(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 28 بهمن 1389- شماره 19867

فضايل اختصاصي و غيراختصاصي محمد(ص) از زبان خداي حميد



فضايل اختصاصي و غيراختصاصي محمد(ص) از زبان خداي حميد

فرشته محيطي
بي گمان بهترين راه شناخت پيامبر(ص) آيات قرآني است كه خداوند در آن به صفات و فضايل پيامبر(ص) پرداخته است. شناخت اين صفات و فضايل تاثيرات گوناگوني در زندگي هر انسان به جا مي گذارد؛ زيرا افزون بر شناخت جايگاه پيامبري و منزلت و مقام رفيع آن، موجب مي شود تا انسان به اين مطلب برسد كه رسيدن به بسياري از مقامات و فضايل، امكان پذير و قابل دسترسي براي همگان است.
بي گمان يكي از علل تاكيد خداوند بر صفات و فضايل پيامبر(ص) اين است تا مردم شناخت از اسوه و سرمشق خويش، در اين مسير گام بردارند و در انديشه تحقق اين صفات و فضايل در خود باشند؛ هرچند كه برخي از صفات، طبيعي و برخي ازفضايل اختصاصي است؛ زيرا بسياري از آنها اين گونه نيست و هدف از طرح آنها ازسوي خداوند توجه دادن به امكان آن براي همگان و نشان دادن اسوه و سرمشقي براي الگوبرداري است.
برهمين اساس نويسنده به سراغ گزاره هاي قرآني رفته تا اين صفات و فضايل را شناسايي و معرفي نمايد و الگويي عيني و ملموس براي شدن هاي كمالي بيان كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
پيامبر(ص) اسوه كامل بشريت
حضرت محمد(ص) انساني شگفت است و از اين رو، به نظر مي رسد كه دور از دسترس بشر باشد. با اين همه تاكيد آن حضرت(ص) و خداوند بر بشربودن ايشان به اين معناست كه نمي بايست اين شگفتي ها را به دور از دايره انسانيت ديد و اگر اختصاصات آن حضرت(ص) را به سبب پيامبري(ص) و يا صدور نخستين نوري و عقلي ايشان و يا مظهريت نخست و آغازين وي را به كنار بگذاريم، مي توانيم بگوييم كه آن حضرت(ص) اسوه بشريت است و هر انساني مي تواند با بهره گيري از ايشان و اتصال به حضرتش از طريق اطاعت، به كمالاتي برسد كه ايشان به آن رسيده است.
اين كه خداوند او را مظهر تمام و كمال خويش دانسته است، به اين معنا نيست كه انسان هاي ديگر نمي توانند به اين مقام برسند، بلكه به اين معناست كه اين مظهريت براي همه به شكل تبعي فراهم است، از اين رو به صراحت از همگان مي خواهد تا از ايشان تبعيت كرده و به مقام محمود و محبوبي برسند كه ايشان رسيده است: قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم والله غفور رحيم؛ اين پيامبر! به مردم بگو! اگر خدا را دوست مي داريد، پس از من تبعيت و پيروي كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد و از گناهان شما بگذرد؛ چرا كه خداوند غفور و رحيم است. (آل عمران، آيه31)
بنابراين، هركسي مي تواند با رجوع به سوي خداوند محمدي(ص) در مسير بازگشتي قرارگيرد كه منتهاي آن سير و بازگشت، خداوند محمدي است. (نجم، آيه42 و نيز علق، آيه8) كسي كه به خداي محمدي(ص) مي رسد، در حقيقت توانسته است در جايگاهي قرارگيرد كه حضرت محمد(ص) در آن قرار دارد كه در آيات قرآني از آن به مقام «تدلي» يا «قاب قوسين او ادني» (نجم، آيه9) تعبير كرده است. از اين رو گفته مي شود حضرت محمد(ص) همان صراط مستقيم، همان مقصد و مقصود بشر است؛ چرا كه فراتر و برتر از ايشان نمي توان تصور كرد و مقامي برتر از آن نيست تا كسي از آفريده ها بدان برسد.
