(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 3 آذر 1389- شماره 19796

ضد انقلاب و عقده گشايي عليه سيد حسن نصرالله
تحليل دكتر ولايتي از پيام رهبر انقلاب به حجاج آثار شكست در حركت آمريكا نمايان است
مثلث اسلام هراسي



ضد انقلاب و عقده گشايي عليه سيد حسن نصرالله

مهدي سعيدي
پخش يك نوار ويدئويي از سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان دراينترنت، مدتي است كه به سوژه برخي سايتهاي خبري تبديل گشته است. اين ويدئو شامل بخش هايي از دو سخنراني جداگانه سيدحسن نصرالله است كه سال گذشته در زمانهاي متفاوتي ايراد شده و متن آن درسايت اينترنتي المنار، متعلق به حزب الله لبنان وجود دارد و قابل دسترسي است.
دربخشي از سخنراني سيدحسن نصرالله اعلام مي دارد آنچه امروز در ايران هست تمدن اسلامي است و چيزي به نام پارسي سازي وجود ندارد. آنچه درايران هست دين محمد(ص) است كه خود عرب بوده است و حضرت امام خميني (ره) آيت الله خامنه اي نيز فرزندان حضرت فاطمه (س) هستند.
اين اظهارات خشم و عصبانيت شديد ضد انقلاب خارج نشين را به همراه داشته و آن را نوعي توهين به تمدن ايراني دانسته اند! لذا پان ايرانيستهاي ضد اسلام به صحنه آمدند تا بر حزب الله و نظام اسلامي بتازند، به نحوي كه توهين آميزترين عبارات درسايتهاي وابسته به اين جريان عليه «شيرمرد جبهه مقاومت» درج شده است.
اين نظرات توهين آميز ضد انقلاب، با استقبال رژيم صهيونيستي همراه بوده و بخشي از آن را با آب و تاب فراوان درسايت فارسي زبان وزارت خارجه خود درج كرده است! غافل از اينكه اين اقدام به خوبي همراهي رژيم نامشروع صهيونيستي با ضد انقلاب را نشان داده و افكارعمومي ملت ايران را نسبت به ماهيت جريان فتنه آشكارتر مي سازد.
اما بنظر مير سد آنچه بيش از هرچيز فتنه گران داخلي و خارجي را عصباني كرده است نه بخش اول سخنان ايشان درمورد تمدن اسلامي ايران زمين، بلكه بخش دوم اين اظهارات است كه در آن سيد حسن نصرالله با صراحت به جريان فتنه تاخته و حمايت خود را از رهبر معظم انقلاب اسلامي اعلام نموده است. در اين بخش از سخنان وي آمده است:
«در چند هفته اخير، بعضي ها رؤياي پايان انقلاب اسلامي و سرنگوني نظام جمهوري اسلامي را در ايران در سر پروراندند اما اين رؤيا سراب است. اين ايراني كه خيليها در دنيا رخدادهاي اخيرش را بزرگنمايي كردند، من امروز به شما تأكيد مي كنم كه اين ايران، نظام و حكومت و مردم و نخبگانش به بركت وجود رهبري حكيم، شجاع، رحيم، مدير و مدبر، رهبري تاريخي كه جناب امام سيدخامنه اي- سايه اش پاينده باد- است، و به بركت حضور تاريخي سي ساله مردم، امروز نيرومندتر از پيش از بحران خارج شده و همين گونه كه هست خواهد ماند»....
نمونه اي از واكنشها به اين اظهارات را مي توان در سايت فيس بوك و بالاترين مشاهده نمود. به عنوان نمونه «مسيح علي نژاد»، خبرنگار روزنامه هاي زنجيره اي دوران دوم خرداد و وبلاگ نويس فراري خارج نشين اين روزها كه به شدت از اظهارات حسن نصرالله رنجيده، در صفحه فيس بوكش مي نويسد: «هم ايران، هم لبنان، لعنت به اين دروغ گويان»! وي در گفتگويي كه با ديگر عنصر فراري- محسن كديور- در اين زمينه دارد، با صراحت اعلام مي دارد: «اعتراض منتقدان سيدحسن نصرالله تنها به آن بخش انكار تمدن پارسي ايرانيان نيست... مواضع دبيركل حزب الله لبنان در برابر آقاي خامنه اي كه حامي بي چون و چراي احمدي نژاد در ايران بوده است، نيز مورد اعتراض طرفداران جنبش اعتراضي مردم ايران است، آقاي نصرالله مدح و ثناي خامنه اي مي گويد و خود را پيرو ولايت فقيه معرفي مي كند و جنبش اعتراضي مردم ايران را سراب مي نامد»...
آقاي كديور نيز كه خود را «عقل كل» و «عالم در تمام امور» مي داند، در اعتراض به دبيركل حزب الله مي گويد: «اي كاش ايشان درباره اموري كه از آن اطلاع كافي ندارند، سخن نمي گفتند!».
