(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 23 خرداد 1390- شماره 19949

هياهوي همايش ملي و جشنواره بين المللي واژه ها!
بررسي مجموعه شعر «تا طلوع گل سرخ» سروده عباس براتي پور
عطر ولايت در اشعار
مي نشينم (شعر)



هياهوي همايش ملي و جشنواره بين المللي واژه ها!

جواد نعيمي
خوشبختانه ازنظر برگزاري گردهمايي ها، كنگره ها، همايش ها، جشنواره ها و نظاير اين ها،- چه از نوع داخلي و ملي و چه از نوع بين المللي آن- نه تنها كم و كسري نداريم، به مرز فرا خودكفايي رسيده ايم و لازم نيست براي واردات آن ها به جاهايي مثل چين پناه ببريم، بلكه اميد مي رود با روند روزافزوني كه در اين زمينه در پيش گرفته ايم، به زودي زود، توان صادرات اين مقوله ها را هم به شدت(!) فراچنگ آوريم.
باري، بريده باد دستي و شكسته باد قلمي كه به رد و انكار همه همايش ها و كنگره ها و جشنواره ها قيام و اقدام كند و قصد داشته باشد كشور را از اين نعمات والا و نغمات روح افزا محروم و مغبون سازد! به ويژه با نگريستن در اين همه فوايد كثيره و بهره هاي عديده كه تاكنون از برگزاري اين سلسله فخيمه از فعاليت هاي فرهنگي و غيرفرهنگي نصيب و روزي ملك و ملت شده، ديگر چه كسي جرأت دارد كه بپرسد بر اين همه همايش و جشنواره و كنگره و... چه نتايجي مترتب است؟! چه آن كه حتي تخيل اين معنا، توده خاكستري مغز ما را و مويرگ هاي تن هر گوينده اي را بر باد داده و خواهد سوزانيد!
با اين همه من بنده، در اين مقوله سازنده با كمال اخلاص و با پهلواني بي نظير، به گونه انساني از خودراضي، نارضايتي خويش را در قالب پيشنهادي به حضور شريف همه طراحان، دبيران، برگزاركنندگان، كارگزاران، كارگران، خدمت گزاران، علاقه مندان و شركت كنندگان محترم در اين گونه همايش ها و جشنواره ها تقديم مي دارم و آن چنين است: حالا كه تنور اين قبيل فعاليت هاي قابل تقدير و تكثير! داغ است، بياييم يك همايش سراسري جهاني در سطحي بسيار عالي با عنوان «بررسي دستاوردهاي هزاران همايش در طول هر روز و هفته و ماه و سال» راه بيندازيم و البته در همايش هاي بعدي- چون اين همايش هم بايد مثل ديگر همايش ها و جشنواره ها داراي دبيرخانه دائمي بشود- اين موضوع را هم چنان پي بگيريم و اين نتايج و دستاوردها را- در مناسبتي ويژه، مثلاً سده همايش ها و جشنواره ها- به آگاهي همگان برسانيم و روي همه معاندان و مخالفان اين همه همايش- از جمله پيشنهاد دهنده اين طرح- را، كم كنيم. بدين گونه برگزاري كنگره ها، همايش ها و جشنواره ها نهادينه و دست و دل و انديشه منتقدان نسبت به اين آيين هاي ماندگار و ديرينه، پرپينه خواهد شد!

 



