(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 16 آذر 1389- شماره 19809

61آذر تداوم نيم قرن استكبار ستيزي دانشگاهها
تحمل يا پيشگيري - بخش دوم
نقش مردم در كاهش آلودگي هوا



61آذر تداوم نيم قرن استكبار ستيزي دانشگاهها

رحيم چوخاچي زاده مقدم
يك هويت مشترك در وجود دانشجوي ايراني و يا بهتر بگويم مسلمان شيعه از قديم الايام نهادينه شده كه همانا حركت موثر و رو به تعالي و پيشرفت است و عجيب تر اينكه خستگي ناپديري و عقب نشيني نكردن در سخت ترين شرايط از ديگر ويژگي هاي برجسته اي است كه ملت ايران از دانشجويان و فرهيختگان خود از دوران هاي گذشته و بسيار دور تا به امروز كه ثمره آن تشكيل حكومت اسلامي بر مبناي نظام جمهوري اسلامي است، در ذهن دارد.
البته آن هايي كه دوران اوليه شكل گيري حركت هاي انقلابي و مبارزاتي در سال هاي پر از حماسه و مبارزه با رژيم پهلوي را به ياد دارند به خوبي مي دانند كه دانشجويان به رغم برخورداري از سلايق، علايق و اعتقادات مختلف و برگرفته از مكاتب مختلف در دو چيز وحدت نظر داشتند و آن عقيده راسخ بر ناحق بودن و ستمگر بودن رژيم منحوس پهلوي و ديگري مداومت خستگي ناپذير مبارزه با استكبار جهاني به عنوان تنها داروي شفابخش بيماري وابستگي خفت بار كشور عزيزمان به اجانب .اين وحدت نظر يعني مبارزه با استكبار جهاني باعث به كار افتادن موتور غربيل نهضت براي بازشناسي دوست از دشمن و آشكارسازي مبارزان واقعي از مبارزان ظاهري و نفوذي رژيم در جمع دانشجويان معتقد حتي در زندان هاي رژيم به كار افتاد و سره از ناسره مشخص و باعث ايجاد رويكرد جديدي در نهضت شد و از دل اين حركت انقلابي تشكل هاي دانشجويي و حوزوي با شعارها و اعتقادات مختلف از قبيل دانشجويان مسلمان، سازمان مجاهدين خلق، جنبش مسلمانان مبارز، مؤتلفه، حزب توده، چريك هاي فدايي خلق و... خودنمايي كرد كه اگرچه اين امر در ظاهر جدايي و تفرقه و شقه شقه شدن توده عظيم مخالفين رژيم را به نمايش گذاشت ولي همانطور كه امروز شاهد آن هستيم با رخ دادن اين حادثه اين جماعت به درستي صيقل خورد و با شفاف سازي در عقايد و فنون مبارزه، عمليات پاكسازي انجام و معلوم شد كه سود آن بيشتر از ضرر آن گرديد.
بنابراين بدون ترديد مي توان با قاطعيت گفت كه فلسفه نامگذاري 16 آذر به نام دانشجو نمي تواند مختص گروه خاص يا تفكر خاصي باشد كه هر از گاهي دشمنان دوست نما براي حق جلوه دادن هويت مخدوش خود تلاش مي كنند اين حماسه تاريخي را به نام خود تمام كرده و براي تحميل تفكر باطل خود به ملت از آن روز تاريخي سنگري براي خود بسازند.
¤ ¤ ¤
در آستانه فرا رسيدن روز تاريخي 16آذر كه مزين به نام «دانشجو» است قرار داريم. شايد و حتما با توجه به نكاتي كه پيش از اين به آن اشاره شد آغاز مبارزات دانشجويي به روزها، هفته ها، ماه ها و يا حتي به سال هاي قبل از واقعه 16 آذر 1332 مربوط نمي شود اما حادثه سياه و تلخ تاريخ سازي كه در عين حال نويددهنده آينده اي روشن را براي مبارزين مي داد در اين روز به وقوع پيوست و همان حادثه، موتور محركه اي شد براي فعال شدن آتشفشاني كه همه انقلابيون از هر قشري اعم از دانشجو، طلبه و بازاري و ديگر اقشار مردم منتظر آن بودند و براي لحظه به لحظه آن خون مي دادند و زير شكنجه هاي ساواك فرياد مرگ بر استكبار سرمي دادند.
اين رويداد مهم نقطه عطفي شد در روند رو به تكامل جنبش بيداري دانشجويان ايران و ريخته شدن خون آن 3 دانشجوي جوياي آزادي از بند استكبار، روي سنگفرش هاي دانشكده فني دانشگاه تهران عاملي شد تا امروز آرمان بزرگ آزاديخواهي و استقلال طلبي و از همه مهمتر استكبارستيزي مردم مسلمان كشورمان پيش پاي نمايندگان استكبار جهاني در ديروز، امروز و فرداي روزگار قرباني نشود.
