(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 5 اسفند 1389- شماره 19872

به كارگيري راهبرد مظلوم نمايي توسط موسوي
پيش بيني پيامبر درمورد جنگ اميرالمؤمنين با فتنه گران

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




به كارگيري راهبرد مظلوم نمايي توسط موسوي

آنان كه به بقاي كشور و جمهوري اسلامي به گونه اي مشروط باور دارند، ظاهراً از ايجاد بحران هايي كه دامنه آنها به انتخابات و ايام حاضر متوقف نخواهد ماند نيز ابا ندارند. اطمينان دارم كه مردم و جوانان با هوشمندي، مجال شيطنت را از اين افراد مي گيرند و از هرگونه تنش كه مطلوب آنان است پرهيز كرده و از دايره رفتاري كه زيبنده جوان فهيم و با فرهنگ ايراني است خارج نمي شوند.»
برخلاف محتواي ظاهري اين نامه كه دعوت طرفداران به «اجتناب از اغتشاش» بود، اما پيام اصلي بيانيه كه در قالب چهره «مظلوم نمايانه» صورت مي گرفت، نوعي راديكاليزه كردن فضاي انتخابات بود. اينكه ادعا شود «برخي تحركات و برنامه ريزي هاي محفلي» از سوي رقبا براي برهم زدن امنيت و آرامش جامعه در حال وقوع است، جز راديكال تر ساختن طرفداران و هيجاني ساختن آن دستاورد ديگري نخواهد داشت. راديكاليسمي كه زاييده مظلوم نمايي است. در اين بيانيه رقيب، شخصيتي بي هويت، رياكار و قدرت طلب معرفي شده است كه نه به «جمهوريت» اعتقاد دارد و نه به «اسلام». آنچه براي او مهم است تنها «قدرت» است و تنها به اين شرط است كه بقاي «جمهوري اسلامي» را مي خواهد و لذا براي حفظ آن از هيچ عملي فروگذار نخواهد كرد. اما اين بيانيه به اين پرسش پاسخ نمي دهد كه چرا زماني كه دو جبهه خود را پيروز انتخابات مي دانند بايد به خشونت و بر هم زدن امنيت جامعه روي بياورند. يعني رويكردي كه جبهه دوم خرداد پس از انتخابات اتخاذ كرد.
در واقع همان طور كه اين بيانيه رقيب را متهم به برنامه ريزي براي «اغتشاش» مي كند، رقيب نيز پيش از انتخابات همين تصور را از جبهه دوم خرداد داشت. اما چيزي كه موجب شد اغتشاشات سياسي به پس از انتخابات به تعويق بيفتد، احتمال پيروزي بود. به عبارت ديگر ناآرامي هايي كه از سوي جبهه دوم خرداد به بعد از انتخابات موكول شد به دليل احتمال پيروزي در انتخابات بود. زيرا بيم آن بود كه اگر اين ناآرامي ها پيش از رأي گيري آغاز شود احتمال پيروزي به خطر بيفتد. در اين بيانيه، موسوي همچنين خواهان سلامت در برگزاري انتخابات مي شود. اظهار نگراني كردن در سلامت انتخابات چنان كه پيشتر نيز گفته شد از محورهاي اصلي تبليغات آن جبهه بود كه از سال 1387 آغاز شده بود. اهداف اين محور تبليغاتي را در سه موضوع مي توان جمع بندي كرد:
1. بيم واقعي در صورتي كه آرا بسيار به يكديگر نزديك باشد.
2. مظلوم نمايي به منظور كسب آراي بيشتر.
3. بهره برداري براي حوادث پس از انتخابات در صورت شكست.
