(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 22  آبان 1389- شماره 19788

شعر
خانه عنكبوت كنكاش در انديشه هاي آرماگدوني صهيونيسم بين الملل (بخش سوم)
صهيون نگاري و ردپاي اهريمن!
سحر و خرافات در اشعار خاقاني
نوزايي در هنر قدمي در برابر تهاجم فرهنگي



شعر

دكتر محمد رضا تركي
جنگل ابر
مانند گلي كه زود پرپر بشود
حيف است، چرا دلت مكدر بشود؟!
گيسو بفشان، قيامتي برپا كن
يك غنچه بخند تا كه محشر بشود!
من مي شكنم، شعاع اندوهي اگر
در چشم تو بشكند، مكرر بشود
بگذار كه حس پر كشيدن تا اوج
در وسعت روحمان شناور بشود
بي چتر بيا كنار اين جنگل ابر
بگذار نگاهمان كمي تر بشود
در عشق اگر پيمبري مي آمد
مي شد دل من همان پيمبر بشود
يك جمله شبيه «دوستت دارم» تو
كافي ست كه عشق صد برابر بشود!

مترسك
پناهي ز خورشيد سوزان نداري
گريزي هم از باد و باران نداري
در اين چار راه فصول مكرر
بهار و خزان و زمستان نداري
كلاه حصيري تو خنده دار است
ولي ش كوه از چشم گريان نداري
به تن پاره پيراهني داري اما
همين بس كه گردي به دامان نداري
كلاغان چرا مي هراسند از تو
تو كه هيچ كاري به ايشان نداري
برو عاقلي كن، رها كن جنون را
اگر طاقت سنگ طفلان نداري
به يمن تو اين مزرعه سبز مانده ست
نصيبي تو هرچند از آن نداري!

 



خانه عنكبوت كنكاش در انديشه هاي آرماگدوني صهيونيسم بين الملل (بخش سوم)
صهيون نگاري و ردپاي اهريمن!

