(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 3  مهر 1389- شماره 19748

موانع عكاسي از آثار تاريخي
غربالگري نوزادان راهي براي پيشگيري از ناشنوايي هزاران بزرگسال



موانع عكاسي از آثار تاريخي

هنگامي كه يك بناي تاريخي از بين مي رود، گونه اي حيوان منقرض مي شود و يا درخت كهنسالي خشك مي شود به دنبال عكسي مي گرديم تا موجوديت اش را به خاطر بياوريم و به ياد بياوريم شكل و شمايلش را و اگر زمينه اي مهيا شد هر چند نتوانسته ايم اصل را حفظ كنيم ولي شايد بتوان حداقل با عكس، به وجودش افتخار كنيم. مقايسه عكس هاي 30 سال پيش سايتي مانند تخت جمشيد با عكس هاي فعلي آن هم جالب خواهد بود و هم تغييرات را نشان مي دهد.
عكاسي از آثار تاريخي و طبيعي يكي از شيوه هاي حفظ محسوب مي شود، هنگام مرمت و يا در صورت تخريب اثر تاريخي، براي بازسازي عكس تنها سندي خواهد بود كه مي تواند به ساخت اثر مشابه نمونه اصلي رهنمون كند. امكان اين اتفاق براي هر بناي كوچك و بزرگي هست اما شايد نمونه ملموس آن ارگ بم باشد كه وقتي بر اثر زلزله فرو ريخت، وجود عكس نه تنها از كليات و منظر آن بلكه از جزءجزء آن لازم بود تا بتوان مانند آن را ساخت.
در رابطه با اهميت مستندسازي و وضعيت فعلي افشين بختيار عكاس و مستندنگار مي گويد: همين ارگ بم قبل از زلزله در مستند ايران كار آقاي مجتهدي بود اما پخش نشد و يا خودم حدود 1000 فريم با تمام جزئيات عكاسي كردم. روز بعد از زلزله در منطقه بودم و حدود دو هفته پيش هم براي عكاسي از نخلستان هاي بم رفتم. اما از آنجا كه وقتي اتفاقي مي افتد به دنبال چاره مي گرديم، پس از زلزله سازمان دست به دامان خيلي جاها شد تا عكس گردآوري كند، من هم وظيفه خود مي دانستم كه همكاري كنم پس 400 فريم پست كردم قرار بود كپي كرده و استفاده كنند و فريم ها را برگردانند اما خبري نشد و وقتي پيگيري كردم گفتند عكسي به دست ما نرسيده است.
وي در توضيح جنبه ديگر كار مي گويد: كساني كه در اين رابطه مسئوليت دارند نه تنها زمينه مستندسازي و عكاسي را فراهم نمي آورند بلكه مانع هم مي شوند. كارتي دارم كه روي آن نوشته عكاس ميراث فرهنگي ولي هر جا مي روم مانع عكاسي مي شوند يك جا مي گويند دوربين حرفه اي است يك جا مي گويند نبايد از سه پايه استفاده كني، معلوم است كه براي عكاسي از يك اثر تاريخي از دوربين حرفه اي استفاده مي شود.» وي معتقد است: متوليان زمينه عكاسي از آثار را فراهم كنند و در ازاي آن عكاس موظف باشد فريم هايي به آنها بدهد و به اين ترتيب آرشيو سازمان نيز تكميل خواهد شد.
بختيار معتقد است: عكاسي به منظور مستندسازي با عكاسي هنري تفاوت دارد، در كتاب هاي انتشاراتي مانند يساولي و يا ميردشتي عكس هايي استفاده مي شود كه جنبه زيبايي داشته باشند مثلا نور قشنگ صبحگاهي و يا يك غروب زيبا در تخت جمشيد. اين كارها تحقيقي نيستند زيرا مردم نمي خواهند وارد جزئيات بشوند.
