(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 23 دی 1389- شماره 19839

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
وزير اطلاعات: نسبت به شهادت عسگري اطمينان نداريم
انتقاد ضرغامي از شرايط ناعادلانه حاكم بر جامعه جهاني ارتباطات
پيام تسليت رئيس مجلس شيعيان لبنان به رهبر معظم انقلاب
سايه ترس از دستگاه امنيتي ايران همواره بالاي سر ماموران موساد بود
معاون فناوري رئيس جمهور: تيم ويژه حفاظت از دانشمندان تشكيل شد
حميد روحاني: ليبرال ها كاري كردند كه كروبي هيچ فرقي با منافقين نداشته باشد
جزئيات تماس تلفني تروريست ها با همسر شهيد عليمحمدي يك روز پيش از ترور
ثمره هاشمي:گزينه رئيس جمهور براي وزارت خارجه معلوم نيست
چشم به راه سپيده
صفات دوستان ايماني و خاطره رهبر انقلاب از آيت الله بهجت
دبير شورايعالي نخبگان كشور: برگزيدگان جشنواره شانزدهم رازي صاحب مسكن مي شوند
تمديد مهلت ثبت نام دوره هاي كارشناسي پيام نور و دكتراي تخصصي دانشگاه آزاد
چهار قلوهاي ساوه اي به كمك افراد نيكوكار نيازمندند
رئيس انجمن بيهوشي ايران: شوراي عالي بيمه با جان بيماران بازي مي كند
اخبار ادبي و هنري



وزير اطلاعات: نسبت به شهادت عسگري اطمينان نداريم

وزير اطلاعات گفت: نسبت به شهادت عسگري اطمينان نداريم.
حجت الاسلام حيدر مصلحي ديروز در حاشيه جلسه هيئت دولت و در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالي درباره وضعيت علي رضا عسگري و اين كه آيا شما نسبت به شهادت نام برده اطمينان داريد؟ تصريح كرد: ما به اين حرف اطمينان نداريم؛ چرا كه به صهيونيست ها اعتماد نداريم.
وي درباره اظهارات اخير رئيس كميسيون اصل 90 مجلس مبني بر اين كه ما به دستگاه هاي امنيتي در مورد ترور دانشمندان هسته اي هشدار داده بوديم، گفت: دستگاه هاي امنيتي و اطلاعاتي با هم فرق مي كنند، كار دستگاه هاي اطلاعاتي جمع آوري اطلاعات است و اطلاع رساني مي كنند، ما در اين رابطه به دستگاه هاي مربوطه اطلاع رساني كرده بوديم.
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا شما مي خواهيد بگوييد كه دستگاه هاي مربوطه در اين زمينه كوتاهي كردند؟ اظهار داشت: من چنين چيزي را نمي گويم.
مصلحي ضمن تكذيب خبر بازداشت يك زن آمريكائي به اتهام جاسوسي در مرزهاي شرقي كشور گفت: اصلاً اين خانم را به ايران راه ندادند، ايشان مي خواست در ايران پناهنده شود و گفته بود از طرف آمريكائي ها مورد تهديد است. اما با بررسي هاي صورت گرفته متوجه شديم كه حرف هاي وي بي پايه و اساس است.
وزير اطلاعات همچنين با بيان اين كه در جريان شناسايي اخير يكي از شبكه هاي جاسوسي موساد بيش از 10 نفر را دستگير كرديم، در پاسخ به اين سؤال كه آيا هويت همه آنها ايراني بوده است؟ گفت: همه آنها ايراني بودند.
وي در پاسخ به سؤالي در مورد وضعيت امنيت در كشور افزود: علي رغم همه تهديدهاي دشمنان و سرمايه گذاري هايي كه آنها كرده اند وضعيت امنيت در كشور خوب است.
مصلحي درباره اين كه آيا عوامل ترور شهيدان علي محمدي و شهرياري با هم مرتبط بودند؟ گفت: آنها سلولي كار مي كرده اند و با هم ارتباط نداشتند.
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا اطلاعات جديدي درباره كساني كه مي خواستند در راستاي اجراي قانون هدفمند كردن يارانه ها فتنه ايجاد كنند، داريد؟ گفت: هدفمند كردن يارانه ها آنها را در كما برده است.
مصلحي در خصوص آخرين وضعيت جاسوسي كه در مشهد دستگير شد گفت: هنوز وقت صحبت راجع به اين شخص نرسيده است.

 



در نامه اي به بان كي مون صورت گرفت
انتقاد ضرغامي از شرايط ناعادلانه حاكم بر جامعه جهاني ارتباطات

رئيس سازمان صداوسيما در نامه اي به دبيركل سازمان ملل با انتقاد از شرايط ناعادلانه حاكم بر جامعه جهاني ارتباطات، خواستار اقدامات موثر سازمان ملل براي پايان دادن به تبعيض ها در اين زمينه شد.
عزت الله ضرغامي در نامه اي به بان كي مون رويه هاي اعمال شده در ضوابط پخش شبكه هاي ماهواره اي را نقض فاحش اصول جامعه جهاني اطلاعات و ارتباطات خواند و از دبيركل سازمان ملل متحد خواست تا اين سازمان اقدامات موثري را در جهت پايان دادن به تبعيض ها در اين زمينه انجام دهد.
رئيس سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران در نامه خود كه توسط نمايندگي دائم جمهوري اسلامي ايران نزد سازمان ملل متحد در نيويورك تحويل دبيركل اين سازمان شد، با اشاره به برگزاري نشست سران جامعه جهاني اطلاعاتي در سال 2003 در ژنو و انتشار اعلاميه اصول ژنو در اين نشست تصريح كرد: در مواد مختلف اعلاميه اصول ژنو، اهميت اخلاق، حمايت كامل و جامع از نهاد خانواده، احترام به تنوع فرهنگي و ابعاد اخلاقي جامعه اطلاعاتي، اجازه به بازيگران جامعه اطلاعاتي براي انجام اقدامات پيشگيرانه در برابر تشويق خشونت و فيلم هاي غيراخلاقي مورد تاكيد قرار گرفته است.
ضرغامي در اين نامه مي افزايد: متاسفانه چندين سال پس از تصويب اعلاميه ژنو نه تنها اصول مذكور در تعاملات بين المللي رعايت نشده اند، بلكه در موارد متعددي مورد نقض قرار گرفته اند.
وي در تشريح اين امر به شبكه هاي متعدد ماهواره اي اشاره كرد كه در فضاي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران ارزشهاي اخلاقي، فرهنگي و معنوي جامعه را تهديد مي كنند و نمونه هاي بارز اقدامات اين شبكه ها عبارتند از تشويق اقدامات خشونت آميز، مصاحبه با رهبران گروهك هاي تروريستي و پخش برنامه هاي مضر غيراخلاقي توسط 90 شبكه كه بنيان خانواده را تهديد مي كند.
رئيس سازمان صداوسيما در اين نامه تاكيد مي كند: در چنين شرايطي و برخلاف مقررات حقوق بين الملل در خصوص دسترسي به تكنولوژي زيربنايي اطلاعات و ارتباطات كه توسط اعلاميه اصول ژنو مورد شناسايي قرار گرفته است، پخش شبكه هاي ايراني نظير العالم و سحر از نيل ست و هاتبرد به ناگهان متوقف مي شوند.
عزت الله ضرغامي در پايان نامه خود از دبيركل سازمان ملل متحد درخواست كرده تا اقدامات موثري را براي پايان دادن به تبعيض در دسترسي به تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات، بهبود شرايط بهداشتي در فضاي ارتباطات جهاني و پيشگيري از نقض ارزشهاي اخلاقي به عمل آورد.

 



به مناسبت سانحه سقوط هواپيماي مسافربري صورت گرفت
پيام تسليت رئيس مجلس شيعيان لبنان به رهبر معظم انقلاب

رئيس مجلس اعلاي اسلامي شيعيان لبنان سقوط هواپيماي مسافربري ايران در فرودگاه اروميه را به مقام معظم رهبري و رئيس جمهور تسليت گفت.
به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري لبنانيون فايلز، شيخ «عبدالامير قبلان » در تلگرافي حادثه سقوط هواپيماي مسافربري را به مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي و محمود احمدي نژاد رئيس جمهور كشورمان تسليت گفت.
وي در اين پيام از خداوند متعال مسئلت كرد كه روح قربانيان اين حادثه را غريق رحمت خود كند و به مجروحان اين حادثه شفاي عاجل عنايت فرمايد.

 



مشروح اعترافات عامل اصلي ترور شهيد عليمحمدي
سايه ترس از دستگاه امنيتي ايران همواره بالاي سر ماموران موساد بود