واقعيت آن است كه سران فتنه ازحمايت دوستان انقلاب اسلامي در جهان اسلام از رهبر معظم انقلاب اسلامي در ماجراي فتنه سال 88 به شدت رنجيده خاطر شده و در چگونگي مواجهه با آنها مستاصل شده اند! به نحوي كه نه مي توانند نسبت به آنها موضع گيري صريحي داشته باشند و نه از ديگر سوي هواداران خود را توجيه نمايند. بخشي از سران فتنه ادعاي خط امامي بودن داشته و خود را سردمدار حمايت از نهضت مقاومت لبنان و فلسطين معرفي مي كنند و از ديگر سوي هوادارانشان در خيابان شعار «نه غزه، نه لبنان» سر مي دادند!
آخرين ناكامي اين جريان زماني بود كه قريب به يك ماه پيش حزب الله ميزبان سفر تاريخي دكتر محمود احمدي نژاد به لبنان بود. در آن زمان «محمدرضا خاتمي»، دبيركل سابق حزب غيرقانوني مشاركت اسلامي با نوشتن نامه اي به نصرالله از وي خواسته بود تا ضمن اتخاذ مواضعي انتقادي عليه احمدي نژاد از مواضع جريان فتنه حمايت نمايد! اما «سيدحسن» ضمن بي اعتنايي به نامه مذكور و بدون آنكه پاسخي براي آن تنظيم نمايد، همزمان با ورود رئيس جمهور به لبنان، ضمن ترتيب دادن استقبالي تاريخي از وي، در سخناني كه ويدئوي آن منتشر شده، خطاب به احمدي نژاد گفت: «من به نام مبارزان، مجاهدان، خانواده اسيران و شهداء، زنان و مردان و ملت لبنان كه 33 روز در برابر اشغالگران مقاومت و مبارزه كردند و پيروز شدند و به نام شريفترين و پاكترين مردم از شما استقبال مي كنم. من از شما كه برادر و حامي عظيم مبارزان و مظلومان هستيد استقبال مي كنم. ما رايحه خوش امام خميني(ره) را در وجود شما استشمام مي كنيم و نفس هاي امام خامنه اي را در وجود شما احساس مي كنيم و در شما چهره ملت عظيم ايران را مشاهده مي كنيم.»
همين استقبال تاريخي از احمدي نژاد و ابراز ارادت به «امام خامنه اي» است كه كينه ها و عقده ها عليه سيد حسن نصرالله را در دل فتنه گران دوچندان كرده و امروز اين گونه توهين آميز به وي تاخته اند. اما نبايد فراموش كرد كه از سوي ديگر همين ويژگي هاي سيدحسن نصرالله است كه از وي چهره اي محبوب در جهان اسلام و ايران اسلامي ساخته است و البته اين صف مومنان و مجاهدان راه خداست كه يادشان دل مومنين را به شور و وجد مي آورد و نامشان دل كفار و منافقين را مالامال از نفرت و درد و ترس مي كند.

 



تحليل دكتر ولايتي از پيام رهبر انقلاب به حجاج آثار شكست در حركت آمريكا نمايان است

حضرت آيت الله خامنه اي در پيامي به كنگره عظيم حج، گسترش موج بيداري اسلامي را خيزش پرقدرتي دانستند كه از سه دهه پيش و با انقلاب اسلامي ايران آغاز شده و فرداي نيكي را به امت اسلامي در سراسر دنيا نويد مي دهد.
به بهانه انتشار پيام معظم له، پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامي با دكتر علي اكبر ولايتي، مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بين الملل به گفتگو نشسته است و آنچه در پي مي آيد، مشروحي است از اين پرسش و پاسخ.
¤ ¤ ¤
¤ مبارزه با استكبار نمونه هاي بسياري دارد؛ مواردي مثل نهضت تنباكو، ملي شدن نفت يا مخالفت روحانيون و علما با برخي قراردادها. البته شايد با اين نام مشخص مطرح نبوده است. به نظر شما استكبارستيزي در ايران چه گذشته اي دارد و اين نگرش و رفتار ايرانيان از كجا نشأت مي گيرد؟
- يكي از رموز ماندگاري ملت ايران همبستگي آنان است. اين همبستگي به عنوان يك عامل درون جوش، نقشي اساسي و ويژه در حفظ اين ملت و كشور داشته است. بالاخره هر از گاهي مقابله با تهاجم و سلطه بيگانه بر اين سرزمين و ملت معني و مفهوم يافته است. البته اين ضديت و تقابل نه با هر بيگانه اي، بلكه با بيگانگان سلطه جو بوده است.
