(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 21  شهريور 1389- شماره 19738

بررسي كمي و كيفي فيلم سازي در ايران به مناسبت روز سينما
جاي خالي مديريت هدفمند بر صندلي سينما-بخش نخست



بررسي كمي و كيفي فيلم سازي در ايران به مناسبت روز سينما
جاي خالي مديريت هدفمند بر صندلي سينما-بخش نخست

گاليا توانگر
چندي پيش درپي اظهارات يكي از بازيگران طنز سينما و تلويزيون مبني بر سطح پايين دانستن برخي كارهاي ارائه شده به ويژه در ژانر طنز سينمايي غوغايي درگرفت و همگان موضع گيري كردند كه آنچه اظهار شد در رده زشت ترين مطالبي است كه تاكنون درباره سينماي ايران عنوان شده است.
اگرچه مناسب دانستن برخي سي دي فيلم ها براي زير شانه تخم مرغ توصيف طنزگونه به شدت تلخي بود، اما بدون آن كه به زحمت كارگردانان و سليقه مخاطبين توهين كرده باشيم، بايد بگوييم صداقت كلام اين بازيگر يك زنگ خطر براي سينماي ماست و بايد مديران فرهنگي را به فكر بيندازد.
مطمئناً برخي فيلم سازان براي پر كردن گيشه با اين تفكر كه سليقه مخاطب همين دست كارهاي خنده دار و بي محتوا را مي پذيرد، به شدت سطحي ساز شده اند و از سرمايه گذاري در كارهاي پرمحتوا و سنگين اجتناب مي كنند.
اما سينماي ايران به طور خاص پس از پيروزي انقلاب اسلامي نشان داده كه سليقه مخاطب ايراني به كارهاي سنگين، پرمحتوا و سطح بالا نيز پاسخ مناسبي خواهد داد.
شايد ما كه در زمره مديران فرهنگي سينما بوده ايم، مايي كه ادعاي فيلم سازي و فيلمنامه نويسي داشته ايم صرفاً براي سودها حتي به خود اجازه داده ايم سليقه مخاطب را زير سؤال برده و رفته رفته با ارائه كارهاي اين چنيني تلاش كرده ايم حتي سليقه مخاطب را به سمت و سوي ديگري بكشانيم و تربيت كنيم والا هم مخاطب داناست و هم سينماي ايران باتوجه به اهداف عاليه اي كه دنبال مي كند مي تواند بستر كارهاي ارزشي، تأثيرگذار و خوش ساخت باشد.
البته در اين ميان هيچ كس منكر مشكلات و چالش هاي متعدد فيلم سازي نيست، اما چرا به جاي زخم زدن لااقل طوري توليد نكنيم كه زخم ديگري بر اين پيكر رنج ديده ننشيند. هرچند كه سينما به همه نوع فيلمي نياز دارد، ولي هر فيلمي حداقل بايد يك نكته اي در محتواي خود داشته باشد، وگرنه چرا بايد ساخته مي شد؟
تلنگري بر مديريت فرهنگي سينما
از آن جايي كه هيچ گاه به تقويت زيرساخت هاي سينماي ايران توجه نشده، از آغاز راه اندازي تاكنون با وجود پشت سر گذاشتن دوره هاي مختلف و مديران متنوع با سليقه ها و ديدگاه هاي فرهنگي مختلف و حتي متضاد، اما سينما وضعيت بلاتكليفي دارد.
منوچهر اكبرلو، استاد دانشگاه و منتقد سينما توضيح مي دهد: «مديران درگير روزمر گي ها شده و در عمل نتوانسته اند آرمان هاي خود را در جهت اصلاح زيرساخت هاي سينما به كار بندند. در نتيجه در دوره هاي مختلف شاهد موج هاي سينمايي هستيم كه هيچكدام برگرفته از نيازهاي مخاطب و مردم نبوده است. انبوه فيلم هاي روشنفكرانه و شبه عرفاني، فيلم هاي موسوم به دختر، پسري در دهه70 يا آثار شبه كمدي كنوني سينما در ساليان اخير نتيجه موج سواري كساني است كه بيش از هرچيز به منافع شخصي خود با استفاده از رسانه سينما فكر مي كنند.
مديران با وجود در اختيار داشتن اهرم هاي حمايتي، نظارتي و تشويقي هرگز نتوانسته اند اين مسير را مديريت كنند.»
وي ادامه مي دهد: «توليد نسبتاً بالاي سينماي ما نبايد ما را دچار اين غفلت كند كه صنعت پررونقي به نام سينما داريم، چراكه تعداد قابل توجهي از اين فيلم ها به ويژه در رديف فيلم هاي كوتاه هيچگاه اكران نمي شوند، يا به انبار نهادهاي دولتي سپرده مي شوند و يا در صورت اكران حتي هزينه اوليه خود را سود نمي دهند.
