(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 12  اسفند 1389- شماره 19878

نقد نمايش «رسم عاشقي» نوشته و كار سيدعظيم موسوي
فضايي معنوي با اجرايي ساده و صميمي
شكوفايي «تورنج» تعهد بر قالي روايت پرجاذبه
يك خبر مشكوك!
گزارشي از عملكرد شبكه العالم در حوادث اخير خاورميانه شكست انحصار رسانه اي در جهان عرب
نگاهي بر تركيب حاضران و برنامه هاي بزرگترين رويداد فرهنگي كشور
جشنواره فيلم فجر جاي چيست، جاي كيست؟



نقد نمايش «رسم عاشقي» نوشته و كار سيدعظيم موسوي
فضايي معنوي با اجرايي ساده و صميمي

سيدعلي تدين صدوقي
نمايش «رسم عاشقي» نوشته و كار سيدعظيم موسوي شركت كننده در بخش چشم انداز بيست و نهمين جشنواره تئاتر فجر چند روزي است كه اجراي عمومي اش در تالار سنگلج شروع شده است.
در واقع متن نمايش رسم عاشقي برگرفته از سه كار قبلي عظيم موسوي است. نمايش «سفر هشتم» به كارگرداني سياوش طهمورث، «يحيي» باز به كارگرداني «سياوش طهمورث» و «ملاصدرا» به كارگرداني خود موسوي. كه البته بخش اعظم نمايش «رسم عاشقي» برگرفته از همان نمايش «سفر هشتم» است كه فكر كنم در پنجمين دوره جشنواره رضوي اجرا شد و به طور عمومي اجرا نگرديد. متن به گونه اي صميمي و ساده است و از نظر مفهوم، محتواي انساني آن قابل توجه. متن به سادگي ارتباط بين آدم ها را نشانمان مي دهد. اينكه بايد يكديگر را بفهميم، اينكه بايد به آن درجه از انسانيت و آن مرحله از عشق برسيم كه بتوانيم از اشتباهات يكديگر بگذريم و اشتباه را با اشتباهي ديگر پاسخ ندهيم. بتوانيم عاشق باشيم و عشق و عاشقي را درك كنيم و قدر بگذاريم.
عظيم موسوي عشق پاك ميان آدم ها را برايمان به صحنه مي كشد، آن گونه كه هست و بايد باشد. متن با ساختاري نه چندان دراماتيك و ضعف در پرداخت هاي موضوعي و موضعي، تعليق ها، ريتم، نوع ديالوگ نويسي، طنز موجود در كار و... روبه روست، درجاهايي تكرار زياد از حد مي شود و متن دچار شعارزدگي مي گردد. روند نمايش و ارتباط آدم هاي آن از همان ابتداي كار خود را نشان مي دهد. در واقع به نوعي روبنايي است و تعليق آن درسطح همان طور كه مي توانست ريتم آن بهتر باشد و عنصر ايجاز به كار گرفته شود. هرچند كه عظيم موسوي تمام تلاش خود را كرده اما به ظاهر متن به نوعي دراماتورژي نيازمند است تا منسجم تر شود و ساختار دراماتيك بهتري پيدا كند. در واقع محتوا بر فرم برتري دارد. البته نمي گويم اين يك نقص به حساب مي آيد. اما چنانچه فرم دراماتيك قوي تري از هر نظر داشته باشيم بالطبع محتوا در آن بهتر جاي خود را پيدا كرده وبهتر نشان داده شده و بهتر معنا و مفهوم پيدا مي كند. از سويي مخاطبان نيز ارتباط منسجم تر و دراماتيك تري با اثر پيدا خواهند كرد در واقع متن بايد به نوعي دراماتيزه تر شود. به هر حال سيد عظيم موسوي نامي است كه از او انتظار بيشتري مي رود نوعي شتابزدگي در نوشتن متن به چشم مي خورد و شايد همين شتابزدگي موجب چنين مواردي شده است.
