(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 18 فروردین 1390- شماره 19895

نگاهي به برنامه هاي نوروزي سيما
در انتظار استمرار روزهاي بهاري
اخراجي ها و نقطه عطف تاريخ حقير روشنفكري
چند خط درباره سه سريال در جست وجوي خانواده ايراني
بازتاب يك برنامه تلويزيوني در داخل و خارج
وحشت محافل صهيونيستي از افشاگري مجموعه مستند راز آرماگدون
اعتراف روزنامه آمريكايي به رويكرد ضد اسلامي هاليوود
فيلم مستند شهادت ديپلمات هاي ايراني توليد مي شود
بچه دزدي هنرپيشه هاليوود
«راه نجات» كودكان غزه در لبنان



نگاهي به برنامه هاي نوروزي سيما
در انتظار استمرار روزهاي بهاري

رضا فرخي
صدا و سيما در نوروز امسال، نسبت به سال هاي پيش تفكيك بندي و حوزه بندي مشخص تري در برنامه ها صورت داد. به عنوان مثال حوزه پخش مستند به صورت منظم پيگيري شد و ازسوي ديگر هركدام از شبكه هاي سيما سعي كردند كه به فراخور جدول برنامه هاي خود يك برنامه روزانه و يك برنامه گزارشي و يك برنامه در حوزه معارف و يك برنامه ويژه كودكان داشته باشند. اين موضوع باعث شد مخاطب بتواند در گستره وسيع برنامه ها، اثر دلخواه خود را بيابد، تا به نوعي رسانه ملي توانسته باشد سليقه همه مخاطبان خود را برآورده كند.
برنامه اي با مخاطب
5تا 60 ساله
يكي از برنامه هايي كه شايد در ابتداي نوروز از آن به عنوان يك ويژه برنامه براي كودكان نام برده مي شد اما درطول ايام نوروز با استقبال قابل توجه مخاطبان بزرگسال همراه شد پخش روزانه كلاه قرمزي بود كه امسال علاوه بر كاراكترهاي سال پيش كاراكترهاي جديدي را به خود اضافه كرد كه اين موضوع باعث جذابيت بيشتر آن شد. اين درحالي است كه كلاه قرمزي علاوه بر بار طنز مفيد خود، پيام هايي هم براي بينندگان و خانواده هايي كه با كودكان خود مسائل مختلفي دارند داشت.
آغازي مناسب
براي پخش مستندهاي بهتر
ازسوي ديگر رسانه ملي امسال توجه نسبتا خوبي به مخاطبان مستند داشت، چرا كه پخش دو برنامه مستند «انسان و طبيعت» و «60 جانور مرگبار» نشان داد كه رسانه ملي در همين آغاز سعي دارد درسال جديد به صورت قابل توجهي به پخش برنامه هاي مستند بپردازد. اين اتفاق درحالي رخ داد كه در واپسين روزهاي سال 1389 خبر شروع به كار شبكه مستند به صورت ديجيتالي در رسانه هاي مختلف منتشر شد، كه اين دو اتفاق در كنار هم نويد سالي پربار را در زمينه مستندهاي تصويري و پرمحتوا مي دهد.
خنده بازار، طنزي كه بايد ادامه پيدا كند
شايد پخش طنز «خنده بازار» بايد ازسالها پيش شروع مي شد، مدت ها بود خلأ برنامه اي كه بتواند كاستي هاي خود برنامه هاي سيما را در قالب يك برنامه طنز به نمايش بگذارد حس مي شد، هرچند كه خنده بازار هم آن گونه كه بايد از لحاظ محتوايي نتوانست به اين موضوع بپردازد، اما به هر صورت مي تواند شروع خوبي باشد براي آغاز حركت خود انتقادي سيما، چرا كه اين برنامه جاي بيشتري براي كار دارد. هرچند كه به نظر مخاطبان از لحاظ بار كميك تا حد قابل توجهي رضايت بخش بود. اما اولا، بايد از لحاظ بعد انتقادي بهبود كيفي پيدا كند و ثانيا، بايد در طول كل سال ادامه پيدا كند، چرا كه پيش از اين ها جاي پرداختن و كاركردن دارد.
سريال هاي راضي كننده، اما...
