(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 23 خرداد 1390- شماره 19949

تشريعات الهي، تقويت كننده راه خير
رهبر انقلاب : برخي افراد خودشان اصرار بر طرد شدن دارند

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تشريعات الهي، تقويت كننده راه خير

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
عواملي را قرار مي دهد كه انسان را به طرف راه راست سوق مي دهند و هم عواملي را ايجاد مي كند كه از راه شر باز دارند. جعل اين عوامل، نهايت لطف الهي است. اگر خداوند صرفاً هدف از آفرينش انسان اين است كه او راه صحيح را انتخاب كند. اما انتخاب دو سويه است و وقتي انتخاب معنا پيدا مي كند كه دو راه در پيش روي آدمي باشد. درست است كه خدا از انسان پيمودن راه صحيح و
صراط مستقيم را خواسته است؛ ولي بايد راه كج هم وجود داشته باشد تا انسان از آن اجتناب كند. درعين حال خداي متعال كاملاً انسان را رها نمي كند تا در دام شيطان بيفتد. با اين كه هم عوامل شيطاني هست و هم عوامل رحماني و تعادل برقرار است؛ ولي درعين حال خداي متعال از باب فضل و رحمت خود و از اين جهت كه هدف اصلي رسيدن به رحمت است نه عذاب، وسايلي فراهم مي كند كه انسان ها راه صحيح را بهتر بشناسند و به آن طرف بيشتر سوق پيدا كنند و از راه كج باز داشته شوند.
تشريعات الهي، تقويت كننده راه خير
حضرت در عبارات قبل به بعضي از اموري اشاره فرمودند كه انسان را به طرف راه صحيح سوق مي دهد و در اين عبارات اموري را ذكر مي كنند كه مي تواند انسان را به راه شر بكشاند. خداي متعال چنان تقدير و تدبير فرموده كه حتي المقدور انسان ها به آن راه كج نيفتند و از امور تباه كننده و فاسد پرهيز كنند. يكي از آن تدبيرات همين دستگاه تشريع است. خداوند انبياء را به سوي انسان ها فرستاده و به وسيله ايشان حلال و حرام را براي انسان ها بيان فرموده است تا انسان ها بفهمند چه كارهايي بد هستند و چه آثار بدي دارند تا از آن ها اجتناب كنند. يعني خداوند، هم خوب و بد را به انسان ها نشان داده بود و سكوت مي كرد (انا هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفورا)1 حجت تمام بود و زمينه انتخاب فراهم مي شد؛ اما خداوند دوست دارد هرچه بيشتر بندگان راه خير را انتخاب كنند و به آن كمال مطلوب برسند. لذا سعي مي كند جنبه خير را تقويت كند و از اموري كه زمينه شر را فراهم مي كنند پرهيز دهد.
حفظ امنيت فردي و اجتماعي وظيفه اي عقلي و شرعي
امور شر ممكن است صرفاً به شخص انسان مربوط شود و شخص او را خراب كند. خداي متعال به انسان بدني سالم داده است كه بعد از قرن ها بزرگان و دانشمندان هنوز به اسرار اين دستگاه پي نبرده اند. همچنين خداوند روحي را متعلق به اين بدن قرار داده و رابطه اي قوي بين روح و بدن برقرار كرده است به طوري كه اين دو در هم اثر مي كنند. بعضي از آلودگي هاي بدن روح را هم فاسد مي كنند و از كار باز مي دارند.
علاوه بر اين كه لازم است جنبه فردي وجود ما (جسم و روح ما) سالم بماند تا كار خود را درست انجام دهد لازم است محيط جامعه ما هم محيطي سالم باشد و عرض و آبروي افراد جامعه امنيت داشته باشد تا افراد بتوانند زندگي كنند. اگر جامعه چه از لحاظ مادي و چه از لحاظ رواني محيطي ناامن باشد انسان نمي تواند رشد كافي داشته باشد. در محيط ناامن توان انسان بايد صرف معارضات شود و سعي كند جان، مال و آبرويش را حفظ كند. پس يكي ديگر از راه هاي فساد، اموري است كه محيط جامعه را فاسد و ناامن مي كنند. سه جمله اخير خطبه حضرت با عوامل بازدارنده ارتباط پيدا مي كنند.
