شكستن اين دو لايه باعث از بين رفتن نفت و ريختن آن به دريا شوند اما بعيد بنظر مي رسد كاري بيش از كند كردن سرعت اين تانكرها از دست شان بربيايد. قابل ذكر است كه تانكر نفت ليمبرگ فرانسوي پس از حمله توسط يك قايق كوچك پر از مواد منفجره در سال 2002 در آبهاي آزاد خليج عدن قبل از آنكه براي تعميرات اساسي به بندر يدك كشيده شود چندين روز در حال سوختن بود.
موشك هاي ضد كشتي ساحلي
ايران همچنين زرادخانه قابل توجهي از موشك هاي ضدكشتي ساحلي دارد، اگرچه تركيب اصلي اين زرادخانه هسته اي است. البته همان مشكلات اطلاعاتي كه برنامه هسته اي ايران را محاصره كرده است، دامان زرادخانه موشك هاي ضدكشتي و مين هاي دريايي را نيز گرفته است.
تعدادي از اين موشك ها ساخت آمريكا هستند كه تاريخ آنها به بيش از انقلاب ايران و سقوط شاه بازمي گردد كه بسياري از آنها در جنگ ايران و عراق مورد استفاده واقع شد. حتي در آن زمان نيز ايران شروع به استفاده از موشك هاي چيني كرد. مانند نمونه «SS-N-2 Styxس شوروي كه توسط پكن كپي شده بود و به «كرم ابريشم» (Silkworm) شهرت داشت. نمونه هاي متنوعي از روي اين طرح ساخته شدند از جمله نمونه اي كه براساس گزارشي درايران ساخته شده است. البته آن نمونه كندتر و ضعيف تر از موشك هاي ضدكشتي مدرن است. اين كلاس از تسليحات قادرند بار بيشتري را حمل كنند: يك كلاهك به وزن حدودا 1000 پوند. كلاهك موشك هاي ضدكشتي جديد و هوشمند ايران نصف و يا يك سوم وزن اين كلاهك را دارند. اين تسليحات جديد كه مورد استفاده ايران است شامل تعداد قابل توجهي از موشك هاي ضدكشتي C-801و C-802 چيني مي باشند.
C-802، نمونه اي است كه از Exocet معروف فرانسه و هاريون آمريكا مشتق شده است و ازسويي نيز ورژن پيشرفتهC-801 مي باشد. يكي از همين موشك ها بود- كه احتمال قوي هم توسط تهران ساخته شده بود- كه در جنگ جنوب لبنان تابستان سال 2006 با حمله به كشتي جنگي «Hanit INSس اسراييل اين كشتي را از سواحل لبنان بيرون راند. بنظر مي رسد ايران قصد ساخت يك نمونه بومي از C-801 را دارد. توانايي ايران در توليد نيازهاي نظامي خود نه تنها تركيب و وسعت زرادخانه اين كشور را در هاله اي از ابهام فرو مي برد بلكه به آنها اجازه مي دهد به فراخور نيازهاي ويژه خود دست به ساخت سلاح بزنند.
موشك هاي C-801 و C-802 نه تنها كلاهك به وزن 300 پوند را با خود حمل مي كنند (مشابه مقدار مواد منفجره اي كه قايق هاي كوچك حمل مي كنند) بلكه داراي انرژي سنتيك (حركتي) حاصله از سرعت بالا مي باشند كه مي تواند آسيب جدي تر و عميق تر بر بدنه كشتي وارد كند. يادآوري اين نكته نيز مهم است كه داستان قديمي موشك هاي ضدكشتي درمقابل پدافند عرشه كشتي- نه تنها Hanit بلكه ناو HMS Sheffield در جنگ جزاير فاكلند درسال 1982 و «يواس اس استارك» در طي «جنگ تانكرها»ي معروف سال 1987- جاي خود را به موشك ضدكشتي داده اند. (دربين كشتي هايي كه بالا ذكر شد تنها Sheffield غرق شد.)
