(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 29 دی 1389- شماره 19844

جلوه هاي گفتمان احمدي نژاد در سياست خارجي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




جلوه هاي گفتمان احمدي نژاد در سياست خارجي

حميدرضا اسماعيلي
برخي معتقدند اعلام نتيجه انتخابات در غروب شنبه، حاصل فشار نهادهاي نظارتي و همچنين حضور جمعي از نمايندگان مجلس هفتم از جمله محمد خوش چهره، عماد افروغ، عشرت شايق، فاطمه آجرلو و عفت شريعتي در ستاد انتخابات كشور بوده است، زيرا مطابق برخي اخبار قرار بود نتيجه قطعي انتخابات يكشنبه 29/3/1384 اعلام شود.198 اين شيوه اطلاع رساني گرچه نمي توانست با وجود فاصله زياد ميان نفر دوم و سوم و نيز وجود نهادهاي نظارتي، در نتيجه انتخابات تأثيرگذار باشد، اما توانست در مسئله تبليغات عليه احمدي نژاد ابزار مناسبي به دست دهد. به اين ترتيب روز شنبه بيش از آن كه احمدي نژاد در كانون توجه رسانه هاي داخلي قرار گيرد، كروبي خبرساز بود. مصاحبه او با خبرگزاري ايسنا و نامه هاي معروف وي به برخي مسئولان جمهوري اسلامي به خصوص ماجراي خواب او در شب انتخابات، دستمايه مطبوعاتي ها و در صدر اخبار رسانه هاي مختلف قرار گرفت. آقاي هاشمي رفسنجاني كه در طول دهه هاي گذشته رقابت و البته نقاري با كروبي داشت و حتي مدتي پيش، كروبي نامه اي انتقادي به او نوشته بود، در بيانيه اي تبليغاتي خواستار رسيدگي به شكايت كروبي مي شود. تلقي حاميان هاشمي اين بود كه رقابت با كروبي در مرحله دوم انتخابات آسان تر و با احتمال موفقيت بيشتري همراه است تا با احمدي نژاد.
بحث تقلب در انتخابات به نفع احمدي نژاد از سوي وزارت كشور متعلق به جريان دوم خرداد به قدري ناممكن بود كه اين تبليغات به زودي جاي خود را به ادعاي ديگري داد؛ مداخله تشكل ها و دست هاي پشت پرده كه به طور هماهنگ فعاليت مي كنند تا در فرايند انتخابات احمدي نژاد رأي آورد. به اين ترتيب جريان دوم خرداد تلاش كرد خاطرات هشت سال پيش را در طول روزهاي باقي مانده مرور و فرموليزه كند و از شعارهايي مانند مداخله «گروه فشار» و «لباس شخصي» ها بهره ببرد؛ يعني نمادها و شعارهايي كه در اوايل دوم خرداد جواب داده بود. حتي در آن روزها برخي با هويت نامعلوم و پوششي كه نماد نيروهاي بسيجي و به اصطلاح «حزب اللهي» تلقي مي شد، اقدام به برخي رفتارهاي خشونت آميز در سطح شهر كردند.
بازي با نمادهاي منفي موجود در گفتمان دوم خرداد و كاربست آنها عليه احمدي نژاد تنها به اين موارد محدود نشد. بلكه برچسب هايي نظير «فاشيسم»، «تحجر»، «استبداد»، «واپس گرايي»، «دگم انديشي» و «انسداد سياسي» نيز فراوان عليه او به كار رفت. گرچه هر كدام از اين موارد مي توانست بر اساس قانون انتخابات قابل پيگرد باشد و قانون شكني محسوب مي شد، اما چشمان بسته مجريان، مجوزي براي تكرار فراوان اين بي قانوني رسمي بود. سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در بيانيه اي نوشت: اين سازمان «بنابر اصول و ثوابت فكري سياسي و تحليل مشخص از شرايط حساس كنوني، خطر حاكميت فاشيسم را اصلي ترين مسئله اين مرحله از مبارزات سياسي اجتماعي ملت ايران مي داند و علي رغم اختلاف آرا و ديدگاه ها و فارغ از هرگونه «چشم داشت و سهم خواهي سياسي» در شكست پروژه تبديل رئيس جمهور به رئيس دفتر را در اين مقطع در گرو حمايت از كانديداتوري آقاي هاشمي رفسنجاني مي داند... (لذا) از ملت رشيد و آگاه ايران مي خواهد با درك شرايط خطير كنوني و جلوگيري از حاكميت تحجر و استبداد، آراي خويش را به نفع ايشان به صندوق هاي رأي بريزند.»199
