(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 21  شهريور 1389- شماره 19738

«نون و ريحون» شگفت آور، تأسف برانگيز
بامداد بيدار با رسانه ملي
«در مسير زاينده رود» روايتي ديگر از سنت و تجدد
دو نگاه به مجموعه «جراحت»
ملكوت؛ فراز و نشيب هاي يك درام ماورايي
سريال «زيتون سرخ» با موضوع فلسطين در شبكه دو
دهمين جشنواره منطقه اي سينماي جوان
شبكه هاي برون مرزي و چالش هاي پيش رو-5
غلبه بر بي بي سي عربي با وجود توطئه هاي وهابي



«نون و ريحون» شگفت آور، تأسف برانگيز

مهدي موسوي
رمضان سال جاري، شبكه پنجم سيما يا درست تر بگويم شبكه تهران سيما، مجموعه اي ساخت و نمايش داد به نام «نون و ريحون»!
بي ترديد «ساخته شدن» و «نمايش» اين مجموعه، اتفاقي شگفت آور و تأسف برانگيز به شمار مي آيد!
شگفت آور و تأسف برانگيز به اين دليل كه؛ يكي از شبكه هاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران- رسانه ملي- با مجموعه مبتذل، بي مهابا و بي تعارف به حمايت از جريان فتنه سال 88 برخاست. جرياني كه نزديك به يك سال، با تاكيد بر دروغ تقلب، همپيمان با دشمنان خارجي و گروهك هاي معاند و تروريست، بر طبل آشوب و جنايت كوفت. جرياني كه جز به تلاشي شاكله و ساختار نظام جمهوري اسلامي رضايت نمي داد و آمده بود كه خود را به عنوان ائتلاف بزرگ همه ظرفيتهاي ضدانقلاب و نظام، بر اريكه قدرت نشاند.
جرياني كه پس از سي سال اختفا در پشت نقاب نفاق، چهره و ماهيت اصلي خود را نشان داد تا به زعم و عقل نارس خود، نظام را از پا درآورد.
آري! در مجموعه «نون و ريحون» از چنين جرياني حمايت شد!
به باور نگارنده، مسئولين طراز اول صدا و سيما، نبايد به سادگي از كنار موضوع «نون و ريحون» عبور كنند! همه عوامل و دستهايي كه ازمرحله تصويب تا پخش، اين مجموعه دخيل بوده اند در قبال اقدام شان بايد پاسخگو باشند!
شايد مردم ندانند كه تصويب طرح و فيلم نامه تا پخش يك اثر تلويزيوني، به سادگي ممكن نيست. شوراها و نظارت هاي دقيقي نسبت به فرآيند ساخت و پخش يك اثر تلويزيوني صورت مي گيرد.
پرسش اين است در سيمايي كه «مهمان» ساده يك برنامه دست چندم، بايد پيش از حضور در برابر دوربين، به تائيد حراست برسد (كه امري عقلاني است)، در سيمايي كه در قبال كلمه «مرسي» حساسيت وجود دارد (كه بايد هم باشد) چه اتفاقي مي افتد كه در شبكه ويژه مخاطبان پايتخت نشين، ناگهان «نون و ريحون»ي ساخته مي شود كه از جريان برانداز و آلت دست دشمنان، حمايت مي كند!
يادتان هست كه در طول جريان فتنه، رسانه هاي حامي فتنه- داخلي و خارجي، فارسي زبان و غيرفارسي زبان- شايعه «شكنجه و آزار» آشوبگران و عمله ستادي و ميداني فتنه را پيش كشيدند. عده اي از مقامات كشورهاي غربي، مثل مقامات آمريكايي نيز نسبت به شكنجه آشوبگران و اراذل و اوباش دستگير شده، ابراز نگراني و بيقراري كردند.
در همين مجموعه «نون و ريحون»، شايعه شكنجه و اتهام شكنجه گر بودن، «بازجويان» از زبان شخصيت هاي مجموعه شنيده مي شود.
ظاهرا در نظر مديران محترم شبكه تهران سيما، متهم كردن نظام به شكنجه و سركوب و تكرار ادعاهاي دشمن، اهميتي ندارد و مهم و خطر بزرگ به زبان نياوردن كلمه فرنگي مثل مرسي و امثالهم است!
شما را به خدا، ببينيد عمق هشياري برخي از مديران رسانه ملي و تدابير انقلابي و بصيرت سياسي را!
جالب است بدانيد سازنده مجموعه «نون و ريحون» فردي است كه قبلا از وي فيلم بي مايه و مبتذل «پوپك و مش ماشاءالله» در سينماها به نمايش درآمد! فيلمي كه در آن نيز رگه هاي كينه نسبت به دين و انقلاب كاملا پيداست! و بايد پرسيد آخر با كدام معيار حرفه اي- متعهدانه پيشكش- كارگردان مبتذل ساز سينما، براي ساخت سريالي ويژه ماه مبارك رمضان، انتخاب مي شود؟!
تكرار مي كنم فرآيند ساخت و پخش «نون و ريحون»، يك فرآيند عادي به نظر نمي رسد. چگونه يك فيلم نامه نويس درجه چندم، مطمئن است آنچه مي نويسد و آنچه در حمايت از فتنه سال 88 مي نويسد، مجال نمايش مي يابد؟ چگونه كارگردان مجموعه مطمئن است آنچه مي سازد و اتهامي به نظام است، دچار مميزي نمي شود، جاي پرسش دارد!

