(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 6 بهمن 1389- شماره 19849

انواع فضايل اميرالمؤمنين علي (ع)
احمدي نژاد ؛ تقدير يا تقصير

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




انواع فضايل اميرالمؤمنين علي (ع)

اشاره :
«ولايت» يكي از اركان اصلي و آموزه هاي اساسي دين مبين اسلام، و بلكه به تعبيري، اصلي ترين و اساسي ترين آموزه آن است. روايات متعددي وارد شده كه «اسلام» را بر «پنج پايه» استوار دانسته و از ميان آنها «ولايت» را مهم ترين ركن برشمرده است؛ از جمله در حديثي از امام باقر(عليه السلام) چنين نقل شده است: بن ي الا سلام علي خمس علي الصّلوه والزّكوه والصّوم والحجّ والو لايه ولم يناد ب شيء كما نود ي ب الو لايه ؛1 اسلام بر پنج پايه استوار گرديده است: بر نماز و زكات و روزه و حج و ولايت؛ و آن چنان كه به ولايت فراخوانده شده، به هيچ چيز ديگري فراخوانده نشده است. اين قبيل روايات به روشني اهميت فوق العاده و ويژه مسأله «ولايت» را بيان مي دارد.
از سوي ديگر، هم چنان كه در برخي روايات تصريح شده، مقصود از اين ولايت، «ولايت اهل بيت(عليهم السلام)» و در رأس آنها «ولايت اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)» است. آنچه در اين ميان مهم است توجه به اين نكته اساسي است كه «ولايت اهل بيت(عليهم السلام)» مراتب و شؤون مختلفي دارد و آنچه كه در روايات ركن اسلام، آن هم مهم ترين ركن آن، دانسته شده، اعتقاد به ولايت و پذيرش آن با جميع مراتب و شؤونش مي باشد. هم چنان كه برخي پنداشته اند، نبايد تصور كرد كه مقصود از اين «ولايت» ص رف «محبت» و «مودّت»
اهل بيت(عليهم السلام) است؛ بلكه در مورد ولايت اهل بيت(عليهم السلام) غير از محبت، شؤون و مسايل ديگري نيز مطرح است كه قطعاً يكي از مهم ترين و اساسي ترين آنها مسأله «رهبري» آن بزرگواران پس از پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله) است.
نيز بايد توجه داشت كه آنچه به عنوان «ولايت فقيه» و فقها در زمان غيبت امام زمان(عليه السلام) مطرح مي شود و در واقع استمرار همان ولايت اهل بيت(عليهم السلام) و مرتبه اي از همان چيزي است كه درباره آن فرموده اند: ولم يناد ب شيء كما نود ي ب الو لايه . امروزه نيز مسأله «ولايت» هم چنان به عنوان اساسي ترين ركن اسلام مطرح است و اگر مسلمانان به آن توجه و به درستي به مقتضاي آن عمل نمايند بسياري از مشكلاتي كه گريبان گير امت اسلامي است مرتفع خواهد شد.
كتابي كه در پاورقي از اين پس معرفي مي شود گفتارهايي از استاد فرزانه حضرت آيت الله مصباح يزدي ـ دام ظله ـ درباره مسأله «ولايت» است. در اين گفتارها جناب استاد برخي از ابعاد اين موضوع، به ويژه بعد سياسي آن را مورد توجه قرار داده اند و با تحليل هايي موشكافانه
ـ كه از ويژگي هاي مباحث ايشان است ـ برخي نكات ناگفته را در اين زمينه بيان كرده اند.