بهنام اسماعيلي
«كابالا» تلفظ اروپايي نامي است كه بر نوعي تصوف يهودي اطلاق
مي شود و تلفظ عبري آن «كباله» كه به معناي قديمي و كهن است. معتقدان و پيروان تصوف كابالا، اين مكتب و فرقه را دانش مخفي و سري خاخام هاي يهودي مي دانند و براي آن قدمتي بسيار قديمي قائلند. اين فرقه در پوشش عرفاني علاوه بر ترويج عقايد و باورهاي يهود صهيونيسم به
بي بندوباري جنسي نيز مي پردازد. سردمداران اين جريان ضدديني همچنين از برخي از خوانندگان غربي از جمله «مدونا» و «بريتني جين اسپيرز» براي ترويج فرقه مذكور استفاده
مي كنند. سرمايه داران صهيونيست آمريكايي از جمله حاميان مالي اين فرقه هستند و مي كوشند با جذب برخي از چهره هاي ورزشي و هنري زمينه گسترش اين فرقه را در ميان جوانان كشورهاي جهان از جمله جمهوري اسلامي ايران فراهم نمايند. اينك سرمايه داران صهيونيست آمريكايي علاوه بر تأ ثيرگذاري بر سياستمداران ايالات متحده آمريكا از طريق لابي هاي سياسي و اقتصادي و به دست گيري رسانه هاي مهم، طي سال هاي اخير با استفاده از نفوذ خود بر محافل هنري و فرهنگي آمريكا و غرب، تلاش دارند تا با جذب
ستاره هاي هنري و ورزشي به آيين يهوديت يا فرقه هاي برخاسته از آن ، پايگاه اجتماعي صهيونيسم در غرب و آمريكا را افزايش دهند. يكي از چهره هاي هنري كه از اين طريق جذب شده ، «مدونا» خواننده مشهور آمريكايي است كه از آيين كاتوليك به فرقه كابالا گرايش پيدا كرده است. مدونا در حاشيه شركت در جشن كاباليست ها با شيمون پرز نخست وزير رژيم صهيونيستي نيز ديدار كرده است. مدونا به همراه همسر خود «گاي ريچي» پس از ورود به تل آويو با يكي از اعضاي برجسته موسسه صلح نوبل ديدار كرده و از او يك نسخه قديمي تورات را هديه گرفته است. سپس در اين جشن به زبان عبري آواز خوانده است. وي كه به كلي مذهب كاتوليك خود را به فراموشي سپرده و با انتخاب نام يهودي «ايستر» و پوشيدن روبان قرمز دور كمر به عنوان چشم زخم در مقابل شيطان، به هيئت يهودي ها درآمده است. برخي ديگر ازشخصيتها و چهره هاي هنري و ورزشي غرب نيز به فرقه كابالا پيوسته اند: بريتني اسپيرز، اليزابت تايلور، ديان كيتون، استلا مك كارتني، باربارا استريسند، دمي مور، ميك ياگر، اشتون كاشر، روزين بار، ويونا ريدر، و پاريس هيلتون مالك هتل هاي زنجيره اي هيلتون را مي توان از اين دست برشمرد. در ميان ورزشكاران نيز ديويد بكهام و همسرش ويكتوريا، به عضويت فرقه كابالا درآمدند. رسانه هاي فراگير صهيونيسم بين الملل با صرف هزينه هاي هنگفت از طريق ماهواره و اينترنت درحال نفوذ در بين مسيحيان هستند. برخي جوانان مسيحي نيز بدون اين كه متوجه اين امر شوند با الگوبرداري از كساني چون مدونا و... دين خود را به فراموشي مي سپارند و با آنها همراه و هم آواز
مي شوند.
گفتني است فرقه كابالا، علاوه بر كمك هاي مالي كلان و سرسام آور صهيونيسم بين الملل، از روش هاي خاص و با استفاده از تبليغات خرافه گونه براي كسب درآمد بهره مي برد. اين فرقه آب معدني معمولي را در كانادا به نام »آب كابالا« مي فروشد. كاباليست ها ادعا مي كنند كه اين آب داراي انرژي مثبت است و بيماري سرطان را مداوا مي كند .اين فرقه همچنين نمادي را كه به اصطلاح از چشم شيطان تهيه شده است، مي فروشد.
