(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 16 آذر 1389- شماره 19809

فرهنگ هدفمندي يارانه ها از منظر آموزه هاي قرآن
توزيع عادلانه ثروت، وظيفه اي ديني و همگاني (بخش دوم)
آشنايي با برخي بايدها و نبايدهاي ماه محرم



فرهنگ هدفمندي يارانه ها از منظر آموزه هاي قرآن
توزيع عادلانه ثروت، وظيفه اي ديني و همگاني (بخش دوم)

خليل منصوري
در نخستين بخش از مقاله حاضر پيرامون اهميت اقتصاد در جامعه ايماني و تفاوت ميان دو واژه قرآني «عدالت» و «قسط» و چيستي «عدالت قسطي» و تأكيد اسلام بر اصل گردش سالم ثروت و سرمايه در اقتصاد براساس صريح آيات قرآن، سخن گفته شد. در بخش حاضر نويسنده ضمن بررسي پاره اي از آثار هدفمندي يارانه ها به برخي از اصول اقتصادي اسلام اشاره مي كند كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
يارانه ها به كمك هائي اطلاق مي شود كه از سوي نظام و دولت به ملت از بيت المال و خزانه عمومي پرداخت مي شود. بخش بزرگي از يارانه ها در اشكال گوناگون به طور غيرمستقيم ارايه مي شود. اين بودجه، در بخش هايي چون انرژي ،بهداشت و سلامت عمومي، تغذيه، عمران و آباداني و مانند آن هزينه مي شود.
از نظر قرآن يكي از وظايف اصلي دولت اسلامي، مديريت و نظارت بر حوزه اقتصادي است؛ زيرا يكي از ماموريت ها و اهداف اصلي پيامبران اين است كه مردم را به سوي عدالت بويژه عدالت قسطي يا عدالت عيني و ملموس راهنمايي كنند و آنان را براي قيام به عدالت ترغيب و تشويق نمايند، تا با روشنگري درباره حقوق و شناخت نسبت به حوزه هاي گوناگون عدالت قسطي، توده هاي مردم چه مومن و چه غيرمومن، به اجرا و برپايي عدالت قسطي قيام كنند. خداوند در آيه 25 سوره حديد مي فرمايد: «به راستي ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف و عدالت قسطي برخيزند، و آهن را كه در آن براي مردم خطري سخت و سودهايي است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسي در نهان، او و پيامبرانش را ياري مي كند. آري، خدا نيرومند و شكست ناپذير است.»
بنابراين، براي اجراي عدالت قسطي تنها روشنگري از طريق قوانين نوشته شده يعني كتاب و آشنايي با موازين و معيارهاي حق و حقوق كفايت نمي كند، بلكه لازم است تا در كنار كار فرهنگي از قدرت سخت در كنار قدرت نرم نيز بهره گرفته شود تا در پرتو آن و نيروي توده هاي آگاه و افكار عمومي جهت يافته، منافع مردم تامين شود و هر كسي بتواند بدرستي از حق زندگي مناسب و شرايط خوب براي تعالي و تكامل و حركت در مسير شدن هاي كمالي و خدايي شدن بهره گيرد وحق زيستن و رشد مناسب از وي سلب نشود.
از اين جاست كه گفته شده ماموريت و وظيفه پيامبران و پيروان مومن آنان، بهره گيري از قدرت دولت و نهاد آن براي دست يابي به اين هدف عالي است.
اصطلاح قرآني بأس شديد، همان قدرت سخت است كه در كنار آگاهي و روشنگري يعني قدرت نرم توده هاي آگاه و صاحب بصيرت، بستر مناسب عدالت قسطي و دست يابي به منافع را فراهم مي آورد. البته قرآن اشاره مي كند كه در قدرت آهن، كاربردهاي غيرنظامي نيز وجود دارد كه بخش بزرگي از زندگي روزانه بشر به آن وابسته است، ولي آن چه در دوره نخست اهميت است، بهره گيري از قدرت آهن براي تحقق بخشيدن به عدالت قسطي از طريق فشار بر قاسطين (عدالت خواران) و از ميان برندگان عدالت و برداشتن موانع پيش رو مي باشد. چرا كه همواره قاسطين و عدالت ستيزان حرام خوار و باطل گرا، اجازه نمي دهند تا عدالت بويژه قسطي آن در جامعه تحقق يابد؛ زيرا قاسطين جز به تجاوز به حقوق ديگران نمي انديشند و به اشكال گوناگون توطئه مي كنند. از اين رو، لازم است تا برطرف كردن فتنه آنان، با قدرت سخت با آنان برخورد كرد.(بقره، آيه 193)
ممنوعيت مبادلات ناسالم اقتصادي در اسلام
از آن جايي كه عدالت قسطي جز با توزيع درست منابع، ثروت و ابزارهاي توليد و بلكه حتي مصرف درست تحقق نمي يابد، اسلام در همه مراحل آن از آغاز تا انجام، توجه خاصي را مبذول داشته و احكامي را صادر كرده است. از نظر قرآن، براي دست يابي به عدالت قسطي در حوزه اقتصادي لازم است در همه مراحل، مديريت و نظارت دقيق شود. از اين رو در توزيع منابع ثروت، اجازه نمي دهد تا هر كسي هر چيزي را مالك شود. بخش بزرگي از منابع چون درياها، رودها، منابع عظيم زيرزميني و معادن و كاني ها، به عنوان انفال در اختيار دولت قرار مي گيرد و كسي نمي تواند مالك آن ها شود. اين در حالي است كه در اقتصاد كاپيتاليستي، شخص مي تواند مالك هر چيزي شود.
