(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 29 تیر 1390- شماره 19978

هركسي آيينه اسرار پنهان خود است
براي مردم مظلوم بحرين...
جدال گل و گلوله
دو سيب از دل حوّا
گزارشي درباره مجموعه «گزيده ادبيات كهن»
پنج گنج فارسي
«ميخائيل سنيل نيكوف» شاعر روس:
شعر و نظم ايران انسان را جذب مي كند
استقبال سرد از مهدي آذريزدي بي احترامي به ادبيات كودك است



هركسي آيينه اسرار پنهان خود است

علي محمد مودب
بي تو قلب عاشق من، ناگهان مي ايستد
بي دل تنگ من از گردش، جهان مي ايستد

چشمه سار آشنايي، ميهن ماهي و ماه!
گر نجوشي دم به دم با من، زمان مي ايستد

درحضورت شعله هاي دوزخي يخ مي كنند
بي تو باري خون به قلب حوريان مي ايستد

بانگ غم دارد به سوداي لجن زاران وزغ!
با تو اما مرغ و ماهي، شادمان مي ايستد

پيچك، آويزان ديوار و درهمسايه هاست
سرو اما دركنارت جاودان مي ايستد

با زبان سرخ من، باك از سر سبزم مباد
سبز و سرخ پرچمت تا در امان مي ايستد

بي خيال پچ پچ خفاشكان، تا شعر من
بر هزاران قله با ببر بيان مي ايستد

هركسي آيينه اسرار پنهان خود است
اين ميان، بوزينه شكل اين و آن مي ايستد

 



براي مردم مظلوم بحرين...
جدال گل و گلوله

علي شير- رضايي ميرقايد
ايستاده اي در برابرم،
با چشماني خون گرفته
و خشمي شيطاني،
و يك اسلحه آمريكايي در دست
در وسط ميدان «لولو».
¤¤¤
ايستاده ام در برابرت،
با سبدي پراز شقايق ها و گل هاي سرخ،
و فرياد (الله اكبر)،
¤¤¤
و نبرد آغاز مي شود...
جدال گل و شكوفه و گلبرگ
با
شمشير و سرنيزه و خون و گلوله...
چه تماشايي دارد...!

 



دو سيب از دل حوّا

اسماعيل محمد پور
...وعشق پر شدو ما نيز پرنيان شده ايم
ببين چقدر شبيه پرندگان شده ايم
دو ياكريم ، دو بلبل ، دو مرغ عشق ، دو قو
دو تا هر آنچه كه همرنگ آسمان شده ايم
دو سيب از دل حوّا ، دو نيمه ي آدم
نه آدميم و نه حوّا ، هم اين ، هم آن شده ايم
تو از كدام قروني ؟ من از كدام عتيق ؟
كه قبله گاه خدايان باستان شده ايم
بمان كنار من و خيره شو به فردا كه
به جاي پير شدن ، بيشتر جوان شده ايم
هنوز اول فصليم ، قصه طولاني ست
و تازه وارد موضوع داستان شده ايم
بمان كنار من و خيره شو به فرداها
كه پر فروش ترين قصه ي جهان شده ايم

 



