(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 5 اسفند 1389- شماره 19872

سكسكه و راه هاي مقابله با آن
نسل ديروز جوان امروز
خانه تكاني -قسمت دوم
دردسرهاي قبل از ازدواج
صرفه جويي لازمه زندگي



سكسكه و راه هاي مقابله با آن

سكسكه چيزي است كه بي گمان همه در طول زندگي خود با آن مواجه شده اند، هق هق هاي طولاني كه در صورت تداوم، فرد را مستأصل مي كند و در مواردي حالت بيماري به خود مي گيرد. سكسكه همچنان به عنوان يكي از اسرار پزشكي باقي مانده است و تا به حال، نقش و عملكرد مفيدي براي آن شناخته نشده است.
در واقع سكسكه عبارت است از انقباضات ناخودآگاه و مكرر عضله ديافراگم و عضلات تنفسي بين دنده اي.
سكسكه يك علامت است و نه يك بيماري. در ايجاد سكسكه ديافراگم (عضله بزرگ و نازكي كه قفسه سينه را از شكم جدا مي كند) و عصب فرنيك (عصبي كه ديافراگم را به مغز وصل مي كند) نقش دارند. معمولا در حين سكسكه، صدايي تند و سريع كه در اثر حركت غيرارادي عضلات ديافراگم و متعاقب آن بسته شدن سريع تارهاي صوتي پديد مي آيد، شنيده مي شود.
تقريبا همه ممكن است دچار سكسكه شوند، حتي جنيني كه در رحم مادر است، اما به طور كلي مردان به مراتب بيشتر از زنان دچار سكسكه مي شوند. ولي عملا هر فردي از نوزادان گرفته تا افراد بزرگسال، آن را تجربه مي كند.
سكسكه معمولا يك مشكل گذرا و خوش خيم است. با اين حال همين عارضه ساده، در صورتي كه بيش از حد ادامه پيدا كند، مي تواند آزاردهنده و ناتوان كننده باشد.
در ضايعات مغزي، ضربه و تومورهاي مغزي و يا به دنبال بي هوشي ها نيز امكان بروز سكسكه وجود دارد. عموما سكسكه با اين علت، خود به خود بهبود يافته و غالبا در افراد مضطرب و داراي استرس بالا و يا متعاقب خبر خوشايند و غم انگيز تظاهر مي كند و در برخي مواقع مصرف دارو و سموم نيز علت آن است.
علل سكسكه
تحريك اعصابي است كه عضلات تنفسي، خصوصا ديافراگم را تحريك مي كنند. علت سكسكه كوتاه مدت معمولا ناشناخته است اما در صورتي كه سكسكه طولاني مدت باشد يا به شكل مكرر رخ دهد، امكان دارد به علل زير ايجاد شده باشد؛
خوردن يا آشاميدن غذا يا نوشيدني داغ يا مواد تحريك كننده، بيماري پرده جنب (پرده اي كه روي ريه را مي پوشاند)، ذات الريه، اورمي (جمع شدن مواد زائد سمي در اثر نارسايي كليه)، مصرف برخي از داروها، اختلالات معده، مري، روده يا لوزالمعده، حاملگي، هپاتيت، سابقه عمل جراحي (خصوصا جراحي روي شكم)، علل عاطفي، پر بودن معده، خنده شديد يا احساسات قوي و تغيير در دماي محيط. چنانچه گفته شد، معده خيلي پر و انباشته نيز مي تواند باعث حمله هاي سكسكه شود كه به شكل غيرارادي بروز مي كند و در شرايط زير پيش مي آيد؛ خوردن بيش از حد غذا و با سرعت، به درون كشيدن هواي بيش از اندازه، تغيير ناگهاني در دماي معده مثل نوشيدن مايعات سرد بلافاصله بعد از نوشيدن يك نوشيدني داغ.
اغلب اوقات سكسكه، بيش از چند دقيقه طول نمي كشد ولي در صورتي كه با بيماري هاي ديگري مثل مشكلات قلبي- ريوي همراه باشد، فرد نياز به مراجعه به بيمارستان دارد.
اگر شما دچار سكسكه هايي مي شويد كه تا چند روز يا بيشتر ادامه پيدا مي كنند، پزشك شما مي تواند دستور انجام آزمايش هايي را تجويز كند كه براي بررسي احتمال وجود يك مشكل جدي تر به كار مي روند.
روش هاي درمان سكسكه متنوع هستند و درمان هاي غيردارويي معمولا بر روش هاي تحريك ناحيه حلق و بيني مبتني هستند. در زير به مواردي اشاره مي شود كه شما مي توانيد در حين بروز مشكل، يك يا تعداد بيشتري از آنها را به كار بنديد؛
- نفس خود را نگاه داريد و تا 10 بشماريد.
داخل يك كيسه كاغذي تنفس كنيد. (كيسه پلاستيكي به دليل احتمال چسبندگي آن به بيني و خصوصا در اطفال به هيچ عنوان توصيه نمي شود.) 4- 1 ليوان آب را به سرعت بنوشيد. باوري قديمي وجود دارد مبني بر اينكه نوشيدن هفت جرعه آب سكسكه را متوقف مي كند.
- نان خشك يا يخ خرد شده قورت دهيد.
- يك قاشق چاي خوري شكر خشك بخوريد.
- در برخي متون به گذاشتن يخ و ليمو روي زبان براي متوقف كردن سكسكه اشاره شده است.
در بيماري كه آيروفاژي علت سكسكه است، بايد از صحبت حين صرف غذا پرهيز كنيد، غذا را به خوبي جويده و با استرس و اضطراب صرف نكنيد. درمان سكسكه با علت رفلكس، مصرف حجم كم غذا و پرهيز از خوابيدن پس از غذا خوردن است. غذاي پرچرب، نوشابه هاي گازدار، پياز خام، مركبات و حتي سيگار كشيدن سبب تشديد رفلكس معده مي شود. داروهايي هم براي درمان سكسكه معرفي شده اند كه سر دسته داروهاي موثر در درمان سكسكه كلروپرومازين است كه هم به شكل قرص و هم به صورت آمپول وجود دارد؛ البته اين دارو از انواع داروهاي اعصاب است و ظاهرا به اين دليل تجويز مي شود كه سكسكه يك رفلكس عصبي است، اما بايد به خاطر داشته باشيد كه درمان هاي دارويي را هرگز بدون تجويز پزشك استفاده نكنيد، چرا كه عارضه جانبي دارد.
به طور كلي سكسكه معمولا حالت خوش خيم داشته و با درمان هاي خانگي برطرف مي شود، در مواردي هم كه به طول بيانجامد يا به درمان هاي معمول جواب ندهد معمولا با دخالت پزشك برطرف خواهد شد.