اما واژه «استكبار» زاده فرهنگ انقلاب اسلامي است. قبل از اين كه امام خميني(ره) اين كلمه را بفرمايند و به كار ببرند، مبارزان عليه استعمار اين لفظ را به كار نمي بردند يا اين كه خيلي شايع نبود. استكبار يك واژه با هويت اسلامي و قرآني است. مستكبرين افرادي مذموم در قرآن كريم و در فرهنگ اسلامي هستند. امام خميني(ره) هم همين مفهوم و واژه قرآني را مورد استفاده قرار دادند.
نمونه هاي متعددي در تاريخ ايران داريم كه مردم ما حتي در زمان هايي كه بسيار تحت فشار بودند و ضعيف تلقي مي شدند، در مقابل بيگانه ايستادگي كردند؛ مثل مقاومت مردم جنوب به همت رئيس علي دلواري كه جلوي انگليس ها ايستادند. همين طور مقاومت در برابر قرارداد 1919 وثوق الدوله كه از ايران يك هندوستان تحت الحمايه انگليس مي ساخت. مردم در حالي كه حتي يك حكومت مقتدر نداشتند و سختي هاي جنگ اول جهاني را تحمل مي كردند و از طرفي خاك كشور هم توسط روس و انگليس اشغال شده بود، اما در مقابل اين قرارداد ايستادند تا انگليسي ها مجبور شدند اين قرارداد را لغو كنند.
در سال 1945 و 1946 ميلادي، يعني 1325 و 1326 شمسي كه ايستادگي مردم آذربايجان در برابر اشغال آذربايجان توسط قواي روس، نقش اساسي را در شكست روس ها ايفا كرد وگرنه آذربايجان هم يك جايي مثل اروپاي شرقي مي شد كه هر جا ارتش سرخ وارد شد، ديگر بيرون نيامد و همان جا مرز بين شرق و غرب شد.
داستان ملي شدن صنعت نفت هم به همين صورت بود. البته اين موضوع با عنوان «سياست موازنه منفي» مطرح شد. سياست موازنه منفي يعني نه انگليس و نه روس. اين به نوعي مصداق ناقص «نه شرقي نه غربي» است. لذا اين حوادث نشان مي دهد كه مردم ما اين زمينه و سابقه را داشته و دارند.
¤ آيا اين روحيه و سابقه تاريخي، پشتوانه اي محكم براي استكبارستيزي جمهوري اسلامي در سياست خارجي بوده است؟
- اين حالت انقلابي سير تكاملي خودش را از نهضت تنباكو در سال 1309 قمري تا مشروطه و پس از آن در نهضت ملي نفت و تا انقلاب اسلامي ادامه داد. بنابراين مبارزات مردم ايران پشتوانه خوبي شد كه امام(ره) هم از اين تجربه ها استفاده كردند. خاطرات حضرت امام(ره) با مرحوم مدرس- كه بسيار هم شيفته ايشان بودند- يا اين كه مبارزات را از زمان مشروطه و به ويژه زمان رضاخان دنبال مي كردند، شاهد بر اين موضوع است. خود ايشان كتاب كشف الاسرار را عليه مطالب شريعت سنگلجي نوشتند كه در حقيقت يكي از نظريه پردازان رضاشاه و حكومت پهلوي بود.
امام(ره) تجربيات طولاني در ميدان مبارزه داشتند. گاهي به كارهاي مرحوم آيت الله كاشاني، شيخ فضل الله نوري يا مرحوم مدرس اشاره مي كردند. خود اين نشان مي دهد كه ايشان به اين تجربه ها كاملا آگاه بودند و از آن ها استفاده مي كردند. ايشان شخصيت بي نظيري هم بودند. همه اين ظرفيت ها جمع شد و در سياست خارجي انقلاب و جمهوري اسلامي به صورت استكبارستيزي جلوه كرد.
نوع برخورد امام با بيگانه ها، چه غربي ها و چه شرقي ها، از موضع عزت بود. ايشان استقلال رأي خود را حفظ مي كردند. زماني به مناسبت 22 بهمن، بنده به عنوان وزير خارجه به همراه سفراي مقيم ايران خدمت امام رسيديم. امام همين طور كه صحبت مي كردند، آمريكا و شوروي را كنار هم قرار مي دادند و از هر دو شرق و غرب انتقاد مي كردند. يك بار سفير شوروي- آقاي گودوف- در گوش من گفت كه آقا ما گله منديم. چرا امام ما را در رديف آمريكا قرار مي دهد در حالي كه ما از دوستان ايران هستيم؟ من آهسته اعتراض سفير شوروي را به امام(ره) رساندم. امام در جواب گفتند كه به او بگو من حالا تازه ملاحظه شما را هم كرده ام.
بعد از ارتحال حضرت امام(ره) نيز مسائل گسترده و متنوعي در داخل و خارج ايران رخ داد؛ به ويژه در حوزه منطقه اي و بين المللي. البته نظام از عهده حل اين مسائل برآمد. نمونه آخرش هم توطئه براندازي سال گذشته بود.