حزب مشاركت نيز در دو بيانيه پياپي نوشت: «ضمن برشمردن خطر فوري بازگشت تحجر، از عموم ملت ايران خواستيم با آراي خود در دور دوم انتخابات اين خطر را از كشور مرتفع كنند... اين حمايت بدون هيچ گونه «سهم خواهي» است و همان گونه كه بارها تأكيد شده با حفظ هويت خود و با رعايت همه مرزبندي هاي موجود تنها براي نيفتادن كشور در ورطه سقوط انجام مي گيرد.«200 به همين ترتيب، نهضت آزادي هم در بيانيه اي نوشت، «با توجه به خطر سهمناك تقويت استبداد و بسته شدن جامعه، به هيچ روي نبايد اين قلمرو باقي مانده از قدرت را همانند شوراها و مجلس به فريب تحريم يا سراب قهر به رايگان باخت.«201 اما كروبي كه قرار گذاشته بود در دور دوم انتخابات از شخصي حمايت نكند نيز در بيانيه اي نوشت: «اگر پاي صندوق هاي رأي حاضر نشويد وضعيتي در ايران به وجود مي آيد كه «تحجر، دگم بودن و واپس گرايي» از نتايج آن خواهد بود.»202
در نهايت نيز تمام احزاب جبهه دوم خرداد با رويكرد مصلحت سياسي و فراموشي مسايلي كه در گذشته با آقاي هاشمي داشتند، در بيانيه شوراي هماهنگي جبهه دوم خرداد نوشتند: «جبهه اصلاحات براي مقابله با تحجر و واپس گرايي ديني، جلوگيري از انسداد سياسي، تحقق حقوق مدني و آزادي هاي سياسي و اجتماعي و پرهيز از تنش در روابط بين المللي، در مرحله دوم انتخابات از جناب آقاي هاشمي رفسنجاني حمايت مي كند.»203
از ديگر رفتارهاي غيرقانوني، مداخله جويانه و غيردمكراتيك دولت هشتم، حمايت صريح سخنگوي دولت و برخي از وزراي كابينه از هاشمي و سفرهاي استاني آنان براي تبليغ وي بود،204 به اضافه اين كه در شب گفتگوي احمدي نژاد در شبكه دوم تلويزيون برق برخي شهرهاي كشور قطع شد.205 اما بحث برانگيزترين اين رفتارها نامه انتخاباتي محمد خاتمي بود كه ضمن داشتن گرايش قيم مآبانه فاقد لحن متواضعانه و غيراخلاقي بود. خاتمي در آن نامه نوشته بود كه «بياييد همت بلند بداريم و در ميان طوفان هاي سهمگين استبدادزدگي، استيلاطلبي بيگانگان و كژانديشي هاي رنگ تقدس گرفته، بار ديگر اثبات كنيم كه اين موج، جز بر ساحل مردم سالاري سازگار با دين آرام نخواهد گرفت. ... در موقعيت خطير كنوني از شما مي خواهم كه با استمرار حضور آگاهانه و با رأي بالا، رئيس جمهوري در شأن ملت ايران انتخاب كنيد. ... بياييد بار ديگر پيمان ببنديم كه همچنان در دين داري، وطن خواهي و دفاع از اسلام منادي آزادي و حرمت انساني استوار خواهيم ماند و با مقابله با خشونت و تحجر، صلح مبتني بر عدالت را در جهان ندا خواهيم داد.»206
گذشته از بيشتر جملات كلي گويانه اين نامه كه به همين دليل معناي منطقي قابل فهمي را القا نمي كنند و بايد آنها را جزو شعارهاي انتخاباتي تلقي كرد، شايد مهم ترين بخش نامه كه بعيد است شخصي اخلاقي، مردمي، دمكرات و متواضع از آن استفاده كند اين جمله باشد كه «رئيس جمهوري در شأن ملت ايران انتخاب كنيد.« اين جمله بسيار قابل تأمل است و زواياي فكري و شخصيتي گوينده آن را مشخص مي كند، كه البته در انتخابات 88 به وضوح خود را نشان داد. به هر طريق اين نامه كه با اصل بي طرفي رئيس جمهور و مسئول عالي اجراي انتخابات، مغاير بود، موجب نارضايتي برخي نمايندگان مجلس و فعالان سياسي شد.207
