(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 13 اردیبهشت 1390- شماره 19917

اخراج 200 نفر از دانشگاهيان بحرين
تظاهرات دانشجويان مصري عليه شيمون پرز
پس از گواهي تولد، مدرك تحصيلي اوباما هم زير سؤال رفت
قانون عفاف و حجاب در دانشگاه نداريم!
چرا مطهري؟!
تبيين علّي- فرهنگي ترور علامه مطهري در چارچوب رهيافت كشمكش
نگاهي به افزايش تقاضا براي تحصيل در پايتخت
به خانه برنمي گرديم!
جوان در انديشه استاد مطهري



اخراج 200 نفر از دانشگاهيان بحرين

به گزارش برنا به نقل از عربين بيزينس، دانشگاه بحرين طي روزهاي اخير به دنبال بيداري در دانشگاه ها، 200تن از دانشجويان، اعضاي هيئت علمي و كاركنان دانشگاه را اخراج كرده است.
به گفته دكتر ابراهيم محمد جناحي- رئيس دانشگاه بحرين- اعضاي هيئت مديره دانشگاه و بخش حراست دانشگاه نيز از جمله اخراجي هاي اين دانشگاه بوده اند كه به دليل مخالفت با دولت از كار بركنار شده اند.
گفتني است؛ طي چند ماه اخير، به دليل مخالفت مردم با دولت، حمدبن عيسي آل خليفه، پادشاه بحرين براي اثبات قدرت خود در بحرين فشارهاي سختي بر مردم وارد كرده است. در اين ميان جامعه دانشگاهي بحرين، به دليل نقش پررنگي كه در بيداري و آگاهي بخشي مردم داشته است، مورد هجمه جدي قرار گرفته است.



 



تظاهرات دانشجويان مصري عليه شيمون پرز

دانشجويان مصري در جواب مصاحبه رئيس جمهور اسرائيل كه خواستار تجديد روابط جوانان مصري با آنان شده بود تظاهرات كردند.
به گزارش اهرام آنلاين، دانشجويان مصري در جواب مصاحبه رئيس جمهور اسرائيل- شيمون پرز- با راديو اسرائيل كه از جوانان خاورميانه و به طور خاص از جوانان مصري خواسته بود روابطشان را با اسرائيل از سر بگيرند، به تظاهرات پرداختند و خواستار پايان دادن هرگونه روابط با رژيم صهيونيستي شدند.
چهارشنبه گذشته، صدها دانشجوي مصري از حزب هاي مختلف مصري، از مقابل درب ورودي دانشگاه قاهره به سمت سفارتخانه اسرائيل تظاهرات كردند.
دانشجويان خشمگين طي اين تظاهرات شعارهايي عليه رژيم صهيونيستي دادند و خواستار پايان دادن به معاهده كمپ ديويد و اشغال فلسطين از سوي اسرائيل شدند. همچنين در اين تظاهرات دانشجويان عليه توافقنامه گاز بين مصر و رژيم صهيونيستي اعتراض كردند و در پايان اين تظاهرات اعلام كردند، براي يادبود كشتار هزاران فلسطيني كه در انفجار سال 1948 توسط صهيونيست ها كشته شدند در تاريخ 15 مي- 25 ارديبهشت- تظاهرات ديگري در مصر برگزار خواهند كرد.

 