در هر حال از متن كه بگذريم به اجرا مي رسيم. شايد به گونه اي همين موارد ساختاري در متن و نوع ديالوگ نويسي ها باعث شده كه بازيها هم در جاهايي در سطح باشد و تنها بدون توجه به طبيعي بودن سعي در واقعي نشان داده شدن و رئاليستي بودن آن شده باشد. مي دانيم كه هر آنچه طبيعي نشان داده شود لاجرم واقعي نيز نشان داده خواهد شد. اما عكس آن كمتر اتفاق مي افتد در واقع نبايد بازي را بازي كرد. به طور كل بازيها نسبتاً خوب بود «عبدالرضا فريدزاده» با توجه به اينكه به دستگاه هاي موسيقي ا يران آشناست و به عنوان يك بازيگر نقالي را مي داند انتخاب مناسبي براي اين نقش بوده است. از سويي «عصمت رضا پور» هم نقش خود را به خوبي ايفا نموده. ديگر بازيگران هم سعي خود را كرده اند. مي شد حركات و ميزانسن هاي دراماتيزه تري چيد تا آن قدر چيدمان حركات و ميزانسن ها خطي به نظر نرسند .طراحي صحنه هم چندان مناسبت دراماتيكي با فضاي نمايش نداشت ، به جز حوضي كه در وسط صحنه بود. استفاده از ويديو پروژكشن هم موجب بالابردن زمان نمايش شده بدون اينكه تاثير دراماتيك خاصي در روند نمايش بگذارد. يعني حذف آن چندان لطمه اي به اجرا نخواهد زد كه هيچ، زمان و ريتم نمايش را نيز مطلوب تر خواهد نمود. در واقع با فضاي نمايش همخواني دراماتيك ندارد. صحبت كردن تك تك شخصيت ها با تماشاگران نيز مي توانست در مورد دو يا سه بازيگر اصلي اتفاق بيفتد يا حداقل نوبت هاي هر كدام كمتر شود. چرا اين گونه تأثير مطلوبي بر انسجام متن و اجرا و زمان و ريتم نمايش مي گذاشت. هر چند كه استفاده از اين تكنيك موجب ارتباط تنگاتنگي با مخاطب گرديد اما همان طور كه گفته شد مي بايست جوانب آن مدنظر قرار مي گرفت تا علاوه بر پرهيز از تكرار جنبه هاي شعاري آن نيز كمتر به چشم آيد. اما در كل شاهد اجرايي ساده و صميمي و گرم توأم با فضايي معنوي و دلنشين بوديم. اجرايي كه دلها را به هم نزديك تر مي كند و مي توان گفت اين موردي است كه جامعه امروز به آن سخت نيازمند است. معنويت، اعتقاد، محبت، عشق، دوست داشتن، به راحتي از سر تقصيرات يكديگر گذشتن و اشتباهات يكديگر را به خاطر خدا و اعتقاد و ايمان و عشق بخشيدن و... كه البته اين همه رسم عاشقي است و عاشق بودن.