مسكرات، عامل پليدي جسم و جان
خداوند براي سلامت بدن دستوراتي داده است از جمله اين دستورات منع از مسكرات است. انگور از جمله نعمت هاي حلال خداست كه بسيار پرفايده است. در قرآن ذكر چند ميوه زياد تكرار شده است از جمله خرما و انگور. قرآن مي فرمايد: «و من ثمرات النخيل و الأعناب تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا؛2 ما خرما و انگور را براي شما قرار داديم ولي شما
[در اثر پيروي از شيطان] از همين نعمت هاي خوب و بسيار مفيد مسكرات مي گيريد البته رزق هاي مفيد هم مي سازيد.» مصرف مسكرات هم به بدن آسيب مي رساند و هم عقل را ضايع مي كند و هم در جامعه ناامني ايجاد مي كند. روح و بدن سالم وسيله اي است كه خدا براي حركت انسان قرار داده است و به دنبال آن دستور داده است كه با سوء استفاده از نعمت هاي الهي روح و بدنتان را فاسد نكنيد؛ علاوه بر اين كه عقل انسان مي فهمد كه اين كار بد است خداوند با تأكيد و تشديد فراوان دستور داده كه: «مبادا اطراف آن قدم بگذاريد» و به عنوان يك عامل بازدارنده قانوني وضع كرده كه از خمر اجتناب كنيد تا پليد و آلوده نشويد (تنزيها عن الرجس).
عبارت «النهي عن شرب الخمر» عطف بر جمله هاي قبلي است؛ يعني خداوند نماز و زكات را و نهي از شرب خمر را واجب كرده است. به حسب ظاهر اين عبارات خيلي باهم تناسب ندارند. يك احتمال خيلي ضعيف اين است كه در نسخه ها تحذيفي واقع شده باشد؛ ولي ممكن است يك نكته ادبي داشته باشد كه از زيبايي هاي كلام به شمار مي رود و آن اين است كه گاهي در كلام تفنني ايجاد مي كنند و كلام را از آن سياق عادي خود خارج مي كنند تا بيشتر جلب توجه كند. مثلاً قرآن مي فرمايد: «قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم ألا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا؛3
به مردم بگو: بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم؛ اين كه چيزي را شريك خدا قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكي كنيد.»
طبق قاعده بايد مي فرمود: «شرك و نافرماني والدين را حرام كرده است» اما با تغيير سياق مي فرمايد: «و بالوالدين احسانا؛ بايد به والدين احسان كنيد.» اين تغيير در سياق براي جلب توجه مخاطب است و لطايفي دارد كه حتي قرآن كريم در بسياري از آيات از آن استفاده مي كند. شايد حضرت در اين قسمت از خطبه براي توجه دادن به موضوع جديد، سياق كلام را از ذكر واجبات و دستورات سوق دهنده به كمال تغيير داده و نهي از محرمات را ذكر فرموده اند.
حرمت قذف، ضامن امنيت رواني جامعه
گاهي آبرو و ناموس انسان در معرض ناامني قرار مي گيرد و گاهي مال انسان. از اين رو حضرت در ادامه مي فرمايند: و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنه . قذف يعني نسبت دادن اعمال نامشروع به ديگران. معناي لغوي قذف مترادف «رمي» است. قرآن كريم مي فرمايد: «ان الذين يرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا في الدنيا والآخره و لهم عذاب عظيم؛4 كساني كه زنان پاكدامن مؤمن و بي خبر از هرگونه آلودگي را متهم مي سازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهي بدورند و عذاب بزرگي براي آنهاست.» اين عمل از شگردهاي شيطان است و سابقه طولاني دارد. كساني حتي نسبت به همسران پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله چنين شيطنت هايي انجام دادند. خداي متعال قذف را حرام كرده و براي آن حد قرار داده است تا ناموس و عرض افراد جامعه محفوظ باشد و در نتيجه از لعنت الهي در امان بمانند.