 



بامداد بيدار با رسانه ملي

صدا و سيما در سال هاي اخير توانسته پهنه فرهنگي كشورمان در ماه مبارك رمضان را تحت تاثير خود قرار دهد. برنامه هاي ماه مبارك رمضان صدا و سيما امسال در حالي به پايان رسيد كه اين رسانه ملي تجربيات تازه و متفاوت را از سر گذراند. در اين دوره هم نقاط قوت و ضعف همراه بودند ؛ هم در عرصه برنامه هاي نمايشي و هم غير نمايشي.
اما توجه به سريال ها در اين مناسبت بيش از ديگران است؛ اين برنامه هاي نمايشي هم واكنش هاي بيشتري را بر مي انگيزند و هم بينندگانشان زياد تر است. حواشي و بازتاب هاي سريال ها نيز فراوان تر است. در ميان ويژه برنامه هاي ماه مبارك در اين سال چهار سريال «در مسير زاينده رود» ، «ملكوت» «جراحت» و «نون و ريحون» توليد شد و به نمايش درآمد. پخش اين سريال ها در كنار و همراه با هم و به يك مناسبت يك ميدان رقابت رسانه اي را براي آن ها فراهم كرد. معمول است هر سريالي كه تماشاگر بيشتري دارد موفق تر ارزيابي مي شود، اما مهم تر از اين مسئله كمي ، شاخصه اصلي در تعيين توفيق اين برنامه ها در راستا و همراستا قرار گرفتن آن ها با فضا و اهداف آرماني ماه رمضان است. به اين معني كه آثاري پيروز اين رقابت محسوب مي شوند كه بتوانند مكمل عبادت و طاعت بندگان خدا باشند.
قبل از پرداختن به مجموعه هاي نمايشي ماه مبارك رمضان سيما در سال 89 لازم است از دو برنامه غير نمايشي اين مناسبت كه به فضاي رسانه اي كشورمان طراوت و زيبايي همراه با آگاهي و بيداري اعطا كردند ياد كنيم. برنامه هاي راز و ماه خدا كه علاوه بر جلب رضايت مخاطب خود توانستند سطح اين ويژه برنامه ها را بالا ببرند.
برنامه «راز» تا اندازه اي توانست نيمه شب پر باري را براي بينندگان شبكه چهار سيما ايجاد كند و به جاي به خواب سپردن مخاطب او را بيدار تر كرد. نادر طالب زاده يكي از مناسب ترين مجريان براي اين برنامه بود. به جز اين كه خودش با موضوعات مطرح شده در ارتباط است ورود و خروج به موقعي هم به بحث داشت. آنجا كه لازم بود وارد بحث مي شد و تا جاي ممكن نيز به كارشناس حاضر مجال صحبت
مي داد. موضوعات انتخاب شده در اين برنامه نيز آنقدر مهم بودند كه هر كدام مي توانند سرفصل يك برنامه جداگانه باشند.
برنامه «ماه خدا» نيز در بامدادهاي زيباي ماه رمضان مهمان سفره هاي سحري هموطنانمان بود. با اين كه يك برنامه معرفتي محسوب مي شود ، لوازم يك اثر رسانه اي پر شور و گرم را در خود دارد. اين ويژگي كه مديون توانمندي و تسلط مجري اين برنامه يعني «فرزاد جمشيدي» است باعث شد تا ماه خدا به جز محتوا فرم خاص و بديعي نيز بيابد. مجري گري جمشيدي منحصر به فرد است و مي تواند سرمشقي براي ساير همكارانش باشد. صحبت هاي وي بيهوده نيست و متوني كه آن ها را از بر قرائت مي كند داراي ارزش ادبي و متني بالايي هستند و يك مينياتور صوتي را به مخاطب عرضه مي كنند. اين برنامه به دليل ياد كردن از مخاطبان كه مثلا از برنامه تقاضاي دعا و طلب شفا نموده اند ارتباطي دو سويه برقرار كرده و تماشاگر ميز در آن مشاركت دارد. امسال همچنين اضافه شدن بخش هاي جديدي همچون پخش صحبت هاي شهدا آن را غني تر كرده است.
جا دارد كه دو برنامه «راز» و «ماه خدا» كه بامدادي بيدار و مفيد را براي تماشاگران سيما به ارمغان آوردند به ماه مبارك رمضان محدود نشوند و با تعريف موضوعات و شاخص هايي متفاوت در طول سال نيز تداوم يابند.
تصوير روز