به كارگيري راهبرد «مظلوم نمايي» در بسياري از رفتارهاي تبليغاتي ستاد موسوي نمايان بود. در واقع تبليغ فراوان براي متهم سازي رقيب به «بي ادبي» از نمونه هاي اين تلاشها بود. موسوي در ساعت هاي واپسين مانده به انتخابات نيز از اين سياست بهره مي برد و بارها صدا و سيما را متهم به جانبداري از رقيب مي كند. موسوي طي يك بيانيه نارضايتي خود را از اينكه صدا و سيما براي احقاق حقوق نامزد رقيب او نوزده دقيقه زمان به وي اختصاص داده است، ابراز مي دارد. در طول مناظره هاي انتخاباتي در غياب احمدي نژاد بارها در مناظره هايي كه رقبا داشتند، آنان بدون آن كه به مناظره با يكديگر بپردازند به مناظره با شخص غايب مي پرداختند. اين رويكرد كه بارها با تذكر مجري برنامه مبني بر ايجاد حق براي پاسخگويي شخص غايب مواجه شده بود، از سوي رقبا ناديده گرفته شد. بر همين اساس و طبق قانون ياد شده هر كدام از نامزدها از دقايقي براي پاسخگويي به مطالبي كه در غياب آنها ارائه شده بود، برخوردار شدند كه در اين ميان فرصت احمدي نژاد به دليل آن كه ديگران بيشتر در غياب او سخن مي گفتند، بيشتر بود. موسوي با آن كه اين قانون را در مناظره ها پذيرفته بود، اما به هنگام اجرايي شدن آن، چنين قانوني را بهانه اي براي مظلوم نمايي و جانبدار معرفي كردن صدا و سيما قرار داد. در بيانيه موسوي كه به اين منظور انتشار يافته، چنين آمده است:
ملت شريف ايران، هموطنان عزيز! همان گونه كه شاهد بوديد در مناظره هاي تلويزيوني، نامزد حاكم به جاي طرح برنامه هاي خود و نقد برنامه هاي طرف مناظره اش با توسل به شگردهاي مغالطه آميز، اشخاص حاضر و حتي غايب در مناظره را به شديدترين وجه همراه با بدترين هتاكي ها مورد اتهام هاي گوناگون قرار داد... متأسفانه سازمان صدا و سيما در اقدامي تبعيض آميز به فرد خاطي كه در طول مدت انتخابات برخلاف قانون تمامي امكانات دولتي از جمله تمام شبكه هاي صدا و سيما را در اختيار داشت با اختصاص وقتي اضافه در آخرين ساعات مجاز تبليغات به بهانه نقد طرف هاي مناظره اش از برنامه و عملكرد دولت، بار ديگر فرصتي را در اختيار نامزد حاكم گذاشت تا مجدداً به جاي تصحيح و جبران خطاهايش سيلي ديگر از تهمت هاي ناروا را متوجه رقباي انتخاباتي و افراد غايب كند و كمتر از دو دقيقه (101 ثانيه) زمان را براي پاسخگويي اينجانب منظور داشت كه شوخي تلخي بود.
اينجانب ضمن اعتراض به اين شيوه برخورد تبعيض آميز و ناجوانمردانه، همه اين اقدام ها را ناشي از يقين نامزد حاكم و اتباعش به شكست در يك انتخابات سالم و عادلانه مي دانم و اطمينان دارم مردم، با حضور سبز خود در پاي صندوق هاي رأي قاطعانه و در كمال آرامش پاسخ همه اين ناروايي ها را خواهند داد.269
گذشته از آنكه در اين بيانات همانند بسياري از بيانات ديگر، موسوي از موضع ادب و اخلاق حجم بالايي از اتهامات را به اشخاص حقيقي و حقوقي وارد مي سازد، اما نكته قابل توجه اين است كه وي به رغم قانون وحقوق تعيين شده افراد سعي دارد آن را ظلم و تبعيضي عليه خويش جلوه دهد. متهم ساختن بسياري از نهادهاي جمهوري اسلامي از قبيل صدا و سيما، شوراي نگهبان، دولت، بسيج و سپاه، نه تنها در ايام انتخاباتي، كه در روزهاي نخست سال 88 نيز مورد توجه اين ستاد بود. تجمع اعضاي اين ستاد در مقابل صدا و سيما به منظور جانبدارانه نشان دادن اين سازمان هفته ها پيش از آغاز تبليغات بيانگر آن بود كه «مظلوم نمايي» از راهبردهايي است كه جريان مذكور در انتخابات از آن بهره خواهد برد.
موسوي در روز انتخابات ضمن برگزاري نشست خبري در رفتاري غيرقانوني خود را پيش از پايان انتخابات پيروز رقابت هاي انتخاباتي معرفي كرد. او همچنين در اين روز پيشاپيش بيانيه اي هم مبني بر پيروزي خود صادر كرد. جالب اينجا بود كه وي در اين اظهارات كه خود را پيروز مي ناميد به جاي آن كه از ابعاد و دلايل پيروزي خويش سخن بگويد، بيش از هر چيز درباره تخلف در انتخابات و پي گيري اين تخلف ها سخن گفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
269 . «بيانيه موسوي خطاب به مردم»؛ پايگاه اينترنتي قلم؛ 20/3/1388.