به سخن ديگر، آزادي اقتصادي افراد در جامعه قرآني، از جهاتي محدود مي شود و به شخص اجازه داده نمي شود تا از آزادي مطلق و بي قيد و بند بهره مند شود.
خداوند در آيات بسيار از جمله 201 و 202 سوره بقره و 32 سوره نساء، همچنين آيه 2 سوره مائده، از آزادي انسان در فعاليت هاي اقتصادي بدون تبعيض و تفاوت جنسيتي و مانند آن سخن به ميان آورده است، ولي اين بدان معنا نيست كه انسان مالك هر چيزي شود و در مالكيت و حتي بخش هاي ديگر، از آزادي مطلق برخوردار باشد. از اين رو خداوند در آيه 87 سوره هود، به نقد تفكر سرمايه داري بي بند و بار قوم شعيب مي پردازد و خواسته آنان را درباره آزادي مطلق در مناسبات اقتصادي و تصرفات در اموال و ثروت، مردود مي شمارد؛ چرا كه از نظر قرآن، دست يابي به شرايط كاملا مناسب عمومي براي متاله شدن و تحقق جامعه ايماني و عدالت گستر، تنها در سايه پذيرش محدوديت ها امكان پذير است و هرگز آزادي مطلق نمي تواند عدالت جهاني را تحقق بخشد. بر همين اساس قرآن در همه مراحل به نقد و تخطئه مصاديق و مواردي ازآزادي هاي مطلق در حوزه مناسبات اقتصادي مي پردازد و حتي در چگونگي مصرف، احكام تشديدي را صادر مي كند.
از جمله محدوديت ها در مناسبات اقتصادي و مراحل گوناگون از توليد تامصرف مي توان به محدوديت در هزينه كردن اموال و مصرف آن به اشكال اسرافي و تبذيري اشاره كرد؛ چرا كه هرگونه اسراف و تبذير اقتصادي حرام و ممنوع است (انعام، آيه 141 و اعراف، آيه 31 و همچنين اسراء آيات 26 و 27 و فرقان آيه 67)
درچگونگي مناسبات اقتصادي و داد و ستدها نيز به تخطئه روش ربوي اشاره مي كند و هرگونه كسب مال از اين طريق را آتش دوزخ معرفي كرده و به چنين داد و ستدهايي به عنوان امر باطل مي نگرد. بنابراين هرگونه داد و ستدي در مرحله تبادل و مناسبات اقتصادي، براساس آياتي چون 275 و 279 سوره بقره حرام و ممنوع و باطل است.
از نظر قرآن در حوزه تبادلات اقتصادي هرگونه كم فروشي و گران فروشي ممنوع است؛ زيرا چنين رفتاري برخلاف تصور افزايش درآمد و بهره مندي، موجب اختلال در بازار مي شود و داد و ستدها را با مشكل جدي مواجه مي سازد. از اين رو به تخطئه اين روش مي پردازد و در آيه 35 سوره اسراء آيات 1تا3 سوره مطففين، اين گونه اعمال را زيان آور و بدفرجام معرفي مي كند و آن را ممنوع مي سازد.
همچنين آزادي روابط اقتصادي، با ممنوعيت هرگونه زد و بند، اخذ رشوه و پورسانت و رانت و مانند آن محدود مي شود تا سلامت در روابط و مبادلات اقتصادي حفظ شود. (بقره آيه 188)
خداوند در همين آيه با يك دستورعمل كلي و جامع هرگونه كسب درآمد اقتصادي ازطريق نامشروع و غيرعقلاني را ممنوع مي كند و مهر باطلي بر روابط اقتصادي ناسالم مي زند و آزادي مطلق اقتصادي و كسب درآمد را باطل و ممنوع مي شمارد.
اينها تنها نمونه هايي از محدوديت هاي اقتصادي در برابر آزادي مطلق است كه به آن اشاره شد. بررسي همه محدوديت ها و بيان آنها دراين مقاله نمي گنجد و فرصتي ديگر را مي طلبد.
برخي آثار اقتصادي طرح هدفمندي
از آنجايي كه اسلام در همه بخش هاي زندگي بشر به ارائه بهترين، مناسب ترين، كامل ترين و آسان ترين سبك زندگي عنايت دارد تا بتواند از طريق آن با محافظت بر اصول فطري و عقلاني، اهداف آفرينش هستي و انسان را تحقق بخشد، به حوزه عدالت در توزيع منابع عمومي نيز توجه كرده است. از اين رو در حوزه توزيع انفال و اموال عمومي و بيت المال مسلمين، احكام و دستورالعمل هاي اجرايي، مديريتي و نظارتي داده است.
هدف اصلي از طرح هدفمندي يارانه ها و انفال و ثروت عمومي آن است تا با توزيع درست و مناسب، عدالت قسطي تحقق يابد. بي گمان، مهمترين اهداف اين طرح، توزيع عادلانه ثروت عمومي و انفال است. البته از آن جايي كه اسلام و قرآن به فراتر از بهره مندي مادي در امور مي انديشد در همه مراحل به هدفمندي و الگوسازي توجه دارد. از اين رو تنها در هدفمندي به توزيع عادلانه نمي انديشد بلكه به مصرف درست و عادلانه نيز توجه دارد و الگوي مصرف را نيز مورد تاكيد خاص قرار مي دهد.
با اجراي طرح هدفمندي يارانه ها، اهداف ديگري نيز تحقق مي يابد كه مي توان به صرفه جويي اقتصادي در بخش هاي مختلف، بهره وري بالا، گسترش صنعت، شكوفايي اقتصادي، ايجاد رقابت و افزايش خلاقيت به عنوان نمونه اشاره كرد.