موشك هايي همچون C-801 و C-802 نيز سيستم هدايتي و طول برد خود را ارتقا داده اند. حتي كوتاه بردترين آنها نيز (حدود 25 مايل در قديمي ترين مدل كرم ابريشم) قدرت رسيدن به محور عبور و مرور كشتي ها در تنگه را از قشم و لارك دارد. مدل هايي كه داراي برد طولاني تري هستند مي توانند بخش اعظمي از خليج فارس و خليج عمان را از سواحل ايراني مورد پوشش تهديد خود قرار دهند.
البته ما نمي گوييم كه يك كشتي جنگي كه مجهز به سيستم دفاعي مدرن است قادر به گمراه كردن رادار يك موشك ضدكشتي نيست. زرادخانه هاي ايران از سيستم هاي دفاعي و اقدامات متقابل دشمن مصون نيست (آنها ديگر قوي ترين و خطرناك ترين موشك هاي ضدكشتي مدرن نيستند). اما ايران مي تواند با داشتن امتياز غافلگيري ضربات اوليه خوبي را به دشمن وارد كند. و شرايط پس از شروع جنگ پيچيده تر و بغرنج تر مي شود كه اين امر بستگي دارد به اينكه آيا ايران از زرادخانه موشكي خويش بصورت تك تير استفاده كند تا شايد جان سالم به در برده و شانس بياورد و يا اينكه بصورت رگبار دست به آتش باران بزند. اطلاعاتي كه در زمينه عمليات پدافند عرشه كشتي از فاصله نزديك و در مقابل آتش باران سنگ وجود دارد بيشتر تئوري است زيرا تجربه كافي در اين زمينه وجود ندارد.
ايران عناصر زرادخانه موشك ضد كشتي خود را، سوار بر روي سكوي هاي استقرار توپ، نه تنها در راستاي ساحل خويش بلكه در جزاير مهم درون خليج فارس نزديك تنگه هرمز نيز مستقر مي كند (جزايري همچون قشم، سيري، و ابوموسي مقادير قابل توجهي از موشك هاي ضدكشتي را در خود جاي مي دهند). معمولا موشك هاي ضدكشتي ايران بر روي كاميون سوار هستند و سكوهاي پرتاب نيز عموما سيار مي باشد. از اينرو در صورت ضرورت مي توانند بسرعت جابجا شوند. اين موشك ها از سوي سواحل شليك مي شوند و تا رسيدن به مقصد خويش كه كشتي هاي موجود در تنگه مي باشد، مسافت كوتاهي را طي مي كنند و لذا سيستم دفاعي رقيب فرصت كافي براي عكس العمل را نخواهد داشت.
اما استفاده از موشك هاي ضدكشتي نيز چالش هاي خود را براي ايران به همراه خواهد داشت. ايران تنها تعداد زيادي وسيله نقليه براي پرتاب موشك هاي خود دارد و لذا تنها مقدار اندكي ذخيره موشك را مي توانند با خود حمل كنند. اين سكوهاي استقرار لوله توپ در صورت پنهان شدن در تپه هايي كه چندين مايل آن طرف تر از ساحل واقع هستند استفاده اي نخواهند داشت. اكثر موشك هاي ضدكشتي- از جمله نوع ايراني- توانايي پرواز سينه مال از روي عوارض زمين را ندارند و لذا بايد شليكي نسبتا مستقيم به سمت اقيانوس داشته باشند، بدون موانع بزرگ. اين مسئله عمق تهديد ايران بر روي تنگه را محدود مي كند و از سويي آسيب پذيري آنها را در برابر نيروي هوايي و دريايي آمريكا افزايش مي دهند.
