(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 28 مهر 1389- شماره 19768

دست هاي نامرئي -52
تدوين رهيافت هاي براندازي دركميته خطر جاري آمريكا

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




دست هاي نامرئي -52
تدوين رهيافت هاي براندازي دركميته خطر جاري آمريكا

نويسنده: محمد عبدالهي
در پايان نتيجه گيري اين پژوهش تصريح شده است:
سياست براندازنده ي حكومت ايران بايد شامل طرح تهاجم تمام عيار باشد تا بتواند در صورت بروز اتفاقات افراطي مورد استفاده قرار گيرد مطمئناً در صورت شكست حمايت هاي آشكار و پنهان، در سياست تغيير رژيم، رئيس جمهور بايد آماده تنها راه حل باقي مانده يعني تهاجم باش
تدوين رهيافت هاي براندازي نظام اسلامي
در كميته خطر جاري آمريكا
كميته خطر جاري آمريكا در سومين گزارش دوران فعاليت خود با عنوان «ايران رويكرد جديد»609 به طور تخصصي تهديدها، آسيب ها و فرصت هاي موجود در جامعه ايران را تبيين مي كند و راهبردها و سياست هاي مقابله اي با جمهوري اسلامي ايران را ارائه مي نمايد و در نهايت خواستار تقويت جريان ايراني هم سو با آمريكا مي گردد.
اين گزارش شش صفحه اي كه با امضاي «مارك پالمر»610 منتشر شده است با تهاجم عليه مقام معظم رهبري آغاز شده و در متن گزارش در سي و سه نوبت شخصيت حقيقي و حقوقي معظم له مورد هجوم و تخريب قرار مي گيرد. اين تهاجم اگرچه در نوع و سطح خود بي نظير است، نشان گر جايگاه رهبري و ولايت فقيه در مقابله و ناكام سازي تهاجم فرهنگي و نرم دشمنان انقلاب اسلامي است.
به نظر اعضاي كميته خطر جاري، تنها راه سرنگوني نظام جمهوري اسلامي در ايران، پيگيري جنگ نرم با استفاده از تاكتيك هاي «دكترين مهار»، «نبرد رسانه اي» و «سامان دهي جنبش براندازي نرم» ممكن مي باشد. چارچوب اين گزارش به نحوي است كه برآيند چالش هاي نظامي، هسته اي، ايدئولوژيك و اقتصادي بين دو كشور در عرصه جنگ نرم ظهور و بروز مي يابد.
اين گزارش در چهاربخش تنظيم شده است و شامل مقدمه، تهديدهاي ايران عليه آمريكا، راهبردها و سياست هاي جديد آمريكا عليه ايران و نتيجه گيري مي باشد كه به اختصار به برخي از محورهاي مهم آن پرداخته مي شود.
موضوع با تهاجم گسترده به اركان بنيادين نظام اسلامي آغاز مي شود. سپس تابلو بسيار سياهي از جمهوري اسلامي ارائه مي گردد.611 و شامل نكات ذيل مي باشد:
1- فقر و فلاكت مردم ايران؛
2- فساد رژيم؛
3- نفرت و بي اعتمادي عميق مردم به حاكميت؛
4- سياست هاي اقتصادي شكست خورده؛
5- وجود ديكتاتوري؛
6- ايران كشوري منزوي و خطرناك.
چه كساني منافع آمريكا را تهديد مي كنند؟
در اين بخش از گزارش كميته خطر كنوني آمريكا، مقام معظم رهبري به عنوان پيشاهنگ تهديدآفرين عليه آمريكا قلمداد شده و راه كارهايي در بخش سوم براي تخريب و تضعيف معظم له پيشنهاد مي دهد.
در ادامه اين گزارش؛ محورهاي زير به عنوان تهديد ايران عليه آمريكا مطرح مي شود.
«1- رهبري ايران و عزم توليد سلاح هاي هسته اي، تهديدي بنيادي براي صلح؛
2- اهميت تهديد آشكار توسط ايران؛
3- ايران بزرگ ترين حامي تروريسم در جهان (حمايت مالي و لجستيكي از تروريست هاي شيعي عراق، حزب الله، حماس و جهاد اسلامي فلسطين، القاعده و انصارالاسلام)؛
4- راه كارهايي براي بي ثباتي منطقه با استفاده از گروه هاي تروريستي؛
5- جلوگيري از ظهور يك لبنان مستقل و دمكراتيك و ممانعت از تحقق طرح خاورميانه ي جديد؛
6- كارشكني براي جنبش هاي صلح طلب فلسطيني و اسراييلي؛
7- حمايت از ديكتاتوري شيعي در عراق؛
8- دنبال كردن هژموني نظامي و ايدئولوژيك در منطقه.»
