(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه اول اردیبهشت 1390- شماره 19907

«ياس هاي پنهان» اولين تجربه كارگرداني جهانگير الماسي
«روزهاي زندگي» به روايت شيخ طادي
وضعيت هشدار!
پيوند روشنفكري و ابتذال
نگاهي به متن و حواشي «اخراجي ها 3»افشاي خلوت رياكاران
«گلوگاه شيطان» با اصلاح اكران مي شود
جبرائيل جنجالي ترين فيلم جشنواره را اكران مي كند
توليد انيميشن و بازي رايانه اي بهنام محمدي
تدوين و آماده سازي مستند كشتي هاي كاروان آزادي
فعاليت تئاتر سيار در ايران
قوي سياه روي موج سياه نمايي زندگي



«ياس هاي پنهان» اولين تجربه كارگرداني جهانگير الماسي

«جهانگير الماسي» درحال بازنويسي فيلمنامه «ياس هاي پنهان» است.
الماسي قصد دارد اين فيلم را خودش كارگرداني كند كه در صورت تحقق اين امر، براي نخستين بار كارگرداني يك فيلم سينمايي را تجربه خواهد كرد.
اين فيلم با مضموني دفاع مقدسي به روايت زنان آزاده مي پردازد. فيلمبرداري «ياس هاي پنهان» اوايل تابستان امسال آغاز مي شود.
در خلاصه داستان اين فيلم آمده است: يكي از زنان آزاده در برخورد با شخصي خاص، خاطراتي را از دوران دفاع مقدس به ياد مي آورد و به دنبال رسيدن به حقايقي است.

 



«روزهاي زندگي» به روايت شيخ طادي

فيلم سينمايي «روزهاي زندگي» به كارگرداني پرويز شيخ طادي در مراحل پاياني توليد قرار دارد.
اين فيلم روايتي از هشت سال دفاع مقدس است و درباره زوج پزشكي است كه در پناهگاه زيرزميني همراه مجروحان گرفتار حمله عراقي ها مي شوند.
همچنين فيلم «شكارچي شنبه» ديگر ساخته شيخ طادي كه در سال 88 ساخته شد نيز با صداگذاري و موسيقي جديد احتمالا در فصل تابستان به نمايش درخواهد آمد. موضوع اين فيلم، جنايات صهيونيست ها عليه مردم فلسطين است.

 



وضعيت هشدار!