گفتار اول
انواع فضايل اميرالمؤمنين(عليه السلام)
فضايل اكتسابي و غير اكتسابي اميرالمؤمنين(عليه السلام) :
گرچه بحث پيرامون شخصيت بزرگ مردي هم چون
اميرمؤمنان(عليه السلام) كاري بس دشوار است، لكن در حد توان، نگاهي گذرا به زوايايي از وجود اين نمونه كامل «خليفه الله» خواهيم داشت تا از اين رهگذر، بر معرفت خود نسبت به آن حضرت بيفزاييم
فضايل و مناقب اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) به اندازه اي است كه يكي از بزرگان در پاسخ به سؤالي در مورد آن حضرت، گفت:
«چه بگويم درباره كسي كه دشمنانش از روي حسد و كينه، و دوستانش از ترس جان خود، مناقب او را مخفي كردند و در عين حال فضايل او عالم را پر كرده است.« اين جا است كه بايد گفت:
كتاب فضل تو را آب بحر كافي نيست
كه تر كنم سر انگشت و صفحه بشمارم
فضايل آن حضرت(عليه السلام) به گونه اي است كه نه تنها شيعيان، بلكه پيروان مذاهب و اديان مختلف درباره آن به بحث و بررسي پرداخته و در اين زمينه كتاب هاي فراواني به رشته تحرير در آورده و قصايد و غزلياتي زيبا سروده اند. شايد در طول تاريخ، فردي ديگر را نتوان يافت كه مانند اميرالمؤمنين(عليه السلام) از چنين محبوبيتي در ميان اديان، ف رق و ملل گوناگون برخوردار باشد.
در يك تقسيم، فضايل و مناقب حضرت امير(عليه السلام) را مي توان به دو دسته تقسيم كرد:
الف) فضايل غير اكتسابي؛
ب) فضايل اكتسابي.
فضايل غير اكتسابي نيز خود به دو قسمت تقسيم مي شوند: فضايل غير مؤثر در شخصيت آن حضرت و فضايل مؤثر در شخصيت ايشان.
فضايل غير اكتسابي و غير مؤثر در شخصيت
حضرت علي(عليه السلام)
مقصود از فضايل غير اكتسابي فضايلي است كه آن بزرگوار، خود نقشي در كسب يا ايجاد آنها نداشته و كاملا غير اختياري بوده است. از اين دسته برخي ـ گرچه براي آن حضرت شرف و افتخار محسوب مي شوند ـ تأثيري در شكل گيري شخصيت ايشان نداشته است. تولد آن حضرت(عليه السلام) در كعبه معظّمه نمونه بارز چنين فضايلي است. از زمان خلقت حضرت آدم ـ علي نبينا و آله و عليه السلام ـ تا پايان خلقت انسان، شخص ديگري را نمي توان يافت كه از چنين فضيلتي برخوردار باشد. خداوند اين ويژگي را تنها براي اميرالمؤمنين، علي(عليه السلام) ، قرار داده است. با وجود تلاش هاي فراواني كه براي تشكيك در مورد اين واقعه بي نظير و محو آثار آن انجام گرفته، اما دوست و دشمن آن را در كتب تاريخ خود ثبت كرده اند. به شهادت قطعي تاريخ، شخص ديگري غير از آن حضرت به عنوان «مولود كعبه» شناخته نشده است.
اين فضيلتي است كه به حضرت علي(عليه السلام) اختصاص دارد. هيچ يك از پيامبران، ائمه(عليهم السلام) و اولياي خدا ـ حتي شخص رسول الله(صلي الله عليه وآله) ـ در اين شرافت با آن حضرت شريك نيستند و از چنين فضيلتي برخوردار نشده اند. البته اين فضيلتي است كه خود آن حضرت در كسب آن نقشي نداشته و خداوند آن را به ايشان عطا فرموده است. هم چنين اين فضيلت به گونه اي نيست كه كسي بتواند از آن تقليد كند يا توقع داشته باشد كه نصيب او يا فرزندش شود. اين فضيلت اختصاصي، موهبتي از طرف خداي متعال براي شخص حضرت علي(عليه السلام) است. البته ما نمي دانيم خداوند بر اساس چه حكمتي اين فضيلت را از ميان تمام انبيا و اوليا به آن حضرت اختصاص داده است. ترديدي نيست كه مقام پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) از اميرالمؤمنين(عليه السلام) بالاتر است، اما چه حكمتي اقتضا كرد كه خداوند اين فضيلت را حتي براي ايشان نيز قرار نداد، خدا خود بهتر مي داند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار، ج 68، باب 27، روايت 1.
پاورقي

 



احمدي نژاد ؛ تقدير يا تقصير

حميدرضا اسماعيلي
4. از دلايل ديگر مشاركت گسترده مردم در انتخابات دهم رياست جمهوري ايدئولوژيك كردن انتخابات از جانب گروه هاي مختلف بود. در دمكراسي هاي غربي كه نظام سكولاريستي و قانون اساسي مبتني بر سكولاريسم بر تمامي احزاب حاكم است و همگان اين اصول را پذيرفته اند، رقابت هاي انتخاباتي احزاب بدون آن كه وجوه ايدئولوژيك بيابد رقابت را در حوزه هاي مديريتي و تفاوت در شيوه هاي مديريتي مي كشاند. وجود چنين انتخابات و رقابتي، پتانسيل جلب مشاركت حداكثري را نخواهد داشت. اما اگر رقابت ها از موضوعات مديريتي به سطح ايدئولوژيك برسد زمينه براي مشاركت گسترده طبقات مختلف جامعه، اما با هيجانات بيشتر، فراهم مي شود.