ناامني مالي، عامل ناامني رواني
حضرت درخصوص مال هم مي فرمايند: و ترك السرقه ايجاباً للعفه . اگر در جامعه مسائل مالي به صورت سالم اجرا شود يعني هركسي از راه صحيح مال كسب كند و آن را از راه صحيح حفظ و در راه صحيح صرف كند، زمينه رشد افراد در محيط جامعه فراهم مي شود. اما اگر اين مسائل رعايت نشود و عفت مالي جامعه و تعادلي كه در اثر رفتارهاي صحيح مالي و اقتصادي در جامعه برقرار مي شود به هم بخورد ديگر آن زمينه هاي رشد فراهم نخواهد شد. الحمدالله در جامعه ما چنين مسائلي خيلي كم است؛ اما وقتي انسان همين مقدار را مي بيند متوجه آثار سوء آن و ناامني هاي ناشي از آن مي شود. وقتي جامعه از لحاظ مالي ناامن شود ذهن افراد جامعه دائماً نگران اموالشان است و به حفظ آن مي انديشند. درحالي كه مال ابزاري بيش نيست و به قدر اضطرار و ضرورت بايد از آن استفاده كرد. اگر بنا باشد انسان با زحمت مالي را به دست آورد و بعد دائماً فكرش مشغول حفظ آن باشد فرصتي براي عبادت و انجام وظايف اجتماعي و معنوي براي او باقي نمي ماند.
حضرت زهرا سلام الله عليها به عنوان مثال اين سه مورد (ناامني فردي، ناامني آبروي اجتماعي، ناامني مالي) از بازدارنده ها را ذكر مي كنند كه شايد عقل انسان به تنهايي خطر آن ها را تا اين حد متوجه نشود. عقل انسان خطر برخي مسائل را مي فهمد مثل خطر فسادهاي جنسي و تجاوز به عنف و مي فهمد كه بايد عقوبت سختي براي آن درنظر گرفت. اما شايد چنين خطري را براي اين كه كسي نسبت ناروايي به خانمي بدهد احساس نكند. متأسفانه در بعضي از جوامع كه از لحاظ اخلاقي رشد نكرده اند اين سخنان ناروا خيلي شايع و
پيش پا افتاده است. اما در اسلام خيلي نسبت به اين موضوع سختگيري شده است. در روايت آمده است كه امام صادق صلوات الله عليه دوستي داشتند كه زياد خدمت حضرت مي رسيد و اظهار ارادت و ولايت مداري مي كرد. روزي اين شخص با تعبير زشتي غلامش را خطاب قرار داد و به مادرش توهين كرد. حضرت چهره شان را درهم كشيدند و فرمودند: اين چه حرفي بود؟! گفت: آقا مادر اين غلام كافر بود. حضرت فرمودند: كفار هم براي خود ازدواجي دارند و تو نسبت ناپاكي به مادر او دادي. من ديگر با تو معاشرت نمي كنم.5 اين ها نكته هايي است كه در اسلام رعايت شده و بسيار اسرار مهمي دارد و براي فراهم كردن جامعه اي سالم و زمينه رشد انسان ها بسيار مؤثر است. متأسفانه در اثر اختلاط فرهنگ ها و عوامل رسانه اي نامناسب بيگانه و عامل جديدي به نام تلفن همراه فضاي جامعه ما هم آلودگي هايي پيدا كرده است. اين مسائل باعث مي شود كه اصلا فضاي ذهن و روح انسان عوض شود و در نتيجه
جامعه شباهتي به جامعه اسلامي نداشته باشد. از خداي متعال درخواست مي كنيم كه به بركت حضرت زهرا سلام الله عليها جامعه ما را از همه فسادهاي اخلاقي و مالي حفظ كند و زمينه رشد اخلاقي را در همه ابعاد مخصوصاً براي جوان هايمان فراهم كند.