يكي از ترفند هاي خطرناك دستگاه شيطاني فراماسونري براي اجراي اهدافش، تلاش براي انس دادن انسان ها به خصوص كودكان با سحر، جادو و تعاليم كابالايي است. كتاب ها و فيلم هاي زيادي در مدح و ستايش جادوگري نوشته و ساخته مي شود. متأسفانه مخاطب بسياري از اين كتاب ها و فيلم ها، كودكان هستند. از جمله اين كتاب ها و فيلم ها مي توان به « Harry Potter» و « AShrek » اشاره كرد. كه در بين آنها توانسته، هم از نظر ميزان فروش و هم از نظر ميزان جلب مخاطب كه همان جامعه هدف محسوب مي شوند، موقعيت ويژه اي را به دست آورد.
داستان « Harry Potter» در زمره پرفروش ترين كتاب هاي تاريخ قرار گرفته و از آن انيميشن ها و
فيلم هاي زيادي ساخته شده است. شهرت اين مجموعه داستان ها به حدي است كه كتاب ها و فيلم هاي هري پاتراز نظر كسب درآمد جزء پر فروش ترين كتب و فيلم هاي اين گروه جاي گرفته اند. در اين بين، دلايل و شواهد مهمي موجود است كه نشان مي دهد داستان هاي
«Harry Potter» لزوماً در جهت اهداف شيطاني فراماسون ها و صهيونيست ها توليد شده اند. از جمله اين شواهد، بدين موارد مي توان اشاره كرد: تعاليم جادوگري (Witchcraft) كه « Harry Potter» به كرات از آنها بهره مي برد، قرابت بسيار زيادي با تعاليم شيطان پرستي و همين طور كابالا دارد. به طوري كه علائم، وسايل و عباراتي كه درجادوگريها به كار برده مي شوند، عمدتاً همان علائمي هستند كه دركابالا و شيطان پرستي به كار مي روند. از جمله اين علائم مي توان به علامت هاي الحادي چون ستاره شش گوش و... اشاره كرد كه در شيطان پرستي، تعاليم كابالا و نيز تعاليم جادوگري به خصوص جادوگران شيطاني مشترك است. بنابراين گروه هاي جادوگري (Witchcraft) نيز، به مانند شيطان پرستان، كاباليست ها و فراماسون ها، شيطان را مقدس مي شمارند. امروزه شيوه بيان داستانهاي خيالي دست خوش تغييرات فراواني شده و متناسب با پيشرفت صنعت و تكنولوژي، هنر بديع قصه گويي نيز از دگرگوني به دور نمانده است. پديده سينما و تلويزيون ابزار قدرتمندي است كه مي تواند روياها و داستانهاي خيالي ما را به تصوير بكشد و هر قصه يا داستان كودكانه را از درون كتابها بيرون كشيده و در برابر چشمان مشتاق و ذهن خلاق آنها دنياهاي جديد پديد آورد. شايد دنياي رويايي و خيالي «جي .كي . رولينگ» چنين دنيايي باشد. « جوآن كتلين رولينگ » كه بيشتر بانام جي .كي . رولينگ شناخته شده است از جمله داستان نويساني است كه با استفاده از جذابيت رويا براي انسانها و به سبب خلق اثر كاملاً تخيلي هري پاتر به شهرت فراواني دست يافت. او متولد 31 ژوئيه 1965 است. فكر خلق هري پاتر در كوپه يك قطار به سال 1990 به ذهن رولينگ خطور كرد و به مدت 5 سال طول كشيد تا او بتواند جلد اول كتاب خود را به اتمام رسانده و پس از انتشار به فروش چشمگيري دست يابد. به همين دليل در سال 1999 جلد دوم و سوم مجموعه هري پاتر به چاپ رسيد. در فاصله كوتاهي پس از چاپ اين دو جلد قسمت چهارم هري پاتر منتشر شد و با فروشي كه تا آن تاريخ بي سابقه بود زمينه را براي چاپ جلد پنجم مهيا كرد. جلد پنجم كتاب ركورد فروش قبلي را شكست و در چاپ اول خود حدود 7 ميليون جلد را روانه خانه علاقمندان داستانهاي هري پاتر كرد. اين مجموعه به 61 زبان دنيا ترجمه و در اكثر كشورهاي جهان منتشر شد. مجموعه هري پاتر توانست جايزه بهترين كتاب كودك « برام استوكر» را براي خانم رولينگ به ارمغان آورد. اين شهرت جهاني، كمپاني بزرگ فيلم سازي هاليوود را بر آن داشت تا ترغيب شود كه بر اساس اين داستان فيلم بسازد. چرا كه هري پاتر سوژه اي بسيار مناسب براي اين كمپاني صهيونيستي بود. علي رغم ضعف فيلمها در برابر متن كتاب، دو فيلم اول هري پاتر توانست با فروش يك ميليارد و هشتصد ميليون دلار عنوان دومين فيلم پرفروش دنيا را به خود اختصاص دهد. تأثير اين داستانها به حدي