(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 21 مهر 1389- شماره 19763

يك بام و چند هوا!
هلو كارتون پاسخي به افسانه هلوكاست
سيب نخستين
خانه اي از ابر
هنرمند و ويژگيهايش
مروري بر كتاب «اسلام و هنر» نوشته دكتر محمود البستاني - بخش سوم
رهيافت هاي طلايي تأثير هنري



يك بام و چند هوا!

پژمان كريمي
مصافحه آقاي عليرضا افتخاري با آقاي رئيس جمهور در متن يك مراسم رسمي، كافي بود تا عناصر و رسانه هاي ضدانقلاب، نسبت به اين هنرمند، زبان به هتاكي و تهمت باز كنند. دشمنان هرچه خواستند گفتند. عقده گشايي كردند. درباره زندگي خصوصي و حرفه اي آقاي افتخاري شايعه سازي نمودند. تلاش كردند هنر والاي وي را تخطئه نمايند. گفتند: «دولتي است»! فشار مسموم تبليغاتي عليه او را وسعت دادند. سرانجام آقاي افتخاري، ديگر سكوت در برابر اوباش شبه فرهنگي و پادوهاي سياسي فتنه و استكبار را جايز ندانست و از عشق خود به مردم ايران و انقلاب اسلامي سخن راند!
اما آناني كه مصافحه ساده يك هنرمند با رئيس جمهور مملكت اش را تاب نياوردند، چه كساني اند؟! آنها مدعي اند؛ حقوق بشر بايد رعايت شود، يك مخالف بايد از طبيعي ترين حقوق فردي، اجتماعي و سياسي خود بهره گيرد، كسي را نبايد به جرم سليقه و علائق فردي، آزار داد و به بند كشيد، آزادي انديشه و بيان، آزادي در انتخاب كردن، حقي است كه هيچ فرد و گروه و دولتي، نبايد سالب آن باشد.
همين مدعيان اما يك مصافحه ساده را تحمل نمي كنند و به خود حق مي دهند خطاب به يك هنرمند، زشت ترين واژگان و بدترين جملات را به كار بگيرند!زيرا، گوهر آزادي تا وقتي نزد مدعيان ارزشمند است، حقوق بشر، تا زماني در ذهن آنان ارجمند و غيرقابل عبور، تشخيص داده مي شود كه ناقض ارزش هاي پيدا و پنهان شان و نافي منافع فردي و گروهي شان، معنا نشود!
در جريان فتنه 88، يكي از خوانندگان به نام قبلي «سياووش»، از برخورد «قانون» با عمله كودتاي مخملي استكبار، شكايت به رسانه هاي استكباري مانند «بي.بي.سي» و «سي.ان.ان» برد. رسانه هاي هوادار نظام جمهوري اسلامي برآشفتند. مدعيان حقوق بشر اما به حمايت قاطعانه از او برخاستند! وي سرآمد آواز ايران زمين لقب داده شد. مجال برپايي به اصطلاح هنرنمايي او در اروپا و آمريكا فراهم شد. اويي كه رسانه ملي را از پخش آثارش منع كرده بود و در قبال بهره از صداي خود به دست رسانه هاي سخيف معاند، خشنودي مي نمود، جايگاهي در محافل شبه فرهنگي بيگانه يافت. نام وي قرين حقوق بشر گرديد و پرچم مبارزه اهل هنر(!) با جمهوري اسلامي به دستهاي او سپرده شد. اين خواننده كه همواره ساز ادعاي پرهيز از سياست ورزي كوك مي كند، به دليل تهمت به نظام، به اسطوره موسيقي ايران ملقب شد، اما آقاي افتخاري به علت حمايت از نظام، عنصري نامطلوب معرفي گرديد!
خواننده تهمت زننده ، چون رسانه هاي استكباري را محرم دانست و شكايت به نزد بيگانه برد، عزيز داشته شد، اما آقاي افتخاري ، از آنجا كه تنها مردم ايران را محرم و صديق مي داند، مغضوب مدعيان حقوق بشر!
مي بينيد؟!
ملاحظه مي كنيد ترجمه و مصاديق شعار «هر كه با ما نيست، برماست» چگونه ظهور مي يابد؟!
در ديدگاه ضدانقلاب، هنر اجل بر سياست است و هنرمند بايد از فعاليت سياسي منزه باشد! اگر چنين نباشد، پس هنرمند از منزلت معنوي خود، نزول كرده است. اين حكم، تنها به اين خاطر صادر شده و بدان پافشاري مي شود كه هنرمند مسلمان در برابر ستم و تفرعن و طواغيت، بي خاصيت شود! وگرنه، هنرمندي كه ستم استكباريون را توجيه سازد و صداي اش از بوق دشمن شنيده شود، نه تنها از منزلت خود به عنوان يك هنرمند سقوط نكرده، بلكه به رسالت هنري اش در قبال بشريت(!) جامه عمل پوشانده است!
بايد گفت مردم ايران، بدرستي «خادم» واقعي خود را تشخيص مي دهند. آنها هنر هنرمندي را كه در جهت باورهاي الهي تجلي كند، حرمت مي گذارند و سره از ناسره باز مي يابند!
امروز، در نزد مردم، هنرمندي چون افتخاري، حرمتي دارد بيش از ديروز!