بعلاوه معمولا ماكسيمم طول برد يك موشك ضد كشتي از طول لازم براي هدايت خود و رسيدن به هدف تجاوز مي كند. بدان معني كه علاوه بر وسايل نقليه پرتاب اصلي سكوهاي موشك هاي ضدكشتي نيز بايد به رادارهاي جستجو و كنترل آتش متصل شوند. البته اگر اين رادارها فعال شوند و شروع به پرتوافكني كنند خطر اين وجود دارد كه شناسايي شده و در معرض پخش پارازيت قرار گرفته و يا توسط موشك هاي ضد رادار منهدم مي شوند و بدون اتصال سكو به يك رادار كنترل آتش و جستجو، تاثيربخشي موشك هاي آن بطور چشمگيري كاهش مي يابد. كارائي و اثربخشي زرادخانه ضدكشتي ايران به ميزان بالايي به رادارهاي كنترل آتش و جستجو بستگي دارد كه آسيب پذير هستند و اين در حالي است كه بعضي از موشك ها را با فعال كردن رادار تجسس هدف مي توان بدون ديد مستقيم به اميد اينكه هدف خود را بيابند شليك كرد و يا اينكه به سوي هدف هايي شليك كرد كه به ساحل نزديك هستند.
ايران همچنين مي تواند از موشك هاي ضدكشتي هوايي خود استفاده كند كه توانايي آنها مشابه قايق هاي تندرو تنگه هرمز و خليج فارس است اما هواپيماهاي جنگنده خيلي بزرگ تر از موشك هاي ضدكشتي هستند و لذا خطر شناسايي توسط رادارهاي قدرتمند موجود بر روي كشتي هاي آمريكايي را دو چندان مي كنند.
بنابراين با شروع جنگ ايران بايد فرسايش شديد را در موشك هاي ضدكشتي خود انتظار داشته باشد و مطمئنا با كمبود توانايي در استفاده از تمام موشك هاي باقي مانده مواجه خواهد شد. بنابراين با وجود توانايي اين كشور در جلوگيري از ترافيك تجاري درون تنگه هرمز بايد گفت كه آنها تنها به مدت كوتاهي و در طي يك مبارزه كوتاه مدت قادر به بستن گلوگاه تجارت خواهند بود.
براي صعب العبور كردن اين تنگه به مدت نامحدود سلاح ديگري نياز است، سلاحي كه ايستادگي در برابر آن بسيار مشكل است- مين هاي دريايي.

 



نبرد رسانه اي و دكترين امنيت ملي آمريكا

علي قاسمي - حسين بابايي
درعصر كنوني به دليل پيچيدگي اجتماعي و اهميت يافتن نقش رسانه ها درايجاد روابط افقي و عمودي در جوامع، كاربرد اين وسايل در زمينه هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و نظامي بيش از پيش مشهود است كه با تاثيرگذاري قابل ملاحظه خويش داراي كارايي تبليغي و رواني نيز مي باشند.
برهمين اساس استفاده از رسانه به عنوان قدرتمندترين ابزار عليه جمهوري اسلامي ايران با هدف براندازي كشورمان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي دردستوركار آمريكا قرار داشته و دارد. نو محافظه كاران حاكم بر اين كشور درتلاش بودند با استفاده از جريان سازي خبري به كمك رسانه هاي آمريكا، متحدينش و رسانه هايي كه داراي اهداف مشتركي عليه جمهوري اسلامي ايران هستند، سناريوهاي مختلفي را عليه جمهوري اسلامي ايران طراحي و اجرا نمايند. از اين رو از مهمترين مسائلي كه درچند سال اخير در راستاي تهديد عليه جمهوري اسلامي ايران به صورت گسترده اي مورد توجه آمريكا قرارگرفته بحث تهديد نرم با رويكرد جنگ رسانه اي است. تهديدي كه با تسلط ابزاري و فني غرب بر محورها و اشكال مختلف رسانه اي و تبليغاتي موجود، شرايط مناسبي را براي آنها فراهم نموده است.