بوده است كه لباسهاي هنرپيشگان اين مجموعه و حتي كتابهاي درسي هري پاتر كه به معرفي حيوانات، ابزار و فنون به كار رفته در مدرسه «علوم و فنون جادوگري هاگوارتز» مي پردازد در بين كودكان و نوجوانان طرفداران فراوان پيدا كرده است و بسياري از آنها براي آموختن فنون جادوگري و يادگيري تعاليم مدرسه هاگوارتز اعلام آمادگي كردند. امروزه كودكان چهره واقعي جهان و ارزشهاي موجود در آن را از منابع گوناگون مي آموزند. يكي از ابزارهاي موثر وكاربردي در اين راستا كه مي تواند مورد سوء استفاده قرار گيرد، صنعت سرگرمي است. اين صنعت قادر است كودكان را با جهاني سحرآميز آشنا كند. دنيايي كه در آن مرزهاي واقعيت و خيال درهم شكسته شده و هيچ قاعده قابل استنادي براي درهم تنيدگي اين دو جهان وجود ندارد. انسان در هر زمان از حيات خويش كه باشد كودك درونش فعال است ؛ كودك دروني كه مي تواند، در قالب خير شكل گرفته باشد و يا شر و اهريمني. تفكرات و تعاليم كابالايي، جادوگري و شيطان پرستي كه به جهت انحطاط اخلاقي جوامع از طريق ابزارهاي موجود در دست صهيونيسم بين الملل رواج يافته و مديريت مي شود.
شيطان پرستي در انگلستان به وجود آمد كه البته زياد تعجب برانگيز نيست زيرا انگليس يكي از كشورهايي است كه جادوگران بسياري داشته است. شيطان پرستي جديد بر خلاف شيطان پرستي قديمي، اعتقادي به وجود شيطان خارجي ندارد بلكه شيطان پرستي جديد، شيطان را در طبيعت و در وجود هر انساني مي داند و اين باطن هر كسي است كه شيطان در آن وجود دارد. مراسم شيطان پرستي جديد مراسمي است براي دعوت از شيطان باطني و حس اهريمني دروني كه با اعمال جنسي آرام و ارضاء مي شود. آنان جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه وجود دارد مديون آدم است. ديگر اين كه انسان بايد كامل ترين لذت جسماني را در اين دنيا ببرد. شيطان پرستي جديد داراي شباهت هايي به اومانيسم است كه انسان را برترين موجود، و تنها در برابر خود مسئول مي داند. در مناسك اين فرقه اذكار و اوراد عبري و همچنين تعاليم مرموزانه كابالا جايگاه ويژه اي دارد.
گفتني است كه گروه پرطرفدار«متاليكا» كه يهوديان نقش پررنگي در آن دارند نيز رسماً خود را شيطان پرست معرفي كرده است. اين گروه درسال 1981در كاليفرنيا كارخود را آغاز نمود. به عنوان مثال مي توان به «راب هالفورد» خواننده و آهنگساز انگليسي اشاره كرد كه از او به عنوان ستاره افسانه اي عالم متال ياد مي شود.
امروزه بارزترين نمونه موسيقي خدا ستيز و شيطان پرستانه را در كارهاي «مرلين مانسون» مي توان ديد كه مايكل مور در فيلم مستند «بولينگ براي كلمباين» به اثرات تخريبي اشعار و موسيقي اين خواننده و گروهش اشاره كرده است. جالب اينجاست كه در علامت گروه مرلين مانسون نيز چهار حرف عبري را مي بينيم. اين فرقه نزديكي بسيار زيادي با جادوگري دارد كه جوانان بسياري را به دنبال خود كشانده است و بيشتر از همه خود را در غا لب گروههاي موسيقي به جوامع معرفي كرده است. از ويژگي هاي بارز شيطان پرستان استفاده از رنگ سياه، انداختن صليب هاي وارونه بر گردن و استفاده از آهنگ هاي راك و علائم مختلف در برنامه هاي خود مي باشد.
استفاده از علائمي نظير: «666» يا »FFF»، « Swastika or Sun Wheelصليب شكسته يا چرخ خورشيد»، « All Seeing Eyeچشمي كه به همه جا مي نگرد» ،
« Goat Head سر بزشاخدار» و علامتهايي كه با حركات دست و به نشانه شيطان ساخته مي شود.
علائم مختلفي كه حتي توسط برخي از مسئولان آمريكايي استفاده شده، كه نشان از تفكر و وابستگي اين افراد با گروهاي منحرف، شيطاني و در كل صهيونيستي دارد.