 



پيش بيني پيامبر درمورد جنگ اميرالمؤمنين با فتنه گران

عنصر «مصلحت» در حكومت اميرالمؤمنين(عليه السلام)
به راستي اگر حضرت علي(عليه السلام) به همراه طلحه، زبير و معاويه شورايي تشكيل مي دادند و حكومت را بين خودشان تقسيم مي كردند، گل مي گفتند و گل مي شنيدند و با صلح و سازش به روي هم لبخند مي زدند؛ من و شما امروز درباره آن حضرت چه قضاوتي مي كرديم؟! آيا بين حكومت آن حضرت و حكومت هاي قبل و بعد از ايشان تفاوتي قايل مي شديم؟
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي بايد وراي همه مصالح، مصلحتي فراتر را ملاحظه كند، و آن ارائه يك الگوي راستين از حكومت اسلامي بود. هيچ مصلحت ديگري در مقايسه با اين مصلحت رجحان نداشت. اراده خداوند اين بود كه با حكومت آن حضرت به مردم نشان دهد كه امكان پياده شدن و اجراي حكومت اسلامي، به معناي واقعي آن، وجود دارد. تا زمان ظهور امام عصر(عليه السلام) ـ كه معلوم نيست چقدر طول خواهد كشيد ـ حكومت اميرالمومنين(عليه السلام) حجتي است بر ما كه حكومت راستين اسلامي، صرفاً يك ايده آل ذهني نيست و عملا قابل تحقق است. اگر حكومت آن حضرت نبود خداوند چنين حجتي بر مردم نداشت. از اين رو در چنين حكومتي به هيچ وجه، سازش كاري و مصلحت گرايي قابل توجيه نبود و بايستي شكل كاملا صحيح حكومت اسلامي پياده و اجرا مي گرديد.
پيش بيني پيامبر(صلي الله عليه وآله)
در مورد جنگ اميرالمؤمنين(عليه السلام) با فتنه گران
ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه از اميرالمؤمنين(عليه السلام) نقل مي كند كه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) خطاب به آن حضرت فرمودند:
ا نّ اللّه قد كتب عليك ج هاد المفتونين كما كتب عليّ ج هاد المشر كين قال فقلت يا رسول اللّه ما هذ ه الف تنه الّتي كت ب عليّ في ها الج هاد قال قوم يشهدون ان لا ا له ا لاّ اللّه و انّي رسول اللّه و هم مخال فون ل لسّنه فقلت يا رسول اللّه فعلام اقات لهم و هم يشهدون كما اشهد قال علي الا حداث في الدّين و مخالفه الامر .1
پيغمبر(صلي الله عليه وآله) به اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمودند: خدا بر من جهاد با مشركان را و بر تو جهاد با فتنه زدگان را واجب كرد. همان طور كه من مأمور بودم با مشركان بجنگم، بعد از من روزگاري بيايد كه تو بايد با كساني كه فتنه زده شده اند، جهاد كني. اميرالمؤمنين(عليه السلام) سؤال كردند اين فتنه اي كه مي فرماييد كساني فتنه زده مي شوند و من بايد با آنها بجنگم، چه فتنه اي است؟ پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمودند: آن فتنه زدگان كساني هستند كه شهادتين را بر زبان دارند؛ يعني مي گويند ما خداي يگانه را قبول داريم، رسالت پيغمبر(صلي الله عليه وآله) را قبول داريم و مسلمانيم. آنان احكام ظاهري اسلام را عمل مي كنند، اما با سنّت من مخالفند و به رفتار من اقتدا نمي كنند؛ تو بايد با آنان جنگ كني. عرض كردم، يا رسول الله وقتي آنها مسلمان هستند و شهادت به توحيد و نبوت مي دهند به چه دليل بايد با آنها بجنگم؟ چطور با مسلماني كه نماز مي خواند و روزه مي گيرد، بجنگم؟! پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمودند: آنچه باعث مي شود كه تو با آنان بجنگي يكي اين است كه آنها در دين بدعت مي گذارند، و ديگر اين كه با تو مخالفت مي كنند؛ و مخالفت با تو، به عنوان امام و خليفه بر حقي كه حقانيت و خلافتش ثابت گرديده و پذيرفته شده است، خروج برامام حق است، كه بايد با آن مقابله كرد.