5. از ديگر دلايل افزايش مشاركت عمومي در انتخابات دهم رياست جمهوري بهره گيري از روش هاي جديد تبليغاتي در اين انتخابات بود. بهره گيري از روش هاي سهل الوصولي همچون بلوتوث و پيامك از جمله آنها بود. استفاده از كليپ هاي مختلف جوان پسند، اشعار و جملات كوتاه پيامكي از محرك هاي اين دوره از تبليغات به شمار مي آمد. اما در ميان تمام اين ابزار و روش ها هيچ كدام به اندازه بهره گيري از پارچه هاي رنگي مؤثر نبود. استفاده از پارچه هاي رنگي كه ابتدا ستاد موسوي از آن بهره برد و بيشتر نيز آنها بر روش ياد شده تأكيد داشتند، آثار متفاوتي در جامعه بر جا گذاشت. در تحليل روان شناختني افرادي كه از پارچه هاي رنگي بهره مي بردند، مي توان چنين گفت كه استفاده از نمادهاي رنگي كه فرد را به يك شيئ تبليغاتي مبدل مي سازد، هيجانات و تعصب نسبت به كانديداي موردنظر را افزايش مي دهد. اگر در انتخابات ديگر، فرد علاقه اي ندارد كه رأي خود را بروز دهد و آن را به مصلحت زندگي شخصي خود نمي بيند، با مد شدن چنين روش هايي كه بيشتر در طبقات سني پايين و حتي گروه تين ايجرها (نوجوانان) رخ مي دهد كه بسياري از آنان به سن رأي دادن هم نرسيده اند، مرزبندي ميان گروه هاي مردمي شكل مي گيرد. در يك محيط عمومي كه كسي نمادي از رأي خود را حمل نمي كند و كسي از رأي ديگري باخبر نيست، هيجانات و احساسات كاذب توليد نمي شود. اما زماني كه افراد مانند مارك هاي تبليغاتي، نمادي از يك رأي را با خود حمل مي كنند در محافل عمومي چنين نمادي از سوي افراد متمايل به نامزدهاي ديگر نوعي مبارزه طلبي تلقي مي شود و گسترش اين فضا در طول چند هفته، نوعي فضاي سياسي چالشي و هيجان زده را توليد مي كند كه گرچه مشاركت انتخاباتي را افزايش مي دهد، اما از سوي ديگر به التهابات سياسي دامن مي زند.
6. در انتخابات دهم رياست جمهوري باور جبهه اصلاحات اين بود كه براي موفقيت در اين انتخابات بايد اقشار خاكستري و آراي خاموش را نيز به جد به انتخابات فراخواند و با ايجاد انگيزش در آنها براي مشاركت در انتخابات، سطح مشاركت را به بيش از 20 درصد نسبت به انتخابات گذشته ارتقا داد. مصطفي تاج زاده در پيرو همين سياست مدعي مي شود «احمدي نژاد تقدير ما نبود؛ تقصير ما بود.»219
تلقي جريان اصلاحات اين بود كه آراي خاموش كه از انگيزه سياسي كافي براي شركت در انتخابات برخوردار نيستند، در صورت داشتن انگيزه هاي شخصي در انتخابات شركت مي كنند و در اين صورت به كسي جز احمدي نژاد رأي خواهند داد. لذا ستاد انتخاباتي جريان اصلاحات با داشتن اين دريافت تلاش كرد مطالبات گروه هاي مختلف اجتماعي حتي معتادان و گروه هايي نظير آنان را هم در برنامه هاي تبليغي خود بگنجاند. به عبارت ديگر، شيوه تبليغاتي احمدي نژاد كل گرا بود و بيشتر با واژه «ملت» و «مردم» پيوند داشت، در حالي كه شيوه تبليغي موسوي ضمن رعايت موارد كل گرا تلاش مي كرد ريزبدنه ها و گروه هاي مختلف اجتماعي را به طور تك تك نيز مخاطب قرار دهد. در واقع اين روش تبليغي موسوي برخلاف آن كه در پيام هاي كل گرا ناموفق نشان داد، در جذب ريزبدنه ها، ناموفق نبود و حتي يكي از دلايل افزايش سه ميليوني آراي موسوي نسبت به هاشمي رفسنجاني در سال 84 را مي توان در اين روش جستجو كرد.