پژمان كريمي
تئاتر ايران تا چه اندازه اي درخدمت باورهاي الهي قرار دارد؟
آيا مي توان محصولات و تحولات تئاتر ايران را تلاشي آگاهانه و جدي، در مسير انتشار ارزش هاي ديني- اسلامي معنا و معرفي كرد؟
تئاتر ايران به چه ميزاني توانسته است، آينه دغدغه هاي مردم مسلمان كشورمان باشد؟ تا چه حدي نسبت به واتاب خواسته هاي ناب مقدس ايرانيان دردمندانه آشكار شده است؟
تئاتر ايران، چقدر به سنت ايراني احترام گذاشته است؟
مرز ميان هنر متعهد و غيرمتعهد، آيا در قاب نگاه تئاتر كشورمان نمايان است؟
آيا مي توان رد دردمندي نسبت به هويت و تاريخ و افتخارات ايران و ايراني را در اين تئاتر روشن و به راحتي مشاهده كرد؟
آيا اساسا تئاتر ايران ديني است؟
آيا شور و شعور انقلابي بر آن مترتب است؟
آيا مي توان بر آن، جايگاهي از بصيرت متصور بود؟
به عنوان فردي علاقه مند به هنر و بطور مشخص به هنر تئاتر، در مقام يك مخاطب دغدغه مند نسبت به تحولات فرهنگي و سياسي به جرأت بگويم؛ تئاتر ايران، اينك تئاتري در شأن و تراز جمهوري اسلامي و مردم ايران نيست!
ترديد نكنيم هنرمندان متعهد بسياري در گوشه و كنار كشورمان با وجود ناملايمات فراوان مادي و به رغم انحصارطلبي ها و بي مهري عناصر ليبرال نفوذ كرده در عرصه تئاتر، تلاش مي كنند از ابزار تئاتر در مسير نشر ارزش هاي ديني و انقلابي و گسترش عواطف انساني بهره گيرند.
با اين حال، طيفي كه در معاندت با «هنر متعهد» به سر مي برد، صحنه تئاتر و مراكز دانشگاهي- هنري را متصرف شده است.
اين طيف، انديشه اسلامي را برنمي تابد. با آرمان ها و اهداف انقلاب و نظام جمهوري اسلامي سرخصومت و كينه دارد.به هنر متعهد بي باور است و هنرمندان مسلمان را با ديكتاتوري و عتاب، با بداخلاقي و آشكارا طرد و سركوب مي كند و متأسفانه در اين مسير از حمايت برخي مديران فرهنگي كاملا برخوردار است.
مضحك است؛ قلدرمنشي ها و تظاهرات ضدديني و غيرفرهنگي طيف ياد شده، همه در شرايطي صورت عيني دارد، كه شعار «دموكراسي و تحمل پذيري» اين طيف با صداي بلند به گوش مي رسد.
طيف معاندان، به راحتي و بدون دغدغه، كارهايي را به صحنه مي آورند كه داراي مشخصات زير است:
1- توهين و تهمت عليه اسلام، انقلاب و جمهوري اسلامي.
2- متهم كردن متدينين به رياكاري و دشمني با آزادي هاي انساني و مدني
3- قلب واقعيت اجتماعي و سياسي
و باز مضحك اينكه، طيف ياد شده با وجود فعاليت آزادانه ضدديني و ضدانقلابي، همچنان از نبود آزادي در كشور و عرصه فرهنگ به نزد رسانه هاي داخلي و خارجي گله مند است.
در اين مجال نگارنده مي تواند فهرستي از نام كارهايي كه در تعارض كامل با دين و نظام قرار دارد، ارائه كند. اما تنها به دو نمونه اشاره مي كند، تا بدانيد در صحنه تئاتر كشور چه مي گذرد! در اوج دوران فتنه، به مدد بصيرت مثال زدني مديران تئاتر كشور(!) تئاتري در تهران اجرا شد. در اين كار، نظام مقدس جمهوري اسلامي به سركوب و كشتار مردم متهم شد. «اهانت و تهمت» چنان بود كه راديو زمانه به تجليل از اين كار و سازنده اش پرداخت!
هفته گذشته اعلام شد كه يك نمايش توقيف شده، بزودي به عنوان نماينده تئاتر ايران در يكي از كشورهاي غربي به روي صحنه مي رود.
توقيف اين تئاتر، به دليل كثرت اتفاق ها و جملات ركيك و غيراخلاقي بوده است!
چندي پيش برخي از هنرمندان متعهد از وضعيت تئاتر كشور گله مي كردند. آنها مي گفتند عرصه بر ما تنگ است و معاندان فارغ به كار مشغول اند!
بايد كاري كرد! وضعيت تئاتر ايران- به صراحت بگويم- در وضعيت هشدار قرار دارد!
از اين رو پيشنهاد مي شود:
1- مراكز دانشگاهي، هرچه زودتر از كف اختيار استادان ليبرال و سكولار خارج شود.
2- نسبت به مديريت تئاتر كشور، بررسي جدي شود. اين بررسي بايد با درنظر گرفتن كارنامه مديريت تئاتر در مقطع فتنه ماسوني 88، صورت گيرد.
3- در شهرستان ها، گروه هاي مذهبي كوچك و بزرگ و خلاقي فعاليت مي كنند. آنان بايد هدف حمايت جدي و مؤثر قرار گيرند و محصولات شان در پايتخت مجال اجرا يابد.
4- با اعمال نظارت، مجال فعاليت معاندان تنگ شود. بايد تأكيد و تفهيم شود كه «آزادي» با توهين و تهمت و قلب واقع، تفاوت دارد و در هيچ كجاي دنيا تاب آورده نمي شود.
5- هنرمندان متعهد بايد در اولويت دريافت امكانات مادي و نمايشي قرار گيرند.
تئاتر، هنري مؤثر است. بپذيريم كه غفلت از اين ابزار فرهنگي، به جسارت و آزادي عمل معاندان و دوري از عرصه هنر متعهد انجاميده است.



 



