(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 4 اسفند 1389- شماره 19871

شأن هنرمند چيست؟
رد پاي بهاييت در بازار نشر ايران
كتاب در نگاه آفتاب
آميختن با ذوقي زيبا
شعر
گزارشي از سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان نبرد نابرابر كتاب و كالاهاي مصرفي
بررسي مجموعه شعر «مردگان بسيارند»ببين سنگيني عدل تو كج كرده ا ست ميزان را...



شأن هنرمند چيست؟

پژمان كريمي
شعر فارسي در پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، در بند دغدغه هاي نفساني و مضامين صرفاً عاشقانه بود. فضاي اجتماعي و ديني تنها در اشعار تعدادي از شاعران متعهد واتاب داشت. اين گونه از شاعران نيز، عموماً منزوي بودند يا بهتر بگويم به انزوا رانده شده بودند.
به يمن آغاز نهضت انقلاب اسلامي، شاعران متعهد، عرصه را براي حضور و بيداركنندگي و تهييج احساسات ملي و ديني عليه رژيم طاغوت فراهم ديدند و با اتكاء به سلاح قلم قد برافراشتند. به دنبال اين اتفاق بود كه شعر اجتماعي و سياسي ايران تبلور و تلألو ديگر يافت، حصارهاي انزوا را شكست و در روزهاي نزديك به بهمن 57 و پس از آن، به اوج رسيد. به اين ترتيب، شعر فارسي از دايره تنگ حديث نفس به نقطه بلوغ و مرتبه وظيفه مندي و پرچمداري رسالت معنوي رسيد. با شروع جنگ تحميلي و دفاع مقدس، مضمون مقاومت، باروري محتوا و همپاي آن دگرگوني ساختار شعر فارسي را موجب شد.
امروزه، شعر فارسي به عنوان شعري برانگيزنده در مسير تعالي فردي و اجتماعي، واقعيت غيرقابل ترديد دارد و رنگ روشني به افق آتي ادبيات ايران مي زند.
با تأسف برخي از اهالي ادبيات، به دليل بي نسبتي باآموزه ها و مفاهيم ديني، بي بصيرتي در حوزه سياست و يا كينه ورزي به ساحت ادبيات بالنده متعهد، به نفي شعر بارور ايران تأكيد مي كنند!
اينان مخاطب را به اندازه اي كوچك مي شمارند و ناآگاه فرض مي نمايند، كه بديهيات را بي رودربايستي كتمان مي كنند.
آيا بواقع شعر فارسي وجود ندارد؟!
آيا براستي جريان شعر فارسي متوقف شده است؟!
آيا رويشي بر گستره پرنشاط ادبيات ايران به چشم نمي آيد؟!
آيا سليقه و مطامع شخصي ما، اين قدر اهميت دارد كه واقعيت شعر امروز ايران انكار شود؟!
شأن هنرمند، بيداري بخشي است و عدالت خواهي و عدالت ورزي، پيش نياز شأن ياد شده است. شأن خود را پاس داريم!

 