بر كسي پوشيده نيست كه در قرن حاضر گرايش به معنويت و دين خواهي مجدداً در ميان جوامع غربي به خصوص نسل جوان رو به گسترش است. شايد همين رشد روز افزون دين خواهي در بين مردم غرب سبب شده كه سينما و تلويزيون نگاه ويژه اي درست در مقابل موج انبوه جستجوگران دين به اين مقوله داشته باشد. سينما با بهره گيري از ابزار توانمند تصويري خود بر آن شده تا دين را آنگونه كه منطبق بر اهداف سازندگان وكمپانيهاي صهيونيستي است ارائه كند، به عبارتي ديگر در پاسخ به خيل عظيم ذهنهاي پرسشگر غربي در مورد حقيقت پروردگار و خلقت بشر چاره اي ندارند جز آنكه اذهان جستجوگر را سرگرم جادوي بي نظير و قدرتمند خود كنند و با ارائه آئين هاي خيالي و ترويج خرافه، فطرت انسانهاي بار ديگر بيدار شده از خواب غفلت را از مسير واقعي و مستقيم دين خواهي و علاقه به معنويت منحرف سازند. اما در مجموعه هري پاتر يكي از بارزترين نكات موجود تاكيد بر بي نيازي انسان از سرچشمه لايزال الهي و اتكاي محض به خود است به گونه اي كه در هيچيك از قسمتهاي اين
مجموعه اشاره اي حتي كوتاه به وجود خداوند و يا مدد جستن از او و بهره گيري از تعاليم روشنگرانه پيامبران براي يافتن راه درست وجود ندارد. تأثيرات محصولات فرهنگي و رسانه اي نظير فيلم، تلويزيون، موسيقي و كتاب نقش بسيار بزرگي در كاستن از سطح آمادگي معنوي مردم ايفا مي كند، به گونه اي كه شيوع جادوگري و شيطان پرستي و روح گرايي در غرب باور نكردني است. هدف اصلي از سحر و جادو در دست گرفتن كنترل افراد و اشياء است و به نوعي نپذيرفتن نظم بنيادين الهي در امر خلقت مي باشد. در مسيحيت از غيب گويي و جادوگري به عنوان نوعي بت پرستي ياد شده است. در كتاب مقدس اذعان شده كه جادوگري يكي از متعارف ترين ابزار شيطان براي غافل كردن انسان از خود است و جادو و افسونگري به طور مستقيم و يا با واسطه، آئيني شيطاني است.
بايد بدانيم مجموعه داستانهاي هري پاتر يك« توطئه صهيونيستي» است كه با هدف منحرف ساختن ذهن جوانان طراحي شده است. مجموعه داستانهاي هري پاتر را
مي توان يك پروژه چند ميليارد دلاري صهيونيستي دانست كه هدف از آن منحرف ساختن ذهن جوانان و غافل كردن آنها از موضوع اصلي يعني تلاش صهيونيست بين الملل براي حكمراني بر جهان است. حكمراني برجهان به قيمت كشته شدن مردان، زنان و كودكان مظلوم و معصوم در فلسطين و غزه. كشتن هر آن كس كه مسير درست را پيدا كرده باشد و اسير تبليغات مسموم، توخالي و شيطاني صهيونيزم بين الملل نگردد. فرقي هم نمي كند كه مسلمان باشد يا مسيحي و يا حتي يهودي، اروپايي يا آمريكايي همانند «راشل كوري». گفتني است عرضه جهاني آخرين قسمت كتاب هري پاتر با عنوان « هري پاتر و قديسان مرگ » باعث بروز جنجال مذهبي در سرزمين هاي اشغالي شد.
كتابفروشي ها در
سرزمين هاي اشغالي، براي فروش اين كتاب مجبور شدند در روز «سبت»، مغازه هاي خود را باز كنند و اين در حالي است كه اكثر فروشگاه ها به طور معمول در روز شنبه تعطيل هستند. «سبت»، روز مقدسي براي يهوديان به شمار
مي رود كه از غروب جمعه آغاز و تا غروب شنبه ادامه مي يابد. مجموعه كتاب هاي داستاني هري پاتر تاكنون با استقبال فراوان كودكان و نوجوانان در سراسر جهان مواجه شده، كه با كمي دقت به خوبي ردپاي اهريمني آن دركشور اسلامي عزيزمان ايران هم به چشم ميخورد، پروژه اي كه ميلياردها دلار از محافل صهيونيستي پاي آن ريخته مي شود تا ذهن و روح پاك و معصوم كودكان ، نوجوانان و جوانان ايراني را به تسخير خود درآورد.