در راهبرد امنيت ملي آمريكا كه درسال 2006 منتشر شده است، نظام جمهوري اسلامي ايران را به عنوان مهم ترين چالش آمريكا در ابتداي قرن 21 معرفي مي نمايد. درهمين سند (سند 2006) درخصوص جلوگيري از قدرتمند شدن حاكمان مخالف سياست هاي آمريكا آمده است:
«اين موضوع يكي از مسائل اساسي كشو ايالات متحده آمريكا است.» آمريكا با همكاري اطلاعاتي ساير كشورهاي هم پيمان خود و نيز استفاده ابزاري از شوراي امنيت سعي مي نمايد دولت هاي مخالف سياست هاي اين كشور را منزوي نمايد و از دست يابي آن ها به فناوري هاي پيشرفته، تحت عنوان سلاح هاي كشتار جمعي و اتمي جلوگيري نمايد.
در توجه به اهميت رسانه ها نيز در راهبرد امنيت ملي آمريكا تأكيد شده كه «ما مي خواهيم با برخي راديو و تلويزيون هاي خصوصي و آمريكايي دركاليفرنيا و نيوجرسي و واشنگتن دي سي همراه شويم تا به آن ها كمك كنيم پيام آمريكا را به داخل ايران برسانند.»
برهمين اساس با توجه به راهبرد فوق،مشخص است اهتمام دشمن در براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران از طريق جنگ نرم، جدي است ودراين مسير «رسانه » قدرتمندترين ابزار به شمار مي آيد.
چرا كه رسانه ها به عنوان يكي از ابزارهاي جنگ نرم و عمليات رواني درصحنه هاي مختلف سياسي و نظامي، نقش ممتاز و حساسي را به عهده دارند. در واقع رسانه ها و ابزارهاي رسانه اي از جمله خبرنگاران و خبرگزاري هاي غربي، فيلم ها، اينترنت و انواع شبكه ها و روزنامه ها و نشريات بخشي از ماشين سرمايه داري غرب است و منافع غربي ها را تأمين مي نمايد.
بنابراين دشمن در تلاش است با استفاده از جريان سازي خبري به كمك رسانه هايي كه در اختيار و يا رسانه هاي وابسته اي كه به نوعي خوراك تبليغاتي خود را از رسانه هاي آمريكا و متحدينش دريافت مي كنند و در برخي مورد تأمين مالي مي شوند (از بودجه هاي اختصاص يافته توسط سناي آمريكا به اين امر) و همچنين توسط رسانه هايي كه داراي اهداف مشتركي عليه جمهوري اسلامي ايران هستند، سناريوهاي مختلفي را طراحي و به انحاي مختلف، جمهوري اسلامي ايران را در مجامع جهاني محكوم و يا با هدايت و جهت دهي به افكار عمومي جهان بستر اقدامات را عليه جمهوري اسلامي ايران از تحريم تا ساير اقدامات فراهم نمايد.
از اين رو استراتژيست هاي عمليات رواني و متخصصان تبليغاتي و كارگزاران رسانه اي بين المللي فرماندهان اين نبرد رسانه اي مي باشند و سربازان اين جنگ در ظاهر، نويسندگان، خبرنگاران، مفسران، تصويربرداران، توليدكنندگان خبري و مطبوعاتي، كارگردانان، تهيه كنندگان و عكاسان رسانه ها هستند. سلاح و تجهيزات اين سربازان نيز راديو، تلويزيون، اينترنت، ماهواره، خبرگزاري ها، دوربين ها، كاغذ و قلم و دستگاه هاي چاپ و نشر و... مي باشد. ليكن واقعيت آنست كه در پشت صحنه عمليات رسانه اي، سياست رسانه اي قدرت ها و نظام سلطه به مثابه راهبرد اين حركت قرار گرفته است كه به صورت رسمي و سازمان يافته اما پنهان با اختصاص بودجه اي سري توسط سازمان هاي اطلاعاتي و امنيتي و سرويس هاي جاسوسي و تشكيلات ويژه نظامي هدايت مي شود.
