(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 6  آبان 1389- شماره 19775

نقشي «بد» براي بازيگري «بد»!
چه كساني سينماي ايران را به سمت نابودي مي برند؟
به مناسبت برگزاري چهلمين جشنواره بين المللي فيلم رشد فيلم به مثابه ابزار آموزش
نقش بزرگ رسانه هاي آمريكايي در نقض حقوق بشر
انتقاد از داوري در جشنواره سينما حقيقت
چرا مدعيان روشنفكري با ملك سليمان مخالفند؟
وحدت كلمه ورزي در «تبريز مه آلود»
بهمني و تصوير عمليات والفجر هشت در «گلوگاه شيطان»
نگاهي به نمايش «هفت طبقه» به بهانه اجرا در جشنواره تئاتر ماه
نمايي دراماتيك از جامعه طبقاتي در غرب



نقشي «بد» براي بازيگري «بد»!

پژمان كريمي
ماهيت سياسي هاليوود تنها به اعتبار توليدات آن مانند «فهرست شيندلر»، «نجات سرباز رايان» و... هدف اشاره نيست. نقش آفريني آشكار چهره هاي اين سينما در عرصه سياست نيز، به خوبي و روشني، كاركرد سياسي هاليوود و منتسبان آن را نمودار مي سازد.
يكي از بازيگران مشهور هاليوود آنجليا جولي است. اويي كه در ميان منتقدان هموطن اش، طرفداران زيادي ندارد. وي مانند ديگر هنرپيشگان زن هاليوود، با پشت سرگذاشتن دهه سوم زندگي اش ، همچون مهره اي سوخته، به انزوا رانده مي شود. اما در اين ميان، سياستمداران آمريكايي مي كوشند از «شهرت» اين بازيگر كه در نزد برخي از مردم ايالات متحده به نام «شيطان» شناخته مي شود، به نفع خود بهره گيرند.
در يكي از روزهاي پس از رويداد سيل فاجعه آفرين پاكستان كه به آوارگي 20 ميليون نفر انجاميد، جولي به عنوان سفير يونيسف به ميان آوارگان رفت. او درست در زماني تظاهر به غمخواري با سيل زدگان و گزارش نيازهاي آنان مي كرد، كه هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا در نقاطي از ايالت وزيرستان پاكستان، به بهانه تعقيب اعضاي القاعده و طالبان، مردم بي گناه روستايي را هدف موشك قرار مي دادند. تظاهر انسان دوستانه جولي اما، تحليلگران زيرك و واقع بين را فريب نداد. خيلي زود، در محافل رسانه اي و سياسي ايالات متحده، حضور جولي در پاكستان، داراي ماهيت سياسي و نمايشي براي به دست آوردن محبوبيت معنا شد.
تحليل درست بود. جولي كه در گذشته و در گفت وگوهاي رسانه اي اش علاقه سياسي خود را به رخ كشيده بود و از سوداي رياست جمهوري ايالات متحده سخن رانده بود، نيازمند به دست آوردن محبوبيت بيشتر بود. محبوبيتي كه به سياسيون ايالات متحده كمك مي كند؛ يك: در مواجهه با افكار عمومي ايالات متحده، مهره ذخيره خود را به جاي باراك اوباما، آسانتر روانه كاخ سفيد سازند.
دو: نگاه مردم جهان را نسبت به ايالات متحده كه به دليل جنايت در افغانستان و عراق، رنگي از تنفر و خشم عميقي يافته است، تا اندازه اي تغيير دهند.
اما مسئله اين است:
يك بازيگر سينماي سرشار از خشونت و سكس آمريكا، چگونه مي تواند ناگهان به سياستمدار خردمند، تبديل شود؟!
آيا مردم آمريكا آن قدر عقل خود را از دست داده اند كه به راحتي دچار فريب شوند؟
چگونه جهان باور كند بازيگري كه به دوران بازنشستگي اجباري سينماي بي رحم هاليوود نزديك شده و تا ديروز در برابر موضوع «حقوق بشر» ساكت بوده، در اندك مدتي دوستدار حقوق بشر و درگير مسائل انساني شده است؟!
آيا نمي توان و نبايد به عقل سياستمداران آمريكايي شك كرد؟

 



