(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 20 فروردین 1390- شماره 19896

سايه سنگين غفلت!
فعالان حوزه نشر در سال «جهاد اقتصادي» چه وظيفه اي دارند؟
خيال روي تو
سامان كار پيدا نيست
نظر كنيد كه...
دو جهان به هم بر آمد
«روزشمار جنگ ايران و عراق» در بيست وچهارمين نمايشگاه بين المللي
تنديس خيام در يك دانشگاه اسپانيايي نصب مي شود
شهيد آويني در آيينه انديشه ها



سايه سنگين غفلت!

پژمان كريمي
در يكي از روزهاي اسفند سال گذشته بود. انتشارات سوره مهر، دوكتاب خود را كه درسال 89 به چاپ رسانده به رسم هديه به دفتر روزنامه فرستاد.
يكي از اين دو كتاب، مجموعه اي از اشعار طنز معاصر است كه همراه با معرفي كوتاهي از سرايندگان فراهم آمده است.
بايد گفت، به دليل عرضه تصويري گذرا از وضعيت شعر طنز امروز، مي توان كتاب يادشده را قابل بررسي معرفي كرد. اما آنچه سبب نكوهش اين كتاب و نشر آن به دست سوره مهر است، آوردن نام برخي اهالي قلم معاند و نيز عرضه اشعاري است كه كاملا درجهت عناد با جمهوري اسلامي قرار دارد. جالب است كه مؤلف يا همان گردآورنده، به زبان كنايه و گاه مستقيم، خود به مسئله داربودن برخي شاعران و اشعار كتاب اشاره كرده است.
پرسش نگارنده اين است:
با اعتنا به اينكه نام شاعران ضدانقلاب و اشعار جفاكارانه و اغلب ضعيف اين طيف از اهالي قلم همواره به دست دهها ايستگاه تلويزيوني و راديويي و هزاران سايت و وبلاگ مجال عرضه دارد، چرا حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي بايد براي نشر نام و آثار معاندان بستر فراهم آورد؟
حذف نام آثار معاندان چه لطمه اي به كليت كتاب وارد مي كرد؟
چرا برخي از كارگزاران و عناصر فعال در حيطه فرهنگ فكر مي كنند، قوت يك اثر هنري و ادبي را تنها بايد درساختار جست وجو كرد و نه «ساختار و محتوا» ؟!
چرا تصور مي كنند اگر اثري ادبي، به دست يك شاعر يا نويسنده حرفه اي شكل گرفت، آن اثر قابل احترام است. اگرچه، دربرگيرنده محتواي مبتذل و نافي واقعيت باشد؟!
تا كي بايد هزينه ندانم كاري ها، ساده انگاري ها، سطحي نگري ها و اعتمادهاي بي جا به اين و آن و يا پزهاي شبه روشنفكرانه را بپردازيم؟
وقتي كتاب يادشده را ديدم، به ياد عملكرد سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران افتادم!
اين سازمان، دوسال پيش از دو فيلم ساز خواست به طور مشترك فيلمي درمعرفي «تهران» به عنوان ام القراي جهان اسلام بسازد. حاصل چه شد؟ شد فيلمي ضدانقلابي به نام «طهران-تهران»!
فيلمي كه در آن نظام سياسي كشور سركوبگر و پايمال كننده حقوق شهروندي معرفي مي شود و متدينين جامعه، افرادي هوسباز و رياكار، توصيف مي گردند! در واقع «طهران- تهران» با پول بيت المال مسلمين همان ادعايي را عليه نظام و متدينين به زبان آورد كه ما از دهان غرب و صهيونيسم و عمله ميداني آنها مي شنويم!
و مضحك اينكه، سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران، هنوز هم نفهميده چه كلاه گشادي برسرش گذاشته اند و مدام اين سو و آن سو پز فيلم يادشده را مي دهد!
بله دوستان! در حوزه فرهنگ و هنر، سخت نيازمند بصيرتيم! نيازمند هشياري! اين نيازها و سايه سنگين غفلت را واقعيت بدانيم!