 



هلو كارتون پاسخي به افسانه هلوكاست

سايت « هلو كارتونز » كاريكاتورها و كارتون هايي را با مضمون انتقادي از واقعه هلوكاست در سه نسخه فارسي ، انگليسي و عربي گرد آوري كرده است . همچنين در ابتداي سايت آمده است : «تقديم به همه كساني كه جان خود را به بهانه هلوكاست از دست
داده اند ».اين سايت به دست «مازيار بيژني » كاريكاتوريستي توانا كه نام آن براي خوانندگان آشناست راه اندازي و فعال شده است. گفت وگويي كوتاه با مازيار بيژني در مورد فعاليت و برنامه هاي آينده سايت انجام داده ايم كه در زير مي خوانيد:
- ايده راه اندازي سايت هلو كارتون را چه كسي يا كساني و با چه اهدافي مطرح كردند؟
اين سايت براساس كتاب طنز هلو كاست كه دو سال پيش منتشر شد شكل گرفت . اين كتاب، سير طنز تاريخي دارد كه از پيدايش هلوكاست تا تشكيل دولت فلسطين است و مجموعه كاريكاتورهاي كتاب هم از زمان برگزاري نمايشگاه كاريكاتور هلوكاست جمع آوري شده است.
مسابقه و نمايشگاه كاريكاتور هلوكاست هم كه در حدود سه سال پيش برگزار شد، بازتاب بين المللي وسيعي (با حضور 60 كشور دنيا ) داشت و در واقع اين پاسخي بر ادعاي غربي ها بود كه عنوان كرده بودند «آزادي بيان در غرب كلا مطلق است و هيچ خط قرمزي ندارد»؛ به همين بهانه توهين به پيامبر اسلام(ص) را با كشيدن كاريكاتور ، با ادعاي آزادي توجيه مي كنند و عنوان مي نمايند هيچ خط قرمزي در غرب نداريم. غرب هم به شدت معترض بود كه به اصطلاح مسلمانان نبايد نسبت به اين موضوعات عكس العمل تندي داشته باشند؛ در واقع نمايشگاه و كتاب هلوكاست پاسخي به عقيده آنان بود كه اگر غرب در همه زمينه ها تساهل وآزادي بيان مطلق دارد چرا در زمينه خاص «هلوكاست» عكس العمل تندي نشان مي دهد وديدگاه هنرمندان را سانسور مي كند.
- چندي پيش در خبرها آمده بود كه يك كاريكاتوريست دانماركي «دوباره» كتابي با مضمون كاريكاتورهايي از پيامبر اسلام(ص) منتشر مي كند؛ عكس العمل و برخورد سايت نسبت به اين موضوع چه بوده است؛ آيا كاري در اين زمينه در سايت انجام داده ايد؟
غربيان كه در زمينه توهين و اهانت به ساحت پيامبراسلام (ص) سابقه دار هستند و كاري است كه انجام داده اند و در آينده هم انجام مي دهند. در حقيقت از چاپ كتاب سلمان رشدي شروع شده و تا به اين زمان به شيوه هاي مختلف ادامه دارد. يك زماني به صورت رمان و زماني در قالب كاريكاتور.
سايت هلوكارتون در واقع سايتي كه فعلا به صورت يك كتابي با متن و ترجمه انگليسي و عربي است و هنوز بخش هاي جديدي راه اندازي نشده است ولي در آينده بخش هاي جديدي براي آن در نظر گرفته ايم؛ علاوه بر آنكه بحث كتاب هلوكاست كه به صورت آرشيو است و در آن يك سري بحث ها در زمينه آزادي بيان در غرب و برخورد با نويسندگان و دانشگاهيان و كساني كه منكر هلوكاست بودند و با آنها برخورد شديدي شد؛ اين هنرمندان يا به زندان رفتند و يا طرد و به انزوا رفتند؛ و مسائل ديگري وجود دارد كه به صورت مستقيم يا غيرمستقيم به هلوكاست ربط دارد.
- دقيقاً سايت هلو كارتون چه بخش هايي را در حال حاضر به نمايش گذاشته است؟