چه كساني سينماي ايران را به سمت نابودي مي برند؟

آرش فهيم
اين روزها برخي افراد و جريانات سينمايي به هربهانه اي عنوان مي كنند يا هشدار مي دهند كه سينماي ايران در حال نابودي است و يا مي گويند دست هاي پنهاني قصد تعطيل كردن اين سينما را دارند! اين عبارت ها و اشارت ها، در عين سياست زدگي و سياسي بودن، برآيند دو موضوع هستند؛ اول اين كه شايع كنندگان اين سخنان، خود را مظهر سينماي اين ديار مي دانند و مي پندارند كه چون خودشان به بن بست رسيده اند پس كار سينما تمام است! دوم اين كه آن ها به جز انحصارطلبي و تماميت خواهي، براي فعاليت سينما تصوري جز حركت در مسير غرب و خودستيزي ندارند و به همين دليل هرگونه اعتراض نسبت به وضع موجود سينما يا اراده براي اصلاح كاستي هاي سينما را تلاش براي نابود كردن اين مخلوق مي دانند. همان طور كه ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي نيز بدخواهان انقلاب، براي فرافكني و ارائه نشاني غلط، فاتحه سينما را مي خواندند. اما ديديم كه برخلاف ميل باطني آن ها، عرصه بر فساد و وطن فروشي سينمايي شاهنشاهي تنگ شد و جمهوري اسلامي، فرزندي نجيب و زيبا را به فرهنگ كشورمان تحويل داد.
اما فارغ از اين سخنان و گويندگان آن ها، آيا مي توانيم وضعيتي را فرض كنيم كه باعث از بين رفتن سينما در اين كشور شود؟ آيا مي توان به طور مشخص افراد خاصي را شناسايي كرد كه اعمال آن ها سينما را به سمت نابودي مي برد؟
پاسخ مثبت است؛ چنين فرضي محال نيست. واقعيت اين است كه همواره عده اي خواسته يا ناخواسته سينماي ايران را به سمت پرتگاه هاي سقوط و انحطاط هول مي دهند. و اگر اراده مقاومت و حركت برخلاف مسير آن ها نبود، چه بسا فرض مطرح شده به وقوع مي پيوست.
اما اين دست هاي نابودگر نه آن چنان كه توصيف مي شود پنهان هستند و نه خارج از چارچوب سينما. سينماي ايران نيز مانند هر نوع ساختار و سازمان ديگري بيش از آنكه از بيرون تهديد شود، از درون خود مورد هجمه قرار مي گيرد. همچنان كه تجربه همه ساختارهاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي نابود شده گوياي آن است كه اين فساد و سستي دروني آن ها بوده كه موجب سقوطشان شده است. هيچ نظام يا تشكيلات جمعي را در طول تاريخ نمي توان يافت كه در صورت هويتمندي، مقاومت و حركت در مسير راستين، از سوي اغيار نابود شده باشد. بله، ممكن است فشارهاي بيروني موثر و ضربه زننده باشد، اما عامل اصلي فروپاشي، از درون است. اين وضعيت براي سينماي ايران نيز صادق است. هرچند، اين تشكيلات فرهنگي، برخلاف توهمات و تصورات عده اي، هيچ دشمن خارجي ندارد. نمي توان انگشت اتهام را به سمت هيچ شخص يا جريان خاصي گرفت و گفت آن ها قصد نابود كردن سينماي ايران را دارند. نه تنها اين چنين نيست، بلكه اگر نيك بنگريم، اعتراضات بيروني نسبت به عرصه هنر هفتم كشورمان، مي تواند به عنوان يك هشدار و زنگ خطر، مفيد به حال فعالان اين عرصه باشد.
از اين رو، اهالي و دلسوزان سينما، بيش از آنكه نگران انتقادات و اعتراضات بيروني باشند، بايد بيم رفتارهاي دروني اين عرصه را داشته باشند. حسرت خوردن فلان هنرمند محترم سينما بابت اين كه چرا به تصوير كشيدن خشونت و مناسبات غيراخلاقي در سينماي ما مجاز نيست، از هر پتكي ويران كننده تر است. آرزو كردن براي بازگشت خيانت كاران و وطن فروشان در يك مراسم رسمي، به مراتب مخرب تر از سخن آن مسئولي است كه خواهان تخريب خانه سينما شد. دعوت از دست اندركاران دستگاه سينمايي يك دولت جنگ طلب سينماي ما را به سمت نابودي سوق مي دهد، نه اعتراض به فساد. در سال هاي اخير افتخارات و حماسه هاي بزرگ و كم نظيري در كشورمان و توسط مردم خودمان رخ داده است؛ پيشرفت هاي هسته اي، توليد بومي ماهواره، حماسه نهم دي 88 و... چشم بستن اكثر سينماگران ما به روي اين درخشش ها بزرگترين جفا در حق فرهنگ و هنر است. بدنام كردن كشور و مردم خود نزد بيگانگان براي دريافت جايزه از جشنواره هاي خارجي، سم مهلكي است كه عده اي به بدن سينماي ما تزريق كرده و مي كنند. بايكوت فيلم هاي ارزشمند و متعهد توسط برخي نشريات سينمايي تهديد سينما است، نه انتقاد از غرب زدگي و پوچ گرايي. يكي از نشريات تخصصي سينما كه از قضا سرمقاله اش را به بحث نابودي سينماي ايران اختصاص داده، از 162 صفحه فقط در 5/2 صفحه به مهم ترين فيلم سال هاي اخير سينماي كشورمان پرداخته است. ديگر نشريه اي هم كه خود را مظهر «فيلم» مي داند نيز برخورد مشابهي با اين اثر داشته است. اين در حالي است كه «ملك سليمان»،فيلم مغضوب اين نشريات، برخلاف فيلم هاي مورد علاقه آن ها، خون تازه اي در رگ هاي سينماي ما دميده است. آيا اين نوع برخورد رسانه اي، با دلسوزي براي فرهنگ و هنر در تناقض نيست؟
... «درد»هايي از اين دست بسيار است. كوتاه سخن اين كه مثلث «باندگرايي»، «سرمايه محوري» و «غرب زدگي» بزرگترين تهديد سينماي ايران بوده است و افرادي كه در اين راستا قدم بر مي دارند، عاملان تضعيف و نابودي سينماي اين كشور هستند. همان طور كه تجربه عملي 30 سال سينماي پس از انقلاب اسلامي نيز اين را ثابت مي كند. از جمله؛ از سال 76 كه اين مثلث بر مديريت فرهنگي كشور سلطه يافت، ضعف روزافزون سينما را هم ديديم. ديديم كه جمعيت مخاطب سينما از 50ميليون نفر به 13ميليون نفر كاهش يافت و چه اتفاقات تلخ ديگري كه بر سر هنر هفتم ما آمد.
امروز هم اگر شمقدري و دوستانش قصد رها كردن سينما از فرودها و شكست هاي پي در پي را دارند، چاره اي جز مبارزه با مثلث باندگرايي، سرمايه محوري و غرب زدگي ندارند. براي پرورش باغي پرثمر، بايد علف هاي هرز را ريشه كن كرد.
اما به رغم آرزوي بدخواهان اين سرزمين، سينماي ايران هرگز نابود نخواهد شد. سينماي ما واقعيت قدرتمندي است كه با تكيه بر فرهنگ ناب اسلامي- ايراني، از هر گزندي در امان خواهد ماند و به راه روشن خود ادامه خواهد داد. فراموش نكنيد كه فقط 32 سال از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته و در اين مدت تنها دو نسل از سينماگران رشد كرده اند و اتفاقا بيشتر فيلمسازان برجسته امروز كشورمان از دامان فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس برخاسته اند. تاريخ باز هم تكرار مي شود و از دل همين فرهنگ، نسل هاي جديدي در راه است كه بهتر از قبل بار امانت را به دوش خواهند كشيد و سينمايي ديگر را رقم خواهند زد.