چند ماه پس از كودتاي آمريكايي 28 مرداد 32 در حالي كه شاه تا بن دندان وابسته به اجانب با كودتاي ننگين كه به كمك رژيم جهانخوار آمريكا و عربده كشان اوباش شرابخوار و مست به سركردگي «شعبان بي مخ» بر دولت قانوني مصدق تاخت و موفق شد دوباره بر اريكه قدرت بنشيند، نيكسون معاون رئيس جمهوري وقت آمريكا براي رسيدگي به اوضاع ايران بعد از كودتا، تشكر از عملكرد خائنانه نوكران دست به سينه خود در ايران و همچنين حسابرسي به 21 ميليون دلاري كه صرف اين كودتاي ننگين شده بود، راهي تهران شد. نيكسون با آمدنش به ايران اولا قصد تحقير ملتي را داشت كه شاه كشورشان را منفور مي دانستند و در وهله دوم مي خواست ثابت كند كه از نظر او ملت ها تا زماني كه اراده جهاني به دست ابرقدرت ها رقم مي خورد حق اظهارنظر درباره آينده خود ندارند و ديگر اينكه به چشم خود از نزديك شاهد قدرت نمايي و زورآزمايي سازمان جاسوسي «سيا» باشد كه چگونه اين سازمان در مقابل دولتي كه برآمده از اراده يك ملت بود قدعلم كرده و پشتش را به خاك ماليده است.
اما دولت وقت آمريكا و حتي دولت هاي بعدي بويژه دولت هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز چون شناخت كاملي از ملت مسلمان كشورمان بويژه به مفهوم واقعي شيعه و شيعي بودن ايرانيان نداشته و ندارند فكر نمي كردند و براي آن ها قابل درك نبود كه زخم عميق كودتا آن ها را به سكوت وانخواهد گذاشت به طوري كه با چشمان خود ديدند كه جوشش اين آتشفشان از دانشگاه آغاز شد و اعتراض دانشجويان به اين سفر خفت بار و گام نهادن او به حريم مقدس دانشگاه و از همه مهمتر اعطاي دكتراي افتخاري به وي و هم مدرك شدن با كسي كه دست هاي آلوده به خون او و همكارانش زبانزد مظلومين و ستمديدگان جهان و تاريخ بود به اوج خود رسيد و دانشگاه آبستن حوادثي شد كه هيچ كس جز دربار شاهنشاهي و نيروهاي ساواك تحت امر سازمان جاسوسي آمريكا «سيا» كه با تبادل اطلاعاتي خود براي مهيا كردن زمينه امنيتي اين سفر، شبانه روز در تلاش بودند به آن آگاهي نداشتند. حضور نيروهاي ضدشورش مجهز به همه نوع سلاح مثل مور و ملخ در داخل و خارج از دانشگاه كه درصدد جلوگيري از ورود دانشجويان به دانشگاه برآمده بودند تا دانشجويان را تحريك كنند كاملا مشهود بود كه نظاميان تحت امر «سيا» دنبال كوچكترين بهانه مي گشتند تا قبل ازورود نيكسون زهرچشمي از دانشجويان بگيرند تا بدينوسيله هم بتوانند رعب و وحشت در جان و دل مردم و دانشجويان در مقابله با شاه بيندازند و هم سرنخ هايي براي دستگيري سرپل هاي تشكل هاي دانشجويي به ويژه دانشجويان مذهبي كه ارتباطات تنگاتنگي با طلاب علوم ديني داشتند به دست آورند.
ماموران براي عملي كردن اين سياست، زنگ پايان كلاس را بي موقع به صدا درآوردند و دانشجويان هم بدون توجه به اينكه چه نقشه اي در كار است سراسيمه به راهروها آمدند و با مشاهده گارد شاهنشاهي در اعتراض به ورود ارتش به داخل دانشگاه و دانشكده ها اقدام به سر دادن شعار كردند و دژخيمان مسلح كه دنبال چنين بهانه اي بودند حمله را با رگبارهاي ممتد هوايي آغاز كردند؛ ولي از آنجا كه دانشجويان صبر خود را از دست داده بودند به شعارهاي خود ادامه دادند و به دنبال سر پناه در داخل راهروها مي دويدند كه به يك باره با يك فرمان فرمانده دژخيم گارد شاهنشاهي رگبار گلوله ها را اين بار به سمت قلب و جسم دانشجويان نشانه رفتند و عده اي را به شدت مجروح و 3 نفر از دانشجويان بي پناه را كه در پشت ستون هاي ساختمان دانشكده خود را مخفي كرده بودند، در هنگام جابه جا شدن مورد هدف گلوله هاي كينه ورزانه خود قرار دادند و هر 3 دانشجو را به شهادت رساندند و اين در حالي بود كه همه دانشجويان شعارهاي واحدي از قبيل مرگ بر استكبار و مرگ بر وابستگي سر مي دادند.