¤ همانطور كه رهبر انقلاب در پيام خود به حجاج عنوان كردند، موج بيداري اسلامي در برابر نظام استكباري درحال گسترش است. با توجه به سابقه و عملكرد ما در استكبارستيزي، تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران بر گسترش اين موج چگونه بوده است؟
- انقلاب اسلامي ايران يك مقدماتي در داخل كشور و نيز مقدماتي درجهان اسلام داشت. اين مقدمات در جهان اسلام و كشور ما از زمان نفوذ فرهنگي استعمار و دشمني آشكار استعمارگران با دين اسلام آغاز شد. اولين مقدمه انقلاب اسلامي مقاومت در برابر همين نفوذ فرهنگي بود. اين مقاومت در هر كجا به شكلي آغاز شد و شكل مقاومت و هدف گيري مبارزات در سرزمين هاي مختلف اسلامي متفاوت بود.
در واقع زمينه هاي شكل گيري بيداري اسلامي از حدود دويست سال پيش به تدريج و متناسب با تهاجم استعمار فراهم آمد. فرنگي ها پايه تحول سياسي دنياي غرب را از انقلاب كبير فرانسه درسال 1789 ميلادي مي دانند. مشكلات جهان اسلام نيز از زمان انقلاب كبير فرانسه شروع شد و به صورت واضح شكل گرفت.
عده اي مثل طهطاوي مصري يا خيرالدين تونسي كه قريب به دويست سال پيش، كار خودشان را شروع كردند، فكر مي كردند كه بايد اسلام را مدرنيزه كنند و به نوعي با ليبراليسم مخلوط نمايند. اصلا مي گفتند آنچه كه امروز غربي ها انجام مي دهند، همان اسلام است.
اما كساني مثل سيد جمال الدين اسدآبادي معتقد بودند كه ما بايد به اسلام اصيل بازگرديم و دنبال وحدت اسلامي بودند. عده اي فكر مي كردند با ليبراليزه كردن اسلام يا اسلاميزه كردن ليبراليسم مي شود مسلمانان را نجات داد. در طبقه روحانيت و به ويژه روحانيت شيعه اين سرخوردگي پيدا شد كه با تمسك به مكاتب غيراسلامي نمي توان اسلام را احيا كرد. فلذا در قضيه مشروطه حتي برخي آدم هاي دين دار بر اثر كم توجهي فكر مي كردند الگوي مشروطه فرنگي مي تواند نجات بخش باشد.
جلوتر كه آمديم، مرحوم مدرس جلوي رضاشاه ايستاد و به دنبال آن درعهد پهلوي دوم، آقاي كاشاني مقابل شاه و استعمار انگليس ايستاد. لذا اين پيش زمينه ها در بيداري اسلامي، چه در جهان اسلام و چه در ايران، هم زمان با احساس خطر هجوم فرهنگي غرب درميان مسلمانان وجود دارد، ولي همه اين ها پيش زمينه بود.
همانطور كه در پيام امسال رهبر انقلاب نيز هست، انفجار بيداري اسلامي با انقلاب اسلامي ايران صورت گرفت و يكسره از آغاز تاكنون دارد پيش مي رود. بقيه در بين راه وارد شدند و ديگران پرچم آن را به دست گرفتند و جلو آمدند، ولي هيچ كدامشان توفيق انقلاب اسلامي و انديشه امام خميني(ره) و امروز رهبري را نداشتند.
ايران امروز به طور مستمر رو به پيشرفت است. در داخل تثبيت پايه هاي حكومت ديني از منظر يك مسلمان شيعي ايجاد مي شود و در خارج، به طور خاص در جهان اسلام و در دنياي امروز به طور عام اين تئوري و نظريه داده شده است كه حكومت اگر قرار است در جهت عدالت، پيشرفت فضائل انساني و نجات انسان از انحطاط باشد، بايد الهي باشد.
با همه اينها بايد تصريح كنيم كه هيچ ديني مانند اسلام زنده نيست و حيات ندارد. امروز اسلام در پيشرفت و در دعوت و ميزان نفوذ در جوامع با صدر اسلام هيچ فرقي ندارد. امروزه به رغم وسعت رسانه هاي جمعي، اعم از اينترنتي و صوتي كه هر خبري را كه در دنيا اتفاق مي افتد، ظرف چند ثانيه يا دقيقه يا ساعت در كل دنيا منتشر مي كنند و هركسي مي تواند سايتي داشته باشد و حرف خودش را بزند، سرعت پيشرفت و عمق نفوذ اسلام بيشتر از گذشته است. ازطرف ديگر انسان امروزي با انسان 1400 سال پيش تفاوت اساسي دارد و تكامل فكري و اجتماعي يافته است. 1400 سال پشتوانه فكري و فرهنگي و اعتقادي را پشت سر دارد.
