(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 23 دی 1389- شماره 19839

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
محاكمه ائمه فتنه (راپورت ايام)
آيت الله خاتمي: حفظ نظام بزرگترين معروف و آسيب به آن بزرگترين منكر است
فضاسازي هاي ماهرانه دشمنان در جريان كربلا



محاكمه ائمه فتنه (راپورت ايام)

رئيس محكمه- شما متهميد بواسطه تشكيك در سلامت انتخابات و معصيتهاي بعد از آن، فتنه سنه 88 را رقم زده ايد، از خود دفاع نماييد.
شيخ- به شما كه عرض كنم كدام فتنه؟ كدام كشك؟ كدام پشم؟ من آنموقع اليگودرز مي بودم.
مهندس-اولا اين لباس زندان كمي بجهه ما خفت بار است. از محكمه ناصالح تقاضاي البسه خودمان را داريم. ثانياً من محكمه را صالحه نمي شمارم. محكمه اي براي رسيدگي به اعمال خير ما شايسته است، كه داخل در قوه عدليه نباشد؛ حتي القوه راي به براءت ما بدهد؛ حبسمان نكند؛ مانع ادامه جنبش دليرانه، مقاوم و سبز لجني ايران نشود و اجازه بدهد تا در انتخاب بعدي شراكت نموده، كار خودمان را عين سنه سابقه بكنيم.
آقاي متمدن- به نام نامي آزادي كه اكنون در بند است. به نام نامي شهداي آزادي كه اكنون در حال چانه زني از بالا براي ورود به جنت اند. مرا چرا توقيف كرده ايد؟ به من چه اساساً. من همانموقع محكوم كردم و گفتم از آراء بايد صيانت بشود. منطقاً رأي ما را عوضي خواندند چون 52ميليون آدم در وزارت داخليه داشتند تا در صناديق دست ببرند.
شيخ- من قبل از اين حرفها، نظر به اين كه در وجدان خودم انتخابات را برده بودم هي هشدار ميدادم كه وزارت داخليه، سابقه خوشي در اقامه انتخابات ندارد و در سنه 48 نيز در پي آن چرت كذايي ما دست در صندوق كرد و يك كسي را بيرون آورد كه تا پيش از آن هيچ اسم و رسمي نداشت. مگر ميشود رعيت، من نظر كرده صاحب 578 دستخط را رها كند و سراغ كسي برود كه 160سانتي متر قد دارد و قيافه و دستخط از احدي هم ندارد؟ لذا من، بعد از آن خواب لعنتي صورت خود را شستم و خود را از همه مناصب مستعفي نمودم. هنوز هم معتقدم نظامياني كه سر صندوق رأي با اسلحه حاضر بودند به زور سرنيزه نتايج را عوض نمودند. حتي يك سرباز همشهري كه سر صندوق حاضر بود به خود من گفت كه جناب سروان مافوقش بعد از ناهار چرتي زد و ديگر ما نديديم كه چكار كرد؛ لذا صدو بيست درصد احتمال مي دهيم كه بعد از ناهار نتايج عوض شده باشد.
مهندس- نظر به تقسيم وظايف در جنبش، مسئوليت ايجاد حريق در سطول زباله بعهده من نيست؛ من فقط تاكيد مي ورزيدم دستي به سر و گوش بانكها- كه نماد ايمپيرياليزم نقابدارند و با عقيده سوسياليستي مان نمي سازند- كشيده شود. قتل انسانها را گردن نميگيرم چرا كه من تنها به شورش مسالمت آميز دعوت نمودم و مردم خداجوي بخشي از شمال طهران، خود بخود اقدام به تنبيه ماموران و ساير رعيت خدانشناس و مهدورالدم نمودند ولي قتلي در كار نبوده، آنكه شما مقتول ميناميد يحتمل تمارض كرده.
تمدن- قابل پرانتز است كه خلع لباس ما موافق ليبرال دموكراسي نيست. پرانتز بسته، از اول قرار بود من كنار بكشم، يك دستور العملي بدون امضا به دفتر اينجانب فكص شده بود ما ديديم وه! چه قشنگ است. گفتيم مطابق آن عمل كنيم بلكه مأجور شويم و يك مختصر عنايتي در دولت آتي كودتا به ما بشود. لذا با مشورت رفقا آمديم تا لب ماجرا و به مهندس گفتيم تا بيخ برود. طرح رفراندوم از من نبود از آن دستور العمل كذايي بود كه نميدانم از كجا يكهو نازل شد به ما. حالا مگر رفراندوم چه عيبي دارد؟ در قانون هم آمده ليكن ما براي هموار كردن جاده آن را مطرح نموديم. قصد سوئي در كار نبود. در مورد محبوسين هنوز هم قائلم گناه دارند بيچاره ها؛ بس شان است و هر چه زودتر براي انتخابات بعدي لازم است رها شوند.
شيخ- من ميروم چرتي بزنم بلكه فرجي حاصل بشود.
رئيس محكمه- دادگاه رسمي است نمي توانيد.
مهندس- آقاي رئيس! اين دمپايي ها پاره است دستور بدهيد تعويض نمايند.
اما بعد؛ ما را بالمره كنار گذاشتند؛ بيست سال ديده نشديم؛ 02 سال لينك ما به خارج فقط چت بود. خب آدمي كه 02 سال قبل از آن داخل در بورس بوده و برو بيايي داشته مگر چقدر مي تواند دوري از مردم را تحمل كند؟ لذا وقتي بخشي از رعيت شمال طهران به اينجانب اقبال نشان داده، دور و بر درشكه بنده هورا مي كشيدند، پري كاكل زري هم از خارجه پيغام داد كه اينجا جملگي با تو هستند گفتيم خدمتي بكنيم و مردم خداجوي را از ستم دولت برهانيم. الان همين پرداخت سوبسيدها ستم است. بنزين ستم است هم براي رعيت ما هم رعيت بي پناه افغانستان. چرا آنها بايد از بنزين ارزان بي بهره باشند؟ ماهي 01 ميليون مترمكعب كاهش مصرف، دروغ رسوايي است كه دولت به شكم رسانه جات مي بندد. هر چه مصرف زايد شود مردم در رفاه زايد خواهند بود. اين همه نفط داريم كي بسوزانيم؟ مگر ذريه ما چه قدر سوخت ميخواهد؟ دنده شان نرم خودشان تأمين كنند؟
رئيس محكمه-متهمان داخل در موضوع دفاع كنند.
تمدن- اينها همه داخل موضوع و مرتبط با آزادي و استقلال جنبش مخملي سبز است و لذا اينجانب هر رقم ربط آن به حبيب قلوبمان و رفيق گرمابه و گلستانمان سيدنا جورج سوروس را رد مي كنم. ما تنها رفيقيم و دلداده. مگر رفاقت با اهل كتاب منعي دارد؟ تازه او مذكر است و گناهي از حيث رفاقت شرعاً متوجه نيست. ما رفته بوديم گفت وگوي تمدن ها در ولايات متحده. حين خروج كسي آمد گفت پس شما چه كار مي كنيد؟ چرا قال قضيه را نمي كنيد؟ گفتم شما راهي سراغ داريد؟ گفت: چرا كه نه. آنگاه متفقاً به لابي هتل رفتيم و در آن جا كمي احوالپرسي و قرار بعدي معلوم گرديد. در قرار بعدي هم همين احوالپرسي ها بود. مگر در لابي، آدم چه قدر مي تواند مذاكره كند؟ اصلاً رسميت نداشت و اكنون فقط از طريق فاكس و انترنت و چت احوالپرسي مي كنيم. كلاً آدمي است لطيف و مرامش خيلي به مرام ما نزديك.
رئيس محكمه- ادامه محاكمه موكول است به مجلس بعدي همراه با احضار ساير ائمه نفاق.
ميرزاقلي خان راپورتچي