 



«در مسير زاينده رود» روايتي ديگر از سنت و تجدد

آرش فهيم
از ميان مجموعه هايي كه به مناسبت ماه مبارك رمضان از شبكه هاي مختلف سيما به نمايش درآمدند «در مسير زاينده رود» داراي جايگاهي به مراتب ممتاز تر و قابل تامل تر از سايرين است. اهميت اين مجموعه به خاطر بازتاب بخشي از اين شرايط اجتماعي است كه در آن زندگي
مي كنيم . چالش هاي مطرح شده در اين مجموعه با مسيري كه با هدف دست يافتن به قله هايي فراز تر مي گذرانيم در ارتباطي مستقيم است. بدون شك هرچقدر اين فراز و نشيب ها را بهتر بشناسيم و محيط پيرامونمان تبيين شده تر باشد ، قدم هاي رو به جلويمان هم بلند تر و دقيق تر خواهد شد.
حسن فتحي و همكارانش در توليد اين سريال ، داستاني را به تصوير كشيده اند كه اين پستي ها و بلندي ها در آن قابل درك و احساس است. انتخاب فضاي سنتي اصفهان -كه مي توانست خيلي بهتر و غني تر نمايش داده شود- و قرار گرفتن موجوداتي نچسب و متضاد با اين زمينه فرهنگي ، بستري مناسب را براي يافتن بسياري از پاسخ هايمان از جامعه فراهم كرده است ؛ سنت و مدرنيته و جهت گيري متفاوت هر كدام از اين ها كه امروز زندگي روزمره ما را در برگرفته اند و در حال شكل دادن دنياي ما هستند ؛ هر كدام ما را به چيزي مي خوانند كه اگر تكليف خودمان را بدانيم و وجوه مختلف سنت و تجدد را به خوبي بشناسيم مي توانيم خوب جلو برويم و در غير اين صورت زندگي مان آشفته مي شود و دچار بلاهايي چون بي هويتي و پوچي و گسست هاي مختلف فرهنگي و اجتماعي مي شويم. «در مسير زاينده رود» اهميتش به اين خاطر است كه توانسته به طور خيلي غير مستقيم و البته ملموس و محسوس اين شناخت را تا حدودي كه ظرفيت يك سريال تلويزيوني است به ذهن مخاطب خود تزريق كند.
داستان از همان ابتدا با افتراق آغاز مي شود. خانواده مصيب و مهران سارنگ و دار و دسته اش از اول ربط چنداني با هم ندارند و داستان
هر كدام به طور جداگانه در حال پيش رفتن است. اما يك تصادف آن ها را به هم وصل مي كند و قتلي كه از پي اين سانحه رخ مي دهد اين دو گروه را وارد تعامل و گاه تضاد با هم قرار مي دهد. دو طيفي كه نقاط مشتركشان از قضا همان نفاط تضادشان است. مثلا مسعود و مهران
هر دو نخبه هستند. درحالي كه يكي نخبه علمي است و ديگري يك ستاره پوشالي و فقط مشهور كه به جاي برداشتن باري از دوش جامعه ، سربار جامعه است. هر دو داراي بزرگ تر هستند. اما آيا حاج ملك منصور با پدر همسر سارنگ قابل مقايسه است؟ پير مرد اصفهاني رفتاري كه شايد تنها در افسانه ها قابل رد يابي باشد را اتخاذ مي كند. او يك تنفر را به عشق مي انجاماند و عاملي را كه در شرايط عادي به جدايي و دشمني دو قوم منجر مي شود را به مراسم عقد كنان تبديل مي كند. در مقابل پدر دختر نمونه يك بورژواي تازه به دوران رسيده است كه به فكر منافع خود است و ژست به ظاهر متشخصش باعث تحميل خواسته اش به فرزندش مي شود.
هم گروه سنتگراي داراي قهرمان هستند و هم گروه متجدد. اما قهرمان سنتي ما يك پهلوان است؛«حاج بهزاد» اما قهرمان طرف مقابل يك زالوي اقتصادي ، يك غارتگر است كه راهكارهايش ختم به «فتنه»مي شود. گركاني هم شخصيت منفي يا به عبارتي قطب شر اين ملودرام است و هم نمادي است از سرمايه داري متجدد كه خودش را منجي هم مي داند.
طرح فوتبال و آسيب هاي آن در اين سريال نيز در همين بستر جاي مي گيرد. فوتبال محبوب ترين مناسك جهان مدرن است. يكي از بسترهاي پرورش سرمايه داري. البته همه مي دانيم آنچه در اين مجموعه درباره برخي مسائل پشت پرده فوتبال افشا مي شود تنها بخشي از واقعيت هاي موجود در اين عرصه است. مهران سارنگ هم خود يكي از قربانيان
«در مسير زاينده رود» به خوبي توانسته است در اين پس زمينه به اخلاق فردي و به طور خاص تكبر و خود بيني بپردازد. تقبيح غرور به عنوان خصلتي شيطاني بدون شعار زدگي و در پيش گرفتن نصيحت و اندرز در مسير داستان قرار گرفته است. صحنه رودررو شدن ملك منصور با مهران در زندان ، آنجا كه ستاره قاتل طلبكارانه با پدر مقتول برخورد مي كند، صحنه تكان دهنده اي است كه ذات و ماهيت شيطان درون آدمي ، غرور را فاش مي كند.
«در مسير زاينده رود» هرچقدر طيف متجدد و شرارت هاي اجتماعي و بدي ها و شياطين دروني را پر رنگ و نسبتا دقيق نشان داده ، از تعمق طرف مقابل كم گذاشته است. شهر اصفهان به خاطر فضاي نوستالوژيك و سنتي اش بسيار به جا و خوب انتخاب شده اما به جز سي و سه پل و لهجه اصفهاني جلوه ديگري از اين اقيانوس زيبايي و فرهنگ و تمدن نمي بينيم. مثلا چرا موسيقي محلي اصفهان براي متن و تيتراژ آن تنخاب نشده است؟
حاشيه ساز شدن لهجه بازيگران اين مجموعه ، ناشي از معضل تمركز گرايي در سينما و تلويزيون ماست. چرا سازندگان سريالي مثل «در مسير زاينده رود» به سراغ بازيگران بومي نرفتند؟ شخصيت پهلوان بهزاد هم مي توانست بيشتر مورد توجه قرار گيرد. همچنانكه آيين پهلواني در آن غايب است.
نكته آخر اين كه «در مسير زاينده رود» درست چندي پس از فيلم اخير فتحي به نام «كيفر» به نمايش درآمد و بازهم نشان داد كه اين فيلمساز در عرصه تلويزيون بهتر از سينما مي تواند كار كند.

