(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 27  آبان 1389- شماره 19792

نادر طالب زاده تاكيد كرد بومي سازي برنامه هاي خبري صدا و سيما
تهيه كننده طلا و مس: دست مافياي تحريم ژانر در سينماي ايران كوتاه شود
نگاهي به دو فيلم آخرالزماني هاليوود منجيان بدلي به نجات آمريكا مي آيند
حاميان بي بي سي چه كساني اند؟!
مقدمه اي بر آسيب شناسي تئاتر امروز ايران ملك سليمان تئاترم كجاست؟
باراك اوباما آكتور تلويزيون!
آغاز توليد مجموعه انيميشن دفاع مقدس در حوزه هنري
از سرگيري ساخت «سال هاي گلوله و زنبق»
ساخت مستند دفاع مقدس در سپاه عاشورا



نادر طالب زاده تاكيد كرد بومي سازي برنامه هاي خبري صدا و سيما

يك كارشناس رسانه معتقد است: بومي سازي برنامه هاي خبري صدا و سيما به جذابيت بيشتر اين برنامه ها نزد مردم كمك مي كند.
نادر طالب زاده فيلمساز و تحليلگر رسانه درباره رويكرد اخير رسانه ملي در خبررساني به برنا گفت: اخبار ايران بايد بومي سازي شوند و محصول انقلاب و جمهوري اسلامي به حساب بيايند. اين امر نيازمند افزايش سرعت خبر و تحليل آن است و همچون شبكه پرس تي وي ديگر شبكه ها نيز بايد در اقصي نقاط دنيا خبرنگار داشته باشند.
وي افزود: تقليد مستقيم از يك شبكه بيگانه كه با ايران دشمني دارد بدترين شيوه براي اعمال تغييرات در خبررساني است و مردم به راحتي از اين كپي برداري باخبر مي شوند و نسبت به اخبار واكنش خوبي نشان نخواهند داد.
مجري- كارشناس برنامه «راز» تصريح كرد: مردم به بومي سازي و ابتكار داخلي علاقمندند و اين موضوع جاي بحث بسياري دارد و با استفاده از نظرات افراد كارشناسي كه شايد اكنون به حاشيه رانده شده باشند، به روش معتدلي در اخبار خواهيم رسيد.

 



تهيه كننده طلا و مس: دست مافياي تحريم ژانر در سينماي ايران كوتاه شود

تهيه كننده فيلم سينمايي «طلا و مس» معتقد است دولت و صنف نبايد اجازه دهند گونه هاي مختلف سينمايي كه نياز مخاطب را برآورده مي كنند دستخوش آماج سوءاستفاده سودجوياني قرار بگيرد كه تنها به منافع آني و لحظه اي خودشان فكر مي كنند.
منوچهر محمدي تهيه كننده سينما افزود: متاسفانه در حال حاضر كمدي و طنز بستر اصلي سينماي ايران شده است و زماني كه چنين اتفاقي رخ مي دهد، يعني دولت و صنف به وظيفه اصلي خودشان عمل نكرده اند.
وي تصريح نمود: دولت موظف است از توليد فيلم هاي فرهنگي حمايت كند و از طريق ارائه راهكارهاي مناسب سبب ترغيب فيلمسازان براي توليد فيلم در اين ژانر و ترويج فرهنگ تماشاي فيلم شود.
اين سينماگر در پايان گفت: اگر مخاطب از اثر جلو بيافتد و يا مطلبي به وي ارايه شود كه از رسانه هاي ديگر نيز مي تواند دريافت كند اين امر سبب ايجاد دافعه در وي مي شود، از اين رو سينماگران ما بايد با نياز شناسي مخاطب، به طرح مطالبي بپردازند كه حرفي براي گفتن داشته باشد و سبب جذب مخاطبان شود.
وي در ادامه به شرايط تالار هاي سينما در ايران اشاره كرد و افزود: همان طور كه شاهد هستيم مجموعه پرديس هاي سينمايي به لحاظ اقتصادي در نقطه بالاتري نسبت به ساير سينماها قرار دارند، طبعاً به روز بودن تالار ها و جاذبه هاي بصري آنها شرايط جذب مخاطب را فراهم مي كند و فراموش نكنيم در شرايط فعلي وقتي مخاطب وارد تالار سينما مي شود دوست دارد امكان چندين انتخاب را داشته باشد از اين رو سينماهاي ما نبايد تك تالار باشد.

