نگاه

امشب نگاهم
مانند درياست
خواب شقايق
شيرين وزيباست

امشب نگاهم
در آسمان است
در چشم هايم
صد كهكشان است

امشب نگاهم
غرق نياز است
آري، دوباره
وقت نماز است

علي نهاني
دبيرستان نمونه دولتي 17 شهريور تهران

آرزو

دلم مي خواهد امروز
شوم همرنگ احساس
و شايد مثل ديروز
گلي خوشبوتر از ياس

دلم مي خواهد امروز
بجوشم از دل سنگ
بخوانم شعر هستي
غزل خوانم خوش آهنگ

دلم مي خواهد امشب
شوم مثل ستاره
و شايد مثل ديشب
سوار گاهواره

دلم مي خواهد امشب
شوم همسايه خواب
شوم فانوس دريا
بخوانم شعر مهتاب
فاطمه عبدالجباري
تهران

مسافر

آرام آرام گام برمي داشت
پايش مي لرزيد
دلش مي تپيد
به تابوت كه رسيد
پايش سست شد
دست مادر را رها كرد
نگاهي به تابوت كرد و
يادي از رقيه
حداقل شاخه گلي داشت
كه بر تابوت پدرش بگذارد
حتي اگر پدرش دير رسيده
و از كربلاي جنوب ايران آمده باشد
تكتم قمري حيدرپور 12ساله
كانون پرورشي فكري آمل

شاعر

كمك كن خدايا كه شاعر شوم
و در مدح تو خوب ماهر شوم
براي رسيدن به اهداف خود
خدايا چنان كن كه قادر شوم
به هرجا كه ذكر نبي(ص) و علي (ع)است
خدايا چنان كن كه ظاهر شوم
پونه شكري 13ساله
كانون پرورشي فكري آمل

نامه اي به پيامبر عاشورا صبورترين نگاه

سلام بر تو اي پرستار عشق!
سلامي به گرمي صحراي كربلا. با عطش آمده ام. با عطش داشتن ذره اي از نگاه نازنين تو. نگاه پرشكوهي كه خدا را مي ديد. خدا را ميان جنگ و خون و نامردي و گرد وخاك مي ديد و مي گفت: جز زيبايي نديدم. اي شبنم گل روي حسين! اشك را شكافتي و يكپارچه اشك شدي. عشق را شكافتي و دل سنگين ترين سنگ ها را هم نرم كردي. تو كه هستي؟
مريم اگر سالها عبادت بكند به خدا قسم به خاك پاي كربلاي تو هم نمي رسد. ثواب يك لحظه نگاه تو در كربلا بيشتر از عالم و عالميان است. نگاه تو يعني زيباديدن زشتي ها. نگاه تو يعني جميل ديدن مصيبت ها. چه كسي را توان اين نگاه است؟ تل زينبيه چطور طاقت آورد عظمت وجود و روح تو را بر خود؟ به خدا اگر خداي تو مي خواست جهان نابود مي شد به خاطر قيامت عاشورا. راز عاشورا تو بودي اي پيامبر عاشورا. دوش تو تحمل كرد تمام مصيبت عاشورا را.
تشنه ام. اي دخترعلي(ع) تو طعم تلخ تشنگي را چشيده اي. مي شود به من هم ذره اي از آب حيات بنوشاني؟ به خدا عطش قلبم را مي سوزاند و جگرم را آتش مي زند؛ عطش آتش عشقي كه تنها در وجود تو يافت مي شود. تمام كربلا بوي تو را مي دهد.بوي نگاه تو را مي دهد. جايت چقدر خالي است روي تل زينبيه...
اي صبورترين نگاه بر اهل زمين! بهشت را مي خواهم فقط به خاطر يك جاده طولاني و يك نفس با تو گفتن و از تو شنيدن. مي شود يك سر، قدم نهي به خانه ما و بر چشم هاي من! اين چشم ها بدجور بي تاب صبر شده اند. بيا و مگذار خشك و تاريك شوند...
لشكر ظلمت به خيالش آمده بود مي تواند امتداد خط پاك نور را قطع كند. تو اي پرستار نور، نگذاشتي و جان فداي نور بودي. صبر از روي حليم تو بي تاب شد به خدا. شب عاشورا را يادت هست؟ از حضرت عشق پرسيدي كه اينان عاشقان راستين اند؟ در بدترين لحظه ها، كه اضطراب از ترس نابود مي شد، تو آرام ترين بودي و هر احتمالي را در نظر مي گرفتي اي پيامبر عاشورا. مردان حسين به پا خاستند و تو شورشان را برانگيختي...
اي زينب ابوتراب! خاك هاي چادر كربلايي ات، سرمه چشم ماست. مي شود چادرت را لحظه اي به من بدهي؟ مي خواهم به چشم هايم بكشم تا شايد نگاهم عطر نگاه تو را بگيرد . يا زينب! دست هايم را بگير به شكر آن كه خدا دست هاي كودكان كربلا را گرفت. مي شود دست هايت را بر چشم هايم بكشي؟به خدا من هم سيلي خورده ام. سيلي از گناه خورده ام. چشم هايم تار مي بينند. دلم مي خواهد چشمهايم مثل چشم هاي تو باشد. مي شود آيا...؟
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا شود كه گوشه چشمي به ما كنند؟
&كبوتر

