پنجشنبه 28 بهمن 1389-
شماره 19867
هتل 5 ستاره جايگزين مكان آموزشي ! نگاهي به فراز و نشيب پرونده حقوقي مدارس استيجاري (بخش پاياني)
|
|
|
هتل 5 ستاره جايگزين مكان آموزشي ! نگاهي به فراز و نشيب پرونده حقوقي مدارس استيجاري (بخش پاياني)
گاليا توانگر مالك كه پايش را در يك كفش مي كند، استرس براي دانش آموزان و خانواده ها آغاز مي شود. مالك اگرچه به حكم سند صاحب حق باشد، اما در ملك مدرسه اين مردم هستند كه بايد راضي شوند و ناگزيريم در جهت جلب رضايت مردم گام برداريم. حتي تخريب يكي از مدارس استيجاري مساوي است با آواره شدن دست كم هزار دانش آموز. معمولا چنين دانش آموزاني در صورت از دست دادن مدرسه شان مجبور مي شوند به نقطه اي دورتر در شهر رهسپار شوند. روبه روي سر در يكي از اين مدارس استيجاري شهر تهران مي ايستم و به حكايت هاي اهالي و دانش آموزان پيرامون نحوه مراجعه مامورين اجراي حكم تخليه گوش مي سپارم. مالك در روز تخليه خودش را به خاك باغچه انداخته است. دايره حقوقي آموزش و پرورش تلفن هايشان را برنمي دارند. والدين دانش آموزان در گوشه ديگري تحصن كرده اند و خلاصه دو، سه زنگ مدرسه به حالت نيمه تعطيل درآمده است. به راستي پايان اين گونه تراژدي ها چگونه ختم به خير مي شود؟! معمولا خريداران مدارس استيجاري در شهر تهران سعي مي كنند دست روي سندهايي بگذارند كه مالك اصلي ساكن خارج از كشور است. اين گونه مدرسه اي كه چندين دهه كاربري آموزشي و تربيتي داشته، يك شبه كاربري اش تغيير پيدا مي كند. اما در همه جاي دنيا مرسوم است كه مكاني با چند دهه كاربري ثابت، به عنوان يك مكان مردمي با حفظ كاربري هويتش حفظ شود. مدارسي كه چندين دهه در مورد كيفيت كار خود جلب اعتماد عمومي كرده اند، مطمئنا مورد توجه مردم و دولت بوده به همين راحتي و يك شبه كاربري شان تغيير پيدا نمي كند. از يك طرف بايد موانع قانوني در خريد و فروش مدارس ايجاد كرد و از سوي ديگر در مورد چنين املاكي ابتدا بايد مردم را صاحب حق دانست. يك شبه هويت مدرسه را ويران نكنيم صبوري، مدير يكي از مدارس استيجاري در آذربايجان غربي ضمن بيان اين كه بارها با مالك مدرسه جلسه برگزار كرده اند و حتي به او قول داده اند نام مدرسه را نام و نام خانوادگي مالك قرار دهند، مي گويد: «اين مدرسه يك مدرسه قدمت دار به حساب مي آيد كه توانسته طي سال هاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جلب اعتماد عمومي كند. اين اعتماد يك شبه و دو شبه به دست نيامده و سال ها برايش هزينه شده است. وقتي يك شبه سر و كله مالك پيدا مي شود، در واقع ماحصل تلاش و زحمت ساليان سال آموزش و پرورش به خطر مي افتد. اين در حالي است كه در آموزه هاي ديني ما به ساخت مدرسه سفارش بسيار شده و حجت الاسلام قرائتي نيز بارها در صحبت هايش گفته در شرايط كمبود فضاي آموزشي كشور مدرسه سازي به اندازه ساختن مسجد ضرورت دارد و شخص را صاحب اجر مي كند.» وي ادامه مي دهد: «كاش لااقل اين مدارسي كه خوش نام هستند و از قدمت آموزشي بهره مندند، با راهكاري به مردم و آموزش و پرورش سپرده شود.» اين مدير باسابقه نيز سوال اساسي اش مبني بر اين است كه چرا بايد ملك مدرسه مورد خريد و فروش قرار گيرد؟ چرا مالك تا به حال مراجعه نكرده و حالا پس از گذشت 02 تا 03 سال سر و كله اش پيدا شده است؟ تغيير كاربري مدرسه جز در موارد نادر امكان پذير نيست دكتر علي اصغر اديبي، عضو هيئت علمي دانشگاه تهران در رشته معماري شهري ضمن بيان اين مطلب كه اماكن و ساختمان هاي شهر در شادي، غم و تاريخ ما شريك هستند، مي گويد: «هر يك از ما از ساختمان محل تحصيل خود خاطرات ذهني بسياري داريم. خيلي از دوستان من هر از گاهي به دبيرستان محل تحصيل خود در دوره متوسطه سري مي زنند و خاطرات مدرسه اي شان را زنده نگه مي دارند. ساختمان مدارس بايد به هر طريق ممكن حفظ شوند و تنها در دوره هاي مختلف مورد بازسازي قرار گيرند، چون وقتي در نقطه اي از شهر مدرسه اي داير مي شود، كل اهالي آن منطقه براي تحصيل فرزندشان روي آن مدرسه حساب كرده و به سوابق آموزشي آن مدرسه در طول تاريخ استناد مي كنند.» اين استاد رشته معماري شهري دانشگاه در مورد شرايط تغيير كاربري اماكني كه چندين دهه يك كاربري ثابت داشته اند، توضيح مي دهد: «تغيير كاربري در فضاي شهري نيازمند عوامل زيادي هست. دست كم بايد 61فاكتور در ارزيابي هاي كارشناسي كنار هم گذاشته شود تا يك شبه تغيير كاربري در فضاي شهري صورت بگيرد. همين طور نمي توان كاربري را از فضاي شهر پاك كرده و كاربري ديگر را جايگزين كرد.» از اين استاد دانشگاه سوال مي كنم: «آيا حقيقتا دبيرستان شهيد مطهري كه در محدوده ولي عصر واقع شده از لحاظ علم معماري پتانسيل تبديل شدن به پاساژ را دارد؟» وي پاسخ مي دهد: «بگذاريد مثال ديگري را ذكر كنم. وقتي شهرداري منطقه 6 تهران ضلع شمالي خيابان انقلاب را كف سازي مي كرد به جلوي سر در دانشگاه تهران كه رسيد، مردد ماند كه چه كند؟ چون سر در دانشگاه و حوالي آن همگي رنگ و بوي تاريخي دارد و كوچكترين تغيير در آن در واقع تغيير در تاريخ اين مكان است. مردم تهران فضاي جلوي دانشگاه را فقط يك فضاي كاربردي نمي بينند، بلكه اين فضا با تاريخ ايران عجين شده است. در همه كشورهاي دنيا وقتي تاريخ كاربري از يك زماني بيشتر شود، به عنوان يك فضاي تاريخي ثبت مي شود. مدارس با قدمت نيم قرن نيز مطمئنا چنين شرايطي را دارند و نبايد به هويت شان كلنگ زد.» تعلل آموزش و پرورش در بازكردن گره ها دكتر سيدعلي حسني، جانباز انقلاب و استاد دانشگاه كه يكي از دغدغه مندان مسئله مدارس استيجاري در شهر تهران است، مي گويد: «اين جا فقط صحبت از يك مدرسه و دبيرستان نيست، بلكه مشت نمونه خروار است و بايد براي حل مسئله مدارس استيجاري ضربتي عمل كرد. مثلا دبيرستان مطهري چون قدمتي به اندازه نيم قرن داشته داستانش بر سر زبان ها افتاده، وگرنه مدارس زيادي در اقصي نقاط تهران و كشور دستخوش چنين سرنوشتي هستند.» وي ادامه مي دهد: «براي بقاي مدارس استيجاري همگان دل مي سوزانند. دانش آموزان، كادر مدرسه، اولياي دانش آموزان و همين طور فارغ التحصيلاني كه سال ها از فارغ التحصيلي شان مي گذرد. هنوز چشم به خاطرات مدرسه شان دوخته اند. چرا بايد كاربري آموزشي چنين مدارسي يك شبه به كاربري تجاري تبديل شود؟ گاه مالكين چنين مدارسي عنوان مي كنند كه مدرسه را مي خواهند به خيريه تبديل كنند و يا مركز درماني سالمندان بسازند. به اين بزرگواران مي گوييم چه كار خيري بالاتر از مدرسه سازي؟» وي به روند پيگيري هاي آموزش و پرورش نيز گله مند بوده و مي گويد: «شايد آموزش و پرورش نيز بايد سريعتر از اين ها حساسيت نشان مي داد. بالاخره چندين سال براي رسيدن به راه حلي منسجم زمان كافي خواهد بود.» مدرسه صندوقچه خاطرات ناب چين و چروك هاي صورتش گواه اين دارد كه سي سال با بچه ها بوده و هنوز چهره تك تك شان نقشبند ذهنش است. غلامحسين پهلوان، باباي يكي از مدارس استيجاري شهر تهران كه بر سر اتاقك محل كارش بزرگ نوشته: «فقط خدا» دل پري از فشارهاي مربوط به نزديك شدن لحظه تخليه مدرسه دارد. وي مي گويد: «همين چندي پيش يكي از فارغ التحصيلان مدرسه پس از سال ها به ديدنم آمد. وقتي ديد مدرسه در معرض تعطيلي قرار دارد رو به من گفت: واقعا با شنيدن اين خبر گويي خبر تخريب خانه ام را گرفته ام. حيف و صدحيف. بعد هم باران اشك از چشمانش باريدن گرفت. سرش را كه بر شانه ام گذاشت و يك دل سير گريست، يك حالي شدم.» اين پدر مدرسه از رويارويي اش با فرد مدعي مالكيت اين گونه مي گويد: «رفتم جلو و روبرويش ايستادم. چشم هاي اشك آلودم را به چشم هاي خشمگينش دوختم و بعد انگشت اشاره ام را به سمت «فقط خدا » بردم به او گفتم: تو خدا را قبول داري، مگر نمي گويي اهل كار خير هستي چرا مي خواهي آخرتت را خراب كني؟» وي ادامه مي دهد: «اما او پايش را در يك كفش كرد كه فقط همين ملك را مي خواهم. اين مدرسه براي من و بچه ها از خانه ام هم مهمتر است، چون خاطرات مدرسه هيچ گاه فراموش نمي شود و ما از دل و جان از خاطراتمان حفاظت مي كنيم. به هر جهت دنيا ارزش اين همه وابستگي به مال را ندارد.» بالاخره چه بايد كرد؟ بسياري از مالكين مدارس استيجاري پيرو طرح معاوضه ملك با آموزش و پرورش پاي ميز توافقنامه نشسته اند، اما چون آموزش و پرورش نيز سستي كرده آنها دلسرد شده اند و دوباره بر موضع بازپس گيري ملك شان سماجت مي كنند. 0180 ميليارد تومان كمترين رقمي است كه آموزش و پرورش براي خريد مدارس استيجاري در سراسر كشور نياز دارد. ساسان پيام پور، مدير يكي ديگر از مدارس استيجاري در شيراز مي گويد: «چون مدرسه در فرهنگ اسلامي ما شأني در اندازه مسجد دارد، حقيقتاً مي طلبد كه به سرعت با رفع موانع قانوني تخليه و تخريب اينگونه مدارس را منتفي اعلام كرده و با همگامي مردم و خيرين و نيز پيگيري جدي تر آموزش و پرورش و مساعدت دولت لااقل مدارس صاحب قدمت و خوشنامي را از نابودي نجات دهيم.» اين مدير صراحتاً مي گويد: «مقوله مدارس استيجاري به مبحثي تبديل شده كه همگان از زير بار آن شانه خالي كرده و با شنيدن موضوع بحث سكوت پيشه مي كنند. در حالي كه تا كي مي توان سكوت كرد؟ بالاخره مطرح شدن مكرر سرنوشت چنين مدارسي در سراسر كشور و منتشر شدن خبر تعطيلي آنها جالب نخواهد بود. شايد مسئله مدارس استيجاري يكي از حساس ترين مسائل آموزش و پرورش باشد و نبايد ساده از كنار آن گذشت.» گزارش روز
|
|
|