همچنين مي توان با اجراي هدفمندي يارانه ها به اهدافي چون حذف اخلال در قيمت ها، كاهش بار مالي دولت، توجه به بهبود محيط زيست و در نهايت دستيابي به توزيع عادلانه تر درآمد در جامعه دست يافت. اصلاح و هدفمندي يارانه همچنين كارآيي تخصيص منابع را بهبود مي بخشد و به پايداري رشد اقتصادي كشور كمك مي كند.
عدالت قسطي از توليد تا مصرف
از نظر آموزه هاي قرآني، اموال و ثروت، زماني ارزش مي يابد كه در مسير فعليت بخشي به توان ها و استعدادهاي بشري و رشد و كمال يابي به كار گرفته شود. بنابراين، برخلاف تصور رايج توده ها، ثروت هيچ ارزش و اعتبار نفسي و ذاتي ندارد و آن چه بدن ارزش مي بخشد، بهره گيري درست و مناسب در مسير متاله (خدايي شدن) خود و ديگر اعضاي جامعه انساني است. از اين رو تنها زماني نعمت و ثروتي ارزش مي يابد كه به عنوان خير شناخته شود؛ زيرا خير همان ثروت و قدرت و نعمتي است كه به درستي از آن براي مقاصد عالي و كمالي انسان بهره گرفته شده است.
چنين تصوري از نعمت و ثروت، موجب مي شود تا مومن موظف شود تا تنها در انديشه خير باشد و براساس هدف اصلي آفرينش همه توان و ظرفيت خود و ديگران و زمين را به كار گيرد.
از آن جايي كه بسياري از مردم برخلاف اهداف آفرينش حركت مي كنند و حركت هاي آنان به جاي حركت هاي تكاملي حركت هاي تنقصي است، نه تنها شاكر نعمت و ثروت و قدرت خود به زبان و عمل نيستند، بلكه به سبب دنياگرايي و گم كردن خود و هدف، به كفران نعمت هم رومي آورند و روحيه تكاثرطلبي و تجاوزگري در ايشان ايجاد و تقويت مي گردد. از اين رو لازم است به اشكال گوناگون به مديريت و نظارت قدرت و ثروت توجه شود تا از هر گونه سوء استفاده جلوگيري شود.
دولت اسلامي موظف است تا درهمه ابعاد زندگي بشر دخالت كند. اين دخالت در حوزه عمومي شديدتر و روشن تر است، البته اين بدان معنا نيست كه دولت اسلامي در حوزه خصوصي نمي تواند وارد شود؛ چرا كه دولت به حكم «النبي اولي بالمؤمنين من انفسهم» (احزاب، آيه 6) و روايت غدير كه پيامبر(ص) براساس همين آيه ولايت اميرمومنان علي(ع) را بر حريم خصوصي و عمومي دولت و ملت تثبيت كرده است، مي تواند درهر دو حريم عمومي و خصوصي دخالت كند.
همانگونه كه در شماره گذشته گفته شد از جمله وظايف دولت، مديريت ثروت ملي و عمومي است. مديريت و نظارت دولت بايد به گونه اي باشد كه گردش ثروت فقط در دست طبقه ثروتمند نباشد تا سبب محروميت فقيران و پيدايش نظام طبقاتي شود. خداوند به صراحت در آيه 7 سوره حشر درباره هدفمندي يارانه و اموال عمومي و توزيع عادلانه ثروت ملي در راستاي گردش درست و سالم ثروت و حفظ فاصله هاي عميق طبقاتي مي فرمايد: ما افاء الله علي رسوله من اهل القري فلله و للرسول و لذي القربي و اليتامي و المساكين و ابن السبيل كي لايكون دوله بين الاغنياء منكم و ما اتاكم الرسول فخدوه و ما نهاكم عنه فانتهوا و اتقوا الله ان الله شديد العقاب؛ آنچه خدا از دارايي ساكنان آن قريه ها عايد پيامبرش گردانيد، از آن خدا و از آن پيامبر او و متعلق به خويشاوندان نزديك وي و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است، تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد، و آنچه را فرستاده او به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را بازداشت، باز ايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت كيفر است.»
اين كه خداوند در آياتي از جمله 19سوره ذاريات و 25سوره معارج گام از اين اموال عمومي فراتر مي نهد و حقي را در همه اموال براي دو دسته قرار مي دهد كه سائلان و محرومان مي باشند؛ به اين معناست كه هرگونه گردش ثروت در دست شماري اندك از جامعه نادرست است و هركسي موظف است كه درحد امكان و قدرت و ثروت از فاصله طبقاتي بكاهد تا محرومان و نيازمندان به وضعيت مناسب تري دست يابند.
بنابراين؛ افزون بر هدفمندي يارانه ها از سوي دولت، بر يكايك افراد جامعه ايماني است تا با استفاده از ثروت اندك خود براي ايجاد تعادل و كاهش فاصله طبقاتي بكوشند. (همان آيات)
هرگونه دست رد زدن به سينه نيازمندان درخواست كننده نه تنها جايز نيست بلكه گناهي است كه آتش دوزخ و گرفتاري ابدي در آخرت گوشه اي از عواقب آن است (ضحي، آيه 10) چرا كه گرفتار مصيبت هاي دنيوي نيز خواهند شد.خداوند در آيات 42تا 44سوره مدثر به وضعيت دوزخيان اشاره مي كند و در بيان علت ورود آنان به دوزخ و سقر جهنم به مواردي چون بي ايماني و نماز نخواندن و ترك اطعام مسكين توجه مي دهد و از زبان دوزخيان گزارش مي كند: «ما به مساكين اطعام نمي كرديم.»