 



شكوفايي «تورنج» تعهد بر قالي روايت پرجاذبه

گاليا توانگر
تورنج نقشي است بر قلب قالي ايراني كه هزار روياي نگفته دختر قاليباف در لابه لاي گلش پنهان مانده است. و اين بار تورنج نام نمايشي اجتماعي مذهبي است كه به همت جوانان مشهدي به روي صحنه برده مي شود. نمايش تورنج كار غلامرضا جهان پا در عين سادگي حرف هاي مگوي بسياري لابه لاي تار و پودش تنيده شده است.
جهان پا سعي كرده قصه نذرهاي ادانشده اي را برايمان بازگو كند كه ما را چند پله بالاتر از روزمرگي ها سوق مي دهد.
بازي هاي زيبا و روان، پيام هاي غيرمستقيم ديني و معنوي، اشاره به مشكلات زندگي سه زن جوان همگي باعث شده كار جذاب و دلچسبي خلق شود.
اين كار كه در بخش جشنواره جشنواره هاي تئاتر فجر نيز در تالار محراب به روي صحنه رفت و توانست عنوان تئاتر برگزيده بسيج هنرمندان را نيز به خود اختصاص دهد، قرار است در شهر مشهد و نيز چند شهر ديگر به نمايش گذاشته شود.
زاويه ديد جديد
و پرهيز از مستقيم گويي
غلامرضا جهان پا متولد 1361 از پشت نيمكت هاي مدرسه كار تئاتر را شروع كرده و بعد از اتمام دوره متوسطه وارد انجمن نمايش مشهد شده است.
وي درباره آغاز كارش اين گونه توضيح مي دهد: «وقتي با استاد رضا صابري آشنا شدم براي اولين بار كار حرفه اي ام را با بازي در نمايش «بازنامه باستان» آغاز كردم. دو نقش مهم مرشد مراد و شاه كي كاووس برعهده من گذاشته شد. از كارهاي شاخص ديگرم «ما همه اهل يك محله ايم»، «دعوت به ضيافت چاي»، «لانه شغال» كه امسال در بخش جشنواره بين الملل تئاتر فجر نمايش داده شد، «وين راه بي نهايت»، «ترولوژي مرگ» و... است.
جباري درباره انتخاب متن كار درجايگاه كارگردان بسيار حساس است او مي گويد: «صادقانه بگويم؛ به بازي بيشتر ازكارگرداني علاقه مندم. با اين حال هميشه سعي كرده ام متن هايي را كار كنم كه رگه هاي مذهب در درام اجتماعي وجود داشته باشد. بيشتر از همه كارهايم «عاشقستان» را دوست دارم. اين كار در جشنواره تئاتر ماه در تهران چهار تنديس اول جشنواره را به خود اختصاص داد. بيشتر كارهايم مخاطبش نسل سومي ها و چهارمي ها هستند. در «عاشقستان» داستان مرد و زني را از زمان كودكي دنبال كرده ام كه بي آنكه ديگري بداند همديگر را دوست مي دارند. در زمان دانشگاه با هم ازدواج مي كنند، اما ريشه هاي مذهبي زن نسبت به مرد پررنگ تر است. اين تضاد، نقطه اوج قصه را ايجاد مي كند. در شب عروسي وقتي در حرم عقد مي كنند، متوجه مي شوند پسر بيمار است و تومور مغزي دارد. پسر را به پاي پنجره فولاد مي برند تا شفا بگيرد، اما همين جاست كه واقعه بمب گذاري حرم درسال 79 رخ مي دهد. تازه عروس شهيد مي شود و داماد شفا مي گيرد.»
جهان پا به گفته خودش شش بار متن «عاشقستان» را از نو نوشته است تا مستقيم گويي ها در كار هرچه كمرنگ تر شود. وي در درام هاي اجتماعي- مذهبي اش نگاه متفاوت و لايه هاي پنهاني دغدغه هاي روز جوانان را دنبال مي كند. كارگردان نمايش «تورنج» درباره كار اخير خود توضيح مي دهد: «حرم حضرت رضا(ع) در يك موقعيت جغرافيايي بسيار استثنايي قرار دارد و كلان شهر مشهد مورد رفت و آمد آدم هاي مختلف، با هزاران خصوصيت اخلاقي و رفتاري و نيز از طبقه هاي اجتماعي متفاوت است. از دكتر و مهندس گرفته تا كارگر، هركدامشان بنا به دلايلي در يك لحظه خاص در حرم حضرت آقا كنار هم قرارمي گيرند. اين نكته ظريف خودش مي تواند سوژه جالبي باشد.