اما در كنار تمام اين برنامه ها و نقاط قوت و ضعف آنها باز هم همانند سال پيش فيلم هاي سينمايي و سريال ها بيشترين مخاطبان نوروزي را به خود اختصاص دادند.
پخش سه سريال طنز «پايتخت»، «راه در رو» و «موج و صخره» تا حدود زيادي براي مخاطبان رضايت بخش بود و به نوعي توانست بيش از سال هاي پيش رضايت طرفداران پروپاقرص سريال هاي مناسبي را به دست آورد. البته كه دراين بين انتقاداتي هم مطرح شد كه بعضي از آنها بي شك قابل توجه است و بايد به آن پرداخته شود.
به عنوان مثال بعضي از گروه هاي قومي كشور درباره لهجه به كار گرفته شده در سريال «پايتخت» به كارگرداني سيروس مقدم اعتراضاتي داشتند كه بدون هيچ ترديدي بايد به آنها پاسخ داده شود. چرا كه به هر صورت هر سريالي كه از رسانه ملي پخش مي شود متعلق به تمام مردم ايران است و به هيچ وجه نبايد باعث نارضايتي هيچ قومي از اقوام ايران زمين شود. در اين بين نبايد از ضرب آهنگ خوب سريال و كيفيت بالاي تصويربرداري آن هم در بعضي لوكيشن هاي سخت مانند كاميون چشم پوشي كرد.
ضرباهنگ سريال به گونه اي بود كه علي رغم پيچ و خم ها و اتفاقات آن باعث خسته شدن بيننده نشد. اما به هر ترتيب اين سريال مي توانست با چشم پوشي از تقليد بعضي لهجه ها و گويش ها كه در بعضي سكانس هاي فيلم به صورت قابل توجهي در آن اغراق شده بود، بيشتر مورد توجه مخاطبين قرار گيرد.
موضوعي كه تا حد بيشتري نسبت به سريال «پايتخت» در سريال «راه در رو» سعيد آقاخاني مورد توجه قرارگرفت. «راه در رو» علاوه بر اينكه از طنز موقعيت خوبي برخوردار بود به نوعي سعي كرد با تركيب طنز بزن و بكوب و طنز كلامي، لحظاتي را براي بيننده فراهم آورد كه علاوه بر ايجاد لحظه هاي شاد، او احساس خستگي نكند. نكته قابل توجه تر اين بود كه نويسنده سريال و كارگردان طنزي ساده و مفرح را از دل يك قصه ساده و روان بيرون آورد و به همين دليل داستان فيلم و قسمت هاي طنز آن براي همه گروه هاي سني قابل درك بود.
نوروز با طعم كابالا
در كنار اين سريال ها رسانه ملي امسال بيش از سال هاي پيش به پخش فيلم هاي منظم سينمايي توجه كرد به گونه اي كه حتي بعضي از شبكه هاي سيما به جاي يك فيلم دو فيلم در روز به نمايش گذاشتند كه اين نشان از دغدغه رسانه ملي براي راضي كردن مخاطب و اهميتي بود كه او به مخاطب نوروزي خود داده است.
اما نكته اي كه امسال هم مانند سال هاي پيش رعايت نشد پخش بعضي از فيلم هاي غربي و هاليوودي بود كه به طور صريح اغراض سياسي و فرهنگي داشتند يكي از فيلم ها فيلم «شاتر آيزلند» بود كه روزهاي آغازين تعطيلات از سوي شبكه اول سيما پخش شد، داستان فيلم درباره ماموريتي است كه به ماموري به نام تدي با بازي لئوناردو دي كاپريو براي سفر به جزيره اي داده مي شود كه اين جزيره زماني، مكان نگهداشتن يهوديان توسط آلمان ها در زمان جنگ جهاني دوم بوده است، اما در زمان حال فيلم اين جزيره مكاني براي نگه داشتن بيماران رواني شده، از سوي ديگر او مامور بر اين شده كه يك زن رواني را كه از اين تيمارستان گريخته را باز گرداند. نكته مهم فيلم اين است كه اولا تدي خود يكي از سربازان ارتش آمريكا در آزادسازي منطقه داخائو كه اردوگاه كار اجباري يهوديان بوده، مي باشد و ثانيا تدي يعني شخصيت اصلي فيلم دائما به دليل اينكه به گفته فيلم صحنه هاي آن زمان شكنجه يهوديان را به ياد مي آورد دچار جنون هاي موقتي و چرخه اي مي شود. هر دوي اين نكات كه در فيلم به وضوح به چشم مي آيد دست به دست هم داده اند تا بيننده را درباره ادعاي مظلوم بودن يهوديان به باور قطعي برساند و به اين وسيله تمام گفته هاي آنان را باور كند.