 



نسل ديروز جوان امروز

مادر: مونا جان عصر بعد از دانشگاه زود بيا خونه كه وقت براي استراحت و آماده شدن واسه مهماني تولد سارا را داشته باشي.
مونا: اين واي مامان، بازم مهموني فاميلي، من فقط همين يك شب جمعه رو واسه خودم دارم، دلم مي خواد با دوستانم بگذرونم، حوصله مهموني بازي شماها رو ديگه ندارم!
مادر: مادر جون يادت رفته؟ من از اول هفته درمورد مهموني امشب باهات قول و قرارگذاشته بودم كه بهانه جويي و نق زدن هاي هميشگي «من نميام و با دوستام قراردارم» رو ديگه نشنويم.
تازه سارا هم كه هم سن و سال خودته، ديگه چه مشكلي داري؟
مونا: مامان جون نمي شه يك بهانه اي جور كني من نيام، به خدا تازه ديروز فهميدم كه امشب تولد يكي از بچه هاي با حال دانشكدست و همه دوستام رو هم براي امشب گفته، من با اونا خيلي بيشتر حال مي كنم تا تو جمع خاله و دايي. خيالت هم راحت باشه. بعداً خودم از دل سارا در ميارم و يك كادوي خوشگل هم براش جداگانه ميگيرم.
مادر: دخترم، مگه تو عضو اين خانواده نيستي.
فاميل واجب تره يا دوستهاي غريبت؟ تو همه رو ول كردي و فقط چسبيدي به دوستات!
اگه بهت بگم كه «صله ارحام» واجبه جواب ميدي كه «مامان بسه نگو كه اين حرف هاي تاريخ مصرف گذشته به درد اين دوره و زمانه نمي خوره.»
والله من كه نمي دونم چكار كنم، آخه اين همه درس و دانشگاه چي بهتون ياد داده چرا شما جوونا، يك ذره احساس مسئوليت در قبال خانواده و فاميل تون نداريد و همش حرف، حرف خودتونه؟
مونا: اي بابا بازم شروع كردي، حالا ديگه هي گير بده اون هم اول صبحي از نوع «سه پيچ» نصيحت هاي مامان خانم شد غذاي روح امروز من بدبخت، مگه ديگه ول مي كنه، يك ريز هي ميگه.
مادر: «همون ديگه، فقط تو دانشگاه اينو ياد گرفتيد كه مقابل بزرگترها وايسيد و حق، حق كنيد. من كه حريف زبون تو نمي شم. بذار بابات بياد و تكليف تو رو روشن كنه و...»
اين روزها شاهد ارتباطاتي مشابه بالا در خانواده ها هستيم كه همگي ناشي از تفاوت خواسته هاي دو نسل يا تضاد ارزش ها و به عبارتي، اختلاف انتظارات والدين و فرزندان است.
از طرفي، والدين توقع دارند كه فرزنداني گوش به فرمان و مطيع داشته باشند، به گونه اي كه خود دركودكي درمقابل والدينشان بودند.
بچه هاي ديروزي كه براي «خوب بودن» بايد خيلي از خواسته ها، احساسات و ارزش هاي خود را قرباني او امر خانواده شان مي كردند، به حدي كه در مقاطعي از زندگي در دوران بزرگسالي خود، دچارنوعي «مسخ شدگي» و بي حسي نسبت به «خود» و خواسته هاي «خود» شدند.
بزرگسالاني كه امروزه با عنوان «پدر»، «مادر» و يا شخصيتي مستقل و در بسياري موارد موفق در عرصه اقتصادي، تخصصي خود، همچنان درچارچوب ارزشي والدين خود محصور گشته اند و گاهي حتي خود و خواسته ها و احساسات شان را از ياد برده اند.
از طرف ديگر فرزندان ما كه مثل قديم به دنبال تبعيت از تشويق هاي والدين خود در «بچه خوب و مثبت بودن» نيستند و خواسته هايشان كمتر و همسو با ارزش هاي پدر و مادر خود بوده و در مواردي گاهي از موضع بالا به آنها نگاه مي كنند و ارزش هاي آنها را زير سؤال برده با خونسردي و بي تفاوتي كامل، رد مي كنند.
آنها برخلاف والدين شان بيشتر در «خود» و حريم شخصي شان متمركز هستند و ترجيح مي دهند با افرادي مراوده داشته باشند كه با آنها همسو و در چارچوب ارزش هايشان هستند.
به همين دليل با دوستان و همسالان خود، بيشتر از اعضاي خانواده و فاميل احساس راحتي و صميميت دارند و در كنار آنها مي توانند «خود» واقعي شان را ابراز نمايند كه اين مسئله خوشايند خانواده ها نيست چرا كه كنترل و تسلط شان نسبت به دوران كودكي فرزندشان كاهش يافته و اين امر در آنها احساس ناتواني و ناامني ايجاد مي كند.