7. گرچه در انتخابات دهم رياست جمهوري روش هاي جديد و مختلفي به كار رفت كه به تدريج فضاي انتخاباتي را پرشور و دو قطبي كرد، اما در ميان تمام آنها هيچ كدام به اندازه مناظره ها در افزايش شور انتخاباتي و در نتيجه شركت در انتخابات مؤثر نيفتاد. مناظره هاي انتخاباتي كه هر كدام چند ده ميليون بيننده داشت و به تعبيري از پربيننده ترين برنامه هاي تلويزيوني پس از انقلاب اسلامي به شمار مي آمد در شفافيت بخشي فضاي سياسي كشور و افزايش هيجانات سياسي نقش مهمي بر عهده داشت. تب بالاي مناظره ها را از طرفي بايد برآمده از فضاي پرالتهاب دو ماه گذشته پيش از مناظره ها دانست و از طرف ديگر بايد تشديد كننده آن فضا در كشور به شمار آورد. مناظره ها تضاد عاطفي دو گفتمان را به طور مؤثر و محسوسي افزايش داد و بدين ترتيب مباحث مطرح شده در آنها در دروني ترين لايه هاي جامعه نفوذ كرد و به اين ترتيب به حضور بسياري از گروه هاي اجتماعي در انتخابات منجر شد.
بنابراين، افزايش مشاركت سياسي با التهابات سياسي رابطه معناداري دارد و به گونه اي به يكديگر وابسته اند. بر همين اساس گرچه نمي توان زمينه هاي اجتماعي و تاريخي پيدايش پديده پس از انتخابات را انكار كرد، اما پرسش مهم اين است كه آيا اين پديده پروسه اي (فرايندي) اجتناب ناپذير بود و يا پروژه اي طراحي شده از سوي برخي فعالان سياسي به كمك بازيگران خارجي مداخله گر وابسته به نظام سلطه بود؟ مطابق يافته هاي اين پژوهش، حوادث پس از انتخابات گرچه در مسائل اجتماعي، فرهنگي و تاريخي ريشه داشت، اما پروژه اي طراحي شده از سوي برخي فعالان سياسي تجديدنظرطلب بود كه با همراهي دو ضلع ديگر بازيگران بين المللي و اپوزيسيون مقيم خارج به مرحله اجرا درآمد. حوادث پس از انتخابات كه به بهانه «تقلب» آغاز شد، با سوءاستفاده از
وجدان اجتماعي جامعه براي ظلمي كه ادعا مي شد عليه موسوي شده است، توانست از انباشت عواطف تهييج شده در انتخابات توان ذخيره شده اي را براي مطالبات بعدي خود فراهم سازد.
