(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 16 مرداد 1390- شماره 19993

نگاهي به شبكه نمايش خانگي در ايران
شنا در اقيانوسي با عمق يك ميليمتر!
نگاهي به پيوند سياست و رسانه در غرب عروسك هاي خيمه شب بازي



نگاهي به شبكه نمايش خانگي در ايران
شنا در اقيانوسي با عمق يك ميليمتر!

محمد قمي
شبكه نمايش خانگي هميشه جزء رسانه هاي جذاب و پرطرفدار نمايشي در سراسر جهان بوده است.
اين رسانه هميشه و با مداومت و استمرار و جذابيت، مخاطبيني قابل توجه چه به جهت كمي و چه به لحاظ كيفي داشته است.
بسياري از مخاطبين سينما ترجيح مي دهند فيلم ها را درخانه و به همراه ساير اعضاي خانواده ببينند و اين خواسته به شكلي سهل الوصول دراين رسانه نسبتا فراگير و همگاني و در دسترس، تأمين مي شود و پاسخ مي گيرد.
اين موقعيت به دلايل مختلف پديدآمده ومن حيث المجموع شرايط ممتازي را براي اين قالب رسانه اي پديد آورده است.
هريك از اين افراد البته شايد به دليل خاصي چنين شيوه اي را انتخاب كرده باشند كه در هر صورت تغييري در صورت مسئله يعني كمك به هرچه فراگيرترشدن رسانه شبكه نمايش خانگي ايجاد نمي كند و بر كيفي ترشدن مخاطبانش هم مي افزايد.
واقعيت آن است كه عرضه آثار سينمايي طي سالهاي اخير در كشورما پيش و بيش از باقي رسانه ها و بويژه سالن هاي نمايش فيلم ها، در اختيار شبكه عرضه نمايش خانگي فيلم هاي سينمايي بوده است كه البته اين واقعيت دلايل مختلفي دارد و عوامل متعددي دست به دست هم داده اند تا چنين فرصتي را براي اين رسانه فراگير و نسبتا گسترده كه دردسترس اكثريت مردم است، قراربگيرد.
يكي از دلايل عمده و اساسي چنين موقعيتي اين است كه بسياري از مردم و به عبارت بهتر و دقيق تر اكثريت آنها پاي خود را از سينما كنار كشيده و با آن قهر كرده و مدتهاست كه ديگر به سينما نمي روند. اين كناره گيري عمومي مردم نسبت به سينما ابدا محدود و مقيد به يك قشر و طيف خاص نيست، بلكه همه اقشار و سطوح اجتماعي را دربرمي گيرد؛ از نخبگان گرفته و خواص جامعه تا عموم مردم و آدم هاي عادي.
چندي پيش و بنا بر آمار اعلام شده توسط ارگان هاي رسمي يادآور شديم كه به طور متوسط در هر نوبت اكران فيلم ها دركشور تنها 9 نفر در سينما حضور دارند؛ اين آمار در عين حال كه بشدت نااميدكننده و مأيوس كننده است، گوياي اين حقيقت نيز هست كه مردم پاي خود را از سينما كنار كشيده اند و حتي اقشار عام و سطوح معمولي و ريز متوسط مردم هم ديگر اقناع نمي شوند كه به تماشاي فيلم هاي اين روزهاي سينماي ايران بروند و تكرار و ملال و كليشه كار را به جايي رسانده كه سينماي امروز ايران شاهد يك قهر عمومي از جانب مردم است. در كشوري با بيش از 70 ميليون نفر جمعيت كه اكثريت آنها را جوانان تشكيل مي دهند، فيلم ها در بهترين حالت به طور متوسط 200 تا 300 هزارنفر تماشاگر دارد و اين ميزان استقبال و حضور مردمي خود گوياي بسياري از حقايق و واقعيت ها در وضعيت سينماي امروز ايران است؛ از هر منظري كه به آن نگاه كنيم، از منظر هنر، از نگاه رسانه و يا از جهت صنعتي و بويژه اين مورد آخر كه بشدت با حضور و مشاركت مردم پيوند خورده و اساسا موجوديت چيزي به نام صنعت سينما صرفا با حضور مخاطب شكل مي گيرد ولاغير.