بررسي مجموعه شعر «تا طلوع گل سرخ» سروده عباس براتي پور
عطر ولايت در اشعار

فهيمه بافنده
«تا طلوع گل سرخ» عنوان گزيده اشعاري است سروده عباس براتي پور كه چاپ اول آن با شمارگان هشت هزار نسخه توسط انتشارات تكا (توسعه كتاب ايران) روانه بازار كتاب شده است.
«عباس براتي پور» اولين مجموعه شعرش را با عنوان «بهت نگاه» در سال 1369 منتشر كرد. از ميان آثار ادبي وي در چند سال اخير مي توان به اين عناوين اشاره كرد: «وعده ديدار» گردآوري اشعار درباره حضرت امام زمان(عج) «كتيبه شكيب»، «با شقايق ها برادر» و «سيناي سبزعشق» اشعاري درباره جانبازان، «عطش عشق» مجموعه اشعار عاشورايي، «داغ تشنگي» مجموعه اشعار كنگره بين المللي امام خميني(ره) و فرهنگ عاشورا، «سوار مشرقي» اشعاري درباره حضرت امام زمان«عج»، «در ساحل علقمه» مجموعه رباعي درباره حضرت ابوالفضل، «ماه در فرات» مجموعه غزل درباره حضرت ابوالفضل(ع)، «گزيده ادبيات معاصر»، «زيتون و زخم» درباره فلسطين، دل و دريا، سه مجموعه شعر (چشم بيدار، غم دلدار و بر تربت خورشيد) درباره رحلت امام خميني(ره) كه در سال 68 توسط حوزه هنري چاپ و منتشر شده است.
براتي پور در مجموعه «تا طلوع گل سرخ» در قالب هاي غزل، قصيده، رباعي و دوبيتي طبع آزمايي نموده است. سروده هاي او داراي مضامين عارفانه، عاشقانه، مذهبي، عاشورايي، انقلابي و اجتماعي است. اين اشعار داراي طرح و ساختار ويژه اي هستند و سبك اكثر شعرهاي مذهبي و انقلابي وي خطابي و روايي است كه در آن جنبه ولايي پررنگ تر و قوي تر است و شاعر بنا بر مباني ديني و اعتقادي خويش، با خلاقيت و نوآوري به مضامين ارزشمند و گرانقدر انقلابي و مذهبي پرداخته است. براتي پور با به خدمت گرفتن دايره واژگاني گسترده و در عين حال ساده، روان و لطيف تلاطمي از امواج درياي بيكران احساسات مذهبي را فراروي ديدگان مخاطب به نمايش مي گذارد؛ كه سروده «ضريح نوراني» در وصف امام رضا(ع) نمونه اي از اين هنرنمايي است:
«كنون كه آمده ام عشق را به مهماني
دخيل بسته دلم بر ضريح نوراني
هلا اجابت سبز دعاي خسته دلان!
شود كه جرعه عشقي مرا بنوشاني؟
به آب ديده بشويم غبار درگاهت
مگر كه پرتو مهري به ما بيفشاني
... شب است و شوق حضور تو در دلم جاري ست
الا كه راز دلم را تو خوب مي داني...!»
يكي از شاخصه هاي شعر اصيل و جاندار وجود استعارات، تشبيهات و تشخيص هاي بديع و نو است كه خوني تازه در كالبد شعر تزريق مي كند و برارزش ساختاري و محتوايي اثر مي افزايد؛ در اين مجموعه نيز شاعر با خلق مضامين و تركيبات بديع و نوين به مضامين ولايي و مذهبي و انقلابي پرداخته است. به عنوان نمونه در سروده «شهيد عاشق» شاعر ارتباطي عميق و لطيف با مسئله شهادت و شهداي انقلاب برقرار نموده است و با زباني صادق و انديشه اي انقلابي نجوايي عاشقانه با اين ستارگان زميني سر مي دهد:
«عطر گل ياسمن را، در باغ ياد تو چيدم
روح سپيد سحر را، در صبح آيينه ديدم
تا طرح صبح نگاهت، در ساغر خاطرم ريخت
تصوير پاكيزه ات را بر پرده دل كشيدم
... روح كدامين بهاري كز ديده ام مي گريزي؟
مي رفت و آهسته مي گفت: «من عاشقم، من شهيدم»