تورنج قصه نذرهاي ادانشده آدم هاي مختلفي است كه در يك لحظه خاص در حرم كنار هم قرار مي گيرند و بعدا متوجه مي شويم كه زندگي اين شخصيت ها و دغدغه اين آدم ها بي ربط به هم نيست. جوان روحاني كه درس طلبگي مي خواند، اما والدينش رضايت كامل نداده اند، دختري كه بيست سال پيش درحرم رها شده است... اين قصه متشكل از پازل هايي است كه وقتي كنار هم گذاشته مي شوند، مخاطب مي فهمد همه آدم هاي قصه به هم ربط دارند.»
جهان پا براي درام هايش از بازيگران جواني استفاده مي كند كه بيش از شيفتگي براي كسب شهرت به دنبال اندوختن تجربه و بالا بردن سطح كيفي بازي هايشان هستند. دنبال كردن زاويه ديد جديد در كار و پرهيز از مستقيم گويي به كارهاي اجتماعي مذهبي وي رنگ و بوي ديگري بخشيده است.
از تئاتر شهرستان حمايت كنيد
عباس جان فدا 34 ساله نويسنده نمايش «تورنج» يك سال درگير نمايش نامه مذكور بوده است. وي پيرامون داستان نمايش تورنج توضيح مي دهد: «در سه قصه داستان زندگي سه زن به صورت موازي روايت مي شود. وجه مشترك سه قصه، غربت اين سه زن، سه نذر ادا نشده و سرانجام اتصال آنها با معنويت است. قالب اپيزوديك در ساختار روايي جلو مي رود. اين كار برگزيده جشنواره مناطق در استان زنجان با سه عنوان جايزه و برگزيده جشنواره سراسري تئاتر بسيج هنرمندان با 9 عنوان جايزه است.»
وي معتقد است كه به طور كلي در عرصه تئاتر كشور با كمبود نمايش نامه هاي بومي و پخته مواجه هستيم كه اين نقص در كار شهرستاني بيشتر خودش را نشان مي دهد. كارگردان نمايش تورنج مي گويد: «اگر چه استعدادهاي جوان خوبي در زمينه رمان نويسي داريم، ولي اكثر نويسنده هاي ما در حوزه نمايش نامه نويسي به صورت خودجوش كار مي كنند و كمتر آموزش حرفه اي و آكادميك ديده اند. جالب اينجاست كه در خراسان رضوي با وجود اين همه استعداد جوان دانشگاه هنر نداريم. مسلما براي ارتقا كار تئاتر بايد به برگزاري كلاس هاي حرفه اي رو بياوريم.»
نويسنده نمايش هاي «سرير آتش»، «غربت زدگان»، «دل بسته» و «زندان تئاتران» دغدغه اصلي خود را كار در حوزه دفاع مقدس و سوژه هاي ديني عنوان كرده و مي گويد: «زكات هنر من اين است كه بخشي از آن را در خدمت مسائل معنوي قرار دهم. اگر بتوانم با قلمم مفاهيم ديني و معنوي را به نسل جديد منتقل كنم، رسالت خود را انجام داده ام. از سوي ديگر معتقدم هر سوژه اي با زبان نو عرضه شود، از جانب مخاطب مورد استقبال قرار مي گيرد. نسل سومي ها و چهارمي ها از ما هنرمندان انتظار دارند حقايق ملي و مذهبي را با زباني دلنشين برايشان بازگو كنيم. در تئاتر امروز بايد دغدغه سرگرم شدن مخاطب در كنار آموزش دادن به مخاطب قرار بگيرد.»
جان فدا بسيار گله مند است كه چرا به تئاتر شهرستاني كمتر بها داده مي شود و حتي در جشنواره هاي معتبر تالارهاي فرعي تر را به نمايش كارهاي شهرستاني اختصاص مي دهند؟
بها دادن به سليقه مخاطب
ندا اسدي متولد 1364 مشهد اگرچه ليسانس كتابداري دارد، ولي از هر فرصتي براي تمرين تئاتر استفاده مي كند. او هم از نبود مراكز آموزشي كافي در شهر مشهد گله مند است و مي گويد: «در خيلي از كارها روايت عادي عاري از هر تكنيك خاص به اصطلاح توي ذوق مخاطب مي زند و اشتياق بيننده را كور مي كند. البته جشنواره تئاتر فجر فرصت مناسبي براي ديدن كارهاي مختلف، تكنيك هاي متفاوت و تجربه اندوزي است. شايد خيلي ها از نبود امكانات گله مند باشند، اما در برخي موارد حمايت هاي مالي هم خوب است، ولي كار شهرستاني عاري از تكنيك و روايت نو به صحنه مي رود. من فكر مي كنم نبود آموزش حرفه اي مهم ترين مشكل بچه هاي تئاتر در شهرستان هاست.»