درست است كه فرداي آن روز رژيم پهلوي با كمك سازمان جاسوسي و مخوف «سيا» كار خود را كرد و سناريوي از پيش نوشته شده خود را با اعطاي جايزه و گذاشتن كلاه دكتراي افتخاري بر سر ارباب جنايتكار خود «نيكسون» به پايان رساند، اما از همان روز كاملا قابل پيش بيني بود كه طولي نخواهد كشيد مردم اين مرز و بوم كه مفتخر به اسلام شيعي است و خونخواهي از مظلومان در خون و رگ همه آن ها ريشه دوانده است، تاج به ظاهر افتخار شاهنشاهي را براي هميشه از سر غاصبش خواهند برداشت با اين تفاوت كه ديگر آن روز از دست نيكسون ها، آيزنهاورها و ديگر جرثومه هاي فساد جنايت و خيانت از قبيل رژيم صهيونيستي و كشور روباه صفت و مكار انگليس و... كمكي بر نخواهد آمد و ديگر قدرت آن را نخواهند داشت كه براي بار دوم او را از مهلكه نجات دهند.
¤¤¤
فرياد دانشجويان در 16 آذر و آرمان و خواسته هاي آنان به رغم گذشت بيش از نيم قرن در گوش و جان و دل تك تك دانشجويان متعهد و صديق امروز كشورمان همچنان طنين انداز است و همچنان عزت و استقلال و محو خصلت استكباري در هر كسوت و قامتي كه ظهور كند را از بزرگترين سرمايه ها و افتخارات خود مي دانند و هر آن كساني را كه بناي رويگرداني از اين آرمان را داشته و در هر لباس و جايگاهي كه باشند از خود دور خواهند كرد و در مقاطع مختلف نهضت از آن تاريخ تا به امروز در صحنه هاي مختلف با سپر كردن سينه خود در برابر زورگويان آن صحنه تاريخي و به ياد ماندني را بارها تكرار كرده اند و چه خوب است يادي كنيم از استاد شهيد نجات اللهي كه در روزهاي اوج مبارزه با رژيم پهلوي با ديگر همفكرانش به اعتصاب نشسته بود توسط تيراندازان گارد شاهنشاهي در بالكن دانشگاه تهران به شهادت رساندند، ياد كنيم از اساتيد حوزوي دانشگاهي مثل شهيد مطهري و مفتح كه از سرمايه هاي عظيم نهضت و از شاگردان بنام بنيانگذار جمهوري اسلامي امام خميني(ره) بودند، يادي كنيم از ارتحال شهادت گونه دكتر كاظمي آشتياني از اساتيد برجسته دانشگاه و از مبتكرين اصلي سلول هاي بنيادي مؤسسه رويان كه به طرز مشكوكي از خانواده دانشمندان علمي كشورمان حذف شد، شهادت استاد هسته اي دكتر عليمحمدي كه به آتش كين دشمنان كشورمان در نزديكي منزل خود در اثر انفجار بمب در خودرواش به شهادت رسيد و همچنين 2 ترور چند روز گذشته اساتيد معروف و بنام هسته اي كشورمان كه همگي اين جنايت ها نشان مي دهد اين حديث سر دراز دارد و تا نهضت زنده است دشمنان دست از سر ما بر نخواهند داشت و چه خوب است همه بپذيريم كه هيچ راهي براي ما وجود خارجي ندارد الا ايستادن تمام قد همچون سرو در برابر آتش گلوله هاي دشمنان.
اما آنچه در اين ميان آشكار و مبرهن است علائم اميد و رهايي است كه اين حوادث به ما نشان مي دهد و آن اينكه استكبار جهاني واقعاً به بن بست رسيده و تاريخ نويسان و كارشناسان زبده جهاني به كرات نوشته اند و گفته اند كه جبهه باطل وقتي به بن بست مي رسد، و شكست و اضمحلال خود را در روبه روي خود مي بيند هيچ راهي را براي خود متصور نمي داند الا ترور و حذف كردن كساني كه شهادت و به ظاهر حذف آنها بتواند لحظه اي حتي به اندك زماني از سرعت روند پيشرفت رقيب خود بكاهد.
امروز اگرچه هنوز زوزه هاي خفاشان كوردل داخلي كه با چراغ سبز اربابان خارج نشين خود هرازگاهي دست به حركاتي مي زنند تا دانشجويان عزيز ما را نسبت به انقلاب و ارزش هاي آن و ماهيت استكبارستيزي 16 آذر 32 نااميد و مأيوس كرده و متوجه اهداف دروغين خود كنند اما به شكر خدا و هوشياري قشر آگاه دانشجو و به همت خود آنها تا اين لحظه همه تلاش ها براي رسيدن به چنين اهداف سخيفي، به بهترين و زيباترين وجهي برملا و خنثي شده است و اجازه نداده اند كه آرمان هاي شهداي 16 آذر توسط خودباختگان جاهل و يا خودفروختگان غافل شهيد شوند.
¤¤¤
اگر دهه اخير دهه پيشرفت علمي و فناوري نامگذاري شده است و اگر بخواهيم دانشجو را به عنوان يكي از ميدان داران اين عرصه جديد معرفي كنيم و از او اين انتظار را مطالبه كنيم، يقينا مطالبه به جايي خواهدبود زيرا اين دانشجوي متعهد است كه مي داند در دنيايي كه پديده ها با سرعت درحال حركت و عبور هستند يك لحظه درنگ و يا كمي انحراف از راه ولايت و رهبري حتي به نيت خير و به مقصد زودتررسيدن به مقصد باشد، دشمن با فرصت بدست آمده به راحتي بر فكر و انديشه ها فائق آمده و خون تمام شهداي انقلاب و پيش از پيروزي انقلاب را به هدر خواهد داد.