چه بايد كرد؟
آيا والدين بايد، زور، قدرت و اعمال نظر خود را بيشتر از قبل، ارتقاء دهند؟
يا اينكه از نسل جوان بخواهيم كه براي پيشگيري بيشتر، تابعيت محض پيشه كنند؟
و يا راه سوم را انتخاب كنيم كه شامل «ناديده گرفتن» تضادهاست و هر دو نسل را دعوت به پذيرش و مصالحه بيشتر و كوچك شمردن مشكلات نمائيم؟
اين روزها سوژه تكراري «تضاد بين دو نسل» يكي از رايج ترين انواع وقت گذراني والدين در كنار يكديگر است.
متاسفانه، اغلب والدين، به خطا بودن رفتار و افكار و ارزش هاي جوانان و مبرا و درست بودن خود معتقدند.
نوجوانان نيز، معمولا مشكلات را ناشي از درك نداشتن والدين و ناديده گرفته شدن آزادي و استقلال خود مي دانند.
به ندرت دوطرف اين تقابل طبيعي بودن اين تضادها را باور دارند.
اما اگر با ديدي جامعه شناسانه به قضيه نگاه كنيم، با توجه به روند رشد تغييرات ناگهاني و لحظه به لحظه عصري كه در آن زندگي مي كنيم، چه در محيط جامعه خودمان و بالاتر از آن در سطح جهاني، به وجود آمدن اين چنين چالش هايي، كاملا عادي و طبيعي است و با كمي ديد واقع بينانه قابل پيش بيني و مجهز شدن نسبت به آن، امري امكان پذير خواهد بود.
ما نمي توانيم فقط و فقط شاهد تغييرات غيرقابل باور تمامي عرصه هاي جامعه باشيم و به يكباره خود را در مقابل «عصر ارتباطات» بدون سلاح و ترفندهاي لازم، از تبعات سهمگين و سنگين آن، مصون نگه داريم.
در دوره نسل پيشين، ارزش هاي جامعه محدود و مشخص و تا حدي بسته بندي شده بود، همه چيز از قبل به طور ثابت و لاتغيير وجود داشت. دخترها مي دانستند كه ازدواج يعني با لباس سپيد عروس رفتن و با كفن سپيد برگشتن است. پس ارزش گذاري در امر ازدواج «سازش» بود. حتي در هنگام بروز مشكلات همه جامعه زن را دعوت به پذيرش مي كرد. پسرها نيز مي دانستند كه كار و عرق ريختن يك ارزش است، ارزشي فراتر از درآمد حاصل از كار، پس بي كار بودن و به پول فكر كردن محلي از اعراب نداشت.
اما در عصر ارتباطات، دختر و پسر جوان ما خود را محدود به چارچوب ارزش هاي خانواده اش نمي بيند، بلكه او از صفحه كوچك دستگاه ارتباطي خود، شاهد ارزش هاي رنگارنگ ديگر در سراسر دنياست، او «خود» مي بيند، انتخاب مي كند، تجربه مي كند، شكست مي خورد و يا موفق مي شود باز راهي ديگر را «خود» انتخاب مي كند.
از طرف ديگر مساله فقط امر تربيتي، فرهنگي، نيست بلكه تمامي ابعاد جامعه تغيير كرده است، كه مهمترين آن، بعد اقتصادي است، جامعه مصرف گرا و رفاه زده امروزي، خواسته هاي روز افزون خود را دارد، واژه «قناعت»، «صرفه جويي»، «اسراف نكردن» و هزاران واژه ديگر متاسفانه جايگاهي در اندازه گذشته ندارند.
به عبارتي، تمامي ابعاد انساني به يكديگر وابسته هستند و تغيير دريك بعد ناگزير، همانند بازي «دومينو» موارد ديگر را خواه ناخواه تحت تاثير قرار خواهد داد. مشكل اصلي ما تنها والدين و خواسته هاي قديمي شان و يا فرزندان آنها و ارزش هاي غريب شان نيست، مسئله اصلي تغييرات اجتناب ناپذير عصر ماست و دشمن، جهل و ناآگاهي ما نسبت به ترفندهاي لازم براي مقابله و پيشگيري از ورود اين غول زشت و بدهيبت است. و تا زماني كه آگاهانه خود را مجهز به شناخت درست و تحليلي از اين چالش نكنيم، بايد هر روز شاهد رهاورد زشت و ناخوانده ديگري در كنار معضلات طلاق- اعتياد- بزهكاري و... باشيم.
بهتر است از راهكارهاي بدون مصرف نصيحت، كنترل گري، اعمال زور و... جلوگيري كنيم؛ چرا كه به جز اتلاف زمان و انرژي و هزاران نعمت ديگر، هيچ سود ديگر نخواهند داشت. و با آگاهي و شناخت همه جانبه با نگاهي نو به تحليل بپردازيم.
مريم فاضل