عامل اصلي ترور دكتر مسعود عليمحمدي بخشي از نحوه همكاري و فعاليتش با سرويس اطلاعاتي رژيم صهيونيستي براي ترور دانشمند هسته اي كشورمان را تشريح و اعتراف كرد.
مشروح اظهارات وي كه در بخش هاي تلويزيوني نيز پخش شد به نقل از باشگاه خبرنگاران در پي مي آيد.
نحوه آشنايي با موساد
من مجيد جمالي فشي هستم و اولين آشنايي من با سرويس اطلاعاتي اسرائيل در حدود 3 سال پيش بود كه براي دومين بار به استانبول سفر كرده بودم و در آنجا با فردي به نام رادپور آشنا شدم كه او پيشنهاد رفتن به كنسولگري را به من داده بود و من هم به علت اينكه مشتاق بودم با هم به كنسولگري رفتيم و آنجا طبق يكسري تشريفاتي كه انجام شد وارد اتاقي شدم ولي از هم جدا بوديم يكسري سوالات زياد از من كردند طبق آن سوالات يكسري فرم ها به من دادند فرم هاي مشخصات بود و چگونگي همكاري با آنها.
البته كسي را نمي ديدم و از پشت ميكروفون با هم صحبت مي كرديم همانجا بود كه به من گفتند فردا تنها بيايم بدون رادپور.
البته در همان سفر حتما تاكيد داشتند كه با رادپور و دوستان ايراني ام تماس نداشته باشم يعني در آن خانه اي كه در آن زندگي مي كردم به من گفتند كه بايد به هتل بروي و تمام هزينه هايش را هم دادند. من هم طبق دستورالعملي كه به من داده بودند به هتل رفتم در حدود يك هفته طول كشيد كه كار آنها تمام شد يك ماموريت جمع آوري اطلاعات در ايران به من دادند و من به ايران برگشتم.
من به ايران برگشتم و همان ماموريتي كه به من داده بودند جمع آوري اطلاعات بود در مورد يك محل مشخص انجام دادم به طور كامل و در زمان معيني حدود 3 ماه بعد بود دوباره به تركيه بازگشتم بعد طبق همان سيري كه داشتم تماس گرفتم وارد كنسولگري شدم البته مدارك و اطلاعات را روي كاغذ نوشته بودم و در كاغذ حمل مي كردم در حدود 30 صفحه بردم آنجا تحويل دادم و خيلي هم خوششان آمد البته يكسري ايرادها را برطرف كردند نواقصش را گرفتند توضيحاتي دادند و تقريبا در حدود 10 روز طول كشيد كه از پشت ميكروفون اطلاعات جديد و آموزش هاي جديد به من مي دادند و در آن موقع در سفر دومي كه به كنسولگري رفته بودم با فردي به نام بهرام كه رابط من و سرويس اطلاعاتي اسرائيل شد.در حدود سومين سفر بود كه انجام شد وقتي برگشتم يك تست پلي گراف يا همان دروغ سنج از من گرفتند كه 2 روز طول كشيد يك روز تستش را انجام دادند و روز بعد تست اصلي انجام دادند كه يك دكتر اسرائيلي بود به همراه يك فرد ايراني كه كار مترجمي را انجام مي داد البته بهرام هم از پشت ميكروفون صحبت مي كرد.
آموزش ترور و جاسوسي
آموزش ها شروع شد، آموزش ها جمع آوري اطلاعات در مورد مكان ها مثل پارك ها، جاده ها، پادگان ها تقريبا مكان هايي كه بيشتر عمومي بودند مثل پارك هاي تهران، جاده ها كه چه چيزهاي امنيتي دارد چه دوربين هايي دارد چه اشخاصي در آنجا تردد مي كنند چه ارگان هاي دولتي در آنجا هست سير اطلاعاتشان در همين حد بود كه چه چيزهايي براي انجام عمليات مضر بود.
در اين سفر بود كه يك پله جلوتر رفتم و گفتند كه براي ارائه اطلاعات نمي خواهد بر روي كاغذ بياوري يك دوربين ديجيتال به همراه كمربند حمل مموري دوربين ديجيتال كه يك دوربين معمولي بود كه مموري مي خورد ولي كمربند چرم قهوه اي مشكي بود كه سگك آن باز مي شد توسط يك آچار آلن و مموري در آن جاسازي مي شد اين تكنولوژي جديد را در آن سفر به من دادند و گفتند از اين به بعد مي تواني اطلاعات را از اين طريق براي ما بياوريد.
بعد از اين دوره من برگشتم ايران. يك ماموريت جمع آوري اطلاعات بود در مورد يك مكان خاص در تهران به من دادند جمع آوري اطلاعات را طبق آن چيزي كه گفته بودند بر روي كاغذ مي نوشتم و از آن عكس مي گرفتم و عكس را داخل كمربند مي گذاشتم و از ايران كمربند را خارج مي كردم.
بعد از آن سفر كه برگشتم يك «ميل» به من دادند و گفتند: از اين به بعد تاريخ هاي سفر را ما تعيين نمي كنيم كه در اين ساعت بيا از قبل تعيين نمي كنيم طبق اين ميل ما با شما در ارتباط هستيم البته به صورت كدگذاري شده يكسري كشورها را براي من كدگذاري كردند كه مثلا كشور تايلند جنوب، كشور تركيه شمال كه از طريق آن بتوانم يكسري تاريخ ها و محل ها را براي ملاقات تعيين كنيم. اولين سفرمان قرار شد آسياي جنوب شرقي باشد و طبق همان چيزي كه گفته بودند يك تاريخي را به من گفتند و من به آنجا رفتم بعد از اينكه به آن كشور رفتم قرار شده بود شماره تلفن و آدرسم را در ميل بگذارم كه در حدود 3 يا 4 ساعت بعد با من تماس گرفتند و يك محلي را براي ملاقات بهرام به من داد يك محلي را براي ملاقات آدرس داد يك هتلي بود و من تاكسي گرفتم و به آنجا رفتم، آنجا اولين ديدار حضوري من و بهرام در خارج از كنسولگري بود در حدود 4-5 ساعت با من صحبت كرد كه چه طوري است و از اين به بعد كارهايمان عملي مي شود و به صورت عملي شما را آموزش مي دهيم يكسري معلم ها هستند كه بهترين هاي اسرائيل هستند و ما انتخاب كرديم كه تو را آموزش دهند و همين طور يك سيم كارت و گوشي به من دادند كه از اين به بعد با آن در تماس هستيم. فرداي آن روز رسيد و 2 نفر افراد جديد بودند كه من با آنها آشنا شدم 2 افسر اسرائيلي بودند و عبري صحبت مي كردند و بهرام مترجم ما بود يعني رابط بين ما بود شخص هايي به نام اومر و جوني بودند كه جوني متخصص فني و كامپيوتر بود و اومر مخصوص كارهاي عملياتي بود و آموزش عملياتي مي داد.
در آن سفر يكسري آموزش هايي به من دادند مثل تعقيب و گريز، ضد تعقيب، تعقيب ماشين، جمع آوري اطلاعات از يك محل خاص، چسباندن بمب به زير ماشين در همين حد البته آموزش هاي عملي به صورت عملي و خودشان نظارت داشتند روي اين كار و چيز مهمي كه در آن سفر آموزش دادند ارتباط sayf (رودررو) از طريق لب تاپ بود. يك لب تاپ را به من آموزش دادند كه از طريق آن مي تواني به صورت رودررو و راحت هر چيزي را كه مي خواهي بتواني صحبت كني اما به دليل اينكه من لپ تاپ شخصي داشتم گفتند كه نمي تواني در اين سفر به شما لب تاپ بدهيم چون از لحاظ پوششي مشكل دارد نمي تواني همزمان 2 تا لب تاپ را به ايران ببري به خاطر همين موكول كردند به سفر بعد. دوباره يك ماموريت جمع آوري اطلاعات يك نقطه خاص تهران را به من دادند و من را راهي تهران كردند يعني عين سفرهاي قبلي.
ويندوز قرمز
اين لب تاپ در ظاهر يك لب تاپ معمولي بود كه همه داشتند و اگر كسي هم مي ديد چيزي را متوجه نمي شد در اصل 2 ويندوز xp داشت كه يكي از ويندوزها 2 ويندوز بود يك ويندوز sayf داشت كه بايد يكسري مراحل را طي مي كردي تا برسيم به آن ويندوز اصلي كه به آن ويندوز قرمز مي گفتند. 2 ويندوز آشكار و يك ويندوز پنهان در اصل 3 ويندوز داشت. زماني كه لب تاپ را روشن مي كرديد اگر دست به چيزي نمي زديد وارد يك ويندوز معمولي و عادي مي شد و كسي متوجه نمي شد وقتي مي خواستيم وارد ويندوز sayf بشويم وقتي لب تاپ را روشن مي كرديم بعد از چند ثانيه از گزينه كامپكت 2 گزينه مي آمد وقتي دكمه اسكيس (ESC) را چند بار مي زديم وارد منوي اصلي لب تاپ مي شد منوي اصلي شامل 3 گزينه بود يك برنامه ريكاوري برنامه اي بود كه خودشان تنظيم كرده بودند در صورت بروز هرگونه مشكلي براي كامپيوتر طبق آن ريكاوري مي توانستيم برگرديم به همان حالت اول برنامه ريزي خودشان يعني به حالتي كه روز اول لب تاپ را به من داده بودند نه حالت كارخانه. گزينه دوم ويندوز 2بود ويندوزي كه از طريق آن مي توانستي وارد ويندوز قرمز شوي از آنجا روي كيبورد آن گزينه را انتخاب مي كرديم وارد ويندوزي كه شبيه ويندوز معمولي بود از گزينه استارت 3 گزينه را بايد فعال مي كرديم اولين گزينه در پنجره اول گزينه دوم در پنجره دوم و گزينه سوم در پنجره سوم HP سه مرحله بود كه 3 پنجره فعال مي شد وقتي سومين پنجره را فعال مي كرديم يك دفعه پنجره ها محو مي شد و يك پنجره جديد باز مي شد كه روي آن پسورد را مي نوشتيم يك پسورد داده بودند كه البته آن SONY777 بود آن را تايپ مي كرديم اينتر (ENTER) را مي زديم در آن زمان كليد فلش مموري را مي خواست يك فلش مموري كه مخصوص وارد شدن به قسمت قرمز بود آن زمان كليد كامپيوتر را وارد مي كرديم اينتر مي كرديم در عرض يك ثانيه ويندوز تغيير مي كرد و رنگ صفحه قرمز مي شد و عملاً وارد قسمت قرمز شده بوديم.
در مورد گوشي هم يك چيزي شبيه همين بود. 2 عدد ويندوز داشت گوشي موبايل، يك گوشي سامسونگ بود كه 2 عدد ويندوز داشت كه از ويندوز اصلي يك سري مراحل را طي مي كرديم بعد مي رسيديم به جائي كه رمز مي داديم وقتي رمز را وارد مي كرديم بعد از 5 ثانيه يك نوار پر مي شد و خودبخود وارد قسمت قرمز مي شد و آن هم همينطور بود با اين تفاوت كه در گوشي مي توانستي در قسمت قرمز چيزي را ذخيره كني همانطور كه گفته بودم نمي شد در قسمت قرمز چيزي را ذخيره كرد و فقط زماني كه وارد قسمت قرمز مي شدي مي توانستي آن چيزها را ببيني كه اين گوشي بيشتر براي فيلمبرداري و عكسبرداري هاي مخفي بود چون حالتي داشت كه وقتي وارد قسمت قرمز مي شديد اگر دكمه قرمز را 2 بار فشار مي دادي و يكبار دكمه بغل را صفحه نمايش سياه مي شد و تا دوباره اين دكمه ها را فشار نمي دادي طبق مراحل خودش روشن نمي شد اگر كسي هم به آن دست مي زد خودبخود خاموش و روشن مي شد برمي گشت به ويندوز اصلي، اين دو دستگاه را در سفر دومي كه به آسياي جنوب شرقي رفته بودم به من دادند البته طرز كار آن را در آن دو سفر به من ياد داده بودند.
با من تماس گرفتند و گفتند كه بليط بگير و بيا و برو به فلان هتل. اسمت را بگو پاسپورت را نشان بده و ما براي تو اتاق رزرو كرده ايم من اين كار را كردم بعد رفتم همان هتل درست بود براي من اتاق رزرو كرده بودند بعد با من تماس گرفتند طبق همان شرايط قبلي يك تلفن دادند و يك تلفن براي خودشان براي ارتباط بود دوباره ترجمه شروع شد با اين تفاوت كه در اين سفر به جاي جوني كه مسئول كامپيوتر و فني بود نيامده بود يك خانمي آمده بود به نام (اما) كه حامله بود يعني خانم اما با بهرام و اومر آمده بودند 3 نفر. آن 2 نفر سرجايشان بودند و يك نفر جديد آمده بود دوباره آموزش ها شروع شد از فرداي آن روز ولي يك تفاوت داشت با دوچرخه شروع كردند يك دوچرخه آورده بودند كه سواري دوچرخه را يا د دادند كه ببينند چطور است مهارت سوار شدن. بعد يكسري راه ها مي دادند و مي نشستند در يك رستوران و مي گفتند از روي نقشه از اين راه بروي تا به اين جا برسي بعد از اينكه رسيدي يك زنگ مي زني تا ما بگوييم بيايي كجا پيدا كردن مسير بود با دوچرخه بعد از آن يك سبد پلاستيكي گذاشتند پشت آن كه خالي بود.
در آن سفر قبلي بازهم يك كيف جاساز پول به من دادند كه البته 2 عدد بود در حدود 30 هزار دلار بعد من برگشتم كه در آن سفر خانم من هم آمده بود و بعد با هم برگشتيم.
جمع آوري اطلاعات
از مكان هاي خاص