پيوند روشنفكري و ابتذال

آرش فهيم
برنامه هاي زنده صداوسيما همواره از حساس ترين و دشوارترين برنامه ها محسوب مي شده اند. نحوه نظارت و اجراي اين گونه برنامه ها داراي پيچيدگي ها و ظرافت هايي است كه در صورت عدم توجه به آن مي تواند آن برنامه را از اهداف اصلي رسانه ملي دور كرده و حتي باعث سقوط آن برنامه شود. اتفاقي كه متأسفانه بارها در برنامه هاي زنده سيما رخ داده است.
با كمي تأمل مي توان دريافت كه عامل اصلي چنين اتفاقاتي، مهمان و يا به اصطلاح كارشناس برنامه است. بارها شاهد بوده ايم كه امكان سخن گفتن در يك برنامه زنده تلويزيوني به افرادي وانهاده شده كه اصلا در حد و شأن رسانه ملي نبوده اند و ظرفيت پخش برنامه زنده را نداشته اند.
بعضي از صحبت هاي رد و بدل شده در پخش اخير برنامه هفت، مصداق اين موضوع است. در بخشي از اين برنامه، يكي از مدعوين به تحسين يك بازيگر فاسد آمريكايي پرداخت و او را يك خير و نيكو كار توصيف نمود! آن هم بازيگري كه به واسطه برخي از فعاليت هايش
-كه از سر ناداني بشر دوستانه خوانده شد- عده اي او را جاسوس سازمان سيا مي دانند.
اما عمق فاجعه، حضور تهمينه ميلاني و سخن گفتن او در اين برنامه بود. او در اكثر فيلم هايش براي ايجاد جذابيت كاذب از زنان استفاده ابزاري مي كند كه اين كار در فيلم اخير وي به اوج رسيده است. ميلاني كه خيلي دير متوجه اين موضوع شد كه شعارهاي تند ماركسيستي كاربرد خود را از دست داده اند، در فيلم هاي اخير خود به شكل مفرطي در پي ترويج ليبراليسم اباحه گر و بي قيد و بند است.
صحبت هاي پيش پا افتاده و سخيف او در برنامه هفت نيز در راستاي آثار او محسوب مي شوند. اما عجيب اين است كه چرا امكان گفت و گوي زنده تلويزيوني در اختيار چنين فردي قرار گرفت؟ زيرا ميلاني يكي از نمايندگان آشكار و تابلو دار باند موسوم به
«شبه روشنفكران بي هويت» است. اين جريان اجتماعي كه گاه از آنها به عنوان برج عاج نشين ها هم ياد مي شود، نگاهي تحقيرآميز و از سر ترحم به مردم دارند. اين نگاه هم در نوشته ها و آثار اين افراد هويداست و هم در گپ و گفت هاي آنها. تهمينه ميلاني با عدم
خويشتن داري و به زبان آوردن صحبت هايي از اين دست كه «همه مردم ايران عقده اي هستند»در واقع ماهيت اين جريان ضدمردمي را بار ديگر عيان ساخت.
شبه روشنفكر نمايان بي هويت هيچ اعتقادي به احكام ديني ندارند. صحبت هاي ميلاني درباره روابط دختر و پسر و حمله وي به حريم اين روابط در برنامه زنده تلويزيوني نيز نشانه اي از اين رويكرد است.
ميلاني كه يكي از سخنگوهاي فمنيست باند روشنفكرنماها به حساب مي آيد علاوه بر توهين به مردم ايران و دهن كجي به احكام ديني، موجب آبروريزي اين جريان هم شد. اين باند اجتماعي اين روزها به شدت در مظان اين اتهام قرار دارد كه بي سواد و سطحي نگر است. چون به روش ها و منش هايي دل بسته هستند كه حتي در غرب هم تاريخ مصرفشان گذشته است. اما اين آقايان و خانم ها، بدون آگاهي از آنچه در جهان پيرامون ما مي گذرد، به ستايش از غرب پرداخته و روش هاي به بن بست رسيده وارداتي و غير بومي را براي رفع مشكلات جامعه ما تجويز مي كنند. در شرايطي كه مشكلات اخلاقي و جنسي، يكي از معضلات رايج در جوامع غربي است و خودشان نيز به طور دائم نسبت به خطراتي كه نهاد خانواده در غرب را تهديد مي كند هشدار مي دهند، آن وقت هنرمند ما حسرت جوانان سالم و صادق !غربي را مي خورد.
از گفته هاي ميلاني مي توان به بسياري از مشكلات سينماي كشورمان پي برد. تصوير غلط جوانان در فيلم هاي ايراني، يكي از اين معضلات است. نكته تأسف بار اين است كه اين افراد، بخشي از جوانان را كه عمدتا با آنها در ارتباط هستند و يك اقليت محسوب مي شوند را نماينده كل جوانان ايراني مي دانند. آيا خانم ميلاني و دوستانش، اطلاع ندارند كه ايران امروز در صدر سرعت پيشرفت علمي قرار دارد؟ آيا نديده اند كه براساس نتايج مراكز آمارگيري جهاني، سرعت پيشرفت علمي ايران، يازده برابر سرعت پيشرفت علم در جهان است؟ و آيا غير از اين است كه همه اين افتخارات را جوانان ثبت مي كنند؟ اگر جوانان كشور ما فاسد و عقده اي هستند و به زعم خانم ميلاني از محدوديت رابطه با جنس مخالف عذاب مي كشند، پس چگونه اين اتفاقات رخ داده است؟ مگر غير از اين است كه فتنه سال 88 و هجوم فرهنگي بي امان و پي در پي را مقاومت و خودآگاهي جوانان خنثي و بي ثمر كرده است؟ خانم ميلاني مي توانند سري به مراجع آمارگيري غربي كه در فضاي اينترنت نيز داراي پايگاه هستند بزنند تا اين نتيجه را مشاهده كنند كه حجم هجوم رواني و رسانه اي به ايران در يك سال اخير، از ميزان هجوم فرهنگي آمريكا عليه شوروي سابق در كل جنگ سرد، بيشتر بوده است. اگر مردم ايران عقده اي و جوانان اين سرزمين فاسد هستند، چرا دستگاه هاي فرهنگي غربي براي تخريب ذهن و روح ما اين همه خود را به آب و آتش مي زنند؟
چنين اتفاقاتي گوياي آن هستند كه رسانه ملي در نحوه انتخاب مهمان و اجراي برنامه هاي زنده خود بايد با سختگيري بيشتري عمل كند.