در حال حاضر به صورت كتاب است و منابع به صورت PDF و HDLM و يك نسخه فلش هم موجود است. بخش هاي جديدي هم در دست اقدام است كه در حال راه اندازي است.
- تاكنون چه تعداد بازديدكننده داشته ايد؟
باتوجه به اينكه سايت به صورت فلش بوده است و بالا آمدن سايت با مشكل مواجه و دسترسي براي همگان محدود بود؛ اما از زماني كه سايت بالا آمد و خبر آن را خبرگزاري هاي مختلف كار كردند؛ روز اول 60 هزار تا بازديد داشته ايم و تا به حال هم چيزي حدود 160 هزار تا از 50 كشور دنيا به سايت مراجعه كرده اند.
- بيشتر بازديدكنندگان سايت از چه كشورهايي بودند؟
عمده بازديدكنندگان سايت از آمريكا، اروپا و فلسطين اشغالي و همچنين عمده كشورها عبارتند از: آمريكا، آلمان، انگليس، اسرائيل و كشورهايي از آمريكاي لاتين مثل كشور برزيل و آرژانتين.
- باتوجه به اينكه بيشتر بازديدكنندگان از آمريكا و كشورهاي غربي بوده است؛ علت آن را چه مي دانيد؟
سايت هاي خبري از جمله فاكس نيوز، CBS، روزنامه هاي واشنگتن پست و نيوتايمز و... همه آنها لينك خبري در اختيار خوانندگان قرار دادند و به دليلي كه اين سايت ها و روزنامه مراجعين بسيار زيادي داشته اند؛ بازديدكنندگان اين سايت (هلوكارتون) بالا رفته است و همچنين مجموعه اي از وبلاگ هاي خبري هم لينك اين سايت را در وبلاگ هايشان قرار داده اند.
- گويا نظرات بازديدكنندگان جمع آوري شده است؛ عمده نظرات چيست؟
تعدادي ايميل از نقاط مختلف آمده است و مجموعه اي از اين ايميل ها را جمع آوري كرده ايم. بايد گفت در سايت بخش نظرات نداشتيم به تازگي اضافه شده است.
بخش هايي از اين ايميل ها برمي گردد به مقالات و به اصطلاح يادداشت ها و مطالبي كه در سايت ها و وبلاگ هاي مختلف در زمينه سايت هلوكارتون بود كه به بازتاب خبري و تحليلي سايت پرداخته بودند.
بيشتر يادداشت ها و تحليل هايي و نقد كه تاكنون خوانده ام از سايت ها و وبلاگ هاي صهيونيستي بود؛ بيشتر مواردي كه از تعبيرات آنان يادداشت برداري كرده ام مثل؛ «تهاجم اينترنتي از طرف جمهوري اسلامي و به اصطلاح جنگ نرم و جنگ رواني و... بوده است.
غالباً تعبير آنها اين بوده كه اين يك كار سازماندهي شده و تحت نظام و تشكيلاتي است كه رژيم صهيونيستي را مورد حمله قرار مي دهد.
- برنامه هاي آينده سايت؛
- مهم ترين بخش بحث راه اندازي طرح ها بوده است كه موضوعات مختلفي را پوشش مي دهد و دامنه آن وسيع است. در دنيا اتفاقاتي صورت مي گيرد كه به تعبيري يك نوع هلوكاست است، از بحث هاي فلسطين و كشتار جمعي مسلمانان تا افغانستان و عراق و... حتي بحث هايي كه خيلي عنوان نشده ولي به نوعي به جنايت صهيونيست ها برمي گردد مثل اقدامات صهيونيست هاي آمريكا در راه اندازي مثلا نيروگاه هاي هسته اي در خاك ايالات متحده كه پرونده مفصلي هم دارد.
سالهاست كه اين قضيه در جريان است و در بخشي از مناطق صهيونيست نشين ايالت هاي آمريكا زباله هاي هسته اي را دفن كرده اند و تلفات زيادي هم داده اند. اين ها مسائلي كه نياز به مطرح شدن دارد.