 



خانه تكاني -قسمت دوم

امروزه انواع و اقسام مواد شوينده و ضدعفوني كننده با كاربردهاي مختلف در فروشگاه ها به چشم مي خورد و از آنجا كه لزوم بهداشت و نظافت تقريباً براي همه ثابت شده، بازار خريد اين محصولات هم داغ است. استفاده از دستكش، ماسك، پيش بند و... مي تواند تا حد زيادي اثرات سوء موادشيميايي را كاهش دهد اما راه حل بهتر كنار گذاشتن آنهاست. حتما با خود مي گوييد مگر مي شود بدون اين محصولات وسايل و محيط منزل و كار را تميز كرد؟ بله. بعضي از مواد طبيعي همين خواص پاك كنندگي و ضدعفوني كنندگي را دارند. اگر شما هم به سلامت خود، اعضاي خانواده و محيط زيست علاقه مند هستيد، مطالعه اين مقاله را از دست ندهيد:
سركه سفيد
براي جرم گيري و براق شدن كاشي و سراميك و تميز كردن شيشه ها.
آبليمو
براي تميز كردن و جرم گيري سينك دستشويي و شيرهاي آب.
صابون سياه
براي شستشوي كاشي و سراميك (غيرشيشه اي).
بيكربنات سود
براي سابيدن و تميز كردن فر.
كريستال هاي سود (كربنات سود)
براي نظافت كلي همه وسايل و سطوح مختلف.
اگر در هنگام ظرف شستن از آن استفاده كنيد نياز به مصرف مايع ظرفشويي كمتر مي شود.
الكل سوزاننده (كمي رقيق شده)
براي تميز كردن آينه، شيشه، تلفن، صفحه كليد و دكمه هاي كامپيوتر.
روغن كتان، موم زنبور عسل يا موم گياهي بدون مواد افزودني
براي تميز كردن و برق انداختن وسايل چوبي
روغن هاي طبيعي
براي تصفيه هوا به جاي اسپري هاي خوشبوكننده
يخچال فريزر
¤ براي بوزدايي از يخچال تكه اي زغال داخل يخچال قرار دهيد و هر چند وقت يكبار آن را عوض نماييد.
ظرف هاي كريستال
¤ ليوان ها و ظروف بلوري بعد از مدتي شفافيت خود را از دست مي دهند و تيره و كدر مي شوند. براي اينكه اين ظروف دوباره تميزي و شفافيت خود را به دست آورده و براق شوند، يك ليموترش را نصف كنيد و با حوصله ظروف را با سطح ليموترش ها تميز نماييد و بعد با آب ولرم بشوييد و خشك كنيد.
ظروف شيشه اي نسوز (پيركس)
¤ براي برطرف كردن لكه هاي سوختگي غذا از روي ظروف پيركس، ظرف را دست كم مدت دو ساعت در مخلوط جوش شيرين حل كرده در آب قرار دهيد و سپس با محلول غليظ آمونياك بشوييد و آب بكشيد و بلافاصله آن را خشك كنيد.
ظروف چيني
¤ ظروف چيني را بعد از هر بار استفاده سريعاً با پودر ظرفشويي بشوييد.
¤ اگر ظروف چيني شما مختصري ترك خورده است 45 دقيقه آن را در ظرفي از شير بجوشانيد. ترك آن از بين مي رود و چيني استحكام خود را باز مي يابد.
اتو
¤ سوراخ هاي ته اتو را مرتباً تميز كنيد تا از گرفتگي آن جلوگيري شود.
¤ اگر ته اتو بر اثر سوختگي لكه شده است يك قطعه پنبه را در سركه خيس نموده و روي آن نمك بريزيد و با آن ته اتو را مالش دهيد.
مايكروويو
براي از بين بردن بوي بد و لكه هاي چرب از داخل مايكروويو نيمي از يك ليموترش بزرگ را در ظرفي از آب قرار داده و بگذاريد پنج تا ده دقيقه در مايكروويو بجوشد. بخار ليمو باعث تبخير لكه هاي چرب خواهد شد. سپس با يك دستمال نرم و تميز ديواره هاي داخل دستگاه را پاك نماييد.
تلفن
هفته اي يك بار پنبه اي را به الكل آغشته كرده و تلفن را با آن ضدعفوني كنيد.
فرش و موكت
¤ اكثر خانم ها به علت وجود كرك و موهايي كه به قالي و موكت مي چسبند و حتي با جاروبرقي نيز از فرش جدا نمي شوند، شاكي هستند. براي رفع اين عيب يك كيسه حمام را مرطوب كرده به دست بكشيد و از راه خواب قالي، كيسه بكشيد.