وي بر انتخاب كار به نگاه و زاويه ديد كارگردان اهميت مي دهد. اسدي يكي از نكات ويژه در كار جهان پا را آزادي عمل و بيان بازيگر توصيف مي كند. اين بازيگر موفق نقش تورنج در تئاتر تورنج توضيح مي دهد: «وقتي تمرين مي كرديم، همه حق اظهارنظر داشتند. اتفاقا وقتي نظرات مشورتي مطرح مي شد و حتي بازخورد نظرهاي تماشاگران را دريافت مي كرديم، بارها و بارها متن نمايش تغيير پيدا كرد و عباس جان فدا چندين بار متن نمايش را از نو نوشت. همه اين ها به پختگي كار و جلب نظر تماشاگر كمك كرده است.»
پيام متعالي
در تار و پود متن نمايش
محمد بهاران 27 ساله يكي ديگر از بازيگران توانمند نقش روحاني در تئاتر تورنج، براي اين كه با فضاي روحانيت عجين شود، چندين بار به ديدن دوستان حوزه در مشهد و قم رفته است. وي با قد بلند و رداي سفيدش بر روي صحنه حقيقتا روان و زيبا جملات را بيان مي كرد.
بهاران درباره ارتباطش با نقش خود توضيح مي دهد: «ارزش و تقدس لباس روحانيت برايم بشخصه اهميت زيادي دارد. دغدغه ام اين بود كه خداي نكرده قداست اين لباس با بازي من كم جلوه داده نشود. به همين دليل اكثر فيلم هاي داراي شخصيت روحاني را در سينما مرور كردم و با دوستان حوزه علميه قم و مشهد براي مدتي نشست و برخاست داشتم.»
وي در كار معناگرا دغدغه اش اين است كه متن هايي را براي بازي انتخاب كند كه حرفشان را رو نزده باشند.
وي مي گويد: «حضرت آقا فرمودند، تئاتر خود يك منبر است و مي تواند يك پايگاه تبليغي بسيار عظيم باشد. شعار بايد در متن زندگي جريان داشته باشد. تئاتر هم مي تواند اين گونه به ديدار نسل چهارمي ها برود. شعار و پيام بايد در لابه لاي تار و پود متن و بازي هاي حرفه اي مخفي شود.»
فعاليت هاي پرشور
و انگيزه هاي خودجوش
سيدجواد كمالي مسئول سازمان بسيج هنرمندان استان خراسان رضوي در شرايطي كه به دليل بارش برف و باران پروازش لغو شده بود، باز هم به جهت دلگرمي بچه هاي گروه با پرواز ديگري خودش را به تالار محراب رسانده و در جمع تماشاچيان قرار مي گيرد.
وي مي گويد: «يكي از مهم ترين كارهاي بسيج هنرمندان استان خراسان رضوي در يكي و دو ساله اخير، شناسايي تمام گروه هاي تئاتري بود كه در استان فعال هستند. گروه تورنج نيز يكي از گروه هاي استان ماست كه توانسته تا اين مرحله به پيش برود. بسيج هنرمندان خراسان رضوي به گروه هاي تئاتر استان توجه ويژه دارد. الان بسياري از گروه ها در سبزوار، گناباد، مشهد و... ارائه تئاتر خياباني دارند. خيلي از شهرهاي استان خراسان رضوي حتي سينما ندارد، اما گروه هاي تئاتري اش فعال هستند. به عنوان مثال در سال جاري يك نمايش تعزيه خواني در گناباد اجرا شد كه در يك تالار 300 نفره، 600 نفر از اهالي حضور پيدا كرده بودند.»
وي ادامه مي دهد: «همه اين اتفاقات نشان مي دهد كه مردم در هر نقطه از كشور نيازمند زبان هنر و كارهاي هنري از جمله تئاتر هستند. استعدادها و انگيزه هاي خوبي هم وجود دارد كه بايد با آموزش دهي مناسب و حمايت ها به سر منزل مقصود برسند.»
مسئول بسيج هنرمندان استان خراسان رضوي از شركت 20 گروه تئاتري در مسابقات بسيج هنرمندان استان خبر مي دهد و بيان مي كند بسيج هنرمندان استان در تلاش براي حمايت و فعال كردن 16 گروه ديگر تئاتري است.