مطابق آمار، ميزان اطلاعاتي كه در هر روز از سال 2010 ميلادي توليد مي شود، معادل كل اطلاعات سال 1999 است.در چنين شرايطي نمي شود مردم را تحميق كرد. اگر دين حرفي براي مردم نداشته باشد، كنار مي رود. اين كه مي گويم اسلام پيش مي رود، فقط حرف من نيست. خانم البرايت كه وزيرخارجه زمان آقاي كلينتون بود و استاد دانشگاه جورج تاون آمريكا است، در يكي از صحبت هايش در دانشگاه گفت كه امروز در آمريكا هيچ ديني سرعت پيشرفت اسلام را ندارد. اين به دليل زمينه فكري، عزم راسخ و تقواي امام(ره) و رهبري امروز انقلاب و فكر شيعي است كه تا عمق جان مردم ايران نفوذ كرده است.
¤ قطعاً گسترش اين موج در افول نظام استكباري و مشخصاً آمريكا نقش اساسي ايفا كرده است. به عبارت ديگر، اين دو پديده با هم ارتباط مستقيم دارند. شما وضعيت اكنون نظام استكباري را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- بايد اين موضوع را واقع گرايانه تحليل كنيم. آمريكاي امروز ديگر قدرت سياسي و نفوذ آمريكاي بعد از جنگ جهاني دوم را ندارد. آمريكاي بعد از جنگ جهاني دوم تكليف دنيا را معلوم كرد. اولاً سازمان ملل را به آمريكا برد. يعني مركز تصميم گيري هاي بين المللي را به آمريكا منتقل كرد. دوم براي بازسازي اروپا طرح مارشال و براي بازسازي آسيا اصل چهار ترومن را ارائه داد. ترومن رئيس جمهور وقت آمريكا بود. من خاطرم هست كه در ايران اداره بزرگي به نام اداره اصل چهار تأسيس شد و يك عده كارمند اين اصل چهار بودند. كمك هاي آمريكا به ايران از طريق همين اصل چهار ترومن در زمان جنگ بود. در چتر حمايت آمريكا از آسيا و اروپا، آنها جاي پاي خودشان را در همه نقاط دنيا مستحكم كردند.
پايگاه هاي نظامي آمريكا در آلمان، ايتاليا، ژاپن و كره هنوز وجود دارد. ديه گو گارسيا در اقيانوس هند همچنان پايگاه آمريكايي ها است. جزيره گوام در اقيانوس آرام پايگاه آمريكايي ها است. آمريكايي ها در ده ها نقطه از دنيا پايگاه دارند. هفت ناوگان آمريكا آب هاي جهان را تحت سيطره خود دارند. آمريكايي ها هر جور كه اراده مي كردند و در هر كجا كه مي خواستند، دخالت مي كردند؛ در ويتنام، لائوس، كامبوج، كره يا كوبا. شايد بيشتر از چهل دخالت نظامي در كشورهاي آمريكاي لاتين كردند. كودتاي نظامي و دخالت نظامي و تأسيس دموكراسي هاي هدايت شده نيز بود.
آقاي ماركوس ژنرال فيليپيني بود. زماني كه مائوئيست ها در فيليپين مي جنگيدند، آمريكايي ها از ماركوس حمايت مي كردند. ماركوس در فيليپين كودتا كرد، ولي بعدها مائوئيسم افول كرد و آمريكايي ها ديدند ديگر به ماركوس نيازي ندارند. خواستند او را كنار بگذارند كه مقاومت كرد و لذا با او برخورد كردند. آمريكايي ها آقاي آكينو را در آب نمك خوابانده بودند تا رئيس جمهور فيليپين شود. به فرودگاه كه آمد، ترورش كردند و خانم آكينو همسرش را رئيس جمهور كردند. مثال ديگر اين كه خانم چامورا روزنامه نگاري بود كه خرج روزنامه اش را آمريكايي ها مي دادند. او با كمك كنتراها كه ضدانقلابيون نياكاراگوئه بودند، به جاي دانيل اورتگا رئيس جمهور نيكاراگوئه شد.
آمريكايي ها ده ها كودتا در سراسر جهان راه انداختند؛ از جمله كودتاي 28 مرداد. آخرين دخالت هاشان نيز مربوط به سومالي، عراق، افغانستان و سودان است. تمركز عمده آمريكايي ها الآن بر روي كشورهاي اسلامي است، آن هم به دليل انفجار بيداري اسلامي. البته كم كم آثار شكست در حركت هاي آمريكا نمايان مي شود. در گذشته كسي جلودار آمريكا نبود، ولي امروزه مردم فقير افغانستان آن ها را زمين گير كرده اند. زير سر نيزه هفتاد هزار آمريكايي در عراق و بعد از هزينه كردن 5/2 تريليون دلار، يعني 2500 ميليارد دلار، شما مي بينيد كه انتخابات انجام مي شود و دولت تشكيل مي شود؛ آن هم دولتي كه آمريكايي ها نمي خواستند تشكيل شود. اين نشان مي دهد كه مردم عراق و افغانستان با وجود همه صدماتي كه ديده اند، اما قوت بيداري اسلامي موجب شده جلوي آمريكايي ها بايستند. اين ها نشانه افول آمريكا و استكبار است.