رد پاي بهاييت در بازار نشر ايران

پوشش رسانه اي وسيع، براي انتشار دانش نامه «دانش گستر» كه با حمايت مالي عناصر بهايي منتشر شده، قابل توجه است به طوري كه اكثر خبرگزاري ها به انتشار خبر اين دانش نامه پرداختند. همچنين برخي مجلات صفحات متعددي را به آن اختصاص دادند و مصاحبه هايي با حسينعلي سودآور، كامران فاني و... منتشر كردند. برهان نوشت؛ پس از انتشار دايره المعارف «ايرانيكا» توسط «احسان يارشاطر» در آمريكا، اين بار دانش نامه «دانش گستر» در 81 جلد با حمايت يكي از بهاييان شناخته شده منتشر و روانه بازار نشر شده است.
در خبري كه از سوي رسانه ها درباره اين دانش نامه، منتشر شده، آمده است: «دانش نامه «دانش گستر» دايره المعارفي است عمومي و جهاني بالاي 51 هزار صفحه كه در آن اطلاعات اصلي، مهم و روزآمد در تمامي رشته هاي دانش بشري در سراسر جهان، از گذشته هاي دور تا زمان حاضر، به صورت مقاله هاي كوتاه و فشرده به ترتيب الفبا آمده است. اين دانش نامه در مجموع شامل 95 هزارمقاله است كه 04درصد آن يعني 32هزار مقاله مربوط به ايران و اسلام و 60درصد يعني 63هزار مقاله مربوط به نقاط و فرهنگ هاي ديگر جهان است. در اين دانش نامه بيش از 02هزار تصوير شامل عكس، نقشه، جدول و نمودار استفاده شده است. هم چنين مشتمل بر 02هزار زندگي نامه مشاهير ايران و جهان در تمامي حوزه هاي معارف بشري است. اين دايره المعارف براي اولين بار در ايران زندگي افراد معاصر زنده ايران را نيز در برگرفته و منحصر به گذشتگان نيست.
آشنايي با حامي مالي دانش نامه «دانش گستر»
نكته قابل توجه درباره اين دانش نامه، حمايت مالي فردي به نام «حسينعلي سودآور» است كه در رسانه ها نيز به اين نام توجه ويژه اي مي شود و تمامي افراد دخيل در اين دانش نامه حمايت مالي وي را امري بسيار مهم در راه تأليف و نشر اين دانش نامه، عنوان مي كنند. اگر بدانيم كه حسينعلي سودآور در زمره خاندان بهاييان سابقه دار در ايران است پي مي بريم كه اين توجه ويژه رسانه ها به اين فرد و نيز علاقه اي كه بهاييان براي تأثيرگذاري در مباحث مهم فرهنگي دارند، از چه جهت مي باشد.
سابقه خاندان سودآور
خاندان سودآور، مهاجري كاشاني است كه به عشق آباد (روسيه)، مركز بزرگ استقرار بهاييان رفت و با نام «كاشانسكي» فعاليت تجاري خود را آغاز كرد. آقاي حسينعلي كاشانسكي و پسرانش، صمد، احمد و فريدون، به همراه گروهي كثير از بهاييان عشق آباد، پس از انقلاب بلشويكي روسيه به ايران بازگشتند و نام خانوادگي «سودآور» را برگزيدند.
نصرالله صبا (مختارالملك) در 92 اسفند 2131 (ه.ش) به «تقي زاده» مي نويسد: «آقاي سودآور كه در گذشته به اسم كاشانسكي معروف بوده، دو پسر دارد كه هر دو در بانك ملي كار مي كنند. برادر بزرگ صمدخان به واسطه نداشتن اجازه معافي دايمي از خدمت نظام وظيفه نمي تواند به خارجه برود. برادر كوچك احمدخان كه دوره خدمت نظام وظيفه را به آخر رسانده در برلين و تهران هم حضور محترم رسيده است، ماهي يكصد تومان حقوق دارد. آقاي هژير اظهار مي دارند كه در اين مدت هيچ گاه لغزش و فتوري از ايشان مشاهده ننموده و از مشاراليه رضايت دارند و تصور مي رود قابل اعتماد و اطمينان باشند. در تعقيب مذاكرات شرحي نوشته كه تقديم گرديد.»
(ايرج افشار[به كوشش] نامه هاي تهران: شامل 451 نامه از رجال دوران به سيدحسن تقي زاده، تهران: فرزان روز، 9731، ص891)