در باغ سرسبز ولايت

اي خداوند صمد و وهاب! موجود ضعيفي چون انسان - كه در بين همه مخلوقاتت اشرف و تمام هستي هاي جهان آفرينش در خدمتش هستند- چگونه قادر است در عرصه وصف و ذكر نزول باران تمام نشدني نعمتهايت كه هر قطره آن خود در برگيرنده مجموعه عظيمي از نعمات است، شاكر يك يا همه آنها باشد؟ آيا اين عبادت و بندگي كه در قبال اين الطاف و نعمتهاي بيكرانت از آنان خواسته اي (با فرض انجام بي نقص و خالص) مي تواند تشكر و جبراني متقابل در برابر همه آنها باشد؟ از نظر عقل و منطق كاملاً شفاف و بديهي است كه پاسخ منفي است.
اي خالق جليل و عليم! نعمت بي نظير دين يكي از همين قطرات باران بيكران نعمت توست كه خود از مجموعه عظيم نعمات ديگر تشكيل شده است. تو را به وسعت عظمت و قدرتت سپاس كه به وسيله اين نعمت، روح بندگي و انسانيت را در كالبد آدمها وارد فرمودي و انسانها با عمل و گرايش به دستورات مقدس دين مبين اسلام، چراغ راهنماي منوري را در مسير زندگي و عبوديتشان قرار مي دهند كه يقيناً مقصد و سرانجامش سعادت و سلامت دنيوي و اخروي است.
«ولايت فقيه» نيز نعمت و دري گرانقدر از اين مجموعه و شجره طيبه دين است كه با دست ياري و فضيلت نصيبمان فرموده اي. امت ولايتمدار در زير چتر آن و با اطاعت از فرمايشات گهربار ولي امر مسلمين بهره مندي وجذب خير و بركات دنيوي و اخروي ناشي از دينداري اعم از رحمت، مغفرت و ... رابه اوج خود مي رسانند و سپس خودشان را براي سربازي و ياري همه جانبه منجي عالم بشريت، حضرت امام مهدي(عج) آماده و آماده ترمي كنند.
اي خدايي كه قلبها را دگرگون مي سازي! به عظمتت قسم تفكر كم يا زياد در اين نعمات پي درپي تو تحول و انقلابي شگرف در دلها و احوال ايجاد مي كند!
اي خداي منان! اگر ترك معصيت و انجام عبادت، شكر به درگاه مقدست محسوب مي شود پس حقا كه وعده عذابهاي دردناكت براي آن دسته از افراد گستاخي كه با سوءاستفاده از نعمت اختيار راه كفر را انتخاب و مي پيمايند و بدينوسيله خودشان رابه درجات پست «اسفل السافلين» مي رسانند كاملاً سزاوار و عادلانه است.
اي خدايي كه بهترين پناه بي پناهان و انتقام گيرنده از ستمگران هستي! گناهانمان را مورد مغفرت خودت قرار ده. و در امتحانات دوره سخت آخر الزمان كه دوره انتظار قائم آل محمد(ص) است به همه محبان و مطيعان حضرات چهارده معصوم- عليهم السلام- توفيق هاي هميشگي از ناحيه خودت را در جنگ با شيطان و پيروانش و خواهشهاي نفساني مرحمت فرما و به بركت آن تعداد ياران لايق، حقيقي و وفادار آخرين حجت خودت بر خلقت بيش ازپيش افزايش يابد.
آمين يا رب العالمين
سليمان بلغار

