(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 15 مهر 1389- شماره 19758

رونمايي از ابعاد پنهان درندگي تمدن غرب
بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد
سرگيجگي غرب در انتخاب استراتژي عليه ايران
دست هاي نامرئي -41

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




رونمايي از ابعاد پنهان درندگي تمدن غرب
بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد

نوشته : مهدي جمشيدي
براي آشكار شدن ابعاد پنهان خشونت و درندگي فرهنگ و تمدن غرب، نگاهي به برخي از اخبار و گزارش هاي منتشر شده درباره زندان هاي سرويس هاي اطلاعاتي كشورهاي غربي مي افكنيم:11
الف. ديگ مارتي، گزارشگر ويژه شوراي اروپا، در يكي از گزارش هاي خود، جزئيات بدرفتاري ها و شكنجه هاي تحميل شده به انسان هايي را توصيف كرده كه دولت آمريكا با آنها با عنوان «تروريست هاي بدون چهره»، «زندانيان شبح» يا «موجودات فضايي» رفتار كرده است! او در اين گزارش بر مجموعه اي از شهادت هاي زندانيان سابق، مدافعان حقوق بشر يا كساني كه در زندان هاي مخفي سيا كار كرده يا آنها كه براي ايجاد اين زندان ها با سيا همكاري داشته اند، اتكا داشته است. مارتي در اين گزارش آورده است:
«زندانيان توسط افرادي قوي هيكل و خشن كه لباس هاي سياه به تن و ماسك به صورت داشتند و حتي چشم هايشان ديده نمي شد، برده مي شدند. سپس لباس هايشان را پاره كرده و از تنشان خارج و بسياري از آنها را ماه ها در سلول هاي انفرادي فوق كوچك زنجير مي كردند. غذاي آنها خام و نپخته و بسيار غيربهداشتي بود. دستگاه تهويه طوري تنظيم مي شد كه سلول را از گرماي كلافه كننده يا سرماي وحشتناك، غيرقابل تحمل مي كرد. بعضي از زندانيان در معرض سروصداي دائمي قرار داشتند كه خواب و آسايش را از آنان سلب مي كرد. برخي ديگر مجبور به تحمل صداي وزوز دائمي و زنبورگونه پارازيت بلندگوها بودند و در ميان اين وزوز، به ناگهان صداي بلند و وحشتناك موسيقي غربي يا صداهاي شديد و آزاردهنده ديگر- مانند صداي برخاستن هواپيما، جيغ زنان و كودكان، رعد و برق شديد و...- پخش مي گرديد!»
ب. روزنامه آمريكايي واشنگتن پست نيز در مورد شيوه هاي شكنجه در زندان گوانتانامو نوشته است:
«نظاميان آمريكايي پس از انواع شكنجه هاي مختلف، از جمله نگهداري در دماهاي بسيار بالا و پايين، زندانيان را مجبور مي كردند برهنه در زندان رژه بروند و در همين حال، از آنها عكس برداري مي كردند.»
اعلام اين خبر آن هم توسط مطبوعات آمريكا در حالي صورت گرفت كه مقام هاي پنتاگون مدعي بودند آمريكا در برخورد با زندانيان، مفاد پيمان هاي بين المللي را رعايت مي كند.
ج. خوزه پاديلا يكي از صدها تني است كه در زندان هاي مخوف آمريكا متحمل انواع شكنجه ها شده است. پاديلاي رنگين پوست در سال 2200 در فرودگاه شيكاگو دستگير شد. او را به عنوان «جنگجوي دشمن» طبقه بندي كرده و به يك زندان نظامي در كاروليناي جنوبي منتقل كردند. پاديلا 7130 روز در سلولي كوچك كه هيچ نور طبيعي، ساعت يا تقويمي نداشت، زنداني شد. اگر هم به ندرت او را از سلول خارج مي كردند، با زنجير، چشم بند و هدفون بود. او حق هيچگونه تماسي نداشت و تنها ملاقات كننده هاي او بازجويانش بودند. بازجويان طي اين دوره، مواد شيميايي موسوم به «سرم حقيقت» به وي تزريق مي كردند. اين مواد روان گردان چنان بر پاديلا تاثير گذاشتند كه او هر كسي از جمله وكلايش را با بازجويان اشتباه مي گرفت!