 



نگاهي به دو فيلم آخرالزماني هاليوود منجيان بدلي به نجات آمريكا مي آيند

آرش فهيم
سينما در عين اين كه سازنده فرهنگ و ذهن بشريت در جوامع مختلف است، بازتاب دهنده آرزوها، فرهنگ و حتي هذيان هاي جمعي مردم يك جامعه نيز هست. اين موضوع در مورد جوامعي صادق است كه سينماي آن ها «مسئله محور» بوده و بلاگردان مردم است. مثل سينماي آمريكا كه به شدت به منافع ملي آن كشور و سياست هاي حاكمانش وفادار است. در اين شرايط، جريان شناسي توليدات سينمايي در چنين جوامعي- به خصوص آمريكا- نه تنها بخشي از كار مطالعات سينمايي است كه نوعي جامعه شناسي نيز محسوب مي شود.
آنچه امروز در هاليوود غلبه دارد گروهي از فيلم هاي موسوم به آثار آخرالزماني است. اين گونه آثار در سينماي آمريكا تبديل به يك جريان پويا و قدرتمند، در راستاي مسائل داخلي و خارجي آن كشور شده اند. به طوري كه در يك سال اخير چندين فيلم و انيميشن همچون «آواتار»، «2012»، «كتاب ايلاي»، «شاهزاده ايراني»، «9» و... با اين مضمون به نمايش درآمده است. يكي از رويكردهاي پر رنگ در برخي از فيلم هاي آخرالزماني هاليوود، مذهب است. در اين نوشتار به بررسي اجمالي دو نمونه از فيلم هاي اخير با چنين رويكردي پرداخته مي شود.
پيامبران بدلي؛ سربازان جديد آمريكا
اگر برخي فيلم هاي هاليوودي همچون «لژيون» و «آگوارا» با وقاحت و سطحي نگري به دين حمله مي كنند، «كتاب ايلاي» محترمانه و عميق به اين موضوع مي پردازد. مواجهه غرب و در رأس آنها صهيونيست ها با اديان و جنبش هاي مذهبي رهايي بخش فقط به صورت مقابله و نفي مستقيم ارزش هاي جريانات ضد سلطه نيست. بلكه جايگزيني اديان نزديك به آنها با دين انقلابي و حق طلبي همچون اسلام هم بخشي از مهندسي فرهنگي غرب است. يعني القاي مذاهبي اخته و خنثي كه منافع نظام سرمايه داري جهاني را تأمين مي كنند. اين هم يكي ديگر از رسالت هاي سينماي غرب است كه اگر نفي مذهب كارگر نشد، با بدل سازي و جايگزيني ساختارهاي مذهبي بي خطر، موج اسلامگرايي خنثي شود. هاليوود هم مأمور است تا علاوه بر شكستن حريم مقدسات، تمايل انسان ها به معنويت را به سمت اديان ساختگي، تحريف شده و يا نزديك به غرب هدايت كند.
فيلم «كتاب ايلاي» به كارگرداني برادران هيوز هم داراي همين هدف است. فيلمي كه سعي دارد تا مخاطب حقيقت طلب و معنويت جو را به خود جلب كند و نسخه اي باب طبع آمريكا به او تحويل دهد. در اين فيلم، مذهب، مسيحيت و انجيل تبليغ مي شود، اما تمام اين موضوعات در واقع ابزاري براي تبليغ آمريكا هستند.
«كتاب ايلاي» نيز داستاني است درباره آخرالزمان. اين فيلم روايت مردي است كه از يك كتاب انجيل محافظت مي كند. ايلاي يك پيامبر بدلي است؛ شخصيتي كه به عنوان منجي نسل انسان پس از ويراني دنيا معرفي مي شود و براي اجراي اين هدف مأمور است تا كتاب مذكور را به نقطه اي خاص برساند.
اين بار هم منجي يك آمريكايي و محل نجات بشريت آمريكا است. البته باز هم مثل هميشه كاراكترهاي منفي هم يافت مي شوند تا مانع كار منجي شوند. يكي از صحنه هاي كليدي فيلم، بالاتر قراردادن كتاب انجيل در ميان ساير كتاب هاي آسماني است. حتي تورات نيز بالاتر از قرآن مجيد قرار مي گيرد. اين صحنه چكيده اي از تمام فيلم است.
منجي گرايي هاليوودي
يكي از جديدترين محصولات به اصطلاح آخرالزماني هاليوود «جاده» نام دارد. اين اثر با فيلمنامه اي از «جوپنهال» و بر اساس رماني به همين نام نوشته «كورمك مك كارتي» و به كارگرداني «جان هيلوك» ساخته شده است.