در همين راستا در اواخر سال گذشته ميلادي، كنگره آمريكا لايحه اي عليه ايران تصويب كرد و باراك اوباما را موظف كرد كه 90 روز پس از تصويب اين قانون، گزارشي از تلاش هاي دولتمردان كاخ سفيد براي پخش برنامه هاي جهاني و مورد حمايت آمريكا و استفاده از بودجه مربوط به رسانه ها و ارزيابي تاثير اين مبالغ در روند تبليغات عليه ايران، ارايه نمايد. براساس اين لايحه، در بودجه پنتاگون هزينه هايي براي نفوذ در ايران، مقابله با فيلترينگ ايستگاه هاي اينترنتي ضد ايراني، تحريك قربانيان سانسور در ايران، آموزش الكترونيكي ايرانيان مخالف نظام براي براندازي نرم و شبكه سازي اينترنتي آنها و ارايه آموزش هاي لازم رسانه اي و رايانه اي براي راه اندازي ايستگاه هاي اينترنتي براي اطلاع رساني به شبكه هاي اختاپوسي غرب پيش بيني شده است.
همچنين ايالات متحده با 444 ميليارد دلار سرمايه گذاري در زمينه اطلاعات (IT) در رتبه نخست اين فناوري قرار دارد و از بستر لازم براي راه اندازي جنگ رسانه اي و مجازي (سايبر) عليه هر كشوري كه در مغايرت با سياست ها و منافع آن باشد برخوردار است. فضايي كه در حوادث بعد از انتخابات نيز به عنوان جولانگاه گروه هاي تابلودار ضدانقلاب براي ايجاد جو منفي و ايجاد ناآرامي و نافرماني مدني مورد بهره برداري قرارگرفت و بسياري از شايعه پراكني ها و فرافكني ها نيز از طريق فضاي رسانه و سايبر انجام گرفت.
لذا با توجه به گسترش استفاده از ماهواره و اينترنت در ايران، آمريكا تلاش دارد با القاء اخبار هدف دار افكار و عقايد مردم را به سمت غرب متمايل سازد و آنها را نسبت به جمهوري اسلامي ايران بي اعتماد سازد تا از اين طريق بتواند غربگرايي را توسعه داده و كشورهاي مخالف را از درون با چالش مواجه نمايد. موضوعي كه در حوادث قبل و بعد از انتخابات دهم سال گذشته درايران به خوبي نمايان شد.
در واقع درجريان انتخابات دهم جنگ رسانه اي، قبل از انتخابات با القاء تقلب و بعد از انتخابات با بحث كودتاي انتخاباتي و ايجاد نافرماني مدني دنبال گرديد و خبرسازي هاي گسترده اي دراين زمينه ها فعال شدند كه به عنوان نمونه به مقاله اي تحت عنوان «اين يك كودتاست...» كه در هفته نامه آمريكايي نيوزويك منتشر شد اشاره كرد. لذا از مهمترين شبكه هاي اصلي دراين نبرد رسانه اي به سايت رسمي سيا (راديو فردا)، گويا نيوز، راديو زمان، راديوفرانسه، راديو دويچه وله، العربيه سايت همدلي (وزارت امور خارجه رژيم صهيونيستي)، ايران گلوبال، نئوسكولاريسم ملي- مذهبي، صداي آمريكا از جمله رسانه هاي ضدانقلاب مي توان اشاره نمود كه بشدت بيشتر و به صورت آشكار به سياه نمايي عليه انقلاب اسلامي به فعاليت پرداختند و با برخي سايت هاي داخلي براي ايجاد التهاب و تشنج همراهي كردند و با ارائه گزارش هاي مختلف بر دو واژه «تقلب بزرگ» و «كودتا» كه واژه هاي پردازش شده در اتاق هاي جنگ رواني بود تاكيد و بر آشوبگري و ايجاد اغتشاش اقدام نمودند.