هر چند كه اين روند مظلوم نمايي براي يهوديان موضوع تازه اي نيست، اما در فيلم جزيره شاتر مارتين اسكورسيزي سعي مي شود به صورت حرفه اي اين مقصود مهم به بيننده القا شود. به هر صورت پخش اين فيلم در حالي از سوي رسانه ملي صورت گرفت كه مي توانست در كنار آن يك برنامه تحليلي سياسي - تاريخي جذاب نيز گنجانده شود كه اين اتفاق رخ نداد تا باز هم مانند سال پيش رسانه ملي در اين زمينه كم كاري كرده باشد.
در فيلم «پسر جادوگر» كه از شبكه سه سيما پخش شد و فيلم «قلب جوهري» كه از شبكه پنجم سيما به نمايش درآمد هم، رنگي از صهيونيسم مشاهده مي شد. در هر دو فيلم نمادهاي شيطان پرستي و جادو به صورت فله اي به نمايش گذاشته شد، گويي كه كارگردانان هردوي اين فيلم ها سعي داشته اند تا با پركردن چشم بيننده سيطره جادو را به او القا كنند و اين در حالي بود كه رسانه ملي مي توانست از يك كارشناس ديني كه در زمينه مسائلي مانند كابالا و جادو تخصص دارد به خوبي استفاده كند تا همراه با ديدن فيلم سطح آگاهي مخاطب افزايش پيدا كند، به ويژه كه نسل جوان ديدن اين گونه فيلم ها برايش جذاب است.
در اين بين پخش فيلم «منطقه سبز» يكي از فيلم هاي نسبتا خوبي بود كه مي توانست بيش از اينها با پرداختن به تحليل هاي سياسي - منطقه اي، بيننده را دركنار ديدن اين فيلم سينمايي با حقايق پشت پرده آن هم آشنا كند. چراكه اصل موضع فيلم حول محور دروغي است كه آمريكا به بهانه آن به عراق حمله كرد. يعني پيدا كردن سلاح هاي كشتار جمعي، بسياري از نقاط اين فيلم نياز به گره گشايي محتوايي داشت كه اين اتفاق صورت نپذيرفت و تنها به بررسي هنري و تكنيكي آن بسنده شد.
نكته اي ديگر درباره پخش نشدن فيلم نبرد تايتان ها است. اين فيلم يك هفته قبل از شروع تعطيلات از سوي رسانه ملي براي پخش تبليغ مي شد اما پس از واكاوي محتوايي فيلم توسط رسانه ها و تائيد محتواي اسلام ستيز و پر از تفكرات اومانيستي از شبكه سوم، به نمايش در نيامد. هر چند كه در محتواي اسلام ستيز آن و ديگر دست هاي پشت پرده اين فيلم كه ابعاد مختلفي را در بر مي گيرد شكي نيست، اما بهتر بود كه پيش از پخش تبليغات آن اين تصميم و بررسي صورت مي پذيرفت.
از سوي ديگر علاوه بر تمام اين موضوعات يكي از مسائلي كه تا حدي مي تواند به عنوان يك انتقاد از رسانه ملي مطرح شود، پخش محدود فيلم هاي جديد و برخوردار از محتواي خوب سينماي ايران است كه از اكران خارج شده اند. چرا كه بدون قطع پخش اين فيلم هامي توانست جايگزين برخي فيلم هاي هاليوودي باشد. نكته ديگري كه در كنار اين موضوع بايد بر آن تأمل شود توجه به كيفيت تله فيلم هاي مناسبتي است كه بي شك با توجه جدي تر به آنها مي توان محصولات بهتري در اين زمينه براي مناسبت ها و ايام تعطيل داشت.
در مجموع كارنامه نوروزي سيما رضايت بخش است، اما انتظار مي رود كه اين روند رضايت بخشي در تمام طول مدت سال ادامه پيدا كند.

