(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 16 مرداد 1390- شماره 19993

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
حراج يك دولت در وال استريت (يادداشت روز)
اسرائيل: ترس از ايران دست آمريكا و سران عرب را بسته است
مي آيم ! (گفت و شنود)
زارعي و لنكراني به عنوان نماينده جبهه پايداري به كميته 8+7 معرفي شدند
كيهان و خوانندگان
آقاي هاشمي! مشروطه مشروعه با جمهوري ايراني نمي سازد (خبر ويژه)
نگاه ستايش آميز واشنگتن پست به پيشرفت هاي علمي ايران (خبر ويژه)
المامور معذور... مثل آقاي سخنگو (خبر ويژه)
حامي مظلومان هستيد يا سينه چاك اراذل؟! (خبر ويژه)
آمريكا به منفورترين كشور نزد ملت هاي آسيايي تبديل شده است (خبر ويژه)



حراج يك دولت در وال استريت (يادداشت روز)

بازارهاي بورس آمريكا و اروپا پنج شنبه گذشته با سقوط ناگهاني ارزش سهام، شوك تازه اي را در كنار ضرر 800 ميليارد دلاري تجربه كردند. اين اتفاق باوجودمجوز كنگره براي افزايش دو هزار و چهارصدميليارد دلاري سقف بدهي هاي دولت آمريكا رخ داد. قرار بود مصوبه كنگره، آرامش را به اقتصاد آمريكا و اروپا برگرداند اما چنين نشد و سرمايه گذاران نتوانستند اطمينان خود به بهبود وضعيت اقتصادي آمريكا را احيا كنند. آنها منطبق با آمار اقتصادي، كاهش نرخ رشد و بازگشت ركود 2سال پيش را پيش بيني مي كنند. از نگاه تحليل گران اقتصادي و سرمايه گذاران، اقتصاد ايالات متحده اكنون تنه به تنه اقتصاد ورشكسته يونان مي زند كه به واسطه حمايت هاي مالي (اعانه) ديگر كشورها سرپا مانده است. در بحران 2سال پيش، با انتقال بدهي شركت هاي خصوصي بزرگ به دولت و پرداخت بدهي كلان سرمايه داران از خزانه عمومي، بيماري موقتاً تسكين يافت اما اكنون آن عارضه با ابعادي بزرگ تر و اين بار از درون دولت سر برآورده است.
حالا دولت آمريكا بدهكارترين دولت دنياست، آن قدر بدهكار كه به طور متوسط بالغ بر 40هزار دلار بدهي را بر دوش هر نوزاد تازه متولد در خاك خود مي گذارد. آمريكا در دور باطل بدهي ها افتاده و با شعبده بازي هايي نظير افزايش سقف بدهي ها تا مرز 7/16 تريليون (16هزار و هفت صد ميليارد) دلار، اعلام رسمي ورشكستگي را به تأخير مي اندازد. آيا با كاغذبازي و صورت سازي دروغين كنگره مي شد آرامش را به وال استريت نيويورك و ساير بازارهاي مهم برگرداند؟ پاسخ بازار مطلقاً منفي بود. همزمان مؤسسه استاندارد اند پور (يكي از 3 مؤسسه مهم اعتبارسنجي مالي در جهان) يك رتبه از اعتبار مالي آمريكا كم كرد تا سرمايه گذاران و قرض دهندگان غير آمريكايي ميان رفتار خويش و رفتار بانك مركزي آمريكا در دادن قرض به دولت اين كشور فاصله گذاري كنند.
آمريكا تبديل به بدهكارترين كشور دنيا شده است اما اين گزاره، همه ماجرا را روايت نمي كند. درحالي كه رشد اقتصادي آمريكا طي 6ماهه اول سال جاري ميلادي متوقف شده، نرخ بيكاري رو به رشد است. همين ارديبهشت ماه بود كه رئيس بانك مركزي آمريكا ضمن اعلام كاهش نرخ رشد اقتصادي گفت «وضعيت بازار اشتغال بسيار وخيم تر از ركود اقتصادي دهه 1930 ميلادي است.» آثار شوك بزرگي كه حد فاصل سال هاي 2007 تا 2009، بخش هايي از اقتصاد آمريكا را فلج كرد و تا سال گذشته ميلادي، دست كم 300 بانك و شركت بزرگ آمريكا را به ورشكستگي كشاند، همچنان پابرجاست. آن شوك به تعبير واقعي «گزنده» و «فلج كننده» بوده است. 3سال پيش زماني كه بالاخره بوش هم فهميد «مردم آمريكا اعتماد خود را به سيستم اقتصادي از دست مي دهند و ترديد مي كنند»، روزنامه لس آنجلس تايمز هشدار داد «اقتصاد آمريكا درحال سقوط است و با شتابي وصف ناپذير، از يك اقتصاد ابرقدرت به اقتصادي از كار افتاده و جهان سومي كه محتاج كمك ديگران است تبديل شده است. ما قبلاً با تزريق دلار به كمك اقتصاد آرژانتين، كره جنوبي، برزيل و اندونزي مي رفتيم اما اكنون گرفتار همان مشكلات شده ايم و بايد بانك جهاني و صندوق بين الملل پول به كمك اقتصاد عاجز ما بيايند.»
گرداب ورشكستگي بانك ها در ماجراي «ملي»! عدم بازپرداخت اقساط وام هاي مسكن، هرچند كه 700ميليارد دلار از اعانه اعطايي دولت را در خود بلعيد، اما همزمان بانك مركزي را به سمت خريد بيشتر اوراق قرضه از دولت و بدهكارتر كردن آن سوق داد. اكنون اين بدهي ها، معادل 70درصد كل توليد ناخالص داخلي آمريكا است درحالي كه در سال 2008 كمتر از 40درصد بود. اين آمار از زمان جنگ جهاني دوم (66سال پيش) يك ركورد منفي جديد به شمار مي رود. شايد ديگر خيلي نتوان راحت قضاوت كرد كه آيا دولت آمريكا بدهكارتر است يا مردم آن كه غير از بدهي هاي خود، بدهي هاي دولت را نيز به دوش مي كشند. 2 سال پيش درست گفته بود اشتاين بروك وزير دارايي آلمان كه «جهان پس از اين بحران مالي، همان جهان قبل از بحران نخواهد بود. آمريكا به احتمال زياد موقعيت ابرقدرتي خود را در نظام مالي جهان از دست خواهد داد.»