 



فعالان حوزه نشر در سال «جهاد اقتصادي» چه وظيفه اي دارند؟

طه راستين
رهبر معظم انقلاب در پيام نوروزي خود سال 90 را سال «جهاد اقتصادي» ناميدند، سالي كه همه بخش هاي مختلف كشور براي دستيابي به پيشرفت هاي اقتصادي بايد جهادگونه وارد ميدان شوند. اما بخش فرهنگ و به طور اخص حوزه نشر و كتاب چه وظيفه و نقشي در اين ميدان دارد؟ اين سوالي است كه اگر به طور مشخص و كامل به آن پاسخ داده نشود شايد هرگز نتوان نقش قابل توجهي براي عرصه فرهنگ در تحقق شعار «جهاد اقتصادي» پيدا كرد. پاسخ هايي از اين دست كه هنرمندان بايد روحيه جهادي در ميان مردم ايجاد كنند، هنرمندان بايد نتايج تحقق اين شعار را در آثار خود پديدار كنند، هنرمندان بايد...، اولين و بديهي ترين پاسخ هايي است كه مي توان آن را براي سوال فوق مطرح كرد. اين پاسخ ها اگرچه تا حدودي صحيح و منطقي به نظر مي رسد اما تنها وظيفه هنرمندان و نويسندگان را مورد توجه قرار داده كه بايد چنين و چنان كنند حال آنكه مراد از اين سوال دست يافتن به يك نگاه است. نگاهي كه براي ما روشن مي كند چه رابطه اي بين اقتصاد و فرهنگ برقرار است و در اين رابطه، دوطرف چه تاثيري بر هم مي گذارند و از هم مي پذيرند؟ آنجاست كه مي توان نقش فرهنگ را به طريق اولي و سپس فعالان فرهنگي (هنرمندان، نويسندگان، مديران فرهنگي و...) در تحقق شعار «جهاد اقتصادي» متوجه شد.
و اما سوال؛ چه رابطه اي بين اقتصاد و فرهنگ قائل هستيد؟ اين سوالي است كه شايد پيش از اين بسياري از شما پرسيده باشيد. اقتصاد اصل است يا فرهنگ؟ اين سوال اما با سوال قبلي بسيار متفاوت است. چه كه آن نسبت دو حوزه اقتصاد و فرهنگ را مي پرسد و اين يكي، يك حوزه را اصل مي داند و به تبع آن حوزه ديگر را فرع بر آن فرض مي كند. اما سوال اصلي كه در ظاهر با سوال نخست يكي و در اصل متفاوت از آن است، اين است كه چه نسبتي بين فرهنگ و اقتصاد وجود دارد؟ در بحث هاي نظام سازي وقتي صحبت از خرده نظام هاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و نظامي به وجود مي آيد عنصر اصلي و خط دهنده و معنايي را فرهنگ مي دانند و به معنايي يك عنصر فكري و انديشه اي است. عنصر انطباقي و رافع نيازهاي انساني را اقتصاد مي دانند. به عبارتي اين فرهنگ است كه بايد به اقتصاد خط و سو بدهد. اگرچه حتي ممكن است بنا به ملاحظات و مصلحت هايي تقدم رتبه اي را به سياست و اقتصاد بدهيم اما تقدم ارزشي از آن فرهنگ و مولفه هاي مربوط به آن است. حال ممكن است سوال هاي ديگري هم مطرح شود، سوال هايي از اين دست كه اقتصاد كجا بايد به فرهنگ توجه كند و سايه تقدم ارزشي را بر خود احساس كند؟ آيا اين دو در هم تنيده و مخلوط هستند؟ فرهنگ و اقتصاد در رابطه با هم چگونه تعريف مي شوند. حداكثري يا حداقلي؟ و در ميان اين سوال ها، حوزه نشر و كتاب كه گروهي آن را «صنعت نشر» مي دانند رابطه اش با فرهنگ و اقتصاد چگونه است؟ آيا براي حوزه اي كه آن را صنعت مي ناميم مي توانيم پيكره و هدف اقتصادي تعريف كنيم؟ سودآوري آيا جزو اصلي ترين اهداف صنعت نشر است؟ اين همه سوال هايي است كه نمي توان در يك مطلب و يك روز به آن ها پاسخ گفت و همه را بررسي كرد.