¤ اگر اشياي سنگيني مانند مبل مدت زيادي روي فرش يا موكت قرار گيرد روي آن جا مي اندازد و پرزهاي آن را مي خواباند و مدت ها محل تماس آن گود باقي مي ماند. جهت رفع اين مشكل چند قاشق آب گرم روي محل گود شده ريخته و پس از يك ساعت برس بزنيد.
¤ اگر روي موكت با آتش كبريت كمي سوزانده شده است ابتدا با قيچي يا ژيلت اصلاح، پرزهاي سوخته شده را كمي كوتاه نماييد. سپس پياز را به دو قسمت ببريد و سطح بريده شده آن را روي محل سوخته ماليده رويش سيم ظرفشويي بكشيد و در آخر جارو كنيد. محل سوختگي تقريباً نامشخص خواهد شد.
¤ گاهي اوقات بعضي از قسمت هاي فرش يا موكت به مرور زمان بدرنگ و كدر مي شود مانند قسمت هايي كه جلوي بخاري يا مجاور ميز ناهارخوري است. براي رفع اين عيب سه قاشق سوپخوري پودر رختشويي و به همان اندازه سركه سفيد را در يك ليتر آب گرم بريزيد و اسفنج را در آن فرو بريد و روي قسمت هاي كدر كشيده و با پارچه پنبه اي پاك نماييد. اين كار را چند بار انجام دهيد. وقتي آن قسمت كمي خشك شد با شامپو فرش روي تمامي فرش بكشيد و بعد از خشك شدن كامل جارو نماييد.
وسايل كرومي
¤ براي تميز كردن وسايل كرومي آنها را با آب و مايع ظرفشويي و جوش شيرين بشوييد و با حوله نرم خشك نماييد.
¤ شيرآلات حمام و دستشويي و ظرفشويي معمولا روكش كرومي دارند و نبايد در تميز كردن آنها از اسيد و بازها و نمك هاي قوي استفاده كرد. زيرا رنگ آنها را كدر مي كند.
نقره
¤ نقره در اكسيداسيون سياه مي شود. جهت پاك و براق كردن نقره ابتدا آن را با سركه گرم تميز نماييد. سپس از آب صابون و يك برس استفاده كنيد و پس از شستشو بلافاصله خشك نماييد.
¤ اگر انگشتر نقره سياه شده آن را در آب نمك غليظ بيندازيد. سپس چند دقيقه روي فرش پرزدار، محكم بكشيد. مثل روز اول سفيد و براق خواهد شد.
¤ ممكن است لكه هاي سفيدي روي ظروف نقره اي شما پيدا شود. براي رفع اين لكه ها يك قاشق چايخوري نمك را با چند قطره سركه خيس كنيد و با پارچه پنبه اي روي لكه ها بماليد.
آينه
¤ از مرطوب كردن پشت آينه خودداري كنيد.
¤ براي تميز كردن آينه مي توانيد در آب سرد كمي سركه سفيد بريزيد و با پنبه روي آينه بكشيد و با دستمال كاغذي خشك نماييد.
كاشي هاي اطراف دستشويي
براي پاك كردن لكه هاي كاني ابتدا يك دستمال را با آب گرم خيس كرده و روي كاشي ها بكشيد. سپس دستمال را به جوش شيرين آغشته نموده و روي آنها بماليد و آخر از همه مايع ظرفشويي را با اسفنج روي قسمت هاي مختلف بكشيد و با دستمال خيس پاك و با حوله خشك نماييد.
ظرفشويي فلزي
ظرفشويي را بعد از هر استفاده كاملا بشوييد و با حوله نرم اطراف آن را خشك نماييد. در غير اين صورت در طي چند ماه ورقه اي از آهك روي آن مي نشيند و منظره زشتي پيدا مي كند.
سيفون
براي نظافت و پاكيزه كردن سيفون مقداري كريستال هاي سود كاستيك را در دهانه آن بريزيد و كم كم آب جوش اضافه نماييد. يك ساعت بعد شير آب را باز نموده و اطراف سيفون را شستشو دهيد.
سماور و كتري:
¤ براي از بين بردن جرم آهكي داخل سماور و كتري مخلوطي از سركه و آب را به نسبت مساوي در آن بريزيد و به مدت نيم ساعت بجوشانيد. خواهيد ديد كه جرم ها از ديواره كنده خواهد شد.
¤ راهي ديگر براي از بين بردن جرم آهكي اين است كه چند دقيقه سماور يا كتري را بدون آب حرارت دهيد سپس داخل آن را با آب سرد پر نماييد. آب و جرم هاي جدا شده را خالي كرده و داخل آن را بشوييد.