گزارشي درباره مجموعه «گزيده ادبيات كهن»
پنج گنج فارسي

طه راستين
به راستي كه فارسي شكر است. بيش از هزار سال است كه كام فارسي زبانان سراسر عالم با شيريني اين شهد، شيرين گشته و بيش از هزار سال است كه در تمام گفتارهاي روزمره مردمان فارسي زبان، شعرهاي شيرين فارسي به صورت ضرب المثل و لطيفه باعث رواني سخن شده است. به رسمي قديمي در محافل ادبي و با حضور شاعران و نويسندگان ايراني و در هر كوي و برزني شعرهاي فارسي اين اشعار روايت مي شدند و بودند شاعراني كه صله اي درخور از حاكمان و صاحبان زر و زور دريافت مي داشتند كه گاه باعث رشك ديگران هم مي شد و آنها تلاش مي كردند كه گوي سبقت را از رقيب خود بربايند.
اما چه شده كه اين روزها شعر شيرين فارسي جز در زبان انديشمندانه و ميان اديبان، در ميان مردم و به صورت روزمره جريان ندارد و به جاي آن جملات تفنني از زبان انگليسي جايگزين اين حلواي شيرين گشته است؟ چه شده كه ديگر نوجوانان و جوانان ايراني سنت شاهنامه خواني و مولانا خواني را به كناري نهاده و روي به بازي هاي كامپيوتري آورده اند؟ چه شده كه ديگر حفظ كردن اشعار حافظ و خيام و مولانا ديگر چنگي به دل نمي زند و كمتر توجهي به آن مي شود؟ چه مي شود كه ملتي در طول تاريخ پرفراز و نشيب خود زبانش را به خوبي پاسداري مي كند و در پيچ و خم هاي بسيار و در يورش هاي وحشيانه اقوام بيگانه زبان شيرينش را از گزند دست درازي آنها محفوظ مي دارد اما در اين زمانه كه به لطف تكنولوژي هاي نوين و بي شمار كه خيلي راحت تر مي توان به توسعه زبان پرداخت نه تنها رشدي حاصل نمي شود بلكه بسياري از زبان مادريشان دور و دورتر مي شوند؟
روزگاري، جغرافياي شعر فارسي و زبان شيرين فارسي آن قدر گسترده بود كه در شبه قاره هند، زبان فارسي زبان رسمي و درباره بود و اشعار حافظ بر سر در كوشك ها و كاخ هاي اگره نوشته مي شد. اما از 150 سال پيش كمپاني هند شرقي وارد شبه قاره شد و ريشه زبان فارسي و ارتباط مردمان هندي را با اين زبان قطع كرد. اين طرف تر در سرزمين علامه اقبال لاهوري متفكر بزرگ اسلام و شاعر پارسي گوي بزرگ كه اشعار او به زبان فارسي زبانزد خاص و عام است، فرزندان همين اقبال ديگر شعرهاي نياي خويش را نمي توانند بخوانند. شايد اگر اين روند همچنان ادامه داشته باشد تا چند سال ديگر فرزندان سعدي و حافظ هم مجبور باشند به كمك واژه نامه اشعار اين دو شاعر بزرگ خود را بخوانند و درك كنند.
اما هميشه در مقابل هر مشكلي، يك «چه بايد كردي» وجود دارد و همين مايه اميدواري است. اميد به اينكه هستند كساني كه دلشان براي اين مرز و بوم و فرهنگ غني آن مي تپد و با كارهاي خويش در پي اثبات اين ادعا هستند كه زبان و فرهنگ خودي چيزي از فرهنگ ديگران كم ندارد كه هيچ، بسيار بيشتر هم دارد. هستند كساني كه به حكيمانه هاي سعدي شيرين سخن تفاخر كنند كه «شكر شكن شوند همه طوطيان هند/ زين قند پارسي كه به بنگال مي رود.»