از اين رو پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) اين مسأله را كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) روزگاري مي بايد با گروه هايي از مسلمانان بدعت گذار بجنگد، از قبل به آن حضرت خبر داده بود و آمادگي روحي لازم را در حضرت علي(عليه السلام) ايجاد كرده بود تا براي چنين روزي آماده باشد.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) خود در نهج البلاغه درباره ظهور بدعت ها در دين مي فرمايد:
و ا نّ المبتدعات المشبّهات هنّ المهل كات ا لاّ ما حف ظ اللّه م نها؛ بدعت ها و امور شبهه ناك، و چيزهايي كه جزو دين نيست ولي با توجيهاتي به نام دين به مردم ارائه مي شود، باعث هلاكت مردم مي گردد، مگر اين كه خدا منّت بگذارد و از مفاسد آن جلوگيري كند و مانع نابود شدن جامعه شود.
و ا نّ في سلطان اللّه ع صمه ً لا مر كم؛ حكومت و قدرت الهي كه در اختيار من قرار گرفته، موجب مي شود كه شما بيمه شويد و كارتان به سامان برسد، مبتلا به شبهات نشده و هلاك نشويد.فاعطوه طاعتكم غير ملوّمه و لا مستكره ب ها؛ حال كه حكومت من عامل نجات شما از هلاكت است، از روي اختيار، و نه اكراه و جبر، با حكومت من همكاري كنيد و تصميم بگيريد آن را از دل و جان بپذيريد تا هم در دنيا عزتتان محفوظ بماند و هم در آخرت به نجات و سعادت برسيد. سپس مي فرمايد، يا اين كار را انجام مي دهيد و خود را با طوع و رغبت با حكومت حق همراه مي كنيد، يا اين كه خدا اين قدرت را از شما خواهد گرفت: و اللّه لتفعلنّ او لينقلنّ اللّه عنكم سلطان الا سلام ثمّ لا ينقله ليكم ابداً حتّي يأر ز الامر ا لي غير كم؛2 اگر با حكومت حق همراهي نكنيد، خدا سلطنت اسلامي و حكومت اسلامي را از چنگ شما در خواهد آورد و به دست ديگران خواهد داد.
تفاوت جنگ هاي پيامبر(صلي الله عليه وآله)
با جنگ هاي زمان حكومت علي(عليه السلام)
اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نهج البلاغه در توصيف جنگ هاي زمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:
فلقد كنّا مع رسول اللّه(صلي الله عليه وآله) و ا نّ القتل ليدور علي الآباء و الأبناء و ال خوان و القرابات فما نزداد علي كلّ مصيبه و ش دّه ا لاّ ايماناً و مض يّاً علي الحقّ و تسليماً ل لأمر و صبراً علي مضض الج راح ؛3 در زمان پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) شرايطي پيش مي آمد كه ما بايد با پدران، فرزندان، برادران و ساير خويشانمان بجنگيم و راهي نمي ماند جز اين كه به كشتن آنها اقدام كنيم. آري، در جنگ هاي صدر اسلام بسيار مي شد كه كار به آن جا مي كشيد كه پدر و پسر مقابل هم قرار مي گرفتند و يكي بايد ديگري را مي كشت. حضرت مي فرمايد، اين مصيبت ها و امتحان هاي سخت موجب نمي شد كه ما دست از ايمانمان برداشته و در راه و روشمان سست شده و از جنگ فرار كنيم، بلكه اين مسايل بر ايمان، پايداري و مقاومت ما مي افزود.
ليكن با اين همه، خصوصيت جنگ هاي زمان پيغمبر(صلي الله عليه وآله) اين بود كه جبهه حق و باطل كاملا روشن بود و يك طرف ايمان و طرف ديگر كفر قرار داشت. در يك طرف مسلمان ها و پيامبر(صلي الله عليه وآله) و طرف ديگر كفار و مشركان بودند. از اين رو اگر كسي اسلام را پذيرفته بود كاملا برايش روشن بود كه بايد براي جنگيدن با كفار آماده باشد و خلاصه، دغدغه، اضطراب و ابهامي در كار نبود.