كنگره هرچند در توافق اخير، سقف بدهي ها را به 7/16تريليون دلار افزايش داد تا جبران كسري بودجه شده باشد اما در عين حال دولت را مكلف كرد به ميزان 4/2تريليون دلار از هزينه هاي خود بكاهد. اولين اعتراض كنندگان لئون پانه تا و هيلاري كلينتون وزيران دفاع و خارجه بودند. پانه تا گويا كه در آغاز وزارت، دفترچه قسط سنگيني به دستش داده باشند، زبان به اعتراض گشود و گفت «دستور كاهش 500ميليارد دلار از هزينه هاي دفاعي در 10سال، بسيار خطرناك است و به امنيت و قدرت نظامي و سربازان ما خسارت خواهد زد.» كلينتون نيز با او هم رأي بود كه هشدار داد «اقدام كنگره به معناي كاهش كمك هاي مالي آمريكا به ديگر كشورهاست و باعث تضعيف برنامه هاي سياسي و استراتژيك ما در مناطق حساس جهان خواهد شد.» البته رئيس سومين ضلع سياسي- امنيتي آمريكا (پترائوس رئيس جديدالورود سازمان سيا) هنوز سكوت كرده است اما فهم اين واقعيت، بهره هوشي بالايي نمي خواهد كه او نيز نمي تواند از افزايش بدهي ها و كاهش 2هزار و چهارصد ميليارد دلاري هزينه هاي دولت نگران نباشد. سازمان سيا بدون اين كاهش بودجه هم آماج انواع اتهامات و اعتراضات است كه چرا نتوانسته ديدباني و برآورد درستي از تهديدها عليه آمريكا- از جمله سونامي انقلاب ها در خاورميانه چند ده ميليون كيلومتر مربعي- انجام دهد.
همين چندماه پيش فريد زكريا سردبير نيوزويك و تحليلگر ارشد سي ان ان كه تازه جزو مشاوران دولت اوباما محسوب مي شود، با لحني گزنده گفت: «ما در آمريكا سالانه 80 ميليارد دلار براي سازمان هاي اطلاعاتي خود هزينه مي كنيم ولي اين سازمان ها براي بحران هاي جهاني آمادگي ندارند و نتوانسته اند آنها را پيش بيني كنند. آيا ما 80 ميليارد دلار مي دهيم كه غافلگير شويم، چنان كه در ماجراي 11 سپتامبر، نبود سلاح هاي كشتار جمعي در عراق، بحران اقتصادي جهاني و انقلاب هاي عربي شديم؟!». البته ژنرال پترائوس مي تواند به تحليل 7 مارس 2011 (هفدهم اسفند 1389) روزنامه لس آنجلس تايمز استناد كند آنجا كه نوشت: «اوباما در انقلاب هاي اخير خاورميانه، صورت حساب گزافي را كه 8 رئيس جمهور قبلي آمريكا با رفتار منفي خود از سال 1973 و از زمان نيكسون رقم زده اند، مي پردازد. اعتياد به نفت خاورميانه باعث حمايت پيوسته ما از حاكمان خودكامه در خاورميانه و خليج فارس شد و انسجام را از سياست خارجي ما گرفت.» يا لئون پانه تا مي تواند تقصيرها را متوجه رامسفلد و گيتس كند كه در كمتر از 10 سال، 4400 ميليارد دلار خسارت ناشي از دو جنگ افغانستان و عراق را به پنتاگون و كليت اقتصاد آمريكا تحميل كردند.
مهم نيست مقصر اصلي چه كسي است. مهم اين است كه از يكسو، به طور پيوسته از قدرت راهبردي آمريكا در ابعاد گوناگون كاسته مي شود و از سوي ديگر، چاره جويي ها به شكلي معكوس و كاهنده و فرساينده عمل مي كنند، مانند يك پيكر دچار بيماري صعب العلاج كه هر تزريق دارو به جاي بهبود، رعشه و التهاب و وخامت حال او را تشديد مي كند. اينكه ايراد از سيا و پنتاگون و وزارت خارجه است يا كنگره و بانك مركزي و وزارت خزانه داري، تفاوتي در اصل قصه ايجاد نمي كند. عراق وافغانستان در راستاي اعلام «قرن جديد آمريكايي» اشغال مي شوند، نفوذ سياسي ايران گسترش مي يابد و ميدان مانور ايران گسترده تر مي شود. از جنگ هاي 33 و 22 روزه حمايت مي كنند، قدرت حزب الله و حماس فزوني مي يابد و اسرائيل در كام زنجيره بحران ها از داخل و خارج فرو مي رود. از ديپلماسي عمومي و آشتي با ملت ها سخن مي گويند، دولت اوباما ركورددار نفرت ملت هاي خاورميانه مي شود. فتنه و آشوب پيچيده اي را در ايران تدارك مي كنند، از درون آن جنبش ملي 9 دي مي جوشد كه نيويورك تايمز درباره عظمت آن شهادت مي دهد «اين بزرگ ترين اجتماع و راهپيمايي در تهران پس از تشييع باشكوه آيت الله خميني است» و تازه امواج آن به مصر و تونس و يمن و بحرين و فلسطين كشيده مي شود تا آنجا كه اسرائيل و عربستان به عنوان دو ستون باقي مانده براي كاخ سفيد اعلام مي كنند ديگر روي پشتيباني آمريكا حساب نمي كنند. تحريم هاي اقتصادي عليه ايران را شدت مي بخشند تا به تعبير كلينتون، اقتصاد ايران را فلج كنند اما در عمل به ايران ياري مي رسانند تا يك جراحي بزرگ اقتصادي در زمينه باز توزيع ثروت عمومي و هدفمندكردن يارانه ها را با كمترين شوك به انجام رساند و از جمله به خودكفايي در توليد و مصرف بنزين برسد. و اين همه درحالي است كه طبق آخرين گزارش رويتر، آمريكايي ها 13 مورد و اروپايي ها 7 مورد تحريم هاي جداگانه عليه ايران طي 32 سال گذشته اعمال كرده اند.
نتيجه؟ نتيجه اين است كه روزنامه وال استريت ژورنال بنويسد «دست ما مقابل ايران چقدر خالي است؟ تحريم ها به كجا رسيد؟» و مؤسسه تحقيقاتي شوراي آتلانتيك گزارش دهد «يك سال بعد از تصويب قطعنامه 1929، آمريكا در خانه اول ايستاده است.» همين؟ نه فقط همين! نتيجه آن شده كه اكثريت 519 سياستمدار اروپايي نظر سنجي شده از سوي مؤسسه آمريكايي صندوق مارشال بگويند «پذيرش ايران هسته اي مطلوب ترين گزينه براي ماست». بالاتر از اين هم هست، آنجا كه نشريه علمي و معتبر نيوساينتيست گزارش مي دهد «ايران، رتبه سريع ترين رشد علمي در جهان را به خود اختصاص داده و از رشد علمي 11 برابر نرخ متوسط جهاني برخوردار شده است» يا واشنگتن پست شهادت مي دهد «ايران در ميان همه كشورهاي هسته اي استثناست چرا كه بدون حمايت خارجي و در كنار تحريم ها، روي پاي خود ايستاد و هسته اي شد و به پيشرفت هاي مختلف علمي رسيد.»
شواهد بي شمار، از اتفاقي بزرگ براي آمريكا خبر مي دهند. ماجرايي سهمگين در پيش است، شايد پرسر و صداتر از ماجرايي كه نام «شوروي» را در تاريخ بايگاني كرد. بايد ديد دولت ورشكسته آمريكا را چه كسي حاضر است بخرد؟ اكنون كدخداي جهان بدهكاران را در بازار وال استريت به حراج گذاشته اند.
محمد ايماني

