(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 11 اردیبهشت 1390- شماره 19915

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
پروژه يا سرگيجه ؟! (يادداشت روز)
10 سال از فرمان 8 ماده اي گذشت آيا انتظارات مقام معظم رهبري در مبارزه با فساد عملي مي شود؟
كادر ! (گفت و شنود)
كيهان و خوانندگان
ريچارد هاس: ابتكار عمل در خاورميانه دست ايران است
ياللعجب «شرق» از اصلاح طلبي دستيار مشايي (خبر ويژه)
هيچ كشوري مثل ايران در لبنان مقبوليت ندارد (خبر ويژه)
اين درد با هذيان درمان نمي شود (خبر ويژه)
مثل پينوكيو از «خر عقلي » به «خر واقعي» رسيده ايم (خبر ويژه)
راهپيمايي دانش آموزان پاكستاني به حمايت از كودكان بحرين



پروژه يا سرگيجه ؟! (يادداشت روز)

اعمال تغييرات اساسي در تيم نظامي و امنيتي اوباما كمي ناگهاني انجام شد اما به هيچ وجه غير منتظره نبود. رئيس جمهور آمريكا پنج شنبه شب گذشته اعلام كرد رابرت گيتس وزير دفاع از كابينه خارج مي شود، لئون پانتا ،رئيس سيا به جاي او به پنتاگون خواهد رفت، ديويد پترائوس فرمانده نيروهاي آمريكايي در افغانستان به عنوان رئيس سيا منصوب مي شود، جان آلن يكي از معاونان ژنرال جيمز ماتيز در سرفرماندهي مركزي آمريكا جانشين پترائوس در افغانستان خواهد شد و كارل ايكنبري سفير آمريكا در كابل هم از كار بركنار مي شود و جاي خود را به رايان كراكر خواهد داد.
اين تغييرات در ظاهر به گونه اي صورت گرفت كه وزن برگه افغانستان در آن برجسته به نظر برسد. پترائوس، آلن و كراكر هر 3 در پرونده افغانستان درگير هستند و رابرت گيتس هم پيش تر اعلام كرده بود وقتي خروج نيروهاي آمريكايي از افغانستان در ژوئيه 2011 آغاز شود او ديگر كار خود را تمام شده مي داند و به بازنشستگي فكر خواهد كرد. اما آيا همه ماجرا همين است و چنين جابجايي وسيعي را مي توان صرفا با نظر به راهبرد آمريكا در افغانستان تحليل كرد؟ پرونده افغانستان هرچقدر مهم باشد، آيا گنجايش كافي براي هضم چنين تغييراتي را دارد؟
منابع غربي از زماني كه اين تغييرات اعلام شده كاري بيشتر از انتشار خبر آن نكرده اند. برخلاف هميشه كه بلافاصله موجي از تحليل ها به راه مي افتاد و تقريبا هيچ چيز درباره پس پرده تحولات ناگفته نمي ماند، اين بار مقام هاي آگاه تقريبا به طور كامل از صحنه رسانه هاي غربي غايبند و از دلايل پشت پرده اين تغييرات وسيع سخني گفته نمي شود. ما در ايران عادت كرده ايم كه وقتي با چنين وضعي مواجه مي شويم، يعني وقتي اتفاق مهمي در آمريكا رخ مي دهد اما حرف مهمي درباره آن زده نمي شود، بايد مسئله پيچيده اي در كار باشد. مسئله اي كه يا درون دولت آمريكا جمع بندي واحدي درباره آن وجود ندارد و يا اينكه درباره چگونگي اعلام آن توافق واحد به نتيجه مشترك نرسيده اند. پس در شرايط فعلي و با اطلاعاتي كه وجود دارد فقط مي توان حدس هايي زد. اين يادداشت تلاش مي كند حدس هايي حتي المقدور دقيق در اين باره ارائه كند.
بدون شك مسئله افغانستان يك عامل كليدي در اين جابجايي ها بوده است. تيم امنيت ملي اوباما مسئله افغانستان را از مسئله پاكستان جدا نمي كند و عقيده دارد طالبان افغانستان پس از عقب نشيني از اين كشور به جدار مرزي با پاكستان و درون خاك پاكستان منتقل شده و در آنجا خود را به صورت القاعده پاكستان بازسازي كرده است. مايكل هايدن رئيس اسبق سيا در دوران بوش يك بار گفته بود آمريكا هيچ تهديد امنيت ملي مهلكي درون خاك خود كشف نكرده الا اينكه در مرزهاي افغانستان و پاكستان ريشه داشته است. به نظر نمي رسد كه آمريكايي ها اين ارزيابي را تغيير داده باشند. راهبرد امنيت ملي سال 2010 ايالات متحده مي گويد همچنان خطر اول امنيت ملي براي اين كشور القاعده است و اگر از فرمول «نيت مهم تر از توانايي است» استفاده كنيم، القاعده پاكستان، از هر گروه ديگري براي آمريكا خطرناك تر است. پس از شكست خفت بار ژنرال مك كريستال در افغانستان، آمريكايي ها ديويد پترائوس را كه مدتي قبل موضوع عراق را براي آنها سر و سامان داده بود -يا لااقل خيال مي كردند داده است- به افغانستان فرستاد. سابقه پترائوس در عراق و افغانستان نشان مي دهد او اگرچه يك نظامي است اما عملا به نظامي گري علاقه چنداني ندارد و ايجاد راه حل هاي سياسي و اجتماعي با تمركز بر عمليات ويژه اطلاعاتي را بر استفاده از قدرت سخت ترجيح مي دهد. به همين دليل بود كه پترائوس در عراق به دنبال مسلح كردن سني ها با هدف ايجاد موازنه در مقابل شيعه و پس از آن مذاكره با بعثي ها براي بازگرداندن مجدد آنها به قدرت رفت و در افغانستان هم معمار راهبردي شد كه مذاكره با طالبان و ايجاد راه حل منطقه اي براي مسئله افغانستان از طريق مشاركت دادن همسايگان جزو اركان اساسي آن بود. علاوه بر اين، براي آنها كه موضوع را پي گيري كرده اند پنهان نيست كه ايكنبري در افغانستان مقبوليت خود را ميان اقليت حاكم و نخبگان سياسي كاملا از دست داده بود و نمي توانست بيش از اين در كابل بماند. جايگزين شدن او با فردي مانند كراكر كه فارسي مي داند و تجربه مذاكره با ايران در عراق را هم دارد به وضوح به اين معناست كه آمريكايي ها همچنان گزينه اي جز پي گيري همان ايده قديمي ايجاد يك راه حل منطقه اي براي مسئله افغانستان با مركزيت ايران ندارند. و نكته آخر درباره افغانستان اين است كه يكي از عواملي كه راهبرد آمريكا در اين كشور را فشل كرد اين بود كه ارتش و سيا در يك مسيرحركت نمي كردند و در حالي كه ارتش ميانه خوبي با دولت كرزاي داشت، سيا از طراحي هيچ توطئه اي عليه او فروگذار نمي كرد. رفتن پترائوس به سيا و جايگزين شدن او با جان آلن كه از نيروهاي نزديك به پترائوس محسوب مي شود احتمالا تلاشي است براي پر كردن اين شكاف كه البته معلوم نيست موفق باشد و اگر هم باشد مشخص نيست تا چه حد مي تواند روي حل مسئله افغانستان در حالت كلي اثر بگذارد.