 



يك خبر مشكوك!

پژمان كريمي
چندي است بعضي محافل سينمايي و رسانه اي از مهاجرت قريب الوقوع برخي سينماگران ايراني به خارج از كشور، خبر مي دهند و بدان تاكيد مي كنند.
آيا اين خبر درست است؟
آيا به واقع چند سينماگر، تصميم به مهاجرت دارند؟
شنيده ها، حاكي است منشاء اين خبر را بايد در جرياني سكولار دانست كه در بطن سينما و به ويژه خانه سينما نفوذ و لانه كرده است.
آناني كه در رديف طراحان خبر ياد شده اند، دو هدف بزرگ را تعقيب مي كنند:
1-وقتي گفته مي شود سينماگران درصدد مهاجرت اند، شنونده ناآگاه از واقعيت جامعه ايراني، فضاي فرهنگي و سياسي در ايران را دچار انسداد تلقي مي كند. چنين تلقي، موجبات بدبيني داخلي و خارجي نسبت به جمهوري اسلامي را فراهم مي آورد.
2-طراحان گمان مي كنند جمهوري اسلامي، خبر مهاجرت سينماگران را جدي مي پندارد و شايد براي جلوگيري از يك اتفاق يا بستر خبرساز عليه خود، بر آن شود نظر سينماگران را براي «ماندن» و انصراف از جلاي وطن، با باج دادن هاي كلان فرهنگي، جلب نمايد.
آنها تصور مي كنند اگر هدف اول، به هر دليلي محقق نشد، دست كم مي توان اميد داشت كه فيلم سازان معاند، موفق به بهره گيري از امكانات مادي و معنوي بيش از پيش مي شوند و با «قدرت» به پيش مي تازند.
بايد گفت:
به يمن انقلاب و سايه گستري جمهوري اسلامي، اكنون اغلب سليقه ها و انديشه ها، در عرصه فرهنگ فعال اند. هيچ كس نمي تواند ادعا كند كه در ايران، يك فيلم ساز به صرف داشتن «انديشه اي خاص» از فعاليت محروم است، هيچ كسي! معدود افرادي هم كه دچار برخي محروميت ها شده اند، مجرم اند. كساني هستند كه از حدود قانون تجاوز كرده اند. حقي را تضييع نموده اند. طبيعي است؛ در نظام مردم سالار ديني، همگان در پيشگاه قانون يكسان و پاسخگو دانسته مي شوند.
به طور مثال، جعفر پناهي! اين فرد در طول جريان فتنه به تنور دروغ فتنه دميد و به همراه چند سينماگر صهيونيست، نظام را هدف اهانت و تهمت قرار داد. او به شكل غيرقانوني در حال ساختن فيلمي بود كه در آن تلاش مي شد ادعاهاي بدون سند يك ورشكسته مضحك سياسي مستندنمايي شود. در واقع او درصدد جعل واقعيت به نفع دشمنان ايران و ايراني بود. روشن است كه عمل اين فرد جرم است و حمايت از او جرمي روشن!.
بنابراين هيچ فيلم ساز، هيچ هنرمند و هيچ اهل فرهنگي، نمي تواند منكر آزادي بيان و انديشه در نظام مقدس جمهوري اسلامي شود.
نكته بعد اينكه: جمهوري اسلامي، به فيلم سازان معاند، هرگز باج نمي دهد. مردم انقلاب كردند تا به عمر حاكميت «زر و زور» پايان داده شود، نه آنكه انقلاب، خود مشوق و باني باج دادن و غداره كشي در فضاي سينما و فرهنگ شود.
اصلا بياييم فرض كنيم چند سينماگر واقعا درصدد مهاجرت از ايران اند! بسيار خوب! مهاجرت كنند! بروند! نظام نبايد براي ماندن آنها اصرار نمايد. آنها خود را بايد مديون انقلابي بدانند كه به پاكيزه كردن عرصه فرهنگ از طواغيت و عمال شيطان، روي آورد. آنها بايد مديون نظامي سياسي باشند كه امكان ظهور و فعاليت فرهنگي و سينمايي شان را فراهم نمود. بي شك اگر انقلاب نمي شد ؛ آنها هم امروز جزيي از سينماي فاسد، سينماي فيلم- فارسي و سينماي سكس و جاهلي بودند.
آنها اگر سپاسگزار انقلاب و نظام نيستند، همان بهتر كه بروند. آنها اگر مديون دستاورد عالي ايرانياني نيستند كه با دست خالي و اما با ايماني نيرومند از كشور و دين و نظام شان، دفاع كردند، بهتر كه ديگر ديده نشوند!
سينماي ايران اكنون نيازمند پالايش است. پس چه بهتر با خروج خود از كشور، زمينه را براي پالايش سريع و جدي عرصه سينما از عناصر سكولار فراهم سازند. بي گمان يك مانع بزرگ محقق نشدن سينماي ملي ايران، عناصر ياد شده اند.
البته سينماگران سكولار بهتر از ما مي دانند كه رفتن از ايران «پايان» آنهاست. مگر آن سينماگران ايراني كه به خارج از ايران رفتند، به كجا رسيده اند؟ غير از آن است كه به دست مردم ايران طرد شده اند و برخي كه شانس بيشتري داشتند در اندازه «ابزار» سياسيون ورشكسته و غربي، آشكار شده اند؛ آن هم براي مدتي محدود! به هر روي! جا دارد نهادهاي امنيتي، بر موضوع منابع طرح و نشر خبر مهاجرت سينماگران، بررسي كنند! اين گونه، زواياي مبهم جريان سكولاريستي لانه كرده در پيكره سينماي كشورمان، روشن مي شود.

 



گزارشي از عملكرد شبكه العالم در حوادث اخير خاورميانه شكست انحصار رسانه اي در جهان عرب