عيد خدا
ما در قنوت نماز عيد فطر و نماز عيد اضحي مي خوانيم: «الذي جعلته للمسلمين عيدا.» از اين گونه تعبيرات مي توان استفاده كرد كه عيد فطر و عيد اضحي، عيد مسلمانان اند. اما در روايات از عيد غدير به عنوان
عيد الله الاكبر ياد شده است و اين تعبير، بار معنايي زيادي دارد. اين عيد، عيد خداست و عيد فطر عيد مسلمانان. در توضيح علت اين نام گذاري شايد بتوان گفت: مسلمانان در ماه رمضان يك ماه روزه مي گيرند و از خداوند انتظار پاداش دارند. ايشان براي تتميم عبادت يك ماهه، عيد مي گيرند و در آن روز نماز مي خوانند. درواقع عيد فطر مكمل يك ماه روزه داري است. از طرف ديگر خداي متعال در طول 32 سال اسلام را بر پيغمبر اكرم نازل كرد و در طول اين مدت به هر مناسبت حكمي نازل فرمود. با اين حال هنوز اين دين ناقص بود. اما بالاخره يك روز فرمود: اليوم أكملت لكم دينكم.6 عيد فطر روز اكمال ماه رمضان است؛ اما امروز روزي است كه خدا كار خود را كامل مي كند. خدا تشريع دينش را با ولايت علي عليه السلام كامل كرد. پس اين عيد، عيدالله است. از اين مي توان گفت: اين عيد حتي بر عيد فطر و عيد اضحي شرف دارد. از خداوند درخواست مي كنيم كه توفيق عبادت در اين روز را هم به ما مرحمت كند. به خدا قسم! اگر اميرالمؤمنين عليه السلام گوشه چشمي به ما كند سعادت دنيا و آخرت ما تضمين مي شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- انسان، 3.
2- نحل، 76.
3- انعام، 151.
4- نور، 32.
5- كافي، ج2 ص423.
6- مائده، 3.
پاورقي

 



رهبر انقلاب : برخي افراد خودشان اصرار بر طرد شدن دارند

حميد رضا اسماعيلي
ايشان در ديدار با برخي نخبگان كشور زير سؤال بردن اصل انتخابات را بزرگ ترين جرم خواندند و با انتقاد از بي توجهي برخي به اين جرم افزودند: «همان فرداي انتخابات عده اي بدون دليل و استدلال آن انتخابات عظيم را دروغ خواندند، آيا اين جرم كمي است؟ دشمن هم از اين بي انصافي حداكثر استفاده را كرد و در داخل هم عده اي كه از اول با نظام اسلامي موافق نبودند با توجه به صحنه گرداني و ميدان داري برخي از عناصر خود نظام، فرصت را مغتنم شمردند و آن حوادث پيش آمد. در همان ساعات اول به آن ها پيغام خصوصي دادم كه شما در حال شروع برخي مسايل هستيد، اما ديگران از آن ها سوء استفاده مي كنند و شما نمي توانيد ماجرا را كنترل كنيد و همان طور هم شد. در حالي كه كساني كه وارد عرصه سياست مي شوند بايد مثل شطرنج باز ماهر حركات و تغييرات بعدي عرصه را نيز محاسبه و پيش بيني كنند. ابتدا پيغام خصوصي و نصيحت لازم داده شد، اما وقتي انسان ناچار مي شود برخي مسايل را علناً نيز ابراز مي كند.»
انقلاب همچنين مواجهه كردن مجموعه اي از مردم با نظام و كشور را آن هم در حالي كه اين مجموعه صادقانه و بدون سوء نيت وارد ميدان انتخابات شده بودند را خلافي بزرگ دانستند.481 در ميان سخنراني هاي متعدد رهبر معظم انقلاب درباره حوادث پس از انتخابات به نظر مي رسد يكي از نقاط عطف اين سخنراني ها كه از شيوايي و لحن گيرا و بي نظيري برخوردار بود كه حتي دلسوزي ايشان را نسبت به جرياني نشان مي داد كه دردسرهاي فراواني را براي كشور و مردم ايجاد كرده بود، سخنراني 22 آذر باشد. اين سخنراني پس از آن صورت گرفت كه خشم ايرانيان عليه راديكاليسم سبز به دليل رفتاري كه در روز 16 آذر در اهانت به تصوير امام خميني(ره) انجام داده بودند سراسر كشور را
فرا گرفته بود و تجمعات و تظاهرات گسترده اي عليه آنان بر پا بود. در واقع جو سنگين تازه اي عليه رهبران راديكاليسم سبز آغاز شده بود، جوي كه در 9 دي به طوفاني ملي تبديل شد.