محمد حمزه زاده؛ مديرعامل انتشارات سوره مهر در يادداشتي با اشاره به اينكه يكي از دلايل نامگذاري سال 1390 به عنوان سال جهاد اقتصادي، هدفمند كردن يارانه ها و تاثيرات ناگزيري است كه در نظام اقتصادي كشور و به تبع آن بر زندگي مردم خواهد داشت، مي نويسد: «اگر فرض كنيم مهم ترين تاثير هدفمند كردن يارانه ها به طور طبيعي و تبعي بالا رفتن بهاي تمام شده كالاها و خدمات هنري است، پس بايد به طور كلي شاهد بالا رفتن بهاي محصولات هنري باشيم. در شرايطي كه حوزه فرهنگ كشور در معرض تهاجمات شديد فرهنگي بيگانگان است، هر عاملي كه موجب كمرنگ شدن ميزان حضور فرهنگ و هنر خودي و كمتر شدن ميزان مصرف محصولات هنري متعهد و سالم شود، خطري جدي و غيرقابل چشم پوشي قلمداد مي شود. اين در حالي است كه محصولات فرهنگي بيگانه چه از طريق قاچاق و عرضه در كوچه و بازار و چه از طريق ماهواره ها به بهايي بسيار ناچيز در اختيار مخاطبان داخلي قرار مي گيرند.»
او با اين توضيح كه براي رفع اين مشكل «بايد زمينه همه گيري محصولات جبهه فرهنگي و هنري انقلاب اسلامي را فراهم كرد» مسير اين كار را جريان سازي و شاخص سازي مي داند. به باور حمزه زاده «جريان سازي» در حوزه محصولات فرهنگي و هنري به سه عامل وابسته است: «شمارگان انبوه، زبان همه فهم، دسترسي آسان.» او ادامه مي دهد: «در دستور زبان توليد محصولات هنري، وجود اين سه ويژگي به معني بالا رفتن ضريب اثرگذاري و همه گيري و در نتيجه، فتح بازار است. در دستور زبان اقتصاد محصولات هنري نيز وجود اين سه ويژگي به معني افزايش شمار مخاطبان و پايين آمدن بهاي تمام شده و در نتيجه، ارزان سازي محصول نهايي است كه به همه گيري آن منجر مي شود.»
حمزه زاده براي رسيدن به موارد مذكور ضرورت توجه به سه استراتژي «توجه به بهره گيري از مزيت هاي نسبي محصولات متعهد و سالم نسبت به محصولات جبهه مهاجم»، «اقدام به برنامه ريزي و توليد محصولات فرهنگي پرشمار با شمارگان انبوه» و «تلاش جدي براي ايجاد دسترسي سريع و آسان به محصولات خودي» را هم متذكر مي شود.
مديرعامل انتشارات سوره مهر با بيان اينكه «رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار جمعي از فعالان فرهنگي و هنري، كار فرهنگي را جهاد في سبيل الله دانستند و از همه فعالان اين عرصه خواستند كه حق اين جهاد را به جاي آورند» در سال جهاد اقتصادي، زمينه سازي و فعاليت در حوزه اقتصاد هنر متعهد را وظيفه همه فعالان و صاحب نظران و هنرمندان كشور مي داند.
مدير بازرگاني انتشارات علمي و فرهنگي (كتاب گستر) در پاسخ به پرسشي در مورد نسبت فرهنگ و اقتصاد مي گويد: «هركدام از اين دو مقوله جاي خودشان را دارند و كار فرهنگي بايستي به لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه باشد. پس اين دو، رابطه مستقيمي با هم دارند و بايد طوري عمل شود كه كار فرهنگي پاسخ گوي نيازهاي مادي كساني كه در اين حوزه فعاليت مي كند، باشد.»