شايد مناسب ترين راه براي زنده نگاه داشتن شعر و ادب كهن فارسي اين است كه آن را وارد زندگي روزمره مردم كنيم. اينكه شاهنامه، مثنوي معنوي، ديوان حافظ و... را در قطع رحلي و با جلد و كاغذ نفيس منتشر كنيم به طور حتم نياز، ضرورت و در شأن اين كتاب هاست، اما اينكه اين كتاب ها چقدر مورد استفاده قرار مي گيرد نكته اي مجزا از اين موضوع است. چنانچه واقع بيني را پيشه كرده و آن را چراغ راه قرار دهيم، مي پذيريم كه در زندگي امروز كه سرعت و خلاصه گويي شيوه اصلي شده است، هيچ راهي جز بالا بردن سرعت و نيز پرهيز از اطناب و حجيم گويي نخواهيم داشت. در زندگي امروز، غالب انسان ها صبح علي الطلوع خود را با كار آغاز مي كنند و با غروب آفتاب، دست از كار مي كشند. در طول روز و هنگام انجام كار هم براساس غلبه زندگي ماشيني بر انسان بيشتر اصطلاحات به كار گرفته شده توسط آن ها هم از ميان واژه هاي وارداتي است كه همراه اين ماشين ها وارد شده اند. از اين جهت است كه بالندگي زبان فارسي در چنين روزگاري توقعي آنچناني است، حتي انتظار توجه به ادبيات كهن را هم در ميان اين نوع زندگي بايد كمي رويا پردازانه پنداشت. اما در همين نوع زندگي هم مي توان به ترويج ادبيات همت گمارد. از چه طريق؟ پاسخ روشن است؛ از طريق ارائه گزيده ادبيات كهن.
دكتر اسدالله بقايي كه خود در اين حوزه دستي بر آتش دارد بر اين باور است كه يكي از اين راه ها اين است كه متون كهن را قدر دانسته و در كشور اشاعه و ترويج كنيم. به همين مناسبت او از سالها پيش روي آثار شاعران فارسي كار كرده و گزيده اي از هزار سال شعر و ادب فارسي را در كتابي تحت عنوان «كجاوه سخن» گرد آورده كه تاكنون به چاپ پنجم رسيده است. او مي گويد: در اين كتاب ما شاعران فارسي را به سه دسته تقسيم كرده ايم. دسته اول كه شامل 10 شاعر بزرگ از رودكي تاكنون هستند كه در واقع اين شاعران كساني هستند كه تمام اشعارشان با لنسبه زيباست و انتخاب بهترين شعر آنها مشكل است. دسته دوم كه شامل 100 شاعر است كه اين شاعران كساني هستند كه يك يا ابياتي زيبا دارند كه زبانزد خاص و عام است و حتي اين ابيات به صورت ضرب المثل درميان مردم رواج يافته است.
دسته سوم كه شامل هزار شاعر مي شوند كه صاحب ديوان هستند ولي ابيات مشخص وشاخص ندارند.
همين طور مي توان اين تقسيم بندي را ادامه داد مثلا 10 هزار شاعر كه اگر شعر نمي گفتند هيچ خسراني به شعرفارسي وارد نمي شد.
انتشار گزيده اما به گونه اي ديگر هم مي تواند مروج شعر كهن فارسي باشد. مي توان گزيده هايي از بهترين متون ادبي اين سرزمين را منتشر كرد تا گامي درجهت حفظ و اشاعه و ماندگاري زبان فارسي برداشته شود. درهمين راستا مجموعه اي تحت عنوان «متون كهن ادبيات» توسط اسدالله بقايي دردست توليد و انتشار در حوزه هنري است كه تاكنون تعدادي از كتاب هاي اين مجموعه منتشر شده است. اين گزيده ها در قالب طرح 120 گزيده از متون كهن فارسي درحال تهيه است و درنهايت قرار است به نوعي هزار سال ادب و هنر و متون كهن فارسي را به مخاطبان جوان معرفي كند و هدف از اين طرح ترغيب و تشويق و تحريض جوانان به مطالعه اين متون است.