جريان صاحب قدرت و ثروت تلاش داشت با بداخلاقي هاي انتخاباتي و با به كارگيري نمادهاي منفي گفتمان دوم خرداد و تحريك حساسيت هاي عمومي جامعه، احمدي نژاد را اين گونه معرفي كند كه او قرار است در حوزه سياست داخلي، اختناق و وحشت ايجاد كند؛ آزادي هاي اجتماعي را محدود سازد و به طور نمونه پياده روها و آسانسورها را ميان زنان و مردان جدا كند؛ ورزش بانوان را به تعطيلي بكشد؛ حوزه هاي موسيقي و هنر را نابود كند؛ بورس سهام را مانند قمارخانه ها ببندد؛ در سياست خارجي تندروي كند و خلاصه آن كه همه مظاهر رفاه و آسايش مدرن را تعطيل كند.208
تخريب ها عليه احمدي نژاد در مجموع توانست موضع وي را در برابر بسياري از موضوع هايي كه مخالفان او علاقه داشتند آنها را براي جامعه معلوم سازند، مانند تحولات هشت ساله گذشته، جبهه دوم خرداد و مواردي از اين دست معلوم سازد. در مرحله دوم انتخابات ديگر كسي نبود كه هويت سياسي، خاستگاه فكري و گونه شخصيت سياسي احمدي نژاد را نشناسد. «اصول گرا»، «مذهبي»، «بسيجي» و «افشاگر باند قدرت و ثروت» تنها بخشي از اين مفاهيم بود. اما مسئله اين بود كه از نگاه اكثريت اين مفاهيم با نمونه هاي آرماني آنها قياس مي شد، نه مصاديقي كه جريان دوم خرداد تلاش داشت آنها را القا كند.
انتخابات نهم رياست جمهوري با پيروزي سياسي احمدي نژاد در رقابتي ترين انتخابات پس از انقلاب خاتمه يافت و بالاخره مردم خسته از رنج ها و محنت هاي دوره اصلاحات و سازندگي انتخاب ديگري كردند.
جلوه هاي گفتمان احمدي نژاد در سياست خارجي دولت نهم
گفتمان «عدالت، معنويت» در حوزه روابط بين الملل و سياست خارجي از ويژگي هاي زير برخوردار بود، كه در مجموع نظريه اي با همين عنوان را تشكيل مي دهد:
1. مفروض و انگاره اصلي نظريه «عدالت، معنويت» اين است كه صلح و امنيت پايدار جهاني بدون احياي عدالت و معنويت ممكن نيست. جهان امروز جهاني پيوسته است و سرنوشت و سعادت بشريت به يكديگر پيوند خورده است؛ اگر در قسمتي از آن فقر و جنگ و بي عدالتي باشد آثار منفي آن به تمام انسان ها آسيب خواهد رساند. همچنين اگر اخلاق، معنويت، دين و نظام بينشي و ارزشي متعلق به آن كنار گذاشته شود بشر روي آرامش و پيشرفت را نخواهد ديد. اگر در قسمتي از زندگي مانند صنعت و تكنولوژي هم دستاوردي حاصل شود، اين نه تنها براي ديگر بخش هاي جهان آسيب هايي به همراه خواهد داشت كه بحران هاي زيست محيطي و تهديد سلاح هسته اي نمونه هايي از آن است؛ بلكه آرامش روان و آسايش خاطر نيز از زندگي خارج مي شود. از سوي ديگر، اين وضعيت به طور غيرمستقيم و در بلندمدت حتي به صورت جنگ و تروريسم دامن جوامع صنعتي را هم خواهد گرفت.
2. تأكيد بر ايمان، اخلاق و مشتركات بشري يك ضرورت است.
3. اين نظريه اصل را بر عقلانيت انسان ها قرار مي دهد و به نوع بشر خوش بين است.
4. فرق نهادن ميان اخلاق فردي و سياسي، همچون سنت فكري ماكياوليسم، روش مزورانه اي براي اخلاق زدايي در سياست است و ريشه در ايدئولوژي سكولاريسم دارد.
5. نظريه «عدالت، معنويت» نقش تجارت و ارتباطات را در كاهش جنگ و ايجاد صلح مفيد مي داند، اما معتقد است كه نظام اقتصادي سرمايه سالار كشورهاي غربي موجب شده «نظام بين الملل» به «نظام سلطه» تبديل شود كه خاصيتي امپرياليستي و استعماري دارد. اين وضعيت جهان را با چالش هايي نظير فقر، بي عدالتي، جنگ و تروريسم مواجه مي سازد.