 



آيت الله خاتمي: حفظ نظام بزرگترين معروف و آسيب به آن بزرگترين منكر است

عضو هيات رئيسه مجلس خبرگان رهبري با بيان اينكه تقويت نظام اسلامي از مصاديق بارز معروف و آسيب رساندن به آن از مصاديق منكر است، گفت: فرهنگ سازي امر به معروف و نهي از منكر براي تداوم نظام اسلامي ضروري است.
آيت الله سيداحمد خاتمي ديروز در همايش بررسي راهكارهاي توسعه تذكر لساني در امر به معروف و نهي ازمنكر در تبريزافزود: ضرورت امر به معروف و نهي از منكر بايد از طريق رسانه هاي ارتباط جمعي براي عموم مردم تبيين و همه اجراي اين فريضه را بر خود واجب بدانند.
وي با بيان اينكه بايد به اولين بذري كه در زمين منكر كاشته مي شود، واكنش نشان داد، اظهار داشت: كم اهميت جلوه دادن برخي از منكرات مانند بدحجابي در سال هاي گذشته، موجب گسترش آن در جامعه اسلامي شده است.
وي با اشاره به نقش تاثير گذار امر به معروف و نهي از منكر در اجراي موفقيت آميز طرح هاي بزرگ ملي خاطرنشان كرد: اگر رسانه ها درخصوص قانون هدفمند كردن يارانه ها شفاف سازي كنند، اين قانون مي تواند با همراهي مردم با موفقيت اجرا و تحول بزرگي در زندگي مردم ايجاد كند.
آيت الله خاتمي اضافه كرد: مردم ارباب نظام هستند و حمايت آنها موجب عدم آسيب پذيري نظام مي شود.
وي خاطرنشان كرد: مردم تجلي نظام اسلامي را در عملكرد مسئولان ادارات و برخورد كارگزاران نظام مي بينند بنابراين بايد با امر به معروف و نهي از منكر نحوه برخورد مناسب كارگزاران با مردم را به آنها يادآور شد.
همايش سراسري راهكارهاي توسعه تذكر لساني در امر به معروف و نهي از منكر روز چهارشنبه با حضور مقامات كشوري و استاني در تبريز برگزار شد.