اما ساده سازي موضوع در اين حد كه كل اين جابجايي ها فقط براي مديريت بهتر پرونده افغانستان است، به معناي ناديده گرفتن برخي واقعيت هاي بسيار كليدي است. سوال هاي مهم اينهاست: چرا گيتس در شرايط فعلي كنار گذاشته شد؟ آيا كارنامه پانتا در سيا موفق بوده كه او اكنون مسئوليت اداره پنتاگون را بر عهده گرفته است؟ به نظر مي رسد موضوع را بايد در سطح عميق تري مطالعه كرد. رابرت گيتس يك استراتژيست بسيار فعال در دولت اوباما بود. او از وقتي وارد كاخ سفيد شد روي چند موضوع تمركز كرد و تقريبا در همه موارد حرف خود را به كرسي نشاند طوري كه افرادي مانند كلينتون هميشه در سايه او حركت مي كردند. اگر بخواهيم 3 نقطه راهبردي را در كارنامه گيتس مشخص كنيم، اصلي ترين نقاط اينهاست: 1- او در دولت بوش ايده ضرورت خروج نيروهاي نظامي آمريكا از افغانستان و عراق را طرح كرد و در دولت اوباما نه به طور كامل -چون اساسا قرار نبود اين ايده هرگز به طور كامل اجرا شود- آن را محقق ساخت. 2- درباره ايران، گيتس تيم امنيت ملي بوش را به اين سمت سوق داد كه بايد گزينه نظامي را كنار بگذارد، روي تغيير محاسبات ايران از طريق تلفيق گزينه هاي نيمه سخت و نرم تمركز كند و يك اجماع فراگير به همراه نوعي بازدارندگي منطقه اي عليه آن ايجاد نمايد. 3- و نهايتا درباره تحولات اخير منطقه، گيتس تنها كسي بود كه به صراحت با حمله نظامي به ليبي مخالفت كرد و گفت اگر مردم آمريكا مي خواهند چنين اقدامي انجام شود ارتش اين كار را خواهد كرد منتها بايد پولش را بپردازند. در واقع به نظر مي رسد اوبامابه اين نتيجه رسيد كه وزن گيتس در دولت او بيش از اندازه در حال افزايش است و لذا در حالي كه به راهبردهاي او نياز داشت و عملا همه آنها را به كار بست تصميم گرفت خود او را كنار بگذارد تا افرادي مانند دانيلون (مشاور امنيت ملي) و كلينتون مجال تنفس بيشتري پيدا كنند. به نظر مي رسد ارزيابي اوباما اين است كه پانتا كه اساسا به عنوان يك بروكرات حرفه اي در واشينگتن شناخته مي شود و سوراخ سمبه هاي هيئت حاكمه آمريكا را خوبي مي شناسد مي تواند رفتار كم و بيش متكبرانه گيتس و شكافي كه در اثر آن ايجاد شده بود را پر كند.
اما مسئله در مورد سيا، حادتر است. سابقه تاريخي فعاليت پترائوس نشان مي دهد او همواره به عنوان يك «جمع كننده» و تا حدودي «منجي» -البته مطابق ارزيابي آمريكايي ها- عمل كرده است. او در عراق چنانكه گفتيم راهبردي جديد در پيش گرفت، پس از آن وقتي به عنوان سرفرمانده نيروهاي آمريكايي در منطقه منصوب شد فرمان سري عمليات ويژه عليه ايران را صادر كرد و در افغانستان هم خطوط كلي يك راهبرد جديد را معين كرد. بنابراين، اگر بپذيريم پترائوس همواره به محل هايي اعزام شده كه وضع آنها بحراني بوده منطقا مي توان نتيجه گرفت كه وضع دروني سيا هم بحراني است و پترائوس موظف شده سر و ساماني به آن بدهد. علت اين بحران هم البته كم و بيش روشن است. سيا بزرگترين بحران امنيت ملي تاريخ معاصر آمريكا يعني خيزش هاي عظيم اسلامي در منطقه را نه فقط پيش بيني نكرده بود بلكه ابايي هم نداشت كه به صراحت بگويد در مقابل آن غافلگير شده است. چرخش پي در پي در مواضع ، ناتواني از تدوين يك راهبرد منسجم، تحليل هايي كه هر روز دگرگون مي شود و خلاصه سرگيجه دائمي كه آمريكا در قبال تحولات منطقه گرفتار آن است نشان مي دهد سيا نه فقط اين تحولات را پيش بيني نكرده بود بلكه به عنوان منبع تغذيه تحليلي و اطلاعاتي دولت آمريكا حتي قادر به ارائه يك ارزيابي منسجم، روزآمد و داراي قدرت پيش بيني از تحولات هم نبوده است. انتصاب پترائوس به عنوان يك نظامي به رياست سيا به وضوح علامت بحراني در جامعه اطلاعاتي آمريكاست كه گيج خوردن در قبال تحولات منطقه يكي و البته مهم ترين نماد آن است.
و نكته آخر به يك مسئله كاملا تكنيكي باز مي گردد. آمريكايي ها مدت هاست به دليل منفور بودن و نداشتن پايگاه اجتماعي توان اعمال قدرت نرم در منطقه خاورميانه را ندارند. پروژه ليبي نشان داد كه قابليت هاي سخت (نظامي) آنها هم روز به روز در حال كاهش است و از اين به بعد مداخله نظامي در پرونده هاي منطقه اي هم ديگر به آساني گذشته نخواهد بود و حتي اگر هم انجام شود قادر به حل مسئله نيست. به نظر مي رسد آمريكايي ها تصميم گرفته اند در فضايي ميان رفتار سخت و نرم يعني استفاده از روش هاي نيمه سخت كه شامل طيفي از گزينه ها از خرابكاري و ترور تا مذاكره و عمليات اطلاعاتي است حركت كنند. انتصاب پانتا به عنوان يك چهره اطلاعاتي به عنوان رئيس پنتاگون قاعدتا رفتار اين نهاد را از وضعيت سخت به سمت وضعيت نيمه سخت و تركيب بيشتر روش هاي نظامي و اطلاعاتي سوق خواهد داد. پترائوس هم در سيا به همان روشي عمل مي كند كه در عراق و افغانستان كرد يعني كاستن از سهم عمليات نظامي و مجال دادن به روش هاي نيمه سخت. اما مسئله مهيب در اين ميان اين است كه ظرفيت هاي نيمه سخت آمريكا در منطقه بسيار ناچيزتر از آن است كه بتواند پرونده اي به بزرگي خاورميانه را حل كند و اگر بنا بر در پيش گرفته شدن اين راهبرد باشد، آمريكا در قياس با ايران و شبكه هاي عظيم وابسته به آن، فقط يك نيروي حاشيه اي در صحنه منطقه خواهد بود.
مهدي محمدي

 



10 سال از فرمان 8 ماده اي گذشت آيا انتظارات مقام معظم رهبري در مبارزه با فساد عملي مي شود؟