بعد از اينكه برگشتيم ايران يكسري ماموريت ها به من داده بودند جمع آوري اطلاعات از يك مكان هاي خاصي بود تا اينكه برنامه ريزي كردند تا من به يك كشور اروپايي بروم يك كمپي بود در آنجا براي شخصي بود به نام استپان كيرالي كه البته ميلش را به ايميل من فرستاد قرار بود من بروم آنجا براي آموزش بوكس كه طبق چيزهايي كه گفته بودند آنجا كنسل شد و سفرم را موكول كردند به كشور ديگري. من زميني به آنجا رفتم طبق همان شرايط قبلي يك قرار ملاقات اوليه گذاشتم با بهرام و گوشي موبايل به من داد و از فرداي آن روز رفتيم براي خريد كردن يكسري لوازم براي من خريد كردند كل لبا سها از كفش گرفته تا لباس زير، شلوار، پيراهن و... همه چيز را گرفتند و گفتند هيچ كداميك از لباس ها را كه از ايران آورده اي نمي تواني همراه خود بياوري يك ساك چمدان هم براي من گرفتند.
در حدود 3 روز بعد قرار گذاشتند كه صبح زود ساعت 7 صبح جلوي يك هتل با من قرار گذاشتند و من با آنها رفتم البته تمام لباسهاي خود را از من گرفتند و من با لباسهايي كه آنها به من داده بودند، ساعت، همه را از من گرفتند فقط حلقه ام را به من دادند.
با بهرام به فرودگاه رفتيم. در فرودگاه آن آقاي مسئول پشتيباني بود آنجا ديدم آمد دوباره در رستوران فرودگاه يكسري توضيحات را از اول به من دادند و پاسپورت را به من تحويل دادند. در سفر گفتند كه من را نمي شناسيد برنگرد به من نگاه كن، خيره نشو، حرف نزن تنها كسي كه همسفر توست بهرام است. از فرودگاه پرواز كرديم به تل آويو. وقتي رسيديم به تل آويو طبق مهري كه در پاسپورت خورده بود من يك اسرائيلي بودم. وارد فرودگاه تل آويو شديم كه البته آنجا مسئول مهر كردن پاسپورت ها به من گير داد چون يك سؤالي از من پرسيد و من كه عبري بلد نبودم مشكوك شد كه همان آقاي مسئول پشتيبان وارد عمل شد و كارتي را نشان داد. پاسپورت من و بهرام را گرفت و از يك راه ديگري بود يعني مسافرهاي عادي از يك خرطوم رد مي شدند ما را از خرطوم ديگري رد كردند. وقتي آخر خرطوم رسيديم اومر آنجا بود. بعد از سلام ما را سوار كرد البته آن فرد از ما جدا شد و من و بهرام و اومر سوار ماشين اومر كه يك تويوتا دوكابين بود شديم. از فرودگاه خارج شديم و رفتيم به سمت تل آويو. از تل آويو رد شديم و رفتيم به شهر هرتزليا كه در آنجا يك هتلي بود كه كنار ساحل بود آنجا يك اتاق به من نشان دادند كه اتاق سوئيت مانند بود كه گفتند اينجا محل اقامت توست. در حدود 1000 شگل بود و پول اسرائيلي هم به من دادند و گفتند اگر اتفاقي افتاد پول پيش شما باشد يك گوشي موتورولا با سيم كارت اسرائيلي به من دادند و گفتند كه البته تماس نمي گيري و رفتند و گفتند بعدا برمي گرديم استراحت كن. بهرام و جوني آمد اولين كسي كه در اسرائيل آمدند براي آموزش و در همان سوئيت هتل آموزش را شروع كردند، يكسري برنامه ريزي ها بود كه مي خواستند به من نشان دهند مثل راهها را چطور بروم آموزش هايي كه چه كارهايي را بايد انجام بدهم به صورت تئوري جوني به من ياد داد.
فرداي آن روز گفتند كه آموزش عملي شروع مي شود. فرداي صبح آن روز بهرام آمد و ماشين كرايه بود از اين دو كابينه ها، ماشين كرايه اي تل آويو. رفتيم فروشگاه يكسري چيزها خريد آب و... از تل آويو خارج شديم. حدود نيم ساعت گذشت وارد يك پادگان شديم. از تل آويو خارج شديم اتوبان تل آويو- اورشليم در حدود نيم ساعت طول كشيد تا رسيديم به درب پادگان فكر كنم دقيقا مجاورت اتوبان تل آويو- اورشليم بود. وارد پادگان شديم و از يك پل روگذر وارد خود پادگان مي شديم حدود 3-4 كيلومتر از كنار فنس ها مي رفتيم دور تا دور پادگان را فنس كشيده بودند.
خلاصه آموزش هاي حرفه اي موتور شروع شد. طي 2 روز آموزش حرفه اي موتور گذاشتند، يكسري موانع كه آنها را چطوري رد كنم. روز اول يك موتور نيمه سنگين در حدود 200 بود ولي موتوري كه در شهر اسرائيل- تل آويو مي ديديم. فرداي آن روز وارد آنجا شديم. 2 تا هوندا 125 نو ايران آنجا گذاشته بودند. صفر صفر بود تعجب كردم كه چطور اينها را آورده اند دقيقا مارك آنها ايراني بود كه كارخانه ايران درست كرده بود صفر بود از فردا شروع كردم روي آن تمرين كردم. فقط روي هوندا 125انجام مي داديم.
من خيلي تعجب كردم پرسيدم گفتند دقيقا ساخت ايران است. همان موتوري است كه در ايران دارند سوار مي شوند ديگر آموزش ها روي اين موتور است چون سخت تر است لاستيك آن كوچكتر و باريكتر و قدرتش هم كمتر است و اين موتوري است كه كار اصلي را بايد با آن انجام بدهي. بعد يك جعبه بزرگ روي موتور نصب كردند يعني پيچ كردند دو پيچ روي آن بستند روي آن يك جعبه در حدود 20-30 كيلو بود. موتورسواري را با آن شروع كردم تئوري آن را گفتند كه اگر يك جعبه سنگين روي موتور باشد بايد كجاي موتور بنشيني. تئوري را به من گفتند اول خودش نشست تمام مراحل را رفت و بعد گفت به من نگاه كن تا من شروع كنم باز هم كارهاي مهارتي را با آن انجام دادم.
آموزشها ادامه داشت با جعبه سنگين پشت موتور. جعبه هميشه پشت موتور بود تا روزي كه باعث تعجب من شد. با آن موتور توي شهر من را آموزش مي دادند در شهر تل آويو. چند روز آينده را فقط روي موتور تاكيد مي كردند كه البته بعدا بهرام حذف شده بود چون ارتباط من با ميكي انگليسي بود بقيه با تمام كساني كه با آنها ارتباط داشتم عبري صحبت مي كردند بهرام حتما حضور داشت براي مترجمي. ولي چون ميكي انگليسي اش خوب بود البته با بقيه عبري صحبت مي كرد ولي با من انگليسي صحبت مي كرد.
ميكي چند روز با من تمرين موتورسواري مي كرد روز آخر آموزش يك برنامه ر يزي كردند توي شهر تل آويو يعني با موتور 125 ايراني كه يك بسته پشتش بود از يك نقطه بايد مي رفتم يك نقطه ديگر.
براي تيراندازي آنجا 2 روز اومر آموزش كلت به من داد و گفتند كه اين كلت ساخت اسرائيل هست تقريباً كلت كوچكي بود بزرگ نبود يك كمي بزرگتر از شاه كش كه گفتند ساخت خود اسرائيل هست و 13 تا تير مي خورد در آن 2 روز آموزش تيراندازي را به من ياد دادند اول ايستادن، سراپا، نشسته، خوابيده، موانع مختلف، تيراندازي هاي عملياتي و خيلي چيزها را به من آموزش دادند و از تمام مراحل آموزش ها فيلمبرداري مي كردند يادم رفت حتي البته از آموزش هاي موتورسواري هم فيلمبرداري مي كردند جز به جز جزئيات آنها را فيلمبرداري مي كردند. آموزش تيراندازي 2 روز طول كشيد.
نحوه ترور كردن شخصي كه در مراحل مختلف متحرك، ثابت، بزن دررو و خيلي چيزهاي ديگر كه 2 روز طول كشيد و آموزش ها را اومر به من مي داد بعد كه آموزش ها را مي دادند لباس هاي من را درمي آوردند يعني يك لباس مخصوص تيراندازي بود يعني لباسي كه بيرون مي رفتم نمي گذاشتند تيراندازي كنم كه بعد علتش را پرسيدم كه چرا لباس هايم را عوض مي كنيد گفتند كه باروت روي پيراهن نماند كه بقيه پيراهن هايت را آلوده مي كند.
2 روز جمع بندي كل چيزهايي را كه ياد گرفتي انجام دهي و عملياتي را كه مي خواهي براي ما در ايران انجام بدهي و خيالت راحت باشد كه اين مأموريت يك سري اجزا دارد يكسري كارهاست كه از قبل آموزش ديدي خيالت راحت باشد همه چيز آموزش ديده چيز جديدي نيست من را بردند به همان پادگان، پادگاني كه آموزش موتورسواري مي ديديم آنجا بود كه يكسري آموزش ها روز اول به من دادند يعني آموزش نبود جمع بندي كلي بود.
ترس از دستگاه امنيتي ايران
در اين روز يك شخص جديدي آمد به اسم جان كه مخصوص كارهاي فني بود يعني مخصوص آموزش دادن كارهايي كه اون جعبه را روي موتور يعني زير اون جعبه اي كه من چطور آن را روي موتور ببندم آموزش مي داد آقاي جان كه مسئول آموزش دادن كل چگونگي حمل و كاركردن با جعبه بمب كه البته قبل به من گفته بودند يك جعبه است و اطلاعي نداشتم بعد از اين مرحله آمد و توضيحاتي داد كه چگونه خشاب ها را چطور بيرون بكشم سوزن ها را و كلاً آن جعبه چيست و چگونه بايد آن را سوار كنم روي موتور. اول به صورت تئوري يكسري آموزش هايي داد كه چه كارهايي بايد انجام بدم و ساكت باشم، سر و صدا كم باشد، در تايم خيلي كمي بايد اين كار را انجام دهم بعد وارد مرحله اي شد كه خودش يكبار اين كار را انجام داد همينطور 2 تا پايه هايي بود كه بايد وصل مي كرديم بخاطر اينكه نيافتد موتور، ما دو پايه اضافه به موتور وصل مي كنيم كه احياناً كسي به موتور دست زد يا بادي خورد نيافتد، موتور جابجا نشود تمام اين مراحل را خودش يكبار انجام داد و به من فقط نگاه مي كردم مرحله بعد توضيح مي داد و من انجام مي دادم تا اينكه رسيد به موقعي كه خودم بايد انجام مي دادم يكبار كلي خودم انجام دادم خيلي خوب بود گفت سر و صدا نمي كني و خيلي سريع انجام مي دهي و كلاً يك جمع بندي كردند و گفتند كه اين دقيقاً چيزي است كه تو بايد در ايران انجام بدهي يعني حتي پيچ ها، آچارها همان هاست يعني دقيقاً رنگشان هم، سعي مي كنيم كه چيز جديدي براي تو نباشد دقيقاً همان را براي تو مي گذاريم آن را با آنها انجام بدهي و مراحل هم بايد دقيقاً همينطور باشد.
در آن روز در هتل 2 خانم آمدند كه آموزش حرفه اي گريم را به من ياد دادند البته عكس هم گرفتند و گفتند كه چه چيزهايي جلب توجه مي كند كلاً آموزش تئوري و عملي گريم را در حدود 3، 4 ساعت در هتل و همان سوئيت ياد دادند كه در تل آويو بود.
اين مسير را تقريباً 3 بار انجام داديم آن روز يكسري بحث ها مي شد يكدفعه انجام مي دادم جلسه مي گذاشتند آن 7، 8 نفر يكسري صحبت ها و بحث ها مي كردند بعد تجزيه و تحليل مي كردند يك جاهايي را عوض مي كردند دوباره از اول تمرين مي كرديم اين روز كلاً كار ما اين بود يعني تمرين آخر بود تمرين نهايي و چسباندن پازل ها به هم بود تا اينكه شب به هتل رفتيم بهرام به من گفت فردا روزي هست كه تو همين كاري كه امروز كردي بايد انجام بدهي با اين تفاوت كه يكسري آدم ها مي خواهند تمام آدم هايي كه در اين كار دست داشتند مي خواهند بيايند و تماشا كنند و تا ok ندهند اين كار انجام نمي شود يعني معلوم بود كه يك حالت مثلاً مي گفتند كه آن آدم ها بايد بيايند و حتماً ببينند يك حالت ترس از دستگاه امنيتي ايران داشتند كه حتماً بايد كار خوب پيش برود چون خيلي به جزئيات توجه مي كردند خيلي خيلي تأكيد مي كردند كه چون خيلي ترس از ايران داشتند مي گفتند يعني بايد همان چيزي پيش برود كه ما مي گوئيم وحشت آنها واضح بود. فردا صبح كه رفتيم ديدم چيزها را تغيير داده اند دوربين گذاشته بودند.
يك ساعت بعد شخصي آمد كه چهره اي خيلي شبيه ايراني ها داشت من حدس مي زنم كه يك شخص ايراني بود و ايراني يك كلمه هم با من صحبت نكرد من را كشيد كنار به محض اينكه وارد شد و بهرام هم آمد كه كار ترجمه را انجام مي داد عبري صحبت كرد حول و حوش يك ربع با من صحبت كرد خيالت راحت باشد هيچ مشكلي براي تو بوجود نمي آيد سعي كن با تمام وجود كارهايي كه طبق همان جزئيات است انجام بدهي يعني ترس هنوز در وجود آن بود يعني خيلي تأكيد داشت كه يك ذره جزئيات را جا نيندازيم بعد از اينكه با من صحبت كرد.