 



دو نگاه به مجموعه «جراحت»

طبل فصل در موسم وصل
حسين كارگر
مجموعه تلويزيوني «جراحت» را از دو زاويه مي توان مورد بررسي قرار داد. نخست، به عنوان يك اثر هنري مستقل از شرايط و موقعيتي كه در آن قرار دارد و دوم، به عنوان يك عنصر رسانه اي، باتوجه به كاركرد آن در جامعه.
از نگاه اول، «جراحت» تمام لوازم و وسائل شكل گيري يك درام تراژيك و تلخ را فراهم آورده است. جذابيت اين اثر، از طريق درشت كردن آسيب و بازنمايي هرچه پررنگ تر عداوت و خصامت انساني است. حجم روابط قهرآميز و كشمكش ميان آدم ها در اين سريال به حدي است كه مخاطب محو تماشاي آن مي شود و از اين همه رنج و عذاب و كدورت ميان انسان ها شگفت زده مي شود. نويسنده و كارگردان «جراحت» در خلق چنين فضايي موفق هستند. هرچند اين نقد هم وارد است؛ كاراكترهاي اين درام با اين كه آدم هايي باكلاس معرفي مي شوند و از خانواده اي اصيل و با فرهنگ هستند و حداقل ظاهرشان نشان مي دهد كه فهم بسياري از مطالب را دارند، اما درعين حال به شكل بي حد و حصري در مواجهه با بحران هاي فردي و خانوادگي بي شعور مي نمايند! اين بي شعوري، در اين كاراكترها جا نيفتاده و گويي نويسنده و كارگردان نهايت سعي خود را كرده اند كه اين مسئله را به آن ها تحميل كنند.
در مجموع، «جراحت» روايت تراژيك گرم و گيرايي دارد. اما اگر به اين اثر از جنبه كاركرد فرهنگي بنگريم، نتيجه چيز ديگري است. به خصوص با درنظر گرفتن زماني كه اين كار به مناسبت آن نمايش داده مي شود اين نقص بيشتر خودنمايي مي كند. ماه مبارك رمضان، موسم «وصل» است، اما جراحت بر طبل «فصل» مي كوبد! به اين معني كه بينندگان تلويزيون كه از آزمون روزه داري در يك روز طولاني تابستاني سربلند بيرون آمده و با رسيدن به مرحله افطار، به نوعي رقت روحي و اخلاقي رسيده اند، ناگهان با حجم وسيعي از تجلي كينه و عداوت روبه رو مي شوند.
تراژدي و آثار غمناك و حزن انگيز و تلخ، در جاي خود و به نوبه خود ارزشمند هستند و نمي توان و نبايد رسانه ملي را از پخش چنين آثاري به طور مطلق منع كرد. اما هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. جاي جراحت اين جا نبود. سال هاست كه جاي خالي يك سريال كه در لحظات پس از افطار، مكمل روزه داري مردم باشد خالي است. سال هاي پيش، معمولاً طنزهايي نه چندان سطح بالا همراه سفره هاي افطار مي شدند و امسال مجموعه اي مملو از توهين كردن آدم ها به نزديك ترين عضو خانواده خويش. به اين مي گويند از اين طرف بام سقوط كردن. آسيب شناسي، معنويت و زيبايي، در زير اين همه سياهي خنثي شده است.
به هرحال اين بار هم با «جراحت» گذشت. تا سال آينده!