بنابراين بزرگترين توصيه در چنين شرايطي بسيار سخت، بحراني و پيچيده اي كه دشمن زخم خورده از ملت هاي قدرتمند و بيدار مسلمان به دل دارد به قشر محترم و عزيز دانشجو مي توان داشت هوشياري بيش از پيش و تلاش دوچندان درخصوص شناسايي ترفندهاي جديد دشمن در عرصه جنگ نرم است كه همراه با تكنولوژي تبليغاتي بسيار پيشرفته اي كه دارد پيچيدگي شناخت و دفع آن را صدچندان كرده است.
دانشجويان متعهد و انقلابي ما در قدم اول بايد مبارزه را از درون خود آغازكنند و با آسيب شناسي صحيح عناصر مرموز و زبان ها و قلم هاي مزدوري كه مي خواهند بر سر خون شهيدان 16 آذر با آمريكا معامله كنند را شناسايي كرده و رسوايشان كنند و درگام دوم و يا حتي به موازات گام اول با عنايت به اين امر مهم كه آمريكا اگرچه در 16 آذر 32 و 13 آبان 58 ضربات بسيار سهمگيني از اين قشر معزز خورد اما از همان زمان تاكنون به طرق و روش هاي مختلف و با سرمايه گذاري ها و اعتبارات بسيار بالا همچنان سعي دارد تا دوباره بازگردد و فتنه سال 88 نشان داد كه تصميم آمريكا دراين خصوص كاملا جدي و راسخ است و هيچ استدلال منطقي برخلاف آن متصور نيست.
امروز دفاع از توانمندي هاي هسته اي كشورمان ادامه حركت 16آذر و 13آبان هاست، امروز حمايت از ملت هاي عقب مانده نگهداشته شده و ستمديدگان اين كره خاكي توسط استكبار جهاني و زورگويان داراي قدرت نامشروع و حمايت و تلاش براي رهايي مسلمانان در بند رژيم هاي منفور بويژه ملت فلسطين، غزه، لبنان، افغانستان، عراق از دست رژيم هاي منفور صهيونيستي، آمريكا، انگليس و ديگر قدرت هاي ضدبشري و ستمگر همان خواسته ها وشعارهايي است كه همتايان شما دانشجويان در 16 آذر32 در برابر نيروهاي تا بن دندان مسلح مطيع اوامر فرماندهان نظامي آمريكا سرمي دادند.
و ختم كلام اينكه اين كاروان عشق به خدا و حقيقت در طول تاريخ همواره درحركت بوده امروز نيز به حركت خود ادامه مي دهد و خاصيت اين كاروان در اين است كه در هر منزلگاهي كساني را بر ركاب خود سوار و كساني هم در ميانه راه بر زمين مي گذارد.
الحق والانصاف آيا شما هيچ مشابهتي ميان اين كاروان با كارواني كه تا چند روز ديگر با ورود به ماه محرالحرام به قافله سالاري اباعبدالله الحسين(ع) به كربلا مي رسد نمي بينيد.
بياييد از خداوند تبارك و تعالي بخواهيم كه از صالحاني باشيم كه در كربلا به رغم خاموش كردن شمع ها منافع اخروي را فداي دنياي آلوده خود نكردند و ما نيز از جمله آن صالحان باشيم و دست بيعت خود را از فرزند خلف آن امام(ع) كه اين كاروان را به راه انداخته و امروز ادامه دهنده آن امام خامنه اي روحنا له الفداست جدا نكنيم كه لحظه اي غفلت عمري پشيماني به بار دارد و بدانيم كه خير دنيا و آخرت ما چنگ زدن به ريسمان ولايت است و بس.

 



تحمل يا پيشگيري - بخش دوم
نقش مردم در كاهش آلودگي هوا

مهندس رامين اميني زارع
در بخش اول اين مقاله با بررسي جغرافياي تهران گفته شد كه شهر تهران را مي توان به صورت كاسه اي نامنظم مجسم كرد كه از نظر جغرافيايي و اقليمي مكان مناسبي براي يك شهر گسترده و بزرگ نبوده است. سپس به وضعيت وزش باد در شهر تهران پرداخته و توضيح داده شد كه اغلب بادهاي تهران ضعيف بوده و جهت مشخصي ندارند و در نتيجه تأثير چنداني در كاهش آلودگي هوا ندارند. در ادامه نيز به آلاينده هاي مهم هواي تهران پرداخته و پديده وارونگي دما نيز بررسي شد.