نقاط اميد آمريكا در ايران كدام است؟
نگارندگان گزارش در مواردي دچار توهم شده و با تلفيق يافته ها و بافته هاي ذهني، فرصتي را براي آمريكا ترسيم كرده اند كه برخي از محورهاي آن از سال هاي گذشته در دستور كار آمريكا قرار داشته است. گزيده اي از محورهاي طراحي شده در اين بخش از گزارش به شرح زير مي باشد:
1- مردم ايران با آمريكا همراه هستند؛
2- از حاكميت نفرت دارند؛
3- خواهان صلح و دموكراسي هستند؛
4- انتخاب 1999، 1997 و 2001 در ايران فرياد دموكراسي خواهي و تغيير است؛
5- بسياري از چهره هاي مذهبي و اصلاح طلب عليه رهبري ايران سخن گفته اند و تمايل به آمريكا دارند؛
6-تغيير حكومت ايران يعني صلح و ثروت و آزادي براي ايران و منطقه.
راهبردها و سياست هاي پيشنهادي كميته612
رهيافت كميته خطر كنوني آمريكا براي هر تهديد يا آسيبي كه از سوي جمهوري اسلامي ايران متوجه آمريكا مي شود راهبرد و سياست كاري خاصي ارائه مي دهد.
1- متحدان آمريكا حول استراتژي تهاجمي عليه ]مقام معظم[رهبري ايران منسجم گردند.
2- ايران با ميزاني از تهديد و اميد به فرصت، در چهار سال آينده بايد در سياست خارجي خود دستور كاري را در پيش گيرد كه به سمت آمريكا گام بردارد.
3- براي مقابله با ايران داراي دانش هسته اي، حامي تروريسم و حزب الله، مداخله گر در عراق، داراي انباشت ثروت نفتي و توانايي هاي علمي و قدرت داخلي و منطقه اي، بايد از ضعف هاي اقتصادي و اختلافات دروني آن استفاده كرد.
4- بازبيني و درس هاي فروپاشي بلوك شرق و هم چنين تغيير حكومت هاي مشابه مطالعه شود. تجارت مذاكره با شوروي فعال شود و مدل مناسب استخراج گردد.
5- بايد براي بازگشايي سفارت ايالات متحده در تهران ابراز تمايل كنيم.
6- هم زمان بايد يكي از بلندپايه ترين مقامات خود را به عنوان فرد شماره يك در سياست جديد در مقابل ايران انتخاب و معرفي كنيم. بايد به طور مرتب حمايت خود را از حقوق بشر و دموكراسي در ايران مورد تأكيد قرار دارد. از اين طريق مي توانيم ارتباط خود را با مردم ايران تقويت كنيم. (فرد شماره يك خانم اليزابت چني انتخاب شد و تيمي از متخصصان جنگ نرم ايشان را همراهي مي كنند.)
7- بايد شبكه هاي متعدد راديو تلويزيوني براي ايرانيان تدارك ديد و پيام هاي خود را با پيشرفته ترين تكنولوژي هاي روز مانند اينترنت به دست مردم ايران برسانيم.
8- اگر قرار است گفت و گو و تعامل با ايران صورت گيرد، بايد با مقامات مورد وثوق و تأييد رهبري انجام شود، بايد دانست در اين باره ديگران در ايران چنين قدرتي ندارند.
9- درباره فعاليت هاي هسته اي ايران بايد با احتياط و دورانديشي و چند جانبه عمل كرد. بايد فشارها را بر ايران بيشتر كرد و در صورت استنكاف ايران، پرونده اين كشور را به شوراي امنيت فرستاد. اگر چه اولويت اول، اعمال فشار ديپلماسي از طريق متحدان به گونه اي است كه ايران داوطلبانه از فعاليت هاي و برنامه هسته اي خود چشم پوشي كند.
10- حمايت از اپوزيسيون مي تواند از عوامل مؤثر بر تغيير رژيم ايران باشد. سفر فعالان جوان خارجي از كشورهاي متحد ايالات متحده به ايران، راه ديگري در اين رويكرد است. اين افراد مي توانند به عنوان جهانگرد وارد ايران شوند و در صورت نياز به جنبش هاي مدني بپيوندند.
11- بايد فعاليت NGOهاي آمريكايي را در ايران تسهيل كنيم و به صدور ويزا همت گماريم تا اقدامي قوي در ايران داشته باشند.