زير تيغ
شيوا شريفي
«جراحت» ساخته محمد مهدي عسگرپور يك ملودرام خانوادگي داغ وجذاب شده و بازي بسيار خوب و توجه برانگيز آتنه فقيه نصيري (كه بي ترديد اين نقش بهترين بازي سريالي او و بهترين بازيگر اين سريال است) و امين تارخ و ثريا قاسمي و... براين داغي وجذابيت افزوده است.
جراحت، سريال ارزشمندي است چون:
1- مبتذل نيست و ابداً از مولفه هاي باسمه اي و سطحي و فريبنده و مالوف اين روزها و به اصطلاح عشق دختر و پسري مبتذل و مضحك و نخ نما استفاده نمي كند.
2- ملتهب است. به اين معنا كه براي اولين بار به يك سوژه كمتر كار شده و غريب افتاده توجه كرده و عشق را درون يك خانواده و در لحظات حساس و اوج زندگي يك زوج جوان يعني در دوران عقد و عروسي آنها طرح و پيگيري كرده و به تصوير كشانده است.
3- ميزانسن سريال متناسب و قابل قبول است و از جهت ساختار، سر و شكل درستي دارد و قابل پيگيري و به دور از عصبيت تزريقي از سوي سريال هاي آبگوشتي و صد تا يك غاز ديگر كه در سيما در گذشته و حال و- احتمالاً -آينده پخش شده و مي شود و خواهد شد.
سريال «جراحت» از جذابيت حركت دوربين و ميزانسن قابل قبولي درحد يك سريال مناسبتي- با ويژگي هاي خاصش- و توقعاتي كه آثار پيشين در مخاطب ايجاد كرده اند، داراست.
4- فيلمنامه «جراحت» خوب اما داراي ايرادهايي است كه يكي از آنها كم حجم بودن وقايع و پرتابي بودن حوادث هر قسمت است به نوعي كه اثري از داستانها و شخصيت هاي فرعي كه مي توانند كاتاليزورهاي خوبي براي ارتقاي سطح كيفي داستان و نحوه روايت و نيز جذابتر وغني تر شدن درام باشند در آن كمتراست. با اين حال ديالوگ هاي فيلمنامه به ويژه براي نقش «انسي» مادر امير حافظ كه آتنه فقيه نصيري به زيبايي آن را به تصوير درآورده، لذت و زيبايي شنيداري قابل توجهي را به مخاطب مي دهد گرچه اين روند بايستي در طول فيلمنامه و فراز وفرود درام، كاركرد منسجم و درستي بيايد و شكل صحيحي بپذيرد.
5- و بالاخره اينكه «داستان» جراحت خوب پيش مي رود و هم مخاطبين را با خود همراه كرده و هم نيم نگاهي به استاندارد هاي كيفي سريال سازي دارد و اگراين امر بيشتر و بهتر مورد توجه سازنده قرارمي گرفت و بگيرد مي توانست و مي تواند استاندارد سريال سازي درسيما را به ويژه در نوع مناسبتي اش، بالا برد.

 