فيلم «جاده» نيز دنيايي را ترسيم مي كند كه در آن تقريباً همه چيز از بين رفته است و به طور صريح در آن اشاره به اين كه چرا و چگونه دنيا به نابودي رسيده نمي شود. تنها با زباني مبهم و غيرمستقيم متوجه مي شويم كه يك سال تمام دنيا در حال سوختن در آتش بوده، اما اين كه چه كساني و با چه هدفي و با چه روشي اين آتش را به پا كردند تا پايان فيلم نامعلوم مي ماند. آنچه در اين فيلم از دنياي به آتش كشيده در پايان جهان به نمايش درآمده، رواج آدمخواري است. يعني كمبود خوراك به حدي مي رسد كه انسان ها خودشان را خواهند خورد! اما مضمون اصلي و مهم فيلم «جاده» تفكر منجي گرايانه در آخرالزمان است. اين رؤيا در فيلم هاي سرگرم كننده و گيشه اي هاليوود نيز به شكل هايي چون، مرد عنكبوتي، سوپرمن، بتمن و ... تجلي يافته است. اما نوع جلوه يافتن اين موضوع در فيلم هاي جدي و انديشمندانه اي چون «جاده» بسيار متفاوت است. در اين فيلم يك مرد به همراه پسرش در حال پيمودن زمان و جغرافيا به سمت افقي شايد بهتر هستند. اما اين بار اين پسر است كه شمايلي منجي گرايانه يافته است. به گونه اي كه مرد، پسرش را كلام خدا معرفي مي كند و در جايي ديگر از پسر به عنوان يك فرشته ياد مي كند. چرا كه آن پسر در يكي از صحنه هاي ابتدايي فيلم پدرش و چند نفر ديگر را از شر آدمخواران نجات مي دهد و اين باعث مي شود كه پدر تصوري ماوراءالطبيعي از پسرش بيابد. در ادامه فيلم هم مي بينيم كه پسر داراي روحيه اي مسيحاوش و بشردوستانه است كه به جز پدرش ساير انسان ها را نيز مورد نوازش و رحمت خودش قرار مي دهد!اما نگاه تازه اي كه در فيلم «جاده» تنيده شده است، رويكرد مراقبت از منجي است. به گونه اي كه در اواخر فيلم، نگهداري از پسر به عنوان يك نقطه اميد و انگيزه بخش به دغدغه اصلي آدم هاي داستان فيلم تبديل مي شود. نكته اي كه تا به حال در ساير فيلم هاي آخرالزماني به اين شكل وجود نداشته است. به اين ترتيب، فيلم «جاده» جدا از مسائل فني و هنري اش، از منظر انديشه و ايدئولوژي يك فيلم مهم محسوب مي شود. اين اثر، يك گام روبه جلو در پيشبرد و انتشار تفكرات آخرالزماني است.
اگر به مقدمه اين نوشتار بازگرديم، مي توان فيلم «جاده» را گوياي نياز شديد آمريكا به منجي در اين شرايط جهاني دانست. امروز وضعيت داخلي و خارجي آمريكا بيش از هر زمان ديگري بحران زده و نااميدكننده است و اين فيلم نيز- همچون فيلم هايي از اين نوع- بازتاب دهنده نگراني برخي از روشنفكران و انديشمندان آن كشور در قالب رمان و يك فيلم سينمايي است. البته اين نگراني با اميد و انتظار يك افق روشن همراه است.
از طرف ديگر، اين فيلم و ساير آثار به اصطلاح آخرالزماني منتشر شده عقايد جريانات حاكم بر كاخ سفيد و دستگاه هاي هدايتگر جامعه آمريكاست. تفكراتي نظير نابودي زندگي در اثر حوادثي خاص، باقي ماندن اندكي از مردم آمريكا و تلاش دوباره آن ها براي بازسازي حيات انساني، ظهور منجي محافظ آمريكا و غرب در مقابل دشمنانش و همچنين لزوم پاسداري از اين منجي كه در اين فيلم به طور جدي مطرح شده، همه از انديشه هاي جريان اوانجليسم (مسيحيت صهيونيست) است؛ همان جرياني كه عامل اصلي ايجاد جنگ در خاورميانه، حمايت از رژيم صهيونيستي، فشار بر ايران و توطئه عليه اسلام است و افرادي چون بوش و رامسفلد و ساير جنگ طلبان ايالات متحده نيز نمايندگان آن هستند.و فيلم هاي «جاده» و «كتاب ايلاي» بار ديگر ثابت كردند كه هاليوود درباره منافع ملي آمريكا و كاخ سفيد تا چه حد حساس و متعهد است. دوران فيلم هاي سرگرمي ساز گذشته است و سينماي آمريكا بيش از هر زمان ديگري رويكردي سياسي و ايدئولوژيك به خود گرفته است.