آثار وارونگي دما بر آلودگي هواي تهران
براساس نظر سازمان محيط زيست در روزهاي اخير هواي تهران آلوده تر نشده است بلكه پديده وارونگي اتفاق افتاده است. در نگاه اول اين پديده به خودي خود خطري را متوجه زمين و سلامت موجودات زنده نمي سازد، اما تركيب آلاينده هاي موجود با يكديگر و پيدايش آلاينده هاي ثانويه، شهر را آبستن بروز فاجعه هاي زيست محيطي مي كند. با شروع روز و آغاز فعاليت هاي انساني و مصرف سوخت، دماي هواي سطح زمين افزايش مي يابد. اين هواي گرم هنگام صعود و حركت به سمت بالا يا هنگام جابه جايي به وسيله باد، با لايه اي هم دما از هوا كه توسط تابش خورشيد در طبقات فوقاني جو تشكيل شده برخورد كرده و اين امر مانع صعود و تبادل هوا مي شود كه نتيجه آن تشكيل يك سطح پوششي بالاي شهر است كه با گذشت زمان و افزايش فعاليت هاي انساني و به دليل حبس هوا در زير اين لايه، مواد آلاينده توليد شده در سطح زمين باقي مانده و بالا نمي روند.
محبوس شدن هواي سرد توسط لايه اي از هواي گرم و ايجاد پوشش غيرقابل صعود و انباشته از هواي آلوده كه روي شهر را مي گيرد و تمام آلودگي هاي به وجود آمده در شهر را زير اين طبقه جمع مي كند، از ويژگي هاي اينورژن هوا در كلانشهرهاي امروز است.
به طور كلي پديده وارونگي دما موجب تراكم هواي آلوده در محدوده معيني مي شود و هر قدر ارتفاع وارونگي دما كوتاهتر باشد و مدت آن بيشتر به طول بيانجامد بديهي است كه ميزان خطرات آن فزوني مي يابد.
براساس تحقيقات به عمل آمده، تهران بيش از دو سوم روزهاي سال با پديده وارونگي جوي مواجه است و اين حالت بيشتر در پاييز و زمستان روي مي دهد.
طبق آماري كه در طول 5 سال از ايستگاه مهرآباد گرفته شده است، بيشترين ميزان ارتفاع وارونگي دما در فصل پاييز 419 متر، در فصل زمستان 404 متر، در بهار 354 متر و در تابستان 384 متر بوده است. همچنين ميانگين مدت زمان وارونگي دما 239 روز بوده است كه در بهار 57 روز، در تابستان 61/2روز، در پاييز 58 روز و در زمستان 61/2 روز بوده است.
در حالت وارونگي دما، هوا، حالت سكون و آرام به خود گرفته و جريان هوا در آن به وقوع نمي پيوندد.
معيار سنجش pst
كميت (Pollutant Standard Index PSI استانداردي است كه براي گزارش روزانه كيفيت هوا مورد استفاده قرار مي گيرد و معمولا از پنج آلاينده منواكسيدكربن، ازن، دي اكسيدنيتروژن، دي اكسيد گوگرد و ذرات معلق استفاده مي گردد. باتوجه به غلظت آلاينده ها و استانداردهاي بهداشتي سازمان حفاظت محيط زيست آمريكا EPA، غلظت آلاينده ها به يك مقياس عددي بين صفر تا پانصد PSI تبديل مي گردد.
PSI از اين نظر كه غلظت آلاينده ها را براساس يك مقياس واحد مي سنجد، ارجحيت دارد.
كيفيت هوا را با توجه به شاخص هر يك از آلاينده ها مي توان گزارش نمود. ولي براي وضعيت كلي هوا از شاخص ماكزيمم، يعني بالاترين PSI كه معمولا متعلق به آلاينده CO يا PM-10 مي باشد، استفاده مي شود.
سه وضعيت، هشدار اضطرار و وضعيت بحران براي آلودگي هوا تعريف مي شود. PST (شاخص آلاينده هاي هوا) بين صفر تا 100 وضعيت عادي را گزارش مي دهد.
اگر اين شاخص بين 100 تا 250 تغيير كند، وارد مرحله هشدار مي شويم. اما PST بين 250 تا 350 و بالاتر از آن است كه شرايط اضطرار و بحران را به وجود مي آورد و خطرناك است.
عوارض آلودگي هوا
آلودگي هوا چهارمين عامل مرگ و مير در جهان است. طبق آمار، يك ميليارد و 400 ميليون نفر در جهان در معرض آلودگي هوا قرار دارند و سالانه 3 ميليون نفر در دنيا جان خود را به دليل عوارض مستقيم يا غيرمستقيم آلودگي هوا از دست مي دهند. وسايط نقليه يكي از علل عمده آلودگي هوا هستند. ازن، دي اكسيد كربن، اكسيدهاي گوگرد و نيتروژن، سرب، ذرات معلق و تركيبات سمي مانند بنزن و فرمالدييد تركيباتي هستند كه در اثر سوخت خودرو ايجاد شده و هوا را آلوده مي كنند. تماس با سطوح بالاي آلودگي هوا با بيماري هاي ريوي، ناراحتي هاي قلبي و عروقي، آسيب به سيستم عصبي، سرطان و مرگ زودرس ارتباط دارد.