مقابله با اضطراب امتحانات

بسياري از دانش آموزان روزهاي پيش از امتحان را تا حد امكان به مطالعه مي پردازند و تصور مي كنند كه غذا و استراحت مانع مطالعه مي شود، در صورتي كه با تغذيه صحيح مي توان بازده فكري را افزايش داد. به كارگيري نكات و توصيه هاي زير توان شما را براي يادگيري بهتر و موفقيت در امتحانات افزايش مي دهد.
در زمان كار يا مطالعه غذا نخوريد و براي اين كار زمان خاصي را در نظر بگيريد تا با آرامش بيشتري غذا بخوريد، در عين حال از مصرف زياد شيريني و تنقلات خودداري كنيد. اين خوراكي ها ممكن است در نگاه اول انرژي زا به نظر برسد اما بايد توجه داشت كه اين قابليت در آنها بسيار كم دوام است و پس از مدتي احساس خستگي بيشتري به شما خواهد داد.
بررسي هاي دانشمندان نشان مي دهد كه غذاهاي نشاسته اي مانند ماكاروني، برنج و نان به دليل تاثير در كيفيت خواب در شب امتحان مفيد است.
در صبح روز امتحان نيز بهتر است به منظور افزايش كارايي مغز، از مواد سرشار از پروتئين يا سرشار از فيبر مانند تخم مرغ، نان تست با عسل يا برشتوك استفاده شود.
كارشناسان تغذيه به دانش آموزاني كه اضطراب زيادي دارند و نمي توانند صبحانه مفصل بخورند، توصيه مي كنند از موز و مقداري كشمش استفاده كنند.
بعضي از دانش آموزان به دليل اضطراب زياد امتحانات خود را خراب مي كنند، بنابراين بهتر است براي مقابله با اين اضطراب از غذاهاي مناسب استفاده كنند. بعضي از سبزي ها از قبيل ريحان، نعنا، كاهو و سيب در كاهش اضطراب بسيار مفيد است.
خوردن نان و پنير و گردو يا تخم مرغ يا يك ظرف عدسي در روز امتحان كمك مي كنند تا در طول امتحان آرام باشيد. همچنين خوردن عسل و نوشيدني هاي حاوي عسل در كاهش اضطراب بسيار موثر است.
خوردن جگر، گوشت و ماهي كمك زيادي به كاهش اضطراب مي كند زيرا كم خوني نيز يكي از دلايل كاهش يادگيري و تمركز است. خوردن آجيل مغزدار از قبيل بادام، كشمش، فندق، گردو و نخودچي كه سرشار از منيزيم بوده و كمبود آن يكي از علل كاهش يادگيري است.
از خوردن زياد شيريني ها، چيپس، نمك، تخمه، غذاهاي چرب و انواع نوشيدني هاي گازدار در شب امتحان خودداري كنيد زيرا اينها نمي گذارند در شب امتحان خواب راحتي داشته باشيد.
در ساعات مطالعه از خوردن ماست ترش و دوغ ترش بپرهيزيد و خوردن روزانه شير و همچنين ماست شيرين را فراموش نكنيد.
در ايام امتحان، بيشتر مواظب سلامت خود باشيد تا در معرض سرماخوردگي، گرمازدگي، مسموميت هاي غذايي و اختلالات هضم قرار نگيريد و از خوردن غذا، بيرون از خانه جدا خودداري كنيد. غذاي خود را خوب بجويد و آرام ميل كنيد.
در طول روز (اما نه همراه غذا) آب كافي بياشاميد (بيش از نيم ساعت پيش از غذا و يكي دو ساعت پس از غذا اشكالي ندارد). آشاميدن آب و نوشيدني ها در وسط غذا سبب اختلال هضم و ايجاد نفخ مي شود.
برخلاف تصور عموم، مطالعه و درس خواندن نياز بدن به انرژي را افزايش نمي دهد، بنابراين استفاده بيش از حد از مواد غذايي بسيار شيرين و پرچرب در طول دوران امتحانات نه تنها مفيد نيست بلكه سبب افزايش وزن و بروز چاقي مي شود.
صبحانه غذاي اصلي است، ناهار و شام را كمي مختصرتر بخوريد اما صبحانه را كامل تر ميل كنيد. مصرف روزانه يك ليوان شير براي ايجاد آرامش در طول دوران آمادگي براي امتحان موثر است. اگر احساس خستگي مي كنيد، كمي استراحت كنيد. انسان در موقع خستگي احتياج به استراحت دارد نه محرك، بنابراين مصرف قهوه به منظور بيدار ماندن توصيه نمي شود.
&زهرا جهاندارپور از مركز بهداشتي درماني امام رضا(ع) (كشن)