سرويس سياسي-
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي 10 سال پيش به روساي قواي سه گانه فرمان مهمي درخصوص مبارزه همه جانبه و سازمان يافته با مفاسد مالي و اقتصادي صادر كردند، اين دستور معظم له كه به فرمان هشت ماده اي معروف شد مسئولان را به تكاپو براي تحقق آن وادار كرد اما امروز پس از يك دهه مسئولين معتقدند كه منويات مقام معظم رهبري در اين دستور به طور كامل محقق نشده است.
رهبرمعظم انقلاب اسلامي در آن فرمان فرمودند: خشكانيدن ريشه فساد مالي و اقتصادي و عمل قاطع و گره گشا در اين باره مستلزم اقدام همه جانبه به وسيله قواي سه گانه مخصوصا دو قوه مجريه و قضاييه است. قوه مجريه با نظارتي سازمان يافته و بي اغماض از بروز و رشد فساد مالي در دستگاه ها پيشگيري كند و قوه قضائيه با استفاده از كارشناسان و قضات قاطع و پاكدامن مجرم و خائن و عناصر آلوده را از سر راه تعالي كشور بردارد. بديهي است كه نقش قوه مقننه در وضع قوانين كه موجب تسهيل راه كارهاي قانوني است و نيز در ايفاء وظيفه نظارت بسيار مهم و كارساز است.
حضرت آيت الله خامنه اي در آن زمان با پيش بيني برخي مخالفت ها با اين فرمان به مسئولين متذكر شده بودند كه:
با آغاز مبارزه جدي با فساد اقتصادي و مالي يقيناً زمزمه ها و به تدريج فريادها و نعره هاي مخالفت با آن بلند خواهد شد. اين مخالفت ها عمدتاً از سوي كساني خواهد بود كه از اين اقدام بزرگ متضرر مي شوند و طبيعي است بددلاني كه با سعادت ملت و كشور مخالفند يا ساده دلاني كه از القائات آنان تاثيرپذيرفته اند با آنان هم صدا شوند. اين مخالفت ها نبايد در عزم راسخ شما ترديد بيفكند! به مسئولان خيرخواه در قواي سه گانه بياموزيد كه تسامح در مبارزه با فساد به نوعي هم دستي با فاسدان و مفسدان است. اعتماد عمومي به دستگاه ها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعيت و عدم تزلزل خود را نشان دهد.
مقام معظم رهبري همچنين از مسئولين خواسته بودند كه از برخورد شعارگونه با اين مساله مهم پرهيز نمايند و در تذكر خود فرمودند:
با اين امر مهم و حياتي نبايد به گونه شعاري تبليغاتي و تظاهرگونه رفتار شود. به جاي تبليغات بايد آثار و بركات عمل مشهود گردد به دست اندركاران اين مهم تاكيد كنيد كه به جاي پرداختن به ريشه ها و ام الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهاي كوچك نروند و نقاط اصلي را رها نكنند. هرگونه اطلاع رساني به افكارعمومي كه البته در جاي خود لازم است بايد به دور از اظهارات نسنجيده و تبليغات گونه بوده و حفظ آرامش و اطمينان افكار عمومي را در نظر داشته باشد. از خداوند متعال اخلاص و جد و توفيق را براي خود و شما و همه مسئولان اين امور مسالت مي كنم و اميدوارم اين اقدام مورد رضاي حضرت بقيه الله الاعظم روحي فدا قرار گرفته گام بلندي به سوي رفاه و آسايش عمومي را تدارك كند.
در اين حال با گذشت ده سال از فرمان هشت ماده اي دبير هيئت عالي نظارت بر تخلفات معاونت توسعه رئيس جمهوري مي گويد: عليرغم اينكه 10 سال از صدور فرمان هشت ماده اي رهبري مي گذرد هرچند در اين زمينه كارهاي خوبي انجام شده ولي هنوز با آنچه كه رهبري خواسته اند فاصله وجود دارد.
احمد نجابت با اشاره به اينكه عملكرد سه قوه در مبارزه با مفاسد اقتصادي متوسط بوده تصريح كرد: بايستي شفاف با مردم راجع به بدهكاران بانكي صحبت كرد براي اينكه عده اي تسهيلات فوق العاده اي را بدون اينكه وثيقه هاي معتبري نزد بانك بگذارند گرفته اند و معوقات خود را هنوز پرداخت نكرده اند.
نجابت با اشاره به اينكه در سال 89 حدود 11 هزار راي از جانب سازمان متبوع وي اعلام شده گفت: بايد مجلس، قوه قضاييه و دولت صادقانه در رابطه با دانه درشت هاي اقتصادي به مردم اطلاع رساني كنند.
وي تصريح كرد: با عملياتي شدن فرمايشات رهبري در جلسات مختلف، بسياري از مشكلات حل مي شود براي اينكه با تئوري و شعار كاري انجام نمي شود؛ همانطوري كه رهبري در اعلام سال جهاد اقتصادي تاكيد كردند از نصب بنر و دادن شعار خودداري شود حتي اگر هزينه اي نداشته باشد كه اين نشانگر نگاه عملياتي ايشان به موضوع جهاد اقتصادي است.
عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي اظهار داشت: بهترين كار در مبارزه با مفاسد اقتصادي اعمال قانون، سياست هاي ابلاغي 28 ماده اي رهبري در سال 89 و فرمان 8 ماده اي صادر شده در سال 80 از جانب ايشان است در غير اين صورت آنچه كه مد نظر رهبري است عملياتي نخواهد شد.
وي در پايان گفت: دولت نهم و دهم جلوي بسياري از ريخت و پاش هاي بيت المال را گرفته، همانطوري كه رئيس جمهوري در سمينار استانداران گفته دولت راضي نيست حتي يك ريال از بيت المال حيف و ميل شود كه نشانگر نگاه دولت به اين بحث است.
در همين حال حميدرضا فولادگر رئيس كميسيون اصل 44 مجلس با اشاره به فرا رسيدن سالروز صدور فرمان 8 ماده اي مبارزه با مفاسد اقتصادي، عزم دولت و مجلس براي مبارزه با اين معضل را ستودني دانست و گفت: در دولت هاي نهم و دهم با توجه به حمايتهاي مجالس هفتم و هشتم، پرونده هايي درباره مفاسد اقتصادي بررسي شده و ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي هم جلساتي در اين باره تشكيل داد، اما مجموعه اين اقدامات ناكافي هستند.
نماينده مردم اصفهان افزود: با توجه به مجموعه اقداماتي كه در خصوص مبارزه با مفاسد در حوزه اقتصاد انجام شده است، متاسفانه آن طور كه لازم بود در اين زمينه اقدام نشده و شايد هم نتايج اقدامات انجام شده به موقع اطلاع رساني نشده است.
رئيس كميسيون اصل 44 مجلس تصريح كرد: البته در برخي موارد مسئولان امر به «مسائل ريز» مي پردازند اما به «مسائل بزرگتر» توجه نمي شود و گاهي اوقات وقتي پرونده ها به افرادي ختم مي شود كه حمايت هايي از آن افراد وجود دارد، دستگاهها پرونده را به فراموشي سپرده و يا مسكوت مي كنند.
فولادگر ادامه داد: به نظر مي رسد كه كشور نيازمند عزمي جدي تر براي مبارزه با مفاسد اقتصادي است و نبايد در اين زمينه «كندروي يا تندروي» شود.
حجت الاسلام طاهري نماينده مردم گرگان در مجلس شوراي اسلامي هم در گفت وگو با خبرگزاري فارس با بيان اينكه برخورد با مفسدين اقتصادي با سرعت بيشتري انجام شود گفت: قوه قضاييه با مفسدان اجتماعي برخورد مي كند اما انتظار اين است كه برخورد با مفسدين اقتصادي با سرعت بيشتري انجام شود.
محمد عظيمي عضو شوراي مركزي جمعيت وفاداران انقلاب اسلامي هم به خبرگزاري مهر گفت: اقدامات مثبتي در اين چند سال صورت گرفته است، اما هنوز از فرامين رهبري براي مبارزه با فساد اقتصادي فاصله داريم، بنابراين سه قوه بايد براساس وظايف و اختياراتي كه برعهده دارند فرمان هشت ماده اي رهبري را بصورت جدي دنبال كنند.
وي تصريح كرد: در سال جهاد اقتصادي بايد تمامي نيروهاي انقلاب دست در دست هم دهند تا فضا براي مفسدان اقتصادي فراهم نشود زيرا دشمنان با تمام وجود در مقابل اقتصاد ايران جبهه گرفته اند، بنابراين بايد در داخل كشور شيوه هاي پدافند اقتصادي را تقويت كنيم.
آنچه كه باعث شده است كه فرمان هشت ماده اي مقام معظم رهبري به طور كامل اجرايي نشود علاوه بر اختلاف سليقه هاي مسئولين در برخورد با مفاسد اقتصادي، جلسات و پيگيري هاي نامنظم و قوانين نارسا بايد به برخوردهاي شعارگونه مسئولين و همچنين پرداختن به مسائل ريز نيز اشاره نمود.