د. كودكان هم از شكنجه هاي غيرانساني آمريكايي ها در امان نيستند. نيويورك تايمز در گزارشي فاش كرد حدود هزار كودك و نوجوان زير پانزده سال در زندان هاي عراق و افغانستان به سر مي برند و بازجوها با آنها همانگونه رفتار مي كنند كه با افراد بزرگسال مي كنند.
هـ . چندي پيش جيوال ديويس، يكي از بازجويان زندان ابوغريب، اعتراف كرد:
«مقامات ارشد به ما دستور داده بودند تا جايي كه ممكن است، روزگار زندانيان را سياه كنيم. از شكنجه هاي رواني گرفته تا جسمي، دست ما در اين زمينه كاملا باز بود. برخي از ماموران هم ميزان كارايي اين شكنجه ها را بررسي مي كردند. در حقيقت ما بر روي آنها انواع و اقسام شكنجه ها را آزمايش مي كرديم!»
به راستي، وضعيت كنوني تمدن و جامعه غربي گوياي اين حقيقت سرنوشت ساز است كه انسان نمي تواند با روي گرداندن از شريعت الهي و تكيه محض بر دريافت هاي تجربي و عقلاني خويش، تمدن و فرهنگي ايده آل طراحي و محقق كند. تمدن غرب پس از عبور از آزمون ها و خطاهاي بسيار، سرانجام توانسته تنها در برخي از عرصه هاي محدود و مادي زندگي دنيوي انسان به توفيقاتي دست يابد اما از سوي ديگر، بسياري از استعدادها و ظرفيت هاي اخلاقي و معنوي انسان را تضييع و تباه كرده است و جامعه اي را ساخته و پرداخته، كه خود يكي از بزرگترين موانع و بازدارنده ها در مسير تكامل و تعالي حقيقي انسان به شمار مي آيد. انقلاب اسلامي به مثابه يك نظام فكري بديل، بايد بشريت را از تفكر و تمدن غربي عبور دهد و عهد جديدي را آغاز كند كه در آن، با تكيه بر علوم انساني اسلامي، بشر به فطرت الهي خويش رجعت نمايد و دين را در كانون زندگي اش بنشاند.
2-پارادايم بديل؛ علوم انساني اسلامي
الف. ماهيت و امكان علوم انساني اسلامي
تعبير «علوم انساني اسلامي» حاكي از اين مدعاست كه علوم انساني مي تواند داراي دو وصف «اسلامي» و «غير اسلامي» باشد. حال اين پرسش سربرمي آورد كه ميان علوم انساني به عنوان «علم» و اسلام به عنوان «دين»، چه ارتباطي وجود دارد كه مي توان اين دو را به يكديگر پيوند داد و به تركيب «علوم انساني اسلامي» دست يافت؟!
براي پاسخ دادن به اين پرسش بنيادين، ناگزير بايد تعريف دقيق و روشني از «علوم انساني» و «اسلام» عرضه كنيم.
علوم انساني عبارت است از: مجموعه قضايايي پيرامون موضوع كنش انسان كه با روش هاي خاصي پديد آمده اند. اسلام نيز عبارت است از ديني كه از سوي خداوند براي دستيابي انسان به سعادت و كمال به واسطه پيامبراكرم (ص) نازل گرديده و مشتمل بر يك سلسله قضاياي نظري (عقايد) و قضاياي عملي (احكام و اخلاق) است. اگر اين دو تعريف را بپذيريم، بايد گفت اسلام به چند صورت با علوم انساني ارتباط مي يابد و درنتيجه «علوم انساني اسلامي» توليد مي گردد:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
11- «شوراي اروپا، شكنجه در زندان هاي مخفي سيا را محكوم كرد»، روزنامه كيهان، سال شصت و چهارم، شماره 11882، 02 خرداد 6138، ص 6.1
پاورقي

 



سرگيجگي غرب در انتخاب استراتژي عليه ايران
دست هاي نامرئي -41

نويسنده: محمد عبدالهي
سازمان هاي غيردولتي كه در به وجود آوردن فضاي لازم براي آموزش مخالفان و پشتيباني مالي از آنها نقش مهمي برعهده دارند، يكي از مهم ترين بازيگران انقلاب هاي رنگي به شمار مي آيند.425
در اين بخش به بررسي اجمالي تعدادي از اين بنيادها مي پردازيم:
1- مركز سابان وابسته به انستيتو بروكينگز426:
مركز سابان در ماه مه 2002 در مؤسسه ي بروكينگز - اتاق فكر حزب دموكرات آمريكا - براي سياست خاورميانه به راه انداخته شد. با اضافه شدن اين مركز، مؤسسه بروكينگز به سرعت به يكي از مراكزي با بيشترين پويايي براي تحقيق و تحليل سياست آمريكا در خاورميانه تبديل شد.