 



اخراجي ها و نقطه عطف تاريخ حقير روشنفكري

وحيد جليلي
به نظر مي رسد اين اتفاقي كه براي فيلم اخراجي ها رخ داده، فراتر از ضربه زدن به يك فيلم است و با اين كار نقطه ي عطف ديگري در تاريخچه حقير روشنفكري ايران شكل گرفته است.
سابقه اتفاقاتي مشابه آنچه كه براي اخراجي ها اتفاق افتاد، در تاريخ روشنفكري قابل پيگيري و تبيين است كه نزديك ترين نمونه اش هم همين انتخابات 88 است. يعني در انتخابات 88 هم اينها وقتي ديدند در ميدان واقع، توان مقابله را ندارند و واقعيت ها توهمات آنها را تائيد نمي كند، نتوانستند به سازوكارهاي دموكراتيك پايبند باشند و قاعده بازي را برهم زدند. هنگامي كه ديدند پاي صندوق هاي راي كم آوردند سعي كردند با دوپينگ تبليغاتي و توسل به دروغ و ادعاي تقلب، قاعده بازي را برهم بزنند. درحالي كه كانديداي آنها، يكي از اولين ادعاهايش اين بود كه من آمده ام قاعده ها را رعايت كنم و نگذارم يك عده قاعده بازي را برهم بزنند.
دقيقا مشابه اين تناقض را ما در رفتار اخير اين جريان مي بينيم كه وقتي در واقعيت كم مي آورند و از راه هاي منطقي قادر به متوقف كردن يك جريان مخالف منافع و مصالح خودشان نيستند، حاضرند بديهي ترين اصول اخلاقي و منطقي را زيرپا بگذارند تا اينكه منافع و مصالح نامشروع طبقاتي و ايدئولوژيك خودشان را تامين كنند كه البته در همان هم موفق نمي شوند.
اگر شما مجموعه اي از ادعاهايي كه جريان روشنفكري در 20 سال گذشته راجع به هنر، نسبت سياست با هنر و نسبت تعهد با هنر و... داشته را مرور كنيد، مي بينيد كه در ماجراي اخير تقريبا تمام آنها را زيرپا گذاشتند. يعني نقاب از روي چهره اينها كنار رفته و نشان داده شد كه اينها چه عناصر فاشيستي هستند و چه نگاه سياسي غليظي دارند و به مراتب از هر جريان فكري ديگري در ايران نگاه سياسي تر و ايدئولوژيك تري به هنر و سينما دارند؛ در حالي كه همواره مخالفان خودشان را متهم به سياست زدگي مي كردند.
شما ببينيد در همين ماجرا هم نخبگان اين جريان ابتدا آمدند اين نوع خشونت ورزي با يك اثر سينمايي را تئوريزه كردند. يعني حتي قبل از اينكه اين فيلم ساخته بشود مجموعه تيم نخبگان و تيم رسانه اي شان متحد شدند براي تحريم يك اثر سينمايي كه مورد پسند آنها نبود. اينها به جمهوري اسلامي فحش مي دهند و مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي را تحت فشار قرار مي دهند كه تو حتي حق نداري بر اساس مباني قانوني خودت و با روش هاي قانوني، هيچ كدام از آثار ما را حتي اصلاحيه بزني ولي خودشان براي حذف يك اثر سينمايي مخالف نظرشان، حتي روش هاي غيرقانوني و غير اخلاقي را به كار مي گيرند.
در اين قضيه فقط تهيه كننده ضرر نمي كند بلكه سينمادار و كارگر سينما كه منتظر است هر چند سال يك بار فيلم پرفروشي مثل اخراجي ها اكران شود، هم ضرر مي كند. يعني جريان روشنفكري حاضر است منافع صدها و هزارها نفري را كه در صنعت سينما از فروش اخراجي ها نفع مي برند را ضايع كند تا منافع ايدئولوژيك و طبقاتي خودش به خطر نيفتد.
البته اين ماجرا را از يك منظر ديگر نيز مي شود بررسي كرد و آن اينكه اين جريان حتي در مقابل فيلمي كه به قول خودشان، اثري ضعيف است و حتي ارزش ديدن ندارد، نيز كم مي آورد و حتي با اين توان رسانه اي كه امروز در اختيار دارد، يعني با تمام سايت ها و شبكه هاي ماهواره اي و بخشي از صدا و سيما - كه همراه آنهاست - توان قانع كردن مردم براي حذف و تحقير اخراجي ها را ندارد.
نكته جالب تر در اين ماجرا كه خيلي قابل توجه است اين است كه اين جريان فيلمي را در مقابل اخراجي ها قرار داد كه از موضع روشنفكري براي از دست رفتن اخلاق در ايران امروز سوگواري مي كند! و حرفش اين است كه ايران امروز جاي زندگي نيست، چرا كه اخلاقيات در آن زيرپا گذاشته شده است! فيلم «جدايي نادر از سيمين» كه تابلوي اينها براي مقابله با اخراجي ها3 است، دارد ادعاي اخلاق مي كند ولي شما ببينيد كه اين جريان براي حمايت از اين فيلم چقدر بي اخلاقانه رفتار مي كند و اين مسئله خود نشانگر رياكاري عميق روشنفكري و رفتارهاي فاشيستي اين جريان در ايران است.
اين جريان هم اتفاق ديگري در ادامه بي اخلاقي هاي قبلي اين جريان است كه مدعي ترين، پرافاده ترين، لائيك ترين و ليبرال ترين بخش جريان روشنفكري از خود نشان داد. البته اين ها فكر مي كنند كه به اخراجي ها ضربه زدند، اما با اين رفتاري كه كردند بيش از همه خودشان را رسوا كردند و برگ سياه ديگري به كارنامه رياكاري وتناقضات روشنفكري ايران افزودند.