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا كار فرهنگي بايد اقتصادي هم باشد؛ مي گويد: «به طور حتم بايد باشد ولي، فعلا در كشورمان كارهاي مربوط به نشر و حوزه هاي تابعه آن از توزيع و فروش و توليد چندان اقتصادي نيست و خيلي مسائل مادي كساني كه در اين حوزه فعاليت مي كنند را تأمين نمي سازد. بيشتر به دليل عشق به كار است كه اين افراد ادامه مي دهند، وگرنه سرمايه گذاري كه در حوزه نشر صورت مي گيرد اگر در بخش هاي ديگر صورت گيرد از لحاظ اقتصادي به صرفه تر است و صنعت نشر در مقايسه با حوزه هاي ديگر سودآور نيست.»
هاشمي ادامه مي دهد: «در اين باره بايستي آسيب شناسي صورت گيرد ولي، اين مسئله دلايل مختلفي دارد. از جمله شمارگان پايين كتاب ها، هزينه بالاي توليد كتاب و اينكه قيمت كتاب ها به نسبت كالاهاي ديگر ارزان است و سودي كه از اين طريق حاصل مي شود در حدي نيست كه سرمايه گذار ترغيب شود در اين حوزه فعاليت كند. به عنوان مثال هيچ سرمايه گذاري حاضر نيست در بخش توزيع وارد شود چرا كه بايد اين هزينه ها از قيمت پشت جلد تأمين شود ولي قيمت به حدي نيست كه اين هزينه را تأمين كند.»
وي با بيان اينكه در زمينه هاي ديگر حوزه نشر هم وضعيت به همين صورت است مي افزايد: «هنوز حمل و نقل مناسب، اطلاع رساني به روز و سيستم بسته بندي مناسب براي حوزه نشر در كشور به وجود نيامده، چون اين مسائل نياز به سرمايه گذاري دارد، كه باتوجه به قيمت كتاب ها مقرون به صرفه نيست.» بر اين اساس، او توجه به اين مسائل و سرمايه گذاري در آن ها را راهي براي سودآوري حوزه نشر و كمك آن به اقتصاد كشور مي داند.
اميرحسين انبارداران مدير انتشارات مجنون درباره رابطه فرهنگ و اقتصاد عقيده دارد كه فرهنگ در حوزه نشر زير بناست و با كار فرهنگي است كه چرخ اقتصاد هم مي چرخد و بايد فرهنگ نسبت به اقتصاد بچربد.
وي مي گويد: «اگر اقتصاد به فرهنگ بچربد اين باعث مي شود كه تجاري شدن صورت بگيرد و عملا رويكرد فرهنگي از بين رفته و بالعكس اگر كار اقتصاد در خدمت فرهنگ قرار بگيرد، اين نيز باعث مي شود كه كار فرهنگي دوام و قوام نداشته باشد.»
وي رابطه فرهنگ و اقتصاد را مانند دو تيغه قيچي مي داند كه بايد تيغه فرهنگي قوي تر باشد و كساني در اين زمينه موفق هستند كه علاوه بر فكر فرهنگي، شم اقتصادي قوي داشته باشند.
وي دليل اينكه هنوز اين مسئله در كشور جانيفتاده را اين گونه بيان مي كند: «به خاطر اينكه كساني كه وارد حوزه فرهنگ شده اند اهل فن نيستند و كساني كه وارد اين حوزه شده اند يا كساني هستند كه تنها هم و غمشان فرهنگ است و چندان به اقتصاد توجه ندارند و يا كساني هستند كه تنها دغدغه كار اقتصادي دارند و خيلي فرهنگي نمي انديشند. لذا اين موضوع باعث شده كه هنوز مسئله اقتصاد فرهنگ در كشور جا نيفتد. بنابراين من فكر مي كنم بايد متخصصين فرهنگي وارد اين عرصه شوند كه علاوه بر فكر فرهنگي، شم اقتصادي خوبي داشته باشند چرا كه اين دو نمي توانند از هم جدا و منفك باشند.»