 



دردسرهاي قبل از ازدواج

آشنايي هاي قبل از ازدواج، براي يك جوان يكي از مراحل حساس و تاثيرگذار درزندگي و آينده اوست كه درسال هاي اخير از ديدگاه هاي مختلف مورد بحث و پژوهش قرارگرفته است.
درواقع كيفيت و چگونگي گذران آن يكي از مسائل مهم و قابل تامل است، چرا كه اين روابط مي تواند پيامدهاي مثبت و منفي بي شماري را براي جوانان به همراه داشته باشد.
يك متخصص امور خانواده در دانشگاه ناتينگهام دراين باره درعصر حاضر مي گويد: مبناي ازدواج عشق است و تعريف عملي آن تعهد مشروط، ابدي وجاودانه به فردي ناكامل است و از آنجا كه خانواده يك واحد عاطفي و اجتماعي است روابط قبل از خواستگاري نيز بايد بر دو ركن عاطفه و اخلاق استوار باشد. درحقيقت ازدواج ركن و مبناي بسيار قوي تري نسبت به رابطه قبل از خواستگاري دارد. جوان با ازدواج به تعهد عرفي، قانوني مكلف مي شوند اما به رغم همه تعهدات، حداقل 25درصد ازدواج ها فرجام خوبي ندارد و به طلاق منجر مي شود تا حدي كه 45 درصد طلاق ها در دو سال اول زندگي رخ مي دهد.
دكتر باوئر ازدواج هر فرد را منوط به رشد فكري و عاطفي او مي داند و معتقد است: فرد بايد براي يك تصميم بزرگ به رشد عقلي و عاطفي لازم رسيده باشد.
اين پژوهشگر روابط قبل از خواستگاري تا ازدواج را به سه مرحله اصلي و دو هنگامه فرعي تقسيم مي كند و مي گويد: درمرحله نخست يا سري، پنهان كاري حرف اول را مي زند، متاسفانه والدين آخرين خاكريزي هستند كه از دوستي با جنس مخالف فرزند خود مطلع مي شوند و معمولا دوست صميمي، اطلاعات بيشتري نسبت به والدين دارد. اين مساله نشان مي دهد كه خانواده از نظر عاطفي با فرزندان خود فاصله زيادي دارند، البته در برخي موارد يكي از والدين (بيشتر مادر) درجريان كامل رابطه قرار مي گيرد اما پدر را نسبت به موضوع بي اطلاع نگه مي دارد و به صورت پنهاني فرزند خود را مورد حمايت قرار مي دهد.
وي معتقد است مرحله پنهان كاري دوستي هاي پيش از خواستگاري بسيار آسيب پذير، آسيب زا و شكننده است.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه كه در اين دوران به خاطر ترشح هورمون هاي شادي بخش، احساس لذت و سرخوشي به جوان دست مي دهد، مي افزايد: بيشتر جوان ها تصور مي كنند اين احساس به خاطر رفتار طرف مقابل است بنابر اين نسبت به او احساس خوبي پيدا مي كنند تا جايي كه حاضر نيستند او را به هيچ قيمتي از دست بدهند. اما اين يك فكر فريبنده است كه اگر تكرار شود موجب ذوب شدن يكي در ديگري مي شود. درحالي كه سلامت يك ازدواج، نيازمند حفظ حريم دو طرف ازدواج براي پشت سرگذاشتن بحران هاست.
دراين مرحله هرگاه از دختر يا پسري پرسيده مي شود«چرا مي خواهي با اين شخص ازدواج كني؟» مي گويد:«دوستش دارم» و به ندرت افرادي پيدا مي شوند كه اصالت خانوادگي، اخلاق و تحصيلات را ملاك اصلي انتخابشان قرارداده باشند. اگر چه «دوستش دارم» به عنوان نخستين دليل مطرح مي شود اما جوان ها بايد بدانند كه اين، ضعيف ترين دليل ممكن است.
وي دليل اصلي پنهان كاري جوانان را دراين دوران مقدس دانستن نهاد خانواده مي داند و معتقد است: در بيشتر اين روابط، اعضاي خانواده در بي خبري مطلق به سر مي برند و اين درحالي است كه جوان 15تا 25ساله نمي تواند جدا از خانواده تصميم مهمي مثل ازدواج بگيرد.وقتي خانواده اي ازهم پاشيده شود اعضاي آن مثل ذرات در هوا معلق مي شوند و به هر ميزان كه از هم پاشيدگي خانواده ها درجامعه اي افزايش يابد به همان ميزان نيز از قدرت آن جامعه كاسته مي شود.
در سيستم خانواده، اعضا بايد قدرت انتخاب داشته باشند تا مسئوليت آن را برعهده بگيرند اما داشتن حق انتخاب، حرف آخر را نمي زند چرا كه اگر انتخابي به تاييد نرسد، باطل است.
والدين در ازدواج جوانان خود از شروع دوستي تا ازدواج نهايي نقش تعيين كننده اي دارند و ازدواج پيوند دو خانواده ازطريق به اشتراك گذاشتن هر عضو خانواده است، با اين حال برخي جوانان براي تشكيل خانواده، خانواده را ناديده مي گيرند.