 



فضاسازي هاي ماهرانه دشمنان در جريان كربلا

درخصوص سيّدالشهداء (ع) چند شعار رسمي است كه اينها بايد تفسير بشود؛ يكي شعار « لا يوم كيوم ك يا ابا عبدالله »(1) است كه اين شعار محوري است و به منزله جوامع الكلم است . در كنار اين شعار محوري، آن شعار » كلّ ارض كربلا و كلّ يوم عاشورا » است و مانند آن . شعار لا يوم كيوم ك يا ابا عبدالله به اين معنا نيست كه مصيبت آن حضرت خيلي سخت بود ! اين ترجمه آن شعار است . همانطوري كه آيات قرآن كريم يك ترجمه اي دارد، يك نيمه تفسيري دارد، يك شبيه تفسيري دارد، بعد تفسير دارد؛ اين شعارهم همين طور است . معناي لا يوم كيوم ك يا ابا عبدالله اين نيست كه اين مصيبت خيلي مصيبت سنگين بود ! زن و بچه ها را اسير كردند، بچه ها را كشتند، تشنگي را به اينها تحميل كردند، خيمه هاي اينها را غارت كردند وسوزاندند؛ چون خيلي بدتر از اين حادثه هم قبل از كربلا بود، هم بعد از كربلا ! جريان فخ هم همين طور بود .
دفن شدن بسياري از تحوّلات خونين تر از جريان « كربلا » در تاريخ
شما وقتي تاريخ جهانگشاي جويني راكه درخصوص حمله مغول است، بررسي مي كنيد؛ مي بينيد به مراتب بدتر از واقعه كربلا را اين تاتارهاي مغول بر همين خاورميانه تحميل كردند . بعضي ها را كشتند و قطعه قطعه كردند . آن روز يك هفته مثلاً طول مي كشيد با يك قاصد سريع السير يك كسي يك پيكي، نامه اي را مثلاً از تهران تا تبريز، يا از تهران تا شيراز ببرد . » بريد » را كه مي گفتند بريد (به معني پست واسب دم بريده)، براي اين بودكه اين اسب هاي دم بريده را آماده مي كردند، تازه نفس باشد كه بتواند خوب بدود ! يك پيك، نامه را از اين شهر مي گرفت؛ با سرعت، يعني با يك نفس و به دو مي برد در فلان جاي معيّن، به پيك دوّم مي داد . آن پيك دوّم آماده بود، تازه نفس بود، با اسب آماده اين نامه را مي گرفت؛ به دو، با سرعت، بدون تنفّس و رفع خستگي به پيك سوّم مي داد، آن هم همين طور . نه اين كه يك مسافر لنگان لنگان از اينجا تا تبريز يا تا فارس برود !
يكي از اين سران را گرفته بودند؛ سرش را بريدند، دست ها وپاهايش را قطع كردند، به چهار گوشه ايران فرستادند در ظرف يك هفته . بعد هم گفتند: ف ي الجمله به يك هفته جهانگير شدي ! اصل قصّه و اين شعر در تاريخ جهانگشاي جويني هست . سر بعضي را پوست مي كندند، در پوست سر كاه مي ريختند، اين را مي گرداندند؛ اينها در كتاب هاي تاريخ دفن شده ! يك پژوهشگر بايد نبش قبر بكند تا اينها را بفهمد . اينها براي دنيا و كشور گشائي بود؛ اينها هم اگر فاتح مي شدند، همين كارها را مي كردند ! اين است كه اينها دفن شده، هيچ ارزشي ندارد و مانده !! پس لا يوم كيوم ك يا ابا عبدالله به اين معنا نيست . در جريان هيروشيما و امثال اينها هم ديديد چندين هزار نفر از زن و مرد را يكجا خاكستر كردند .
فضاسازي دشمنان قبل از جريان كربلا
معناي لا يوم كيوم ك يا ابا عبدالله و تفسير اين جمله نوراني آن است كه: قبل از واقعه كربلا يك كارهاي سياسي ـ فرهنگي عميقي شده، يك؛ اين مقطع اوّل . در مقطع دوّم هم كارهاي سياسي ـ فرهنگي عميقي شده، اين دو . در مقطع سوّم هم يك كارهاي سياسي ـ فرهنگي عميقي شده، اين سه . با اين 3 جريان حكومت آن عصر كه خاورميانه در اختيارش بود، عده زيادي از فرهنگيان و علماء و سياستمداران و نظامي ها و توده مردم را بسيج كرد براي اين كار .