 



سحر و خرافات در اشعار خاقاني

سليمان مختاري
خرافات در واقع نتيجه عكس العمل نفس بشري در برابر رموز ناشناخته طبيعت است؛ حوادثي از قبيل زلزله، رعد و برق، جنگ ها و هزاران واقعه وحشت انگيز ديگر، بشر اوليه را به حيرت واداشته و اينجا است كه انسان براي علت يابي وقايع به اوهام و خيالات روي آورده است، از اين رو ناداني و جهل بشر را مي توان بزرگ ترين دليل وجود و شيوع خرافات دانست. اگر خرافات به حال خود واگذاشته شود به تدريج نزد مردم قداست مي گيرند، پس بايد درباره آن ها تحقيق كرده و آنها را شناخته و شناسانده شود كه خود قدمي در شناخت بهتر فرهنگ عامه و نيز نابودي افكار خرافي مي باشد.
خاقاني از اين گونه عقايد و اصطلاحات مربوط به آنها جهت مضمون آفريني و آفرينش هنري در شعر استفاده كرده است؛ وگرنه- آن گونه كه از اشعارش برمي آيد- خود هيچ گونه اعتقادي به آنها نداشته است.
عوامل ديگري در پيدايش خرافات و جادوگري مؤثرند، مثلا عامه مردم بالطبع از وقوع آنچه خلاف طبيعت است لذت مي برند و اين امر مي تواند يكي از عوامل رواج خرافات در ميان مردم باشد، علاوه بر اين بسياري از خرافات و سحر و جادوها اختراع سودجويان و شيادان در طول تاريخ بوده است. در ذيل به عقايد خرافي و مسائل مربوط به سحر و جادو، كه در قصايد خاقاني به آنها اشاره شده، آورده مي شود تا ما را در شناخت بهتر فرهنگ عامه و خرافات ياري دهد:
باد هرزه: افسوني را گويند كه دزدان بر صاحبان كالا مي دميدند تا خواب بر آنها مستولي شود و اسباب آنها را ببرند.
پري را در شيشه ديدن:
در گذشته جادوگران و جن گيران آيينه اي در پيش چشم كودكان نگه مي داشتند و اوراد و اذكار مي خواندند تا كودكان نابالغ، پريان و اعمال آنها را در آيينه ببينند و از گمشده و سفر كرده اي كه خبري از او نيست بوسيله مشاهده در آيينه خبر دهند:
در دل دشمن نگر مانده ز تيغت خيال
چون شبه گون شيشه اي نقش پري در ميان
حرز:
حرز دعايي بوده است كه بر كاغذ مي نوشتند و با خود نگه مي داشتند تا از بلاها و بيماري ها در امان باشند:
پار آن قصيده گفت كه تعويذ عقل بود
و امسال اين قصيده همه حرز جان اوست
شايان ذكر است كه دعا در تداول امروز معاني مختلفي دارد، از جمله عبارات و خطوطي كه دعانويسان هنگام مراجعه بيماران و نيازمندان بر كاغذ مي نويسند و از شخص مي خواهند كه با شرايط خاصي آن را روي بازوي خود ببندد تا از بيماري و بلا نجات يابد و معني ديگر دعا، درخواست براي برآورده شدن حاجت است. دعا در مورد اولي در حوزه سحر و جادو است كه منظور از حرز نيز همين نوع است.
دانه زدن:
نوعي جادو و سحر رايج در هندوستان بوده است، بدين صورت كه «دانه ارزن و جو را به زعفران زرد كنند و افسوني بر آن خوانند و بر كسي كه خواهند بزنند تا مقصودي كه دارند، برآيد:
جو به جو هر چه زن دانه زن از جو بنمود
خبر آن ز شفا يا ز خطر بازدهيد
دنبه گداختن:
در قديم دنبه گذاري نوعي سحر بوده است، «آن چنان باشد كه ساحران به نام شخصي سوزن بسيار بر دنبه گوسفند بخلانند و افسوني خوانند و آن را در قبر كهنه بياويزند و چراغي در زير آن روشن سازند تا از حرارت چراغ دنبه به گداز آيد و چنان كه دنبه مي گدازد، آن شخص نيز مي گدازد و لاغر مي شود تا بميرد:
اجلم دنبه نهاد از بره چرخ و شما
همچو آهو بره مشغول چراييد همه
ترا از گوسفند، چراغ دنيا مي نهد دنبه
تو بر گاو زمين برده اساس قصر و بنيانش
طالع:
اعتقاد به طالع و حكم كردن درباره سعد و نحس كواكب از روي اختران، يكي ديگر از امور رايج در آن زمان بوده كه در قصايد خاقاني بارها به آن اشاره شده است:
طالعم از برت برون انداخت
گر بنالم برون تر اندازد
خانه طالع عمرم ششم و هشتم كند
چون نديديد كه جاماسب دهاييد همه
علاوه بر آن، برحسب اينكه طالع كسي به چيزي منسوب باشد براي آن مدلولاتي خاص درنظر مي گرفتند، مثلا كسي كه طالع او به برج اسد نسبت داده مي شد او را سخت دل و جفاكار مي دانستند كه برج اسد برابر با ماه مرداد مي باشد.
فال بيني:
فال در مفهوم كلي عبارت از اين است كه از روي نشانه هاي غيبي، سرنوشت انسان يا واقعه اي پيشگويي كند. «فال» يك واژه عربي است كه بر شگون خوب و شگون بد اطلاق مي شود و خود انواعي دارد. فال زدن از ديرباز در مشرق زمين رواج داشته است و عوام در هنگام دودلي و نگراني و درماندگي به راهنمايي كاهنان و ساحران دست به اين كار مي زده اند. انواع ساده فال كه هم اكنون با تفاوت هايي در بيشتر شهرها رايج است، حاكي از قوت و رسوخ اين رسم كهنه در ذهن عامه مردم است و نشان مي دهد كه چگونه مردم در هنگام درماندگي به عالم غيب پناه مي برند تا مگر بدين وسيله دريچه اي از غيب به رويشان گشوده و از آينده با خبر شوند و در عصر خاقاني رواج داشته و شاعر بارها به آن اشاره كرده است:
فال سعد است گفت خاقاني
كز نفس مشك اذفر(1) افشاندست
نكته ديگر اينكه قدما بعضي امور را به فال بد مي گرفته اند، مثلا معتقد بودند كه آشكارا به دنبال گنج رفتن شگون ندارد:
آشكارا برگرفتن گنج فرخ فال نيست
من به فرخ فال گنجي در نهان آورده ام
ديگر اينكه به خوش قدمي و بدقدمي اعتقاد داشته اند:
كي به دوخيل نحس پي بر سپهبد زند عدو
كي به دو زرق بسته سرهر سقطي2 شود سري
فال سعد است گفت خاقاني
كز نفس مشك اذفر افشاندست
نعل در آتش نهادن:
در قديم وقتي مي خواستند شخصي را رام خود كنند نام او را بر نعل اسبي مي كندند و آن نعل را در آتش مي افكندند و افسوني چند بر آن مي خواندند و معتقد بودند بدين وسيله آن شخص مضطرب و رام مي شود.
بابليان عيد را در نعل در آتش نهند/ كز حد بابل رسيد عيد و مه نو به هم
زهره با ماه و شفق گويي زبابل جادويي ست/ نعل و آتش در هواي قيروان انگيخته.