 



گزارش خبري تحليلي كيهان
اسرائيل: ترس از ايران دست آمريكا و سران عرب را بسته است

سرويس سياسي-
منابع تحليلي غربي در گزارش هاي جداگانه اي با اشاره به تحولات سوريه اعلام كردند كه ترس از واكنش ايران مانع اصلي حماقت آمريكا و اعراب در قبال دولت سوريه است.
سايت راديو رژيم صهيونيستي ديروز در گزارشي با عنوان «غرب يا شوراي امنيت، از بيم واكنش حكومت ايران، در سوريه دخالت نمي كنند» اظهار داشت: «به اعتقاد آگاهان ديپلماتيك، به نظر نمي رسد كه شوراي امنيت يا آمريكا به عمليات نظامي در سوريه دست بزنند زيرا از آن بيم دارند كه حكومت اسلامي ايران براي دفاع از حكومت اسد در خليج فارس يا عراق به واكنش دست بزند و افكار جهاني را متوجه اين دو نقطه كند.»
راديو اسرائيل اضافه كرد: «بيم ديگر آن است كه حزب الله، يار هم پيمان بشار اسد عليه اسرائيل وارد جنگ شود و از سوي ديگر روسيه و چين قطعنامه حمله به سوريه را وتو كنند.»
اين رسانه صهيونيستي افزود: «به گفته آگاهان سياسي، اپوزيسيون سوري روز به روز احساس ضعف بيشتري مي كند و سران آن اعلام داشته اند اگر از خارج به آنها كمك نشود مضمحل خواهند شد.
شبكه تلويزيوني بي بي سي هم با اذعان به نارضايتي اعراب از نقش بازدارندگي ايران در قبال تحولات سوريه به نقل از مشاور كنگره آمريكا گزارش داد، كشورهاي ميانه رو عرب از واشنگتن مي خواهند فشارها بر ايران را تشديد كند تا اين كشورها بتوانند موضع تندتري در مورد سوريه اتخاذ كنند.
در ادامه اين گزارش با مقايسه مواضع آمريكا در قبال تحولات ليبي و سوريه آمده است: در مورد سوريه شرايط برعكس ليبي است. اكثريت اعضاي كنگره خواهان موضع سرسخت تر در برابر سوريه هستند و از دولت آمريكا مي خواهند با قدرت و قاطعيت بيشتري با مسئله سوريه تعامل داشته باشد و باعث تغيير نظام سوريه شود. دولت آمريكا در مقابل نگراني هايي در مورد سرنگوني نظام سوريه و تاثير آن بر شرايط ژئوپلتيك منطقه دارد. نظام سوريه توانايي تاثير بر بعضي كانونهاي بحران در منطقه مانند لبنان و فلسطين را دارد. اين مسايل مانع اتخاذ موضع تند دولت آمريكا در برابر سوريه مي شود. سوريه همچنين روابط راهبردي با ايران دارد و نظام سوريه مي تواند با همكاري ايرانيها اوضاع در عراق را به هم بريزد.
در بخش ديگري از گزارش بي بي سي موقعيت و ميزان نفوذ آمريكا در كشورهايي كه درگير قيام هاي مردمي هستند مورد بررسي قرار گرفته و تصريح شده است: مرحله انتقالي در كشورهاي منطقه براي آمريكا اهميت زيادي دارد. در مورد تونس و مصر، ارتش مسئوليت مرحله انتقالي را برعهده گرفتند و آمريكا روابط خوبي با نهادهاي نظامي هر دو كشور دارد. در مورد ليبي هم دودستگي در ارتش ليبي باعث شد آمريكا با بخشي از ارتش ارتباط برقرار كند. در مورد سوريه، آمريكا نه داراي روابط پيشين با نهادهاي نظامي اين كشور است و نه اينكه بخشي از ارتش سوريه از نظام جدا شده است.
مشاور كنگره آمريكا در اين باره اذعان مي كند كه كشورهاي عربي در تعامل با شرايط كنوني در سوريه، ترديد بيشتري نسبت به اوضاع در ليبي، مصر و تونس دارند. سوريه برخلاف رژيم قذافي، روابط منطقه اي به ويژه با ايران دارد. در واقع ايران عامل نگران كننده براي كشورهاي ميانه روي عربي در منطقه است. البته به نفع اين كشورهاست كه شاهد تغيير در سوريه باشند. اين كشورها در گفتگوهاي سري به ما مي گويند اگر آمريكا فشارها بر ايران را تشديد كند، كشورهاي عربي امكان اتخاذ موضع شديدتر در برابر سوريه را خواهند داشت.
در ادامه اين گزارش به نقش دولت تركيه در اعمال فشار بر سوريه نيز اشاره شده و آمده است: دولت اوباما، تركيه را اهرم فشاري عليه نظام سوريه مي داند و مخالفان سوري هم به اعمال فشار آنكارا بر دمشق اميدوارند. اما در اين بين مسئله ديگري وجود دارد و آن ايران است. سوريه متحد ايران است و ايران مرزهاي مشترك با تركيه دارد و اين مسئله اوضاع را براي اردوغان پيچيده مي كند. پس از تغيير اوضاع در لبنان به نفع حزب الله، اكنون محور حزب الله، نظام سوريه، بخشي از حكومت عراق و ايران در منطقه شكل گرفته است. نظام بشار اسد روابط راهبردي با ايران دارد و ايران همه كشورهاي عربي حوزه خليج فارس را تهديد مي كند. ايران از نظر سياسي و اطلاعاتي در شرق عربستان، شمال يمن و ديگر كشورهاي عربي حوزه خليج فارس حضور دارد. بر كسي پوشيده نيست كه به نفع همه كشورهاي شبه جزيره عرب است كه نظامي به غير از نظام بشار اسد در سوريه به قدرت برسد. اما اگر اين موضع خود را به صورت علني ابراز كنند و در مسئله سوريه با تركيه متحد شوند، فشار شديد ايران آغاز خواهد شد.
جايگاه آمريكا در خاورميانه
در حال سقوط است
روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت نيز در تحليلي اعلام كرد كه جايگاه آمريكا در خاورميانه در حال ريزش است.
در بخشي از اين تحليل با اشاره به تحولات مصر و محاكمه اخير ديكتاتور اين كشور آمده است:
تصاوير محاكمه حسني مبارك كسي كه قويترين مرد مصر بود در حالي كه روي برانكارد در داخل قفس اتهام قرار داده شد، شمار بسياري را در جهان شگفت زده كرد. مهمتر از همه اين تصاوير بر روابط آمريكا با رهبران كشورهاي عربي تاثير بدي داشت زيرا آنها مي فهمند كه در صورت بالا گرفتن اعتراضات در كشورشان، قدرت هاي بزرگ نمي توانند آنها را نجات دهند. وي افزود قدرت بزرگي مثل آمريكا هيچ اقدامي در خاورميانه انجام نمي دهد پس ضعيف به شمار مي رود.
در ادامه اين تحليل كه به قلم «ايتان گلبواع» كارشناس امور آمريكا و استاد دانشگاه تل آويو نوشته شده آمده است، مصري ها با وجود اين كه يك ميليارد و دويست ميليون ريال كمك اقتصادي از آمريكا دريافت مي كنند از اطاعت آمريكا خارج شدند و برخلاف منافع آمريكا در منطقه رفتار مي كنند و آمريكا را جدي نمي گيرند و برخلاف تمايلات آمريكا اقدام مي كنند، امري كه اين ترديد را به يقين تبديل مي كند كه آمريكا روي نقشه (سياسي) وجود ندارد.
گلبواع افزود: اگر جايگاه آمريكا مقتدرانه بود اجازه نمي داد متحد سابقش محاكمه شود. به نظر وي به احتمال فراوان دولت آمريكا فشارهايي بر مصري ها وارد كرد تا مانع محاكمه شود اما موفق نشد و اين امر نشان مي دهد شوراي عالي نظامي در قاهره از مردم مصر مي ترسد. وي افزود ارتباطي بين محاكمه رئيس جمهور مخلوع مصر و افول ستاره امپراتوري غربي در نظر كل خاورميانه وجود دارد.
وي تاكيد كرد: مشخص نبودن موضع آمريكا در خلال انقلاب مصر نشانه ضعف شديد است و حتي كشورهاي غربي به آمريكا اينگونه نگاه مي كنند كه از املاكش در منطقه چشم پوشي كرده است.
ايتان گلبواع كه پس از چند ديدار با مقامات آمريكايي به اسرائيل بازگشت گفت: با بسياري در واشنگتن گفتگو كردم كه گفتند نمي توانند كاري در خاورميانه بكنند بنابراين دولت بزرگي كه نمي تواند كاري بكند پس ضعيف است. امري كه اين مطلب را تائيد مي كند عملكرد آمريكا در قبال سوريه و ليبي است و از شورشيان ليبي حمايت مي كند بي آنكه بداند آنها چه كساني هستند و زماني كه به قدرت برسند چه كار خواهند كرد. وي افزود وضع مبارك كه متحد اصلي آمريكا در منطقه بود ثابت مي كند بدون ترديد آمريكا در خاورميانه ورشكست شده است.
وي در بخش ديگري از مقاله اش گفت: ضعف آمريكا تبعاتي براي اسرائيل دارد و كاهش تاثير و قدرت آمريكا در خاورميانه سبب مي شود قدرت بازدارندگي اسرائيل از درون تحليل رود و اين امر سبب مي شود توافقنامه كمپ ديويد بين تل آويو و قاهره به خطر بيفتد.
اين محقق اسرائيلي در ادامه گفت اگر آمريكا اقتدار داشت تشكيلات خودگردان فلسطين جرات نمي كرد برخلاف موضع اعلام شده آمريكا، خواستار اعلام تشكيل دولت فلسطيني در سازمان ملل شود و اين امر ثابت مي كند كه واشنگتن قدرت مذاكره با رهبران عرب و اعمال فشار بر آنها را ندارد.
وي بار ديگر تاكيد كرد جايگاه آمريكا در خاورميانه در حال فروپاشي است.