دراين مجموعه سعي شده سبك هاي مهم ادبيات ايران مورد توجه قرارگيرد به طور نمونه سبك خراساني، عراقي، هندي، بازگشت و... مورد نظر است. ملاك انتخاب زيباترين و عميق ترين فرازهاي آثار بزرگان است و در هر بسته يك اثر به عنوان اثر برجسته اين سبك ها قرار داده مي شود.دراين طرح 10 بسته فرهنگي كه هركدام شامل 12 كتاب منتشر مي شود و اين كتاب ها به آثار شاعران و نويسندگان مختلفي چون شاهنامه، سعدي، مولانا، عطار، نظامي، خيام و ... مي پردازد. تاكنون چهار عنوان از اين مجموعه منتشر شده است كه شامل گزيده اي از شاهنامه فردوسي، گزيده اشعار عطار نيشابوري، گزيده آثار مولانا و گزيده ديوان سعدي است.
اولين قرعه اين مجموعه به نام شاهنامه فردوسي خورد. گزيده اي كه دركنار اشعار انتخاب شده ازشاهنامه تشريح و تحليلي هم از هر شعر آمده است. درگزيده تحليلي- تشريحي شاهنامه فردوسي، ضمن معرفي كوتاهي از اين شاعر بزرگ گزيده اي از اشعار او با تحليل و تشريح آمده است. اين كتاب در 430 صفحه منتشر شده است.
دومين جلد از اين مجموعه به گزيده آثار مولانا اختصاص دارد كه دراين كتاب گزيده اي از كتاب هاي مولوي آمده است دربخش اول اين مجموعه گزيده مثنوي معنوي آمده ودر بخش دوم گزيده ديوان شمس آمده است. گزيده فيه مافيه و گزيده رباعيات مولانا هم در ادامه ارائه شده است.
اين كتاب، مانند «گزيده تحليلي- تشريحي شاهنامه فردوسي»؛ جلد نخست مجموعه، بر تحليل و تشريح تكيه ندارد و رويكرد غالب آوردن گزيده اي از زيباترين سروده هاي مولانا است و در جايي كه آوردن شرح خيلي لازم بوده است چنين رويكردي داشته است.
سومين جلد از اين مجموعه هم به «گزيده ديوان سعدي» اختصاص دارد كه در اين كتاب پس از مقدمه، گزيده اي از كتاب هاي سعدي از جمله گزيده گلستان و بوستان، گزيده غزليات، ترجيع بند، قصايد و غزليات پندآموز و همچنين گزيده نصيحه الملوك، رساله در عقل و عشق و مجالس پنجگانه آمده است.
جلد چهارم اين مجموعه در مورد «گزيده آثار عطار نيشابوري» است و چون عمده آثار عطار خارج از ديوان اشعار اوست مثل «منطق الطير» و «تذكره الاوليا»، لذا در گزيده آثار عطار گزيده اين دو كتاب بيشتر مورد توجه بوده اند. در اين مجموعه گزيده اي از منطق الطير آورده شده كه به طور مثال مي توان گفت داستان شيخ صنعان كه در منطق الطير آمده حدود 50 صفحه شعر است كه در اين كتاب تلخيص آن آورده شده است.
پس از انتشار اين چهار گزيده از آثار شاعران بزرگ فارسي، منتخب خمسه نظامي گنجوي نيز در قالب همين مجموعه منتشر خواهد شد.
كتاب گزيده خمسه نظامي گنجوي متشكل از پنج اثر منظوم مخزن الاسرار، خسرو شيرين، ليلي مجنون، هفت پيكر و اسكندرنامه خواهد بود كه بنا به گفته بقايي سعي شده در گردآوري آثار نظامي تعادل يا ترازبندي اشعار او حفظ شود.
بقايي درباره زمان به كار رفته براي تحقيق و تلخيص اين اشعار و در نهايت تأليف اين كتاب ها مي گويد: مجموعه اين آثار به علاوه گلچين پنج شاعر ديگر چون حافظ، سنايي، خاقاني، خيام و يكي از شاعران معاصر حاصل تحقيقات چهل ساله من بوده است. اين مدارس دانشگاه همچنين اظهار اميدواري مي كند، كه چاپ اين پنج اثر كه وي از آنها به عنوان پنج گنج فارسي ياد كرده بتواند جوانان اين مرز و بوم را بيش از پيش با فرهنگ و ادبيات كشور آشنا سازد.