ترديدي نيست كه اين وضعيت سينماي ايران به جهت اكران سالن هاي نمايش فيلم نقش موثري در موقعيت فراهم آمده براي شبكه نمايش خانگي دارد و باعث مي شود اقبال مردم به اين شبكه و تهيه فيلم ها در قالب لوح فشرده موقعيت مناسبي را به جهت دستيابي به مخاطب گسترده و صرفه اقتصادي و ايجاد ابعاد صنعتي قابل قبول در اين قالب فراهم آورد.علاوه بر اين، نكته ديگري كه باعث رونق شبكه نمايش خانگي به لحاظ كثرت مخاطب و تقاضا براي دريافت فيلم ها مي شود در دسترس بودن و سهل الوصول تر بودن آن نسبت به سالن هاي سينما و به صرفه بودن آن از جهت اقتصادي براي خانواده هاست.
درحالي كه بسياري از سالن هاي سينماي ما از حداقل استانداردهاي كيفي برخوردار نيستند و هزينه هاي زيادي را به لحاظ تهيه بليط، تردد، ترافيك و ساير مسائل عمومي بر مخاطبان تحميل مي كنند، تهيه فيلم ها به صورت لوح فشرده و ديدن آنها به همراه خانواده در محيط خانه من حيث المجموع براي مردم قابل قبول تر و از هر جهت مقرون به صرفه است.
آنچه در شبكه نمايش خارجي به مخاطب عرضه مي شود در سه بخش قابل تقسيم بندي است:
دسته اول؛ فيلم هاي سينمايي توليد كشور كه پس از مدتي به اين شبكه مي آيد و در اختيار مردم قرار مي گيرد. در اين حوزه اين شبكه صرفا نقش يك واسطه را بازي مي كند و دخل و تصرف چنداني در كار ندارد، مگر شكل و شيوه ارائه محصول كه مي تواند حاوي يا فاقد كيفيت سخت افزاري مورد طلب مخاطب باشد.
دسته دوم؛ فيلم هاي خارجي است كه با اعمال مميزي و البته با همان كيفيت معمول و معروف عرضه مي شود. در اين بخش يك مسئله مهم و اساسي وجود دارد و آن بحث اصلاح فيلم هاست كه بايد ديد آيا از يك منطق درست و شيوه قابل قبول پيروي مي كند يا نه، تابع سليقه هاست و قانون و قاعده خاصي ندارد.
تجربه نشان داده است در اين مسئله نمي توان به يك بحث متعارف و با نتايج نسبتاً مشخص دل خوش داشت بلكه همه چيز به تصميم هاي مبتني بر فهم و سليقه تصميم گيرندگان بستگي تام و تمام دارد. چه بسا گاهي شاهد باشيم كه فيلمي با يك مبنا و تلقي و با هدف ترويج و تهييج يك مفهوم بسيار خطرناك فكري، منتشر شود و در همه خانه ها در كانون امن خانواده ها رسوخ و نفوذ يابد و هيچ كس هم نفهمد يا برايش مهم نباشد و در عين حال فيلم ديگري كه به لحاظ مفهوم و مضمون به مراتب از خطر كمتري برخوردار بوده اما به دليل عدم انطباق بر سليقه ظاهرگراي فلان شخص تصميم گيرنده، دچار جرح و تعديل هاي نابودكننده و به عبارت ديگر قلع و قمع شده است.
اما دسته سوم از آثاري كه در شبكه نمايش خانگي عرضه مي شوند توليداتي هستند كه مستقيماً و به طور خاص براي اين رسانه توليد مي شوند. از فيلم هاي بلند داستاني گرفته تا سريال ها و حتي اخيراً برنامه هاي تركيبي. محل بحث اصلي در زمينه نرم افزار و محتواي ارائه شده در اين شبكه، معطوف و متمركز بر همين حوزه است.
متأسفانه وجه غالب و اصلي و مسلط در اين حوزه متعلق به فيلم هاي نازلي است كه حتي از ابتدايي ترين و اوليه ترين اصول استانداردهاي بصري و زيبايي شناسي تصويري بي بهره اند. فيلم هايي كه با كمترين توجه و دقت و ظرافت و به شيوه بساز و بندازي ساخته پرداخته مي شوند و روانه بازار. ابتذال و مولفه هاي بارز و مانوس و معمولش همچون لودگي و سخافت و سطحي زدگي و سنبل كاري و جعل و تقلب جزء لاينفك اين آثار است.
يك داستانك نيم بند بي ارزش با الصاق تعدادي تيپ تكراري و كليشه اي درهم آميزي با بداهه گويي ها و بداهه كاري هاي تعدادي بازيگر به اصطلاح طنز به همراه مقاديري شوخي هاي جنسي و تابوشكني اخلاقي مواد لازم براي اين فيلم هاي سخيف است كه وظيفه اول و آخرشان قلقلك دادن سطحي ترين و پست ترين غرايز مخاطب است.