 



مي آيم ! (گفت و شنود)

گفت: مدتي است مدعيان اصلاحات درباره انتخابات مجلس نهم، ترانه دوصدايي «مي آئيم و نمي آئيم» مي خوانند.
گفتم: جنگ زرگري است. از همين حالا ستادهاي انتخاباتي خود را به طور پنهان راه انداخته اند و دارند پول هاي كلان هزينه مي كنند.
گفت: حالا بعد از اين همه، آيا شوراي نگهبان، صلاحيت آنها را تأييد مي كند؟!
گفتم: عوامل فتنه 88 و كساني كه با آنها ارتباط داشته اند همگي مصداق واقعي مفسد في الارض هستند و شوراي نگهبان مطابق قانون حق ندارد صلاحيت آنها را تأييد كند.
گفت: پس چرا مي گويند كه ممكن است بياييم! و...
گفتم: شاعر دست چندمي براي خواندن شعرش پشت تريبون رفت و خواند «من مي آيم، من مي آيم، من...» ولي بقيه شعرش را فراموش كرد و در حال دستپاچگي پايش به پايه تريبون گير كرد و از بالاي سن روي يكي از مستمعين افتاد و با شرمندگي به او گفت؛ ببخشيد آقا! عذر مي خواهم! و طرف گفت؛ نه بابا! تقصير خودم بود. شما دو سه بار گفتيد من مي آيم ولي من فكر نمي كردم قرار است با سر بياييد!

 



آخرين تغيير و تحولات در كميته وحدت اصولگرايان
زارعي و لنكراني به عنوان نماينده جبهه پايداري به كميته 8+7 معرفي شدند