ايشان در اين سخنراني كه با لحني پدرانه همراه بود از اعتقاد نظام اسلامي به «جذب حداكثري» سخن گفتند و پرسيدند، اما چرا برخي خود اصرار دارند كه طرد شوند. ايشان در سخنراني 22 آذر كه در جمع كثيري از روحانيان صورت گرفت ضمن تشكر از حضور آگاهانه و زنجير وار مردم در اعلام نارضايتي خود از حوادث به وجود آمده و به ويژه در موضع اخير گفتند: «اين بناي استوار كه هندسه آن الهي است و بناي آن هم با دست يك مرد الهي پايه ريزي شده و بقاي آن نيز به پشتوانه يك ملت الهي است استوار خواهد ماند و مخالفان آن به اهداف خود نخواهند رسيد. اين اهانت بزرگ نتيجه آن قانون شكني ها و دل خوش كردن به تشويق هاي رسانه هاي بيگانه بود و حالا كه اين خطا ها و كارهاي اشتباه انجام شد براي پنهان كردن آن به فلسفه بافي و استدلال تراشي
روي آورده اند.»
معظم له اين گونه فلسفه بافي هاي بعد از خطاهاي مكرر را عامل اصلي فتنه و غبار آلود شدن فضا دانستند و تأكيد كردند:
عده اي با شعار طرفداري از قانون، عمل خلاف قانون انجام مي دهند، اين عده شعار طرفداري از امام مي دهند، اما كاري مي كنند كه نسبت به امام(ره) چنين گناه بزرگي انجام شود و دشمنان با خوشحالي بر اساس اين اقدامات تحليل كنند و بعد هم بر ضد مصالح ملي و ملت ايران تصميم بگيرند. مشكل اصلي همين حرف ها و عمل هاي فريبكارانه و غبارآلودگي فضا است. آن كسي كه براي اسلام، انقلاب و امام كار مي كند به محض اين كه ببيند حرف و حركت او موجب ايجاد جهت گيري بر ضد اصول شده بلافاصله متنبه مي شود و مسير خود را اصلاح مي كند، اما چرا اين آقايان متنبه نمي شوند. وقتي از اصلي ترين شعار جمهوري اسلامي يعني «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي»، «اسلام» آن حذف مي شود آقايان بايد به خود بيايند و بفهمند كه راه غلطي را مي روند. وقتي در روز قدس كه اساس آن براي دفاع از فلسطين و مقابله با رژيم صهيونيستي است به نفع رژيم غاصب و بر ضد فلسطين شعار داده مي شود، بايد متنبه شوند و تبري خود را از اين جريان اعلام كنند. چرا هنگامي كه سران ظلم و استكبار كه مظهر آن آمريكا، فرانسه و انگليس است از آن ها حمايت مي كنند، متنبه نمي شوند. چرا هنگامي كه افراد فاسد فراري و سلطنت طلب و توده اي از آنها حمايت مي كنند به خود نمي آيند و متوجه نمي شوند كه مسير آن ها غلط و اشتباه است. چشم خود را باز كنيد و از اين جريان تبري بجوييد. آيا مي شود به بهانه عقلانيت اين حقايق روشن را ناديده گرفت. ناديده گرفتن اين حقايق درست نقطه مقابل عقل است. عقل حكم مي كند در قضيه اهانت به امام(ره) به جاي آن كه منكر اصل قضيه شويد اهانت را محكوم كنيد و بالاتر از آن به حقيقت و عمق اين اقدام پي ببريد و متوجه شويد كه دشمن كجا را هدف گرفته و به دنبال چيست؟ اين برادران سابق ما كه اسم و رسم خود را مديون انقلاب اسلامي هستند چرا به خود نمي آيند و چرا
نمي بينند كه دشمنان انقلاب و امام چگونه از سخنان و اقدامات آنان خوشحالند و كف و سوت مي زنند و عكس آنان را سر دست گرفته اند. پاي بندي به قانون اقتضا مي كند كه اگر رئيس جمهور منتخب را هم قبول نداشته باشيم، اما در مقابل قانون خاضع باشيم و به آن احترام بگذاريم. اين مسايل بايد براي همه ما عبرت باشد، البته من همان گونه كه در نماز جمعه گفتم قائل به جذب حداكثري و دفع حداقلي هستم، ولي برخي افراد ظاهراً خودشان اصرار بر فاصله گرفتن از نظام و طرد شدن دارند.482
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
481 . «ديدار نخبگان علمي كشور با رهبر معظم انقلاب»؛ روزنامه جمهوري اسلامي؛ پنج شنبه 7 آبان 1388؛ ش 8749.
482 . «سخنان رهبر انقلاب در آستانه ماه محرم»؛ روزنامه جمهوري اسلامي؛ دوشنبه 23 آذر 1388؛ ش 8785.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14