سپس، برادران سودآور «شركت مريخ» را تأسيس كردند و امتياز واردات مرسدس بنز به ايران را به دست آوردند. آنان از اين راه به يكي از خاندان هاي متمول طراز اول ايران بدل شدند. به گفته «عزت الله سحابي»، امتياز واردات انحصاري بنز را «شاپور ريپورتر» گرفت و به خانواده سودآور، واگذار كرد. خواهرشان، ليلا سودآور، عضو بلندپايه دفتر فرح پهلوي (ديبا) و همسر يكي از خويشان نزديك فرح پهلوي، محمود طباطبايي ديبا، بود. محمود ديبا، به دليل روابط گسترده با خوانندگان و هنرپيشگان مرد و زن، از كارگردانان ميهماني هاي خصوصي شبانه شاه و فرح بود.
فريدون سودآور «پدر حسينعلي سودآور حامي مالي دانش نامه دانش گستر» (متولد 8091 در عشق آباد، متوفي 51 فروردين 6731 در 98 سالگي)، كوچك ترين پسر آقا حسينعلي كاشانسكي، دختر حاج حسين آقاملك، ثروتمند نامدار مشهد، را به زني گرفت. حسين ملك (0512- 1531ه.ش) پسر حاج محمدكاظم ملك التجار (متوفي 5031هجري -شمسي) است.
پدر حاج كاظم، آقا محمدمهدي ملك التجار تبريزي (متوفي 7821هجري قمري)، ساكن تهران بود و از معتمدين ميرزا تقي خان اميركبير. به نوشته مهدي بامداد، حاجي محمدكاظم «پس از درگذشت پدر خود ملقب به ملك التجار شد و بر خلاف پدر چندان سابقه و وجهه خوبي در زمان حيات خود نداشت و به واسطه ارتباط با ميرزا علي اصغر خان اتابك اعظم مرجعيتي پيدا كرد و از اين راه بر ثروت و ارثيه پدري افزود و با اين كه مردي باهوش، زيرك، خوش بيان و به نسبت باسواد بود مردم به واسطه تقلباتي كه در كارها از قبيل كاغذسازي و جعل اسناد و غيره از او ديده بودند او را خيلي متقلب و بي اعتبار مي دانستند و كار مهم تر از همه او از بين بردن سرمايه شركت عمومي به نفع خود به مبلغ چهارصد هزار تومان بود و چندين سال مردم (شركا و سهام داران) مطالبه پول خود را از او مي كردند و با اين كه چندين بار هم در محاكمات دادگستري محكوم شد معذلك مردم به واسطه دسايس عديده وي به پول خود نرسيدند.» و مي افزايد: «پس از مرگ مانند اكثر رجال ايران از راه غير مشروع ثروت بي حسابي براي وراث خود به جاي گذاشت.» (بامداد، شرح حال رجال ايران، ج3، صص114- 541) در سال هاي متأخر حكومت پهلوي، فريدون سودآور «پدر حسنعلي سودآور» با محفلي از اعضاي بهايي دولت اميرعباس هويدا، چون سپهبد پرويز خسرواني (معاون نخست وزير و رئيس سازمان تربيت بدني) و ناصر گل سرخي (وزير منابع طبيعي) و منوچهر پرتو (وزير دادگستري)، ارتباط نزديك داشت و با ايشان دوست صميمي بود.
حسينعلي سودآور، پسر فريدون سودآور، با بهره گيري از شهرت پدربزرگ مادري اش، حاج حسين آقاملك، در سال هاي اخير بنيادي به نام «مؤسسه دانش گستر سودآور» در ايران تأسيس كرد. اين مؤسسه، انتشار دانش نامه اي را، به سرپرستي «كامران فاني»، آغاز نموده كه دومين دانش نامه بزرگ عمومي ايران، پس از دايره المعارف مصاحب، خواهد بود.
كامران فاني، دانش نامه سودآور را اولين دانش نامه ايراني مي خواند كه «بخش خصوصي، در واقع يك فرد، هزينه تأليف آن را متقبل شده است.» براي آشنايي بيش تر بنگريد به: «دومين دانش نامه عمومي بعد از دايره المعارف مصاحب»، كتاب نيوز، 62 اسفند 7831؛ گفت وگوي كامران فاني با مجله مثلث (شماره نوروز 9831).
نكته جالب اين كه هر رسانه اي كه مي خواهد از حسينعلي سودآور مطلبي بنويسد او را پسر ارشد دختر ارشد حاج حسين ملك- كه موزه اي در تهران به نام اوست- ياد مي كند و نامي از فريدون سودآور پدر وي كه از عناصر بدنام و هم گام با حكومت پهلوي است به ميان نمي آيد. حسينعلي سودآور، فرزند فريدون سودآور (مدفون در آرامگاه صفا، گورستان ظهيرالدوله) و خانم عزت ملك و بزرگترين نوه مرحوم حاج حسين ملك است و هم اكنون با 07سال سن ناظر استصوابي موقوفات پدربزرگ خويش است. وي تحصيلات خود را ابتدا در ايران و بعد در آمريكا ادامه داد و پيش از انقلاب مديرعامل بنز خاور، در ايران بود.