براساس گزارش بانك جهاني، ميزان خسارت سالانه آلودگي هوا در كشور در سال 1385، 14هزار و 420 ميليارد ريال است كه اين رقم معادل 1/6درصد توليد ناخالص داخلي است. آمارهاي ديگر اين بانك نشان مي دهد مرگ و مير ناشي از آلودگي هواي شهر در تهران، سالانه 100 ميليارد ريال يعني 57 درصد از توليد ناخالص ملي به اقتصاد ايران خسارت وارد مي كند.
همچنين خسارت ناشي از ابتلاي افراد به بيماري هاي مرتبط با آلودگي هوا، هر ساله معادل 2 هزار و 100 ميليارد ريال و خسارت مرگ و مير ناشي از آلودگي هوا هزار و 600 ميليارد ريال برآورد شده است.
آلودگي هوا، افزون بر بروز تبعات منفي در حوزه اقتصادي، ضريب سلامت و بهداشت شهروندان را شديدا در معرض خطر جدي قرار مي دهد. سالانه در حدود 40 هزار شهروند تهراني به دليل مرگ و مير ناشي از آلودگي هوا كه چهار برابر بيشتر از نرخ مرگ و مير ناشي از بيماري ايدز است مي ميرند.
همچنين اين رقم 2/6 برابر نرخ ناشي از سرطان خون و 1/5 برابر تلفات ناشي از تصادفات رانندگي برآورد شده است. هر تهراني روزانه به طور متوسط 600 گرم از انواع آلاينده را استنشاق مي كند. اين درحالي است كه به دليل بالا بودن ميزان هيدوركربن هاي حلقوي در هوا، ميزان بيماري سرطان در تهران هم افزايش يافته و شهروندان در معرض ابتلا به بيماري مرگبار قرار گرفته اند.
براساس آمار سال گذشته بانك جهاني كه مورد تأييد سازمان محيط زيست نيز قرار گرفته است ايراني ها روزانه 22 ميليون دلار خسارت ناشي از آلودگي هوا را متقبل مي شوند كه رقم سالانه 8 ميليارد دلار را مي رساند.
براساس آماري كه سال گذشته خبرگزاري ايسنا منتشر كرد؛ نشانه هاي بيماري ناشي از آلودگي هواي شهري 520 ميليون دلار معادل 4100 ميليارد ريال و 46/0 درصد از توليد ناخالص داخلي در سال است. بيماري هاي ناشي از آلودگي هواي شهري نيز سالانه 260 ميليون دلار معادل 2100 ميليارد ريال و 032/0 درصد از توليد ناخالص ملي به اقتصاد ايران خسارت وارد مي كند.
از سوي ديگر، هزينه آموزش در اين زمينه، 25 ميليون دلار معادل 200 ميليارد ريال و 02/0 درصد از توليد ناخالص داخلي و خسارات ناشي از آلودگي هواي شهري به مراكز تفريحي 50 ميليون دلار معادل 390 ميليارد ريال و 40/0 درصد توليد ناخالص است.
همچنين پيش بيني مي شود خسارت سالانه آلودگي هوا در ايران تا سال 2016 ميلادي، حدود 16 ميليارد دلار خواهد شد.
تركيبات آلاينده ناشي از سوخت خودرو مانند بنزن و فرمالدييد سمي اند و اثر سرطان زايي شان شناخته شده است مي توانند به طور مستقيم بلعيده شوند يا به وسيله ذرات كوچك گرد و غبار وارد ريه ها شوند و بر روي اندام هايي چون مغز، ريه، قلب و عروق، شكم، دهان، حلق و بيني اثر سوء بگذارد.
مغز: ذرات آلاينده و تركيبات زيان آور هواي آلوده كه از طريق تنفس، بلع يا پوست جذب بدن مي شوند، از طريق جريان خون به مغز رسيده و سبب بروز التهاب هاي بيماري زا مي شوند. بررسي ها نشان داده است تماس بيش از حد با آلاينده هاي ترافيكي هوا سبب افزايش ناتواني هايي ذهني مي شود و افراد با افزايش سن بيشتر در معرض ابتلا به آلزايمر قرار مي گيرند. به گفته محققان آلماني، مشكلات حافظه اي زودهنگام در زناني كه حداقل مدت 20 سال در نزديكي خيابان هاي شلوغ و پرتردد زندگي كرده اند، بيشتر مشاهده مي شود و آنها در انجام آزمون هاي ذهني بازده بسيار نامطلوب تري دارند.
سرب، از آلاينده هايي است كه در اثر سوخت خودرو ايجاد مي شود. مسموميت با سرب توانايي ذهني را كاهش مي دهد و به سيستم عصبي و ساير اندام ها آسيب مي رساند. سرب در بدن تجمع پيدا مي كند به همين دليل حتي مقادير كم بلع يا استنشاق سرب خطرناك است.
منوكسيدكربن كه يكي ديگر از مواد زيان آور هواي آلوده است نيز مي تواند موجب سردرد، كاهش هوشياري، مشكلات دايمي سيستم اعصاب مركزي و حتي مرگ شود.