 



سيب نخستين

محمد كاظم علي پور
چگونه است اين دل
كه به زنگ دلتنگي مي زند
و اين باران به رنگ گريه
كنار اين رود كال
انبوه زخم ها را چگونه بشويم؟
هر پياله كه بر مي دارم
به رنگ سيبي ست
كه خواب اولينم را آشفت
و اينك
جهان
در ذائقه ام
كودكي ست
كه به اشارت پلكي
پير مي شود




 



خانه اي از ابر

مرتضي نوربخش
رو به دريا
خانه اي از ابر خواهم ساخت
خانه اي از ابر
از براي بي پناهاني كه مي گريند
بر مزار آرزوهاشان
بي ثمر، بي صبر
بر مزار آرزوها سخت مي گريند ومي گويند :
سهم ما از زندگي آيا همين قدر است ؟
سهم ما از عشق ، از لبخند ...
چشم مي دوزم به هستي ،چهره اي پيداست
زندگي با لحظه هاي پله كاني شكل پا بر جاست
تا كرامت هاي باران هست
رو به دريا خانه اي از ابر خواهم ساخت
خانه اي از ابر

 



هنرمند و ويژگيهايش

جواد نعيمي
هنر چون نپيوست با كردگار
شكست اندر آورد بر بست كار
«فردوسي»
گفته اند كسي كه دستش را به كار مي اندازد «كارگر» است. كسي كه دست و مغزش را به كار مي گيرد، «صنعتگر» است. و كسي كه دست و انديشه و دلش را به كار مي اندازد، هنرمند است.
جايگاه هنر، والاست. و هنرمند آدمي است بركشيده و خوديافته و گزيده. انساني است درد آشنا و آرمانگرا، كه گيرنده اي بسيار قوي، دقيق و حساس دارد.
از سوي ديگر مي دانيم كه هنرمند اصلي خداست. برترين آفريننده هنري اوست. پس معيار هم اوست و هم از اين روي، هنرمند راستين بايد جلوه هايي از اخلاق هنري «احسن الخالقين» را در وجود خويش متجلي سازد. بنابراين هنرمند اصيل، همه چيز را از خدا خواهد دانست و از ذوق و استعداد و آگاهي و خلاقيت هاي هنري خود، در راه او بهره خواهد گرفت.
آنچه مسلم است اين است كه هنرمند قصد انتقال احساس و انديشه اي را به ديگران دارد. و به همين جهت لازم است كه مغز و دل خويش را با بي نهايت پيوند دهد و رابطه اي عاطفي و عبادي با پروردگار برقرار ساخته و از حضرت او مدد بجويد. چنين رابطه اي است كه هنرمند را قادر مي سازد تا با انگيزه اي قوي و مرتبط با انديشه هاي مكتبي، به خلق آثار هنري بپردازد. دراين حالت، هنرمند كار خود را در راستاي تكليف و رسالتي كه در وجود خويش مي يابد، به انجام مي رساند. او با بهره گيري از رازها و نيازها، بر ديو درون غالب مي آيد و به پالايش و تزكيه روان مي پردازد. هنرمندي هم كه انگيزه مصفا و زلال و روشني داشته باشد و صفاي دل در آيينه هنرش تجلي يابد، پيداست كه هنرش نيز از عطر و بوي هدف و شهد سازندگي برخوردار مي شود.
هنرمند آرماني، همچنين در كنار فضيلتي كه ذكر آن رفت، بايستي براهميت كار خويش وقوف كامل يافته و همواره با ارزيابي كار خود و دلايل موفقيت يا عدم موفقيت خويش، در راه تكامل هنري و اخلاقي گام بردارد. طبيعي است كه آشنايي با ضوابط كلي هنر و ويژگيهاي هر هنر خاص، از لوازم كار هنرمند است. در واقع، دانستن فنون و تكنيك هاي هنري به علاوه خلاقيت هنرمند، چيزي است كه مي تواند محتوا را هرچه زيباتر و عميقتر و بهتر بنماياند.