وي با پيروزي انقلاب از كشور خارج شد و بعد از دو دهه به ايران بازگشت و در حوزه فعاليت هاي خيرخواهانه مشغول به فعاليت شد. سودآور در سال 0831 به همراه «محسن خليجي» و «محمدعلي سادات»، مؤسسه علمي فرهنگي دانش گستر را با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بنا نهادند.
اين مؤسسه در ابتداي فعاليت خود به صورت عام المنفعه به كمك نهادهاي فرهنگي كشور مي پرداخت و بعد از تثبيت خود به تأليف و تدوين دانش نامه مشغول شد. اهم فعاليت هاي اين مؤسسه تا قبل از تدوين دانش نامه دانش گستر به شرح زير است:
1- كمك به تدوين كتابي راجع به «تاريخ آموزش و پرورش در ايران» به همراه دانشگاه تهران و تأمين بودجه اين كار براي امور تحقيقات و چاپ
2- تجهيز برخي آزمايشگاه ها در دانشگاه هاي سراسر كشور
3- كمك مالي به برنامه انتخاب كتاب سال در دانشگاه تهران و اهداي جوايز به برندگان
4- همكاري با نهاد كتاب خانه هاي عمومي كشور و تامين مالي خريد كتاب به مبلغ 051 ميليون تومان
5- خريد 051 رايانه و نرم افزارهاي مربوط براي تجهيز كتاب خانه هاي مناطق محروم
اين مؤسسه بعدها به فكر روزآمدسازي دانش نامه مصاحب افتاد كه به دليل توافق نكردن با انتشارات اميركبير، خود دست به تأليف دانش نامه اي جديد زد و با همكاري كامران فاني و «علي رامين» با بيش از 003 استاد دانشگاه همكاري خود را شروع كرد.
علي رامين كه يكي از سر ويراستاران اين دانش نامه است، تحصيل كرده دانشگاه هاروارد است و در سال هاي قبل از انقلاب با سودآور و گروه بنز خاور همكاري داشته است. او كه فعاليت فرهنگي خود «را با «انتشارات فرانكلين» (كه وظيفه ترويج زندگي آمريكايي و برتري آن در مقابل اسلام و نگاه شرقي را در كتب ادبي دنبال مي كرد) آغاز كرده بود در زمان دانشجويي با «حميد عنايت» از عناصر چپ گرا همكاري مي كرد. وي بعدها به همكاري با ناشراني چون «اميركبير، سروش، هرمش و نشرني» پرداخت و پنج سال به همكاري با اتحاديه ناشران و كتاب فروشان ادامه داد.
رامين، براي هم فكري در راه انتشار دانش نامه حتي سفري به آمريكا داشته و با «احسان يار شاطر» بهايي شناخته شده، ملاقاتي داشته و با او درباره دانش نامه هم فكري داشته و از او مشاوره گرفته است.
پوشش رسانه اي وسيع براي انتشار دانش نامه «دانش گستر» كه با حمايت مالي عناصر بهايي منتشر شده قابل توجه است به طوري كه اكثر خبرگزاري ها مانند ايسنا و مهر و روزنامه هايي چون شرق و فرهيختگان به انتشار خبر اين دانش نامه پرداختند و مجلاتي چون مهرنامه و يكي از ضمايم همشهري صفحات متعددي را به آن اختصاص دادند و مصاحبه هايي با حسينعلي سودآور، كامران فاني، علي رامين و محسن خليجي منتشر كردند.
به هر حال همان گونه كه عنوان شد، به اين نوع فعاليت هايي كه با حمايت مالي عناصر بهايي به سرانجام مي رسد بايد به ديده شك و ترديد نگريست و متعجب بود كه نهادهاي فرهنگي كشور بدون توجه به سابقه حسنعلي سودآور وي را در كارهاي فرهنگي دخيل مي كنند و از پول وي كه معلوم نيست از چه راهي كسب شده، استفاده مي كنند. بهاييان كه دشمنان شناخته شده دين مبين اسلام هستند بدون در نظر داشتن منافع مادي و معنوي خود كه همانا تحريف تاريخ اين سرزمين به نفع بهاييت و نيز وارونه جلوه دادن حقايق تاريخي به همراه معرفي عناصر بدنام ايران زمين كه همراه و هم گام با بهاييت هستند دست به فعاليت نخواهند زد و بايد ديد كه در اين دانش نامه تا چه حد علايق بهاييان دخالت داده شده است.