 



خيال روي تو

عماد فقيه كرماني
زهي به وعده ي وصل تو شادمان دل ما
خيال روي تو پيوسته در مقابل ما

برين ديار گذشتي و سال ها بگذشت
هنوز بوي تو مي آيد از منازل ما

بيا كه با تو به خلوت بر آوريم دمي
كه آن دم است ز عمر عزيز حاصل ما


 



سامان كار پيدا نيست

امير حسن دهلوي
دلم ببردي و سامان كار پيدا نيست
كدام دل كه ز دست غم تو شيدا نيست

رسيد لشكر درد و گرفت كشور جان
هنوز گرد شهنشاه عشق پيدا نيست

مگر تو حل كني اين مشكلات نامه ي خود
و گرنه روح قدس مرد اين معما نيست

 



نظر كنيد كه...

فيضي فياضي
هواي عشق مرا تازه در دل افتادست
نظر كنيد كه دريا به ساحل افتادست

گمان مبر كه به در يوزه دست بگشايم
مرا كه گوهر شب تاب در گل افتادست

ميانه ي من و آن شوخ تا چه انجامد
من آتشين دل و او آهنين دل افتادست

نگاه همت فيضي به سوي صيد گهي ست
كه صد هزار هما نيم بسمل افتادست

 



دو جهان به هم بر آمد

فيض كاشاني
دل و دين و عقل و هوشم ،همه را به آب دادي
ز كدام باده ساقي به من خراب دادي

دل آدمي ز جا شد ، چو نقاب بر گشودي
دو جهان به هم بر آمد چو به زلف تاب دادي

ز لب شكر فروشت دل فيض خواست كامي
نه اجابتم نمودي ،نه مرا جواب دادي

 



«روزشمار جنگ ايران و عراق» در بيست وچهارمين نمايشگاه بين المللي

مدير پايگاه اطلاع رساني مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس گفت: گردآوري جلد بيست و دوم مجموعه «روزشمار جنگ ايران و عراق» به پايان رسيده به زودي روانه بازار كتاب خواهد شد.
حسن دري در گفت وگو با فارس گفت آوري مجموعه «روزشمار جنگ ايران و عراق» به جلد بيست و دوم رسيد؛ در اين مجموعه كه در 57 مجلد گردآوري خواهد شد، وقايع و اتفاقات نظامي و سياسي كشور از بهمن ماه 57 تا روزهاي پاياني جنگ به صورت 60 روز در هر جلد جمع آوري مي شود.
وي در ادامه افزود: برخي از اين مجموعه ها براي نخستين بار در بيست و چهارمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران عرضه مي شوند.
مدير پايگاه اطلاع رساني مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس يادآور شد: جلد 21 و 22 مجموعه روزشمار جنگ ايران و عراق به تبيين عمليات هاي محرم و مسلم بن عقيل مي پردازد.
وي خاطرنشان كرد: مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس براي پيشرفت در كار تحقيق و پژوهش در زمينه دفاع مقدس با برگزاري دوره هاي آموزشي كه شامل تبيين وقايع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، آموزش روش تحقيق و متن نويسي براي مستندات جنگ، آشنايي با آثار منتشر شده مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس، نقد و بررسي كتاب هاي برجسته جنگ و بازديد از آرشيو مركز اسناد مي شود، به امر آموزش نيروهاي خود مي پردازد.

 