با اين اوصاف، آمريكايي ها نه تنها قدرت بعد از جنگ جهاني دوم را ندارند، بلكه حتي قدرت زمان رئيس جمهوري ريگان را هم از دست داده اند. آمريكايي ها فروپاشي شوروي و اتفاقات پس از آن را به حساب خودشان گذاشتند ولذا آقاي بوش گفت كه در دنيا يك ابرقدرت وجود دارد و آن هم آمريكا است، اما الآن در وضعيتي قرار دارند كه 600 ميليارد دلار اسكناس بدون پشتوانه وارد جامعه كرده اند!

 



مثلث اسلام هراسي

دكتر فواد ايزدي
رهبر انقلاب در پيام خود به حجاج بيت الله الحرام با اشاره به تلاش دشمنان اسلام براي مانع تراشي بر سر راه مسلمانان عنوان كردند: «پيچيده تر شدن شيوه هاي دشمني استكبار و تلاش پرهزينه اي كه در مقابله با اسلام مي كند نيز به دليل همين پيشرفت ها است. تبليغات وسيع دشمن در جهت اسلام هراسي، تلاش شتاب زده اي كه براي ايجاد اختلاف ميان فرقه هاي اسلامي و برانگيختن تعصب هاي فرقه اي مي كند، دشمن تراشي هاي كاذب از شيعه براي سني و از سني براي شيعه، تفرقه افكني ميان دولت هاي مسلمان و كوشش براي تشديد اختلافات و تبديل آن به دشمني ها و معارضه هاي لاينحل، استفاده از سازمان هاي اطلاعاتي و جاسوسي براي تزريق فساد و فحشاء ميان جوانان، همه و همه واكنش هاي سرآسيمه گون و آشفته در برابر حركت متين و گام هاي استوار امت اسلامي به سوي بيداري و عزت و آزادگي است.» متن زير تحليلي است از پيچيدگي كنوني روش هاي دشمني با اسلام.
¤ ¤ ¤
پيچيده تر شدن شيوه هاي دشمن
روش هاي دشمني استكبار با اسلام همواره و روزبه روز پيچيده تر مي شود. در مورد شناخت و تحليل اين روش ها كه رهبر معظم انقلاب نيز بارها بر آن تأكيد فرموده اند، بايد عنوان كنم كه اين پيچيدگي فعاليت هاي آمريكا و برخي دولت هاي غربي، به تحولات اين كشورها در حوزه فناوري و تكنولوژي در 20-30 سال گذشته نيز مربوط است، چرا كه در سال 1357 هنوز اينترنت و تلفن همراه و ماهواره و برخي ويژگي هاي منحصر به آنها به شكل امروزي و با گستردگي كنوني و براي استفاده عموم ايجاد نشده بود.
در آن زمان دولت آمريكا براي ارسال پيام به ايران بايد از راديوهاي موج كوتاه يا افرادي بهره مي گرفت كه در حوزه رسانه و مطبوعات در داخل كشور فعال بودند تا بتواند حرف هاي خودش را به مردم برساند، اما الآن تكنولوژي به صورت گسترده اي پيشرفت كرده است. امروز مردم ماهواره هايي را در اختيار دارند كه بيش از يك هزار كانال را نمايش مي دهد. بسياري از اين كانال ها به شدت از نظر اخلاقي مشكل دارند و بايد توجه داشت كه اين اقدام از جهتي قابل تأمل است.
من سال هايي كه در آمريكا زندگي مي كردم، براي گرفتن شبكه هاي ايران از ماهواره استفاده مي كردم. در آن محل تعداد يك صد كانال قابل دريافت بود، اما وقتي به ايران برگشتم، متوجه شدم كه هيچ كدام از آن كانال ها از نظر فساد اخلاقي هيچ شباهتي به چيزي ندارد كه در حال حاضر در ايران و در كشورهاي مسلمان خاورميانه قابل دريافت است. حتي ماهواره اي كه در ايران قابل دسترس است، از نظر تعداد كانال، ده برابر كشورهاي غربي است.
بايد توجه داشته باشيم كه ميزان فساد در آمريكا هم بالا است، ولي سيستم را طوري شكل داده اند كه افراد فقط در ازاي پرداخت پول مي توانند از برخي شبكه هاي مشكل دار اخلاقي استفاده كنند، اما در ايران و ديگر كشورهاي اسلامي كه ماهواره قابل دريافت است، اين قبيل شبكه ها به صورت رايگان در اختيار بينندگان قرار مي گيرد. البته در حوزه ماهواره و به غير از شبكه هاي مشكل دار اخلاقي، شبكه هاي خبري هم نقش فعال و مهمي دارند.
