صحيفه بيداري (يادداشت روز)

1- از بني اميه و از هواداران حزب اموي است، «ابراهيم بن طلحه بن عبيدالله» در مدينه پس از واقعه عاشورا امام زين العابدين(ع) را مي بيند، آهنگ رويارويي با علي ابن الحسين(ع) او را به حركت درمي آورد گام ها را تندتر برمي دارد و شتاب آلود خود را به امام (ع) مي رساند كه اكنون پس از شهادت سيدالشهدا(ع) با خاندان اهل بيت عصمت و طهارت به شهر رسول خدا(ص) بازگشته است، بي وقفه و نه فقط از سر بي بصيرتي كه از روي عناد و عداوت با لحني آميخته به طعنه و سرزنش مي پرسد: «من الغالب؟» يعني پدرت حسين بن علي(ع) به كارزار كربلا رفت و نبرد پيشه كرد و كشته شد و امروز چه كسي غالب و پيروز ميدان دشت نينواست؟
امام سجاد(ع) در پاسخي حكيمانه و پرمغز كه تنها در سيره ائمه اطهار عليهم السلام يافت مي شود اينچنين چراغ هدايت را براي او روشن مي سازند: «هنگامي كه وقت نماز فرا رسيد، اذان و اقامه بگو؛ تعرف الغالب؟- خواهي فهميد چه كسي غالب و پيروز حقيقي است»
2- پيش تر نيز حضرت زين العابدين(ع) در مسجد جامع دمشق براي او و همه امثال او در پهنه تاريخ روشن ساخته بود كه ترور اسلام ناب محمدي(ص) با وجود مرزبانان اسلام راستين كاري عبث و بيهوده و مصداق تخم افكندن در شوره زار است.
آن روز شرابخواري چون يزيدبن معاويه و سرمست از فاجعه كربلا در مسجد جامع دمشق خطيب خود را فرمان داد تا بر بالاي منبر رود و با مدح و ثناي او و پدرش «اسلام اموي» را به اصطلاح بر صدر بنشاند اما تيرش به خطا رفت هنگامي كه علي بن الحسين(ع) پس از آن هجويات خروشيد و بر سر آن خطيب فرياد كشيد: «واي بر تو اي سخنران! خشنودي مخلوق را با خشم خالق مبادله كردي؛ و جايگاهت را در آتش برگزيدي»... امام سجاد(ع) سپس يزيد را خطاب قرار دادند و فرمودند: «اجازه بده تا بر بالاي اين چوب ها بروم و حقايقي بگويم كه هم رضاي خدا در آن باشد و هم اين نشستگان را اجر و ثوابي حاصل آيد.» يزيد نپذيرفت ولي با اصرار بي امان و پر حرارت مردم مواجه شد تا آنكه عجزآلود اعتراف مي كند: «اگر او [علي بن حسين(ع)] بالاي منبر رود آبروي من و آل ابي سفيان بر باد خواهد رفت.»... با اصرار حاضرين امام سجاد(ع) بر فراز منبر شد
پس از حمد و سپاس خداوند از 6 ويژگي خاندان پيامبر و مكتب اهل بيت گفت؛ از «علم» و «حلم» و «گذشت» و «فصاحت» و «شجاعت» و «محبت» ...
از اينكه: «من فرزند مكه و منايم، من فرزند زمزم و صفايم،... من فرزند آنم كه بر براق سوار شد و در آسمان سير كرد. من فرزند كسي هستم كه شبانه از مسجدالحرام به مسجد الاقصي برده شد... من فرزند آنم كه جبرئيل او را به سدره المنتهي رسانيد. من فرزند آنم كه نزديك شد و به قاب قوسين يا نزديك تر از آن رسيد...
فرزند محمد مصطفايم... فرزند پدر سبطين علي ابن ابيطالب، من فرزند فاطمه زهرا هستم، فرزند سيده زنانم؛ من فرزند پاره تن رسول خدا هستم و...»
اينجاست كه يزيد سراسيمه و پريشان خاطر در حالي كه ناتوان است تا سخنان آتشين امام سجاد(ع) را قطع نمايد به مؤذن فرمان مي دهد تا اذان بگويد و سخن علي بن حسين(ع) را قطع كند...
امام سكوت نموده و چون مؤذن گفت؛ «الله اكبر» امام فرمودند؛ «بزرگ است، بزرگ؛ آنچنان كه نه به قياس درآيد و نه در حواس بگنجد و هيچ چيز بزرگتر از خداوند نيست». و چون مؤذن «اشهد ان لااله الا الله» گفت؛ امام بيان مي دارند: «همه وجودم بر اين كلام شهادت مي دهد، مو و پوست و گوشت و خون و مغز استخوانم همه بر آن گواهي مي دهند» و چون مؤذن با «اشهد ان محمداً رسول الله» ادامه داد، امام زين العابدين(ع) از بالاي منبر به يزيد رو كرده و اين چنين وي را مورد بازخواست قرار مي دهد: «اين محمد(ص) جد من است يا جد تو؟ اگر ادعا كني كه جد توست به يقين دروغ گفته اي و اگر مي گويي جد من است پس چرا عترت او را كشتي؟»... مؤذن اذان را به پايان مي برد و... و البته اين پايان خود آغازي است بر بيدارسازي افكار عمومي در زمانه اي كه حاكمان اموي بر كرسي استبداد نشسته وحكم بر فشار و خفقان مي رانند.
3- دوره 35 ساله امامت امام سجاد(ع) مملو از تنگناها و مشكلات و شرايط دشواري است كه بعد از واقعه كربلا حادث شد. آن چنان كه خود حضرت در دعاي چهل ونهم صحيفه سجاديه وضعيت و موقعيت زمانه را ترسيم مي نمايند: «چه بسا دشمن كه شمشير عداوتش را عليه من آخته، دم تيغش را براي ضربه زدن به من برنده نموده و سر نيزه را به قصد جان من تيز ساخته است، زهرهاي جانكاهش را براي كام من در جام ريخته و مرا آماج تيرهاي خويش ساخته وچشم مراقبتش را بر من نهفته است و مصمم است كه به من گزندي برساند و تلخابه مرارت خود را به من بنوشاند.»
اما علي رغم تمامي مشكلات و تنگناها، امام سجاد(ع) با زبان دعا و در قالب مناجات به نشر مسايل و موضوعات تربيتي، اجتماعي و سياسي پرداخت از همين روي؛ صحيفه سجاديه-كه تنها 54 دعا از آن حضرت در آن جمع آوري شده است - را بايد صحيفه بيداري و روشنگري براي عموم افراد جامعه در صحنه اجتماع و حتي سياست دانست.
حضرت زين العابدين(ع) با ابتكار و خلاقيت اجازه نداد كه متكاثران و مترفان و جاه طلبان و قدرت طلبان اموي، اسلام اصيل و حاضر در صحنه عمل و اجتماع و سياست را به حاشيه ببرند بلكه در موقعيت هاي مختلف آنچنانكه در متن پر مغز و پر معناي ادعيه صحيفه سجاديه تجلي و انعكاس يافته است آموزه ها و احكام اسلام نبوي و علوي را ترويج و تبليغ كرد.