بنابراين، انسان موظف است كه در مقام توزيع عادلانه، از ثروت و مال خود به محرومان و طبقات فرودست و آسيب پذير جامعه كمك كند. اين وظيفه درباره دولت مضاعف مي شود و دولت موظف است تا افزون بر مديريت و نظارت در همه بخش هاي اقتصادي، بخش انفال و ثروت عمومي را به گونه اي توزيع كند كه ثروت و مال تنها در دست طبقات مرفه قرار نگيرد و همگان از ثروت عمومي بهره مند شوند.
برخي اصول نظام اقتصادي اسلام
توزيع قسطي و عدالت كامل زماني تحقق مي يابد كه در همه مراحل گردش اقتصاد و ثروت مورد توجه قرارگيرد. از اين رو دولت موظف است تا از توليد تا مصرف همه گردش مال و نعمت را زير نظر و نظارت دقيق قرار دهد، چنان كه حضرت يوسف (ع) حتي درباره حفظ بخشي از گندم و محصول براي كشت آينده با حفظ آن درخوشه ها اين عمل نظارتي و مديريتي را اعمال مي كرد.
اصول اقتصادي اسلام به گونه اي سامان يافته كه هرگز ثروت در دست گروهي انباشت نشود تا طبقه مرفهان بي دردي را پديد آورد كه بزرگان فساد وتباهي و موجب عمده نابهنجاري هاي اجتماعي براساس تحليل قرآني هستند.
خداوند درآيه 141 سوره انعام و 31سوره اعراف و همچنين 26 سوره اسراء و آيات ديگر، مهم ترين اصل در حوزه عمل اقتصادي را همانند ديگر حوزه ها، اعتدال برمي شمارد و از هر گونه خروج به سوي دايره افراط و تفريط از جمله اسراف و تبذير برحذر مي دارد.
دومين اصل در نظام اقتصادي اسلامي، اصل تأمين نيازهاي نيازمندان و طبقات آسيب پذير جامعه است. (بقره، آيات 177 و 215 و 273 و همچنين نساء، آيه8 و انعام، آيه141) بنابراين همگان به عنوان يك وظيفه عمومي موظف هستند به گونه اي عمل كنند كه نيازهاي طبقات آسيب پذير و محروم جامعه برطرف شود. اين برنامه ريزي مي بايست در دو شكل برنامه ريزي كوتاه مدت يعني اطعام و بلندمدت يعني انفاق و كمك هاي مالي براي ايجاد اشتغال و مانند آن صورت پذيرد. از اين رو گاهي در قرآن از لزوم اطعام سخن به ميان مي آيد و گاه ديگر در مورد لزوم انفاق و حقوق نيازمندان فرمان صادر مي شود. در حقيقت، براي تحقق عدالت و اعتدال در همه عرصه ها از جمله حوزه اقتصادي لازم است تا هر كسي از جمله دولت در دو بخش دادن غذا و ماهي در كوتاه مدت و آموزش ماهيگيري و تجهيز امكانات وارد شود.
البته ناگفته نماند كه اين وظيفه اي بر همگان از جمله دولت و حقي از حقوق طبيعي طبقات نيازمند جامعه است و كسي نمي تواند بر ايشان منت نهد. از اين رو، طبقات اجتماعي مي توانند براي گرفتن حق خويش دولت و جامعه را وادار نمايند تا حقوق ايشان را به شكل عدالت قسطي بپردازد. (حديد، آيه 25)
خداوند در آيه 188 و 279 سوره بقره و نيز 1 و 41 سوره انفال و 7 سوره حشر با امضاي مالكيت عمومي بر آن است تا دولت موظف شود با در اختيار گرفتن ثروت عمومي جامعه، به مديريت صحيح آن بپردازد و همه اقشار بويژه اقشار مستضعف را تحت پوشش يارانه هاي مستقيم و غيرمستقيم نقدي و غيرنقدي مانند اطعام قرار دهد. از اين رو، حتي لازم است مراكزي از سوي دولت براي اطعام دو دسته سائلان و محرومان راه اندازي شود و مسكين و فقير بتواند از طعام آن مراكز بهره مند شود. با نگاهي به آيه 53 سوره احزاب مي توان دريافت كه سيره عملي حضرت پيامبر(ص) انداختن سفره براي اطعام نيازمندان بود. مي توان از اين سيره چنين استنباط كرد كه دست كم به عنوان مستحب بر رهبران و دولت اسلامي است تا سفره هاي طعام براي نيازمندان فراهم آورند و ايشان را در حد امكان از اطعام و طعام بهره مند سازند.
از ديگر اصول مهم اقتصادي اسلام، مبارزه با كنز و تكاثر و ثروت اندوزي است. از اين رو اسلام با بستن ماليات هايي چون خمس بر آن شده تا همواره ثروت در گردش باشد. از نظر اسلام خارج كردن هرگونه نقدينگي از جريان گردش اقتصادي و كنز آن، حرام و ممنوع است. (توبه، آيه 34) و براساس آيه7 سوره حشر، هرگونه عملي كه جريان سالم اقتصادي را مخدوش سازد از جمله كنز و خارج كردن نقدينگي از بازار سرمايه، كار حرام و ممنوع است؛ زيرا اين عمل موجب مي شود تا فقر در ميان اقشار اجتماعي افزايش يافته و ثروت در دست گروهي انباشته شود.