باباي گلم!

قلم را برداشت و مشغول نوشتن شد، اما هر چه فكر كرد نتوانست، انگار هرچه بيشتر مي نوشت بيشتر سرگردان مي شد.
دلش شور مي زد، حواسش پرت بود، دلش شور پدر را مي زد. پدري كه خيلي وقت پيش وقتي كه خيلي كوچك بود، رفته بود و ديگر در خانه نبود و دخترك در زواياي قاب عكس پدر با همان لبخند هميشگي زندگي مي كرد. اين بار نوشت بهتر از هميشه زيباتر. پراحساس تر، نوشت براي پدر: باباي گلم، سلام، اي كه الآن آن بالا بالاهاي آسمان روي ابرهاي سفيد و مخملي نشسته اي و من را مي بيني سلام. باباجان ببين، ببين دختر كوچكت بزرگ شده و نوشتن آموخته دلم اندازه ستاره هاي آسمان برايت تنگ شده. باباجان كجايي؟ كجايي كه دلم بهانه ات را مي گيرد. كجايي؟ من هر روز به آسمان نگاه مي كنم تا تو را ببينم ولي تو نيستي، رفته اي، شايد هم به سوي بهشت پرواز كرده اي، نمي دانم كاش تو را مي ديدم. سالهاست با يك پلاك و يك چفيه خوني كه از دوران جنگ برايم به يادگار گذاشته اي زندگي مي كنم.. نوشت و نوشت تا خوابش برد، چه خواب شيريني چقدر زيبا بود آن جا درون يك باغ قشنگ پدر را ديد. با صداي بلند و كودكانه اش گفت: پدرجان پدر او را ديد، دخترك را در آغوش كشيد و دخترك در آغوش گرم پدر آرام گرفت. ناگهان پدر با دو فرشته زيبا پرواز كرد و رفت و دور شد، دخترك فرياد مي زد و اشك مي ريخت و مي گفت: پدر جان نرو من را هم باخودت ببر باباي گلم نرو، من را تنها نگذار و همين طور به پدر التماس مي كرد و در خواب گريه مي كرد و التماس مي كرد كه پدر نرود. از خواب كه بيدار شد جلوي چشمانش عكس زيباي پدر را ديد، پدر هنوز به دخترك لبخند مي زد.
الهه مطهري مقدم
عضو سپهر ايراني