چه زيباست و پرمعنا و داراي پيام روشن، وقتي زبان به دعا مي گشايد كه؛ «پروردگارا! ما را توفيق ده تا از سنت پيامبر(ص) پيروي كنيم و بدعت ها را نپذيريم، ما را توفيق ده تا امر به معروف و نهي از منكر كنيم. ما را توفيق ده تا باطل را ناچيز بشماريم و خوار سازيم و حق را ياري كنيم و بزرگ داريم.» (دعاي ششم صحيفه)
سراسر صحيفه سجاديه برگرفته از اين تعاليم اجتماعي و سياسي و تربيتي است كه به شيوايي و با شكيبايي در زبان دعا و مناجات بيان شده است.
همچنين اين نكته را بايد به موارد قبلي علاوه كرد كه يكي از روش هاي امام سجاد(ع) در مقابله با حكومت جائر و نامشروع اموي، زنده نگه داشتن ياد و خاطره حادثه عظيم كربلاست. امام(ع) در جامعه آن روز در فرصت هاي مناسب به تبيين عاشورا و مقوله شهادت مي پردازد. ياد شهيدان برملاكننده خط انحراف از مسير و بستر اسلام اصيل و ناب است. امام(ع) حتي در دعاي خود كه پيامي عميق براي مردم دارد اين نغمه سرخ را سر مي دهند كه؛ «خداوند را سپاس؛ آنگونه سپاسي كه بدان در زمره نيكبختان و اولياي خدا درآييم و در رده و رتبت شهيدان قرار گيريم؛ همانها كه با شمشيرهاي دشمنان خدا كشته شدند».(دعاي يكم)
4-پاسداري و مرزباني شجاعانه و فداكارانه و مدبرانه امام سجاد(ع) و اهل بيت عصمت و طهارت از «اسلام ناب» بنابر اقتضائات هر دوره و عصر به بار نشست و زمانه چرخيد و چرخيد تا به عصر امام روح الله رسيد. انقلاب اسلامي با اتكاء به گفتمان اسلام ناب نبوي و علوي و خط سرخ حسيني در دوره معاصر، لرزه اي سهمگين و ضربه شستي سنگين به امپراتوري بي ديني و مخالفان اسلام ناب زد.
پيام انقلاب اسلامي كه ترجماني از اسلام ناب محمدي(ص) است آنچنان پرشتاب و گسترده بود كه اكنون مراكز مطالعاتي و پژوهشي غرب «اسلام سياسي» را بزرگ ترين چالش و مانع قدرت هاي غربي و مكتب ليبرال دموكراسي مي دانند. اسلامي كه امام خميني در روزگار معاصر به صحنه آورد و هرچند غرب و شرق دنيا كوشيدند آن را حذف نمايند اما طرفي نبستند. درگيري ماهوي و ماهيتي انقلاب اسلامي با مكتب هاي ليبراليسم و كمونيسم كار را بدانجا كشاند تا جبهه كفر و نظام سلطه از همه گزينه هاي نظامي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي بهره ببرد و تمام توان خود را به كارزار رويارويي بياورد اما اتفاقي كه افتاده و به قدري آشكار مي نمايد كه غيرقابل انكار است اين واقعيت و حقيقت است كه امروز جمهوري اسلامي پيشاهنگ و پيشقراول نهضت بيداري اسلامي است. نهضتي كه شاخصه برجسته و اصلي آن بر نفرت از سياست هاي آمريكايي و صهيونيستي مبتني شده است.
5- و بالاخره بايد گفت؛ امروز آگاهي ملت ها در بستر بيداري اسلامي مرهون انقلاب اسلامي است كه خود مديون و متاثر از پاسداري و مرزباني مكتب اهل بيت عصمت و طهارت از اسلام ناب است.
اكنون تحولات منطقه و موج مواج بيداري اسلامي گوياي آن است كه بار ديگر اسلام ناب و ضد امپرياليستي كه حكومت حاكمان مرتجع و دست نشانده و سرسپرده را نيز نامشروع مي داند در قامت قيام ها و انقلاب ها سر بلند كرده و قد كشيده است.
جالب است كه روزنامه صهيونيستي هاآرتص چندي پيش در بحبوحه تحولات منطقه با اشاره به استيصال و ضعف سياست هاي آمريكا در رويارويي با اين تحولات به صراحت مي نويسد؛ «بهمن اسلامي خاورميانه»، منطقه را دربر خواهد گرفت.
اين بهمن سنگين اسلامي البته عجز و ترس مقامات كودك كش رژيم صهيونيستي را نيز در پي داشت تا جايي كه «يواف گالا نت» فرمانده سابق ارتش اسرائيل كه بهتر و راحت تر از مقامات نظامي در سر كار مي تواند اظهارنظر كند اعتراف مي نمايد: «موج بيداري اسلامي خاورميانه، آينده اسرائيل را به خطر انداخته است». از سوي ديگر؛ به موازات حضور قدرتمندانه گفتمان اسلام خواهي به دنبال انقلاب هاي منطقه عليه حاكمان پيرو و نوكر «اسلام آمريكايي»- بخوانيد به روز شده اسلام اموي- گرايش به اسلام در سراسر دنيا رو به افزايش است. از «سي ان ان» تا مطبوعات غربي همچون روزنامه پرتيراژ آلماني «بيلد» گرفته تا موسسات تحقيقاتي در كشورهاي عربي و اروپايي همگي بر اين واقعيت اذعان دارند كه تا سال 2030 رشد اسلام افزايش چشمگير داشته و جمعيت مسلمانان به يك چهارم جمعيت جهان مي رسد.
اگر اين گرايش به اسلام ناشي از نهضت بيداري اسلامي است و اين بيداري الهام گرفته از انقلاب اسلامي است و انقلاب اسلامي پرتويي از انقلاب عظيم عاشوراست؛ تداوم اين خط و نوشيدن از زلال اسلام ناب در گرو مرزباني ائمه اطهار(ع) است كه هريك بنابر اقتضائات زماني در نگهداري و رسيدن اسلام به آيندگان به احسن وجه عمل كردند. امروز در ميلاد امام زين العابدين(ع) بايد شكرگزار اين نعمت گرانسنگ باشيم و تلاش آن امام همام را پاس بداريم. امامي كه فرزدق شاعر شيعي به زيبايي در وصفش سروده است:
هذا الذي تعرف البطحاء و طاته
والبيت يعرفه والحل والحرم
«اين بزرگ مرد همان كس است كه سرزمين مكه، جاي جاي گام هاي او را مي شناسد خانه كعبه او را مي شناسد و همه زمين هاي پهناور «حلّ» و «حرم» او را مي شناسند».
حسام الدين برومند