پس از گواهي تولد، مدرك تحصيلي اوباما هم زير سؤال رفت

گويا جمهوريخواهان آمريكا قصد ندارند دست از سر رئيس جمهوري كشورشان بردارند زيرا پس از ابراز ترديد درباره تولد وي در ايالات متحده، مدارك تحصيلي اوباما را نيز زير سؤال برده اند.
به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از روزنامه اينديپندنت، «دونالد ترامپ» از جمهوريخواهان حاضر در كنگره آمريكا مدرك دانشگاهي باراك اوباما را زير سؤال برده و عنوان كرده است كه رئيس جمهور آمريكا در دوران تحصيل شاگرد بسيار تنبلي بوده است.
ترامپ كه از وي به عنوان يكي از نامزدهاي احتمالي حزب جمهوريخواه براي انتخابات سال آتي نام برده مي شود هيچ سندي براي اثبات ادعاي خود عنوان نكرد اما اعلام كرد كه هم چنان به دنبال ثابت كردن اين نكته خواهد بود كه اوباما متولد آمريكا نيست.
بنابراين گزارش، گروهي از راست گرايان «باراك اوباما» را متهم كرده اند كه در آمريكا متولد نشده بنابراين صلاحيت رياست جمهوري و اداره كردن آمريكا را ندارد.
هم اكنون جمهوريخواهان آمريكا به دنبال يافتن گزينه اي مناسب براي انتخابات رياست جمهوري سال آتي هستند و در اين ميان آنها به دنبال كسي نيستند كه بتواند چالش هاي آمريكا در مواردي چون اقتصاد، خدمات درماني و يا جنگ هايي را كه ايالات متحده در آنها حضور دارد، برطرف كند، بلكه رقيب ديرينه دموكرات ها به دنبال آن است كه بداند اوباما واقعا در كجاي جهان به دنيا آمده است.
در همين رابطه گروهي دست راستي كه معتقدند اوباما در آمريكا متولد نشده صلاحيت وي را براي رياست جمهوري زير سؤال برده اند و مي گويند سند محكمي براي ثابت كردن اين نكته كه اوباما در هاوايي متولد شده وجود ندارد. اين گروه قصد دارد به طور قانوني موضوع تولد اوباما را پيگيري كند و در اين راه توانسته حمايت نيمي از جمهوريخواهان را نيز كسب كند.
موضوع مدرك تحصيلي رئيس جمهور آمريكا، پيش از اين نيز- در مورد تحصيل جرج بوش پسر در دانشكده افسري- به عنوان حربه اي براي شكستن راي وي در انتخابات، توسط رقبا به كار گرفته شده بود.

 



قانون عفاف و حجاب در دانشگاه نداريم!

معاون دانشجويي وزارت علوم با اشاره به جدا بودن بخش نامه عفاف و حجاب در دانشگاه ها گفت: موردي به نام «عفاف و حجاب» در آيين نامه انضباطي دانشگاه ها نيست.
محمود ملاباشي در گفت وگو با خبرگزاري دانشجو، گفت: آيين نامه انضباطي در دانشگاه ها مربوط به تخلفات آموزشي است كه كميته انضباطي موظف به پيگيري آن است.
وي در ادامه مي افزايد: در آيين نامه انضباطي موردي به نام «عفاف و حجاب» در دانشگاه ها وجود ندارد و بايد معاونت فرهنگي دانشگاه، آيين نامه جدا تدوين و به دانشگاه ها ارسال كند.
معاون دانشجويي وزارت علوم خاطرنشان كرد: البته تعلل كميته هاي انضباطي در برخي دانشگاه ها براي رسيدگي به موارد انضباطي به وضوح ديده مي شود كه نياز به نظارت بيشتر در اين زمينه وجود دارد.
اين اظهارات درحالي بيان مي شود كه سال هاست دانشجويان دانشگاه هاي مختلف در اعتراض به وضعيت حجاب در دانشگاه ها، از مسئولين استمداد كرده اند و به دليل كم توجهي به اين درخواست ها مجبور به تكرار هر ساله آن مي شده اند.

 