اما در زمان اميرالمؤمنين(عليه السلام) كار بسيار سخت تر از زمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود. روزگاري شده بود كه بايد مسلمان با مسلماني ديگر بجنگد. اميرالمؤمنين(عليه السلام) در اين باره مي فرمايد: و لك نّا ا نّما اصبحنا نقات ل ا خواننا ف ي الا سلام علي ما دخل فيه م ن الزّيغ و الا عو جاج و الشّبهه و التّأويل ؛4 پس از پيامبر(صلي الله عليه وآله) روزگاري آمده كه بايد با هم كيشان و برادران مسلمان خود كه دچار كج روي و انحراف شده اند و احكام خدا را تأويل مي كنند، بجنگيم. اين همان چيزي بود كه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) درباره آن به اميرالمؤمنين(عليه السلام) خبر داده و فرموده بود: روزگاري بيايد كه همان طور كه من بر اساس تنزيل قتال كردم تو بايد بر اساس تأويل قتال كني. پيامبر(صلي الله عليه وآله) برخي از نمونه هاي اين انحرافات را نيز به اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرموده بودند. در اين باره حضرت علي(عليه السلام) در يكي از خطبه هاي نهج البلاغه از قول پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند، از جمله فتنه هايي كه پس از من در ميان امتم ظاهر خواهد شد اين است كه:
فيستح لّون الخمر بالنّبيذ و السّحت ب الهد يّه و الرّ با ب البيع ؛5 روزگاري بيايد كه شراب را به اسم آب انگور، رشوه را به اسم هديه، و ربا را با نام بيع حلال مي شمرند.
جنگ بر اساس تنزيل و تأويل
از امام زين العابدين(عليه السلام) نقل شده كه فرمودند: روزي بند كفش پيغمبر(صلي الله عليه وآله) كنده شده بود. حضرت آن را به اميرالمؤمنين(عليه السلام) دادند تا تعمير كند. سپس خودشان در حالي كه به يك پايشان كفش و پاي ديگرشان برهنه بود در جمع اصحاب حاضر شدند. آن روز در مسجد افراد زيادي، از جمله، ابوبكر و عمر و بسياري ديگر از اصحاب حضور داشتند. پيامبر(صلي الله عليه وآله) رو به آنان كرده و فرمودند: ا نّ م نكم من يقات ل علي التّأويل كما قاتل معي علي التّنزيل ؛ در ميان شما كسي هست كه بعد از من «قتال علي التأويل» خواهد كرد همان گونه كه همراه من «قتال علي التنزيل» كرده است. ابوبكر سؤال كرد: انا ذاك، آيا آن كسي كه بر تأويل جنگ خواهد كرد من هستم؟ پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمودند: نه، تو نيستي. عمر سؤال كرد: آيا آن شخص من هستم؟ پيامبر(صلي الله عليه وآله) باز هم فرمودند: نه، تو نيستي. اصحاب ساكت شدند و به يكديگر نگاه كردند. پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمودند: و لك نّه خاصف النّعل و اومأ ب يد ه ا لي عليّ(عليه السلام) ؛ كسي كه بر «تأويل» خواهد جنگيد هماني است كه الآن كفش مرا پينه مي زند؛ و اشاره به علي(عليه السلام) كردند، در حالي كه آن حضرت مشغول پينه زدن كفش پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود.6
بدين ترتيب پيامبر(صلي الله عليه وآله) از همان زمان حيات خودش زمينه سازي مي كرد كه بگويد علي(عليه السلام) بعد از من خواهد جنگيد و جنگش بر حق و بر اساس قرآن است؛ پس به او اعتراض نكنيد كه آيه قرآن را درست تطبيق نمي كند.
و عجيب اين است كه حضرت علي(عليه السلام) هنگامي كه براي جنگ با اصحاب جمل مهيا مي شد اين آيه را خواند:و ن نكثوا أيمانهم م ن بعد عهد ه م و طعنوا ف ي د ين كم فقات لوا أئ مّه الكفر نّهم لا أيمان لهم لعلّهم ينتهون.7 مضمون آيه اين است كه مشركان با شما پيمان و قرارداد ترك مخاصمه مي بندند و متعهد مي شوند در چهار ماه حرام يا اوقات ديگر با شما نجنگند؛ مادامي كه آنها به قراردادشان عمل مي كنند شما نيز به پيمان خود وفادار باشيد، اما اگر آنان پيمان را شكستند، با پيشوايان كفر بجنگيد. اميرالمؤمنين(عليه السلام) آن روز پس از تلاوت اين آيه فرمود، «أئ مّه الكفر» زبير، طلحه و عايشه هستند و از روزي كه اين آيه نازل شده، به آن عمل نشده بود و ما با جنگ جمل به آن عمل مي كنيم.8 اين در واقع تأويل آيه و از همان مواردي بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرموده بود علي(عليه السلام) بر اساس تأويل جنگ خواهد كرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 9، باب 157، ص 206.
2. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، خطبه 121.
3. همان، خطبه 121.
4. همان.
5. همان، خطبه 155.
6. بحارالانوار، ج 32، باب 7، روايت 260.
7. توبه (9)، 12.
8. بحارالانوار، ج 32، باب 3، روايت 140.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14