اين مركز با كمك تاجر برجسته ي لوس آنجلسي؛ هايم سابان427، تأسيس شد. كسي كه مقدار زيادي از سرمايه ي خود ) 13 ميليون دلار) را به اين مركز بخشيد.
هايم سابان در مراسم بازگشايي اين مركز اظهار داشت:
«به عنوان شخصي وفادار در بالا بردن صلح عربي- اسرائيلي و حافظ كليه علاقات آمريكا در خاورميانه، من هم مؤسسه بروكينگز را براي داشتن فرصتي جهت بسط مؤثر خود در اين حوزه ها، محظوظ كردم.»
تحت رياست و مديريت ا م پولاك، مركز سابان تحقيقات و مناظراتي را درباره ي مشكلات امروز ايالات متحده در خاورميانه ترتيب داده است.
مركز سابان با اعضاي مختلف ولي بامهارت در مسايلي مانند تغيير رژيم، صلح فلسطيني- اسرائيلي، روابط ايالات متحده با جهان اسلام و ايران بوجود آمده است، كه به عنوان بخش مكمل برنامه ي مطالعاتي مركز سياست خارجي، محلي را براي همه ي دانشمندان مؤسسه ي بروكينگز جهت انجام تحقيقاتي مربوط به خاورميانه فراهم كرده است.428
مؤسسه ي بروكينگز كه در سال 1916.م در واشنگتن دي.سي آمريكا تأسيس شد429، براندازي نرم در ايران را دنبال مي كند. از ديد استراتژيست هاي اين مؤسسه برخورد نظامي با ايران اشتباه است و باعث درگير شدن آمريكا در جبهه اي سخت تر از افغانستان و عراق مي شود بنابراين آمريكا بايد به شيوه هاي نرم روي آورد.
بروكينگز از مؤسسات قديمي و پژوهشي نزديك به اسرائيل است، و از سال ها پيش تمركز عجيبي روي ايران داشته است .
«كنت پولاك»430 كارشناس علوم سياسي و روابط بين الملل از جمله پژوهشگران اين مؤسسه است كه روي مسائل ايران تمركز دارد. پولاك همچنين با تأليف كتابي431، سعي كرده براندازي نرم در ايران را توجيه كند و اثبات نمايد كه چرا جمهوري اسلامي تهديدي براي منافع آمريكا در منطقه است.
به جز پولاك، شائول بخاش432 كه از عناصر مشهور به صهيونيست است و حتي قبل از انقلاب نيز در حمايت از رژيم صهيونيستي شهره بوده، در اين مؤسسه فعاليت مي كند.
هاله اسفندياري(همسر شائول بخاش) كه از قبل انقلاب به محافل سلطنت طلب نزديك بوده و بعدتر هم به عنوان مدير بخش خاورميانه مؤسسه وودرو ويلسون فعاليت خود را ادامه داده، از ديگر فعالان ايراني شاغل در بروكينگز است.433
مركز سابان در ماه ژوئن سال جاري ميلادي طي گزارشي 160 صفحه اي تحت عنوان »كدام راه به سمت ايران؟»434 9 سناريو و گزينه را براي برخورد واشنگتن با تهران بررسي و معرفي نمود تا سياست جديدي در قبال ايران از سوي دولت دموكرات اوباما اتخاذ گردد كه در بخش بعد به بخش هايي از اين گزارش اشاره مي شود.
2- مؤسسه امريكن اينترپرايز435:
مؤسسه آمريكايي اينتر پرايز يكي ديگر از مراكزي است كه در چارچوب عمليات نامتقارن عليه ايران فعاليت مي كند. از ديد اين مؤسسه، اقدامات نامتقارن كه برخلاف عمليات نظامي براي دوران طولاني سازماندهي شده است، بهترين راه براي تغيير حكومت در ايران است436.