 



كتاب در نگاه آفتاب
آميختن با ذوقي زيبا

رهبرمعظم انقلاب در ديدار با برخي امامان جمعه در دي 1380 در خصوص كتاب «لذات فلسفه» ويل دورانت فرموده اند: »حتي در مطالب جدي هم مي شود از كارهاي هنري و ذوقي استفاده كرد. من يكي از مثال هاي خوبي كه در اين زمينه در نظر دارم، كتاب «لذات فلسفه» ويل دورانت است كه مرحوم دكتر زرياب آن را بسيار عالي ترجمه كرده است. در اين كتاب «ويل دورانت» مطالب فلسفي غرب را با ذوقي ترين بيان ها مطرح كرده است. اين كتاب مثل شعر مي ماند و انسان وقتي آن را مطالعه مي كند، اصلا نمي فهمد اين كتاب فلسفه است. هم نويسنده و هم مترجم، خيلي عالي و با ذوقي زيبا و هنري، يك كتاب فلسفي را مثل يك لقمه چرب و نرم و شيرين، در دهان خواننده مي گذارند....

 



شعر

آتش عشق

زنده ياد مصطفي قمشه
گر بگويم كه مرا با تو نظر نيست كه هست
يا از اين راز ترا نيز خبر نيست ، كه هست

ور بگويم كه به دل صبر وقرار است كه نيست
يا به جان ز آتش عشق تو شرر نيست ،كه هست

تو مپندار كه در عشق ،ز پروانه و شمع
بي خبر تر ز خود و سوخته تر نيست ، كه هست

در فراق تو مرا شب همه شب تا به سحر
ناله و آه و فغان ، ديده ي تر نيست، كه هست

گوهر اشك و رخ زرد مرا بين و مگوي
كه مرا گنج زر و بحر گهر نيست ، كه هست

«مژده« شيواتر از اين گفته سخن هست كه نيست
خود كه گويد غزل نغز هنر نيست ،كه هست

منتظر
محمد رضا نيل فروش همداني
منتظر باش كسي مي آيد
مرد فرياد رسي مي آيد
به «خدايي كه در اين نزديكي است »
منتظر ، هم نفسي مي آيد

 



گزارشي از سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان نبرد نابرابر كتاب و كالاهاي مصرفي