واكنش عضو كميسيون امنيت ملي مجلس به اظهارات سخنگوي وزارت خارجه آمريكا :
26 جنايتكار بزرگ آمريكايي به طور غيابي در ايران محاكمه مي شوند

يك عضو كميسيون امنيت ملي مجلس از محاكمه قطعي 26 مقام آمريكا به طور غيابي در ايران خبر داد.
سيدعلي آقازاده عضو كميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي و گفت وگو با فارس با اشاره به اظهارات ويكتوريا نولاند سخنگوي وزارت خارجه آمريكا درباره محاكمه 26 مقام آمريكايي توسط مقامات قضايي كشورمان، گفت: جمهوري اسلامي ايران، مقامات آمريكايي را در موارد متعددي در گذشته شريك يك سري از جنايات ضد بشري مي داند و همواره در طول 32 سال گذشته نسبت به اين عملكردها اعتراض داشته است.
وي در اين باره افزود: جمهوري اسلامي پيش از اين نيز نسبت به جنايت برخي مقامات آمريكايي در كشورهاي مختلف به مجامع بين المللي اعتراض كرده است اما امروز طرح تحريم 26 مقام آمريكايي را تهيه كرده و براساس آن اين 26 جنايتكار را محاكمه خواهد كرد.
عضو كميسيون امنيت ملي مجلس تصريح كرد: 26 مقام آمريكايي مستقيما در جنايت عليه مردم عراق، افغانستان و برخي كشورهاي ديگر نقش داشته و امروز آزادانه در مسئوليت هاي مختلف در ايالات متحده مشغول به ادامه فعاليت هاي خود هستند.
آقازاده با تاكيد بر اينكه جمهوري اسلامي ايران در هر شرايطي به اين 26 جنايتكار دسترسي پيداكند، آنها را بازداشت خواهد كرد، ادامه داد: ايران قطعا 26 مقام آمريكايي را در دادگاه هاي داخلي به صورت غيابي محاكمه و سپس پرونده آنها را به مجامع بين المللي ارسال خواهد كرد.
وي در پاسخ به اين ادعاي سخنگوي وزارت خارجه آمريكا كه گفته بود: «من اقدام ايران در محاكمه 26 مقام آمريكايي را ناشيانه و در پاسخ به تحريم هاي متعدد حقوق بشري عليه ايران مي دانم»، اظهار داشت: ايران اسلامي ساليان دراز است كه توسط آمريكا و غرب تحريم مي شود و اعمال تحريم ها و ادعاهاي واهي عليه كشورمان موضوع جديدي نيست كه ما بخواهيم آن را تلافي كنيم، بلكه ايران به دنبال احقاق حقوق از دست رفته مظلومان جهان است.
به گزارش رويترز، آمريكا تهديدات ايران مبني بر محاكمه غيابي مقامات آمريكا به اتهامات حقوق بشري را رد كرد و مدعي شد: اين تلاشي نسنجيده براي منحرف كردن توجه جامعه بين المللي از سوابق حقوق بشري خود تهران است.
«ويكتوريا نولاند» سخنگوي وزارت خارجه آمريكا روز سه شنبه اعلام كرد: واشنگتن گزارش هايي را دريافت كرده است اما آنها را چيزي جز تلاش براي انحراف اذهان نمي داند.
وي افزود: من آن را انتقامي نسنجيده در واكنش به تحريم هاي ايران در زمينه حقوق بشر مي دانم؛ تحريم هايي كه جامعه بين المللي عليه ايران تحميل كرده است.
گفتني است كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي ضمن تصويب طرحي، قصد دارد كه 26 تن از مقامات آمريكايي را كه نقض حقوق بشر و جنايت عليه بشريت كرده اند تحريم و مورد پيگرد قرار دهد؛ اسامي 26 مقام آمريكايي به شرح ذيل است.
1- توماس جي پيكارد (Thomas J Pickard) رئيس اف.بي.آي در سال 1993
2- ژنرال جفري دي.ميلر ( Geoffrey D Miller) فرمانده زندان گوانتانامو از سال 2002 تا 2007
3- دريادار جفري هربسون (Jeffrey Harbeson) فرمانده كنوني زندان گوانتانامو
4- ناخدا ويليام راجرز (William Rogers) فرمانده ناو وينسنس آمريكا
5- فرانك جي گاردنر نخستين فرماندار نظامي آمريكا در عراق در سال 2003
6- پل برمر فرماندار نظامي آمريكا در عراق از سال 2003
7- دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا از سال 2001 تا 2006
8- ريچارد پرل از مقام هاي نظامي وزارت دفاع آمريكا در سال 2003
9- پل ولفوويتز معاون وزير دفاع آمريكا در سال 2003
10- ژنرال جان (مك) كين (John M keane) معاون رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا در سال 3002
11- ژنرال ريچارد كدي (Richard A Cody) معاون رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا در سال 2004
12- ژنرال جيمز ماتيوس فرمانده عمليات نظامي آمريكا در فاجعه كشتار غيرنظاميان در فلوجه در عراق در سال 2003
13- ژنرال جرج كيستي معاون و سپس رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا از سال 2003 تا 2007
14- ژنرال ريكاردو سانچز (Ricardo sanchez) فرمانده نيروهاي آمريكايي مسئول شكنجه زندانيان زندان ابوغريب و غيرنظاميان در عراق
15- ژنرال تامي فرانكس فرمانده نيروهاي آمريكايي در عراق پس از اشغال نظامي
16- ژنرال ديويد پترائوس فرمانده وقت نيروهاي آمريكايي در عراق و فرمانده بعدي نيروهاي آمريكايي و ناتو در افغانستان (نامزد كنوني رياست سيا)
17- ژنرال ريموند اوديرنو فرمانده وقت نيروهاي آمريكايي در عراق در سال هاي 2003 تا 2008
18- ژنرال جانس كاربينسكي مسئول زندان ابوغريب
19- ژنرال استيون كاسبون از مسئولين زندان ابوغريب
20- ژنرال استنلي مك كريستال فرمانده نيروهاي آمريكا در افغانستان
32- ژنرال جك بريگز فرمانده پايگاه هوايي بگرام در افغانستان
22- لويس فري (Luis Freeh) رئيس سازمان پيشين اطلاعات مركزي آمريكا (سيا)
23- رابرت مولر (Robert Muller) رئيس پيشين سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا)
24- ژنرال جيمز جونز (James Jons) مشاور پيشين امنيت ملي رئيس جمهوري آمريكا
25- ژنرال پيتر جي شوميكر (Peter J Schoomaker) رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا در سال 2007
26- استوارت لوي معاون پيشين وزير خزانه داري آمريكا.