 



نگاهي به متن و حواشي «اخراجي ها 3»افشاي خلوت رياكاران

رضا طريقت
با اكران قسمت سوم اخراجي ها، دوباره همان حرف هاي كليشه اي راجع به ده نمكي منتشر و بازار مكاره شبه منتقدان داغ شد. ده نمكي به اعتقاد نگارنده يك پديده است و يكي از ويژگي هاي محافل شبه روشنفكري اين است كه در مقابل پديده ها جبهه مي گيرند. دراين بازار مكاره، عباراتي چون تحريم در مورد فيلم به كار برده مي شود و اين رفتار همان ويژگي معروف محافل شبه روشنفكري را بيشتر از پيش عيان مي سازد. جالب اينجاست، مردم عادي نسبت به موضوعاتي از اين دست كه توسط اين محافل مطرح مي شود، هيچ توجهي ندارند و «اخراجي ها 3» كماكان درگيشه از اقبال عمومي خوبي برخوردار است و اين به تير و تخته زدن ها و در فيس بوك بيانيه صادر كردن ها، هيچ تاثيري بر روند افكار عمومي نخواهد داشت.
انقلاب اسلامي بزرگ مردم درسال 1357 نيز يك پديده بسيار عظيم بود و باعث شد تا دنيا استقلال طلبي و همت والاي مردم را براي رهايي از بند سلطه ستايش مي كردند؛ اما در سه دهه گذشته نيز نمونه هايي مشابه همين شبه منتقدان بودند كه در مقابل انقلاب عظيم مردم جبهه گيري مي كردند. اين طيف خاص روشنفكر نما براي اينكه خود را بالاتر از جامعه نشان داده و به قولي ضعف هاي كيش شخصيتي خود را جبران كنند، در مقابل پديده هايي اين چنيني موضع مي گيرند.
ده نمكي فرزند و ثمره انديشه انقلابي است و اشاعه تفكراتش در قالب اخراجي ها سبب مي شود جريان هاي مخالفش در حدود منتقدين سينما نباشند. به تاسي از همين جريان، اپوزيسيون خارج نشين كه نه درك درستي از انقلاب و نه تفكرات انقلابي دارد در مقابل اخراجي ها و ده نمكي موضع مي گيرد و جالب اينجاست، هر قدر تبليغات منفي عليه اين فيلم و كارگردانش صورت مي پذيرد، مردم اشتياق بيشتري به فيلم نشان مي دهند.
در «اخراجي ها 3» از انديشه متاثر از جريان انقلاب هزينه شده، تا با نگاهي تطبيقي ميان آرمان هاي نسل فرزندان دفاع و رويدادهاي امروز؛ برخي پديده ها سياسي- اجتماعي، حلاجي شوند. چرا عده اي در مقابل «اخراجي ها 3» جبهه گرفتند؟ آن هم افرادي كه با ديدن صحنه هاي چاقوكشي و قتل در فيلم هاي امثال كيميايي ارضا و اغنا مي شوند. اصالت پديده اخراجي ها از آرمان خواهي افرادي جريان پيدا مي كند كه برخي از آنان- كه در قيد حيات هستند- قدرت حركت دست و پاي خود را ندارند. با اين حساب تحريم و يا خريد نسخه قاچاق اين محصول نوعي حرمت شكني نيست؟
پرسشي خاص ذهن هر مكاشفه گري را به خود معطوف مي كند؛ اگر قرار است اخراجي ها تحريم شود پس چرا فيلم هايي مانند «چهارچنگولي» و «افراطي ها» از جانب اين شبه منتقدان تحريم نشده؟ آيا وظيفه يك منتقد صرفا اعلاميه تحريم صادر كردن است؟ جايگاه اين شبه منتقدان در جامعه مطبوعاتي ما زماني كه به درآوردن صداي احشام مختلف- در جلسه نمايش فيلم پايان نامه- ختم مي شود، به ورطه سقوط و افول مي افتد. زماني كه در مطبوعات به خزعبلات سطحي اين شبه منتقدان توجهي نمي شود براي جلب توجه بيشتر وارد چنين بازي هايي مي شوند كه سويه اي كاملا معارض با انديشه هاي برآمده از انقلاب دارد. اين حواشي در مورد قسمت هاي قبلي اخراجي ها نيز رخ داد.
اين شبه منتقدان با به كار بردن چنين الفاظي و بيانيه صادر كردن هدف كلي شان تخريب سينماست و توهين به اخراجي ها توهين به سرشت دلاورانه يادگاران جنگ است.
در قسمت سوم اخراجي ها، ريشه هاي پوپوليسم سياسي واكاوي مي شود و چون جناح سياسي مخالف اخراجي ها هويت قدرت طلب و رياكارانه اش در اين فيلم بازتاب داده شده، در مقابل اين فيلم موضع مي گيرد. قسمت سوم اين سه گانه رخدادهايي را به ذهن متبادر مي كند كه جذابيت خاصي دارد. نگارنده نخستين سؤالي كه پس از ديدن اين فيلم در ذهنش متبادر شد اين بود كه هشت سال جنبش اصلاح طلبي حاكم بود و اصولگرايان معترض به برخي رفتارهاي سياسي اصلاح طلبان، حداقل اعتراض خود را از طريق مطبوعات منعكس مي كردند اما مدعيان اصلاح طلبي پس از اينكه نتيجه انتخابات در سال88 مورد دلخواهشان نبود، شهر را به آشوب كشيدند و فتنه برانگيختند. آري اصلاح طلبي (به زعم اين رياكاران مردم فريب) يعني قدرت طلبي محض و اين درسي است كه من از «اخراجي ها3» آموختم. جريان اصلاح طلبي دست به هر رياكاري مي زند تا قدرت را از كف ندهد و مردم در قالب ايران (دخترك بازمانده از جنگ) تصوير مي شود و زماني كه به حقانيت و خلوص نيت دلسوزان واقعي نظام پي مي برند، از رنگ و ريا دل مي برد. تزوير، مؤلفه اصلي جريان مدعي اصلاح طلبي است كه در اخراجي ها (قسمت سوم) نمود بسيار پررنگي دارد.