 



چند خط درباره سه سريال در جست وجوي خانواده ايراني

آرش فهيم
ويژه برنامه هاي سيما براي نوروز امسال، براساس الگوهاي تجربه شده در سال هاي گذشته تهيه و پخش شدند. به طوري كه كليشه شكني و نوآوري بسيار كمي در آنها ديده مي شد. نمايش چندباره برخي از برنامه هاي فاقد محتواي مناسب فرهنگي نيز سؤال برانگيز است. مثل برنامه «مردان آهنين» كه از شدت كهنگي و تكرار، ملال آور و بي جاذبه شده است.
اما در اين ميان سريال هاي شبانه همچنان حرف اول را مي زنند و بيشتر با استقبال و توجه خانواده ها مواجه مي شوند. در سريال هاي امسال چند نقطه و موضوع مشترك وجود داشت. يكي از ويژگي هاي مثبت مشترك در ميان آنها، توجه و ارزش قائل شدن به نهاد خانواده بود. در اين برنامه ها از خانواده ايراني چهره اي با صفا و زيبا به نمايش درآمد كه مأمن مطمئني براي اعضايش است. ويژگي ديگر، پرداختن به مشكلات روزمره مردم با نگاهي دلسوزانه و با پرهيز از ايجاد نااميدي و سياه نمايي بود.
بازگشت به خويشتن
سريال «پايتخت» متفاوت ترين كار سيروس مقدم در سال هاي اخير است؛ هم در موضوع و هم در ساختار. در اين مجموعه تلويزيوني يك موضوع مهم و استراتژيك اجتماعي دستمايه درام قرار گرفته است. تمركز خيل جمعيت در تهران، معضلي است كه مبارزه مستمر با آن بايد از خيلي سال پيش در دستور كار رسانه ها و اصحاب فرهنگ قرار مي گرفت. اما امروز هم جاي خوشحالي دارد كه فيلم ها و سريال هايي با چنين هدفي ساخته مي شود. در سريال «پايتخت» يك خط داستاني ساده ترسيم شده است و در پرداختن به مضمون نكوهش تهران نشيني، پيچيدگي و غيرمستقيم گويي صورت نگرفته. به اين ترتيب كه يك خانواده شهرستاني براي ادامه زندگي خود به تهران كوچ مي كنند، اما به طور دائم با مشكلات و موانعي مواجه مي شوند. اين موانع به شكلي مسلسل وار و غيرقابل انتظار سر راه آنها قرار مي گيرند. هنوز از يكي عبور نكرده اند، با سد جديدي روبه رو مي شوند. اين روند باعث شد كه فضاي سريال، يكسره در تعليق باقي بماند. مشكل اساسي داستان سريال اين بود كه برخي از اين موانع، مصنوعي به نظر مي رسيدند. بعضي از اتفاقات از دل داستان بيرون نمي آمدند و گويي به آن تحميل شدند. مثلا حاكم شدن يك ماجراي پليسي در دو قسمت از اين سريال، يكي از مصاديق اين مسئله بود و به نظر مي رسيد كه صرفا با هدف پر كردن زمان كار، به تصوير كشيده شدند.
اما جذابيت اصلي سريال، محور قرار گرفتن يك خانواده روستايي، با ويژگي هاي خاص اقليمي خودشان بود. با اين كه بازيگران نقش اين سريال ، افراد بومي نبودند، اما خيلي باورپذير و نزديك به واقع كاراكترها را اجرا كردند. استفاده از لوكشين كاميون، يك ايده جالب و تازه بود.
هر چند در پاره اي مواقع، سادگي اعضاي اين خانواده به بلاهت و كم هوشي شباهت پيدا مي كرد. مثل نحوه خودنمايي ارسطو نزد دختر مورد علاقه اش كه با دزدي همراه مي شد.
در مجموع، سريال «پايتخت» يك كمدي اجتماعي قابل قبول محسوب مي شود.
تكرار كليشه ها
تقريبا تمام اجزا و عناصري كه در سريال «راه در رو» به كار رفته تكرار كليشه هاي قبلي است. از نحوه به وجود آمدن موقعيت ها گرفته تا ترسيم تيپ كاراكترها و به خصوص نقش آفريني بازيگران.
به تصوير درآمدن برخي مسائل اجتماعي اخلاقي در سريال جديد سعيد آقاخاني يك اتفاق خوب است. همچنين برخي لحظات آن، شيرين و شرافتمندانه از آب درآمده است. ماجراهايي مانند طمع ورزي نسبت به ميراث خانواده و تلاش افراد كهنسال براي ازدواج، تمهيدات نخ نمايي هستند كه در بسياري ديگر از آثار كمدي، از جمله كارهاي گذشته خود آقاخاني تكرار شده اند.
برخي اتفاقات داستان هم با ساده انگاري پيش آمدند. مثل لحظه اي كه خسرو از پژمان عصباني شد و او را در خيابان رها كرد. اين درحالي است كه آن كودك گروگان آنها بود و قاعدتا نبايد به اين سادگي او را رها مي كردند.
نكته ديگر درباره اين سريال، نحوه نمايش برخي از رفتارها بود. مثلا دوشيزه داستان، رفتاري سبكسرانه و دور از شأن يك زن ايراني دارد. يكي از شاخصه هاي فرهنگ عمومي در جامعه ما، مهمان نوازي است كه ذره اي از اين ويژگي در سريال «راه در رو» ديده نشد.
موج رفاه زده
يكي از علامت سؤال هاي بزرگ درباره برنامه هاي نوروزي امسال سيما، ساخته شدن و نمايش سريال «موج و صخره» بود. چون اين مجموعه هيچ حرف تازه اي براي گفتن نداشت. نه موضوعات چندان مهمي را مطرح كرد و نه از نظر طنز ويژگي خاصي داشت. به نظر مي رسيد كه مهمترين هدف از ساخته شدن اين سريال، پر كردن بخشي از زمان آنتن و تبليغ براي منطقه آزاد كيش و يك طرح بانكي بود.هر چند در اين سريال هم به مسئله ازدواج و خانواده ايراني توجه شد، اما همه چيز در سطح اتفاق افتاد و نگاهي تحليلي ارائه نشد.اين سريال يك موج رفاه زده بود. با اين كه به تجملات بيهوده، چندان آلوده نشد، اما نوعي بي دردي و بي دغدغگي خاصي بر داستان، روابط آدم ها و كنش ها و واكنش ها تنيده شده بود.
به نظر مي رسد كه مجيد صالحي براي فتح قله هاي بلندتر بايد كمي سخت گيرتر باشد و با وسواس بيشتري كارش را دنبال كند.