 



به مناسبت برگزاري چهلمين جشنواره بين المللي فيلم رشد فيلم به مثابه ابزار آموزش

حميدرضا كفاش
چهلمين جشنواره بين المللي فيلم رشد طي روزهاي هفتم
تا چهاردهم آبان ماه برگزار مي شود.
مطلب زير به اين مناسبت نوشته شده است:




فيلم/ آموزش
امروزه، مفهوم «رسانه» در فرايند يادگيري همگاني، و ارايه محتواي درس به شيوه تعاملي، فراگير است. و معلمان به منابع گوناگون براي موضوعهاي درسي، دسترسي دارند. اما موضوع مهم چگونگي درگير نمودن فراگيران در فعاليت يادگيري است.
پژوهش ها نشان داده است تخته هاي الكترونيكي تعاملي، دي وي دي، ويديو ديجيتالي و... بسياري از تنگناهاي گذشته را در زمينه استفاده از فيلم در كلاس درس از بين برده است. لازم به يادآوري است با وجود گسترش فناوري در سال هاي اخير، هنوز استفاده از فيلم در كلاس درس در جايگاه ويژه قرار دارد.
چرا فيلم؟
فيلم ابزار آموزشي قدرتمندي است كه مي تواند فراگيران را در فهميدن و دسترسي به دنياي خارج از كلاس درس: گذشته و حال، واقعي و مجازي كمك كند. فيلم سبب درگير نمودن فراگيران به فعاليت و تفكر انتقادي نسبت به آن چه مي بينند و مي شنوند مي شود. فيلم توانايي درك، تفسير، و مهارت را در فراگيران ايجاد مي كند.
تركيب تصاوير متحرك و صدا در فيلم سبب آشنايي فراگيران به مسايل و موضوعها، كمك به آن ها در فهميدن موضوعها، ايجاد جنبش و حركت، خلاقيت و نوآوري، و تفسير مي شود. فيلم زمينه گفت وگوي آزاد و تعامل ميان فراگيران درباره موضوعات درسي را فراهم مي سازد. در واقع، بايد گفت فيلم مي تواند تجربيات تازه در يادگيري ايجاد كند، پشتيبان كتاب هاي درسي، و سبب پويايي فرايند يادگيري باشد.
فيلم در كدام بخش برنامه ريزي درسي؟
امروزه، منابع تدريس، تعاملي است، و معلمان بايد از ابزارهاي پداگوژي براي بيان موضوعات درسي استفاده كنند. فيلم به عنوان منبعي براي تدريس- يادگيري ابزاري است كه فراگيران را به فعاليت تعاملي وادار مي سازد. استفاده از فيلم در فرآيند يادگيري عبارتند از: قبل از تدريس، حين تدريس، بعد از تدريس، قبل از تدريس به معناي فعاليت در مورد پيش زمينه دانش فراگيران، و بيان اهداف درس با استفاده از فيلم است. اين امر شامل گفت وگو در كلاس درس در زمينه موضوعات بيان شده در درس، يا موضوعهاي تئوري درس است. در حين تدريس به فراگيران فرصت داده مي شود تا تكليف درسي خود را با استفاده از فيلم انجام دهند. اين امر شامل استفاده از فيلم در جواب دادن به سؤالات محتواي درس، يا تطبيق و مقايسه كردن جنبه هاي فيلم با موضوع درس است. بعد از تدريس گفت وگو، ارزشيابي فيلم با موضوعات درس، و يا فهميدن دنياي پيرامون است.
رويكردهاي پداگوژي
فناوري سبب رويكردهاي يادگيري مبتني بر فعاليت هاي فردي، و مشاركت فراگيران در كارهاي گروهي شده است. فيلم فرصتي مناسب براي معلمان در فرآيند يادگيري فراهم آورده است. استفاده از فيلم در فرايند يادگيري سبب مهارت فراگيران در گفت وگو، فعاليت شنيداري، و تعامل با يك ديگر، و گروه مي شود.
فيلم در كلاس درس
يك- فيلم/ تاريخ
ارايه فيلم هاي كوتاه، و مستند تاريخي مي تواند جذابيت، و قوه تخيل براي بيان گذشته در فراگيران ايجاد كند. فيلم هاي تاريخي قدرت ارايه اطلاعات به صورت گسترده، و توانايي پوشش دادن بسياري از مسايل را در زمينه احساس، و تفكر فراگيران دارد. درس تاريخ بايد بعضي از مسايل گذشته را براي فراگيران برجسته سازد، و نگاه گذشته به آينده در فراگيران ايجاد مي كند. تاريخ در زمان هاي گوناگون، محيط هاي گوناگون، سياست هاي گوناگون، و تجربيات فرهنگي گوناگون نوشته مي شود. فراگيران تاريخ بايد ياد بگيرند چگونه بخوانند، چگونه منابع را تفسير كنند، چگونه مهارت خود را توسعه دهند، و تفكر انتقادي نسبت به مداركي كه ارايه مي شود، پيدا كنند. فيلم هاي تاريخي بهترين منبع براي فراگيران تاريخ است. و معلمان بايد از فيلم هاي تاريخي به عنوان منبعي براي يادگيري فراگيران تاريخ استفاده كنند.
دو فيلم/ شهروندي
شهروندي فرايندي پويا، جذاب، و ناحيه پيچيده اي از آموزش است. دادن فرصت هايي براي انتقال بعضي از قضاياي درس هاي شهروندي براي فراگيران تعيين كننده است و آن ها مي توانند با كمك فيلم، بسياري از قضاياي شهروندي را ياد بگيرند. هنوز بعضي از مسايل شهروندي سبب چالش هايي براي معلمان و فراگيران است. تركيب صدا با فيلم در فيلم هاي كوتاه داستاني با فرمت هاي آشنا به فراگيران در فهميدن بسياري از مسايل شهروندي و تجزيه و تحليل آن كمك مي كند.
فيلم سبب تشويق فراگيران در پاسخ دادن به موقعيت ها، اتخاذ سياست عقلاني، انتخاب صحيح، تصميم گيري اخلاقي، و فرصت براي عمل و ايفاي نقش در جامعه مي شود. همچنين، فرصت تجربه درفراگيران ايجاد مي كند.