طه راستين
سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان از همان ابتدا با حاشيه بود، چه در نشست خبري اين نمايشگاه كه در مكاني سرد برگزار شد و چه در افتتاحيه آن كه مسئولان فرهنگي كشور، هيچ يك حضور نداشتند و همين طور هم زماني و هم مكاني آن با نمايشگاه عرضه مواد غذايي و محصولات بهداشتي.شايد همه اين ها در ميزان استقبال از نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان كه در محل مصلاي امام خميني(ره) تهران برگزار شد بي تاثير نباشد، اگرچه هرگز نبايد تبليغات كم و اطلاع رساني ضعيف و نيز زمان برگزاري نامناسب نمايشگاه را هم فراموش كرد.
به هر حال سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان كه از 27 بهمن آغاز شده و تا شش اسفند برقرار است، بيش از 9هزار عنوان كتاب از حدود 250 ناشر را عرضه كرده است. كتاب هاي اين نمايشگاه با تخفيف 20 درصد و به صورت گروه بندي سني و نيز موضوعي عرضه شده است.
در نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان، بخشي با عنوان كتاب هاي ارزان مختص چاپ هاي قبلي كتاب هاي اين حوزه در نظر گرفته شده است، كه رئيس نمايشگاه درباره دليل اين اقدام مي گويد: بسياري از ناشران حاضر نيستند بهاي كتاب هايشان را تغيير دهند، ما با ايجاد چنين بخشي امكان عرضه اين دسته از كتاب ها را با بهاي كمتر فراهم كرده ايم. يگانه كاري دبير نمايشگاه، همچنين از عرضه كتاب هاي قديمي و فروش نرفته در سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان و توسط ناشران اين حوزه خبرمي دهد و مي افزايد: اين كتاب ها مربوط به قبل از سال 80 است؛ اساساً ما هيچ نوع گزينشي براي كتاب هاي اين نمايشگاه ا عمال نكرده ايم و تنها داشتن مجوز نشر از وزارت ارشاد براي عرضه كتاب در نمايشگاه كافي است.
اما سوال اينجاست كه با توجه به اينكه كتاب هايي كه تاريخ چاپشان سال هاي قبل است عموماً در نمايشگاه هاي قبلي عرضه شده اند، آيا بهتر نبود در اين نمايشگاه تنها كتاب هاي چاپ اول عرضه شود؟ اما مدير اجرايي انجمن فرهنگي ناشران كتاب كودك و نوجوان به مشكلات مربوط به عرضه كتاب كودك در ايران اشاره
مي كند و مي گويد : بسياري از كتاب هاي اين حوزه به دلايل متعدد فروش نمي رود و اين نمايشگاه مي تواند ويترين خوبي باشد براي اين كتاب ها.
او معتقد است : فروش نرفتن يك كتاب مشكل خود آن كتاب نيست بلكه ناشي از چرخه معيوب عرضه كتاب و به ويژه كتاب كودك و نوجوان در كشور است. وقتي ناشري تعداد كتاب هايش را به بيش از يك تعداد خاص مي رساند، اقدام به تجديد چاپ آن مي گيرد و همين باعث مي شود كتاب هاي قبلي روي دستش بماند و انبار شود.ما به احترام ناشراني كه حاضر به مخدوش كردن قيمت كتاب هايشان نيستند، تصميم به عرضه كتاب هايشان گرفته ايم و با اين كار ثابت مي كنيم كه كتاب هاي خواندني هم در بين اين كتاب هاي فروش نرفته پيدا مي شود.
رئيس نمايشگاه ادامه مي دهد: كتابي كه 10 سال پيش براي يك مخاطب كودك عرضه شده، ممكن است الان براي او ديگر جذاب نباشد اما همين امروز هم كودكان زيادي هستند كه مي توانند از همان كتاب بهره لازم را ببرند و به نظرم محروم كردن مخاطبان از كتاب ها صرفاً به خاطر اينكه چاپ اول نيستند، درست نيست.
اما مسئول برگزاري سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان در ادامه صحبت هايش به نكته اي اشاره مي كند كه شايد از محتواي آن بتوان دليل تبليغات ضعيف نمايشگاه را هم پيدا كرد.
يگانه كاري مي گويد: در دوره گذشته بخشي از درآمدهاي نمايشگاه حاصل فعاليت حامي مالي بود ولي امسال نمايشگاه حامي مالي ندارد درحالي كه ما براي درآمدهاي نمايشگاه برآوردي 130 ميليون توماني داشتيم.او درباره مبلغ اجاره غرفه هاي نمايشگاه مي گويد: براي غرفه هاي ارائه كننده كتاب 60 تا 80 هزار تومان به ازاي هر مترمربع و 100 هزار تومان به ازاي هر متر مربع براي غرفه هاي ارائه كننده لوازم كمك آموزشي و ديگر كالاها، اجاره بها در نظر گرفته شده است.
مسئول برگزاري سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان، در حالي كه با گلايه اي نرم به عدم حضور مسئولان فرهنگي در مراسم افتتاحيه و اميدواري اش از حضور آنها در مراسم اختتاميه اشاره مي كند، اما از همكاري صدا و سيما در اطلاع رساني نمايشگاه قدرداني مي كند و مي گويد: باورمان نمي شد با ارسال يك نامه براي آقاي ضرغامي ايشان به كمك ما بيايد. آقاي ضرغامي با توجه به نامه اي كه برايشان ارسال كرديم دستور فعال سازي بيشتر بخش هاي صدا و سيما را براي پوشش نمايشگاه صادر كرد. برخورد صدا و سيما در قبال اين نمايشگاه بسيار مسئولانه بود. وزارت ارشاد نيز مساعدت هاي زيادي داشت اما توقع داشتيم مسئولان ارشاد را در افتتاحيه نمايشگاه ببينيم. البته ارشاد براي نمايشگاه كم نگذاشته است اما امكان دارد انجمن فرهنگي ناشران كودك و نوجوان و ديگر نهادهاي خصوصي با نديدن مسئولان دلسرد شوند.