پي نوشت
1- اذفر: تندبو
2- سقط: خطا، غلط

منابع: 1- برهان قاطع، محمد خلف تبريزي، به اهتمام محمد معين، 5ج، 1361، اميركبير.
2- جادو و خرافات در ديوان خاقاني، محمد بهنام فر، فرهنگ، پژوهشگاه علوم انساني، بهار85
3- فرهنگ فارسي 6ج، محمد معين، 1381، اميركبير.
4-فرهنگ ادبيات فارسي، زهرا خانلري، 1384، توس.

 



نوزايي در هنر قدمي در برابر تهاجم فرهنگي

ليلا كريمي
تا كنون سبك هاي مختلفي در قالب شيوه هاي جديد خوشنويسي ارائه شده است . محمد خسروي جانباز نقاش ،شاعر به تازگي خط جديدي در هنر سنتي خوشنويسي در كنار شيوه هاي جديدي از طراحي حروف با محوريت تايپوگرافي ابداع كرده است . با اين هنرمند خوشنويس گفت وگويي كرده ايم كه مي خوانيد:

- ابداع سبك جديد در هر هنري به خصوص خوشنويسي كار آساني نيست، هدف شما از ابداع خط جديد خوشنويسي چيست؟
يكي از اهداف من؛ ترويج فرهنگ قرآني باتوجه به سفارش ائمه معصومين(ع) و همچنين فرمايش مقام معظم رهبري بود.
از كودكي عاشق قرآن بودم و در خانواده اي مذهبي به دنيا آمدم؛ و قبل از اينكه شيميايي و جانباز شوم، حافظ قرآن كريم بودم. سال ها بعد در باب اهل بيت عصمت و طهارت و عرفان رو به شعر آوردم و سوره هاي كوچك قرآن را به شعر درآوردم؛ اين كار را همواره در ليست كارهايم قرار داده ام و فقط شب ها مي توانم روي آن تمركز كنم. .
در باب مسئله اي با يكي از مذاهب اقليت در مورد وحدانيت و جمله لااله الاالله بحث داشتم كه به اين فكر افتادم كه اين آتش درون را به روي كاغذ بياورم؛ اين گونه شد كه با لطف حضرت حق «خوشنويسي جديدي» را ابداع كردم و مورد توجه اساتيد و دوستان قرار گرفت.
به نوعي اين كار را ابداع خط جديدي در خوشنويسي مي دانند اما اين شيوه كار، فراتر از اين حرف ها است و تا زماني كه حضرت حق نفسي بدهد؛ اين شيوه از خوشنويسي را ادامه مي دهم.
- اين نوع خوشنويسي در حد ابداع نيست و فراتر از آن است يعني چه؟
با ديدن تصاوير متوجه مي شويد و به اين سخن معترف مي شويد. كلمه «لااله الاالله» و همه صفات اسماء الحسني خداوند زيبا و درخشنده است و در واقع من خواسته ام اين زيبايي را با زيبايي تكرار و خلق كنم.
همچنين توهين دردآور كشيش آمريكايي به قرآن انگيزه مضاعفي به من داد كه با خوشنويسي قرآن را به جهانيان و كشوروكارم را جهان اسلام معرفي كنم و تو دهني محكمي به اين آمريكايي نابخرد بزنم.
اگر از اين نوع كارهاي جديد حمايت صورت گيرد ديرزماني نمي گذرد كه پوسترهاي قرآني جايگزين پوسترهاي ديگر در خانه ها مي شود، اين پوسترها در قالب آيه هاي كوچك به صورت تابلوهاي تصويري جذاب و زيبا است.
- ارتباط بين خوشنويسي و نقاشي را چگونه مي بينيد؟
استفاده صحيح از هنر عالي است. خواسته دروني انسانها است كه او را سوق به هنر خوشنويسي، نقاشي و... مي دهد.
تعبير و تفسير عاميانه من اين است كه؛ زبان در بيشتر موارد قاصر از تفسير و تعبير و وصف زيبايي ها، طبيعت و... است. زماني كه زبان الكن است نقاشي، خوشنويسي، موسيقي و هنرهاي ديگر به كمك آن مي آيند و در قالب يك اثر هنري جلوه گري مي كند.