ملكوت؛ فراز و نشيب هاي يك درام ماورايي

اميد صدرايي
پخش سريال هايي در ژانر ماوراءالطبيعي، يكي از رسم هاي سيما در ماه مبارك رمضان شده است. به مناسبت رمضان امسال نيز، مجموعه «ملكوت» با چنين رويكردي ساخته و به نمايش درآمده است. شاخصه و تفاوت مهم اين سريال با آثار هم رديف قبلي، استفاده از جلوه هاي ويژه جديد در بازنمايي عالم غيب است. بدون شك چنين كاري، نمي تواند خالي از اشكال باشد. چون جهان معنا، همان طور كه از نامش پيداست، به وسيله ذهن ما غيرقابل تصور است، چه رسد به دستگاه هاي مدرن سينمايي كه اساساً با اهدافي زميني و دنيايي اختراع شده اند. بنابراين در بهترين حالت هم نمي توان چهره اي نزديك به اصل از ماوراءالطبيعه از طريق ابزارهايي چون سينما ارائه داد.
با وجود اين محدوديت، «ملكوت» آبرومندانه عمل كرده و حداقل اين كه تصاويرش از ماوراء توهين آميز و مخرب نيست. از اين منظر، اين سريال تجربه جديدي در عرصه فرهنگي كشورمان محسوب مي شود و مي توان با بهره بردن از اين مورد، در آينده، آثار غني تر و مؤثرتري را خلق كرد.
در قسمت هاي نخست «ملكوت» حلقه هاي داستاني مفقوده بسياري وجود داشت. به جز حادثه رانندگي و ورود حاج فتاح به دنياي نامحسوس ارواح، هيچ اتفاق ديگري در آن قسمت ها رخ نداد. اين باعث شد كه شروع كم رمق و كندي در اوايل كار رقم بخورد. هر چه داستان جلوتر آمد، اين روند بهبود يافت و در قسمت هاي آخر، شاهد اوج گيري دراماتيك در اين سريال بوديم. ايجاد موقعيت تعليق آميز پيوند قلب فتاح به همسر سابقش (كه مورد نامهرباني او قرار گرفته بود) آن هم در وضعيتي كه شريفه و نزديكان دوطرف از اين نسبت بي خبر بودند، جذابيت و گرماي درام را به طور فزاينده اي بالا برد.
اگر اين تعليق داستاني در قسمت هاي نخست و وسطي سريال هم به وجود مي آمد، قطعاً به غنا و ارزشمندي كار مي افزود.
«ملكوت» تنها سريال مختص اين ماه رمضان محسوب مي شود كه تناسبي مستقيم و عيني با اين مناسبت داشت. مفاهيمي همچون تحسين نيكوكاري، تقبيح خيانت و بدي تم اين سريال را كاملا مذهبي كرده و آميختن رئاليسم و ماوراءالطبيعه نمايي هم سبب شد تا لحن اين مجموعه معنوي تر شود. اگر رويكرد تأديب آميز سريال دراماتيك تر مي شد و از حالت ديالوگ به داستان و شخصيت پردازي انتقال مي يافت، قطعاً بر تأثيرگذاري كار مي افزود.
مشكل ديگري كه متوجه اين سريال است، انحصار آن در فضايي اشرافي و رفاه زده است. شخصيت حاج صادق به عنوان يك رزمنده بسيار كمرنگ و فرعي است و لازم بود با تعميق و دخالت بيشتر اين كاراكتر در داستان، فضاي كار تعديل مي شد.
فرآيند تقديرگرايانه اين مجموعه، نقطه قوت آن به حساب مي آيد. تقاطع زندگي آدم هايي كه قبلا با هم در ارتباط بودند و يكديگر را گم نموده بودند، باورپذير و قابل قبول است. اين خط از ملودرام ماورايي ملكوت منطقي است و در دل كار نشسته است.
«ملكوت» با اين كه نقطه ضعف هايي دارد، اما در ايجاد لحظاتي توأم با معنويت و همسو با اهداف ماه مبارك رمضان به توفيق دست يافت.
رويكرد ماوراءالطبيعي سيما، اگر با وسواس ديني بيشتر، تعميق ابعاد اجتماعي مؤثرتر و داستان پردازي دقيق تر پي گيري شود، مي تواند بركات و نتايج خوبي را به بار آورد.

 



سريال «زيتون سرخ» با موضوع فلسطين در شبكه دو

مجموعه تلويزيوني «زيتون سرخ» با موضوع مظلوميت فلسطين از شبكه دو سيما روي آنتن مي رود.
به گزارش فارس، اين سريال محصول كشور سوريه است و بناست كه از يكشنبه 21 شهريور از آنتن شبكه دو پخش شود.
بنابراين گزارش، سريال زيتون سرخ 30 قسمت دارد و محصول سال 2008 است و به كارگرداني احمد دعيب س و نويسندگي بكر قباني آماده شده كه ساعت 21:30 پخش مي شود. بازيگراني همچون منذر رياخته، عبدالهادي الصباغ، عبدالكريم قواسمي، عبير عبيسي، قاسم ملحو، محمد صداقي و ملوم حداد در آن به ايفاي نقش مي پردازند.
در خلاصه داستان اين سريال آمده: بعد از جنگ جهاني اول، انگلستان، منطقه فلسطين و قسمت هايي از اردن را در اختيار مي گيرد و در آن مناطق به ساخت شهرك هاي يهودي مي پردازد. مردم فلسطين با مهاجرت فلسطيني ها مخالف هستند ولي انگلستان به خواست مردم اهميت نمي دهد و براي يهوديان شهرك هاي مختلفي مي سازد و به آنان س لاح مي دهد و ارتش آنها را هم آموزش مي دهد تا جايي كه تعداد شهرك هاي يهودي نشين و تجهيزات و س لاح هاي آنها بسيار زياد مي شود و قصد حمله به بيت المقدس را مي كنند...