چرا مطهري؟!
تبيين علّي- فرهنگي ترور علامه مطهري در چارچوب رهيافت كشمكش

مهدي جمشيدي
در 12 ارديبهشت سال 1358، در حالي كه تنها كمتر از سه ماه از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته بود، گروه شبه ماركسيستي فرقان به «ترور آيت الله علامه مرتضي مطهري» دست زد. به اين ترتيب، در آستانه تشكيل نظام سياسي جديد «مغز متفكر» و «نفر دوم» انقلاب اسلامي از صحنه حذف گرديد و انقلاب براي هميشه از نعمت و فرصت حضور بي بديل ايشان محروم گشت. به دستور امام خميني(ره) و با سرعت، يك تيم امنيتي به مطالعه اين ترور پرداخت و توانست به عوامل اين ترور كه برخي از اعضاي گروه فرقان بودند دست يابد. از آن هنگام تاكنون- كه حدود سه دهه مي گذرد- بحثهاي متعددي درباره علل اين ترور و ماهيت گروه فرقان صورت پذيرفته، اما نگارنده در اين مقاله به دنبال يافتن پاسخ دو پرسش اساسي در پهنه اي جامعه شناختي است. دو پرسش ياد شده عبارتند از:
اول. گروه فرقان به چه دليل يا دلايلي دست به ترور علامه مطهري زد؟ به بيان ديگر، ترور علامه مطهري برخاسته از چه زمينه ها و روشهايي بوده است؟
دوم. ايدئولوژي گروه فرقان كه محرك و برانگيزاننده آنها به سوي ترور علامه مطهري بود، چه خاستگاهي داشت و چه كساني در تكوين و توليد آن نقش- مستقيم يا غيرمستقيم- ايفا كردند؟
متناظر با اين پرسشها، دو فرضيه طراحي شده اند كه به اين شرح هستند:
فرضيه اول: ترور علامه مطهري به دست گروه فرقان، ناشي از «كشمكش ايدئولوژيك» آنها با جناب علامه بود.
فرضيه دوم: دست چند عامل در شكل گيري ايدئولوژي گروه فرقان و هدايت دادن آن ها به سمت ترور علامه مطهري مؤثر بودند: سازمان مجاهدين خلق، محمد موسوي خوئيني ها و سازمان اطلاعاتي دولت آمريكا.
پرداختن به اين مسئله تاريخي- فرهنگي از چند منظر داراي اهميت و ضرورت است. يكي اين كه مطالعه ريشه ها و علل ترور علامه مطهري مي تواند معرف ماهيت نقش آفريني او در نهضت اسلامي و انقلاب اسلامي باشد. ديگر اين كه نشان مي دهد هرج و مرج و اغتشاش درخوانش دين مي تواند مولد تنش اجتماعي و آشفتگي معرفتي باشد. علاوه بر اين، نتايج اين مسئله مي تواند گوياي اين حقيقت باشد كه برخي از افكار و ايده هاي روشنفكران معاصر، چگونه خشونت غيرمنطقي را تجويز كرده اند. به طور خاص، اين مقاله نمايانگر اين واقعيت خواهد بود كه انديشه هاي علي شريعتي در كنارجذب كردن بخشهايي از جوانان دهه هاي چهل و پنجاه به فرهنگ اسلامي، چگونه توانسته پيامدهاي منفي و نامطلوب نيز به دنبال داشته باشد.
تبيين حاضر كه هويت جامعه شناختي دارد، نوعي «تبيين علّي»1 است زيرا در پي بحثي علت كاوانه درباره ترور علامه مطهري است. از جهت ديگر، اين تبيين نوعي «تبيين فرهنگي»2 نيز هست؛ چرا كه به صورت عمده به متغيرهاي فرهنگي- به ويژه ايدئولوژي- تاكيد كرده و از بكارگيري متغيرهاي سياسي و اقتصادي خودداري نموده است3.
از يك جهت، دو رهيافت نظري در جامعه شناختي حضور دارند: رهيافت توافق4 و رهيافت كشمكش5 (تا تضاد). ترور علامه مطهري را چارچوب رهيافت كشمكش، قلم پذير است نه رهيافت توافق.