اگر انسان، اشرف آفريده هاي الهي است و برتر از وي آفريده اي نيست؛ همچنين در ميان همه آفريده ها نمي توان اشرف و برتر از حضرت محمد(ص) يافت كه درمقام مظهريت نخست و مظهريت تمام و كمال الهي نشسته است. اين بدان معناست كه سير رجعي و بازگشت بايد به ايشان ختم شود كه همان منتهاي رجعت و سير بشر و بلكه همه هستي است. از اين رو خداوند پيامبر(ص) را به عنوان اسوه كامل و تمام بشريت معرفي كرده است. به اين معنا كه انسان ها اسوه همه هستي هستند و درمقام خلافت الهي و مظهريت ربوبي نشسته اند و حضرت محمد و حقيقت محمدي (ص) اسوه همه انسان هاست كه در مقام خلافت كليه و ولايت مطلقه و مظهريت كامل نشسته است.
خداوند درآيه 21 سوره احزاب به صراحت مي فرمايد:« ولقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه»؛ و به تحقيق كه براي شما در پيامبر خدا، اسوه نيك وكامل قرار داده شده است. هركسي بخواهد به هر فضيلت و مقامي برسد، مي بايست به او توجه داشته و به او متصل گردد و اطاعت او را عين اطاعت خداوند بداند:«و أطيعوا الله و الرسول (آل عمران، آيات 32 و 132 و نيز انفال، آيات 1 و 20 و46)
براين اساس، شناخت پيامبر(ص) و صفات و فضايل او به معناي آشنايي با راه و مقصد است؛ چرا كه به يك معنا آن حضرت (ص) خودش راه و به يك معنا خودش همان مقصد است؛ زيرا مسير بازگشت به خداي مطلق اوست و منتهاي سير بشر نيز خداي او مي باشد و كسي را نرسد كه از غير راه ايشان كه همان صراط مستقيم و اسلام حقيقي است به سوي خداوند بازگردد و يا فراتر از ايشان برود و نزديك تر از ايشان به خداوند از نظر قرب معنوي برسد. براين اساس بايد او را راه و مقصد بشريت بلكه همه كائنات برشمرد. شناخت ايشان به معناي شناخت حقيقت راه و مقصدنهايي بشر و كائنات است.
فضايل و صفات اختصاصي پيامبر
چنان كه گفته شد، برخي از صفات و فضايل پيامبر، اختصاصي است و نمي توان با هرگونه تلاش و كوشش به آن رسيد؛ زيرا اين دسته از صفات و فضايل، اختصاصي و ذاتي آن حضرت (ص) است. از جمله اين كه ايشان نخستين صادر و يا نخستين مظهر الهي است و خداوند اولين ظهور و بروزش را در ايشان تحقق بخشيده است. از اين رو ايشان مي فرمايد:اول ما خلق الله نوري و يا درجاي ديگر با توجه به يگانگي وجود نوري اهل بيت (ع) با ايشان، اهل بيت(ع) مي فرمايند: نحن صنائع ربنا و الخلق بعد صنائعنا؛ ما صنعت و سازه مستقيم خداوندي و همه آفريده ها صنعت و سازه ما هستند كه در مقام بعديت قرار دارند. يا مي فرمايد: ان الله معنا و لافاقه بنا الي غيره و الحق معنا فلن يوحشنا من قعد عنا ونحن صنائع ربنا و الخلق بعد صنائعنا؛ خداوند با ماست و به جز ذات پروردگار به چيزي نياز نداريم و حق با ماست. اگر كساني با ما نباشند، هرگز درما وحشتي ايجاد نمي شود، ما سازه هاي پروردگارمان و مردمان، سازه هاي ما هستند. (غيبت شيخ طوسي، ص 172)
اين گونه صفات، ذاتي ايشان است و عنايت خاصي است كه به آنان روا داشته شده است و ديگران نمي توانند دراين صفات با ايشان شريك و همانند باشند. از اين رو آنان مظهر خداوند بي شريك و مثل و مثال هستند. اين دسته از صفات همان چيزي است كه درآيه به عنوان مشيت خاص الهي از آن ياد شده و درباره رسالت به عنوان يكي از اختصاصات مي فرمايد: الله يعلم حيث يجعل رسالته؛ خداوند خود مي داند كه رسالتش را كجا قرار دهد.
برخي صفات و فضائل ديگر نيز از اختصاصات پيامبر است كه از جمله آن ها وجوب نماز شب و تهجد شبانه است كه درسوره مزمل و اسراء به آن اشاره شده و يا جواز تعدد ازدواج با بيش از چهار زن عقدي دايم دريك زمان كه از اختصاصات آن حضرت به شمار مي آيد. از جمله اختصاصات ديگر نبي مي توان به امي بودن، خاتميت و مانند آن اشاره كرد.