كنترل اقتصادي در سيره علي(ع)
با نگاهي به سيره اهل بيت(ع) از جمله اميرمؤمنان علي(ع) كه حتي بر جانوراني چون اسب ضريبه و ماليات وعشريه بست مي توان دريافت كه در شرايط نامتعادل اقتصادي لازم است تا دولت براي اعتدال در بازار اقتصاد و سرمايه به گونه اي عمل كند كه فاصله هاي طبقاتي كاهش يابد و ثروت از دست طبقه اي خاص خارج شود و در همه جامعه به شكل متعادل جريان يابد.
اميرمؤمنان(ع) براساس آموزه هاي قرآني بر همه بخش ها و ابعاد گردش اقتصادي در جامعه، نظارت مستقيم و غيرمستقيم را اعمال مي كرد تا توزيع و گردش سالم اقتصادي جريان داشته باشد. آن حضرت به هر دو شيوه نظارت مستقيم و غيرمستقيم عمل مي كرد و در مقر و مركز حكومت، پي درپي به خريد و فروش ها و معاملات و فعاليت هاي اقتصادي نظارت حضوري داشت تا مانع فشار بر مردم و رنج و سختي آنان شود و نگذارد تورم و گراني شديد و نرخ گذاري هاي بي ضابطه و متناسب با نفع طلبي گروه هاي سرمايه دار، گلوي مردم را بفشرد و راه تنفس آنان را تنگ و گذران لحظات حيات را تلخ و فقر را براي آنان همچون مرگ، هراسناك و دردناك سازد.
حضرت اميرمؤمنان علي(ع) براي اعمال قوانين و اجراي درست آن و نيز نظارت و مديريت بر گردش سرمايه و كالا و خدمات، در بازارهاي كوفه مي گشت و ضمن ارائه رهنمودها و توصيه ها به كاسبان و بازاريان، نسبت به اجراي قوانين، نظارت مستقيم مي كرد. در روايات مي توان بسياري از داستان ها در اين باره را يافت كه به صراحت بر شيوه نظارتي و مديريت دولت اسلامي بر گردش سرمايه و كالا و خدمات در همه مراحل توجه مي دهد و آن را سيره و سنت دولت اسلامي مي داند.
فقرزدايي و رفع تنگناهاي معيشتي مردم و مبارزه با تورم و رشد سرسام آور نرخ كالاهاي مورد نياز جامعه با سخنراني و موعظه و نصيحت امكان پذير نمي باشد؛ چرا كه بايد مانند حضرت علي(ع) هم سخن گفت و اندرز و هشدار داد و هم اقدام عملي كرد و بر نرخ ها و قيمت ها نظارت كرد و خلافكاران را مجازات نمود و به اين مسئوليت مهم چه در مراكز و سازمان هاي «دولتي» و چه در «جامعه و بازار مسلمين» پايبند و عامل گرديد.
قرآن گزارش مي كند كه حضرت يوسف(ع) از توليد تا توزيع و تا مصرف كالا بر همه امور نظارت و اعمال مديريت مي كرد و گاه به سبب مسايل و بحران هاي مقطعي حتي در جزئيات اجراي قوانين و اعمال مديريت خود حضور مستقيم داشت. (يوسف آيات 46 تا 49 و نيز 59 و 60 و آيات ديگر)
حضرت شعيب(ع) به عنوان رهبر قوم و جامعه خويش در بازارها مي گشت و به تبيين شيوه هاي درست ومناسب مبادله كالا مي پرداخت و ضمن آموزش، بر اعمال و اجراي آن نظارت و مديريت مي كرد كه همين مسئله موجب تنش و اختلاف وي با سرمايه داران و گرانفروشان و كم فروشان كالا شد و حتي او را تهديد به بيرون كردن از شهر و كشور و يا قتل وي كردند. (هود آيات 84 تا 88 و آيات ديگر)
از آن چه گفته شد به آساني به دست مي آيد كه هدفمندي يارانه ها و خدمات و كمك هاي نقدي و غيرنقدي از وظايف دولت است و ملت و امت اسلامي نيز مي بايست در تحقق و اجراي آن به عنوان يك وظيفه ديني كمك كنند تا اهداف اين طرح به درستي تحقق يابد و زمينه براي شكوفايي تمدني اسلام در عصر حاضر فراهم آيد و بستر مناسب براي جهاني سازي عدالت با ظهور حضرت مهدي(عج) مهيا گردد. (ادامه دارد)

 



آشنايي با برخي بايدها و نبايدهاي ماه محرم

مسلم سليماني
در مطلب حاضر نويسنده ضمن بيان پاره اي از ويژگي هاي نهضت امام حسين(ع) به برخي بايدها و نبايدها در عزاداري اشاره كرده كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
اگر بگوئيم كه قوام تشيع به «عاشورا» است سخن گزافي نگفته ايم آنچه كه از منابع روايي حادثه كربلا به دست مي آيد حاوي مطالب بسيار است كه طرح هر كدام مي تواند يك جامعه را از بن بست خارج كند. مثلا روحيه شجاعت مي تواند انسان را از وابستگي و استثمار برهاند و روحيه شهامت انسان را از جهل و شجاعت احمقانه نجات دهد. در مشي امام حسين(ع) نكات فراواني است كه پرداختن به آنها خود كتابي قطور خواهد شد اما ذيلا به گوشه هايي از ويژگي هاي نهضت امام حسين(ع) اشاره مي شود:
الف: پيام هاي نهضت اباعبدالله الحسين(ع) (بدون ذكر اهميت در تقدم و تأخر)
1-آزادگي:
آزادي و آزادگي دو خصلت بارز امام حسين(ع) است. ايشان در برابر انواع روش هاي استعماري (خواهش، تطميع، تهديد و...) با عزمي راسخ و با تشخيص شرايط سياسي- اجتماعي عصر خود، به مبارزه با يزيد مي پردازد. كافي بود تا يك تصميم از ده ها تصميم حضرت(ع) در اين حادثه بي بديل، نادرست از آب درآيد، آن وقت كل اين حادثه بزرگ تحريف مي شد و اثر خود را از دست مي داد.(در خلال اين مقال گوشه هايي مورد اشاره قرار مي گيرد)
2- علم:
بي شك امام حسين(ع) دقيق ترين و عالمانه ترين روش را اتخاذ كرد و همواره تا لحظه هاي شهادت از مسير علم، درايت و تدبير خارج نشد. خروج او از مدينه، انتخاب مسير، توقف در منزلگاه هاي مختلف، انتخاب سرزمين نينوا، سخنراني ها و همه و همه از روي حكمت و درايت بود.