متأسفانه حجم انبوه و خيل عظيم اين نوع فيلم ها، بازار شبكه نمايش خانگي را قبضه كرده و حتي با نيم نگاهي به پوستر اين آثار مشعشع و شاهكار هم مي توان به عمق فاجعه پي برد و پشت پرده را ديد و از خجالت، سر را به زير افكند!
اين وضعيت در مقايسه با آن پتانسيل قابل توجه و فراگيري متنابهي كه اين رسانه از آن برخوردار است گوياي حقيقت تلخي است كه در فضاي غالب توليدات عرضه شده در اين شبكه ساري و جاري است.
فضايي كه به مدد هنرمندان اصيل و فرهيخته و به همت مديران دلسوز و آگاه و البته با ياري مردم فهيم و نجيب و هنرشناس ايران بايستي شكسته شود و طرحي ديگر رقم خورد.

 



نگاهي به پيوند سياست و رسانه در غرب عروسك هاي خيمه شب بازي

رضا فرخي
يكي از مهم ترين نشانه هاي استقلال در عرصه رسانه، خودمختاري در تصميم گيري است. به گونه اي كه به طور كلي در رسانه هاي مستقل يك هيئت مديره برگزيده شده از سوي خود رسانه ها وجود دارد كه عملكرد و سياست هاي كلي اين رسانه از طريق اين هيئت مديره كه برآمده از همان رسانه است تعيين مي شود.
دراين بين نكته اي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه اگر دستگاه سياسي و افراد سياسي در سياست هاي كلي آن رسانه دخالت فراوان داشته باشند نمي توان آن رسانه را مستقل دانست. دراين بين اگر به برخي رسانه هاي غربي كه ادعاي استقلال دارند نگاهي بيندازيم متوجه مي شويم كه در اتاق هاي فكر اين رسانه ها اتفاقات و مسائلي مي گذرد كه نشانه اي از استقلال در آن نيست.
بي بي جي، نماد عدم استقلال رسانه ها در آمريكا
نمونه اين موضوع را مي توان در مورد شبكه خبري و راديو صداي آمريكا و ديگر شبكه هاي رسانه اي آمريكا به عينه مشاهده كرد. اين شبكه هاي رسانه اي از آغاز فعاليت خود زيرنظر شورايي به نام «بي بي جي» قرار داشته اند. هيئت مديره اين شوراي رسانه اي يك هيئت 9 نفره است كه هشت نفر از اين افراد به وسيله رئيس جمهور و تاييد كنگره انتخاب مي شوند و نفر نهم اين هيئت مديره كسي نيست جز وزير امورخارجه دولت آمريكا درهر دوره رياست جمهوري!
نكته قابل توجه در مورد هيئت مديره بي بي جي كه خط دهندگان اصلي به رسانه هاي آمريكا محسوب مي شوند اين است كه نيمي از اين افراد جزء حزب جمهوري خواهان هستند و نيمي ديگر از دموكرات ها!
هيئت مديره فعلي بي بي جي تشكيل شده از افرادي چون: «والتر آيساكسون»، رئيس موسسه آسپين و موسس تدريس براي آمريكا، «ويكتور اچ. ايشي» سناتور قبلي ايالت تنسي و عضو پيشين هيئت مديره موسسه آمريكورپس، «مايكل لينتون» مديرعامل شركت فيلم سازي سوني، «سوزان مك كو»رئيس شركت حمايت هاي استراتژيك پيام جهاني، «مايكل پي. ميهن»، رئيس شركت ارتباطات استراتژيك بلولاين و معاون ارشد شركت رسانه هاي ديجيتالي ويريليون، «دنيس مالهاپت» مؤسس و مدير شركت كامن ولث پارتنرز، «دانا پرينو» مؤسس شركت ارتباطات استراتژيك، «اس اندرس ويمبوش» معاون ارشد مؤسسه هودسن؛ وي از سال 1987 تا 1993 به عنوان مدير راديو آزادي در مونيخ آلمان فعاليت نمود. او را يكي از جنگجويان جنگ نرم و رسانه اي براي آمريكا در جنگهاي جهاني مي دانند.
اگر نگاهي به اين اسامي داشته باشيم متوجه مي شويم كه اين اسامي كاملا سياسي اين شورا را به گونه اي اداره مي كنند كه تنظيم كننده اهداف و مقاصد آمريكاست؛ به ويژه صداي آمريكا و سي ان ان در سطح جهاني نقش موثرتري دراين امر دارند.