 



حاميان بي بي سي چه كساني اند؟!

پژمان كريمي
فتنه سال 88، نتيجه همپيماني و همداستاني همه دولتهاي خارجي و همه گروهكهاي ضد «جمهوري اسلامي» بود.
اين همپيماني و همداستاني تنها در طراحي فتنه و آشوب، تامين منابع مالي، تحريك و هدايتگري و حضور ميداني اراذل و اوباش و ارتكاب جنايت خلاصه نمي شد. «همصدايي رسانه اي» بخشي ديگر از همبستگي استراتژيك دشمنان اسلام و ايران و ايراني بود.
در ميان رسانه ها (اگرچه برخي تلويزيون ها در اندازه رسانه نمي گنجند) بي بي سي فارسي دستگاه تبليغاتي رسمي دولت انگليس نقش آفريني تعريف شده و برجسته اي داشت.
گردانندگان و عوامل اين شبكه، جمعي از خبرنگاران درجه سه و چهار و ميدان داران روزنامه هاي زنجيره اي هستند. برخي از اين عوامل مانند «مسعود بهنود» داراي جرائم امنيتي و اخلاقي اند.
بي بي سي، در روزهاي فتنه تا آنجا پيش رفت كه تبديل به اتاق فرماندهي رسانه هاي ضدانقلاب شد. كشف استوديو ارتباط زنده با بي بي سي در ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي در قيطريه نمونه هايي كوچك از تقلاي پشت پرده و ضدامنيتي بي بي سي عليه نظام سياسي و مردم ايران است.
چندي پيش، وقتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از بررسي تقاضاي بي بي سي براي فعاليت در ايران سخن گفت، چند روزنامه مدعي اصلاح طلبي كه با سران فتنه و عمله اوباش آنها در سال 88، همراهي آشكاري داشتند، دچار هيجان شدند.
اين روزنامه ها، كلمه «بررسي» در سخن دكتر حسيني را به «استقبال» تحريف نمودند و به صورت روشني، از علاقه خود به آغاز فعاليت دفتر بي بي سي در تهران سخن گفتند.
براستي چرا بايد عده اي و چند رسانه، از فعاليت دستگاه تبليغاتي اجنبي كه به جاي كاركرد «رسانه اي» داراي رفتار ضدامنيتي و ضدملي است، استقبال كنند؟
چرا بايد عده اي و چند رسانه، هيجان زده به استقبال از دستگاهي تبليغاتي بشتابند كه سخنگوي دولتي جنايت پيشه است. دولتي كه سابقه 200 ساله اعمال جنايت عليه مردم ايران دارد؟
چرا بايد عده اي و چند رسانه، به استقبال از دستگاهي تبليغاتي برخيزند كه عمله و پادوهاي خبري آن، جمعي مجرم و منحرف اند؟
چرا برخي بايد به استقبال از دستگاهي مشغول شوند كه بديهي ترين اصول اخلاقي و حرفه اي رسانه اي را زيرپا مي گذارد تا متناسب با سياستها و مطامع شيطاني «روباه پيراستعمار» اذهان را شكل و سمت و سو دهد؟
آيا بي بي سي مروج دروغ تقلب نبود؟
آيا بي بي سي خبرهاي جعلي را پراكنده نكرد؟
و آيا...؟
در واقع روزنامه هاي تحريف كننده سخن وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و سينه چاكان بي بي سي، ماهيت و نقش دشمنانه خود را آشكار كردند و سراسيمه نقاب از چهره خود برانداختند.
بي شك اين موضوع نبايد از حوزه ديد و رصد دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي نظام به دور بماند.

 