سينماي دفاع مقدس همواره با اقبال عمومي مردم همراه بوده است و فروش آثار مرتبط با دفاع هشت ساله، ميزان رضايت مندي مردم از آثاري است كه در گونه دفاع مقدس ساخته مي شود.
اين ده نمكي بسيار دوست داشتني تر از ده نمكي روزنامه نگار است، ورود به جريان فيلمسازي آگاهي بيشتري مي طلبد و فكر مي كنم گام به گام در اخراجي ها انديشمندانه تر به موضوعات و اتفاقات نگاه مي كند.
در قسمت سوم اخراجي ها مفاهيم پرنگ سياسي- اجتماعي با لايه هايي از طنز تركيب شده و در قالب يك كمدي تلطيف شده ارائه مي شود. تاريخ سينما نشان مي دهد، فيلم هاي سياسي معمولا تنش زا و داراي ساختاري زمخت هستند و سبب تماشاگر گريزي مي شوند. قالب كمدي بخشيدن به موضوعات سياسي اتفاقا جاذبه عمومي بوجود مي آورد. به عنوان نمونه كوبريك مي توانست «دكتر استرنج لاو» را در قالب يك تريلر سياسي بسازد، اما خاصيت و جاذبه سينماي كمدي اين است كه هر مفهوم زمختي را تلطيف مي كند. اگر اخراجي ها يك تريلر سياسي بود آن قدر جاذبه ايجاد نمي كرد، اما زبان كمدي براي طرح موضوعات روز بسيار به كار كارگردان آمده است. قبل از تماشاي قسمت سوم اخراجي ها ترديدهاي بسياري در مورد موفق بودن فيلم داشتم و تنها دليلش حس منفي ناشي از آخرين ساخته حاتمي كيا (گزارش يك جشن) بود، چرا كه توقع اين بود كه افرادي نظير حاتمي كيا با يك استراتژي منطقي و جست و جويي عميق ، جريان فتنه را واكاوي نمايند؛ اخراجي ها وظيفه گذاريش را نسبت به جريان فتنه به درستي انجام مي دهد و در نهايت با همان محتواي كمديش تلقي عميقي از اين جريان را به بيننده منتقل مي كند.
كمدي «اخراجي ها3» با رجوع به دل حوادث پيش از انتخابات حامل استراتژي رسيدن به وحدت ملي است، برخلاف گزارش يك جشن (حاتمي كيا) كه تنش زا و شعاري است. از اين رو عده اي منتقدنما سعي مي كنند خود را به جريان شبه روشنفكري متصل كنند و با زمينه چيني و ترويج تحريم نگذارند از اين محصول بازديد شود تا فرهنگ وحدت ملي ميان مردم تكثير شود. بسياري از اين روشنفكرنماها با طرح هجو فلان كليپ ماهواره اي سعي مي كنند ارزش هاي فيلم را زير سؤال ببرند، اين موضوع اتفاقا به جا و درست در فيلم اعمال شده است، آن قدر هم حافظه تاريخي مان، كوتاه مدت نشده و فراموش نكرده ايم كه رقيب آراي باطله- كروبي- براي كسب محبوبيت بيشتر با آن همه ادعا دست به دامان يك خواننده زيرزميني شده بود.
ديگراني نيز مدعي هستند فيلم شلوغ و پراكنده اي است، در جواب اين عده بايد گفت اين طور نيست. «اخراجي ها3» براي پرداخت شخصيت هاي محوريش، به اندازه كافي زمان صرف كرده و به موقع از برخي كنش هاي رويدادي اش نتيجه گيري مي كند. ضمن اينكه دكوپاژ «اخراجي ها3» بسيار رشد يافته تر از دو قسمت قبلي آن است و اين رشد، در دريافت هاي محتوايي تماشاگر قطعا تأثير خواهد گذاشت.
بعد از تحرير:
منتقدي كه با افتخار در برنامه هاي شبكه دولتي بريتانيا حضور پيدا مي كند و اخراجي ها را با سينماي سخيف
چهار چنگولي و زنها فرشته اند، مقايسه مي كند اگر آن قدر كه مدعي است سواد كافي براي اظهار نظرهاي اينچنيني داشت فيلمنامه «آل» را كه بازنويسي اش برعهده او بود پس از 17بار بازنويسي به تريلري بي محتوا بدل نمي ساخت. ضعف مشهود سواد سبب مي شود اين شبه روشنفكران منتقدنما، اخراجي ها را دستمايه قرار دهند تا به نوعي در مقابل انديشه آرمان گرايان خاك سنگر خورده امثال ده نمكي بايستند.