 



كادر ! (گفت و شنود)

گفت: به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان و به نقل از خبرگزاري هاي غربي در كشور «پرو» قبيله اي پيدا شده كه تصميم گرفته به كودكان خود «شير خر» بنوشاند.
گفتم: حالا چرا «شير خر»؟!
گفت: رئيس قبيله گفته است نوشيدن «شير خر» باعث تقويت «عقل» مي شود!
گفتم: اگر اينطور بود كه همه كره خرها بايد دانشمند مي شدند!
گفت: چه عرض كنم؟! در كشور خودمان آقاي مهاجراني كه به گفته خودش در كودكي «شير خر» خورده بود، نهايتا در حلقه ماسوني لندن به نمايندگي فتنه سبز مفتخر شد!
گفتم: اي دل غافل! حالا فهميدم چرا مردم آن قبيله در «پرو» به كودكان خود «شير خر» مي دهند؟!
گفت: چرا؟!
گفتم: خب! معلومه! سران فتنه با آن قبيله قرارداد همكاري امضاء كرده اند و قرار است رئيس قبيله براي فتنه سبز، «كادر» تربيت كند!

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان
¤ به اوباما بگوييد ديگر ملتها بيدار شده اند و فريب دستهاي دراز شده چدني شما را كه دربست نوكر و برده صهيونيستها هستيد را نخواهند خورد.
عليمرداني
¤ رهبرا حاضريم جان ناقابل خود را نه يك بار كه هزاران بار فدايت كنيم. همان طور كه فرموديد ملاك اصلي كار و خدمت است نه اشخاص و زماني كه اهداف الهي فراموش شود كمك الهي كاسته خواهد شد و مردم تاب اين كاستي را ندارند.
محمودي
¤ خطاب به مسئولين محترم قوه قضائيه بنويسيد پس قضيه بازگرداندن آقازاده فراري به انگلستان و محاكمه او در داخل چه شد و به كجا انجاميد. شنيده شده كه ايشان در خارج از كشور دكتري گرفته است. آيا براي ساير مجرمين نيز چنين امكانات و تسهيلاتي وجود دارد؟
شعباني
¤ در ابتداي ستون كيهان و خوانندگان روز سه شنبه 6/2/90 مطلبي از پدر شهيد محسن عزيزيان درخصوص رهبر معظم انقلاب خواندم كه بسيار بر دلم نشست. تماس گرفته ام كه از اين پدر شهيد تشكر بكنم. آرزو مي كنم هر كجا كه هستند موفق باشند.
حسيني از مشهد مقدس
¤ ساعت 23 شب به علت قطع انگشت دست همسرم به تنها بيمارستان شهرم مراجعه كردم با نهايت تعجب پرستار بعد از يك ساعت به بنده گفت كه خودت پانسمانش كن. شما را به روح پاك شهدا چاپ كنيد تا وزير محترم بهداشت بداند توي شهر بوكان چه مي گذرد؟
يك فرهنگي از بوكان
¤ از فرماندهي ناجا درخواست مي شود نسبت به برخورد با فروشندگان مواد مخدر در مناطق شهري با شدت بيشتري برخورد شود متاسفانه بارها كه با كلانتري ها و 110تماس گرفته مي شود پاسخگوي معضلات جامعه نيستند. درباره دو مكان چندين بار هم تماس گرفته شده ولي اقدامي صورت نگرفته است.
موسوي
¤ در شهر مقدس قم پخش صداي موسيقي از داخل ماشين ها در حال عادي شدن است. خطاب به دستگاه هاي مسئول بنويسيد اگر قانون وجود دارد چرا جلوي اين گونه مزاحمت ها و ناهنجاري ها گرفته نمي شود و حقوق شهروندي رعايت نمي گردد.
2773---0913
¤ از قوه قضاييه درخواست مي گردد حال كه به اتهامات اهانت كننده به فائزه هاشمي رسيدگي مي كنيد به اتهامات وي نيز كه به برخي سران نظام توهين كرده است نيز رسيدگي نماييد؟ بويژه نقش وي در فتنه .88
3607---0936
¤ پژو 206 صفري را كه از ايران خودرو خريده ام پيچ چرخ جلو آن را درست نبسته بودند. نزديك بود در يك حادثه ناشي از اين نقص چهار نفر كشته بشوند. به بازرسي شركت شكايت كردم ولي هيچ مرجعي پاسخگو نيست و رسيدگي نمي كنند.
7536---0937
¤ پنج شنبه 1/2/90 در بخش ايلخچي (نزديك تبريز) تصادف كردم با ده بار تماس با پليس پس از 2ساعت با خواهش و تمنا تشريف آوردند؟ چرا اين قدر معطلي و تماس هاي مكرر؟
فيضي از تبريز
¤ مسئول مسكن بنياد شهيد و ايثارگران منطقه.... به اسم پروژه مسكن در كرج از هر جانبازي مبلغي دريافت كرد تا براي جانبازان مسكن تهيه نمايد اما اخيراً با عزل وي مشخص شده كه به تناسب وضع جانبازان از 5ميليون تا بيست ميليون دريافت و پول جانبازان را بالا كشيده است از رئيس محترم بنياد شهيد و ايثارگران و مسئولين دستگاه قضايي درخواست مي شود با جلب وي نسبت به استرداد مبالغ جانبازان اقدام نمايند.
جمعي از جانبازان
¤ از حسن اخلاق و معاشرت متخصص داخلي خانم دكتر نوري كه صبحها در درمانگاه شهيد لواساني تهرانپارس سازمان تامين اجتماعي با صبر و متانت به ويزيت بيماران خود مي پردازد نهايت سپاس و تشكر و قدرداني را داريم.
جمعي از بيماران درمانگاه شهيد لواساني