درس هاي شهروندي براي گفت وگو، كارگروهي، ايفاي نقش و ايجاد مهارت است. پرسشهاي اخلاقي كه در داخل فيلم مطرح مي شود به فراگيران دربيان عقيده، و نگاه آنها نسبت به جامعه كمك مي كند. انتخاب فيلم مبتني بر شهروندي به وسيله معلمان در رويكرد برنامه ريزي درسي به عنوان يك منبع آموزشي، ابزاري مناسب است. در واقع مي توان گفت، مشاهده و فهميدن نقش گروههاي اجتماعي و سياسي در فيلم مي تواند دربهبود شهروندي كمك كند.
سه -فيلم/ سواد خواندن و نوشتن
هدف از مطالعه كتاب به دست آوردن مهارت است و زماني كه مهارت لازم را از خواندن كتاب به دست نياوريم از خواندن كتاب روي گردان مي شويم. فيلم به همراه كتاب درسي به فراگيران در دست يابي مهارت نوشتاري، و خواندن كمك مي كند. ساختارفيلم هاي كوتاه داستاني، رخدادها، شخصيت ها، صحنه هاي فيلم سبب تشويق و ايجاد مهارت نوشتاري در فراگيران مي شود. امروزه، بسياري مدارس از فيلم هاي استاندارد در خواندن و نوشتن استفاده مي كنند. اين امر سبب توسعه توانايي نوشتاري و خواندن در فراگيران مي شود. معلمان با استفاده از فيلم، مهارت پايه فراگيران را توسعه مي دهند. اين امر سبب افزايش مهارت نوشتاري و خواندن، اشتياق براي مطالعه بيشتر، پيشرفت درمطالعه و افزايش ارتباطات مي شود.
چهار- فيلم/ زبان انگليسي
فراگيران زبان انگليسي و ادبيات با استفاده از فيلم يادمي گيرند چگونه متن را بخوانند، تفسير كنند و پاسخ دهند. آنها گرامر و لغت را به صورت انفرادي ياد مي گيرند، و يا تجزيه و تحليل مي كنند. فراگيران نه تنها نيازمند فعال بودن در «خواندن» و نوشتن هستند، بلكه نيازمند يادگيري لغت تازه در بيان عقايد خود مي باشند. فيلم به آنها فرصت پاسخ خلاق و تفسير انتقادي مي دهد. با تماشاي دقيق فيلم، تكرار ديدن بخش ها و نماها بسياري از جزئيات روشن و آشكار مي شود و فراگيران مي توانند جزئيات را به دقت مشاهده كرده، بنويسند، تجزيه و تحليل و تفسير كنند.
پنج- فيلم/ هنر
فراگيران مي توانند طراحي نشانه هاي گوناگون و آداب و رسوم ملل را به وسيله فيلم مشاهده كنند. به ويژه پويانمايي سبب رشد خلاقيت درفراگيران مي شود.
شش- فيلم/ علوم
امروزه اكثر مدارس، دانشگاهها، مراكز پژوهشي و تحقيقاتي، مؤسسات علمي،... درسراسر دنيا از فيلم در فرايند يادگيري علوم استفاده مي كنند. زيرا، پژوهش ها نشان داده است فيلم ابزاري بسيار مناسب در علوم براي مشاهده و تمرين است. به وسيله فيلم بسياري از فرايندها و سيسم ها با تست در آزمايشگاه نشان داده مي شود. اين امر سبب همكاري فراگيران با يكديگر، كارگروهي، تمرين و اكتشاف مي شود.
راهنماي اساسي استفاده از فيلم دركلاس درس
در زير خلاصه اي از راهنماي اساسي استفاده از فيلم در كلاس درس ارائه شده است:
انتخاب فيلم: امروزه، انتخاب فيلم مبتني بر فرآيند يادگيري و ارائه آن دركلاس درس آسان است. مقدار آماده سازي فضاي آموزشي مي تواند به افزايش تجربيات يادگيري فراگيران در كلاس درس كمك كند. استفاده از فيلم دركلاس درس نيازمند فضاي آموزشي با دسترسي به كتاب، دستگاه ضبط صوت، ويديو و منابع ديگر است. اما، امر مهم اين است كه معلمان در زمان استفاده از فيلم به سن فراگيران و نوع فيلمي كه مي خواهند فراگيران تماشا كنند، توجه كنند. معلمان نيازمند تجهيزات و اتاق مناسب براي ارائه فيلم هستند. آنان نيازمند يك اتاق تاريك براي تماشاي فيلم در مدرسه هستند. معلمان بايد قبل از ارائه فيلم براي تماشا دستگاه ويديو و كنترل از راه دور را چك كنند. مطمئن شوند ويديو يا دي وي دي بر روي آن بخشي كه مي خواهند نمايش دهند، قرارگيرد. معلمان بايد فراگيران را براي تماشاي فيلم آماده سازند. فراگيران بايد قادر به نشستن در مكان مناسب باشند و بايد بدانند انتظارهاي معلم از ارائه فيلم چيست؟ معلمان بايد قبل از ارائه فيلم مطمئن شوند كه فراگيران مي دانند بايد بر روي كدام قسمت فيلم متمركز شوند. در زمان ارائه فيلم ابتدا از فراگيران بخواهيد به دقت گوش و تماشا كنند و از مداد يا خودكار استفاده نكنند. سپس بعد از تمام شدن فيلم به فراگيران فرصت براي بحث گروهي يا عكس العمل هاي فردي نسبت به فيلم بدهيد و از آنان بخواهيد از دفترچه يادداشت براي فعاليت خود استفاده كنند.
معلمان بايد فيلم هاي 120 تا 90 دقيقه اي داستاني را كه براي ارائه در كلاس درس انتخاب مي كنند به بخش هايي تقسيم كنند و به صورت جدول زماني با توجه به موضوع درس در كلاس به نمايش درآيد. نمايش اپيزودهاي كوتاه دركلاس درس بايد در يك دوره زماني بعد از خواندن فصل درس صورت گيرد. شما ممكن است اپيزود فيلم را به سه يا چهار بخش تقسيم كنيد و فراگيران بايد بعداز نمايش هربخش فيلم با يكديگر به گفت وگو درباره موضوع فيلم با توجه به موضوع درس بپردازند.
بعداز انتخاب فيلم، فعاليت يادگيري با استفاده از فيلم در تدريس بسيار آسان است. راهبردهاي گوناگوني مي توان در زمان ارائه فيلم براي فعاليت فراگيران به كاربرد تا سبب افزايش فهميدن و مهارت فراگيران شود. اما، اول بايد كتاب خوانده شود تا فراگيران آماده براي تماشاي فيلم و درگير فعاليت هاي يادگيري شوند.