12- سفارتخانه هاي كشورهاي ديگر هم مي توانند در تهران براي ما مؤثر باشند. حضور در جلسات محاكمه، درخواست مشترك براي آزادي زندانيان سياسي، كمك مالي به خانواده هاي زندانيان و گروه هاي مخالف حكومت و حتي نظارت يا مشاركت در اعتراض ها، از جمله اين راه هاي تأثيرگذار است. كنگره بايد تصويب قانوني به نام آزادي ايران را بررسي كند تا از طريق آن بتوان حمايت كافي از جنبش مخالف به عمل آورد.
13- تضعيف ستون هاي حمايتي حكومت ايران كه همانا سرويس هاي امنيتي و نظامي، گروه ها و رسانه هاي طرفدار حكومت، سازمان ها و رهبران مذهبي، جوانان و مؤسسات هوادار حكومت است بايد در دستور كار قرار گيرند.
14- سرويس هاي امنيتي و قضايي آمريكا و متحدانش بايد در همكاري با سازمان هاي حقوق بشر به جمع آوري مدارك و شواهدي در متهم كردن مسئولان ايراني به موارد شبيه ميكونوس اقدام كنند.
15- گفت و گو با دولت ايران هم بايد در دستور كار باشد. ما بايد تعامل خود را براي ديدار با مقامات ايراني و بحث و گفت و گو درباره موضوعات مورد علاقه و نگراني دو طرف نشان دهيم.
16- بايد رهبران روحاني ايران را كه در رأس قدرت هستند، وادار كرد از قدرت سياسي به صورت مسالمت آميز كناره بگيرند.
17- بايد قدرت بسيج و سپاه را از ميان برد. در وزارت اطلاعات تغييرات اساسي و يا به طور كلي ان را حذف كرد.
18- اين كميته سپس در پايان گزارش خود نتيجه نهايي را اين چنين براي مقامات كاخ سفيد و دستگاه ديپلماسي آمريكا تبيين نمايد:
«بعضي مي گويند ايران آن طور كه برخي تحليل گران ادعا مي كنند، در آستانه يك انقلاب نيست و ما فقط بايد با تهران گفت و گو كنيم، بعضي ديگر مي گويند، گفت و گو حكومت ايران را تقويت و محكم مي كند و بايد از طريق انزوا و تقويت مخالفان داخل و خارج حكومت در جهت تغيير اين رژيم تلاش كرد.»
19- كميته خطر جاري معتقد است كه واشنگتن به رويكرد جديدي نياز دارد، رويكردي مبتني بر به رسميت شناختن تهديد ايران از يك سو و ستايش فرصت هاي ناشي از اين وضعيت از سوي ديگر باشد.
توصيه اين كميته، اتخاذ استراتژي جنگ نرم براي مشاركت طلبيدن مردم ايران در براندازي حكومت است.
20- نيروهاي طرفدار دموكراسي در ايران، به باز آموزي اصول براندازي نرم وارد شوند و آموزش مفاهيم گذار از ديكتاتوري به دمكراسي (كتاب براندازي نرم دكتر جين شارپ) در همه كشورها از جمله لهستان، يوگسلاوي، گرجستان و اوكراين را شروع نماييم.
21- جنبش هاي بدون خشونت و براندازي نرم را در اتحاد بين دانشجويان، كارگران، روشنفكران و تظاهرات توده اي و اعتصابات عمومي دنبال نماييم.
22- حمايت گسترده از طرفداران دموكراسي در ايران و تضمين امنيت آنان در دستور كار قرار گيرد كه شامل دمكرات ها، مخالفان حكومت در بين جوانان، زنان، كارگران، محققان، گردشگران، سازمان هاي دولتي و ... مي باشد.
23- انجام تحريم هاي هوشمند عليه ايران انجام گيرد.
ايران هراسي در گزارش بنياد كارنگي
بنياد كارنگي كه فعاليتش را درباره مطالعات روابط بين المللي و مسايل صلح و امنيت جلوه گر ساخته و انتشارات و رسالات متعددي را در اين باره توسط محققان همكارش تهيه و به افكارعمومي ارايه مي دهد؛ از بنيادهاي حساسي است كه با پنتاگون و سيا ارتباط مستقيم دارد. در واقع هدف اصلي اين بنياد ارتباط با جريان هاي سياسي و دست اندركاران و زمامداران جوامع مختلف، به خصوص رژيم هاي سياسي است كه با ايالات متحده تضاد منافع دارند .