در عرصه اينترنت هم همين ماجرا اتفاق افتاده است. به اين ترتيب كه هم تعداد سايت هاي غيراخلاقي به شدت بالا است و هم سايت هاي متعدد سياسي ايجاد شده كه به فعاليت جدي در فضاي مجازي مشغولند. در حدود 15 الي 20 سال پيش، اينترنت به گستردگي امروز در دسترس نبود، ولي در حال حاضر و با ورود و گسترش و عموميت فضاهاي اينترنتي مثل فيس بوك و مانند آن، شاهد هستيم كه اين حوزه از شبكه هاي اجتماعي اشاعه چشم گيري داشته است.
پيشرفت تكنولوژي كشور كمك كرده كه دولت آمريكا و برخي دولت هاي غربي كه قبلا براي ارتباط با كشورها مشكل داشتند، امروز بتوانند براي حضور رسانه اي و تبليغاتي در ايران و بسياري از ديگر كشورهاي اسلامي سدها را بشكنند و حضور بيشتري داشته باشند. لذا مي توان پيچيدگي هاي دشمني ورزي آن ها را از اين دريچه نيز مورد توجه قرار داد.
شايان ذكر است كه بخش عمده اي از بودجه اي كه دولت آمريكا رسما و علنا براي فعاليت هاي براندازانه در جمهوري اسلامي ايران و ديگر كشورهاي مسلمان هزينه مي كند، صرف همين پروژه هايي مي شود كه در حوزه تكنولوژي ها و فناوري هاي جديد تعريف شده اند. مثلا دولت آمريكا در فتنه سال گذشته از اينترنت استفاده هاي زيادي كرد. در كنگره شان هم علنا 55 ميليون دلار بودجه را براي حضور در فضاي سايبري ايران اختصاص دادند. بايد به علني بودن اين بودجه توجه خاص كرد، چرا كه اكثر بودجه هاي اين چنيني را علني نمي كنند.
هم اكنون اتفاقي كه رخ داده، اين است كه آن ها از تجربه اين يكي دوساله شان درباره جمهوري اسلامي ايران، به اين نتيجه رسيده اند كه تنها راهي كه شايد بتوانند از آن موفق به براندازي جمهوري اسلامي شوند، استفاده از قدرت نرم و تاكتيك هاي نرم است. در حال حاضر و در كنار موارد ديگري مانند فشارهاي اقتصادي و تحريم ها، به شدت در اين حوزه هم فعال هستند. پيچيده شدن دشمني هاي استكبار بيشتر متوجه همين حوزه دگرگوني فناوري اطلاعات و تكنولوژي است.
البته بايد دقت كنيم كه تمام پيچيدگي ها فقط هم در اين حوزه نبوده است. مثلا در بحث تحريم ها كاملا مشهود است كه تحريم ها پيش از اين دوران، ساده تر بود، اما الان آمريكايي ها روي حوزه هاي مختلف ريز مي شوند كه البته آن هم با استفاده از تكنولوژي هاي جديد است. آنها سعي شان را بسيار بيشتر از گذشته كرده اند و اين تلاش ها بسيار جدي تري از قبل است.
آمريكايي ها تاكنون و به معني واقعي، هر شيوه اي را كه توانسته اند، براي ضربه زدن به ايران آزموده اند و از مجراهاي مختلف وارد شده اند، اما استقامت جمهوري اسلامي و شكست آمريكايي ها در دستيابي به اهدافشان چيزي شبيه به معجزه بوده است.
مثلث اسلام هراسي
موضوع اسلام هراسي و تبليغات وسيع در اين حوزه مسئله اي نيست كه بتوان راحت از كنار آن گذشت. البته اسلام هراسي مسئله جديدي نيست، زيرا آغاز اسلام هراسي را مي توان از همان شروع اسلام ديد. در صدر اسلام و در همان مكه و مدينه نيز مخالفان اسلام تهمت هايي را به اسلام و مسلمان مي زدند و فضايي را ايجاد مي كردند كه مسلمانان و چهره و اهداف ايشان را مخدوش كنند. آن ها در ضديت با اسلام جدي و شديد عمل مي كردند. اين گونه برخوردها با دين الهي همواره تداوم داشته و دارد؛ همان طور كه در دوران جنگ هاي صليبي هم شدت گرفته بود.