سرويس سياسي -
در آخرين تغيير و تحولات در كميته وحدت اصولگرايان، علي اصغر زارعي و كامران باقري لنكراني به عنوان نماينده جبهه پايداري انقلاب اسلامي به كميته 8+7 معرفي شدند.
در همين زمينه، حجت الاسلام احمد سالك سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران گفت: در آخرين نشست جامعتين علي اصغر زارعي و كامران باقري لنكراني به عنوان نماينده جبهه پايداري در كميته 8+7 معرفي شدند.
همچنين سخنگوني جبهه پيروان خط امام و رهبري اعلام كرد: محمدرضا باهنر و منوچهر متكي نمايندگان قطعي جبهه پيروان خط امام و رهبري در كميته 15 نفره وحدت اصولگرايان شدند.
كمال الدين سجادي كه با ايسنا گفت وگو كرده، درباره برخي اظهار نظرها مبني بر اينكه با وجود حضور حبيب الله عسگر اولادي در كميته 3 نفره، جبهه پيروان خط امام و رهبري در كميته وحدت اصولگرايان 3 نماينده دارد و اين روند سهم خواهانه است. با تاكيد بر اين كه افراد در كميته 3 نفره به اعتبار شخصيت حقيقي و نه حقوقي شان انتخاب شده اند، افزود: با توجه به اين كه جبهه پيروان خط امام و رهبري داراي 15 تشكل و حزب سياسي است، حال بايد پرسيد كه وجود 2 نماينده براي چنين جبهه اي زياد است؟ سجادي گفت: احزاب حاضر در جبهه پيروان خط امام و رهبري احزاب و تشكل هاي اسم و رسم دار هستند و حضور اين تعداد نماينده از جانب اين جبهه در كميته وحدت اصولگرايان زياد نيست.
از سوي ديگر؛ ولي اسماعيلي از نمايندگان اصولگرا در مجلس شوراي اسلامي در اظهار نظري نسبت به ورود افراد حقيقي در مدل هاي انتخاباتي انتقاد كرد.
وي كه عضو جبهه پايداري انقلاب اسلامي نيز هست تصريح كرد: ما مخالف ورود افراد حقيقي در مدل هاي انتخاباتي هستيم و مشخصا به آقايان قاليباف و لاريجاني توصيه مي كنيم كه به عنوان نماينده جريان هاي متبوع خود يعني از جريان ايثارگران و جبهه پيروان خط امام و رهبري در اين مدل ها و مناسبات حضور پيدا كنند چرا كه حضور افراد حقيقي در اين ساز و كارها پذيرفتني نيست.
اسماعيلي در گفت وگو با ايلنا، با تاكيد بر اينكه محور اصلي وحدت اصولگرايان فرد خاصي نيست، گفت: محور فعاليت هاي اصولگرايان قانون اساسي و منشوري است كه براي اصولگرايان تعريف شده و آرمان هاي امام، ولايت فقيه و قانون اساسي هم جزئي از مفاد منشور است.
وي همچنين؛ درباره علت عدم دعوت از آقاي مصباح يزدي در تشكيل گروه 8+7 گفت: ما اساسا به دنبال اين مسئله نبوديم و معتقديم شان آقاي مصباح هم نيست كه در اين گروه ها وارد شوند. گفتني است؛ عسگر اولادي، ولايتي و حداد عادل كميته 3 نفره را تشكيل دادند كه با اضافه شدن حسين بوشهري، كعبي، ابوترابي فرد، تقوي كميته 7 نفره ايجاد شد.
در كميته 8 نفره نيز دو نفر از جبهه پيروان خط امام و رهبري (متكي و باهنر)، دو نفر از جبهه پايداري انقلاب اسلامي (زارعي و لنكراني)، و دو نفر از جمعيت ايثارگران و جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي (فدايي و زاكاني) به اضافه دو نماينده قاليباف و لاريجاني حضور دارند. كاظم جلالي نماينده لاريجاني و خاموشي نماينده قاليباف در اين كميته هستند.

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان
¤ بعضا شنيده مي شود كه در بازداشت اراذل و اوباش توسط نيروي انتظامي برخي از اين افراد مقاومت مي كنند، به نظر مي رسد كساني كه با يكي از مظاهر اقتدار حكومت كه نيروي انتظامي باشد مقابله مي كنند ديگر نيازي به محاكمه ندارند.
سلطان زاده- كرج
¤ موسسه استاندارد در پيام تبليغاتي خود مردم را به استفاده از كولرهاي آبي در تهران ترغيب مي كند و حال آنكه همين موسسه كه در كارگر شمالي قرار دارد خود از چندين دستگاه كولرهاي گازي استفاده مي كند.
كريمي نيك- تهران
¤ صحنه هاي بسيار بد و غيراخلاقي در مترو مشاهده مي شود و به نظر مي رسد كه هيچ مديريتي در اين خصوص در آن صورت نمي گيرد. برخي از خانمها و آقايان وقتي كه با وضعيت بسيار نامناسب داخل واگن هاي عمومي مي شوند حركت هاي وقيحي انجام مي دهند به طوري كه بعضي مواقع احساس مي شود كه اين رفتارهاي ناهنجار عمدي و برنامه ريزي شده است. خواهش مي كنم كه اين موضوع را به مسئولين ابلاغ بفرماييد.
سيدمجتبي موسوي خواه- تهران
¤ متاسفانه 2 نفر از 5 اراذل و اوباشي كه اخيرا در شهر ارزن دريان همدان دستگير شده بودند به تلافي اين دستگيري اقدام به آزار و اذيت مردم كرده اند. از نيروي انتظامي خواهش مي كنم به اين موضوع رسيدگي كند. اين در حالي است كه شهرداري به خاطر بازداشت اين 5 نفر از نيروي انتظامي تشكر كرده است.
ميرزايي
¤ آقاي هاشمي روز دهم مردادماه در اظهاراتي به جوانان توصيه كرده اند كه براي ادامه تحصيل به جاي عزيمت به خارج از كشور در داخل به تحصيلات خود ادامه بدهند. مي خواستم بگويم كه اي كاش فرزندان ايشان هم به حرف پدرشان توجه و به توصيه ايشان عمل مي كردند.
محمد
¤ براي ساخت مسكن روستايي ، دولت 10 ميليون تومان وام مي دهد. حال آنكه با طرح نقشه اي كه اداره مسكن و شهرسازي در جهت استحكام بنا مي دهد تنها، هزينه آهن آن 12ميليون تومان مي شود. لطفا به اين مسئله رسيدگي شود.
محمدابراهيم رضايي
¤ خوشبختانه در سال 90 كه با رهنمود رهبر معظم انقلاب سال جهاد اقتصادي ناميده شد ما نيز تلاش خودمان را كرديم اما متاسفانه دولت محترم اصلا به فكر كشاورزان توليدكننده سيب زميني و هندوانه نيست.
از طرف كشاورزان استان همدان- شهرستان بهار
¤ متاسفانه برخي از اتوبوس هاي بين شهري در بين راه براي اقامه نماز توقف نمي كنند و به اعتراضات هم توجهي نمي نمايند. لطفا مسئولان رسيدگي كنند.
يك شهروند
¤ از دولت محترم انتظار داشتيم از اين پس به حقوق بازنشسته ها بيفزايد اما نه تنها حقوق آنها افزايش نيافته است بلكه 50 هزار تومان حق اولاد هم از ما كسر مي شود.
حسين موسوي- بازنشسته 70 ساله
¤ تقاضا مي كنم گزارشي درباره چگونگي اختلاس هايي كه اخيرا توسط چند نفر صورت گرفته و شما خبر آن را روز يكشنبه 9 مرداد درج كرده ايد، چاپ كنيد. خداوكيلي چطور امكان دارد كه يك زن به راحتي 2 ميليارد و800 ميليون تومان از بانك سرقت بكند و كسي متوجه نشود.
مجيد دشتي
¤ تقاضا مي كنم كه گزارشي از وضعيت فعلي مخابرات چاپ كنيد. از زماني كه مخابرات به بخش خصوصي واگذار شده است بدتر شده كه بهتر نشده است. يك هفته است كه اينترنت بنده قطع شده است و هرچه با مخابرات تماس مي گيرم مدام پاسخ داده مي شود كه به خاطر شلوغ بودن مسير، ارتباط امكانپذير نيست.
يك شهروند از تهران
¤ اي كاش مسئولان بيمه خدمات درماني تدابيري بينديشند تا سوءاستفاده از دفترچه هاي بيمه غيرممكن باشد. چون برخي مواقع مشاهده مي شود كه در برخي داروخانه ها و توسط برخي از دكترها به جاي يك برگ 2 برگ از دفترچه بيمه كنده مي شود.
يك خانم شهروند- دورود لرستان
¤ چند روزي است كه پرايد خريده ام بدون كارت گارانتي يعني شركت سايپا به جاي كارت گارانتي يك برگه داده است. چند بار بيشتر سوار اين خودرو نشده بودم كه از كارتر آن روغن ريزي شروع شد. با اين برگه به هر كدام از نمايندگي هاي خدمات پس از فروش مراجعه مي كنم به كار بنده رسيدگي نمي كنند.
محمد ايزدبخش
پاسخ روابط عمومي شركت توزيع نيروي برق تهران بزرگ
در پاسخ به مطلب مورخ 15/4/90 روزنامه با عنوان «خاموشي معابر» محدوده كوچه مسجدالزهرا، منشعب از خيابان قوامي واقع در بزرگراه شهيد محلاتي به آگاهي مي رساند: با پيگيري هاي انجام شده مشكل خاموشي محدوده مذكور مرتفع و در حال حاضر محل فوق از روشنايي مطلوب برخوردار مي باشد.»
پاسخ شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه
در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه به تاريخ 28/4/1390، با عنوان «افزايش مبلغ كرايه اتوبوس هاي مترو صادقيه بعد از ساعت 30:10شب» به اطلاع مي رساند: كليه اتوبوسهاي خطوط جمعي شركت واحد موظف به دريافت كرايه برابر نرخ مصوب مي باشند و در صورت مشاهده هرگونه تخلف، شهروندان محترم مي توانند ساعت، روز و شماره اتوبوس مورد نظر را توسط سامانه 1888 به اين شركت اعلام تا برابر مقررات با راننده و اتوبوسران خاطي برخورد گردد.