 



نقش بزرگ رسانه هاي آمريكايي در نقض حقوق بشر

نادر طالب زاده معتقد است: رسانه هاي دروغگو نقش بزرگي در به راه انداختن جنگ هاي مختلف در جهان و نقض حقوق بشر دارند.
اين كارگردان سينما در نشست بررسي وضعيت حقوق بشر در آمريكا در آستانه نشست UPR كه در دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه برگزار شد با بيان اينكه نقش رسانه هاي دروغگو در نقض حقوق بشر كمتر مورد بررسي قرار گرفته است گفت: اگر رسانه هاي جمعي آمريكا همچون CNN و فاكس نيوز با فرمول هاي جديد براي منحرف كردن افكار عمومي دنيا تلاش نمي كردند جنگ هاي مختلف در جهان شكل نمي گرفت و زمينه براي جنگ هاي آينده به وجود نمي آمد.
وي با اشاره به وجود برخي رسانه هاي منتقد سياست هاي آمريكا در دهه هاي گذشته يادآور شد: با وقوع انقلاب اسلامي در ايران انتقادها جاي خود رابه انتقال پيام هاي شومي داد كه افكار عمومي جهان رامنحرف مي كند.
اين مستندساز ادامه داد: رسانه هاي آمريكا تحت سلطه صهيونيست به شدت مشغول به كار بوده و سياست هاي آنها را پيش مي برند.
طالب زاده با اشاره به سخنان رئيس جمهور كشورمان در نيويورك كه عامل اصلي واقعه 11 سپتامبر را سياستمداران خود آمريكا خوانده بود اظهار داشت: رسانه هاي آمريكايي با فريب افكار عمومي و ساختن مقصران خيالي زمينه را براي حضور و نقش آفريني نظام در سراسر دنيا ايفا كردند.
وي در پايان خاطرنشان كرد: بايد روي موضوع تحريف افكار عمومي توسط رسانه ها و زمينه سازي نقض حقوق بشر توسط آنها بررسي هاي لازم صورت گرفته و به آن توجه كرد.

 



انتقاد از داوري در جشنواره سينما حقيقت

رضا برجي با انتقاد از نحوه داوري در دوره هاي گذشته جشنواره سينما حقيقت گفت: متاسفانه نوع نگاه سليقه اي برخي داوران در بررسي آثار راه يافته به جشنواره سينما حقيقت طي سالهاي گذشته موجب تحميل خط فكري نادرستي بر مستندسازان شده است.
اين مستندساز جنگ اظهار داشت: روند برگزاري جشنواره سينما حقيقت طي سالهاي گذشته افت و خيزهاي زيادي داشته است. غير از سال اول كه به طور طبيعي آزمون و خطاهاي بسياري را تجربه كرد ليكن طي دو سال قبل جشنواره سينما حقيقت در داوري ها روند مناسبي نداشت.برجي در ادامه گفت: وقتي داوران اين جشنواره هر سال يك تعداد فيلم خاص را براي بخش مسابقه انتخاب مي كنند خواه ناخواه به فيلمسازها تحميل مي كنند كه اگر طبق اين سليقه اثري را براي جشنواره آماده كنيد مورد قبول واقع خواهد شد.
وي در ادامه افزود: تصورمي كنم اگر بخواهيم جشنواره اي ايراني-اسلامي را در كشور برگزار كنيم بايد رويكردهاي خاصي از قبيل انسان دوستي يا باورهاي ديني را در آن پررنگ تر كنيم و يابه نوعي خط و مشي براي شركت كنندگان در جشنواره مشخص كنيم كه حضور در جشنواره سينما حقيقت بايد طبق اصول و عقايد و يا خط فكري حاكم در اين جشنواره باشد.برجي در ادامه گفت وگو با سوره سينما گفت: بيشترين انتقاد من به آثار راه يافته به جشنواره سينما حقيقت به نوع آثار راه يافته به بخش مسابقه است كه متاسفانه بسياري از آثار خنثي است و به كيفيت جشنواره در مديريت جديد كمكي نخواهد كرد.