از اين رو، تبيين در چارچوب رهيافت كشمكش انجام شده است. البته رهيافت كشمكش به كار رفته در اين تحقيق نه از نوع رهيافت «ماركسي» است و نه از نوع رهيافت «دارندورفي» نه طبقه مبتني بر پايگاه اقتصادي و نه اقتدار برآمده از نقش و سمت، هيچ كدام در اين تبيين جايي ندارد و اين پژوهش تنها از نظر تاكيد و تمركز بر كشمكش و تضاد و ستيزه جويي، از مصاديق رهيافت كشمكش قلمداد شده است. در رهيافت كشمكش مورد نظر نگارنده «ايدئولوژي» به مثابه بخش عمده اي از فرهنگ، خاستگاه و منشأ كشمكش اجتماعي معرفي شده است.
از آن جا كه اين تحقيق، نوعي تحقيق تاريخي است؛ نگارنده به روش اسنادي روي آورده و تلاش كرده از درون مطالعه كتابخانه اي نسبتا مفصل و دقيق، پاسخ پرسش ها را بيابد. در اين راستا، به نوشته ها و مصاحبه هاي به جا مانده از خود جناب علامه، دوستان و شاگردان ايشان، برخي اعضاي گروه فرقان، مسئولان پرونده و... استناد شده و از رجوع به منابع دست دوم، صرف نظر گرديده است؛ تا اعتبار تحقيق مخدوش نشود.
از نظر سطح تبيين جامعه شناختي نيز بايد تبيين پيش رو را «تبيين تلفيقي» قلمداد كرد كه هم به «عاميت» پرداخته و هم به «ساختار» و قائل به وجود رابطه دو سويه ميان آن هاست. به عنوان مثال، بيان شد، كه عامليت هاي انساني در بستر شرايط ساختاري جامعه فعاليت مي كنند و نسبت به همين شرايط ساختاري، واكنش نشان مي دهند؛ و از سوي ديگر، آنها قادر به مقاومت در برابر برخي از الزامات و مقتضيات شرايط ساختاري جامعه نيز هستند.
به منظور پاسخ دهي به دو پرسش اصلي يادشده، مقاله حاضر در دو بخش سامان دهي شده است.
1- علل ترور علامه مطهري
در اين بخش از مقاله بايد به اين پرسش پاسخ بدهيم كه برانگيزاننده گروه فرقان نسبت به ترور علامه مطهري چه بود؟
ترور علامه مطهري
توسط گروه فرقان
بحث در اين باره نيازمند شناسايي گروه فرقان است؛ بايد دريافت كه گروه فرقان از چه زماني تشكيل شد؛ در پي چه اهدافي بود؟ چه مي كرد؟ اعضاي آن چگونه بودند؟ و سؤالات ديگري از اين دست.
گروه فرقان از سوي «اكبر گودرزي» در نيمه اول دهه پنجاه پايه گذاري شد. گودرزي جوان بيست و پنج ساله اي بود كه در چند مدرسه علميه، قدري دروس حوزوي خوانده بود اما به دليل گرايشهاي شبه ماركسيستي و انحرافي، از همه اين ملايي اخراج شده بود. وي در ابتدا به ايراد يك سلسله سخنراني به عنوان «تفسير قرآن» در برخي از مساجد مناطق مختلف تهران روي آورد و توانست به زودي، جواناني رابه سوي خود جلب كرده و حلقه اي فكري را ايجاد نمايد. يكي از دلايل اصلي روي آوردن برخي از جوانان به وي، نوع برداشتي بود كه او از قرآن عرضه مي كرد. گودرزي كه به شدت از افكار و آموزه هاي ماركسيستي تأثير پذيرفته بود، قرآن را به شيوه اي ماركسيستي و در تناسب با اصول و ايده هاي اساسي آن، تفسير و فهم مي كرد. در دهه هاي چهل و پنجاه شمسي، اين انديشه كه «ماركسيسم، علم مبارزه است» در ذهنيت نسل جوان آن زمانه رسوب و رسوخ كرده بود و آن ها بر اين باور بودند كه تنها ايدئولوژي اي مقبول و مطلوب است كه آموزه هاي مولد انقلاب و انقلابي گري را در برداشته باشد. به اين سبب، گرايش به افكار چپ روانه به صورت گسترده اي شايع شده بود. گودرزي اين اشتياق و تمايل اجتماعي را به خوبي شناسايي كرد و در پي توليد و ترويج گفتماني متناسب با آن برآمد.