تحركات پس از انتخابات، جنبشي يك دست و با هويت واحد و يكپارچه نبود. لاجرم مطالبات آن هم مشخص و يكسان نبود. در واقع آن جرياني كه دست به جنبش سازي زد و تلاش كرد به روش آنارشيستي مطالبات خود را بر جامعه و حكومت تحميل كند، اگر با ادعاي «تقلب» وارد عرصه نمي شد توان بسيج نيرو به آن گونه اي كه در دوشنبه 25 خرداد شكل گرفت را نداشت. اگر محمدعلي ابطحي در اعترافات خود در دادگاه مي گويد «تقلب رمز آشوب» بود،220 معناي دقيق تر آن، اين است كه «تقلب» رمز بسيج توده اي براي كسب امتيازاتي بود كه از طريق قانوني به دست نيامده بود. اگر مسئله «تقلب» مطرح نمي شد، چه موضوعي مي توانست شكست سنگين 22 خرداد را براي جبهه تجديدنظرطلب جبران كند؟ چه روش ديگري مي توانست مطالبات غيرقانوني آنان را برآورده سازد؟ چگونه بايد تا چهار سال ديگر صبر مي كردند؟ لذا آنچه كه با نام «جنبش سبز» فعاليت كرد از ابتدا نيز قرار نبود بر مسئله تقلب در انتخابات بايستد، چون اصولاً مسئله آنان تقلب در انتخابات نبود و مطالبات آنان به انتخابات رياست جمهوري محدود
نمي شد. تمسك به سياست «ادعاي تقلب» بهترين راهبرد براي بهره گيري از انرژي آزادشده اي بود كه در ايام انتخابات به وجود آمده بود و اگر استراتژيست هاي جبهه تجديدنظرطلب در مقطع زماني پس از انتخابات نمي توانستند از آن بهره ببرند به سرعت فرومي نشست و فرصت ها براي گرفتن امتيازات از حكومت و دستيابي به مطالبات موردنظر از دست مي رفت. چاشني «تقلب» كاتاليزوري بود كه
مي توانست جبهه تجديدنظرطلب را در پيگيري دو راهبرد «فتح سنگر به سنگر» و «فشار از پايين و چانه زني در بالا» ياري رساند. چنان كه در اين فصل مشاهده خواهيم كرد، «تقلب» موضوعي مربوط به پس از انتخابات نبود. تمسك به اين سياست برنامه و پروژه اي از پيش تعيين شده بود كه با اهداف متفاوتي از سوي شكست خوردگان در انتخابات پيگيري مي شد. در اين فصل به راهبردها و اهداف برنامه هاي جبهه تجديدنظرطلب براي روزهاي پس از انتخابات خواهيم پرداخت.
يكي از دلايلي كه نشان مي دهد پروژه پس از انتخابات به وسيله جريان تجديدنظرطلب از پيش تعيين و طراحي شده بود، شواهدي است كه بيان مي كند شكست خوردگان در انتخابات ترديدي در صحت آن نداشته اند. البته در اين انتخابات نيز مانند تمام انتخابات گذشته تخلف هايي جزئي و غيرمؤثر از جانب جريان هاي حاضر در انتخابات صورت گرفت و نمي توان ادعا كرد كه تخلفي از قانون نبوده است. به طور مثال، اگر ابراز حمايت برخي اعضاي شوراي نگهبان از احمدي نژاد تخلف است كه هست، چنين رفتارهايي در دوره هاي گذشته نيز انجام شده بود. يكي از مهم ترين اين تخلفات، چنان كه پيش تر نيز ذكر شد ورود بسياري از اعضاي دولت خاتمي و مهم تر از همه، شخص او به عنوان رئيس جمهور وقت، در انتخابات سال 1384 بود. در آن دوره آنها از رقيب انتخاباتي احمدي نژاد حمايت كردند و حتي خاتمي در 31 خرداد 84 و مابين مرحله اول و دوم بيانيه اي را صادر كرد كه به روشني عليه احمدي نژاد بود. اصولاً نفس اين مطلب كه طرفداران موسوي در برخي صندوق ها با نمادهاي سبز حاضر مي شدند، خود تخلفي آشكار از قانون انتخابات بود. اما اين تخلفاتي كه همواره به نوعي از سوي جبهه هاي مختلف سياسي انجام مي شده است و در انتخابات نهم رياست جمهوري و در دولت خاتمي نيز به اوج خود رسيد موضوع بحث مدعيان تقلب در اين انتخابات نبوده است، زيرا همواره اين تخلفات به اندازه اي در نگاه كلان جزيي بوده است كه تأثير محسوسي در روند انتخابات بر جاي نگذاشته است.
مدعيان تقلب در واقع در پي القاي جابه جايي آرا از سوي مجريان و ناظران انتخابات در مقياس ميليوني بوده اند. با وجود اين، دلايل و شواهد روشني وجود دارد كه مدعيان تقلب، خود بر كذب بودن اين ادعا آگاهي داشته اند و با مطرح ساختن اين ادعا و تهييج و بسيج طرفداران در پي رسيدن به اهداف مشخصي بوده اند كه در طول فصل به آنها خواهيم پرداخت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
219 . تاج زاده، مصطفي؛ «احمدي نژاد تقدير ما نبود؛ تقصير ما بود»؛ پايگاه اينترنتي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي.
220 . «گزارش كامل اظهارات ابطحي و عطريانفر در كنفرانس مطبوعاتي و جلسه دادگاه»؛ خبرگزاري ايسنا؛ 10/5/1388.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14