¤ اينجانب در بانك ملت شعبه ابن سينا كارت عابر داشتم در اسفندماه گذشته گفتند كارت شما از اعتبار ساقط است و بايد شماره حساب و كارت جديد دريافت كنيد كه در 15اسفند 89 اين كار صورت گرفت ولي از 15اسفند تا به حال مبلغ كارت قبلي ام را به شماره حساب جديد منتقل نمي كنند و علت آن را عدم ارسال دستورالعمل از بانك مركزي مي دانند؟! قريب به 55 روز فرد حسابش مسدود است و كسي نيز پاسخگو نيست؟ آيا مسئولين مربوطه پاسخگوي حق الناس نبايد باشند؟
حسيني
¤ از وزير محترم آموزش و پرورش درخواست مي شود با توجه به سابقه 8 ساله آموزشياران نهضت سوادآموزي آنها را از شركت در آزمون معاف داريد.
8432--0918
¤ اينجانب با مدرك فوق ديپلم و سي سال سابقه كار در سال 88 با حقوق 420 هزار تومان از جهادسازندگي بازنشسته شدم اما همكارم با 25 سال سابقه كار در سال 87 بازنشسته شده با حقوق 650 هزار تومان. آيا اين عدالت است؟
70---53-0935
¤ از مسئولين مي خواهم به كار پذيره نويسي شركت ها از جمله كربنات كلسيم آهوان نظارت داشته باشند بعد از 7سال پذيره نويسي هنوز سردرگم هستيم.
بلغار از تهران
¤ از مسئولين شركت گاز تيران اصفهان درخواست مي شود نسبت به قبوض نجومي گازها تجديدنظر نمايند. تا به حال 2 قبضي كه براي ما ارسال شده يكي 240 هزار تومان و ديگري 161هزار تومان بوده است؟ و كسي نيز رسيدگي نمي كند؟!
9178---0938
¤ 6سال است بابت فرسوده بودن سيم تير چراغ برق كوچه نود متري شهيدحاتمي اولين بن بست شهرستان قائم شهر با اداره برق تماس مي گيريم ولي وقعي نمي نهند با توجه به اينكه اكثر وسايل برقي منزلمان سوخته تقاضا داريم اين مشكل تير برق را مرتفع كنند.
يك شهروند قائم شهري
¤ مدت ده روز است از شركت سايپا ماشين پرايد 131sx تحويل گرفته ام اما توسط ناجا پلاك نمي شود. وضعيت ما را روشن كنند كه اتومبيل هاي مذكور تا كي بايد در پاركينگ بمانند و به كجا بايد شكايت بكنيم.
8211---0935
¤ مسئولين صدا و سيما اگر در مديريت زيرمجموعه هاي خود نظارت و كنترل دقيق داشته باشند نبايستي افراد هتاكي مثل خانم تهمينه ميلاني در تلويزيون حضور پيدا مي كرد و به تخليه عقده هاي روحي خويش مي پرداخت.
2878---0919
¤ كوچه امين الدوله واقع در بازارچه حضرتي مولوي تهران جولانگاه افراد معتاد شده است. هر روز صبح كه از خانه بيرون مي آييم يا عصر كه برمي گرديم مشغول تزريق و خريد و فروش مواد مخدر هستند و سرنگ هاي تزريقي آنها نيز زير دست و پا افتاده است. براي جمع كردن آنها با هركجا كه تماس مي گيريم از خود سلب مسئوليت مي كنند. تكليف ما به عنوان شهروند در چنين وضعيتي چيست؟
فراهاني
¤ از توان جسمي دانش آموزان ابتدايي خارج است كه به خاطر تعطيل كردن روزهاي پنجشنبه هر هفته هر روز 6ساعت آموزش ببينند. بنده فكر مي كنم بايد روي يك يك برنامه ها و تصميم گيري هاي دولت از ابعاد مختلف كار كارشناسي شود و سپس به اجراء بگذارند.
مجيد بندري
 



ريچارد هاس: ابتكار عمل در خاورميانه دست ايران است

سرويس سياسي-
رئيس شوراي روابط خارجي آمريكا در يك جمع بندي از تحولات منطقه خاورميانه تأكيد كرد كه قدرت آمريكا در شكل دهي به تحولات كاهش يافته و ايران دست بالا را در رويدادهاي منطقه دارد.
ريچارد هاس كه ديروز با هافينگتون پست گفت وگو مي كرد درباره وضعيت راهبردي آمريكا در منطقه گفت: موقعيت آمريكا تا حدودي تضعيف شده است زيرا روابط آن اكنون با برخي دولت هاي متزلزل برقرار است يا در مواردي واشنگتن با دولت هايي كه ديگر وجود ندارند مانند دولت مصر رابطه دارد.
وي افزود: اين در حالي است كه ايران دست بالا را در شرايط منطقه دارد.
هاس تصريح كرد: آمريكا بيشتر از هميشه به انرژي هاي وارداتي وابسته است كه قيمت آنها عمدتاً براساس آنچه در خاورميانه روي مي دهد تعيين مي شود.
وي با بيان اينكه توان نظامي آمريكا در افغانستان و عراق تضعيف شده است افزود: در شرايط مساوي توانايي آمريكا براي شكل دادن اوضاع در خاورميانه ديگر مانند قبل نيست.
رئيس شوراي روابط خارجي آمريكا اضافه كرد: «اين واقعيت با روي دادن رويدادهاي چند ماهه گذشته بوجود نيامده است بلكه اين رويدادها موجب شد آمريكا بتواند بيشتر خود را درباره اين واقعيت متقاعد كند».
هاس سپس با تأكيد بر اينكه قدرت آمريكا در خاورميانه محدودتر شده، گفت: «خيزش انقلابي اخير در خاورميانه تأكيدي بر توانايي محدود آمريكا براي اعمال نفوذ در نتايج تحولات اين كشورهاست.
وي در بخش ديگري از اين گفت وگو تأكيد كرد: «سقوط حكومت حسني مبارك در مصر و چالش هايي كه دولت هاي بحرين، سوريه و كشورهاي ديگر با آنها مواجه اند، همچنين نفوذ آمريكا را عمدتاً در چارچوب مذاكرات اسرائيل و فلسطين كاهش داده و موقعيت ايران را تحكيم كرده است».