اين استاد دانشگاه با اشاره به آسيب هايي كه دراين مرحله جوانان را تهديد مي كند، مي گويد: دختر يا پسر جوان دراين مرحله همه كس را فداي دوست داشتنش مي كند تا جايي كه اعتبار و احترام خود را نزد والدين از دست مي دهد و از همه مهم تر آن كه شرف، شخصيت و عزت نفسش را زير سوال مي برد و دچار تحقير و سرخوردگي مي شود.
به گفته وي عشق شرط گشايش رابطه است اما شرط تداوم آن مواظبت از رابطه است زيرا درهر مرحله اي امكان فروپاشي آن وجود دارد.
به طوركلي شناخت بعد عاطفي و اجتماعي خانواده در تداوم رابطه سالم موثر است.
وي نوع تحصيلات، اشتغال و روابط حاكم برخانواده را بر تناسب جوانان به منظور ازدواج موثر مي داند و مي افزايد: وضعيت فرهنگي، اجتماعي خانواده طرفين ازدواج، درسلامت اين ازدواج تاثيرگذار است.
اين استاد دانشگاه آگاهي والدين از ارتباط جوانان را مرحله بعدي ارتباط قبل از ازدواج برمي شمرد و مي گويد: دراين مرحله اگر والدين بتوانند فرزند خود را از تصميمش منصرف كنند، سه واكنش مختلف نشان مي دهند، خانواده ها در افراطي ترين حالت، فرزندان را طرد مي كنند. درحالت مياني به ظاهر تسليم خواسته آنها مي شوند اما مانند زيرخاكستر هستند و درحالت تفريطي در قبال آنها كاملا سرد عمل مي كنند و هيچ مسئوليتي نمي پذيرند.
در واقع درحالت تفريطي زوج ها چتر حمايتي خانواده را ازدست مي دهند و درمقابل مشكلات بسيار شكننده مي شوند تا جايي كه از انتخاب خود پشيمان شده و تصميم به جدايي مي گيرند.
وي با بيان اينكه معايب اين قبيل روابط بيش از مزاياي آن است، مي افزايد: والدين درمواجه شدن با اين مسائل، نبايد رفيق فرزندانشان باشند چرا كه در رفاقت مرز بيان دو نفر از بين مي رود، ما نبايد صميميت ميان دو دوست را با صميميت ميان والدين و جوانان مقايسه كنيم.
به گفته او هميشه بايد ميان والدين و جوانان ديواري از حيا وجود داشته باشد اما مانع ارتباط آن دو نشود، درحقيقت يك نظم سلسله مراتبي درخانواده لازم است و فرزندان بايد يادبگيرند تا انتخابشان به تاييد نهايي خانواده نرسيده، اعتباري ندارد.
متاسفانه برخي جوانان قبل از اين كه موضوع را با خانواده درميان بگذارند به يكديگر وعده و وعيدپوشالي مي دهند و در صورت مخالفت خانواده ها با اصرار زياد و حتي تهديد به خودكشي و فرار از منزل، والدين را مجبور به پذيرش انتخابشان مي كنند. والدين درچنين مواقعي نبايد دچار احساسات شوند و اگر نسبت به انتخاب غلط فرزندشان يقين دارند به هيچ وجه به وصلت ميان اين دو رضايت ندهند.
خانواده ها بايد در برابر تصميمات غلط فرزندان خود با اقتدار عمل كنند، اقتدار به معناي استبداد نيست، بلكه قدرت همراه با منطق است. فرزندان درچنين خانواده اي، حتي آئين هاي نانوشته را هم قبول دارند و به آن احترام مي گذارند.
وي تصريح كرد: بهترين حالت انتخاب همسر، پيشنهاددادن شخص از سوي والدين يا خود فرزندان است.به اعتقاد او 3 تا 6 ماه بهترين زمان ممكن براي آشنايي پيش از ازدواج است و البته كيفيت رابطه بسته به اعتقاد خانواده ها متفاوت است، گاهي والدين ارتباطات قبل از ازدواج را درحد دوره چند ماهه نامزدي مناسب مي بينند.
وي با اشاره به آمادگي هاي لازم براي جوانان در دوره پيش از ازدواج مي گويد: والدين در وهله اول بايد بتوانند جوان را به عنوان عضوي كه تشكيل خانواده داده بپذيرند و از لحاظ رواني و عاطفي آمادگي جدا شدن آنها را درخانواده داشته باشند، از سويي ديگر فرزندان نيز بايد به اين آمادگي رسيده باشند. متاسفانه برخي افراد هيچ وقت متأهل نمي شوند و فقط همسر خود را وارد زندگي مجرديشان مي كنند، تأهل زماني معنا پيدا مي كند كه با تعهد عملي يعني وفاي به عهد از نظر عاطفي، اخلاقي، عرفي همراه باشد.
آمادگي اقتصادي يكي ديگر از پيش شرط هاي مهم قبل از ازدواج است كه بايد حتما از سوي جوانان مورد توجه قرارگيرد.