تنديس خيام در يك دانشگاه اسپانيايي نصب مي شود

مجسمه حكيم «عمر خيام نيشابوري» به عنوان نخستين تنديس يك ايراني در اسپانيا و در دانشگاه كمپلوتنسه مادريد نصب مي شود.
به گزارش اداره كل روابط عمومي و اطلاع رساني سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، سرپرست رايزني فرهنگي ايران در اسپانيا 16 فروردين با پروفسور مانوئل آلوارز خونكو معاون فرهنگي دانشگاه كمپلوتنسه مادريد ديدار و گفت وگو كرد.
پروفسور آلوارز اهداي تنديس حكيم عمرخيام نيشابوري را به عنوان يكي از برجستگان علمي و ادبي ايران نقطه عطفي در تاريخ روابط علمي و فرهنگي ايران با اسپانيا و دانشگاه كمپلوتنسه خواند و گفت: با توجه به رشته تخصصي ام و به عنوان استاد دانشكده هنر مي گويم، اين تنديس اثري زيبا و منعكس كننده سيماي يك شخصيت تاريخي ايراني است و ابراز اميدواري كرد نصب اين تنديس در دانشگاه موجب گسترش همكاري هاي علمي بلندمدت شود.
معاون فرهنگي دانشگاه كمپلوتنسه با اشاره به ارتباط خود با برخي هنرمندان ايراني در جريان نمايشگاه هايي در تركيه و اسپانيا گفت: در آثار هنري دو طرف نوعي حس مشترك ميان هنرمندان ايراني و اسپانيايي مشاهده مي شود زمينه نصب تنديس خيام درتاريخ 18 مي در حال آماده شدن است.
پورپزشك، سرپرست رايزني فرهنگي نيز در اين ديدار با اشاره به همكاري هاي خوب اين دانشگاه گفت: نصب تنديس حكيم عمر خيام نويد بخش مرحله جديدي درگسترش همكاري ها خواهد بود.
وي با اشاره به تاريخچه روابط با دانشگاه كمپلوتنسه افزود: ظرفيت ها و زمينه هاي بسياري براي توسعه مناسبات و همكاري هاي علمي ميان دانشگاه با مراكز علمي و تحقيقاتي از جمله در زمينه تبادل استاد و دانشجو، فرصت هاي مطالعاتي، دوره هاي ايرانشناسي، سمينارهاي مشترك و ... وجود دارد و رايزني فرهنگي آمادگي دارد زمينه هاي لازم را فراهم كند.
بنابراين گزارش، اين مجسمه به عنوان نخستين تنديس يك ايراني در اسپانيا توسط حوزه هنري و به سفارش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ساخته شده و به دانشگاه كمپلوتنسه مادريد اهدا شده و قرار است طي مراسمي روز 28 ارديبهشت سال جاري روز بزرگداشت حكيم عمر خيام نيشابوري در اين دانشگاه نصب مي شود.

 