بنابراين جنگ رسانه اي درپي از پاي درآوردن انديشه و تفكر جامعه هدف است تا حلقه هاي فكري و فرهنگي آن را سست كند و با بمباران خبري وتبليغاتي درنظام سياسي- اجتماعي حاكم تزلزل و بي ثباتي تزريق كند. از اين رو هدف اصلي در رويكرد نبرد رسانه اي فروپاشي علاقه ها و پيوندهاي همگرايانه ملتي است كه حدود سه دهه با تمام فشارها و كاستي ها، صبر و مدارا پيشه كرده و راه پيشرفت و مقاومت در برابر زورگويي و انحصارطلبي دشمنان را برگزيده است.
پروژه عمليات رواني نيز يكي ديگر از روش ها و اهداف اساسي در جنگ رسانه اي است كه تلاش مي شود با استفاده از ابزار رسانه اي و القاء اخبار هدف دار و جهت دار از كاراترين روش ها و تا حد امكان كمترين خشونت در تضعيف باورها و براندازي حكومت ها استفاده شود؛ كه اين مسئله نيز با ايجاد تفرقه و تشديد اختلافات داخلي، ايجاد گسست بين حكومت و مردم، تشكيك در مشروعيت نظام و نافرماني مدني دنبال مي گردد.
در واقع دشمن از طريق نبرد رسانه اي و ايجاد عمليات رواني و استفاده از حربه تبليغات به طور دائم ضعف ها و كمبودهاي موجود در جامعه را بزرگ نشان داده و حول آن تبليغ مي كند. دراين روش پيشرفت هاي كشور ناديده گرفته و يا كوچك نشان داده مي شود، شايعه پراكني به اوج رسيده و در نظام اخلال ايجاد مي كند و اين مسئله باعث رسيدن به اهداف خود در جنگ نرم مي گردد؛ يعني ايجاد نارضايتي، القاء ناكارآمدي و عدم كفايت و همچنين تصويرسازي مدنظر در قبال نظام سياسي كشور هدف است.
مقام معظم رهبري نيز در ديدار اخيرشان با جمعي از هنرمندان حوزه رسانه تلويزيون و سينما با روشن بيني الهي خويش به نبرد همه جانبه دشمن و مبارزه رسانه اي اشاره و دراين باره فرمودند: اما الان در حال يك حركت عظيميم؛ شما نمي بينيد؟ بزرگترين قدرت اقتصادي و نظامي و سياسي و علمي دنيا دارد با ما دشمني صريح و علني مي كند؛ اين خيلي مهم است، اين خيلي معنادار است. يك ملت مگر از خودش چه نشان داده كه قدرتهائي كه اينجور براي خودشان داعيه قائلند- كشورهائي كه اصلا حاضر نيستند كشورهاي غير از خودشان را به حساب بياورند- اينجور صريح توي ميدان مي آيند و با اين ملت مبارزه مي كنند؟
به هر ترتيب دشمنان جمهوري اسلامي ايران با استفاده از فناوري پيشرفته تلاش دارند تا از هرگونه ابزاري براي تهديد جمهوري اسلامي ايران استفاده نموده و با توجه به جوان بودن كشور، اين قشر مورد توجه آنها را مورد اهداف شوم خود قرار دهد؛ چرا كه به تعبير مقام معظم رهبري: رسانه ها و دستگاه هاي تبليغاتي و اطلاعاتي وابسته به استكبار، ميدان دارترين عناصر دشمنان استقلال ملت ها براي به آشوب كشيدن ملت ها هستند؛ براي اينكه اينها را از مسيري كه دارند حركت مي كنند، منصرف كنند.»