بيا بنويسيم (20) شخصيت و شخصيت پردازي

جلال فيروزي

در شماره قبل گفتيم كه كراكتر ها هم مي توانند جاندار باشند و هم بيجان.( چه از زبان گياه داستان روايت شود چه از زبان شيء يا انسان و ياحيوان). حال اگر كراكتر ما داراي عمق و ابعاد باشد، «شخصيت»
مي ناميمش و اگرساده و بدون برجستگي باشد، « تيپ» ناميده مي شود.
البته نياز به توضيح نيست آن چه كه ما امروزه در داستان با آن روبروييم، اكثرا «شخصيت» است. زيراافراد و اشيا موجود در داستان امروز، داراي
پيچيدگي ها و ويژگي هاي منحصربه فرد خودشان هستند كه در بسياري از موارد به سبب ويژگي هايشان شناخته
مي شوند.
به عبارتي ديگر، هر كدام از كراكترها، يك دنياي عظيم براي خودشان دارند كه مانع از پي بردن به همه راز و رمز وجودي شان
مي شود.دقيقا در نقطه مقابل قصه هايي كه كراكترهايش «تيپ » ها هستند واين تيپها به علت نداشتن ويژگي هاي برجسته و پيچيدگي درون، دست به اعمال خارق العاده
مي زنند كه از ذهن امروزه بشر دور است. و اين برخلاف شخصيت هاي داستاني است كه هر كدام بنا به جهان
دروني شان، با مشكلات رو برو
مي شوند و «با توجه به ساختار وجودي شان» دست به عمل
مي زنند. بي آنكه پر سيمرغ داشته باشند يا آنكه توسط گرگي خورده شوند و مادرشان بيايد آنها را از شكم او خارج كند و ... . بايد در ذهن داشته باشيد كه داستاني قوي است كه داراي شخصيت قوي باشد و شخصيت قوي هم با شخصيت پردازي قوي شكل مي گيرد.
يعني همانطور كه به موضوع و محور اهميت داده مي شود، به همان ميزان هم به شخصيت ها اهميت داده شود. مثلا اگر قرار است داستان مدرن باشد، نبايد مانند داستانهاي سنتي چهره و رنگ لباس و امثال اينها توصيف شود بلكه موضوعاتي مثل عقايد شخصيت،جهان بيني شخصيت، ديد گاه شخصيت درباره موضوعات مختلف مثل آزادي و ... توجه شود.
ب ) تيپ :
تيپ به كراكتري گفته مي شود كه صرفا داراي تعدادي از ويژگي هاي عمومي است و به همين سبب، برجستگي اي ندارد كه به واسطه آن، ممتازشود. تيپ ها از دنيايي محدود برخوردارند و ابعاد زيادي درباره آنها جاري نيست. به سخني ديگر، اگر بخواهيم صفتهاي آنها را بيان كنيم ، بيش از چند مورد نيست و وفادار به همان اندك موارد اند.
نكته اينكه اگر بخواهيم مرزي را ميان «شخصيت سياهي لشكر» و« تيپ » قايل شويم ابتدا بايد بگوييم كه اين دو مقوله تقريبا يكي هستند ولي سياهي لشكرها اصولا حكمي تزييني دارند و براي تكميل صحنه به كار مي روند هر چند كه حتي ديالوگي نداشته باشند؛ اما تيپ ها داراي كلام و رفتار هستند و نقشي را در داستان ايفا مي كنند.
¤ ¤ ¤
چند نكته درباره
شخصيت پردازي :
روند دادن اطلاعات درباره شخصيتها نبايد كند باشد. بلكه بايد آرام آرام باشد . زيرا شخصيتها بايد خودشان را طوري به خواننده معرفي نمايند كه خصوصياتشان در ذهن خواننده بماند و موجب سردرگمي او و طولاني شدن داستان نشود.
يكي از راههاي مناسب براي شخصيت پردازي خوب، حساس كردن شخصيت نسبت به حواس پنجگانه است. ( بوي خاك باران زده را حس كند، حركت پشه اي را در آسمان دنبال كند، صداي پيچيدن باد در علفزار را بشنود، زمختي دستي كه با او دست مي دهد را حس كند و ... .)
شخصيتي كامل است كه در دل حوادث جذاب رشد كند و اطلاعاتي همخوان و كافي از او در اختيار خواننده قرار گيرد.
برخي از شخصيتها - به خصوص شخصيتهاي فرعي - در داستان، «شخصيت تيپيك » هستند . يعني شخصيتي كه مانند تيپ عمل مي كند. علت اين است كه اين كراكترها يا كم ظاهر مي شوند و يا اينكه
مي خواهند كاري بزرگ را در كنار قهرمان داستان در مدتي كوتاه انجام دهند كه مدت زمان ناكافي مانع تحقق شخصيت آنها مي شود. بر خلاف تيپ ها كه از پيچيدگي برخوردار نيستند ، شخصيتها بايد داراي ابعاد گوناگون روحي رواني باشند. بنابر اين غافلگير كردن يكي از ويژگي هاي شخصيت هاست. زيرا تمام ابعاد وجودي شان مشخص نيست.
شخصيت ها تغيير ناپذيرند مگر اينكه دليل و زمينه لازم برايشان فراهم شود. يا بوسيله يك سير منطقي به ذهنيتي جديد دست پيدا كنند كه عقايد قبلي شان را كهنه بپندارند و «نياز» به تغيير در خود ببينند.