شرح اين 3 مقطع اين است: قبل از جريان كربلا عده زيادي از سياستمدارها را وادار كردند كه در همايش ها، در كنفرانس ها، در ديد و بازديدها، در رسانه هاي جمعي آن روز بگويند كه (معاذ الله) حسين بن علي فتنه گر است، آشوبگر است، امنيّت را به هم مي زند، اتحاد مسلمانها را به هم مي زند، مزاحم استقلال و امنيّت وآسايش مملكت است، با بيگانه ها رابطه دارد؛ اينها را ترويج مي كردند . عده زيادي راه افتادند تادر رسانه هاي جمعي آن روز اين كارها را بكنند . فاصله مدينه و شام هم كه زياد بود و اين حرف ها اثر مي كرد . گروه زيادي از مشايخ سوء و علماي درباري را وادار كردند كه فتوا بدهند به حرمت كار حسين بن علي واينكه كاراو حرام است، اين كار نامشروع و مخالف سنّت پيامبر است ! بعد از اينكه آن سياست بازها اين سياست مشئوم را منتشر كردند، اين مشايخ سوء اين فتوا را منتشر كردند؛ كم كم عدّه اي هم فتوا دادند كه كشتن حسين بن علي بن أبيطالب واجب است و لازم است و باعث ورود در بهشت است . اين كارهاي سنگين را در مقطع اوّل كردند، كربلا را با اين كار تشكيل دادند .
لذا طولي نكشيد وقتي حسين بن علي (ع) وارد كربلا شد، يعني دوّم محرّم؛ در ظرف يك هفته 30 هزار نفر با امكانات دشوار آن روز خودشان را به كربلا رساندند . اين 30 هزار نفر به استثناي سران الحادشان، همه اينها از كوفه و روستاهاي اطراف كوفه آمدند . همه اينها يا پاي منبر علي بن أبيطالب بودند، يا پاي سخنراني زينب كبري بودند؛ اينها از جاي ديگر نيآمدند ! چون اگر از شام مي خواستند بيايند، فاصله شام تا كربلا لاأقل يك ماه طول مي كشيد . اينچنين نبود كه اينها از شام بيايند ! اينها در ظرف يك هفته از همين كوفه و اطراف كوفه و روستاهاي كوفه آمدند كربلا، بيان نوراني امام سجاد (ع) اين است كه: اين چند هزار نفر آمدند، كلّ يتقرّب لي الله (سبحانه و تعالي) ب دم الحس ين(2). همه اينها با قصد قربت آمدند كه بهشت بروند . به اينها كه جائزه نمي دادند! به آن سرانشان جائزه مي دادند . به اينها يك مقداري جو مي دادند كه به اسب هايشان بدهند، يا احياناً يك شمشير به اينها مي دادند كه بجنگند؛ اين مال مقطع اوّل . چنين كاري درباره هيچ كدام از اهل بيت (عليهم السّلام) نشده است، درباره شهداي ديگر نشده است؛ پس،از اين منظر:لايوم كيوم ك يا ابا عبدالله.
تلاش هاي سياسي دشمنان در مقطع شكل گيري نهضت كربلا
اينها همه حسين بن علي را مي شناختند، براي حسين بن علي هم نامه نوشتند؛ بسياري از اينها پاي منبر پدرش بودند، ساليان متمادي حسين بن علي و برادرش حسن بن علي و خواهرش زينب بنت علي در همين كوفه زندگي مي كردند . چه جور شد اينها دست به شمشير بردند تا او را بكشند ! ممكن است يك كسي وارد صحنه بشود، ولي وقتي ببيند خونريزي پسر پيغمبر است، پشيمان بشود . عمر سعد را فريب دادند؛ عمر سعد هم صبغه آخوندي داشت، آخوند زاده بود، پدر او روحاني بود، خودش هم موجّه بود از نظر مذهبي . اين را آوردند امام جماعت كربلا كردند؛ نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء، 5 نماز جماعت را به امامت همين عمر سعد در كربلا مي خواندند و او هم مرتب سخنراني مي كرد . يك كسي كه از خانواده روحاني است، امام جماعت هم است، نماز جماعت 5 وقت هم مي خواند و خيلي هم به حسب ظاهر متعبّد و متشرّع است، اين را آوردند در كربلا . يك چنين كاري براي علي بن أبيطالب نبود، براي حسن بن علي نبود، براي ائمه ديگر (عليهم السّلام) نبود ! گفتند و گفتند و گفتند تا اينها كاملاً باور كردند كه امروز تنها راه ورود به بهشت، كشتن حسين بن علي بن أبيطالب است . پس در مقطع دوّم هم لا يوم كيوم ك يا ابا عبدالله !