قبول كردند همه چيز خوب است انجام شد رفتيم هتل بعد شب يك مهماني ترتيب دادند يك مهماني خداحافظي كه اومر، جوني، بهرام و من بوديم كه فرداي آن روز پرواز داشتيم من و بهرام و اون آقاي مسئول پشتيباني كه پرواز كنيم به يك كشور همسايه ايران از طريق همان پرواز برگشتيم به اين كشور. يك هتل براي من در نظر گرفته بودند گفتند خودت را معرفي كن رفتم اونجا فرداي آن روز لباس هايم را به من برگردانند لباس هايي كه مال خود من بود يكبار ديگر آن كسي كه مسئول پشتيباني بود در رستوراني با من جلسه گذاشت 3 نفر بوديم آن عبري صحبت مي كرد و بهرام مترجم بود كل كار را دوباره به من توضيح داد از نظر تئوري.
در جاي خودكار جامدادي بود كه از زير پيچ مي خورد و در آنجا جاسازي مي شد شناسنامه بود، كارت ملي، كارت پايان خدمت و گواهينامه موتور به نام مهدي ولي عكس خودم روي آن بود عكس هايي كه قبلاً از من گرفته بودند.
خانه ما را دزد زده بود
يك مشكلي به وجود آمد و آن در برنامه نبود من زماني كه در اسرائيل بودم خانه ما را دزد زده بود به خاطر اينكه نمي توانستند اطمينان كنند كه امكان دارد لب تاپ تو را برده باشند يك لب تاپ ديگر به من دادند گفتند اين براي اطمينان گفتند اگر لب تاپ بود اين را بگذار براي پشتيباني، قايم كن و باهمان لب تاپ كار كن يا اگر دزديده بودند و يا خراب شده بود به هر علتي يك لب تاپ جديد داري يعني نمي شد كه ارتباط قطع شود به خاطر همين اين برنامه سوپرايزي بود كه اين لب تاپ را به من دادند من به ايران آمدم زميني و در مرز هيچ مشكلي بوجود نيامد تقريباً 2، 3 روز بعد به من اطلاع دادند اولين ماموريتي كه در ايران داشتم اين بود كه بايد موتوري مي خريدم كنسل كردند موتور را و گفتند ما موتور را خودمان تهيه كرديم ديگر احتياجي به خريد موتور نيست و بايد بروي و آن را تحويل بگيري اين اولين خبري بود كه به من درباره ماموريت دادند ولي گفتند كه به تو خبر مي دهيم فقط بدان كه احتياجي نيست كه موتور بخري.
بعد گفتند كه بايد موتورها را تحويل بگيري و مراحل آن را كه يك وانت بگيرم، تغيير چهره دهم، يك موبايل بي نام هم بخرم و آنها را بياورم به نقطه اي و از آن نقطه ببرم به محلي كه در نظر گرفته بودند كه موتورها را آنجا پارك كنم تماس گرفتم و گفتم شخصي مي آيد و موتورها را و پاكت مدارك را به آن بده و درب پاكت را چسب بزن و فاكتور را هم بده بياورد، وانت گرفتم و شماره آن را در موبايل زدم بعد تماس گرفتم با موتورسازي بعد از 2 ساعت از قرار با موتور و 2 زنجير همراهش برگشت حساب كردم و موتورها، را انتقال دادم به محل مورد نظر. موتورها موتورهاي معمولي 125ساخت خود ايران بود ولي نو نبود، كاركرده بود ولي معلوم بود اجزاي آن را تعويض كرده بودند لاستيك هايش و قطعاتش را عوض كرده بودند.
ماكت منزل دكتر عليمحمدي
يك روز قبل از بستن جعبه آدرس منزل آقاي عليمحمدي كه قبلاً ماكت آن را ديده بودم به من دادند و دليلش هم واضح بود كه هر زمان برنامه لو رفت بقيه آدرس ها لو نرفته باشد آن روز رفتم براي جمع آوري اطلاعات اين آدرس هست و خانه اش هم كه قبل ديدي آنطور است و گفته بودند كه جلب توجه نكن واينستا به خانه كه رسيدي حتي به خانه نگاه نكن يعني از دور رسيدي به در خانه رد شو و برو و مسير را پيدا كن اين كار را كردم تا فرداي آن روز كه گفتند ظهر بود بايد مي رفتم و جعبه را نصب مي كردم تا رسيد به روزي كه جعبه را نصب كردم البته در اين 2 هفته وقفه 2 بار به انبار رفتم به خاطر اينكه اطمينان حاصل كنند كه موتورها سالم است و روشن مي شود.
از درب اصلي بروم وقتي وارد انبار شدم 2 كارتن آنجا بود به هيچ چيزي دست نزده بودند 2 كارتن آنجا بود گفته بودند كه در آن 2 هفته كلاه كاسكت، دستكش، لباس بگيرم و من گرفتم و به انبار برده بودم 2 كارتن كنار موتور گذاشته بودند يك كارتن بزرگ مربع بود با يك كارتن باريك و دراز مستطيل. كارتن مستطيل را باز كردم در آن دقيقاً وسايلي كه در اسرائيل بود حتي رنگ آنها هم همانطوري بود جعبه ابزار بود ليدرمن بود از اين همه كاره ها، 2 قفل كوچك با كليدها، دستكش كار، يك زنجير.
يكي تلفن ديجيتال همان تلفني كه در اسرائيل جوني طرز كار آن را به من آموزش داده بود در قسمت تئوري با دو باطري اضافه و شارژر آنها با دو پايه موتور زير جك براي زاپاس و كارتن اصلي كه همان كارتن جعبه بمب بود جعبه را كارتنش را باز كردم 2 پوشش داشت به جز پوشش اصلي كه پلاستيكي بود يك كارتن بود صاف و دست نخورده يك جعبه آلومينيومي بود كه با چسب دورش را بسته بودند از داخل فويل هاي خيلي محكمي خورده بود كه قرار بود فويل ها را از بين ببرم ولي جعبه را همان جا بگذارم اين كار را كردم طبق آموزش جعبه را گذاشتم استپر آن را عوض كردم سيني را گذاشتم جعبه را گذاشتم.
تلفن آخر
تلفن آخر بود كه گفتند فردا صبح ساعت 5 بايد برگردي موتور را بياوري و بگذاري جلوي در خانه. تلفن ها را خاموش كردم و رفتم خانه از طريق لپ تاپ تماس گرفتم جزئيات را گفتم و گفتم كارهايي را كه انجام داده بودم. آشغال ها را از بين بردم و در ضمن در آن انبار با دستكش بايد كار مي كردم كه هنگام كار با دستكش هاي پزشكي بايد كار مي كردم كه اثر انگشت من نماند و همه چيز آماده است و گفتند كه ساعت 5 صبح بايد از خانه بروي بيرون من حدود 4 صبح از خواب بيدار شدم يكبار ديگر لپ تاپ را چك كردم كه در صورت كنسل شدن به من اطلاع دهند چك كردم هيچ پيامي نبود گفتند اگر پيامي نبود طبق برنامه پيش بروم لباس راحت پوشيدم اما گرم كه بتوانم راحت رانندگي كنم طبق شرايط امنيتي تلفن را در خانه گذاشتم از تاكسي استفاده كردم به پارك وي رسيدم از آنجا پياده رفتم تا محموديه انبار مورد نظر، رفتم داخل انبار موتور را برداشتم كلاه كاسكت، دستكش پوشيدم يكسري كارها را بايد داخل جعبه انجام مي دادم انجام دادم مثلاً 2 تا سوزن بايد در مي آوردم سوزن ها را پرت مي كردم 2 تا خشاب بود كه بايد در مي آوردم و نگه مي داشتم خشاب ها را تا زماني كه به من گفته بودند بايد نگه مي داشتم و آن دستكشي كه با آن كار مي كردم را گفتند كه آن را پرت كنم سوزن ها را با دقت دربياورم كه نشكند و حتماً بايد سالم دربيايد انجام دادم از خانه آمدم بيرون موتور را خاموش از پاركينگ درآوردم 50 متر خاموش رفتم بعد موتور را روشن كردم حركت كردم طبق مسير تا خيابان شريعتي انتهاي خيابان صبا روبروي شركت برق آن نقطه كه رمز آن قهوه خانه بود اولين تماس را مي گرفتم و مي گفتم كه آماده ام به آنجا رسيدم و تماس گرفتم تلفن ماهواره اي امن نيست و نبايد پشت آن راحت صحبت كنم كدهايي را براي تلفن ماهواره اي گذاشته بودند.
اين تلفن يك آنتن بلند آلومينيومي داشت دقيقاً فتوكپي همان بود ولي پشت آن راحت مي توانستم صحبت كنم و جزئيات را بگويم آنجا بود كه آن تلفن sayf خراب شد يعني آنتن داشت ولي ارتباط برقرار نمي شد چون طرز كار آن را گفته بودند كه دكمه سبز را 3 ثانيه نگه مي داشتم و رها مي كردم كال اين مي آمد تمام اين مراحل را مي رفت بوق مي خورد ولي وصل نمي شد از آن لحظه به بعد ارتباط ما با تلفن ماهواره اي شد و با كد و راحت نمي توانستيم صحبت كنيم به نقطه قهوه خانه رسيدم.
تازه فهميدم چه كسي را
ترور كردم
طبق برنامه موتور را روشن كردم و رفتم خيابان مهر 3 از آنجا رفتم بالا موتور رو كنار درخت پارك كردم، تراكت ها را درآوردم، تراكت ها را پخش كردم و رفتم به سمت بالاي خيابان مهر 3، به سمت چپ رفتم به جايي كه كد آن كتابخانه بود، يعني جايي كه بايد اطلاع مي دادم كه موتور را گذاشتم اطلاع دادم و گفتم و به سمت محلي كه كد آن امام زاده بود يعني نقطه انتظار رفتم، از لحظه اي كه آنجا رسيدم تا حدود 3 بعدازظهر طول كشيد تا آنها با من تماس بگيرند و من منتظر ماندم و حدود ساعت 3 تماس گرفتند و گفتند طبق برنامه 2 بايد پيش بري و برنامه عوض شده و بايد برگردي و كد آن داروها بود يعني بايد مي رفتم داروها رو برمي داشتم و داروها را به داروخانه مي بردم من هم طبق برنامه موتور را برداشتم و به سمت انبار رفتم و موتور را به انبار برگرداندم و به من گفته بودند وقتي رسيدي انبار بايد 2 خشاب رو به محل قبلي برگرداني و سوزن ها را كه دور انداخته بودم. به خانه رفتم و اطلاع دادم كه موتور در انبار است و خشاب ها هم سرجايش است و فرداي آن روز اعلام كردند دوباره بايد برنامه را تكرار كني، 4 صبح بيدار شدم تماس گرفتم، برنامه تغيير نكرده بود طبق قرار به نقطه انتظار كه همان ميدان تجريش بود رفتم مثل روز قبل، حدود 3 الي 4 ساعت بعد پيش رفتم و طبق برنامه يك عمل بايد مي كردم چون گفتند همه چيز خوب پيش رفته و بايد طبق برنامه يك عمل مي كردم و يك سري وسايل را از بين مي بردم طبق برنامه پيش رفتم با كلاه كاسكت و دستكش، كليدها و تلفن ديجيتال و خشاب ها را بايد از بين مي بردم و در فواصل مختلف آنها را از بين بردم به رودخانه و سطل آشغال انداختم تلفن ماهواره اي و مدارك را گفته بودند از بين نبرم اين كارها را انجام دادم و به منزل رفتم وقتي همان روز رفتم خانه پدرخانمم از تلويزيون تازه متوجه شدم كه اصلاً جريان چه چيزي بوده و چه كسي بوده و آنجا تازه فهميدم چون اخبار 24 ساعت داشت درباره آن صحبت مي كرد و آنجا تازه فهميدم كه آن شخص مورد نظر چه كسي بوده.
سفر به ارمنستان
به من پيام دادند صحبت نكن اگر اخبار مي بيني واكنش و عكس العمل نشان نده عادي باش رابطه ما طولاني مي شود هفته يا دو هفته اي يكبار با تو تماس مي گيريم به زندگي عادي ات ادامه بده تا به تو بگوئيم كه قرار بود حدود يك ماه بعد برنامه ريزي ملاقات را كردند در تعطيلات عيد بود كه كنسل شد و افتاد به يك ماه بعد كه قرار بود اين ملاقات در (كشور همسايه) باشد طبق همان شرايط به صورت زميني رفتم ارمنستان در اين سفر يك تفاوت داشت تا كه من را ديد بهرام 2 تا نكته را خيلي تأكيد كرد گفت ما در اين سفر با تو كاري نداريم و تنها آمده اي اينجا كه ما با تو صحبت كنيم. خيلي زود بايد برگردي و در اين سفر فقط جوني و بهرام آمده بودند و 2 روز ملاقات بود روز اول جوني يك مكاني شبيه آمفي تئاتر بود در يك هتل آنجا جزئيات تمام كار را شفاهي از من پرسيدند و تايپ كرد.
ما به تو خبر مي دهيم يك شغل براي خودت در نظر بگير و مشغول به كار شو در حدود 35 هزار دلار كه در 2 تا كيف بود به من داد و گفت 50 هزار دلار بابت اين عمليات در نظر گرفتيم. گفتند كه يك 50 هزار دلار بابت عمليات به تو مي دهيم و از آن 35 هزار دلار گفتند كه 20 هزار دلار بخشي از آن 50 هزار دلار است و ما نمي توانيم همه اش را به تو يكجا بدهيم و خرد خرد به تو مي دهيم.
پاداشي كه 50 هزار دلار براي من در نظر گرفته بودند نصف آن را به من ندادند اصلاً نمي دانم چه شد خودشان برداشتند براي خودشان، بهرام برد، جوني برد نمي دانم.