 



چرا مدعيان روشنفكري با ملك سليمان مخالفند؟

حميدخاني پور
«ملك سليمان» ساخته اخير شهريار بحراني يك حركت بسيار منحصر به فرد محسوب مي شود، اما مثل همه اين گونه آثار و كارگردانانشان مورد هجمه عده اي از منتقدان قرار گرفته است.
يكي از دلائل اين هجمه، هزينه اي است كه صرف توليد اين اثر عظيم شده.بگذريم از اينكه غربي ها به خاطر هزينه پنج ميلياردي يك فيلم استراتژيك خواهند خنديد. (از شدت پايين بودن اين رقم) ولي اگر منصفانه به اين مقوله نگاه كنيم به اين گونه خرج ها، هزينه نمي گويند بلكه سرمايه گذاري مي گويند. دستاوردهاي اين فيلم ستودني است و قابل استفاده براي فيلم هاي ديگر. پخته شدن جماعتي هنرمند بومي در عرصه جلوه هاي ويژه و گسترش آن در سالهاي آينده همه از نتيجه پنج ميليارد هزينه اين فيلم است. در ثاني، اين فيلم كه استاندارد ساخته شده به هر قيمتي هزينه خود را به دست خواهد آورد. قابليت فروش بين المللي دارد و آبرومندانه است. به اين ترتيب، يك پس انداز هم براي كل سينماي ايران محسوب مي شود. از لحاظ انحصارشكني داستاني هم «ملك سليمان» تنوع بخش سينماي ماست و قصه خاص قرآني را روايت كرده است. مشكل دنياي امروز دور بودن از راه انبياء (ع) و راهكارهاي قرآن است و اتفاقا اين فيلم ها آغاز كننده بيان هنري تحريف شده داستان هايي است كه به صورت تحريف شده به گوش مردم جهان رسيده اند.
اينكه چه كسي چنين فيلم هايي را مي سازد مهم است. هر فيلمي بايد سازنده متعهد به موضوع خود را داشته باشد. اين را مي دانيم كه خيل عظيمي از كارگردانان سينما نه تنها طرف اين آثار نمي آيند بلكه دغدغه آن را نيز ندارند. آن ها سينما را محل ابراز تفكرات ماليخوليايي خود مي پندارند و به شدت هم اصرار دارند مردم آنها را تماشا كنند و شبيه افكار آنها شوند. به طرز جالبي هم ادعاي بزرگي مي كنند. مي گويند مردم سطح شعور پاييني دارند و بايد آثار ما را ببينند تا سطح شعورشان بالا رود! اتفاقاً سطح شعور مردم بالا است كه از آثار آنها استقبال نمي كنند. جالب اينكه خود سازندگان آن آثار هم نمي دانند چه ساخته اند و هميشه فهم فيلم مزخرف خود را به عهده بيننده مي گذارند. وقتي شما به سمت سادگي و محتواگرايي داستان هاي قرآني مي رويد همه وجود شما درگير دغدغه هاي فراانساني و الهي و هنرمندانه بودن آنها مي شود؛ اما جماعتي وارد سينما شده اند كه از آپارتمان خارج نمي شوند؛ ذهنشان درهمين حد است. آنها كجا و سليمان نبي (ع) كجا؟
درمورد اين فيلم، جريان اصلي منتقدين يا سكوت كرده و يا سعي مي كنند منفي هم ننويسند تا فيلم تبليغ نشود؛ اين نشان دهنده تك صدايي بودن جريان حاكم بر نقد فيلم درسينماي ايران است. جرياني كه يك صدا شده و با حذف هاي دروني و تشكيل امپراتوري پنهان و به طور ديكتاتور مآبانه درجهت تخريب سينما تلاش مي كند و طبق خواسته خود به جريان ها جهت مي دهد. مدافعين «ملك سليمان» مطمئناً منتقدهاي مستقل هستند. جالب اينكه مدافعين غيرمستقل به شدت تحت فشارند. به طور نمونه منتقدي شناخته شده از اين فيلم تعريف و تحسين كرده و درسايت معروفي تمجيدش چاپ شده است. سردبير آن سايت بلافاصله هدف عتاب و خطاب قرارگرفته كه چرا چنين دفاعيه اي چاپ شده است و اجازه ندهيد اين تفكر خلاف جريان عمومي منتقدين غربگرا قد علم كند. گروهي ديگر هم كه به شدت با آثار الهي مخالفند و آن ها را نفي مي كنند، جدايي دين از سياست پيشه كرده اند و فيلمي كه بر مبناي فطرت و حقيقت ساخته شده باشد را قلع و قمع مي كنند. ولي اگر فيلمي صرفاً پوچ و ابزورد ساخته شود چنان به عرش مي برندش كه نگو.
نكته مهم اين است كه داستان پيامبران حلقه هاي مفقوده زندگي بشر است هر پيامبري گوشه اي از حكومت مهدوي آخرالزمان را از آسمان به زمين هديه كرده است. ملك سليمان و داستان حضرت يوسف (ع) بيشتر از بقيه تصوير كننده حكومت مهدوي هستند. چون از ملك و حكومت الهي صحبت مي كنند و راهكارهاي رسيدن به اين ملك كه ما امروزه با نام مدينه فاضله از آن ياد مي كنيم را نشان مي دهند. بشر امروز كاملاً به اين تذكرات نياز دارد و راز زمين گير شدن بشر در اين دنياي پر از جهل، دوري از همين نصايح ثبت شده خداوند است.
ملك سليمان مدل گذشته و رخ داده حكومتي است كه درآن زندگي مي كنيم. دقيقا از فتنه گري و موانع رسيدن به ملك صحبت مي كند و اتفاقا عصبانيت برخي ديگر از همين مفاهيم است. شديدا مثالي از حوادث فتنه سال قبل كشورمان است.
ملك سليمان مي گويد كه هرچه تشكيل مدينه فاضله نزديك تر شود شيطان عصباني تر مي شود و براي اينكه برانسان سجده نكند به سيم آخر زده و با عصبانيت هر كاري از دستش بر بيايد انجام مي دهد. شيطان دروجود همه انسانهاي مستعد شيطاني شدن و تهي از ايمان حلول كرده و با استحاله وجودشان آنها را براي فتنه گري و اغتشاش فعال مي كند. بايد به امام زمان (عج) تكيه كرد و در دوره غيبت محوريت تكيه مردم و امت، بايد بر ولي فقيه به عنوان نايب امام زمان(عج) باشد. بايد ايمان داشت و درون، سرشار از نور اعتقادات الهي شود تا شيطان راه به درون نبرد.
فتنه نوعي آزمايش است و درراه حق فتنه هاي مختلف در رنگ هاي مختلف بر امت منتخب تحميل مي شود. از رنگ سبز بگيريد تا... و همچنان ادامه دارد. شيطان دروجود همه مستعدين حلول مي كند. ناگهان انحرافات حاصل مي شود. «ملك سليمان» نمايشگر مفهوم تكرار تاريخ به گونه هاي مختلف است.