وي در رابطه با مشكلات عكاسي درحال حاضر مي گويد: الان بيشتر آثار در حال بازسازي هستند و البته بازسازي به شيوه غلط و هر جا كه مي روي داربست نصب شده و در برخي بناها انبوه سيم هاي برق غيرقابل تحمل بوده و مانع عكاسي مي شود. به عنوان نمونه مي توان به مسجد وكيل شيراز، مسجد جامع نطنز و مجموعه گنجعليخان در كرمان اشاره كرد كه سيم كشي انسان را از عكاسي بيزار مي كند. يا در جاي ديگري مي بيني كه مي خواستند نورپردازي كنند اما روي بناي آجري چرا بايد نور رنگي انداخت!
پرسش ديگر در زمينه عكاسي از آثار تاريخي اين است كه آيا لازم است عكاس اطلاعات تاريخي و معماري داشته باشد؟ افشين بختيار در پاسخ مي گويد: وقتي مي خواهم به شهري بروم به زور كتاب يا جزوه اي پيدا مي كنم تا پيشينه تاريخي و فرهنگي شهر و اثر را بدانم، وقتي وارد مقصد شوم هم سعي مي كنم از منابع ديگر اطلاعات كسب كنم اما تشخيص اين كه كدام اطلاعات درست است با من نيست و لازم است كه متوليان كار اطلاعات صحيح را در اختيار بگذارند. پيش آمده كه به من گفته اند توضيحات ذيل عكس در كتاب اشتباه است، من فقط عكس هاي كتاب را تهيه كرده ام و نوشته ها كار نويسنده بوده است كه در هر صورت ارائه منبع صحيح لازم است.
وي ادامه مي دهد: به عنوان مثال مسجد خوانسار مسجد فوق العاده زيبايي است و يا مسجد گلپايگان اما به سختي مي توان يك ورق اطلاعات راجع به اين بناها پيدا كرد براي همين در بازديد از بناها از نگهبان، خادم و همسايه آن مي پرسم ولي مستند بودن آنها مشخص نيست. همين الآن با حدود 5000 جلد كتاب كه در كتابخانه دارم باز هم در مواردي به سختي مي توانم اطلاعات درست به دست بياورم.
بختيار در پاسخ به اين سؤال كه با توجه به حجم آثار در ايران عكاسي و مستندنگاري از چه اهميتي برخوردار است، مي گويد: فكر مي كنيم آثار داريم؛ با حفاري هاي مجاز و غيرمجاز، سيم كشي اداره برق و يا تخريب بنا به منظور تعريض خيابان خيلي از آثار را خراب كرده ايم. در كشورهاي ديگر مانند اين است كه آثار را از لفافه درآورده اند؛ از آثار تاريخي درآمد دارند.
وي در مورد آثار طبيعي و طبيعت نيز معتقد است: از طبيعت چيز باقي نمانده، يك بار صبح زود با يك گروه فرانسوي در راه بوديم حوالي قم و سلفچگان حجم زيادي كيسه زباله چسبيده به بوته ها برق مي زد، فرانسوي پرسيد اينها چيست گفتم پنبه كاري است. هر جاي مي روي، ساحل، كوه و جنگل بطري نوشابه خانواده و زباله هاي ديگر آنقدر زياد است كه انگيزه اي براي عكاسي باقي نمي ماند.
به گزارش خبرگزاري ميراث فرهنگي بختيار در تكميل صحبت خود مي گويد: حفظ آثار تاريخي و طبيعي تنها وظيفه دولت نيست ما ملت هم وظيفه اي داريم. هر جا مي روي از حجم انبوه زباله حال تهوع به آدم دست مي دهد و همچنين تغييراتي كه در طبيعت داده مي شود، به طرف محلات برويد ببينيد چطور كوه ها را برش داده اند و يا از اسالم به خلخال، 40 كيلومتر از جنگل خورده شده است، خوب چه كسي اين كارها را مي كند؟ ملت درختان را مي برند و با آن خانه مي سازند.
بختيار تأكيد مي كند: هر بار مي روم آثار را مي بينم دلم مي سوزد و با خودم مي گويم كاش همان روز اول كامل عكس مي گرفتم.