تلاش هاي سياسي دشمنان پس از جريان كربلا
بعد از اينكه اين كار را كردند،ممكن بود سخنراني هاي حضرت و قرآن خواندن آن حضرت، سخنراني هاي زين العابدين، سخنراني هاي زينب كبري، اين افشاگري ها ممكن بود فضا را عوض بكند ! باز عده زيادي را بسيج كردند؛ هم از سياست بازها، هم از مذهبي ها، هم از توده مردم و فرهنگي ها كه به جعليّات بپردازند . دعاهاي جعلي از آن روز به بعد فراوان شد كه روز عاشورا روزي است ... ؛اينكه] در زيارت عاشورا [ آمده:هذا يوم تبرّكت ب ه بنو اميّ ه؛آنها نه تنها جشن مي گرفتند !بلكه روايات فراواني جعل كردند كه روز پر بركت است؛ توبه حضرت آدم در روز عاشورا قبول شد (معاذ الله)، طوفان نوح در روز عاشورا فروكش كرد، كشتي حضرت نوح در روز عاشورا نجات پيدا كرد، آتش در روز عاشورا (معاذ الله) بر ابراهيم خليل گلستان شد، دريا در روز عاشورا براي وجود مبارك موساي كليم شكافته شد، در روز عاشورا فلان كرامت براي عيساي مسيح پيدا شد و ... .
آنان پر كردند كتاب ها را از بركت بودن روز عاشورا ! گفتند لباس نو بپوشيد، به يكديگر تبريك بگوئيد، آذوقه تهيه كنيد؛ هر كس در روز عاشورا كار بكند و اموال ذخيره بكند، مال وعمرش بركت پيدا مي كند؛ فرزند به دنيا بيايد، بركت دارد؛ عقد و عروسي بكند بركت دارد، زندگي اش پر بركت مي شود، فرزندان صالح پيدا مي كند؛ پر كردند كتاب دعا را از اين حرفها ! و اين مي شود مقطع سوّم . مفهوم هذا يوم تبرّكت ب ه بنو اميّ ه در اين فضاهاست،و گرنه يزيد اين درك و ادراك را نداشت و بعد از يك مدتي هم طومارش برچيده شد . در مقطع سوّم هم لا يوم كيوم ك يا ابا عبدالله!
اين فضاسازي ها وتبليغات براي هر رهبري پديد بيايد، كافي است كه او را منزوي بكند، مستور بكند، اسمش را در تاريخ دفن بكند . چون آن روز خاورميانه در اختيار اينها بود . يعني يك قدرت امپراطوري در شرق حجاز بود به نام ( ايران ) كه تسليم شد، يك قدرت امپراطوري در غرب حجاز بود به نام ( روم ) كه تسليم شد؛ كلّ اين خاورميانه را اموي ها اداره مي كردند و همه اينها با اين سياست پيشرفت كردند؛ آنوقت نام حسين بن علي هم كه دفن شده بود . ساليان متمادي روي منابر وجود مبارك حضرت امير (ع) را لعن مي كردند . مثل اينكه الآن ما در منبرها بعد از حمد و صلوات مي گوئيم: لعنت بر اعداء اينها، آنها هم ساليان متمادي همين كار را مي كردند!حالا ديگر چه جور نام مبارك أبي عبدالله بماند؟! اين است كه لا يوم كيوم ك يا ابا عبدالله .
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق به مناسبت أربعين حسيني (ع) در ديدار با جمعي از طلاب، دانشجويان و اقشار مختلف مردم ـ قم ؛ اسفند 1386
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الأمالي للصدوق/ 116 (2) همان/ 462

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14