برگزاري جشنواره هاي متنوع نيز متأسفانه بر كيفيت سينما نيفزوده است.» وي مهمترين دليل اين قبيل چالش ها را درگيري مديران سينما و سرگرم شدنشان به كارهاي حاشيه اي عنوان كرده و مي گويد: «به نظر مي رسد مديران و متوليان سينما بايد راه هاي مختلف نوع حضور خود را كمتر ولي بنيادي تر كنند، يعني تمركز خودرا به مسائل زيربنايي بگذارند. اين كار در حوزه هاي مختلف سينما از جمله نمايش خانگي يا بازارهاي جهاني مهم تر به نظر مي رسد.»
كارگرداني فقط هدايت دوربين نيست
سي دي فيلم زندگي پروين اعتصامي را در دستگاه مي گذاري تا يكساعت و اندي با فراز و نشيب هاي زندگي و دغدغه هاي فكري يكي از بزرگترين شخصيت هاي كشورت آشنا شوي. حقيقتاً تأسف برانگيز است اين سطحي سازي در كاري به اين عظيمي! سي دي اول تمام شده، خوابت مي برد و حتي شب هاي بعد هم رغبتي به ديدن سي دي دوم نداري! شايد يكي از عمده ترين مشكل سينماي ما داستان فيلم و فيلمنامه هاي بدون كار كارشناسي و تحقيق منسجم است.
سيدرحيم حسيني كه هم در شاخه نويسندگي كار كرده و هم كارگرداني را تجربه كرده است، فيلم هايي چون نوروز، پيك نيك در ميدان جنگ و... را در كارنامه كاري خود دارد. به علاوه دريا در غربت، تله فيلم چهره در غبار و به خاطر سوگند را براي تلويزيون كار كرده است. وي مي گويد: «بنده در سال هاي
70-69 تحصيلات سينمايي خود را دنبال مي كردم. در همين سال كار آقاي اعلامي با عنوان نار و ني را ديدم. اعلامي هم هنري ساخته بود و هم طوري كه مخاطب جذب شود و اثر خوب بفروشد. از همان زمان به اين ديد رسيدم كه مي شود به سينمايي رسيد كه هم متفكرانه باشد و هم از جذابيت هاي لازم براي جذب مخاطب بهره ببرد. در جاهاي ديگر دنيا هم بعضا به اين سينماي فرهنگي و متفكرانه رسيده اند كه براساس نيازهاي بومي مي سازند. مثلا هفت سامورائي كوروساوا هم متفكرانه است و هم فرهنگ شرق دور را به روشني نشان مي دهد.
بعد از انقلاب نيز مي توان آثاري را پيدا كرد كه هر دو فاكتور را توأمان دارند، اگرچه تعدادشان كم است، اما در خاطره ها هميشگي شده اند.»
وي گله مندانه مي گويد: «اخيرا متأسفانه يك وجه از سينما فقط به گيشه فكر مي كند. ممكن است در كنار اين قبيل فعاليت ها شعارهاي قشنگي هم رديف كنيم، ولي درنهايت چه چيز به مخاطب منتقل مي شود؟ اين قبيل آثار تهي از محتوا كه حتي به جرأت مي توان گفت جنبه سرگرمي كمي هم دارند، به سينماي ما لطمه خواهند زد. يك ضعف بزرگ ما نبود فيلمنامه هاي خوب است. به عنوان مثال شخصيت زن ايراني در آثار خوب پرداخته نمي شود و بازيگر قادر نخواهد بود پختي نقش را درك كرده و بازي كند.
ضعف ديگر به مديريت فرهنگي سينما برمي گردد. يك مدير مجرب مي تواند استعدادها را كشف كرده، هدايت و حمايت كند. بحث پختگي فيلمنامه ها و سوژه يابي قوي زماني محقق مي شود كه مديريت فرهنگي سازنده پاي كار بايستد و علل را ريشه اي حل و فصل كند.»
وي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «خيلي ها فكر مي كنند كارگرداني فقط هدايت حركت دوربين است، درحالي كه كارگردانان بايد به لايه هاي عميق انديشه و نيازهاي جامعه دست پيدا كرده و خوب و سنجيده بسازند.»
ريل گذاري تازه و تحول گسترده
بعضي ها معتقدند همه حرف ها گفته شده و ديگر از گفتن هاي مكرر خسته شده اند، به ويژه اين كه با اين همه گفتن ها هنوز مشكلي از كوله بار مشكلات سينماي ايران برداشته نشده است. چه بسيار كارگرداناني كه صراحتا در پاسخ به تقاضاي ما براي مصاحبه تلفني گفتند: هيچ نظري درباره سينما ندارند!