آئينه (گفت و شنود)

گفت: مريم قجرعضدانلوي ابريشمچي رجوي از اين كه ديگر مثل گذشته مورد توجه رسانه هاي اروپايي و آمريكايي نيست به شدت گلايه كرده و دچار استرس شديد شده است.
گفتم: حيوون زبون بسته! حالا چرا؟!
گفت: يكي از زنان عضو سازمان منافقين كه از افراد نزديك به «مريم قجر عضدانلو... الخ » بوده و مدتي است از پادگان اشرف فرار كرده و در اروپا پناهندگي گرفته اطلاعات جالبي درباره او منتشر كرده است.
گفتم: مثلا چه اطلاعاتي؟ چه چيزهايي؟
گفت: او مي گويد؛ «مريم.... و بالاخره رجوي» گاهي اوقات بلند بلند با خودش حرف مي زند و يك بار نزديك به يك ساعت جلوي آئينه ايستاده و لباس هاي مختلف را امتحان مي كرد، كه ناگهان با عصبانيت شيشه ادكلن را به آئينه زد و آن را شكست.
گفتم: يكي از رقاصه هاي كاباره كه ديگر خيلي پير و فرتوت شده بود، جلوي آئينه ايستاد و بعد با عصبانيت گفت؛ عجب دوره و زمانه اي شده! آئينه هم، آئينه هاي قديم!!

طي نامه اي به وزراي علوم و بهداشت عنوان شد
مخالفت احمدي نژاد با تشكيل رشته ها و كلاس هاي تك جنسيتي در دانشگاه ها

رئيس جمهور در نامه اي به وزراي علوم و بهداشت با تشكيل كلاس ها و رشته هاي تك جنسيتي در دانشگاه ها مخالفت كرد.
محمود احمدي نژاد رئيس جمهور در نامه اي به وزراي علوم، تحقيقات و فناوري و بهداشت، درمان و آموزش پزشكي بر ضرورت خودداري از بازنشسته نمودن بي رويه اساتيد تا بررسي و تصويب آئين نامه بازنشستگي اعضاي هيئت علمي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي و نيز جلوگيري از اقدامات سطحي و غيرعالمانه در برخي دانشگاهها مبني بر اعمال رشته ها و كلاس هاي تك جنسيتي تاكيد كرد.
متن نامه احمدي نژاد كه در سايت دفتر امور رسانه هاي رياست جمهوري منتشر شده به شرح زير است:
باسمه تعالي
جناب آقاي دانشجو
وزير محترم علوم، تحقيقات و فناوري
سركار خانم دستجردي
وزير محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشكي
سلام عليكم
1- شنيده شده است كه اساتيد بي رويه بازنشسته مي شوند. ضروري است تا بررسي و تصويب آئين نامه بازنشستگي اعضاي هيئت علمي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي از هر نوع بازنشسته نمودن اعضا خودداري شود.
2- شنيده شده است كه در برخي دانشگاهها، رشته ها و كلاس هاي تك جنسيتي بدون لحاظ تبعات اعمال مي گردد. ضروري است فوري از اين اقدامات سطحي و غيرعالمانه جلوگيري شود.
در هر دو مورد نتيجه را اعلام نمائيد.