6. نظريه «عدالت، معنويت» انديشه نهادگرايي را در گسترش صلح و مشاركت عموم «دولت، ملت ها» در اداره جهان مفيد ارزيابي مي كند، اما ساختار كنوني نهادهاي بين المللي را كارآمد و عادلانه نمي داند و معتقد است كه بايد رژيم و نهادهاي بين المللي را متناسب با ارزش و هنجار عدالت و معنويت بازسازي كرد.
7. اين نظريه همچنين رويكرد فراملي گرايي نيز دارد كه به طور ويژه براي نهادهاي مذهبي كه به مرزهاي ملي محدود نمي شوند، نقش بازيگري قايل مي شود و معتقد است جهان به سوي هويت هاي مضاعف به پيش مي رود و همان طور كه هويت هاي شهروندي و ملي وجود دارند، هويت هاي ديني نيز در حال پررنگ شدن هستند.
8. «هم گرايي منطقه اي» از بهترين روش ها براي مقابله با نظام سلطه، يك جانبه گرايي و دست يابي به صلح و ثبات جهاني است.
آنچنان كه از قديم گفته اند سياست مدار بايد از يك سو «شير» باشد و از سوي ديگر «روباه»، يعني داراي شجاعت و تدبير باشد. احمدي نژاد در مسئله انرژي هسته اي كه مهم ترين موضوع سياست خارجي در سال هاي گذشته بود، چنين شخصيتي را از خود و سياست خارجي ايران بروز داد. او در اين راه رهبري «اركستر هسته اي» را نيز بر عهده گرفت و براي تأمين اقتدار كافي در سياست خارجي، مسئله هسته اي را با سفرهاي استاني در سراسر ايران پيوند زد و در دوران اوج اين مسئله از ايران اركستري ملي ساخت و خود رهبري اين سمفوني را بر عهده گرفت.
تجربه سياست خارجي قدرت هاي غربي پس از جنگ جهاني دوم نشان داده است كه آنها با تأكيد بر سياست «بازدارندگي» و تهديد ديگر كشورها از يك سو و ارائه يك ديپلماسي فرسايشي و درازمدت از سوي ديگر مي توانند با كمترين هزينه از كشورهاي ديگر امتياز كسب كنند و لذا كارايي اين رويكرد را به مراتب بيش از سياست هاي ديگر آزموده اند. در مسئله انرژي هسته اي و در مقابل ايران هم تلاش كردند از اين دو اهرم در برابر ايران بهره ببرند. آنها در دو سال نخست مذاكرات ايران با تروييكاي اروپا كه در سال هاي 82 به بعد رخ داد، ابتدا در اين باره نيز چنين دريافتي داشتند. اما با تغيير رويكرد سياست خارجي ايران كه در آستانه تأسيس دولت نهم آغاز شد، اين تلقي با چالش هايي مواجه شد. احمدي نژاد با درك اين رويكرد قدرت هاي غربي تلاش كرد دو پيام را به دولت مردان آنها برساند. نخست اين كه ايران به توانمندي هاي خود آگاه و متكي است و در دام تهديدهاي غرب فرونمي افتد و ديگر آن كه از حوصله و بردباري كافي براي گفتگو و رايزني برخوردار است و براي استيفاي حقوق خود «خسته» نمي شود. احمدي نژاد در تمام سخنراني هاي خود چه در سفرهاي استاني و چه در ديگر سخنراني ها و نيز در ديدارهاي رسمي با نمايندگان سياست خارجي برخي كشورها كه در اين باره صورت مي گرفت بر آن دو پيام تأكيد داشت. تهديدهاي نظامي كه حتي در برخي اوقات همراه با آرايش نظامي در مرزهاي ايران بود در كنار تهديدهاي ديگر و صدور چندين مصوبه در شوراي امنيت سازمان ملل و تحريم اقتصادي نمونه هايي از رويكرد سياست بازدارندگي دولت هاي غربي بود. راهبرد دولت هاي غربي آن بود كه ضمن اين تهديدها، كه در فضاي حمله به افغانستان و عراق پس از 11 سپتامبر حتي تشديد نيز