 



«ميخائيل سنيل نيكوف» شاعر روس:
شعر و نظم ايران انسان را جذب مي كند

ميخائيل سنيل نيكوف، از شاعران و مترجمان ادبيات فارسي و تاجيكي روس است كه با فرهنگ و ادب تاجيكي آشنايي دارد و مدتي نيز در آسياي مركزي زندگي كرده و متأثر از فرهنگ و ادب تاجيك است.
وي تا به حال چندين سفر به ايران داشته و در چندين جشنواره شعر در كشورمان حضور يافته است، به مناسبت رونمايي از كتاب اخير خود با عنوان «علائم آتشين» به تاجيكستان آمده بود. سنيل نيكوف در اين كتاب، آثار شاعران و اديبان قديم و جديد تاجيك را به روسي ترجمه كرده است.
سنيل نيكوف درمصاحبه با فارس، چاپ كتاب هاي شاعران معاصر ايراني و تبادل هيئت هاي ادبي را در نزديكي دو ملت روسيه و ايران بسيار موثر مي داند.
چه مسئله اي شما را به ادبيات فارسي علاقه مند كرده است؟
من شرق را دوست دارم و دوران كودكي من اگرچه در تاجيكستان نبوده، اما در شرق سپري شده است. من خيلي زود دريافتم كه انتخاب سرزمين و دين امري اتفاقي نيست و من در محيطي اسلامي زندگي كرده ام.
اگرچه ديرزماني است كه در مسكو زندگي مي كنم،اما قلب من در شرق است. البته ترجمه كار اساسي شاعر نيست، ولي شعر و نظم ايراني موضوعي است كه انسان را جذب مي كند و شعر بزرگ ايراني براي من يك سرپناه و ملجأ است و فكر مي كنم كه در غرب ديگر شعر و شاعري تمام شده است.
ما درباره ادبيات قديم ايران، اطلاعات خوبي داريم، ولي شناخت چنداني از ادبيات و شعر جديد و معاصر ايران نداريم، بنابراين بايد آثار ادبيات معاصر ايران به روسي ترجمه شود. بايد ترجمه تذكره شعر معاصر ايران تدوين و چاپ شود و من تصميم دارم كه كتابي تحت عنوان «ايران در شعر روس» تأليف كنم. تعداد زيادي از شاعران روس، درباره ايران شعرهاي بسياري سروده اند و اگر چنين كتابي چاپ كنيم، وجهه مثبت ايران در روسيه بيشتر شناخته خواهدشد.
در حقيقت روابط روسيه و ايران هميشه دوستانه بوده است. اگرچه به صورت موردي، جنگ نيز بوده ولي در مجموع اين روابط دوستانه بوده است.
چه پيشنهادي براي نزديكي روابط ايران و روسيه داريد؟
بهترين راه و وسيله، تبادل كتاب و هيئت هاي ادبي و نويسندگان است. زيرا هيچ گاه نبايد اهميت سخن را فراموش كنيم.
ازسوي ديگر بايد تأكيد كنم كه پيام حضرت امام خميني(ره) به مقامات شوروي را چند وقت پيش خواندم و بايد بگويم كه با تمام جملات و سخن ايشان دراين نامه موافقم. به نظر من اصل و منشأ اين پيام اين است كه امام به سرنوشت روسيه توجه داشته است.
انقلاب بلشويكي شعارهاي خود را داشت، ولي با فروكش كردن اين شعارها، مرحله دروغ و فريب شروع شد و فكر مي كنم كه روسيه براي كسب معنويت به حمايت هاي ايران نياز دارد.
در چه زمينه هايي مي توان اين همبستگي و همكاري را افزايش داد؟