مقدمه اي بر آسيب شناسي تئاتر امروز ايران ملك سليمان تئاترم كجاست؟

علي اكبر باقري ارومي
سينما و تئاتر در نظام پوياي جمهوري اسلامي دو هنري هستند كه از غافله انقلاب اسلامي عقب مانده اند؛ انقلاب اسلامي توفنده و كوبنده پيش مي رود و هر روز با طراوت تر و تازه تر در چشم جهانيان رخ مي نمايد، در حالي كه در هنرهاي مهم اين مملكت اين تحول به صورت چشمگيري رخ نداده است.
واقعيتش اين است كه گاهي اوقات وقتي همتي والا و تلاشي چشمگير و ثمره اي از انقلاب را در اين عرصه مي بينيم(منظورم سينماست نه تئاتر) لبخندي بر لب مينشانيم و با خود مي گوئيم كه اي كاش اين واقعه خجسته تداوم داشته باشد و كاش دامن تئاتر را هم بگيرد و ساحت آن را هم از ملوث بودن پاك گرداند. آري وقتي فيلم «ملك سليمان نبي(ع)» را ديدم اين حسرت در من هنرمند زنده شد كه آيا واقعا مي توان به آينده اميدوار بود؟ آيا اين بار جرقه نيست؟ آيا مي توان به اين موج برخاسته اميد بست و آن را وصل به اقيانوس بيكران هنر فطري ديد و فطرت خفته انسانها را بيدار كرده و بيداران آن را بيدارتر نمود؟ هر چند سينما دلخوش به فعاليت هاي امثال بزرگواري همچون شهريار بحراني هاست و هر از چندگاهي ايشان با اقدام عملي در جهت توليد اين گونه آثار، آرمانشهر فطري هنر را در اذهان زنده مي كنند. ولي بعيد مي دانم در افق دور دست تئاتر هنرمنداني با چنين عزمي شجاعت آن را داشته باشند. و من به عنوان يك دوستدار تئاتر در اين مملكت پاك و مطهر به خون شهيدان و معطر به حضور خانواده معظم شهدا بايد با غبطه و حسرت بگويم كه ملك سليمان تئاترم آرزوست!! اين سؤال را من از هنرمندان تئاتر اين ملك مي پرسم كه آيا تا به حال به آرمانشهر تئاتر انديشيده ايد؟ ديدن فيلم ملك سليمان اين انگيزه را ايجاد كرد كه حال كه سينماي ما با ساختن چنين فيلمي يك معيار درست و دقيق از ساخت يك فيلم بر مبناي فطري انسانها ارايه مي دهد و نام زيباي ملك سليمان را بر آن مي گذارد بگذاريد ما تئاتري ها هم يك آرمانشهري براي ايده هاي خاص خويش داشته باشيم تحت همين عنوان و بگوييم كه ملك سليماني تئاترم كجاست؟ ملك سليماني تئاترم، آري.
به راستي ما اهالي سرزمين اعتقاد و مكتب و دين و متصف به صفت هنرمندي آن هم در عرصه تئاتر شايد در 20سال پيش و در چنين روزهايي مي توانستيم بناي رفيع ملك سليماني تئاتر را پي بريزيم، ولي هوشيار و بيدار نبوديم. اما جاي تأسف است كه 20سال از آن روزگاران مي گذرد و ما همچنان درجا مي زنيم و هدف را در گردوغبارهاي غفلت نفساني خويش و بر صحنه بردن حديث نفس هاي خويش گم كرده ايم. البته يك كور سويي از اميد داريم و منتظريم كه از اول شروع كنيم و مي گوئيم خوب فرصت براي جبران اشتباه وجود دارد امسال نشد سال ديگر و همين گونه است كه چشم گشوده و مي بينم اي دل غافل سال 1390 هجري شمسي در راه است و ما هنوز در گام اول مانده ايم. باز با خود مي گوئيم خوب حتما و انشاءالله كه امسال سال ايجاد تغييرات و دگرگوني هاي بنيادي در تئاتر است!! انشاءالله كه امسال قرار است نگرش ها عوض شود!! دولت محترم هم كه امسال را با اولويت فرهنگي و هنري آغاز كرده، بنابراين بودجه كافي و وافي به بدنه تئاتر تزريق خواهد شد!! كارهاي فاخر توليد مي شود و تئاتر مي تواند هنرمندان بيشتري را تحت پوشش قرار دهد و به خصوص متون قابل توجهي توليد خواهد شد والخ!!
خلاصه هر كس كه جديد مي آيد با خود مي گوئيم كه حتما رويكرد طوفاني و طغياني دارد و آمده تا اساس جديدي را براي تئاتر و هنرمندان آن پي ريزد، ولي چه كنيم كه سهم ما باز انتظار است و انتظار است و انتظار! به راستي كي خواهد رسيد كه تعهد هنري، كشتي تئاتر را همچون سينما به سمت ملك سليمان آرمانشهر آن رهنمون شود؟! آيا آن هنگام خواهد آمد كه دوباره با خود نگويي كه ملك سليمان تئاترم كجاست؟