 



آقاي هاشمي! مشروطه مشروعه با جمهوري ايراني نمي سازد (خبر ويژه)

هاشمي رفسنجاني در مقاله اي به مناسبت سالگرد نهضت مشروطيت، درباره جريان هاي ضد دين و ضد روحانيت هشدار داد.
وي با يادآوري ماجراي سر به دار شدن شيخ فضل الله نوري نوشت: مشروطه اگرچه در انحراف خويش سعي در جاودانگي حكومت موروثي سلطنتي حتي براي كودكي چون احمدشاه قاجار داشت، اما وقتي «مشروعه» را پسوند خويش ديد، اين اميد را- هرچند براي مدتي كوتاه- در دل جامعه استبدادزده زنده كرد كه علماي طراز بر متمم قانون اساسي نظارت دارند و نمي گذارند قانوني برخلاف مصرحات اسلام براي اجرا در سرزمين اسلامي به تصويب برسد... حوادث تلخ و شيرين مشروطه آموزه هاي فراواني براي احتمال تكرار دارد كه رگه هاي آن را امروزه در برنامه پيچيده روحانيت ستيزي و كانون گريزي و مردم فريبي مي بينيم. برنامه اي كه حتي متصلبين اصولگرا و اصلاح طلب را به اعتراف و هشدار واداشته كه مبادا مشروطه تكرار شود. مگر غير از اين است كه دشمنان ايران از نردبان محبوبيت روحانيت و دانشگاهيان در نزد مردم بالا رفته و در مشروطه مصادر قدرت را فتح كرده اند و آنگاه پرچم حاكميت را به دست شاگردان غربزده مكتب خويش داده اند؟ و مگر نه اين است كه امروزه نيز در انقلاب اسلامي كه با پيشتازي روحانيت و رهبري بي نظير يك مرجع عام به پيروزي رسيده ايم، بي محابا و بدون انصاف، ناكارآمدي روحانيت را فرياد مي زنند؟
در ادامه اين مقاله آمده است: طراحان آن نقشه هاي شوم كه شواهد بسياري از خون دل خوردن هاي آيت الله بهبهاني، آيت الله مدرس، آيت الله طباطبايي، شيخ محمد خياباني و ديگر علما و روحانيون بزرگ را در تاريخ مشروطه داريم، در اين سالها دست به كار شده اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سليقه اي داخلي و ادبيات به ظاهر ارزشي بعضي ها، برنامه روحانيت ستيزي خويش را كامل كنند. چرا كه آنان بهتر از همه مي دانند، در طول تاريخ هر جا كه يك ظالم داخلي يا خارجي تسمه از گرده جامعه كشيد، روحانيت ملجأ و مأمن مردم بوده است.
آنچه در تحليل آقاي هاشمي جاي ابهام و پرسش دارد اين است كه اولا چه كساني طي همين دهه اخير به ترور شخصيت آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري پرداختند و نعوذ بالله او را حامي استبداد و خودكامگي معرفي كردند؟ غير از نشريات زنجيره اي تحت الحمايه كارگزاران و اصلاح طلبان؟! ثانيا آقاي هاشمي به درستي از قيد «مشروعه» براي مشروطه دفاع كرده اند اما جاي سؤال است كه در همين فتنه دو سال پيش چه كساني روي قيد «اسلامي» در عبارت «جمهوري اسلامي» خط زدند و به دروغ شعار استقلال، آزادي، جمهوري ايراني سر دادند؟ آيا غير از همان هايي بودند كه در روز قدس ضمن روزه خواري به نفع آمريكا و اسرائيل شعار مي دادند و تنها نوبتي هم كه در نمازجمعه حاضر شدند و با كفش و به صورت مختلط (زن و مرد) نماز خواندند، همان نمازجمعه اي بود كه در آن، آقاي هاشمي به نفع فتنه گران و ساختارشكنان خطبه ايراد كرد؟! آيا تحريك كنندگان همين جماعت در احزاب و نشريات اصلاح طلب (موتلفان آقاي هاشمي) نبودند كه دين را افيون توده ها، تقليد را شيوه ميمون و روحانيت را مرتجع توصيف مي كردند؟!
ثالثا آيا همين دشمنان از نردبان دولت سازندگي بالا نرفتند و پس از دوم خرداد به پشتوانه ائتلاف با كارگزاران و مشاركت، اقدام به عقده گشايي سازمان يافته دولتي عليه نظام و دين و روحانيت نكردند؟ آيا به راستي دست اندركاران فتنه 88 كه به لطايف الحيل خود را به امثال آقاي هاشمي نزديك كرده بودند، جز دشمن ترين دشمنان روحانيت نبودند؟ نقش آفرينان فتنه 88 نظير بهايي ها، منافقين، سلطنت طلب ها، لائيك ها، باند مهدي هاشمي، سازمان مجاهدين، حزب مشاركت و... كدامشان كمترين سازگاري با روحانيت داشته اند؟
رابعا اختلاف در ميان روحانيت و انقلابيون را همواره جريان هاي نفاق شبه روشنفكر پديد آورده اند كه از جمله در روزگار سازندگي و اصلاحات مجال يارگيري و بهره گيري از بيت المال و تاسيس حزب و روزنامه را پيدا كردند و در آشوب افكني سال 88 به شكل تمام عيار به ميدان آمدند.
و خامسا كه مهمتر از همه است اينكه، مشروطيت و نهضت ملي نفت را فقدان رهبري و ولايت فقيه به شكست كشاند حال آن كه جمهوري اسلامي به بركت ولايت فقيه خلل ناپذير است. البته در اين ميان بايد ديد دوستان جبهه انقلاب و از جمله آقاي هاشمي تكليف و مسئوليت خويش در اين باره را از جمله در فتنه 88 ادا كردند يا رفتار آنها نقض غرض و پنبه كردن رشته ها بود؟ بايد ديد فتنه گران و منافقيني كه به دروغ از آقاي هاشمي حمايت مي كردند و بعدها او را با بدترين الفاظ سرزنش كردند، حامي ولايت فقيه (به عنوان نقطه تضمين جمهوريت و اسلاميت نظام در مقابل انحراف هايي نظير انحراف نهضت مشروطيت) بودند يا دشمنان قسم خورده آن كه عليه اصل ولايت فقيه و امام و رهبري شعار دادند؟!
از آيت الله هاشمي رفسنجاني كه تاريخ معاصر را مي شناسد و از هويت واقعي فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 و عوامل آن نيز باخبرند، اينگونه وارونه گويي ها دور از انتظار بوده و هست و اين احتمال را قوت مي بخشد كه برخي از نزديكان و بادمجان دور قاب چين ها به دليل منافع نامشروع و حرامخواري هاي خود و يا ارتباط هاي بيروني، اصرار دارند با تشويق جناب رفسنجاني به اين وارونه گويي ها و نفي بديهيات شخصيت ايشان را در معرض آسيب هاي جدي قرار دهند.