سخنگوي جامعه روحانيت مبارز : كميته وحدت اصولگرايان با مدل 8+7 فعاليت مي كند

سخنگوي جامعه روحانيت مبارز با رد شايعه كناره گيري ولايتي تاكيد كرد كميته وحدت اصولگرايان با مدل 8+7 فعاليتش را ادامه مي دهد.
حجت الاسلام والمسلمين احمد سالك عضو ارشد جامعه روحانيت مبارز با تكذيب خبر ديدار علي اكبر ولايتي با آيت الله مهدوي كني، اظهار داشت: شايعاتي در هفته گذشته در رابطه با استعفاي ولايتي و ملاقات وي با آيت الله مهدوي كني مطرح شده بود در حالي كه اين دو ملاقاتي نداشتند و تنها ولايتي پيام گلايه آميزي در رابطه با صحبت هاي مصباحي مقدم داشته است و بحث استعفاي وي نيز مطرح نيست. وي با تاكيد بر اين كه كميته 7 نفره با حضور ولايتي و با قوت به كار خود ادامه خواهد داد، گفت: در شرايطي نيستيم كه به حاشيه سازي ها توجه كنيم براي اين كه آنچه مهم است حفظ جامعه اصولگرايي حول محور ولايت است تا انتخابات مقتدرانه اي داشته باشيم. سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در ادامه درباره جلسه عصر سه شنبه اعضاي اين جامعه با آيت الله مهدوي كني نيز بيان داشت: اين جلسه با حضور اكثريت اعضا و با حضور دبيرمحترم جامعه روحانيت مبارز تشكيل شد. حجت الاسلام سالك افزود: در اين جلسه بحث رسانه ها و كميته 7 نفره و صحبت هايي كه در رابطه با ولايتي مطرح شده بود مورد بحث قرار گرفت كه نتيجه اين مباحث تاكيد بر اين بود كه وحدت جامعه اصولگرايي حول محور منشور اصولگرايي و تحت هدايت جامعتين خواهد بود. وي با بيان اين كه تلاش عناصري در داخل و خارج از كشور بر اين است تا اختلاف بين جامعه اصولگرايي به وجود آورند، گفت: بنابر فرمايشات رهبري مبني بر حفظ وحدت جامعه در اين جلسه نيز بر وحدت جامعه اصولگرايي تاكيد شد.
عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز با اشاره به اين كه كميته 7 نفره(كميته سه نفره + چهار نماينده جامعتين) با قدرت و قوت كار خود را ادامه مي دهد، اظهار داشت: اين گروه 7 نفره، «گروه داوري و نظارت» نامگذاري شد و با اين عنوان كار خود را ادامه خواهد داد.
وي درباره كميته 8 نفره(نمايندگان تشكل ها و احزاب) نيز گفت: سياست و راهبرد جامعتين در كميته 8 نفره، استفاده از همه گروه هاي اصولگرايي است تا آنها را تحت هدايت خود قرار دهد.
حجت الاسلام سالك با اشاره به اين كه تركيب كميته وحدت اصولگرايان فعلا تركيب 7+8 است، تصريح كرد: كميته 8 نفره نيز با عنوان «حركت اجرايي» و با توجه به اصول عنوان شده در منشور اصولگرايي كار خود را ادامه خواهد داد.
وي درباره مشخص شدن نمايندگان جامعتين براي كميته وحدت اصولگرايان نيز اظهار داشت: تقريبا مباحث كارشناسي لازم براي مشخص شدن اين نمايندگان صورت گرفته و بعد از قطعي شدن اطلاع رساني خواهد شد.

نمازجمعه اين هفته تهران به امامت آيت الله جنتي اقامه خواهد شد

به گزارش روابط عمومي ستاد نمازجمعه تهران، مراسم اين هفته نماز جمعه تهران از ساعت 50/11 با تلاوتي از كلام الله مجيد در دانشگاه تهران به امامت آيت الله جنتي آغاز خواهد شد.
همچنين در اين مراسم جناب حجت الاسلام تقوي، رياست محترم شوراي سياستگذاري ائمه جمعه كشور، سيزدهمين سري از سلسله مباحث «سيره علوي» را پيش از خطبه ها ايراد خواهند نمود.

زد و خورد اپوزيسيون عليا و سفلا به بهانه تهيه خوراك براي كيهان (خبر ويژه)