همچنين معظم له در خصوص دشمني با هويت ايراني و اسلامي از طريق نبرد رسانه اي و استفاده از ابزارهاي نمايشي در ديدار اخير خويش با هنرمندان رسانه اي چنين مي فرمايند:
همان كساني كه سي سال با اين ملت مبارزه كردند، معارضه كردند، عناد ورزيدند، همان دستگاه ها و سيستمهائي كه از كارخانجات خودشان مواد شيميائي و سلاح شيميائي دست صدام دادند كه بزند توي جبهه ها و توي جاده ها و حتي توي شهرها، همان كساني كه در عرصه فرهنگي شبكه درست مي كنند- كه شماها بيشتر از من ديده ايد و مطلعيد كه به قصد نابود كردن بناي خانواده و شكستن حريم عفاف و حجابي كه ميراث هزاران ساله ايراني است و كشور ما و ملت ما از دوران قبل از اسلام، از لحاظ مسائل شهواني و جنسي، يك ملت عفيف و نجيب بوده، شبكه درست مي كنند- همين ها در زمينه هاي سياسي، فيلم «بدون دخترم هرگز» را، فيلم «300» را مي سازند كه عليه حيثيت ايراني است و سر تا پا دروغ و خباثت است؛ همان آدمها ادعا مي كنند كه با ايران دشمني ندارند، با ملت ايران دشمني ندارند، اما شب و روز دشمني مي كنند. اين مسئله خيلي مهم است؛ اين نشان دهنده اين است كه ملت ما در يك عرصه عظيمي مشغول حركت است و در مقابل خواسته هاي استعماري و استكباري و جهانخوارانه و غصب آلود اين قدرتها- كه اين هدفها در همه دنيا منتشر است و محسوس است- ايستاده است. ما در حال يك مبارزه عمومي هستيم. ملت در حال يك مبارزه عمومي است. خوب، در يك چنين شرائطي، وظيفه ماست كه در زمينه كار سياسي، جهت سياسي، طعم سياسي فيلم بدانيم چه كار داريم مي كنيم.از اين رو حركت همراه با بينش و بصيرت و تلاش در مسير آگاهسازي افراد و آحاد جامعه بعنوان خطيرترين وظيفه اصحاب رسانه و اهل هنر و قلم در حوزه هاي مختلف هنري، اجتماعي، سياسي و فرهنگي است كه اهداف دشمن در جنگ نرم را ناكام خواهد گذاشت. مقام معظم رهبري در خصوص مبارزان اصلي در خاكريزهاي جنگ نرم بارها به نقش اساتيد و دانشجويان بعنوان فرماندهان و افسران اين نبرد نابرابر اشاره فرمودند كه البته در ديدار اخيرشان با اصحاب رسانه و هنرمندان تلويزيون و سينما با اشاره به اثرگذاري موضوعات نمايشي نقش و وظيفه اهل هنر و رسانه را نيز تبيين نمودند و در خطاب به آنان فرمودند:
«اگر شما به عنوان يك كارگردان، به عنوان يك هنرپيشه، به عنوان يك فيلمنامه نويس، به عنوان يك عامل مؤثر در پديد آمدن اين اثر نمايشي و اين اثر دراماتيك جاذب و جالب، به عنوان كسي كه در اين ميدان فعال است- حالا يا فيلمنامه نويس است، يا كارگردان است، يا فيلمبردار است، يا هرچه- «نقش ايستادگي و نقش دشمن شناسي» را ايفاء كرديد، نقش خودتان را شناختيد و به آن عمل كرديد، خود شما قهرمان يك داستان حقيقي هستيد؛ خود شما مي شويد يك قهرمان؛ همچنان كه در يك هنر نمايشي، در يك داستان، يك قهرمان داريم، يك ضد قهرمان داريم؛ اين قهرمان به سمت يك هدفي دارد تلاش مي كند، مجاهدت مي كند، كار مي كند؛ شما اگر در جاي خودتان قرار گرفتيد، آن نقش خودتان را ايفا كرديد، شما خودتان همان قهرمانيد؛ آن وقت اثري كه مي سازيد. بازي اي كه مي كنيد، با روح تر، گرمتر، گيراتر و جذابتر خواهد شد. اين آن چيزي است كه ما از جامعه هنرمند كشورمان، از شما مجموعه اي كه بخصوص با صدا و سيما همكار هستيد، انتظار داريم.»

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14