2-صبر:
صبر در شرايطي براي انسان حاصل مي شود كه او چاره اي بر تحمل كردن ندارد. اما نوع برخورد با صبر مهم است. گاهي آدم ها از شرايط به وجود آمده گلايه و شكايت مي كنند اما اولياء الهي آن را با روئي گشاده مي پذيرند. اما حلم بر عكس آن است. يعني مي تواند اقدام كند، ولي به دلائلي و يا به خاطر مصلحت اقوايي آن شرايط سخت را تحمل مي كند و راضي و خشنود از مواجهه با سختي ها مي باشد.
حسين(ع) با حلم، صبر و استقامت بي نظير خود و ياران، توانست پايه هاي كجي كه به نام دين در جامعه رواج پيدا كرده بود را دوباره به مسير اصلي برگردانده و همان سبب فروپاشي نظام نالايق بني اميه شد.
4- معنويت:
حضرت در اوج جنگ و مبارزه از توجه به معنويت، اخلاق، انسانيت، تلاوت قرآن و نماز باز نمي ايستد. اساسا جنگ حسين(ع) با يزيد بر سر همين اخلاق و معنويت و پرده برداري از چهره تزوير و رياي بني اميه است كه غاصبانه به نام دين و حكومت ديني، رياست مي كنند و كسي جز حسين(ع) نمي تواند اين رسوايي را عيان كند، همان گونه كه كسي جز علي(ع) نتوانست چهره خوارج، آن جاهلان متنسك مقدس مآب را برملا كند.
5- تصميم قاطع:
تصميم قاطع براي انسان هاي بزرگ خيلي حائزاهميت است. زيرا با كوچك ترين حركت نابجا، براي هميشه بازنده مي شوند. اما اگر قبل از تصميم قاطع عناصري چون معنويت و تقوي، علم، درايت، تدبير، شناخت دقيق شرايط جامعه وجود داشته باشد، جايي براي نگراني وجود نخواهد داشت و حسين(ع) كسي است كه همه آن شرايط را چون آئينه مي ديد و برايش از روز روشن تر بود.
او با تصميماتي كه مي گيرد افراد كوته بين زمان خود را متحير و آيندگان تيزهوش را از دورانديشي خود به ستايش وامي دارد.
6- دلسوزي:
يكي از صفات بارز امام حسين(ع) دلسوزي است. نه فقط براي دوستان، بلكه براي دشمنان هم، دل مي سوزاند. او همچون جدش(ص) رحمه للعالمين است. آب را بر دشمن نمي بندد. اگر چه بين آنان، زن و كودك نبود! و به قاتل خود لبخند مي زند و او را موعظه و نصيحت مي كند.
7- ايثار:
مقام ايثار، مقام فنا شدن براي معبود است. ايثارگر، بيش از جان، چيز ديگري ندارد و آن را در طبق اخلاق گذاشته و مي گويد:
جان چه باشد كه فداي قدم دوست كنم- اين متاعي است كه هر بي سروپايي دارد.
در «ايثار» جاي استدلال و دليل نيست تا ثابت كند كي چه بايد بكند. جاي عشق و عرض ارادت است.
8- حركت از مجراي طبيعي:
امام حسين (ع) به دلائلي (ان الله شاء ان يراك قتيلا) و براي جاودانه شدن حماسه اش، مي بايست از راه اسباب و مسببات طبيعي اين نهضت را به آخر برساند. كه اهم اين حكمتها بدين قرار است:
الف: حركت از راه هاي عادي و طبيعي و بدون استفاده از راه هاي ميان بر و غير متعارف.
ب: عدم پذيرش كمك از امدادهاي غيبي و پيشنهاد پيشواي اهل«جن» دال برنابود كردن لشكر يزيد به كمك همه جن هاي متدين.
ج:عدم خروج از شيوه جوانمردي
9- فرصت به دشمن:
درخواست امام حسين(ع) براي به تاخير افتادن جنگ، سه علت عمده داشت:
يك: خالص كردن ياران خود و برداشتن بيعت از آنان تا هر كس ذره اي غش و ناخالص در اوهست جدا شود.
دوم: رفتار عبادي و معنوي امام حسين(ع) و ياران درشب عاشورا بيانگر تدين واقعي آنان به دين اسلام مي باشد و شايد اثر مقطعي خود را بر دشمن بگذارد- كه اين چنين شد-اگرچه اثر دراز مدت آن تحقق پيدا كرده است.