تقلاي گروهي از اصلاح طلبان فرصت طلب براي دنده عقب گرفتن و بازگشت به حاكميت و متقابلا نگراني اپوزيسيون نشاندار از بازگشت به انزواي قبلي باعث زد و خوردهاي لفظي خواندني ميان ميرزابنويس هاي دو طرف شده است.
اين مجادلات به دنبال اظهارات ويديويي مجتبي واحدي مشاور كروبي (متواري به واشنگتن) شدت گرفت كه از يك سو تصريح كرده بود ديگر اصلاح طلب نيست و از سوي ديگر اصلاح طلبان را متهم به خيانت كرده بود. به دنبال اين اظهارات زد و خورد قبيله اي اپوزيسيون عليا و سفلا شدت گرفت.
در اين ميان شماري از اعضاي سرخورده حلقه لندن به دفاع از خاتمي و تخطئه كساني چون واحدي پرداختند. سعيد رضوي فقيه در توجيه مواضع مذبذب خاتمي، در جرس نوشت «سخنان خاتمي را بايد جدي گرفت، احتياط هميشه از سر ترس نيست به ويژه وقتي با مسئوليت پذيري اخلاقي و حقوقي انجام دهيم... حكومت بدنه اي اجتماعي دارد كه نبايد و نمي توان به نقش و تاثيرگذاري اش چشم را بست.
ابراهيم نبوي اما با لحني صريح تر واحدي را مورد خطاب قرار داد و نوشت: اظهارات شما باعث شد تا برخي طرفداران آقاي خاتمي از جمله نويسنده دچار ناراحتي شوند. برخي اين ناراحتي را به صورت واكنش هاي گاه تند و عصبي بروز داده و برخي نيز با ديدن استقبال رسانه هايي مانند كيهان، از آنچه شما فرموديد دچار يأس و سرخوردگي شدند. اما بيش از هر چيز، اثر اظهارات شما ايجاد شكاف در صفوف [؟!!] جنبش اعتراضي در خارج از كشور و فضاي مجازي شد.
وي بدون اشاره به رفتارهاي ساختارشكنانه كروبي نوشت: چگونه مي شود كسي سخنگوي شيخ اصلاحات باشد و خود را اصلاح طلب نداند... من مي دانم شما بدون يادداشت سخن گفته ايد و ممكن است در هنگام سخن گفتن عصباني شده باشيد [پيام ويديويي ضبط شده است!]
نبوي در پايان نوشت؛ من به دليل شرايط سني و شتابي كه براي بازگشت به ايران دارم، ترجيح مي دادم كه با ريختن مردم به خيابان كار حكومت يكسره مي شد، اما راستش را بخواهيد اولا معتقد نيستم كه در ايران شرايط عيني انقلاب وجود دارد، ثانيا معتقد نيستم كه مردم ايران حاضرند براي سقوط حكومت به خيابان بروند، ثالثا معتقدم اين فضاي انقلابي معتدل فريب فضاي برخي از ايرانيان مستقر در فرنگ است و ربطي به داخل كشور ندارد.
اما در پي انتشار مواضعي مشابه مواضع «جرس» سايت بالاترين به دفاع از واحدي پرداخت و از جمله در مطلبي تحت عنوان «پاسخ به دون كيشوت اصلاحات» خطاب به جرسي ها نوشت: «آقاي ابراهيم نبوي بار ديگر اسب تروا را زين كرد و براي دفاع از ناموس اصلاحات به ميدان آمد. اظهارات اخير ايشان در انتقاد از آقاي واحدي البته شگفت انگيز نبود. برعكس بايد پرسيد دو تفنگدار ديگر، آقايان مهاجراني و كديور كجايند. من قصد ندارم از آقاي واحدي دفاع كنم. ايشان از بيروني- اندروني اصلاح طلب باشي هايي مثل آقاي نبوي هم خوب با خبرند و مي دانند در پس پرده به قول مش قاسم چه «بي ناموسي هايي» در جريان بوده و هست. به همين علت است كه آقاي نبوي هول هولكي آمده چهارسوق جنبش سبز را قرق كند تا اهل محل فراموش نكنند لوتي اين برزن كيست.
«نبوي» استقبال رسانه هايي مانند كيهان از آنچه آقاي واحدي گفته را دليل يأس و سرخوردگي برخي دانسته اند. اولاً كسي كه مي خواهد در نتيجه نوشته كيهان مأيوس شود تا بحال از يأس به حال اغما در آمده و ديگر قدرت كيهان خواني ندارد. ثانياً، حضرت عالي كه در جريان 22 بهمن 88 با برنامه اسب ترواي خود شش- هفت ماه خوراك كيهان و كيهان ها را فراهم كرديد، چند نفر را مأيوس فرموديد؟ اتفاقاً همين نوشته اخير شما هم خوراك كيهان خواهد شد، پس چرا مي نويسيد؟»
سايت روزنت هم با تخطئه روش كج دار و مريز خاتمي نوشت: برخي توهين هاي زشت به واحدي شد كه قلم از نوشتن آنها معذور است. اما مدعيان درباره لزوم وحدت جنبش سبز گفته اند و سخنان او را به مصلحت نمي دانند. بيان چنين سخناني نشان مي دهد حرف هاي واحدي درست بوده است. خاتمي گرچه پيش شرط هاي مناسبي براي حضور در انتخابات تعيين كرده اما كيست كه نداند خاتمي مرد وعده هاي شيرين دادن و پاپس كشيدن از آن است؟ چه كسي برگزاري انتخابات مجلس هفتم يا رياست جمهوري نهم را فراموش كرده؟ همچنين فراكسيون اقليتي در مجلس هشتم پديد آمده كه هيچگونه كار مفيدي تاكنون انجام نداده است.
گويانيوز هم با لحني آميخته با طنز و هجو و از زبان اصلاح طلبان نوشت: آقاي واحدي چرا در انتخابات شركت نمي كني؟ چرا به حرف هاي خاتمي گوش نمي كني؟ مگر از جانت سير شده اي؟ شما مگر مي خواهي از همه محافل و رسانه هاي سبز بيرونت كنند؟ مگر مي خواهي از نان خوردن بيفتي؟ مگر مي خواهي از صحنه رسانه هاي اينترنتي محو شوي؟ مگر مي خواهي متهم به همكاري با حكومت براي افزايش رأي اقتدارگران در انتخابات شوي؟ شما مگر نمي داني تحريم انتخابات باعث شده هاشمي رفسنجاني راي نياورد و ما از نان خوردن بيفتيم؟ آدمي كه سياست را نمي فهمد بهتر است كار سياسي نكند و ويدئو پر نكند و اگر كرد مطمئن باشد ما اصلاح طلبان با شعور همچون آبرويي از او مي بريم كه تا ابد از صحنه محو شود و ترجيح بدهد در ايران و در بند 209 اوين باشد ولي در واشنگتن و پاريس نباشد. اوهوي! واحدي! فهميدي چه گفتيم؟ خوب حالي ات شد؟ حالا داوطلبانه مثل بچه هاي خوب آنچه را گفتي تكذيب كن. آفرين پسر خوب!
اما يكي از با مزه ترين تحليل ها در اين حمله و دفاع رسانه اي، اقدام سايت «راه توده» است كه به دفاع جانانه از «اصلاح طلبان» و خاتمي برخاسته است. اين دفاع صحت سخنان اخير فرخ نگهدار رئيس گروهك منحله فدائيان خلق را تأييد مي كند كه تصريح كرده بود جريان چپ و اصلاح طلب همان راه و تفكرات سازمان مجاهدين خلق را در پيش گرفت. «راه توده» نوشت: آقاي واحدي سردبير سابق و از راه دور روزنامه «آفتاب يزد» است. اين روزنامه بسته شد[!؟] و آقاي واحدي هم رفت در پي مصاحبه و گفتگو و سخنراني در خارج كشور. با بريده شدن پيوند ايشان با داخل كشور، آنچه براي همه كساني كه نظرات منسجم و پايداري ندارند و برعكس علاقه زيادي به سخن گفتن دارند، براي آقاي واحدي نيز پيش آمد. يعني بتدريج هماهنگ شد با شرايط حاكم بر خارج كشور و رفت دنبال آنچه در خارج براي آن دست مي زنند و هورا مي كشند. با پذيرفته نشدن وي به شوراي هماهنگي راه سبز- كه با سخنان اخير آقاي واحدي معلوم مي شود تصميم درستي بوده- حملات او به اين شورا آغاز شد. بتدريج انتقاد از اصلاحات و محمد خاتمي را شدت داد و اين اواخر هم اعلام كرده است كه ديگر «اصلاح طلب» نيست! البته، اين سخن آخر منطقي ترين و درست ترين سخني است كه ايشان در دوران اخير بر زبان آورده است، به اين شرط كه به لوازم و ضروريات آن نيز پايبند باشد و باقي بماند. زيرا دولا دولا شترسواري نمي شود.
راه توده مي افزايد: به نظر ما در اين صورت است كه وزن افرادي مانند آقاي واحدي معلوم مي شود. زيرا وزني كه تا به امروز به آقاي واحدي در خارج كشور داده مي شد به خاطر آن بوده كه ايشان را به نادرست اصلاح طلب و نزديك به سران اصلاحات معرفي كرده اند و نه به خاطر حرف هايي كه اكنون او مي زند و سالهاست كه در خارج از كشور احساساتي تر از ايشان ديگران زده اند.