براي نمونه در سال 1947 اين بنياد با اعطاي مبلغ 750 هزار دلار به رئيس دانشگاه هاروارد، مركزي را براي تحقيق و پژوهش مسايل شوروي سابق تحت عنوان مركز مطالعات روسيه تأسيس مي كند. در سال 1953بنياد فورد نيز به سهم خود كمك هاي شاياني مي كند و بودجه مؤسسه را افزايش مي دهد. در سال 1959مركز نام برده اجراي طرح پژوهشي بسيار وسيعي را درباره سيستم اجتماعي اتحاد جماهير شوروي سابق آغاز مي كند كه اطلاعات جمع آوري شده فوق با ارقام بالا به مؤسسه تحقيقات منابع انساني نيروي هوايي آمريكا فروخته مي شود و در اختيار پنتاگون و سازمان سيا قرار مي گيرد.
اين اطلاعات در سال هاي بعد كاربرد فراوان پيدا كرده و در زمينه سازي براي سقوط اتحاد جماهير شوروي نقش به سزايي را ايفا مي كند.
اين بنياد اخيراً گزارشي را تحت عنوان «ايران، آمريكا و خليج فارس : سياست هاي پيچيده منطقه اي» به قلم «مارينا اتاوي»؛ مدير بخش خاورميانه اي خود منتشر كرده است.
خانم اتاوي بر روي موضوع تغييرات سياسي در خاورميانه و امنيت خليج فارس كار مي كند و نوشته هايي نيز درباره بازسازي سياسي در عراق، افغانستان، كشورهاي حوزه بالكان و كشورهاي آفريقايي دارد. اتاوي همچنين يكي از مشاورين ارشد در زمينه برنامه حاكميت قانون و دمكراسي است. اين برنامه به انجام مطالعات درباره كشورهاي مختلف مي پردازد كه اين مطالعات در راستاي تلاش هاي آمريكا و ديگر كشورها براي توسعه دمكراسي است. وي پيش از پيوستن به بنياد كارنگي، براي چندين سال تحقيقاتي را در آفريقا و خاورميانه داشته و در دانشگاه هاي «آديس بابا »، دانشگاه زامبيا، دانشگاه آمريكايي قاهره و دانشگاه «ويتواترسراند » آفريقاي جنوبي تدريس كرده است. تجارب وسيع اين محقق در چندين كتاب منعكس شده است. وي تا كنون 9 كتاب نوشته است و آخرين كتابي كه از وي منتشر شده «رسيدن به پلوراليسم: بازيگران سياسي در جهان عرب » بوده كه در سپتامبر سال 2009 به چاپ رسيده است.
در ادامه به بخش هايي از اين گزارش كه مرتبط با جنگ نرم برضد جمهوري اسلامي در قالب ايران هراسي مي باشد، اشاره مي كنيم.
1. القاي اجماع منطقه اي برضد ايران
با وجودي كه در حال حاضر برنامه هسته اي ايران ضروري ترين جنبه اي است كه آمريكا و جامعه بين المللي بايد با آن مقابله كنند، ولي تا زماني كه اين كشور را نتوان در شبكه طبيعي روابط بين الملل قرار داد، هرگونه پيشرفتي كه در اين خصوص حاصل شود احتمالا دوام بسيار اندكي خواهد داشت . همسايگان ايران خصوصا كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس كه آنها نيز نگران امنيت خليج فارس هستند، مي توانند در اين فرآيند متحدسازي مجدد بازيگران بسيار مهمي باشند . شش كشور عربستان، كويت، بحرين، قطر، امارات متحده عربي و عمان نگران سلطه ايران بر خليج فارس هستند، ولي يا بسيار كوچك و يا بسيار ترسو هستند و نمي توانند همسايه شمالي خود را به چالش بكشند و لذا سعي مي كنند ضمن حفظ منافع خود، روابط عادي با تهران داشته باشند . آمريكا تلاش كرده است تا به جاي استقبال از عادي سازي روابط بين ايران و كشورهاي حاشيه خليج فارس نوعي ائتلاف ضدايراني تشكيل دهد .
دولت اوباما بار ديگر ايده ائتلاف ضد ايراني را احيا نموده است، خصوصا پس از انتخابات رياست جمهوري ژوئن 2009 كه اميدها براي روي كار آمدن دولتي ميانه رو در ايران از بين رفت ولي تلاش ها براي ترويج ائتلاف ضد ايراني، در منطقه خليج فارس و فراتر از آن، احتمالا بار ديگر با شكست مواجه خواهد شد زيرا براي كشورهايي كه از منابع نظامي محدودي برخوردار هستند اتخاذ سياستي كه در آن هم با آمريكا و هم با ايران رابطه خوبي را حفظ كنند بسيار معني دار است .