بي بي جي، كاهش هزينه! افزايش تهاجم
حال سؤال اينجاست كه با اين هيئت مديره كاملا سياسي كه اتاق فرمان رسانه هاي آمريكايي را در اختيار دارند چگونه مي توان انتظار مستقل بودن و سياسي نبودن اهداف اين رسانه ها را داشت؟
اينجاست كه بايد به اين موضوع اشاره داشت كه اين افراد كه خط و مشي كاملا سياسي دارند بدون ترديد به بهترين نحو ممكن سياست هاي دولت آمريكا و مقاصد سياستمداران آمريكايي را دراين رسانه ها اعمال مي كنند.
گفتني است كه سازمان هاي ذيل از سوي بي. بي.جي كمك دريافت كرده و درعين حال تحت نظارت اين سازمان نيز قرار مي گيرند:
¤ شبكه پخش خاورميانه
¤ راديو اروپاي آزاد/راديو آزادي
¤ راديو آسياي آزاد
ازسوي ديگر اداره پخش برون مرزي (IBB) خدمات ارسال و مخابره برنامه براي تمامي زيرمجموعه هاي بي.بي.جي ارائه مي دهد. اين اداره بازوي مديريتي و بازاريابي بي.بي.جي محسوب مي شود.
دراين ميان كارشناسان بر اين باورند كه به وجود آوردن شوراي بي بي جي علاوه بر اهداف سياسي و ايجاد وحدت رسانه اي باعث مي شود كه آمريكا بتواند با هزينه بسيار پايين تري بحث القاي پيام را پيش ببرد. به گونه اي كه اداره پخش برون مرزي ايالات متحده (زيرمجموعه بي.بي.جي) يكي از كم هزينه ترين برنامه هاي ديپلماسي عمومي آمريكا با بازدهي بالا را هدايت مي كند. بيش از 80 درصد سرويس زبان هاي مختلف بي.بي.جي، سالانه كمتر از پنج ميليون دلار هزينه را دربرمي گيرند و تقريبا دوسوم اين خدمات هزينه اي كمتر از دوميليون دلار دارند. اين موضوع باعث شده كه اولا هزينه نظامي آمريكا كاهش پيدا كند و ثانيا حضور در عرصه رسانه و به تبع آن جنگ نرم براي آمريكا كم هزينه تر باشد.
همچنين از اين موضوع هم نبايد غافل شد كه اين افراد هيچ تخصصي در امر رسانه ندارند و نگاهي كاملا سياسي و ابزاري به رسانه دارند و همين موضوع باعث مي شود كه به طور كلي هرگونه ادعاي استقلالي از سوي اين رسانه ها رد شده باشد. چرا كه شورايي مانند بي بي جي در بالاي آنها قرار دهد و تمام سياست هاي كلي را او مشخص مي كند.
شوراي سلطنتي در بي بي سي
همچنين اين موضوع در مورد بي بي سي هم به نحو ديگري صادق است.
شبكه بي بي سي از سال 1922 تحت عنوان شركت سخن پراكني بريتانيا با مسئوليت محدود شروع به فعاليت كرد. اين شبكه در سال 1927 با دريافت پروانه سلطنتي به بنگاه سخن پراكني بريتانيا تغيير نام داد و رسما يك رسانه دولتي شد. در آن زمان موسس و اولين مدير اجرايي بي بي سي «جان ريت بود»كه با دريافت منشور سلطنتي از ملكه به طور كامل مالكيت خصوصي اين شبكه را لغو و آن را نماد رسانه اي سلطنت قرار داد. در حال حاضر هم تمام تصميمات در بي بي سي زيرنظر شورايي قرار دارد كه به شوراي سلطنتي مشهور است. اين شورا در تمامي ابعاد و برنامه ها و اهداف بي بي سي نقش بسيار مهمي دارند. همچنان كه مايكل گريد هيئت مديره فعلي بي بي سي از افراد مورد وثوق شوراي سلطنتي است. او از سال 2005 اين سمت را در اختيار گرفت. شعار اصلي او اين بود: «ما نگران تغيير فرهنگ ها به دليل فعاليت هاي بي بي سي نيستيم.»