شده بود، فعاليت هاي هسته اي ايران را به تعليق درآورند و با كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره و فرسايشي كردن مذاكرات براي سال هاي طولاني ايران را از دست يابي به اين فناوري جديد و اقتدارساز بازدارند. اما تجلي سياست «شير و روباه» در سياست خارجي دولت نهم كه موجب شد برخي نويسندگان غربي از ايران با عنوان شطرنج بازي حرفه اي ياد كنند نشان داد كه فرايند تصميم گيري در اين دولت با وجود دو عنصر شجاعت و هوشمندي از سياست هاي بازدارندگي غرب تأثير نمي پذيرد و تداوم مذاكرات نيز ايران را از بردباري و دادن امتياز خارج نخواهد ساخت.209
مطابق گفتمان احمدي نژاد، امروز واقعيات بين المللي در جهان غرب و شرق در حال دگرگوني است، جهان در مرحله زايشي جديد قرار گرفته است و اگر اين تحولات را درك نكنيم در ساختار بعدي نظام بين الملل نمي توانيم جايگاه مناسبي براي خويش به دست آوريم. امروز قدرت هاي نوظهوري مانند ايران در جهان و منطقه در حال شكل گيري هستند و قدرت هايي هم در حال افول اند كه آمريكا از جمله آنهاست. براي درك چشم انداز پيش رو نبايد منفعل بود و دولت هاي غربي را فعال مايشاء دانست. عصر جديدي در روابط بين الملل آغاز شده است كه در آن نقش افكار عمومي و ملت ها جداي از نقش دولت هاست. امروز دولت هاي غربي حتي نماينده افكار جوامع غربي هم نيستند. گرچه هنوز نظام گذشته بين الملل تداوم دارد، اما پابرجا نخواهد ماند. در چنين دنيايي، غرب زدگي، طفيلي سياست هاي غربي شدن و تعريف منافع از دريچه نگاه غربي، برآمده از خودناباوري و عدم درك تحولات جديد است و در تقابل با انديشه هاي اسلامي، هدف انقلاب اسلامي و منافع ملي قرار دارد.
نتيجه
سوم تير و انتخاب دكتر محمود احمدي نژاد از سوي مردم في نفسه گام ديگري از مراحل توسعه و به ويژه توسعه سياسي در ايران بود. انتخابات سال 84 با حضور چندين نماينده از دو جناح اصلي كشور و عدم توافق و اجماع بر سر يكي از آنها در هر جناح، روايت گر اين واقعيت بود كه ساخت سياسي كشور در سال هاي آينده از وضعيت دوقطبي هشت سال گذشته و تك قطبي پيش از آن خارج شده و به ساختي چند پاره خواهد رسيد. اين پديده خود به معناي گسترش نقدهاي درون گفتماني هم بود كه مي توان آن را تجربه جديدي در جهت توسعه سياسي و رهايي از فرهنگ حزب سالاري و انحصارطلبي هاي جناحي ارزيابي كرد. دولت نهم نسبت به دولت هاي گذشته بيشترين انتقادها را شنيد؛ انتقادهايي كه در برخي رسانه ها حتي به تخريب مبتذل نيز مي انجاميد. اما واكنش دولت نهم در برابر اين رويكردها، تحمل و افزايش كار عمراني و خدماتي بود. دوم خرداد گرچه از امور معنوي قداست زدايي كرد اما با اسطوره پردازي از دوم خرداد و مقام رياست جمهوري بر قداست هاي قدرت افزود. در حالي كه احمدي نژاد با برابر نشستن با عموم جامعه، رنگ ديگري براي خود قايل نشدن، مقام رياست جمهوري را در دسترس عموم قرار دادن، گسترش زمينه هاي نقادي در داخل كشور، حضور در مصاحبه هاي چالشي و انتقادي و تشريح سياست هاي دولت در همين مصاحبه ها و رسانه ها، به قداست زدايي از قدرت ياري رساند و به اين ترتيب گام مهمي را در توسعه سياسي برداشت.