 



دهمين جشنواره منطقه اي سينماي جوان

دهمين جشنواره منطقه اي سينماي جوان- منطقه 3 با عنوان «تاك» به ميزباني شهر ملاير از 21 تا 24 شهريور ماه برگزار مي شود.
هاشم ميرزاخاني مديرعامل انجمن سينماي جوان در اين نشست عنوان كرد : از طريق اين جشنواره ها توليدات يكساله فيلم كوتاه در مناطق مورد ارزيابي و آسيب شناسي قرار مي گيرد و برپايي نشست هاي تخصصي و جلسات نقد وبررسي كه در كنار جشنواره برگزار مي شود و نيز ، كارگاههاي موضوعي فضا و بستر مناسبي تحليل نيازها و ضرورت ها مهيا مي گردد.
وي تصريح كرد: نبايد براي فيلمسازان ايراني رفتن روي سن جشنواره هاي خارجي مهم باشد و تقويت و اعتلاي فرهنگ ملي و ديني و سينماي بومي ما بايد مدنظر قرار گيرد.
وي با بيان اينكه سينماي جوان مهجور مانده است، عنوان كرد: بايد با برنامه ريزي و كلان نگري فضايي ايجاد كنيم تا جايگاه، توانمندي و پتانسيل هاي سينماي جوان در سطح كشور ديده شود.
حجت الاسلام كرمي مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي همدان و دبير جشنواره با بيان اينكه استان هاي اصفهان، بوشهر، تهران، چهار محال و بختياري، خوزستان، فارس، قزوين، كهگيلويه و بويراحمد، كرمانشاه و همدان در جشنواره منطقه اي سينماي جوان تاك حضور دارند اظهار داشت :اين جشنواره در قالب بخش هاي فيلم كوتاه ، عكس، فيلمنامه ، پوستر فيلم طراحي شده و خوشبختانه با استقبال گسترده هنرمندان و سينماگران جوان استان هاي مذكور روبرو شده است .
وي ادامه داد : 1587 اثر اثر در بخش هاي مختلف به دبيرخانه جشنواره رسيده 967 قطعه عكس،348 عنوان فيلم ، 201 عنوان فيلم نامه ، 71 قطعه پوستر فيلم براي جشنواره رسيده است كه 59 عنوان فيلم ، 62 عكس از 41 عكاس ، 14 فيلمنامه ، 9 قطعه پوستر انتخاب شده است . به گفته وي 59 فيلم راه يافته شامل : 27 عنوان داستاني ، 16 عنوان مستند ، 8 عنوان تجربي و 8 عنوان پويانمايي هستند.
حجت الاسلام كرمي همچنين ، خاطر نشان ساخت : در اين جشنواره چندين نشست پيش بيني شده كه قطعا براي هنرمندان و فيلمسازان جوان كشور قابل استفاده است. در ابتداي اين نشست نيز يزدان عشيري مدير روابط عمومي انجمن سينماي جوان با اشاره به اهميت برگزاري جشنواره هاي منطقه اي سينماي جوان در سطوح مناطق و استان ها عنوان كرد : انجمن سينماي جوان در طول سال سه جشنواره را در قالب سه منطقه برگزار مي كند كه شامل تمامي استانهاي كشور مي شود. به گفته وي در سالجاري جشنواره هاي منطقه اي آلامتو به ميزباني استان ايلام و خاوران به ميزباني استان خراسان جنوبي برگزار شد كه در مقايسه با دوره هاي پيشين جشنواره هم به لحاظ كمي و هم به لحاظ كيفي به اذعان صاحب نظران و كارشناسان شاهد رشد و تكامل بوده ايم. عشيري خبر داد : جشنواره منطقه اي تاك از اوائل هفته آينده با پيام جواد شمقدري معاون امور سينمايي آغاز مي شود.

 



شبكه هاي برون مرزي و چالش هاي پيش رو-5
غلبه بر بي بي سي عربي با وجود توطئه هاي وهابي