شهيد آويني در آيينه انديشه ها

عزيز آذين فرد
1-در حادثه شهادتي مثل شهادت اين شهيد عزيز چندين احساس با هم هست. يكي احساس غم و تأسف است از نداشتن كسي مثل سيدمرتضي آويني. نبايد بگذارند كه كارهاي ايشان زمين بماند اين كارها كارهاي باارزشي بود. ايشان معلوم مي شود ظرفيت خيلي بالايي داشتند كه اين قدر كار و اين همه را به خوبي انجام مي دادند. مخصوصا اين روايت فتح چيز خيلي مهمي است.
شب هايي كه پخش مي شد من گوش مي كردم.
رهبر معظم انقلاب
2- روايت فتح را با درايت شهادت آميختن، و هنر تصوير را با ظفر تحقيق هماهنگ ساختن؛ و دو قوس نزول و صعود را با منحني تام هنر اسلامي دور زدن؛ و معقول را با عبور از بستر خيال، محسوس كردن؛ و محسوس را با گذر از گذرگاه تخيل، معقول نمودن؛ و تجرد تام عقلي را در سكوت خيال كشيدن؛ و از آنجا به جامه حس در آوردن و سپس از پيراهن حس پيراستن و كسوت خيال را تخليه نمودن و به بارگاه تجرد كامل عقلي رسيدن و رساندن و در لفافه هنر، سه عالم عقل و مثال و طبيعت را به هم مرتبط جلوه دادن؛ و كاروان دلباخته جمال محبوب را از تنگناي طبيعت به در آوردن و از منزل مثال رهايي بخشيدن و به حرم امن عقل رساندن كه عناصر اصلي هنر اسلامي را تشكيل مي دهند در سلاله سلسله سادات و دوده شجره طوبي شهادت يعني شهيد سعيد سيدمرتضي آويني(ره) و ديگر هنرمندان متعهد ديني تبلور يافت و مي يابد.
آيت الله جوادي آملي
3-دريغ است كه چهره شهيد آويني به عنوان يكي از بزرگ ترين مستندسازان روزگار ما شناخته و شناسانده نشود.
مصطفي عقاد؛ كارگردان فيلم (محمد(ص) رسول الله)
4- در اين اوضاع آثار با واسطه خودآگاهانه شهيد آويني نيز مغفول و محجوب ماند. هر چند استقبال شفاهي به آثار سينمايي و شخصيت جمالي آن عزيز بسيار بود تفكر حكمي و خود آگاهانه آويني همواره ناخوانده ماند و اگر خوانده شد باز انسي به آن در حد انس به تفكر غرب زده، شبه بيني و غيرديني حاصل نيامد زيرا تفكري خلاف آمد عادت بود. چون آويني ساحت غيبي و قدسي جنگ را مي ديد و يك اسطوره سازي براي جنگ كرده بود؛ اين برنامه براي خانواده ها زنده بود و خودشان را در آن اثر مي ديدند. كاري كه آويني كرد اين بود و آن قدر تفكرش اعتلا پيدا كرده بود كه به چنين عوالم روحاني مي انديشيد؛ همان كاري كه حافظ با ادبيات ما انجام مي دهد و درواقع آن شكل مادي شعر به روحاني اعتلا مي يابد و اين خودش سير و سلوك است و جهشي است براي رسيدن به آن ساحت معنوي و حقيقي.
دكتر مددپور
5- درباره وجه تمايز آويني با ساير انديشمندان مكتبي عصر حاضر بايد گفت، اغلب انديشمندان مسلمان كنوني، از عنصر مهم زمان شناسي كه شرط سلامت ماندن در مقابل يورش و شبيخون شبه ها و فتنه هاست، بي بهره يا كم بهره و بلكه غالبا زمانه و روزگار كنوني خويش شناختي واژگونه دارند. آويني بر خلاف بسياري از انديشمندان صاحب نام مسلمان معاصر، خود را از سيطره اتمسفر رسانه اي و فكري و فرهنگي غرب و حاكميت مقبولات و مشهورات بي مبناي زمانه، رهانيده و صاحب تفكر و انديشه اي اصيل و عاري از التقاط و امتزاج بود.
مهدي نصيري
اي يكه سوار شرف، اي مردتر از مرد!
بالايي من! روح تو در خاك چه مي كرد؟
ديروز يكي بوديم با هم، ولي امروز
تو نورتر از نوري و من گردتر از گرد
اي دست و زبان شهدا، هيچ زباني
چون حنجره ات داغ مرا تازه نمي كرد
عليرضا قزوه
6- او كسي بود كه هر چه به او نزديك تر مي شدي بزرگيش بيشتر ظاهر مي شد، زيرا اهل تظاهر دورويي و ريا و خودنمايي نبود. او براي مزد كار نمي كرد و طالب تحسين و آفرين نبود، با اينكه تواضع بسيار داشت، با نظر سرد و بي اعتنا به رنگ هاي تعلق مي نگريست و به اين جهت آرام و باوقار بود، و عجب دشمنان دانا و دوستان نادان او با توطئه سكوت مقابله كردند.
دكتر رضا داوري
7- سيدمرتضي آويني معتقد بود آن چه كه دل را به درد مي آورد، شناخت رنج انسان است؛ انساني كه با دور شدن از مبدأ وحي، خود را تنها و سرگردان در اين كره خاكي يافته است؛ كه عهد ازلي خود را به فراموشي سپرده و مقام خليفه الهي خويش را از ياد برده است.
مريم اميني؛ همسر شهيد آويني
8- سيدمرتضي آويني غنيمتي بود كه انقلاب از انسان هاي زير و رو شده نشان شان داد. او با روشني آرايش يافته بود و از تاريكي هيچ نداشت. با آمدنش، چهره يك مصلح هنر و ادب را تماشا كرديم و با شدنش صورت يك شهيد را.
هدايت الله بهبودي