 



ياللعجب «شرق» از اصلاح طلبي دستيار مشايي (خبر ويژه)

يك عضو حلقه اسفنديار مشايي ضمن تخطئه مطلق اصولگرايان اعلام كرد جريان متبوع وي درصدد است برخي اصلاح طلبان را در فهرست انتخاباتي خود قرار دهد!
عباس اميري فر كه دستيار مشايي در شوراي فرهنگي نهاد رياست جمهوري محسوب مي شود، در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: ما اصولگرايان را اصولگرا نمي دانيم و معتقديم اصولگرايي مانند جناح راست سنتي شده و خاصيتش را از دست داده است. ما ناممان اصولگرا نيست. جناح راست وقتي خاصيتش را از دست داد اسمش را عوض كرد. مثلا اسمش را گذاشت آبادگران تا رسيد به اصولگرايي. ما پيشنهاد كرديم در اتاق فكرمان يك اسم مناسبي براي خودمان تعيين كنيم. يك پيشنهادهايي هست اما هنوز به نتيجه نرسيده. اما قطعا اسم ما اصولگرا نيست.
نامبرده كه يكي دو سال است در عرصه سياست آفتابي شده و هيچ سابقه فعاليت سياسي ندارد، او هرچند ادعاي حمايت از احمدي نژاد را دارد اما در واقع عليه وي حرف مي زند چرا كه احمدي نژاد پس از انتشار فهرست آبادگران- كه خود وي در تشكيل اين فهرست مشاركت داشت- و پس از پيروزي آبادگران در انتخابات شوراي شهر دوم، از سوي اين شورا به عنوان شهردار تهران انتخاب شد و بنابراين تخطئه ناشيانه آبادگران به عنوان جناح راست، به نوعي تخطئه احمدي نژاد هم هست.
اميري فر در بخش ديگري از اين مصاحبه ابتدا مدعي رقابت «حاميان دولت» با «اصولگرايان» در انتخابات مجلس نهم شد و گفت: رقابت ميان ما و اصولگرايان است. در جريان اصولگرايي افرادي هستند كه از قديم مسئوليت دارند و من نمي خواهم اسمشان را ببرم، چون شما هم مي دانيد كه چه كساني هستند. اين عده خاص از قديم مي خواهند مسئول باشند و الان هم كه سني از آنها گذشته همچنان حضور در پست ها را دوست دارند در نتيجه مي خواهند مثل دوره قبل احمدي نژاد را تحت فشار بگذارند كه با اصولگرايان ائتلاف كند. اما من از شما مي پرسم كه نتيجه دور قبل انتخابات مجلس و ائتلاف ما با اصولگرايان چه شد؟ الان مثلا در تهران چند نماينده طرفدار احمدي نژاد هستند؛ خيلي كم. پس چرا ما بايد دوباره ائتلاف كنيم. لزومي ندارد. ما مي آييم افراد مردمي و متقي و چهره هاي جديد و جوان را معرفي مي كنيم. حتي ممكن است افرادي از گروههاي اصلاح طلب كه در حاشيه هستند در ليست ما قرار بگيرند(!)
خبرنگار با تعجب پرسيد «يعني اصولگرايان در اين فهرست نيستند اما ممكن است اصلاح طلبان باشند؟ ياللعجب!» كه وي پاسخ داد: بله! تمام اصلاح طلبان كه با نظام مشكل ندارند. تمام آن 13 ميليون راي دهنده كه ضدانقلاب نيستند، اما آنها كه به نام اصولگرايي مي خواهند تا آخر عمر قيم مردم باشند قطعا در اين ليست نيستند چرا كه مي خواهند تا آخر عمر نماينده مردم باشند(!)
خاطرنشان مي شود با همين سناريوي انحرافي در انتخابات شوراي شهر سوم بود كه فهرست اصولگرايان دچار دودستگي شد و به اعتبار همين مسئله هم شماري از اصلاح طلبان وارد شوراي شهر تهران شدند و هم اعتبار دولت به خاطر ناكامي فهرست «رايحه خوش» مورد خدشه واقع شد.
اميري فر در مصاحبه با شرق همچنين از طراحي كسب دوسوم كرسي هاي مجلس توسط جريان متبوع خبر داد و در عين حال گفت خبر هدفگذاري مشايي براي كسب دوسوم كرسي هاي مجلس دروغ و فتنه است. وي ابتدا درباره شانس پيروزي طيف متبوع خود در انتخابات مجلس گفت «من با شما شرط مي بندم [!!] كه اين فهرست راي مي آورد». خبرنگار مي پرسد « براي چند كرسي هدفگذاري كرده ايد» و او جواب مي دهد «ما دوسوم كرسي ها را به دست مي آوريم. شما بدانيد اين طيف در مجلس آينده اكثريت مطلق خواهد بود.»
اما چند سطر بعد وقتي خبرنگار مي گويد «اگر يادتان باشد قبلا گفتند مشايي براي كسب حدود دوسوم كرسي هاي مجلس هدفگذاري كرده» كه اميري فر اين بار با تكذيب اظهارات خود مي گويد: اين هم يكي از دروغ هايي است كه از قول ايشان گفته اند. القاي شبهه يكي از عوامل فتنه و نوعي رودررويي با دولت است.(!)
دستيار مشايي در اين مصاحبه همچنين با ادعاي كذب ديگري گفت: ايشان (مشايي) شكايت هم كه مي كند رسيدگي نمي شود مثل شكايت از شريعتمداري كيهان.
كيهان ضمن تكذيب ادعاي اميري فر، آمادگي كامل خود را براي حضور در دادگاه اعلام مي نمايد البته مشروط بر آن كه اگر تخلفات متعدد مشايي و تيم وي محرز شود، او و هم قطارانش پشت رئيس جمهور پنهان نشده و مجازات تخلفات خود را بپذيرند. كما اينكه شكايت قبلي مشايي از كيهان نيز با دفاع مستند مدير مسئول كيهان از سوي دادگاه و هيئت منصفه بي اساس شناخته شد.
اميري فر در مصاحبه آشفته خود دروغ هاي شاخدار ديگري نيز عليه كيهان مطرح كرده است كه گفتني است نزديك به 7 ماه قبل به درخواست وي و با حضور گروهي كه اميري فر از آنها با عنوان جمعيت تازه تاسيس 72 تن ياد مي كرد جلسه اي در كيهان تشكيل شده بود. اميري فر در آغاز آن جلسه با ايما و اشاره و بدون ذكر نام مشايي از مدير مسئول كيهان خواست كه عليه مشايي چيزي ننويسد و شريعتمداري در پاسخ گفت؛ اگر قرار باشد درباره هويت واقعي مشايي همه آنچه را كه مي دانيم بنويسيم، مثنوي هفتاد من كاغذ مي شود ولي از آنجا كه مسير حركت ايشان را پيش بيني مي كنيم و به اين باور رسيده ايم كه وي در آينده اي نزديك چاره اي جز نشان دادن هويت واقعي خود ندارد، براي آگاهي مردم، به نمونه هايي از مواضع مشايي و مغايرت آن با اسلام و انقلاب اشاره كرده و خواهيم كرد. اميري فر باز هم به طور سربسته و به گونه اي كه معلوم بود نمي خواست جمع حاضر درباره مشايي چيز بيشتري بدانند از مدير مسئول كيهان خواست به خاطر حفظ وحدت اصولگرايان درباره مشايي چيزي ننويسد كه شريعتمداري گفت؛ اساساً ما آقاي مشايي را اصولگرا نمي دانيم و سپس به نمونه هايي از مواضع مشكوك مشايي اشاره كرد و توضيح داد كه نگراني كيهان به خاطر ضربه اي است كه آقاي مشايي به جايگاه رئيس جمهور خواهد زد. در پي سخنان مدير مسئول كيهان، حجت الاسلام والمسلمين دعوتي كه از شخصيت هاي روحاني و شناخته شده و صاحب تاليفات متعددي است به آقاي اميري فر گفت؛ آقاي اميري فر! با اين توضيحات مستدل آقاي شريعتمداري معلوم مي شود كه آقاي مشايي شما را فريب داده و شما هم ما را فريب داده ايد. اين اظهارنظر آقاي دعوتي با صلوات بلند حاضران تاييد شد و تعداد ديگري از جمع حاضر ضمن اعتراض به اميري فر، از مدير مسئول كيهان به خاطر توضيحات روشنگرانه اي كه داده بود تشكر كردند و همانجا با صداي بلند- كه در نوار ضبط شده است- خروج خود از جمع موسوم به 72 تن را اعلام داشتند و چند روز بعد نيز خبر جدايي آنها اعلام شد.
اميري فر در مصاحبه با شرق از گفت وگوي مناظره گونه خود با شريعتمداري خبر مي دهد و اين كه من چنين گفتم و او چنان گفت و... اين داستان سرايي در حالي است كه نوار آن جلسه موجود است و علاوه بر اميري فر، چند تن ديگر از حاضران نيز با ضبط صوت هاي خود - MP3- تمام سخنان مدير مسئول كيهان و اظهارات ديگران را ضبط كرده و در اختيار دارند و مخصوصا مي توانند درخواست هاي التماس گونه اميري فر از مدير مسئول كيهان براي ناديده گرفتن مواضع مشايي را به وضوح بشنوند.
دستيار مشايي در پايان مصاحبه با بياني مغالطه آميز گفته است: ختم كلام اين است كه هركس احمدي نژاد را قبول دارد، بايد مشايي و معتمدين ايشان را هم قبول داشته باشد. كسي كه امام را قبول داشت بايد معتمدين امام و كسي كه علي(ع) را قبول داشت، معتمدين علي را هم قبول مي داشت.
بي پايگي اين سخن نيز كاملا روشن است چرا كه انتساب به اولياي الهي و امام و رهبري به خودي خود مصونيت و اعتبار نمي آورد و اگر حرمت و احترامي نيز هست كه هست صرفا تا زماني است كه تخطي و انحرافي صورت نگرفته باشد ضمن اينكه معلوم نيست مقصود از غلوهايي نظير مقايسه رئيس جمهور با علي(ع)، آيا حقيقتا براي دفاع از رئيس جمهور محترم است يا از نوع آن قبيل اظهاراتي كه بايد در رده فرصت طلبي و مديحه گويي و... طبقه بندي كرد. جالب است توجه داشته باشيم كه همين آقاي اميري فر چند روز پيش، احكام رهبري را به مولوي و ارشادي تقسيم بندي كرده بود!