من فكر مي كنم كه ايران مي تواند يك برنامه انتشاراتي گسترده در پيش بگيرد تا كتاب هاي ايراني بيشتري را در روسيه چاپ و منتشر كند. من موضوعات مربوط به آسيا و آفريقا در فرهنگ روس را در دانشگاه مسكو تدريس مي كنم و ساعات زيادي از اين درس به تأثير اسلام بر فرهنگ روس اختصاص دارد. درباره ايران و تاجيكستان در ادبيات روس نيز صحبت مي كنم و علاقه مندم كه در اين مورد در دانشگاه تهران نيز سخنراني داشته باشم.
شما در عرصه ادبيات سير مي كنيد، با اين حال مي خواهم يك سؤال سياسي نيز از شما بپرسم. شما به عنوان يك انديشمند روس، تا چه حد قائل به غرب گرايي در ديپلماسي روسيه هستيد؟
از قديم الايام روسيه عرصه برخورد، تقابل و تعامل فرهنگ و شرق با يكديگر بوده و هميشه هم تلاش كرده است تا بين اين دو توازن برقرار كند، بااين حال، نفوذ و تأثير شرق براي ما سازنده است. من فكر مي كنم كه بادهاي مسموم سقوط، از سوي غرب به سمت روسيه در حال وزيدن است؛ ولي با اين وجود، اين يك مسئله ژئوپلتيكي است و من نيز فردي سياسي نيستم.
«رستم وهاب نيا»، شاعر و انديشمند تواناي تاجيك درباره وي به خبرنگار فارس گفت: سنيل نيكوف اشعاري از رودكي، سعدي، حافظ، ناصرخسرو، فردوسي و خيام و برخي شاعران معاصر تاجيك را به روسي ترجمه كرده است.
وي تصريح كرد: سنيل نيكوف تاكنون در چند جشنواره شعر حضور داشته و آخرين بار در سال گذشته در جشنواره اي با عنوان «شعر جهان و ايران» در ايران شركت كرد.
وهاب نيا افزود: اخيراً اين شاعر تاجيك علاقه مند به ترجمه ادبيات عرفاني است و فكر مي كند كه هسته اصلي ادبيات فارسي، ادبيات عرفاني و فلسفي است. ادبيات عرفاني و فلسفي ايران امروز در سطح جهاني مورد استقبال است چنان كه دو سال قبل، پرفروش ترين كتاب در آمريكا، «مثنوي معنوي مولوي» بوده است.
وي همچنين با اشاره به اين كه ادبيات را نمي توان همچون كالا دانست، زيرا اين سخني خشن است، خاطرنشان كرد كه با اين وجود اصل اساسي صادراتي ما، ادبيات و سخن ادبي است.
اين شاعر برجسته تاجيك كه خود اشعاري درباره حضرت امام(ره) سروده، است، افزود: سخنان بزرگان ادبي كلاسيك ما، مهم ترين دستاوردي است كه در جهان مورد استقبال قرار مي گيرد و اين ظرفيت مي تواند كمك قابل توجهي در زمينه شناساندن و معرفي ايران در غرب و به خصوص روسيه باشد كه تاكنون از آن استفاده نشده است. وي تصريح كرد: در زمان شوروي براي اهداف خودشان به ادبيات فارسي توجه مي كردند و تقريبا همه اديبان شوروي، آثار بزرگان ادبيات فارسي يعني فردوسي، رودكي، حافظ و سعدي و خيام، ناصرخسرو و... را در كتابخانه هاي خود دارند و در آن زمان، علاوه بر ترجمه اين آثار به زبان روسي و انتشار آن در سراسر شوروي هديه اي گران بها در سراسر شوروي سابق محسوب مي شدند.