فضايل غيراختصاصي پيامبر
اما غير از اين ها مي توان صفات و فضايلي را شناسايي كرد كه هر انساني بايد آنها را سرمشق خود قرار دهد.
از جمله اين صفات مي توان به اخلاص در همه امور (آل عمران، آيه20 و انعام، آيه162) خصوصاً اخلاص در عبادت و پرستش (انعام، آيات56 و 162)، تبليغ و فعاليت هاي اجتماعي (بقره، آيه139 و انعام، آيه90 و شوري، آيه23) اشاره كرد. آن حضرت(ع) در اخلاص چنان سرآمد بود كه همه چيزش براي خداوند بود. از اين رو از همه بريده و به خدا پيوسته بود (مزمل، آيه8) چرا كه تبتل به معناي انقطاع و بريدن در همه چيز از جمله در عبادت و نيت است
(مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص107 ذيل واژه بتل) آن حضرت(ص) چنان در اين امر موفق بود كه شبانه روز خود را وقف خدا كرده بود. از جمله اين كه بيش تر شب را در عبادت و تهجد و شب زنده داري به سر مي برد (مزمل، آيه6) و هرگز خواب كامل به چشم آن حضرت نمي آمد.
از ديگر صفات آن حضرت احسان است كه در آياتي از جمله 37 سوره احزاب به نمونه اي از آن در آزادسازي زيد از بردگي توجه داده شده است. (مجمع البيان، ج7و 8، ص563)
ادب و رعايت آن در همه امور، از جمله صفات پيامبر(ص) است كه در آياتي از جمله 54 سوره انعام و 125 سوره نحل به آن اشاره شده است. آن حضرت(ص) در هنگام مناظره با مخالفان، دريافت وحي (طه، آيه 114 و قيامت، آيات 16تا18) و دريافت زكات و همچنين ديدار با مؤمنان (انعام، آيه54) مراعات ادب مي كرد. در برخي از موارد خداوند ادب خاص را به ايشان تعليم مي داد تا مراعات نمايد كه از آن جمله چگونگي ادب دريافت وحي است كه در آيات پيش گفته به آن حضرت تعليم داده شده و ايشان به آن عمل مي كرده است.
امانت داري در زندگي از جمله صفات و ويژگي هاي پيامبر(ص) است. آن حضرت(ص) در همه امور زندگي از جمله در دريافت و تبيين و ابلاغ وحي (تكوير، آيات22و 24 و نيز مجمع البيان، ج9 و 10، ص678) و نيز جمع آوري و تقسيم غنايم (آل عمران، آيه 161 و نيز مجمع البيان، ج1 و 2، ص872) معروف به امانت داري و فرار از هرگونه خيانت بود.
از ديگر صفات آن حضرت(ص) مي توان به استقامت و پايداري در كارها بويژه تبليغ در شرايط سخت و دشوار اشاره كرد كه دشمنان همه گونه توطئه و تحقير و استهزاء و اذيت و آزار را در پيش گرفته بودند. اين كه آن حضرت از مواضع به حق خود كوتاه نمي آمد و همواره بر حق و اجراي آن تأكيد داشت، خود بيانگر اين معناست كه استقامت در اوج را ايشان در خود پديد آورده بود. (هود، آيه112 و زمر، آيه39 و اسراء، آيه74 و انعام، آيه 135 و آيات ديگر)
بزرگواري و كرامت طبع از ديگر صفات آن حضرت است كه در آيات2 و 4 سوره قلم به آن اشاره شده است. اين خلق عظيم (مجمع البيان، ج9 و 10، ص500) به خوبي نشان مي دهد كه همه كمالات در حد نهايي و تمام و كمال آن، در آن حضرت(ص) جمع است. از اين رو به عنوان اسوه كامل الهي براي بشريت معرفي شده است. (احزاب، آيه 21 و بقره، آيه143)