يكي از اعضاي گروه فرقان در اين باره مي نويسد:
«دوستان ما به اين دليل به اين تفكر گرايش پيدا كردند كه جرياني بود كه اسلام انقلابي را ترويج مي كرد و با ارتجاع و تفكرات ارتجاعي، مخالف بود.»6
از سال 1355، گودرزي به تأسيس گروه فرقان و انتشار سلسله تفاسير قرآن خود در جزوه هايي به نام «پيام قرآن» همت گمارد7.
گفتني است گودرزي به عنوان رهبر گروه فرقان داراي ويژگي هاي خاصي بود، از جمله اين كه:
الف- متكبر و مغرور بود8.
ب- زندگي بسيار ساده و فقيرانه اي داشت9.
ج- بسيار پركار بود، آنچنان كه در همين سن اندك، براي حدود بيست جزء قرآن تفسير نوشته بود و علاوه بر اين، كتاب هاي ديگري را نيز نگاشته بود.
د- از نظر رواني، كاملاً بيمار بود به گونه اي كه به باور بسياري از افراد، فردي عقده اي به نظر مي رسيد10.
افراد گروه فرقان آنچنان مجذوب و فريفته شخصيت گودرزي شده بودند، كه از خود اراده اي مستقلي نداشتند و تنها از او دنباله روي مي كردند:
«شاگردان و ياران گودرزي نسبت به وي، بسيار خاضع و مطيع بودند و كاملاً مقلدانه عمل مي كردند.»11
در گروه فرقان، تنها خود گودرزي بود كه مدعي انديشه ورزي و شأن نظري بود. به اين سبب، ساير افراد گروه، به تقليد فكري و اعتقادي روي آورده و نظرات و آراء او را بي چون و چرا مي پذيرفتند. بنابراين، معيار و مبناي ايدئولوژي گروه فرقان، شخص گودرزي بوده است. از مطالعه مجموع نوشته هاي او در كنار رجوع به تحليل ها و برداشتهاي صاحبنظران، چنين استنباط مي شود كه اصلي ترين خطوط و بنيان هاي فكري و اعتقادي گروه فرقان كه سازنده ايدئولوژي اين گروه است، به اين شرح است:
اول. قائل بودن به ماترياليسم ديالكتيك (و در نتيجه اصالت انقلابي گري و مبارزه جويي)
دوم. تفسير نمادين اسلام به مبناي ادبيات و انديشه ماركسيستي (نمايانگر بعد التقاطي گروه فرقان)
سوم. ضديت با روحانيت (در چارچوب مثلث زر، زور و تزوير و با عنوان آخونديسم)
چهارم. مبارزه مسلحانه در كنار توليد و انتشار آگاهي انقلابي (خشونت در عمل)
در اين چارچوب نظري، علامه مطهري به مثابه يك «دشمن جدي» تلقي مي شد چرا كه12:
الف. او مدت ها در دانشگاه دولتي (در زمان حاكميت رژيم پهلوي) تدريس و از آنجا حقوق دريافت مي كرد. بنابراين، او فردي همسو با رژيم طاغوت و غيرانقلابي بود.
ب. با چهره ها و گروه هاي مبارز و انقلابي به مخالفت برمي خاست، از جمله سازمان بي هويت مجاهدين خلق، گروه فرقان و علي شريعتي.
ج. ساده زيست نبود و زندگي اشرافي داشت.
د. در حكومت پس از انقلاب اسلامي (كه گروه فرقان آن را «ديكتاتوري آخونديسم» مي ناميد)، رهبر در سايه و نفر دوم (پس از امام خميني) به شمار مي آمد.
باطل بودن گزاره هاي اول و چهارم آشكار است و نياز به توضيح ندارد. درباره گزاره سوم بايد گفت آنچه گروه فرقان، وابستگي علامه به سرمايه داري و خروج از ساده زيستي معرفي مي كرد تنها از اين مسئله ناشي مي شد كه ايشان منزلي در قلهك خريده بود13 و با اتومبيل شخصي رفت و آمد مي كرد!14 در حالي كه تمام دوستان و شاگردان علامه كه از نزديك با وي ارتباط داشته زندگي وي را يك زندگي ساده و متوسط توصيف كرده اند، اما گزاره دوم جاي تفصيل دارد كه در بخش بعدي به آن مي پردازيم.
ادامه دارد