چند كلمه هم از فسيل طنطاوي! (خبر ويژه)

رئيس شوراي عالي نظامي حاكم بر مصر وزير خارجه سابق اين كشور را به خاطر اظهار دوستي با ايران توبيخ كرد!
به گزارش روزنامه الوفد به نقل از يك ديپلمات بلندپايه، ژنرال طنطاوي رئيس شوراي عالي نظامي حاكم بر مصر با احضار نبيل العربي وزير خارجه سابق اين كشور و دبيركل كنوني اتحاديه عرب در اواخر ماه مارس گذشته وي را به خاطر اظهاراتش درباره ايران توبيخ كرده است.
طنطاوي، العربي را به دليل گفتن اينكه ايران دشمن مصر نيست و قاهره پس از انقلاب، درنظر دارد صفحه جديدي از روابط را با تهران باز كند، توبيخ نموده است.
اين ديپلمات مصري افزود: طنطاوي با فراخواندن العربي به دفتر وزارت دفاع به وي تذكر داده است كه او وزير خارجه است و حق ندارد سياست جديدي را در پيش گيرد و يا قبل از كسب اجازه از نخست وزير و يا نماينده وي براي از سرگيري روابط با كشورها اعلام موضع نمايد(!)
طنطاوي افزود: اين اظهارات بدون درك وضعيت خطرناك مصر ايراد شده و در جهت منافع كشور نبوده است.
بنا بر گزارش الوفد،عربستان سعودي و برخي كشورهاي عرب خليج(فارس) از مصر خواسته بودند توضيح دهد اظهارات العربي تا چه حد بيانگر سياست مصر پس از انقلاب است.
اين كشورها پرونده اعزام كارگران مصري به كشورهاي خليج فارس را منوط به موضع اين كشور نسبت به ايران دانستند. برخي طرف هاي آمريكايي و اسرائيلي نيز با اعمال فشار بر اين كشورها خواستار تشديد فشار بر مصر در اين زمينه شده بودند.
خاطرنشان مي شود با وجود انقلاب مردم مصر و فرار برخي سران رژيم آمريكايي حاكم، هنوز برخي ژنرال هاي ارتشي كه به مبارك و آمريكا وابسته اند، حكومت انتقالي را مديريت مي كنند و به همين دليل مواضع متناقضي از اين دولت و حكومت منتشر مي شود. برخي مواضع همسو با رژيم ساقط شده مبارك، بارها اعتراض مردم انقلابي مصر را برانگيخته است. ژنرال هاي ياد شده روابط پنهاني خود با آمريكا و رژيم صهيونيستي را حفظ كرده اند.
اين در حالي است كه مردم مصر در تظاهرات ميليوني خود، شعارهاي مرگ بر آمريكا و اسرائيل سر مي دهند و ژنرال هاي باقيمانده از دوران مبارك را فسيل هايي مي دانند كه بايد از ارتش مصر پاكسازي شوند.
در همين حال عصام العريان عضو گروه رهبري جماعت اخوان المسلمين و نايب رئيس حزب تازه تاسيس آزادي و عدالت گفت: اسرائيل در آينده خيلي نزديك به بركت انقلابهاي مردمي بر ضد نظام هاي ديكتاتوري عرب نابود خواهد شد.
به گزارش «قدسنا» العريان افزود: ما در دوران نابودي اسرائيل به سر مي بريم. زيرا اين رژيم بزرگترين زيان ديده قيامهاي عربي پس از سقوط نظام هايي است كه پيرامون اسرائيل متولد شدند و بيشترين حمايت ها از اين رژيم را براي بقايش انجام دادند.

نفاق از بالا پناهندگي خبرنگاران از پايين (خبر ويژه)