 



هيچ كشوري مثل ايران در لبنان مقبوليت ندارد (خبر ويژه)

«ايران برخلاف ساير كشورها، با تمام جريان هاي سياسي در لبنان رابطه نزديكي دارد. اين واقعيت باعث شده تا جمهوري اسلامي بتواند اجماعي كلي بر سر حمايت از مقاومت ايجاد كرده و سياست مبارزه با اسرائيل و آمريكا را در لبنان جا بيندازد».
تحليل فوق از سوي يك پايگاه خبري و اينترنتي لبناني منتشر شده است. به گزارش ايران ديپلماسي، «لبنترفورسز» در تحليل خود مي نويسد: ايران در طول تاريخ منطقه هيچ كدام از گام هايش را بي تدبير، بي هدف و بدون اتخاذ سياست روشن برنداشته و براي هر حركتي، انديشه اي بزرگ پرورانده است. در لبنان نيز شاهد چنين وضعيتي هستيم. هدف ايران وصل كردن مقاومت در لبنان به مقاومت اسلامي فلسطين است تا بدين ترتيب خط تكامل يافته اي از غزه به لبنان كشيده شود.
اين رسانه لبناني اضافه كرد: ايران از چنان قدرت و نفوذي برخوردار است كه مي تواند جريان هاي اصلي لبناني را با خود همراه و عليه رقباي منطقه ايش به صف بكند بر سر انتخاب نجيب ميقاتي به نخست وزيري به خوبي شاهد اين اتفاق بوديم. ديديم كه مثلاً چهره اي مثل وليد جنبلاط كه در نقد ايران نطق هاي آتشين سر مي داد چگونه از جبهه 14 مارس خارج شد و به جمع متحدان لبناني ايران پيوست. اين جبهه به قدري قدرتمند شده است كه حتي چهره هايي مثل امين جميل نيز نسبت به همراهي با سعد حريري متزلزل شده اند. حتي تحولات داخلي سوريه نيز باعث نشده تا خدشه اي در وحدت اين جبهه ايجاد شود. ايران به همين نيز كفايت نمي كند و به دنبال گسترش نفوذ در خاورميانه جديد است.

 



اين درد با هذيان درمان نمي شود (خبر ويژه)

رئيس جمهور آمريكا اعلام كرد نيروي قدس سپاه پاسداران ايران را به دليل نقش داشتن در سركوب اعتراض هاي اخير سوريه هدف تحريم قرار مي دهد.
براساس اين ادعا، دارايي هاي احتمالي سپاه قدس در حوزه قضايي آمريكا توقيف خواهد شد و اتباع آمريكايي نيز از هرگونه داد و ستد با افراد و دستگاه هاي تحريم شده منع خواهند شد.
موضع تبليغاتي رئيس جمهور آمريكا از چند جهت گزافه به نظر مي رسد: اولا مقامات آمريكايي كه به ايجاد بلوا و فتنه گري در سوريه براي فشار به جبهه مقاومت مشغولند، بهتر از هر كس بر دروغ بودن ادعاي خويش واقفند ثانيا اين آمريكا است كه با تحريك و حمايت از جرياني كه طي هفته هاي اخير تنها چند هزار نفر را از مجموع جمعيت چند ده ميليوني سوريه به خيابان ها آورده، در واقع به نقض حقوق ملت سوريه مي پردازد همچنان كه در بحرين و يمن و اردن و عربستان سعودي نيز مستقيم و غيرمستقيم در سركوب وحشيانه ملت هاي مسلمان نقش آفريني مي كند ثالثاً سپاه قدس كدام دارايي را در خاك آمريكا دارد كه مي تواند توقيف شود؟! آمريكايي ها از زمان بدبختي هاي زنجيره اي خود در عراق و افغانستان، علي الدوام به بدگويي عليه سپاه قدس جمهوري اسلامي ايران مشغولند. آيا بعد از يك دهه تازه يادشان افتاده كه چنان تحريم مضحكي را وضع كنند؟
و سرانجام بايد به جناب اوباما گفت كه ناراحتي و درد شما از سپاه قدس، از جاي ديگري است و زخم پديد آمده از ضربات اساسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و سپاه قدس آن، با عقده گشايي و اتهام پراكني و تحريم تبليغاتي درمان نمي شود.
خاطر نشان مي شود پنتاگون و سازمان سيا و وزارت خارجه آمريكا در هر يك از كشورهاي مسلمان منطقه كه به بن بست مي خورند و دچار هزيمت مي شوند، - از جمله عراق و افغانستان و لبنان و فلسطين و...- تقصير را به گردن سپاه قدس مي اندازند.