2. مقابله با قدرت نرم منطقه اي ايران
مساله ايران تنها به مساله هسته اي محدود نمي شود . حتي بدون تسليحات هسته اي نيز ايران در خاورميانه و خصوصا منطقه خليج فارس حضور برجسته اي دارد . روابط غير عادي آن با كشورهاي همسايه باعث تشديد بي ثباتي منطقه خواهد شد . اكثر همسايگان ايران به آن به عنوان تهديدي مي نگرند ولي واكنش آن ها اين است كه به جاي مقابله با ايران به دنبال رابطه اي خوب با آن باشند . كشورهاي خليج فارس از منابع لازم براي خريد تسليحات برخوردار هستند، ولي به استثناء عربستان سعودي، آنها حتي از نيروي انساني كافي براي درگيري موفقيت آميز با ايران برخوردار نيستند . در خارج از منطقه خليج فارس نيز تمايل اندكي براي درگيري با ايران وجود دارد و حتي مصر كه پرسروصداترين منتقد عربي ايران است حاضر به طرفداري از درگيري با ايران نيست . در نتيجه سياست آمريكا براي مهار ايران بايد اين مساله را مد نظر قرار دهد كه كشورهاي عربي تمايلي به اتخاذ موضعي مقابله جويانه با همسايه خود ندارند.
دولت اوباما هنوز به صراحت نشان نداده است كه مي خواهد با قدرت ايران در خليج فارس چگونه برخورد كند . عليرغم اينكه دولت وي اعلام كرده است عموما ديپلماسي را ترجيح مي دهد و مقابله نظامي را آخرين گزينه ممكن مي داند، ولي تا كنون فراتر از يكسري اصول عمومي گام بر نداشته است .
واقعيات اساسي مبني بر اينكه ايران يك قدرت منطقه اي است كاملا مشهود است . اولين آن وسعت اين كشور است كه باعث مي شود هم براي همسايگان خود تهديدآميز باشد و هم اينكه نفوذ كشورهاي دورافتاده تري همچون مصر را به چالش بكشد ولي تنها مساله وسعت نيست . ايران يك كشور واقعي با يك سيستم سياسي ارتجاعي و كاملا سازماندهي شده است كه البته در منطقه اي كه اكثر كشورهاي آن همچون كويت بسيار كوچك، همچون عراق بي ثبات، و همچون عربستان بسيار غيررسمي هستند اصلا نكته خوبي نيست . در بين همسايگان آن، تنها تركيه است كه از نظر وسعت و به اجرا در آوردن صفت هاي يك كشور واقعي با ايران برابري مي كند . البته مساله موقعيت نيز مطرح است : ايران كنترل يكي از سواحل خليج را در اختيار دارد كه اعراب آن را خليج عربي و ايرانيان آن را خليج فارس مي نامند . هر روزه حدود 17 ميليون بشكه نفت خام، يا يك سوم توليد جهاني، از تنگه هرمز ترانزيت مي شود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
609Iran-A New Approach
610 .اين گزارش توسط مارك پالمر تهيه و توسط كميته خطر جاري كه در عناصر مهمي از جمهوري خواهان آمريكا مثل جورج شولتز وزير خارجه ريگان و نبوت كينگريج برجسته ترين چهره ي انقلاب نومحافظه كاران و سخنگوي كنگره در دوره بوش پدر در آن عضويت دارند. در اوايل پاييز 83 منتشر گرديده است. مارك پالمر نايب رئيس قدمي ترين سازمان حقوق بشر آمريكا با نام Freedom House مشاور شش وزير خارجه آمريكا متن نويس سخنراني هاي هنري كيسينجر و سه رئيس جمهور آمريكا از نخستين سرمايه گذاري غربي در كشورهاي اروپاي شرقي و مركزي پس از فروپاشي كمونيسم و بنيانگذار چندين شبكه تلويزيوني در آن كشورها و مولف كتاب »طرحي براي درهم شكستن آخرين ديكتاتورهاي جهان در آستانه قرن بيست و يكم« مي باشد.
611 . دو اصل مزبور يعني تهاجم گسترده به اركان و سياه نمايي افراطي از كشور هدف جزئي از اصول اوليه براندازي نرم محسوب مي گردد.
612 . تمامي موارد پيشنهادي را مي توان در كتاب هاي براندازي نرم نوشته دكتر جين شارپ و رابرت هلوي ملاحظه نمود كه اكنون به اپوزيسيون ايران آموزش داده مي شود.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14