مي دانيد چه چيز مانع رسيدن به در دروازه هاي آرمانشهر سليماني تئاتر ماست؟ يكي از آنها عملي است كه مديران ما به خصوص مديران هنرهاي نمايشي به روال گذشته انجام مي دهند. روالي كه از 30سال گذشته تاكنون ادامه داشته است. اين روال عبارت از اين است كه همواره امكانات تئاتر در انحصار گروه خاصي است. اگر اين گونه نبود كه شما هميشه تئاتر را پر از نام هاي تكراري نمي ديدي، هميشه تئاتر را پر از اجراهاي سكولاريستي نمي ديد، هميشه تئاتر را فرسنگها دورتر از وقايع اجتماعي نمي ديد!
اين حلقه مانند شواليه هاي دوران قرون وسطي و اعضاي انجمن مشاوران با پادشاه هستند كه تعداد معدود ولي در هر واقعه حساسي حضور نامحسوس خويش را اثبات مي كنند. به اين شواليه ها مي گفتند شواليه هاي انجمن ميز! در دوران به اصطلاح اصلاحات اعضاي انجمن انحصاري، تئاتر را به حال و روزي انداختند كه آقاي معاون هنري وقت- كه در دولت نهم نيز ابقا شد- اذعان كرده بود كه تئاتر بر عكس آنچه ادعا مي كند محل تعالي فرهنگ جامعه نيست و نيازمند تغييرات بنيادين است. ولي وقتي به ديدار همان حلقه رفتند همه چيز فراموششان گشت و انگار كه اگر از آن جمع انحصارطلب حمايت نكنند تئاتر مملكت جان خواهد داد و از بين خواهد رفت! اكنون نيز اخبار حاكي از اين است كه متاسفانه گويا معاون جديد هنري نيز حيات تئاتر را وابسته به همان حلقه مي داند وقس علي هذا! چون بر سر تمرينات آنان مي رود و مانند اسلافش فكر مي كند با اين كار مي تواند تئاتر را تحت نظارت و بازرسي دقيق داشته باشد، خوب نفس عمل پسنديده است- اجركم عندالله- ولي تئاتر با اين اقدامات بر مدار انقلاب نخواهد چرخيد. چرا كه بيش از هرچيز نيازمند تغيير و تحول اساسي در ساختار و محتواست و مهمتر از همه تغيير نگرش.
تئاتر در نظام جمهوري اسلامي بيش از يك دهه است كه جدا از هنرمندان اندك ولي متعهدش آبشخور جريان اپوزسيون فرهنگي شده و زمينه سازي فعاليت براي معتقدان انقلاب اسلامي هم به عمل نمي آيد.
وقتي از عملكرد مديريت هنرهاي نمايشي به خاطر ورود عناصر هتاك و بي پروا و دادن مجوز اجراي نمايش هايشان بر صحنه تئاتر جمهوري اسلامي و زير سؤال بردن آن از وزير محترم ارشاد، توسط نمايندگان مجلس شوراي اسلامي انتقاد شد، پاسخي مبني بر حذف اصل صورت مسئله و توجيه برنامه هاي درحال اجرا داده شد. زيرا انحرافات موجود در اين ساخت قابل درمان نيست، الا با يك برنامه ريزي منسجم.
اگر آقاي وزير يادشان باشد، در ديدار مشورتي با علماي اعلام قم پيشنهاد تشكيل دانشكده هاي خاص هنري بر مبناي معارف اسلامي داده و خواستار تربيت هنرمندان جوان با ديدگاه معرفتي براي آينده انقلاب اسلامي شده بودند. حال سؤال اين است كه تا چه حد درجهت تحقق اين امر تلاش شد؟ آيا اصلا دراين جهت حركتي انجام شده است؟
اگر تئاتر ما از پويايي و مردمي شدن به دور مانده است و اگر درجا زدن براي آن يك امر عادي است، به خاطر اين است كه حلقه تشكيل دهنده اهالي تئاتر همان است كه از 30 سال پيش برجاي بوده است. بدتر از اين انحصار، اين طرز تفكر است كه تئاتر را فقط تكنيك مي داند و بس! شما بگوئيد كداميك از وقايع مهم 30 سال گذشته بر صحنه تئاتر به نمايش درآمده؟ يادم است زماني وزير ارشاد گفت كه بعضي از هنرمندان ما مي گويند ما كار سفارشي نمي كنيم، ولي اينها كار سفارشي نيست اداي دين نسبت به جامعه و انقلاب است. اين جمله اي عميق و اساسي است و آنچه تئاتر ما را به دايره بسته تري تبديل كرده است همين فرار از اداي دين به جامعه و برعكس، انتقادات روشنفكرانه و به دور از انصاف است.
تغيير اساسي و بازگردانيدن تقدس و دين در پيكره آن و دميدن خون تازه به رگ هاي آن ميسر نمي شود مگر با تغيير نگرش نسبت به تأثير آن و راهبرد دگرگونه اي كه بايد در ساحت هنر و بالاخص تئاتر ايجاد كرد.