 



معاون فناوري رئيس جمهور: تيم ويژه حفاظت از دانشمندان تشكيل شد

معاون علمي و فناوري رئيس جمهور از تشكيل تيم حفاظت ويژه دانشمندان خبر داد.
نسرين سلطان خواه ديروز در حاشيه جلسه هيئت دولت در جمع خبرنگاران اظهار داشت: نخبگاني كه تحت پوشش بنياد ملي نخبگان قرار دارند و از اين بنياد تسهيلات دريافت مي كنند مورد مراقبت قرار مي گيرند.
وي دادن بينش درباره خطرات احتمالي مبني بر سوءاستفاده گرفتن توسط سرويس هاي جاسوسي و بيگانه را نخستين گام حفاظتي دانشمندان ذكر كرد و گفت: اين معاونت در ارتباط و همكاري با ساير نهادها و مسئولان در اين زمينه آگاهي هاي لازم را به دانشمندان مي دهد.
سلطان خواه برگزاري دوره هاي آموزشي و تهيه جزوه هاي آموزشي براي مراقبت ذهني و حفاظت از دانش و اطلاعات ذهني دانشمندان كه ممكن است در معرض هجوم قرار گيرد را از ديگر پيش بيني هاي صورت گرفته براي حفاظت از دانشمندان كشور برشمرد.
معاون رئيس جمهور تاكيد كرد: حفاظت فيزيكي از دانشمندان نيز در دستور كار جدي ما قرار دارد و تيم حفاظت ويژه دانشمندان تشكيل شده است.
سلطان خواه در پاسخ به اين سوال كه گفته مي شود فهرستي از اطلاعات نخبگان مرتبط با بنياد ملي نخبگان در سايت اين نهاد در دسترس عموم قرار دارد گفت: چنين چيزي در سياست ما نيست و بنياد ملي نخبگان حتي به صورت Hard Copy اطلاعات نخبگان را به صورت يكجا مدون نكرده است چه رسد به آن كه در فضاي مجازي دست به چنين اقدامي بزند.
سلطان خواه در عين حال افزود: ممكن است اطلاعات نخبگان به صورت پراكنده در فضاي مجازي موجود باشد اما اين كه به صورت يكپارچه آماده شده باشد چنين امري صحت ندارد.