ريه: تماس با سطوح بالاي آلودگي هوا با بيماري هاي ريوي، سرطان ريه و مرگ زودرس ارتباط دارد. پژوهشگران هلندي با بررسي 632 كودك 7تا 11 ساله دريافتند ناراحتي هاي تنفسي در كودكان با افزايش آلودگي هوا تشديد مي شود. تماس با ذرات معلق شامل ذرات ريز ميكروسكوپي و قطرات بسيار كوچك مايعات كه به دليل اندازه كوچك شان در بيني و قسمت فوقاني دستگاه تنفس ته نشين نمي شوند و در سيستم دفاعي طبيعي بدن به دام نمي افتند، مي تواند سبب خس خس و تنگي نفس و علايم مشابه در افراد مبتلا به آسم يا افرادي كه سيستم تنفسي حساسي دارند، شود.
ازن كه از تركيب گازهاي هيدروكربنه با دي اكسيد نيتروژن در حضور نور خورشيد ساخته مي شود، يكي از آلاينده هاي هواست كه ممكن است در سيستم تنفسي و مسيرهاي هوايي تغييرات خطرناكي ايجاد كند و سبب كاهش ظرفيت ريه، سرفه، درد و خس خس سينه شود. ازن موجب افزايش آلرژي و آسم در كودكان مي شود و حتي افراد سالم هم به تماس با اين ماده حساس اند.
استنشاق دي اكسيد گوگرد كه در اثر سوخت حاوي گوگرد ايجاد مي شود، راه هاي هوايي را ملتهت مي كند و در كودكان و افراد مبتلا به آسم ايجاد مشكل مي كند.
تماس با تركيبات نيتروژن كه در اثر سوخت بنزين ايجاد مي شوند، موجب درد قفسه سينه، اشكال در تنفس و افزايش احتمال عفونت ريه مي شود.
قلب و عروق: آلودگي هوا بر سيستم عروقي و گردش خون تأثير نامطلوبي دارد، به طوري كه در انگلستان از هر 50حمله قلبي يكي با آلودگي هوا ارتباط دارد. طبق اعلام انجمن قلب آمريكا آلودگي هوا موجب غليظ شدن خون و بالا رفتن احتمال تشكيل لخته، آسيب به سرخرگ ها، تصلب شرائين و ايجاد رسوب چربي در ديواره رگ ها مي شود. بررسي ها نشان داده است كه تماس با ذراتي با قطر 2/5ميكرون كه حاوي هيدروكربن و فلزات هستند توليد اندوتلين، پروتئيني كه در تنظيم فشار خون نقش دارد را افزايش مي دهد. اين موضوع در افراد سالم مشكلي ايجاد نمي كند اما تحقيقات نشان داده است احتمال مرگ در اثر سكته قلبي در افراد مبتلا به تصلب شرايين كه غلظت اين پروتئين در خونشان بالاي 150ميكروگرم در متر مكعب است، بيشتر است.
شكم: آلودگي هوا مي تواند سبب بروز دردهاي شكمي شود. به گفته محققان كانادايي دردهاي شكمي، از شايع ترين علل مراجعه به بخش اورژانس در بيمارستان ها است كه مي تواند با آلودگي هوا در ارتباط باشد. محققان با بررسي بيش از 120 هزار بيمار مبتلا به دردهاي شكمي و بررسي اطلاعات مركز ملي كنترل آلودگي هوا در كانادا براي تعيين سطح تماس با ازن، دي اكسيد نيتروژن، دي اكسيد گوگرد، مونوكسيدكربن و ذرات معلق، مشاهده كردند تعداد مراجعه بيماران به دليل بروز اين قبيل دردها به بيمارستان در روزهايي كه آلودگي هوا بيشتر است، افزايش مي يابد.
دهان و حلق و بيني: دهان، حلق و بيني مسير اصلي عبور هواي آلوده است. بيني نقش مهمي در تصفيه آلودگي ها دارد. مواد آلاينده اي كه در بيني تجمع پيدا مي كند مي تواند به بافت بيني، سينوس ها و مخاط تنفسي آسيب برساند. آسيب سلول ها در اثر تماس با مواد شيميايي آلاينده سيستم ايمني بدن را در حالت دفاعي قرار مي دهد. اين موضوع مي تواند بدن را در برابر بيماري ها آسيب پذير كند. به عنوان مثال، از راه هوايي بيني را تحريك كرده و موجب التهاب مخاط و توليد خلط مي شود. بيني ملتهب و دچار آبريزش نيز به مواد حساسيت زا مانند گرده گل ها حساس تر و در برابر ويروس ها و باكتري هاي عفونت زا آسيب پذيرتر است.
باروري و جنين: مطالعات ژنتيكي انجام شده در زمينه تغييرات كروموزومي ناشي از تماس با آلاينده ها نشان داده است مواجه با آلودگي هوا با كاهش شديد درصد تحريك اسپرم، كاهش شديد درصد اسپرم هاي طبيعي از نظر شكل و همچنين ساختمان غيرطبيعي كروماتين اسپرم ارتباط مستقيم دارد. اين عوامل موجب ناباروري در مردان مي شود.