 



وحدت كلمه ورزي در «تبريز مه آلود»

محمدرضا ورزي كه در حال توليد مجموعه تلويزيوني «تبريز مه آلود» است، وحدت كلمه را مهمترين دغدغه خود براي ساخت اين اثر تاريخي عنوان كرد.
ورزي كه طي سه سال گذشته با سه گانه «پدرخوانده»، «عمارت فرنگي» و «سال هاي مشروطه» تاريخ معاصر ايران را به تصوير كشيد اين روزها پشت دوربين سريال «تبريز مه آلود» ايستاده است تا زندگي عباس ميرزا وليعهد فتحعلي شاه قاجار را روايت كند.
وي به تازگي در گفت وگويي با برنا، وحدت كلمه را مهمترين دغدغه خود براي ساخت اين اثر تاريخي عنوان كرده و گفته است: اصل مهمي كه در امروز و ديروز و فردايمان مشترك است و افق آينده مان را مي توان با آن ديد، همان وحدت كلمه بوده و اتحاد و وحدت كلمه ميان اقشار جامعه و دولتمردان در اين سريال مورد توجه ما است.
ورزي با اشاره به علت انتخاب اين برهه زماني، افزوده است: ما 200 سال پيش در تبريز به دليل نبود اتحاد و انسجام دچار مشكلي شديم كه نتيجه آن را نيز ديديم. «تبريز مه آلود» كمك مي كند امروز چشم هايمان را بيشتر باز كنيم تا به اتفاقات ناگواري كه در 200 سال پيش روي داد، دچار نشويم.

 



بهمني و تصوير عمليات والفجر هشت در «گلوگاه شيطان»

حميد بهمني توليد يكي از طرح هاي سينمايي فاخر كشور را به عنوان «گلوگاه شيطان» آغاز كرد.
اين فيلم با محوريت عمليات شناسايي والفجر هشت است و بين سالهاي 62 تا 64 را روايت مي كند. در اين فيلم عمليات هوايي، جنگ در آب و خشكي به تصوير كشيده مي شود.
بهمني درباره انگيزه اش از توليد اين اثر مي گويد: به دليل اهميت اين عمليات لازم ديدم اين مقاومت بي نظير رزمندگان در آن شرايط بحراني در رويارويي با جناح مقابل (آمريكا و عراق) رابه تصوير بكشم. عمليات والفجر هشت يكي از مشكل ترين عمليات هاي آبي خاكي دنياست، به طوري كه امروزه در كشورهاي مختلف دنيا آن را تدريس مي كنند.
وي در مصاحبه با فارس همچنين گفته بود: «گلوگاه شيطان» حاوي زواياي پنهاني از جنگ به ويژه نقش رهبري و فرماندهي حضرت امام در زمان جنگ و دوران دفاع مقدس است.
لوكيشن اصلي فيلم در جزيره مينو است و شهرك دفاع مقدس و جزيره قشم نيز از ديگر مكان هايي هستند كه اين فيلم در آن ها تصويربرداري مي شود.