در اين مؤسسه افرادي مانند «مايكل لدين»437، «برنارد لوئيس»438 و «سام براون بك»439 فعاليت مي كنند. افراد ياد شده بر ضرورت تعارض با ايران تأكيد دارند، اما در شرايط موجود بهره گيري از ابزارهاي نظامي را غير مطلوب و غير مؤثر مي دانند.
«مايكل لدين» از جمله افرادي است كه در ماجراي 18 تير، فعاليت هاي مختلفي را در خصوص سازماندهي و رهبري معترضين داشته است. وي علي رغم ارتباط با افرادي نظير احمد باطبي، علي افشاري و منوچهر محمدي با اشخاص نزديك به حزب كارگزاران سازندگي نيز مرتبط بوده است. وي مدتي در پوشش تاجر فعاليت امنيتي خود براي CIA را انجام مي داده است.
«ريچارد پرل» هم از صهيونيست هاي بسيار متمركز ايران و خاورميانه است. وي نيز همانند «مايكل لدين» شديداً به دنبال براندازي نرم و سخت بوده است.
اين افراد تا مدتي از دوم خردادي ها حمايت نمي كردند و مي گفتند كه اين ها به جمهوري اسلامي وفادارند اما پس از آمدن احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهوري اين تمايزات كاملاً از بين رفت و اين تفكر كه دوم خردادي ها به انقلاب و نظام وفادارند كنار گذاشته شده و حتي نئومحافظه كاران (نومحافظه كاران) آمريكايي ديگر به طور رسمي از دوم خردادي ها و يا به قول خودشان رفرميست ها440 حمايت مي كنند.
محسن سازگارا از افرادي است كه نزديكي زيادي به مؤسسه AEI دارد. همچنين مهدي خلجي، آرش سيگارچي و همچنين تجزيه طلبان اهوازي و تجزيه طلبان پژاك نيز از جمله افرادي هستند كه توسط AEI حمايت مي شوند و سخنراني هاي متفاوتي نيز در اين مؤسسه داشته اند و بدين ترتيب اين افراد با يكي از مؤثرترين و با نفوذترين مؤسسات مستقر در واشنگتن آشنا شده و ارتباط پيدا كرده اند.441
3- مركز فعاليت استراتژيك عدم خشونت (كانواز) 442:
اين مركز زير نظر يك ديپلمات قديمي آمريكايي اداره مي شود.
اين آمريكايي كه البته به صورت هم زمان به عنوان افسر ارشد CIA
در زمان جنگ سرد فعاليت داشته، «مارك پالمر»443 نام دارد.
«مركز فعاليت استراتژيك عدم خشونت» در زمينه آموزش براندازي تسلط دارد و روش هاي براندازي بدون خشونت را ترويج مي كند.
بخشي از فعاليت هاي اين مؤسسه در خصوص ايران در سال هاي گذشته آشكار شده است.
«كانواز» از چند سال پيش با همكاري «مؤسسه مركز اسناد حقوق بشرايران»444 كه مسئول آن «رامين احمدي»445 است، اقدام به برگزاري كارگاه هاي متعددي به منظور آموزش براندازي نرم نظام جمهوري اسلامي در كشورهاي حاشيه خليج فارس و همسايگان ايران كرده است؛ شايد بتوان با قطعيت گفت كه بسياري از فعالان نزديك به جبهه دوم خرداد پاي ثابت اين كارگاه هاي آموزشي بوده اند. در پي انتشار اين خبر، «عمادالدين باقي» و خانواده اش و شخصي به نام «علي افصحي» به دليل حضور در اين كارگاه هاي آموزشي به دادگاه احضار شدند. برپايه اين خبر در جريان برگزاري انتخابات دوره دهم رياست جمهوري هم بخشي از آموزه هاي اين مؤسسه در كشور مورد استفاده قرارگرفت.446
4- مؤسسه ي خانه ي آزادي447:
خانه ي آزادي در سال1941م توسط «وندل ويلكي»448، «النور روزولت»449، «جورج فيلد»450 و ديگران به عنوان عكس العملي به نازيسم و تقويت ارزش هاي آمريكايي در داخل و خارج اين كشور تأسيس شد. اين سازمان، حمايت و پشتيباني از دموكراسي آمريكايي، اقتصاد بازار آزاد و تشريك مساعي ايالات متحده در روابط بين الملل را وظيفه ي خود دانسته و ايفاي نقش راهبردي آمريكا را در روابط بين الملل به منظور اجراي حقوق بشر و آزادي، ضروري ارزيابي كرده است.