اما از نكات قابل توجه ديگر در سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان، عرضه كتاب هاي حوزه دفاع مقدس در بخشي ويژه در اين نمايشگاه است. بخشي كه شايد براي بسياري از نوجوانان امروز كه جنگ را نديده اند و به لحاظ زماني آن را درك نكرده اند قابل توجه باشد. شايد در اين بخش بتوان كتاب هايي درباره چگونگي مقاومت مردم ايران در جنگ تحميلي را كه براي نوجوانان نوشته شده است را پيدا كرد. موضوعي كه اگر درست و با دقت نوشته شود جايگزين بسياري از كتاب هاي نوجوان ترجمه اي خواهد شد.ايستگاه نقاشي به عنوان بخش جنبي نمايشگاه هم در نوع خود جالب است كه در آن تعداد زيادي از نقاشي هاي كودكان به معرض ديد درآمده است.
اما چرايي برگزاري اين نمايشگاه در محل مصلاي تهران سوالي است كه شايد براي خيلي از بازديدكنندگان و حتي بسياري از مخاطبان كتاب كه از نمايشگاه بازديد نكردند پيش آمده باشد، مخاطباني كه شايددر ارائه دليل صرف نظر ازبازديد از نمايشگاه، محل برگزاري آن را مطرح كنند. به هر حال حتي اگر مخاطبان گلايه هم نداشته باشند، اين سوال مطرح مي شود كه نمايشگاهي با 250 ناشر آيا به فضا و مكان بزرگ و وسيعي همچون مصلاي تهران نياز دارد؟ اما محمدتقي حق بين؛ عضو انجمن فرهنگي ناشران كتاب كودك و نوجوان كه سال گذشته رئيس دومين دوره اين نمايشگاه بوده در توضيح اين مسئله تير انتقادش را به سمت كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان رها مي كند و مي گويد: اولويت ما براي مكان برگزاري نمايشگاه، مركز آفرينش هاي ادبي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بود ولي متاسفانه اين كانون برنامه اي براي برخي
فعاليت هاي تجاري تنظيم كرده و با توجه به نرخ هايي كه براي فعاليت هاي غيرفرهنگي اعلام شده، عملاً امكان برگزاري نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان در آنجا وجود نداشت و من لازم است گله خود را از اين وضعيت اعلام مي كنم.
به هر حال همه چيز دست به دست هم داد تا سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان در حالي در مصلاي تهران برگزار شود كه همزمان با آن در همين مكان، نمايشگاه عرضه مواد غذايي و محصولات بهداشتي برپا شده است. اگرچه اين نمايشگاه در چهارم اسفند ( دو روز قبل از پايان نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان) پايان مي پذيرد. اين در حالي است كه اولويت هاي سبد مصرف در ميان خانوارهاي ايراني باعث شده كه آنها بازديد از نمايشگاه عرضه مواد غذايي و محصولات بهداشتي را به نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان ترجيح دهند.
محسن يگانه كاري اما جور ديگر مي بيند و نظرش را درباره جذب بازديدكنندگان سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان توسط نمايشگاه عرضه مواد غذايي و محصولات بهداشتي اين گونه بيان
مي كند: خيلي از كساني كه براي بازديد از آن نمايشگاه مي آيند وقتي متوجه مي شوند نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان داير شده است، به اينجا هم مي آيند.
زمان نامناسب برگزاري، تبليغات ضعيف، محل نامناسب برگزاري، همزماني و هم مكاني با نمايشگاه عرضه مواد غذايي و محصولات بهداشتي و ...، همه و همه دست به دست هم داده تا نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان با ركود همراه باشد. ركودي كه با يك مراجعه ساده به نمايشگاه، آشكارا شاهد آن مي شويم. بسياري از غرفه داران در گفتگوهاي شان از اين افت بازديدكننده متعجب اند و مي گويند كه تا حالا اين ميزان كم بازديدكننده را نديده اند. اگرچه بسياري از آنها به حكم تجربه شان بر اين باورند كه ميزان بازديد در روزهاي پاياني بهتر مي شود.
مدير اجرايي انجمن فرهنگي ناشران كودك و نوجوان هم گويا همين نظر را دارد، او مي گويد: وضعيت فروش در همه نمايشگاه ها حتي نمايشگاه بين المللي كتاب در روزهاي اول همين گونه است ولي حتي اين قضاوت هم كه فروش شديداً كم است، درست نيست.
او تاكيد مي كند: معتقديم مردم از نمايشگاه استقبال مي كنند و دوستان ناشر در پايان اين رويداد راضي از مصلي خارج مي شوند. از طرف ديگر بايد توجه داشته باشيد كه ما در روز اول صندوق هايمان را باز نكرده بوديم و عملاً فروش كتاب از روز دوم شروع شد.
با همه اين مسائل سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان همچنان در محل طبقه فوقاني شبستان مصلاي امام خميني (ره) تهران برپاست و در روزهاي پاياني ناشران چشم اميد دارند تا با حضور مخاطبان و اهالي كتاب، دست پر از نمايشگاه بيرون بروند.
ناگفته نماند كه سومين نمايشگاه كتاب تهران تا روز شش اسفند، هر روز از ساعت 9 صبح تا 19 ميزبان علاقه مندان است.