 



بازتاب يك برنامه تلويزيوني در داخل و خارج
وحشت محافل صهيونيستي از افشاگري مجموعه مستند راز آرماگدون

پخش مجموعه مستند سياسي رازآرماگدون از شبكه بين المللي خبر بازتاب فراواني در محافل صهيونيستي و ضد صهيونيستي داشت.
مجموعه مستند سياسي راز آرماگدون كه در چهار سري 26 قسمتي (در مجموع 104 قسمت) با عنوان هاي ارتش سايه ها، معبد تاريكي و پروژه اشباح و با محتوا و موضوعاتي نظير: نقش صهيونيسم در تاريخ سياسي ايران و پيدايش فرقه هايي نظير بابيت و بهائيت، فراماسونري، تاريخ روشنفكري در ايران، بنيادهاي آمريكايي فعال در زمينه انقلاب هاي مخملي مانند سوروس، خانه آزادي، تاريخ مطبوعات، تاريخ سينما و حوزه هاي ديگر مرتبط با ناتوي فرهنگي را مورد بررسي قرار داده كه بازتاب هاي فراواني در سايت ها و محافل صهيونيستي و ضدصهيونيستي داشته است.
بازتاب اين مجموعه
در سايت هاي خارجي
و صهيونيستي
براساس گزارش خبرگزاري فارس، دانشگاه تل آويو (Tel AVIV University) درگزارش سال 2009 خود با تجزيه و تحليل اين برنامه، به تاثيرگذاري آن اعتراف كرد.
همچنين در گزارش سالانه مركز اطلاعات تروريستي اسرائيل در سال هاي 2008 و 2009 درمورد اين مجموعه نيز آمده است: اين مجموعه سعي دارد گرايش هاي ضد صهيونيستي ايران را تعقيب و به اصطلاح منويات و خواسته هاي انقلاب را عليه اسرائيل در جهان بازتاب دهد.
انجمن بهايي صهيونيستي در تورنتوي كانادا به نام پاسداشت حقوق بشر كه در برلين و اسلو و چند كشور غربي ديگر نماينده دارند در نامه اي به يكي از مسئولين كشور از اين كه مجموعه راز آرماگدون فرقه هاي صهيونيستي صوفي گري را افشا كرده اعتراض و آن را بخشي از سياست هاي ضد حقو ق بشري جمهوري اسلامي دانسته است.
در سايت هاي بهايي از جمله سايت نقطه نظر به طور مشخص قسمت هاي 19 تا 22 مجموعه راز آرماگدون 4 را به عنوان بازتاب نظرات ضدبهايي جمهوري اسلامي دانسته و آن را محكوم كرده است اين بيانيه در همه سايتهاي بهايي به چاپ رسيده است از اين لحاظ به نظر مي آيد كه اين بيانيه از طرف مركز اصلي بهائيت در عكاي اسرائيل صادر شده است.
قسمت هايي از مجموعه راز آرماگدون 4 با زيرنويس انگليسي دروب سايت معتبر TV memri به صورت ويديويي قرارگرفته كه صدها نفر از كاربران اين وب سايت درمورد آن نظر داده اند اين اقدام TV memri صدها وب سايت ديگر از جمله: يوتيوب، فيس بوك، تويتر، اي او ال،VOA را ترغيب كرده كه اين اقدام را پوشش دهند. در مجله معتبر ويكلي استاندارد كه يك هفته نامه صهيونيستي است در شماره فوريه اين مجله يكي از نويسندگان معروفش به نام استفن شوارتز در مقاله اي مفصل هر چهار سري راز آرماگدون را مورد بررسي قرار داده و آن را بخش مهمي از سياست رسانه اي انقلاب اسلامي عليه صهيونيسم دانسته است.
در ادامه اين مطلب اعتراف كرده كه اين مجموعه يكي از معدود برنامه هاي تلويزيوني بوده كه اسرار هزارساله يهوديان رابر ملا ساخته است.
بازتاب اين مجموعه
در سايت هاي داخلي
و ضد صهيونيستي
در داخل كشور نيز صدها وب سايت و وبلاگ و پايگاه هاي خبررساني در اقصي نقاط كشور حتي نقاط دور افتاده اي مثل بوشهر و زاهدان به بررسي و بازتاب مجموعه راز آرماگدون به صورت مستمر و در حين پخش مجموعه پرداختند مثلا خبرگزاري هاي مهمي مانند فارس، ايرنا و رجانيوز علاوه بر مصاحبه هاي اختصاصي با عوامل مجموعه به طور روزانه موضوعات هر قسمت را انتشار مي دادند.
همچنين پايگاه هاي خبري مهمي مانند دولت نيوز وپايگاه خبر رساني جنگ نرم به طور مستمر در مورد اين مجموعه مطلب چاپ كرده و كاربرانشان را به تماشاي آن تشويق مي كردند.
لازم به ذكر است در پاييز سال 89 و در سالگرد رويداد هولوكاست تلويزيون صداي آمريكا VOA با پخش قسمت هايي از مجموعه
راز آرماگدون، آن را يك فيلم
ضد هولوكاست ناميد و از اينكه كارگردان مجموعه حاضر به مصاحبه با اين شبكه نشده ابراز گله مندي كرد.
شايان ذكر است 25 هزار
وب سايت در خصوص اين برنامه مطلب نوشته و برخي از آنها بخش هايي از اين برنامه را با زيرنويس انگليسي و يا آلماني بر روي سايت خود قرار داده اند.