ما بايد نگاه خويش را نسبت به تئاتر عوض كنيم و براي آن شان راهبردي و كاربردي قائل شويم. اين امر ميسر نمي شود جز با جدا كردن تئاتر و سرنوشت آن از دست مديران و هنرمنداني كه عملكردشان روز به روز تئاتر خواص و اشرافي را بيشتر و بيشتر رواج داده است. همان هايي كه تئاتر را در دايره هنر براي هنر محصور كرده و آن را مطلوب خواص و اشراف نموده است. به علاوه، معلوم نيست با صعود قيمت بليت هاي تئاتر شهر به بالاي 10 هزار تومان و 20 هزار تومان به چه چيزي مي خواهيم برسيم؟ اين گونه افزايش قيمت بليت آيا اقتصاد آن را سامان مي دهد؟ آيا واگذاري آن به بخش خصوصي راه درمان درستي است؟ پس مردمي كردن تئاتر و اقبال عمومي به آن چه مي شود؟
اگر مي خواهيم بر مردمي كردن اين هنر تأكيد ورزيم و مردم را از همه اقشار جذب آن كنيم، اگر مي خواهيم تكليف دانشجويان و دانش پژوهان فعلي و آينده تئاتر اين مملكت را روشن و شفاف نماييم، اگر مي خواهيم قداست و ديرينگي و تمدن سازي آن را حفظ كنيم، بايد با انديشه و خردورزي راجع به اين هنر فطري تأمل و بعد عمل نمائيم. بايد ريشه نگرش به اين هنر را ترميم كنيم. تفكر حاكم بر تئاتر، تابلوهاي ذهني هنرمندان، آموزش ملهم از فرهنگ بيگانه، عدم ابداع و نوآوري و ابراز نظريات نو و... بايد اصلاح شوند.
تئاتر ما نيازمند خوني تازه است، تئاتر ما نيازمند فتح الفتوحي است كه بر فراز قله هاي نصرت و پيروزي شكل مي گيرد نه از وراي غرايز و نه از دل تفكر هنر براي هنر؛ كه از دل هنر فطري و دين طلب شكل خواهد گرفت. فرازي آينده ساز كه با عدالت و اعتدال ورزي در به كارگيري عقل و حيا و دين مداري توأمان خواهد بود. هنگامي كه تأملي در تاريخ تعزيه و شيوه اجراي آن داشته باشيم، هنگامي كه ساختار و پويايي آن را كه موجب زنده ماندن آن تا به حال گشته بشناسيم و ببينيم كه هدف تعزيه بازگشت به فطرتي است كه سيدالشهداء(ع) ما را به آن، آن گونه كه جد بزرگوارش و تمامي انبياء ماقبل ايشان فراخوانده بودند، فرا مي خواند، آنگاه ديگر دست از ترديد و روشن فكر بازي هاي عجيب وغريب برخواهيم داشت و هنر نمايش را عامل نمايان شدن فطرت و دوري از غفلت خواهيم دانست.
مسلما بازگرداندن آرمان خواهي واقعگرايانه به تئاتر به تنهايي از عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برنمي آيد. جميع وزارتخانه ها و نهادهاي فرهنگي مثل آموزش و پرورش، سازمان فرهنگ و علوم و ارتباطات، حوزه هنري، صدا و سيما و... بايد در اين امر ياري رسان و رافع نقص هاي پيش پاي باشند. مثلا آموزش و پرورش با گنجانيدن رشته تئاتر به عنوان يكي از انتخاب هاي دانش آموزان در دوره دبيرستان مي تواند به آن كمك كند. يا آموزش عالي مي تواند نسبت به تعميق اين رشته و تزريق تفكر فطري و ديني و برنامه ريزي درسي در اين راستا، در اصلاح آن نقش آفريني كند. آن گاه، وزارت كار در پذيرش اين رشته به عنوان يك رشته فني و حرفه اي و كارآفرين و الي آخر!!
ولي مهمترين مبحث مربوط به تدوين و تبيين نظريات هنر فطري نمايش مربوط به شوراي عالي انقلاب فرهنگي است كه بايد موضوعات مربوط به تعليمات خاص اين هنر را تدوين و تبيين و اعلام كند؛ موضوعاتي كه در حوزه دانشگاهي بايد جايگزين گردد، موضوعاتي كه بايد در هنرستان ها و دبيرستان ها تدريس گردد و بالاخره نظريات جديدي كه بايد مورد نظر اجماع محققان و پژوهشگران به خصوص مورد تأييد علما و فضلاي حوزه محترم علميه قم قرار گيرد تا بتواند راهبري آينده هنر تئاتر را تضمين نمايد.
در آن صورت «ملك سليمان» تئاتر را حسرت نخواهيم برد و دروازه هاي آن را به روي خويش گشوده خواهيم ديد؛ چنين باد و جز اين مباد.