سوم: شايد فرصتي باشد براي كساني كه درخواب هستند كه در نتيجه آن افراد بسياري شبانه از سپاه يزيد به جمع ياران حسين آمدند كه به دليل شهرت «حربن يزيد رياحي»، بسياري از آنان از ديد مورخان حادثه، مغفول مانده اند. اما در بعضي از كتب كه آمار شهداي كربلا را تا 140نفر ذكر كرده اند، بعيد نيست كه افراد اضافه شده همان پناهندگان به لشكر حسين (ع) باشند.
10:دوري از ذلت:
شعار جاودانه حسين (ع) «هيهات منا الذله»، پـرچمي شد براي همه آزادي خواهان كه تا امروز اين شعار؛ خون تازه به كالبد مجاهدان در راه خدا مي دهد.
«من كان يريد العزه فلله العزه جميعا»، عزت فقط نزد خداست. حسين (ع) با خدا معامله كرد و ما ثمره اش را بعد از 14قرن هنوز مي بينيم و ادامه خواهد داشت.
11-نوع نگاه به مرگ:
بررسي شعارهايي كه حضرت اباعبدالله (ع) ايراد مي فرمود نيازمند واكاوي شرائط آن زمان است. يكي از آن شعارها، شعار «لااري الموت الاسعاده و الحياه مع الظالمين الابرما» است كه مي فهماند جامعه آن روز بي تفاوت و بي انگيزه شده بود. هركس به فكر زندگي شخصي خود بود. حاضر به مبارزه و ايثار نبود. اركان بني اميه با ظلم و شكنجه هاي فراوان و به شهادت رساندن ياران علي (ع) هرگونه نشاط عمومي را ا زمردم سلب كرده بودند و آنها در برابر همه چيز، ديگر بي انگيزه شده بودند. برايشان فرق نمي-كرد كه يزيد حاكم آنها باشد يا كس ديگر.
امام حسين (ع) اين سياهي و ظلمت را مي درد و در برابر حكومت ظالم و فساد يزيد مي خروشد و كاخ بي بنيان و پوشالي او را رسوا مي كند و نوع نگاه به مرگ را از حالت ننگ، به سعادت و خوشبختي تغيير مي دهد.
و ده ها موضوع ديگر كه هر كدام خود كتابي است براي هدايت و الگوپذيري از حادثه كربلا.
ب: آسيب شناسي شرائط موجود
بررسي آسيبهاي زمان نه كاري است آسان و نه بدون مخالف زيرا آنهايي كه هميشه از آب گل آلود زمان ماهي فرصت را صيد مي كنند، درصدد هستند تا هواي ابري و غبارآلود باشد و دراين ظلمت جهل، از نرده بام مردم بالا رفته و دشنه خود را در پشت سفيران هدايت و نور وارد سازند. آنچه در ذيل مي آيد گزيده اي است از آسيبها و ضرورتهاي امروز كه وظيفه پاسبانان حقيقي (حوزه هاي علميه) است كه از شجره دين با حساسيت و دقت روز افزون مراقبت كنند.
1-محتوي:
فهم پيامهاي عاشورا، اهداف وابعاد گسترده آن و تطبيق آن با شرايط فعلي جهان(داخلي و خارجي) و تدبير راه كار براي برون رفت از آن از مهمترين وظايف حوزو يان علما و همه فعالان عرصه نهضت حسيني است.
2- منابر:علما و روحانيون بزرگوار، ضمن مطالعه هاي دقيق و مجدد درحادثه عاشورا به دو شيوه توامان مي توانند عمل كنند.
الف: ذكر و روايت اين حادثه از كتب معتبر درحد چند دقيقه درهرمنبر.
ب: تجزيه و تحليل مبتني بر استدلال و اجتهاد، بسط و كاربردي كردن مفاهيم و پيام هاي عاشورا بدون سانسور و بدون غرض هاي خاص حزبي و جناحي، مردم، تشنه معارف اهل بيت(ع) هستند نه مصرف كردن مباني ديني و ارزشي براي توجيه كردن بعضي كارهاي سياسي و سياست بازي . اگر چه سياست به معني تدبير امور و داشتن برنامه براي به هدف رسيدن احكام متعالي اسلام، چيزي نيست كه بشود آن را از حوزه دين جدا كرد و اين است مفهوم «سياست ما عين ديانت ماست».
3- توجه به سنت هاي صحيح گذشته:
بايد توجه داشته باشيم كه با همين روش هاي سنتي بود كه 14 قرن، مفاهيم ارزشي دين به مناسبتهاي بودن محرم و صفر نسل به نسل به ما رسيد. به بهانه تجدد نبايد آنرا به فراموشي سپرد. استفاده از همه ابزارهاي نوين رسانه اي بايد صورت بگيرد اما رسانه هاي جمعي نبايد جايگزين روش سنتي شود.
توجه به برگزاري منابر توسط اعاظم علما در جامعه امروز كاري است ضروري. اگر چه در ميان طلبه هاي جوان كم نيستند آنهايي كه اهل تقوي و دانش اند اما اگر رفته رفته منابر اهل البيت به طلبه هاي تازه كار سپرده شود، شايد در آينده به جايي برسيم كه فكر كنيم: به منبر رفتن و سخنراني كردن براي اين جمعيت، در اين روستا يا شهر كوچك دور ازشأن!بزرگان حوزه باشد!
از طرفي پختگي و اعتمادي كه مردم به بزرگان حوزه علميه دارند باعث مي شود تا پذيرش مفاهيم را آسان تر كند. يكي ديگر از روش هاي پسنديده گذشته عبارت از روايت نمايشي (تعزيه) اين واقعه است. اگر چه نبايد به فراموشي سپرده شود اما در عين حال بايد از فعاليت نااهلاني كه در اين ايام با جهل و خرافه، دسته به راه مي اندازند و يا تعزيه مي گيرند و گاه از اعتماد مردم هم سوءاستفاده مي كنند، جلوگيري به عمل آيد.