 



نگاهي به افزايش تقاضا براي تحصيل در پايتخت
به خانه برنمي گرديم!
<
br>پريسا جلالي
يكي از مهم ترين ملاك ها براي انتخاب دانشگاه محل تحصيل از سوي جوانان شهرستاني توجه ويژه به شهرهاي بزرگ با امكانات مناسب است كه در اين بين پايتخت كشور همواره بيشترين طرفدار را داشته است . جوانان شهرستاني كه بيشتر آنها جزء شاگردان ممتاز مدارس شهر يا روستاي محل تحصيل خود هستند ماندن در شهر خود و ادامه تحصيل در آنجا را
بر حسب برخي پيش زمينه هاي ذهني نمي پسندند .
دربيان روشن ترين دليل اين گرايش
مي توان به انتخاب نخستين اولويت برترين هاي كنكور در شهرستان ها اشاره كرد كه بيشتر آنها تهران و شهرهاي بزرگ را در صدر گرا يش ها و انتخاباتشان
مي گنجاند .
نكته حايز اهميت آنكه در تجمع چند سال اخير خانواده هايي كه فرزندانشان به خاطر گزينش بومي نتوانسته بودند در تهران پذيرفته شوند، هيچ گونه تمايلي از سوي اين خانواده ها براي تحصيل فرزندان در شهر بومي خودشان ديده نمي شد .
نگار فارغ التحصيل رشته پژوهش گري اجتماعي كه خود اهل همدان است
مي گويد: ترجيح مي دهم پس از تحصيل به صورت مستقل در تهران زندگي كنم .
وي يادآور مي شود كه در ساير شهرها به جز پايتخت امكان پيشرفت وجود ندارد و سطح زندگي پايين مانع از دست يابي به وضعيت نسبتا ايده آل مي شود .
نگار درباره توقع فارغ التحصيلان شهرستاني از دولت مي افزايد: انتظار ندارم كه بخشي از امكانات به صورت نصف و نيمه و حتي صدقه اي به شهرهاي كوچك داده شود تا اين انتظار بوجود آيد كه جوانان مستعد شهرستاني به ترقي در شهرهاي بزرگ نينديشند .
اين دانشجوي شهرستاني خاطر نشان مي كند كه حبس كردن دانشجويان شهرستاني در شهر خودشان نخبه كشي است و چه بسا خيلي از اين افراد تا آخر عمر نتوانند استعدادهاي خود را باور كنند .
ساسان حسين زاده فارغ التحصيل رشته صنايع و اهل مشهد نيز در دفاع از حضور جوانان مستعد شهرستاني در شهرهاي بزرگ مي گويد: شهرستاني ها به اندازه كافي دوران قبل از تحصيلات دانشگاهي را در نهايت كمبود امكانات سپري مي كنند و به نظرم درست نيست كه حق اين ها براي آموزش عالي در شهرهاي بزرگ ناديده گرفته شود .
وي معتقد است كه بخش قابل توجهي از امكانات در شهرهاي بزرگ به خاطر بد هزينه شدن هدر مي رود و تنها راه استفاده بهينه از درياي بيكران امكانات كشف استعدادهاي مهجور مانده در ديگر شهرهاست .
ساسان ادامه مي دهد كه هيچ تمايلي به بازگشت ندارد و درعين حفظ اصالت خود ترجيح مي دهد از آنچه سهم و حق خود در بهره گيري از امكانات است استفاده كند .
پدرام كه در يك دانشگاه غير دولتي تحصيل مي كند هم در اين رابطه مي گويد: حضور دانشجويان شهرستاني در تهران به تدريج پيامدهاي زيان باري را متوجه سيستم آموزشي كشور مي كند .
به گفته اين فارغ التحصيل رشته
جامعه شناسي نبود سنخيت فرهنگي ميان آنچه كه تقاضا مي شود و آنچه كه واقعا در دسترس است باعث مي شود كه فارغ التحصيلان شهرستاني كه بعدها به عنوان مهاجر در بطن يك زندگي شهري وارد مي شوند، در پشت نام تهران پنهان شوند و تا آخر عمر با يك هويت دو گانه گذران عمر كنند .