بعد از جنگ جهاني دوم فعاليت خانه آزادي عملاً به مبارزه با كمونيسم تغيير يافت و با تأسيس ناتو، اين سازمان به بازوي فرهنگي آن تبديل شد. شواهد زيادي در دست است كه نشان مي دهد خانه يآزادي يكي ديگر از ابزارهاي سياست خارجي ايالات متحده است و همواره از ايده دموكراسي و دموكراسي سازي براي تأمين منافع استراتژيك و بلندمدت اين كشور بهره مي گيرد. خانه آزادي از سه طريق «تحليل»، «جانبداري» و «اقدام» از ايجاد تغييرات نرم افزاري در كشورهاي هدف حمايت مي كند. در بخش تحليل، اين سازمان از سال 1972ميلادي با انتشار سالنامه «آزادي در جهان» كه در آن وضعيت كشورها از لحاظ حقوق سياسي و آزادي مدني را مورد بررسي قرار مي گيرد تلاش كرده تا خود را به مرجعي در اين زمينه تبديل كند و براساس معيارهاي خود به رتبه بندي كشورها در اين رابطه بپردازد. از ديگر فعاليت هاي خانه آزادي در حوزه تحليل، انتشار سه سالنامه ديگر با نام هاي سالنامه «آزادي مطبوعات»، «ملت هاي در حال گذر» و «كشورهاي بر سر دوراهي» است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
425 .شعيب بهمن، انقلاب هاي رنگي و انقلاب اسلامي ايران، تهران : انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1388، صص 99-95
426 Saban Center for Middle East Policy
427 Haim Saban
428 .فاطمه مرسلي،« شكست 10 راهكار براي براندازي«، روزنامه كيهان، 25/5/88، ص 12
429 . بهزاد احمدي لفوركي و فيروزه ميررضوي، راهنماي مراكز مطالعاتي جهان (جلد اول)، تهران : مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران، 1382، ص 333
430 Kenneth M Pollack
431 A Path Out of the Desert: A Grand Strategy for America in the Middle East 2008
432 Shaul Bakhash
433 . معرفي مؤسسات برانداز - 3، خبرگزاري فارس، 18 آذر 1388
434 Which Path to Persia? : Options for A New American Strategy Toward Iran
435 American Enterprise InstituteAEI
436 . حامد عبدوس، انتخابات دهم و مديريت انقلاب رنگي در ايران(2)، سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي ايران
437 Michael Ledeen
438 Bernard Lewis
439 Sam Brown Back
440 Reformists
441 . معرفي مؤسسات برانداز - 7، خبرگزاري فارس، 24 آذر 1388
442Centre for Applied Nonviolent Action Strategies CANVAS
443 Robie Marcus Hooker Mark Palmer
444 IRAN Human Rights Documentation Center
445. رامين احمدي (پروفسور پزشكي باليني، دانشكده پزشكي دانشگاه ييل ( Yale University- استاديار باليني در دانشكده پزشكي ييل، و بنيان گذار مركز بهداشت و حقوق بشر گريفين مي باشد. وي به عنوان نماينده پزشكان مدافع حقوق بشر در چچن، موارد نقض حقوق بشر را تحقيق و مستند كرد. احمدي در پروژه هاي مختلف حقوق بشري و بهداشت عمومي در نقاط مختلف دنيا، مانند تيمور شرقي، نيكاراگوا، اوگاندا، سري لانكا و گويانا، شركت كرده است. احمدي دو كتاب شعر، مقالات متعدد و داستانهاي كوتاهي به فارسي و انگليسي منتشر كرده است. وي همچنين كتابي درباره عباس اميرانتظام، نوشته است .
446 . معرفي مؤسسات برانداز - 2، خبرگزاري فارس، 17 آذر 1388
447 Freedom House
448 Wendell Willkie
449 Eleanor Roosevelt
450 George Field
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14