سوم تير، برخلاف پروژه دوم خرداد به جاي آن كه بر هيجانات كاذب اجتماعي بدمد و به دشمن سازي از رقبا بپردازد و يا دسته بندي جديدي از جانب دولت در گروه هاي سياسي ايجاد كند، جهت «خدمت گزاري» و «مهرورزي» را برگزيد. احمدي نژاد كه اجراي برنامه هاي توسعه گرايي مبتني بر عدالت را مهم ترين وظيفه خود در سال هاي پيش رو مي دانست برخلاف راهبرد «فشار از پايين و چانه زني در بالا» گسترش فضاي آرامش و تفاهم را نياز ضروري كشور دانست. به عبارت ديگر، شعار مهرورزي كه در روزهاي آغازين دولت مطرح شد واكنشي به فضاي تنش آفرين سالهاي گذشته بود كه مي توانست مانعي در طريق فرصت هاي عمراني و خدماتي ايجاد كند. آمدن احمدي نژاد در ميدان سياست ايران زماني رخ داد كه سايه گفتمان هاي غير اصيل و غرب گرايانه بر كشور گسترده بود و برخي از تئوريسين ها و ايدئولوگ هاي غرب گرا به روشني سخن از پايان عمر گفتمان انقلاب اسلامي به ميان مي آوردند. در چنين شرايطي او در انتخابات نهم رياست جمهوري با گفتمان اصيل انقلاب اسلامي وارد عرصه انتخابات شد و در شفاف ترين و رقابتي ترين انتخابات پس از انقلاب و با اعتمادي كه از سوي جامعه به او شد بار ديگر زندگي دوباره گفتمان انقلاب را در لايه هاي دروني جامعه نشان داد و تلاش كرد آن را در ميان طبقه مديران حكومتي گسترش دهد. ساده زيستي، مردمي بودن، سخت كوشي، تواضع در برابر مردم، سخت گيري بر مسئولان و اطرافيان و شجاعت در برابر «نظام سلطه» از عواملي بود كه احمدي نژاد را به نمادي از گفتمان «عدالت، معنويت» تبديل كرد. او همچنين براي تبيين رفتار خود از منطق و ادبياتي ساده و همه فهم بهره مي برد و همان گونه كه در ايران نمادي از يك جريان و گفتمان بود، در عرصه جهاني هم به نماد مبارزه با صهيونيسم و امپرياليسم تبديل شد. توجه رسانه هاي غربي به او، محبوبيت وي در جوامع اسلامي و عربي و استقبال نهادهاي مردمي جهان از او در اجلاس هاي متفاوت و از جمله «دوربان دو» كه عملاً اين اجلاس را با نام «احمدي نژاد» قرين ساخت، به همين دليل بود. رمزي كلارك، دادستان كل اسبق آمريكا، در ديدار با احمدي نژاد اندكي پس از اين اجلاس درباره نطق وي اظهار داشت، مهم ترين حرف هايي كه مي توان زد از سوي شما در اين اجلاس مطرح شد و من مطمئن هستم آمريكايي هاي زيادي وجود دارند كه علاقه مند هستند سخنان شما را بشنوند و به شما كمك كنند. او همچنين درباره موضوع هسته اي جمهوري اسلامي ايران نيز معتقد بود، تاكنون بهترين استدلال ها را در مواضعتان داشته ايد و مطمئن هستم اگر حرف هايتان به گوش مردم جهان برسد هيچ كس نمي تواند آن را رد كرده و به شما اعتراض كند.210
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
198 . خبرگزاري فارس؛ كد مطلب: 8403280346.
199 . خبرگزاري ايسنا؛ بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي؛ 29/3/1384.
200 . خبرگزاري ايسنا؛ بيانيه حزب مشاركت؛ 30/3/1384.
201 . خبرگزاري فارس؛ بيانيه نهضت آزادي؛ 31/3/1384.
202 . خبرگزاري ايسنا؛ بيانيه مهدي كروبي؛ 31/3/1384.
203 . خبرگزاري ايسنا؛ بيانيه شوراي هماهنگي جبهه دوم خرداد؛ 1/4/1384.
204 . موسوي، نظام الدين؛ پيشين؛ ص 655.
205 . براي ديدن نام شهرهايي كه برق آنان در هنگام گفتگوي خبري احمدي نژاد قطع شده بود ر.ك به: خبرگزاري فارس؛ 1/4/1384.
206 . خبرگزاري ايسنا؛ 31 خرداد 1384.
207 . موسوي، نظام الدين؛ پيشين؛ ص 655 و خبرگزاري فارس؛ 1/4/1384.
208 . سياح، امير؛ نفش آفرينان سوم تير؛ تهران، مؤلف، 1384، ص 79.
209 . براي بررسي بيشتر ر.ك به: نهضت ملي هسته اي در ايران: سيري در آراء و انديشه هاي دكتر محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور اسلامي ايران؛ تحقيق و تدوين: حسين حجازي و مجتبي زارعي؛ تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1387..
210 http://www.rajanews.com/detai.asp?id=27624

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14