1- شهيد آويني خطاب به رهبر فرزانه انقلاب: ما با حضرتعالي به عنوان وصي امام امت(ره) و نايب امام زمان(عج) تجديد بيعت كرده ايم و تا بذل جان در راه اجراي فرامين شما ايستاده ايم، همان گونه كه پيش از اين درباره امام امت بوده ايم؛ سر ما و فرمان شما.
2- اي شقايق هاي آتش گرفته دل خونين ما شقايقي است كه داغ شهادت شما را بر خود دارد آيا آن روز نيز خواهد رسيد كه بلبلي ديگر در وصف ما سرود شهادت بسرايد.
3- آنان را كه از مرگ مي ترسند از كربلا مي رانند.
4- عجب از اين عقل باژگونه كه ما را در جست وجوي شهدا به قبرستان ها مي كشاند.
5- نمايش خلقت جهان پرورش انسان هايي است كه در برابر شدائد بر هر چه ترس و شك و ترديد و تعلق است غلبه كنند و حسيني شوند.
6- هر كه مي خواهد ما را بشناسد، داستان كربلا را بخواند.
7- نصيحت كردن ديگران براي كسي كه خود محتاج به نصيحت است، چه فايده اي مي تواند داشته باشد؟ رطب خورده منع رطب كي كند؟ با اين حال، چون اصرار ورزيده اي پندي را كه خود بيش از تو نيازمند آن هستم برايت مي نويسم كه هرگز جز براي خداكاري مكن.
8-خداوند مقرب ترين بندگان خويش را از ميان عشاق بر مي گزيند و هم آنانند كه گره كور دنيا را به معجزه عشق مي گشايند.
9- پايه اصلي هنر نيز عشق و عرفان است. هنر، تجلي شيدايي است و شيدايي هر چه هست در عشق است.
10- پندار ما اين است كه ما مانده ايم و شهدا رفته اند اما حقيقت آن است كه زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
11- آرمان خواهي انسان مستلزم صبر بر رنج هاست پس برادر خوبم، براي جانبازي در راه آرمان ها ياد بگير كه در اين سياره رنج صبورترين انسان ها باشي.
12- اگر قبرستان جايي است كه مردگان را در آن به خاك سپرده اند پس ما قبرستان نشينان عادات و روزمرگي ها را كي راهي به معناي زندگي هست؟ اگر مقصد پرواز است، قفس ويران بهتر. پرستويي كه مقصد را در كوچ مي يابد از ويراني لانه اش نمي هراسد.
13- شايد جنگ خاتمه يافته باشد اما مبارزه هرگز پايان نخواهد يافت و زنهار اين غفلتي كه من و تو را در خود گرفته است ظلمت قيامت است.
14- اي شهيد، اي آنكه بر كرانه ازلي و ابدي وجود بر نشسته اي دستي برآر و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را نيز از اين منجلاب بيرون كش.
15- زمين، عرصه ظهور يك حقيقت آسماني است و جنگ بر پا شده بود تا آن حقيقت ظهور يابد.
16- جاذبه خاك به ماندن مي خواند، و آن عهد باطني، به رفتن...: عقل به ماندن مي خواند، و عشق، به رفتن... و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان، در آوارگي و حيرت ميان عقل و عشق معنا شود.
17- شهدا، شاهد بر باطن و حقيقت عالمند و هم آنانند كه به ديگران حيات مي بخشند.
18- در ملكوت اعلي جز شهيد كسي زنده نيست و حيات ديگران اگر هم باشد، به طفيلي شهداست.
19- «عبادت مشروط» كرم ابريشمي است كه در پيله خفه مي شود و بال هاي رستاخيزي اش هرگز نخواهد رست.
20- من هرگز اجازه نمي دهم كه صداي حاج همت در درونم گم شود اين سردار خيبر قلعه قلب مرا نيز فتح كرده است.
21- آيينگي نه كار هر شيشه شكسته غبار گرفته اي است؛ از خود گذشتن مي خواهد كه تا از خود نگذري نور خدا در تو جلوه نمي كند.
22- بسيجي عاشق كربلاست و كربلا را تو مپندار كه شهري است در ميان شهرها و نامي است در ميان نام ها. نه كربلا حرم حق است و هيچ كس را جز ياران امام حسين(ع) راهي به سوي حقيقت نيست.
23- شقايق را وحشي مي خوانند، چرا كه آزاده است و رنگي از تعلق ندارد. در دشت هاي دور، لابه لاي سنگ ها مي رويد و به آب باران قناعت مي كند تا همواره تشنه باشد و بسوزد. داغ دلش و گلبرگ هاي به خون آغشته اش، راستي كه او را به شهيد ماننده مي كنند و عجبا از اين تمثيل كه چه بجاست!

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14