 



حميد روحاني: ليبرال ها كاري كردند كه كروبي هيچ فرقي با منافقين نداشته باشد

رئيس بنياد تاريخ پژوهي و دانش نامه انقلاب اسلامي گفت: در شرايطي قرار داريم كه علاوه بر تحريف تاريخ، توطئه هاي امام زدايي اعمال مي شود كه البته اين موضوع از مدت ها قبل از انقلاب هم وجود داشته، اما دشمن بايد بداند كه با اهانت به امام نمي تواند امام(ره) را از قلب ها بيرون كند و انديشه امام را زير سوال ببرد.
حجت الاسلام والمسلمين حميد روحاني در نشست خبري با موضوع مسائل روز كه در سالن كنفرانس بنياد تاريخ پژوهي و دانش نامه انقلاب اسلامي برگزار شد، با بيان اين كه «دشمن دريافته است كه انديشه امام را نمي تواند به موزه ببرد؛ لذا روش خود را تغيير داده است» اظهار كرد: عده اي از سوي سران و عوامل فتنه سعي دارند به نحوي با تحريف تاريخ و دروغ پردازي و اتهام، خيانت، لغزش ها و روش هاي نادرست خود را به امام نسبت دهند و چنين جلوه دهند كه امام نيز اين راه را دنبال مي كرده است.
وي ادامه داد: عده اي ديگر سعي دارند با زنده كردن انديشه ليبرالي با انديشه امام مقابله كنند و با مطرح كردن مكتب ايراني و جمهوري ايراني امام را زير سوال بردند و از طرفي ديگر كساني سعي دارند با حمايت از مهره ها و چهره هايي كه امام به آن ها تو دهني زده بود، آن ها را مطرح كنند، مثل شريعتمداري و منتظري.
وي در توضيح جريان اول گفت: يكي از سران فتنه به نام مهدي كروبي در آخرين اطلاعيه اي كه داده است امام را زير سوال مي برد و مي گويد شركت كنندگان در برنامه اتهام زني رسانه ملي به كرات از تعريف دولت هاي خارجي از سران جنبش سخن گفتند و اين اتفاق را دليل بر خروج سران جنبش از چارچوب نظام اسلامي فرض كردند، در حالي كه قبل از پيروزي انقلاب، امام(ره) در نجف و پاريس مصاحبه مي كردند و اولين مصاحبه ايشان با لوموند فرانسه در نجف بوده است.
وي در ادامه به «حمايت رسانه هاي خارجي از سران فتنه» اشاره كرد و افزود: حمايتي كه استكبار جهاني و دولت هاي خارجي و نفت خواران بين المللي از سران فتنه انجام داده اند را شاهد بوده ايم. در حالي كه از سال 41 نهضت امام آغاز شد تا سال 56 هيچ يك از رسانه هاي خارجي و مقامات آن ها نه تنها به سراغ امام نيامدند، بلكه با او مصاحبه نكردند و حتي ايشان را تحت بايكوت شديد خبري قرار دادند.
وي با بيان اين كه «رسانه هاي خارجي زماني به سراغ امام آمدند كه نهضت 15 خرداد به نتيجه رسيد و شاهد حمايت بي نظير مردم از امام (ره) بوديم» گفت: صحبت هاي اخير كروبي تهديد و خيانت به تاريخ است و جريان منافقانه اي است كه سران استكبار و صهيونيستي از آن حمايت كردند. در حالي كه كروبي اين حمايت را با مصاحبه امام مقايسه مي كند.
روحاني در ادامه به ترويج انديشه هاي ليبراليستي اشاره كرد و گفت: عناصري سعي دارند از امام(ره) و انقلاب دم بزنند اما با 180 درجه تفاوت، انديشه امام را زير سوال ببرند. در حالي كه امام(ره) از ابتدا تا آخر عمر خطر ليبراليسم و غرب را مطرح كرده بودند.
وي با بيان اين كه «كمونيست ها توانستند چهره هايي مثل منتظري و كروبي را از ما بگيرند» افزود: از زماني كه كروبي در مجلس راي نياورد و از بنياد شهيد استعفا داد، از 8 صبح تا 10 شب عده اي به سراغ او مي آمدند احساس نگراني كردم كه او كم كم با اصل نظام مشكل پيدا كند به همين خاطر صحبت هايي با موسوي خوئيني ها و خانم كروبي در اين رابطه داشتم كه به نتيجه اي نرسيد.
رئيس بنياد تاريخ پژوهي انقلاب اسلامي با اشاره به اين كه «ليبراليست ها به آن جا رسيدند كه كروبي امروز چهره اي شود تا با منافقين و مشاركتي ها تفاوتي نداشته باشد» گفت: ليبراليست ها به جايي رسيدند كه امروز كروبي امام، اسلام و كشور را قرباني مي كند تا قدرتش حفظ شود و اگر اين نحوه مسير ادامه پيدا كند و مسئولان، ملت و روحانيت توجه نكنند در آينده منتظري ها و كروبي ها خواهيم داشت.

 



رئيس سازمان بسيج اساتيد تشريح كرد
جزئيات تماس تلفني تروريست ها با همسر شهيد عليمحمدي يك روز پيش از ترور

رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور جزئيات تماس تلفني تروريست ها با همسر شهيد عليمحمدي را از زبان وي تشريح كرد.
سهراب صلاحي رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور در گفت وگو با فارس، با اشاره به اينكه در آستانه اولين سالگرد شهادت استاد مسعود علي محمدي به همراه سردار محمدرضا نقدي رئيس سازمان بسيج مستضعفين با خانواده اين استاد برجسته دانشگاه تهران ديدار داشتيم، گفت: در اين ديدار همسر شهيد مسعود علي محمدي در سخناني گفت «روز قبل از شهادت مسعود علي محمدي فردي ناشناس با منزل ما تماس گرفت و قصد داشت به گونه اي رد پاي همسرم را پيگيري كند».
وي افزود: اين فرد ناشناس خود را از دوستان شهيد عليمحمدي معرفي كرده و از همسر شهيد علي محمدي سوال كرده بود كه آيا آقاي دكتر در تهران هستند يا خير؟ و همسر شهيد علي محمدي در پاسخ اعلام كرده بود «دكتر علي محمدي ساعت 8 صبح فردا در دانشگاه تهران كلاس دارد.»
صلاحي خاطرنشان كرد: در اين ديدار همسر شهيد علي محمدي در ادامه گفت «شب قبل از ترور همسرم وي به منزل مراجعه كرد و وقتي موضوع را مطرح كردم شهيد علي محمدي اعلام كرد، «نبايد برنامه ام را لو مي دادي.»
رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور در ادامه تصريح كرد: همسر شهيد علي محمدي اعلام داشت «از آن موقع به بعد خود را نمي بخشم كه موجب شدم تروريست ها مطمئن شوند شهيد علي محمدي در تهران حضور دارد.»
وي در ادامه اظهار داشت: دستگيري عوامل ترور شهيد علي محمدي خبري بسيار خوش و ميمون براي خانواده اين شهيد، جامعه علمي و دانشگاهي و نخبگان كشور بود.
صلاحي تاكيد كرد: دستگيري عوامل ترور شهيد علي محمدي موفقيتي براي سربازان گمنام امام زمان(عج) بود البته به نظر مي رسد نسبت به اين اقدامات وزارت اطلاعات پروسه طولاني را طي كرد و اين امر به فتنه سال 88 بازمي گردد.
رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور با اشاره به اينكه دشمنان انقلاب اسلامي پس از فتنه 88 احساس كردند كه مي توانند با انجام ترورهاي كور بر عليه دانشمندان ايراني ضربه هايي وارد كنند و آن را گردن نظام اسلامي بيندازند، خاطرنشان كرد: ترور شهيد علي محمدي يكي از پيامدهاي منفي دوران فتنه بود كه برخي ها با غفلت به انجام آن دست زدند.
وي افزود: دولت هاي سلطه گر تلاش هاي گسترده اي كردند تا پيشرفت هاي علمي ملت ايران را در كانون اصلي خود خفه كنند اما با تغيير فضا در ايران و با روي كار آمدن دولت كنوني و هوشياري ملت ايران اين مشكلات حل شد و كاروان علمي ايران كه بر تارك آن پيشرفت دانش هسته اي مي درخشد بار ديگر سرعت گرفت.
صلاحي با بيان اينكه دولت هاي سلطه گر متوجه نيستند كه با ترور دانشمندان ايراني همچون شهيدان علي محمدي و شهرياري ده ها و صدها استاد ديگر در اين كشور سربلند خواهند كرد، بيان داشت: اقرار بسياري از محققان خارجي بر اين نكته است كه جمهوري اسلامي ايران در دنيا از جهت وجود دانشمندان هسته اي حرف هاي بسياري براي گفتن دارد. رئيس سازمان بسيج اساتيد دانشگاه هاي كشور با تاكيد بر اينكه دانشمندان كشورمان انقلابي هستند، تصريح كرد: دشمنان نظام اسلامي در مراحل گوناگون بر ملت ايران فشار وارد كردند اما در سال 88 و فتنه اي كه روي داد بار ديگر تشويق شدند تا دست به اقدامات تروريستي بزنند و با اين اقدام خود قصد داشتند به مقابله با كاروان علمي ايران بپردازند اما موفق نشدند.

 



ثمره هاشمي:گزينه رئيس جمهور براي وزارت خارجه معلوم نيست

دستيار ارشد رئيس جمهور در خصوص معرفي وزير پيشنهادي وزارت خارجه ابراز بي اطلاعي كرد.
مجتبي ثمره هاشمي دستيار ارشد رئيس جمهور پيش ازظهر چهارشنبه در حاشيه جلسه هيئت دولت در جمع خبرنگاران در مورد اجراي قانون هدفمند كردن يارانه ها نيز گفت: برخي دولتها تصور نمي كردند كه قانون هدفمند كردن يارانه ها به اين خوبي اجرا شود و آثار خوب اين قانون و همچنين اجراي كامل طرح تحول اقتصادي روز به روز بيشتر خواهد شد.
وي تصريح كرد: با برداشتن گام هاي بعدي در اجراي قانون هدفمند كردن يارانه ها شاهد جهش هاي خوبي در پيشرفت كشور خواهيم بود.
وي گفت: اين قانون در صرفه جويي ها آثار خوبي داشته و جلوي مواردي از قاچاق و تخلفات را گرفته ضمن اينكه آثار بين المللي بسيار قابل توجهي هم داشته است.
وي در خصوص معرفي وزير پيشنهادي وزارت خارجه نيز ابراز بي اطلاعي كرد.
گفتني است مهمانپرست سخنگوي وزارت خارجه پيش از اين اعلام كرده بود كه به احتمال زياد صالحي به عنوان وزير خارجه معرفي خواهد شد.

 



چشم به راه سپيده

تو را غايب ناميده اند، چون «ظاهر» نيستي، نه اينكه «حاضر» نباشي.
«غيبت» به معناي «حاضرنبودن»، تهمت ناروائي است كه به تو زده اند و آنان كه بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور» را نمي دانند، آمدنت كه در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت كه هر صبح و شام تو را مي خوانند، ظهورت را از خدا مي طلبند نه حضورت را. وقتي ظاهر مي شوي، همه انگشت حيرت به دندان مي گزند با تعجب مي گويند كه تو را پيش از اين هم ديده اند. و راست مي گويند، چرا كه تو در ميان مائي، زيرا امام مائي. جمعه كه از راه مي رسد، صاحبدلان «دل» از دست مي دهند و قرار از كف مي نهند و قافله دل هاي بي قرار روي به قبله مي كنند و آمدنت را به انتظار مي نشينند...
و اينك اي قبله هر قافله و اي «شبروان را مشعله»، در آستانه آدينه اي ديگر با دلدادگان ديگري از خيل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه مي كنيم.