 



اعتراف روزنامه آمريكايي به رويكرد ضد اسلامي هاليوود

روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز در گزارشي تحت عنوان «هاليوود بي توجه به تعاملات بين شرق و غرب» كه اخيرا منتشر شده است، به اين قضيه اشاره كرد كه همواره هاليوود بدون توجه به حقايق، همواره از ديدگاه آمريكايي ها به مسائل دنيا مي نگرد و در اين ميان همواره به دين اسلام و پيروانش نگاهي متعصبانه و دور از واقعيت داشته است.
در ابتداي اين گزارش، به مراسم اسكار ماه گذشته اشاره شده كه در بخش فيلم هاي خارجي زبان، چهار فيلم از پنج فيلم نامزد شده در اين بخش، به نوعي به رابطه غرب با دين اسلام پرداخته بودند كه از اين ميان فيلم دانماركي «در جهاني بهتر» (بهشت) كه مستقيما به چنين موضوعي مي پردازد برنده جايزه اين بخش شد.
«سوزان باير»، كارگردان و يكي از نويسندگان فيلم «در جهاني بهتر» كه اول آوريل در نيويورك به نمايش درآمد، درباره چنين اتفاقي در اين دوره از رقابت هاي اسكار گفت: من كه فكر نمي كنم اين قضيه اتفاقي باشد و گرايش آكادمي اسكار به اين سمت و سو ناخودآگاه نبوده است.
شخصيت اصلي فيلم «در جهاني بهتر»، يك پزشك دانماركي است كه به منظور انجام يك ماموريت انسان دوستانه دائما در حال رفت و آمد ميان كمپ هاي پناهندگان در كشوري چون سودان و شهري كوچك در دانمارك است. اين پزشك در هردو منطقه با يك سوال اساسي و اخلاقي روبرو مي شود: كه آيا گاهي اوقات استفاده از خشونت لازم و توجيه شدني است.
در اينجا اين سوال مطرح است كه چرا ايالات متحده آمريكا خود را با موضوع بحث برانگيز سينماي جهان درگير نمي كند؟ چرا فيلم هايي با مضاميني كه ديگر فيلمسازان را نيز برانگيزد نمي سازد؟ و چرا زماني كه درباره اعراب و مسلمانان فيلم مي سازد آنها را تا به اين اندازه بسيار سطحي و در حاشيه به تصوير مي كشد؟
«متيو برننستين»، مولف كتاب «ديدگاه هاي شرق: شرق گرايي در فيلم» و استاد دپارتمان مطالعات رسانه اي و سينمايي در دانشگاه ايموري آتلانتا گفت: اين البته بدين معنا نيست كه هاليوود تاكنون فيلمي با موضوع جهان اسلام نساخته است، چون فيلم هايي چون «گنجه درد»، برنده جايزه اسكار بهترين فيلم سال گذشته، «سريانا» برنده جايزه اسكار بهترين بازيگر نقش اول مرد (جورج كلوني)، و همچنين «سه پادشاه» از جمله فيلم هايي هستند كه موضوع آنها در خاورميانه معاصر اتفاق مي افتد ولي نكته مهم اين است كه در اكثر اين فيلم ها شخصيت اصلي آمريكايي ها هستند تا اينكه مردم خود خاورميانه.
وي افزود: من بعيد مي دانم كه هاليوود متوجه پتانسيل زيادي كه در گيشه سينماهاي جهان براي ارائه تصويري واقعي و به دور از تعصب از مسلمانان و دين اسلام وجود دارد، نباشد، ولي مسئله اين است كه به هرحال ارائه تصويري متعصبانه و غير واقعي از هركس در حالي كه آن كس تهديدي براي منافع آمريكا محسوب شود، راحت تر و به نفع تر است.
به گزارش فارس، روزنامه نيويورك تايمز در ادامه
مي نويسد: البته اين الگو استثناء هايي هم دارد كه از جمله آنها مي توان به فيلم «آمريكا» ( Amreeka ) محصول سال 2009 اشاره كرد، اين فيلم تصويرگر خانواده اي فلسطيني است كه از سواحل غزه به شيكاگو مهاجرت مي كنند و در آنجا با رفتارهاي متعصبانه مردم اين ايالت روبرو مي شوند، البته فيلم «بيننده» محصول سال 2009 نيز از اين جمله است.