هنرمند همچنين نبايد دچار غرور بيجا گردد. چه آنكه پس از صعود بر هر قله رفيعي، بايد انديشيد كه قلل بلندتري نيز وجود دارند. غرور بيجا، هنرمند را مي شكند و برزمين مي زند. روحيه تواضع و فروتني، يكي از ضروريات اخلاق هنري است. به همين صورت بايد دانست، هنگامي كه هنرمند گمان كند همه چيز را مي داند، در آغاز سقوط و نابودي قرارگرفته است. پس هنرمند بايد پيوسته در پي كسب دانشها و مهارتها و فنون برتر باشد. هيچ زماني نيست كه انسان به ويژه فرد هنرمند، از آموختن بي نياز باشد. نكته مهم ديگر، اين است كه هنرمند متعهد بايستي در متن جامعه و همراه مردم باشد. منظور از نزديكي و همراهي با مردم هم، تنها نزديكي فيزيكي نمي باشد، بلكه نزديكي فكري و همسويي اعتقادي، مورد نظر است. يعني تا زماني كه هنرمند از مردم و با مردم نباشد، عملا همدرد و همسنگر و هم ايمان جامعه خويش نباشد، هنرش از پذيرش چنداني برخوردار نخواهدشد.
هنرمند بايد ضمن روشنگري جامعه و تحليل مسائل و بيان نيازها، حداقل فاصله را با مردم داشته باشد. در كارهاي هنري، با توجه به پشتوانه فرهنگي جامعه نيز ضرورت مي يابد به ويژه در جامعه اسلامي ما كه سرشار و غني از پشتوانه هاي فرهنگي است. پشتوانه هايي كه همانند رودخانه هايي عظيم، دنياي نسلهاي گذشته و فرهنگ ديني ما را به امروز پيوند مي دهند. بهره گيري از چنين پشتوانه هايي قوي و عميق، مي تواند هنر هنرمند را جلايي ديگر بخشد.
مسئله ديگري كه در كار هنري بايستي همواره مورد نظر باشد، توجه به نقد مي باشد. نقدهاي بدون غرض و علمي، مي توانند تاثيري بسزا و نيرومند در تكامل و بالندگي هنر داشته باشند. چه اينكه نقد، نكات ريز و درشت كار را مطرح ساخته و مورد توجه و شناسايي قرار مي دهد، و نكاتي را كه ممكن است در حين آفرينش هنري، هنرمند به آنها توجه نداشته باشد، تبيين مي كند. نقد، سره و ناسره را از هم جدا و متمايز مي سازد و در واقع اثر هنري را تكميل مي نمايد. به همين جهت، يك هنرمند خوب بايد به نقد آثار خود توجه كافي داشته باشد و از نقدهايي كه در پيرامون كارهايش به عمل مي آيد استقبال كرده و از هر نقد خوب، نكته اي بياموزد و از آن، درجهت اعتلاي كار خويش بهره برگيرد. داشتن ذوق و استعداد هنري به علاوه آگاهي از تكنيك هايي كه در خدمت محتوا هستند، براي يك هنرمند، سلاح و ابزار كار محسوب مي گردد. تلاش ورزيدن درجهت رشد استعداد و دستيابي به شيوه هاي برتر در ارائه كار، مايه هاي تقويت هنرمند و تعميق كارهاي هنري را فراهم خواهدساخت.
شناخت بايدها و نبايدهاي هنري براي هر هنرمندي ضروري است. هنرمند به مثابه وجدان جامعه است و رسالتي عظيم و والا دارد. هم از اين رو، مي بايد كه در جهت ارتباط بيشتر با خداي هنرآفرين، هنر خويش را در خدمت خدا و خلق خدا قرار دهد.
تقدس و معنويت هنر و هنرمند، ما را بر آن مي دارد كه
- اگرچه به صورت
فهرست واره اي- به برخي ديگر از ويژگي هاي يك هنرمند خوب اشاره كنيم:
داشتن نيت خالص، ايجاد انقلابي دروني و تحول مثبت، ساده نگذشتن از كنار مسائل، بهره گيري از تجربه هاي سازنده و مفيد ديگران، داشتن تواضع و گذشت، مطالعه عميق و دقيق و كسب تجربه هاي بيشتر، توجه به نيازها و مشكلات مردم، انديشيدن به راههاي تكامل بيشتر، بهره جويي از محضر اساتيد، توجه به مخاطبين، شناسايي حدود و ثغور
هنر اسلامي و...
هنرمندي اصيل است كه شمشير هنرش را بر فرق ناراستيها و نادرستيها مي كوبد، و همواره پيام هنرش حركت جامعه به سوي كمال و حق و معنويت است و انتقال درك و احساس و بينش او به منظور پاسداري از شرافت و طهارت انساني و حريم ملكوتي اخلاق و ايمان، و سوق دادن انسانها به سمت مقدس رستگاري است.
هنري كه از دل و جان هنرمندي متصف بدين اوصاف بروز و ظهور كند؛ از آنجا كه براساس فطرت و دل سالم انساني است، لاجرم بردلها مي نشيند و هدف تاثيرگذاري سازنده آن حاصل مي گردد.