4- جلوگيري از بدعت ها
اگر چه بايد به سنتهاي صحيح توجه كرد اما بايد جلوي هر بدعتي گرفته شود. در واقع «ادخال ماليس في الدين في الدين» صورت نگيرد.
5- مداحان و مرثيه خوانان:
همه مي دانيم كه ثواب گريه كردن و گرياندن، بسيار ارزشمند و با عظمت است، اما در برابر كساني كه شغلشان مداحي شده و براي گرياندن به هر اقدام سبكي دست مي زنند بايد قانوني وضع شود تا از اين رويه ضد ديني و دشمن پسند جلوگيري شود. البته گاهي اين افراد جهل دارند، يا سواد كافي ندارند اما يك عده اي در صدد هستند به هر قيمتي كه شده، مردم را بگريانند و اين خطرناك است. مگر نهضت اباعبدالله(ع) فقط گريه است؟ گريه وسيله اي براي فهم مظلوميت و آن نيز وسيله اي براي فهم پيامهاي حضرت سيدالشهداء(ع) است والا گريه بدون شناخت حسين بن علي(ع) بي ارزش است.
6- توجه به مساجد:
مساجد مهمترين كانون ضد ستمگري در طول تاريخ تشيع بوده است و در تاريخ معاصر به عنوان يك ركن، كانون بسيج و آماده سازي مبارزان بشمار مي رود. معارف اسلامي از طريق مساجد به مردم القا شد و در پرتو آن جوانان بسياري تربيت شدند كه هنوز بعد از 03سال از انقلاب، همان تربيت شدگان هستند كه اهداف انقلاب را دنبال مي كنند.
قبل از انقلاب در زمان اختناق و فشاري كه رژيم وارد مي كرد و با همه محدوديت هاي آن، دست اندركاران انقلاب به شكل كاملا هوشمند و مديريت شده، برنامه ها را دنبال مي كردند كه به شكل همزمان در سراسر كشور، وعاظ و سخنرانان از شب اول محرم تا دهم چه مطالبي براي مردم بگويند.
مساجد بدون وابستگي به دولت و تنها با عشق و ايمان راسخ مردم و روحانيت پاكباخته و از جان گذشته، كانوني براي درك حقايق و معرفت الهي مردم شده بود. اما اينك با توجه به در اختيار داشتن صدا و سيما، مطبوعات، ادارت و نهادهاي متولي؛ اينچنين هماهنگي و يك دستي وجود ندارد.
نظم در اداره مساجد، گزينش طلاب فاضل متقي، پرهيز از جناحگرايي سياسي، توجه به مسائل مالي و در عين حال عدم وابستگي به امور دولتي از اولويتهاي آسيب مساجد امروز ماست كه اگر توسط بزرگان حوزه هاي علميه بدان توجه لازم مبذول نشود، ممكن است لطمات جدي به نظام و اسلام وارد شود.
7- تكايا:
در قبل از انقلاب عمده برنامه ها در مساجد شكل مي گرفت. اما الان روند رو به تزايد تكايا چه پيامي مي تواند داشته باشد؟
آسيب شناسي بحث توسعه تكايا به يك كار پژوهشي نيازمند است تا نقاط ضعف و قوت آن بررسي شود و براي معايب آن چاره انديشي صورت گيرد.
گاهي عده اي كه در طول سال درمسجد ديده نمي شوند، چند متر آن طرف مسجد در ايام محرم تكيه به پا مي كنند. (البته اين موضوع را با دوستان مختلفي در شهرهاي مختلف مطرح كرده ام كه با اختلافات جزئي، اصل ماجرا شبيه هم است)
از طرفي هر چه مراسم عزا فراگير باشد باعث تعظيم شعائر خواهد شد اما بايد به مسائلي از قبيل عدم مزاحمت براي مردم، نبستن خيابانها، استفاده از مداحان وزين، برپايي منبر امام حسين(ع) در خلال برنامه ها توجه كرد.
8- راه افتادن دستجات:
به راه انداختن دستجات و هيئات قطعا تأثير معنوي بر جامعه خواهد داشت. اما بايد مواردي كه منافي با فرهنگ حسين(ع) است را از آن حذف كرد. يكي از موارد بسيار ناپسند در به راه افتادن دستجات، اختلاط زن و مرد است كه يكي از آسيبهاي جدي اين قبيل برنامه هاست. همچنين انجام برخي كارهايي كه موجب سلب آسايش مردمي مي شود از قبيل بلند بودن صداي بلندگو تا پاسي از شب، برپايي هيئت و تكيه در سرراه مردم و بستن برخي كوچه ها به بهانه ايجاد تكيه، عبوردادن دسته ها از برخي خيابانها بگونه اي كه موجب راه بندان و ترافيك سنگين در شهرها مي شود و... همه اينها جزو آسيب ها و رفتارهاي ناپسندي است كه متأسفانه در جاي جاي نقاط كشور شاهد آن هستيم و بيم آن مي رود كه با اين كارها نه تنها جزو عزاداران واقعي اباعبدالله محسوب نشويم بلكه براي خود گناه و وزرووبال نيز فراهم كنيم و خداي ناكرده مصداق اين آيه شويم كه: قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا الذين ضل سعيهم في الحياه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعاً (كهف/401) و بگو آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين مردم در كارها چه كساني هستند؟ آنها كه تلاشهايشان در زندگي گم و نابود شده، با اين حال فكر مي كنند كار نيك انجام مي دهند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14