اخبار دانش آموزي

موفقيت هنرجويان شيرازي

قادريان مدير هنرستان حرفه اي الزهرا(س) ناحيه 3 شيراز به خبرنگار ما گفت: در سال تحصيلي جاري دو نفر از هنرجويان هنرستان حرفه اي الزهرا(س) ناحيه 3 شيراز موفق به كسب مقام اول و دوم كشوري گرديده اند. كه هنرجو فاطمه گل نشان در مسابقات علمي، عملي كشوري در رشته صنايع دستي مقام اول كشوري و هنرجو بنفشه بدري در جشنواره هنرهاي تجسمي، رشته صنايع دستي مقام دوم كشوري را كسب نموده اند و اين هنرجويان زير نظر مربيان محبوبه مرزبان، افسانه فقيري، ترانك جميل زاده موفق به كسب اين مقام ها گشته اند.

جمله ها و نكته ها

1- گل، بي آب شكوفا نمي شود و سعادت بدون محبت به وجود نمي آيد.
(ماكسيم گوركي)
2- سعادتمند كسي است كه به مشكلات و مصايب زندگي لبخند بزند.
(كريستوفر مارلو)
3- سعادت عادت است؛ آن را پرورش بدهيد.
(آلبرت هوبار)
4- سعادت بسته به كار و جسارت است.
(انوره دوبالزاك)
5- سلامتي سعادت بزرگي است كه هيچ كس قدر آن را نمي داند.
(رنو)
6- خوشبختي خانوادگي، بلندترين و محكم ترين و شيرين ترين سعادت هاست.
(ولتر)
7- سعادتمند كسي است كه در هجوم و مقابله با مصايب خود را نبازد.
(بلز- پاسكال)
بيژن غفاري ساروي
از تهران

دم غروب

مرخصي آقا جلال
آقاي فيروزي براي امتحانات دانشگاه شان فرصتي براي فراغت خواستند .
اميدواريم قسمت هاي جديد بيا بنويسيم را دوباره در مدرسه بخوانيم .