 



باراك اوباما آكتور تلويزيون!

رئيس جمهور آمريكا كه اين روزها دچار بحران محبوبيت شده است قصد دارد با بازي در يك سريال تلويزيوني بخشي از كمبودهايش را جبران كند.
باراك اوباما چند روز پيش به رسانه ها اعلام كرد در قسمتي از سريال «شكارچيان اسطوره» بازي مي كند.
اين مجموعه تلويزيوني با استفاده از علم سعي مي كند مرز بين خيال و واقعيت را جدا كند.
حضور اوباما در اين برنامه محبوب شبكه «ديسكاوري» همچنين بخشي از تلاش كاخ سفيد براي تاكيد بر اهميت علم، رياضيات و مهندسي است. اين اقدام دولت آمريكا در پي هشدار متخصصان مبني بر رابطه كم شدن علاقه دانش آموزان به اين موضوعات و ضربه خوردن اقتصاد كشور صورت گرفته است. اين حركت اوباما از جمله اقدامات غيرمعمول او است؛ رئيس جمهور آمريكا هفته پيش در نشست «تالار شهر» شبكه ام تي وي شركت كرد و ماه ژوئيه در برنامه گفت وگو «ديدگاه» حضور پيدا كرد.

 



آغاز توليد مجموعه انيميشن دفاع مقدس در حوزه هنري

مركز مطالعات و توليدات فيلم انيميشن حوزه هنري قصد دارد به اتكاء كتاب خاطرات اسراي جنگ تحميلي، سريال انيميشن 26 قسمتي بسازد.
سيدمسعود صفوي رئيس مركز مطالعات و توليدات فيلم انيميشن حوزه هنري گفت: يك گروه تحقيقي با مديريت مرتضي سرهنگي؛ مدير دفتر ادبيات و هنر مقاومت و مركز مطالعات و تحقيقات حوزه هنري با مطالعه كتاب هاي خاطرات اسراي ايراني و عراقي، 26 قصه از بهترين داستان ها و وقايع شگفت انگيز را از بين آنها گردآوري كرده و تحويل فيلمنامه نويسان انيميشن مي دهند. در حال حاضر 17 قصه انتخاب و به تيم انيميشن ارائه شده تا بهترين داستان ها، تبديل به فيلمنامه انيميشن شوند.
وي خاطر نشان كرد: اين سريال 26 قسمتي كه عوامل حرفه اي ايراني و خارجي در توليد آن نقش خواهند داشت با سيستم «FOOL 3D» ساخته مي شود و مدت زمان هر قسمت آن 15 دقيقه خواهد بود.
صفوي در پايان خاطر نشان كرد: در حال حاضر هنوز براي اين سريال انيميشن عنواني انتخاب نشده و ساير عوامل توليد آن بعد از قطعي شدن اعلام خواهند شد.

 



از سرگيري ساخت «سال هاي گلوله و زنبق»

ساخت «سال هاي گلوله و زنبق» از سرگرفته شد و اين سريال مستند احتمالا سال آينده آماده پخش مي شود.
رضا برجي كارگردان سريال «سال هاي گلوله و زنبق»، با اعلام از سرگيري مجدد ساخت آن گفت: اين مجموعه مستند كه مربوط به جنگ بوسني است و حدود دو ماه به دلايلي كار آن تعطيل بود، از هفته آينده مجددا از سرگرفته مي شود.
اين مستندساز در گفت وگو با ايسنا اظهار كرد: در بدو امر تنها من روي اين پروژه كار مي كردم ، اما در نيمه هاي راه ، تلويزيون پيشنهاد ساخت اين مستند را پذيرفت در حال حاضر تهيه كننده اصلي اين مجموعه تلويزيون است.
وي افزود: زمان جنگ بوسني من چهار سفر به اين كشور داشتم؛ بعد از گذشت يك دهه از اين جنگ، سراغ افرادي كه در طول جنگ با آنها بوديم رفتم و پاره اي از كارهايي كه بعد از جنگ در اين كشور صورت گرفته را بررسي كردم. «سال هاي گلوله و زنبق» كه 26 قسمت دارد ابتدا تاريخ جديد بوسني را پي گيري مي كند و سپس حال حاضر را نشان مي دهد كه فعلا 16 قسمت از آن ساخته شده است.برجي در پايان گفت: سعي كرده ايم ابتدا اتفاقاتي كه بعد از فروپاشي شوروي و در طي آن جنگ بر سر اين كشور ومردمش آورد را نشان دهيم و سپس فعاليت هاي پس از جنگ را بعد از 10 سال به تصوير بكشيم.

 



ساخت مستند دفاع مقدس در سپاه عاشورا

در راستاي مقابله باجنگ نرم رسانه هاي استكبار جهاني و اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت روابط عمومي و تبليغات سپاه عاشورا به توليد مستنداتي از دوران دفاع مقدس اقدام كرد. رضا رضواني مسئول تبليغات سپاه عاشورا اظهار داشت: از آنجايي كه يكي از راهكارهاي مناسب در راستاي مقابله با جنگ نرم رسانه هاي اسكتبار جهاني استفاده از رسانه هاي ديداري و تصويري است از اين رو به قدر وسع خود توانستيم به توليد مستنداتي از دوران پرافتخار و طلايي دفاع مقدس دست بزنيم تا به سهم خود توانسته باشيم تصوير ناب وبكر از حماسه آفريني ها و از جان گذشتگي هاي رزمندگان غيور لشكر عاشورارا ارائه دهيم.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14