همنوا با پير كنعاني
بر كش اي آفتاب پنهاني!
پرده از آن جمال نوراني
ز آتش انتظار خود تا چند
جان دلخسته ام بسوزاني؟
زين شب تيره جان به لب گشتم
از در آ همچو صبح خنداني
هجرت اي يوسف عزيز! مرا
كرده همدرد پير كنعاني
دلم آباد كن به يك غمزه
كه نهاده است رو به ويراني
من سرگشته زان ميانه مران
عاشقان چون به خويش مي خواني
خلوتم از حضور ياد خوشت
روشن است اي چراغ روحاني
پي ديدار مهر رخسارت
منم و اين هواي باراني
كي شود چشم دل به تو روشن
واي از اين انتظار طولاني
هادي انصاري

گلبانگ اناالحق
اي كه عطر هرچه گل از بوي تو
ياس مست نرگس جادوي تو
اي گل سرخ غزل ها در بهار
باغها در حسرت مينوي تو
هرچه دل در سينه عاشق بود
مست و مجذوب رخ دلجوي تو
صبح ما از هجر تو چون شب سياه
شام غم يلدا شده چون موي تو
مي چكد مهر تو از چشم غزل
لايقم كن تا ببينم روي تو
مي كشم ناز تو را اي سروناز
سرو، حيران قد نيكوي تو
چشم مستت جلوه صوم و صلوه
طاق محرابم خم ابروي تو
باز گلبانگ اناالحق مي رسد
جان فداي آن لب حق گوي تو
بر مشام جان رسد بوي حسين
عطر دشت كربلا از كوي تو
رنج زينب، اشك زهرا، آه تو
ناله حيدر بلند از هوي تو
رنجبر گل محمدي

ژرفاي عشق
اي كه خورشيد زمين در بند عرفانت بيا
اي كه جانها يك به يك، حيران مژگانت بيا
عقده هاي زخمي جان از فراقت بي شكيب
كرده لب وا، شرحه شرحه، جان به قربانت بيا
كي شود آرايه ي شعرم به اكرامت وزين؟
كي شود چشم دلم محو تماشايت بيا؟
آرزوها هشته ام در وادي معناي دور
گشته گيتي چون صدف، پيداي پنهانت بيا
گريه هاي گرم دل، جانا ز هجران، بي طبيب
مي شود دل بسته در پيكان زلفانت بيا
كشتي عشقت ز رنج عشق بازان عاقبت
غرقه مستانه در امواج پلكانت بيا
سوختم يارا ز سوز غيبتت در انتظار
كي كني اين پرده را تسليم چشمانت بيا
زهرا نظري

 



پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله خامنه اي منتشر كرد
صفات دوستان ايماني و خاطره رهبر انقلاب از آيت الله بهجت

پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله خامنه اي سخنان مقام معظم رهبري درباره صفات دوست ايماني و خاطره ايشان از مرحوم آيت الله بهجت را منتشر كرد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله خامنه اي، شرح حديثي از حضرت امام جعفرصادق عليه السلام توسط حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در ابتداي جلسه درس خارج فقه در بيست و يكم ديماه 89 (ششم صفر 1432) عنوان شد.
متن حديث از كتاب شافي، صفحه 652 «قال ابوعبدالله ع اختيروا اخوانكم يخصلتين فان كانتا فيهم و الا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب محافظه علي الصلوات في مواقيتها و الير يالاخوان في العسر واليسر» انتخاب شده است.
في الكافي، عن الصادق (عليه السلام): «اختبروا اخوانكم بخصلتين». اخوان، منظور مطلق معاشرين، علي الظاهر نيست. يعني آن كساني كه مي خواهيد به عنوان برادران خود و افرادي كه با آنها صداقت داريد، افراد نزديك، كساني را كه به اين عنوان مي خواهيد انتخاب كنيد، اين دو صفت را در آنها حتما ملاحظه كنيد. «فان كانتافيهم؛» اگر اين دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «والا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عزب يعني فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. ]مثل[ «لايعزب عنه مثقال ذره » (1) كه در قرآن كريم هست. دوري كنيد از آنها. از آنها رو بپوشانيد و دوري كنيد.
اين دو صفت چيست؟ «محافظه علي الصلوات في مواقيتها» . يكي اين ]كه محافظ نماز باشند[. در مواقيت، لابد مراد مواقيت فضيلت است؛ و الا مطلق مواقيت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اينكه خب، اگر كسي نكند، اين كار را، فاسق است.
مي خواهند بفرمايند كه اهل نماز در وقت خود باشد، يعني وقت فضيلت.
خاطره اي از مرحوم آيت الله بهجت
مرحوم آقاي بهجت (رضوان الله عليه)- ]كه[ مكرر اين را از ايشان ما شنيديم، هم خودمان شنيديم، هم بالواسطه ديگران هم نقل كردند- مي گفتند استادشان- علي الظاهر مرحوم آقاي قاضي مثلا- به ايشان گفتند كه اگر كسي نماز اول وقت را مراقبت بكند، من ضامنم براي نجات او، يا براي مثلا رسيدن او به درجات بالا؛ يك همچين تعبيري.
بنده يك وقت از ايشان پرسيدم كه لابد نماز خوب ديگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابي با توجه، در اول وقت. اگر اين را كسي مراعات بكند، اين خودش يك عاملي است كه انسان را عروج مي دهد و به مراتب بالاي توحيدي مي رساند. يكي اين.
«والبر في الاخوان في العسر واليسر». صفت دوم هم يك صفت اجتماعي است. اولي صفت فردي بود، بينه و بين الله بود؛ اين دومي بينه و بين الناس است. كسي باشد كه صفتش اين باشد، كه به برادرانش نيكي مي كند؛ هم در عسر، هم در يسر. حالا اين عسر و يسر، چه عسر و يسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختي هم باشد، بالاخره كمك مي كند؛ حالا تنگدستي دارد، مالي ندارد كه كمك بكند، اما مي تواند تسلا بدهد، با زبان كمك كند، با آبرو كمك كند؛ هم ممكن است مراد عسر و يسر خود اين كمك كننده باشد، هم عسر و يسر آن كمك شونده باشد؛ چون بعضي ها هستند، به انسان حاضرند كمك كنند، وقتي كه حال انسان خوب است؛ وقتي اقبال به سمت كسي هست، حاضرند به او كمك كنند؛ محبت مي كنند، كمك مي كنند؛ به مجرد اينكه اقبال از او رو برگرداند، اينها هم رو برمي گردانند. بله، وقتي كه اقبال از او ادبار كرد، اينها هم ادبار مي كنند. نه، اين جور نباشد؛ در همه حالات برادرش به او كمك كند و نيكي كند.
ويژگي هاي دوست واقعي
همچنين شرح حديث با عنوان ويژگي هاي دوست واقعي در ابتداي درس خارج فقه مقام معظم رهبري در روز دوشنبه 02ديماه 9831 عنوان شد.
شرح حديثي از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام توسط حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در جلسه درس خارج فقه بيستم ديماه 98 (پنجم صفر 2341).
«عن ايي عبدالله ع قال لاتكون الصداقه الا يحدودها فمن كانت فيه هذه الحدود او شيء منها فانسبه الي الصداقه و من لم يكن فيه شيء منها فلا تنسبه الي شيء من الصداقه فاولها ان تكون سريرته و علانيته لك واحده و الثاني ان يري زينك زينه و شينك شينه و الثالثه ان لاتغيره عليك ولايه ولا مال و الرايعه اان لايمنعك شيئا تناله مقدرته و الخامسه و هي تجمع هذه الخصال ان لايسلمك عند النكبات».
شافي، ص 156
في الكافي، عن الصادق (عليه السلام): «لاتكون الصداقه الا بحدودها». صداقت (1) مرزهايي دارد كه اگر اين خطوط اصلي و اين مرزها وجود داشت، صداقتي كه آثار فراوان شرعي و برادري شرعي بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ و الا نه. «فمن كانت فيه هذه الحدود او شيء منها فانسبه الي الصداقه ». حالا اگر همه حدود هم نبود، بعضي از اين خطوط و مرزها بايد باشد تا صداقت صدق كند.
«و من لم يكن فيه شيء منها فلا تنسبه الي شيء من الصداقه فاولها ان تكون سريرته و علانيته لك واحده ». اول اين است كه ظاهر و باطنش با تو يكسان باشد. اينجور نباشد كه در ظاهر اظهار دوستي كند، ]اما[ در باطن با تو دشمن باشد؛ يا اينكه دوست نباشد حداقل خير تو را نخواهد. اين اولين شرط صداقت است.
«والثانيه ان يري زينك زينه و شينك شينه»؛ ]دوم اينكه[ آنچه را كه زينت توست، زينت خود بداند؛ آنچه عيب توست، عيب خود بداند. اگر شما به مقام علمي دست پيدا مي كنيد، يا يك كار برجسته اي مي كنيد كه زينت براي شماست، اين را براي خودش زينت بداند. اگر خداي نكرده چيزي در شما هست، صفتي، كاري، عملي كه موجب عيب شماست، اين را عيب خودش بداند؛ كه طبعا آثاري بر اين مترتب است: سعي مي كند برطرف كند، سعي مي كند آن را پنهان كند. اين جور نباشد كه منتظر بماند تا شما يك لغزشي پيدا كنيد، خوشحال بشود از اين لغزش. صداقت اين نيست.
«و الثالثه ان لاتغيره عليك ولايه و لامال»؛ ]سوم اينكه[ اگر به يك قدرتي،حكومتي، رياستي دست پيدا كرد، يا به يك مالي دست پيدا كرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغيير نكند. بعضي ها اينجوري اند ديگر؛ با آدم رفيقند، به مجرد اينكه به يك مال و منالي، پولي، زندگي اي، چيزي مي رسند، آدم مي بيند اصلا نمي شناسند آدم را.
اصلا نمي شناسند، كانه نمي شناسد آدم را؛ از اين قبيل هم ديده ايم آدم هايي را. اينجور نباشد. داشتن مال و مقام او را عوض نكند، وضعش را با تو ]عوض نكند[.
«والرابعه ان لايمنعك شيئا تناله مقدرته»؛ ]چهارم اينكه[ هر كار از دستش برمي آيد، از تو دريغ نكند. خدمتي مي تواند بكند، كمكي، وساطتي، توصيه اي، هر كار مي تواند براي تو بكند و خيري به تو برساند؛ از اين امتناع نكند.
«والخامسه و هي تجمع هذه الخصال ان لايسلمك عند النكبات»؛ ]پنجم اينكه[ در نكبتها و رويگرداني هاي دنيا تو را رها نكند. ]اگر[ به يك مشكلي دچار شدي، ]به يك[ بيماري اي دچار شدي، سختي اي پيدا كردي؛ انواع و اقسام سختي ها ديگر- حالا در زمان ما ملاحظه مي كنيد؛ سختي هاي سياسي و سختي هاي اقتصادي و حيثيتي و همه چي هست ديگر؛ انواعش را داريم مي بينيم، كه در گذشته در دورانهايي اينها را نمي ديديم، ليكن حالا جلوي چشم ماست؛ امتحانها فراوان است- ]در[ اينطور موارد تو را رها نكند؛ كمك كند.