 



نگاه ستايش آميز واشنگتن پست به پيشرفت هاي علمي ايران (خبر ويژه)

ايران در ميان تمام قدرت هاي هسته اي، استثناست چرا كه بدون حامي خارجي و يا وجود فشار و تحريم به اين فناوري هسته اي دست يافته است.
روزنامه واشنگتن پست با انتشار تحليل فوق نوشت: سالها تصور مي شد كه تحريم هاي اقتصادي و سياسي مي تواند ايران را به يك طرف مذاكره سازش پذير تبديل كند اما اين، يك تصور اشتباه بود. ايستادگي ايران اين نظريه را كه زماني طرفدار داشت، به وضوح تضعيف كرد و به جاي آن بهت و حيرت گريبانگير غرب شد. غرب تصور مي كرد زمان به نفع اوست و تشديد فشارها مي تواند بنيه علمي ضعيف ايران را از مسير پيشرفت خارج كند. اما برخلاف چنين پيش فرض هايي، زيرساخت هاي علمي ايران در دهه اخير رشد كرد.
اين روزنامه آمريكايي نوشت: ايران در تاريخ كشورهاي هسته اي يك استثناست زيرا تمام قدرت هايي كه توانسته اند به فناوري هسته اي دست يابند، از يك حامي خارجي كمك قابل توجهي دريافت كرده اند. به عنوان مثال شوروي سابق نه تنها مشاوره هاي فني در اختيار چين مي گذاشت بلكه در ساخت راكتور هسته اي هم به اين كشور كمك مي كرد. چين هم به نوبه خود اورانيوم غني شده را در اختيار پاكستان گذاشت و به اين كشور در ساخت تجهيزات غني سازي و راكتورهاي پلوتونيومي كمك كرد. فرانسه نيز اسرائيل را به يك راكتور هسته اي، به يك كارخانه بازفرآوري پلوتونيوم و طراحي تسليحاتي مجهز كرد. هند هم كه ادعا مي كند برنامه هسته اي اش يك دستاورد بومي است، اين حقيقت را كه يك راكتور هسته اي از كانادا و 20 تن آب سنگين از آمريكا دريافت كرده است، كتمان مي كند.
اين گزارش مي افزايد: برخلاف كشورهاي ديگر، ايران در روند هسته اي شدن خود هرگز از حمايت خارجي برخوردار نبوده است. علاوه بر آنكه هيچ كشور ديگري مانند ايران با چنين تلاش برنامه ريزي شده اي براي ايجاد مانع و تنش در مورد برنامه هسته اي اش از طريق ارائه نشدن فناوري مورد نياز يا نفوذ ويروس رايانه اي مواجه نبوده است. اينكه ايران با موفقيت از آستانه هاي فن آوري عبور كرد، توانست به يك شبكه غني سازي در حال رشد و پيشرفته دست يابد و به زودي نسل جديدي از سانتريفيوژ را رونمايي مي كند، همه نشان دهنده نبوغ علمي ايرانيان است.
واشنگتن پست با اشاره به سه دهه تلاش پيگير علمي در جمهوري اسلامي ايران يادآور شد: در كشوري كه سياست در آن پرچالش است، همه جناح ها نسبت به توسعه علمي اتفاق نظر دارند. نتيجه اين تفاهم هم موثر بود؛ تعداد مقالات علمي محققين ايراني در نشريه هاي معتبر بين المللي به طور قابل ملاحظه اي افزايش يافت و بسياري از دانشگاهها نيز از منابع لازم و تخصص كافي براي برگزاري دوره هاي دكترا برخوردار شدند. دانشمندان ايراني به نيروهاي موثري تبديل شدند كه براي تجهيز كشورشان به دستاوردهاي جديد فن آوري به ويژه در زمينه دانش هسته اي عزم راسخ داشتند. دانشمندان ايراني از اينكه در عرصه بين المللي ناديده گرفته شوند رنجيده خاطر و از ترور هدفمند همكارانشان نيز خشمگين اند.
روزنامه مذكور در پايان نوشت: در ايران امروز مقامات و دانشمندان پيماني بسته اند كه به موجب آن دولت زمينه ها و منابع لازم را براي دانشمندان فراهم مي كند و آنان نيز با تلاش بي وقفه تخصصشان را گسترش مي دهند تا كشورشان در زمينه هاي مختلف از جمله در عرصه پرتلاطم هسته اي در رديف كشورهاي پيشرفته جهان قرار گيرد.