اين شاعر متعهد و انقلابي در سروده «حجاب و عفاف» با رويكردي ادبي و معنوي به اين موضوع و با بهره مندي هنرمندانه از تلميحات و داستانهاي قرآني مسئله «حجاب» و مضمون سروده خويش ساخته است براتي پور با نگاه و بيان لطيف ادبي كه برخاسته از باورها و ارزش هاي عميق مذهبي است، مسئله حجاب و عفاف را در بستري از اعتقادات و ارزش هاي اجتماعي- مذهبي، تعالي بخش روح و انديشه بانوي مسلمان مي داند:
اي زن! آيينه صفا با توست
پرتو نور كبريا با توست
مريم آن اسوه نجابت و شرم
محور عصمت و حيا با توست
همسر مصطفي(ص)، خديجه كه هست
مظهر عفت و وفا با توست
انسيه، حوريه، محدثه اوست
فاطمه(س) روح مصطفي با توست
آسيه، هاجر، آمنه، زهرا
چار بانوي آشنا با توست
مادران شهيد مي گويند
حرمت خون لاله ها با توست
در سروده هاي «قدس» و «از گلوي سرخ» درك و بينش اجتماعي و سياسي شاعر نسبت به مسايل و بحرانهاي جهان اسلام به اشعار وي ارزش و اعتبار خاصي بخشيده است. اشعار وي با رويكردي ادبي كه همراه با رقت احساس و حس بشردوستانه شاعر است جنايات و رفتارهاي غيرانساني متجاوزين به ملت هاي مظلوم و مسلمان فلسطين و بوسني هرزگوين را به تصوير مي كشند:
اي قدس، اي مانده به چنگال خبيثان
چون طائر پربسته سر در گريبان
اي ذره ذره خاك تو با غم هم آغوش
اي برج و باروي تو بار غصه بر دوش
... در دست اهريمن نگين قدس مانده ست
داغ اسيري بر جبين قدس مانده ست
... بالله حريم پاكت از دشمن بگيريم
آخر نگين از دست اهريمن بگيريم
بخش پاياني اين دفتر را رباعي هايي با مضامين مذهبي، آييني و انقلابي تشكيل مي دهد. «آيينه و ماه»، «آه شرربار»، «نماز ظهر عاشورا»، «حرم قدس» و «عطر انديشه» از جمله رباعيهاي اين دفتر است. نگاه براتي پور در سرودن رباعياتش بيشتر معطوف به واقعه عاشورا و درس هايي است كه مي توان از اين قيام هميشه جاويد گرفت. وي در اين سروده ها نگاهي نافذ به اين حماسه انسان ساز دارد و شاخصه هاي اخلاقي برتابيده از اين واقعه جانسوز را در قالب زيباترين و شيواترين الفاظ و تعبيرات به گوش جان مخاطب مي رساند. ايمان، آزادي، آزادگي، ايثار، عزت، وفا، غيرت و جوانمردي از جمله درس هايي است كه نور آن تا هميشه تاريخ تلالويي چشمگير و جهاني دارد و بانگ و نواي آن تا ابد در گوش جهان و جهانيان نويد آزادي و آزادگي سر مي دهد:
آزادي
دستي كه به خنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش طنين ناي تو مي پنداشت
غافل كه به هر كجا روان بود سرت
بندستم از پاي جهان برمي داشت

گلاب اشك
بر سينه فشرد مشك را چون جانش
شد سوي فرات بر سر پيمانش
با ياد شكوفه هاي عطشان حسين(ع)
مي ريخت گلاب اشك از چشمانش

 



مي نشينم (شعر)

فريبا يوسفي
مي نشينم
روحم را به باغ مي دهم
و چشمم را به باد.
ـ پنجره اي به سوي تو باز مي كنم ـ
مي نشينم
و حس مي كنم جان درختان را در شاخه هاي رقصانشان
در پاي بندي ريشه دارشان به خاك
و در هواخواهي جوان ترين شاخه هاشان از آسمان
مي نشينم
و نمي ترسم كه دست هاي تو، باد
كه چشم هاي تو، باد
كه قلب تو
باد مي وزاند به بادبادك برگ هاي سبز با نخ هاي كوتاه
ـ به جانم ـ
مي نشينم
و نمي بينم كه ابرهاي باران دار از كدام سوي كدام قله ظاهر مي شوند
در اتاقي كه چهارديوارش چهارقاب عكس تو شده ست
«مي نشينم تا مه بيايد و پنهانم كند»

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14