 



مروري بر كتاب «اسلام و هنر» نوشته دكتر محمود البستاني - بخش سوم
رهيافت هاي طلايي تأثير هنري

محمد باقر رضايي ( رجبعلي )
نويسنده كتاب در جواب مي نويسد: حقيقت اين است كه سنگ نيز (از ديدگاه اسلامي) داراي قدرت و توانايي هاي هوشمندانه اي نظير توانايي انجام تسبيح يا ترس از خداوند است. در قرآن مي خوانيم: «برخي از سنگها هستند كه از خوف خداوند متأثر و دگرگون مي شوند». و نظير چنين تصويرهايي در قرآن فراوان است.
اساسا در منطق قرآن، همه وجود و تمامي موجودات- و از جمله سنگ- به تسبيح خداوند مشغولند. اين بدان معناست كه تصوير ذكر شده، يعني تشبيه قلب يهودي به سنگ، بر يك واقعيت استوار است نه بر يك توهم. علاوه بر اين، ما اگر صرف نظر از آگاهي موجود در سنگ به آن بنگريم، خواهيم ديد كه باز هم تشبيه قساوت قلب به سنگ، داراي يك واقعيت رواني است كه عبارت است از احساس شخص مبني بر اين كه نبود شفقت و رأفت در شخصيت انسان يهودي، همانند عدم ويژگي نرمي در سنگ است. يعني آن كه ما به عنوان انسانهايي آگاه و داراي شعور، به لحاظ رواني، وجود رابطه اي را ميان سخت دلي يهودي و سنگ احساس مي كنيم. بنابراين، خواه سنگ را با شعور بدانيم و خواه بي شعور، در هر حال يك واقعيت رواني در اين تشبيه براي مخاطب وجود دارد كه عبارت است از احساس وي به وجود يك تشابه ميان دو طرف تصوير و تشبيه. نويسنده كتاب اسلام و هنر، همين مسئله را در مورد نوع ديگري از واقعيت اسلامي، يعني واقعيت غيبي، به طرز زيبايي مطرح كرده، و مي نويسد: برخي از تصاوير ارائه شده در قرآن كه به يك واقعيت غيبي متكي است، چنين به نظر مي رسد كه در پاره اي موارد به يك واقعيت محسوس يا رواني متكي نيست. همانند تشبيهي كه در مورد «شجره جحيم» يا «درخت آتش» آمده است و اين كه زبانه هاي اين آتش همانند سرهاي شياطين است.در اين جا به رغم آن كه شيطان يك موجود واقعي است، اما اين موجود، از نظر حس قابل مشاهده نيست، بلكه از نظر رواني داراي يك واقعيت ذهني است. بدين لحاظ كه مخاطب تصوري ذهني از شيطان در شكل يك شبح دارد. اين شبح، داراي يك واقعيت غيبي است، زيرا شخص مسلمان به وجود اين واقعيت يعني شيطان ايمان دارد و او را موجودي توهمي و دور از حقيقت نمي داند.
براساس اين واقعيات است كه نويسنده كتاب، ضمن تأكيد بر تفاوت عظيمي كه ميان عنصر تخيل در متون اسلامي، و در متوني كه از جانب نظريه پردازان غربي تشريح شده است، تأكيد مي كند كه تخيل در متون اسلامي، بر يك واقعيت محسوس يا رواني يا غيبي استوار است، حال آن كه تخيل در هنر و ادبيات غربي، يك واقعيت موهوم است كه در عالم حقايق به هيچ وجه وجود ندارد.