بروز تحولات سياسي شگرف در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا و پوشش گسترده اين تحولات با تلاش بي وقفه رسانه اي شبكه العالم كه در راستاي انعكاس قيام مردمي در منطقه صورت گرفت، موجبات تأثيرگذاري بيش از پيش اين شبكه را فراهم كرد. اين تأثيرگذاري موجب شد در جريان انقلاب مصر و تجمع مردمي در ميدان تحرير قاهره شبكه العالم براي اطلاع رساني خبري از اين رويداد با مشكلاتي مواجه شود و نيروهاي امنيتي مصر بارها به خبرنگاران و دفتر خبري اين شبكه حمله ور شدند. پس از كناره گيري مبارك بر اثر فشار قيام مردمي مصر و نفوذ شعله هاي انقلاب به ديگر كشورهاي مرتجع عربي و نمايان شدن تأثيرات اطلاع رساني سريع و دقيق العالم در جنبش هاي مردمي منطقه، بار ديگر اين شبكه با محدوديت هاي جديدي روبه رو شد؛ از جمله حمله هكرها به پايگاه اينترنتي اين شبكه و پس از آن قطع فركانس هاي العالم بر روي ماهوارها كه تاكنون ادامه داشته است.
تلاش براي جلوگيري از اطلاع رساني العالم در حالي انجام مي گيرد كه جوانان انقلاب مصر از عملكرد متمايز شبكه خبري العالم در پوشش انقلاب مردم مصر در جريان براندازي رژيم حسني مبارك قدرداني كردند.
در تجمع روز جمعه جوانان مصري كه در ميدان التحرير در مركز قاهره برگزار شد، شمار زيادي از جوانان مصري از عملكرد شبكه العالم و توجه جمهوري اسلامي ايران به انقلاب تاريخي جوانان مصر تقدير و تشكر كرده بودند.
جوانان مصري در حالي كه علائم و نشانه هاي پيروزي و آرم شبكه العالم را در دست داشتند، از نوع پوشش دهي اخبار، گزارش خبرنگاران آن و مصاحبه هايي كه شبكه با طيف هاي مختلف مردمي و مسئولان گروه ها و احزاب انجام داد، تشكر كردند.
در همين راستا يكي از رهبران اخوان المسلمين ليبي، بر اهميت نقش شبكه العالم و در افشاي حقايق اين كشور، درباره كشتار شهروندان ليبيايي به دست مزدوران بيگانه تأكيد كرد.
سليمان عبدالقادر اظهار كرد: برخي از كشورها به دنبال آن هستند تا حقايق را مخفي كنند؛ ولي اين محاصره بايد شكسته شود، و شبكه العالم و برخي از شبكه ها در اين روزها رسالتي مقدس براي افشاي حقايق و شكستن اين حصار برعهده دارند، نادر الملاح، نويسنده و فعال سياسي بحريني نيز سكوت خبري رسانه هاي كشورهاي عربي حوزه خليج فارس درباره حوادث كشورش، را ناشي از نگراني اين كشورها از تحولات بحرين دانست.
سكوت خبري رسانه هاي عربي كشورهاي حوزه عربي خليج فارس كه فراخوان شيخ علي سلمان، دبيركل جمعيت الوفاق بحرين براي رسانه ها و روزنامه نگاران آزادانديش جهت نقل حقايق درباره رويدادهاي بحرين را در پي داشت، تعجب برانگيز نيست، زيرا همگان مي دانند كه كشورهاي عربي حوزه خليج فارس از پيروزي جنبش ملت بحرين و ايجاد تغيير در اين كشور احساس خطر مي كنند. به دليل همين ترس، كشورهاي عربي براي تحت فشار قرار دادن رسانه ها و سانسور خبرهاي بحرين با يكديگر همكاري مي كنند و جلوگيري از پخش شبكه العالم نيز در اين جهت ارزيابي مي شود.
شبكه خبري العالم هم تلاش كرده است براي ايفاي رسالت حرفه اي و رسانه اي خود و انعكاس واقعيت ها و پوشش رويدادها و تحولات منطقه و ادامه اطلاع رساني به مخاطبان، فعاليت خود در اينترنت را گسترش داده است و همچنين فركانس هاي جديد را بر روي دو ماهواره گالكسي و عرب ست به شرح زير جايگزين كرد:
گالكسي 19/ فركانس 11836/ عمودي v/2076/4/3 FEC
عرب-ست5/ فركانس 3660/ عمودي V/27500/4/3 FEC
مسئولان دوماهواره عرب ست و نايل-ست قبلا نيز از پخش برنامه-هاي شبكه العالم به دليل حمايت از مقاومت فلسطين و تحولات منطقه جلوگيري كرده بودند.

 



نگاهي بر تركيب حاضران و برنامه هاي بزرگترين رويداد فرهنگي كشور
جشنواره فيلم فجر جاي چيست، جاي كيست؟