 



فيلم مستند شهادت ديپلمات هاي ايراني توليد مي شود

محمدحسين جعفريان، شهادت ديپلمات هاي مظلوم ايراني در مزار شريف افغانستان كه به دست متحجران آمريكايي طالبان روي داد را مستند مي كند.
به گزارش فارس، اين هنرمند مشغول ساخت مستندي درباره ديپلمات هاي ايراني در مزار شريف افغانستان است كه در سال 1377 پس از سقوط اين شهر و يورش نيروهاي طالبان به كنسولگري ايران در اين شهر مظلومانه و بي دفاع به شهادت رسيدند. در 17 مرداد سال 77 خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي هم در حين ارسال خبر در كنسولگري ايران به همراه ديپلمات ها به شهادت رسيد. جعفريان به واسطه فعاليت هايي كه در افغانستان انجام داده است آشنايي زيادي با فرهنگ و مردم اين كشور دارد.

 



بچه دزدي هنرپيشه هاليوود

ميشل ماري گويال بازيگر آمريكايي به جرم ربودن يك نوزاد هنرپيشه به 30 ماه زندان محكوم شد.به گزارش ايرنا از رويترز، چندي پيش آگهي با اين مضمون در يكي از وب سايت ها درج شد كه «به نوزاد بازيگر براي بازي در يك فيلم هندي مورد نياز است»، در پايان اين آگهي مبلغ 15 هزار دلار دستمزد براي اين بازيگر درنظر گرفته شده بود. خانواده دختر يك ماهه هندي به نام «روما پاتل» با ديدن آگهي با روياي مشهور شدن فرزندشان او را به دفتر مربوطه بردند، اما پس از انتخاب روما كوچولو براي نقش مورد نظر، او ناگهان ناپديد شد. در ادامه تحقيقات پليس، ميشل ماري گوپال 24 ساله به اتهام كودك ربايي دستگير و نوزاد يك ماهه سالم به خانواده اش تحويل داده شد. انگيزه اصلي اين بازيگر متخلف مشخص نشده است.

 



«راه نجات» كودكان غزه در لبنان

فيلم «راه نجات» با موضوع كودكان غزه و به كارگرداني را ما قويدل درحال توليد است.اين فيلم كه در ژانر كودك قرار دارد، از بازيگران لبناني و سوري بهره مي برد و يك مشاور فلسطيني نيز كارگردان آن را ياري مي دهد.«راه نجات» از سوي شبكه جهاني سحر توليد مي شود و در جشنواره فيلم كودك و نوجوان شركت خواهد كرد.

 



جشنواره توليدات رسانه اي با موضوع عفاف و حجاب

دومين جشنواره بين المللي توليدات رسانه اي عفاف و حجاب با عنوان «نور» توسط دفتر امور زنان سازمان صدا و سيما برگزار مي شود.
اين جشنواره داراي پنج بخش فيلم، عكس، رسانه هاي مجازي، گزارش هاي رسانه اي و آثار ادبي است كه 10 خرداد سال جاري آخرين مهلت ارسال آثار به آن اعلام شده.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14