در دوران معاصر، جريان جديد اسلام هراسي با حضور صهيونيست ها در فلسطين بسيار قوت گرفت، چرا كه هم پيش از تشكيل رژيم اسرائيل و هم پس از آن، صهيونيست ها متوجه بودند كه زميني را اشغال كرده اند كه متعلق به خودشان نيست و متعلق به مسلمانان است. صهيونيست ها اين را هم متوجه بودند كه با توجه به اهميتي كه اين منطقه و قدس شريف براي مسلمانان دارد و مسلمانان نمي توانند نسبت به اشغال آن بي توجه باشند، پس بايد مقابله كنند. صهيونيست ها با توجه به ضعف هاي آن زمان مسلمانان و جهان اسلام، احساس كردند كه قدرت اين مقابله را دارند.
با اين كه سران بسياري از كشورهاي اسلامي كاملا با صهيونيست ها هماهنگ بودند، آن ها به اين نتيجه رسيدند كه فقط ممكن است يك سري اعتراضات مردمي مطرح باشد كه قابل سركوب است. پس مشكل جدي برايشان ايجاد نمي كند. البته اين گونه اتفاق نيفتاد، بلكه هم مردم فلسطين مقاومت كردند و هم با پيروزي انقلاب اسلامي خون جديد در رگ هاي مقاومت و جهان اسلام جريان يافت.
صهيونيست ها از همان ابتدا با توجه به اين كه مسلمانان دشمن اصلي ايشان بودند، از ابزارهاي مختلفي براي بد جلوه دادن چهره مسلمانان و اسلام استفاده كردند و امكانات بسياري را براي اين منظور به كار گرفتند. در همين راستا اگر دقت كنيد، متوجه مي شويد كه خيلي از رسانه هاي مهم آمريكا دست صهيونيست ها است. آن ها از اين اهرم ها براي ضربه زدن به مسلمانان استفاده كرده و مي كنند.
لذا بايد تصريح كنم كه اسلام هراسي يك عقبه تاريخي دارد و البته با پيروزي انقلاب اسلامي در دنيا دامنه و شدت بيشتري يافته است. اگر بخواهيم بدانيم كه چه زماني اسلام هراسي كمتر خواهد شد، بايد انگيزه اي كه اسلام هراسي را افزايش داده، پيدا كنيم و از بين ببريم. اين امر زماني اتفاق مي افتد كه رژيم صهيونيستي نباشد. در حال حاضر صهيونيست ها براي حفظ خود با مسلمان ها ضديت و برخورد مي كنند و اگر نباشند، ديگر دليل چنداني براي برخورد و هزينه هاي گزاف وجود ندارد.
تبعيض در اجراي قوانين
در خصوص گونه هاي اسلام هراسي هم بايد بگويم كه اين دولت هاي مستكبر به شدت از رسانه ها و هاليوود استفاده مي كنند. در حوزه كتاب و مطبوعات نيز به شدت فعال هستند. الان در رسانه هاي آمريكايي اگر كسي عليه چيني ها يا سياهپوست ها يا يهودي ها يا ديگر اديان و نژادها اهانتي يا اعتراضي بكند، حتي از كار اخراجش مي كنند، اما تنها ديني كه اهانت به آن جايز است و گروه اهانت كننده را چه بسا تشويق هم مي كنند، اسلام است.
با اين كه در آمريكا قوانيني عليه سخنراني هاي نفرت انگيز (speech hate) داريم مبني بر اين كه سخن هاي نفرت آور نبايد در رسانه ها پخش شود و با افراد متخطي برخورد مي كنند و مثلا اگر كسي به يهودي ها توهين كند، با استفاده از اين قانون با او برخورد مي كنند، اما الان اين قانون را در رابطه با مسلمانان اجرا نمي كنند. اين يك تصميم كاملا سياسي است كه دولت آمريكا گرفته تا اين قانون را نسبت به اسلام و مسلمانان اجرا نكند.
بايد تصريح كنم كه موضوع اسلام هراسي در آمريكا و غرب يك مثلث سه ضلعي است. يك ضلع اين مثلث رسانه ها هستند، ضلع ديگرش دولت ها و ضلع سوم آن اشخاصي هستند كه در اتاق هاي فكر اين نوع برخورد را توجيه مي كنند. حتي در اين مجموعه ها آدم هايي را هم مي بينيم كه خودشان مسلمان زاده اند. يعني منطبق بر همان اصطلاحي كه ادوارد سعيد براي تعريف اين افراد دارد؛ شرقي هايي كه تفكر شرق شناسانه و پايين دانستن شرق را پيدا كرده اند.
به هر حال بايد توجه داشت كه اين وضعيت كاملا حساب شده است و سيستماتيك دنبال مي شود. حركت عظيمي كه در اين حوزه وجود دارد و بودجه هاي سنگيني كه مصرف مي شود، نشان مي دهد كه دولت آمريكا و اسرائيل و ارگان هاي مختلف دولتي و بسياري از نهادهاي غيردولتي در اين حوزه شديدا فعال هستند كه البته حساسيت و دقت ويژه ما را مي طلبد.











 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14