يك عضو روزنامه توقيف شده وابسته به نفاق جديد نكات جالبي درباره دوران حضور در اين روزنامه بازگو كرد.
روزنامه زنجيره اي سلام در تيرماه 78 ضمن تحريف يك سند محرمانه وزارت اطلاعات، آشوب از پيش برنامه ريزي شده و هماهنگ با سرويس هاي جاسوسي غربي و اپوزيسيون ضدانقلاب را كليد زد و به همين دليل هم توقيف شد.
«محمد-ش» با اشاره به حضور خود در اين روزنامه و در مطلبي كه بوي سابقه سازي اپوزيسيوني براي خود جهت مصارف بعدي را مي دهد، مدعي بازداشت توسط وزارت اطلاعات در سال 66 و 16ماه بازداشت مي شود و سپس با اشاره به پركردن فرم استخدام در روزنامه سلام مي نويسد: از نظر من اين فرم فرماليته بود مانند برخي استخدام ها كه غالبا با برنامه از پيش چيده شده فرد مورد نظر استخدام مي شود. وقتي به روزنامه آمدم معلوم بود كه افراد گلچين شده اند و آنها از پيش هم اطلاعاتي از من داشتند و هم مرا مي شناختند و براي همين هم همان روز فعاليتم را شروع كردم. اولين ديدارم با سعيد حجاريان (از معاونين مستعفي ري شهري در وزارت اطلاعات) بود. او نخست مرا به سرويس سياسي برد تا با ابراهيم اصغرزاده آشنا كرد... من در سرويس گزارش از همان پيش شماره روزنامه مشغول شده بودم كه از حاجي آقاموسوي خوئيني برايم پيغام آوردند كه نبايد در روزنامه كار كنم و البته بعد از چند روز دوباره پيام آورده شد كه مي توانم كار كنم به شرط آنكه فقط فعاليت اجرايي داشته باشم و نوشته اي از من چاپ نشود. اما خصوصا با زمزمه هاي انتخابات رياست جمهوري اين اجازه را يافتم كه 50 مقاله و گزارش بدون نام و بعدها با نام اصلي و مستعار در روزنامه منتشر كنم. اين روند تا سالگرد دوم خرداد 76 ادامه داشت تا اينكه گزارش «دوم خرداد» انقلاب در انقلاب را نوشتم و بعد مجبور شدم مطالب بعدي را با اسم مستعار بنويسم.
وي با انتقاد از فرصت طلبي هاي گردانندگان روزنامه سلام، همين امر را يكي از دلايل به بن بست رسيدن سلام پيش از تعطيلي توصيف كرد و نوشت: از نظر من و خيلي ها، استفاده خاتمي از همان مديران اسبق و آزموده شده ها و نيز بيش از حد مماشات كردن و عقب نشيني از روندي كه برايش ترتيب مي دادند و يكي ديگر از دلايل تعطيلي سلام هم اين بود كه با آغاز دوران رياست جمهوري خاتمي، اكثر نيروهاي روزنامه مسئوليت هايي (اعم از دولتي و غيردولتي) به دست آوردند و در حال تجميع و تكميل و تقويت رانت به دست آورده بودند. من به محسن ميردامادي گفتم خاتمي براي موفقيت بايد به دنبال اصلاحات باشد. او هم گفت درست است همين كار را مي كنيم اما ظاهرا برخي از آنها عجله داشتند كه اصلاحات اقتصادي را ابتدا از خود شروع كنند، مخصوصا كساني كه خيلي دير آمده بودند و عجله هم داشتند كه زود هم بروند! و البته هميشه هم ادعا مي كنند كه از هيچ رانتي استفاده نكرده و نمي كنند...!
وي همچنين درباره موسوي خوئيني ها مدير مسئول سلام نوشت: من در تاريخ 20 آبان 73 به خاطر نوشتن گزارشي با عنوان «خط قرمز» توسط مدير مسئول و در پاسخ به يك پرسش (ظاهرا خواننده!!) در ستون مخصوص «الو سلام» از نوشتن در روزنامه محروم شدم. «موسوي خوئيني »؛ نوشت: «هرچند كه آن مطلب مورد تاييد مديريت سلام نبود و به همين جهت نويسنده و تهيه كننده آن براي هميشه از نوشتن در سلام محروم شد، ولي خالي از نكات مفيد هم نبود»!
«محمد-ش» در اين نوشته به فرصت طلبي برخي اعضاي روزنامه سلام و واسطه تراشي آنها براي همكاري با سرويس هاي بيگانه و رسانه اي آنان (كساني نظير مراد ويسي بيامه و...) كه حتي تا مرز پادويي و فعاليت هاي خرده پا هم پيش رفته اند، اشاره مي كند و مي نويسد: بعضي از افراد روزنامه سلام و دنباله هايش، راديو و تلويزيونهاي خارجي مثل «بي. بي. سي» و «راديو فردا» را قبضه و كارشناس آنجا شده اند! و لذا مصاحبه كننده و مصاحبه شونده هم معلوم است! و براي همين است كه هميشه هم همين آقايان هستند كه در بازار بورس سياست همواره روي ويترين و مانيتور اخبار حضور دارند و هستند! مراد ويسي مسئول شيفت شب روزنامه چه سروصدايي به كمك همان رانتي كه ايشان و دوستانش منكر آن هستند، بعد از اين بپا كردند، كه يكي از آن اين است كه وي هم اكنون در راديو فردا استخدام و كارشناس مسائل ايران شده است!؟
است.

نظرسنجي شبكه عنكبوت درباره بقيه نفوذي هاي وزارت اطلاعات (خبر ويژه)

يك شبكه صهيونيستي و ضد انقلابي، ضمن برگزاري يك نظرسنجي داخلي از مخاطبان خود خواست اعلام كنند كه به نظر آنها پس از علني شدن ماجراي نفوذ وزارت اطلاعات در عمق اپوزيسيون خارج نشين، نام نفوذي هاي ديگر كدام است؟!
شبكه بالاترين كه هفته ها دستخوش پس لرزه هاي اين زلزله اطلاعاتي بوده، مي نويسد: با توجه به نفوذ محمدرضا مدحي از طرف اطلاعات رژيم در بين سران جنبش سبز، به نظر شما نفوذي بعدي جمهوري اسلامي در اپوزيسيون جنبش سبز چه كسي است؟
اين شبكه آنگاه اسامي 1- محسن سازگارا 2- محسن مخملباف 3- اكبر گنجي 4- محسن كديور 5- عطاءالله مهاجراني 6- عليرضا نوري زاده 7- عبدالكريم سروش را به نظرسنجي گذاشته است كه براساس مشاركت 2031 نفر اين نتايج درباره اولين گمانه جاسوسي براي جمهوري اسلامي(پس از مدحي) به دست آمده است 1- اكبر گنجي 11/22 درصد 2- محسن كديور 22/21 درصد 3- محسن سازگارا 83/20 درصد 4- عطاءالله مهاجراني 29/14 درصد 5- محسن مخملباف 40/10 درصد 6- عليرضا نوري زاده 10/6 درصد 7- عبدالكريم سروش 23/5 درصد.
برخي محافل اپوزيسيون به غلط و اشتباه نام افرادي نظير فرخ نگهدار، رجب مزروعي، مسعود بهنود، اميرارجمند، شيرين عبادي، علي كشتگر، مجتبي واحدي و جهانشاهي، خوانساري، ابراهيم نبوي و مشابهان آنها را به عنوان نفوذي جمهوري اسلامي مطرح مي كنند.
در صدر فهرست متهمان نفوذ قرار گرفتن كساني چون گنجي و كديور و سازگارا در حالي است كه اين زبان بسته ها بيشترين سواري را به سرويس هاي جاسوسي غربي داده و تلاش كرده اند در كوبيدن سر خود به ديوار مستحكم نظام، ركورد بزنند! كه البته به نفع نظام تمام شده و همين اسباب شك و بدگماني را فراهم كرده