 



صرفه جويي لازمه زندگي

اصولاً صرفه جويي از پديده هايي است كه با فرهنگ فردي، خانوادگي و اجتماعي بسياري از جوامع عجين است.
درواقع با صرفه جويي مي توان خرج زندگي را مديريت كرد. اگر يك جوان بتواند در همه پديده هاي زندگي از جمله خرج كردن ميانه روي و با توجه به منافع درآمدي خود در صرف هزينه دقت كند، صرفه جويي معنا پيدا مي كند.
متأسفانه در برخي خانواده ها به خاطر نداشتن تربيت درست، به برنامه ريزي در امور زندگي چندان پرداخته نشده است و تمرين كافي در اين زمينه وجود نداشته.
بي تفاوتي نسبت به آينده
در برخي مواقع صرفه جويي نكردن ناشي از بي تفاوتي نسبت به آينده است. هرگاه نگرش ما نسبت به زندگي كوتاه مدت، نااميدانه و مقطعي باشد حساسيت و توجه به دو عامل هزينه و فايده و دخل و خرج كاهش پيدا مي كند. اين امر موجب مي شود به جاي درست خرج كردن، پس انداز و آينده نگري، به فكر گذران زندگي و خرج كردن باشيم.
البته صرفه جويي به نوع خصوصيات فردي و موقعيت شغلي افراد نيز بستگي دارد. به اين معني كه متأثر از عوامل جمعيت شناختي از قبيل نسل، جنس، شغل، تحصيلات، درآمد و محل سكونت است. در برخي مواقع نيز اين امر متأثر از فضاي كار در محيط كاري است كه انسان در آن به كسب و كار مي پردازد. همچنين صرفه جويي تحت تأثير اقتصاد و برخي عوامل محيطي و حاكم بر جامعه است به طوري كه گاهي به صورت عادت درمي آيد.
از دوره دبستان تا دوره دانشگاه بايد آموزش هايي به بچه ها داده شود تا به درستي از پس اندازه ها براي بهره گيري در آينده استفاده كنند. هرچند برخي از اقشار جامعه صرفه جويي را به عنوان شيوه مناسب زندگي پذيرفته اند.
اين پديده حتي ممكن است تغيير و تحولاتي را در زندگي انسان ها موجب شود. بر پايه تحقيقات برخي جوامع زماني كه در شرايط قوت و موضع قدرت قرار دارند، به مديريت دخل و خرج خود كمتر توجه مي كنند و هرگاه گرفتار بحران و فشار اقتصادي مي شوند به صرفه جويي روي مي آورند. اين مسأله نشان دهنده ضعف است.
جامعه شناسان معتقدند كه تعدادي از انسان ها به دنبال رفع نيازهاي خود و عده بسياري به دنبال برآورده كردن آزها و طمع هاي خود هستند. كساني كه به نيازها بيشتر توجه دارند، صرفه جويي را لازمه زندگي قلمداد مي كنند و شرايط بهتري را از اين طريق براي آينده فراهم مي كنند. چراكه سرمايه گذاري امروز وسيله اي براي دستيابي به آرامش فردا محسوب مي شود.
اما برآورده شدن نيازهاي كساني كه اسير طمع هاي خود هستند، ممكن نيست. آنان همواره به خاطر طمع هاي خود، همه آنچه را كه دارند خرج مي كنند اگرچه ممكن است منطقي براي آن در ميان نباشد.
در واقع از آنجايي كه انسان موجودي اجتماعي- اقتصادي است. انسان اقتصادي مي تواند با منافع محدود به نيازهاي نامحدود توجه ويژه و متعادل داشته باشد.
به طور كلي روش مصرف، رفتاري است كه در فرآيند جامعه پذيري (socialization) آموخته مي شود. كودك در خانواده در معرض هنجارهايي كه در آن وجود دارد، قرار مي گيرد. ارائه الگوهاي هنجاري از جمله الگوي مصرف در كودك تأثير بسزايي برجا مي گذارد. البته اين الگو از طريق رفتار والدين و اعضاي خانوده در او نهادينه مي شود نه از طريق نصيحت كردن.
به عقيده بسياري از روانشناسان بخش عمده اي از نظام الگوهاي هنجاري در سال هاي اول زندگي فرد و تا سن پنج سالگي در خانواده شكل مي گيرد.
نهاد آموزش دومين نهاد پس از خانواده است كه در جامعه پذيري فرد نقش مؤثري ايفا مي كند. البته در اين ميان همسويي آموزش ها در نهادهاي خانواده و نظام آموزشي مهم تلقي مي شود چراكه در برخي مواقع تعارض بين آموزش هاي مدرسه و خانواده كودك را دچار چندپارگي شخصيت مي كند. البته گاهي اوقات ممكن است آموزش الگوهاي هنجاري از سوي خانواده و مدرسه درباره موضوعي از جمله درآمد و صرفه جويي در يك راستا ولي منفي باشد. در اين شرايط فرهنگ تنظيم رابطه اصولي و منطقي بين مقوله پول و پس انداز و استفاده از آن به عنوان ابزاري مطلوب ارائه نمي شود. بنابراين زماني كه فرد به عنوان فرد بالغ در جامعه حاضر مي شود رفتار مصرف صحيح از سوي او به چشم نمي خورد.
البته آگاهي دهي در برخي موارد از جمله درباره نحوه مصرف ارائه نمي شود، بلكه فقط امر و نهي مي شود. در اين ميان رسانه ها هم نقش خود را بخوبي ايفا نمي كنند. به عقيده روانشناسان آگاهي دهي در قالب امر و نهي و جمله هاي كليشه اي تأثير خاصي روي مخاطب نمي گذارد چراكه فرآيند تأثيرگذاري از قانون مندي خاصي تبعيت مي كند و در ارائه آن بايد نيروي متخصص و علمي به كار گرفته شود.
پديدار شدن آسيب هاي اجتماعي
«در حوزه فردي اگر مهارت تنظيم رابطه پول و هزينه وجود نداشته باشد، جوان خيلي دير به استقلال مالي مي رسد و آسيب پذير مي شود. همچنين به خاطر مسائل مالي و خوب پس انداز نكردن، نمي تواند در زمان معين و مناسب ازدواج كند و تشكيل خانواده دهد.
در سطح خانوادگي هم بحران ها و تنش هاي مختلف بين والدين و فرزندان بروز مي كند. صرفه جويي نكردن، در سطح اجتماعي باتوجه به آن كه جامعه متشكل از افرادي است كه الگوي مصرف را به خوبي رعايت نكرده اند، به از بين رفتن منابع و مصالح ملي مي انجامد. زماني كه فرد از طريق مصرف گرايي خود را ارضا كند و به واسطه آن طبقه اجتماعي اش را بالاتر از حد واقعي نشان دهد ارزش هاي انساني به حاشيه رانده مي شود و آسيب هاي اجتماعي در جامعه خود را نشان مي دهد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14