چه زباني مي تواند واقعه كربلا را به تفسير بكشد:
آه اي خزان همه را سر به گريبان كرده اي
باغ و بستان را معزا، غرق ماتم كرده اي
با اين هنر، تا حدودي يك قدم كوچك برداشته ام تا بتوانم قرآن را در قالب هنري معرفي كنم؛ اميدوارم اين كار مورد قبول درگاه ابديت قرار گيرد.
- نظر شما در مورد اين جمله چيست؟ «سبك هاي ابداعي در هنر خوشنويسي، در خوشنويسي اصيل ايراني يك انحراف است».
مخالف اين نظر هستم؛ البته به نظر اهل فن در اين باب احترام مي گذارم؛ حتي اگر كلمه و خطي در قالب هنر عرضه شود براي آن ارزش و احترام قائل هستم. اما خلق آثار هنري پايان ناپذير است و هنر نيز هم.
بايد توجه داشت كه شايد نفت پايان پذير باشد؛ شايد چيزهايي در قالب اشياء يك روزي پايان يابند اما هنر پايان ناپذير است. اگر به اين موضوع بسنده كنيم كه نبايد در هنر ابداعي صورت گيرد چون انحراف است؛ اين پايان راه هنر و موجود نبودن هنرمند است.
- مضمون آثارتان چيست؟
- مضمون آثارم به «وحدانيت خداوند» پرداخته است. در هر كاري از هر جهت و زاويه اي به آثار نگاه كنيد با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز شده است. اگر هر كاري با نام و ياد حق شروع شود يك دژ محكم در برابر گناهان است.
-پايه اين نوع خط ابداعي چه خطي (نستعليق، شكسته و...) است؟
پايه اين خط «خط صاف» است.
-يعني چه؟
اين نوع سبك جديد در خوشنويسي تقريباً در قالب گرافيك و خط صاف پايه است و هيچ گونه انحناعي در كار ديده نمي شود ولي اين كار به حدي زيباست كه چشم را نوازش مي دهد. اما گاهي در بعضي از كارها از انحناع استفاده شده و درواقع هدف جلوه دادن زيبايي با زيباتر كردن آن است. مثل غذا؛ يك غذاي خوشمزه با تزيين زيبا مي شود.
-قصد داريد نمايشگاهي از آثارتان بر پا كنيد؟
در حال حاضر معاني قرآن را به شعر درمي آورم. در آينده اي نزديك نمايشگاهي از آثارم را برگزار مي كنم اما حجم كار بالا است و فقط عشق مرا در اين كار ياري مي دهد.
-به نظر شما خطوطي چون كرشمه و سفير كه تجربه هايي در هنر سنتي خوشنويسي هستند، طرفداران خود را از دست داده اند؟
نمي توان گفت خط هاي كرشمه، سفير و... كه جزو خطوط ابداعي بودند در حال حاضر طرفدارانش را از دست داده است بلكه انسان در همه حال هر چقدر با زمان جلو مي رود، خواسته ها و نيازهايش تغيير مي كند و به دنبال چيزهاي جديد و نواست. مي توان گفت كه شعرا از نويسندگان متوقعند و اين توقعات دنباله رو هم هستند.
وقتي مي خواهيم طرحي را بكشيم بايد يك پيش زمينه اي داشته باشيم. اگر انسان به دنبال نوزايي و پيشرفت نباشد، آثار جديد و زيبايي خلق نمي شود. و با اين تفاسير است كه ما در برابر تهاجم فرهنگي غرب ضعيف مي شويم و نمي توانيم در مقابل هجمه فرهنگي و تبليغات سوء آنها دوام آوريم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14