 



«گلوگاه شيطان» با اصلاح اكران مي شود

فيلم سينمايي «گلوگاه شيطان» به كارگرداني حميد بهمني براي اكران عمومي اصلاح مي شود.
سعيد شرفي كيا تهيه كننده اين فيلم در گفت وگو با فارس گفت: براي رساندن فيلم به جشنواره بيست و نهم فيلم فجر كارها را با عجله پيش برديم. اما فيلم در بخش هايي نياز به اصلاح جلوه هاي ويژه رايانه اي دارد از جمله بخش پاياني فيلم كه در حال حاضر توسط سيد هادي اسلامي زير نظر كارگردان در حال انجام است.
وي به ساخت آنونس فيلم اشاره كرد و گفت: آنونس فيلم توسط حسين غضنفري در حال ساخت است و براي اكران فيلم با دفاتر پخش وارد مذاكره شده ايم اما هنوز قرارداد نبسته ايم. ما هم مانند ديگر دوستان علاقه منديم در فصل تابستان فيلم بر پرده سينماها باشد.
«گلوگاه شيطان» درباره عمليات شناسايي والفجر هشت است و درباره گروهي از غواصان است كه براي شناسايي و آماده سازي عمليات والفجر 8 اقدام مي كنند و به اين نتيجه مي رسند كه شرايط خطرناك و غيرممكن است. آنها دست به طراحي جديدي مي زنند و در اين كشمكش عراقي ها متوجه جريان مي شوند و...

 



جبرائيل جنجالي ترين فيلم جشنواره را اكران مي كند

مؤسسه فيلم «جبرائيل» به عنوان نخستين فعاليت خود در عرصه سينما، پخش فيلم سينمايي «پايان نامه» به كارگرداني حامد كلاهداري را براي اكران عمومي برعهده گرفت.
اين فيلم با موضوع فتنه سال 88 و توطئه هاي عوامل بيگانه در آشوب هاي پس از انتخابات رياست جمهوري است. نمايش اين فيلم در بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر با حواشي بسياري همراه شد و آن را به جنجالي ترين فيلم آن جشنواره تبديل كرد.