وي دوري از خانواده و فاصله گرفتن اجباري از ارزش هاي قومي را بدترين نتيجه گرايش به ماندن در تهران دانسته و
مي افزايد: بسياري از دانشجويان و
فارغ التحصيلان مهاجر پس از مدتي دچار سرخوردگي شده و ممكن است كوله بار يك عمر تحصيل را با در پيش گرفتن رويه هاي متضاد در زندگي تباه كنند .
پدرام معتقد است كه دولت بايد راهكارهاي مؤثر و اجرايي قوي براي
محدود شدن پذيرش دانشجويان شهرستاني در تهران را بيش از گذشته اتخاذ كند .
تأثير پذيري از فرهنگ مدرن شهري يكي از مهم ترين اثرات زندگي در محيط غير بومي است كه بيشتر دانشجويان و فارغ التحصيلان شهرستاني را آزار مي دهد .
اين امر مي تواند شكل ناموزوني را در تركيب اجتماعي و علمي بدنه جمعيتي كشور ايجاد كند .
دكتر مريم يوسفي استاد علوم اجتماعي دانشگاه درباره دلايل گرايش جوانان شهرستاني به تحصيل در تهران مي گويد: توسعه نيافتگي علمي و اجتماعي شهرهاي كوچك اصلي ترين دليل گرايش به مهاجرت از سوي اين افراد است .
دكتر قرائي مقدم آسيب شناس اجتماعي هم در اين رابطه عقيده دارد:
تأثير پذيري از تغيير در قالب پذيرش فوري مد و انعطاف در برابر تغييرات از جمله علائم ملموسي است كه طي چند سال اخير در بين مهاجران علمي كشور مشاهده شده است .
به باور اين استاد دانشگاه حتي كساني كه در برابر تغيير و گرايش به مدرن شدن بخواهند از خود مقاومت نشان دهند
به راحتي در برابر موج فشار اطرافيان آسيب پذير مي شوند و مجبورند تا مدتها در يك چالش هويتي به سر ببرند .
در حال حاضر بسياري از دانشگاه هاي معتبر ديگر شهرها از امكانات رفاهي و علمي بسيار مناسبي برخوردارند به ويژه اينكه چنين امكاناتي هرچند محدود اما طي چند سال اخير نسبت به قبل افزايش يافته است اما با اين وجود گرايش غالب در بين بيشتر جوانان، تحصيل در تهران و فراهم شدن مقدمات ماندگاري و مهاجرت به
شهر هاي بزرگ است .
از سوي ديگر به نظر مي رسد طي چند سال اخير موج مهاجرت برون مرزي و تحصيل در ديگر كشورها به حدي فراگير شده كه شايد صحبت كردن از مهاجرت درون مرزي امري بيهوده به نظر برسد .
با اين حال كارشناسان باز هم تاكيد
مي كنند كه تبعات اجتماعي ناشي از مهاجرت درون مرزي امري نيست كه
به سادگي قابل اغماض باشد ضمن آن كه مهاجرت برون مرزي نيز باعث از دست رفتن سرمايه هاي ملي مي شود .
در اين راستا مي توان چند راهكار را براي كاهش اشتياق به مهاجرت علمي پيشنهاد داد .
به اعتقاد كارشناسان، سياستگذاران با ارائه برخي مشوق ها مثل كاهش مدت خدمت سربازي دانشجوياني كه در شهر خود تحصيل مي كنند مي توانند از ميزان گرايش به مهاجرت درون مرزي
بكاهند .
اما پيشنهاد ديگري جلب توجه مي كند و آن اينكه دولت مي تواند در استخدام هاي دولتي اولويت را با افرادي قرار دهد كه در شهر محل تولد خود تحصيل كرده اند .
شايد با اين راهكارها بتوان از هجوم بي رويه دانشجويان شهرستاني به تهران جلوگيري كرد و از فقط يكي از اين آسيب ها مثل خوابگاه ها و پانسيون هاي دانشجويي غيردولتي كه بعضا فاقد هيچ
اصول قانوني نيستند ،جلوگيري كرد .