 



مثل پينوكيو از «خر عقلي » به «خر واقعي» رسيده ايم (خبر ويژه)

همكار نشريات اصلاح طلب كه چند سالي است در آمريكا اقامت دارد، معتقد است اقامت در غرب به خاطر خودباختگي و شيفتگي، همان حكايت سفر پينوكيو به جزيره خوشي و درازگوش شدن در پايان ماجرا است.
داريوش سجادي در مطلبي با عنوان پينوكيوها در لندن به جنجال اخير عروسي شاهزاده ويليام در انگليس و هيجان كاذب حواشي آن در رسانه هاي شبه روشنفكري مي پردازد و مي نويسد: در داستان مشهور پينوكيو سرزميني تحت عنوان pleasure island يا جزيره خوشي وجود دارد كه پينوكيو با اغواي گربه نره و روباه مكار مفتون آن جزيره شده و با شوق و ابتهاج عازم آن «خوش باشي» مي شود. خوش باشي كه پينوكيو بعد از رسيدن به آن pleasure island با تلخي توام با تاخير متوجه توهمي بودن آن مي گردد. پينوكيو بعد از ورود به «جزيره خوشي» و چند روز خوشگذراني و خوش باشي تدريجاً با دراز شدن گوش ها و دم درآوردن متوجه «خر شدنش» مي شود. خريتي كه اينك صرفاً و بمنظور بقا در آن «جزيره موسوم به خوشي» ايشان را ملزم و محكوم به آن كرده و مي كند تا نه «مثل خر» بلكه «عين خر» كار كند. كار كردني براي زنده ماندن.
در واقع «كارلو كلودي» نويسنده و خالق پينوكيو زبردستانه به مخاطب تفهيم مي كند براي تن دادن به اين سفر توهمي و بمنظور رسيدن به جزيره خوش باشي ابتدا بايد «عقلا خر» شويد تا در انتها «واقعا خر» شويد.
سجادي ادامه مي دهد: توهمي عام كه در حال حاضر گريبان گير كسر بزرگي از خودباختگان و غرب شيفتگان در جهان شده تا ضمن باور چنين توهمي از غرب به عنوان «جزيره خوشبختي» خود را به آب و آتش براي رسيدن به آن شادكامي موهوم زده و بعد از رسيدن به آن با واقعيت تلخ آشنا شده و ضمن به رسميت شناختن اجتناب ناپذير آن «خريت توهمي» ناگزير و ناگريز براي تداوم بقاي خويش ملزم به تن دادن «كار خري» و «خركاري» در چنان ناكجا آبادي خواهند شد. تن دادن به مشاغل و حرفه هايي كه در اوطان خود هرگز حاضر نبوده و نيستند از كنارشان هم بگذرند. هرچند اكنون نيز ناصادقانه خود و حرفه خود در خارج از كشور را براي هموطنان و اقوام و دوستان شان در وطن كمتر از دكتري و مهندسي و ميليونر و تاجر و هنرمند موفق بودن، معرفي و ترسيم نمي كنند.
وي با ذكر برخي مثالها مي نويسد: «شهره دختري 28 ساله با مدرك كارشناسي از تهران است كه تقريبا دو سالي مي شود از ايران به آمريكا آمده. او اكنون در يكي از فروشگاه هاي زنجيره اي غرب آمريكا كارگري ساده است. شهره اي كه در ايران با پسر شاه نيز با اكراه پالوده مي خورد و در ايران از كنار شاغلين به شغل فعلي خود با افاده و تفرعن رد مي شد اكنون ولو، به اكراه امر بر صاحب كار آمريكائي اش شده. كار شهره از خالي كردن ظروف زباله تا تميز كردن دستشوئي و مبال هاي عمومي در كنار چيدن كالا در قفسه ها و صندوق داري را شامل مي شود. يا آن ديگري جواني حدودا 25 ساله است كه در يكي ديگر از فروشگاه هاي آمريكا به اتفاق چند جوان و ميان سال هم وطنش اشتغال به حرفه كارگري دارد. يك بار در يكي از فرصت هاي استراحت با ايشان هم نشين شدم و در حين صحبت با ايشان ناگهان مديريت آمريكائي فروشگاه به محوطه بيروني آمد و جواد و يارانش بلافاصله خود را پنهان كردند! وقتي از ايشان چرائي اين كار را پرسيدم گفتند چون تنها دو نوبت حق استراحت بين كار دارند و آنها دو نوبت خود را قبلا مصرف كرده اند اين بار خارج از نوبت مشغول استراحت بوده اند. آنها استفاده اين بنده هاي خدا در مورد استفاده غيرمجاز از يك فرصت استراحت 10 دقيقه اي در حين فعلگي كردن براي آمريكائي ها، آن هم علي رغم برخورداري از تحصيلات عاليه را زرنگي و باج ندادن معنا مي كردند!».
سجادي آنگاه هيجان زدگي رسانه هاي اپوزيسيون نسبت به ازدواج شاهزاده انگليسي را مورد انتقاد قرار مي دهد و مي نويسد: اعلام مراسم ازدواج پرنس ويليام پسر ارشد پرنس چارلز «وليعهد انگلستان» با كاترين ميدلتون در كنار هروله و هلهله و همهمه شيدائيان تشنه رؤيت چنين رويدادي، مستندي برجسته از عفونتي پيشرفته در روان چنان روان پريشاني است كه در روياي خود در جستجوي همان جزيره خوشبختي مي گردند كه پيش از ايشان پينوكيو در اشتياقش «خر» شده بود! اثبات سفاهت 60 ميليون شهروند انگليسي كه ساليانه و با طيب خاطر هزينه زندگي اشرافي خانواده اي موسوم به سلطنت در بوكينگهام را با ماليات هاي مستقيم خود تامين مي كنند يك بحث است و تبيين بلاهت «دهان هاي نيمه باز» و «چشم هاي مفتون» شيدائيان در گوشه و كنار دنيا بحثي ديگر.

 



راهپيمايي دانش آموزان پاكستاني به حمايت از كودكان بحرين

سرويس خارجي-
دانش آموزان پاكستاني در حمايت از كودكان بحريني تظاهرات همبستگي برگزار كردند و خواستار توقف كشتار كودكان بي دفاع بحرين شدند.
در اين تظاهرات دانش آموزان پاكستاني در حالي كه تصاوير كودكان بحريني را كه به شهادت رسيده بودند در دست داشتند شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل سر دادند. دانش آموزان همچنين ضمن حمل تابوت هاي نمادين همبستگي خود را با تظاهركنندگان بحريني ابراز كردند. تظاهركنندگان پاكستاني همچنين جنايات آل سعود را محكوم و اعلام كردند كه اين مردم با همكاري خاندان آل سعود به شهادت رسيده اند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14