 



توليد انيميشن و بازي رايانه اي بهنام محمدي

يك پويانمايي (انيميشن) و بازي رايانه اي با موضوع شهيد بهنام محمدي توليد خواهد شد.
اين آثار با همكاري كانون پرورش فكري كودكان نوجوانان و استانداري خوزستان ساخته مي شوند.
بهنام محمدي يكي از نوجوانان خرمشهري بود كه در دفاع از اين شهر در مقابل متجاوزان بعثي به شهادت رسيد.

 



تدوين و آماده سازي مستند كشتي هاي كاروان آزادي

مستند كشتي هاي كاروان آزادي كه به عنوان مقدمه اي براي نگارش يك فيلمنامه مدنظر بوده است، تصويربرداري شد.
در اين مستند با سرنشينان و مجروحين كشتي هاي كاروان آزادي و خانواده هاي آنان و به خصوص خانواده شهداي اين حادثه همچنين گروه راه اندازي و پشتيباني ارسال كشتي ها، مصاحبه شده است.
اين مستند هم اكنون در حال تدوين و آماده سازي جهت نمايش است.

 



فعاليت تئاتر سيار در ايران

معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: امسال گروه هاي تئاتري سيار در كشور تشكيل مي شود.
حميد شاه آبادي افزود: هم اكنون مجموعه متحرك تئاتري و خودروهاي حمل آن خريداري شده است و بزودي اين مجموعه راهي استان هاي مختلف كشور مي شود.

 