 



المامور معذور... مثل آقاي سخنگو (خبر ويژه)

همزمان با تبليغات زودهنگام شماري از اعضاي فراكسيون اقليت در حوزه هاي انتخابيه، سخنگوي فراكسيون مدعي شد با توجه به شرايط موجود، بحث شركت در انتخابات نمي تواند جايگاهي داشته باشد.
قنبري كه غالبا مواضع ديكته شده از سوي پدرخوانده هاي افراطيون در بيرون مجلس را بازگو مي كند، به ايلنا گفت: تبادل نظر و هماهنگي با اصلاح طلبان خارج از مجلس در حال انجام است ولي نشانه اي كه امكان رقابت عادلانه براي همه گروههاي سياسي وجود داشته باشد، ديده نشده است.
او مي گويد: اعضاي فراكسيون از حدود چهار ماه پيش در حال رصد اوضاع سياسي كشور هستند و بايد بگويم كه تغيير چنداني در فضاي سياسي كشور ايجاد نشده است كه اصلاح طلبان را به حضور در انتخابات ترغيب كند.
قنبري گفت: با توجه به شرايط موجود بحث شركت در انتخابات نمي تواند خيلي جايگاهي داشته باشد، ولي فراكسيون اقليت حداكثر تا دو ماه آينده موضع خود را در مورد شركت در انتخابات اعلام خواهد كرد.
داريوش قنبري همچنين درباره رايزني نمايندگان اصلاح طلب با اصلاح طلبان خارج از مجلس، گفت: نظر فراكسيون اصل بر شركت در انتخابات است، مگر اينكه شرايط فراهم نباشد، ولي موضع نهايي ما با مشورت اصلاح طلبان خارج از مجلس اتخاذ مي شود.
گفتني است برخي اعضاي اقليت مجلس و نيز طيف هايي از اصلاح طلبان، نسبت به رفتارهاي قيم مآبانه افراطيون در بيرون مجلس معترض هستند و بعضا ضمن مصاحبه هايي بر لزوم مرزبندي با فتنه گران تاكيد كرده اند. براساس دستور ديكته شده از سوي حلقه هاي اصلي تصميم ساز در جبهه اصلاحات، گروهها و افراد اين جبهه موظف شده اند ضمن تدارك براي انتخابات و پيشنهاد نامزدها، به سياه نمايي عليه انتخابات و شرط گذاري هاي بي پايه بپردازند و چنين القا كنند كه «فعلا با توجه به مبهم و تيره و تار بودن فضاي سياسي، تصميمي جهت شركت در انتخابات ندارند.»!!
در راستاي همين سناريو معصومه ابتكار هم به ايلنا گفته است: اگر تغييري در شرايط به وجود نيايد، هيچ كس نمي تواند از اصلاح طلبان انتظار حضور در انتخابات را داشته باشد.
اين موضع دوپهلو و شروط پس از آن اتخاذ شد كه كساني چون خاتمي مورد سرزنش گروههاي اپوزيسيون قرار گرفتند. اصلاح طلبان معتقدند با اين موضع دوپهلو فعلا از انتقادهاي گروهك ضدانقلاب كه به هرحال موتلف اصلاح طلبان محسوب مي شوند، رهايي پيدا مي كنند و در عين حال در مقابل نظام نيز به جاي پاسخگويي در قبال خيانت هايشان، ژست طلبكاري مي گيرند! (چقدر هم اين ژست به تيپ و قيافه و كارنامه آنها مي خورد).

 



حامي مظلومان هستيد يا سينه چاك اراذل؟! (خبر ويژه)

قتل دختر يك نماينده مجلس ششم بهانه معركه گيري تازه رسانه هاي ضدانقلاب و گروه موسوم به نمايندگان ادوار شد.
جسد «ف-ب» دختر آقاي «ب» نماينده اصلاح طلب دوره هاي سوم و مجلس ششم ظاهراً يك هفته پيش در اطراف شهرري پيدا شده است. به گزارش رسانه هاي زنجيره اي، پزشك قانوني هنوز علت مرگ را مشخص نكرده اما گفته مي شود كه نامبرده ربوده شده است.
سحام نيوز و جرس از رسانه هاي وابسته به جريان فتنه در پي انتشار اين خبر اعلام كردند گروهي از نمايندگان ادوار مجلس، با انتشار نامه اي نسبت به رشد جرم و جنايت و ناامني هشدار داده اند.
هر چند كه جزئيات رويداد منتشر نشده اما به هر حال ماجرا، تأسف بار و تأثربرانگيز است. در عين حال جا دارد از همين حضرات نمايندگان ادوار مجلس ششم سوال شود شما بالاخره طرف قربانيان هستيد يا طرف جانيان و قاتلان و اوباشان؟ چرا كه هرگاه دستگاه هاي قضايي و انتظامي خواستند براي ارتقاي امنيت اجتماعي و اخلاقي و مقابله با جنايتكاران اقدام جدي به عمل آورند، شماها از جمله از پشت تريبون مجلس ششم اقدام به كارشكني و هوچي گري كرديد و آن برخوردها را به بهانه مخالفت با خشونت محكوم كرديد؟

 



آمريكا به منفورترين كشور نزد ملت هاي آسيايي تبديل شده است (خبر ويژه)

نتايج نظرسنجي موسسه «پيو» در كشورهاي اندونزي، تركيه، پاكستان، لبنان، مصر، اردن و فلسطين اشغالي (مناطق فلسطيني نشين) نشان مي دهد آمريكا نزد مردم بسياري از اين كشورها، منفورترين كشور بوده است. 75درصد لبناني ها، 77 درصد مردم اردن، 79درصد مردم مصر، 82درصد مردم پاكستان و 83 درصد مردم تركيه در اين نظرسنجي ها گفته اند كه آمريكا به منافع ديگر كشورها در سياستگذاري هاي خود اعتنا نمي كند.
براساس نتايج اين نظرسنجي، روند بيداري اسلامي در خاورميانه سبب كاهش مقبوليت بيشتر آمريكا در سال 2011 شده و آمار حاكي از آن است كه مقبوليت آمريكا در تركيه و پاكستان و اردن 7 درصد كاهش يافته است. همچنين 54 تا 91درصد مردم6 كشور از 7 كشور مورد بررسي معتقدند حمله نظامي آمريكا به كشورشان محتمل است.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14