تقواپيشگي (انعام، آيات 71 و 72) بصيرت (انعام، آيه50 و يوسف، آيه108)، پيشي گرفتن در كارهاي نيك و پسنديده اخلاقي چون سلام (انعام، آيه 54 و نمل، آيه59)، تضرع در برابر خداوند (انشراح، آيه8 و اعراف، آيه205) انابه (شور، آيات 7و10)، تبري از زشتي هاي اعتقادي و رفتاري (توبه، آيات 1و 3 و نيز يونس، آيه41)، دلسوزي نسبت به همگان حتي مشركان (هود، آيه3) و همچنين دلسوزي نسبت به امت و گرفتاري هاي آنان (توبه، آيه128) و رافت و مهرباني براي مومنان (همان و نيز انبياء، آيه 107)، رحمت نسبت به همه جهانيان (همان)، زهد و قناعت در زندگي (احزاب، آيات 28 و 29) مهرورزي در برابر دوستان و سخت گيري در برابر دشمنان (بقره، آيات 135 و 139 و نيز آيات بسيار ديگر) استفاده از بهترين و نيكوترين سخن در مواجهه با مردم (فصلت، آيه 33)، شجاعت و شهامت (اعراف، آيه 195 و نيز توبه، آيه 40)، شرح صدر و شكيبايي و صبر در برابر مشكلات و فشارها (انشراح، آيات 1 تا 8 و توبه، آيه 61 و آيات ديگر)، شكرگزاري (كوثر، آيات 1 و 2 و انشراح، آيات 1 تا 8)، صداقت و صبر و نيز عبوديت محض در برابر خداوند (فرقان، آيه 1 و اسراء، آيه 1 و كهف، آيه 1 و آيات ديگر) رعايت عدالت در ميان همه گروه ها و مردم از همه اديان و شرايع (شوري، آيه 15) و اراده براي ايجاد عدالت و رفع ظلم از همه جهان (همان)، عفو و گذشت نسبت به گناهكاران و خطاكاران (اعراف، آيه 199 و مائده، آيات 12 تا 15)، فصاحت و بلاغت در گفتار (زخرف، آيه 39) نيكي و كرامت نسبت به ديگران (علق، آيه 3)، عزت مداري و پرهيز از ذلت (منافقون، آيه 8 و تحريم، آيه 8)، مدارا و ملايمت نسبت به ديگران حتي كافران (مومنون، آيه 96 و سبا، آيه 50)، مهرباني در حق مردم (آل عمران، آيه 159 و توبه، آيه 128)، هدايتگري مردم به حق و رستگاري (مائده، آيات 16 و 41 و نمل، آيات 91 و 92 و آيات بسيار ديگر) از جمله صفاتي است كه خداوند در قرآن براي آن حضرت بيان كرده است.
اين ها تنها گوشه اي از صفات آن حضرت(ص) است وگرنه مي توان گفت كه همه صفات و فضايل انساني را نه تنها داشته بلكه به شكل تمام و كمال آن در خود تحقق داده بود؛ از اين رو خود را ماموري مي داند كه وظيفه اكمال مكارم اخلاقي را در ميان خلق از سوي خداوند به عهده گرفته است: انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق. از آن جايي كه هرگز رطب خورده اي نيست كه منع رطب كند، او مكارم اخلاق را در خود تمام كرده و سپس ديگران را به آن دعوت مي كند.
اگر بخواهيم او را وصف كنيم، بايد او را داراي خلق عظيم برشماريم كه همه مكارم اخلاقي وانساني و الهي را به تمام و كمال در خود گردآورده و متخلق به آن شده است. لذا نمي توان چيزي از كمالات رايافت كه در او نباشد. خداوند در اين آيات و آيات ديگر در حقيقت مي كوشد تا تماميت مكارم اخلاقي را در آن حضرت (ص) بيان كند.
از آن جايي كه آن حضرت(ص) متاله كامل و تمام است، خداوند وي را اسوه همه بشريت قرار داده و اطاعت او را عين اطاعت خود شمرده است. بنابراين هر كسي كه متاله شدن (خدايي گشتن) را مي جويد، بايد به اين اسوه و سرمشق الهي و كامل نگاه كند و راه خويش را از او و در مسير او بجويد.
هر يك از ما وظيفه داريم تا با شناسايي و معرفت نسبت به اين صفات و فضايل پيامبر(ص) خود را در مسير شدن الهي قرار دهيم و متاله شدن حضرت را الگويي براي متاله شدن خود قرار دهيم. باشد با اين گونه نظر به صفات و فضايل محمدي(ص) گام هاي درستي را برداريم محبوب پيامبر(ص) و در نتيجه محبوب خداوند شويم.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14