قوي سياه روي موج سياه نمايي زندگي

رضا فرخي
هنگامي كه در يك دستگاه فرهنگي همه چيز رنگ و بوي سياسي و به نوعي هدفمند بگيرد، بي ترديد تمام بخش هاي آن، تحت تاثير قرار خواهند گرفت. اگر اين سيستم به سمتي برود كه قرار باشد اهداف پشت پرده گروه خاصي تامين شود، آن وقت ديگر كاركرد اصلي خود را از دست مي دهد. در اين بين اگر كمي به نحوه عملكرد هاليوود درباره بعضي فيلم ها نگاهي بيندازيم دقيقا به اين موضوع پي خواهيم برد. به ويژه نگاهي كه امسال اسكار به فيلم «قوي سياه» داشت.
اين فيلم كه به كارگرداني دارن آرنوفسكي در سال 2010 توليد شده است، براي نخستين بار در شب گشايش شصت و هفتمين دوره جشنواره فيلم ونيز اكران شد. همچنين در جشنواره ونيز يكي از نامزدهاي جايزه شير طلايي بود و ميلا كونيس جايزه مارچلو ماستروياني جشنواره را به دست آورد. اما سؤال اينجاست كه آيا اين فيلم ارزش اين همه جايزه را داشته است؟
براي پاسخ دادن به اين سؤال بايد نگاهي به داستان فيلم بياندازيم، داستاني كه در آن ناتالي پورتمن (در نقش نينا سيرز) كه يك رقصنده باله است سعي مي كند نقش اول باله معروف نمايشنامه درياچه قو اثر چايكوفسكي را به دست آورد. اما كارگردان اين نمايش در توانايي او شك دارد. براي همين سيرز تلاش هاي فراواني مي كند تا با تمرين شبانه روزي و تحمل فشارهاي رواني خود را به حد مطلوب برساند. تمام داستان فيلم خلاصه مي شود در همين قصه سطحي و بي محتوا! اين در حالي است كه علاوه بر اين قصه بي محتوا فيلم مملو است از صحنه هاي غيراخلاقي كه بار منفي زيادي دارد.
از سوي ديگر در كنار تمام اين نكات منفي فيلم، صحنه هاي خودزني هاي سيرز كه به نوعي از يك بيماري رواني فوق العاده شديد رنج مي برد آن قدر زننده است كه گويي بيننده در حال مشاهده يك فيلم نيمه مستهجن ترسناك است. چرا كه صحنه هاي خودزني نقش اول به گونه اي است كه هنگام مشاهده آن مخاطب دقيقا حس مي كند كه به جاي يك فيلم روانشناسانه، فيلمي از ژانر وحشت هاليوود را مي بيند كه در آن خشونت و سكس ترويج شده است. به ويژه كه بسياري از سكانس هايي كه سيرز در مقابل آيينه شخصيت دوم خود را مي بيند كه به او آسيب مي زند دقيقا شبيه فيلم ژانر وحشت «آيينه ها»ست.
زنده با خودزني
ازسوي ديگر فيلم گاهي اوقات آن قدر خسته كننده مي شود كه گويي كارگردان سعي مي كند با نشان دادن صحنه هاي خودزني، دوباره تماشاگر را به ديدن آن دعوت كند، هرچند كه پس از تكرار چندباره اين صحنه ها، حتي اين سكانس ها هم جذابيتي براي مخاطب ندارد.
اما واقعا چرا اين فيلم مورد تحسين جشنواره هاي غربي قرارگرفته است؟ پاسخ اين سؤال را بايد در جريان فكري پس پرده ساخت چنين فيلم هايي با اين سوژه ها جست و جو كرد. چرا كه فيلم «قوي سياه» در هرچه ضعيف باشد در سياه نمايي و به نوعي ترويج موج نهيليسم در افكار مخاطب تقريبا موفق عمل كرده است. ازسوي ديگر بي شك كسي نمي تواند در اين موضوع ترديد داشته باشد كه ترويج نهيليسم تصويري، امروز به شدت مورد حمايت جريان هاي حاكم بر سينماي هاليوود و به ويژه گروه هاي پانك كه زيرمجموعه لابي هاي صهيونيستي هستند مي باشد. جرياني كه در كنار نشان دادن اين گونه تصويرهاي سياه از زندگي انساني سعي مي كند مخاطب را از تفكر به معنويات دور نگاه دارد و درمقابل او را به سمت فساد و تباهي سوق مي دهد چرا كه بعضي از قسمت هاي فيلم آن قدر سياه است كه بدون شك با نگاه كردن به عمق آن مي توان به جريان هدف داري كه نويسنده دنبال كرده است پي برد. هدفي كه بي شك در اولين گام به دنبال بردن مخاطب به سمت زندگي سكولار پوچي مي باشد، كه هميشه مورد توجه متفكرين ضددين غرب است.
ژست فريبنده
هرچند كه ژست اصلي كارگردان روانشناسانه است، اما به واقع فيلم كاملا و به طور دقيق به دنبال اهداف مشخص است، نه اينكه بخواهد معني روانشناسانه خاصي داشته باشد. براي درك بهتر اين موضوع بد نيست به صحبت هاي خود ناتالي پورتمن هم اشاره كنيم كه ديالوگ هاي خود دراين فيلم را با فيلم «بچه رزماري» ساخته رومن پولانسكي مقايسه كرده است. اين مقايسه آن هم با فيلمي كه تمام كارشناسان آن را جزء فيلم هاي ترويج دهنده شيطان پرستي مي دادند خود گوياي همه چيز است.
درهمين راستا شايد بتوان اين جمله كنت توران كه يكي از منتقدان جدي فيلم مي باشد بهترين نقد براي اين فيلم دانست. او كه از پس نمايش اين فيلم به آن درجهC (ضعيف) را داده، اين فيلم را يك دست و پا زدن بيهوده دانسته است.
چرا كه به عقيده او موج سياه نمايي اين فيلم نه منظور خاصي دربردارد و نه مفهوم اجتماعي كه بتوان آن را در دسته Social film (فيلم هاي اجتماعي) قرار داد.
در واقع كنت توران را مي توان جزء معدود منتقدان مستقل سينماي غرب دانست. چرا كه او قبل ها هم درباره فيلم هاي فله اي هاليوود واكنش داده و صراحتا به خانواده هاي غربي اعلام كرد كه اين فيلم ها كه در بسياري از آنها سكس و خشونت با هم تركيب شده است توسط جريان خاصي در سينماي هاليوود توليد مي شود. او يكي از كارشناساني بود كه در مستند كابوس از او استفاده شد.
اما در كنار اين انتقاد توران و همفكرانش، سايت imdb كه مثل هميشه با رويكردي هدفمند به فيلمها و معرفي آنها مي پردازد، اين فيلم را جزء فيلم هايي با سطح بالاي سناريو معرفي كرده كه اين موضوع نشان دهنده اين موضوع مي باشد كه imdb هم در چرخه حمايت هاي معنادار قرار دارد.
به هر ترتيب به نظر مي رسد كه در سينماي هاليوود مجموعه عواملي كه از يك جا هدايت مي شوند هميشه دست در دست هم مي دهند تا يك فيلم ديده شود. چرا كه به هر صورت راه انداختن موج هاي فكري به وسيله هاليوود هميشه يكي از برنامه ريزي هاي اصلي اين گروه ها بوده است كه بي شك اين نوع حمايت از چنين فيلم هايي را مي توان در همان راستا دانست.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14