 



دبير شورايعالي نخبگان كشور: برگزيدگان جشنواره شانزدهم رازي صاحب مسكن مي شوند

تمام برگزيدگان شانزدهمين جشنواره تحقيقاتي علوم پزشكي رازي يك فقره فيش حج عمره و وام مسكن مناسب براي تهيه مسكن دريافت مي كنند.
موسوي خوشدل، دبير شورايعالي نخبگان كشور گفت: طي دو سال گذشته بنياد ملي نخبگان به برگزيدگان تمام جشنواره هاي معتبر علمي اعم از فارابي، رازي و شيخ بهايي 30 ميليارد ريال اعتبار پژوهشي اعطا كرده است.
به گزارش برنا وي تصريح كرد: البته اعتبار پژوهشي برگزيدگان جشنواره بين المللي خوارزمي كه هنوز مشخص نشده است به اين رقم افزوده خواهد شد.
دبير شورايعالي نخبگان كشور افزود: بر اعتبار پژوهشي، 10 ميليارد ريال نيز تسهيلات قرض الحسنه به اين برگزيدگان اعطا شده است.

 



تمديد مهلت ثبت نام دوره هاي كارشناسي پيام نور و دكتراي تخصصي دانشگاه آزاد

مهلت ثبت نام دوره هاي كارشناسي فراگير دانشگاه پيام نور و آزمون دكتراي تخصصي دانشگاه آزاد تا شنبه 25 دي ماه تمديد شد.
دكتر حسين توكلي معاون سازمان سنجش كشور از داوطلبان دوره هاي كارشناسي فراگير دانشگاه پيام نور خواست با مراجعه به باجه اصل مركزي پست هر يك از شهرستان ها نسبت به توزيع مدارك ثبت نام آزمون اقدام كنند.
دكتر عبدالله سجادي جاغرق رئيس مركز آزمون دانشگاه آزاد اسلامي هم با اشاره به تمديد مهلت ثبت نام آزمون دكتراي تخصصي دانشگاه آزاد تا روز شنبه گفت: داوطلبان مي توانند تا روز شنبه 25 دي ماه براي ثبت نام در اين آزمون به سايت مركز آزمون به نشاني wwwazmoonorg مراجعه كنند. وي همچنين از آغاز ثبت نام آزمون كارشناسي ارشد در هفته اول بهمن ماه خبر داد.

 



چهار قلوهاي ساوه اي به كمك افراد نيكوكار نيازمندند

مادر جوان چهار قلوهاي ساوه اي كه تاكنون در مقابل تمامي سختيهاي زندگي تاب آورده است خواستار حمايت خيرين در رفع مشكلات خود شد.
وي مي گويد: خداوند پانزدهم آبان ماه سال 85، فرزندان چهار قلو را كه سه دختر و يك پسر هستند به من هديه كرد.
«گيسيا حسيني» در گفت وگو با خبرنگار ايرنا اسامي اين كودكان را دريا، دنيا، مبينا و اميرحسين عنوان كرد و افزود: علاوه بر اين، يك فرزند دختر 10 ساله ديگر دارم كه در كلاس چهارم مشغول تحصيل است.
اين مادر 27 ساله كه خانه دار است، اظهار داشت: پدر فرزندانم در يك واحد صنعتي مشغول به كار است و حقوق او كفاف مخارج زندگي مان را نمي دهد.
وي بيان كرد: علاوه بر اين، مستاجري و غم خانه به دوشي زندگي را براي ما بسيار سخت كرده است.
حسيني گفت: يكي از سازمان هاي حمايتي اين شهرستان سالانه دو الي سه بار مبلغ 700 الي 800 هزار ريال جهت نگهداري فرزندانم پرداخت مي كند كه اين ميزان به هيچ عنوان جوابگوي مخارج زندگيمان نيست.
وي با بيان اينكه بارها به ادارات و سازمانهاي مختلف اين شهرستان مراجعه كرده ام اظهار داشت: هيچ سازمان و يا نهاد ديگري تاكنون خدمات و امكاناتي جهت تامين آسايش فرزندانم در اختيار ما نگذاشته است.

 



رئيس انجمن بيهوشي ايران: شوراي عالي بيمه با جان بيماران بازي مي كند

رئيس انجمن بيهوشي ايران گفت: شوراي عالي بيمه با پوشش ندادن داروهاي جديد بيهوشي با جان بيماران بازي و براي متخصصان بيهوشي مشكلات حقوقي ايجاد مي كند.
به گزارش فارس، مهدي قيامت در حاشيه يازدهمين كنگره بيهوشي ايران در اهواز در جمع خبرنگاران افزود: داروهاي جديد بيهوشي عوارض بسياري كمتري نسبت به داروهاي نسل قبل دارند و ايمني بيشتري براي بيماران ايجاد مي كنند در حالي كه داروهاي قديمي هم عوارض بيشتري دارند و هم سلامت كادر درماني را در اتاق عمل به خطر مي انداختند.
وي ادامه داد: داروهاي نسل قديم بيهوشي كه متخصصان بيهوشي و كادر پزشكي از آن در اتاق عمل استفاده مي كنند خطر سقط جنين و براي مردان خطر ناباروري را به دنبال دارد و لزوم جايگزيني داروهاي جديد و پوشش بيمه اي اين داروها اجتناب ناپذير است.
قيامت گفت: مشكل مهم ما براي پوشش بيمه اي اين داروها با شوراي عالي بيمه است كه با وجود پيگيري هاي مداوم از 2 سال گذشته ازسوي انجمن بيهوشي ايران هنوز اقدامي براي پوشش بيمه اي داروهاي جديد بيهوشي نكرده اند و با اين كار براي همكاران ما مشكلات حقوقي ايجاد و حاشيه سازي مي كنند.
رئيس انجمن بيهوشي ايران اضافه كرد: پوشش بيمه اي داروهاي استاندارد و جديد بيهوشي اهميت زيادي دارد زيرا بيهوشي موضوعي است كه با جان انسان سر و كار دارد و عارضه آن مرگ بيمار است.
قيامت گفت: بايد پروتكل هاي زايمان بي درد در كشور تدوين و اجرايي شود، تعرفه هاي آن تعيين و اعلام شود و همه مراكز زايمان به زايمان بي درد ملزم شوند. با وجود اين داروهاي جديد بيهوشي به خصوص گازهاي جديد براي مادر و جنين خطري ندارند.

 



اخبار ادبي و هنري

توقف اجراي نمايش موهن
و واكنش عجيب مديران مركز هنرهاي نمايشي
اجراي يك نمايش موهن در حالي متوقف شد كه مديران مركز هنرهاي نمايشي وزارت ارشاد در واكنشي عجيب از اين نمايش دفاع كردند.
به گزارش خبرنگار كيهان، نمايش غيراخلاقي «هداگابلر» كه در تالار چارسوي مجموعه تئاتر شهر اجرا مي شد، به خاطر اعتراض رسانه ها و نمايندگان مجلس روز سه شنبه به ادامه اجراي خود پايان داد. البته روابط عمومي اداره كل هنرهاي نمايشي اين توقف را حتمي و قطعي ندانسته و در اطلاعيه خود عنوان كرده كه اين نمايش تا اطلاع ثانوي و بنا به دستور شوراي نظارت و ارزشيابي اداره كل هنرهاي نمايشي متوقف شد.
در شرايطي كه موضوع، داستان و عكس هاي منتشر شده از اين نمايش گوياي ماهيت غيراخلاقي آن است، حسين مسافر آستانه مدير اداره كل مركز هنرهاي نمايشي و مسعود عابدين نژاد رئيس شوراي نظارت و ارزشيابي اين اداره در جوابيه ها و مصاحبه هاي عجيب خود به حمايت از اين نمايش پرداخته و غيراخلاقي بودن آن را تكذيب كرده اند!
در همين حال ستار هدايت خواه سخنگوي كميسيون فرهنگي مجلس رسما اعلام كرده است كه مسئولان فرهنگي در اعتراض به اجراي نمايش «هدا گابلر» به مجلس احضار و با عاملان اين اقدام غيراخلاقي قاطعانه برخورد خواهد شد. كارگردان اين نمايش مقيم خارج از كشور است.
استقبال گسترده روزنامه نگاران از جشنواره قرآني مبين
مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان تهران، از استقبال گسترده رسانه هاي مكتوب و ديجيتال از اولين جشنواره جلوه هاي آثار قرآني در مطبوعات خبر داد.
جليل سائلي مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان تهران با اشاره به اينكه اولين جشنواره جلوه هاي آثار قرآني در مطبوعات تا آخر دي سال جاري تمديد شده است، گفت: تاكنون آثار بسيار خوبي به دبيرخانه جشنواره رسيده و با توجه به اينكه اين اولين دوره برگزاري جشنواره است، انتظار نمي رفت كه اين تعداد اثر در حوزه قرآن به دست ما برسد.
سائلي تعداد آثاري را كه تاكنون به دبيرخانه جشنواره رسيده 110 اثر اعلام كرد و با توجه به درخواست هاي رسانه ها انتظار مي رود آثار ارزنده اي به دبيرخانه جشنواره ارسال شود.
بزرگداشت چهلمين روز درگذشت شمس آل احمد
مراسم بزرگداشت چهلمين روز درگذشت مرحوم شمس آل احمد با حضور محسن مومني شريف رئيس حوزه هنري، ويليام كاربو ريكاردو سفير كوبا، اميرحسين فردي رئيس مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري، خانواده آل احمد و جمع ديگري از اهالي فرهنگ در تالار مهر حوزه هنري برگزار شد.
در اين مراسم اميرحسين فردي گفت: بزرگترين انتخاب مرحوم شمس آل احمد حين و بعد از انقلاب اتفاق افتاد و آن زماني است كه آن مرحوم به اردوگاه انقلاب پيوست و از جمع كانون نويسندگان كه سال هاي زيادي را در آنجا گذرانده بود، بريد و به كمك مردم و سرزمين خود آمد و تا آخر عمر با نجابت تمام به انقلاب و امام راحل وفادار بود.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14