 



غربالگري نوزادان راهي براي پيشگيري از ناشنوايي هزاران بزرگسال

امروزه غربالگري شنوايي نوزادان در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه ( با استانداردهاي بالاي بهداشتي ) به عنوان بخشي از خدمات پايه بهداشتي قلمداد شده و از اركان خدمات سلامتي نوزادان وكودكان محسوب مي شود. از آنجا كه نقص شنوايي شايع ترين اختلال مادرزادي در بدو تولد
مي باشد و عوارض گسترده آن
( اختلالات گفتاري، زباني، رواني، اجتماعي، شغلي و ... ) بار بسيار زيادي را بر خانواده و جامعه تحميل مي كند، ضرورت پرداختن به اين خدمت بهداشتي از نيمه ها ي قرن بيستم در كشورهاي گوناگون احساس گرديد و در دهه هاي 80 و90 ميلادي با توجه به تحولاتي كه درحوزه هاي مختلف از جمله تكنولوژيهاي مربوطه، افزايش آمار طرح هاي موفق ودر نهايت رشد تقاضا از سوي مردم و همراهي و موافقت تصميم گيرندگان بهداشتي موجب شد تا غربالگري شنوايي نوزادان امري در دسترس و قابل اجرا گردد.
پس از بررسيهاي اوليه كه شامل محاسبات اقتصادي و اجتماعي اجراي طرح بود اين كشورها تصميم به اجراي ملي اين برنامه نمودند، بطوريكه اكنون در اكثر كشورهاي عضو اتحاديه اروپا ونيز كشورهاي آمريكاي شمالي ونيز كشورهاي توسعه يافته شرق دور(از جمله ژاپن، مالزي سنگاپورو ..) اين خدمت در حال ارائه مي باشد.در كشورهاي همسايه ما نظير تركيه و كشورهاي حوزه خليج فارس
( نظير امارات متحده عربي،
عمان و ... ) نيز در طي چند ساله اخير طرح هاي مرتبط با موضوع به اجرا در آمده ونتايج مطلوب آن باعث گرديده در برخي كشورها اين طرح به صورت ملي به اجرا درآيد. اين برنامه شامل: سه جز ء غربال، تشخيص و مداخله مي باشد كه هر بخش داراي جدول زماني و اقدامات اجرايي خاص خود است. درصورت به اجرا در آمدن هر بخش با توجه به شواهد در هر سال مي توان حداقل موفق به كشف 3 تا 5 هزار شيرخوار ناشنوا در كشور در زمان مناسب گرديد كه هزينه سرباري آنها در مقايسه با هزينه هاي لازم جهت غربال، تشخيص ومداخله حداقل 8-7 به يك ( محاسبات هزينه اثر بخشي CBA) ملاك بوده است.
با توجه به آنكه در حال حاضر اين خدمت در برخي كشورها با پوشش كامل بيمه ودر برخي كشورها بصورت توام با خدمات اجتماعي صورت مي گيرد، در كشور ما لازم است تا نسبت به اين امر مهم تصميم گيري صورت پذيرد. براي نمونه بايداشاره كرد كه در كشور ايالات متحده تمام خدمات مربوطه بر اساس قوانين مالي و بهداشتي در زير شاخه خدمات به معلولان و كم توانان تامين بودجه مي گردد و به نوعي تمام خدمات از نوع خدمات بدون هزينه براي مراجعين است وليكن در كشور انگلستان اين هزينه ها در برخي قسمتها با كمك مردم و اجتماعات انجام مي شود . در كشورهاي اروپايي وضعيت تا حدودي مشابه انگلستان و لي در كشورهاي همسايه و شرق دور بصورت تمام دولتي است.
ذينفعان اصلي
شايد بتوان گفت ذينفعان در صورت تحقق پوشش اين برنامه بخش عظيمي از افراد ودستگاه هاي دولتي وغير دولتي جامعه باشند؛ چرا كه درصورت اجراي برنامه گروهي از افراد كه مي توانند به سادگي با تشخيص ومداخله بهنگام از رنج معلوليت در حد فردي و خانوادگي دور بمانند و نيز نظام هاي آموزشي از هزينه جهت آموزش استثنايي و پرخرج آنها مصون خواهند بود. به علاوه اين گروه قادر خواهند بود تا بدون هيچ محدوديتي جذب بازار كار شوند، لذا عملا افراد ودستگاه هاي مختلف بهره مند خواهند بود ولي به طور خاص اشاره ميشود كه در صورت اجراي اين برنامه بطور مشخص فرد وخانواده معلول، نظام آموزش و پرورش، وزارت كار و اموراجتماعي و سازمان بهزيستي و كليه حوزه هايي كه وظيفه ارائه خدمات به معلولين را دارند، ذينفع خواهند بود .