نويسنده سپس اهميت بهره جستن از عنصر تخيل را از سوي يك هنرمند و نويسنده مسلمان يادآور مي شود و معتقد است كه به كار گرفتن درست اين عنصر، نه تنها يك حقيقت هنري را ترسيم مي كند، بلكه به كارگيري آن اساساً بر رفتار شخص مسلمان نيز تأثير مي گذارد. انسان غربي كه روان او را از طريق سر و كار داشتن با عنصر توهم ارضا مي كنند، اين ارضاي توهمي، ناگزير بر ساختار عمومي و رواني او تأثير مي گذارد و سرانجام به متلاشي شدن جامعه اي كه فرد در آن به زيست دوراني خود ادامه مي دهد مي انجامد.
به اين ترتيب نويسنده كتاب اسلام و هنر، معتقد است كه: نويسنده مسلمان مي تواند به استقراء و بررسي عنصر تخيل در متون اسلامي بپردازد و از آن يك اصل هنري برجسته كه با همه اصول هنر رايج در غرب متفاوت باشد به دست آورد، و بدين ترتيب ديدگاه خاص و منحصر به فردي را كه اسلام بر آن تأكيد ورزيده، كشف و در آثار امروزين خود به كار گيرد.ديگر عناصري كه نويسنده كتاب، وجود آنها را در يك كار هنري و ادبي واجب مي داند، عناصر: تصوير، عاطفه، آهنگ و ساختار هستند.
وي عنصر تصوير را از ديدگاه اسلام، آشنايي با زبان قرآن و حديث از يك سو، و بهره جستن از روان شناسي جديد از سوي ديگر مي داند. همچنين بر اين نكته تأكيد مي كند كه مسئله مهم، تحقق بخشيدن به عنصر محرك بخشي است، و از نظر او مهم اين است كه به مفهوم مورد نظر عمق بخشيده شود و به عبارت ديگر محرك لازم در مخاطب ايجاد شود.
در مورد عنصر عاطفه نيز، بعد از تشريح روان شناسي اين عنصر، نتيجه مي گيرد كه، آن چه يك كار هنري صحيح را از غير آن جدا و ممتاز مي سازد، ابراز عاطفه و وجود انگيزش عاطفي، بدون افتادن در دام مبالغه است. سپس، ضمن روشن ساختن مفهوم موسيقي كلام و آهنگ دلنشيني كه شايسته است هنرمند مسلمان در اثر خود به كار گيرد، نتيجه مي گيرد كه: هر يك از عناصر تخيل، عاطفه، تصوير و آهنگ، تنها هنگامي اهميت خواهند يافت كه در يك ساختار واحد ريخته شوند. ساختاري كه اجزاي آن در پيوند و تأثير و تأثر متقابل با يكديگر قرار دارند. به گونه اي كه بتوان گفت: در محدوده آن ساختار، موضوع كار هنري اسلامي يا همان افكار اسلامي كه براساس عناصر فوق شكل گرفته است، از نقطه معيني آغاز مي شود، و به نقطه مشخص ديگري پايان مي يابد، و تمام اجزاي اين خط با يكديگر همسو و هماهنگ است. به همان نحو كه اين هماهنگي را مي توان در خطوط هندسي نقشه ساختماني عظيم يافت كه ساخت و زيبايي آن اعجاب انگيز است.
مواد اوليه چنين ساختماني، به اضافه عناصر ذكر شده، عنصر زبان است كه گرچه از آن سخني به ميان نيامد، اما همگان مي دانند كه زبان، عنصري است كه از طريق آن، ساخت يك كار هنري صورت مي گيرد و عنصري است استوار بر وضوح، استحكام و زيبايي در ساختار.


 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14