 



بررسي مجموعه شعر «مردگان بسيارند»ببين سنگيني عدل تو كج كرده ا ست ميزان را...

فهيمه بافنده
دفتر شعر «مردگان بسيارند» سروده علي داوودي است كه شامل 139 نو سروده و 40 غزل است چاپ اول اين مجموعه در 250 صفحه، در قطع رقعي و با شمارگان هشت هزار نسخه، به دست انتشارات تكا (توسعه كتاب ايران) روانه بازار كتاب شده است. داوودي فعاليت هاي ادبي و شعر را از سال 1370 آغاز كرد و در زمينه شعر بيشتر در قالب غزل كار كرده و در اغلب قالب ها نيز آثاري پذيرفتني خلق نموده است. جنگ 33 روزه لبنان بهانه اي براي ورود جدي وي به شعر سپيد بود و هم اكنون يك مجموعه شعر سپيد زير چاپ دارد. داوودي، مدير هنري مجله شعر نيز هست. آثار وي عبارتند از: «شعري براي جنگ» (مجموعه تدوين شعر دفاع مقدس)، «نام تو چيست؟» (مجموعه غزل)، سپيد مقاومت (مجموعه شعر) و يادنامه مرحوم محمدرضا آغاسي.
دفتر شعر «مردگان بسيارند» نيز از جمله آثار درخور توجه اين شاعر است كه از جمله نوسروده هاي اين دفتر مي توان به اين موارد اشاره نمود: «آنگاه غروب»، «از مرزها مي گذرند»، «از آفريقا طلا»، «آن ها كه به دنيا مي آيند»، «چه زيبا شده اي تهران» و «به دريا مي ريزد اين كوچه».
سروده هايي با اين سرآغازها: «آسمان ريخته در جام تو فروردين را»، «آرام پر كشيده به سمت رها شدن»، «يكشنبه عصر، نم نم باران، چراغ سبز» و «سلام يوسف تنهاي اين خيابان ها» از جمله غزل هايي هستند كه داوودي در اين مجموعه ارائه كرده است. سروده هاي اين مجموعه مضامين عاشقانه، عارفانه، تغزلي، آييني، عاشورايي، اجتماعي، عاميانه و مردمي دارد. با توجه به اينكه يكي از ويژگي هاي بارز شعر نو صراحت و آزادي بياني است كه شاعر رها از چارچوب رديف و قافيه و هماهنگي اوزان و مجور، به بيان حقايق و عقايد هدف نظر خود در قالب الفاظ و عبارات خاص مي پردازد. اين گونه از شعر ظرفيت مناسبي براي پردازش جنگ و دفاع مقدس به عنوان موضوعي بسيار جامع و پر بحث و گفت وگو دارد و سوژه مناسبي است براي شاعران جوان كه در مورد آن به خلق و ابتكار اشعاري متفاوت و قابل توجه بپردازند و با نگاهي متفاوت از جنبه ها و زاويه هاي مختلف به آن بنگرند و آن را دستمايه اشعار خود قرار دهند. داوودي نيز در اين مجموعه در قالب شعر نو نگاهي تازه و روشن به اين واقعيت تاريخي دارد و در اشعارش زواياي تاريك و روشن آن را به تصوير مي كشاند. در همين راستا شاعر دريافت هاي خاصي از جنگ و مسائل آن دارد و پيوندهاي تازه اي بين جنگ، عشق و مضامين اجتماعي برقرار مي كند.
در سروده «دلتنگم چون شلمچه» شاعرانگي كلام وي بيشتر از رهگذر نگاه متفاوت او به اطرافش است تا از انتخاب واژگاني خاص، يا چيدن اتفاقي كلماتي از خانواده هاي گوناگون در كنار هم. به عبارت ديگر اين شاعرانگي در بند مضامين و احساسات است تا كلمات و اين اصالت و ارزش بيشتري دارد چنانچه در اين سروده نيز به وضوح شاهد اين هنرنمايي شاعرانه مي باشيم: درس بابا آب داد، و درسي كه بابا به آب داد و آب كه بابا را پس نداد.
از پيوند اين سادگي و بي پيرايگي كلام با عنصر قوي و مؤثر عاطفه و تخيل است كه شعر بسيار ساده و طبيعي و درعين حال دلچسب و ماندگار مي شود. گاه نيز شعر اين شاعر رنگ و بوي اجتماعي- فرهنگي مي گيرد و با نگاهي منتقدانه، توأم با درد و دلسوزي، مفاهيم و ارزشهاي اجتماعي را دستمايه شعرش قرار مي دهد و به ناهنجاريهاي اجتماعي و رفتارهاي نامقبول موجود در جامعه اشارتي لطيف و پنهان مي كند.
آدم هاي بزرگ -كفش هاي كوچك - كفش هاي بزرگ -آدم هاي كوچك -آه چقدر راه نرفته!؟
دركنار اين تناسب ها شاعر نوعي طنز تلخ را نيز چاشني اشعارش نموده و به صورتي هنرمندانه و با چيره دستي به معضلات و ناهنجاري هاي فرهنگي و اجتماعي كه زاييده مدرنيته شدن و تأثير بخش مخرب فرهنگ غرب برآداب و رسوم و هنرهاي سنتي است اشارتي موجز و لطيف دارد و با بهره گيري از كلمات و واژگاني مناسب و موزون به شيوه اي نيكو تصويري روشن از اين واقعيت را ارائه مي دهد:
«مدرن تاكينگ- پينگ فلويد-بلاك كت، آريان - از آواز هاي قديمي تكانده اند-درخت ها- پرنده ها - و قلب ها را.»
داوودي در قالب غزل نيز طبع آزمايي نموده است. غزليات او داراي مضامين عاشقانه - عارفانه، مذهبي و ولايي است كه بيشتر اين اشعار برخاسته از توسلات قلبي و ارادت و شيفتگي خاص شاعر به آستان مقدس امام عصر(عج) ديگرامامان معصوم (ع) است. از آنجا كه اين ذوق و قريحه ادبي قرين با انديشه اي پخته، والا و صيقلي خورده است زاييده سروده هايي دلنشين تر و جذاب تر شده است. دراين ميان معلومات تاريخي، مذهبي و ديني شاعر نقش مهمي درغناي ادبي اشعار دارد چنانچه تلميح به نكات و آموزه هاي عرفاني، قرآني و تاريخي دراين اثر به چشم مي خورد.
درغزليات اين مجموعه، شاعر مهارتي خاص در شكار لحظه هاي ناب شاعرانه دارد شعر او تا حد خوبي برخوردار است از كشف حالت هايي كه يا بار عاطفي بسيار دارند و يا ارزش تصويري ويژه با تخيلي قوي.
اين تصويرها غالباً تازه است و به نحو خوبي با عاطفه شعرگره مي خورد به واقع اين پيوند عاطفه و تخيل است كه به شعر داوودي جان تازه اي بخشيده است:
ابري گرفته، جان تو را در مشت، خورشيد پـيرچشم تري دارد
مشتي فرشته بال و پرآورده است شايد از آسمان خبري دارد
دريا هنوز وسوسه اي آبي ست درقطره قطره اش خزري جاري است
جنگل هنوز معني سرسبزي است، مضمون شاخه ها تبري دارد
داوودي سروده پاياني دفترش را متبرك به آستان مقدس مولاي متقيان امام علي (ع) نموده است وارادت و تمناي قلبي و باطني خويش را درقالب سروده اي زيبا و دلنشين به اين امام همام تقديم مي دارد، وي در قالب توضيحاتي كه در بردارنده تلميح و اشارات تاريخي به زندگي اين امام بزرگوار است،روح معنوي و تاثيرگذاري دو چندان به سروده اش بخشيده است؛
نشاط انگيز نامت مي نوازد روح عطشان را
تومثل چشمه اي! نوشيد و جوشيده انسان را
تو را درچاه مي جويند نخلستان به نخلستان
تو را دربند مي خوانند چون بر نيزه قرآن را
تو را از آتش دست برادر باز مي پـرسند
ببين سنگيني عدل تو كج كرده ست ميزان را
دليرا تا كي آيا ذوالفقارت خاك خواهد خورد؟
غم تابوت ها تنديس ها پركرده ميدان را
نگاهي! خار درچشم تماشاي من افتاده ست
بخوان از استخوان درگلو روح غزل خوان را!
خدا درمي زند درنيمه شب هاي دلم اين كيست؟
كسي بردوش دارد رنج انسان، كيسه نان را

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14