قاسم رحماني
آيا جشنواره فيلم فجر جاي تفريح است يا كار؟ جاي كساني است كه براي خوشگذراني مي آيند يا هنرمندان و سياستگذاران و منتقدان و اهل علم؟ اينجاست كه مي پرسيم جشنواره فيلم فجر جاي كيست و جاي چيست؟
هر سال بهمن، شاهد حاصل يك سال تلاش دست اندركاران سينما هستيم. با اين حال هنوز، رويدادي چنين بزرگ را يك امر تفريحي تلقي مي كنيم. بسياري از شركت كنندگان در ا ين جشنواره، سنخيتي با آن ندارند و كاربري آن را نمي دانند. حتي مدعيان جشنواره شناسي و مسافران هميشگي جشنواره هاي فرنگي نيز تفاوت كار و تفريح را متوجه نيستند و به همين دليل، شان جشنواره فجر كاهش مي يابد يعني بزرگ ترين رويداد فرهنگي- هنري كشور، به دليل اينكه مي خواهيم همه باشند و خوش بگذرانند، دچار آسيب هايي شده كه بايد رفع شود.
معلوم شد كه جشنواره جاي كار است نه تفريح. كار، آن هم عرضه يك سال تلاش هنرمندان و جهت دهي به توليدهاي سينمايي سال بعد است. با اين حال اين ضيافت مي تواند يك كلاس بزرگ دانشگاهي براي دانشجويان سينما باشد. با ترتيب دادن اردوهاي دانشجويي، مي توان دانشجويان سينما و رشته هاي مرتبط را به جشنواره آورد، حتي شهرستاني ها!. بنابراين كلاس شدن اكران جشنواره نياز به جلسه تحليل و نقد مفصلي هم دارد. جلسه اي كه پرسشگران آن فقط رسانه ها نباشند بلكه به دانشجويان سينما نيز اجازه داده شود سوالات خود را مطرح نمايند و تجربه كسب كنند. 10روز فيلم ديدن در جشنواره و پاي نقدها نشستن مي تواند برابر دو ترم تحصيلي، براي دانشجويان مفيد باشد، به شرط اينكه علاوه بر عوامل فيلم، يك منتقد سينمايي، يك جامعه شناس يا روانشناس يا متخصص فلسفه نيز در صف عوامل فيلم حضور داشته باشد. بنابراين به اين نتيجه مي رسيم كه در كنار سينماي خبرنگاران و منتقدان و هنرمندان و به سينماي استادان و دانشجويان نيز نياز داريم حتي اگر بيش از يك سالن نياز داشته باشند اما هر دو قشر بايد در كنار هم فيلم ببينند و تحليل كنند. چه اشكالي دارد يك دانشجوي سينما يك فيلم را دو بار ببيند. يك بار در سينماي منتقدان و يك بار در سينماي استادان جامعه شناسي و ديگر علوم انساني؟!
دسته ديگري كه بايد در جشنواره حاضر باشند مسئولان رده اول كشور هستند، آن هم بدون خانواده هايشان. گفتيم كه جشنواره جاي كار است. آيا اعضاي دولت، نمايندگان مجلس، مسئولان قضايي، نظامي و انتظامي با خانواده هايشان در محل كار حاضر مي شوند؟! پس در جشنواره نيز بايد به عنوان بخشي از كار حاضر شده و براي سياستگذاري سال بعد با فضا آشنا شوند. بويژه مسئولان فرهنگي دولت و مجلس در اين زمينه وظيفه دارند. پس سينماي مسئولان (غير از سالن وزارت ارشاد) نيز يك نياز مهم جشنواره است. در اين سينما هم بايد جلسات نقد و بررسي با حضور مسئولان و عوامل فيلم برگزار شود. به اين ترتيب كساني كه بايد در جشنواره فيلم فجر حاضر بوده و سينماي مخصوص به خود داشته باشند چند دسته اند:
1-هنرمندان و دست اندركاران سينما و منتقدان سينمايي.
2- دانشجويان سينما و تئاتر و رشته هاي مرتبط و استادانشان.
3- استادان رشته هاي علوم انساني بويژه جامعه شناسي، روانشناسي، مردم شناسي، علوم ارتباطات و علوم تربيتي.
4- خبرنگاران سينمايي و خبرنگاران غيرسينمايي كه سابقه نقد فيلم دارند (چه در جشنواره و چه در اكران عمومي).
5- مسئولان طراز اول كشور بويژه در عرصه فرهنگي و سياسي.
در بحث اينكه جشنواره جاي چيست هم بايد به چند نكته اشاره كرد:
الف- تعداد فيلم ها و اكران ها محدود باشد و همه فيلم هاي مسابقه براي همه اقشار نشان داده شده و جلسه نقد و بررسي تخصصي برگزار شود.
ب- جلسات نقد و بررسي به خبرنگاران محدود نشده و زمانش هم بيش از حال حاضر باشد چرا كه هدف بهره گيري آموزشي از جشنواره است. جلسات نقد به بهتر شدن فيلمنامه ها و ارتباط سينما و دانشگاه كمك مي كند.
ج- جشنواره فجر بايد جايي باشد براي شناساندن استعدادهاي سينمايي كه تحصيلات در اين رشته دارند. بي شك همه تحصيل كردگان سينما، مستعد اين رشته نيستند، ولي با استعدادها زيادند ولي ورود هنرمندان پولكي، عرصه را بر فارغ التحصيلان مستعد سينما تنگ كرده است.
با رعايت اين مسائل ضمن ارتقا ي كيفيت جشنواره از ديدن و شنيدن حركات و كلمات دون شأن يك رويداد بزرگ هنري جلوگيري مي شود و به تبديل اين رويداد به يك جشن فرهنگي- آموزشي كمك مي كنيم. براي سال اول خوب است كه سينماي استادان دانشگاه (رشته هاي علوم انساني) را در جشنواره سي ام بگنجانيم و شاهد نقدهاي تخصصي آنان باشيم.جشنواره بايد در شأن انقلاب اسلامي ايران برگزار شود نه در حد يك پارتي شبانه.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14