عليرضا سجادپور، مديركل ارزشيابي و نظارت سينمايي كشور ضمن اين كه معتقد است به دنبال مديريت هاي مقطعي و سليقه اي پيشين ضرباتي به بدنه سينما وارد شده، مي گويد: «بعضي ها فكر مي كنند با شروع انقلاب و آتش گرفتن سينماها، اين شاخه هنري در ايران تعطيل شد، درحالي كه سينماي طاغوت خيلي پيش از انقلاب متوقف شده بود. سينماي پيش از انقلاب در سال 56 با آثار مبتذل فيلم فارسي ناقوس مرگش زده شد.
وي در مورد تيم جديد مديريتي در سينماي كشور مي گويد: «اين تيم جديد گروهي از بچه هاي متخصص و متعهد هستند، اما با چالش هايي به قدمت ساليان سال روبرويند، لذا نبايد انتظار داشت در كوتاه مدت همه زخم ها التيام پيدا كند. شما نگاه كنيد در هر چهار سال ما فقط دو سال مفيد فرصت كار داريم. در سالي كه انتخابات برگزار مي شود و در سالي كه قرار است انتخابات جديد برگزار شود عملا همه چيز راكد مي ماند. دو سال مفيد براي كار فرهنگي ثمربخش خيلي مدت زمان كوتاهي است.»
سجادپور به سياست ريل گذاري تازه و تحول گسترده معتقد بوده و مي گويد: «مديريت جديد سينمايي كشور بسياري از ديدگاه ها را قبول ندارد و حس مي كند بايد طرح هاي تازه اي دنبال شود. اصول ما ثابت بوده و از فرمايشات مقام معظم رهبري پيروي مي كنيم، اما تحول بايد در شيوه هاي اجرايي و تاكتيك هاي مديريت صورت گيرد.
در كنار اصلاح اساسي ساختار تشكيلاتي سينما بايد از ورود نيروهاي تازه نفس، صاحب استعداد و متعهد به اين عرصه حمايت كنيم. سينما به خوني تازه در رگ هايش نيازمند است. ضمنا بايد بازاريابي درستي در داخل و صحنه بين المللي داشته باشيم. متأسفانه بايد صراحتا گفت كه اكثر مردم ما با سينما قهرند. در سال 88 كل فروش سينماي ايران 14 ميليون تومان بوده كه 5/4 ميليون آن متعلق به اخراجي هاست. اين درحالي است كه تنها 18 ميليون بليط سينما فروخته شده است. كف انتظار ما فروش 50 ميليون بليط در سال است. ما بايد مسائل اجتماعي، آينده جوانان، سوژه هاي اميدبخش، توجه به هويت مذهبي و ملي و نيز تشويق جوانان به كارآفريني را سرلوحه آثار و برنامه هاي سينما قرار دهيم. سينمايي باكيفيت است كه به دغدغه هاي مردمش بپردازد.»
مخاطب را به ديدن عادت دهيم
مسعود ده نمكي كارگردان فيلم پرفروش اخراجي ها معتقد است كه سينما هم در حوزه سخت افزاري و هم در حوزه نرم افزاري نيازمند يك سري تحولات بنيادين است. وي مي گويد: «در شرايط فعلي كه دوران جنگ نرم ناميده شده، توجه به سينما به عنوان يكي از پرمخاطب ترين رسانه هاي جهان ضرورت ويژه اي دارد. در بحث مهندسي فرهنگي سينما بايد جايگاه خاصي داشته باشد. در قدم اول بايد در بين معدود كشورهايي كه صاحب اين صنعت هستند، آسيب شناسي كرده و كار كارشناسي انجام دهيم. بايد ارزيابي كنيم كه نقطه ايده آل مان چه بوده و الآن در كجا قرار داريم؟ متأسفانه در بحث حل چالش هاي سينما بيشتر به تعارفات ژورناليستي بسنده كرده ايم. صرفا برگزاري يادبود و جشن روز سينما دردي را دوا نمي كند.»
وي ادامه مي دهد: «اگر بخواهيم آثار ارزشي، پرمحتوا و متعالي را به مردم عرضه كنيم، ابتدا بايد سينما رفتن را در بين خانواده ها نهادينه كرد.
فيلم ساز قادر است با زبان زيبايي شناسي مفاهيم عميق را به مخاطب منتقل كند. اين كه بگوييم سليقه مخاطب فيلم هاي خوب را نمي پذيرد، يعني نتايج حاصل از سينماي ايران را ناديده گرفته ايم.
سليقه مخاطب كه به فيلم ديدن عادت كند، فيلم هايي در ژانرهاي متفاوت را مي بيند و توليدات گوناگون جاي خود را در سليقه هاي متفاوت مخاطبين باز خواهند كرد.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14