 



نگاهي به نمايش «هفت طبقه» به بهانه اجرا در جشنواره تئاتر ماه
نمايي دراماتيك از جامعه طبقاتي در غرب

سيدعلي تدين صدوقي
نمايش «هفت طبقه» به كارگرداني حسن محمدي براساس داستاني از دينوبوتراتي است كه توسط محسن سراجي نوشته شده است.
داستان نمايش حول بيمارستاني هفت طبقه مي گذرد كه بيماران آن به ترتيب بيماري شان طبقه بندي شده اند. افراد مبتلا به بيماري هاي جزئي و خفيف در طبقه هفتم بستري مي شوند و به ترتيب هرچه بيماري آنها رو به وخامت مي گذارد به طبقات پايين نزول مي كنند تا به طبقه اول برسند. در واقع طبقه اول به نوعي طبقه مرگ است.
ما در اين نمايش با يك فرد همراه مي شويم كه طبقات را به ترتيب طي كرده تا در روند نمايش به طبقه اول مي رسد. در جاي جاي نمايش از شخصي به نام پرفسور داتي صحبت به ميان مي آيد. پرفسوري كه بيمارستان متعلق به اوست و ظاهراً همه تصميم ها را او مي گيرد. هرگز خودش را نمي بينيم، اما حضورش را چون سايه اي مخوف و هولناك در لحظه لحظه نمايش احساس مي كنيم.
نمايش به نوعي گروتسك است. طنزي تلخ و گزنده و واقعيتي دهشتناك را دربر دارد.اين طبقات مي توانند طبقات اجتماعي باشند و به نوعي خود جامعه. جامعه اي كه گرداننده آن نامريي است و هر تصميمي را كه بخواهد براي افراد و سرنوشتشان مي گيرد. اوست كه دستور مي دهد. اوست كه تشخيص مي دهد چه كسي در چه زماني در چه طبقه اي بايد بستري شود و در واقع چند صباحي را زندگي كند. يادمان باشد در هر طبقه پرستاران متفاوتند. چه به لحاظ رفتار و كردار و برخورد و ارتباط با بيماران چه به لحاظ شكل ظاهر و لباس پوشيدن و... كسي كه در طبقه هفتم است يعني اينكه پول دار است و استطاعت بستري شدن در اين طبقه را دارد شايد تنها براي چند آزمايش ساده آمده باشد اما بستري مي شود. ابتدا با او در شأنش و حتي بيش از انتظارش برخورد مي كنند. بطوري كه دلش مي خواهد چند روز ديگر در آنجا بستري شود. اما آرام آرام ماجرا شروع مي شود و به بهانه هاي مختلف و البته به تشخيص و دستور پرفسور داتي به طبقات پايين و پايين تر تنزل پيدا مي كند. اين هفت طبقه آدم را ياد هفت طبقه جهنم مي اندازد. شايد اين دنيا به نوعي جهنمي است كه هر طبقه اش از طبقه ديگر بدتر است. از اينها كه بگذريم، مفهوم ديگر نمايش مي تواند گوياي اين باشد كه در جوامع امروزي غرب انسان ها به ظاهر آزاد هستند، در واقع فكر مي كنند كه اقتدار عمل دارند، اما ديگران برايشان تصميم مي گيرند. كس ديگري سر نخ ها دستش است و هر وقت كه دلش بخواهد و يا لازم بداند افراد را از طبقه اي به طبقه اي ديگر مي برد. در اين جوامع همان طور كه به راحتي پله هاي صعود را طي مي كنند همان طور هم خود را به سقوط مي كشانند.
رگ حيات فرد را قطع مي كنند، آنگاه چاره اي نيست جز اطاعت! يعني در اين گونه جوامع انسان وسيله اي شده براي برآوردن اهداف كساني كه پنهانند و ريشه حيات جامعه ها در دستانشان است. كساني مانند پرفسور داتي. هر طبقه نشان گر بخشي از جامعه است با تمام خصوصياتش. آنها حتي سلامتي و بيماري را مي توانند به فرد تلقين كنند. در واقع هدايت روح و روان انسان را دستشان دارند و به نوعي مسخ كرده اند.
امير كربلايي زاده به درستي نقش ژوزف كرته را درك كرده و به مرور در روند نمايش بنا به موقعيت و وضعيت حضور صحنه اي مناسب از خود نشان مي دهد بدون آنكه بيش از حد غلو بكند. روان و سنجيده كاراكتر را نمايش مي دهد. از سويي حسن محمدي نيز با هوشمندي فضاي گروتسك را تا حدودي درك كرده و شخصيت هاي كاريكاتوري را در پس كاراكترها به صحنه كشيده است. فضا و نورپردازي هم در همين راستا عمل مي كنند نوشين سليماني در دو لحظه، دو نقش متفاوت را بازي مي كند. هرچند كه بايد گفت متن و همچنين اجرا به يك دراماتورژي همه جانبه نياز دارد. متن به نوعي الكن مانده است گويي در حد گرته برداري از متن اصلي است. به همين جهت ساختار آن به نوعي نامنسجم مي نمايد. ارتباط بين طبقات و چرايي آن گم شده است. اين سقوط و تنزل در پي يك مفهوم منطقي و دراماتيك اتفاق مي افتد كه در اينجا انگار حذف شده و زنجيره توالي صحنه ها كه طبقات منتج از آن است به نوعي گسسته و از هم گسيخته مي نمايد. به همين جهت نمايش ناقص جلوه مي كند. با اين همه ريتم كار حفظ شده و ميزانسن ها وحركات براساس تفكري دراماتيك چيده شده است. هرچند كه در بعضي از مواقع بازيگران مفهوم گروتسك را رها كرده و در اجرا به سوي كمدي صرف و در جاهايي كمي لوده مي روند بخشي از اين مسئله به هدايت كارگردان و بخشي به خود آنان برمي گردد كه البته مي بايست با ديدي هرمنوتيك به سوي اين گونه متن ها و كاراكترهاي آن رفت، در هر صورت تفكر كارگرداني مشهود است و اين از نقاط قوت نمايش است.
¤ عضو بين الملل
كانون ملي منتقدان تئاتر


 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14