 



جوان در انديشه استاد مطهري

مجموع دوران زندگي بشر در سه مرحله خلاصه مي شود: كودكي، جواني، پيري. ايام جواني رسيدن به مرتفع ترين و عالي ترين منازل زندگي است. در ديدگاه جوانان مناظر زيبا و چشم اندازهاي دل پسند، بسيار است، روح بلند جوانان لبريز از آمال و آرزو و سرشار از عشق و اميد است. از سويي ديگر يكي از بزرگ ترين سرمايه هاي هر كشور نيروي انساني آن است و مهم ترين نيروي انساني هر كشور را در نسل جوان آن كشور مي توان يافت. قدرت و نيروي جواني است كه نمي تواند بر مشكلات زندگي فايق آيد و راه هاي سخت را آسان كند.
آيين مقدس اسلام، يكي از نعمت هاي بزرگ الهي و از سرمايه هاي بزرگ سعادت در زندگي بشر را «جواني» مي داند. در اين باره حضرت علي(ع) مي فرمايد:
«دو چيز است كه مردم قدر و قيمت آنها را نمي شناسند، مگر زماني كه آن دو را از دست داده باشند، يكي جواني و ديگري تندرستي است.»
علامه شهيد استاد مرتضي مطهري يكي از موفق ترين انديشمندان اسلامي بود كه با روحيات و نيازهاي روحي و فكري جوانان آشنا بود. و چون زبان نسل جوان را مي دانست و مي فهميد، پيام اين نسل را مي شنيد و متناسب با نيازهاي جوانان به موقع و به جا به وسيله آثار ارزشمندش با آنان ارتباط ايجاد مي كرد.
استاد مطهري با اشاره به اين سخن آموزنده حضرت علي(ع) كه مي فرمايد: «اگر ذهن جوانان ما با مطالب حق پر نشود، با مطالب ناحق پرخواهد شد.» تمام سعي و كوشش خود را نمود تا جوانان را با حقايق اسلام آشنا سازد.
تعريف جوان
استاد مطهري جوان را به دو صورت تعريف مي كند: تعريف اول اين كه جوان شخصيتي است داراي سن خاص و حالات روحي و رواني و نيازهاي مخصوص. و تعريف دوم ايشان از جوان اين است كه جوان كسي است كه به خاطر تحصيلات و سواد و آشنايي اش با انديشه هاي جديد، داراي فكر نو و سؤالات تازه است و حاضر نيست مانند جوانان نسل گذشته بدون دليل عقلي و منطقي همه چيز را بپذيرد. به عبارت ديگر، جوانان امروز چشم و گوششان بيشتر باز شده است و به همين دليل است كه رهبري، ارشاد و هدايت جوانان امروز به مراتب مشكل تر از نسل جوان گذشته است. استاد مطهري معتقد بود كه اگر براي هدايت و رهبري نسل جوان امروزي فكر اساسي نشود، آينده جامعه ايران به طور كلي از دست خواهد رفت.
برخورد با نسل جوان
از مسائل مهم رهبري ديني نسل جوان، نحوه برخورد افراد با نسل جوان است. برخورد بزرگترها بايد با نسل جوان براساس واقع بيني، منطق و استدلال باشد. زيرا اگر به سؤالات و احساسات پاك نسل جوان پاسخ منطقي و درست داده نشود موجب سرخوردگي و نااميدي و نهايتاً- طغيان نسل جوان خواهد شد.
متأسفانه امروزه آن چنان كه بايد و شايسته است با مسائل و مشكلات نسل جوان به طور دلسوزانه و منطقي برخورد نشده است و استاد مطهري از اين برخورد غلط با جوانان بسيار ناراحت بود و مي گفت: روشي كه ما (روحانيان و مربيان ديني) در مقابل نسل جوان در پيش گرفته ايم همان روش دهان كجي، انتقاد و سرزنش نسل جوان مي باشد كه اين شيوه درست نيست. اگر بدون احترام گذاشتن به نسل جوان بخواهيم نسبت به مسائل و احساسات پاك جوانان بي تفاوت باشيم، محال است كه بتوانيم جلوي انحرافات ديني و اخلاقي نسل آينده جوان را بگيريم. رهبران فكري جامعه ايران اگر خواهان هدايت و ارشاد و رهبري نسل جوان باشند چاره اي جز اين ندارند كه از نزديك با درد و رنج جوانان آشنا شوند و با زبان و منطق آشنا گردند. اما افسوس كه پيش از آن كه ما فكري به حال اين نسل سازنده كنيم، دشمنان دين ما درد اين نسل را يافتند و دوايي مسموم به آنان دادند.
استاد مطهري فعاليت هاي بزرگان دين را در زمينه رهبري و هدايت نسل جوان كافي نمي داند و مي فرمايد:
ما به قدر كافي در زمينه هاي مختلف اسلامي، كتاب به زبان روز عرضه نكرده ايم. اگر ما به قدر كافي آب زلال و گوارا به انسان جوان مي داديم نسل جوان به سراغ آب هاي آلوده (گناهان) نمي رفتند. پس راه مقابله و مبارزه با انحراف نسل جوان اين است كه مكتب اسلام را در همه زمينه ها با زبان روز به طور صحيح عرضه كنيم. استاد مطهري به عنوان يك شخصيت روحاني و حوزه اي مي گويد بايد روحانيون بزرگ ما كارهاي علمي و فكري خود را ده برابر كنند تا بتوانند پاسخگوي نسل جوان امروز باشند. استاد مطهري در هشدار به طبقه روحانيت در حوزه مي گويد: بقا و دوام روحانيت و اسلام به اين است كه روحانيت دين به انتظارات نسل امروزي توجه كنند چون انتظارات نسل گذشته تفاوت اساسي دارد. استاد مطهري برخلاف كساني كه نسل جوان را يك نسل خام و احساسي و غيرپخته مي دانند معتقد است كه بر عكس نسل جوان نسلي لجوج نيست، بلكه آمادگي زيادي براي دريافت حقايق ديني دارد.
الگوي عمل نسل جوان
نسل جوان ميزان تبعيت و تأثير پذيرش از ديگران بسيار بالاست در نتيجه نسل جوان احتياج به الگوي مناسب دارد و اين الگو اگر اهل عمل باشد يعني بيش از آنچه كه حرف مي زند خود عمل مي كند، مي تواند رهبري نسل جوان را به عهده بگيرد. استاد مطهري مي گويد:
اگر نسل جوان ما بين گفتار كردار رهبران ديني تضادي ببيند، نمي تواند به انديشه و فكر آنان اعتماد كند و از آنان پيروي نمايد. پس بايد براي هدايت و رهبري نسل جوان گام هاي نظري و عملي برداريم تا بتوانيم نسل جوان را با مسائل ديني آشنا سازيم.
منبع: سايت باشگاه انديشه


 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14