شيدا اسلامي
دربخش قبلي اين گزارش به برخي از چالش ها و توفيقات شبكه خبري «العالم» پرداخته شد. آنچه در پي مي آيد نتيجه رقابت اين شبكه با شبكه هاي خبري غربي، به خصوص بي بي سي و ساير چالش هاي آن است.
تصوير روز
برنده هميشگي رقابت
«العالم» هنوزهم برنده است. جديدترين نظرسنجي هاي انجام شده در زمينه وضعيت رسانه هاي خبري در خاورميانه كه اتفاقا ازسوي شبكه هاي رقيب عنوان شده حاكي از آن است كه جايگاه شبكه ايراني العالم در بين مخاطبان و افكار عمومي جهان عرب سير صعودي را طي كرده و به يكي از پنج شبكه پرمخاطب خاورميانه تبديل شده است.
در يكي از اين نظرسنجي هاي منتشره در سايت بي بي سي با عنوان «گزارش رسانه اي عربستان سعودي و سوريه» كه كوين كوان در فوريه 2009 در مورد بررسي وضعيت شبكه هاي خاورميانه به نگارش درآورده، موقعيت شبكه العالم درسوريه رتبه چهارم و در مرتبه اي بالاتر از BBC عربي و الاخباريه ارزيابي شده است.
همچنين براساس اين نظرسنجي در كشور عربستان سعودي شبكه العالم در رتبه پنجم و بالاتر از BBC عربي قرار دارد و اين درحالي است كه رسانه هاي عربستان اعم از دولتي و سايت هاي وهابي، فعاليت تخريبي زيادي عليه العالم انجام مي دهند.
در يك نظرسنجي ديگر كه توسط گروه مشاوران عرب
(Arab advisors Group) و با هدف ارزيابي رسانه ها در لبنان صورت گرفته است عنوان شده شبكه العالم به عنوان پنجمين شبكه خبري پرمخاطب لبنان بالاتر از شبكه هاي BBCالحره والاخباريه قرار دارد.
مركز مطالعات حقوق بشر رام الله Ramalla Center for human rights studies نيز گزارشي از يك نظرسنجي با عنوان «نظرات عمومي فلسطينيان در مورد رسانه هاي محلي و غير محلي عرب زبان» در فوريه 2009 منتشر كرد كه رتبه شبكه العالم در اين نظرسنجي هفتم اعلام شده، درست درحالي كه حتي شبكه المنار رتبه نهم را داراست. در اين نظرسنجي كه در برگيرنده تلويزيون هاي محلي و منطقه اي با رويكرد خبري و سرگرمي و... نيز بوده است، اعلام شده ميانگين 53 درصد از مجموع پاسخ دهندگان در كل فلسطين شامل 51 درصد درنوار غربي (رام الله) و 52 درصد در نوار غزه اخبار سياسي خود را از شبكه العالم دريافت مي كنند. در اين نظرسنجي همچنين از پاسخ دهندگان در خصوص اينكه به چه ميزان به شبكه العالم درباره اخبار سياسي منطقه اعتماد دارند هم سوال شده كه براساس نتايج حاصل شده ميزان اعتماد به شبكه العالم در نوار غزه در ميان 3/64 درصد از پاسخ دهندگان، خيلي زياد و زياد و در نوار غربي نيز در ميان 2/65 درصد از ايشان در حد خيلي زياد و زياد ارزيابي شده است. اين نظرسنجي نشان مي دهد كه ميزان اعتماد به شبكه ايراني العالم در منطقه نوار غربي حتي از نوار غزه بيشتر است و البته اين شرايط دقيقا در وضعيتي است كه منطقه نوار غربي زير نظر حكومت خودگردان جنبش فتح اداره مي شود و اين حكومت محدوديت هاي فراواني براي شبكه العالم ايجاد و از سياست خبري اين شبكه انتقاد مي كند نكته جالب توجه ديگر آن است كه اين نظرسنجي ها از سوي شبكه هاي رقيب يا به سفارش آنها انجام شده است .به گفته يكي از مسئولان شبكه العالم، اين شبكه به رغم محدوديت هاي فراوان و در رقابتي نابرابر از نظر بودجه و امكانات كوشش نموده است تا الگوي جديدي از اطلاع رساني در مقابله با منظومه رسانه اي رقيب ارايه كند و در اين زمينه موفقيت هاي قابل توجهي به ويژه پس از مقاومت مردم غزه كسب نموده است. تلاش هايي نظير اينكه:
¤ در جريان حمله رژيم صهيونيستي به لبنان اين شبكه العالم بود كه اولين SNG را به جنوب اين كشور ارسال كرد و در طول جنگ در بيروت و بقاع و جنوب با 10 خبرنگار تمامي رويدادها را زير بمباران پوشش داد.
¤ علي رغم ممنوع الفعاليت شدن خبرنگار رسمي شبكه در ماجراهاي جنگ صعده، يك خبرنگار ديگر يمني به صحنه ماجراهاي خونين كشتار شيعيان حوثي اعزام و اخبار لحظه اي از محل رويدادها ارسال مي شد.
¤ در آخرين حمله ارتش رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان
(3/8/2010) خبرنگار العالم در كمترين فاصله زماني ممكن در صحنه حاضر شد و گزارش هاي خود را از محل درگيري ها ارسال كرد و...
همه اينها باعث مي شوند شبكه العالم در عرصه سرعت و فراگيري و دقت خبرها، حرف اول را در منطقه بزند و تعجبي ندارد اگر حالا سرمايه گذاري آمريكا و ديگر رقباي «العالم» در تحديد نقش آفريني اين شبكه در عرصه چالش هاي فراگير منطقه اي و جهاني به جايي رسيده باشد كه طرح قراردادن العالم در فهرست رسانه هاي حامي تروريسم در دستور كار كنگره آمريكا قرار بگيرد و البته همه اين مخاصمه ها تنها بخشي از فشارها و محدوديت ها عليه شبكه اي است كه براي فعاليت مستقل خبري خود متحمل آنها مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14