تحقيقات نشان داده است كه رشد طبيعي جنين به دليل قرارگرفتن در معرض هواي آلوده كاهش مي يابد. پژوهشگران افزايش اكسيدهاي نيتروژن را از علل اصلي اين مشكل مي دانند. بررسي اطلاعات 336 هزار نوزاد متولد شده در نيوجرسي به مدت 4سال و بررسي اطلاعات مربوط به آلودگي هوا در اين مدت نشان داد كه در فاصله 9كيلومتري منزل مادراني كه رشد جنين در آنها محدود بوده، سطح بالايي از آلودگي هوا وجود داشته است. اين يافته ها نشان مي دهد آلودگي ناشي از ترافيك وسايل نقليه و يا زندگي در نزديكي جاده هاي اصلي مي تواند بر رشد جنين تأثير نامطلوب بگذارد. تحقيقات قبلي نيز نشان داده بود كه آلودگي هوا فعاليت سلولي جنين را كاهش مي دهد و يا به اختلال در رسيدن مواد غذايي و اكسيژن به آن منجر مي شود. همچنين مقدار بالاي آلودگي هوا با افزايش آمار سقط جنين نيز ارتباط دارد.
طبق مطالعات انجام شده در دنيا مشخص شده است كه اگر آلاينده ذرات معلق از ميزان 2/73 به 100كيلوگرم در مترمكعب در سال افزايش يابد افزايش نرخ مرگ و مير به ميزان 88/10درصد افزايش خواهد يافت.
چاره چيست:
تا صحبت از آلودگي هوا مي شود نگاه همه متوجه خودروسازي مي شود كه بدون درنظر گرفتن ظرفيت هاي موجود همچنان ادامه دارد. درست است براساس قوانين اقتصادي عرضه و تقاضا به دليل وجود تقاضا بايد توليد و عرضه ادامه داشته باشد اما متوليان بهتر است براي متعادل كردن طرفين اين قانون كه عرضه كنندگان يا توليدكنندگان و متقاضي يا مصرف كننده مي باشد اقداماتي را انجام دهند و يا به طور عام در بين اين دو قشر فرهنگ سازي صورت گيرد.
ترويج و آگاهي رساني به مردم در زمينه آثار و عواقب ناشي از آلودگي هوا و نشان دادن راه هاي جايگزين كردن استفاده از خودروي شخصي مانند استفاده از وسائل حمل و نقل عمومي، دوچرخه و احتراز از سفرهاي درون شهري غيرضروري و استفاده از امكانات الكترونيكي بانكي و حتي ديگر امور اداري و كنترل و معاينه فني خودرو مي تواند از اين دست باشد كه متقابلا سياست گذاري هاي متوليان را در زمينه گسترش حمل و نقل عمومي و ديگر امكانات را مي طلبد.
از ديگر سوي محدوديت هاي استانداردي براي توليدكنندگان خودرو براي بهبود محصولات خود از نظر توليد آلاينده ها نيز از سياست هاي طرف ديگر اين ترازوي عرضه و تقاضاست.
البته اقدامات قابل تقديري در اين زمينه مانند از رده خارج كردن ميني بوس ها، اتومبيل ها و موتورسيكلت هاي فرسوده و موتورهاي سيكلت 4 زمانه كه چندين برابر يك خودروي فرسوده آلودگي توليد مي كنند نيز انجام پذيرفته است.
اما همه مشكلات به آلاينده هاي متحرك يا خودروها محدود نمي شود. آلاينده هاي ثابت مثل صنايع بزرگ، كارخانه هاي پتروشيمي و پالايشگاه ها هم سهم بسزايي در به وجود آمدن اين مشكل دارند. با پايش مداوم آلاينده ها كه اخيرا نيز از شرايط لازم براي تأسيس هر واحد توليدي صنعتي است مي توان ميزان توليد آلودگي در اين سطح را كاهش داد.
از طرفي با ايجاد بوستان ها و فضاي سبز بيشتر، توسعه فرهنگ ورزش در بين عموم و توسعه محيط زيست شهري از ديگر اموري است كه جاي اقدام بيشتري دار د.
اما مردم نيز كه در خط مقدم اين جبهه قرار دارند نقش به سزايي در زمينه كاهش اثرات آلودگي ايفا مي كنند. اول از همه بايد خاطرنشان ساخت اين كه ما محيط زيست را از گذشتگان به ارث نبرده ايم و امانتي است كه از آيندگان در دست ماست؛ يك شعار نيست واقعيتي است كه چون تولد كودك ما حقيقت دارد اولين هديه اي كه به او مي دهيم مكان زندگي و هواي سالمي است كه در آن صورت او مي تواند در مراحل مختلف زندگي بدون مشكلاتي كه در اين نوشتار آمد به فعاليت خود ادامه دهد. عدم استفاده از دخانيات باعث مي شود اطرافيان و خانواده از مضرات دخانيات كه متوجه آنهاست و از مضرات خود استعمال كننده بيشتر است در امان بمانند.
در آخر حفظ محيط زيست فعلي كه نه هزينه اي براي ما داردكه توجه بيشتري را مي طلبد وظيفه تك تك مردم است تا بتوانيم اين امانت را به درستي به فرزندان خود تحويل دهيم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14