اهداف و وظايف سازمان ها و ارگانها
الف)- وزارت آموزش و پرورش در حال حاضر در
زير مجموعه خود سازمان اموزش استثنايي حداقل سالانه 3 تا 5 برابر يك دانش آموز عادي براي يك كودك كم شنوا هزينه
مي كند كه اين امر نتايج مطلوبي كه درحدود يك دانش آموز عادي را دارد نيز در پي ندارد.
ب)- سازمان كارو امور اجتماعي جهت كاريابي و ارائه شغل به اين گروه تعهداتي دارد كه با توجه به محدوديت قدرت ارتباطي ( عمدتاً كلامي ) در كاريابي جهت اين گروه با مشكلات بسياري مواجه است.
ج)- سازمان بهزيستي كشور كه در حال حاضر زيرمجموعه وزارت رفاه مي باشد و وظيفه آن ارائه خدمات( نظير سمعك، كمك هزينه كاشت حلزون و ...) به اين گروه مي باشد كه درصورت پيشگيري از اين معلوليت كه در حوزه وظايف دفتر پيشگيري از معلوليتهاي معاونت امور فرهنگي و پيشگيري اين سازمان مي باشد، علاوه بر كاهش بار روحي رواني بر خانواده و فرد از بار اقتصادي سنگين وارده بر اين سازمان به ميزان زيادي كاسته خواهد شد.
نقش پيشگيري در سلامت عمومي
پيشگيري نقش عمده اي در جهت ارتقاء سلامت عمومي جامعه و كاهش هزينه هاي بهداشتي دارد. يكي از ابعاد مهم اين مسئله كه در طي سالهاي اخير روزبه روز توجه بيشتري به آن معطوف گرديده، غربالگري در دوره نوزادي است كه از موارد مهم آن، غربالگري شنوايي مي باشد.
پيش بيني مي شود كه سالانه 6000 نوزاد داراي اختلالات شنوايي در كشور متولد شوند و اين امر به معناي شيوع چشمگير اين معلوليت در كشوراست( در حدود 1 تا 6 نوزاد متولد شده از هر 1000 تولد زنده دچار اختلالات شنوايي مادرزادي يا اكتسابي ، مي باشند ). در حال حاضر سن تشخيص ناشنوايي در كشور بين 5/2 تا 3 سالگي است. متأسفانه در اين سن اقدامات طبي و توانبخشي نتايج چندان مثبتي به همراه ندارد و فرد دچار مشكلات زباني، ارتباطي، تجربي، تحصيلي، اجتماعي، رواني، شغلي، فرهنگي و اقتصادي مي گردد و بالطبع بار سنگين اقتصادي - اجتماعي بر جامعه وارد مي گردد.
با تشخيص زودرس اختلالات شنوايي در زير 3 ماهگي و شروع اقدامات طبي و توانبخشي زير 6 ماهگي از بسياري از مشكلات ياد شده مي توان پيشگيري نمود و فرد كم شنوا همانند افراد غيرمعلول زندگي نموده و از بار اقتصادي - اجتماعي وارد شده بر جامعه كاسته مي شود.
برنامه غربالگري، تشخيص و مداخله بهنگام شنوايي نوزادان و شيرخواران داراي 3 سطح غربال، تشخيص و مداخله مي باشد كه هريك مي بايست به ترتيب در زمان هاي پيش از يك ماهگي، 3 ماهگي و 6 ماهگي انجام شود دراين برنامه نوزاد در بدو تولد در واحدهاي غربالگري شنوايي كه عمدتاً در زايشگاه ها مستقر مي باشند، تحت آزمون TEOAE قرار گرفته و در صورت مشكوك بودن و يا داشتن فاكتورهاي خطر ( بستري بودن بيش از 48 ساعت در NICU ، سابقه خانوادگي كم شنوايي ، سابقه ابتلاء به مننژيت و ... ) ظرف مدت 2 تا 4 هفته اين آزمون با دستگاه AABR مجدداً تكرار مي گردد . سپس موارد مشكوك براي ارزيابي هاي تشخيصي به سطح دوم برنامه يعني مراكز شنوايي سنجي ارجاع داده مي شوند . درصورت تاييد تشخيص شيرخوار با برگه ارجاع به سطح سوم برنامه جهت انجام مداخلات طبي و توانبخشي به مراكز مربوطه هدايت مي شود.
گفتني است اين برنامه از سال 1378 با استفاده از آزمونهاي ساده رفتاري در شهرستان ورامين آغاز گرديد و از سال 1380 برنامه مجدداً بصورت آزمايشي در همين شهرستان با استفاده از آزمونهاي الكتروفيزيولوژيك ادامه يافت اجراي كشوري برنامه از سال 84 در مراكز 26 استان آغاز و سپس در سال 86 به 30 استان گسترش پيدا نمود.


 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14