پيوند ميان بي بي سي و دستگاه سياسي انگلستان در تمام ابعاد مشخص است. به گونه اي كه بخش اعظم بودجه سالانه بي بي سي كه بالغ بر چهار ميليارد و 300 ميليون پوند است توسط دستگاه سياست خارجي انگلستان تامين مي شود. از ديگر منابع مالي اين بنگاه پولي است كه از شهروندان انگليسي به صورت سالانه بابت پخش برنامه و سرگرم سازي و خبررساني گرفته مي شود. اين مبلغ چيزي در حدود 11 پوند در هر ماه براي هر شهروند است. البته بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه منابع مردمي بي بي سي بسيار اندك است و هرچه هست منابع دولتي مي باشد. از سوي ديگر بايد به اين موضوع اشاره كرد كه منشور سلطنتي در حال حاضر تبيين كننده تمام اهداف بي بي سي است.
اين منشور آنچنان بي بي سي را تحت تاثير قرار داده كه در سال گذشته عده اي از اهالي رسانه به دليل عدم پوشش صحيح تحولات فلسطين از بي بي سي شكايت كردند. بسياري بر اين باورند كه اين رفتار غيرحرفه اي براساس سياست هايي است كه در منشور سلطنتي رسانه اي بي بي سي تبيين شده است.
اتاق فرمان رسانه هاي اروپايي در اتحاديه اروپا
در همين راستا بايد به اين موضوع اشاره كرد كه در اتحاديه اروپا هم شورايي وجود دارد كه سياست هاي كلي رسانه هاي اروپايي را تبيين مي كند. شورايي كه هرچند وقت يك بار جلسه اي تشكيل مي دهد و در آن سياست هاي كلي رسانه ها را در ماه هاي آينده مشخص مي كند.
به عنوان مثال در اتفاقات اخير كشور يونان اين شورا تصميم گرفت كه رسانه هاي كشورهاي عضو به صورت واقعي مشكلات اقتصادي يونان را پوشش ندهند و به همين دليل هم بود كه پس از اين جلسه، رسانه هاي اروپايي درباره بحران اقتصادي در اروپا و يونان پوشش خبري درستي را صورت ندادند و هر كاري كردند، تنها براي آرام كردن مردم بود. به طوري كه دائما خبرهاي مربوط به بهبود وضعيت اقتصادي اروپا از اين رسانه ها پخش مي شود. اين درحالي است كه اگر اين رسانه ها مستقل بودند بايد اخبار واقعي را درباره اقتصاد رو به بحران يونان و كل اروپا از آنها پخش مي شد و عدم پخش چنين اخباري تنها به اين دليل است كه اين رسانه ها از دستگاه سياسي حاكم بر خود يعني اتحاديه اروپا دستور مي گيرند.
رسانه هاي اروپايي، مقلد يا مستقل؟
نمونه بارز ديگر اين موضوع را هم حتي مي توان در مورد بحث انرژي هسته اي ايران ديد. اين رسانه ها دقيقا براساس رويكردهاي اتحاديه اروپا رفتار مي كنند. يعني به عنوان مثال زماني كه قرار است عليه ايران سياه نمايي شود اين رسانه ها در صف اول قرار مي گيرند و با بحث هاي كارشناسي فرماليته شروع به سياه نمايي مي كنند. در كنار اين سياه نمايي از تصميم هاي اتحاديه اروپا در اين باره هم حمايت مي كنند. به عنوان مثال فرانس 24 در چنين مواقعي دائما به گونه اي اخبار را منعكس مي كند كه گويي اروپا يك تنه مي خواهد با خطري به نام ايران و به نفع دنيا مواجه شود و هر كاري عليه ايران انجام مي دهد براساس همين موضوع است.
از سوي ديگر از موج هاي زنجيره اي اين رسانه هم نبايد غافل شد. چرا كه در اغلب اوقات هر موج خبري كه ايجاد مي شود به وسيله هماهنگي در بين اين رسانه ها به راه مي افتد به گونه اي كه هر كسي بخشي از آن را برعهده مي گيرد، كه اين مسئله نشان دهنده يك اتحاد پشت پرده در بين دولت هاي غربي و آمريكاست و در واقع اين اتحاد سياسي باعث شده كه اين دولت ها سياست هاي يكساني را به رسانه هاي خود ابلاغ كنند كه اين موضوع به وضوح در عرصه عمل هم ديده مي شود.
به هر صورت بايد با توجه به تمام مسائل بالا به اين مسئله دقت كرد كه بحث استقلال رسانه اي هميشه يكي از موضوع هاي مورد ادعاي رسانه هاي غربي بوده است. اما اگر عميق نگاه كنيم متوجه مي شويم كه اين موضوع تنها در حد يك ادعا باقي مانده است و در پس پرده چيزهاي ديگري وجود دارد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14