 



استقبال سرد از مهدي آذريزدي بي احترامي به ادبيات كودك است

علي الله سليمي
برخورد سرد مسئولان و نويسندگان با مراسم بزرگداشت سالگرد مرحوم مهدي آذريزدي، امسال بسياري از اهالي فرهنگ و علاقه مندان به آثار و شخصيت اين نويسنده فقيد را اندوهگين كرد.
تصاوير منتشر شده در رسانه ها از مراسم بزرگداشت زنده ياد مهدي آذريزدي امسال براي دوستداران آن نويسنده فقيد آن چنان تأسف بار و دلگيركننده بود كه خيلي ها ترجيح دادند اين تصاوير را ناديده بگيرند و همچنان تصاوير ذهني خود از آن نويسنده فقيد را در ياد داشته باشند، چرا كه صندلي هاي خالي مراسم چيزي نبود كه علاقه مندان به آثار و شخصيت مرحوم مهدي آذريزدي انتظار داشتند. البته از يك منظر اين صندلي هاي خالي و غربت سالن بزرگداشت سالگرد آن نويسنده فقيد با زندگي واقعي او در سال هايي كه زنده بود هماهنگي و غرابت داشت و آن، همان سكوت، انزوا و غربت حاكم بر زندگي مرحوم آذريزدي بود.
بسياري از رسانه ها امسال با تيتر «استقبال سرد مسئولان و نويسندگان از مراسم سالگرد درگذشت مرحوم مهدي آذريزدي...» اخبار مراسم را منعكس كردند. در حالي كه از حدود 50 سال قبل تاكنون كودكان ايراني از آثار اين نويسنده استقبال گرمي كرده و او را به عنوان يكي از نويسندگان محبوب ادبيات كودك در ايران مي شناسند.
مجموعه هشت جلدي «قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب» هنوز جزو پرتيراژترين كتاب هاي كودك در ايران است. مرحوم آذريزدي انصافاً براي كودكان ايراني وقت و انرژي گذاشته بود تا آنها با گنجينه زبان و ادبيات فارسي در همان سنين كودكي آشنا شوند. از همان سال هاي دور، علاوه بر بچه ها، بسياري از بزرگسالان و فعالان ادبي در ايران و جهان هم بر فعاليت هاي ادبي مرحوم آذريزدي ارج نهاده و زحمات اين نويسنده كم توقع را پاس داشته بودند كه از آن ميان مي توان به اهداي جايزه سازمان يونسكو به مرحوم آذريزدي در سال 1343 و انتخاب دو كتاب اين نويسنده در سال 1345 به عنوان آثار برگزيده «كتاب كودك» در كشورمان اشاره كرد. وي پس از انقلاب هم چهره ماندگار شد و محفل ها و انجمن هاي مختلف براي او بزرگداشت هاي متعدد برپا كردند، اما حالا چه شده است كه مسئولان و نويسندگان امروز جامعه فرصت نمي كنند در مراسم سالگرد نويسنده اي كه هيچ توقعي جز توجه به روحيات لطيف كودكان اين سرزمين نداشت شركت كنند. آيا مشغله ها زياد شده است؟ يا فراموش كرده ايم كه بسياري از ما با خواندن همان قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب از مرزهاي كودكي گذشته و اكنون پا به ميانسالي گذاشته ايم؟
فراموش نكنيم كه مرحوم مهدي آذريزدي كسي است كه رهبر معظم انقلاب با تجليل از آثار او فرمودند كه در زمان طاغوت «براي بچه هاي كوچك، دستمان خالي بود، تا اينكه كتاب ايشان را من پيدا كردم. نگاه كردم ديدم اين از جهات متعددي، از دو سه جهت، همان چيزي است كه من دنبالش مي گردم.»
بازهم فراموش نكنيم كه مرحوم آذريزدي نويسنده اي بود كه غير از كتاب فرزندي نداشت. او كه بيش از 50 سال براي كودكان كتاب مي نوشت 87 سال را در تجرد زندگي كرد و هيچ فرزندي غير از كتاب از خود به يادگار نگذاشت. بنابراين شايسته نيست، به رغم كتاب هاي متعددي كه مانند فرزندان او محسوب مي شوند و براي كودكان ايراني به يادگار مانده اند، غربت و تنهايي حتي ياد و نام او در سال هاي بعد از مرگش را هم به رخ روزگار بكشيم.
اميد است در فرصت هاي بعدي مشغله هاي زندگي روزمره را بهانه اي براي عدم حضور در برنامه هاي گراميداشت ياد و نام كساني كه عمر و زندگي خود را براي پرورش صحيح افكار و انديشه هاي كودكان اين سرزمين صرف كرده اند، نكنيم و با حضور خود در چنين برنامه هايي قدرداني خود از افرادي مانند مرحوم مهدي آذريزدي را ابراز داريم.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14